به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

faezeh jahanpour

  • فرنوش تاجیک، مرضیه محمودی، فرحناز کمالی، پرویز عضدی، سعیده فیروزبخت، رقیه گشمرد، حلیمه زارعی، طاهره تمیمی، سید جواد رکابپور، فائزه جهان پور*
    مقدمه

    ارتباط پرستار-مادر، یکی از چالش های بخش های نوزادان به شمار رفته و بسیاری از بحث های اخلاقی در این بخش ها نیز ناشی از مشکلات ارتباطی بین مادران و پرستاران می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت ادراک پرستاران و مادران نوزادان بستری از ارتباط ‏پرستار-مادر در بخش های نوزادان بیمارستان های منتخب استان بوشهر ‏در سال 1400‏ انجام شد.

    روش

    این مطالعه توصیفی-مقطعی بر روی ‏پرستاران و مادران دارای معیارهای ورود به مطالعه، به روش سرشماری طی دو ماه در شش بیمارستان استان بوشهر انجام شد. برای جمع آوری داده ها از فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه های ادراک پرستاران و مادران از ارتباط پرستار-مادر استفاده شده که روایی و پایایی آن ها در مطالعات قبلی تایید شده است. داده های جمع آوری شده از  ‏104 پرستار و 236 ‏مادر، توسط ‏SPSS‏ نسخه 24 مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین نمره ادراک مادران از ارتباط پرستاران، ‏‏12/82‏±‏‏59/27 و میانگین نمره ادراک پرستاران از ارتباط با مادران، ‏‏9/57‏±‏‏73/37 بود. همچنین ارتباط آماری معناداری بین بخش بستری نوزاد و سن بارداری وی با میانگین نمره ادراک مادران از ارتباط پرستاران دیده شد. بین وضعیت استخدامی پرستاران با میانگین نمره ادراک آنها از ارتباط با مادران نیز ارتباط آماری معناداری یافت شد.

    نتیجه گیری

    ادراک مادران از ارتباط پرستار-مادر در سطح متوسط و ادراک پرستاران در سطح بالا بود. با توجه به تفاوت موجود میان ادراک آنها، برنامه ریزی برای ارتقای نقش پرستاران و تقویت مهارت های ارتباطی آنها در راستای رویکرد مراقبت خانواده-محور ضروری به نظر می رسد. پیشنهاد می شود مسیولین حرفه پرستاری، بسترهایی را برای این امر از طریق آموزش پرستاران و آشنایی بیشتر آنها با نیازهای مادران نوزادان بستری فراهم نمایند.

    کلید واژگان: مادران, پرستاران, ارتباط, پرستاری نوزادان, پرستاری خانواده
    Farnoosh Tajik, Marzieh Mahmoodi, Farahnaz Kamali, Parviz Azodi, Saeedeh Firouzbakht, Roghayeh Gashmard, Halimeh Zareii, Tahereh Tamimi, Seyed Javad Rekabpour, Faezeh Jahanpour*
    Introduction

    Nurse-mother communication is a challenge in neonatal units, and many moral debates in these units are due to communication problems between mothers and nurses. The present study was performed to determine the status of nurses' and mothers' perceptions of nurse-mother ‎communication in the neonatal units of selected hospitals in ‎Bushehr ‎province in 2021‎.

    Methods

    This descriptive cross-sectional study was conducted in six hospitals in Bushehr province. Nurses and mothers who met the inclusion criteria were included in this study using the two-month census method. Data collection tools included the mothers’ and nurses’ demographic information forms and questionnaires on their perception of nurse-mother ‎communication. The validity and reliability of questionnaires have been confirmed in previous studies. ‎Data collected from 104 nurses and 236 mothers were analyzed using SPSS version 24.

    Result

    The mean score of mothers' perception of nurse-mother communication was 59.27±12.82 and the mean score of nurses' perception of nurse-mother communication was 73.37±9.57. In addition, a statistically significant relationship was found between the mean score of mothers' perception of nurse-mother communication and the admitted unit and the gestational age of the baby. There was also a statistically significant relationship between nurses' perception of nurse-mother communication and their employment status.

    Conclusion

    Mothers' perception of nurse-mother communication was at a moderate level, while nurses' perception was at a high level. Considering the existing difference between their perceptions, planning is needed to enhance the role of nurses and strengthen their ‎communication skills consistent with the family-centered care approach. It is therefore suggested that nursing authorities provide a platform to educate nurses and make them more familiar with mothers' needs.

    Keywords: Mothers, Nurses, Communication, Neonatal Nursing, Family Nursing
  • حکیمه واحدپرست، شرافت اکابریان، فائزه جهانپور، سعیده خلفی، راضیه باقرزاده*
    مقدمه

      داشتن کودک مبتلا به اوتیسم باعث استرس والدین می شود و بر کیفیت زندگی آنها تاثیر منفی می گذارد. این مسیله که داشتن کودک مبتلا به طیف اوتیسم پدر یا مادر را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس والدگری و کیفیت زندگی و ارتباط این مفاهیم در زوجین دارای کودک مبتلا به اوتیسم انجام شد.

    روش کار: 

    پژوهش حاضر، مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جامعه پژوهش شامل 96 زوج دارای کودک مبتلا به اوتیسم مراجعه کننده به مراکز اوتیسم شهرهای بوشهر و شیراز در سال 1398بود ؛ که به روش تمام شماری وارد پژوهش شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم جمعیت شناختی، پرسشنامه های استرس والدگری و کیفیت زندگی بود. برای توصیف داده ها از میانگین، انحراف معیار و جداول فراوانی و جهت تحلیل داده ها از تی زوجی و همبستگی پیرسون استفاده شد. آنالیز داده ها با استفاده از V.19 SPSS انجام  گردید.

    یافته ها: 

    میانگین سنی مادران و پدران به ترتیب 41/8±48/48 و 90/7±31/53 سال بود. میانگین نمره استرس والدگری در پدران و مادران به ترتیب 85/9±84/133 و 92/17±73/134 و میانگین کیفیت زندگی پدران و مادران به ترتیب 45/7±85/54 و 70/5±56/53 بود که دو گروه از لحاظ میانگین کیفیت زندگی (157/0=p) و استرس والدگری (900/0=p) تفاوت آماری معنی دار نداشتند. بین استرس والدگری پدران با کیفیت زندگی روانی (008/0=p) و فیزیکی (004/0=p) آنها و همچنین بین استرس والدگری مادران با کیفیت زندگی روانی (001/0> p) و فیزیکی (001/0=p) آنها ارتباط آماری معکوس و معنی دار وجود داشت.

    نتیجه گیری:

     نتایج نشان داد که هر دو والد کودک مبتلا به اوتیسم استرس والدگری بالا و یکسان و کیفیت زندگی مشابهی را تجربه می کنند. استرس والدگری والدین می تواند کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد؛ که در مادران قوی تر از پدران می باشد. بنابراین تدوین برنامه های کاهنده استرس والدگری برای زوجین دارای کودک اوتیسمی باید در دستور کار سیاست گذاران سلامت قرار گیرد.

    کلید واژگان: استرس والدگری, کیفیت زندگی, والدین, اوتیسم
    Hakimeh Vahedparast, Sherafat Akaberian, Faezeh Jahanpour, Saeedeh Khalafi, Razieh Bagherzadeh*
    Introduction

    Having children with autism causes stress to parents, which negatively affects their quality of life. This issue that having a child with autism spectrum affects the father or mother more has been less investigated. Therefore, the present study was conducted with the aim of comparing parenting stress and quality of life and the relationship between these concepts in couples with autistic children.

    Methods

    The current research is a descriptive-analytical cross-sectional. The research population included 96 couples with children with autism who referred to autism centers in Bushehr and Shiraz cities in 2019; who were included in the research using the census method. Data collection tools included demographic form, parenting stress and quality of life questionnaires. Mean, standard deviation and frequency tables were used to describe the data, and paired t-tests and Pearson correlation were used to analyze the data. Data were analyzed using SPSS V.19 software.

    Results

    The average age of mothers and fathers was 48.48±8.41 and 53.31±7.90 respectively. The average score of parenting stress in fathers and mothers was 133.84±9.85 and 134.73±17.92, respectively, and the average quality of life of fathers and mothers was 54.85±7.45 and 53.56±5.70, respectively. The two groups had no statistically significant difference in average quality of life (p=0.157) and parenting stress (P=0.900). There was an inverse and significant statistical relationship between fathers' parenting stress with their mental (p=0.008) and physical (p=0.004) quality of life and also between mothers' parenting stress with their mental (p<0.001) and physical (p=0.001) quality of life.

    Conclusions

    The results showed that both parents of children with autism experience the same high parenting stress and similar quality of life. Parents' stress of parenting can affect their quality of life; which is stronger in mothers than in fathers. Therefore, developing parenting stress reduction programs for couples with autistic children should be on the agenda of health policy makers.

    Keywords: : parenting stress, quality of life, parents, autism
  • Halimeh Zareii, Faezeh Jahanpour*, Parviz Azodi, Marzieh Mahmoudi, Taherh Tamimi
    Introduction

    The main way to improve the quality of care, especially for children, is to improve nursing communication skills.

    Objective

    The purpose of this study was to determine the effect of reminiscence training on professional relationship communication skills in pediatric nursing staff.

    Materials and Methods

    This study was a quasi-experimental design that consisted of all babies and infants’ nursing staff working in an educational hospital of Bushehr City, Iran, in 2019. A total of 84 nurses (41 cases were obtained for the experimental group and 43 cases for the control group) took part in the study. The samples were randomly assigned to the experimental and control groups. In this study, the questionnaires of nurses’ professional communication skills and nurses’ communication skills with hospitalized infant mothers were used. The validity and reliability of the questionnaires were confirmed. First, the pre-test was taken from the experimental and control groups. The experimental group received 8 hours reminiscence training session. Post-test was taken from both groups immediately and one month after the intervention. To analyze data, descriptive indices, the Chi-square test, independent t-test, and repeated measures ANOVA were used.

    Results

    Comparison of demographic data in two groups showed no significant difference between them in terms of scores of both instruments before the intervention. The independent t-test showed that the mean scores of communication with mothers and communication with colleagues one month after the intervention were significantly different (P=0.001) between the experimental and control groups. The results of repeated measures ANOVA showed that the interaction effect between group and time was statistically significant, and the trend of mean scores changes in nursing staff professional relationships with colleagues (P=0.03) and mothers (P=0.001) during the study period (before, immediately after, one month after intervention) were different between the experimental and control groups.

    Conclusion

    Training based on reminiscence effectively improves nurses’ professional communication. So we suggest that this training be included in nurses’ educational programs.

    Keywords: Professional communication, Nursing staff, Reminiscence training
  • شکوفه زارعی، پرویز عضدی، طیبه فتاحی، فرزان عضدی، مرضیه محمودی، فائزه جهان پور*
    اهداف

    اعتیاد به اینترنت استفاده مفرط از اینترنت (روزانه بیش از سه ساعت) می باشد. این پدیده یک آسیب روانی و اجتماعی با پیامدهای جدی است که بین دانشجویان رو به افزایش می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط اعتیاد اینترنتی با سبک های هویت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر انجام پذیرفت.

    ابزار و روش ها: 

    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- همبستگی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و نمونه پژوهش شامل 277 نفر از دانشجویان بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه اطلاعات فردی ، پرسش نامه سبک های هویت برزونسکی، پرسشنامه اعتیاد اینترنتی یانگ جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد.

    یافته ها: 

    مقیاس اعتیاد اینترنتی یانگ نشان داد که 90.2 درصد از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر کاربر معمولی و 9.8 درصد معتاد به اینترنت می باشند. میانگین هویت اطلاعاتی 6.65± 40.29 و هویت اجتنابی 6.21± 27.89 می باشد. همبستگی سبک هویت هنجاری (0.30-) و اطلاعاتی (0.26-) با اعتیاد اینترنتی در جهت منفی از لحاظ آماری معنی دار می باشد (0.001>p).

    نتیجه گیری: 

    یافته های پژوهش حاضر وجود ارتباط میان سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری و اعتیاد اینترنتی را تایید می نماید. با توجه به نتایج این پژوهش لازم است برنامه هایی نظیر آموزش نحوه صحیح استفاده از اینترنت در دانشگاه ها و پر کردن اوقات فراغت دانشجویان تدوین شود. همچنین پیشنهاد می شود به دانشجویان برنامه های مدیریت زمان جهت جلوگیری از گسترش اعتیاد اینترنتی آموزش داده شود.

    کلید واژگان: اعتیاد اینترنتی, سبک های هویت, دانشجویان
    Shekufe Zarei, Parviz Azodi, Tayebeh Fatahi, Frouzan Azodi, Marzieh Mahmoodi, Faezeh Jahanpour*
    Aims

    Internet addiction is excessive use of the Internet (daily more than three hours). This is social and psychological damage with severe consequences for young people, especially college students. This study aimed to investigate the relationship between Internet addiction and identity styles in Bushehr University of Medical Sciences students.

    Instrument & Methods

    The present research is a descriptive correlational study. The statistical population was all students of Bushehr University of Medical Sciences. The sample included 277 students studying at Bushehr University of Medical Sciences who were selected using simple random sampling. The data were collected using demographic characteristics, the Berzonsky Identity Style Inventory, and Yangchr('39')s Internet addiction questionnaire. For analyzing data, statistical Pearson correlation, ANOVA, t-test were used by SPSS 23 statistical software.

    Findings

    The result showed that 90.2 percent of students were non-addicted, and 9.8 percent are addicted to the Internet. The average information identity is 40.29±6.65, and the avoidance identity is 27.89±6.21. The correlation between normative identity style (-0.30) and information (-.0.26) with Internet addiction in a negative direction is statistically significant (p<0.001).

    Conclusion

    The present studychr('39')s findings confirm the relationship between informational and normative identity styles and Internet addiction. According to the results of this study, it is necessary to develop programs such as training the Internetchr('39')s correct use at universities and filling studentschr('39') leisure time.

    Keywords: Internet Addiction, Identity styles, Students
  • حکیمه واحدپرست، سعیده خلفی، فائزه جهانپور، راضیه باقرزاده*
    مقدمه

    والدین کودکان مبتلا به اوتیسم در معرض استرس بالاتر نسبت به والدین کودکان عادی هستند. بررسی تاثیراتی که این استرس می تواند بر خانواده بگذارد، برای برنامه ریزی جهت مدیریت مشکلات ناشی از داشتن کودک مبتلا به اختلال اوتیسم سودمند می باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش پیش بین استرس والدگری در انسجام و انطباق خانواده های دارای کودک مبتلا به طیف اوتیسم در شهرهای بوشهر و شیراز در سال 1398 انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر، یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی است که در سال 1398 انجام شد. جامعه آماری 125 نفر از والدین کودکان مبتلا به اوتیسم مراکز آموزشی و توانبخشی شهرهای بوشهر و شیراز بودند؛ که به روش آسان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه های استرس والدگری، انطباق و انسجام خانواده و آزمون تشخیصی اوتیستیک گارز جمع آوری شده؛ و با آزمون های آماری همبستگی پیرسون، اسپیرمن، تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان در پژوهش 94/7±29/53 بود. میانگین نمره کل متغیرهای استرس والدگری و انطباق و انسجام خانواده به ترتیب 56/12± 51/134 و 18/7± 2/51 بود. از بین حیطه های استرس والدگری، ویژگی کودک مشکل آفرین با انطباق (001/0>p، 361/0-=β)، انسجام (002/0=p، 363/0-=β) و نمره کل انطباق و انسجام (001/0>p، 379/0-=β)، ارتباط آماری معکوس و معنی دار داشت.

    نتیجه گیری

     نتایج نشان داد که استرس والدگری با انطباق و انسجام خانواده ارتباط معکوس دارد. نتیجه این که، والدین دارای کودک اوتیسم از خانوادگی مشکلاتی را تجربه می کنند که مدیریت و برنامه ریزی برای رفع این مشکلات، نیازمند توجه مسیولان و دست اندرکاران حوزه سلامت می باشد.

    کلید واژگان: استرس والدگری, اوتیسم, انطباق, انسجام خانواده
    Hakimeh Vahedparast, Saeede Khalafi, Faezeh Jahanpour, Razieh Bagherzadeh*
    Introduction

    It is widely accepted that parents of children with autism face higher stress than parents of normal children. Investigating the effects of such stresses on the family is a proper strategy for planning to manage the problems of having a child with autism disorder. The purpose of this study was to investigate the predictive role of perceived parenting stress in adaptability and cohesion among family of children with autism spectrum disorder in Bushehr and Shiraz cities in the years 2019.

    Methods

    This cross-sectional descriptive-correlational study was conducted in 2019 on 125 parents of children with autism in educational and rehabilitation centers Bushehr and Shiraz cities, selected by simple sampling method. Study data were collected using demographic data form, Parenting Stress Index, Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scale (FACES), and Diagnostic tests for autism spectrum disorder (GRAS). To analyze the data, different tests were applied including Pearson correlation coefficient, Spearman, independent t-test, one-way ANOVA and linear regression.

    Results

    Mean age of participants in the study was 53.29±7.94. Mean total score of parenting stress and FACES were equal to 134.51±12.56 and 51.2±7.8, respectively. Among different subscales of parenting stress, Difficult Child character shows a significant inverse statistical correlation with adaptability (β=-0.361, p>0.001), cohesion (β=-0.363, p>0.002) and total score of adaptability and cohesion (β=-0.379, p>0.001).

    Conclusions

    According to the results, parenting stress is inversely related to family adaptability and cohesion. So, parents of children with autism are experiencing family problems that need attention and planning by health authorities to address such issues.

    Keywords: Adaptability, Autism, Family cohesion, Parenting stress
  • حلیمه زارعی، پرویز عضدی، مرضیه محمودی، زهرا صدیقی، فائزه جهان پور*

    در نظام ارایه‌ی خدمات بهداشتی و درمانی، ارایه‌دهندگان خدمات، با طیفی وسیع از مراجعان روبه‌رو هستند که با هر یک، باید به روشی خاص ارتباط برقرار کنند. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت مهارت‌های ارتباطی کارکنان پرستاری کودکان و نوزادان با همکاران انجام شد. این پژوهش توصیفی‌تحلیلی، از نوع مقطعی، در میان 110 نفر از کارکنان پرستاری بخش‌های کودکان و نوزادان بیمارستان شهدای خلیج فارس بوشهر، در سال 1398 انجام گرفت. نمونه‌گیری به روش سرشماری بود. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسش‌نامه‌ی مهارت‌های ارتباطی، شامل دو بخش جمعیت‌شناختی و گویه‌های خودارزشیابی مهارت‌های برقراری ارتباط پرستار با همکاران بود. روایی و پایایی پرسش‌نامه تایید شد. آنالیز داده‌ها با نرم‌افزار آماری SPSS، نسخه‌ی 21 و با استفاده از آزمون تی مستقل، هم‌بستگی پیرسون و آنالیز واریانس یک‌طرفه در سطح معنی‌داری 05/0 انجام گرفت. میانگین نمرات ارتباط حرفه‌ای 26/7 ± 33/54، در حد نسبتا مطلوب بود. نتایج نشان داد که بین نمرات ارتباط حرفه‌ای و سن، سابقه‌ی کار، مدرک تحصیلی، نوع استخدام، نوع مسئولیت، میزان علاقه به حرفه و وضعیت تاهل، ارتباط آماری معنی‌دار نبود؛ اما بین میانگین نمرات ارتباط حرفه‌ای با بخش محل خدمت (013/0>p) و شیفت کاری (020/0>p) ارتباط آماری معنی‌دار بود. بیشترین نمره‌ی ارتباط حرفه‌ای، 83/58، در دفتر پرستاری و کمترین نمره، 21/50، در بخش اورژانس اطفال بود. هم‌بستگی پیرسون بین سن و سابقه‌ی کاری با میانگین نمره‌ی ارتباط حرفه‌ای مثبت بود و بیشترین نمره‌ی ارتباط حرفه‌ای، مربوط به کارکنانی بود که باسابقه و به‌صورت شیفت در گردش مشغول به فعالیت بودند. با توجه به یافته‌های مطالعه‌ی حاضر، وضعیت ارتباط حرفه‌ای در میان کارکنان پرستاری کودکان و نوزادان، نسبتا مطلوب بود و لذا، بر اساس نتایج، پیشنهاد می‌شود مسیولان و برنامه‌ریزان پرستاری، برای ارتقای ارتباط حرفه‌ای پرستاران، برنامه‌ریزی و تلاش کنند.

    کلید واژگان: ارتباط حرفه ای, بخش های کودکان, پرستاران, مهارت های ارتباطی
    Halimeh Zarei, Parviz Azodi, Marzieh Mahmoudi, Zahra Sedighi, Faezeh Jahanpour*

    Communication skills are recognized as an essential part of nursing services and as they are faced with an extended range of referees, they have to communicate with them in a specific way. This study was performed to determine the communication skills of nursing staff of pediatric wards with their colleagues. This descriptive-analytic study as cross-sectional was performed on 110 nursing staff of pediatric wards from Persian Gulf’s hospital during 2019, in Bushehr, Iran, by using census sampling method. Data collection tool was a communication skills’ questionnaire including demographic part and items for self assessing communication skills of nurses with their colleagues. The validity and reliability of the questionnaire were confirmed in previous studies. Data were analyzed by SPSS software using independent t-test, Pearson correlation and one-way ANOVA at the significant level of 0.05. The mean score of professional communication was 54.33 ± 7.26 which was relatively significant. Scores of professional communication were not statistically associated with age, work experience, educational degree, employment status, type of responsibility, interest to job and marital status. The results showed statistically significant relationship between the mean scores of professional relationship with workplace (p <0.013) and shift work (p <0.020). The highest professional communication score was 58.83 in the nursing office and the lowest score was 50.21 in the pediatric emergency department. The Pearson correlation between age and work experience was positive with the mean score of professional communication, and the highest score of professional communication was related to staff working in shift work. According to the findings of the present study, the status of professional communication among nursing staff of pediatric wards was relatively desirable and therefore, based on the results, it is suggested that nursing authorities and planners plan and endeavor to enhance nurseschr('39') professional communication.

    Keywords: Professional communication, Pediatric departments, Nurses, Communication skills
  • فاطمه اکبری زاده*، سحرناز نجات، احمد حاجبی، فائزه جهانپور
    مقدمه
    اعتیاد به مواد مخدر همواره به عنوان یک معضل اجتماعی و گسترده مطرح است. اگرچه مردان فرصت های بیشتری برای دست یابی و سوءمصرف مواد را دارند، ولی قابلیت دسترسی به مواد و اعتیاد زنان نیز افزایش یافته است.
    روش
    پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی بود؛ که در آن 21 نفر از زنان معتاد شهر بوشهر بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید. کلیه مصاحبه ها ضبط و پیادهسازی شد و با روش آنالیز محتوای کیفی مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    مضامین حاصل از آنالیز داده ها شامل سه مضمون اصلی «بستر مهیای شخصی»، «بستر مهیا در خانواده»، «بستر مهیا در جامعه» 17 درون مایه و 5 عامل فرعی بود.
    نتیجه گیری
    بیشترین درون مایه به دست آمده بر اساس بستر مهیا در فرد و خانواده بود. ممکن است مداخلات جهت آگاه سازی افراد از عوامل موثر بر اعتیاد و آموزش خانواده ها در خصوص این عوامل بتواند در پیشگیری از اعتیاد زنان موثر باشد.
    کلید واژگان: اعتیاد, زنان, بوشهر, پژوهش کیفی
    Fatemeh Akbarizadeh*, Saharnaz Nejat, Ahmad Hajebi, Faezeh Jahanpour
    Introduction
    Drug addiction has always been considered as one of the most pervasive social problems. Although the risk of drug addiction is high in men, but this risk has been increased in women as well.
    Method
    This qualitative study was conducted on 21 addicted women in Bushehr who were selected using purposive sampling method. Data were collected using semi-structured in-depth interview. All interview were recorded, immediately written, and analyzed using qualitative content analysis.
    Results
    After data analysis, 3 main themes including personal, family, and social factors with 17 items were obtained.
    Conclusion
    The main factors affecting drug addiction in women in Bushehr were personal and family factors. Some interventions such as increasing the knowledge of people about factors affecting drug addiction and family education can be effective in the prevention of drug addiction in women.
    Keywords: Addiction, Women, Bushehr, Qualitative study
  • فرزان عضدی*، سیده مریم موسوی نسب، نیلوفر دوانی، پریسا میرزایی، فائزه جهان پور
    حقوق بیمار از اساسی ترین حقوقی است که باید کادر درمانی به آن توجه کند. در این میان، بررسی و مقایسه ی دیدگاه دانشجویان پزشکی سال اول و آخر، برای آگاهی دانشجویان از نکات اخلاقی ارائه ی خدمات از اهمیتی ویژه برخوردار است؛ لذا این طرح با هدف مقایسه ی دیدگاه دانشجویان پزشکی سال اول و آخر درباره ی میزان رعایت منشور حقوق بیمار در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر انجام شد. این مطالعه، پژوهشی توصیفی تحلیلی و مقطعی است که 113 نفر از دانشجویان پزشکی سال اول و آخر دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، به روش نمونه گیری سرشماری، در آن شرکت داشتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای برگرفته از منشور حقوق بیمار بود که روایی و پایایی آن در مطالعات پیشین تایید شده بود. آنالیز داده ها ازطریق آزمون های تی مستقل و هم بستگی پیرسون با نرم افزار SPSS v 19 انجام گرفت. میانگین نمره ی دیدگاه دانشجویان درباره ی میزان رعایت حقوق بیمار در بین دانشجویان سال اول 13/90±76.36و در میان دانشجویان سال آخر 8.08±71.63بود که از نظر آماری معنی دار است (p<0.05). در بین دانشجویان سال اول و آخر، اکثر دانشجویان، به ترتیب 52% و 84%، دیدگاهی نسبتا مطلوب درباره ی رعایت حقوق بیمار داشتند. بین فاکتورهای دموگرافیک با دیدگاه دانشجویان، ارتباط آماری معنی داری مشاهده نشد. نمره ی دیدگاه دانشجویان در رابطه با رعایت حقوق بیمار، در بین دانشجویان سال آخر کمتر از دانشجویان سال اول بود؛ لذا پیشنهاد می شود برای ارتقای دیدگاه دانشجویان در این باره، در طی سال های تحصیل، تلاش و برنامه ریزی شود.
    کلید واژگان: حقوق بیمار, دانشجویان پزشکی, دیدگاه دانشجویان
    Farzan Azodi*, Maryam Mousavinasab, Nilofar Davani, Parisa Mirzaei, Faezeh Jahanpour
    Patient rights is one of the essential rights that should be considered by the medical staff, checking and comparing the attitudes of first and last year medical students to inform the ethical points of service delivery is important. The aim of this study was to compare and evaluate of first and last year medical students' attitude about respecting patients' rights in hospitals of Bushehr University of Medical Sciences. The present study was a descriptive, cross-sectional study carried out by using a questionnaire derived from Patient Right Charter approved by the Ministry of Health. The study population included all the first and last year of medical students of Bushehr University of Medical Sciences. The sample size was 113 and the sampling method was census. By using independent t-test and Pearson correlation, data analysis was performed by SPSS19 software. The attitude of first year students' was 76.36 ± 13.90 and among seniors was 71.63 ± 8.08, which was statistically significant (p<0.05). %52 of first and %84 of last year medical students had respectively and relatively favorable attitude regarding patients' rights. There was not statistically significant relationship between students' attitude and demographic factors. First year students had a better attitude among patient rights than the last year students. Therefore, planning to improve the students' attitude of observing patients' rights during the years of study is recommended.
    Keywords: Patient rights, Medical students, Students' attitude
  • Zahra Hadian Shirazi, Farkhondeh Sharif *, Mahnaz Rakhshan, Narjes Pishva, Faezeh Jahanpour
    Background
    Family-centered care (FCC) has recently been recognized as the most effective approach in pediatric and family care. Despite the emphasis of healthcare systems on commitment to the philosophy and application of FCC, the nature of this method remains unknown in the related studies. The present study aimed to describe and interpret the experiences of professional and familial caregivers about FCC in the neonatal intensive care unit (NICU) to reveal its structure and essence.
    Methods
    The study was conducted using Van Manen’s phenomenological approach on 18 participants, including 10 professional and eight familial caregivers, who were interviewed. In addition, the interactions between the caregivers during the FCC practice were observed closely. Data were collected from the interviews, and the field notes were transcribed. Data analysis was performed using Van Manen’s thematic analysis.
    Results
    Four main themes and 12 subthemes emerged in the study. Experiences of the caregivers about FCC were manifested through the themes of ‘restoring stability’ (subthemes: ‘reconstituted family’, ‘comprehensive advocacy’, and ‘meta-family interaction’), ‘oriented coalition’ (subthemes: ‘family as a care partner’, ‘professional group action’, ‘unity of action in caregivers’, and ‘collaborative space governance’), ‘dynamics of care’ (subthemes: ‘family as an agent for the advancement of professional caregivers’, ‘perceived status of problem-solving’, and ‘confrontation of caregivers’), and ‘empowering the family caregivers’ (subthemes: ‘accompanying to learn’ and ‘functional evolution’).
    Conclusion
    According the results, FCC is a dynamic care intervention, which is established through purposeful interactions between heterogeneous group members (professional and familial caregivers) in order to achieve care goals and create balance in all caregivers. Moreover, the approach enables familial caregivers to play their role efficiently. Application of this comprehensive care requires the attention of healthcare policymakers and managers to provide the proper context for optimal care provision in the NICU.
    Keywords: Family-centered nursing, Neonatal intensive care unit, Qualitative Research
  • زهره کهنسال، نصرت عوض نژاد، بهناز باقریان، فائزه جهان پور*
    داشتن عملکرد حرفه ای در پرستاری، نیازمند آشنایی با مسائل اخلاقی حرفه ی پرستاری و حساسیت به آن ها در ارتباط با بیماران است. این حساسیت، به عنوان زیربنای اخلاق پرستاری، باید از ابتدای آموزش پرستاری مدنظر قرار گیرد. هدف مطالعه ی حاضر، بررسی میزان حساسیت اخلاقی دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بود. این مطالعه ی توصیفی مقطعی، با استفاده از پرسش نامه ی استاندارد حساسیت اخلاقی پرستاران در تصمیم گیری، به بررسی حساسیت اخلاقی 73 دانشجوی پرستاری پرداخت. روایی و پایایی پرسش نامه در مطالعات پیشین تایید شده بود (8/0=α). ابعاد پرسش نامه عبارت بود از: «میزان احترام به استقلال مددجو»، «میزان آگاهی از نحوه ی ارتباط با بیمار»، «میزان دانش حرفه ای»، «تجربه ی مشکلات و کشمکش های اخلاقی»، «به کارگیری مفاهیم اخلاقی در تصمیم گیری های اخلاقی» و «صداقت و خیرخواهی». امتیاز 0تا50، به عنوان حساسیت اخلاقی کم، 50تا75، متوسط و 75تا100، زیاد در نظر گرفته شد. همه ی دانشجویان پرستاری ترم سوم و هشتم دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، در سال 1395، به صورت سرشماری، وارد مطالعه شدند. میانگین حساسیت اخلاقی دانشجویان، در سطح متوسط بود (90/13±15/68). بیشترین میانگین، مربوط به «صداقت و خیرخواهی» و کمترین، مربوط به «میزان دانش حرفه ای» و «به کارگیری مفاهیم اخلاقی در تصمیم گیری های اخلاقی» بود. میانگین حساسیت اخلاقی دانشجویان ترم هشتم، بیشتر از ترم سوم بود. حساسیت اخلاقی دانشجویان با ترم تحصیلی آن ها ارتباطی معنی دار داشت (000/0=p). پایین بودن حساسیت اخلاقی در پرستاران، منجر به تصمیم گیری نامناسب در آن ها می شود؛ بنابراین، لازم است برنامه های آموزشی مناسبی برای افزایش حساسیت اخلاقی پرستاران و دانشجویان پرستاری از ابتدای تحصیل در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: تصمیم گیری اخلاقی, حساسیت اخلاقی, دانشجویان پرستاری
    Zohre Kohansal, Nosrat Avaznejad, Behnaz Bagherian, Faezeh Jahanpour*
    Nurses need to be familiar with the ethical issues of nursing and its sensitivity to all communications and interventions with patients. This sensitivity as a basis for nursing ethics should be considered from the beginning of nursing education. This study aimed to investigate the moral sensitivity of nursing students of Bushehr University of Medical Sciences. This descriptive cross-sectional study was conducted to determine the ethical sensitivity of 73 nursing students using standard questionnaire of ethical sensitivity of nurses in decision-making. Its validity and reliability were confirmed in previous studies (α=0.8). Dimensions of the questionnaire were: amount of respect for patient independence, level of knowledge about the relationship with the patient, level of professional knowledge, experience of difficulties and ethical conflicts, and the use of ethical concepts in ethical decision-making, honesty and benevolence. 0-50 were considered as low moral sensitivity, 50-75 as moderate, and 75-100 as high. All nursing students of the third and eighth semester were enrolled in the census in 2016. The average students' moral sensitivity was moderate (68.15±13.99). The highest average was for "honesty and benevolence", and the least for "professional knowledge" and "the use of ethical concepts in moral decision-making". The average moral sensitivity of the eighth semester students was higher than the third semester. There was a significantly relationship between students' moral sensitivity and academic term (p=0.000). Low ethical sensitivity in nurses leads to inappropriate decision-making; therefore, appropriate educational programs should be considered to increase the moral sensitivity of nurses and nursing students from the beginning of education.
    Keywords: Ethical Decision Making, Moral Sensitivity, Nursing Students
  • زینب ربیعی، فائزه جهان پور، فرزان عضدی، پرویز عضدی*
    مقدمه
    اغلب بیماران درجاتی از اضطراب را قبل از اعمال جراحی تجربه می کنند که افزایش آن موجب بروز عوارضی در آنها می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر استفاده از مولتی مدیای آموزشی بر میزان اضطراب قبل از عمل در بیماران تحت عمل سزارین در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سوکور در سال 1393 بر روی 162 نفر از بیماران 50-16 ساله مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی بوشهر که جهت انجام عمل جراحی سزارین الکتیو مراجعه کرده بودند، انجام شد. افراد در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. به گروه آزمون در شب قبل از عمل یک لوح فشرده (حاوی فیلم آموزشی مرتبط با عمل جراعی و انواع بیهوشی) با فرمت VCD داده شد و توسط پژوهشگر به نمایش گذاشته شد. برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. جهت تعیین میزان اضطراب از پرسشنامه سنجش اضطراب قبل از عمل آمستردام استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 19) و آزمون های تی تست و آنووا انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نمره اضطراب کل در گروه کنترل 99/4±92/21 و در گروه آزمون 88/5±44/17 بود که تفاوت مشاهده شده از نظر آماری معنادار بود (05/0>p). بین نمره اضطراب کل در هر دو گروه مورد و شاهد و مشخصات فردی نمونه ها ارتباط آماری معنی داری مشاهده نشد (05/0˃p).
    نتیجه گیری
    استفاده از مولتی مدیای آموزشی برای کاهش اضطراب بیماران قبل از عمل جراحی سزارین موثر می باشد، لذا پیشنهاد می گردد برای بیماران قبل از عمل جراحی استفاده گردد.
    کلید واژگان: آموزش, اضطراب, سزارین, مولتی مدیا
    Zeinab Rabiei, Faezeh Jahanpour, Farzan Azodi, Parviz Azodi *
    Introduction
    Most people experience some degree of anxiety before surgery that when it increased can cause serious complications. This study was performed with aim to evaluate the effect of educational multimedia on preoperative anxiety in patients undergoing cesarean section in Bushehr University of Medical Sciences.
    Methods
    This single-blind clinical trial was performed on 162 patients aged 16 to 50 years referred to the educational hospitals of Bushehr for elective cesarean section in 2014. The subjects were assigned to experimental and control groups. One night before the surgery, the experimental group was given a VCD (containing educational videos related to surgery and various types of anesthetics) and was shown by the researcher. The control group received no intervention. Amsterdam questionnaire was used to assess preoperative anxiety. Data was analyzed by SPSS software (version 19) and t-test and ANOVA. P
    Results
    The mean score of total anxiety in the control group was 21.92±4.99 and in the experimental group was 17.44±5.88, and the difference was statistically significant (p
    Conclusion
    The use of educational multi-media is effective to reduce the patient's anxiety before surgery; therefore it is recommended to be used in patients before surgery.
    Keywords: Anxiety, Caesarean Section, Education, Multimedia
  • آذر عرب، شرافت اکابریان *، فائزه جهان پور، کامران میرزایی
    مقدمه
    سالیانه در دنیا بیش از 14 میلیون کودک در اولین سال زندگی از بین می روند، که بیماری های اسهالی یکی از علل اصلی مرگ و میر در بین این کودکان بشمار می رود. این مطالعه با هدف مقایسه ی رفتار های بهداشتی مادران کودکان زیر یک سال اسهالی و سایر کودکان بستری در بخش اطفال انجام شده است.
    مواد و روش کار
    پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است، که بر روی 246 شیرخوار زیر یک سال بستری در بخش اطفال با تعداد 123 نفر در هرگروه کودکان اسهالی و غیر اسهالی انجام شد. جهت گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه ای، شامل دو بخش اطلاعات جمعیت شناختی و رفتار های بهداشتی استفاده گردید. برای تعیین اعتبار صوری و محتوا پرسشنامه از 10 نفر اعضاء هیئت علمی نظر سنجی شد. پایایی ابزار با مطالعه پیلوت بر روی 25 نفر در هرگروه و با باز آزمونی مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های(فراوانی(درصد)، میانگین، انحراف معیار و دامنه) و با توجه به عدم تبعیت متغیر رفتار های بهداشتی از توزیع نرمال از آزمون های تحلیلی کای اسکور، من ویتنی یو و کروس کالوالیس در سطح معنی داری05/0 با استفاده از نرم افزار spss v.19 استفاده شده است.
    یافته ها
    در مطالعه حاضر کودکان اسهالی با میانگین سنی 16/ 8 ماه و انحراف معیار 65/2 وکودکان مبتلا به سایر بیماری ها با میانگین سنی 24/6 ماه و انحراف معیار 30/3 شرکت کرده اند. نتایج مطالعه نشان داده که بین اطلاعات جمعیت شناختی با بروز بیماری در کودکان تفاوت معنی داری وجود نداشته و نمره رفتار های بهداشتی در گروه اسهالی با میانگین 8/16 و انحراف معیار 39/2 و در گروه غیر اسهالی ها با میانگین 3/17 و انحراف معیار 06/2 بوده که نشان دهنده عدم تفاوت معنی دار رفتار های بهداشتی در دو گروه کودکان اسهالی و غیر اسهالی با یکدیگر است.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به عدم تفاوت معنی دار رفتار های بهداشتی در دو گروه کودکان اسهالی و غیر اسهالی، با استفاده از یافته های این پژوهش می توانند به نقاط ضعف و قوت رفتارهای بهداشتی مادران پی برده و نهایت تلاش را در جهت بالا بردن دانش عمومی بخصوص رفتارهای بهداشتی مادران مبذول داشت.
    کلید واژگان: اسهال حاد, رفتار های بهداشتی, شیرخوارگی, مادر
    Azar Arab, Sherafat Akabarian *, Faezeh Jahanpour, Kamran Mirzaei
    Introduction
    More than 14 million infants die in the first year of life, and diarrhea is the major cause of mortality among these infants.
    Objective
    This study aimed to compare the health behaviors of mothers of infants under 1 year with diarrhea and other infants in pediatric wards.
    Method
    This descriptive-analytical study recruited 246 infants under one year old hospitalized in the pediatric ward (123 infants with diarrhea and 123 without diarrhea). We collected the data using a questionnaire consisting of two parts: demographic information and health behaviors. To determine the face and content validity of the questionnaire, we surveyed 10 faculty members. Test-retest reliability was checked by a pilot study on 25 patients in each group. Data were analyzed using frequency (percentage), mean, standard deviation (SD), and range. As the health behavior variable was non-normal, we performed chi-squared, Mann-Whitney U, and Kruskal -Wallis test in SPSS 19, with the significance level of 0.05
    Results
    In this study, 123 infants with diarrhea had the mean age of 8.16 months and the standard deviation of 2.65 and 123 infants with other diseases had the mean age of 6.24 months and SD of 3.30. Results showed that there was no significant relationship between demographic information and the incidence of disease in infants. The health behavior score was 16.8 (SD: 2.39) in the group with diarrhea and 17.3 (SD: 2.06) in the group without diarrhea, indicating no significant difference in these infants’ health behaviors.
    Conclusion
    Given the lack of a significant difference in health behaviors among these children, we conclude the positive and negative aspects of mothers’ health behavior and can attempt to increase general knowledge, especially the mothers’ health behaviors.
    Keywords: Acute diarrhea, Health behaviors, Infancy, Mother
  • معصومه خواجه احمدی، فائزه جهانپور *
    حفظ حریم شخصی یکی از اساسی ترین حقوق بیماران است که برگرفته از لزوم احترام به شان و منزلت انسانی است. با توجه به اینکه دانشجویان امروز پرستاران فردا هستند که در زمان تحصیل و پس از آن با بیماران در تعامل و ارتباط مستقیم خواهند بود، بررسی عملکرد آن ها در خصوص رعایت حریم شخصی بیماران امری ضروری است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد حفظ حریم شخصی بیماران در دانشجویان کارآموز و کارورز پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر صورت پذیرفته است. این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی و مقطعی است. 283 نفر از دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر دارای ویژگی ورود به مطالعه به صورت تمام شماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه ی روایی و پایایی شده ی حریم شخصی حیدری (1379) بود. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار spss 23 و با به کارگیری آزمون های تی تست و آنوا انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد که میانگین نمره ی حفظ حریم شخصی بیمار 97/11±42/90 بود. عملکرد دانشجویان در بعد فضای شخصی، قلمرو انسانی و به طور کلی حریم شخصی بیمار خوب بود. بین میانگین عملکرد دانشجویان کارآموز و کارورز در بعد قلمرو انسانی 002/0 p-value= و حفظ حریم شخصی بیمار تفاوت آماری معناداری وجود داشت (018/0 p-value=). بین فاکتورهای جمعیت شناختی مقطع تحصیلی، قومیت و شغل دانشجویان با حفظ حریم شخصی بیمار نیز تفاوت آماری معنی دار بود. ازآنجاکه عملکرد دانشجویان در خصوص رعایت حریم شخصی بیماران در حد خوب بود، مسئولان و استادان بالینی باید برای حفظ وضعیت موجود، برنامه ریزی و اقدامات لازم را مدنظر قرار دهند.
    کلید واژگان: بیماران, حریم شخصی, دانشجویان پرستاری و مامایی
    Masomeh Khajeahmadi, Faezeh Jahanpour *
    Maintaining the privacy is one of the most fundamental rights of the patients, based on the need for respect to human dignity. Considering that today's students are tomorrow's nurses who are directly involved with patients during and after their education, it is necessary to review their performance regarding the privacy of patients. Therefore, the present study aimed to investigate the privacy practices of patients among trainees and interns of the Faculty of Nursing and Midwifery of Bushehr University of Medical Sciences. This was a descriptive analytical and cross-sectional study. A total of 283 nursing and midwifery students of Bushehr University of Medical Sciences who had the necessary features to enter this study were selected by consensus method. The data collection tool was privacy questionnaire made by Heidari (2000), which validity and its reliability was confirmed. Data analysis was performed using SPSS software version 23 as well as statistical tests (T-test and ANOVA). The results of this study showed that the average score of patient's privacy was 09.24 ± 11.97. Also, student's performance in the area of personal, human, and in general the patient privacy was approximately good, and there was a significant difference between the average performance of trainees and interns in the domain of human (p-value = 0.002) and, in general, the privacy the patient (p-value = 0.018). There was a significant difference between the demographic factors of the educational level, ethnicity and occupation of students with practice of patient's personal privacy. Since the student's performance regarding the privacy of the patients was good, the administrators and clinicians should plan and take the necessary measures to maintain the present situation.
    Keywords: patients, Personal privacy, nursing, midwifery students
  • Razie Rasti Emad Abadi, Abbas Naboureh, Morteza Nasiri, Nilofar Motamed, Faezeh Jahanpour
    Introduction
    Parental presence during induction of anesthesia (PPIA) has been a controversial issue, with some studies showing its effects on reducing anxiety. Hence, this study aimed to investigate the effects of PPIA on preoperative anxiety of children as well as their parents.
    Materials And Methods
    This clinical trial was conducted among 60 children aged 2–10 years and their parents. Children were randomly assigned to intervention (n = 30) and control (n = 30) groups. Children in the control group were taken to the operating room (OR) alone, while those in the intervention group were taken to the OR with one of their parents. When the anesthetic mask was placed on the children’s face (induction), the children’s preoperative anxiety in both groups was assessed using Modified‑Yale Preoperative Anxiety Scale (M‑YPAS), and after that the parents in the intervention group were escorted to the waiting area. Parents’ anxiety in both the groups was measured by the Spielberg State‑Trait Anxiety Inventory (STAI) in the waiting area. Data were analyzed using descriptive and inferential (independent t‑test and Chi‑square test) statistic methods through the Statistical Package for the Social Sciences version 18 software.
    Results
    Results showed no significant difference between children’s anxiety in the intervention (70.83) and control (70.39) groups in the preanesthetic period. In addition, no significant difference was seen between the intervention (79.23) and control (85.86) groups regarding total parents’ anxiety.
    Conclusions
    PPIA was not successful in reducing the children’s preoperative anxiety as well as parents’ anxiety. Future studies in this area are needed to clarify the effects of this intervention in pediatric populations.
    Keywords: Anesthesia, anxiety, children, parental presence, preoperative care
  • Roghayeh Khezri, Maryam Ravanipour *, Faezeh Jahanpour, Maryam Barekat, Somayeh Hosseini
    Uncontrolled hypertension in the elderly causes various diseases and disability. This study was aimed to explore the challenges in self-management empowerment from the perspective of Iranian elderly patients with hypertension. Using exploratory descriptive approach, on 30 hypertension patients in Bushehr by purposive and convenience sampling method. First, qualitative data were collected through interviews with the elderly , and the quantitative data were then collected using a researcher-made questionnaire in three dimensions of knowledge, attitude and performance. Qualitative data was directed with the content analysis approach, and quantitative data were analyzed with SPSS. In the qualitative phase, coding and summarizing of the data obtained from deep semi-structured interviews with the elderly led to five areas of awareness of changes, autonomy, satisfaction with performance, coping and sense of control. 7 men and 23 women participated in the qualitative phase, in which the average age of participants was 66.17% and 63% were married. Data analysis showed that the mean score of the elderly was equal to 10.17 and 58.26 for the dimensions of knowledge and performance respectively, which were at a weak level; and the mean attitude score was 9.96, which was at a moderate level. Given the challenges in empowering the management of hypertension in elderly, the planned training is recommended to be developed for the elderly and health care staff to achieve the main objective, i.e. the empowerment of the elderly through the self-management of hypertension.
    Keywords: Elderly, Empowerment, Hypertension, Self, Management
  • Zahra Hadian Shirazi, Farkhondeh Sharif *, Mahnaz Rakhshan, Narjes Pishva, Faezeh Jahanpour
    Background
    In recent decades, family-centered care (FCC) has come to be known, accepted, and reported as the best care strategy for admitted children and their families. However, in spite of the increasing application of this approach, the experiences of the caregivers have not yet been studied.
    Objectives
    The present study aimed at the description and interpretation of the FCC experience in two neonatal intensive care units (NICU) at Shiraz University of Medical Sciences.
    Methods
    This study was conducted through the hermeneutic phenomenological approach. Semi-structured interviews were conducted with 17 professional and familial caregivers, and their interactions were observed in three work shifts. The interviews were audiotaped and transcribed verbatim. After observations, field notes were also written. Finally, the data were analyzed through van Manen’s methodology.
    Results
    One of the essential themes that emerged in this study was the “evocation of being at home” among familial and even professional caregivers. This theme had three subthemes: i.e., “meta-family interaction,” “comprehensive support,” and “reconstruction of a normal family.” Accordingly, FCC eliminated borders between professional and non-professional caregivers and built close relationships among them in the NICU. It also provided for the needs of neonates, their families, and even professional caregivers through perceived and received support.
    Conclusions
    Parents of the neonates admitted to the NICU experience hard moments. They not only play the role of primary caregivers, but they also receive the care. Focusing on the different meanings of this care from the caregivers’ points of view and having managers provide certain requirements can guarantee the establishment of comprehensive care for clients and proper support for the staff in this unit.
    Keywords: Family, Centered Care, Neonatal Intensive Care Unit, Hermeneutic Phenomenology
  • زهرا رفیعی، علیرضا بی باک، سمیه حسینی، فرزان عضدی، فائزه جهان پور *
    اخلاق حرفه ای، مقوله ای چالش برانگیز در حرفه ی پرستاری است. از آن جا که پرستاران بزرگ ترین گروه ارائه کننده ی خدمت در سیستم درمانی هستند و تاثیر به سزایی بر کیفیت مراقبت بهداشتی- درمانی دارند، رعایت معیارهای اخلاق در عملکرد پرستاری از سایر موارد مراقبت حساس تر و مهم تر می باشد. مطالعه ی حاضر با هدف تعیین میزان رعایت اخلاق حرفه ای در عملکرد پرستاری از دیدگاه بیماران بستری در بیمارستان های آموزشی بوشهر در سال 1394 صورت پذیرفت. پژوهش حاضر یک مطالعه ی توصیفی– تحلیلی از نوع مقطعی بر روی 208 نفر از بیماران بستری در بیمارستان های آموزشی شهر بوشهر است که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای شامل ویژگی های جمعیت شناختی و سوالات مربوط به اخلاق حرفه ای بود. اعتبار و اعتماد علمی ابزار گردآوری داده ها مورد تایید قرار گرفته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های توصیفی، آزمون T– test و ANOVA و ضریب همبستگی Pearson، توسط نرم افزار SPSS نسخه ی 18 انجام شد. نتایج نشان داد که بیماران، وضعیت عملکرد رعایت اخلاق حرفه ای پرستاران را 6/94 درصد، در حد خوب و 4/4درصد، متوسط و 1 درصد، ضعیف ارزیابی نمودند. ارتباط معنی داری بین متغیرهای مستقل سن، جنسیت، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات، بخش بستری و سابقه ی بستری با رعایت اخلاق حرفه ای دیده نشد. این بررسی نشان داد که از نظر بیماران، رعایت اخلاق حرفه ای در حد خوبی توسط پرستاران انجام شده است و بیماران نسبت به رعایت اخلاق حرفه ای نظر مساعد و رضایت بخش داشتند. تداوم آموزش ها و هم چنین، انجام پژوهش های دیگر با حجم نمونه های بیش تر در این حیطه، جهت ارتقای کیفیت رعایت اصول اخلاق حرفه ای پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, بیماران, پرستاران, بیمارستان آموزشی بوشهر
    Zahra Rafee, Alireza Bibak, Somaie Hoseinee, Farzan Azodi, Faezeh Jahanpour*
    Nurses comprise the largest group of service providers in the health system and have a significant impact on health care quality; therefore, ethical practice is of greater importance in the nursing profession compared to other fields of care. The present study was conducted to evaluate patients’ views on nurses’ observance of professional ethics in training hospitals of Bushehr during 2015.
    This was a descriptive cross-sectional study performed on 208 patients hospitalized in teaching hospitals of Bushehr selected by convenience sampling. The research instrument was a questionnaire including demographic characteristics and questions about ethics of the nursing profession. Validity and reliability of the data collection tool were approved. Data were analyzed through descriptive statistics, t-test, ANOVA and Pearson’s correlation coefficient using SPSS version 18.
    The results showed that 94.6 percent of the patients evaluated the nurses’ observance of professional ethics as good, 4.4 percent as moderate and 1 percent as poor. Moreover, no significant relationship was found between the independent variables of age, gender, marital status, education level and history of hospitalization ward in the patients, and their views on nurses’ observance of professional ethics.
    Keywords: professional ethics, patients, nurses
  • Faezeh Jahanpour, Parviz Azodi *, Farzan Azodi, Ali Akbar Khansir
    Background
    Clinical training is an integral part of nursing education; however, some studies have shown that it is not always efficient..
    Objectives
    This study aimed to find out the factors that can impede nursing students’ clinical learning..
    Materials And Methods
    In this qualitative study, data were collected via reflective journal writing. Purposeful sampling was used, and 12 senior nursing students were recruited to the study. The data were analyzed using a content analysis method..
    Results
    Three main categories were derived, including inappropriate communication, ineffective role models, and theory-practice gaps. Students perceived that inappropriate communication between instructors, staff members, and students had the greatest impact on student learning. The competence of clinical instructors and staff is an important factor affecting students’ training. The clinical learning environment does not always integrate theory and practice together..
    Conclusions
    Nursing students did not experience effective clinical learning. Having expert instructors and supportive communication are important factors in creating a clinical learning environment..
    Keywords: Nursing, Student, Communication, Learning, Practice, Qualitative Research
  • Shahin Dezhdar, Faezeh Jahanpour*, Saeedeh Firouz Bakht, Afshin Ostovar
    Background
    Hospitalized premature babies often undergo various painful procedures. Kangaroo mother care (KMC) and swaddling are two pain reduction methods.
    Objectives
    This study was undertaken to compare the effects of swaddling and KMC on pain during venous sampling in premature neonates.
    Patients and
    Methods
    This study was performed as a randomized clinical trial on 90 premature neonates. The neonates were divided into three groups using a random allocation block. The three groups were group A (swaddling), group B (KMC), and group C (control). In all three groups, the heart rate and arterial oxygen saturation were measured and recorded in time intervals of 30 seconds before, during, and 30, 60, 90, and 120 seconds after blood sampling. The neonate’s face was video recorded and assessed using the premature infant pain profile (PIPP) at time intervals of 30 seconds. The data was analyzed using the t-test, chi-square test, Repeated Measure analysis of variance (ANOVA), Kruskal-Wallis, Post-hoc, and Bonferroni test.
    Results
    The findings revealed that pain was reduced to a great extent in the swaddling and KMC methods compared to the control group. However, there was no significant difference between KMC and swaddling (P ≥ 0.05).
    Conclusions
    The results of this study indicate that there is no meaningful difference between swaddling and KMC on physiological indexes and pain in neonates. Therefore, the swaddling method may be a good substitute for KMC.
    Keywords: Infant, Premature, Neonate, Pain, Venipuncture, Kangaroo Mother Care
  • عزیزه انصاری، مریم روانی پور *، فائزه جهان پور، سمیه حسینی
    زمینه
    تب از شایع ترین دلایل جستجوی مراقبت های پزشکی والدین نوزادان و کودکان خردسال است. لذا مطالعه حاضر به منظور درک عمیق تر مشکلات والدین در مراقبت و اداره تب کودکان انجام گرفته و در نهایت راهکارهایی به منظور برطرف کردن این مشکلات ارائه شده است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی اکتشافی (نوعی میکس متد) با هدف بررسی مشکلات والدین در اداره تب کودکانشان است. جامعه پژوهش را والدین مراجعه کننده به مراکز بهداشتی بوشهر تشکیل می دادند. نمونه های پژوهش به صورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند. بخش اکتشافی آن به شیوه تحلیل محتوای هدایت شده از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با والدین و سپس اطلاعات کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. داده های کیفی به صورت تحلیل محتوا و داده های بخش کمی با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 19 و آمار توصیفی و تحلیلی در سطح معناداری کمتر از 05/ 0 مورد آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    در بخش کیفی مطالعه، کدگذاری و خلاصه سازی داده های حاصل از مصاحبه ها در 6 محور شامل نیاز به آگاهی، آمادگی مقابله، اقدام مستقلانه، عملکرد مراقبتی موثر، حس کنترل و مدیریت موقعیت و حس رضایت مشخص شد. در بخش کمی میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی، نگرش و بیان کاربرد در عمل والدین به ترتیب 58 /1±65/ 6، 41/ 3±87/ 11 و 97/ 5±44/ 55 بود. به علاوه حیطه های توانمندی با برخی مشخصات دموگرافیک به لحاظ آماری ارتباط معنی داری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    نیاز به اطلاعات اولیه در خصوص نحوه اداره تب و همچنین نیاز به توانمندسازی به نوعی که آمادگی کافی برای مقابله با تب کودک احساس کنند در گفته های اکثر مشارکت کنندگان مطرح بود. توصیه می شود که کارکنان بهداشتی و درمانی در زمینه نحوه اداره تب آموزش های تکمیل تری با کمک مدل های توانمندسازی به والدین ارائه دهند تا به توانمندی رضایت بخشی جهت اداره تب فرزندانشان دست یابند.
    کلید واژگان: چالش, کودکان, مدیریت تب, مطالعه کیفی, والدین
    Aziza Ansari, Maryam Ravanipour*, Faezeh Jahanpour, Somaye Hosseini
    Background
    Fever is one of the most common reasons for which parents of infants and young children seek medical care. This study aimed to understand the problems of parents in the care and management of febrile children in depth and ultimately provide ways to resolve this issue.
    Materials and Methods
    The present study is a descriptive exploratory research (a kind of mix method design) with the aim of examining the problems of managing fever in children by their parents. The study population was parents of children referred to health centers in Bushehr. The study sample was purposively selected. Data collection included semi-structured interviews, demographic information and empowering questionnaire. The qualitative data were analyzed based on directed content analysis. The quantitative data was analyzed using the SPSS software (version 19) and descriptive and analytical statistics at a significance level of 0.05.
    Results
    In the qualitative study, coding and condensing data from interviews determined in six categories, including: the need for awareness, preparedness for coping, acting independently performance of effective care, sense of control and management positions and satisfaction. The mean and standard deviation of the scores of knowledge, attitude and practice of parents were, 6.65±1.58, 11.87±3.41 and 55.44±5.97, respectively. In addition, scores of empowering in terms of some demographic characteristics showed significant correlation.
    Conclusion
    The need for basic information about how to manage fever and also need to empowering mothers in such a way to be prepared enough to cope with fever were presents in most of participants’ interviews. It is recommended that health workers provide the parents more complete education by empowerment models to reach satisfactory abilities in managing their children,s fever.
    Keywords: Challenge, children, fever management, qualitative study, parents
  • Zahra Hadian Shirazi, Farkhondeh Sharif *, Mahnaz Rakhshan, Narjes Pishva, Faezeh Jahanpour
    Introduction
    Communication is one of the key principles in Family-Centered Care (FCC). Studies have shown some drawbacks in communication between families and nurses. Therefore, the present study aimed to recognize the obstacles against nurse-family communication in FCC in Neonatal Intensive Care Unit (NICU).
    Methods
    This qualitative study was conducted on 8 staff nurses in 2 NICUs affiliated to Shiraz University of Medical Sciences selected through purposive sampling. The data were collected using 8 deep semi-structured interviews and 3 observations. Then, they were analyzed through inductive content analysis.
    Results
    Data analysis resulted in identification of 3 main categories and 7 subcategories. The first category was organizational factors with 2 subcategories of educational domain (inadequate education, lack of a system for nursing student selection, and poor professionalization) and clinical domain (difficult working conditions, lack of an efficient system for ongoing education and evaluation, and authoritarian management). The second category was familial factors with socio-cultural, psychological, and economic subcategories. The last category was the factors related to nurses with socio-cultural and psycho-physical subcategories.
    Conclusion
    Identification of the obstacles against nurse-family communication helps managers of healthcare systems to plan and eliminate the challenges of effective communication. Besides, elimination of these factors leads to appropriate strategies in NICUs for effective application of FCC.
    Keywords: Nurse, Family, Communication, Neonatal ICU, Qualitative research
  • آذر آوازه، فائزه جهان پور، گلبرگ مهرپور، محمدرضا حاجی اسماعیلی *، امیر واحدیان عظیمی، علی نادری، سیدجلال مدنی، محمد اصغری جعفرآبادی، محمدباقر کشافی، میترا پیامی بوساری
    مقدمه
    بیماری های ایسکمیک قلبی معمولا با درجات بالایی از استرس، ناامیدی و کاهش عزت نفس همراه است. از جمله روش های غیر دارویی کاهش این علائم، تکنیک آرام سازی پیش رونده عضلانی است.
    هدف
    مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آرام سازی پیشرونده عضلانی بر عزت نفس بیماران بستری در بخش سی سی یو بیمارستان شریعتی تهران در نیمه اول سال 1390 انجام شد.
    روش
    پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سویه کور بوده که نمونه های مورد پژوهش آن را 66 نفر از بیماران بستری در بخش سی سی یو بیمارستان شریعتی تشکیل دادند. نمونه ها به روش در دسترس و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. آرام سازی پیشرونده عضلانی درگروه آزمون طی هفت مرحله اجرا شد. نمونه ها 8 هفته روزانه دو جلسه 20- 30 دقیقه ای (120 جلسه) تکنیک آموخته شده را انجام دادند. به منظور جمع آوری داده ها از چک لیست خود گزارش دهی و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت استفاده شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و ضریب همبستگی های پیرسون و اسپیرمن انجام شد.
    یافته ها
    آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر از نظر میانگین امتیاز عزت نفس در سه زمان مختلف بعد از مداخله در گروه آزمون تفاوت معنی داری را نشان داد (0.05P<) اما این تفاوت در گروه شاهد معنی دار نبود (0.05P>).
    نتیجه گیری
    به کار گیری تکنیک آرام سازی پیشرونده عضلانی توسط بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی می تواند در افزایش میزان عزت نفس این بیماران تاثیر مثبت داشته باشد.
    کلید واژگان: تکنیک آرام سازی پیشرونده عضلانی, عزت نفس, انفارکتوس قلبی
    Azar Avazeh, Faezeh Jahanpour, Golbarg Mehrpoor, Mohammad Reza Hajiesmaeili *, Amir Vahedian Azimi, Ali Naderi, Jalal Madani, Mohammad Asghari Jafarabadi, Mohammad Baqer Kashafi, Mitra Payami
    Introduction
    Ischemic heart diseases are usually associated with the high levels of stress, disappointment, and reduced self-esteem. The progressive muscle relaxation techniques are one of non-pharmacological methods, used to relieve the symptoms.
    Objective
    The aim of the study was to determine the effect of progressive muscle relaxation technique on the self-esteem of hospitalized patients in coronary care unit of Shariati hospital, in the first half of the year2011.
    Method
    The study was a double-blinded randomized controlled clinical trial that 66 hospitalized patients in coronary care unit of Shariati hospital constituted the participants and assigned in intervention and control groups through convenience sampling and block random allocation. Progressive muscle relaxation technique in the intervention group was conducted in seven steps. Participants was conducted the learned technique during the two 20-30 minute's sessions (120-session) in eight-week. Data were collected using a self-reported checklist and Cooper Smith self-esteem questionnaire. Data were analyzed by independent sample T-Test, Repeated measures Analysis of Variance, and Pearson and Spearman Coefficients correlation.
    Results
    The results of the repeated measured analysis of variance test showed that mean of self-esteem score had significant difference post-intervention in three times in intervention group (P0.05).
    Conclusion
    Applying progressive muscle relaxation technique by myocardial infarction patients can have positive effects on the improving and enhancing the self-esteem level of the patients.
    Keywords: Myocardial infarction, Progressive muscle relaxation technique, Self, esteem
  • Faezeh Jahanpour, Zahra Rafiei *, Maryam Ravanipour, Niloofar Motamed
    Background
    The growing global elderly population is in need of more prescription medications..
    Objectives
    The present study assessed medication adherence with respect to demographic factors among elderly patients with cardiovascular disease who were admitted to a teaching hospital as well as outpatients referred to treatment centers in Bushehr, Iran..Patients and
    Methods
    The present study was a descriptive-analytic cross-sectional study using a simple random sampling method that investigated 125 elderly patients with cardiovascular disease. Data were collected through the Medication Adherence Questionnaire. Data were analyzed by using descriptive statistics, and Pearson and Cramer’s V correlation analyses, using SPSS version 18..
    Results
    Among the patients, 57.6% and 42.4% were female and male, respectively. Moreover, 62.4% had high adherence to their prescribed medications. Frequency of medication use, history of previous hospitalization, and sex were significantly associated with adherence to medication (P < 0.05)..
    Conclusions
    More than half of elderly patients with cardiovascular disease had high adherence to their medications. Demographic factors including the frequency of daily medication use, history of hospitalization, and female sex were associated with adherence to medication. By considering these factors, doctors and nurses increase medication adherence, especially for older adults..
    Keywords: Medication Adherence, Cardiovascular Diseases, Aged
  • شهین دژدار، فائزه جهان پور *، سعیده فیروزبخت، افشین استوار
    مقدمه
    نوزادانی که قبل از 37 هفته به دنیا می آیند جهت حفظ و ارتقاء حیاتشان روزانه 12 تا 15 پروسیجر دردناک دریافت می کنند. علیرغم پیشرفت های اخیر در علم نوروبیولوژی هنوز 40 تا 90% نوزادان هیچگونه اقدام پیشگیرانه یا درمانی جهت کاهش درد ناشی از پروسیجرها دریافت نمی کنند. رایجترین این پروسیجرها خونگیری است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر قنداق بر درد ناشی از خونگیری وریدی در نوزادان زودرس انجام شد.
    روش
    مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی شاهددار می باشد که بر روی 60 نوزاد زودرس بستری در بیمارستان خلیج فارس بوشهر انجام شد. نوزادان به روش تخصیص تصادفی بلوک به دو گروه کنترل و قنداق تقسیم شدند. نوزادان گروه قنداق از 10 دقیقه قبل از خونگیری، بوسیله ملحفه نازکی قنداق شدند. در دو گروه، میزان ضربان قلب و اشباع اکسیژن خون شریانی در مقاطع زمانی 30 ثانیه قبل، حین،30، 60، 90 و 120 ثانیه پس از خونگیری اندازه گیری و ثبت شد. از لحظه خونگیری تا 2 دقیقه پس از آن از چهره نوزادان فیلمبرداری صورت گرفت و فیلمها توسط یک کمک پژوهشگر ناآگاه از نوع مداخله، مشاهده و ابزار بررسی درد نوزادان(PIPP) برای فواصل زمانی 30 ثانیه ای تکمیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد، در تمام لحظات، بین دو گروه، تفاوت آماری معنا داری وجود داشت(P =0/000). در تمام لحظات، نوزادان گروه کنترل، درد شدید (PIPP ≥12) و نوزادان گروه قنداق درد خفیف تا متوسطی (12≤ PIPP≥ 7) داشتند. همچنین در گروه قنداق درد در ثانیه 120 نسبت به لحظه خونگیری کاهش زیادی داشت اما در گروه کنترل کاهش محسوسی مشاهده نشد. همچنین در گروه قنداق تغییرات ضربان قلب و اشباع اکسیژن خون شریانی کمتر از گروه کنترل و میزان آنها نیز پایدارتر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد قنداق می تواند درد ناشی از خونگیری در نوزادان زودرس را کاهش دهد و علائم حیاتی آنها را در وضعیت بهتری حفظ کند.
    کلید واژگان: قنداق, مراقبت کانگورویی, نوزاد نارس, درد نوزاد, خونگیری وریدی
    Shahin Dezhdar, Faezeh Jahanpour *, Saeedeh Firouz Bakht, Afshin Ostovar
    Introduction
    the hospitalized premature babies often undergo various painful procedures such as venous sampling, this research was done to determine the effect of swaddling method on venous sampling pain on premature neonates.
    Methods
    this study was done as a Randomized clinical trial on 90 premature infants who were born in Bushehr Persian Gulf hospital in Iran. The infants were divided into two groups with random allocation block. Group A was swaddling, Group B was the control group. From 10 minutes before blood sampling to 2 minutes after that in group A, the infant was wrapped in a thin sheet. In two groups, the heart rate and arterial oxygen saturation in time intervals of 30 seconds before, during, 30-60-90, and 120 seconds after sampling were measured and recorded. The infant’s appearance was video recorded since sampling till 2 minutes and the videos were checked by a researcher and the pain assessment tools for infants (PIPP) for time intervals of 30 seconds were completed. Data analyzed by using
    Results
    findings revealed that the pain was reduced to a great extent in swaddling compared to that in control group. In addition, the findings showed that the heart beat rate and arterial oxygen saturation was low and stable in swaddling returned to base status faster, whereas, the changes were severe in control group and did not return to base status even after 120 seconds.
    Conclusion
    the results of this study showed, swaddling method can relive pain in premature neonate respectively.
    Keywords: premature neonate, swaddling, pain, blood sampling
  • شهلا جوکار، فائزه جهانپور *، نیلوفر معتمد، فرحناز کمالی
    مقدمه
    با توجه به مزایا و استفاده ی روز افزون گیاهان دارویی در جهان و ایران و کمبود مطالعات لازم در زمینه مصرف گیاهان دارویی در درمان بیماری های کودکان و نامشخص بودن دیدگاه مادران شهر بوشهر توجه به این موضوع حائز اهمیت است.
    هدف
    هدف از این مطالعه بررسی نگرش و عملکرد مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بوشهراز نقش گیاهان دارویی در درمان بیماری های کودکان در سال 1393 بوده است.
    روش
    در این مطالعه ی توصیفی – تحلیلی از نوع مقطعی، تعداد 384 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر بوشهر بطور تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود که پس از بررسی روایی و پایایی، مورد استفاده قرار گرفت. داده ها، با استفاده از نرم افزار spssv.18 و با بهره گیری از آزمون های آماری من ویتنی و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
    یافته ها
    نتایج نشان داد براساس میانگین نمرات بدست آمده، 7/24 درصد نگرش پایین، 6/45 درصد نگرش متوسط، 7/29 درصد نگرش بالایی داشت. از نظر میانگین نمرات عملکرد، 7/23 درصد عملکرد پایین، 1/47درصد عملکرد متوسط، 2/29درصد عملکرد بالایی در مادران نسبت به مصرف گیاهان دارویی در کودکان داشتند. نگرش رابطه مثبت و معنادار آماری با عملکرد، بومی بودن و سطوح تحصیلات مختلف مادران داشت. همچنین تفاوت معنادار آماری از نظر عملکرد در بین سطوح تحصیلات مختلف مادران وجود داشت ) p < 0/05 .(
    نتیجه گیری
    در این پژوهش، اکثر مادران از سطح نگرش و عملکرد متوسطی نسبت به مصرف گیاهان دارویی در بیماری های کودکان برخوردار بودند، لذا پیشنهاد می گردد برنامه ریزی در جهت آموزش مادران در این زمینه صورت گیرد.
    کلید واژگان: نگرش, عملکرد, مادران, گیاهان دارویی, کودکان
    Shahla Jokar, Faezeh Jahanpour *, Niloofar Motamed, Farahnaz Kamali
    Introduction
    Due to the advantages and the increasing usage of medicinal plants around the world and Iran and lack of necessary studies in this field to treat diseases in children, the need for greater public awareness is required.
    Objective
    This study aimed to investigate the attitudes and practical approach of mothers in regard to medicinal plants in the treatment of children's diseases in 2014.
    Method
    In This descriptive - analytic study, 384 mothers through a multi-stage stratified random sampling were selected. The tool was a researcher-made questionnaire whose validity and reliability were considered. After collecting the data, they were analyzed by using the software SPSS 18, chi-square and Mann-Whitney's and Kruskal-Wallis's analytical tests.
    Results
    The results showed that, 24.7 percent of samples had low, 45.6 percent moderate, and 29.7 percent had high attitude . Statistics showed that 23.7 percent had low, 47.1 percent moderate, and 29.2 percent had high performance. The attitude had a positive and meaningful statistical relationship with performance, being native or non-native, and mother's level of education. Significant statistical difference was seen between performance and the different levels of education. (P
    Conclusion
    The results show that most of the mothers have middle level of attitude and performance approach towards using medicinal plants in Pediatrics disease. Therefore, It is necessary to plan to improve mothers’ knowledge and attitude regarding the usage of medicinal plants in pediatrics diseases. Keywords: Attitude, Performance, mothers, medicinal plants, children
    Keywords: Attitude, Performance, mothers, medicinal plants, children
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر فائزه جهانپور
    دکتر فائزه جهانپور
    دانشیار
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال