به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

dr. sedigheh lotfi

  • زهرا برنده، صدیقه لطفی، ناصر علیقلی زاده فیروزجایی*

    نابرابری های خدماتی و اجتماعی ناشی از وضعیت نامناسب شهر نشینی، توجه  بیش ازپیش به  کودکان به عنوان جمعیت  آسیب پذیر و حساس  جامعه  را در جهت  تامین نیازها و خواسته های آن ها براساس اصول و مولفه های شهر دوستدار کودک ضروری می سازد. هدف از این مقاله سنجش وضعیت مولفه ها و شاخص های شهر دوستدار کودک از دیدگاه کودکان و والدینشان  و اولویت بندی مولفه ها براساس میزان اهمیت آن ها است. .مطالعه موردی این پژوهش، شهر آمل است. این  پژوهش ازنظر اهداف  کاربردی  توسعه ای و ازنظر ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر پیمایش است. داده های مربوط به هر یک از متغیرها از طریق پرسشنامه و  مصاحبه جمع آوری گردید. واحدهای تحلیل این پژوهش کودکان و جامعه آماری، کلیه کودکان شهر آمل است. با توجه به گستردگی جامعه آماری، از روش نمونه گیری کوکران،  250 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. داده های به دست آمده از طریق آزمون آماری تی تک نمونه ای و فریدمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون های آماری نشان می دهد همه مولفه های شهر دوستدار کودک در شهر آمل در  وضعیت نامناسب نیست و  با سطح مطلوب تفاوت معناداری دارد. همچنین بین مولفه ها براساس سطح اهمیت مطلوبیت، تفاوت معنادار است. در این رابطه مولفه دسترسی به خدمات دارای بالاترین اولویت و در رتبه اول و مولفه مشارکت و ارزش دهی به کودکان دارای پایین ترین اولویت بوده است. بنابراین  در تامین  نیازها و خواسته های کودکان در ناحیه مورد مطالعه در چارچوب مولفه ها و  شاخص های شهر دوستدار کودک توجه اندکی شده است. همچنین  آن ها به عنوان ذی نفعان در تصمیمات توسعه ای شناخته نشدند. لذا در تحقق بخشی شاخص های دوستدار کودک، باید مولفه مشارکت کودکان و ارزش دهی به آن ها در کانون توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: شهر کودک مدار, فضای شهری, پارک, آمل
    Zahra Barandeh, Sedigheh Lotfi, Naser Aligholiadeh Firouzjaee *

    The service and social inequalities resulting from poor urban conditions underline the necessity of focusing more on children, who constitute a vulnerable and crucial segment of society. Meeting children’s needs and demands within the framework of child-friendly city principles is essential. This study aims to assess the status of child-friendly city components and indicators in Amol, prioritizing them based on feedback from children and their parents. The research methodology involves surveys, questionnaires, and interviews with children as the analysis units and the entire child population of Amol as the statistical population. Through Cochran's sampling method, 250 samples were chosen using cluster random sampling. Data analysis employed the one-sample t-test and Friedman's test. The findings indicate that not all components of a child-friendly city are deficient and exhibit a notable deviation from the desired level. Moreover, there is a significant variance in the importance levels of these components; notably, access to services ranks highest in priority, while participation and valuing of children rank lowest. This suggests a lack of attention to fulfilling children's needs and desires within the context of child-friendly city components. Children have not been adequately acknowledged as stakeholders in development decisions. To enhance child-friendly indicators, prioritizing children's participation and recognizing their value are imperative.

    Keywords: Child-Friendly City, Urban Space, Park, Amol
  • صدیقه لطفی*، کبری آقاجانی، رحیم بردی آنامرادنژاد

    زیست پذیری شهری یک مفهوم چند وجهی است که با بسیاری از حوزه های محیط زندگی در مناطق شهری مرتبط است. زیست پذیری مفهومی است که شرایط موجود مناطق خاص یک شهر را در رابطه با آنچه باید باشد و هم‏اکنون هست، توصیف می‏کند. هر چند مطالعات گذشته درک بهتری از ارزیابی و تاثیرگذاری عوامل کیفیت محیط شهری را فراهم کرده اند. با این حال، این مطالعات خلاء هایی در ابعاد، روش شناسی و سطح مورد مطالعه دارند. لذا مطالعه ی موجود با هدف سنجش سطح زیست پذیری سکونتگاه های غیررسمی (مهدی آباد، غفاری، سرو بنه باغ و ترک محله) در شهر ساری، سعی در تحلیل وضعیت زیست پذیری و شناسایی عوامل موثر بر آمده است. بنابراین تحقیق حاضر، بر پایه روش میدانی با هدف کاربردی به صورت توصیفی- تحلیلی تدوین شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شده است. تعداد 375 پرسشنامه با توجه به فرمول کوکران در سطح محلات توزیع گردید. نتایج بیانگرآن است که؛ سطح زیست پذیری محلات در وضعیت نا مطلوبی قرار دارند و محلات با مشکلات متعددی مواجه هستند. همچنین طبق مدل یابی معادلات ساختاری؛ معیارهای اقتصادی (69/0)، کالبدی (64/0)، زیست محیطی (54/0)، اجتماعی (24/0)، به ترتیب با بیشترین بار عاملی، موثرترین عوامل بر میزان زیست پذیری تلقی می شوند. بنابراین مهمترین شاخص های موثر بر زیست پذیری در جهت بهبود این مناطق، معیارهای اقتصادی می باشند که ارائه وام های کم بهره به متقاضیان خود اشتغالی برای ساکنین محلات و معافیت های مالیاتی دراز مدت (مالیات بر املاک) برای ساخت مسکن چند خانواری و همچنین معافیت های مالیاتی برای سرمایه گذارانی که علاقمند به سرمایه گذاری در این مناطق برای اشتغال ایجاد نمایند هستند، می تواند تا حدودی مشکلات اقتصادی را کاهش دهد.

    کلید واژگان: زیست پذیری, سکونت گاه های غیر رسمی, زیست پذیری شهری, شهر ساری
    Sedigheh Lotfi *, Kobra Aghajani, Rahimberdi Annamoradnejad

    Urban livability is a multifaceted concept that is related to many areas of the living environment in urban areas. Although past studies have provided a better understanding of the evaluation and influence of urban environment quality factors. However, these studies have gaps in the dimensions, methodology and level of study. Therefore, with the aim of measuring the level of livability of informal settlements (Mehdi Abad, Ghafari, Saro Baneh Bagh and Turk Mahalle) in the city of Sari. The present study tried to analyze the livability status and identify the effective factors. Therefore, the methodology of the research is based descriptive-analytical approaches and the data were collected by conducting a field work to complete the given questionnaires which obtained via Cochran. To analysis the data SPSS and AMOS were used. The results showed that the livability level of the neighborhoods is in inappropriate situation and the informal settlements are facing many problems. Also, according to structural equation modeling; Economic (0.69), physical (0.64), environmental (0.54), and social (0.24) criteria are considered the most effective factors on livability, respectively, with the highest factor value. Therefore, the most important indicators affecting livability in order to improve the livability of informal settlements are economic criteria. So, providing low-interest loans to self-employed applicants for residents and long-term tax exemptions (property tax) for building multi-family housing, as well as tax exemptions for the investors who are interested to invest in these areas to create jobs can reduce economic problems to some extent.So, providing low-interest loans to self-employed applicants for residents and long-term tax exemptions (property tax) for building multi-family housing, as well as tax exemptions for the investors who are interested to invest in these areas to create jobs can reduce economic problems to some extent.

    Keywords: Livability, Informal Settlements, Urban Livability, Sari City
  • صدیقه لطفی، محمدحسین منهاج، محمد کاوسی کلاشمی، محمدرضا خالدیان*
    در سال های اخیر، آورد رودخانه سفیدرود به عنوان تامین کننده اصلی آب شبکه آبیاری و زهکشی سفیدرود حدودا 50 درصد کاهش پیدا کرده است. لذا استفاده بهینه از آب موجود برای پایداری تولید محصولات کشاورزی در استان گیلان به خصوص برنج ضروری است. در این راستا، بررسی مشکلات مدیریت آب کشاورزی در شبکه آبیاری و زهکشی سفیدرود و اولویت بندی آنها، برای یافتن راهکارهای اجرایی مناسب ضروری است. هدف این پژوهش بررسی چالش های پیش روی مدیریت منابع آب در شالیزارهای تحت پوشش شبکه آبیاری و زهکشی سفیدرود است. در این راستا، پس از تشکیل درخت تصمیم بر مبنای نظر خبرگان و مرور الگوهای تجربی موجود، جمع آوری داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه و مصاحبه حضوری با خبرگان حوزه آب استان گیلان، اولویت بندی مشکلات با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) صورت گرفت. درخت تصمیم در سه سطح تعریف شد: سطح اول دارای سه زیرشاخص، سطح دوم دارای 16 زیرشاخص و سطح سوم دارای 85 زیرشاخص است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی انجام شد. نتایج نشان داد که از میان سه عامل اصلی مشکلات و موانع آب در سطح مزرعه، تامین آب و انتقال آب، شاخص انتقال آب با معادل 40% بیشترین سهم مشکلات را دارا می باشد و شاخص تامین آب با 29% کمترین سهم را به خود اختصاص داده است. هرکدام از این عوامل با زیرمعیارهایی بررسی شد که ارزیابی ویژه متخصصین را ضروری می سازد و تصمیم گیری دقیق و حرفه ای کارشناسان در این حوزه را لازم کرده است. تمرکز اصلی برنامه های اصلاحی شبکه باید بر حل مشکلات انتقال آب نظیر تکمیل کانال های شبکه آبیاری و زهکشی سفیدرود متمرکز باشد.
    کلید واژگان: برنج, FAHP, مدیریت منابع آبی, موانع و مشکلات مدیریت آب, حوزه سفیدرود
    Sedigheh Lotfi, Mohammadhossein Menhaj, Mohammad Kavoosi-Kalashami, Mohammadreza Khaledian *
    In recent years,the flow of the Sefidroud River, as the main water supplier of the Sefidroud irrigation and drainage network, has decreased about 50%. Therefore, the optimal use of the available water is essential to sustain agricultural production in Gilan Province, especially rice cultivation. In this regard, it is necessary to investigate the problems of agricultural water management in this network in order to find effective solutions to solve these problems by tracking the main problems. The aim of this research is to investigate the challenges facing water resource management in the paddy fields of Sefidroud irrigation and drainage network. In this regard, after forming a decision tree based on experts opinions and reviewing the existing empirical models, the required data were collected through questionnaires and face-to-face interviews with water experts in Guilan province. The problems were prioritized using Fuzzy Analytical Hierarchy Process (FAHP). The decision tree was defined atthree levels: the first level consisted of three criteria, the second level included 16 sub-criteria and the third level encompassed 85 sub-sub-criteria. Data analysis was performed using the fuzzy analytic hierarchy process (FAHP). The results showed that among the three main criteria of water problems and obstacles at the farm level, water supply and water transfer- the water transfer indicator accounted for the largest share of problems at 40%, while the water supply indicator had the lowest share at 29%.. Each of these factors was examined with the sub- criteriathat necessitates specialized evaluations by experts, highlighting the importance of precise and professional decision-making in this field. The primary focus of the network’s reform programs should be on addressing water conveyance issues, such as completing the channels of the Sefidrud irrigation and drainage network.
    Keywords: Rice, FAHP, Water Resources Management, Obstacles, Problems Of Water Management, Sefidroud Watershed
  • صدیقه لطفی*، توحید علیزاده
    در دهه های اخیر مشکلات محیط زیستی ناشی از فعالیت های انسانی، به عنوان یک چالش جدی برای توسعه پایدار جهانی مطرح شده اند. یکی از مفاهیم کلیدی در این زمینه، ردپای بوم شناختی است که به میزان مصرف منابع طبیعی توسط جامعه انسانی اشاره دارد و در مقایسه با مفهوم ظرفیت زیستی که نشان دهنده توانایی زمین برای تامین نیازهای انسانی و جذب پسماندها است، کمبود بوم شناختی منطقه را مورد ارزیابی قرار می دهد. پژوهش حاضر، به تحلیل تولیدات بیولوژیکی به منظور محاسبه میزان بار و فشار وارده بر طبیعت در اثر بهره برداری انسان و میزان ظرفیت زیست کره جهت ارائه زمین مورد نیاز برای جذب کربن، مصارف انرژی، حمل ونقل و . . .  پرداخته است. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش ردپای اکولوژیک با واحد اندازه گیری هکتار جهانی (gha) استفاده شده و کمبود بوم شناختی شهرستان های استان مازندران برآورد شده است. نتایج نشان می دهد سرانه کمبود بوم شناختی کل استان در سال 1400، برای هر مازندرانی 49/0- درصد هکتار جهانی است. این مهم بیانگر عدم تعادل میان فعالیت های اقتصادی و حفظ محیط زیست و همچنین مصرف بیش ازحد منابع طبیعی است. قائم شهر با بیشترین سرانه کمبود بوم شناختی (03/1- هکتار جهانی) ناپایدارترین شهرستان و گلوگاه با بیشترین سرانه مازاد بوم شناختی (54/2 هکتار جهانی) پایدارترین شهرستان استان هستند. پژوهش حاضر می تواند پایه ای برای تصمیم گیران و مسئولان جهت اتخاذ تدابیر مناسب و تصمیم گیری های آگاهانه برای حفظ محیط زیست باشد و توسعه پایدار مناطق را ایجاد کند.
    کلید واژگان: ردپای بوم شناختی, ظرفیت زیستی, کمبود بوم شناختی, استان مازندران
    Sedigheh Lotfi *, Tohid Alizadeh
    Environmental problems caused by human activities have been raised as a serious challenge for global sustainable development in recent decades. One of the key concepts in this field is the ecological footprint, which refers to the consumption of natural resources by human society and compared to the concept of biological capacity, which indicates the ability of the earth to meet human needs and absorb waste; it evaluates the ecological deficiency of the region. The present study analyzed the biological products in order to calculate the load and pressure on nature as a result of human exploitation and the capacity of the biosphere to provide the land needed for carbon absorption, energy consumption, transportation and etc. In this research, the ecological footprint method with the global hectare (gha) measurement unit has been used to analyze the data, and the ecological deficit has been estimated for the townships Mazandaran province. The results showed that the per capita ecological deficit of the entire province in year of 2021 was -0.49 global hectares for each person, which indicated the imbalance between economic activities and environmental protection, as well as excessive consumption of natural resources. Ramsar was the most unsustainable township with the highest per capita ecological deficit (1.03 hectares), and Golugah was the most sustainable region in the province with the highest per capita ecological reserve (2.5 global hectares). The research can create a platform for decision makers and officials to take appropriate measures and make informed decisions to preserve the environment and sustainable development of the province.
    Keywords: Ecological Footprint, Biocapacity, Ecological Deficit, Mazandaran Province
  • صدیقه لطفی*، توحید علی زاده

    تغییر کاربری و پوشش زمین شامل تبدیل پوشش طبیعی زمین (گیاهی و شنی) به سطوح غیرقابل نفوذ (بتنی و آسفالت)، محصول رشد سریع شهرها و سکونتگاه های انسانی است. یکی از موضوعاتی که در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، تاثیر این تغییرات بر دمای سطح زمین به عنوان یک پارامتر حیاتی برای محیط زیست و زندگی انسان است. در این مطالعه، ارتباط بین روند تغییرات کاربری و پوشش زمین و دمای سطح زمین، با استفاده از فنون سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای سنجنده ی مادیس با تمرکز بر استان مازندران مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور تحلیل داده ها، شاخص آماره ی موران و تحلیل نقاط داغ از سال 2012 تا 2022 میلادی مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که به دنبال تغییرات پوشش زمین در منطقه ی موردمطالعه، 46/1 درجه سانتی گراد دمای سطح زمین استان در طول یک دهه ی مورد بررسی افزایش یافته است. دمای شبانه ی استان در طول این دوره به میزان 02/1 درجه سانتی گراد و دمای روزانه ی آن به میزان 89/1 درجه سانتی گراد افزایش یافته است. همچنین بیش از 98 درصد از زمین های شهری که به عنوان گرم ترین نقاط استان به شمار می آیند، در خوشه های داغ قرار گرفته است. نتایج این مطالعه می تواند در برنامه ریزی بهتر توسعه ی منطقه ای استان مازندران و ایجاد محیط های سکونتی سالم تر نقشی مهم ایفا کند و اطلاعات بسیار مفیدی را برای کمک به مدیریت و برنامه ریزی توسعه ی زمین های مسکونی جهت دستیابی به پایداری محیط زیستی و توسعه پایدار فراهم کند.نتایج این مطالعه می تواند در برنامه ریزی بهتر توسعه ی منطقه ای استان مازندران و ایجاد محیط های سکونتی سالم تر نقشی مهم ایفا کند و اطلاعات بسیار مفیدی را برای کمک به مدیریت و برنامه ریزی توسعه ی زمین های مسکونی جهت دستیابی به پایداری محیط زیستی و توسعه پایدار فراهم کند.

    کلید واژگان: تغییرات کاربری زمین, دمای سطح زمین, شاخص آماره ی موران, تحلیل نقاط داغ, سنجش ازدور (RS)
    Sedigheh Lotfi *, Tohid Alizadeh

    Land use and land cover change includes the conversion of natural land cover into impermeable surfaces as a product of the rapid growth of urban and rural areas. One of the topics that has attracted the attention of researchers in recent years is the impacts of these changes on the temperature of the earth's surface as a vital parameter for the environment and human life. In this study, the relationship between the changes in land cover and the temperature of the earth's surface has been investigated using Madis sensor satellite images, focusing on Mazandaran province. In order to analyze the data, Moran's index and hot spot analysis have been used from 2012 to 2022. The findings showed that following the changes of the land cover in the studied area, the surface temperature of the province has increased by 1.46 degrees during the studied decade. Also, during the same period, the night temperature of the province has increased by 1.02 degrees Celsius and its daily temperature has increased by 1.89 degrees Celsius. Also, more than 98% of the urban lands, which are considered as the hottest parts of the province, are located in hot clusters. The results of this study can play an important role in better planning the regional development of Mazandaran province and create healthier residential environments and provide very useful information to help manage and plan the development of residential land in order to achieve environmental sustainability.The results of this study can play an important role in better planning the regional development of Mazandaran province and create healthier residential environments and provide very useful information to help manage and plan the development of residential land in order to achieve environmental sustainability.

    Keywords: Land Use, Land Cover Changes, Land Surface Temperature, Moran I Index, Hot Spots Analysis, Remote Sensing
  • صدیقه لطفی*، توحید علی زاده
    سابقه و هدف

    زمین یک منبع طبیعی حیاتی برای بقای انسان و اساس همه خدمات بوم سازگان است. بااین حال، تخریب اراضی در قالب تغییر کاربری و پوشش زمین، مشکلی جدی در جهان بوده است. مهاجرت روستایی به شهر در کشورهای در حال توسعه و همچنین تبدیل بسیاری از روستاهای مجاور به مناطق شهری، تا حد زیادی باعث افزایش سریع وسعت سکونتگاه های شهری شده است. شواهد نشان می دهد شمال ایران در حال تجربه تغییرات سریع کاربری اراضی است که پایداری منطقه را در طول سه دهه اخیر به خطر انداخته است. این مقاله با هدف شناسایی و مقایسه تغییرات رشد و گسترش شهر آمل واقع در استان مازندران در سه دهه از سال 1365 تا 1395 انجام شد. رشد شهری با افزایش مطلق جمعیتی که در شهرها زندگی می کنند و گسترش شهری با تغییرات پوشش زمین در طول زمان تعریف می شود.

    مواد و روش ها

    برای تولید تصاویر تغییرات پوشش زمین در سال های مختلف، با استفاده از داده های تصاویر سری زمانی لندست (سنجنده های TM، ETM+ و OLI/TIRS)، از مدل اختلاط زدایی خطی براساس استخراج اعضای انتهایی استفاده شده و دو طبقه اراضی شهری و غیرشهری برای هر مقطع زمانی شناسایی شده است. برای بررسی صحت طبقه بندی، به صورت توام از تصاویر با وضوح بالای ارائه شده در نرم افزار گوگل ارت و مشاهده میدانی با استفاده از GPS استفاده شده است. به منظور تحلیل توزیع فضایی پوشش اراضی از ابزار تحلیل خودهمبستگی فضایی موران و به منظور تحلیل روند تغییرات فضایی اراضی شهری از ابزار تحلیل روند در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است.

     نتایج و بحث: 

    یافته ها نشان می دهد افزایش دوبرابری جمعیت شهر در این سه دهه، نه تنها با گسترش افقی به میزان 60 درصد در اراضی سبز و باز پیرامونی همراه بوده است، بلکه افزایش تراکم ساختمانی و تعداد طبقات را نیز در پی داشته است. صحت سنجی طبقه بندی پوشش اراضی، با استفاده از ماتریس خطای ابهام با محاسبه صحت کلی بالای 90 درصد و ضریب کاپای بالای 80 درصد برای تصاویر به دست آمده، دقت بالا و بسیار خوبی را نشان می دهد. براساس یافته های تحلیل خودهمبستگی فضایی موران، توسعه شهر آمل به طور کامل از ساختاری خوشه ای تبعیت می کند. با محاسبه اختلاف داده های پوشش زمین در دوره 20 ساله 1375-1395 مشخص شد، 28 درصد از مساحت کل شهر معادل 890 هکتار، بیشترین تغییر را که شامل تغییرات بنیادین در کاربری و پوشش زمین می شود، داشته است. گسترش شهر آمل نیز به طور کلی از مرکز به پیرامون بوده است، به طوری که کمترین تغییرات در قسمت های مرکزی شهر و بیشترین تغییرات نیز در قسمت های شمالی و شرقی شهر رخ داده است.

    نتیجه گیری

    رشد جمعیت و گسترش شهری نه تنها، تخریب منابع طبیعی و محیط زیست را در پی دارد، بلکه با افزایش مشکلات مدیریت شهری در تامین زیرساخت ها و خدمات نیز همراه است. ازهمین رو، هدف برنامه ریزی باید دستیابی به توسعه بهینه ای باشد که هم در سطح کلان، با توزیع نقش های شهری به صورت مکملی و تقویت نقش روستاها، از افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها جلوگیری کند و هم در سطوح محلی، بر توزیع متوازن جمعیت شهر و رشد درون زا تاکید کند.

    کلید واژگان: تغییرات کاربری و پوشش زمین (LULC), روش اختلاط زدایی طیفی, اعضای انتهایی, شاخص موران, ماتریس خطای ابهام, تحلیل روند, شهر آمل
    Sedigheh Lotfi *, Toheed Alizadeh
    Introduction

    Land is a vital natural resource for human survival and the basis of all ecosystem services. However, land degradation through land use and land cover changes has become a serious global issue. Rural-urban migration in developing countries, along with the conversion of nearby villages into urban areas, has largely driven the rapid increase in urban settlements. Evidence shows that northern Iran has been experiencing rapid land use changes, which have endangered the region's stability over the last three decades. This article aims to identify and compare the growth and expansion changes of Amol city, located in Mazandaran province, over three decades from 1986 to 2016. Urban growth is defined by the absolute increase in the population living in cities, while urban sprawl is defined by changes in land cover over time.

    Materials and Methods

    To produce images of land cover changes in different years, Landsat time series image data (TM, ETM+, and OLI/TIRS sensors) were used. A linear unmixing model based on the extraction of end members was employed, identifying two classes of land: urban and non-urban. To verify the classification accuracy, high-resolution images from Google Earth and field observations using GPS were employed. Moran's spatial autocorrelation analysis tool was used to analyze the spatial distribution of land cover, and the trend analysis tool in ArcGIS software was employed to analyze the trend of spatial changes in urban land.

    Results and Discussion

    The findings show that the city's population doubling over these three decades has not only been accompanied by a 60% horizontal expansion into surrounding green and open lands but also increased building density and the number of floors. Validation of land cover classification, using the ambiguity error matrix, with an overall accuracy of over 90% and a kappa coefficient of over 80% for the obtained images, indicates high accuracy. Based on Moran's spatial autocorrelation analysis, the development of Amol City follows a cluster structure. Calculating the difference in land cover data over the 20 years from 1996 to 2016 revealed that 28 percent of the total city area, equivalent to 890 hectares, has undergone significant changes, including fundamental alterations in land use and land cover. The expansion of Amol City has generally occurred from the center to the periphery, with the least changes in the central parts and the most changes in the northern and eastern parts of the city.

    Conclusion

    Population growth and urban expansion not only lead to the destruction of natural resources and the environment but also exacerbate urban management problems in providing infrastructure and services. Therefore, the goal of planning should be to achieve optimal development that prevents increased migration from villages to cities. This can be achieved both at the macro level, by distributing urban roles complementarily and strengthening the role of villages, and at the local level, by emphasizing the balanced distribution of the city's population and endogenous growth.

    Keywords: Land Use, Cover Changes (LULC), Spectral Unmixing Method, End Members, Moran's Index, Ambiguity Error Matrix, Trend Analysis, Amol City
  • محمدعلی امیرپورسعید، محمود شارع پور*، صدیقه لطفی

    افزایش سرمایه اجتماعی در دراز مدت اثرات مهمی بر ذهنیت ساکنین محله، اعتماد متقابل، همبستگی، مشارکت در امور محله و... می گذارد و زمانی که این مهم محقق شود، به تبع آن کیفیت زندگی در آن محله، رو به رشد خواهد بود و در بعد ذهنی و عینی باعث تقویت کیفیت زندگی در بین اهالی آن محله خواهیم بود. در همین راستا در پژوهش حاضر تلاش شد تا با رویکردی جامعه شناختی و با روش پیمایش، به سنجش میزان سرمایه اجتماعی و سطح کیفیت زندگی در بین ساکنین محله های شهر رفسنجان پرداخته شود و در نهایت بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر روی کیفیت زندگی آنان را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش، تمامی ساکنین 18 سال به بالا جزء جمعیت آماری قرار گرفتند و از بین آن ها طبق فرمول کوکران، تعداد 383 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است و توصیف و تحیل داده ها توسط نرم افزار Spss انجام شده است. نتایج یافته های پژوهش نشان می دهد تفاوت معناداری بین زنان و مردان از لحاظ میزان سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی وجود ندارد.، اما تفاوت معناداری بین گروه های درآمدی و میزان سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی آن ها وجود دارد. همچنین بین مدت زمان های مختلف سکونت افراد و میزان سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی آن ها نیز تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج بررسی رگرسیون چندگانه نشان می دهد که 508/0 بین متغیرهای تحقیق همبستگی وجود دارد. همچنین حدود 25 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر سرمایه اجتماعی پیش بینی می شود و اعتماد در بین مولفه های سرمایه اجتماعی، بیشترین تاثیر را بر روی کیفیت زندگی ساکنین محلات شهر دارد.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, کیفیت زندگی, رفسنجان, محلات شهری
    MohammadAli Amirpoorsaeed, Mahmoud Sharepour*, Sedigheh Lotfi

    The increase of social capital in long term has important effects on the mentality of the residents of the neighborhood, mutual trust, solidarity, participation in neighborhood affairs, etc., and when achieved, the quality of life in the neighborhood grows accordingly. In this regard, the present study, an attempt has been made to measure the amount of social capital and the level of quality of life among the residents of the neighborhoods of Rafsanjan city with a sociological approach and survey method, and finally to investigate the effect of social capital on their quality of life. In this research, all the residents aged 18 years and older are part of the statistical population, and according to Cochran's formula, 383 people have been selected by cluster sampling method proportional to the volume. The data collection tool is a researcher-made questionnaire, and the description and analysis of the data has been done using Spss software. The results of the research findings show that there is no significant difference between women and men in terms of the amount of social capital and quality of life, but there is a significant difference between income groups and the amount of social capital and their quality of life. Also, there is a significant difference between the different periods of people's residence and the amount of social capital and their quality of life. The results of multiple regression analysis show there is a correlation of 0.508 between research variables. Also, about 25% of the dependent variable changes are predicted by the social capital variable, and among the components of social capital, trust has the greatest impact on the quality of life of city residents.

    Keywords: Social capital, Quality of Life, Rafsanjan, Urban areas
  • محمد سلیمانی لامیانی، صدیقه لطفی*، عامر نیک پور، حامد عباسی

    ارتقای سرزندگی یک شهر نه تنها می تواند موجب رضایت مردم از جنبه های اکولوژی سبز، توسعه اقتصادی، خلاقیت فرهنگی و کیفیت زندگی شود، بلکه به ارتقای توسعه پایدار آن کمک می کند. اما امروزه شهرها به سرعت تحت فشار های مدرنیته دچار تحولات فضایی شده اند. به طوری که این تحولات موجب عدم توازن اجتماعی و اقتصادی شده است. تهران به عنوان بزرگترین شهر کشور با کارکردهای متنوع اقتصادی، اجتماعی، کالبدی مشکلات پیجیده ای را تجربه می کند که این خود منجر به کاهش میزان سرزندگی شده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابی وضعیت سرزندگی در سطح محله های شهر تهران انجام شده است. داده ها و اطلاعات لازم جهت اندازه گیری سرزندگی از بلوک های آماری مرکز آمار، نقشه کاربری اراضی شهر، تصاویر ماهواره-ای و تصاویر ماهواره ای استخراج شد. برای ارزیابی سرزندگی از چندین مولفه اصلی یعنی اقتصادی، جمعیتی و گردشگری، کیفیت زندگی، کیفیت هوا، سرزندگی شبانه و حکومت محلی در قالب شاخص های متفاوت استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که سرزندگی در شهر تهران را می توان به چهار عاملی اصلی خلاصه نمود. عامل اول با 19 درصد از واریانس کل، بیشترین میزان تاثیر گذاری و عامل چهارم با 10 درصد واریانس کل، کمترین اثری گذاری را در مقوله سرزندگی داشتند. در مجموع با تلفیق چهار عامل سرزندگی در شهر تهران نقشه نهایی سرزندگی ترسیم گردید. نقشه تلفیق شده سرزندگی نشان داد که بخش های مرکزی و شمال غربی شهر وضعیت مناسبی دارند اما در ، بخشهای جنوبی و جنوب شرقی شهر، در وضعیت نامناسبی از نظر سرزندگی شهری قرار دارند.

    کلید واژگان: سرزندگی شهری, تحلیل فضایی, پهنه بندی تلفیقی, کلانشهر تهران
    Mohammad Soleymani Lamyani, Sedigheh Lotfi *, Amer Nikpour, Hamed Abbasi

    Improving the vitality of a city can not only make people satisfied with the aspects of green ecology, economic development, cultural creativity and quality of life, but also helps to promote its sustainable development. Today, however, cities have rapidly undergone spatial changes under the pressures of modernity. These developments have caused social and economic imbalances. As the largest city in the country with diverse economic, social, physical and cultural functions, Tehran is experiencing complex problems, which has led to the reduction of its vitality. Therefore, the current research was conducted with the aim of evaluating the living conditions in the neighborhoods of Tehran. The data to measure the vitality were extracted from the statistical blocks of the statistics center, land use map of the city, and satellite images. To evaluate vitality, several main components including economy, demographics, tourism, quality of life, air quality, and nightlife were used as indicators. The results of the research showed that vitality in Tehran can be summarized into four main factors. The first factor with 19% of the total variance had the highest impact, and the fourth factor with 10% of the total variance had the least impact in the vitality category. In total, by combining the four factors of vitality in Tehran, the final map of vitality was produced. The combined vitality map showed that the central and northwestern parts of the city have good conditions in terms of urban vitality, but the southern and southeastern parts of the city are in unfavorable conditions in this regard. Also, the results indicated that, as one moves away from the central part of the city, the level of vitality gradually decreases.

    Keywords: Urban Livability, Combined Zoning, Spatial Analysis, Tehran Metropolis
  • صدیقه لطفی*، تینا اسمعیلی

    سبک زندگی نامناسب یک عامل خطر مهم برای سلامتی محسوب می شود. کم تحرکی از ملاک های زندگی نامناسبی است که با اختلالات اضطراب و افسردگی همراه است که در سال های اخیر، میزان شیوع رفتارهای همراه با بی تحرکی افزایش یافته است. عوامل و ویژگی های متعددی در گسترش و افزایش چنین رفتارهایی نقش دارند. عناصر کالبدی یکی از این ویژگی ها است. علی رغم میزان خطرات رفتار بی حرکتی برای سلامتی و افزایش مرگ و میر ناشی از آن، مطالعات محدودی برای نشان دادن ارتباط بین ویژگی های کالبدی با رفتار های بی تحرکی انجام شده است. در کشور نیز تاکنون هیچ مطالعه ای در پیرامون این موضوع صورت نگرفته است. لذا این پژوهش بر آن است که به بررسی رابطه و اثرگذاری محرک های فیزیکی بر رفتار بی تحرکی بپردازد. جامعه آماری این تحقیق، ساکنین منطقه 3 شهر ساری و حجم نمونه آن 380 نفر است. این تحقیق کاربردی به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و GIS و از روش های آماری (آزمون ضریب فی و رگرسیون خطی چند متغیره)، استفاده شده است. یافته ها بیانگر آن است که بین شاخص های کالبدی با رفتارهای حرکتی ارتباط مثبت وجود دارد و شدت ارتباط در اکثر شاخص ها بالا است. از بین متغیرها، متغیر تعبیه مسیرهای پیاده روی (484/0)، متغیر توسعه زیرساخت های مرتبط به فضای سبز در طول مسیرهای حرکتی (391/0) و متغیر تنوع کاربری ها (378/0) بیشترین اثر گذاری را بر کاهش رفتار کم تحرکی داشتند.

    کلید واژگان: رفتار کم تحرکی, عناصر کالبدی, پیاده روی, شهر ساری
    Sedigheh Lotfi *, Tina Esmaeili

    Unhealthy lifestyle is an important risk factor for human well-being. Inactivity is an inappropriate lifestyle that is associated with anxiety and depression disorders. In recent years, the prevalence of inactive behaviors has increased. Several factors are involved in the increase of such behaviors. Physical elements are one of these factors. Despite the extent of the health risks of inactive behavior and the increased mortality caused by it, limited studies have been conducted to show the relationship between physical characteristics and inactive behaviors. So far, no study has been conducted on this issue in Iran. Therefore, this research aims to examine the relationship and effect of physical drivers on inactive behavior. The statistical population of this research included the residents of district 3 of Sari city and 380 people were selected as sample size. The methodology of the research is based on descriptive-analytical approach. For data analysis, SPSS and GIS software and statistical methods of Phi coefficient test and multivariate linear regression were used. The findings indicated that there was a positive relationship between physical indicators and active behaviors, and the intensity of the relationship is high in most indicators. Among the variables, sidewalks (0.484), the infrastructure development related to green spaces along the pedestrian paths (0.391) and diversity of land-uses (0.378) had the greatest effect on reducing inactive behavior.

    Keywords: Inactivity, physical elements, sedentary behavior, Sari
  • علی شجاعیان، رحیم بردی آنامرادنژاد*، صدیقه لطفی

    توسعه شهری سریع، بی قاعده و پراکنده، منبع بسیاری از مسایل شهری است. برای درک این مسایل، لازم است درک عمیقی از توزیع ساختار فضایی شهری وجود داشته باشد. توده شهری بخش اشغال شده شهر است که شناخت دقیق آن علاوه بر کمک به مدیریت بهینه شهری، می تواند چراغ راه استفاده از فضاهای شهری در آینده باشد. به همین منظور و با هدف شناسایی دقیق و سریع توده شهری اهواز بعنوان منطقه مورد مطالعه، در این پژوهش تصاویر اخذ شده شبانه سنجنده NPP-VIIRS مبنا قرار گرفته و در ترکیب با عواملی مانند پوشش گیاهی بهبود یافته، نقاط کمکی حاوی اطلاعات میدانی، دمای سطح زمین و با استفاده از میانگین هندسی تصویر، سه شاخص HSI، HSI-POI (HP) و HSI-POI-LST (HPL) در نرم افزارهای ENVI و ArcGIS تهیه و بکارگرفته شده است. سپس برای تایید، از یک ماشین بردار پشتیبان برای شناسایی نوع زمین در منطقه ساخته شده با استفاده از 1000 نقطه استفاده گردید. در ادامه مرز آستانه مربوط به بالاترین دقت کلی و ضریب کاپا هر شاخص محاسبه گردید. نتایج کلی نشان داد در مقایسه با سایر شاخص ها، HPL ویژگی های طبیعی و اجتماعی را نشان می دهد و خروجی این روش ضمن دقت فضایی بالاتر، جزییات فضایی بیشتری از منطقه ساخته شده و همچنین انتخابهای بیشتری برای ارزیابی مناطق شهری کوچک مقیاس ارایه می دهد. همچنین، بیشترین و کمترین مساحت خالص توده شهری متعلق به مناطق 3 و 1 است که بیش از 56  و 34 درصد از مساحت هر یک از این مناطق را شامل می شده است.

    کلید واژگان: توده های شهری, دورسنجی شبانه, شاخص HPL, NTL, اهواز
    Ali Shojaeean, Rahimberdi Annamoradnejad*, Sedigheh Lotfi

    Rapid, irregular, and scattered urban development is the source of many urban problems. Understanding these issues demands a deep understanding of the distribution of the urban spatial structure. The urban mass is the occupied part of the city, whose accurate knowledge, helps the optimal urban management and can be a guidance light for the use of urban spaces in the future. For this purpose and with the aim of accurate and quick identification of the Ahvaz urban mass as the study area, the images taken by the NPP-VIIRS sensor at night are assumed as the base of this research. Moreover, the other factors such as improved vegetation, auxiliary points containing field information, earth surface temperature and geometric mean of the image, are used to prepare three indices HSI, HSI-POI (HP) and HSI-POI-LST (HPL) used in ENVI and ArcGIS software. Then, a support vector machine was used to identify the type of land in the built area using 1000 points. Next, the threshold limit corresponding to the highest overall accuracy and the kappa coefficient of each index were calculated. The general results showed that compared to other indices, HPL shows natural and social characteristics, and the output of this method provides higher spatial accuracy, more spatial details of the built-up area, and also more choices for evaluating small-scale urban areas. Also, The highest and lowest net area of the urban mass belongs to regions 3 and 1, which includes more than 56 and 34 percent of the area of each of these regions.

    Keywords: urban masses, night remote sensing, HPL, NTL Index, Ahvaz
  • صدیقه لطفی*، علی شجاعیان

    جمع آوری، مدیریت و واکاوی داده های موردنیاز، یک پیش شرط اساسی در زمینه مدیریت کلان و یکپارچه شهری محسوب می شود. امروزه این عملیات در قالب  SDI قابل تحقق است که ارزیابی و شناسایی بسترهای پیاده سازی آن از مباحث کلیدی آن می باشد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل محدودکننده ایجاد و برپایی زیرساخت اطلاعات فضایی شهری اهواز، بر اساس مدل فازی پایه شاخص آمادگی می باشد. داده های پژوهش به صورت پیمایشی گردآوری شده سپس تحلیل آن در مدل آمادگی زیرساخت اطلاعات فضایی انجام شده است. بنابراین زیرساخت اطلاعات فضایی شهری اهواز در پنج عامل سازمانی، منابع انسانی، اطلاعات، فناوری و مالی، و در قالب 16 مورد معیار تصمیم گیری، مورد ارزیابی قرار گرفته است. در گام نخست پژوهش، داده های موردنیاز از پرسش نامه های تکمیل شده توسط کارشناسان و متخصصان آشنا با SDI و GIS، از مراکز دولتی و بخش خصوصی اهواز، استخراج گردیده است در مرحله بعد و پس از گردآوری داده، مقادیر شاخص های کلی و عوامل پنج گانه بر اساس مدل مورداستفاده تحقیق محاسبه شدند. یافته های کلی پژوهش نشان داد وضعیت شاخص آمادگی زیرساخت اطلاعات فضایی شهری اهواز، برابر با 47/0 می باشد. ارزیابی عوامل موردمطالعه مدل نشان داد که عامل سازمانی مهم ترین مورد محدودکننده در توسعه زیرساخت SDI اهواز است و از میان معیارها نیز، بالاترین و کمترین امتیاز را به ترتیب دسترسی به نرم افزارهای مکان محور و رهبری فردی، به خود اختصاص داده اند. در مجموع، مطابق نتایج به دست آمده این پژوهش، 44% از مجموع 16 معیارهای تصمیم گیری (شامل 7 معیار)، در سطح پایین تر از مقادیر متوسط (50%) بوده اند که به عنوان عامل محدودکننده اصلی در توسعه زیرساخت اطلاعات مکان محور شهری اهواز عمل می نمایند. همچنین بر اساس نتایج این تحقیق، چنین به نظر می رسد که در توسعه SDI شهری اهواز، عوامل غیرفنی بیشتر از مسایل فنی می توانند به عنوان عامل محدودکننده موثر باشند.

    کلید واژگان: SDI شهری, شاخص آمادگی, مدیریت شهری, شهر اهواز
    Sedigheh Lotfi *, Ali Shojaian

    Collecting, managing and analyzing the required data is a basic precondition in the field of macro and integrated urban management. Today, this operation is feasible in the form of SDI, the evaluation and identification of its implementation platforms is one of its key issues. The purpose of this study is to identify the limiting factors for the creation and establishment of urban spatial information infrastructure in Ahvaz, based on the basic fuzzy model of the readiness index. The research data was collected in a survey and then analyzed in a spatial information infrastructure readiness model. Therefore, Ahwaz urban spatial information infrastructure has been evaluated in five organizational factors, human resources, information, technology and finance, and in the form of 16 decision criteria. In the first step of the research, the required data were extracted from questionnaires completed by experts and specialists familiar with SDI and GIS, from government centers and the private sector in Ahvaz. In the next step and after data collection, the values of general indicators and five factors were calculated based on the model used in the research. The general findings of the study showed that the readiness index of Ahwaz urban spatial information infrastructure is equal to 0.47. Evaluation of the studied factors of the model showed that the organizational factor is the most important limiting factor in the development of SDI infrastructure in Ahvaz and among the criteria, the highest and lowest scores have access to location-based software and individual leadership, respectively. In total, according to the results of this study, 44% of the 16 decision-making criteria (including 7 criteria) were below the average (50%), which acted as the main limiting factor in the development of Ahwaz urban location information infrastructure. Also, based on the results of this study, it seems that in the development of urban SDI in Ahvaz, non-technical factors can be more effective as a limiting factor than technical issues.

    Keywords: Urban SDI, Readiness Index, urban management, Ahvaz
  • صدیقه لطفی*، مجتبی شهابی شهمیری، ساسان روشناس

    بسیاری از صاحب نظران و برنامه ریزان منطقه ای معتقدند، توسعه چندمرکزی، می توانند تعادلی میان رشد، پراکندگی و فشردگی ایجاد کنند و ضمن حفاظت از اراضی، با کاهش سفرهای وسایل نقلیه موتوری از انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از آن بکاهند. بر این اساس، مقاله حاضر در پی آن است تا با بررسی ارتباط میان چند مرکزیتی یا تک مرکزیتی 31 استان کشور، الگوی سفر و پراکنده رویی، درک تصمیم سازان را نسبت به کاربست آن تقویت کند. بدین ترتیب، منطق پژوهش حاضر قیاسی و مبتنی بر روش های توصیفی و همبستگی است. ابتدا با استفاده از دو معیار توزیع اندازه شهرها و پراکنش فضایی مراکز، میزان چند مرکزیتی استان های کشور تعیین شد. سپس با استفاده از همبستگی پیرسون، ارتباط میان شاخص های ساختار فضایی و متغیرهای پراکنده رویی و الگوهای سفر در سطح استان های کشور موردبررسی شد. نتایج نشان می دهد، استان های چند مرکزی تر، به ازای هر نفر (شخصی و عمومی) سفرهای بیشتری تولید می کنند. همچنین بین پراکنش فضایی شهرها، میزان چند مرکزیتی استان ها و مصرف انرژی ناشی از حمل ونقل، پیوندی مثبت و معنادار (825/0) وجود دارد. اگرچه، در نگاه اول، افزایش سهم سفرها با خودرو شخصی، می تواند تهدیدی در مناطق چندمرکزی به نظر آید اما با توجه به تقاضای سفر می تواند توجیهی اقتصادی برای تقویت حمل ونقل عمومی و فرصتی برای کاهش آلودگی ها به خصوص در مناطق کلان شهری چندمرکزی باشد. به علاوه، بین توزیع اندازه شهرها، تعداد و مساحت پروانه های ساختمانی پیوندی معکوس (به ترتیب، 37/0- و 36/0-) برقرار است که می تواند حاکی از تضعیف محرک های اقتصادی برای پراکنده رویی در شهرها باشد. در نهایت، به نظر می رسد الگوی چندمرکزی- فشرده می تواند ساختار مناسب تری برای توسعه پایدار باشد.

    کلید واژگان: چند مرکزیتی, الگوی سفر, پراکنده رویی, ایران
    Sedigheh Lotfi *, Mojtaba Shahabi Shahmiri, Sasan Roushenas

    Many experts and regional planners believe that multicenter development can create a balance between growth, dispersion, and compression, and while protecting land, reduce greenhouse gas emissions by reducing motor vehicle trips. Based on this, this article seeks to strengthen the decision makers' understanding of its application by examining the relationship between polycentricity or monocentricity in 31 country provinces, the travel pattern and scattered behaviour. Thus, the logic of the current research is comparative and based on descriptive and correlational methods. First, using two criteria of city size distribution and spatial distribution of centres, the degree of polycentricity of the country's provinces was determined. Then, using Pearson's correlation, the relationship between the spatial structure indicators and topographically dispersed variables and travel patterns at the level of the country's provinces was investigated. The results show that more polycentric provinces generate more trips per person (personal and public). Also, there is a positive and significant link (0.825) between the spatial distribution of cities, the degree of polycentricity of provinces and energy consumption caused by transportation. Although, at first glance, the increase in the share of trips by private car can appear as a threat in multi-centred areas, but according to the travel demand, it can be an economic justification for strengthening public transportation and an opportunity to reduce pollution, especially in multi-centred metropolitan areas. In addition, there is an inverse relationship between the size distribution of cities, and the number and area of building permits (respectively, -0.37 and -0.36), which can indicate the weakening of economic incentives for urban sprawl. Finally, it seems that the polycentric-intensive model can be a more suitable structure for sustainable development.

    Keywords: Polycentric City, Travel Pattern, Sprawl, Iran
  • صدیقه لطفی*، لیلا محمدی کاظم آبادی، محمد سلیمانی
    پیشینه و هدف

    امروزه افزایش روزافزون جمعیت شهری و مهاجرت باعث ایجاد چالش های جدیدی در ساختار و عملکرد شهرها در مسایل زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی شده است. پایداری شهری مفهومی است که به دنبال طرح توسعه پایدار به عنوان پارادایم جدیدی در جهان پدیدار شد و رویکردی است که منجر به عدالت اجتماعی می شود. لازم است بستر مناسبی برای ارزیابی و سنجش پایداری زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در فرآیند برنامه ریزی و توسعه شهری فراهم شود. کلانشهر اراک یکی از آلوده ترین شهرهای کشور است. هدف از پژوهش حاضر سنجش پایداری پهنه های شهر اراک از دیدگاه شهروندان به منظور نشان دادن کیفیت مناطق مختلف شهر است.

    مواد و روش ها

    شهر اراک مرکز استان مرکزی دارای 5 منطقه شهری است، جمعیت آن در سال 1395 بالغ بر 520994 نفر می باشد و از نظر ژیومورفولوژی و زمین شناسی شهر اراک در دره ای واقع شده است که از سه طرف توسط کوه ها و  کویر میقان محصور شده است. با ایجاد چندین کارخانه صنعتی مانند ماشین سازی و صنایع فلزی در دهه 1940 شهر از نظر زیست محیطی آلوده شد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مطالعه ثانویه و میدانی با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، 4 شاخص اصلی و 13 زیرشاخص مربوط به پایداری در شهر اراک از منابع معتبر در این زمینه تعریف و در قالب یک پرسشنامه 5 گزینه ای در قالب مقیاس لیکرت از بسیار زیاد تا بسیار پایین تنظیم شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه شهروندان شهر اراک که بالای 20 سال سن دارند و همچنین دارای سابقه اقامت بیش از 5 سال در شهر اراک (به دلیل درک ابعاد تحقیق) می باشند، تشکیل می دهد، که 384 نفر می باشد. برای توزیع پرسشنامه ها از نمونه گیری طبقه ای بر اساس مناطق شهری استفاده شد. به منظور سنجش روایی پرسشنامه، نظرات 10 نفر از متخصصان در مورد نسخه اولیه آن اظهار نظر کردند. همچنین برای سنجش پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد و ضریب پایایی بالای 70/0 درصد به دست آمد که پایایی را تایید کرد. در نهایت اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از GIS و SPSS26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای اندازه گیری شاخص های متغیر از آزمون t تک نمونه ای و آزمون واریانس (ANOVA) و برای رتبه بندی شاخص ها و مناطق شهری از آزمون فریدمن استفاده شد. در نهایت از GIS برای نمایش نتایج تحلیل ها در قالب نقشه با توجه به ابعاد مختلف اجتماعی-اقتصادی و محیطی استفاده شد.

    یافته ها و بحث: 

    نتایج تحقیق نشان داد که میانگین پایداری اقتصادی بیش از 3 است و هر دو حد بالا و پایین مثبت هستند. بنابراین می توان گفت که وضعیت پایداری اقتصادی در مناطق 5 گانه شهر اراک از متوسط به بالا ارزیابی می شود. همچنین میانگین متغیرهای پایداری محیطی و کالبدی - زیرساختی و پایداری فرهنگی - اجتماعی کمتر از 3 و حد پایین و بالایی آنها نیز منفی است. بنابراین با توجه به سطح معنی داری کمتر از 05/0 می توان نتیجه گرفت که میانگین به دست آمده کمتر از مقدار آزمون (3) و وضعیت متغیرهای پایداری اکولوژیکی - زیست محیطی، پایداری کالبدی - زیرساختی و پایداری اجتماعی - فرهنگی است. در 5 منطقه شهر اراک کمتر از حد متوسط و نامناسب ارزیابی می شود. یافته های آزمون فریدمن نشان داد که بیشترین میانگین امتیاز (14/3) به پایداری اقتصادی و کمترین میانگین امتیاز (05/2) به پایداری کالبدی - زیرساختی اختصاص دارد.

    نتیجه گیری

    بررسی پیشینه نظری و پژوهشی نشان داد که پایداری در ارتباط با شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، ارزش گذاری می شود. توجه به مسایل پایداری به عنوان یکی از مهم ترین عوامل و محرک های پیشبرد توسعه شهری در سال های اخیر مورد توجه محققان شهرسازی و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. سیاست های سازگار با محیط زیست می تواند پایداری را تقویت کند. پژوهش حاضر نشان داد که پایداری مناطق شهری ارک با توجه به ابعاد مختلف مشهود است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که توصیه های زیر می تواند وضعیت را بهبود بخشد: تقویت صنایع بومی و محلی سازگار با محیط زیست. افزایش فضای سبز و توجه به حریم کارخانه ها می تواند سطح آلاینده ها را کاهش دهد. تعطیلی صنایع آلاینده یا حداقل اصلاح و بهبود آنها.

    کلید واژگان: اراک, اقتصاد, پایداری شهری, صنعت, محیط زیست
    Sedigheh Lotfi *, Layla Mohammedi Kazem Abadi, Mohammad Soleymani
    Background and purpose

    Today, the increasing level of urban population and migration has caused new challenges in the structure and performance of cities in environmental, socio-cultural, and economic issues. Urban sustainability is a concept that emerged as a new paradigm in the world following the sustainable development plan, and it is an approach that leads to social justice. It is necessary to provide a suitable basis for evaluating and measuring environmental, economic, and socio-cultural sustainability in urban planning and development. Arak metropolis is one of the most polluted cities in the country. The purpose of the present study is to measure the sustainability of Arak city zones from the citizens' point of view to show the quality of different city zones.

    Materials and Methods

    The city of Arak, the capital of Markazi Province, has 5 municipal zones and a population of 520,994 in 2016. Regarding geomorphology and geology, Arak is located in a valley surrounded by mountains on three sides and the Miqan desert. With the establishment of several industrial plants, such as machine building and metal industries, in the 1940s, the city became polluted environmentally. The required data and information were collected by secondary and field study using a questionnaire; in order to achieve the objectives of the research, 4 main indicators and 13 sub-indices related to sustainability in Arak were defined from reliable sources in this field and adjusted in the form of a 5-option questionnaire in the form of a Likert scale from very high to very low. The statistical population of the research consists of all the citizens of Arak city who are over 20 years old and have a history of living in Arak city for over 5 years (due to the understanding of the dimensions of the research), which is 384 as sample size. Stratified sampling based on urban neighborhoods were exerted to distribute the questionnaires. In order to measure the validity of the research questionnaire, the opinions of 10 experts commented on the primary version. Also, in order to measure the reliability of the questionnaire, Cronbach's alpha test was exerted, and the reliability coefficient was obtained above 0.70 percent, which confirmed the reliability. Finally, the collected information was analyzed using GIS and SPSS26. To measure indicators for variable, a one-sample t-test and variance test (ANOVA) was used, and Friedman's test was applied to rank indicators and the urban zones. Finally, GIS was applied to display the analysis results in maps regarding the different socio-economic and environmental dimensions.

    Findings and discussion

    The research results showed that the average economic sustainability is more than 3, and the upper and lower limits are positive. So, the status of economic sustainability in the 5 zones of Arak is evaluated from medium to high. Also, the average of the variables of environmental and physical-infrastructural sustainability and socio-cultural sustainability is less than 3, and their lower and upper limits are also negative; Therefore, according to the significance level is less than 0.05, it can be concluded that the average obtained is lower than the value of the test (3) and the status of variables of ecological-environmental sustainability, physical-infrastructural sustainability and socio-cultural sustainability in the  5 zones of Arak are evaluated as less than average and inappropriate. The finding from the Friedman test revealed that the highest average rating (3.14) is assigned to economic and the lowest average rating (2.05) to physical-infrastructural sustainability.

    Conclusion

    The theoretical and research background review showed that sustainability is valued concerning economic, social and environmental indicators. Paying attention to sustainability issues as one of the most important factors and drivers for promoting urban development has been the focus of urban planning researchers and city planners in recent years. Environment-friendly policies could strengthen sustainability. The present research showed that the sustainability of the different urban zones of Ark is evident regarding the different dimensions. So, it can be concluded that the following recommendations could improve the situation as strengthening local and indigenous industries compatible with the environment, increasing green space, concerning the limits of factories can reduce pollutants, and closing polluting industries or at least modifying and improving them.

    Keywords: Arak, Economic sustainability, Urban Sustainability, Industry, Environment
  • Sedigheh Lotfi *, Mojtaba Shahabi Shahmiri
    In recent years, polycentric urban areas have become widespread as a spatial reality, analytical framework, and normative approach. While most researchers are focused on the structure of these regions and the assumptions such as economic competitiveness, territorial cohesion, and environmental sustainability; understanding the potential of planning in such areas is yet limited because planning in polycentric urban systems is relatively in a new scale which is based on new strategic goals. This paper studied the problem from the planning perspective and focused first on the role and necessity of the regional approach in developing polycentric urban areas. Then, by accepting this essential, a framework waspresented to apply a regional approach in these areas, i.e., the central Mazandaran urban complex, emphasizing the three dimensions of spatial-functional integration,institutional capacity, and culture-identity as a planning prerequisite. The results revealed despite the potential of complementary relations and everyday culture in this region, the immaturity of public organizations and institutions, and the lack of legal boundaries for the urban complex, the urban complex of central Mazandaran is a product of competition between cities rather than being the result of cooperative relations.
    Keywords: Mazandaran, polycentric region, regional capacity, Regional Planning, spatial Integration
  • سید حسین اشرفی، رحیم بردی آنامرادنژاد*، صدیقه لطفی

    پراکنده رویی شهری، به طور کلی نوعی شهرنشینی با رشد افقی و نامناسب را نشان می دهد. این امر به گسترش کنترل نشده ی مناطق شهری، مناطق سکونتگاهی پراکنده و توسعه ی کم تراکم مربوط می شود. هدف رشد هوشمندانه شهری، حل مشکلات در روند توسعه ی شهری به منظور ارتقاء توسعه شهر و تبدیل زمین های شهری به کاربری های منطقی تر و کارآمدتر است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل الگوی گسترش کالبدی شهر قایم شهر با رویکرد رشد هوشمند شهری است. برای دستیابی به این هدف در محلات 20 گانه شهر، از 8 شاخص کاربری مختلط، توسعه فشرده، وضعیت شبکه معابر و دسترسی، ریخت و کالبد و مورفولوژی شهر، کیفیت حمل ونقل شهری، کیفیت و تنوع مسکن، تمرکز فعالیت ها در محلات، ایجاد نواحی جذاب استفاده شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل هلدرن، داده های GIS و داده های مرکز آمار ایران استفاده شده است. همچنین برای تعیین وزن معیارها از پرسش نامه و برای رتبه بندی محلات بیست گانه بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری از تکنیک MOORA استفاده شده است. نتیجه ی مطالعات نشان داد که بر اساس مدل هلدرن، طی دوره 1380 تا 1395 حدود 56 درصد از رشد مساحت شهر با رشد جمعیت هماهنگ بوده و 44 درصد باقی مانده دارای رشدی ناموزون، افقی و اسپرال شهری بوده است. همچنین محاسبات انجام گرفته در تکنیک MOORA بیانگر آن است محله های 6، 12، 14 و 2 محله های توسعه یافته محسوب می شوند و محله های 1، 13، 11، 10، 9، 7 محله های محروم محسوب می شوند. همچنین محله های 4، 5، 20، 3، 18، 19، 8، 15، 16، 17 رتبه های پنجم تا چهاردهم را به دست آوردند و در حد متوسط توسعه قرار دارند.

    کلید واژگان: رشد هوشمند, محلات بیست گانه, مدل هلدرن, تکنیک MOORA, شهر قائم شهر
    Seyed Hossien Ashrafi, Rahimberdi Annamoradnejad *, Sedigheh Lotfi

    Urban sprawl generally indicates a kind of urbanization with horizontal and inappropriate growth. This is due to the uncontrolled expansion of urban areas, scattered residential areas, and low-density development. The goal of smart urban growth is to solve problems in the urban development process in order to promote urban development and also turn urban lands into more rational and efficient uses. The main purpose of this study is to investigate and analyze the pattern of physical expansion of Qaemshahr city which is located in Mazandaran, Iran, with the approach of smart urban growth. To achieve this goal, intensive development, condition of the road network and access, shape and morphology of the city, quality of urban transportation, quality and variety of housing, concentration of activities in neighborhoods, and creation Attractive areas are investigated in 20 neighborhoods of the city, from 8 indicators of mixed use. The research method is descriptive-analytical. Holdern's model, GIS data, and data from the Statistics Center of Iran were used to analyze the data. Also, a questionnaire was used to determine the weight of the criteria and the MOORA technique was used to rank twenty neighborhoods based on smart urban growth indicators. The results of the studies showed that according to the Holdern model, during the period 1380 to 1395, about 56% of the growth of the city, was in line with population growth and the remaining 44% had uneven, horizontal, and spiral urban growth. Also, the calculations performed in the MOORA technique show that neighborhoods 6, 12, 14 and 2 are considered as developed neighborhoods and neighborhoods 1, 13, 11, 10, 9, 7 got the lowest ranks among the others. Moreover, neighborhoods 4, 5, 20, 3, 18, 19, 8, 15, 16, 17 ranked fifth to fourteenth and are in the middle of the development

    Keywords: smart growth, twenty neighborhoods, Holdern model, MOORA technique, Ghaemshahr city
  • صدیقه لطفی*، مریم مومن پور آکردی

    رسیدن به یک جامعه ی خلاق نیازمند وجود طبقه خلاق است و به نظر می رسد یکی از روش های مناسب برای شناخت و جذب طبقه خلاق استفاده از صنعت گردشگری باشد. خلاقیت در حوزه گردشگری نگرش نو به ابعاد ساختاری شهر و منطقه است. بنابراین پژوهش حاضر درصدد است تا با ارزیابی توان گردشگری شهرستان بهشهر؛ پتانسیل ها و ظرفیت های این شهرستان را در راستای ایجاد گردشگری خلاق بررسی کند. پژوهش حاضر با توجه به ماهیت خود، کاربردی- توسعه ای و بر اساس روش توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز از دو روش مطالعات اسنادی و مطالعات میدانی (پرسشنامه) به دست آمده است. جهت بررسی متغیرهای پژوهش چهار شاخص عمده گردشگری شامل: جاذبه های تاریخی و معماری، جاذبه های طبیعی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساخت و همچنین پنج شاخص اساسی تحقق شهر خلاق مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و ارزیابی توان گردشگری شهرستان بهشهر از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری فریدمن و T استفاده شده است. نتایج پژوهش در ارتباط با ایجاد گردشگری خلاق حاکی از آن است که شهرستان بهشهر از نظر شاخص های مورد بررسی دارای پتانسیل و ظرفیت زیادی است. همچنین نتایج حاصل از آزمون تی در ارتباط با بررسی تحقق پذیری گردشگری خلاق در شهرستان بهشهر حاکی از آن است که در میان مولفه ها، سرمایه اجتماعی از سطح بالاتری و مولفه رهبری و مدیریت از سطح پایین تری نسبت به سایر مولفه ها برخوردار است. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نیز نشان می دهد که چهار شاخص سرمایه اجتماعی، ریسک پذیری، ابتکار عمل و نوآوری، انعطاف پذیری و پذیرش در وضعیت مطلوبی از نظر ایجاد گردشگری خلاق قرار دارند.

    کلید واژگان: گردشگری, مکان خلاق, گردشگری خلاق, شهرستان بهشهر
    Sedigheh Lotfi *, Maryam Momenpour Akerdi

    Achieving a creative society requires the existence of a creative class, and it seems that one of the appropriate ways to recognize and attract the creative class is to use the tourism industry. Creativity in the field of tourism is a new approach to the structural dimensions of the city and region. Therefore, the current research is trying to evaluate the tourism potential of Behshahr; to investigate the potential and capacities of this region to create creative tourism. The present research is based on descriptive-analytical approaches. The data was collected from documentary studies and field surveys in the form of questionnaires. To examine the research variables, four major tourism indicators including historical, architectural, natural, sociocultural, and infrastructure attractions, as well as five basic indicators of the realization of a creative city have been evaluated. To analyze the data and evaluate the tourism potential of the study area, the SPSS was applied and Friedman and T-tests were used. The results of the research related to the creation of creative tourism indicated that Behshahr has potential and capacity in terms of the given indicators. Also, the results of the t-test in connection with the investigation of the feasibility of creative tourism in Behshahr indicated that among the components, social capital is at a higher level and the leadership and management component is at a lower level compared with the levels of other components. The results of the Friedman test also showed that the four indicators of social capital, risk-taking, initiative, innovation, flexibility, and acceptance are in a favorable situation in terms of forming creative tourism.

    Keywords: Tourism, creative place, creative tourism, Behshahr
  • صدیقه لطفی*، مجتبی شهابی شهمیری
    مفهوم مکمل بودن و توسعه چندمرکزی پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند. صاحب‏نظران و تصمیم‏سازان معتقدند شهرهای متوسط و کوچک می‏توانند با تقسیم نقش‏های تخصصی در یک منطقه شهری یکپارچه فضایی عملکردی، به مزایای زیادی ناشی از تقاضای گسترده‏تر نیروی کار، دسترسی بیشتر به خدمات و همچنین سرریزهای فضایی فیزیکی عملکردهای شهرهای بزرگ تر از آن سود می‏برند، دست یابند. باوجوداین ، سوال اینجاست: آیا ساختارهای چندمرکزی نسبت به مناطق تک مرکزی، پتانسیل بیشتری برای برقرار پیوندهای مکمل میان شهرهای خود و بهره‏مندی از مزایای آن دارند؟ برای پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل تناظر به سنجش و مقایسه پتانسیل روابط مکمل در دو منطقه شهری مازندران مرکزی و رشت به عنوان نماینده ساختارهای چندمرکزی و تک مرکزی می‏پردازد. بدین منظور، از داده‏های اشتغال گروه‏های عمده فعالیتی در سطح شهرستان استفاده شده است. نتایج نشان دادند، تمایز روشنی میان نقش‏های اقتصادی شهرهای آمل، ساری و بابل در زمینه صنعتی، اداره امور عمومی و بازرگانی وجود دارد. با این همه، در مجموعه شهری رشت، به غیر از بندر انزلی که به عنوان یکی از بنادر مهم کشور محسوب می‏شود، شهرهای دیگر نتوانستند نقش متمایزی فارغ از بخش کشاورزی در کنار رشت ایفا کنند. اگرچه یافته‏ها از پتانسیل بیشتر روابط مکمل در منطقه چندمرکزی مازندران پشتیبانی می‏کند، اما به معنای عدم برقراری این پیوندها در مجموعه شهری رشت نیست.
    کلید واژگان: مکمل بودن, چندمرکزی, مازندران مرکزی, مجموعه شهری رشت
    Sedigheh Lotfi *, Mojtaba Shahabi Shahmiri
    The concept of complementarity and polycentric development are closely related. Experts and decision-makers believe that small and medium-sized cities can reap the benefits of wider labor demand, greater access to services, and as well as physical spatial overflows to achieve the functions of larger cities. The question, however, is: do polycentric structures have greater potential than monocentric areas to make complementary connections between their cities and reap the benefits? To answer this question, the present study uses correspondence analysis to measure and compare the potential of complementary relationships in the two urban areas of Central Mazandaran and Rasht as a representative of polycentric and monocentric structures. For this purpose, employment data of major activity groups of two areas have been used. The results showed that there is a clear distinction between the economic functions of Amol, Sari and Babol cities in the field of industry, public administration and trade. However, in the urban metropolitan of Rasht, with the exception of Anzali port, which is considered as one of the most important ports in the country, other cities could not play a distinct role independent of the agricultural sector near Rasht. Although the findings support the potential for more complementary relationships in the polycentric region of Mazandaran, it does not mean that these links are not established in the Rasht urban region.
    Keywords: Complementarity, polycentric, Central Mazandaran, Rasht urban complex
  • علیرضا جوزاک، صدیقه لطفی*، عامر نیک پور

    با ادامه رشد شهرها، فعالیت های شهری به صورت تدریجی به سمت مناطق روستایی گسترش می یابد. در چنین شرایطی تحول در ساختار های اقتصادی، اجتماعی، محیطی و...در سکونت گاه های الحاق شده به ویژه روستاهای پیرامونی شهری ابعاد پیچیده ای را به خود می گیرد. این وضعیت در بسیاری از کشور های دنیا و ایران همچنین در شهر آمل به وجود آمده است. در این تحقیق به بررسی اثرات خزش شهری و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و محیطی-کالبدی در سه روستای الحاقی به شهر آمل پرداخته شده است. جامعه آماری پژوهش ساکنان  روستاهای موردمطالعه و حجم نمونه براساس روش کوکران محاسبه شد. داده های موردنیاز تحقیق به کمک تصاویر ماهواره ای لندست 4 و سنتینل 2 در دو مقطع زمانی 1370 و 1400 و فنون سنجش ازدور و نیز  تکمیل پرسشنامه جمع آوری شد و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای و آزمون تحلیل واریانس (آنوا) صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد، با توجه به میانگین کلی، روستای شادمحل (03/3)، روستای کلاکسر (99/2) و روستای قرق (85/2) به ترتیب بالاترین و پایین ترین میانگین را دارا می باشند. آثار الحاق روستاهای موردمطالعه به شهر آمل در بعد اقتصادی به طور نسبی مثبت بوده ولی در بعد اجتماعی-فرهنگی تاثیرات منفی را در پی داشته است. در بعد محیطی-کالبدی در نماگرهای دسترسی ها تاثیرات مثبتی را در روستاهای موردمطالعه مشاهده شد. اما  نماگرهای تغییر کاربری اراضی کشاورزی به مسکونی و تجاری  از مهم ترین پیامدهای منفی بعد محیطی-کالبدی الحاق روستا به شهر شناخته شد. همچنین نتایج نشان داد که در بین ابعاد اقتصادی تفاوت معناداری بین سه روستا وجود ندارد ولی در بعد اجتماعی-فرهنگی و محیطی-کالبدی تفاوت معناداری بین سه روستا دیده می شود.

    کلید واژگان: الحاق روستا به شهر, خزش شهری, روستا های پیرامونی, آمل
    Alireza Jozak, Sedigheh Lotfi *, Amer Nikpour
    Introduction

    The physical expansion of cities and villages leads to the merging of a smaller settlement into a larger settlement. In this regard, adjacent villages to the city are a part of the city based on their formation, economic and social institutions, population growth, even being in the center of social and economic exchanges and interactions in a geographical context. It is possible that the village is fully integrated into the city and turns into an urban settlement, or it may continue to live while preserving the rural nature on the outskirts or inside the city. The northern areas of Iran are experiencing urban growth due to the physical and functional changes of city and village borders, which is evident in Amol city with a growth rate of 4.04 of the population between 2006 to 2016 and the growth rate of its area (4.47). Therefore, the main question of this research is posed as follows:1. What are the consequences of annexing rural settlements to Amol city?Is there a significant difference between the consequences of annexing villages to the city in terms of economic, socio-cultural and environmental-physical dimensions? 

    Methodology

    The methodology of the research is descriptive-analytical. The data were collected from documents and completion of the questionnaires.  The statistical population of this study is the residents of three villages of Ghoroq, Klaksar and Shadmahl of Amol city using the latest official statistics of the country (2016). The questionnaire was prepared with 37 questions about the various consequences of the annexation of rural settlements to the city of Amol emphesizing the economic, socio-cultural and environmental-physical dimensions. the reliability of the questionnaire was calculated to be 0.866 using Cronbach's alpha. SPSS software was used for the measurement of the effects of indicators in the study areas. A one-sample (T) test was used and the means of the items were compared with each other. ANOVA test was used to differentiate the effects and consequences between the studied areas and Scheffé's method was used to determine the differences between the areas.

    Results and Discussion

    The results of analyzing the opinions of the respondents using t-test showed that the value of the average scores of the respondents in the social and cultural dimension are 2.66, 2.68 and 2.85 for the three villages of Ghoroq, Klaksar village and Shadmahl village, respectively. It has the lowest score and the average of all three villages is less than the average (3), which indicates the unfavorable situation of this component in these three villages. In terms of the economic consequences the scores are 3.02 3.12 3.08. for the villages.in terms of the environmental and physical dimensions the lowest score is 2.88 for Ghoroq. In Klaksar village (3.17) and Shadmahl village (3.17), this is higher than the average and has a good condition. Overally, two indicators of economic (3.1) and physical environment (3.13) with a significant level (0.000) are above average and its condition is appropriate. However, in the index of social and cultural dimension (2.74), the score is lower than the average and is in an unfavorable situation.

     Conclusion

    The annexation of rural to urban settlements is generally a multifaceted issue that has both negative and positive consequences. In general, the integration of rural to urban areas in Iran improves the economic situation and increases the income and new job opportunities in the service sector. In terms of social dimension, however the contrast between the culture of urban and rural life causes negative effects.  The widespread change of land use from agriculture to residential and commercial, reducing agricultural and livestock production can be examplified as the negative effects of this process. In terms of socio-economic dimensions, it has positive consequences due to the increase of accesses and facilities such as educational improvement and medical accesses. The level of satisfaction for the three given village was high.  Improving access to public services and infrastructure, improving the physical quality of the village, increasing jobs in the service sector have been some of the positive aspects of the annexation of the village to the city.

    Keywords: Annexation of rural settlements, City expansion, Peripheral Villages, Amol
  • عامر نیک پور*، صدیقه لطفی، نسترن کلاشی
    پیشینه و هدف

    شهرهای امروز به دلیل وابستگی بیش ازحد به حمل و نقل سواره،  با مشکلات بسیاری مواجه هستند. افزایش اتومبیل ها  در سطح شهر، بافت های شهری را از هم گسسته  و مشکلات فراوانی از قبیل ازدحام، ترافیک، آلودگی هوا، کاهش ایمنی و امنیت و آسیب های شهری پدید آورده است. توجه به پیاده راه ها موجب افزایش ارتباطات و تعاملات اجتماعی، بهبود کیفیت فضای شهری، رونق مراکز تجاری، کاهش آلودگی های زیست محیطی، کاهش ترافیک و تصادفات، احترام به هویت عابر پیاده و افزایش ایمنی و امنیت عابر پیاده می شود، لذا پرداختن به موضوع پیاده راه ها و توجه به شاخص های آن از جمله سرزندگی، انعطاف، ایمنی، دسترسی، پیوستگی و غیره از اهمیت ویژه ای در توسعه پایدار شهری برخوردار است.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی بوده و هر دو شیوه اسنادی و میدانی به کار رفته است. در روش اسنادی بیشتر از کتب علمی، نشریه های علمی فارسی و لاتین، سایت ها و نهادهای مرتبط به منظور بررسی ادبیات موضوعی و گردآوری اطلاعات استفاده شده است. در روش میدانی به منظور مطالعه اجرای این طرح از نظر پیاده راه در بافت مرکزی شهر، بازدیدهای میدانی از محدوده مطالعه شده و توزیع پرسش نامه انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل ساکنین، شاغلین و عابرین پیاده محدوه خیابان آیت الله خامنه ای هستند. حجم نمونه جامعه آماری با فرمول کوکران به دست آمده که با توجه به مشخص نبودن جمعیت جامعه آماری، 370 نفر است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t  و فریدمن استفاده شد تا  قابلیت تبدیل خیابان به پیاده راه مشخص شود.

    یافته ها و بحث

    به منظور بررسی امکان سنجی تبدیل خیابان به پیاده راه در بافت مرکزی شهر چمستان، از پرسشنامه استفاده شد. سوالات پرسشنامه از مشارکت کنندگان در پژوهش، در بعد اجتماعی- اقتصادی، کالبدی- عملکردی، دسترسی و ترافیک و بعد طراحی و مبلمان شهری است. براساس نتایج، میانگین نمرات پاسخ دهندگان در مورد تاثیر ساماندهی و پیاده راه کردن خیابان آیت الله خامنه ای بر افزایش رضایت آنان و همچنین قیمت املاک و اجاره این خیابان نسبت به سایر خیابان های شهر بالاتر از متوسط است. میانگین نمرات پاسخ دهندگان در مورد هویت تاریخی و فرهنگی خیابان، مناسب بودن ارتباط با خیابان و توان سرویس دهی اضطراری به این خیابان در حد متوسط است. میانگین نمرات بدست آمده در مورد سایر گویه ها در سطح پایین تر از متوسط است. به منظور اولویت بندی میزان تاثیرگذاری هر یک از عوامل موثر در پیاده روی، از آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که از دیدگاه پاسخ دهندگان، دسترسی و ترافیک، اجتماعی-اقتصادی، کالبدی-عملکردی و طراحی و مبلمان شهری به ترتیب بیشترین تاثیر را در پیاده روی دارند.  برای بررسی وضعیت مبلمان شهری از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. براساس نتایج بدست آمده وضعیت مبلمان شهری مسیر خیابان خامنه ای در سطح نامطلوبی است. نتایج به دست آمده در بررسی اهداف مراجعه کنندگان به خیابان مورد نظر نشان می دهد که میانگین نمرات مربوط به وضعیت مراجعه برای گردش و تفریح و قرار ملاقات با دوستان پایین تر از متوسط است بر این اساس نتیجه گرفته می شود افراد برای موارد فوق کمتر به خیابان مراجعه می کنند. اما میانگین نمرات مربوط به خرید و قرارگیری در مسیر رفت و آمد بالاتر از متوسط است. همچنین استفاده از خودروی شخصی و مراجعه به صورت پیاده در سطح بالایی قرار دارد. میانگین نمرات مربوط به میزان استفاده از تاکسی و دوچرخه پایین تر از سطح متوسط است. میانگین نمرات پاسخ دهندگان در مورد توقف در حاشیه خیابان بالاتر از متوسط و توقف در کوچه های اطراف در سطح پایین و میزان استفاده از پارکینگ عمومی نیز در سطح متوسطی است.

    نتیجه گیری

    نتایج بررسی وضعیت خیابان آیت الله خامنه ای، در چهار بعد اجتماعی- اقتصادی، کالبدی-عملکردی، دسترسی و ترافیک، طراحی و مبلمان شهری، نشان می دهد این خیابان از نظر اجتماعی-اقتصادی، کالبدی-عملکردی، دسترسی و ترافیک در وضع متوسطی قرار دارد و تا حدود زیادی مطلوبیت و کیفیت لازم برای پیاده روی را نشان می دهد. از میان چهار مولفه مورد بررسی، مولفه اجتماعی و اقتصادی نقطه قوت پیاده مداری در این خیابان است که هویت تاریخی و فرهنگی و تجاری خیابان را نشان می دهد و می تواند گروه های مختلف سنی را به خود جذب کند. اما میانگین نمرات به دست آمده از مولفه طراحی و مبلمان شهری نشان می دهد مسیر فوق در سطح نامطلوبی قرار دارد، که نقطه ضعف اصلی خیابان برای پیاده راه سازی محسوب می شود. در این زمینه باید اقدامات و برنامه ریزی های مکمل در نظر گرفت، نظیر: کف سازی خیابان، روشنایی و نورپردازی مناسب، پوشش سبز و درختکاری. ابعاد کالبدی و عملکردی خیابان نیز وضعیت نابسامانی دارد که باید برطرف شود از جمله: نظم و تناسب میان ساختمان های موجود در خیابان، مطلوبیت رنگ و نمای ساختمان های این خیابان، تامین پارکینگ، تقویت حمل و نقل عمومی، فعالیت های متنوع و... . نتایج نشان می دهد، قوی ترین نقش این خیابان «عبوری بودن» آن است که در صورت بسته شدن، حتما لازم است مسیر جایگزین مناسبی تعریف شود تا از اختلال جدی نظام ارتباطی شهر جلوگیری شود. بنابراین تقویت و پشتیبانی «خیابان سلامت» که نقش مشابهی داشته و در منتهی الیه شرقی شهر کشیده شده است می تواند به عنوان یک مسیر جایگزین پیشنهاد شود. در مجموع پیاده راه سازی تدریجی خیابان های مرکز شهر چمستان راهکار مناسبی برای دسترسی بهتر و رونق بخشی حیات مدنی و پایداری کارکردهای بخش مرکزی شهر است. تجربه ای که در بسیاری از کشورهای جهان و شهرهای ایران موفقیت آمیز بوده و نتایج مثبتی به دنبال داشته است.

    کلید واژگان: امکان سنجی, بافت مرکزی, پیاده راه, خیابان, چمستان
    Amer Nikpour *, Sedigheh Lotfi, Nastran Kalashi
    Background and Purpose

       Today's cities face to many problems due to over-reliance on passenger transport. The increase of cars in the city, tearing the urban fabric and creating many problems such as congestion, traffic, air pollution, reduced safety and security, and damage to the city is done only by car. Paying attention to sidewalks increases communication and social interactions, improves the quality of urban space, boosts shopping centers, reduces environmental pollution, reduces traffic and accidents, respects pedestrian identity, and increases pedestrian safety and security. Therefore, addressing the issue of sidewalks and paying attention to their characteristics such as vitality, flexibility, safety, accessibility, continuity, etc. are of special importance in sustainable urban development.

    Materials and Methods

     The method of the present study is descriptive-analytical. In this research, both documentary and field methods have been used. In the documentary method, mostly scientific books, scientific-research journals, Latin sources, sites, and related institutions and organs have been used to collect information and the history and meaning of this title. In the field method, to study the implementation of this project in terms of sidewalks in the central part of the city, field visits to the study area and the distribution of questionnaires have been used. The statistical society includes residents, employees, and pedestrians in the area of ​​Ayatollah Khamenei Street. The sample size of the statistical population was obtained by Cochran's formula, which is 370 samples due to the unknown population of the statistical society. In this study, a random sampling method was used. Also, the t-test and Friedman test were used to analyze the data to determine the ability to convert the street into a sidewalk.

    Findings and Discussion

    A questionnaire was used to evaluate the feasibility of converting the street into a sidewalk in the central part of Chamestan. Questionnaire questions from research participants in socio-economic, physical-functional, access and traffic, and design and urban furniture. According to the results, the average scores of the respondents regarding the effect of organizing and paving Ayatollah Khamenei Street on increasing their satisfaction, as well as the property and rental prices of this street are higher than average compared to other streets in the city. The average scores of the respondents about the historical and cultural identity of the street, the appropriateness of the connection with the street, and the ability to provide emergency services to this street are moderate. The average scores obtained for other items are below average. To prioritize the effectiveness of each of the factors affecting walking, the Friedman test was used. The results indicate that from the respondents' point of view, access and traffic, socio-economic, physical-functional, and urban design and furniture have the greatest impact on walking, respectively. A one-sample t-test was used to evaluate the condition of urban furniture. According to the results, the condition of urban furniture on Khamenei Street is at an unfavorable level. The results obtained in the study of the goals of those who refer to the desired street show that the average scores related to the status of visiting for fun and appointments with friends are lower than average. Based on this, it is concluded that people go to the streets less for the above cases. But the average score for shopping and being on the road is higher than average. Also, using a private car and visiting on foot is at a high level. The average score for taxi and bicycle use is below average. The average scores of the respondents about stopping on the side of the street are higher than average and stopping in the surrounding alleys is low. The use of public parking is also moderate. 

    Conclusion

      The results of examining the condition of Khamenei Street show that the street in terms of socio-economic, physical-functional, access, and traffic is in a moderate condition. It has the desirability and quality required for walking. Among the four components studied, the social and economic component is the strength of pedestrianization in this street, which shows the historical, cultural, and commercial identity of the street and can attract different age groups. However, the average scores obtained from the design and urban furniture component indicate that this route is at an unfavorable level, which is the main weakness of the street for pedestrian construction. In this regard, complementary measures and planning should be considered, such as street flooring, proper lighting, and lighting, green cover, tree planting, etc. The physical and functional dimensions of the street are also in a state of disarray that must be addressed, including order and fit between the buildings on the street, the desirability of the color and appearance of the buildings on this street, providing parking, strengthening public transportation, and various activities. The results show that the more effective role of this street is to "cross it" which in case of closure, it is necessary to define a suitable alternative route to prevent serious disruption of the city's communication system. Therefore, strengthening and supporting "Salamat Street", which has a similar role and is located in the eastern part of the city, can be suggested as an alternative route. In general, it can be said that the gradual implementation of the streets of the city center of Chamestan is a good solution for better access and prosperity of civic life and stability of the functions of the central part of the city. This program has been successful in many countries around the world and the cities of Iran and has had many positive results.

    Keywords: feasibility study, Central Part, Sidewalk, Street, Chamestan
  • صدیقه لطفی*، شیما فلکیان
    مقدمه

    برنامه ریزی و طراحی شهرها براساس نیاز عابران پیاده از جمله رویکردهای جدیدی است که در سال های اخیر بویژه در شهرهای بزرگ بدان توجه شده است.  در اغلب شهرهای ایران، اولویت  دادن به سیستم سواره در شریان های شهری  ایمنی شهروندان را با خطر مواجه کرده و از سرزندگی و پویایی اجتماعی آنان کاسته است.

    هدف

    تحقیق حاضر تلاش نموده است تا  وضعیت امنیت و ایمنی پیاده روهای مجاور مراکز خرید با تاکید بر پیاده مداری را در یکی از شهرهای شمالی کشور یعنی رامسر مورد مطالعه قرار دهد. روش شناسی: پژوهش مبتنی بررو یکردهای توصیفی تحلیلی است و جامعه آماری تحقیق شامل  کاربری های تجاری واقع در  دو خیابان اصلی شهر یعنی مطهری و رزاقی رامسر می باشد که با تعیین تعداد نمونه ها، دو نوع پرسشنامه برای فروشندگان و شهروندان تهیه و تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از نرم افزار SPSSو آزمون های فریدمن و همبستگی اسپیرمن استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون اسپیرمن نشان می دهد بین حذف سیستم سواره و امنیت و ایمنی در سطح دو خیابان شهید مطهری و شهید رزاقی بیش از 569/0 واحد (57 درصد) همبستگی مثبت وجود دارد یعنی در صورت حذف سیستم های سواره 57 درصد بر امنیت و ایمنی خیابان شهید رزاقی و شهید مطهری افزوده خواهد شد. بر اساس آزمون رتبه بندی مولفه های امنیت و ایمنی پیاده روهای مجاور مراکز خرید از طریق آزمون فریدمن مشخص شد، مولفه نفوذپذیری با میانگین 00/5 و مولفه ایمنی با میانگین 80/4 به ترتیب در رتبه های اول و دوم قرار گرفته اند و بیشترین تاثیرگذاری را در امنیت و ایمنی پیاده روها دارند. همچنین مولفه امکانات با میانگین 51/2 در رتبه آخر قرار گرفته است.

    نتیجه گیری

    بنابراین نتایج این پژوهش تقویت سیستم پیاده دو خیابان مورد مطالعه می تواند تا حد زیادی به ارتقای سطح ایمنی و امنیت شهروندان کمک نماید.

    کلید واژگان: امنیت, ایمنی, مراکز خرید, پیاده مداری, رامسر
    Sedigheh Lotfi *, Shima Falakian

    Planning and designing cities based on the needs of pedestrians is one of the new approaches that has been considered in recent years, especially in large cities. In most cities of Iran, giving priority to the car-oriented system in urban arteries endangers the safety of citizens and reduces their vitality and social dynamism. Therefore, the present study has tried to study the safety and security of sidewalks adjacent to shopping malls with an emphasis on walkabilty in one of the northern cities of the country, Ramsar. The research methodology is based on descriptive-analytical approaches and the statistical population of the research included commercial uses located in the two main streets of the city, namely Motahhari and Razzaqi. By determining the number of samples, two types of questionnaires were prepared and completed for vendors and citizens. To analyze the collected data SPSS, Friedman and Spearman correlation tests were applied. The results of Spearman show that there is a positive correlation between the elimination of the car-based function of street and security- safety at the level of Motahari and Razaghi streets, more than 0.569 units (57%), i.e. 57% on safety. Based on the ranking test of the safety and security components of the sidewalks adjacent to shopping malls, it was determined through the Friedman test that the permeability component with an average of 5.00 and the safety component with an average of 4.80 were in the first and second ranks, respectively and they have the greatest impact on the safety and security

    Keywords: Security, safety, Shopping malls, Walkability, Ramsar
  • ابوالفضل قاسمی، مرتضی علویان*، صدیقه لطفی، مریم رحمانی

    سیاست‏ها، چارچوب و قالب زندگی انسان ها را در اجتماع تعیین می‏کنند. مسئله محوری در سیاست‏گذاری سبب شده است به شاخه‏های گوناگونی تقسیم شود. در این میان، شهر‏ها و سیاست‏گذاری شهری جایگاه خاصی به خود اختصاص داده اند. سیاست‏گذاری شهری از ملزومات و زیربنای توسعه ای دولت‏ها محسوب می‏شود. در پژوهش حاضر با تاکید بر مرجعیت ها، مضامین حکمرانی خوب شهری کشف می شود. سوال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه مضامین حکمرانی خوب شهری در برنامه های توسعه ایران چگونه اند. روش پژوهش، تحلیل مضمون و گردآوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای است. براساس یافته های پژوهش که با توجه به شرایط خاص و بومی کشور به دست آمده است، 24 مضمون پایه، 12 مضمون سازمان دهنده و 7 مضمون فراگیر (کارآمدی، تمرکززدایی، برابری، شفافیت، حفظ و تقویت میراث معنوی، مشارکت، امنیت و سلامت) به دست آمد.

    کلید واژگان: برنامه توسعه, سیاست گذاری شهری, حکمرانی خوب شهری, مرجعیت, تحلیل مضمون
    Abolfazl Ghasemi, Morteza Alavian *, Sedigheh Lotfi, Maryam Rahmani

    Introduction :

     One of the important areas of urban governance is urban policy-making. Due to the increasing population and urbanization, attention to the issue of urban governance as the basis of urban policy-making and urban planning has doubled. For this purpose, there must be a clear understanding of the referentials, through which with policy-making and planning for urban people can be proceeded. Determining this big picture in the Islamic Republic of Iran causes a coherent plan in cities and avoids daily decisions, thus creating competitive, cohesive, and accountable cities. The urbanization trend in Iran is increasing in a way that its urban population has increased from 54.3 to 74% from 1986 to 2016. Therefore, in the present study, the various themes existing in the 6 development programs of the Islamic Republic of Iran were examined, along with the growth of population, to become more familiar with the resulting changes in the policy-makers’ mindset. Urban policy-making is a branch of public policy-making knowledge, which enables urban policymakers to become aware of policy-making and its network in urban areas.

    Materials & Methods

    Analysis of themes provides data reduction, through which qualitative data are segmented, classified, summarized, and reconstructed. In the current research, the theme position model was used in the theme network. This method has the 3 levels of basic themes, organizing themes, and global themes.

    Discussion of Results & Conclusions  :  

    In the summary of the existing development programs in the Islamic Republic of Iran, the aspects of efficiency, decentralization, equality, transparency, accountability, spiritual heritage, health, and security, which were appropriate to the specific culture and conditions in Iran, could be seen. 24 basic themes, including the use of new technologies, culture of productivity, local income, attention to each region, government, downsizing, delegation, strengthening civil society, proper communication with the private sector, poverty reduction, attention to specific groups, attention to women, historical heritage, preservation of prior identity, access to resources, monitoring and evaluation, citizenship rights, citizenship education, effective civil society participation, crime prevention policies, social problems, health policy, food policy, environmental protection, and pollution prevention, were identified. The organizing themes were made of 12 components, including performance promotion, financial independence, subsidiarity, sustainability, attention to minorities, equitable access, preservation of national-religious heritage, transparency, citizen-centered governance, civic participation, human security, and environmental health. The specific referential point in the documents of Islamic development in Iran could be mentioned as follows: the global theme of efficiency focused on the basic theme of productivity, which had the characteristics of attracting specialized manpower, training managers, and work conscience. The global theme of decentralization was the basic theme of attention to each region, in which attention was paid to education and cultural, artistic, and sports services in each region. In the global theme of equality, special attention was paid to the themes of special attention to groups, such as veterans, martyrs' families, education of exceptional children, attention to women, and strengthening family institution. The global theme of preserving and strengthening spiritual heritage referred to features, such as paying attention to celebrities, the infallible Imams’ manners, preservation of Persian scripts and language, and Islamic-Iranian civilization. Finally, the global theme of both security and health focused on social issues, such as eradication of addiction and fighting against it and psychosis and mobilization of all government agencies. In comparison with the international documents and indicators, the special points of Iranian development programs included productivity culture, attention to each region, attention to specific groups and women, preservation of a priori identities, and social problems.

    Keywords: Development Programs, Urban Policy, Good Urban Governance, Referentials, Thematic Analysis
  • صدیقه لطفی*، مجتبی شهابی شهمیری

    در سال های اخیر، برخی از محققان از مفهوم «اندازه قرضی» به عنوان توجیهی برای کارایی شهرهای کوچک و متوسط در مناطق شهری چندمرکزی استفاده نمودند. آنها معتقدند شهرهای کوچک تری که در نزدیکی یا درون یک منطقه شهری عملکردی یکپارچه قرار دارند، می توانند از جمعیت، امکانات و تسهیلات شهرهای بزرگ تر استفاده کنند در حالی که از هزینه های تجمع این شهرها مانند ترافیک، قیمت بالای مسکن و ازدحام اجتناب می کنند. در همین راستا، مقاله حاضر سعی دارد تا با کاربرد این مفهوم، علاوه بر توضیح رشد صنعت مبل در شهر بهنمیر، مسیری برای کاربست آن در سیاست های شهری و منطقه ای کشور باز کند. بدین منظور، قابلیت کاربرد این مفهوم در بهنمیر در چهار مرحله سنجیده شدند: نخست تخصصی شدن و تمرکز با استفاده از شاخص های ضریب مکانی و تراکم بنگاه ها، دوم، همپوشانی جغرافیایی بازار تقاضا به وسیله شاخص حوزه هم پیوند، سوم سنجش چندمرکزیتی با استفاده از شاخص های گرین و آنتروپی و داده های جریان سفرهای روزانه، و در نهایت، تعادل میان صرفه ها و هزینه های تجمع با استفاده از تحلیل تناظری. یافته های تحلیل ها نشان می دهند، بهنمیر توانسته با دسترسی مناسب به بازار تقاضای شهرهای بزرگتر و ساحلی، هزینه های پایین تولید به واسطه قیمت زمین، مالکیت زمین و نیروی کار ارزانتر و نیروهای جبری، به یک بازار و تولیدی تخصصی مبلمان بدل شود که با افزایش رقابت، شکستن قیمت ها، تنوع و هم رقابتی به عملکرد بهتری نسبت به شهرهای بزرگتر دست یابد. در این راستا، نتیجه گیری کلی می شود که از این مفهوم به عنوان پشتیبانی برای تجدید نظر در نقش توسعه ای شهرهای کوچک و متوسط استفاده گردد.

    کلید واژگان: اندازه قرضی, صرفه های تجمع, شهر کوچک, بهنمیر
    Sedigheh Lotfi *, Mojtaba Shahabi Shahmiri

    In recent years, some researchers have used the concept of "Borrowed size" as a justification for the efficiency of small and medium-sized cities in Poly-centric urban regions. They believe that smaller cities located near or within an integrated functional urban area can take advantage of the population, facilities, and amenities of larger cities while avoiding the agglomeration costs of larger cities such as traffic, high housing prices, and congestion. In this regard, the present article tries to use this concept, in addition to explaining the growth of the furniture industry in the city of Bahnamir, to open the way for its application in urban and regional policies. For this purpose, the applicability of this concept in Bahnamir was measured in four phases: first, specialization and concentration using locational coefficient and firm density, second, a geographical overlap of demand market by connectivity field index, third measurement polycentricity using Green indicator and entropy of daily travel flow data, and finally, the balance between agglomeration economies and diseconomies using Correspondence analysis. Findings show that the city has been able to access the market demand of larger and coastal cities, lower production costs due to cheap land prices, land ownership and cheaper labor, and increasing returns become into a specialized furniture market that achieves better performance than larger cities by increasing competition, lowering prices, diversity and competition. In this regard, it is suggested that this concept could be used as support to reconsider the development role of small and medium-sized cities.

    Keywords: Borrowed size, agglomeration economies, small Cities, Bahnamir
  • لیلا اقدامیان، نازنین تبریزی*، صدیقه لطفی

    نواحی شهری به علت آن که جاذبه های تاریخی و فرهنگی بسیار زیادی دارند، غالبا مقاصد گردشگری بسیار مهمی محسوب می شوند. به همین دلیل تاسیسات و تجهیزات شهری ازجمله مهم ترین عواملی هستند که می توانند موجب جذب گردشگران بین المللی و داخلی در یک شهر شوند. لذا این پژوهش، به بررسی توسعه گردشگری و شاخص های سبز رشد هوشمند شهری در شهر اصفهان می پردازد و نقش و تاثیر سه شاخص سبز، مبلمان و آرایه های شهری، پیاده راه ها و فضاهای سبز را موردسنجش قرار می دهد. روش پژوهش حاضر، روش توصیفی تحلیلی و از نوع پیمایشی است و ازنظر قابلیت اجرایی، کاربردی می باشد. با به کارگیری ابزار پرسش نامه جهت گردآوری اطلاعات اولیه و بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و PLS مشخص شد که سه شاخص سبز، مبلمان و آرایه های شهری، پیاده راه ها و فضاهای سبز بر اساس مدل پیشنهادی پژوهش تاثیر و نقش مثبتی در توسعه گردشگری اصفهان داشته و نتایج به عمل آمده بر نمونه ای از مردم شهر اصفهان، نشان داد که شاخص فضاهای سبز شهری بر توسعه گردشگری منطقه تاثیر بیشتری نسبت به دو شاخص دیگر دارد و شاخص مبلمان و آرایه های شهری و پیاده راه ها در رده های بعدی قرار می گیرند.

    کلید واژگان: توسعه گردشگری, شاخص های سبز, رشد هوشمند شهری, اصفهان
    Leila Eghdamian, Nazanin Tabrizi *, Sedigheh Lotfi

    Urban areas are often considered very important tourist destinations due to their many historical and cultural attractions. For this reason, urban facilities and equipment are among the most important factors that can attract international and domestic tourists in a city. Therefore, this study examines the development of tourism and green indicators of smart urban growth in the city of Isfahan and evaluates the role and impact of three green indicators, urban furniture and arrays, sidewalks and green spaces. The method of the present research is descriptive-analytical and survey method and is applied in terms of applicability. Using a questionnaire to collect basic information and using SPSS and PLS software, it was found that the three green indicators of furniture and urban arrays, sidewalks and green spaces based on the proposed research model have a positive impact and role in development. Isfahan tourism and the results performed on a sample of people in Isfahan, showed that the index of urban green spaces has a greater impact on the development of tourism in the region than the other two indicators and the index of furniture and urban arrays and sidewalks are in the next categories.

    Keywords: Tourism Development, green indicators, urban smart growth, Isfahan
  • صدیقه لطفی*، لیلا محمدی کاظم آبادی

    امروزه مدیریت شهرها با توجه به پیچیدگی های مسایل و مشکلات آن از اهمیت خاصی برخوردار است. بهره گیری از رویکردهای جدید می تواند تا حدودی به حل مشکلات کمک نماید. شهر اراک با مشکلات زیادی مانند آلودگی هوا، ترافیک شهری، و نظایر آن مواجه است. بنابراین هدف تحقیق حاضر؛ شناسایی و تحلیل پیشران های موثر بر توسعه مدیریت شهری در ایران و شهر اراک با استفاده از ابزار سناریونویسی است. داده ها و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای و میدانی و مصاحبه با کارشناسان (روش دلفی) جمع آوری شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها ابتدا از نرم افزار میک مک برای تعیین اثرگذاری متغیرها و از نرم افزار مورفولMorphol برای پیش بینی سناریوها استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد؛ که متغیرهایی مانند؛ مدیریت کلان کشوری، تحریم های بین المللی، عدم توجه به شهروندمداری، بی ثبات مدیریت و سیاسی نگری مدیران(انتخابی) دارای بیشترین اثرگذاری بر عملکرد مدیریت شهری اراک و بالاترین امتیاز اثرگذاری مستقیم می باشند. همچنین از 5000 سناریوی خروجی دارای اعتبار 10 سناریو با بیشترین اینرسی (احتمال وقوع و تکرارپذیری) به عنوان سناریوهای نهایی ارایه شد. با توجه به نوع سناریوها وضعیت عملکرد مدیریت شهر در وضعیت بینابینی قرار دارد که با سوق دادن سناریوهای میانه به سمت خوش بینانه می توان وضعیت را بهبود بخشید و از وقوع سناریوهای فاجعه جلوگیری نمود.

    کلید واژگان: سناریونویسی, شهر اراک, عملکرد مدیریت, مدیریت شهری
    Sedigheh Lotfi *, Layla Mohammedi Kazem Abadi

    Today, city management is of particular importance due to the complexity of its issues and problems. Using new approaches can help solve the problem to some extent. The city of Arak is facing many problems such as air pollution, urban traffic, etc. Therefore, the purpose of the present study is the identification and analysis of drivers affecting the development of urban management in the city of Arak using this tool (scenario writing). The required data and information were collected by library and field methods, and interviewing experts (Delphi method). To analyze the data, MICMAMC software was first used to determine the effect of variables and Morphol software was used to predict the scenarios. Finally, the obtained results showed variables such as macro-national management, international sanctions, lack of attention to citizenship, instability of management, politicization of managers have the most impact on the performance of Arak urban management and have the highest direct impact score. Also, out of 5000 valid output scenarios, 10 scenarios with the highest inertia (probability of occurrence and reproducibility) were presented as the final scenarios. According to the type of scenarios, the management performance of the city is in an intermediate state, which can be improved by moving the middle scenarios towards optimism and prevent the occurrence of catastrophic scenarios.

    Keywords: Scenario based approach, Arak City, Management Performance, Urban management
  • سهیلا حقانی، صدیقه لطفی*، رحیم بردی آنامرادنژاد

    درسال های اخیر شهرها، هم به لحاظ فرم فیزیکی و هم از نقطه نظر عملکردی، به یک پدیده ی منطقه ای بدل شده اند از این رهگذر، با تغییر جایگاه هستی شناسانه از فضا، منطق و معنای «مکان» در متنی جدید، یعنی در فضای جریان ها تفسیر شده است. فقدان استراتژی های توسعه یکپارچه منطقه ای، عدم توجه به رقابت یا همکاری کانون ها را در شبکه شهری مازندران مرکزی با چالش های تفرق عملکردی روبه رو کرده است. به نظر می رسد تحت فضای جریانی موجود، پژوهش های صورت گرفته قادر نخواهد بود تمامیت، کارکرد و ساختار شبکه شهری استان را توصیف کند. هدف پژوهش این است تا با بهره گیری از روش توصیفی_تحلیلی و ابزار تحلیل شبکه، ضمن تبیین مولفه ها و شاخص های تحلیل تعامل فضایی، الگوی فضایی عملکردی شبکه شهری مازندران مرکزی را با تحلیل داده های مبدا- مقصدی سال 1397 مورد مطالعه قرار دهد. نتایج حاصل گواه  شکل گیری نظام چند مرکزیتی و حتی شبکه ای متعادل در این منطقه است. بنابراین با شکل گیری و تکوین این الگوی جدید در منطقه، تغییر در نحوه برنامه ریزی فضایی این مناطق مبتنی بر مزایای اقتصادی شبکه نیز ضروری است. روابط بین شهرهای بزرگتر نه تنها صرفا رقابتی دیده نمی شوند بلکه آنها باید مکمل یکدیگر هم باشند. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رهیافت های نوین (شبکه مبنا) در شبکه شهری چند مرکزیت مازندران مرکزی، بیانگر آن است که، مورفولوژی منطقه ی چند مرکزیت مازندران مرکزی، دخالت محسوسی در ریخت شناسی این منطقه دارا می باشد. زیرا فرم منطقه به گونه ای است که شهرهای مجاور از الگوی خوشه ای پیروی می کنند و شکل شبکه ای به منطقه الحاق کردند.

    کلید واژگان: ساختار فضایی, شبکه ی شهری, چند مرکزیتی, داده های مبدا-مقصدی, مازندران مرکزی
    Sohaila Haghani, Sedigheh Lotfi *, Rahimberdi Anamoradnejad

    Cities have become a regional phenomenon both physically and functionally in recent years. Thus, by the change of the ontological status of space, logic and meaning of place in a new context have been interpreted in the new context. Central Mazandaran has faced the challenges of functional segregation due to lack of integrated regional development strategies, lack of attention to competition or cooperation of centers and urban areas in the network. It seems that under the existing direction of spaces, the conducted researches will not be able to describe the integrity, function and structure of the urban network in the province. The study used descriptive-analytical method and network analysis tools to explore the components and indicators of spatial interaction analysis and to study the spatial pattern of central Mazandaran urban network by analyzing the origin-destination data for the year 2018. The results showed the formation of a multi- base centered system and even a balanced network in the region. Therefore, by evoluting the new pattern in the region, there is a need for change in approach of spatial planning based on the economic advantages of network. The relations among the bigger cities are not seen only competitive but they should be complementary with each other. Moreover, the results of social network analysis indicated that the morphology of the polycentric region of Central Mazandaran has a significant influence on the area as the form of the region is such that the adjacent cities follow the cluster pattern and have a network structure.

    Keywords: Spatial Structure, Urban network, Polycentric, Data Flow, Central Mazandaran
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر صدیقه لطفی
    دکتر صدیقه لطفی
    استاد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال