fathiyeh fattahizadeh
-
یکی از احکام اختصاصی مکتب تشیع، مسئله جواز متعه یا ازدواج موقت است. در کتب اربعه حدود 137 روایت (با حذف مکررات) نقل شده که ناظر بر حلیت متعه بر مبنای آیه 24 سوره نساء بوده که در این میان، 11روایت خاص و چالش برانگیز وجود دارد که بیانگر دو رویکرد متفاوت تشویق و توبیخ نسبت به متعه از سوی امام معصوم (ع) است. در 5 روایت، شیعیان به این عمل ترغیب شده و در 6 روایت با رویکردی متفاوت، از این اقدام نهی و حکم آن، تحریم شده است. وجود این روایات خاص در کتب اربعه، زمینه ساز به وجود آمدن یک چالش تاریخی پیرامون این مسئله گردیده است به گونه ای که برخی عالمان دینی، حکم به کراهت این نوع از نکاح در شرایطی خاص داده اند که ابهامات جدی در این زمینه ایجادشده است.روش تحقیق: در این پژوهش تلاش شده به منظور شفاف سازی موضع امام معصوم (ع) نسبت به متعه، روایات خاصی که در کتب اربعه شیعه، در مقام تبیین این امر هستند، مورد تحلیل انتقادی قرارگرفته و در دو بخش تحلیل سندی و متنی، وضعیت اسناد روایات از حیث شخصیت رجالی راویان و اتصال سند و نیز وضعیت متن روایات با توجه به روش های مقبول نقد حدیث، موردبررسی قرار گیرند.به رغم وجود ضعف سندی و متنی در هر دو دسته روایات نهی و ترغیب، می توان از برآیند کلی ، چهارچوب جواز متعه به معنای موارد جایز و غیرمجاز را کشف و شناسایی نمود. نگاه کلی وساختاری به مجموعه این روایات، نشان می دهند که ائمه اطهار (ع) به دنبال ترسیم یک چهارچوب نظام مند برای این مسئله بوده اند.
کلید واژگان: اعتبار سنجی, ترغیب, ثواب, روایات متعه, نهیA notable ruling within the Shia tradition is the acceptance of temporary marriage, known as "Mut'ah." The Kutub al-Arba‘a, (the four primary Shia hadith collections) contain around 137 narrations (excluding duplicates/ repetitions) that support the validity of Mut'ah, referencing verse 24 of Surah An-Nisa and detailing fifteen legal stipulations related to it. However, there are 11 disputed narrations that reflect two opposing perspectives from the infallible Imams (AS): one that encourages and another that discourages the practice of Mut'ah. Among these, five narrations advocate for it, while another five advise against it, and one narration outright prohibits it. These conflicting accounts have historically led to debates, prompting some scholars to classify temporary marriage as makruh (discouraged) under certain conditions, which has created significant confusion for many individuals. This research seeks to elucidate the position of the infallible Imams (PBUH) on Mut'ah by thoroughly examining these specific narrations from the Kutub al-Arba‘a. The analysis is divided into two segments: Isnad (chain of transmission) analysis, which scrutinizes the reliability of the narrators, the integrity of the transmission chains, and the trustworthiness of the sources; and Matn (content) analysis, which evaluates the textual coherence of the narrations using recognized hadith criticism techniques. The results indicate that, despite the weaknesses found in both isnad and matn among the narrations that support and oppose Mut'ah, a general framework for its permissibility can be established. This framework delineates the conditions under which Mut'ah is permissible and those under which it is not. A structural analysis of these narrations suggests that the Imams (AS) were providing a coherent framework regarding this matter.
Keywords: Hadith Authentication, Isnad, Matn Criticism, Temporary Marriage, Encouragement Of Mut'ah, Prohibition Of Mut'ah -
In the classical view of grammar, modal structures are merely combinations of logical and homonymous operators with their root theme; however, the cognitive view considers the modal meaning of verbs an extension of their root-physical meaning. This research is a case study of three grammatical categories of “jaʿala,” “ʿasā,” and “laʿalla” in the Quran to explain the relationship between the root meaning and the modal meaning of these grammatical categories based on the force schema. The examination showed that the modal meaning of “jaʿala” is derived from the metaphorical extension of the root meaning of to build and to place; concerning God, it means the presence of sufficient force, and in relation to agents other than God, it refers to the lack of enough power. “ʿasā” and “laʿalla” have similar meanings and functions, and their modal meaning is derived from the root meaning of to do to the components of removal or absence of restraints and the presence of sufficient force (which, in human physical experience, is essential to acting) in a graded manner. Reference to the removal or absence of restraints approximates the meaning of “ʿasā” and “laʿalla” to possibility, and reference to the presence of sufficient force approximates their meaning to certainty.Keywords: Modality, Force Schema, Polysemy, Holy Quran, Jaʿala, ʿasā, Laʿalla
-
معناشناسی ساختاری «خیر» در قرآن کریم با تبیین معانی مرتبط با خیر از میان شبکه ی گسترده به کشف روابط مفهومی «خیر» می پردازد. پژوهش حاضر بر مبنای روابط هم نشین و جانشین با رویکرد ساخت گرا به تحلیل معنایی واژگانی درصدد کشف مولفه های معنایی «خیر» در قرآن می باشد. سوال اصلی پژوهش این است که کاربرد واژه «خیر» در قرآن کریم بر اساس روش معناشناسی ساختاری ازنظر مصداقی و مفهومی به چه مولفه هایی برمی گردد. پژوهش حاضر بر اساس روش معناشناسی ساختاری به توصیف مفهوم «خیر» در قرآن کریم پرداخته است. ماده «خیر» در 196 آیه قرآن کریم به صورت های مختلف آمده است. بروز و ظهور خارجی به ویژه در مقام فعل، فیوضات لایتناهی خیر مطلق اعم از مادی و معنوی، باور قلبی، رغبت، پراکنده شدن، دست زدن، یافتن و چسبیدن، مولفه های معنایی «خیر» از طریق روابط هم نشین هستند و در محور جانشینی تبعیت محض در علم و عمل، بازگشت به سوی منبع اصلی خیرات، فعل خیر شناخته شده عقل یا شرع، گسترش دادن، بازدارندگی نفس از انحراف، تمایل و رغبت، آشکار شدن خلوص انسان، تجسم اعمال در قیامت را شامل می شود. با توجه به نتایج به دست آمده جانشینی برای «خیر» کشف نشد.کلید واژگان: قرآن, خیر, معناشناسی ساختاری, روابط هم نشین و جانشینSeraje Monir, Volume:14 Issue: 46, 2024, PP 221 -244Khair is one of the practical words of the Arabic language, the conceptual and examples of which are used in human life. Structural semantics uses the methods of Qur'anic studies to extract the latent meaning of the text from a network of conceptual relationships. The present research based on companion and successor relationships with a constructivist approach to lexical-semantic analysis seeks to discover the semantic components of good in the Qur'an. External emergence, especially in the position of action, infinite blessings of absolute good, both material and spiritual, heart belief, desire, dispersal, touching, finding, and clinging are the semantic components of "good" through relationships and in the axis of the substitution of pure obedience in science and practice, return to the main source of charity, the well-known good deed of reason or sharia, it includes expansion, restraining the soul from deviation, desire, revealing human purity, embodying deeds in the resurrection.Keywords: Qur'an, Khair, Structural Semantics, Companionship, Substitution Relations
-
درباره ی حجیت خبر واحد، سه دیدگاه همواره مطرح بوده است؛ عدم حجیت، حجیت عقلائی و حجیت تعبدی که در آن، نه تطابق با واقع؛ بلکه صرفا احراز معذریت و منجزیت، مورد توجه است، نظریه پردازان «تبیین فهرستی» و نیز منتقدان ایشان، هر دو بر این باورند که در مباحث مربوط به حجیت خبر واحد، ضرورتا باید از مسئله ی تعبد، صرف نظر کرد. با این تفاوت که «تبیین فهرستی»، تعبد را در تقابل با واقع گرایی و به کارگیری آن در فرایند اعتبارسنجی را موجب تحیر در فضای حدیث پژوهی می داند؛ در حالی که منتقدان، اساسا منکر تاثیر مسئله ی تعبد بر فرایند اعتبارسنجی اخبار هستند و موضوعیت آن را صرفا در مسئله ی اصل رجوع به اخبار پذیرفته اند. نوشتار حاضر، از گذر مطالعه ی زوایای این دو دیدگاه، نشان می دهد در فرایند حدیث پژوهی، سخن از گذار از تعبد، به سادگی ممکن نیست؛ زیرا رابطه ی میان تعبد و واقع گرایی، رابطه ی تلازم است؛ به گونه ای که با حذف تعبد از تمامی عرصه های حدیث پژوهی، دیگر امکان اثبات حجیت شرعی کلام معصوم (ع) وجود ندارد. اشکال بنیادین دیگر این که «تبیین فهرستی» اعتبارسنجی واقع گرا را در بعد روشی به معنای تغییر کاربری داده های حدیث پژوهی از اصولی به تاریخی و به تبع آن، تغییر فرایند اعتبارسنجی از «راوی محوری» به «کتاب محوری» می داند؛ درحالی که اصرار به این تغییر کاربری، نه تنها ناشی از عدم درک صحیح جایگاه تعبد است؛ بلکه بر مبنای پر اشکال مصونیت مکتوب نسبت به شفاهی استوار است و در بعد روشی نیز مسئله ی تفاوت موضوعی روایات را نادیده گرفته است.
کلید واژگان: اعتبارسنجی صدوری, تبیین فهرستی, تعبد, حجیت گرایی, راوی محوری, واقع گراییThree viewpoints have always been presented on the “authority of consensus on a single individual narration”: no authority of consensus, competence of reasoning, and obedient certainty in which only the original “moazariat” or exemption from punishment in cases such as ignorance of judgment and “monajaziat” or adequate judgment based on wisdom are taken into account rather than conformity with the facts. The theorists of “bibliographical analysis” and their critics both believe that on topics related to the “authority of consensus on a single individual narration”, it is necessary to overlook the subject of obedience, the difference being that “bibliographical analysis” sees obedience as opposed to realism and its use in measuring validity a source of perplexity in researching the Hadiths. The critics, however, basically deny the effects of obedience on the validity measure of the tradition and accept its subjectivity merely as the principle of referring to the tradition. By studying the different angles of these two viewpoints, the present essay shows that overlooking obedience in researching the Hadiths is not an easy task because the relationship between obedience and realism is one of concomitance, so that if obedience is excluded from all research settings on the Hadiths, it will no longer be possible to prove the legitimate validity of the word of the Holy Prophet (PBUH). Another fundamental drawback is that “bibliographical analysis” considers realistic validation a methodology for transforming the use of data on Hadiths in research from principles to historical, and subsequently the transformation of the process of validation from being “narrator-centric” to being “book-centric”. However, insisting on this change of usage does not only emanate from a lack of correct understanding of the place of obedience, but it is also based on the problematic immunity of the written word as opposed to the oral world. In methodology, it has also overlooked the thematic differences of the Hadiths.
Keywords: Export Validation, Bibliographical Analysis, Obedience, Authenticity, Narrator-Centric, Realism -
بیان «تبیین فهرستی» از تفکیک شفاهی و مکتوب و نفی سنت شفاهی از فرهنگ شیعی، بیانی به ظاهر مختلف است که این نوشتار با نظر به تفاوت درس گیری نونگاشته ها و بازنشر آن ها خوانشی همسو با فهم جریانی از آن ارائه داده و زیرساخت های اساسی آن را تحت عناوین مصونیت متن مکتوب و نیز تاثر فرایند درس گیری حدیث از دو مقوله میزان شمار راویان و فاصله زمانی از صدور نص، طبقه بندی کرده است. تحلیل انتقادی این زیرساخت ها و استدلال های مبتنی بر آن، اولا مصونیت نسبی متن مکتوب نسبت به نقل شفاهی و ثانیا عدم تاثیر میزان شمار راویان بر فرایند نقل شفاهی و مکتوب را نشان می دهد؛ زیرا برخلاف مدعای این رهیافت، اولا کثرت شمار راویان، امکان بیشتری برای به دست دادن نویسه های حدیثی فراهم می کند؛ ثانیا نمی توان امکان رواج نقل شفاهی را در دوره ای متقدم تر ادعا کرده و در دوره ای متاخرتر منتفی دانست.کلید واژگان: اجازات شیعه, تبیین فهرستی, جریان توسعه گرا, سماع و قرائت, شفاهی و مکتوب“List analysis” apparently differs from the oral and written distinction and rejection of the oral tradition from the Shiite culture. Given the difference in learning from the newly written and their republication, this study presents a reading aligned with current understanding and classifies the fundamentals of this theory into two categories: 1) the immunity of the written text, and 2) effects of the process of learning hadiths under two sub-categories of number of narrators and the time lapse since the issuance of the nass. The outcome of the critical analysis of these fundamentals and the ensuing reasoning is, first, the immunity of the written text compared to the oral narration, and, secondly, lack of effect of number of narratives on the process of oral and written narration. For, despite the assumptions of this approach, first, the multiplicity of narrators provides more opportunities for obtaining hadith texts, and, secondly, it is not possible to claim the possibility of oral transmission in an earlier period and rule it out in a later period.Keywords: List Analysis, Hearing, Reading, Shiite Permissions, developmentalism, Oral, Written
-
نظریه انطباق نماد ضدمسیح بر منجی اسلامی-شیعی در پی اثبات تعارض کامل دیدگاه اسلام و مسیحیت درباره آخرالزمان است. با توجه به تلاش بسیار صاحبان این نظریه در توسعه این دیدگاه در مسیحیت و اسلام هراسی و شیعه هراسی در جوامع غربی، بررسی این نظریه و تبیین اشکالات آن ضروری است. جهت سنجش این نظریه، کتاب «کمال الدین» از منابع شیعی و کتاب «مکاشفات یوحنا» از منابع مسیحی با روش تحلیل محتوا بررسی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد برخلاف ادعای مطرح شده، تمایزات بسیاری میان منجی شیعه و ضدمسیح کتاب مقدس و هم گرایی و هم سویی قابل توجهی میان منجی شیعه و منجی مسیحیت وجود دارد. ازجمله خطاهای روش شناختی این نظریه عدم استناد به روایات معتبر و منابع اصیل شیعی و ارائه گزینشی شواهد موافق و نادیده گرفتن شواهد مخالف است. همچنین این دیدگاه بر اساس تفسیر ظنی از کتاب مقدس شکل گرفته است و به صرف مشابهتی جزئی نمی توان قائل به آن شد.کلید واژگان: مهدی هراسی, جک اسمیت, ضدمسیح, منجی, کمال الدین, مکاشفه یوحناThe theory of adaptation of the antichrist symbol to the Islamic-Shiite savior seeks to prove the complete conflict between the views of Islam and Christianity about the end of time. Considering the great efforts of the owners of this theory in developing this view in Christianity and Islamophobia and Shiaphobia in Western societies, it is necessary to examine this theory and explain its problems. In order to evaluate this theory, the book "Kamaluddin" from Shiite sources and the book "Revelations of John" from Christian sources were analyzed using the method of content analysis. The findings of the research show that, contrary to the claim, there are many differences between the Shia savior and the antichrist of the Bible, and a significant convergence and alignment between the Shia savior and the Christian savior. Among the methodological errors of this theory is the failure to refer to authentic traditions and authentic Shiite sources, and the selective presentation of supporting evidence and ignoring the opposing evidence. Also, this point of view is based on an imaginary interpretation of the Holy Bible and cannot be attributed to it just by a partial analogy.Keywords: Mahdiphobia, Jack Smith, Anti-Christ, Savior, Kamal-Ad-Din, Revelation Of John
-
امیرمعزی، یکی از معروف ترین شیعه پژوهان اروپا، در کتاب «راهنمای ربانی در تشیع نخستین» امامیه را به دو سنت باطن گرایان غیرعقل گرا؛ یعنی مکتب قم، و عقل گرایان ظاهرگرا در مکتب بغداد تقسیم می کند و مدعی است مفهوم «عقل» در امامیه نخستین علاوه بر عقل استدلالی برای دریافت امور فراعقلانی نیز کاربرد داشته است؛ ولی در مکتب متکلمان بغداد فقط محدود به عقل استدلالی شد. در نتیجه، اعتقاد به امور فراعقلانی و باطنی از جمله علم الهامی و نیروهای معجزه گر امامان (عهم) مربوط به شیعه نخستین است و در مکتب بغداد این اعتقاد مطرود شد. از آنجا که آثار امیرمعزی، منبع مطالعاتی دانش پژوهان غربی بوده، لازم است با مطالعه علمی، نظریه وی ارزیابی شود تا تشیع حقیقی به جهانیان معرفی گردد. در این پژوهش، ادعای امیرمعزی درباره تغییر مفهوم «عقل» در مکتب قم و مکتب بغداد بررسی و نقد شد. همچنین روایات «علم غیب و قدرت مافوق طبیعی امامان» در دو کتاب حدیثی این دو مکتب؛ یعنی «بصایر الدرجات» و «الإرشاد» تحلیل شد. طبق این تحلیل مشخص شد، بسیاری از روایات علم غیب و قدرت امام در مکتب بغداد نیز طرح شده و طرد کامل روایات این حوزه؛ چنانکه امیرمعزی مدعی است، هرگز صورت نگرفته است. همچنین با بررسی آرای کلامی متکلمان بغداد روشن شد مخالفت های ایشان با برخی معارف باطنی نه به دلیل فراعقلانی بودن این عقاید، بلکه به دلیل اختلاف در مبنای پذیرش روایات از جمله عدم حجیت خبر واحد بوده است.
کلید واژگان: امیرمعزی, بصائرالدرجات, الارشاد, تحلیل محتواEmamat Pajouhi, Volume:12 Issue: 31, 2024, PP 191 -233Amir-Moezzi, one of the most famous Shiite scholars in Europe, divides the Imamiyya into two traditions: non-rationalist esotericists and orthodox rationalists. It was limited to reasoning only. As a result, belief in supernatural and esoteric matters, including theology and the miraculous forces of the Imams, belongs to the early Shiites, and this belief was rejected in the Baghdad school.In this study, Amir-Moezzi's claim about changing the concept of reason in the Qom and Baghdad schools was examined and criticized. Also, the narrations of the knowledge of the unseen and the supernatural power of the Imams in the two books "Basā’ir ad-Darajāt" and "al-Irshad" were analyzed and it was found that many narrations of the knowledge of the unseen and the power of the Imam have been designed in the Baghdad school. Also, by examining the theological opinions of Baghdad theologians, it became clear that their opposition to some esoteric teachings was not due to the supra-rationality of these beliefs, but due to differences in the acceptance of narrations, including the lack of authenticity of the single news.
Keywords: Amir Moezzi, Basair ad-Darjat, al-Irshad, content analysis -
Conceptual metaphors, as a cognitive process, have the potential to profoundly influence the culture of a society, serving as a reflection of its distinctive traits. According to the theory of "conceptual metaphor," the amalgamation of knowledge and culture gives rise to a unified concept. Therefore, conceptual metaphors not only have cognitive implications but also possess a cultural essence. Consequently, the origins of conceptual metaphors found within the Quran can be traced back to the age of Quranic revelation. This research aims to explore the influence of culture on the metaphors related to the Last Judgment. Specifically, it focuses on examining the legal-judicial system of the revelation era within its cultural context. The study investigates various aspects such as law and legislation, arbitration institutions, and claims processes during that era. Subsequently, the research analyzes how the cultural influence of arbitration manifested in the metaphors associated with the Last Judgment. The findings indicate that the Quran draws upon traditional cultural models to depict metaphors concerning the Last Judgment. It establishes new metaphors by establishing connections with its audience, while simultaneously endorsing and refining traditional models and dismissing inappropriate ones. Through the creation of fresh models, the Quran effectively conveys its fundamental principles to its audience. Thus, the metaphors employed to depict the Last Judgment not only reflected existing cultural models but also generated novel ones.Keywords: Quran, conceptual metaphors, cultural model, Last Judgment
-
آیه 69 سوره «ص» که حاکی از رخداد اختصام در ملا اعلی است، به رغم وضوح سیاق با اختلاف در تفسیر مواجه شده است. آیات بعد به گفت وگوی ابلیس با خداوند و رویگردانی وی از سجده بر آدم سخن می گوید؛ اما روایات تفسیری فریقین در این زمینه، از موضوعاتی متمایز با سیاق آیات سخن می گوید. تفسیر قمی و مسند ابن حنبل قدیمی ترین منبع فریقین در نقل روایت اختصام در ملا اعلی است. پس از جمع آوری روایات به روش کتابخانه ای و تحلیل و اعتبارسنجی آن ها، صحت اسناد و مقبولیت متون احراز نشد؛ اما توجه به تاریخ نزول سوره ص، سیاق آیات انتهایی این سوره، مجموع قدر مشترک روایات و وجود روایاتی با عبارات کلیدی مشابه، این نتیجه را محتمل می سازد که خلط و تحریف در روایات موجب ناهمخوانی آن ها با سیاق آیه و آیات بعد و درنتیجه ابهام در تفسیر روایی اختصام در ملا اعلی باشد. همچنین، موضوع محوری روایات اختصام در ملا اعلی، مخالفت با خلیفه تعیین شده ازسوی خداوند است که مصداق آن در یک روز حضرت آدمو در روزی دیگر ائمه اطهار هستند
کلید واژگان: اختصام, ملا اعلی, تفسیر روایی, روایات تفسیری, خلافتHadith Studies, Volume:15 Issue: 30, 2023, PP 71 -102IntroductionThe story of Adam is a well-established story among followers of divine religions, which begins with the creation of Adam from clay, continues with his residence in the Paradise and ends with his and wife’s descent down to Earth, resulting in his bereavement from the world of heavens and marking the beginning of his life on the earth. This story has been narrated in seven surahs in the Qur’an8. While each interpretive approach provides its own special reading of Adam’s story, a review of Hadith-based research about the story reveals that a handful of narratives have been validated from evidential and argumentative points of view. A part of these narratives has only been validated from a specific evidential and textual point of view, while no such criticisms are provided of other narratives. Q.38:69 “I had no knowledge of the Highest Chiefs when they disputed (matters among themselves)” is one of the verses that engenders interpretive differences. This verse discusses an event in Mala’ A’la or a gathering of the highest and the most exalted angels, followedby a dialogue between God and the Satan (the Iblis), and the latter’s disobedience of prostrating Adam.
Methods and Materials:
This study fell under descriptive-analytical methods and aimed to explain the concept of ikhtiṣām and elaborate on manners and qualities of verses related to the debate in the surah. Then, the study goes on to demonstrate interpretive documents and narratives on the verse as based on sources provided by Sunni and Shia sources. The study also sought to explore the reason behind the ikhtiṣām and identify people or groups on both sides of the ikhtiṣām .This study used twenty-six narrative interpretations, 13 of which pertain to Shiite and 12 to Sunnite sources9. Another exegesis was provided by a Zeidi author10. The Qomi exegesis11and the Mosnad by Ibn Hanbal are among the oldest sources of the Sunni and Shia sources, which pertain to the narrative of the ikhtiṣām among mala' a'la. First, the text of the narrative provided by the Qomi exegesis was fully read and was then followed by other similar narratives. Relevant hadiths with the same themes were considered, also. In addition to the narratives of ikhtiṣām case, the hadiths under the category of darajāt and kaffarāt were also examined.
Results and Finings:
Despite the well-established manner noted in verses of Surah Saad, the interpretive narratives of Sunni and Shia sources about ikhtiṣām among mala' a'la do not imply what has been referred to in the Story of Adam; rather, this ikhtiṣām has been attributed to other affairs as in darajāt and kaffarāt (narrative sources by Shia and Sunnis) and “the designation of a successor to the prophet” (Shiite narrative sources). The manner of verses of this surah is suggestive of four dialogues. A summary of these verses reveals that “You were unaware of what ensued a contention arising from immense news in the Heavens; as a result, you went astray and shall demand the punishment of those who misled you”.There seems to be a meaningful relationship between the so-called ikhtiṣām and Adam creation, following the mentioning of the story of Adam and Satan’s turning away from prostrating him, (Verses 71-85).A review of evidence suggested the evidential weakness of Qomi exegesis narrative. Qomi considers ikhtiṣām as concerning darajāt and kaffarāt and fails to provide a commentary on that. Narratives about what the prophet said about this surah and the ikhtiṣām and what kinds of questions Muslim asked are lacking.Following Barghi’s Mahasin, the oldest book concerned with darajāt and kaffarāt (without links to the narrative of ikhtiṣām among mala' a'la) is Sheikh Sadouq’s Man lā Yaḥḍuruhu al-Faqīh12. The narrative shows that explaining darajāt and kaffarāt is part of the prophet’s advice and recommendations to the Commander of the Faithful (Imam Ali). Sunni sources have also quoted narratives about darajāt and kaffarāt in different ways, though with minor differences. darajāt and kaffarāt are also noted under the category of the prophet’s advice to the commander of the faithful, as the oldest source about the said advice is attributed to Beihaghi’s narrative (1065), cited in Dalail un Nubuwwah13. Had the narrative of ikhtiṣām among mala' a'la been only quoted from the prophet (peace be upon him), it could have been transferred to Shia sources, also; however, Shia sources have cited this narrative through the infallible Imams, which is indicative of the narrative validity.
ConclusionThe validity and truthfulness of the texts could not be demonstrated; however, the date at which the surah was sent down, the manner of the last verses of the surah of Saad and the total of narratives with similar keywords reinforce the hypothesis that the narratives of the ikhtiṣām among mala' a'la refer to the contention between the opponents and the caliph designated by God. Meanwhile, by way of distortion, this contention was attributed to darajāt and kaffarāt; hence, the key theme of the ikhtiṣām narratives is understood as opposition to the caliph designated by God, the example of which on one day being Adam and, on another day, the infallible Imams.
Keywords: ikhtiṣām, mala' a'la, Narrative Interpretation, story of Adam, Caliphate -
خداوند متعال در قرآن کریم به صورت امر ارشادی، بندگانش را به توکل بر خود امر کرده و در موارد متعددی کارکردهای توکل به خداوند را نیز ذکر کرده است. بررسی آیات متضمن مفهوم توکل در قرآن کریم نشان می دهد خداوند متعال عمدتا به تبیین فواید و کارکردهای توکل در مواجهه با افراد و قضایای مختلف پرداخته و مصادیق فراوانی برای آن ذکر کرده است. ازآنجاکه مفهوم توکل، یکی از واژگان دارای ابهام در نظام معارف اسلامی بوده و تعاریف و کارکردهای مختلفی برای آن از منظر اندیشمندان اسلامی بیان شده، لذا ضروری است که در پژوهش مستقلی به تبیین کارکردهای آن از منظر آیات قرآن کریم پرداخته و بدون پیش فرض مفهومی و دسته بندی از پیش تعیین شده، به تحلیل آیات قرآن کریم در این زمینه پرداخته شود. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از روش «تحلیل محتوا» به مثابه یکی از روش های تحقیق میان رشته ای و متن محور، به تحلیل آیات قرآن کریم برای کشف کارکردهای توکل پرداخته و در پایان، الگوی جامع کارکردهای توکل به خداوند در مواجهه با افراد و قضایای مختلف ارایه شد. یافته های تحقیق نشان می دهند که 31% از آیات متضمن بحث توکل، به تبیین کارکردهای آن در پنج مقوله مواجهه با کفار و مشرکان، منافقان، اهل کتاب، عملکرد نادرست مسلمانان و قضا و قدر الهی، قابل تقسیم است. نتیجه نهایی توکل به خداوند در این موارد، رشد و تکامل انسان و نجات از ابتلایات ذکرشده است.کلید واژگان: قرآن کریم, توکل, قضا و قدر الهی, اتکا به خداوند, روش تحلیل محتواIn the Holy Qur'an, Almighty God has ordered His servants in the form of a directive, to trust in Him and mentioned the functions of trust in God in many cases. Examining the verses containing the concept of trust (tawakkul) in the Holy Quran shows that God Almighty has mainly explained the benefits and functions of trust in dealing with different individuals and issues and has mentioned many examples for it. Since the concept of trust is one of the ambiguous words in the Islamic education system and various definitions and functions have been expressed for it from the perspective of Islamic thinkers, it is therefore necessary to explain its functions in dealing with different people and cases from the perspective of the verses in an independent research. Also, the Holy Qur'an should be discussed, and the verses of the Holy Qur'an should be analyzed in this context without conceptual presuppositions and predetermined categories. In this research, an attempt has been made to analyze the verses of the Holy Quran by using the "content analysis" method as one of the interdisciplinary and text-based research methods to discover the functions of trust, and in the end, the comprehensive model of the functions of trust in God in facing different people and issues were presented.The findings of the research show that 31% of the verses involving the issue of trust (tawakkul) can be divided into five categories of dealing with infidels and polytheists, hypocrites, people of the book, wrong actions of Muslims, and divine judgment. The final result of trusting in God in these cases is the growth and evolution of man and salvation from the mentioned afflictionsKeywords: the Holy Qur'an, trust in God, Divine Judgment, Destiny, functions of trust, content analysis method
-
از دیرباز حدیث اسلامی خاصه روایات سیره رسول خدا2، مورد توجه پژوهشگران غربی بوده و طی چند دهه اخیر توجه به این نوع پژوهش ها، گستره فزون تری یافته است. مقاله «قتل ابن ابی الحقیق» نوشته هارالد موتسکی، به بررسی روایات درباره یکی از سرایای دوران پیامبر اکرم2 می پردازد. مقاله حاضر به دنبال تحلیلی انتقادی با پرداختن به نقاط قوت و نیز بررسی ضعف ها و کاستی های موجود در نوشتار موتسکی است. اهمیت پرداختن به این موضوع با ضرورت حفظ منابع اصیل اسلامی در برابر اشاعه برخی برداشت های ناتمام با استناد به پیش فرض هایی ناتمام تر، گره خورده است. به همین منظور، به برخی امتیازات، همچون روشمندی علمی و رویکرد اعتدالی نسبت به احادیث اسلامی پرداخته شده و برخی آسیب های مبنایی، روشی و غایی همچون کم اعتباری نظام اسناد، فقدان معیارها و مبانی رجالی احصا شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش دست یافتن به نگاهی تحلیلی تر و دقیق تر به نوع نگارش های یکی از پرکارترین و مطرح ترین خاورشناسان اعتدالی یعنی موتسکی است.
کلید واژگان: سیره پیامبر2, هارالد موتسکی, حدیث, نقد متنی و سندی, مغازی, ابن ابی الحقیقHadith Studies, Volume:14 Issue: 28, 2023, PP 127 -152The Islamic hadith, especially the traditions on the Sariyyah of the Prophet of Islam (pbuh), has been concerned by Western researchers for a long time. Also it has gained a wide scope of research during last decades. The article “The Murder of Ibn Abi al-Ḥuqayq” by Harald Motzki examines the traditions surrounding one of the Sariyyahs of the Prophet’s lifetime. The present critical-analytical research aims to show the strength and weakness of Motzki’s research. The importance of this issue ties to the necessity of preserving the original Islamic sources from the spread of some incomplete concepts based on more incomplete presuppositions. Accordingly, it concludes that Mutzki’s research includes some correct points, such as the scientific methodology and moderate approach to Islamic hadiths and some incorrect points such as basic, methodical and final problems as seen in the lack of Isnad (chain of transmitters), the lack of criteria and foundations for rijāl principles. The most important achievement of this research is to get a more analytical and detailed look at writings of one of the most prolific and prominent moderate Orientalists, i.e. Harald Motzki.
Keywords: Sariyyah of the Prophet (pbuh), Harald Motzki, Hadith, Critique of Text, Isnad, Prophetic Wars, Ibn Abi al-Ḥuqayq -
مقاله حاضر، پژوهشی معناشناختی است که رویداد حرکتی رفتن را در قرآن کریم، از جهت ساختار شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» بررسی می کند. هدف این پژوهش، تحلیل رویداد حرکتی رفتن و دستیابی به شبکه معنایی حروف اضافه بر اساس نظریه رویداد حرکت تالمی بوده است. به همین منظور، 88 فعل مشتمل بر ژرف ساخت «رفتن» در قرآن استخراج و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که پرکاربردترین حرف اضافه به کاررفته با مفهوم رفتن، حرف «إلی» است؛ گرچه این حرف در معنای پیش نمون، مفهوم انتهاء، غایت و مقصد را بازنمود کرده است، اما کاربرد آن در آیات محدود به این معنا نبوده و مفاهیم جدیدی چون جهت (درون، بیرون، بالا) و حالات مختلف (روانی، جسمانی) به وسیله این حرف اضافه، رمزگذاری شده است. از جمله نتایج این پژوهش، بازنمایی شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» است که سبب شده است دانش موجود از این مفهوم در قرآن کریم ارتقاء یابد.
کلید واژگان: قرآن کریم, زبان شناسی شناختی, حرف اضافه إلی, شبکه معنایی, رویداد حرکتی رفتنThis study represents the Motion Event in the verb of going in the Holy Quran, based on the structure semantic network of the preposition الی /ila/(towards). This study aims to examine the verb of going and the preposition of الی (towards) on semantic network based on Tolmy’s Motion theory .In collecting said corpus, 88 verbs were extracted from verses consisting of the deep structure of the verb “going”; The relevant samples were collected and analyzed. The results showed that, the preposition ofالی has the most frequent usages. This preposition represents the end-destination concept, however, its usage is not limited in this sense. Also new concepts of direction (within, outside, high) and state (mental, physical) were encoded by this preposition. One of the results of this study, is representation semantic network of the position الی, which causes the existing knowledge of this concept in the Holy Quran to be promoted.
Keywords: The Holy Quran, Cognitive linguistics, The preposition الی (towards), Semantic Network, the motion event of “going” -
One of the best-known researchers of Shiism in Europe, Mohammad Ali Amir-Moezzi, has claimed that Imamate was an esoteric transcendental religion in the early centuries, and the belief in the supernatural powers of imams is attributed to the early Twelver Shiite tradition. However, in the mid-fourth century, as Shiite scholars turned to the Muʿtazilite School, this belief was rejected by the School of Baghdad. To assess this claim, we examine the hadiths on Imams’ “knowledge” cited in Baṣāʾir al-darajāt and hadith sources of the School of Baghdad, using the content analysis method. In the book Baṣāʾir al-darajāt, nearly half (fifty-seven percent) of the content about knowledge is on “knowledge of the hidden.” It also turns out that the School of Baghdad, just like the School of Qom, accepted Imam’s “knowledge of the hidden.” Books affiliated with this school cite many texts on the subject, except that certain aspects of Imam’s “knowledge of the hidden” are only mentioned in Baṣāʾir al-darajāt. Hence, a drawback of Amir-Moezzi’s methodology is lack of full examination of certain Shiite sources of hadith and failure to take note of certain hadiths.Keywords: Amir-Moezzi, Baṣāʾir al-darajāt, esoteric knowledge, content analysis
-
بر اساس نظریه استعاره مفهومی، مفاهیم انتزاعی بر اساس مفاهیم تجربه پذیر درک می شوند. در قرآن کریم نیز شواهد گسترده ای از این گونه مفهوم سازی، وجود دارد. در پژوهش حاضر، پیکره ای شامل 129 آیه مرتبط با مفاهیم شیطان/ابلیس، با هدف تحلیل الگوی مفهوم سازی شیطان در قرآن بر مبنای طرح واره نیرو مطالعه شده است. بررسی ها نشان داد که در قرآن انواع هفتگانه طرح واره نیرو در مفهوم سازی شیطان به کار رفته و علاوه بر آن نیروی مسلط جهت مند نیز معرفی شده است. طرح واره نیرو، شیطان را از دو منظر مفهوم سازی کرده است: 1- درحالی که شیطان تصویری قدرتمند و غالب از خود ارایه می دهد، خداوند او را به صورت منبع نیرویی بی اثر به تصویر می کشد. 2- درحالی که شیطان با زیبا جلوه دادن پیامدهای کفر، انسان را به تبعیت از خود سوق می دهد، قرآن با تکیه بر تجربیات نامطلوب انسان از مفاهیمی هم چون گم شدن، برخورد با مانع، از دست دادن تعادل و مانع در مسیر، شیطان را عامل پیامدهایی مشابه، معرفی و به این ترتیب تصویری منفی و نامطلوب در ذهن فرد/جامعه از تبعیت از شیطان ایجاد می کند که مانع از گرایش به سمت شیطان خواهد شد.
کلید واژگان: شیطان, ابلیس, طرح واره نیرو, قرآن کریم, مفهوم سازیAccording to conceptual metaphor theory, abstract concepts are understood based on experiential concepts. There are many types of this kind of conceptualization in the Holy Quran. In this study, 129 verses related to the concepts of Satan / Iblis were studied with the aim of analyzing the pattern of conceptualization of Satan in the Qur'an based on the force schema that plays a central role in human physical experiences. Studies show that in the Quran, seven types of force schemas are used, and in addition, another type of force is introduced as the dominant directional force. The force scheme conceptualized Satan from two perspectives: 1- While Satan presents a powerful and dominant image of himself, God presents him as an ineffective source of power. 2- Satan leads man to obedience by showing ugly deeds beautifully, but the Qur'an, relying on man's undesirable experiences of getting lost, encountering obstacles, and losing balance, introduces Satan as the cause of similar consequences and a negative image. It creates undesirable in the mind of the individual/society from following the devil, which will prevent the tendency towards the Satan
Keywords: Satan, Iblis, Force Scheme, Holy Quran, conceptualization -
خطبه غراء ازجمله خطبه های طولانی حضرت علی (ع) است که به دلیل فصاحت و بلاغت بسیار و برخورداری از مضامین عالی، در طول تاریخ موردتوجه بسیار شارحان و ادیبان قرار گرفته است. یکی از مهم ترین سوالات در رابطه با این خطبه، کشف موضوع اصلی و غرض امام (ع) از بیان این مطالب است. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد هرکدام از شارحان، موضوعی خاص را برای این خطبه در نظر گرفته و با رویکردی خاص به شرح آن پرداخته اند، ازجمله: توصیه به تقوا، بیان صفات خداوند، سرگذشت انسان، پرهیز از دنیاگرایی، توصیف قیامت، انذار از معاد و غیره. در این پژوهش تلاش شده با استفاده از روش تحلیل محتوا و استخراج مقوله های مهم متن، ساختار هندسی خطبه غراء تبیین و در نهایت موضوع اصلی خطبه، کشف و شناسایی شود. یافته های حاصل از تحلیل محتوای مقوله های مهم خطبه نشان می دهند که حضرت علی (ع) در این کلام نورانی و فصیح خود به دنبال ترسیم نقشه راه نجات انسان ها بوده اند. به همین دلیل ابتدا به معرفی انسان و استعدادهای او پرداخته، سپس وضعیت حال (زندگی دنیایی) و آینده (زندگی آخرتی) او را گزارش کرده و در این مسیر، انسان را از فرصت ها و تهدیدهای پیش رو مطلع و در پایان راهکار اصلی نجات یعنی تقوا را معرفی و ثمرات آن را تبیین نموده اند. الگوی حاصل از تحلیل محتوای مقوله ای این خطبه می تواند ترسیم کننده راهکار نجات و سعادت انسان ها باشد.
کلید واژگان: امام علی(ع), خطبه غراء, تحلیل محتوا, نقشه راه نجات انسان, تقواThe sermon of Al-Gharra is one of the long sermons of Imam Ali (pbuh) which has been considered by commentators and men of letters throughout history due to its eloquence and rhetoric and its excellent content. One of the most important questions in relation to this sermon is the discovery of the main subject and the purpose of Imam Ali in expressing these matters. Studies show that each of the commentators has considered a specific topic for this sermon and has explained it, including: piety, attributes of God, The story of man, avoiding worldliness, describing the resurrection, warning of the resurrection and so on. In this research, an attempt has been made to use the content analysis method and extract important categories of the text, the geometric structure of the sermon is explained and finally the main subject of the sermon is identified. The findings show that Imam Ali in this enlightening and eloquent speech sought to draw a roadmap for the salvation of human beings. For this reason, he first introduces man and his talents, then reports his present (worldly life) and future (hereafter life) status, and in this way, he has informed man of the opportunities and threats ahead, and finally the main solution of salvation, ie piety has introduced and explained its fruits. The pattern obtained from the analysis of the content of the categories of this sermon can depict the solution of salvation and happiness of human beings in the world.
Keywords: Imam Ali (pbuh), Al-Gharra Sermon, content analysis, Roadmap to salvation human beings, piety -
یکی از مسایل منحصر به فرد در مذهب شیعه، موضوع متعه یا ازدواج موقت می باشد. این در حالی است که در منابع حدیثی شیعه تعداد 137روایت بدون تکرار صراحتا به این موضوع پرداخته و به تفصیل، احکام و ضوابط و حلیت یا حرمت آن را مطرح نموده است. از آن جا که اختلاف نظرهای بسیاری در رابطه با شرایط امکان و تحقق این حکم شرعی در میان جامعه مطرح است، لذا این پژوهش در صدد است با استفاده از روش «تحلیل محتوا»، ابتدا به شناسایی و استخراج موضوعات اصلی و فرعی مطرح شده در این روایات پرداخته و سپس مقوله های اصلی موضوع متعه را در مذهب تشیع طبقه بندی و تحلیل نماید. از بررسی مجموع روایات، 20 موضوع اصلی و 341 موضوع فرعی استخراج شد که تحلیل کیفی آن ها در سه مقوله کلی «حلیت، احکام و تحریم» بیانگر تایید حلیت این حکم شرعی به صورت مستقیم و غیر مستقیم با سنجش فراوانی 97% بوده و امکان تاویل روایات تحریم به نهی از اصرار بر متعه ویا عدم اطلاع از احکام متعه به منظور پرهیز از تخریب چهره دین اسلام را می توان همراه با شواهد و مویداتی تبیین نمود.کلید واژگان: ازدواج موقت, حلیت متعه, تحریم متعه, طرق شیعی, محتوای روایات متعهOne of the distinctive issues of Shia is Nikāh al-Mut’ah or temporary marriage. There are one hundred thirty seven narratives in Shia sources in which directly deal with the issue and present it in detail as well as its legal rules and conditions. Mut’ah, its legal allowance, and conditions are a sensitive area of disagreement in Muslim societies. Thus, we seek to explore the issue in Shia narratives through the content analysis method. In this regard, first, we recognize and extract twenty related titles and three hundred forty one subtitles of the issue mentioned in the narratives, and then we classify the data into three topics of Holiiat (allowance), legal conditions, and Hormat (prohibition) and analyze them qualitatively. The findings indicate that the legal allowance of al-Mut’ah is reflected directly or indirectly in narratives with high plenty of 97%. In addition, we interpret the narratives that forbid the Nikāh or fail to understand the rules of Nikāh in a way that avoids any misrepresentation of Islam.Keywords: Temporary marriage, Allowance of Nikāh al-Mut’ah, Forbidden of Nikāh al-Mut’ah, Narratives of Nikāh al-Mut’ah
-
آیه 34 سوره نساء با توجه به اینکه مباحث مربوط به قوامیت مرد برای زن و نیز راهکارهای مواجهه با نشوز زن در آن مطرح شده است، بطور ویژه ای مورد توجه مفسران و عالمان اسلامی بوده است. روایتی وجود دارد که بسیاری از مفسران آن را به عنوان شان نزول آیه در نظر گرفته و مفاهیمی چون «قوامیت» و «ضرب» در آیه را با توجه به این سبب نزول معنا و تفسیر کرده اند. در این نوشتار، نسخه های مختلف این روایت با استفاده از روش تحلیل اسناد- متن بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که عبارت پردازی این روایت متاخر است و متقدم ترین نسخه آن متعلق به اواخر قرن اول و از حسن بصری می باشد. موضوع مورد نظر مفسران متقدم در بیان این روایت، بحث قصاص زوجین بوده که تحلیل آن وابسته به مفهوم «قوامیت» است. این روایت با چنین عبارت پردازی ای در واقع به بیان سبب نزول قسمت «الرجال قوامون علی النساء» پرداخته و به بحث «واضربوهن» و تایید یا انکار زدن زن مربوط نیست. همچنین این روایت به دلیل متاخر بودن عبارت پردازی و اشکالات کلامی آن، نمی تواند به عنوان مبنا در تحلیل آیه 34 نساء قرار گیرد. از سوی دیگر، با توجه به بررسی روایات دیگری که به مفهوم قوامیت اشاره دارند به نظر می رسد واژه «قوام» با «راع» به معنی «حفاظت» همپوشانی معنایی بالایی دارد.
کلید واژگان: نقد حدیث, آیه 34 نساء, قوامیت مردان, تحلیل انتقادی, روش تحلیل اسناد متن.Verse 34 of surah An-Nisa, especially in two parts; men’s supporting or in charging of women, and proposed Quranic three steps to facing women disobedience, has been especially considered by Islamic commentators and scholars. There is a tradition that many commentators have interpreted concepts such as “qawwamun” and “idribuhunna” in the verse according to it. In this paper, different versions of this tradition have been examined using the Isnad-cum-matn analysis method. The results of this study show that the wording of this tradition is late and the earliest version belongs to the late first century and is by Hassan Basri. The subject of the earlier commentators in expressing this tradition is the issue of retaliation of couples, the analysis of which depends on the concept of “qawwamun”. The analyses show that this retaliation is not related to the discussion of "idribuhunna" and approving or denying of the beating of women. It seems that this retaliation cannot be used as a basis in the analysis of verse 34 of An-Nisa. Also, according to other traditions that referred to the concept of “qawwamun”, it seems that the word “rȃ” is synonymous with “qawwam” meaning “protection”.
Keywords: Critique of Hadith, verse 34 of Nisa, the strength of men, critical analysis, method of document-text analysis -
امامت از ضروریات مذهب تشیع است و تبعیت از امام جز با معرفت امام محقق نمی شود. بی تردید بهترین معرفی آن است که از زبان خود امام معصوم (ع) باشد. اولین حدیث از کتاب روضه الکافی، نامه ای از امام صادق (ع) خطاب به اصحاب است. نتایج تحلیل محتوای کمی نشان می دهد در بخشی از این نامه، کلیدواژه ی «امام» دارای تکرار قابل توجهی است؛ به گونه ای که از نظر فراوانی در مقایسه با سایر کلیدواژه ها جایگاه سوم را دارا میباشد و در 88% موارد، این کلید واژه برای اشاره به ایمه معصومین (ع) به کاررفته است. ازاین رو در پژوهش حاضر با تحلیل مضمون این نامه تلاش شد تا نگاه امام (ع) در موضوع امام شناسی تبیین شود. نتایج تحلیل محتوا، ضمن اینکه مشخص می کند در مقوله ی «امام شناسی» مباحث مرتبط با معرفی امام و جایگاه امامت، صفات و وظایف امام و حق امام بر مردم بیان شده است؛ نشان می دهد، حضرت در پی اثبات جایگاه امامت یا شرح کامل اوصاف امام نبوده است بلکه تبیین اعتقاد صحیح اسلامی در زمینه امام شناسی و تاکید بر نیازمندی اصحاب به امام، جهت بهره مندی ایشان از شان هدایتگری این بزرگواران، مورد توجه آن امام همام بوده است.
کلید واژگان: نامه ی امام صادق (ع), اصحاب, تحلیل محتوا, امام شناسیImamate is one of the necessities of the Shiite religion and following the Imam can only be achieved with the knowledge of the Imam. Undoubtedly, the best introducing is the one which is done in the language of Imam Masoom (AS). In the Shiite hadith heritage, a letter attributed to Imam Sadiq (AS) addressed to the companions in all ages has been reported. In the present study, this letter has been dealt with by content analysis method. The results of quantitative analysis show that in a part of the letter, the keyword "Imam" has a significant repetition, which in most cases has been used to refer to the Imams (AS). Therefore, in the present study, by analyzing the content of the letter attributed to Imam Sadiq (AS) to the companions, an attempt was made to explain the view of Imam (AS) on the subject of Imamology. The results of qualitative analysis also indicate in the category of "Imamology", the issues related to the introduction of the Imam and the position of the Imamate, the attributes and duties of the Imam and the right of the Imam over the people have been expressed in a functionalist way, that means, according to the circumstances of the audience, the Imam had not been seek to prove the position of the Imamate or a complete description of the characteristics of the Imam, but put emphasis on, need of the companions, to the Imam, for benefit from the guidance of these nobles.
Keywords: Imam Sadiq(AS)’s letter, Companions, Content Analysis, Imamology -
مجله کتاب قیم، پیاپی 26 (بهار و تابستان 1401)، صص 233 -253در میان آثار ارزشمند باقی مانده از امام صادق (ع)، نامه ای خطاب به اصحاب در تمامی عصرها وجود دارد که توجه و عمل به آن مورد تاکید امام بوده است. در پژوهش حاضر، این نامه با روش تحلیل محتوا به صورت کمی و کیفی واکاوی شده است. حاصل این واکاوی آن است که حضرت بیشترین تاکید را روی واژه «طاعت» دارد. همچنین بر موضوعات «ارتباط با خداوند» و «شناخت اهل باطل» بسیار تاکید شده است. مضامین نامه قابل تقسیم به مضامین معرفتی و اخلاقی است. در بخش مضامین معرفتی و به تعبیر دیگر مضامین اعتقادی، با در نظر گرفتن شرایط مخاطبان، مباحث مرتبط با خداشناسی، امام شناسی و شناخت اهل باطل به گونه ای کارکردگرایانه به منظور حفظ بنیان فکری اصحاب بیان شده است. این نگاه کارکردی در بخش اخلاقی که از مباحث مرتبط با اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی تشکیل شده نیز، غالب است؛ به گونه ای که می توان گفت: این نامه، طرح ریزی اصول و راهکارهای کاربردی جهت حفظ و توانمندسازی اصحاب از طریق هم افزایی و هم اندیشی بوده است.کلید واژگان: نامه امام صادق (ع), تحلیل محتوا, توحید, امام شناسی, اخلاق فردی, اخلاق اجتماعیAmong the remaining valuable works from Imam Sadiq (AS), there is a letter addressed to the companions in all ages, which paying attention to it and act on it had been emphasized by the Imam. In the present study, this letter has been analyzed quantitatively and qualitatively by content analysis method. Results of this study indicates the Imam has the most emphasis on the word "obedience". Also the two issues of "communication with God" and "knowing the people of falsehood" are highly emphasized. The themes of this letter can be divided into two categories: epistemological and moral themes. In the epistemological section, In other words, doctrinal themes, considering the conditions of the addressees, issues related to theism, Imamology, and the cognition of people of falsehood have been expressed in a functionalist way in order to preserve the companions intellectual foundation. This functional view is also dominate in the ethics section, which consists of topics related to individual ethics and social ethics. As it can be said this letter is in fact the planning of practical principles and strategies for preserving and empowering the companions through synergy and unison.Keywords: Imam Sadiq (AS)’s letter, Content analysis, Theism, Imamology, Individual ethics, Social ethics
-
دو مفهوم شیطان/ابلیس از مهم ترین مفاهیم قرآنی به شمار می آیند و نقشی مهم در نظام هدایت/ اضلال ایفا می کنند؛ نظامی که می توان آن را هدف اصلی از ارسال پیامبران و نزول قرآن دانست. ارایه مفهومی ناصحیح یا غیردقیق می تواند درک ناصحیحی از عملکرد و نقش شیطان/ ابلیس در این نظام به دنبال داشته باشد. این پژوهش تلاش می کند با بهره گیری از ریشه شناسی به منزله شاخه ای از زبان شناسی تاریخی و توجه به بافت زبانی قرآن، تبیین دقیقی از این دو مفهوم ارایه و آراء لغت شناسان کلاسیک را بررسی کند. مشاهده شد واژه شیطان از میان دو مصدر پیشنهادی لغت شناسان به صورت شطن و شاط، از شطن به معنای دشمنی، رقابت و آشوب برگرفته از سحر مشتق شده است، ولی لغت شناسان با وجود تاکید بر شطن به منزله مصدر اشتقاق، بر معنای ریشه شط انحراف و کجی تاکید کرده و تمرکز معنی را بر وضعیت خود شیطان از نظر هدایت یافته یا گمراه بودن قرار داده اند. باهم آیی واژگانی در معانی دشمنی، اختلاف افکنی، ایجاد مانع و جادو با این واژه در قرآن نتایج مطالعات ریشه شناسی را تایید می کند و نشان می دهد تمرکز معنا بر تاثیر شیطان بر هدایت یا گمراهی بشر است و نه وضعیت خود او. درمورد واژه ابلیس لغت شناسان دو نظریه اشتقاق از ماده بلس به معنای ناامیدی و وام واژگی در معنای مخلوط و مفتش را بیان کرده اند. بررسی ها وام واژگی را به شکلی متفاوت تایید می کند؛ ابلیس نه مرتبط با معانی مخلوط و مفتش بلکه واژه ای یونانی در معنای اصلی دروغ گو و اسم خاص برای یکی از افراد شیطان است.
کلید واژگان: شیطان, ابلیس, قرآن, ریشه شناسی, دشمن, لغویانThe two concepts satan/Iblis are considered as the most important concepts in the Qur’an, as they have a major role in the system of guidance/misguidnce which is the main purpose of sending prophets and revealing the Qurchr('39')an. Providing an incorrect understanding can lead to a misunderstanding of the function of Satan in this system. This study tries to use the etymology by paying attention to the linguistic context of the Qurchr('39')an, to provide a clearer explanation of these two concepts and to examine the views of the lexicographers. It observed that the word "Sheitan" derived from "ŝtn" that means enemy, competition … coming from magic. However, despite emphasizing "ŝtn" as the source of "Sheitan", the lexicographers have emphasized the meaning of the root "ŝt" - deviate and turn aside- and have placed the focus of meaning on Satanchr('39')s own condition in being misguided. The combination of words in the meanings of enmity, discord, obstruction and magic with this word in the Qurchr('39')an confirms the results of etymological studies and shows that the focus of the meaning is on the effect of Satan on human misguidance and not his own condition. Regarding the word Iblis, the lexicographers have expressed two theories of derivation from the "bls" meaning despair or loanword in the meaning of mixed and inspector. Studies show that "Iblis" does not related to the meanings of mixed and inspector, but is a Greek word in the original sense of a liar and a special name for one of the Satans.
Keywords: Satan, sheitan, Iblis, Quran, etymology, lexicographers, enemy -
عصر امام صادق (ع) صحنه رویارویی دگراندیشان و تضارب آراء در مسایل مختلف در حوزه جهان اسلام است. ایشان با جریان های فکری متعددی همچون زنادقه، معتزله و اهل رای به مناظره پرداخته است. یکی از مناظرات با معتزله، مناظره آن حضرت با عمرو بن عبید معتزلی درباره موضوع امامت است. این مقاله با مطالعه موردی و با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، به منزله رویکرد میان رشته ای به بررسی این مناظره پرداخته است. ضمن آنکه این مناظره در قالب محورهای موضوعی دسته بندی شده و بر اساس بافت موقعیتی، به تحلیل دلالت های سطح کاردبردشناسی و منظورشناسی پیش رفته است. تحلیل مناظره گویای آن است که سبک بیانی مناظره امام(ع)، ایضاحی و از نوع اطناب است. هرچند محور اصلی گفتمان عمرو، طلب بیعت با نفس زکیه است، امام(ع) به جای مخالفت با شخص با فرعی گذاشتن اندیشه محوری گفتمان، مبانی اندیشه عمرو در خصوص حکومت داری را مورد بررسی و انتقاد قرار می دهد و به شکل غیرمستقیم، صلاحیت آن ها را در انتخاب رهبر تخطیه می کند. ایدیولوژی اصلی امام صادق(ع)، تبیین زمامداری اسلامی بر اساس آیات قرآن و سیره نبوی است که ملاک حق بودن گزینش حاکم را تعیین می کند. علم به قوانین اقتصادی برای تحقق عدالت و حسن تدبیر از جمله شروط لازم برای انتخاب رهبر جامعه است که امام(ع) از عمرو پرسیده است.
کلید واژگان: امام صادق, سنت نبوی, عمرو بن عبید, تحلیل گفتمان, مناظره, نفس زکیه, فرکلافHadith Studies, Volume:13 Issue: 26, 2021, PP 187 -214During the lifetime of Imam Ja'far Sadiq (a.s), theological debates and discussions were carried out quite often on various Islamic topics. Imam confronted with different thoughts of his era e.g. Zanadiqa and Mu'tazila. One of his debates was with Amr Ibn Ubayd Mo'tazili on the topic of imāmah. Thus, the present inquiry seeks to review the debate in the light of Norman Fairclough's interdisciplinary approach to critical discourse analysis. Classifying the debate's subjects based on the conditional context, I analyzed the points that imply aims and functions. The CDA findings reveal that Imam Sadiq's discourse is to clarify and Itnāb. In this debate, the main aim of Amr Ibn Ubayd is to bay'ah to Al-Nafs al-Zakiyyah (the oath of allegiance to the Pure Soul). Imam Sadiq (a.s) did not judge his view individually, but he criticized the origins of Amr Ibn Ubayd's thoughts on governing an Islamic society and indirectly showed they are not qualified to be employed in assigning a leader or caliph. Imam's main ideology is that Islamic governing rules are based on the Quranic verses and prophet's sunna. And these two principles are the prominent scales for choosing someone to be granted the caliphate. During the argument, Imam asked questions about the main features of a caliph by which he would abide, including the knowledge of economics, to practice justice, and effective management
Keywords: Imam Sadiq (AS), Prophetic tradition, Amruben Obaid, Discourse Analysis, Debate, Zakia's Nafs, Falklaf -
بر مبنای مطالعات شناختی، انسان مفاهیم انتزاعی را بر مبنای مفاهیم تجربه پذیر درک می کند. قرآن کریم در قالب متنی زبانی مفاهیم انتزاعی و خارج از محدوده ادراک حسی انسان را بر مبنای مفاهیم حسی و ملموس مفهوم سازی کرده است. در این پژوهش تلاش شده است با بهره گیری از زبان شناسی شناختی، الگوی مفهوم سازی شیطان در قرآن بر مبنای طرح واره تعادل بررسی شود؛ این طرح واره نقش مهمی در انسجام بخشی جنبه های مختلف فهم انسان دارد و در مفهوم سازی شیطان در قرآن دیده می شود. در قرآن دو الگوی مفهوم سازی بر مبنای طرح واره تعادل وجود دارد: 1- شیطان، خود را عامل ایجاد تعادل و ثبات ابدی و مکمل تعادلی معرفی می کند که خدا برای انسان ایجاد کرده است و انسان را با تکیه بر تجربه مطلوب وی از حالت تعادل به پیروی از خود سوق می دهد؛ 2- خداوند با نسبت دادن مفاهیمی همچون فتنه، رجز، رجس، نزغ، مرید، خبط و استفزاز، شیطان را عامل برهم زننده تعادل در جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی ازجمله روابط انسان با خدا، رابطه افراد خانواده و افراد جامعه، معرفی و او را برهم زننده تعادل اقتصادی جامعه، عامل ایجاد آشوب اجتماعی و ایجاد اضطراب و بی تعادلی ذهنی در افراد می داند و به این ترتیب، با بهره گیری از تجربه نامطلوب انسان از بی تعادلی که آن را ازطریق قوای ادراک حسی دریافت کرده است ، مفهوم شیطان و پیروی از او را به صورت کاملا ملموس در ذهن انسان به تصویر می کشد.کلید واژگان: قرآن, شیطان, زبان شناسی شناختی, طرح واره تعادلBased on cognitive studies, human beings understand abstract concepts based on experiential concepts. The Holy Qur'an, as a linguistic text, has conceptualized abstract concepts, using ideas and modes of reasoning grounds in the sensory-motor system. Using cognitive linguistics, this study seeks to examine the pattern of conceptualization of Satan in the Qur'an based on the balance schema as a schema that plays an important role in integrating various aspects of human understanding and is seen in the conceptualization of Satan in the Qur'an. There are two models of conceptualization in the Qur'an based on the balance scheme: 1- Satan introduces himself as the agent of creating balance and complementing the balance that God has created for human beings and in this way man is led to follow him. 2- By attributing concepts such as "Fitna", "Rijz", "Rijs", "Nazgh", "Murid", "Khabt", and "Istifzaz", God introduces Satan as a disturbing factor of balance in various aspects of individual and social life, including human relations with God and the relationship between family members and members of society. Thus, by taking advantage of man's unfavorable experience of the imbalance he has experienced through sensory powers, God depicts the concept of Satan and following him in a very tangible way in human mind.Keywords: Quran, Satan, Cognitive linguistics, Balance Schema
-
این پژوهش به ارتباط اخلاق و اقتصاد در قرآن کریم می پردازد. ضرورت بررسی موضوع آن است که در عصر حاضر موضوع اقتصاد، مهم ترین دغدغه جوامع بشری است، حال آنکه نظام های اقتصادی عموما از عدالت در رفتارهای اقتصادی فاصله گرفته و به ورطه سودجویی افتاده اند؛ البته مشکلات اقتصادی موجود در جوامع اسلامی، ناشی از فقدان مدل مناسب اخلاق اقتصادی در اسلام نیست، بلکه ناشی از عدم اجرای کامل و دقیق آن است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه گزاره های قرآنی با روش تحلیل محتوا است و می کوشد با تحلیل داده های قرآنی با تمرکز بر کلیدواژه «اموال»، به تبیین چگونگی دستیابی به مناسب ترین مدل رعایت اخلاق در اقتصاد بپردازد. در این پژوهش مشخص گردید که قرآن کریم به هر دو بعد فردی و جمعی اخلاق در اقتصاد پرداخته و بیشترین مفاهیم، به ترتیب مربوط به راه های صرف مال، آثار حب مال و ارزش گذاری بر پایه ثروت است.
کلید واژگان: آیات اقتصادی, گزاره های اخلاقی اسلام, اخلاق اقتصادی, مال و ثروتThis study deals with the relationship between ethics and economics in the Holy Quran. The necessity of examining the issue is that in the present age, the issue of economics is the most important concern of human societies, while economic systems have generally distanced themselves from justice in economic behaviors and have fallen into the abyss of profit. Of course, the economic problems in Islamic societies are not due to the lack of a proper model of economic ethics in Islam, but due to its lack of complete and accurate implementation. The purpose of this study is to study Quranic propositions by content analysis method; it tries to explain how to achieve the most appropriate model of ethics in economics by analyzing Quranic data and focusing on the keyword "property". In this study, it was found that the Holy Quran deals with both individual and collective dimensions of ethics in economics and most of the concepts are related to the ways of spending wealth, the effects of love of wealth and valuation based on wealth, respectively.
Keywords: Economic Verses, Moral Propositions of Islam, Economic Ethics, Wealth -
پژوهش حاضر می کوشد با بررسی تطبیقی دو مورد از پرکاربردترین جلوه های زبان در قرآن یعنی «قول» و«کلام» بر اساس نظریه استعاره مفهومی، روشن سازد که اولا این دو مفهوم، چگونه با استعاره مفهومی بازنمایی شده اند ثانیا به تاثیر این دیدگاه بر نحوه فهم گزاره های دینی پردازد. بررسی173 عبارات استعاری مرتبط با واژه های «قول» و «کلام»بیانگر آن است که این دو واژه در قرآن با استفاده از حوزه های مبدا همسان شی و ظرف مکان، حوزه های مبدا متفاوت حرکت و مظروف و همچنین دو حوزه مقصد مشترک (آفرینش و قضاء حتمی) ساختاربندی شده است. به علاوه از آنجا که سخن گفتن، رویدادی بشری و تجربه پذیر برای انسان است، اموری انتزاعی مانند خلقت و قطعیت قضاء الهی در قرآن کریم به کمک کلام و قول در جایگاه حوزه مبدا، مفهوم سازی شده است که همین امر یکی از اصول نظریه استعاره مفهومی یعنی یکسویگی را نقض می نماید.
کلید واژگان: قرآن کریم, زبانشناسی شناختی, استعاره مفهومی, قول, کلامThe present study tries to clarify by comparing two of the most widely used manifestations of language in the Qur'an, namely "speech" and "word" based on the theory of conceptual metaphor, firstly, how these two concepts are represented by conceptual metaphor and secondly by the influence of this view. Focus on understanding religious propositions. The study of 173 metaphorical expressions related to The word"speech" and its derivatives," indicates that these two words in the Qur'an, using the same domains of similar origin and location, different domains of origin and movement, as well as two common destinations (creation and inevitable judgment) structuring. The conceptualization of speech has been done in the form of conceptual metaphors. In addition, since speaking is a human and experiential event for human beings, abstract matters such as the creation and certainty of divine judgment in the Holy Qur'an have been conceptualized with the help of words and speech in the place of the source of origin, which violates one of the principles of the theory of conceptual metaphor, The principle of one side.
Keywords: the Holy Quran, Cognitive Linguistics, conceptual metaphor, Speech, word -
پیوند ناگسستنی نهج البلاغه و قرآن، زمینه ساز گزینش هدفمند مضامین در گزاره های نهج البلاغه است. در پژوهش حاضر با رویکرد بینامتنیت مضمونی، به تبیین تبادل محتوایی دو متن نهج البلاغه و قرآن درباره آیه اهتداء (یونس:35) پرداخته می شود. آیه هدایت، به عنوان یکی از مستندات متکلمان شیعی در جهت اثبات لزوم افضلیت امام مورد استناد قرار گرفته است. نکته قابل تامل در این آیه، تعیین مصداق افضل در هدایت بخشی می باشد. نگارندگان، با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و ارتباط بینامتنی مضمونی، مجموعه گزاره های نهج البلاغه را که ارتباط محتوایی با آیه اهتداء داشته، رصد نموده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که استخراج رابطه بینامتنی مضمونی نهج البلاغه و آیه اهتداء در رفع ابهام آیه پیرامون تعیین مصداق «احقیت در هدایت بخشی» بسیار نقش آفرین است. بر اساس یافته ها، همان گونه که در کتاب های معتبر تفسیری و روایی مصداق آیه اهتداء به طور خاص، حضرت امیر المومنین علی (ع) معرفی شده است، در واکاوی تعامل بینامتنی گزاره های نهج البلاغه با آیه هدایت، فرآیند فهم و تفسیر صحیح این آیه تسهیل می شود.
کلید واژگان: نهج البلاغه, امامت, افضلیت, آیه اهتداء (یونس:35)The inseparable link between Nahj al-Balaghah and the Qur'an paves the way for the purposeful selection of themes in the propositions of Nahj al-Balaghah. In the present study, with the thematic intertextuality approach, the content exchange of the two texts of Nahj al-Balaghah and the Qur'an about the verse of guidance (Yunus: 35) is explained. The verse of guidance has been cited as one of the documents of Shiite theologians in order to prove the necessity of the superiority of the Imam. The point to consider in this verse is to determine the best example in guiding. The authors, relying on the descriptive-analytical method and thematic intertextual relationship, have observed the set of propositions of Nahj alBalaghah that have a content relationship with the verse of guidance. The results of the research indicate that the extraction of the thematic intertextual relationship between Nahj al-Balaghah and the verse of Ihtada plays a very important role in removing the ambiguity of the verse regarding determining the instance of "the most rightful in guidance". Based on the findings, as Amir al-Mu'minin Ali (AS) has been specifically introduced in the authentic commentary and narration books as the example of the verse of Ihtada, through the analysis of the intertextual interaction of Nahj al-Balagheh propositions with the verse of guidance, the process of correct understanding and interpretation of this verse is facilitated.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.