ebrahim sadeghi
-
در این پژوهش یک سیستم دو اتمی بوزونی در حضور پتانسیل ناهماهنگ دو بعدی و یک پتانسیل بین اتمی کوتاه برد بطور دقیق بررسی شده است. توابع موج و انرژی قسمت هماهنگ بطور تحلیلی و تاثیر جمله ناهماهنگ پتانسیل بر انرژی به ازای شدت برهم کنش های مختلف محاسبه شده است. نتایج بدست آمده نشان دهنده رفتارهای متفاوت برای حرکت نسبی و انرژی تصحیحی بر حسب شدت برهم کنش می-باشد. جهت بررسی دینامیک سیستم، کمیت فیدلیتی معرفی و به ازای شدت جفت شدگی-های مختلف محاسبه شده است. نتایج با سایر پژوهش ها در توافق خوبی هستندکلید واژگان: پتانسیل تله نوری, پتانسیل ناهماهنگ, فیدلیتی, سیستم دو اتمیThe present study seeks to scrutinize a two bosonic atoms system in a two-dimensional anharmonic and a short range interatomic potentials. Wave functions and energies are analytically stated, and the effect of anharmonic term on the energy for different strengths of interaction is calculated. The results show that the energy of relative motion and correction energy have different behaviours with the interaction strength. To investigate the dynamics of system, the fidelity for different coupling strengths is also calculated. The results are in agreement to other works.Keywords: Optical Trap Potential, Anharmonic Potential, Fidelity, Two-Atom System
-
این تحقیق با هدف ارزیابی چگونگی تاثیر ضخامت نمونه (3، 5 و 7 میلی متر)، سرعت هوا (5/0، 25/1 و 2 متر بر ثانیه)، و توان لامپ مادون قرمز (1000، 1500 و 2000 وات) بر ویژگی های خشک کردن برش های کدو سبز در خشک کن مادون قرمز دور انجام شده است. طراحی آزمایش های خشک کردن، که رابطه بین متغیرهای ورودی و خروجی را نشان می دهد، با روش سطح پاسخ انجام شد. سپس تاثیر این عوامل مستقل بر میزان رطوبت (زمان خشک شدن)، فعالیت آبی، محتوای فنولی کل، محتوای پتاسیم و رنگ تعیین شد. برای پیش بینی پاسخ ها، دقیق ترین مدل های ریاضی با استفاده از تحلیل واریانس انتخاب شدند. نتایج نشان داد که زمان خشک شدن با کاهش ضخامت نمونه و سرعت هوا و افزایش قدرت لامپ مادون قرمز کاهش یافت. محتوای فنولی کل و محتوای پتاسیم پس از فرآیند خشک کردن چندین برابر افزایش یافت. افزایش ضخامت نمونه و قدرت لامپ مادون قرمز تاثیر مثبتی بر هر دوی این مقادیر داشت. حداقل و حداکثر مقدار کل تغییر رنگ به ترتیب 54/5 و 96/13 بود. کدو سبز خشک تولید شده توسط خشک کردن مادون قرمز دور، محصولی با ارزش است که قابلیت استفاده در صنایع غذایی و دارویی و یا در درمان بیماری ها را به عنوان یک وعده غذایی تقویتی دارد.کلید واژگان: خشک کردن مادون قرمز, محتوای فنولی کل, محتوای پتاسیم, مشخصات رنگ, روش سطح پاسخ, کدو سبزThis research aimed to estimate how sample thickness (3, 5, and 7 mm), air velocity (0.5, 1.25, and 2 ms^(-1)), and infrared lamp power (1000, 1500, and 2000 W) affected the drying characteristics of zucchini slices in a far-infrared dryer. The design of drying tests, which illustrates the relation between input and output variables, was carried out by response surface methodology. Then, the effect of these independent factors on the moisture content (drying time), water activity, total phenolic content, potassium content and total color change was determined. To predict the responses, the most accurate mathematical models were selected using analysis of variance. The results revealed the drying time declined by decreasing the sample thickness and air velocity and increasing the infrared lamp power. Total phenolic content and potassium content had increased multifold after the drying process. An enhancement in sample thickness and infrared lamp power had a positive effect on both of these contents. The minimum and maximum values of total color change were 5.54 and 13.96, respectively. The dried zucchini produced by far-infrared drying is a high-value product that has the potential to be used in food and pharmaceutical industries or in the treatment of diseases as a booster meal.Keywords: Infrared Drying, Total Phenolic Content, Potassium Content, Color Characteristics, Response Surface Methodology, Zucchini
-
پیش زمینه و هدف:
استرپتوکوک بتاهمولیتیک گروه A به عنوان مهم ترین پاتوژن باکتریال مطرح در فارنژیت ها می باشد. این بیماری هر چند در همه گروه های سنی دیده می شود، ولی از شایع ترین عفونت های باکتریایی در کودکان است. مطالعه حاضر باهدف تعیین فراوانی کلونیزاسیون استرپتوکوک بتا همولیتیک گروه A در گلوی کودکان بدون علامت تنفسی 5- 15 ساله مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهر ارومیه طراحی و اجرا گردیده است.
مواد و روش کارمطالعه حاضر به صورت صورت مقطعی بر روی کودکان 5 - 15 ساله مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهر ارومیه به تعداد 260 نفر از ابتدای دی ماه سال 1399 الی انتهای خردادماه سال 1400 به صورت متوالی و در دسترس انجام گرفته است. اطلاعات دموگرافیک، وضعیت بالینی بررسی و در ادامه ضمن اخذ نمونه سواپ گلو، نتایج با کشت مثبت ازنظر حساسیت به آنتی بیوتیک های شایع بررسی شدند.
یافته هانتایج مطالعه حاضر نشان داد که شیوع ناقلین سالم 3/7 درصد بوده است. بین شغل پدر و فراوانی ناقلین سالم ارتباط معنی داری مشاهده گردید (p=0.039). حساس ترین آنتی بیوتیک پنی سیلین و سفتریاکسون و مقاومت بالا نسبت به ارترومایسین و کلرومفنیکول مشاهده گردید.
بحث و نتیجه گیریبا همه محدودیت های مطالعه حاضر، به نظر می رسد که شیوع ناقلین سالم در حد متوسط و پایین است. وجود مقاومت آنتی بیوتیکی نشان دهنده عدم مدیریت صحیح مصرف بوده و باید اقدامات لازم در کنترل و نظارت بیشتر بر نحوه تجویز و مصرف آنتی بیوتیک صورت گیرد.
کلید واژگان: مقاومت آنتی بیوتیکی, کودکان, استرپتوکوکوک بتا همولیتیک گروه A, ناقلین سالمBackground & AimsGroup A beta-hemolytic streptococcus is the most important bacterial pathogen in pharyngitis. Although the disease is seen in all age groups, it is one of the most common bacterial infections in children. The aim of this study was to determine the frequency of Beta Hemolytic Group a Streptococcus colonization in the throat of 5 to 15 year-old children without respiratory symptoms, referred to children’s Clinics in Urmia, Iran.
Materials & MethodsThis cross-sectional study was performed on children aged 5 to 15 years, referring to specialized pediatric clinics at Urmia University of Medical Sciences on 260 people from Jun 2021 to June 2022 in a row and available has been taken. Demographic information and clinical status were evaluated and then while taking a throat swab sample, the results were evaluated with positive culture in terms of sensitivity to common antibiotics.
ResultsThe results of the present study showed that the prevalence of health carriers was 7.3%. There was a significant relationship between the father's job and the frequency of health carriers P=0.039. The most sensitive antibiotics were penicillin and ceftriaxone, and high resistance to erythromycin and chloramphenicol were observed.
ConclusionDespite all the limitations of the present study, it seems that the prevalence of health carriers was moderate to low. The presence of antibiotic resistance indicates the lack of proper management of consumption, and the necessary measures should be taken to further control and monitor prescription and usage of antibiotics.
Keywords: Antibiotic Resistance, Children, Group A Beta-Hemolytic Streptococcus, Healthy Carriers -
پیش زمینه و هدف
مایکوپلاسما پنومونیه یکی از دلایل عمده ذات الریه کسب شده از جامعه (community acquired pneumonia) با دامنه شیوع 40 درصد در کودکان هست. هدف از این مطالعه، بررسی سطح سرمی آنتی بادی IgM و IgG اختصاصی جهت شناسایی مایکوپلاسما پنومونیه در نمونه های آزمایشگاهی کودکان پیش دبستانی بدون علایم تنفسی در شهرستان ارومیه بود.
مواد و روش هامطالعه ی حاضر از نوع مقطعی تحلیلی بوده و بر روی 260 نفر از کودکان پیش دبستانی که بدون داشتن علایم تنفسی به درمانگاه کودکان بیمارستان شهید مطهری ارومیه در دی ماه سال 1397 مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. تشخیص IgM و IgG آنتی بادی علیه مایکوپلاسما پنومونیه روی نمونه ها با استفاده از کیت آزمایشگاهی مخصوص با روش ELISA انجام شد. تیتر آنتی بادی IgM و IgG بیش از 12 واحد در میلی لیتر به عنوان نتیجه مثبت، تیتر کمتر از 8 واحد در میلی لیتر به عنوان نتیجه منفی و بین 8 تا 12 واحد در میلی لیتر به عنوان نتیجه بینابینی تلقی شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 21 استفاده شد.
یافته هابر اساس نتایج به دست آمده، 25.8 درصد از کودکان حداقل یک دوره عفونت با ارگانیسم مایکوپلاسما پنومونیه را تجربه کرده بودند. ارتباط معنی داری بین مثبت شدن تیتر آنتی بادی IgG و IgM با حضور در مهدکودک وجود داشت (در هر دو P=0.001). ارتباط معناداری بین مثبت بودن سطح سرمی IgG و IgM و جنس کودکان (به ترتیب P=0.14، P=0.60)، سن کودکان (به ترتیب P=0.54، P=0.58) و گروه سنی بیماران (به ترتیب P=0.49، P=0.19) وجود نداشت.
نتیجه گیریبین تیتر آنتی بادی IgG و IgM مثبت و حضور در مهدکودک رابطه معنی داری وجود داشت، اما بین مثبت بودن آنتی بادی IgG و IgM با جنس و گروه سنی رابطه معنی داری مشاهده نشد.
کلید واژگان: مایکوپلاسما پنومونیه, کودکان پیش دبستانی, آنتی بادی IgM, آنتی بادی IgG, ایرانBackground & AimsMycoplasma pneumoniae is one of the main causes of community acquired pneumonia in children with an incidence of nearly 40%.
The aim of this study was to evaluate the serum levels of IgM and IgG antibodies to identify Mycoplasma pneumoniae in laboratory samples of in asymptomatic preschool aged children in Urmia, Iran.Materials & MethodsThe present cross-sectional study was performed on 260 preschool children who referred to the pediatric clinic of Shahid Motahari Hospital in Urmia in January 2018 without any respiratory symptoms. Detection of IgM and IgG antibodies against Mycoplasma pneumonia was performed on the samples using specific ELISA kit, according to the manufacturer's instructions. IgM and IgG antibody titers more than 12 U / mL considered as positive, less than 8 U / mL as negative, and between 8 and 12 U / mL as intermediate result (. SPSS 21 software was used for data analysis.
ResultsAccording to the results of this study, 25.8 percent of children had at least one episode of mycoplasma pneumonia infection. Statistically significant relationship was detected between the positivity of IgG and IgM and attending kindergarten in the studied children (P=0.001). There was no significant relationship between positivity of IgG and IgM with sex (P values = 0.14 and 0.60, respectively), age (P values = 0.58 and 0.54, respectively), and age group (P values = 0.19 and 0.49, respectively) of the children.
ConclusionThere was a significant relationship between positive IgG and IgM antibody titers and presence in kindergarten, but there was no significant relationship between IgG and IgM antibody positivity with sex and age group.
Keywords: Mycoplasma pneumoniae, Preschool Children, IgG, IgM, Iran -
پیش زمینه و هدف
عفونت های مرتبط با مراقبت های بهداشتی یک مشکل اساسی برای ایمنی بیماران است و پیشگیری از آن باید اولویت اول برای موسسات باشد. بهداشت دست موثرترین روش برای کاهش عفونت بیمارستانی است.
مواد و روش ها:
در یک مطالعه توصیفی 296 نفر دانشجویان پزشکی در مقاطع مختلف در بخش های مختلف بیمارستان های دانشگاهی شهر ارومیه مطالعه شدند. چک لیست شستشوی دست ها و پرسشنامه بهداشت دست را تکمیل کردند. در انتها اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS25 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها:
نتایج نشان داد 48 درصد مذکر و 52 درصد مونث با میانگین سنی 9/2 ± 5/24 سال می باشند. بیشترین تعداد شرکت کنندگان از شرکت کنندگان از بیمارستان امام خمینی (ره) 5/35 درصد کمترین تعداد 8/5 درصد از بیمارستان رازی می باشند. شرکت کنندگان /34 درصد اکسترن، 6/44 درصد انترن و 6/20 درصد رزیدنت می باشند. میانگین میزان آگاهی رعایت اصول بهداشت دست 47 درصد، کمترین میزان آگاهی 31 درصد و بیشترین میزان آگاهی 69 درصد می باشد. میانگین میزان نگرش رعایت اصول بهداشت دست در بین دانشجویان پزشکی 31 درصد (در حد ضعیف)، کمترین میزان نگرش 22 درصد (ضعیف) و بیشترین میزان نگرش 58 درصد (خوب) می باشد. میانگین میزان عملکرد اصول تمرین بهداشت دست 39 درصد (در حد ضعیف)، کمترین میزان 22 درصد (ضعیف) و بیشترین میزان 51 درصد (خوب) می باشد. میانگین میزان عملکرد اصول تمرین بهداشت دست در بین دانشجویان پزشکی مونث 26 درصد و در بین دانشجویان مذکر 23 درصد (قابل قبول) است. میانگین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد رعایت اصول بهداشت دست در بین دانشجویان دوره اکسترنی به ترتیب (51 درصد، 40 درصد و 35 درصد)، دوره انترنی (45 درصد، 28 درصد و 17 درصد) و دوره رزیدنتی (47 درصد،38 درصد و 25 درصد) است. به طورکلی میانگین میزان عملکرد اصول بهداشت دست در بین دانشجویان در بخش ICU، 48 درصد و در بین دانشجویان در بخش جراحی 40 درصد و در بخش داخلی 27 درصد است.
نتیجه گیری:
با توجه به میزان پایین آگاهی و نگرش دانشجویان و ضرورت بهداشت دست در پیشگیری از عفونت و لزوم رعایت آن توسط کلیه کادر درمانی و اهمیت سلامت و بهداشت بیمار در طول دوره بستری، برگزاری کلاس های آموزشی ضمن در زمینه بهداشت دست جهت بهبود و ارتقا بهداشت دست ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: آگاهی, نگرش, عملکرد, بهداشت دست, دانشجویان پزشکیBackground & AimsHealth care-associated infections (HCAIs) are a major patient safety concern, and consequently prevention should be a top priority for institutions. Hand hygiene is the most effective way to reduce nosocomial infections.
Materials & Methods296 medical students in different wards of university hospitals in Urmia participated in this descriptive study. They completed a hand wash checklist and a hand hygiene questionnaire. Finally, the obtained data were analyzed using SPSS25 software.
ResultsThe results showed that 48% were male and 52% were female with an average age of 24.5 ± 2.9 years. Most of the participants were recruited from Imam Khomeini Hospital (%35) while only%5/8 of the participants were recruited from Razi Hospital. 34.7% of the participants were extern, 44.6% were intern and 20.6% were resident. The average level of awareness of hand hygiene was 47%, the minimum level of awareness was 31% and the maximum level of awareness was 69%. The average attitude toward hand hygiene principles among medical students was 31% (weak), the lowest attitude was 22% (weak) and the highest attitude was 58% (good). The average performance of hand hygiene practice principles was 39% (weak), the lowest was 22% (weak) and the highest was 51% (good). The average level of awareness of hand hygiene principles among female and male medical students were 50% and 44%, respectively. The average attitude among female medical students was 40% and average attitude among male medical students was 26%. The average performance of the principles of manual health practice among female and male medical students were 26% and 23% (acceptable), respectively. The average level of awareness, attitude, and performance of hand hygiene principles among students of external course, internship, and residency were 51%, 40% and 35%; 45%, 28% and 17%,; and 47%, 38% and 25%, respectively. In general, the average performance of hand hygiene principles among students in the ICU, surgical department and internal medicine department were 48%, 40%, and 27%, respectively.
ConclusionDue to low-level attitude and knowledge of medical students regarding hand hygiene and the necessity of hand hygiene in preventing infection, as well as the importance of patient health during the hospitalization period, it is essential to hold in-service training classes in the field of hand hygiene to improve and promote hand hygiene.
Keywords: Knowledge Attitude, Practice, Hand Hygiene, Medical Students -
پیش زمینه و هدف
مشکلات تنفسی شایع ترین بیماری در کودکان زیر 5 سال و عامل اصلی مرگ ومیر در کشورهای درحال توسعه می باشد. به طوری که حدود 75-25 درصد موارد مرگ ومیر کودکان زیر 5 سال را به خود اختصاص می دهد. لذا بر آن شدیم که با توجه به اهمیت موضوع و شیوع بالای موارد بستری کودکان با مشکلات تنفسی و نبود مطالعه مشابه در منطقه، موضوع بررسی ویژگی های بالینی و پاراکلینیکی کودکان مراجعه کننده با عفونت تنفسی به مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری ارومیه را در شهرستان ارومیه موردبررسی قرار دهیم.
مواد و روش ها:
مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی توصیفی بوده که باهدف ارزیابی ویژگی های کلینیکی و پاراکلینیکی در کودکان بستری شده با مشکلات تنفسی در بیمارستان مطهری ارومیه انجام شد، تعداد بیمار موردمطالعه بر اساس برآوردهای آماری 403 نفر می باشد و پرونده های بیماران ازنظر ویژگی های کلینیکی و پاراکلینیکی موردبررسی قرار گرفته و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 20 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها:
در میان بیماران تحت مطالعه 55 درصد بیماران با پنومونی بستری شده بودند 20 درصد بیماران برونشیولیت و 25 درصد بیماران با مشکل HRAD بستری گردیده بودند. تب و سرفه اصلی ترین علایم بالینی در میان بیماران بستری بود. موردی از مرگ ومیر در میان بیماران بستری نبود. در میان آزمایشات بیماران تنها یک مورد کشت خون مثبت گذارش شد. سن مراجعه در پسران 02/5 سال با انحراف معیار 78/2 سال و دختران 32/5 سال با انحراف معیار 98/1 سال بود که ازنظر آماری تفاوت معناداری بین مراجعه کنندگان نبود (845/0= p).
بحث و نتیجه گیری:
نتایج مطالعه ی ما نشان داد که در بیماران بستری شده با مشکلات تنفسی علایم کلینیکی و پاراکلینیکی قبل از تشخیص قطعی و تصمیم گیری برای شروع درمان تجربی اولیه گسترده می باشد به گونه ای که نتایج مطالعه حاضر تفاوت های مشهودی با مطالعات مشابه دارد. لذا ضرورت استفاده از روش های تشخیصی اختصاصی برای انتخاب درمان مناسب تر می تواند مهم و تعیین کننده باشد.
کلید واژگان: عفونت های تنفسی, پنومونی, برونشیولیت, حساسیت راه های هواییBackground & AimsRespiratory problems are the most commonly reported illness in children under the age of 5 years and are the leading cause of mortality in developed countries, with about 25-75% of children under 5 years old. Therefore, we decided that due to the importance of the issue and the high prevalence of hospitalization of children with respiratory problems and the lack of similar study in the region, this study examined the clinical signs and paraclinical information of pediatric patients referring to respiratory infections in Orumiyeh Shahid Motahari Hospital in Urmia Letchr('39')s examine.
Method & Materials:
This is a descriptive cross-sectional study with the aim of evaluating clinical signs and paraclinical evidence in children with respiratory problems in Motahari Hospital. The number of patients under study was based on the findings of 403 patients and the records of the patients were evaluated for clinical signs and paraclinical information. Data were analyzed using SPSS 20 software.
ResultsAmong the patients under study, 54% of patients were admitted to pneumonia, 20% were bronchiolitis, and 25% were HRAD crouped patients. Cough was the main clinical symptom in the hospitalized patients. There was no mortality among patients among the patientschr('39') experiments, only one positive blood culture was reported
ConclusionOur results showed that in patients treated with laboratory data and other paraclinical information, there are significant differences in the studies that have to be taken into account because they can be important in determining the treatment route for these patients.
Keywords: Respiratory infections, clinical manifestation, paraclinical evidence, pneumonia, pediatrics -
پیش زمینه و هدف
لنفادنیت یک نوع لنفادنوپاتی التهابی است که با انفیلتراسیون سلول های التهابی ایجاد می شود که می تواند همراه یا بدون تشکیل آبسه و چرک در داخل غده لنفاوی باشد. علل عفونی لنفادنیت حاد بیشتر در زمینه عفونت ویروسی و باکتریال حاد است. هدف از این مطالعه توصیف جامع تری از علل و ارزیابی های انجام شده و درمان موثر برای بیماران مراجعه کننده به مرکز درمانی شهید مطهری با تشخیص لنفادنیت عفونی گردنی ارایه دهیم.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی-تحلیلی در بیمارستان اطفال شهید مطهری ارومیه بر روی 191 کودک بستری 3 ماه تا 14 ساله که از در سال 93 تا 97 با تشخیص لنفادنیت چرکی گردنی بستری شده بودند، انجام گرفت. سوابق بیماری، اطلاعات بیولوژیکی، نوع درمان آنتی بیوتیکی، اقدام تهاجمی، اطلاعات سی تی اسکن با کنتراست، دوره درمانی و علایم بالینی جمع آوری و وارد چک لیست شدند.
یافته ها107 بیمار (56 درصد) پسر و 84 بیمار (44 درصد) دختر بودند. میانگین سن بیماران 05/35±65/46 ماه (168-3 ماه) بود. میانگین مدت زمان بستری در بیمارستان 19/3±54/5 روز (22-1) بوده است. شایع ترین علامت بالینی که بیماران با آن ها به بیمارستان مراجعه کرده بودند، تب بوده است که در 151 بیمار (1/79 درصد) وجود داشت. در 135 بیمار (7/70 درصد) هیچ اقدام تهاجمی صورت نگرفت. درناژ آبسه در 40 بیمار (9/20 درصد)، بیوپسی توده در 14 بیمار (3/7 درصد) و عمل جراحی در 2 بیمار (1 درصد) انجام شد. در 39 بیمار (4/20 درصد) کشت صورت گرفت که در تمامی موارد نتیجه کشت منفی گزارش شد.
نتیجه گیریشایع ترین تشخیص در کودکان لنفادنیت حاد التهابی بوده و در فصل بهار و در کودکان شهری بیشتر بروز می کند. این بیماری در پسرهای زیر 5 سال بیشتر دیده می شود. شایع ترین آنتی بیوتیک موثر مورداستفاده کلیندامایسین می باشد. در موارد آبسه نیز درناژ جراحی برای درمان صورت می گیرد.
کلید واژگان: لنفادنیت حاد التهابی, عفونت, کودکانBackground & AimsLymphadenitis is a type of inflammatory lymphadenopathy that is caused by the infiltration of inflammatory cells that can occur with or without the formation of abscesses inside the lymph node. Infectious acute lymphadenitis causes are mostly associated with acute viral and bacterial infection. The purpose of this study was to provide a more comprehensive description of the causes and evaluations performed and the effective treatment for patients referred to Shahid Motahari Hospital with cervical infectious lymphadenitis.
Methods & MaterialsThis retrospective study was performed on 191 children aged 3 months to 14 years admitted to Urmia Shahid Motahari Hospital who were diagnosed with cervical lymphadenitis between 2013 and 2018. Disease records, biological information, type of antibiotic treatment, aggressive procedure, contrast-enhanced CT scan information, treatment duration, and clinical symptoms were collected and a checklist was filled out.
Results107 patients (56%) were male and 84 patients (44%) were female. The mean age of patients was 46.65±35.05 months (range 3–168 months). Mean hospitalization duration was 5.54±3.19 days (range 1–22). The most common clinical symptom of the patients referred to the hospital was fever, which was present in 151 patients (79.1%). In 135 patients (70.7%) no aggressive procedure was taken. Abscess drainage was performed in 40 patients (20.9%), mass biopsy in 14 patients (7.3%), and surgery in 2 patients (1%). Thirty-nine patients (20.4%) had cultures that reported negative results in all cases.
ConclusionThe most common diagnosis in children is acute inflammatory lymphadenitis and occurs usually in spring and urban children. It is common in boys under 5 years of age. The most commonly used antibiotic is clindamycin. In cases of abscess, surgical drainage is performed for treatment.
Keywords: Acute inflammatory lymphadenitis, infection, children -
پیش زمینه و هدف
واکنش های ناخواسته ی دارویی با توجه به پیچیدگی فزاینده درمان ها و افزایش روزافزون جمعیت جهان همچنان یک چالش در مراقبت های بهداشتی مدرن باقی مانده است. این مطالعه باهدف بررسی واکنش های پوستی ناخواسته ی دارویی در کودکان بستری در بیمارستان مطهری ارومیه از سال 1391 الی 1395 انجام گرفت.
مواد و روش کاراین مطالعه از نوع توصیفی گذشته نگر بوده و پرونده ی تمام کودکانی که با تشخیص عوارض پوستی ناخواسته ی دارویی از ابتدای سال 1391 تا پایان سال 1395 در بیمارستان مطهری شهرستان ارومیه بستری شده بودند، موردبررسی قرار گرفتند. تمامی اطلاعات به دست آمده وارد چک لیست سازمان یافته که از قبل به همین منظور طراحی شده بود، وارد شد. تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده نیز توسط SPSS 19 انجام شد.
یافته ها:
در مطالعه ی ما نشان داده شد که 76 مورد (5/58 درصد) از کودکان موردمطالعه پسر و 54 مورد (5/41 درصد) دختر هستند. بررسی نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که فنوباربیتال، شایع ترین دارویی است که در این بررسی سبب ایجاد عوارض پوستی می شود (در 90 مورد (2/69 درصد)). همچنین بثورات ماکولوپاپولر نیز شایع ترین عارضه پوستی در بیماران موردمطالعه بود (در 96 نفر (73.8 درصد)).
بحث و نتیجه گیری:
نتایج مطالعه ی ما نشان داد که عوارض پوستی در کودکان هرچند نادر ولی بالقوه خطرناک می باشد و باید بیشتر موردتوجه قرار بگیرد و سریعا باید اقدامات درمانی موردنیاز را برای بیماران انجام داد.
کلید واژگان: واکنش های دارویی ناخواسته, عوارض جانبی, کودکان, داروهای ضدتشنج, راش پوستیBackground & AimsUnwanted drug-related reactions have remained a challenge in modern health care due to the increasing complexity of treatments and the increasing population of the world. Due to the lack of a similar study in this area, this study was conducted to investigate the unwanted drug-related skin reactions in children hospitalized in Motahari Hospital of Urmia from 2012 to 2016.
Materials & MethodsIn this retrospective descriptive study, the medical records of all children hospitalized in Motahari Hospital in Urmia with the diagnosis of unwanted drug-related skin complications from the beginning of 2012 to the end of 2016 were studied. All the information was entered into an organized checklist designed already for this purpose. Data were analyzed by SPSS 19.
ResultsOur study showed that 76 (58.5%) of the children were male and 54 (41.5%) were female. The results of this study showed that phenobarbital is the most common drug that causes skin complications (In 90 cases (69.2%)). Maculopapular rash was the most common skin complication in the studied patients (In 96 cases (73.8%)).
ConclusionThe results of our study showed that skin complications in children are rare but potentially dangerous and special attention should be paid to them and immediate medical measures should be taken for these patients.
Keywords: Unwanted drug reactions, Side effects, Children, Anticonvulsants, Skin rash -
مقدمه
یک احیای قلبی ریوی موفق به عوامل مختلفی از جمله: سن، جنس،بیمار، علت ایست قلبی ریوی، زمان شروع CPR و... بستگی دارد. لذا هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت احیای قلبی ریوی و عوامل مرتبط با آن در بیمارستان شهید مطهری مرودشت بود.
روش کاردر این مطالعه توصیفی مقطعی کلیه موارد احیای قلبی ریوی در طول یک سال از فروردین 93 تا فروردین 94 در کلیه بخش های درمانی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه کلیه عوامل مرتبط با احیای قلبی ریوی اعم از سن، جنس، بیماری زمینه ای، علت ایست قلبی تنفسی، زمان شروع CPR، وجود یا عدم امکانات مرتبط، حضور یا عدم حضور پزشک متخصص یا عمومی، نتیجه CPR و عوارض ناشی از آن مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
نتایج46.7 درصد از CPR های انجام شده موفق بودند. بین سن و موفقیت CPR رابطه معنی داری وجود داشت(P=0/018). بین جنسیت و موفقیت CPR رابطه معنی داری وجود داشت(P=0/001). به طوری که در زن ها موفقیت CPR به طور معنی داری بیشتر از مردان بود. بیشترین فراوانی برای علت ناموفق بودن عمل CPR مربوط به، به موقع نرسیدن تیم CPR یا پزشک بود.
نتیجه گیریمیزان CPR های موفق در بیمارستان مرودشت نسبت به مطالعات مشابه در سطح خوبی قرار دارد. لذا پیشنهاد می شود تا با برنامه ریزی بهتر و مدنظر قرار دادن نتایج این تحقیق، میزان موفقیت در CPR بهتر شود.
کلید واژگان: احیای قلبی ریوی, بیمارستان, پرستاران, پزشک, تیم احیاIntroductionA successful cardiopulmonary resuscitation depends on various factors such as age, sex, patient, etiology of cardiopulmonary arrest, CPR onset, and so on. The aim of this study was to evaluate the status of cardiopulmonary resuscitation and its related factors in Shahid Motahhari Hospital of Marvdasht.
MethodsIn this cross-sectional descriptive study, all cases of cardiopulmonary resuscitation during one year from April 2014 to April 2105 were evaluated in all treatment units. This study included all factors associated with cardiopulmonary resuscitation, including age, sex, underlying disease, etiology of respiratory arrest, timing of CPR, presence or absence of related features, presence or absence of specialist or general practitioner, outcome of CPR, and complications It was examined. Data were analyzed using descriptive and inferential tests.
Results46.7% of CPRs were successful. There was a significant relationship between age and CPR success (P = 0.018). There was a significant relationship between gender and CPR success (P = 0.001). The success rate of CPR in women was significantly higher than in men. The most common reason for CPR failure was due to the failure of the CPR team or physician to arrive on time.
ConclusionThe rate of successful CPRs in Marvdasht hospital is in a good level compared to similar studies. Therefore, it is recommended to improve the CPR success rate by better planning and considering the results of this study.
Keywords: Cardiopulmonary resuscitation, Hospital, Nurses, Physician, Resuscitation Team -
مقدمه
لرز پس از بیهوشی باعث احساس ناراحتی در بیمارمی شود. بسیاری از داروها جهت جلوگیری یا کاهش لرز مورد مطالعه قرار گرفته اند،اما هنوزداروی ایده آل مورد تایید نهایی قرار نگرفته است.هدف از مطالعه حاضرتعیین اثر دکس مدتومدین به همراه بوپیواکایین در روش بی حسی نخاعی بر پیشگیری از بروز لرز در عمل های جراحی ارتوپدی شکستگی تیبیا و فمور بود.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 60 بیمار 18تا 50 سال با کلاس بی هوشی (ASA class) 1و2که کاندیدای عمل جراحی ارتوپدی شکستگی تیبیا و فمور بودند، در سال 1397 صورت پذیرفت.بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند؛ گروه مداخله: 5/12میلی گرم بوپیواکایین (5/2 سی سی) و 5میکروگرم دکس مدتومدین (5/0میلی لیتر)و گروه شاهد: 5/12 میکروگرم بوپیواکایین و5/0 میلی لیتر نرمال). فشارخونسیستولی،دیاستولیومتوسط خون شریانی و درصد اشباع اکسیژن خون درزمانهای قبل از بی حسی اسپاینال، بعدازبی حسی وسپس هراز 15دقیقه تااتمام عمل جراحی ودرزمان ریکاوری ثبت گردید.درزمان های2، 4، 8، 12 و 24 ساعت پس ازعمل ازنظرمیزان لرزموردارزیابی قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات بوسیله شاخص های آمار توصیفی(میانگین و درصد و انحراف معیار) و آزمون های آماری استنباطی (کای اسکویر، تی تست، من ویتنییو)با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد.
یافته هامیانگین سنی بیماران در گروه شاهد 7/14 ± 6/36 سال و در گروه مداخله 6/8 ± 7/32 سال بود. دو گرو ه مداخله وشاهد از لحاظ فراوانی لرز در زمان های2 (3/4% و 1/7%) و 4 (5/4% و 1/24%) ساعت بعد از عمل تفاوت معنی داری نداشتند. هر چند افراد گروه مداخله در ساعت های 8، 12 و 24 بعد از عمل جراحی هیچ گونه لرزی را گزارش نکردند اما با گروه شاهد (1/7%، 6/3% و 6/3%) تفاوت معنی دار نداشتند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان می دهد که افزودن 5میکروگرم دکس مدتومدین به بوپیواکایین در روش بی حسی نخاعی باعث کاهش میزان بروز لرز بعد از عمل می شود،ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبوده است بنابراین به نظر می رسددر این زمینه، نیاز به مطالعات جامع تر و با حجم نمونه زیادتری می باشد.
کلید واژگان: بوپیواکایین, دکس مدتومدین, بی حسی نخاعی, لرز, شکستگی های اندام تحتانیIntroductionPost-anesthesia shivering causes discomfort in the patient. Many drugs have tried to prevent or reduce shivering, but the ideal drug has not been finalized yet. The purpose of this study was todetermine the effect of dexodomodinewith bupivacaine in spinal anesthesia to prevent shivering in orthopedic fracture surgeryof femur and tibia.
MethodsThis randomized clinical trial study was performed on 60 patients 18-50 years old with ASA class 1 and 2 who were candidates for tibia and femur orthopedic fracture surgeryin 2018. Patients were randomly divided into two groups; Intervention group: 12.5 mg bupivacaine (2.5 cc) and 5 μgdexmedetomidine (0.5 ml) and control group: 12.5 mg bupivacaine and 0.5 ml normal. Systolic, diastolic, and mean arterial blood pressure and blood O2% saturationwere recorded before spinal anesthesia, after anesthesia and then every 15 minutes until surgery and recovery time. At 2, 4, 8, 12 and 24 hours postoperatively shivering was evaluated. Data were analyzed using descriptive statistics indices (mean, percentage and standard deviation) and inferential statistical tests (chi-square, t-test, and Mann-Whitneyu) using SPSS 21 software.
ResultsThe mean age of patients in the control group was 36.6 ±14.7 years and the intervention group was 32.7± 8.6 years. There was no significant difference in the frequency of shivering between the control and intervention groups at 2(4.3% vs. 7.1%) and 4(4.5% vs. 24.1%).Although, intervention subjects had no any shivering state at hours of 8, 12 and 24, but there was no significantly different compared to control group (7.1%, 3.6% and 3.6%, respectively).
ConclusionThe results of study showed that addition of 5 μgdexmedetomidine to bupivacaine in spinal anesthesia reduces the incidence of postoperative shivering, but this difference was not statistically significant. Thus, in this subject seems bee need to studies with whole and large sample of participants.
Keywords: Bupivacaine, Dexmoderodine, Spinal Anesthesia, Chills, Lower extremity fractures -
مقدمه
رعایت کردن فرایند استاندارد اخذ رضایت آگاهانه از بیماران ،در زمینه فعالیت های درمانی می تواند نقش مهمی در کاهش شکایت از پزشکان و سایر کادر درمانی و در نتیجه کاهش مداخلات حقوقی و قضایی را داشته باشد. هدف از انجام این تحقیق بررسی سطح آگاهی متخصصین بالینی شهرستان جهرم از رضایت و برائت در بیماران (1397) می باشد.
روش کارپژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی - مقطعی است. 25 نفر از متخصصین بالینی در سال 97 در این تحقیق همکاری کردند. ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه استاندارد رضایت و برائت بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
یافته هامیانگین میزان آگاهی افراد 2.44±11.12 بود. همچنین کم ترین میزان آگاهی برابر 6 و بیشترین میزان آگاهی برابر 16 بود. میزان آگاهی 4 نفر (16درصد) در حد غیر قابل قبول، 19 نفر (76 درصد) در حد متوسط و تنها 2 نفر (8 درصد) در حد قابل قبول بود. همچنین اکثریت قاطع متخصصین (91.7 درصد) دارای بیمه مسئولیت بوده و از حیث خطر پذیری، 39.1 درصد اظهار کرده بودند که خطرپذیر هستند در حالی که 56.5 درصد اعلام کردند که تا حدی خطر پذیر می باشند و تنها 4.3 درصد بیان کرده بودند که خطرپذیری ندارند.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش مشتمل بر آن بود که 76 درصد افراد شرکت کننده در این تحقیق از آگاهی متوسط برخوردار هستند. آشنایی نداشتن به امر رضایت و برائت می تواند مشکلاتی را برای جامعه پزشکی ایجاد نماید و سلامت جامعه را به خطر بیندازد. در چنین اوضاعی پس لازم است که آموزه های قانونی به صورت برنامه های بازآموزی و کارگاه های آموزشی مدون جهت افزایش اطلاعات متخصصین بالینی انجام گیرد.
کلید واژگان: متخصصین بالینی, رضایت, برائتIntroductionAdherence to the standard process of obtaining informed consent from patients in the field of therapeutic activities can play an important role in reducing the complaints of physicians and other therapists and consequently reducing legal and judicial interventions. The purpose of this study was to evaluate the level of knowledge of Jahrom clinicians about patient satisfaction and acquittal (2018).
Methods and Materials:This is a descriptive cross-sectional study. Twenty-five clinicians participated in the study in 2018. Data gathering tool was standard satisfaction and acquittal questionnaire. Data were analyzed using descriptive and inferential statistical tests.ResultsThe mean level of knowledge was 11.12 2± 2.44. Also, the lowest level of knowledge was 6 and the highest was 16. The level of knowledge in 4 people (16%) was unacceptable, 19 (76%) moderate and only 2 (8%) were unacceptable. The overwhelming majority of specialists (91.7%) had liability insurance and 39.1% stated that they were risk-takers and 56.5% stated that they were somewhat risk-takers and only 4.3% stated that they were not.
ConclusionThe results of this study showed that 76% of participants in this study had moderate knowledge. Lack of familiarity with consent can lead to problems for the medical community and endanger the health of the community. Therefore, legal training should be provided through retraining programs and workshops designed to enhance the information of clinical professionals.
Keywords: Clinicians, Satisfaction, Acquittal -
مقدمهبسیاری از افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با اختلال در تعادل و راه رفتن مواجه هستند که می تواند شرکت در فعالیت های روزمره را برای آن ها با مشکل مواجه کند. مطالعات اخیر در حیطه توانبخشی، بر تمرینات تعلیقی عملکردی با استفاده از مقاومت وزن بدن در مقابل نیروی جاذبه به کمک ابزارها و تجهیزات ناپایدار، که به فعالیت های روزمره افراد شباهت دارند، تاکید دارند. بنا بر این هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تمرینات تعلیقی TRX بر تعادل عملکردی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.مواد و روش هاتعداد 34 نفر از زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام. اس اصفهان در دامنه سنی 50-20 سال و با نمره مقیاس وضعیت ناتوانی گسترش یافته(EDSS) 4-1، به صورت هدفمند انتخاب و به صورت غیر تصادفی به دو گروه کنترل(15 نفر) و تجربی(19 نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل 8 حرکت TRX با چهار سطح سختی از ساده تا مشکل بود که برای مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه حدود 30 دقیقه اجرا شد. تعادل عملکردی از طریق آزمون های زمان برخاستن و رفتن، 10 متر راه رفتن، دسترسی عملکردی به جلو و پهلو اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس صورت گرفت. سطح معنی داری، در سطح اطمینان 95 درصد پذیرفته شد(P<0.05).یافته های پژوهشنتایج نشان داد که بهبود معناداری در تعادل عملکردی گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در آزمون های زمان برخاستن و رفتن(P=0.001)، 10 متر راه رفتن(P=0.001) و دسترسی عملکردی جانبی به سمت چپ و راست(P=0.013) در پس آزمون مشاهده شد. اما در آزمون دسترسی عملکردی به جلو تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد(P=0.053).بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که پروتکل تمرینات تعلیقی TRX تعادل عملکردی، سرعت راه رفتن و تعادل در حین راه رفتن را در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بهبود می بخشد. بنا بر این انجام این تمرینات را به عنوان یک مداخله تمرینی عملکردی در جهت بهبود تعادل عملکردی و راه رفتن به افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس توصیه می کنیم.کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, تمرینات مقاومتی, سرعت راه رفتنIntroductionMany people with multiple sclerosis (MS) experience difficulty with balance and walking, which can make daily activities difficult. Recent studies in rehabilitation procedures emphasize on functional suspension training using body weight resistance against gravity by unstable tools and equipment that are similar to daily activities. Therefore, the purpose of this study was to determine the effect of total body resistance exercise (TRX) suspension training on functional balance in patients with MS.Materials & MethodsThis study included 34 females with MS and expanded disability status scale of 1-4 as well as the age range of 20-50 years who referred to Isfahan MS Society. The participants were intentionally selected and assigned nonrandomly into two groups of control (n=15) and experimental (n=19). The training protocol included 8 TRX movements with four difficulty levels from simple to difficult for 8 weeks, 3 sessions per week, and each session lasting 45 minutes. The functional balance was measured through using Timed Up and Go (TUG), 10-Metre Walk Test (10MWT), and forward and lateral functional reach tests. Data were analyzed using ANCOVA. P-value less than 0.05 were considered statistically significant. Ethics code: IR.UI.REC.1396.014, Clinical trial: IRCT20180521039762N1FindingsThe results obtained from the posttest showed a significant improvement in functional balance of the experimental group, compared to the control group in terms of the TUG test (P=0.001), 10MWT (P=0.001), and lateral functional reach tests to the left and right (P=0.013). However, there was no significant difference between the two groups regarding forward functional reach test (P=0.053).According to the results, it can be concluded that TRX suspension training improves functional balance, walking speed, and balance during walking in patients with MS. Therefore, it is recommended to perform TRX training as a functional training intervention to improve functional balance and walking in MS patients.
Discussion & ConclusionsKeywords: Multiple sclerosis, Resistance training, Walking speed -
پیش زمینه و هدفاسهال یکی از مهم ترین معضلات بهداشتی کشورهای درحال توسعه است.. شایع ترین علت گاستروانتریت در کودکان عفونت های ویروسی می باشد که نیاز به تجویز آنتی بیوتیک ندارد و مقاومت به آنتی بیوتیک یکی از مهم ترین مشکلات پزشکی در چند دهه اخیر می باشد لذا این مطالعه جهت بررسی الگوی مصرف آنتی بیوتیک در گاستروآنتریت های غیر باکتریایی در بیماران بستری در بیمارستان. شهید مطهری ارومیه صورت گرفت.مواد و روش کاردر این مطالعه مقطعی توصیفی، پرونده 104 بیمار بستری با گاسترو آنتریت موردبررسی قرار گرفت. و کودکان به سه گروه سنی 6 ماه تا 3 سال، 3 سال تا 5 سال و بالای 5 سال, تقسیم شدند و داده های مربوط به علائم بالینی، مدت اسهال و نتایج آزمایشگاهی ثبت شد و با نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادر کل نتایج حاصل از بررسی 104 کودک بیمار نشان داد که بیشترین آنتی بیوتیک مصرفی سفتریاکسون می باشد (83 نفر,79.8 درصد) و 6 نفر (8/5 درصد) سفتی زوکسیم و 15 نفر (4/14 درصد) هیچ آنتی بیوتیکی دریافت نکرده اند. و نشان می دهد که اکثر تجویزهای آنتی بیوتیکی به طور بی رویه و بدون توجه به نتایج آزمایشگاهی بوده است.بحث و نتیجه گیریبا توجه به اینکه اکثر گاستروآنتریت ها ویروسی می باشند. لازم است جهت جلوگیری از مقاومت های میکروبی در اسهال بر اساس نتایج آزمایشگاهی (کشت و آنالیز مدفوع) در موارد مناسب و لازم تجویز گردد.کلید واژگان: گاستروآنتریت, اسهال غیر عفونی, آنتی بیوتیکBackground &AimsDiarrhea is a major health problem in developing countries; and on a global scale, it is the most common cause of death after heart diseases and cancer in many populations. Gastroenteritis is a symptom of the gastrointestinal infection (GI) which is caused by pathogenic bacterial, viral or parasitic infections. In some centers, without complete diagnostic tests to approve bacterial infection, antibiotics are prescribed; and antibiotic therapy is stopped after diagnosing non-bacterial infection. Antibiotics should not be prescribed arbitrarily without medical indications due to complications associated with antibiotic therapy, such as antibiotic-resistant strains that would create problems in the future treatment of diseases resistant to antibiotic treatment. The current study was conducted to investigate the pattern of antibiotic usage for nonbacterial (viral) gastroenteritis in patients hospitalized at Motahari HospitalMaterials & MethodsIn this retrospective study, all the information was collected from the available medical records in Hospital archives and the results are presented by tables and the average frequency graphs. Children were divided into three age groups (6 months to 3 years - 3 years to 5 years - over 5 years). Data from the medical records of patients including demographic characteristics, duration of diarrhea, fever, clinical symptoms, the results of laboratory tests (analysis, stool cultures, biochemistry, urine analysis) and the antibiotics prescribed in the instructions sheet were all recorded and the related data were analyzed using SPSS.ResultsOf 104 patients, 81 patients (77.9%) were six months to three years and 16 patients (15.4%) were three years to five years, and 7 patients (6.7%) were over five years. Sixty patients (57.7%) were males and 44 patients (42.3%) were female. Most patients were male and aged six months to one year (49 patients). Ceftriaxone was the most commonly prescribed antibiotic and 83 patients (79.8%) received it, and 6 patients (5.8%) received ceftizoxime, and 15 patients (14.4) did not receive any antibiotic. The maximum length of hospital stay and antibiotic therapy was 9 days. However, with stool, urine and blood tests being normal, the fever of age groups were 45%, 35%, and 32%, respectively.ConclusionIn order to avoid imposing additional costs and to prevent microbial resistance in diarrhea, it is recommended and urged to prescribe antibiotic for suitable and necessary cases based on laboratory results (culture, stool analysis tests), since the major cause of gastroenteritis is viral infection.Keywords: gastroenteritis, Noninfectiondiarrhea, Antibiotic
-
BackgroundHydatid disease is a zoonotic parasitic infection that affects humans in many parts of the world, including Iran. It is caused by the larval stage of a tapeworm called Echinococcus. Human is an intermediate host infected accidentally by the ingestion of eggs excreted in the feces of dogs. This infection most commonly involves the liver and lung. Other site localizations are rare including kidney that is seen in 2% to 4% of cases.Case PresentationHere we report a 9-year-old boy with kidney involvement in a village near Poldasht city, West Azerbaijan, Iran, admitted on Jan 2013. He referred to our hospital with a left upper quadrant (LUQ) mass without any other symptoms, which was discovered by his mother accidentally. Sonography and CT scan with and without contrast revealed large hypodense fluid containing a mass arising from the left kidney that stretched renal parenchyma. Surgery consult was done and radical nephrectomy with left adrenalectomy and retroperitoneal lymphadenectomy due to the suspicion of malignancy was performed. In addition to surgery, he received the first dose of chemotherapy for Wilms tumor and after the pathologic report, albendazole started for him. A definitive presurgery diagnosis is not always possible by radiographic evidence. Therefore, the hydatid disease should be in the differential diagnosis of renal mass. Only surgery and pathologic findings can confirm the diagnosis. In our case, due to the lack of a definitive radiologic evidence for hydatid diagnosis, we did not start albendazole presurgery and albendazole started and continued for six months after the pathologic report confirmed the hydatid disease.ConclusionsWe recommend that albendazole starts in endemic areas for abdominal masses with a non-definitive diagnosis.Keywords: Cyst, Kidney, Wilms Tumor, Echinococcus granulosus
-
BackgroundCytomegalovirus (CMV) and Human Herpes Virus-6 (HHV-6) activation after liver transplantation have been associated with increased graft rejection and adverse outcomes. This study aimed at investigating the development and timing of CMV infection after liver transplantation and its relation to post-transplantation HHV-6 activation.MethodsPatients undergoing liver transplantation were enrolled, regardless of their age, place of residence, or their liver failure etiology. Blood samples were collected at baseline and every week for a period of 12 weeks and were tested for anti-CMV IgG and anti-HHV-6 IgG, CMV pp65 antigenemia, as well as CMV and HHV-6 DNA using the Polymerase Chain Reaction (PCR) method.ResultsAmong 46 liver transplant recipients, 17 (36.9%) developed CMV infection within 3 months after transplantation. Before transplantation, 42 (91.3%) and 41 (89.1%) recipients were seropositive for CMV and HHV-6, respectively. Fifty percent of patients were positive for CMV antigenemia, among which 73.9% became symptomatic for CMV infection. Half of the patients had positive test results for CMV PCR with a significant relationship between the CMV viral load and the development of symptomatic CMV infection (P = 0.001). Twenty-five (54.3%) patients had positive test results for HHV-6 PCR with a significant relationship between HHV-6 positivity and the development of clinical presentation (P = 0.002). The average post-transplantation time to HHV-6 and CMV activation was 19.4 ± 86.5 and 28.4 ± 60.5 days, respectively, with a linear relationship in the regression analysis.ConclusionsThe HHV-6 infection, either as primary infection or reactivation, leads to an increased risk of CMV infection and symptomatic disease after liver transplantation. Activation of HHV-6 precedes the CMV activation in time.Keywords: Cytomegalovirus, HHV, 6, PCR, pp65 Antigenemia, ELISA, Liver Transplantation
-
نشریه رفتار حرکتی، پیاپی 30 (زمستان 1396)، صص 101 -114هدف این مطالعه بررسی اثر سازگاری منشوری بر کنترل قامت و دقت پرتاب دارت بود. بدین منظور 17 شرکت کننده زن و مرد سالم با دامنه سنی 20 تا 41 سال، بر اساس دقت پرتاب در دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. هر شرکت کننده درمجموع 480 پرتاب دارت را در هشت روز متوالی انجام داد. گروه آزمایش در طول زمان پرتاب دارت، از عینک منشوری ای که باعث انحراف دید به سمت چپ می شد، استفاده کرد. قبل و بعد از دوره تمرینی، تعادل ایستا در حالت های چشم باز و بسته، توسط دستگاه صفحه نیرو ثبت شد؛ همچنین، دقت پرتاب ها نیز اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آنالیز واریانس مرکب و آنالیز کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد جابه جایی و سرعت نوسان قدامی خلفی (0.002=P) و جابه جایی و سرعت نوسان کلی مرکز فشار (0.006=P) در گروه آزمایش کاهش یافت. در بین دو حالت چشم باز و چشم بسته تفاوت معناداری مشاهده نشد (P≥0.05). همچنین، تعامل معناداری در فاکتورهای گروه و بینایی مشاهده نشد (P≥0.05). شاخص دقت در پس آزمون تفاوتی را نشان نداد؛ اما در آزمون یادداری، متغیر دقت در گروه آزمایش به طور معناداری بهتر بود (0.02=P). نتایج بیان میکند که چالش حاصل از سازگاری بینایی، ضمن بهبود دقت پرتاب، ممکن است کنترل قامت افراد را نیز بهبود بخشد.کلید واژگان: تطبیق پذیری بینایی, کنترل قامت, هدف گیریMotor Behavior, Volume:9 Issue: 30, 2018, PP 101 -114The vision is preferred system of sensory information that it is plays important role in postural control and movement. The purpose of current study was to examine the effect of Prismatic adaptation on the postural control and dart throwing precision. For this purpose, 17 healthy male and female participants with age range 20- 41 years old were divided into experimental and control groups, based on the throwing precision. The groups threw 480 darts in eight consecutive days. The experimental group used prismatic eyeglasses that divert the sight to the left. Before and after the training period, the static balance in open and closed eyes states was recorded via force platform and the throwing precision was measured as well. Data was analyzed using mix analysis of variance and analysis of covariance. The results showed that speed and displacement of anterior-posterior sway (P=0.002) and the overall speed and displacement center of pressure reduced in the experimental group (P=0.006). There was no significant difference between closed and open eye (P>0.05). Also, there was no significant difference in group by vision factors interaction (P>0.05). The precision index showed no difference in the post-test but in the retention test, the precision variable was significantly better in the experimental group (P=0.02). The results indicate that challenge caused by visual adaptation can improve the throw precision and individuals postural control.Keywords: Visual Adaptation, Postural Control, Targeting
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودپنداره ی تحصیلی در رابطه ی بین الگوهای ارتباطی خانواده با انگیزه ی پیشرفت انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان به تعداد 12947 نفر بودند که از بین آن ها 380 نفر (150 پسر، 230 دختر) به روش خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1997)، خودپنداره ی تحصیلی (لی یو و وانگ، 2005)، انگیزه ی پیشرفت (هرمنس، 1970) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که الگوهای ارتباطی خانواده به طور مثبت و معنی دار پیش بینی کننده خودپنداره ی تحصیلی می باشد و خودپنداره ی تحصیلی نیز به طور مثبت و معنی دار انگیزه ی پیشرفت را پیش بینی می کند. الگوهای ارتباطی از طریق متغیر واسطه ای خودپنداره ی تحصیلی نیز انگیزه ی پیشرفت را پیش بینی می کند. درنتیجه ی بیشتر بودن اثرات کلی دو مسیر مستقیم و غیر مستقیم ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و خودپنداره ی تحصیلی یک نقش میانجی گری نسبی برای خودپنداره ی تحصیلی بین الگوهای ارتباطی با انگیزه ی پیشرفت وجود دارد. نتیجه گرفته می شود که می توان با آموزش و توجه بیشتر به روابط بین خانواده و خودپنداره افراد در افزایش انگیزه ی پیشرفت، بهره گرفت.کلید واژگان: الگوی ارتباطی خانواده, انگیزه ی پیشرفت, خودپنداره ی تحصیلیThis study was conducted to investigate the mediating role of academic self-concept in the relationship between family communication patterns and achievement motivation. The present study is correlational type of study. The study population included 13000 students of Kerman Shahid Bahonar University, which 380 (150 males, 230 females) were selected by multistage cluster sampling. Participants completed the Family Communication Patterns Questionnaire (Fitzpatrick and Ritchie, 1997), Academic Self-concept Questionnaire (Li Yu and Wang, 2005), and Achievement Motivation Questionnaire (Herman, 1970). Data were analyzed using descriptive statistics and path analysis test. The results showed that family communication patterns positively and significantly predict the academic self-concept and academic self-concept positively and significantly predict the achievement motivation. Communication patterns through a mediator variable of academic self-concept predict the achievement motivation. As a result, as general effects of two direct and non-direct paths increase, dimensions of family communication patterns and academic self-concept will have a mediating role for academic self-concepts in the relationship between communication patterns and achievement motivation. It is concluded that by training and paying more attention to the relationship between the family and self-concept of people, we can increase the achievement motivation of people.Keywords: Communication Patterns, Motivation Achievement, Academic Self-Concept
-
BackgroundVitamin D deficiency is known as a one of the underlying causes of Idiopathic musculoskeletal pain (IMSP). This study aimed to evaluate the correlation between serum vitamin D (Cholecalciferol) status in patient with Non-specific Musculoskeletal Pain and healthy children.Materials And MethodsSeventy-seven children (aged 314 years), with IMSP were included as cases and 90 healthy subjects were selected for control group. Demographic characteristics and biochemical levels of vitamin D and Parathyroid hormone (PTH), were obtained. Data were analysis using SPSS version 17.0 software.ResultsResults showed that vitamin D means levels of patients and healthy children were significantly different (19.5 8.84 ng/mL versus 12.7 11.89 ng/mL), respectively (PConclusionDeficiency of vitamin D was suggested as the probable identified risk factors for IMSP in children. The results of our study did not reveal clear correlation between vitamin D deficiencies in children which suffer IMSP compared the healthy children.Keywords: Children, IMSP, Iran, Pain, Vitamin D
-
پیش زمینه و هدفکلونیزاسیون بینی با ارگانیسم استافیلوکک ائوروس مقاوم به متی سیلین به عنوان یک ریسک فاکتور مهم در ابتلا به عفونت های خطرناک شناخته شده است.مواد و روش کارمطالعه حاضر جهت بررسی میزان شیوع کلونیزاسیون بینی با استافیلوکک مقاوم به متی سیلین در بین کودکان زیر 14 سال در سنین مدرسه و قبل از مدرسه در شهر ارومیه انجام شد. نمونه ها جهت کشت از 400 کودک گرفته شده و کشت و آنتتی بیوگرام با دیسک اگزاسیلین در بیمارستان شهید مطهری ارومیه انجام شد.یافته هااز میان 400 نمونه گرفته شده 81 مورد کلونیزاسیون با استافیلوکک گزارش شد که در 12 نمونه مقاوم به متی سیلین بودند کلونیزاسیون در جنس دختر کمی بالاتر از جنس مذکر بود که با در نظر گرفتن p valve بالاتر از 1 از جهت آماری قابل توجه نمی باشد.بحث و نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که کلونیزاسیون با ارگانیسم استافیلوکک مقاوم به متی سیلین در بین کودکان سالم در این منطقه وجود دارد. خوشبختانه شیوع این کلونیزاسیون در مقایسه با نتایج مطالعه سایر مناطق بالاتر نمی باشد که البته توجه در جهت جلوگیری از انتقال این نوع از ارگانیسم ضروری می باشد.کلید واژگان: استافیلوکوکوس اورئوس, مقاومت به متی سیلین, کاونیزاسیون بینیBackground And AimsNasal Colonization with Methicillin Resistant Staphylococcus aureus (MRSA) is known as an important risk factor in the development of dangerous infections.Materials And MethodsThe present study seeks to investigate the prevalence of MRSA nasal colonization among the preschool and school children under 14 in Urmia. To do so, specimens for culture were obtained from 400 children. Cultures and antibiograms with oxacillin discs were performed in Shahid Motahari hospital of Urmia.Results81 cases (47 females, 34 males) out of 400, nasal colonization were observed. Of which 12 (5 females, 7 males) were resistant to methicillin. Colonization was slightly higher among the females with no statistically significant difference (P.value>1).ConclusionThe results indicate that colonization with MRSA is present among healthy children in the studied population. Fortunately, the respective prevalence was not higher compared to other areas. Further attention is required by the health authorities to prevent the transmission of such organisms among children.Keywords: Staphylococcus aurous, Methicillin Resistant, nasal colonization
-
مقدمهاختلالات تعادل، از جمله مشکلات حرکتی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم است. با توجه به این که حرکت درمانی باعث بهبود توانایی های حرکتی کودکان دارای اوتیسم می شود، این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تمرینات پایه ژیمناستیک بر ثبات پاسچر کودکان دارای اوتیسم انجام شد.مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بود و در آن 20 پسر دارای اختلال طیف اوتیسم شرکت کردند. با استفاده از مقیاس تشخیصی اوتیسم Gilliam (Gilliam Autism Rating Scale-II یا GARS) (ویرایش دوم)، افراد از لحاظ شدت اختلال در دو گروه 10 نفره مورد و شاهد همگن سازی شدند. برنامه تمرینی گروه تجربی شامل 12 هفته تمرینات پایه ژیمناستیک به صورت سه جلسه 45 دقیقه ای در هفته بود که در مرکز اوتیسم شهر اصفهان اجرا شد. به منظور ارزیابی ثبات پاسچر، دستگاه صفحه نیرو مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره در سطح معنی داری 05/0 تجزیه و تحلیل گردید.یافته هادر مرحله پس آزمون، طول نوسان کمتری در مرکز فشار کودکان گروه مورد (143 ± 657 میلی متر) نسبت به کودکان گروه شاهد (311 ± 1057 میلی متر) مشاهده شد (013/0 = P). تمرینات پایه ژیمناستیک موجب کاهش معنی دار نوسان مرکز فشار در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شد (001/0 = P)، اما این تغییرات در گروه شاهد معنی دار نبود (050/0 < P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرینات پایه ژیمناستیک در کودکان دارای اوتیسم، باعث کاهش طول نوسان بدن در حالت ایستاده و بهبود ثبات پاسچر می شودکلید واژگان: اختلال طیف اوتیسم, ثبات پاسچر, تمرینات پایه ژیمناستیکIntroductionBalance disorders are major motor complications in children with autism spectrum disorder (ASD). Physical exercise can improve motor complications in patients with this disorder. The aim of this study was to investigate the effect of basic gymnastics exercises on the postural stability in children with autism spectrum disorder.Materials And Methods20 boys with autism spectrum disorder participated in a controlled pre-post clinical trial study. Participants were divided in two 10-participant groups of case and control based on their scores in Gilliam Autism Rating Scale-II. The participants in the case group were trained with basic gymnastic exercises for 12 weeks (three sessions per week), each session lasted 45 minutes. The control group did not participate in any exercise during this time. Postural stability was measured using a force plate. Data were analyzed using multivariate ANOVA test while significant level was set at 0.05.ResultsIn post-test, less center of pressure oscillation was observed in the case group (657 ± 143 mm) compared to control group (1057 ± 311 mm) (P = 0.013). In the case group, the center of pressure oscillation was significantly reduced after gymnastic exercise (P = 0.001); but the changes were not significant in control group (P > 0.05).ConclusionIt seems that gymnastic training improves the postural stability through the reduction in the length of postural sway.Keywords: Autism spectrum disorder, Postural stability, Basic gymnastic exercises -
مقدمهیکی از روش های کاهش فشار بر سطح کف پا جهت جلوگیری از زخم ناشی از دیابت، استفاده از کفی طبی است. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی اثرات استفاده از ساپورت قوس عرضی پا (پد متاتارسال) بر فشارهای وارد بر ناحیه پنجه پا بود.مواد و روش هادر این کارآزمایی بالینی متقاطع تصادفی، 18 داوطلب (5 زن و 13 مرد) دچار نوروپاتی محیطی ناشی از دیابت شرکت کردند. فشار وارد آمده بر کف پای افراد در حین راه رفتن، با استفاده از یک صفحه ثبت فشار در سه حالت تصادفی پای برهنه، دارونما و پد متاتارسال اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل گردید.یافته هاپد متاتارس در مقایسه با پای برهنه و دارونما، باعث کاهش معنی دار میانگین فشار وارد آمده بر پنجه در فاز استانس راه رفتن شد (001/0 > P). همچنین، پد متاتارس در مقایسه با پای برهنه و دارونما، میزان انتگرال نیرو- زمان را در ناحیه پنجه به طور معنی داری کاهش داد (001/0 > P). اختلاف معنی داری در اندازه انتگرال فشار- زمان کل سطح کف پا بین حالات مختلف مشاهده نشد.نتیجه گیریپد متاتارس می تواند از طریق انتقال فشار به نواحی دیگر (میدفوت)، میزان فشار وارد آمده بر پنجه را کاهش دهد. به نظر می رسد که استفاده از برجستگی پد متاتارسال بتواند در پیشگیری از زخم پنجه پای افراد مبتلا به دیابت موثر باشد.کلید واژگان: پای دیابتی, نوروپاتی محیطی, فشار کف پایی, پد متاتارسIntroductionFoot insoles are widely used to reduce excessive pressure exerted on the plantar surface of the foot and prevent diabetic foot ulceration. The objective of this study was to investigate the effects of the metatarsal pad on pressure on the forefoot area.Materials And MethodsThis randomized crossover clinical trial was conducted on 18 volunteers (5 women and 13 men) with diabetic peripheral neuropathy. Plantar pressure was recorded while participants walked over a plantar pressure platform in three random conditions of barefoot, with a placebo intervention, and with a metatarsal pad. The processed variables were statistically analyzed using repeated measure one-way ANOVA.ResultsThe metatarsal pad caused a significant reduction in mean pressure on the forefoot compared to the barefoot and placebo conditions (PConclusionThe metatarsal pad transfers the forefoot load to the midfoot area, thereby, reducing the pressure exerted on the forefoot. This finding implies that using a metatarsal pad can be an effective intervention to prevent diabetic foot ulceration.Keywords: Diabetic foot, Peripheral neuropathy, Plantar pressure, Metatarsal pad
-
مقدمهافزایش ارتفاع پاشنه کفش می تواند با تغییر در زوایای مفاصل اندام تحتانی و ستون فقرات و الگوهای فعالیت عضلات، چالشی برای حفظ ثبات بدن محسوب شود. هدف این مطالعه بررسی اثرات تغییر ارتفاع پاشنه کفش بر نوسانات مرکز فشار در خانمهای جوان سالم بود.روش هادر یک مطالعه بالینی از نوع متقاطع-تصادفی، 32 دانشجوی دختر با میانگین سنی 4/1±3/22 سال به صورت داوطلبانه شرکت کردند. متغیر های نوسان مرکز فشار بدن در وضعیت ایستاده توسط صفحه نیرو و در چهار حالت تصادفی پای برهنه، کفش بدون پاشنه، کفش پاشنه 3 سانتی متر و کفش پاشنه 6 سانتی متر اندازه گیری شد و با آزمون آماری واریانس با داده های مکرر، تجزیه و تحلیل شد.نتایجتحلیل آماری تغییرات معنادار در داده های دامنه جابجایی و سرعت مرکز فشار طولی و جانبی بدن در مقایسه بین ارتفاعهای مختلف پاشنه نشان داد (05/0p<). بلند شدن ارتفاع پاشنه موجب افزایش میانگین سرعت (01/0p<)، 6/4=(29و3)F ، طول جابجایی (001/0p<)، 23=(29و3) F و دامنه نوسانات (001/0p<)، 5/11=(29و3)F مرکز فشار در جهت طولی بدن شده بود.نتیجه گیریبه نظر می رسد افزایش ارتفاع پاشنه باعث تغییرات در متغیرهای تعادلی ثبات وضعیتی بدن می شود و می تواند زمینه ساز کاهش تعادل باشد.کلید واژگان: ارتفاع پاشنه, ثبات وضعیتی, نوسان بدن, تعادلAbstract: High heel shoes alters the kinematics and muscle activity pattersn of the lower extrimities and spine. These changes in the biomechanical characristics of the body could be a challenging issue for postural stability system. The objective of this study was to investigate the effects of different heel heights on the postural sway in healthy young women.Materials And MethodsThirty-two female students who aged 22.3±1.4 years volunterred in this randomized cross-over trial. The center of pressure parameters were recorderd while participants stood upright on a forceplate in four randon conditions: barefoor, zero heel-height shoes, 3 cm heel-height shoes, and 6 cm heel-height shoes. The recoded data was statistically analyzed.ResultsThe results of repeated measures ANOVA indicated statistically significant differences in the range, path length, and velocity of the body sway in different conditions of this study.ConclusionHeel height raising caused some alteration in the boy sway parameters which cpuld induce a postural instability.Keywords: High heel shoe, Postural stability, Body sway, Balance
-
مقدمهبی ثباتی وضعیتی، یکی از پیامدهای مهم بیماری پارکینسون است که موجب کاهش تحرک و کیفیت زندگی مبتلایان به این عارضه می شود. انجام تمرین و فعالیت بدنی، جزیی از برنامه ی درمانی برای کاهش عوارض پارکینسون محسوب می شود. در سال های اخیر، انجام تمرین در آب برای افراد دارای سطح تحرک پایین توصیه می شود. هدف این مطالعه، مقایسه ی تاثیر یک برنامه ی تمرین درمانی در دو محیط آب و خشکی بود.روش ها20 مرد مبتلا به پارکینسون ایدیوپاتیک بر اساس شدت بیماری و طبق تشخیص پزشک متخصص، در دو گروه 10 نفری تمرین در آب و تمرین در خشکی تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه، برنامه ی تمرین درمانی را زیر نظر یک مربی انجام دادند. ثبات قامتی و کیفیت زندگی شرکت کنندگان به ترتیب توسط صفحه ی نیرو و پرسش نامه در دو مرحله ی قبل و بعد از مداخله سنجیده شد. با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری Repeated-measures ANCOVA، Shapiro-Wilk و t مستقل داده های ثبت شده تجزیه و تحلیل و مقایسه گردید.یافته هاهر دو دسته از متغیرهای ثبات وضعیت بدن و کیفیت زندگی افراد، در پس آزمون بهبود معنی داری نسبت به پیش آزمون نشان دادند. همچنین، میانگین بهبود متغیرها در گروه تمرین در آب به صورت معنی داری بیش از گروه خشکی بود.نتیجه گیریتمرین درمانی در محیط آب، روش مفیدتری نسبت به خشکی، جهت افزایش تعادل و کیفیت زندگی مبتلایان به پارکینسون است.
کلید واژگان: پارکینسون, تمرین, ثبات وضعیت, کیفیت زندگیBackgroundPostural instability is a major complication of Parkinson’s disease (PD) leads to the reduced mobility and poor quality of life in patients. Physical activity and exercise is a part of treatment plan to reduce the symptoms of the disease. Water-based exercise is recommended for patients with a lower level of mobility. This study aimed to compare the effects of water- and land-based exercises on patients with Parkinson’s disease.Methods20 patients who were diagnosed to have idiopathic Parkinson’s disease by a neurologist were equally divided into two 10-people groups based on their severity of complications. Both groups completed an 8-weeks (3 sessions per week) exercise program. Postural stability and quality of life (QoL) parameters were recorded using a force-plate and questionnaire in pre- and post-test sessions. Recorded outcomes were analyzed and compared using analysis of covariance statistical test.FindingsPostural stability and quality of life parameters improved at the post-test session compared to pre-test in both groups. The improvement of these outcomes was significantly greater in the water-based group.ConclusionWater-based exercises can be more beneficial to improve the balance ability and quality of life in patients with Parkinson’s disease.Keywords: Parkinson's disease, Exercise therapy, Postural stability, Quality of life -
هدفیکی از علل کاهش تعادل، افت احساس در کف پا گزارش گردیده است؛ بنابراین، از کفی های دارای سطوح بافت دار برای افزایش حس کف پا و بهبود تعادل استفاده می شود. بیشتر مطالعات قبلی، بر روی کف پا متمرکز بوده و این تاثیرات روی نواحی دورسوم پا موردتوجه قرار نگرفته است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر سطوح بافت دار در قسمت های مختلف داخل کفش بر تعادل و حس عمقی مجموعه پاست.روش بررسی16 زن و 14 مرد دارای سابقه زمین خوردن در یک سال گذشته، به صورت تصادفی تحت چهار حالت مداخله حسی (بافت در کف پا، بافت در زبانه و یقه کفش، کفی پلاسبو و حالت کنترل) قرار گرفتند و حس درک موقعیت مفصل مچ پا و آزمون های تعادل عملکردی شامل: دسترسی به قدام، برخاستن و رفتن زمان دار در آنها اندازه گیری شد. برای مقایسه داده های ثبت شده در حالات مختلف مداخله از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد.یافته هاخطای حس موقعیت مفصل مچ پا در مداخله به شکل کفی بافت دار در زیر پا کاهش یافت (P<0.01). همچنین زمان انجام آزمایش برخاستن و رفتن هنگام استفاده از سطح بافت دار روی دورسوم، نشان از کاهش داشت (P<0.01).نتیجه گیرینتایج این مطالعه بر کاربرد سطوح بافت دار در داخل کفش و افزایش محتوای حس پیکری و بهبود وضعیت تعادل عملکردی و حس درک موقعیت مفصل پا تاکید دارد.
کلید واژگان: مجموعه مچ و پا, تعادل, افتادن, حس عمقی, کفی کفشObjectiveThe plantar sensory impairments has an impact on the balance. Textured insoles are being used to improve foot sensation and balance. The majority of the literature has only focused on the intervention applied to the plantar surface; no adequate attention paid toward other area of the foot such as dorsum surface. This study was to compare the effect of textured insoles on ankle proprioception and balance.Materials and Methods16 females, 14 males with the history of falling during the last year were recruited in this study. They were randomly tested in four different conditions: textured insole, textured collar and tongue, placebo insole, and no insole. Ankle joint position sense and balance tests including “forward reach test” and “timed up and go” were carried out by all participants. All data were recorded and analyzed using “repeated measure ANOVA”.ResultsParticipants did the ankle joint position sense with smaller errors while using textured insole (P<0.01). The recorded time showed a significant reduction when textured insole used over the dorsal surface and around the ankle, in timed up and go test (P<0.01).ConclusionIt has been postulated that using the textured insole in different instep area of a shoe could improve the somatosensory sensation, functional balance and proprioception.Keywords: Foot, ankle complex, Balance, Falls, prooperioception, Insole -
افراد سالمند به دلیل کاهش در توانایی های حسی و حرکتی دچار کاهش تعادل نیز می شوند. مشکلات تعادل در این افراد می تواند منتج به زمین خوردن و به دنبال آن آسیب ها جدی تر و شاید مرگ نیز شود. زمین خوردن به دلیل عواقب وخیم باعث افزایش هزینه های درمانی در سیستم بهداشت و درمان می گردد. کفش و کفی به عنوان یک واسط بین کف پا و سطح زمین می تواند بر کیفیت بازخوردهای حسی و تعادل افراد تاثیر گذار باشد. از این منظر بررسی نقش انواع کفی ها و کفش ها بر تعادل افراد سالمند می تواند در پیشگیری از زمین خوردن این افراد مورد توجه قرار گیرد. هدف از این مرور متون بررسی تحقیقات انجام شده در حیطه مداخلات مختلف کفی و کفش بر تعادل افراد سالمند بوده است.
در این مطالعه مروری، جستجوی نظام مندی درپایگاه های الکترونیکی مختلف انجام شد. مقالات مرتبط از طریق جستجوی واژگان کلیدی (شامل ترکیبات و مترادفات مختلف از جمله سالمندی، تعادل، کفی و کفش) استخراج شد. پس از غربالگری، نتایج ارایه شده مقالات منتخب از نظر موضوع مورد بررسی قرار گرفتند.
به طور کلی مداخله کفی و کفش از سه طریق می تواند بر تعادل این افراد تاثیر بگذارد: اول، توسط تقویت بازخورد حسی کف پا (مانند کفی های لرزاننده و یا دارای برجستگی)، دوم بوسیله تغییر در فشار کف پایی (مانند کفی های ساپورت قوس) و سوم توسط تغییر در راستای مچ پا (مانند تغییر ارتفاع پاشنه). نتایج این بررسی نشان داد که کاهش عوامل حسی به دلیل پدیده کهنسالی در افراد سالمند منجر به شرایط خطرساز مانند کاهش تعادل و زمین خوردن شود. همچنین بر اساس شواهد به نظر می رسد که بتوان به وسیله مداخلات مناسب و مختلف کفی و کفش، در کاهش بی ثباتی و عوارض آن در این دوره از زندگی موثر بود.
کلید واژگان: کفی, کفش, سالمندی, تعادلOlder people enconter a reduced balance performance as they have lower sensory and motor abilities. Balance problem pomote the risk of falling and subsequent disabling injuries and even death among older people. These problems can impose an extensive chargers on healthcare systems. Insole and footwear are an interface between plantar surface and the ground and can regulate the sensory inputs from the foot. In the light of the given background، the role of footwear and insole can be given more attention to prevent falling problem in older people. This study was to review the effects of different types of shoes and insoles and their roles on balance in older people. A systematic search was carried out within electronic data-bases. Key words included all different synonyms of aging، balance، shoe، insoles and their combinations. There are three possible ways in which can affect balance using shoe and insole: First، by increasing sensory feedbacks as (e. g. vibrating insoles or textured insoles). Second، by making changes in plantar pressure (e. g. Arch support insoles). Third، by applying changes in alignment of ankle joint (e. g. different heel height in shoe). The finding of this review implied that reduction of sensory inputs from the foot in older people can cause a higher risk of balance instability and falling. Based on the research evidnces، using appropriate footwear and insole can effectively control the risk of balance instability and its complications in elder people.Keywords: insole, footwear, older people, balance
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.