ghanbar mohammadi elyasi
-
امروزه مربیگری یکی از موثرترین ابزارها برای تغییر سازمانی و بهبود عملکرد مدیران است. جاری سازی این فرایند در سازمان مستلزم شناسایی مدیرانی است که شایستگی های لازم برای ایفای این نقش را داشته باشند. این پژوهش با روش نظریه داده بنیاد و بر مبنای فلسفی تفسیرگرایی برساختی با هدف شناسایی شایستگی های مدیران جهت ایفای نقش مربیگری ساماندهی شده است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه های نیمه ساختاریافته واقعه محور و مشارکت کنندگان در تحقیق پانزده نفر از مدیران میانی منتخب دو شرکت از شرکت های گروه مپنا بوده اند. داده های کیفی با استفاده از رویکرد نظریه ای چارمز و در بستر نرم افزار Max QDA تحلیل شده است. یافته های پژوهش شش شایستگی را ارایه داده است: شاخص های عملکرد موفق مدیر برای مربیگری (از منظر شاگرد)؛ باورهای مدیر برای مربیگری در قالب باورهای تسهیل کننده، مانند باور به توانایی افراد و آزادی عمل دادن، و باورهای بازدارنده، مانند ترس از دست دادن جایگاه؛ دانش مورد نیاز، شامل دانش های تخصصی مربیگری، پیش نیاز مربیگری، کسب وکار؛ مهارت های مورد نیاز مدیران برای مربیگری عبارت اند از: مربیگری، بازخورد، تشخیص روحیه شاگردی، بین فردی، ارتباطی، فردی؛ ویژگی های شخصیتی مورد نیاز مدیران در دو دسته ویژگی های شخصیتی مثبت و ویژگی های شخصیتی سمی[1] تقسیم بندی شد. در بخش آخر به انگیزه های شخصی مدیر و مرتبط با شاگرد و عوامل ضدانگیزشی مدیران در فعالیت مربیگری اشاره شد.کلید واژگان: شایستگی, مربیگری, شایستگی های مدیر برای مربیگری, نظریه داده بنیاد, گروه مپناToday, coaching is one of the most effective tools for organizational change and improving the performance of managers. Implementing this process in the organization requires identifying managers who have the necessary competencies to play this role. This research, which is based on Grounded Theory and philosophical interpretive-constructivism, has been organized in order to identify the competencies of managers to play the role of coaching. Data collection tools, semi-structured case-based interviews, and research participants were fifteen middle managers selected from two companies of Mapna Group companies. Qualitative data were analyzed using the Charmz theory approach in the context of MaxQDA software. The research findings have presented six competencies: indicators of successful manager performance for coaching (from the student's perspective); Manager's beliefs about coaching in the form of facilitative beliefs such as belief in the ability of individuals and freedom to act and deterrent beliefs such as the fear of losing a position; Required knowledge includes, specialized coaching knowledge, coaching and business prerequisites; Managers' skills required for coaching include: coaching, feedback, apprenticeship, interpersonal, communication and individual; The personality traits required by managers were divided into two categories: positive personality traits and toxic personality traits. In the last section, the personal motivations of the principal related to the student and the anti-motivational factors of the principals in coaching activity were mentioned.Keywords: Competency, coaching, manager competencies for coaching, Grounded theory, Mapna Group
-
یکی از زمینه های جدید مطالعه در سالیان اخیر مربوط به اخلاق کسب و کار و توسعه آن می باشد. ادبیات تحقیق حاکی از آن است که به طور کلی مصادیق ارزش های اخلاقی در برخی کارآفرینان اجتماعی و به طور خاص کسب و کارهای اجتماعی بیش از سایر کسب و کارها قابل مشاهده می باشد. با توجه به اینکه پژوهش در این زمینه بسیار اندک بوده و نیازمند مطالعه هر چه بیشتر جهت شناسایی ابعاد و عوامل موثر بر آن می باشد، فلذا در این مطالعه بررسی می شود که در تحقیقات توسعه اخلاق کسب و کارهای اجتماعی چه عناصری مد نظر قرار گرفته است. مطالعه حاضر از نوع توصیفی می باشد، به لحاظ هدف کاربردی بوده و بر اساس روش مرور سیستماتیک عنوان می گردد. جامعه آماری شامل کلیه مطالعات حوزه توسعه اخلاق کارآفرینی و کسب و کارهای اجتماعی در بازه زمانی از ابتدای انتشار تا سال 2022 و شامل 832 تحقیق است. شکست انتقال آموزه های اخلاق کسب و کار به محیط واقعی کار و نبود نظریه ها و مدل های تبیین کننده در این زمینه، از یافته های مهم مطالعه حاضر و مهم ترین شکاف تحقیقاتی شناسایی شده می باشد. همچنین انجام مرور متون سیستماتیک با استفاده از چارچوب وتن و استخراج مدل ساختار تیوری داده بنیاد از آن، یافته های دیگر این تحقیق می باشند.
کلید واژگان: توسعه اخلاق کسب و کار, کارآفرینی اجتماعی, کسب و کار اجتماعی, مرور نظام مندOne of the new fields of study in recent years is related to business ethics and its development. The research literature indicates that, in general, examples of ethical values can be seen in some social entrepreneurs and in particular social businesses more than other businesses. Considering that the research in this field is very little and it needs to be studied as much as possible to identify the dimensions and factors affecting it, therefore, in this study, it will be investigated what elements on the development of social business ethics is considered. The present study is descriptive, practical in terms of purpose and is based on systematic review method. The statistical population includes all studies in the field of development of entrepreneurial ethics and social businesses in the period from the beginning of publication until 2022 and includes 832 research. The failure of transferring the teachings of business ethics to the real work environment and the lack of explanatory theories and models in this field are among the findings of the present study and the most important research gap identified. Furthermore, conducting the systematic literature review by Whetten framework and exploit the model of grounded theory structure, are other findings of this research.
Keywords: Development of business ethics, social entrepreneurship, social business, systematic literature review -
هدف
ایده های کارآفرینانه، نقشی اساسی و اجتناب ناپذیر در فرآیند کارآفرینی دارند و اصطلاحا قلب این فرآیند نامیده می شوند. تحقیقات نشان می دهد با وجودی که برخی کارآفرینان نوپا در فرآیند به عینیت رساندن ایده، سطح یکسانی از انگیزه را تجربه می کنند، اما در هنگام پیگیری ایده، ترکیبی از فاکتورهای مختلف بر تصمیم آنها برای ادامه دادن یا ندادن آن ایده نقش دارد. به طوریکه برخی تصمیم به ادامه دادن مسیر تا رسیدن به مرحله تاسیس کسب و کار می گیرند، اما برخی در میانه راه همه چیز را رها می کنند. بر همین اساس پژوهش حاضر به این سوال پاسخ می دهد که چه عواملی در شکل گیری تمایل فرد به پیگیری ایده و پافشاری اش برای پیشبرد آن نقش داشته و مانع از رهاسازی ایده توسط فرد می شوند.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی بوده و دارای ماهیت اکتشافی می باشد و در راستای اکتشاف عوامل شکل گیری تمایل فرد به پیگیری ایده، بر استفاده از تحلیل مضمون در راستای داده های اسنادی تاکید دارد. جامعه آماری پژوهش، مجموعه مقالاتی هستند که به صورت صریح یا ضمنی به موضوع تمایل فرد به پیگیری ایده های کارآفرینانه پرداخته بودند. گردآوری داده ها به شیوه اسنادی انجام شد و به منظور انتخاب مقالات معتبر و تاثیرگذار با بار دانشی بالا، جستجوی مقالات، به نشریات انگلیسی زبان مبتنی بر داوری دقیق در حوزه مطالعاتی مدیریت و کارآفرینی و بدون در نظر گرفتن بازه زمانی خاصی محدود گردید. به این ترتیب، پس از جستجوی سیستماتیک اسناد، تعداد 29 مقاله از طریق بررسی های نظام مند انتخاب و سپس بر اساس رویکرد شش مرحله ای براون و کلارک تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها و نتیجه گیریپنج مضمون اصلی در رابطه با شکل گیری تمایل فرد برای پیگیری ایده های کارآفرینانه شناسایی شد که عبارتند از: احساسات موثر، ادراک کارآفرینانه، شناخت کارآفرینانه، انگیزه و چرخه ارزیابی و اصلاح ایده. نتایج پژوهش نشان می دهد چهار مولفه کلیدی شامل: احساسات فرد، ادراک فرد از ایده، رویکرد شناختی و انگیزه، در تمایل فرد برای پیگیری ایده های کارآفرینانه نقش دارند؛ به طوریکه ارتباطات درونی و تعاملات بیرونی این چهار مولفه باعث افزایش علاقه و توجه فرد به ایده شده و در نهایت با ایجاد برانگیختگی در وی، کارآفرین انرژی کافی برای غلبه بر چالش ها و پافشاری در ادامه دادن با ایده را بدست می آورد. همچنین در فرآیند توسعه و تکامل ایده، نتایج حاصل از سه عامل شبکه اجتماعی فرد، تیم سازی و تحلیل بازخوردها باعث تقویت یا تضعیف چهار مولفه فوق شده و بر میزان تمایل فرد برای پیگیری و توسعه ایده اش نقش دارند. این فرآیند به صورت یک چرخه تا تکامل نهایی ایده و تبدیل آن به فرصتی قابل اجرا در بازار ادامه می یابد و مرتبا تکرار می شود. در انتهای پژوهش و براساس یافته های بدست آمده، پیشنهاداتی برای مطالعات آتی ارایه گردیده است.
کلید واژگان: احساسات موثر, انگیزه, پیگیری ایده, درک ایده, شناخت ایدهObjectiveThe objective of this study was to design a digital marketing model for small online retail businesses in Iran using a mixed approach.
MethodsA mixed approach was used in this study, involving 11 experts in the qualitative section and 240 managers, entrepreneurs, and experts of small online retail businesses in the quantitative section. Data collection tools included semi-structured interviews and researcher questionnaires. Qualitative data analysis was conducted using the foundational data theory method and Max QDA software, while the partial least squares technique and SmartPLS 2.0 software were used to test hypotheses.
FindingsThe study identified six categories of factors affecting digital marketing in small online retail businesses in Iran, including causal conditions, contextual factors, strategies, central phenomenon, intervening factors, and consequences. The study proposed a digital marketing model based on these factors and found that the model had sufficient validity based on the results of the quantitative part of the study. The study identified targeted marketing as the main category of background conditions, time and cost management as the main categories of causal conditions, and indicators related to giving customers the right to choose, maintaining and retaining customers, providing services according to customers' needs, appropriate relationships with customers, and creating value as the main categories of digital marketing factors. The study also identified the competitiveness of companies as the most important intervening factor and economic development and service quality improvement as the main categories of outcomes.
ConclusionThe study's findings can be used to help small online retail businesses in Iran develop effective digitalmarketing strategies. The mixed approach used in this study, combining qualitative and quantitative methods, was effective in identifying the factors affecting digital marketing in small online retail businesses in Iran. The proposed digital marketing model can be a useful tool for small online retail businesses to improve their digital marketing performance and compete in the market. The study's findings highlight the importance of targeted marketing, time and cost management, and customer-focused digital marketing strategies in small online retail businesses in Iran. The model's validity was confirmed by the results of the quantitative part of the study. Overall, the study provides valuable insights into the development of digital marketing strategies for small online retail businesses in Iran.
Keywords: Affective emotions, Cognition, Motivation, perception, idea pursuing -
زمینه
یکی از زمینه های نوظهور مطالعات سالیان اخیر مربوط به آموزش اخلاق کسب و کار می باشد. پژوهش در این زمینه بسیار اندک بوده و نیازمند توجه و مطالعه بیشتر جهت شناسایی اهداف، ابعاد، مولفه ها و همچنین عوامل موثر بر آن می باشد. این مطالعه بررسی می نماید که در آموزش اخلاق کسب و کار چه ابعادی مد نظر قرار گرفته و محققان مختلف چه عناصری را بر آن موثر می دانند.
روشمطالعه حاضر توصیفی و به لحاظ هدف، کاربردی بوده که به شیوه مرور سیستماتیک انجام شده است. جامعه آماری آن کلیه مطالعات حوزه آموزش اخلاق کسب و کار در پایگاه داده اسکوپوس از ابتدای انتشار تا سال 2020 و شامل 832 تحقیق می باشدکه در نهایت 51 مقاله به عنوان نمونه انتخاب گردید. کدگذاری به کمک MAXQDA 10 انجام شده و نتایج با استفاده از چارچوب وتن بررسی شده است.
یافته هاشکست انتقال آموزه های دوره های اخلاق کسب و کار به محیط واقعی و نبود نظریه و مدل در این زمینه از مهم ترین شکاف های تحقیقاتی می باشد که یکی از عوامل اصلی آن، عدم توجه به زمینه در آموزش اخلاق کسب و کار می باشد.
نتیجه گیریمشارکت نظری این مطالعه شامل فهم بهتر اهداف، ابعاد و مولفه ها و همچنین عوامل موثر بر اخلاق کسب و کار به ویژه در حوزه آموزش می باشد. این امر به همراه شکاف مطالعاتی می تواند به عنوان مشارکت عملی در تدوین طرح درس و محتوا برای دروس اخلاق کسب و کار استفاده گردد.
کلید واژگان: اخلاق, اخلاق کسب و کار, آموزشBackgroundOne of the emerging fields of study in recent years is business ethics education. Research in this field is very limited and needs more attention and study to identify goals, dimensions, components and also the factors affecting it. This study examines what dimensions are considered in business ethics education and what elements are considered to be effective by different researchers.
MethodThe present study is descriptive and in terms of purpose, it is an applied study that has been done in a systematic review method. Its statistical population includes all studies in the field of business ethics education in Scopus database from the beginning of publication until 2020 and includes 832 researches, in which 51 articles were selected as a sample. The coding was performed using MAXQDA 10 and the results were analyzed using the Whetten framework
ResultsThe failure to transfer the teachings of business ethics courses to the real environment and the lack of theory and model in this field is one of the most important research gaps, one of the main factors is the lack of attention to the context in business ethics education.
ConclusionTheoretical participation of this study includes a better understanding of goals, dimensions and components as well as factors affecting business ethics, especially in the field of education. This, along with the study gap, can be used as a practical contribution to the development of lesson plans and content for business ethics courses.
Keywords: Ethics, Business ethics, Education -
هدفتوانمندکردن زنان می تواند موجب شود تا این قشر از جامعه قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای خود را بشناسند و با توجه به ظرفیت های خود به سمت اهداف حرکت کنند. در همین راستا و با توجه به اهمیت مقوله توانمندی در این پژوهش سعی شده است تا با مرور ادبیات و مقالات پراستناد در این حوزه به واکاوی ظرفیت های علمی موجود پرداخته شود.روشمطالعه حاضر با استفاده از مرور سیستماتیک به بررسی دستاورد های علمی در طول 10 سال گذشته (2020-2010) و بررسی 24 مقاله پراستناد در این حوزه پرداخته شد.یافته هادر مجموع بررسی و کنکاش در مطالعاتی که یک دهه ی اخیر پیرامون توانمند سازی زنان صورت گرفته است، حاکی از آن است که طیف وسیعی از ابعاد مختلف توانمندی و رویکردهای متفاوت توانمند سازی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. با این حال در پژوهش های پیشین جایگاه آموزش به ویژه آموزش کارآفرینی در بحث توانمندسازی زنان روستایی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.نتیجه گیریبا تلفیق برنامه های آموزشی کارآفرینانه در قالب ترویج فکرهای نو، ضمن ارایه آموزش های مهارتی برای فعالیت در بخش های اقتصادی، ارتقاء سطح دانایی و آگاهی زنان روستایی نسبت به شناخت واقع بینانه ای از ظرفیت ها و توانایی های خود، انتظار می رود بستری مطلوب برای بازآفرینی اجتماعی آنان فراهم شود.بر این اساس بررسی های بیشتر و انجام پژوهش های دقیق و جامع در خصوص به کارگیری این دو مفهوم (آموزش و توانمندسازی) در کنار یکدیگر به صورت مکمل، لازم و ضروری است. پژوهش های آینده می توانند با تمرکز بر توانمندسازی زنان روستایی، طراحی مدل آموزش کارآفرینی و اجرا و عملیاتی سازی آن را مدنظر قرار دهند.کلید واژگان: توانمندسازی, زنان, آموزش, کارآفرینی, مرور سیستماتیکPurposeEmpowering women can enable this section of society to recognize their strengths, weaknesses, opportunities and threats and move towards their goals according to their capacities. In this regard, and considering the importance of the category of empowerment in this research, an attempt has been made to review the existing scientific capacities by reviewing the literature and highly cited articles in this field.MethodThis study using a systematic review, the scientific achievements during the last 10 years (2020-2010) were reviewed and 24 highly cited articles in this field were reviewed. Based on this, first, after identifying the keywords, the articles published in Science Direct, Scopus, Springer, Sage Journals, and Google Scholar databases were considered for searching.FindingsOverall the study of studies on women's empowerment in the last decade suggests that a wide range of different dimensions of empowerment and different approaches to empowerment have been considered by researchers. However, in previous studies, the place of education, especially entrepreneurship education in the discussion of empowerment of rural women, has received less attention.ConclusionCombining entrepreneurial training programs in the form of promoting new ideas, while providing skills training for working in the economic sectors, raising the level of knowledge and awareness of rural women about a realistic knowledge of their capacities and abilities It is expected that a favorable environment will be provided for their social regeneration. Accordingly, further studies and conducting accurate and comprehensive research on the application of these two concepts (education and empowerment) together are complementary, necessary and essential. Future research can focus on empowering rural women, designing an entrepreneurship education model, and implementing and operationalizing it.Keywords: Empowerment, Women, Education, Entrepreneurship, Systematic review
-
در محیط کاری پیچیده و مبهم امروزی، مدیران کسب و کارها علاوه بر تلاش برای بقا سازمان، باید بتوانند زمینه رشد و بالندگی را فراهم آورند. مربیگری ظرفیت رشد را در سازمان تسهیل می کند. از همین منظر، هدف پژوهش حاضر شناسایی چارچوب انتخاب سبک مربیگری مدیران کسب و کارهای با رشد بالا است.این پژوهش از منظر هدف کاربردی بوده و با توجه به ماهیت اکتشافی تحقیق، از روش مطالعه موردی چندگانه استفاده شده است. به منظور ارایه یک چارچوب مفهومی با 19 مدیر، مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. برای تحلیل یافته های مصاحبه کدگذاری سه مرحله ای انجام شده است.یافته های این تحقیق نشان می دهد که رویکرد مدیران در انتخاب سبک مربیگری، رویکردی اقتضایی است. چارچوب مفهومی ارایه شده در این پژوهش بر اساس هدف-شیوه -مولفه های موقعیتی طراحی شده است. هدف از انتخاب سبک مربیگری تغییر در یادگیرنده در سه سطح دانش، نگرش و رفتار است. به منظور ایجاد این نوع تغییرات مدیران از سبک های چالشی، اکتشافی، توانمندسازانه و آگاهی بخشی استفاده می کنند. مولفه هایی که در انتخاب سبک مربیگری نقش دارند را می توان در 4 بعد، مربی، یادگیرنده، رابطه مربی - یادگیرنده و سازمان دسته بندی نمود. مدیران سبک مربیگری خود را براساس برخی مولفه ها از جمله: یادگیری چابکانه یادگیرنده، میزان سطح اعتماد بین مربی - یادگیرنده، ویژگی های سازمان و پویایی مدیر، انتخاب می کنند.کلید واژگان: سبک مربیگری کسب و کار, کسب و کارهای با رشد بالا, کارآفرینی, مربیگریBeing faced with a complex and uncertain business environment today, directors of enterprises, should, in addition to their struggle for the organization's survival, have the capability to pave the grounds for development and growth. Coaching is deemed a factor to facilitate the capacity for growth. From this angle, the objective of this research is to identify a framework for selecting a coaching style by managers of rapid growth businesses. This investigation is considered applied in terms of purpose in which a multiple case study method has been used with regard to the exploratory nature of research. In order to provide a conceptual framework, interviews have been carried out with 19 directors in a semi-structured arrangement and then the findings analysis has been coded in three stages. The findings illustrate that the managers choose their business coaching style based on contingency approach and the conceptual framework has been designed with respect to the goal, style and environmental conditions. The aim of coaching style is to bring about changes in the learner at the three levels knowledge, attitude, and behavior. To this end, the managers will apply challenging, exploratory, empowering and awareness-raising coaching styles. The factors affecting the choice of coaching style can be classified into 4 dimensions: coach, learner(student), coach-leaner relationship and organization. As such, the managers may choose their coaching styles with a view to a number of factors and components which, inter alia, include: the learner's agile learning process, level of trust between instructor-student, organizational characteristics and dynamism of a managerKeywords: Business Coaching style, coaching, Entrepreneurship, high growth firms
-
این پژوهش باهدف ارایه چارچوبی برای توسعه یادگیری کارآفرینانه در فناوری بلاک چین و با رویکرد تفسیری و با مصاحبه های رویدادمحور انجام شد. پژوهشگران، بلاک چین را به عنوان یک فناوری نوظهور و تحول گرا همچون اینترنت می شناسند. باتوجه به تحولاتی که فناوری بلاک چین قابلیت ایجاد آن را دارد، شناسایی فرصت های کارآفرینی و بهره برداری از این فناوری اهمیت بالایی پیدا کرده است. عدم توجه به آموزش در این صنعت نوظهور، منجر به ازدست رفتن فرصت هایی برای کارآفرینان در جهت تشخیص فرصت ها، ایجاد کسب وکار و حفظ کسب وکار در صنعت بلاک چین خواهد شد. از این رو، شناسایی منابع، روش های یادگیری و آموزش برای توسعه کارآفرینی در این صنعت پراهمیت خواهد بود. برای این منظور مصاحبه های نیمه ساختار یافته ای با 19 نفر از کارآفرینان یا مدیران ارشد صنعت بلاک چین که ساکن ایران هستند صورت گرفت و پس از کد گذاری مصاحبه ها، چارچوبی برای توسعه یادگیری کارآفرینان فناوری شناسایی شد. نتایج نشان می دهد که منابع یادگیری شامل چهار بخش یادگیری از کار- وظیفه، آموزش- انتشارات، تقلید- الگوبرداری و تعاملات انسانی- اجتماعی است که هرکدام نیز روش های متعددی را شامل می شوند. در این چارچوب علاوه بر منابع و روش های یادگیری، عوامل تسهیلگر شامل شش عامل انگیزه، علاقه مندی، فرایند زندگی شخصی، ماهیت محیط کسب وکار، ماهیت کسب وکار و ویژگی های شخصیتی شناسایی شد. شناسایی شش عامل محدود کننده شامل موانع اقتصادی، موانع اکوسیستم بلاک چین، موانع فناورانه، موانع حاکمیتی، موانع فردی و موانع نهادی از دیگر موارد این چارچوب است.
کلید واژگان: یادگیری کارآفرینانه, روش های یادگیری کارآفرینان, فناوری بلاک چین, کارآفرینان بلاک چینThis research attempts to propose a conceptual framework for developing entrepreneurial learning among blockchain entrepreneurs with an interpretative approach and event-based interviews. Researchers think of blockchain as a new revolutionary technology similar to the Internet. Given the changes that blockchain technology is capable of making, it has gained importance to identify entrepreneurship opportunities and put them into use. Dismissing this matter might lead to a loss of entrepreneurial learning opportunities and improving the methods used for guiding entrepreneurs to identify opportunities, start a business, and keep it. Therefore, it will be vital to identify the resources and learning and educational methods for entrepreneurial development. To do this, semi-structured interviews were conducted with 19 entrepreneurs or senior managers of the blockchain industry living in Iran. After coding the interviews, a framework was detected for developing entrepreneurial learning. The results show that entrepreneurial learning resources and methods consist of four sections including work-task, education-publication, imitation-modeling, and human-social interactions, each consisting of numerous methods. In this framework, in addition to learning resources and methods, six facilitating factors were identified, including motivation, interest, personal life process, business nature, nature of the business environment, and personal traits. Also, the identification of six limiting factors including economic obstacles, blockchain ecosystem obstacles, technological obstacles, government obstacles, personal obstacles, and finally institutional obstacles were another part of this framework.
Keywords: Entrepreneurial Learning, blockchain entrepreneurs, Blockchain technology, Entrepreneurs’ Learning Methods -
توانمندسازی کارآفرینی تاکنون کمتر بهعنوان رویکرد اساسی فقرزدایی پایدار مطرح شده است. توانمندسازی کارآفرینانه فقرا در ادبیات به دو صورت «توانمندسازی فقرا برای کارآفرینی» یا «توانمندسازی فقرا در اثر کارآفرینی» تعریف شده؛ با این حال، تبیین نظری جامعی برای توانمندسازی کارآفرینانه فقرا و اطلاع دقیقی از پیکره دانش آن وجود ندارد. این پژوهش که برحسب هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات توصیفی- اسنادی است، سعی دارد شاکله دانش تضمینشده توانمندسازی کارآفرینانه فقرا را دررابطه با مولفههای نظری آن شناسایی نماید. بدینمنظور، ابتدا بر اساس تعاریف موجود در ادبیات، سه مولفه نظری: نهادها، عاملیت کارآفرینانه و پیامدها، کشف شد. سپس پیکره دانش توانمندسازی کارآفرینانه فقرا، با جستجوی واژگان مرتبط با توانمندسازی، کارآفرینی، فقر/فقیر در موضوع مقالات پایگاه دبلیو.او.اس. (WoS) برای دوره 2019-1970 گردآوری، و به روش علمسنجی و با نرم افزار سایتنتاکسپلورر (CitNetExplorer) شناسایی شد. یافتههای این پژوهش شامل بر تعیین شاخصهای کتابسنجی حوزه، معرفی شش خوشه ی دانش «تامین مالی خرد»، « جامعه پایه هرم»، «قصد و انگیزه کارآفرینی»، «کاربرد فناوری و زیرساخت»، «سازماندهی نوآوری و بازاریابی شرکتهای فقرا»، و«کارآفرینی زنان»؛ و سپس تبیین شاکله دانش موجود مطابق با دو مولفه نهادها و عاملیت کارآفرینانه بود. عدم تشکیل برخی خوشههای مورد انتظار، با جستجو در پایگاههای عمومی تر دانش مورد بحث قرار گرفت. تطبیق پیکره دانش با مولفه های نظریه توانمندسازی کارآفرینانه فقرا، مشارکتهای مورد نیاز برای توسعه دانش و نظریه را مشخص میسازد.
کلید واژگان: پیکره دانش, تحلیل علم سنجی, توانمندسازی کارآفرینانه فقرا, سایتنتاکسپلورر, مولفه نظریEntrepreneurial empowerment is less regarded as a vital approach to sustainable poverty reduction. The literature defines entrepreneurial empowerment of the poor as either “empowering the poor for entrepreneurship” or “empowering the poor through entrepreneurship”. However, there is neither a comprehensive theoretical explanation nor a clear understanding about the body of knowledge on the entrepreneurial empowerment of the poor. This study, practical in the purpose and descriptive - documentary in data collection, aims to identify the body of certified knowledge on entrepreneurial empowerment of the poor in relation to its theoretical components. To do this, we first found three theoretical components based on the definitions in the literature: institutions, entrepreneurial agency, and outcomes. Then, we recognized the body of knowledge, by searching for keywords related to empowerment, entrepreneurship, poor and poverty in the WoS database through an extensive scientometric analysis over the period 1970-2019, using the CitNetExplorer software. Findings consisted of identifying bibliometric indices; introducing six knowledge clusters, including micro-finance, base-of-the-pyramid, entrepreneurial impetus, technology and infrastructure, organizing innovation and marketing of the poor's businesses, and female entrepreneurship. And accordingly, explaining the body of knowledge in relation to institutions and entrepreneurial agency. Besides, we researched in more general scientific databases to learn why some expected knowledge clusters were not discovered. Connecting the body of knowledge to the theoretical components identifies scientific and theoretical contributions.
Keywords: body of knowledge, CitNetExplorer, entrepreneurial empowerment of the poor, scientometric analysis, theoretical factor -
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین راه حل های ارتقای فرایند مربیگری در مدیریت استعدادهای سازمانی می باشد. چارچوب اصلی پژوهش کیفی است که جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، متخصصان حوزه منابع انسانی و مربیگری می باشد. روش نمونه گیری پژوهش، هدفمند و از نوع گلوله برفی است. درحقیقت، داده های پژوهش از طریق مصاحبه با 15 نفر از متخصصان حوزه منابع انسانی و مربیگری به اشباع رسید. داده های حاصل از مصاحبه به روش کدگذاری اشتراوس و کوربین [1] تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها 10 مقوله کلی بود. این مقوله ها شامل «برقراری ارتباط موثر بین مدیر و کارکنان»، «ایجاد شناخت دقیق مدیر و کارکنان از یکدیگر»، «پیش شرطهای مربیگری در سازمان»، «تسهیل فرایند انتقادپذیری و انتقادگری مدیر و کارکنان»، «فرایند تسهیل گری و مواجهه گری کارکنان»، «تسهیل فرایند آموزش و توسعه مدیر و کارکنان»، «ایجاد باور به توانستن در مدیر و کارکنان»، «تسهیل فرایند اجرای بهتر تصمیم توسط کارکنان»، «بهبود سیستم ارزیابی عملکرد»، «افزایش همکاری مدیر و کارکنان» می شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود در هر فرایند مربیگری از 10 مقوله مذکور جهت ارتقا و بهبود فرایند مربیگری استفاده شود..
کلید واژگان: توسعه منابع انسانی, فرایند مربیگری, مدیریت استعداد, مربیگریThe purpose of this study is to identify and explain ways to improve the coaching process in organizational talent management. The main framework of the research was qualitative which was used to collect data with a structured researcher-made interview. The statistical population of the research was human resources and coaching specialists. The research sampling method is purposeful and snowball. The research data was saturated through interviews with 15 experts in the field of human resources and coaching. Data from the interview were analyzed by Strauss and Corbin coding methods. The results of data analysis were 10 general categories. These categories include "effective communication between managers and employees", "creating accurate knowledge of managers and employees", "prerequisites for coaching in the organization", "facilitating the process of criticism and criticism of managers and employees", "process of facilitating and confronting employees", "facilitation the process of training and development of managers and employees", "build confidence in the ability of managers and employees", "facilitate the process of better implementation of decisions by employees", "improve performance appraisal system", "increase cooperation between managers and employees". According to the results of the present study, it is suggested to use 10 categories in each coaching process to improve and improve the coaching process
Keywords: Human resource development, Coaching Process, Talent management, coaching -
یکی از الزامات توسعه و پیشرفت جوامع و سازمان ها نوآوری، تغییر و تحول در سیاست ها و خط مشی ها و استفاده از مدل های خلاقانه در تصمیم گیری ها است. برای تحقق این هدف، سازمان ها باید در پی کشف فرصت ها و شناسایی راه حل ها و احتمال های جدید بوده و نوآوری را در تصمیم ها به کار گیرند. چگونگی شناسایی این فرصتها و استفاده از آنها همواره دغدغه خط مشی گذاران بوده و تلاشهایی در زمینه آن انجام شده، اما مدل جامعی که در کشور ما بتواند در یک سازمان دولتی منجر به تصمیم گیری کارآفرینانه شود تاکنون ارایه نشده است. بنابراین در صدد برآمدیم تا ابعاد، عوامل و عناصر موثر بر کارآفرینی خط مشی را در فرایند خط مشی گذاری تولید برق حرارتی شناسایی و مدل مناسبی برای کارآفرینی خط مشی برای این حوزه ارایه نماییم. برای تحقق این هدف، پژوهشی بنیادی و مبتنی بر روش ترکیبی اکتشافی انجام شد. بدین منظور در بخش کیفی با 18 نفر از صاحبنظران حوزه تولید برق که از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبه هایی انجام شد. در فرایند مصاحبه 244 کد باز، 84 کد گزینشی و 16 مولفه اصلی شناسایی شده و مدل کارآفرینی خط مشی در سه بعد زمینه ای، ساختاری و رفتاری ارایه شد. در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه و پس از سنجش روایی محتوایی آن، براساس نتایج آزمون تی تک نمونه ای تاثیر مولفه های شناسایی شده در بخش کیفی بر کارآفرینی خط مشی تایید و مولفه ها براساس آزمون فریدمن رتبه بندی شدند.
کلید واژگان: خط مشی عمومی, کارآفرینی خط مشی, کارآفرینان خط مشی, تحلیل مضمونOne of the requirements for the development of societies and organizations is innovation, change in policies and policies, and the use of creative models in decision making. To achieve this goal, organizations must explore opportunities and identify new solutions and possibilities, and apply innovation in decisions. How to identify these opportunities and use them has always been a concern of policy makers and efforts have been made in this regard, but a comprehensive model in our country that can lead to entrepreneurial decision-making in a government organization has not been presented so far. Therefore, we sought to identify the dimensions, factors and elements affecting the policy entrepreneurship in the thermal power generation production policy making process and to present a suitable model for policy entrepreneurship for this field. To achieve this goal, a fundamental research based on a combined exploratory method was conducted. For this purpose, in the quality section, interviews were conducted with 18 experts in the field of electricity generation who were selected through the snowball sampling method. In the interview process, 244 open codes, 84 selective themes and 16 main themes were identified and the policy entrepreneurship model was presented in three dimensions: contextual, structural and behavioral. In the quantitative part, using a questionnaire and after assessing its content validity, based on the results of one-sample t-test, the effect of the components identified in the qualitative part on entrepreneurship was confirmed and the components were ranked based on the Friedman test.
Keywords: Public Policy, Policy Entrepreneurship, Policy Entrepreneurs, Thematic Analysis -
تغییر رفتار، توانایی افراد در دستیابی به اهدافشان را تسهیل می کند. مداخله برای تغییر رفتار افراد عموما از طریق آموزش های مختلف حاصل می شود. با رشد استفاده از نظام مربی گری در مراکز شتاب دهی، این سوال مطرح می شود که آیا روش های مورد استفاده مربیان می تواند بر روی تغییر رفتار کارآفرینان نوپا اثرگذار باشد و رفتار آن ها را در جهت کارآفرینانه تر شدن تغییر دهد؟ در این مقاله، تلاش شده تا به این پرسش با استفاده از روش شبه آزمایشی جهت بررسی تغییر رفتار کارآفرینان نوپا پاسخ داده شود. به این منظور، 18 مرکز شتاب دهی در استان تهران انتخاب شدکه به ترتیب 188 و 114 کارآفرین نوپا در ابتدا و انتهای دوره شتاب دهی این مراکز به عنوان نمونه آماری مشارکت داشته اند. نتایج به دست آمده از داده های پرسشنامه بسته-پاسخ و برگرفته از ادبیات پژوهش و همچنین آزمون تی-زوجی نشانگر آن است که رفتارکارآفرینانه کارآفرینان نوپا در طی دوره شتاب دهی کارآفرینانه تر می شود. بعلاوه بر اساس نتایج آزمون رگرسیون مشخص شد، این تغییر رفتار در نتیجه روش های آموزش محور، رابطه محور و تجربه محور مورد استفاده مربیان حاضر در این مراکز بوده و میزان اثرگذاری روش های مذکور به ترتیب 278/0، 55/0 و 211/0 است. بنابراین روش های مربی گری بر تغییر رفتار کارآفرینان نوپا اثرگذار است و در این میان، روش های رابطه محور مربیان می توانند شدت اثرگذاری بیشتری را نسبت به روش های آموزش محور و تجربه محور بر روی کارآفرینان نوپا داشته باشند.
کلید واژگان: تغییر رفتار, رفتار کارآفرینانه, کارآفرینان نوپا, مربی گری کسب و کار, مراکز شتاب دهیPeople’s behavior change facilitates their goals achievement. Interventions targeting people’s behavior change are generally implemented through diverse types of education. With increasing use of coaching systems in accelerator centers, the question then arises as to whether the methods used by educators can affect the behavior of nascent entrepreneurs and change their behavior in a more entrepreneurial way. In this paper, we have attempted to answer this question using a quasi-experimental approach to investigate the behavior change of nascent entrepreneurs. For this purpose, 18 accelerator centers were selected in Tehran province, in which 188 nascent entrepreneurs were selected as statistical sample at the beginning of the acceleration period. 114 nascent entrepreneurs of all selected ones contributed also at the end of the period. Investigation of the questionnaires and Paired T-Test indicate that entrepreneurial behavior of nascent entrepreneurs during the acceleration period turn out to be more entrepreneurial. In addition, the regression test showed that this change in behavior is the result of educational, relational and experiential approaches used by the centers’ instructors and the effectiveness of the mentioned methods is 0.28, 0.55 and 0.21 respectively. Therefore, coaching methods affect behavior change of the nascent entrepreneurs. Relational methods are more effective compared to educational and experiential approaches for coaching nascent entrepreneurs.
Keywords: Accelerator Centers, Behavioral Change, Business Coaching, Entrepreneurial behavior, nascent entrepreneurs -
نشریه مدیریت فردا، پیاپی 62 (بهار 1399)، صص 207 -220
اکوسیستم کارآفرینی فناورانه شامل اجزاء و روابط مختلف و پیچیدهای است که همگی در جهت بروز و رشد کارآفرینی فناورانه در تعامل و ایفای نقش میباشند. محور اصلی این اکوسیستم فرد کارآفرین فناور بوده که علاوه بر برخورداری از ویژگیهای خاص، میبایست اقدامات مشخصی را در اکوسیستم به انجام رساند. علیرغم اهمیت فرد کارآفرین (فناور) در اکوسیستم کارآفرینی (فناورانه)، تاکنون متون و تحقیقات مرتبط به طور جامع و دقیقی به بررسی و تبیین نقشهای آنها در اکوسیستم نپرداخته است. پژوهش کیفی جاری در تلاش است تا با اتخاذ رویکرد ساختگرایی داده بنیاد، بهرهگیری از مصاحبههای عمیق و همچنین دادههای معتبر ثانویه نسبت به شناسایی و تبیین نقشهای کارآفرینان فناور در اکوسیستم کارآفرینی فناورانه اقدام نماید. در این مطالعه 27 مسیر شکلگیری و توسعه کسب و کار فناورانه مورد بررسی و تحلیل عمیق قرار گرفته که منجر به 14 نقش در قالب سه گروه گردیده است. اول، گروه نقشهای اصلی شامل مطالعه و تحقیق و توسعه، شناخت و تحلیل بازار و تجهیز منابع. دوم، گروه نقشهای پشتیبان نظیر شبکهسازی و تعاملات، رصد رخدادها و همکاری با افراد تخصصی دیگر. سوم، گروه نقشهای زمینهای (عام) مانند اعتمادسازی و تعامل با دیگر اجزاء اکوسیستم. این مجموعه نقشها که حسب ماهیت خود در تعامل و ارتباط با دیگر اجزاء اکوسیستم هستند به تعمیق ادبیات حوزه اکوسیستم کارآفرینی (فناورانه) کمک نموده و همچنین میتواند مبنایی اثربخش در جهت هدایت اقدامات کارآفرینان فناور به حساب آید.
کلید واژگان: اکوسیستم کارآفرینی, کارآفرینی فناورانه, نقشهای کارآفرینان فناور, روش داده بنیادManagement tomorrow, Volume:19 Issue: 62, 2020, PP 207 -220Technological entrepreneurship ecosystem (TEE) is comprised of various elements and complex relations that all interact with each other to enable the creation and growth of technological entrepreneurship. The technological entrepreneur, as the main constituent of this ecosystem, should possess specific characteristics and also must perform particular roles. Despite the importance of (tech) entrepreneur in the (technological) entrepreneurship ecosystem, we are facing with the lack of comprehensive and robust literature in this domain. The aim of this research is to identify and explain various roles of tech-entrepreneurs in the relevant ecosystem. In this path, we adopted a constructivist approach of grounded theory, conducted in-depth interviews and analyzed secondary sources. Totally, we analyzed 27 cases of technological entrepreneurship process that ended in the identification of 14 specific roles in three groups. First, the principal roles which are research & development, market analysis, and resource mobilization. Second, the supporting roles such as networking, incident monitoring, and cooperation with technical experts. Third, the general (contextual) roles like building trust, and proper interactions with other elements of the ecosystem. These roles which based on their nature are in relation and interaction with other elements of the ecosystem, can enhance the related literature of entrepreneurship ecosystem and also lead the actions of technological entrepreneurs.
Keywords: Entrepreneurship ecosystem, Technological entrepreneurship, Roles of technological entrepreneurs, Grounded theory method -
امروزه افکار عمومی و محققان کشورمان، تخطی برخی از فعالان کسب وکار از اصول اخلاقی را واقعیتی انکارناپذیر می دانند. درعین حال، می توان کارآفرینان موفقی را در صنعت غذا یافت که پای بندی آنان به اخلاق کسب وکار، زبانزد خبرگان کسب وکار است. نظر به ضرورت درک عمیق از ساختار تجربه زیسته این افراد، پژوهش کاربردی و کیفی حاضر با راهبرد نظریه داده بنیاد تلاش دارد به دلایل التزام آنان به اخلاق کسب وکار وقوف یابد. مولفان تلاش کردند تجربیات اخلاقی کسب وکاری مشارکت کنندگان را طی مصاحبه های عمیق بررسی و دلایل پای بندی آنان به اخلاق کسب وکار را احصاء کنند. جامعه پژوهشی منتخب، "کارآفرینان موفق صنایع غذایی" ایرانی بودند که واجد ویژگی های شهرت به اخلاق مداری در کسب وکار، مالکیت کسب وکار تثبیت شده و داشتن برند و نوآوری مکرر در محصول بودند. نمونه های نهایی نیز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و داده های میدانی طی ده مصاحبه واقع محور جمع آوری شد. تحلیل داده ها، با پیروی از نظریه داده بنیاد کلاسیک انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کارآفرینان مذکور تلقی دو گانه ای از اخلاق کسب وکار دارند. دغدغه آنان در کسب وکار، کسب فایده (سود و برکت) است که از طریق موازنه منافع کارآفرین و ذینفعان برطرف می شود. دلیل پای بندی شان نیز فایده مندی اخلاق است؛ یعنی التزام به اخلاق کسب وکار معطوف به فواید مادی و معنوی است که از اخلاق نصیب شان می شود.
کلید واژگان: پای بندی به اخلاق کسب وکار, کارآفرینان موفق, نظریه داده بنیاد کلاسیکToday public opinion and researchers in Iran believe violation of ethical principles is undeniable reality and public concern. However, there are successful entrepreneurs in food industry which their commitment to business ethics is rare. Due to need to deep understanding of alive experience of successful entrepreneurs and they flourish in business ethical actions, this applied qualitative research tries to explore subjects’ understanding of business ethics essence and their reasons to commitment to it, by classic grounded theory. Authors tried to explain their business ethical experiences on through deep interviews and find reasons to commitment. Research population is Iranian food industry successful entrepreneurs which identified by criterion like owners ownership of established firms, repeated innovation, ownership of brand; final selection has been down by purposeful sampling. Data has been gathered through ten event based interviews. Data analysis has been done through two real and theoretical coding by using classic grounded theory. Findings are that subjects have different understanding from business ethics. Their main concern is acquire benefit (interest and BREKAT) through guaranteed way and it is fulfilled by balancing self-interests and stakeholders interests in business weightier. However, stakeholders are different in their views. The reason for their commitment to business ethics is benefit which is functionalistic. Though, benefit for some of them is economic interest and business development, for others it is economic interest and BAREKAT which is result of satisfaction of latent stakeholder of business.
Keywords: Commitment to business ethics, Successful Entrepreneurs, classic grounded theory -
یک عامل توسعه خوشه بر اساس نقشها و وظایف خاص خود در مراحل مختلف فرایند توسعه خوشه که بر اساس مدل یونیدو شامل پنج مرحله انتخاب خوشه و عامل توسعه، مطالعه شناختی، تدوین چشم انداز و برنامه عمل خوشه، اجرای برنامه عمل، و در نهایت فاز نظارت و ارزیابی است در هر مرحله باید از شایستگی ها و قابلیتهای ویژهای برخوردار باشد. در این مطالعه به بررسی شایستگی هایی پرداخته شده که یکی از پیشنیازهای مهم و حساس موفقیت پروژه توسعه خوشه به شمار میرود. بر این اساس بررسی اعتمادپذیری عامل توسعه از نگاه ذینفعان خوشه و همچنین توانایی آن در ایجاد و ارتقای سطح اعتماد بین اعضای خوشه موضوع اصلی این تحقیق بود. در حقیقت هدف این پژوهش شناسایی شایستگی هایی است که سبب اعتمادپذیری عامل و توسعه سطح اعتماد در خوشه میشود. در این پژوهش کیفی، که با رویکرد روایتی انجام شد، با استفاده از مصاحبه های واقعمحور عمیق و نیمه ساختارمند با 16 نفر از عاملان توسعه خوشه و 6 نفر از ذینفعان خوشه شایستگی های مورد نظر شناسایی و تعیین شدند. این شایستگی ها عبارت اند از توانایی حساسسازی ذی نفعان، ایجاد مشارکت، متقاعدسازی، و نهایتا ایجاد ارزش افزوده.کلید واژگان: اعتماد, خوشه صنعتی, شایستگی, عامل توسعه خوشهA Cluster Development Agent (CDA) according to his specific roles and tasks in different stages of cluster development process – which includes 5 different stages based on UNIDO cluster development model, namely: cluster selection, CDA selection, diagnostic study, vision building and action planning, implementation and finally monitoring and evaluation – requires a different set of competencies in each stage. This study examines competencies which are of the most important and also critical prerequisites for the success of the cluster development project. Accordingly, investigating the trustworthiness of the CDA from the perspective of cluster stakeholders, as well as his ability to create and enhance the level of trust between cluster members, is the main subject of this research. In fact, the main goal of this research is identifying competencies that increase the trustworthiness of the CDA and develop the level of trust within the cluster. In this qualitative study with a narrative approach, using profound and semi-structured interviews with 16 cluster developers and six cluster stakeholders, the competencies were identified and determined. These competencies include the ability to: sensitizing stakeholders, create partnerships, persuasion, and finally creating added value.Keywords: trust, Industrial cluster, CDA, Competency
-
در قرن 21 اهمیت پای بندی رهبران کارآفرین به اخلاق کسب وکار به دلیل وقوع رسوایی های اقتصادی اخیر، همچون انرون و پارمالات بیشتر شده است. نظر به نقش کنونی کارآفرینان در ایجاد اشتغال و تولید محصولات نوآورانه و ضرورت درک ماهیت رسوایی های مذکور، پژوهش کیفی حاضر با روش تحلیل مضمون به کنکاش در ماهیت پایبندی رهبران کارآفرین ایرانی به اخلاق کسب وکار می پردازد. مولفان تلاش کردند تا تجربیات مشارکت کنندگان را در "دوراهه های" اخلاقی کسب وکاری بررسی نموده و التزام آنان به اصول اخلاقی را مورد تحلیل قرار دهند. جامعه پژوهشی منتخب، "رهبران کارآفرین" اقتصادی ایرانی بودند که به کمک معیارهایی همچون مالکیت کسب وکار تثبیت شده، نوآوری مکرر و مالکیت برند شناسایی شدند. نمونه های نهایی نیز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و داده های میدانی طی دوازده مصاحبه عمیق و واقعه محور جمع آوری شد. تحلیل داده ها نیز به شیوه تحلیل مضمون (استخراج شواهد مرتبط، کدگذاری اولیه و احصاء مضمون مشترک) صورت گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که پایبندی مشارکت کنندگان به اخلاق کسب وکار صور سه گانه متمایزی دارند که مولفان پیشنهاد می کنند سنخ شناسی التزام حداقلی به اخلاق کسب وکار (قانون گرایی)، التزام میانه (بازار گرایی) و التزام حداکثری (وظیفه گرایی) را به این پدیده نسبت دهیم.کلید واژگان: التزام, اخلاق کسب و کار, رهبران کارافرینOccurrence of business scandals like Enron and Parmalat around the world in recent decades, have increased the importance of business leaders and entrepreneurs’ commitment to business ethics. Today entrepreneurs strive to make employment and producing innovative products is in high rank in Iran. There is also a crucial need for deep understanding of above mentioned phenomenon to prevent its repetition. So this qualitative research (theme analysis) tries to explore the nature of the Iranian entrepreneur leaders’ commitment to business ethics. Authors tried to account the conception of subjects from the meaning of business ethics and explore their experiences in ethical dilemmas in their business and analyze their commitment to ethical codes. Statistical population is composed of entrepreneur leaders identified by business experts. Final selection of samples has been done by purposeful sampling and field data gathered by ten semi-structured and behavioral interviews. The thematic Analysis used to analyze the data (extract relevant evidence, initial coding and finding common themes). The finding of the research shows that common understanding of entrepreneur leaders from business ethics is integrity and honesty in producing products and offering services but their commitment to business ethics emerge in three different forms that authors propose a typology to this phenomenon; minimum commitment to business ethics (lawful), medium commitment (market-based) and maximum commitment (deontic).Keywords: commitment, business ethics, entrepreneur leader
-
با توسعه روزافزون سازوکارهای حمایتی و نظر به تاثیر بسزای آن ها در کاهش نرخ شکست کسب وکارهای نوپا، امروز شتاب دهنده های کسب وکار در سراسر جهان رشد نمایی داشته اند. اما متاسفانه، اغلب رویکرد این شتاب دهنده ها متمرکز بر ایده های اقتصادی و نه اجتماعی است. در حالی که بسیاری از کسب وکارهای اجتماعی قادر به حل معضلاتی اساسی می باشند و تاثیر اجتماعی بالایی دارند. از طرفی، چارچوب حمایتی منسجمی برای شتاب دهنده اجتماعی وجود ندارد و عموما به طور سلیقه ای خدماتی در شتاب دهنده ها ارائه می شوند. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف طراحی چارچوبی حمایتی برای شتاب دهنده های اجتماعی کسب وکارهای نوپا در مراحل مختلف انجام شده و بدین منظور هفت شتاب دهنده اجتماعی شناخته شده از اقصی نقاط جهان انتخاب و بررسی شده اند. پژوهش حاضر کاربردی بوده و از نظر رویکرد تحقیق کیفی- مطالعه چندموردی است. نتایج تحقیق نشان داد بازدید از کسب وکارهای اجتماعی و معرفی کارآفرینان در «مرحله ورود» ، آشنایی با مسائل اجتماعی، ساخت بازار اولیه، و مشروعیت و اعتمادسازی در «مراحل پیش شتاب دهی و شتاب دهی» ، و مشروعیت بخشی، جذب ذی نفعان، و اخذ مجوزهای ابتدایی لازم در «مرحله خروج» اهمیت زیادی دارند و کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.کلید واژگان: تاثیر اجتماعی, کسب وکار اجتماعی, شتاب دهنده, کسب وکار نوپاBy the advent of support mechanisms and due to their significant role in augmenting the failure rate of startups, today we are witnessing the exponential growth of startup accelerators around the Globe. But, unfortunately, the main approach of these accelerators is focused on economical and not social ideas. While a great number of social startups are able to solve fundamental problems and have high social impacts. In the one hand, there is not an integrated support framework for a typical social accelerator, and generally these entities render selective services. Thus, this research is conducted in order to propose a support framework for social accelerators according to different stages, and therefore seven social accelerators from different locations around the world are selected and studied. This research, which is a multiple case study, is an applied qualitative research- narrative research. The results revealed that visiting social businesses, and introducing social entrepreneurs at the “entry stage”, introduction to social problems, initial market building, legitimacy, and confidence building at the “pre acceleration and acceleration stages”, and legitimizing, absorbing the stakeholders, as well as obtaining the necessary permissions at the “exit stage” are of paramount importance, and are rarely emphasized in the extant literature.Keywords: accelerator, startup, social startup, social impact
-
مرکز خدمات توسعه کسب وکار به نهادهایی گفته می شود که خدمات ارزشمندی به منظور رشد و توسعه کسب وکارهای کوچک و متوسط به آنان ارائه می دهند. این مراکز بر مبنای نظریه رشد، هم چون هر سازمان دیگری به دنبال رشد و بهبود عملکرد هستند. بدین منظور ابتدا باید چالش ها و مشکلات این مراکز شناسایی و سپس در راستای حل آن برای دستیابی به عملکرد اثربخش اقدام کرد. این پژوهش از نظر هدف بنیادی بوده و برحسب گردآوری داده ها کیفی- داده بنیاد با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته به احصاء چالش های مرتبط با ورودی مراکز خدمات توسعه کسب وکار می پردازد. هم چنین به منظور بررسی نقش محدودکننده این چالش ها بر عملکرد این مراکز، دستاوردهای آنان به عنوان معیار عملکرد استخراج و ارتباط این دو تفسیر شد. جامعه آماری پژوهش را خبرگان و صاحب نظران مراکز خدمات توسعه کسب وکار ایران تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری هدفمند 12 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. تحلیل داده ها به روش کدگذاری اولیه و متمرکز انجام شد و نتایج پژوهش نشان داد که اساسی ترین چالش هایی که مراکز خدمات توسعه کسب وکار با آن مواجه هستند، «کمبود مشاوران توانمند» ، «نبود سیستم نظام مند شناسایی مشاوران» ، «عدم توانایی در همکاری با سازمان های دولتی» ، «عدم دسترسی به اطلاعات کسب وکارها» و «عدم باور به توان مراکز» هست.
کلید واژگان: چالش ها, دستاوردها, مرکز خدمات توسعه کسب وکارAbstract: Business development Services centers are one of the centers that provide valuable services for the growth of small and medium-sized businesses. These centers, based on growth theory, seek to grow and improve performance, like any other organization. Therefore, first, the challenges and problems of these centers should be identified and then addressed in order to achieve effective performance. In this research, it is attempted to analyze the challenges of the business development services centers in the organizational inputs with a semi-structured, in-depth interview, using the Grounded Theory approach. The statistical population of the study consisted of experts in the business development service centers in the country, who were interviewed by purposeful sampling. Data analysis was done by coding and categorization. The results of the research showed that the most important challenges faced by business development Service centers are the "provision of Unprofessional services", "the lack of competent counselors", "the lack of a systematic Identification of consultants », «inability to work with government agencies», «Lack of access to business information» and «lack of confidence in the ability of the centers».
Keywords: Business Development Services Center, Challenges, Grounded Theory -
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای نحوه تعامل شرکت مادر تخصصی و شرکت های تابعه در حوزه مدیریت منابع انسانی بر اساس سطح بلوغ فرآیندهای این حوزه در شرکت های تابعه است. مدل مورد استفاده مدل ارزیابی بلوغ فرآیندهای مدیریت منابع انسانی (فیلیپس)؛ از مدل های تدوین راهبرد منابع انسانی؛ است. نحوه انجام پژوهش مصاحبه حضوری با استادان و خبرگان و اجرای پرسشنامه محقق ساخته بوده است. مصاحبه با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته؛ تعیین نحوه تعامل در حوزه منابع انسانی بین شرکت مادر و شرکت های تابعه بر اساس سطح بلوغ شرکت های تابعه؛ با 5 نفر از خبرگان انجام شد. پرسشنامه محقق ساخته دوم؛ نحوه تعامل مابین شرکت مادر و شرکت های تابعه در حوزه منابع انسانی در سازمان های مادر تخصصی که با تلفیقی از مدل فیلیپس و سبک های تعامل در شرکت های مادر تخصصی گولد و کمپبل؛ نیز با استفاده از نظرات 30 نفر از استادان دانشگاه، کارشناسان منابع انسانی مادر تخصصی ها و متخصصین و خبرگان تکمیل گردید. در نهایت نتیجه گیری آماری بر روی این تعداد پاسخ انجام و با نظر اولیه خبرگان مقایسه گردید. برای تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه ها از نرم افزار SPSS16 استفاده و آمار توصیفی و استنباطی برای هر فرآیند دهگانه ارائه شد. یافته های پژوهش نشان داد که سطح بلوغ فرآیندهای مدیریت منابع انسانی شرکت های تابعه در نحوه تعامل مابین شرکت مادر تخصصی و شرکت های تابعه تاثیرگذار بوده و با بالارفتن سطح بلوغ فرآیند مدیریت منابع انسانی، میزان اختیاراتی که از سوی سازمان مادر در اختیار شرکت های تابعه قرار می گیرد، افزایش می یابد.کلید واژگان: مادر تخصصی, نحوه تعامل, راهبرد منابع انسانی, مدیریت منابع انسانی, مدل فیلیپس, ابزار ارزیابی فرآیندها (PST)This research is conducted to introduce a model for the interaction of the holding companies and their subsidiaries based on the maturity level of the human resource management processes of subsidiaries. Data were collected through interviews with university professors and experts, as well as questionnaires. The first oral questionnaire was given to 5 experts. The second one, developed based on Philips’PST model and interaction styles of Goold and Campbell, was administered to 30 professors, HRM spacialists in holding companies and other related experts. To reach statistical conclusion, the results acquired by the two questionnaires were compared. To analyze the data collected, SPSS16 software was used. Both descriptive and inferential statistics were used for the ten HRM processes. Findings show that the maturity level of the subsidiaries affect the interaction between the parent companies and their subsidiaries. With any increase in the maturity level of the subsidiaries, more authority is granted to them by their parent companies.Keywords: Holding Company, Interaction Styles, Human Resource Strategy, Human Resource Management, Philips Model, Process Survey Tool (PST)
-
کارآفرینان برای پیشبرد امور و فعالیت های مختلف کسب وکار خود مانند متقاعدکردن مشتریان نیاز به مهارت متقاعدسازی دارند. این پژوهش با هدف شناسایی محورهای توسعه قابلیت متقاعدسازی در کارآفرینان کارکشته انجام شده است. روش تحقیق برحسب هدف، کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات، کیفی- روایتی و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و به کمک رویکرد نظام مند و بهره گیری از روش کدگذاری می باشد. داده های تحقیق با استفاده از 11 مصاحبه که از کارآفرینان کارکشته به دست آمده بود و در مرحله بعد از طریق کدگذاری باز و محوری نتایج استخراج شده اند. در نهایت پس از دسته بندی مقوله ها، 11 محور اصلی برای توسعه قابلیت متقاعدسازی شناسایی و ارایه گردیده است. این محورها عبارتند از ارائه اسناد مرتبط با اعتبارسنجی محصول در مراکز معتبر، ارایه و برجسته سازی مشخصات کیفیت محصول برای مشتریان، ایجاد شراکت با دیگران، برجسته سازی مرجعیت علمی و تخصصی، تامل در تجربه های گذشته و برجسته سازی آن برای مخاطب، برجسته کردن مزایا و فناوری های نوین کسب وکار، برقراری ارتباط مبتنی بر عواطف و احساسات، برقراری ارتباط با افراد ذی ربط/ مسئولان، برندسازی و برجسته سازی برند محصول برای معرفی به مشتری، توجه به رضایت مشتری به منظور مجاب سازی و توجه به نیاز مخاطب.کلید واژگان: متقاعدسازی, تاثیرگذاری, کارآفرینان کارکشته, توسعه قابلیت, صنایع غذاییEntrepreneurs to promote their business affairs and various activities such as raising the required capital, attract and select qualified employees, persuade customers and suppliers for collaboration with their company with favorable conditions, needs the persuasion skill. Formally, Persuasion is a process where we are trying to motivate audiences to change their existing attitudes and behaviors. Persuasion skill helps to interact effectively with others and play an important role in the success of entrepreneurs. Therefore, this study have attempted to answer the question: What are the persuasion skills of entrepreneurs. Using narrative research, semi-structured interviews, systematic approach and take advantages of coding, axis of developing persuasion capabilities in entrepreneurial veteran have identified. The data obtained by means of 11 interviews of experienced entrepreneurs and then through open and axial coding results have been derived. Finally, after the classifying categories, 11 major axis to development capabilities of persuasion identified and introduced.Keywords: persuasion, influence, veteran entrepreneurs, developing capability
-
کسب وکارهای فناورانه به عنوان مسیری مهم جهت تجاریسازی و اشاعه فناوریها اثر مستقیمی در توسعه پایدار و سطح رفاه کشورها و جوامع دارند. شکلگیری و عملکرد مطلوب این کسب وکارها در گرو عملکرد مناسب زمینهای است که تحت عنوان اکوسیستم کارآفرینی فناورانه معرفی میشود. مقاله حاضر با رویکردی چند مرحلهای بدنبال شناسایی و تعریف ابعاد و مولفههای چنین اکوسیستمی با توجه به مقتضیات کشور ایران بوده تا زمینهساز توسعه و بهبود راهکارها و سیاستهای توسعه کارآفرینی فناورانه در کشور باشد. در این فرآیند در ابتدا با بهرهگیری از استراتژی فراترکیب ابعاد و مولفههای محتمل این اکوسیستم از حوزههای مرتبط شناسایی شده و سپس با بهرهگیری از استراتژی پیمایش و مبنا قراردادن پرسشنامه منتج شده از مرحله قبل، 19 مصاحبه ساختاریافته انجام و نتایج مربوطه مورد تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس 129 مولفه در دوازده بعد بازار، فرهنگ، کارآفرین فناور، استعدادها، آموزش و پژوهش، شبکه ها و تعاملات، پشتیبانی، سرمایه، حاکمیت، سازمانها، شرایط ویژه و زیرساخت برای اکوسیستم کارآفرینی فناورانه کشور نتیجهگیری شده است.کلید واژگان: اکوسیستم کارآفرینی فناورانه, ابعاد و مولفه های اکوسیستم, چارچوب اکوسیستم, فراترکیب, پیمایش کیفیTechnological entrepreneurship is an important path for technology commercialization and has direct effects on sustainable growth & welfare of nations. Formation and performance of these businesses depend on a proper context that is referred to as technological entrepreneurship ecosystem (TEE). This research by adopting a multi-stage procedure tries to identify and define the dimensions and components of this ecosystem with regard to Iran's specific conditions. At first, based on the meta-synthesis strategy possible dimensions and components of this ecosystem have been identified from the related sources. Then, by adopting the survey strategy and using the concluded questionnaire of the previous stage, we conducted 19 structured interviews. The analysis of resulted data ended in 129 components and twelve dimensions of market, culture, technological entrepreneur, talents, education & research, networks & interactions, support services, capital, governance, organizations, special conditions, and infrastructure for the technological entrepreneurship ecosystem in Iran.Keywords: Technological Entrepreneurship Ecosystem, Dimensions, Components of Ecosystem, Ecosystem Framework, meta-synthesis, Qualitative Survey
-
با توجه به نقش انکارناپذیر آموزش در توسعه ی جوامع، شناسایی شیوه های آموزش مقوله ای ارزشمند است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شیوه های آموزش کارآفرینی در حیطه ی عاطفی یادگیری با رویکرد «آموزش از طریق تفریحات سالم» صورت گرفته است. حیطه ی عاطفی یادگیری در دسته بندی سطوح یادگیری بلوم (1956) در کنار حیطه های یادگیری شناختی و روان-حرکتی مطرح می شود. در این پژوهش که از نظر روش، کیفی است، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، تجربیات بیان شده ی 13 نفر از خبرگان حوزه ی آموزش و کارآفرینی مستند شده و برای تحلیل روایت ها از روش کدگذاری و مقوله سازی استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اعضای نمونه ی آماری تحقیق از چهار شیوه ی آموزش کارآفرینی مطابق با رویکرد آموزش از طریق تفریحات سالم استفاده می کنند که در حیطه ی عاطفی یادگیری دانش آموزان است. شیوه های آموزش شناسایی شده شامل «سخنران میهمان»، «کارگاه آموزشی»، «ایفای نقش» و «بازدید علمی» است. شناخت مناسب این شیوه ها هم به مدرسان کارآفرینی و هم به سیاست گذاران آموزشی در تدوین برنامه ها و طرح درس های کارآفرینی کمک می کند.کلید واژگان: آموزش کارآفرینی, آموزش از طریق تفریحات سالم, یادگیری عاطفی, بازیConsidering the undeniable role of education in the development of societies, identifying educational methods is a worthwhile topic. The principal objective of this research is to identify the methods of entrepreneurial teaching in affective learning domain using the "Edutainment" approach. The affective domain is mentioned in Bloom's learning taxonomy (1956) beside cognitive and psycho-motor domains. In this study, which is conducted using a qualitative method, the experiences of 13 of the experts in the field of education and entrepreneurship has been documented through semi-structured interviews and the coding method has been used for analyzing the experiences. The results indicate that teachers employ 4 accordant methods with the Edutainment approach for teaching entrepreneurship in the affective learning domain of students which are guest lecturer, educational workshop, role-playing and field trips. Recognizing these entrepreneurial teaching methods can aid both entrepreneurship tutors and educational policy makers in formulation and preparation of entrepreneurship lesson plans and curriculum.Keywords: Entrepreneurship education, Edutainment, Affective learning domain, games
-
بحث «ماهیت میان رشته ای» یکی از مقوله های کلیدی مرتبط با ماهیت دانش کارآفرینی است. بخش عمده ای از کیفیت و اثربخشی فعالیت های آموزشی، پژوهشی و آفرینشی حوزه کارآفرینی تابع توجه به نوع و ماهیت دانش کارآفرینی می باشد. تامل عمیق در خصوص نوع و ماهیت دانش کارآفرینی برای ارتقاء اثربخشی فعالیت های این حوزه اهمیت شایانی دارد . درباره کیفیت میان رشته ای بودن دانش کارآفرینی دو نوع نگاه متعاقب وجود دارد : کارآفرینی به مثابه پیکره ای از دانش پراکنده و نامرتبط ، کارآفرینی به مثابه پیکره ای از دانش میان رشته ای نابالغ . با توجه به این نوع نگاه ها ،در این مقاله ی «مروری/ تحلیلی » تلاش می شود سئوال زیر مورد تامل قرار گیرد: بر اساس چه معیارهای می توانیم ماهیت میان رشته ای بودن دانش کارآفرینی را مورد ارزیابی قرار دهیم؟ . چهار معیار متعاقب برای قضاوت درباره میان رشته ای بودن دانش کارآفرینی مورد استفاده قرار گرفته است: موضوع ، خاستگاه ، انسجام و هدف دانش کارآفرینی . ارزیابی تحلیلی وضعیت دانش کارآفرینی بر اساس معیارهای مورد اشاره نشان می دهد که این حوزه از ویژگی میان رشته ای بودن برخوردار است. ، اما نیاز به رشد و تکامل جدی به ویژه در معیار «انسجام دانش» دارد.کلید واژگان: ماهیت میان رشته ای کارآفرینی, انسجام دانش کارآفرینی, تفکر میان رشته ای در کارآفرینیMuch of the effectiveness of training, research and creative activities of entrepreneurship is contingent on attention to the nature of entrepreneurship knowledge. Deep reflection on the type and nature of entrepreneurship knowledge is crucial for improving the effectiveness of entrepreneurship activities. There are two views on interdisciplinary nature of this field of study; Entrepreneurship as a body of fragmented and irrelevant knowledge, and Entrepreneurship as an immature interdisciplinary field. The purpose of this review, is to assess interdisciplinary nature of Entrepreneurship. The review of literature indicates that there are four criteria by which we could judge the nature of Entrepreneurship; subject matter, theoretical origin, knowledge integration and purpose of the field. Analytical assessments of the current state of Entrepreneurship that is based on the above-mentioned criteria state that Entrepreneurship has the characteristics of being an interdisciplinary field of knowledge, but still seriously need to evolve, especially in the criterion of "knowledge integrationEKeywords: Interdisciplinary nature of Entrepreneurship, knowledge integration, corporate Entrepreneurship (CE), CE research
-
عامل توسعه به فرد یا گروهی اشاره دارد که در فرایند توسعه خوشه نقشی محوری دارد و در اجرای پروژه توسعه خوشه نقش سکانداری و تسهیلگری را عهده دار است. موفقیت پروژه توسعه خوشه به طور مستقیم به شایستگی های عامل توسعه بستگی دارد. شایستگی های عامل توسعه به دو بخش شایستگی های عمومی و فرایندی تقسیم می شود. شایستگی های عمومی به مجموعه دانش، مهارت ها و ویژگی هایی اشاره دارد که انتظار می رود عاملان توسعه در همه مراحل توسعه خوشه از آن ها برخوردار باشند و به منظور دستیابی به عملکرد مناسب از خود بروز دهند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های عمومی عاملان توسعه خوشه های کسب وکار ایران انجام گرفته است. این تحقیق برحسب هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات کیفی- روایتی است. نمونه آماری این تحقیق براساس روش نمونه گیری هدفمند شامل 15 نفر از عاملان توسعه خوشه های کسب وکار منتخب ایران بوده است که افراد نمونه تا مرحله دستیابی به اشباع نظری انتخاب شدند. یافته های این تحقیق براساس روش کدگذاری به دست آمده اند و نشان می دهند شایستگی های عمومی عامل توسعه عبارت اند از: مهارت مذاکره و چانه زنی، مهارت اداری، رعایت اصول اخلاق حرفه ای، مهارت شبکه سازی اجتماعی موثر، مهارت تاثیرگذاری و متقاعدسازی، مهارت نهادسازی، مهارت ارائه و دریافت بازخورد و بهبود مستمر، مهارت الگوسازی و الگوبرداری، مهارت به کارگیری فنون یاددهی- یادگیری، تصمیم گیری مبتنی بر حل مسئله و مهارت به کارگیری فنون اطلاع رسانی و تبلیغات خوشه.کلید واژگان: خوشه کسب وکار, شایستگی, شایستگی عمومی, عامل توسعهCluster development agent (CDA) is a person or a group who has a central leading role and critical function in all stages of cluster development process. CDA as an important agent of change, has full authority in executing the cluster development project, where he has a leading and facilitating role throughout the cluster developing path. Therefore, it could be claimed that the success of the cluster development project directly depends on the CDA's competencies. CDA's competencies could be divided into two different categories: general and process-based competencies. General competencies refer to a set of knowledge, skills and traits which a CDA is expected to possess at all stages of cluster development process in order to illustrate an appropriate performance. The current study aims to identify CDAs general competencies in Iranian industrial clusters. This exploratory study has been done implementing qualitative narrative interviews with a sample of 15 CDAs who were purposefully selected and participated in the study. The interviews had been continued till when the theoretical saturation has been granted. Findings of the current study highlighted the CDA's general competencies as following: Negotiation and bargaining skill, Administrative skills, Professional ethics observance, Effective social networking skill, Influencing and persuasion skills, Institutionalizing skill, feedback giving and acceptance skills, role modeling and benchmarking skills, the teaching-learning skills, problem-based decision-making, information and cluster advertising skills. These findings are discussed and their implementations are outlined in the paper.Keywords: Business cluster, cluster development process, cluster development agent, Competency
-
با توجه به علاقه روزافزون کسب وکارهای ایرانی به استفاده از روش مرشدی رسمی به نظر می رسد که شناسایی دستاوردهای آن بر اساس تجربیات شرکت های ایرانی، ارزشمند باشد. به همین دلیل پرسش پژوهشی متعاقب مطرح می شود: دستاوردهای برنامه مرشدی رسمی از منظر مرشدها، شاگردها و متولیان حوزه منابع انسانی در سازمان ها کدامند؟ در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات موردنیاز از روش تحقیق موردکاوی و با فن مصاحبه واقعه محور یا روایتی استفاده شده است. شاگردان، مرشدها و متولیان برنامه مرشدی رسمی شرکت توگا به عنوان جامعه آماری پژوهش در نظر گرفته شدند. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند با 18 نفر در جامعه هدف مصاحبه واقعه محور صورت گرفت. تجربیات افراد، مستندسازی و سپس با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کوربین، جهت شناسایی دستاوردها تحلیل شد و مولفه های هر یک شناسایی گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که مرشدی رسمی دستاوردهایی برای سازمان، مرشد و شاگرد دارد که اعم آنها توسعه قابلیت های کارکنان، جانشین پروری، بهبود عملکرد سازمانی، توسعه شبکه های اجتماعی، افزایش رضایت درونی و توسعه مهارت های فردی است.کلید واژگان: مرشدی رسمی, مرشد, شاگرد, برنامه مرشدی, کارراهه شغلی, کارکرد روانی, اجتماعیThe Previous studies about formal mentoring program have revealed that organizations follow it by various intentions. The necessity of formal mentoring as a means to foster individual growth and development has been flourished among Iranian organizations. Defining mentoring outcomes based on Iranian experience is fruitful and valuable; hence the following research question is developed: What are formal mentoring program outcomes for mentors, protégés and human resources specialist'' viewpoints?
Narrative analysis and semi-structured interview (5W1H) have been used for gathering data from protégés, mentors and human resource specialists. Based on purposive sampling, 18 people of sampling population have been interviewed and, Strauss and Corbin coding was used to interpret the data. The protégés, mentors and organization mentoring outcomes have been determined in 3 groups. Research findings present that employee capabilities development, succession planning, reduce of turnover rate and organizational performance improvement for organization. It increases mentor's self-efficacy, personal development, satisfaction and social networks development and, its outcomes for protégés are performance improvement, career development, life satisfaction, and personal skill improvement and low turnover rate.Keywords: Official Morshedi, Morshed, followers, Morshed Programs, Career, Social, Psychological Function -
بر اساس یافته های پژوهش ها، مدیران برای پرورش شایستگی ها و بهبود عملکرد خود بیشتر شیوه های یادگیری غیررسمی را به کار می گیرند. اما این دغدغه تا کنون در محیط کسب وکار ایران پژوهش نشده است. لذا، هدف از انجام دادن این پژوهش شناسایی روش های یادگیری غیررسمی مدیران منابع انسانی است. به این منظور، با به کارگیری رویکرد روایتی و ابزار مصاحبه های واقعه محور، تجربه های ده نفر از مدیران منابع انسانی در ارتباط با طراحی و پیاده سازی یکی از سیستم های منابع انسانی شناسایی شده است. پس از کدگذاری سه مرحله ای، در مجموع هفت مقوله و 21 روش یادگیری برای مدیران منابع انسانی سازمان های بزرگ شناسایی شد. به منظور اولویت بندی روش های یادگیری مدیران منابع انسانی 301 پرسشنامه توزیع و جمع آوری شده است. نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد روش های یادگیری از طریق تعامل با مشاوران، کارشناسان و مدیران منابع انسانی، یادگیری از طریق گفت وگو با مشاور- معلم باتجربه و یادگیری از طریق مطالعه کتاب ها، مقالات و منابع علمی و یادگیری از شکست های کاری چهار روش یادگیری غیررسمی با اولویت بالاتر در بین مدیران منابع انسانی بوده است.کلید واژگان: پرورش, مدیران منابع انسانی, یادگیری غیررسمیBased on the research findings, managers use of informal learning practices in order to develop competencies and improve their performance. However, these concerns have not been studied so far in the Iranian business environment. The aim of this study is to identify informal learning methods of human resource managers. After a three-stage coding have been identified seven categories and twenty-one learning methods of HR managers in large organizations. To prioritizing Learning methods of human resource managers, 301 questionnaires were distributed and collected. The results of Friedman test show that the method of learning through interaction with consultants, experts, and human resource managers, learning through dialogue with the experienced teacher and learning by reading books, articles and scientific resources and learning from Working failures have higher priority among HR managers.Keywords: Development, Human Resource Managers, Informal learning
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.