firouz rad
-
مقاله ی حاضر کوششی است برای شناخت بهتر زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تحول خواهی و همچنان مولفه ها و ابعاد آن در اشعار «علی اکبر صابر» مندرج در کتاب «هوپ هوپ نامه». تحول خواهی در این مقاله به معنی گسست از سنت یا بازنگری در آن با هدف تحقق تجدد و مدرنیته بکار رفته است. این تحقیق در چارچوب «رویکرد بازتاب» و با استفاده از روش های «تحلیل محتوای کیفی» و روش «کتابخانه ای» اجرا شد. روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل متن اشعار و روش کتابخانه ای برای توصیف و معرفی زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شکل گیری چنین گرایشی استفاده شد. «رویکرد بازتاب» در کنار رویکردهای «شکل دهی» و «اثر به مثابه نهاد اجتماعی» سه رویکرد اصلی در سنت جامعه شناسی ادبیات را شکل داده است. مفهوم رویکرد بازتاب، که مهم ترین جریان در جامعه شناسی ادبیات است، این است که اثر ادبی همچون آیین ه ای است که واقعیات اجتماعی را انعکاس می دهد. یافته ها نشان داد که تغییرات سریع و بنیادین سیاسی و اجتماعی که در جامعه ی شاعر از قرن نوزده میلادی آغاز شده بود و فضای اجتماعی را با مفاهیم و پدیده های جدید مواجه می کرد، نمود مستقیم و روشنی در اشعار مندرج در کتاب هوپ هوپ نامه دارد؛ همچنین مولفه ها و ابعاد این تحول و تحول خواهی نیز مشخص و تبیین شد؛ از جمله ی این مولفه ها می توان به حاکمیت قانون، نشر معارف، تحصیل دختران، مبارزه با خرافات، جنبش مشروطیت، احزاب، حقوق شهروندی و... اشاره کرد.
کلید واژگان: علی اکبر صابر, سنت, تحول خواهی, رویکرد بازتاب, شهروندی, حقوق زنان, آموزش نوینThis paper is an attempt to better understand the social, political, economic, and cultural backgrounds of reformism and its elements and dimensions in the poems of "Ali Akbar Saber" included in the book "Hop Hop Name." Reformism in this article refers to a break from tradition or a re-evaluation of it with the aim of achieving modernity. This research is framed within the "reflection approach" and uses "qualitative content analysis" methods to analyze the texts of the poems and "library research" methods to describe and introduce the social, political, economic, and cultural contexts that shaped this tendency. The "reflection approach," along with the approaches of "shaping" and "work as a social institution," forms the three main approaches in the tradition of the sociology of literature. The concept of the reflection approach, which is the most significant trend in the sociology of literature, is that the literary work serves as a mirror reflecting social realities. The findings demonstrated that the rapid and fundamental political and social changes that began in the poet's society in the 19th century and exposed the social space to new concepts and phenomena are directly and clearly reflected in the poems included in "Hop Hop Name." Additionally, the components and dimensions of this reform and reformism were identified and explained. These components include the rule of law, dissemination of knowledge, education of girls, combating superstitions, the constitutional movement, political parties, civil rights, and more.
Keywords: Ali Akbar Saber, Tradition, Reformism, Reflection Approach, Qualitative Content Analysis -
در این مقاله موضوع تحول خواهی در آثار و افکار میرزا فتحعلی آخوندزاده با تاکید بر نمایش نامه هایش بررسی و تحلیل شده است. تحول خواهی در اینجا به معنی عبور از وضعیت موجود سنتی و تحقق تجدد بکار رفته است. در این مقاله ی توصیفی و تحلیلی مبتنی بر رویکرد بازتاب، با استفاده از روش های کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی، زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ظهور و بروز این گرایش و نیز مولفه های آن در افکار و آثار نمایشی و غیر نمایشی وی توصیف و تحلیل شد. «رویکرد بازتاب» در کنار رویکردهای «شکل دهی» و «اثر به مثابه نهاد اجتماعی» یکی از سه رویکرد اصلی سنت جامعه شناسی ادبیات است. در این رویکرد اثر ادبی همچون آیینه ای فرض می شود که واقعیات اجتماعی در آن انعکاس دارد و بسته به اینکه تمرکزش روی فرم و یا محتوای اثر ادبی باشد از چندین نظریه ی شناخته شده همچون نظریه ی ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن تشکیل شده است. در پژوهش حاضر برای مطالعه زمینه ها و شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ظهور گفتمان تحول خواهی از روش کتابخانه ای و برای تعیین مولفه ها و ابعاد گفتمان تحول خواهی در آثار آخوندزاده از روش تحلیل محتوای کیفی استفاه شد. نتایج بدست آمده نشان داد که وضعیت و تغییرات سریع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مورد اشاره در دوره ی مورد بحث به شکل مثبت و منفی در شکل گیری و نیز محتوای آثار آخوندزاده بازتاب واضحی دارد و تقابل شیوه های سنتی زیست اجتماعی با پدیده ها و شیوه های برخاسته از تجدد ، محور اصلی آثار وی را تشکیل داده است.
کلید واژگان: فتحعلی آخوندزاده, سنت, تحول خواهی, رویکرد بازتاب, تحلیل محتوای کیفیThis paper delves into the theme of transformative inclination within the works and philosophies of Mirza Fath-Ali Akhundzadeh, with a specific focus on his theatrical productions. Modernization, in this context, denotes transcending the traditional status quo and embracing renewal. Employing a descriptive and analytical approach rooted in reflection, and utilizing library methodologies alongside qualitative content analysis, the socio-political, economic, and cultural contexts of the emergence and evolution of this trend are explored. Additionally, its manifestations within Akhundzadeh's theatrical and non-theatrical oeuvre are examined and dissected. The "reflection approach," alongside methodologies such as "shaping" and "works as social institutions," constitutes one of the three primary approaches within the literary sociology tradition. In this framework, literary works serve as mirrors reflecting social realities. Depending on whether emphasis is placed on the form or content of the literary work, it draws upon various established theories, such as Lucien Goldmann's theory. In this study, a combination of library research and qualitative content analysis was employed to investigate the social, political, economic, and cultural contexts underpinning the emergence of the discourse on modernization. The findings reveal that the rapid social, political, economic, and cultural transformations of the period under consideration have exerted both positive and negative influences on the formation and content of Akhundzadeh's works. Consequently, the juxtaposition of traditional social paradigms with those stemming from the ethos of renewal emerges as a central theme within his body of work
Keywords: Mirza Fatali Akhundzade, Tradition, Transformation, Reflection Approach, Qualitative Content Analysis -
هرچند آمارها نشان از رشد تعداد سمن ها در کشور دارد اما این توسعه کمی، همراه با توسعه کیفی نبوده و در واقعیت، همخوانی بین تعداد سمن ها با عملکردشان وجود ندارد و با مشکلات فراوانی در مسیر تحقق اهدافشان دست وپنجه نرم می کنند.
اهدافهدف پژوهش حاضر در مرحله اول شناسایی مهم ترین مشکلات سمن های حوزه مسایل اجتماعی در شهر تبریز و در مرحله بعد طراحی و اعتباریابی پرسشنامه، جهت رتبه بندی این مشکلات است.
روش مطالعهدر پژوهش حاضر برای شناسایی مهم ترین مشکلات سمن ها، از روش مشارکت عملی (کارگاه مساله یابی) استفاده شده که این امر از طریق مشارکت 49 نفر از مدیران سمن های حوزه مسایل اجتماعی شهر تبریز در سال 1400 حاصل گردید. مجموعه مشکلات ذکرشده توسط مدیران از طریق نرم افزار مکس کیودا مورد تحلیل قرار گرفت که یافته ها در قالب 254 گزاره، 18 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی کدگذاری گردید سپس بر اساس گزاره های نوشته شده توسط خود شرکت کنندگان، سنجه ها تدوین گردید، درواقع مقولات فرعی، مبنای طراحی سنجه های پرسشنامه قرار گرفت. در مرحله بعد برای بررسی پایایی و روایی پرسشنامه، از نرم افزار اسمارت پی آل اس استفاده گردید.
یافته ها:
بنابر نتایج برازش مدل، پرسشنامه طراحی شده واجد پایایی و روایی بوده و می توان نتایج حاصل از کاربرد آن را معتبر دانست. برای رتبه بندی مشکلات، پرسشنامه برای تمامی مدیران سمن های حوزه آسیب های اجتماعی شهر تبریز ارسال گردید.
نتیجه گیری:
نتایج رتبه بندی مشکلات سازمان های مردم نهاد ازنظر مدیران (133 مدیر) نشان داد که مولفه های 1- نداشتن مکان ثابت و اجاره بهای مکان 2- عدم وجود فرهنگ کار گروهی در جامعه و اعضا 3- قوانین دست وپا گیر و عدم وحدت رویه دستگاه های دولتی 4- کمبود اعتبار و منابع مالی و پرداخت نشدن هزینه ها 5- عدم آگاهی و آشنایی با فلسفه وجودی و ماهیت سمن ها در جامعه، به ترتیب مهم ترین مشکلات سمن های مذکور به شمار می رود.
کلید واژگان: سمن ها, مشکلات, طراحی پرسشنامه, روش مشارکت عملی, رتبه بندی, اعتباریابیAlthough the statistics show the growth of the number of NGOs in the country, this quantitative development is not accompanied by qualitative development, and in reality, there is no match between the number of the NGOs and their performance, and they are struggling with many problems on the way to achieving their goals. The purpose of the present research is to identify the most important problems of the NGOs in the field of social problems in Tabriz City and design and validate a questionnaire to rank these problems. Research method To identify the most important problems, the method of practical participation was used, which was achieved through the participation of 49 non-governmental organization managers in the field of social problems in Tabriz City in 2021. The set of problems mentioned by the managers was analyzed through Maxqda Software, and the findings were coded in the form of 254 concept codes, 18 sub-categories, and 4 main categories. Then based on the concept codes written by the participants, items were compiled. Then, the subcategories were the basis for designing the questionnaire items. In the next step, Smart PLS Software was used to check the reliability and validity of the questionnaire. According to the model fitting results, the designed questionnaire has reliability and validity. The results of rating the problems from the point of view of managers (133 managers) showed that the components, 1- Not having a fixed place and the rent of the place, 2- Lack of teamwork culture in the society and members, 3- Cumbersome laws and lack of unanimity of government institutions, 4- Lack of credit and financial resources and non-payment of costs, and 5- Lack of awareness of the existential philosophy and the nature of the NGOs ARE considered to be the most important problems.
Keywords: NGOs, Problems, Questionnaire design, ranking, Validation -
سیاست های رسانه ای ایران غالبا پیچیده و دارای ابعاد متداخلی است. علیرغم ضرورت استقلال حوزه رسانه ای (فضای مجازی)، این حوزه بیشتر وقت ها، خواست دولت ها را منعکس می کند. این مقاله با بهره گیری از روندپژوهی انتقادی، و رویکردهای نظری کاستلز (جامعه شبکه ای: قدرت و پادقدرت) و فریدمن (سیاست گذاری جانبدارانه و بی طرفانه)، جنبه های مختلف سیاست های رسانه ای در حوزه فضای مجازی و رویکرد دولت ها را در تسلط بر این حوزه مشخص می کند. مطالعه اسنادی، به عنوان روشی کیفی، برای جمع آوری اطلاعات و استخراج سیاست های رسانه ای مورد استفاده قرار گرفته است. چارچوب روش شناختی شامل اسکن محیطی و کدگذاری موضوعی است و برای شناخت محیطی که سیاست ها در آن طراحی و سیاست گذاری می شوند، و نیز تعیین سهم هر کدام از مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناورانه و یا محیطی اخلاقی از تحلیل روند بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش شامل بیانات رهبری، سیاست های کلی نظام مصوب مجمع تشخیص مصلحت، مصوبه های شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس و سایر اسناد بالادستی موجود در منابع پژوهشی و... است. در بحث اعتبار، نتایج هر مرحله به استادان ارایه، و اطمینان حاصل شد که نتایج مطالعه معتبر است. یافته ها بیانگر 13 مولفه از اساسی ترین سیاست های رسانه ای جمهوری اسلامی ایران است و ضرورت نگاهی فراتر از گفتمان های دولت ها در این سیاست ها ملموس است.
کلید واژگان: سیاست های رسانه ای, فضای مجازی, سیاست گذاری, جمهوری اسلامی ایرانRasaneh, Volume:34 Issue: 1, 2023, PP 5 -22Media policies in Iran are often complex in such a way that overlapping dimensions can be imagined in these policies. In general, despite the need for independence of the media sphere (including cyberspace) this sphere is formed mainly under the influence of the government, and more media platforms reflect the will of governments. This article seeks to explain the media policies of the Islamic Republic of Iran that are applied in the field of cyberspace. In this regard, using critical process research, which is a good way to identify the current situation and envision the future of media policies in the Islamic Republic of Iran, and the theoretical approaches of Castells (network society: power and anti-power) and Friedman (biased and neutral policy), different aspects of media policies in the field of cyberspace and the approach of governments in controlling and dominating this field will be identified. Findings of the study indicate 13 components as the most basic media policy of the Islamic Republic of Iran. However, the need to look beyond the discourses of governments in these policies is palpable. In other words, in order to achieve an up-to-date policy that meets the needs and requirements of cyberspace, one must go beyond these discourses.
Keywords: Islamic Republic of Iran, Media Policy, Cyberspace -
قانون پذیری، اهمیتی است که افراد برای قانون قایل می شوند. عدم پذیرش آن بنا برپیشنه تحقیق به عنوان یک مسیله اجتماعی در ایران مطرح می باشد و با توجه به تنوع فرهنگی در کشور یکی از علل قانون پذیری می تواند به ساختاربندی فرهنگی مربوط باشد. روش تحقیق ازنظر هدف توصیفی و مشخصا پیمایش مقطعی بوده و برای رسیدن به اهداف تحقیق از روش تحقیق ترکیبی استفاده شده است. درروش تحقیق کیفی با استفاده از روش دلفی به بررسی منابع، اسناد و مصاحبه از 17 نفر که به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند و در روش کمی با تدوین پرسشنامه و روش کمی معادلات ساختاری، فرضیه ها بررسی شده است. جامعه آماری کلیه اعضای هییت علمی دانشگاه پیام نور با حجم نمونه 351 نفربر اساس جدول مورگان و نحوه نمونه گیری خوشه ای با تحت پوشش قرار دادن تمام قومیت ها می باشد، داده ها با نرم افزار Spss و Amos مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است.بر اساس یافته های تحقیق در بررسی ساختاربندی فرهنگ اسلامی نشان می دهد که کنش اسلامی بر اعتقاد به قانون پذیری و رعایت آن تاثیر داشته است که با نظریه های پارسونز و پیاژه مرتبط می باشد در ساختاربندی غربی، اعتقاد متاثر از نظام و اعتقاد باعث اعتقاد و کنش شده و نیز عمل به کنش غربی متاثر از هنجارها باعث کنش شده است که با نظریه های آندرسون و مرتون مرتبط می باشد.در ساختاربندی ایرانی،کنش متاثر از منابع و اعتقاد به قانون پذیری با تاثیرپذیری از نظام تاثیر داشته که با نظریه های هیرشی و پارسونز مرتبط می باشد و بر مبنای ساختاربندی محلی، کنش متاثر از هنجارها و منابع است و اعتقاد به قانون پذیری متاثر از منابع و کنش بر اعتقاد به قانون پذیری تاثیرداشته است.تاثیرات نظام نیز باعث ایجاد شخصیت هایی قانون گریزشده است که با نظریه های بریتونت و کوهن مرتبط می باشد وبه تفکیک زبانی، در زبان فارسی ساختاربندی فرهنگی: ایرانی و محلی، درترکی:محلی، در لری و کردی: ایرانی، در بلوچی: اسلامی، در عربی و ترکمنی نیز بر مبنای ساختاربندی محلی، اسلامی و غربی، کنش قانون پذیری شکل یافته است.کلید واژگان: کنش فرهنگی, قانون پذیری, ساختاربندی فرهنگی, ساختاربندی فرهنگی اسلامی, ساختاربندی فرهنگی غربی, ساختاربندی فرهنگی ایرانی, ساختاربندی فرهنگی محلیLegitimacy is the importance that people attach to the law. According to research, its non-acceptance is a social issue in Iran, and considering the cultural diversity in the country, one of the causes of legality can be related to cultural structuring. The research method is descriptive in terms of its purpose, and it is a cross-sectional survey, and to achieve the research objectives, a mixed research method has been used. In the qualitative research method, using the Delphi method, 17 people have been selected as a statistical sample to review sources, documents and interviews. And in the quantitative method, the hypotheses have been examined by developing a questionnaire and the quantitative method of structural equations. The statistical population is all faculty members of Payam Noor University with a sample size of 351 people based on Morgan's table and cluster sampling by covering all ethnicities, the data has been analyzed with Spss and Amos software. The findings of the research show that the level of compliance with legality is the result of the interaction of belief in legality between activists, ethnic groups and the system under the influence of Iranian and local culture. And the non-compliance is the result of the influence of the social system and the strengthening of the law-abiding personality system. The structuring of Islamic culture, the findings show that Islamic action has had an impact on the belief in legality and respect for it, which is related to the theories of Parsons and Piaget. Western action influenced by norms has caused action that is related to the theories of Anderson and Merton. In Iranian structuring, action influenced by resources and belief in legality has an effect on the influence of the system, which is related to the theories of Hirschi and Parsons. and based on local structuring, action influenced by norms and sources and belief in legitimacy is influenced by sources and action is influenced by belief in legitimacy. The effects of the system also cause the creation of law-abiding characters that are related to Briton and Cohen's theories. Be and separate language, in Persian language cultural structure: Iranian and local, in Turkish: local, in Lori and Kurdish: Iranian, Balochi: Islamic, Arabic and Turkmen is also based on the local, Islamic and Western structure of legalization action.Keywords: Cultural action, legitimacy, cultural structuring, Islamic cultural structuring, Western cultural structuring, Iranian cultural structuring, local cultural structuring
-
فرهنگ شهرنشینی هویتهای شهروندی و بنیانهای عاملیت مند جاگیر شده هستند و با توجه به تنوع فرهنگی در کشور یکی ازعلل رعایت فرهنگ شهرنشینی می تواند به ساختاربندی فرهنگی مربوط باشد. روش تحقیق از نظر هدف بنیادی و کاربردی بوده و برای رسیدن به اهداف تحقیق از روش تحقیق ترکیبی استفاده شده است، در روش تحقیق کیفی با استفاده از روش دلفی به بررسی منابع، اسناد و مصاحبه از 17 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند و بر مبنای تحلیل عاملی و تایید متخصصان، مفاهیم شاخص بندی گردید در روش کمی با تدوین پرسشنامه و روش کمی معادلات ساختاری، فرضیه ها بررسی شده است. جامعه آماری کلیه اعضای هییت علمی دانشگاه پیام نور با حجم نمونه 351 نفر بر اساس جدول مورگان و نحوه نمونه گیری خوشه ای با تحت پوشش قرار دادن تمام قومیت ها می باشد، داده ها با نرم افزار Spss و Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که در ساختار بندی اسلامی، نظام اعتقادی متاثر از نظام شخصیتی و هنجارهای اسلامی تاثیر داشته و کنش های اسلامی و نظامی تاثیر داشته است که مبین تایید نظریه های دورکیم و بوردیو در این خصوص است که در ساختاربندی غربی، اعتقاد و اعتقاد غربی و نظام شخصیتی متاثر ازهنجارهای غربی تاثیر داشته است که متناسب با نظریه های پارسونز و ارمه می باشد و در ساختار بندی ایرانی، اعتقاد متاثر از کنش های ایرانی و نظام شخصیتی تاثیر داشته است که متناسب با نظریه های ترنر و ارمه می باشد و برمبنای ساختار بندی محلی، اعتقاد متاثر از اعتقاد محلی و نظام شخصیتی در کنش رعایت فرهنگ شهرنشینی تاثیر داشته است که مبین تایید نظریه دالگران در این خصوص می باشد.
کلید واژگان: کنش فرهنگی, فرهنگ شهرنشینی, ساختاربندی فرهنگیUrban culture Citizenship identities and the foundations of agency are embedded. Considering the cultural diversity in the country, one of the reasons for observing urban culture can be related to cultural structuring. The research method is fundamental and applied in terms of purpose and to achieve the research goals, the combined research method has been used. In the qualitative research method, using the Delphi method to review sources, documents and interviews, 17 people have been selected as a statistical sample. The basis of factor analysis and approval of experts, the concepts were indexed. In the quantitative method, the hypotheses are examined by compiling a questionnaire and the quantitative method of structural equations. The statistical population is all faculty members of Payame Noor University with a sample size of 351 people based on Morgan table and cluster sampling method covering all ethnicities. The data were analyzed with Spss and Amos software.Findings show that in Islamic structuring, the belief system is influenced by the personality system and Islamic norms and Islamic and military actions are affected. Which confirms the theories of Durkheim and Bourdieu in this regard, has influenced Western structure, Western belief and personality system, influenced by Western norms. The personality system has an effect, which is in line with Turner and Arma's theories, and based on local structure, belief influenced by local beliefs and personality system have had an effect on the observance of urban culture. Which indicates the confirmation of Dalgaran's theory in this regard
Keywords: Cultural action, urban culture, cultural structuring -
امروزه یکی از مسایل مهم و گاهی نگران کننده برای دولت مردان و خانواده های ایرانی، تجردگزینی جوانان است. این موضوع که عمدتا خواستگاه غربی دارد و با پیامدهای مختلف فردی و اجتماعی همراه است، نیازمند تحقیقات و مطالعات متعددی است که در این مقاله با رویکرد جامعه شناسانه به آن پرداخته شده است. روش پژوهش نظریه زمینه ای (گرندد تیوری) بوده و در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بررسی و انجام شده است. روش جمع آوری داده ها نیز مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق بوده است. برای تحلیل از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. تجردگزینی و شرایط علی، زمینه ای و مداخله گرای آن، الگوی پارادایمی این تحقیق بوده است. درنهایت مشخص شد براساس الگوی کشف شده، تجردگزینی بستر مسایلی از قبیل کاهش رشد شخصی ادراک شده، بی اعتنایی به ازدواج، دوسوگرایی در ازدواج (مانند ترس و نگرانی از آینده)، تاخیر در سن ازدواج، وسواس در انتخاب، احساس ناتوانی احساسی و عاطفی و... می شود.
کلید واژگان: بی اعتنایی به ازدواج, تجردگزینی, دوسویه گرایی در ازدواج, رشد شخصی ادراک شده, گرندد تئوریIntroductionMost of youth population and particularly young students prefer to have celibacy life style and remain single. Nowadays it has become widespread life style of most youths in Iran especially in educated and rich families. If, until now the financial and economic problems, education and employment has been considered the main obstacle of youth’s marriage or cause of their reluctance to marriage, but it seems that there are other problems in this choise that they prefer single life relative to married life. The purpose of the present research ply commentary approach and Emic view and among involved people to analyze the preferences of the young Iranian individuals to have celibacy life style via sociological analysis.
MethodThe methodology of this study is qualitative analysis conducted by use of grounded theory (Grounded Theory). The desired sample was selected among single students of Science & Research Branch on Islamic Azad University of Tehran (boys >28 years-old & girls>25 years-old) and through purposeful sampling. To collect data, deep and Semi-Structured interviews were utilized. For analysis of data, the constant and 3 phases of comparative analysis methods, Straus & Corbin has been used by the authors.
Results and discussionThe findings of research showed that major causes of the preferences are including social and cultural problems, past experiences and imperfect patterns as causal conditions and environmental, family pressures and economical & financial problems as grounding conditions as well as ignorance of opposite part lack of associates support and lack of necessary motives to marriage as intervention conditions in celibacy selection of youths. Finally, based on obtained data from statistical sample and extracted codes, the consequences of such life style has been explained as elimination and/or reduced perceived personal growth, indifference to marriage, double side approach on marriage, delay in marriage age, higher age of marriage and so on.
ConclusionSince Iranian society in recent decades has experienced great changes in the cultural and social arena, which in turn has had a great impact on changing the views and thinking of individuals. This change of perspective begins with the individual and continues with the modeling of the core family lifestyle. What is perceived in the interviews with some participants is that urban youth have more choice of marriage time and living in the city due to low social connections between families and relatives and low involvement of large families (such as grandparents, uncles, cousins). In the decisions of the usually young nuclear family, less pressure is placed on marriage, or even the expansion of friendships with the opposite sex and job requirements in cities, has made the mandatory view of marriage in cities less colorful and less important than rural areas. Solving the problems of marriage requires a widespread cultural and public education. Encouraging young people and families to facilitate marriage and marital living, spreading the right culture of marriage and creating a space for marriage discourse in society can be effective in this regard. Finally, it should be said that in our country due to the lack of a organization in charge of family affairs and marriage and as a result of family confusion and bureaucracy in some related organizations and institutions, as well as to fulfill the tenth principle of the Constitution Islamic Republic of Iran to facilitate the formation of the family and also to create conditions for targeting the lifestyle of young people based on their circumstances intensified the situation among the youth. Therefore, it seems necessary to have a strong and powerful institution or organization in the field of family to manage of young people.
Keywords: Celibacy life Style, Family Pressures, Mutual Attitudes, Disagreement, Conflict of Values, Social Indifference, Perfectionism, and Grounded Theory -
موضوع ازدواج موقت همواره یکی از چالش ها و ابهامات حوزه تشکیل خانواده بوده است. علی رغم این یکی از راه حل های شرعی و قانونی در کشور ماست تا برای افرادی که شرایط و امکانات ازدواج دایم برایشان میسر نیست، نیازها و خواسته های خود را برآورده سازند. هدف پژوهش حاضر مطالعه جامعه شناختی ازدواج موقت از منظر دانشجویان مجرد است. روش تحقیق حاضر کیفی- نظریه مبنایی است و از نظر نوع تحقیق نیز پژوهشی کاربردی است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل جوانان مجرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 1398-1397 بودند که از میان آنها با روش نمونه گیری هدفمند تا حصول اشباع نظری با 17 نفر مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام گرفت. بعد از اتمام فرایند تحلیل، برای اعتبار یافته ها از استراتژی بازبینی مجدد محقق و همکاران و اساتید صاحب نظر استفاده شد. همچنین نتایج و تمام مراحل انجام شده در اختیار برخی از مشارکت کنندگان در تحقیق داده شد تا به نقد و ارایه نظرات بپردازنند. تحلیل یافته ها به شکل گیری 49 مفهوم اولیه که بعد از تعدیل و تقلیل مفاهیم مشابه و یکسان در نهایت 20 مفهوم در 6 مضمون محوری (بعد قانونی، حقوقی، هویتی و شخصیتی، بعد انگیزشی، غریزی و در نهایت بعد شک اندازی مداوم) منجر شدند. بر اساس مقولات محوری، هسته اصلی پژوهش "نگرش و باورداشت دانشجویان به ازدواج موقت" که از جنبه انتزاع و جامعیت بالاتر برخوردار بود، شکل گرفت.کلید واژگان: ازدواج موقت, نگرش به ازدواج موقت, نظریه مبنایی, جوانان مجردThe issue of temporary marriage has always been a challenging and ambiguous matter.However, this type of marriage is one of the legitimate and legal solutions in our country for people for whom the conditions and possibilities of a permanent marriage are not present,so that they can meet their needs and requirements. The main objective of the current paper is to investigate in sociological terms the issue of temporary marriage from the point of view of single students.The current study is grounded theory study which utilizes an applied research methodology. The participants in the current study include single young adults who are students in Science and Research Branch of Islamic Azad University in Tehran in the educational year of 2019-2020. Among the participants, using a targeted sampling method, 17 semi-structured deep interviews were performed until theoretical saturation was reached. After the analysis process was completed, in order to validate the findings, the review strategy and expert professors were utilized. Moreover, all the phases of the study were presented to some of the participants in order to evaluate and comment on.The analysis of the data resulted in obtaining 49 initial concepts; however, after adjustments and elimination of similar and identical concepts, we finally reached 20 concepts categorized into 6 main themes (regulatory and legal aspect, identity and personality aspect, the motivational and instinctive aspect, and finally the constant doubt aspect).Based on the main concepts, the main core of the study was shaped as “the attitude and perception of students towards temporary marriage”Keywords: temporary marriage, attitude towards temporary marriage, Grounded Theory, single young adults
-
این مقاله تحلیلی بینا رشته ای است بین جامعه شناسی و ادبیات و سعی دارد از منظری جامعه شناختی آثار سپهری را مطالعه نماید. برای این منظور ضمن استفاده از نظریه های مختلف جامعه شناختی مربوط به این حوزه چون پسا ساختارگرایی و هرمنوتیک مدرن، از روش شناسی تحلیل گفتمان لاکلا و موفه نیز استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که آثار سپهری فاقد تعین معنایی است، ارتباط دال و مدلول در آن یک به یک نیست و امکان خوانش های متفاوت و تکثیر معنی در آن وجود دارد. این امر امکان پسا ساختارگرایانه بودن آثار وی را توضیح می دهد. این تحقیق هم چنین نشان می دهد که ادبیات ایران همپای ادبیات جهانی از ظرفیت بالایی در پرداختن به مسایل انسانی و اجتماعی برخوردار است و با رویکردهای متفاوتی به تفسیر آن ها می پردازدکه روایت سپهری تنها یکی از آن هاست. این تحقیق و کارهای مشابه ضمن کشف چنین توان مندی هایی، از مهجوریت این آثار کاسته، اهمیت تحقیقات بینا رشته ای را روشن نموده و ضرورت آموزش توامان آن ها را در رشته های دانشگاهی مربوطه بیشتر از گذشته یادآور می شوند.
کلید واژگان: پسا ساختارگرایی, هرمنوتیک, تحلیل گفتمان, دال, مدلولThis article is interdisciplinary analysis between sociology andliterature and tries to study works of Sohrab Sepehri from sociologicalperspective. For this purpose, other than using various sociologicaltheories related to this field such as post-structuralism and modernhermeneutics, the methodology of Lacla and Mouffe‟s discourse analysisis also used. The results of this research show that, the works of Sepehrilack semantic determination, and the relationship between signifier andsignified is not one-to-one. This explains the possibility of poststructuralismof his works. This research also shows the literature of Iranalongside world literature has a high capacity to address human andsocial issues and interprets them with different approaches, whichSepehri‟s narrative is just one of them. This research and similar works,while discovering such potentialities, diminished the intricacies of theseworks, highlighting the importance of interdisciplinary research andhighlighting the necessity of simultaneous education in the respectiveacademic disciplines.
Keywords: Post-Structuralism, Hermeneutics, Discourse Analysis, Signifier, Signified -
این تحقیق به بررسی رابطه سلامت اجتماعی و سواد رسانه ای بانوان شاغل می پردازد. تحقیق از نوع کمی با تکنیک پیمایش و پرسشنامه، ابزار گردآوری اطلاعات می باشد. جامعه آماری، کلیه کارکنان زن شاغل در شرکتهای شونیز و صنایع صبح پارلار آسیا بوده است که از تکنیک تمام شماری استفاده شده و در بین همه 200 نفر پرسنل دو کارخانه، پرسشنامه توزیع شده است. در این مطالعه، رابطه سواد رسانه ای با هر یک از شاخص های سلامت اجتماعی به جز شاخص مشارکت اجتماعی، معنی دار بوده و فرضیات تحقیق در این موارد تایید شده است. اما رابطه معنی داری بین متغیر های پیش بین (سن، وضعیت تاهل و پایگاه اجتماعی) و سلامت اجتماعی وجود نداشته است. همچنین بین سن و سواد رسانه ای رابطه معنادار برقرار بوده است. نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون خطی دو متغیره حاکی از آن است که متغیر سواد رسانه ای 11.2 درصد تغییرات متغیر وابسته (سلامت اجتماعی) را توانسته تبیین کند و 88.8 درصد تغییرات باقی مانده متاثر از عوامل و متغیرهایی است که در تحقیق حاضر مدنظر نبوده اند. همینطور متغیر سواد رسانه ای حدود 34.1 درصد بر میزان سلامت اجتماعی زنان شاغل تاثیر داشته است؛ یعنی با افزایش یک انحراف استاندارد در متغیر سواد رسانه ای، میزان سلامت اجتماعی زنان شاغل به مقدار 0.341 انحراف استاندارد افزایش یافته است. بنابراین، بطور کلی می توان نتیجه گرفت که بین سلامت اجتماعی و سواد رسانه ای بانوان شاغل رابطه وجود دارد.کلید واژگان: سلامت اجتماعی, سواد رسانه ای, رسانه, رسانه جمعیThe present research investigates the relationship between the rate of “Media Literacy” and “Social Well-being” of working women in 2 companies “Shoniz” and “Parlar”. Standard quiestionnaire is used to collect information and is done in quantitative method and survey technique. The statistical society is working women in “Dadash Baradar Industrial co” which includes 140 woman and “Parlar Asia Industrial co.” that includes 60 woman. The quiestionnaire is distributed among all of the 200 women. The research finding showed that there was a meaningfull relationship between the independent variable “Media Literacy” dependant variables indicators including “Social Actualization”, “Social Coherence”, “Social Acceptance” and “Social Integration” except the “Social Contribution” and these four hypothesis are accepted. But there isn’t any meaningfull relationship between predestinate variables including “Age”, “Marital Statue” and “Socio-economic Base” with Social Well-being. Also a meaningfull relationship is seen between Age and Media Literacy. The result of linear regression analysis showed that Media Literacy could explain 11/2 % of Social Well-beings changes and 88/8 of the remaining changes were affected by the other variables and factors that aren’t included in this research. Also Media Literacy had the effect equal to 34/1 % on working women’s Social Well-being. It means that by increasing one standard deviation of Media Literacy, the rate of Social Well-being among working women had been increased equal to 0/341 of standard deviation. So it can be included that there is a relationship between Media Literacy and Social Well-being.Keywords: Media Literacy, Social Well-being, media, Mass Media
-
در مقاله ی حاضر رابطه ی بهره مندی / محرومیت اقتصادی اجتماعی و مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری از 1368 تا 1392 مورد بررسی قرار گرفته است. سوال این است: آیا استان هایی که از بهره مندی اقتصادی اجتماعی بیشتری برخوردارند، مشارکت انتخاباتی بالاتری دارند؟ از رویکردهای نظری اندیشمندانی چون شرودر، گودین و درایسک، اوسلانر و براون، سولت و… این فرضیه استنتاج شده که بهره مندی اقتصادی اجتماعی، شرط لازم برای مشارکت انتخاباتی است. رویکرد روش شناختی مقاله تحلیل تطبیقی بین استانی در یک بازه ی زمانی 24 ساله با بهره گیری از داده های موجود است. جامعه ی آماری شامل همه ی استان ها است. برای آزمون فرضیه از روش فازی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بهره مندی اقتصادی اجتماعی برای مشارکت انتخاباتی استان ها شرط علی لازم و نه کافی است و محرومیت شرط کافی و نه لازم برای عدم مشارکت انتخاباتی است.کلید واژگان: نابرابری, محرومیت اجتماعی اقتصادی, بهره مندی اجتماعی اقتصادی, مشارکت انتخاباتی, تحلیل فازیThe problem of current paper is the effect of socioeconomic affluence/deprivation in electoral participation in presidential elections from 1989 to 2013. The question is: are the affluent counties-in comparison with others-have a high electoral participation? This hypothesis is inferenced from theoretic approaches: socioeconomic affluence is necessity conditions for electoral participation. The methodological approach of this research is inter-county comparative analysis. For this purpose, 24 years age secondary dada is analyzed. To examine of the hypothesis fuzzy set method and software of spss and fs/qca are applied. The results are show that socioeconomic affluence is necessity condition for electoral participation. However we found that socioeconomic deprivation is a sufficient condition for nonparticipation.Keywords: Inequality, Socioeconomic Affluence, Socioeconomic Deprivation, Electoral Participation, Fuzzy Analysis
-
بررسی تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران نشان دهنده اهمیت موضوع زنان و خانواده برای سردمداران گفتمان های سیاسی مسلط و معارض است. تحقیق حاضر باهدف شناسایی گفتمان های مسلط خانواده در مجلس شورای اسلامی و تحلیل جامعه شناختی آن ها، انجام گرفته است. این تحقیق با روش تحلیل گفتمان بر روی مذاکرات نمایندگان مجلس هشتم در موضوع قانون حمایت از خانواده صورت پذیرفته و چشم انداز نظری آن بر مبنای نظریه های عاملیت- ساختار، نظام کنش، بازنمایی و جهانی شدن تدوین شده است. یافته های حاصل از تحلیل متن و تحلیل زمینه مذاکرات نشان می دهد که نظم گفتمانی این مجلس در موضوع «خانواده و زنان»، شامل سه گفتمان (سنت گرای اصولگرا، سنت گرای اعتدالی و نوگرای اصلاح طلب) است وگفتمان «سنت گرای اعتدالی» با توجه به بافت و شرایط اجتماعی و حضور اکثریتی دربین مذاکره کنندگان، گفتمان مسلط بوده است. این گفتمان توانسته بین «گفتمان سنت گرای اصولگرا» (به عنوان گفتمان مسلط برساختار سیاسی و اقتصادی) و «گفتمان اعتدال گرای سنتی» (به عنوان گفتمان مسلط بر ساختار اعتقادی و عرف اجتماعی) ارتباط برقرار کند و از رویارویی این دو (مثلا در موضوع ازدواج موقت) جلوگیری نماید.
کلید واژگان: : تحلیل گفتمان, مذاکرات مجلس, گفتمان های خانواده, قانون حمایت از خانواده, جامعه شناسیThe study of the social and political history of Iran shows the importanceof the issue of women and the family for the leaders of the dominant andopposing political discourses. This study has been conducted with the aimof identifying the dominant discourses of the family in the IslamicConsultative Assembly and their sociological analysis. This study has beencarried out with the method of discourse analysis on the negotiations of theEighth Parliamentary Assembly on the topic of family protection law andits theoretical perspective is based on Agency-structure, system of action,representation and globalization theories. The results of the analysis of thetext and the analysis of the context of the negotiations show that, thediscourse's order of the parliament on the subject of "family and women"includes three discourses (fundamentalist traditionalism, moderatetraditionalism and modernist reformism), and the term "moderatetraditionalism" according to the context and social conditions and thepresence of a majority among the negotiators has been the dominateddiscourse. This discourse has been able to communicate between"fundamentalist discourse" (as the dominant discourse on political andeconomic structure) and “moderate traditionalism discourse" (as thedominant discourse on The structure of belief and social custom) andprevent the confrontation of these two (for example, on the subject oftemporary marriage).
Keywords: Discourse Analysis, parliamentary negotiations, family discourses, family protection law, Sociology -
تعیین رابطه بین میزان گرایش به دموکراسی و جامعه پذیری سیاسی به عنوان هدف اصلی تحقیق مطرح شده است. متغیرگرایش به دموکراسی براساس نظریات رابرت دال، شومپیتر، هانتیگتون، هابرماس، کوهن و کیملیکا به عنوان متغیر ملاک (وابسته) مطرح شده است و متغیر جامعه پذیری سیاسی و عوامل اجتماعی مشارکت سیاسی، آگاهی سیاسی، اعتماد سیاسی، قوم گرایی و انسجام سیاسی بر اساس نظریه های پارسونز، گیدنز، هانتیگتون، کیملیکا، هلد، رابرت دال و... مطرح شده است. حجم نمونه در این تحقیق به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب از جامعه آماری دانشجویان بومی (کرد) دانشگاه های مهاباد برابر با 354 نفر انجام شده است. در این تحقیق از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده های مورد نیاز بهره برده و به منظور بررسی پایایی ابزار تحقیق از روش آلفای کرونباخ و رگرسیون ساده و ضریب همبستگی پیرسون برای اندازه گیری فرضیه های اصلی و فرعی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها حکایت از تایید فرضیه های اصلی تحقیق دارد که بین میزان جامعه پذیری سیاسی و میزان گرایش به دموکراسی رابطه معنی داری وجود دارد و میزان گرایش به دموکراسی و جامعه پذیری سیاسی در حد متوسط به بالاست. هم چنین عوامل اجتماعی ازجمله مشارکت سیاسی، آگاهی سیاسی، قوم گرایی و انسجام سیاسی با میزان گرایش به دموکراسی رابطه معنی داری داردند و تنها رابطه اعتماد سیاسی با میزان گرایش به دموکراسی تایید نشده است.
کلید واژگان: گرایش به دموکراسی, جامعه پذیری سیاسی, دانشجویان, اعتماد سیاسیThe main purpose of study is to determine the relationship between thetendency towards democracy and political socialization. Democracy hasbeen proposed on the base of ideas of Robert Dahl, Schumpeter, Huntington,Habermas, Cohen and Kymlicka as dependent variable and politicalsocialization with its dimensions of political participation, politicalawareness, political trust, ethnicities and political solidarity has beenproposed based on the theories of Parsons, Giddens, Huntington, Kymlicka,Held and Robert Dahl. The population of the study was 354 students whowere selected by cluster stratified sampling method and a questionnairewas used for collecting required data. The results show that, there is ameaningful relationship between political socialization and the tendencytowards democracy and the rate of the tendency towards democracy andpolitical socialization is moderate to high. There is a meaningfulrelationship between social factors such as political participation, politicalawareness, ethnicocenterism and political coherence with the tendencytowards democracy. Also, there is no relationship between political trustand the tendency towards democracy.
Keywords: tendency towards democracy, Political socialization, Students, political trust -
شواهد موجود نشان می دهد زنان فقیر شهری به شکل های گوناگونی از طرد اجتماعی رنج می برند. این مقاله در سطح خرد و زندگی روزمره به جست وجوی ریشه های طرد اجتماعی در زندگی آن ها پرداخته و سعی کرده است بعضی از ابعاد این مسئله را روشن کند. روش تحقیق کیفی است و داده های تحقیق از مصاحبه های عمیق با 32 زن تحت پوشش کمیته امداد شهرستان ارومیه به دست آمده و نتایج با استفاده از رهیافت گراندد تئوری تحلیل شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد در زندگی این دسته از زنان، 5 مقوله عمده در شکل گیری طرد اجتماعی نقش دارد که عبارت اند از: «ضعف سرمایه فرهنگی»، «محدودیت های مادی»، «رویکرد منفی به فقرا»، «طرد ناشی از تجرد» و «حوادث منفی زندگی». دو مقوله عمده «اجتناب از ادغام اجتماعی» و «عواطف منفی» از پیامدهای این مسئله اند که باعث تقویت و تداوم این پدیده می شود. مقوله نهایی هسته، که در برگیرنده کل فرایند شکل گیری طرد اجتماعی است، با عنوان «شکست هنجار پیوند» مطرح شده است. در خصوص شیوه های ایجاد طرد اجتماعی، شکل های بسیار ظریفی از خوارسازی و محرومیت در زندگی زنان فقیر وجود دارد که با رویکردهای کمی یا اقتصادی قابل شناسایی نیستند.کلید واژگان: زنان فقیر شهری, طرد اجتماعی, کمیته امداد امام خمینی, گراندد تئوریExisting evidence shows that poor women who live in urban areas face different kinds of social exclusion. The present study investigates the roots of social exclusion in small scale and everyday life of these people aiming to clarify some dimensions of this problem. Qualitative method has been used in this study, and research data were collected through interviewing 32 poor women supported by Relief Committee of Imam Khomeini in Urmia. The results obtained from this study were analyzed by grounded theory approach. The obtained results showed that five factors including poor cultural capital, financial limitations, negative approach to the poor, being single and negative life events give rise to social exclusion in these womens life. Avoiding social unification and negative attitudes are two major consequences of this issue which strengthen this phenomenon. The final and central aspect which encompasses the entire process of social exclusion has been presented as norm-bonded failure. In terms of ways by which social exclusion happens, there are delicate forms of disgrace and deprivation in poor women's life which are not identifiable through quantitative or economical approaches.Keywords: Social exclusion, Grounded theory, urban poor women, Committee of Imam Khomeini
-
این پژوهش با هدف بررسی رابطه سرمایه فرهنگی با مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال 1393 انجام پذیرفت. جمعیت آماری این تحقیق 18540 نفر می باشد و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است ، که نمونه به دست آمده از این فرمول 376 نفر می باشد. روش تحقیق مورد استفاده پیمایشی است و از طریق پرسشنامه داده ها جمع آوری شده است . برای برآورد پایایی ابزار اندازه گیری از فرمول آلفای کرونباخ استفاده شده است . روش آماری دراین پژوهش شامل همبستگی پیرسون، آزمون t و آزمون F است که از برآورد های نرم افزار spss 20 استفاده شده است . نتایج تحقیق نشان می دهد بین متغیر میزان سرمایه فرهنگی و میزان مشارکت سیاسی با سطح معنی داری (001/0) و میزان آگاهی سیاسی با سطح معنی داری (001/0)، میزان مشارکت در تجمعات سیاسی دانشجویان با سطح معنی داری (001/0) و میزان سیاسی بودن گروه مرجع (دوستان) دانشجویان سطح معنی داری (003/0) و میزان مشارکت در انتخابات (001/0) و سطح عضویت در انجمن ها و احزاب سیاسی سطح معنی داری (001/0) رابطه معنی داری وجود دارد، اما بین سرمایه فرهنگی و احراز مناصب سیاسی باسطح معنی داری (28/0) رابطه معنی داری وجود ندارد. بین متغیر زمینه ای سن و میزان مشارکت سیاسی دانشجویان با سطح معنی داری (873/0) رابطه وجود ندارد، هم چنین بین میزان مشارکت سیاسی در سطوح مختلف تحصیلی (448/0) و جنسیت (726/0) تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما بین وضعیت تاهل با سطح معنی داری (009/0) تفاوت معنی داری وجود دارد. در پایان میزان مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز با سطح معنی داری (001/0) بیشتر از حد متوسط می باشد و میزان سرمایه فرهنگی دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز با سطح معنی داری (187/0)، در حد متوسط می باشد.
کلید واژگان: سرمایه فرهنگی, مشارکت سیاسی, آگاهی سیاسی, انتخابات, مناصب سیاسی و احزاب سیاسیThis study aims to investigate the relationship between cultural capital and political participation of Tabriz Islamic Azad university students in 1393. The study population is 18,540 people and Cochran formula is used for determining the sample size that is 376 people. The research method is survey and data were collected through a questionnaire. To assess the reliability of the measuring instrument, Cronbach's alpha was used. Statistical methods include Pearson correlation, t-test and F test. The results show that, there is a meaningful relationship between cultural capital and the following variables : political participation (with significance level of 0/001), political awareness (with significance level of 0/001), rate of participation in political gatherings (with significance level of 0/001), the reference group (friends) being political (with significance level of 0/003), the rate of participation in elections (with significance level of 0/001) and level of membership in associations and political parties (with significance level of 0/001). But there is not a significant relationship between cultural capital and taking political positions (with significance level of 0.28). In addition there isn’t a significant relationship between age and gender and students’ political participation. Also, there is a significant difference between students’ political participation and marital status (with significance level of 0/009). The political participation of Tabriz Azad University students with a significance level of (0.001) is higher than average, and their cultural capital with the level of significance of (0.187), is moderate.
Keywords: Cultural capital, political participation, political awareness, elections, political positions, political parties -
خانواده یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی است که اساس و پایه حیات اجتماعی محسوب می شود و در تعادل عاطفی، روانی و اجتماعی افراد موثر است. به دنبال تحولات و تغییرات رو به رشدی که در ساختار جوامع بشری به وجود آمده است، نهاد خانواده نیز از این تحولات بی نصیب نمانده و بعضادر بسیاری موارد، تغییرات شگرفی را در ساختار خود پذیرفته است، لذا ناسازگاری زناشویی در زمان حاضر تبدیل به یک مسئله اجتماعی شده است که به نهاد خانواده آسیب می رساند و به صورت اندک اندک جامعه را به وضعیت بحرانی و تامرز متلاشی شدن ارزش ها می کشاند. به همین دلیل برنامه ریزان اجتماعی لازم است این مشکل را به طور عملی مورد بررسی قرار دهند و علل و عوامل آن را شناسایی و برای رفع آن اقدام نمایند. با روش تحقیق پیمایش، اطلاعات مورد نیاز از 1400 نفر جامعه آماری 200 زن ناسازگار 50-15 ساله شهر تبریز به عنوان نمونه با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده است و از نمونه گیری مبتنی بر زمان استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشد که داده های آن را بااستفاده از برآوردهای نرم افزار spss نسخه20 و بر اساس روش های آماری مطابق با فرضیات تحقیق ، شامل همبستگی پیرسون، آزمون T و آزمون F و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. با توجه به یافته های حاصل از رگرسیون چند متغیره، ناکامی جنسی با (32/0) بیشترین سهم را در میزان ناسازگاری زناشویی دارد و در مجموع (41/0) میزان ناسازگاری زناشویی توسط متغیرهای ناکامی جنسی، پایبندی های مذهبی و پایگاه اجتماعی (پایین) تبیین می شود. براساس ضریب بتاهای به دست آمده رابطه ناکامی جنسی و پایگاه (پایین) با میزان ناسازگاری زناشویی مستقیم و ازطرف دیگر پای بندی های مذهبی رابطه معکوس با میزان ناسازگاری دارد.
کلید واژگان: ناسازگاری زناشویی, پای بندی های مذهبی, پایگاه اجتماعی, ناکامی جنسی و دخالت دیگران در زندگیThe family is one of the most important social institutions and sources of healthy community, and healthy family. Regarding to the growing of development and change in the behavior of human societies, the family is not deprived of these developments and in many cases; dramatic changes in its structure are accepted. Marital discord and at its peak divorce is a social phenomenon that they are Family damage. This study seeks to examine the relationship between social factors and sexual failure. Conducting the survey methodthe information of 200 women at 15-50-year-old that have conflict has been obtained by the time-based sampling method. According to the results of multivariate regression, sexual failure with 32% has the more share in the marital conflict. In total, 41 per cent of the maladjustment of commitmentsis explained by the conflict committed, religious commitmentsand social base (bottom). Based on Beta coefficient, the relationship between sexual failure and social base (bottom) with marital discord is direct and with religious commitments is inverse.
Keywords: marital discord, religious commitment, social base, sexual frustration, interference in others life -
امروزه پدیده سبک زندگی ازمختصات جهان نوین است و افراد برای توصیف کنش های خود و دیگران از مفهوم سبک زندگی استفاده می کنند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه میزان و نحوه استفاده از رسانه های جمعی با سبک زندگی شهروندان شهرتبریز انجام گرفت. روش مورد استفاده، پیمایش و جامعه آماری، کلیه شهروندان 64-15 شهرتبریز با تعدادکل 039/125/1 درسال 1393 است برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که در نهایت حجم نمونه آماری 400 نفر تعیین گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از فن پرسشنامه و برای آزمون فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون، کی دو و t-test استفاده شد. یافته های مربوط نشان دادندکه دو فرضیه کلی یعنی میزان نحوه استفاده شهروندان از رسانه های جمعی برحسب نوع سبک زندگی آنان متفاوت نیست ولی تک تک فرضیه های اختصاصی که به طریقی جزیی شده بودند تایید شدند. یعنی بین میزان استفاده از برنامه های تلویزیون ملی، رادیو و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و بین میزان استفاده از ماهواره، اینترنت و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن رابطه معنی داری وجود دارد و بین میزان گرایش به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده از برنامه های تلویزیون ملی، رادیو و بین میزان گرایش به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از برنامه های ماهواره، اینترنت رابطه معنی داری وجود دارد و در نهایت نوع سبک زندگی شهروندان بر اساس متغیرهای زمینه ای جنسیت، تحصیلات، سن، وضعیت تاهل متفاوت است.
کلید واژگان: سبک زندگی, رسانه های جمعی, شهروندانNowadays, lifestyle is one of the characteristics of the modern world and people in order to coordinate their actions with others use the concept of lifestyle. This study aimed to investigate the relationship between how to use media and the lifestyle of the Tabriz citizens. The method of the study is survey and its population is all Tabriz citizens (15-64 years old) in 1393 (1/125/039). In order to select the sample of the study, cluster sampling was used and Cochran formula was used to determine the volume of the sample (400). The data collected using a questionnaire and to test the hypotheses, Pearson correlation coefficient, chi-square and t-test were used. Findings show that, the use of social media by citizens is not different based on their lifestyle. But each specific hypothesis that was detailed was confirmed. It means that, there is a meaningful relationship between the use of national television, radio and the tendency of citizens to the traditional lifestyle and the use of satellite, Internet and the tendency of citizens to modern lifestyle. Also, there is a significant relationship between the tendency to traditional life style and how to use television, radio and tendency to modern lifestyle and how to use satellite programs and Internet. Citizens’ lifestyle is different according to the gender, education, age and marital status.
Keywords: lifestyle, Media, Citizens -
ایران به عنوان کشوری در حال انتقال از لحاظ ساخت سنی و سطح توسعه ای، طی دهه های اخیر کاهش باروری سریعی را تجربه کرده است. باروری و فرزندآوری در جمعیت های انسانی با دو جنبه زیستی و اجتماعی در ارتباط است. هدف از انجام این مطالعه شناسایی عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش به باروری است. با روش تحقیق پیمایش، اطلاعات مورد نیاز از 460 زن متاهل 50-15 ساله شهر تبریز به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای به دست آمده است. نتایج بدست آمده از تحلیل های دو متغیره و چند متغیره نشان دادند، باورهای مذهبی مهمترین عامل در گرایش به باروری زنان است. بطوریکه با توجه به یافته های حاصل از رگرسیون چند متغیره، باورهای مذهبی با 21 درصد بیشترین سهم را در میزان گرایش به باروری زنان دارد و در مجموع 30 درصد گرایش به باروری توسط متغیرهای باورهای مذهبی، فرزند ایده آل، سرمایه اجتماعی، مدت اقامت در شهر تبریز و پایگاه اجتماعی تبیین می شود. در تحلیل مسیر، متغیر سن زن بیش ترین اثر و متغیر پایگاه اجتماعی کم ترین اثر را بر میزان گرایش به باروری زنان دارد. در نهایت می توان نظریه های بونگارت، نوتشتاین، رانگ و بکر، و نیز نظریه های پایگاه اجتماعی، باورهای مذهبی و سرمایه اجتماعی را جهت تبیین رابطه عوامل اجتماعی با میزان گرایش به باروری مناسب دانست.کلید واژگان: گرایش به باروری, سرمایه اجتماعی, باورهای مذهبی, پایگاه اجتماعی, شهرنشینیIran as a developing country (in terms of age and development level), has experienced rapid fertility decline in recent years. Fertility and childbearing are closely related to biologic and social conditions of humans. The purpose of this study was to identify the connection of social factors with fertility tendency. Using multi-stage cluster sampling measurement method, the data was obtained from 460 married women 15 to 50 years in Tabriz. The findings of multi and two purpose analysis results showed that religious belief is one of the most important factors in womens tendencies to fertility. As shown in the results of multi-stage regression, the major part of tendency to fertility is religious belief (21%). Totally, religious belief, ideal number of children, social capital, the residence period in Tabriz and social status determine 30% of tendency to fertility. Findings of analysis showed that womens age and social status have maximum and minimum effect on fertility, respectively. Finally, Bongaarts, Notestein, Leibenstein and Becker (1986) theories and also theories of social status, religious beliefs and social capital are appropriate in determining the relationship between social factors and tendency to fertility.Keywords: Keyword tendency to fertility, social capital, religious belief
-
اخلاق حرفه ای و فرهنگ سازمانی یکی ازمسایل اساسی همه جوامع بشری و از مهم ترین عوامل درموفقیت یک سازمان است. مفهوم اخلاق حرفه ای و رابطه آن با فرهنگ سازمانی، درسازمان ها از جمله محورهای کلیدی است که امروزه مورد بحث و بررسی اندیشمندان در رشته های مختلف از جمله در جامعه شناسی سازمان ها قرار گرفته است، این پژوهش با هدف تعیین رابطه میزان پای بندی به اخلاق حرفه ای با سطح فرهنگ سازمانی در بین کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی در سال (1393-94) با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و توصیفی- همبستگی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی (135 نفر) می باشد. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از دو پرسشنامه استاندارد اخلاق حرفه ای مدل کادوزیر(2002) و فرهنگ سازمانی مدل استیفن رابینز(1997) با طیف لیکرت استفاده شد ، هر دو پرسشنامه از اعتبار و پایایی لازم برخوردار بودند و پایایی آن ها به ترتیب 84 /0 و 89/0 بود. پس از جمع آوری اطلاعات جهت تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS و آزمون فرضیه های تحقیق با استفاده از سه تکنیک آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t-test و تحلیل واریانس انجام گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که رابطه مثبتی بین دو متغیر اخلاق حرفه ای و فرهنگ سازمانی وجود دارد، به این معنا که با افزایش میزان پای بندی به اخلاق حرفه ای کارکنان در سازمان، سطح فرهنگ سازمانی آن ها نیز افزایش می یابد، به طور کلی می توان نتیجه گرفت اخلاق حرفه ای کارکنان با میانگین نمره کل 05/65 از میانگین مورد انتظار 48، در حد بالایی بوده است، هم چنین فرهنگ سازمانی کارکنان با میانگین نمره کل 18/118 از میانگین مورد انتظار 111، در حد متوسط بوده است.
کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, فرهنگ سازمانی و کارکنان فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربیProfessional ethics and organizational culture is one of the fundamental problems of all human societies. The concept of professional ethics and its relationship with organizational culture is one of the key topics discussed today by scholars in various fields such as sociology of organizations. This study aimed to determine the relationship between the level of adherence to professional ethics with the organizational culture among the employees of the Department of Culture and Islamic Ershad of West Azerbaijan(2014-2015),using survey and descriptive-correlative method. Statistical population includes all employees in West Azerbaijan Culture and Islamic Ershad (135). To collect the required information two questionnaires of “professional ethics of Kadvazier model” and “organizational culture model of Stephen Robbins” was used based on Likert scale. The validity and reliability of the questionnaires were ×/84 &×/89 respectively. The collected data were analyzed by SPSS software and the hypotheses tested using two techniques of coefficient correlation and variance analysis. The results showed that, there is a positive relationship between organizational culture and professional ethics. This means that by increasing the professional ethics of employees in organizations, organizational culture increase in general. It can be concluded that, the employees professional ethics with an average of 65.05 from expected average of 48 is in high level and their organizational culture with an average of 118.18 from expected average of 111is in medium.
Keywords: Professional Ethics, Organizational Culture, West Azerbaijan Culture, Islamic Ershad employees -
در غالب شهرهای جهان جرایم معمول، تهدیدی جدی برای حیات تمامیت فردی و دارایی های انسان - هاست. وقوع بیش از حد این جرایم در محیط های شهری نه فقط با اصول مسلم نظم اجتماعی تعارض دارند بلکه همراه خود ضایعات سنگین سختی و رنج انسان ها، به هدر رفتن منابع اقتصادی، سرخوردگی شهروندان و وخامت کلی در کیفیت زندگی را به ارمغان می آورند.این اثر با هدف مطالعه و بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با میزان گرایش به ارتکاب جرم در مناطق ده گانه تبریز انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق ازکل جمعیت 1494998 نفری ساکن در مناطق ده گانه شهر تبریز، جمعیت شهری 1216430 نفری بالای 15 سال ساکن در مناطق ده گانه شهر تبریز می باشد که با استفاده از فرمول کوکران و با روش های نمونه گیری تصادفی، تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. روش تحقیق به کار گرفته شده پیمایشی بوده و با ابزار پرسشنامه اقدام به گرد آوری داده های اولیه گردید. نتایج آزمون فرضیات نشان داد که بین میزان فقر و میزان گرایش به ارتکاب جرم مقدار 547/0، بین میزان دین داری افراد و میزان گرایش به ارتکاب جرم مقدار 617/0- ، بین میزان تراکم جمعیتی و میزان گرایش به ارتکاب جرم مقدار 296/0، بین میزان تراکم جمعیتی خلافکاران و میزان گرایش به ارتکاب جرم مقدار 569/0، بین میزان نابسامانی خانوادگی و میزان گرایش به ارتکاب جرم مقدار 705/0، بین میزان دسترسی به امکانات و فضاهای ورزشی- تفریحی و میزان گرایش به ارتکاب جرم مقدار 578/0- و بین سن افراد و میزان گرایش به ارتکاب جرم مقدار 113/0- رابطه وجود دارد. نتیجه رگرسیون برای فرضیه اصلی تحقیق نشان داد متغیر های میزان نابسامانی خانوادگی با ضریب 353/0، میزان دین د اری با ضریب 223/0 و هم چنین میزان فقر با ضریب 244/0 بالاترین تاثیر رگرسیونی را روی متغیر میزان گرایش به ارتکاب جرم دارند.
کلید واژگان: گرایش به ارتکاب جرم, عوامل اجتماعی, نابسامانی خانوادگی, فقر و دین داریIn most cities of the world, ordinary crimes are the serious threat to human beings personal integrity and his assets. Too much occurrence of the crime in urbane environments is not only inconsistent with the tenets of social order, but also, brings heavy losses, the loss of economic resources, frustrated citizens and general deterioration in the quality of life. This research conducted to examine the social factors associated with the propensity to commit crimes in ten districts in Tabriz. The population of the study is all people residents in 10 districts of Tabriz (1494998) and 1216430 people above 15 years old among whom 384 people were selected using Cochran and random sampling methods. The research method is survey and a questionnaire used to collect data. The results are as follows: there is relationship between poverty and tendency to commit crime as 0.547, between religiosity and tendency to commit crime as -0.617, between population density and tendency to commit crime as 0.296, between offenders’ population density and tendency to commit crime as 0.569, between family turmoil and tendency to commit crime as 0.705, between availability of facilities and spaces for recreation and sport and tendency to commit crime as -0.578, between age and tendency to commit crime as -0.113. Also, the regression results show that, family turmoil (0.353), religiosity (0.2230) and poverty (0.244) variables have the highest influence on the tendency to commit crime.
Keywords: tendency to commit crime, Social Factors, family turmoil, poverty, religiosity -
تحقیق حاضر با اتخاذ رویکرد بازتاب درپی این است که مشخص کند بین شرایط و زمینه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نیز جریان روشنفکری ایران بعد از اصلاحات ارضی از یک سو و از سویی دیگر فیلم های موج نو سینمای ایران چه رابطه ای وجود دارد. این تحقیق کیفی با به کارگیری تکنیک تحلیل نشانه شناختی به مطالعه این فیلم ها پرداخته است. یافته های این تحقیق نشان می دهدکه تحولاتی که در عرصه های ذکر شده جامعه ایران را تحت تاثیر قرار داده بود به طور مثبت یا منفی در فیلم های مورد مطالعه انعکاس داشته است. از جمله این تحولات می توان به موارد زیر اشاره کرد: تغییر ساختار اجتماعی در نتیجه مهاجرت به شهر ها، تغییر نقش اجتماعی زنان و حضور اجتماعی آن ها، تقابل سنت و مدرنیته، تغییر نظام اقتصادی بعد از اصلاحات ارضی، اقتصاد تک محصولی و وابستگی به نفت، رواج مناسبات سرمایه دارانه، رشد مصرف گرایی، فساد و ناکارآمدی حاکم بر حکومت، جو نارضایتی و بی اعتمادی عمومی، بوجود آمدن حرکات چریکی، غرب گرایی یا غربزدگی، ورود عناصر فرهنگی جدید، فقر فرهنگی، نقش اجتماعی مذهب، نفی غرب گرایی، بازگشت به خویشتن، تعریف جدید از دین، نقش اجتماعی روشنفکران، تقدیس مبارزه، انتقاد از روشنفکران به خاطر بی عملی و تسلیم شدگی و... .
کلید واژگان: موج نو, سینمای ایران, رویکرد بازتاب و تحلیل نشانه شناختیThe present study using reflection approach seeks to determine the relationship between social, economic, political and cultural conditions and Iranian intellectual movement after Land Reform from one hand and the new wave in Iran Cinematography from other hand.This qualitative research using semiotic analysis,studies these films.The findings showed that, the changes accrued in so-called grounds of Iran’s society had been reflected in studied movies positively or negatively. These changes are as follow:Changing in social structure resulted from migration to cities, changing in women’s social role and their social presence, the conflict between tradition and modernity, single-product economy and dependence on oil, the spread of capitalist relations and the growth of consumerism,changing in economic system after the Land reform, corruption and inefficiency of the government, public dissatisfaction and distrust, the emergence of guerrilla movements, the advent of elements of a new culture ,social role of religion, new definition of religion, the social role of intellectuals, sanctification of fight, criticism of intellectuals for inaction and yielding,… .
Keywords: new wave, Iran’ cinema, reflection approach, Semiotic analysis -
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه کلیشه های جنسیتی با گرایش به مشارکت اجتماعی در بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد شهر میاندوآب می باشد. این تحقیق با توجه به اهداف، ماهیت و نحوه انجام در زمره تحقیقات پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق 1300 نفر، که از بین آن ها با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی و بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه، برابر با 297 به عنوان پاسخگویان تحقیق انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشد که داده های آن را با استفاده از برآوردهای نرم افزار spss نسخه20، و بر اساس روش های آماری مطابق با فرضیات تحقیق، شامل همبستگی پیرسون، آزمون T و آزمون F و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته های تحقیق حاکی از این است که بین کلیشه های جنسیتی سنتی و مدرن و میزان گرایش به مشارکت اجتماعی به ترتیب با سطح معناداری (10/0) و (098/0) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. ولی با متغیر سن چنین رابطه ای وجود ندارد. بین کلیشه های جنسیتی مدرن و پایگاه اجتماعی با سطح معنا داری (42/0)، بین مشارکت اجتماعی و نوع قومیت با سطح معنا داری (22/0) تفاوت معنی داری وجود دارد. هم چنین بین وضعیت تاهل و میزان گرایش به مشارکت اجتماعی و بین کلیشه های جنسیتی سنتی و پایگاه اجتماعی تفاوت معنی داری وجود نداشت.
کلید واژگان: مشارکت, مشارکت اجتماعی, کلیشه های جنسیتی, نابرابری جنسیتی و دانشجویان دخترThe aim of this study was to investigate the relationship between gender stereotypes and social participation among female students of Islamic Azad University of Miyandoab. The research is a survey with respect to the objectives and nature. The population of the study was 1300 people of whom 297 were selected as the sample by random sampling and Cochran formula. Data gathered by a questionnaire and they were analyzed by Pearson, T and F test and regression multivariate analysis. The findings indicate that, there is a meaningful and positive relationship between modern and traditional gender stereotypes and social participation with their significance level (0.10), and (0.98) respectively. But, there is no significant correlation between age and social participation. Also, there is significant difference between the modern gender stereotypes and social base with significant level of (0.42), and between the social participation and ethnic group with significance level of (0.22). However, there is no significant difference between marital status and social participation and between traditional gender stereotypes and social base.
Keywords: participation, social participation, gender stereotypes, Gender inequality, female students -
پژوهش حاضر باهدف بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش دانش آموزان به رفتارهای نابهنجار انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسط شهر اهر تشکیل می دهند که تعداد 280 نفر از آن ها به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شده و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از تکنیک پرسشنامه گردآوری شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل های دو متغیره و چند متغیره، رابطه آماری معنی داری بین متغیرهای تعهد آموزشگاهی، تعهد خانوادگی، صمیمت خانوادگی، داشتن همسالان منحرف، احساس تبعیض در مدرسه، محل سکونت، پایه تحصیلی و پایگاه اجتماعی- اقتصادی والدین پاسخگویان با متغیر گرایش دانش آموزان به رفتارهای نابهنجار وجود دارد. بر اساس ضرایب بتای استاندارد، متغیر تعهد آموزشگاهی و تعهد خانوادگی بیشترین رابطه منفی را با متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار داشته اند، به طوری که روی هم رفته 30 درصد از تغییرات متغیر ملاک را تبیین می کنند. در کل، حدود 46 درصد از تغییرات متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار توسط متغیرهای مذکور قابل پیش بینی است.
کلید واژگان: گرایش به رفتارهای نابهنجار, تعهد آموزشگاهی, تعهد خانوادگی, همسالان منحرف, پایگاه اجتماعی- اقتصادیThis study aimed to investigate the social factors related with the tendency of students to abnormal behavior. The population consisted of all secondary school students in Ahar among whom 280 students were selected through stratified sampling method, and required information is collected using a questionnaire technique.Based on the results of the bivariate and multivariate analysis, there is statistically significant relationship between the variables of school commitment, family commitment, family intimacy, having deviant peers, perceived discrimination in the school, location, grade and parent’s socio- economic status with student tendency to abnormal behavior. Based on the beta coefficient standards, variables of commitment to the school and family have had the highest negative correlation with the tendency to abnormal behavior that explained 30 percent of criterion variables. In total, about 46% of the changes of tendency to abnormal behavior predicted by these variables.
Keywords: abnormal behaviors, school commitment, family commitment, deviant peers, socio-economic base -
موضوع پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش دانش آموزان به نوع گروه مرجع دوره متوسطه شهراردبیل است. جمیعت آماری 13548 نفربوده و برای تعیین حجم نمونه ازفرمول کوکران استفاده شده که نمونه به دست آمده از این فرمول 400 نفر می باشد. روش تحقیق، پیمایش (Survey) و از طریق پرسشنامه داده ها جمع آوری و برای تعیین اعتبار اندازه گیری نظر چند تن از اساتید به عنوان ملاکی برای اعتبار پرسیده وبرای برآورد روایی ابزاراندازه گیری از آلفای کرونباخ استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که متغیرهای دین داری، پیشرفت تحصیلی، پایگاه اجتماعی و جنسیت دانش آموزان با گرایش به نوع گروه مرجع تفاوتی معنی داری داشته اند و رابطه سایر متغیرهای پژوهشی یعنی مشارکت اجتماعی، شیوه مدیریت و استفاده ازرسانه های جمعی با گرایش به نوع گروه مرجع معنی دار نبوده است. هم چنین نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل آزمون رگرسیون چند متغیره نشانگر این است که متغیرهای پیشرفت تحصیلی، پایگاه اجتماعی، دین داری وجنسیت درمدل مذکور باقی مانده اند. گروه نخبگان و علمی با 3/32 درصد و گروه ورزشکاران 8/27 درصد به ترتیب اول و دوم و گروه اقتصادی با 8/1 درصد آخرین گروه مرجع انتخاب شدند.
کلید واژگان: گروه مرجع, پایگاه اجتماعی, دین داری, شیوه مدیریت و مشارکت اجتماعیThe subject of the present study is the examination of social factors related to the tendency of high school students to the reference group in Ardabil. Statistical population of this study is 13584 students and to determine sample volume, Cochran formula was used and 400students were selected. The research method is survey and data gathered by a questionnaire which was validated by some masters and senior expert students (as criterion validity). Also the reliability of the questionnaire estimated using cronbach alpha. The obtained findings show that there is a meaningful difference between tendency to the reference group and variables such as religiosity, academic achievement, social status and gender of students. Also, there isn’t a meaningful relationship between tendency to the reference group and variables such as social participation, management practices, and the use of mass media. The results of regression analysis indicate that, the variables of academic achievement, social status, gender of students and religiosity stay in the above-mentioned model. Elite group with 32/3percent and athletes with27/8 percent, were selected the first and second reference group respectively, and economic group with 3/32 percent was chosen as the last reference group.
Keywords: Reference group, Social status, religiosity, management practices, social participation -
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با روحیه کارآفرینی دانشجویان فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد
هدف اصلی این پژوهش بررسیعوامل اجتماعی مرتبط با روحیه کارآفرینی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامیواحد مهاباد است. باتوجه به ماهیت تحقیق، روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است.نمونه های آماری مشتمل بر 336 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی دانشکده فنیدانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد است که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ایانتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته روحیه کارآفرینیاستفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمارتوصیفی و آماراستنباطی، وازطریق نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان دادکه بینروحیه کارآفرینی دانشجویان فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد و مولفه های عواملاجتماعی هم چون سطح تحصیلات پدر، رشته تحصیلی، عضویت در شبکه های اجتماعی، سطحمهارت آموزی، میزان مطالعه و وضعیت تاهل درسطح 05/0<p رابطه معنا داری وجود دارد،ولی بین روحیه کارآفرینی و دیگرمولفه های عوامل اجتماعی هم چون تحصیلات مادر،استفاده از اینترنت، شغل والدین، محل سکونت، جنسیت، مقطع تحصیلی ودرآمد در سطح 05/0 <p رابطه معنا داری وجود ندارد.
کلید واژگان: روحیه کارآفرینی, عوامل اجتماعی, کارآفرین, ریسک پذیری, خلاقیت و نوآوریThe investigation of social factors related to the technical students’ entrepreneurship spirit in Mahabad Islamic Azad UniversityThe main goal of this study is the investigation of social factors related to the technical students’ entrepreneurship spirit in Mahabad Islamic Azad University. The research method is descriptive and statistical sample are 336 students from different levels who were selected by random sampling. Research-made questionnaire of the entrepreneurship spirit was used to gather the data, and the data analyzed in two levels of descriptive and inferential statistics using SPSS. Results show that there is a meaningful relationship between students’ entrepreneurship spirit and different components of social factors such as parents’ education level, university major, membership in social networks, the level of training, amount of study and marital status. Also, there isn’t a meaningful relationship between students’ entrepreneurship spirit and other components of social factors such as maternal education level, use of internet, gender, income, location, educational level, parents’ job.
Keywords: : entrepreneurship spirit, Social Factors, Entrepreneur, needs to succeed, creativity, risk-taking
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.