به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ghasem ghorbani

  • هانیه دادگر، قاسم قربانی*، هادی شفایی مقدم
    توالی گوشته ای افیولیت کوه سیاه در شمال سبزوار و در پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد و عمدتا شامل هارزبورژیت، دونیت، لرزولیت، پیروکسینیت و عدسی های (لنزهای) کرومیتیت می باشند. درصد فورستریت الیوین در پریدوتیت ها  بین 91 تا 96 درصد بوده و در قلمرو پریدوتیت های ایزوبونین - ماریانا قرار می گیرند. میزان اکسید آلومینیم ارتوپیروکسن در هارزبورژیت ها و لرزولیت ها نسبتا پایین است و گرایش به ارتوپیروکسن های پریدوتیت های آبیسال- جلو قوس دارند. کلینوپیروکسن پیروکسنیت ها واجد اکسید آلومینیم و تیتان پایینی بوده و گرایش به پریدوتیت های جلوقوس داشته، در حالی که کلینوپیروکسن در هارزبورژیت ها و لرزولیت ها دارای اکسید تیتان و آلومینیم بالاتر است و در محدوده پریدوتیت های آبیسال واقع می گردند. اسپینل موجود در لرزولیت ها متمایل به پریدوتیت های آبیسال بوده، در حالی که اسپینل موجود در هارزبورژیت ها گرایش به پریدوتیت های جلوقوس و آبیسال نشان می دهند. اسپینل های دونیت ها دارای عدد کروم بالا بوده و به نظر می رسد که از یک مذاب بونینیتی در درجات بالای ذوب بخشی از یک منشا گوشته ای تهی شده تحت شرایط آب دار حاصل شده اند. شیمی کانی های پریدوتیت های مورد مطالعه بیانگر ماهیت دوگانه آبیسال - جلوی قوس - بونینیت هستند و به نظر می رسد که تکامل این سکانس گوشته ای در ارتباط با یک محیط فرافرورانش (سوپراسابداکشن) و حاصل از فرورانش زیر شاخه اقیانوس تتیس جوان  (خط درز (سوچر) سبزوار) به زیر ورقه البرز (توران) در زمان کرتاسه می باشد.
    کلید واژگان: شیمی کانی ها, پریدوتیت, پهنه فرافرورانش, کوه سیاه, افیولیت, سبزوار
    Hanieh Dadgar, Ghasem Ghorbani *, Hadi Shafaii-Moghadam
    The mantle sequence of the Kuh-Siah ophiolitic suite is located in N Sabzevar, Central Iran structural zone and consists mainly of harzburgite, dunite, lherzolite, pyroxenite, and chromitite lenses.  The Fo% of olivines in peridotites ranges between 91-96%, and plotting them in the Ezubonin-Mariana peridotites. The Al2O3 content of orthopyroxene in harzburgites and lherzolites is relatively low, showing a tendency towards orthopyroxenes of forearc-abyssal peridotites. The clinopyroxene in the pyroxenites also has low Al2O3 and TiO2 content and placing it in the forearc peridotite field. While this mineral in harzburgite and lherzolites have a higher content of Al2O3 and TiO2 and plots in the abyssal peridotites field. The spinel in lherzolites resemble oceanic peridotites, while in harzburgites, it shows a tendency towards forearc and oceanic peridotites. The spinels in dunites exhibit high Cr# and appear to be derived from a boninitic melt in high degrees of partial melting from a depleted mantle source under hydrous conditions. Based on minerals chemistry characteristics (indicating the dual nature of the MORB_IAT_BONINITIC), the evolution of this mantle sequence has been involved in a supra-subduction zone, resulting from the northward subduction of the sub-branch of Neotethys Ocean (Sabzevar suture) beneath the Alborz during the Cretaceous.
    Keywords: Minerals Chemistry, Peridotite, Supra-Subduction Zone, Kuh-Siah, Ophiolite, Sabzevar
  • ابراهیم محمدی گورجی، قاسم قربانی*، هادی شفایی مقدم

    گنبد های ساب ولکانیک آندزیتی - داسیتی نوده انقلاب و کوه کمرتنگ در دامنه شمالی نوار افیولیتی سبزوار و در بخش شمال شرق زون ساختاری ایران مرکزی واقع شده است. از نظر ژئوشیمیایی سنگ های مورد مطالعه دارای ماهیت متاآلومین، کالک-آلکالن تا کالک-آلکالن پتاسیم بالا، غنی شدگی از عناصر LREE و LILE و تهی شدگی در HREE و HFSE و آنومالی منفی در عناصر TNT (Ta-Nb-Ti) نشان می دهند و در یک محیط مرتبط با فرورانش تشکیل شده اند. با توجه به سایر ویژگی های ژئوشیمیایی آنها همچون میزان SiO2>62wt%، Al2O3>15wt%، Na2O>3.3wt%، MgO<2.2، Sr/Y>24، La/Yb>8، می توان این سنگ ها را به عنوان آداکیت-های غنی از سیلیس طبقه بندی کرد. ویژگی های پتروگرافی، ژئوشیمیایی و ایزوتوپی Rb-Sr و Sm-Nd ((87Sr/86Sr)i=0.7047-0.7045, ƐNdi=6.02-6.10) آداکیت های غنی از سیلیس مورد مطالعه نشان دهنده آن است که آنها از ذوب بخشی ورقه اقیانوسی فرورانده شده نئوتتیس (زیر شاخه دریا/اقیانوس سبزوار) به زیر توران در رخساره آمفیبولیت تا گارنت آمفیبولیت تشکیل شده اند و طی صعود به سطوح بالا هضم و آغشتگی خیلی کمی با پوسته قاره ای نشان می دهند.

    کلید واژگان: آندزیت - داسیت, آداکیت های غنی از سیلیس, ایزوتوپ های Sr-Nd, فرورانش
    E. Mohammadi Gorji, Ghasem Ghorbani *, Hadi Shafaii Moghadam

    Andesitic-dacitic subvolcanic domes of Nudeh Enghelab and Kuh Kamartang are located in the northern domains of the Sabzevar ophiolitic belt, and in the northeast part of the Central Iran structural zone. Geochemically, the studied rocks exhibit a metaluminous, calc-alkaline to high k-calc-alkaline nature, and are enriched in LILE and LREE and depleted in HFSE, HREE and negative anomaly in TNT elements, and have formed in an environment related to subduction zone. With attention to their other geochemical characteristics, such as a silica content (SiO2>61wt%), Al2O3>15wt%, MgO<2.2wt%, Na2O>3.3wt%, Sr/Y>24, La/Yb>8, can be classified these rocks as high silica adakites. The petrographical, geochemical and isotopic ((87Sr/86Sr)i=0.7047-0.7045, ƐNdi=6.02-6.10) characteristics display that the studied high silica adakites have been originated from partial melting of subducted oceanic slab of Neo-Tethys (Sabzevar sea/ocean sub-branch) under the Turan plate in amphibolite to garnet amphibolite facies and during the ascent to high levels, they show very little assimilation and contamination with continental crust.

    Keywords: Andesite, Dacite, High-Silica Adakites, Sr-Nd Isotopes, Subduction
  • قاسم قربانی*، فاطمه مردانی، هادی شفایی مقدم

    منطقه مورد بررسی از سرزمین های پی سنگی ایران در جنوب شرق شاهرود، شمال طرود و در شمال پهنه ساختاری ایران مرکزی است. مجموعه سنگ شناسی این منطقه طیف گسترده ای از سنگ های آذرین و دگرگونی با ترکیب های سنگی متنوع را شامل می شود. توده های گابرویی مورد بررسی بخش کوچکی از این مجموعه را تشکیل می دهند و کانی های شاخص تشکیل دهنده ی آنها شامل پلاژیوکلاز (لابرادوریت و بایتونیت)، پیروکسن (در گروه کلسیمی و از نوع اوژیت و کلینوانستاتیت)، اولیوین (کریزولیت)، بیوتیت و آمفیبول (در گروه کلسیمی و از نوع پارگازیت و پارگازیت هورنبلند) هستند. با توجه به شیمی کانی ها، ماهیت ماگمای سازنده این سنگ ها آهکی قلیایی بوده و گریزندگی اکسیژن طی تشکیل و تبلور آنها  بالا بوده است. دماسنجی های انجام شده برای این سنگ ها بیانگر توقف تبادل و تعادل نهایی کانی ها در دماهای 900 تا 1200 درجه سانتی گراد برای پیروکسن و دماهای 820 تا 990 درجه سانتی گراد برای آمفیبول است. فشارسنجی این سنگ ها بر پایه مقدار آلومینیم کل آمفیبول (مقدار Altotal بین 2 تا 5/2) مقادیر 52/6 تا 9/8 کیلوبار را برای کانی های پیروکسن، و 5 تا 7 کیلوبار را برای آمفیبول برآورد می نماید و این شرایط معادل با تشکیل و تعادل نهایی آنها در اعماق حدود 23 تا 32 کیلومتری پوسته پایینی هستند.

    کلید واژگان: دما-فشارسنجی, پیروکسن, آمفیبول, گابرو, شترکوه, جنوب شرق شاهرود
    Ghasem Ghorbani*, Fatemeh Mardani, Hadi Shafaii Moghadam

    The studied area is located in the southeast of Shahrood, north Torud, and northeast of the Central Iran structural zone. The area is one of the Iranian basement terrains which include a wide variety of igneous and metamorphic rocks. The study gabbroic bodies form a small part of this complex and their essential minerals are Plagioclase (labradorite, bytownite), pyroxene (calcic group and augite and clinoenstatite composition), olivine, biotite, and amphibole (calcic group and pargasite and pargasite hornblende composition). Based on the chemical composition of minerals, the magma forming of these rocks has calc-alkaline nature and during their crystallization, the fugacity of oxygen has been high. Geothermometry of pyroxene and amphibole suggest crystallization equilibrium temperatures at gabbroic rocks, for pyro,xene are  900-1200°C and for amphiboles are 820-990°C‑ respectively. Geobarometry calculation of these rocks, using an amount of total amphibole aluminum (Alt is between 2-2.5), estimated between 6.52 to 8.9 kbar and for pyroxene between 5 to 7 Kbar. These conditions are equivalent to the formation and final equilibrium at depth of 23 to 27 km of the lower crust.

    Keywords: Geothermobarometry, Pyroxene, Amphibole, Gabbro, Shotor Kuh, SE Shahrood
  • نگار گوانجی، زهرا طهماسبی*، محمود صادقیان، قاسم قربانی

    مجموعه سنگ‏ های آتشفشانی جنوب باختری طرود، بخشی از کمان ماگمایی سنوزوییک (ائوسن) در شمال پهنه ساختاری ایران مرکزی است. افزون بر روانه‏ های آندزیتی و بازالتی، میان لایه‏ های آهکی، آذرآواری ها (لیتیک‏ توف، کریستال لیتیک توف) و اپی کلاست‏ ها، این سنگ ها را همراهی می‏ کنند. سنگ‏ های بازالتی و آندزیتی سرشت کالک‏ آلکالن پتاسیم متوسط دارند و با غنی‏ شدگی از عنصرهای خاکی کمیاب سبک (LREE)، آنومالی منفی Nb-Ta-Ti و نسبت بالای LILE/HFSE شناخته می‏ شوند. ویژگی‏ های یادشده نشان دهنده پیدایش این سنگ‏ ها در پهنه های فرورانشی (کمان آتشفشانی حاشیه قاره ‏ ای) است. سنگ‏ های آتشفشانی بررسی شده محتوای SiO2 کم و مقدار Sr بالا دارند وبدون ناهنجاری چشمگیر Eu هستند و میزان Mg# آنها از 40 بیشتر است. این ویژگی ها نشان می دهند خاستگاه ماگمای اولیه سازنده آنها منبع گوشته‏ ای غنی شده بوده است. تغییرات Rb/Y در برابر Nb/Y نشان‏ دهنده غنی‏ شدگی به علت مولفه های فرورانش و یا نقش آلایش پوسته‏ ای در تحولات ماگمایی این سنگ‏ هاست. برپایه بررسی‏ های زمین شیمیایی، ماگمای مادر از خاستگاهی اسپینل لرزولیتی در ژرفای نزدیک به 80 تا 100 کیلومتر پدید آمده است که هنگام صعود ماگما، فرایندهای تبلور تفریقی و آلایش پوسته‏ ای آن رادچار تغییر و تحول کرده‏ اند.

    کلید واژگان: سنگ‏ های آتشفشانی, منبع گوشته‏ ای, آلایش, فرورانش, سنوزوییک, طرود
    Negar Gavanji, Zahra Tahmasbi *, Mahmoud Sadeghian, Ghasem Ghorbani

    The study area is located in the south of Damghan, 160 km south of Shahrood, and 17 to 30 km south of Torud village. The area geologically, lies in the Cenozoic magmatic belt, a part of the Alpine-Himalayan belt, in the north of the structural zone of Central Iran (Aghanabati, 2004). The Cenozoic magmatic belt has been studied by many researchers (e.g., Ghorbani, 2005; Khajehzadeh, 2009; Mardani-Beldaji, 2011; Tayefi, 2014; Yousefi, 2017). The volcanic rocks in the southern part of the Torud area have not been comprehensively studied. Therefore, it requires a detailed study. So, for the purpose of this study attempt has been made to investigate and to study the nature of magma, tectonic setting, and the petrogenesis of the volcanic rocks using the geochemical data of the whole rock. Also, the results of this study have been compared with some areas belonging to the Cenozoic Era located in the north of the structural zone of Central Iran.

    Regional Geology:

    The area under study in the Torud-Moalleman magmatic belt belongs to the Chah-Shirin-Sabzevar-Khaf magmatic complex, located in the western part of this magmatic complex. In this magmatic belt, the Eocene volcanic rocks, including the main volume of igneous rocks are basic to acidic in composition. The predominant rocks are basaltic to intermediate rocks. The Torud-Moalleman magmatic belt is mainly composed of volcanic rocks with a lithological composition consisting of olivine-basalt, basalt, andesite, and dacite rocks and their pyroclastic equivalents, as well as plastic and limestone interlayers.

    Analytical methods

    During field surveying, 50 samples of the volcanic rocks with the least alteration were collected. From these samples, 30 thin sections were prepared for microscopic studies and 11 samples were selected for ICP-MS geochemical analyses for minor elements and XRF for major elements and were sent to ACME Laboratory in Vancouver (Canada). GCDkit, Excel, and Corel Draw software were used to check the results obtained from the whole rock chemistry analyses and drawing diagrams.

    Petrography:

    The study rocks include volcanic rocks ranging from andesite to basalt. The basalts are dark gray to black in color with glomeroporphyritic, microlithic, sieve, and trachytic textures containing plagioclase and clinopyroxene as the main minerals. These minerals along with olivine and magnetite can also be seen in the form of microcrystals in the background of the rock, and their accumulation have created the glomeroporphyritic texture in these rocks. Secondary minerals are chlorite, iron oxide, zeolite (natrolite and analcime), calcite, and gypsum, filling the holes.The andesites are light gray to slightly dark with porphyritic and glomeroporphyritic textures and are dominated by amphibole (green and brown hornblende), plagioclase, and clinopyroxene as the main, biotite, iron oxide, sphene, and zircon. as the minor, as well as sericite, chlorite, calcite, and epidote as the secondary minerals.

    Whole Rocks Chemistry :

    The data obtained from the whole rock geochemical analyses display that the volcanic samples of the Torud area are classified as the andesite and basalt, placed mostly in the range of calc-alkaline series (medium potassium). LREE and LILE enrichment, HREE and HFSE depletion and Nb, Ta, and Ti negative anomalies of these rocks point to their formation in subduction zones. Also, as the tectonic diagrams display the rocks belong to the active continental margin. The rocks under study have mostly mantle origin and are derived from an enriched lithospheric mantle. The flat HREE patterns also show that melting occurred in the mantle, above the stability field of garnet. Therefore, the parent magmas were formed by the melting of spinel lherzolite at a depth of 80 to 100 km and evolved due to fractional crystallization as well as contamination caused by subducted sediments and the continental crust.

    Discussion

    The rare elements pattern of the study rocks in spider diagrams show the cogenesis of these rocks and the role of differential crystallization as the main mechanism of their formation. Based on geochemical data, the study samples and compared volcanic rocks share similar characteristics. Therefore, the normalized REE patterns with chondrite (Nakamura, 1974) NMORB (Sun and McDonough, 1989) and MORB (Pearce, 1983), indicate the enrichment of LREEs (such as La, Ce) and LILEs (e.g., Ba, K, U, Pb, Cs) compared to HREEs and HFSEs (i.e. Nb, Ta, Ti, P) indicating that the rocks under study were formed in the active continental arc margin. The samples have no negative anomaly of Eu. Volcanic rocks with the age of late Eocene and Oligo-Miocene and basaltic to trachy-basaltic composition range from alkaline to sub-alkaline rocks and volcanic rocks with the age of middle Eocene with andesite to trachy-andesite composition have the nature of calc-alkaline.

    Conclusions

    The volcanic rocks in the south of Torud, with calc-alkaline and medium potassium nature, are mainly composed of basalt and andesite characterized by LREE enrichment, negative Nb-Ta-Ti anomaly, and the high ratio of LILE/HFSE. These characteristics point to the formation of these rocks in the subduction zones.The rocks under investigation have low SiO2 content, high amounts of Sr, no significant Eu anomaly, and Mg# content greater than 40. These geochemical features indicate a mantle source for the studied volcanic rocks. The changes of Rb/Y versus Nb/Y show the enrichment by subduction components or crustal contamination in the magmatic evolution of these rocks. Based on the geochemical investigations, the productive magma originated from a spinel lherzolitic source at a depth of about 80 to 100 km; during the ascent of magma, as a result of fractional crystallization and contamination, the magma derived from the mantle has been enriched and gave rise to lithological diversity.

    Keywords: volcanic rocks, mantle source, Contamination, Subduction, Cenozoic, Torud
  • قاسم قربانی، ابراهیم رحیمی *، امیر شاکریان

    سودوموناس آیروژینوزا یک پاتوژن موجود در آب است که برای بهداشت عمومی نگرانی های زیادی را به وجود آورده است. بسیاری از منابع آب محیطی به طور بالقوه مخزنی برای سویه های پاتوژنیک سودوموناس آیروژینوزا هستند. باتوجه به این که یک پاتوژن فرصت طلب است و مشکلات جدی را به وجود می آورد پس شناخت پاتوژنز، مقاومت آنتی بیوتیکی، تنوع ژنتیکی و روش های حذف آن از آب آشامیدنی لازم به نظر به نظر می رسد. در مورد بیماری زا بودن سودوموناس آیروژینوزا مطالعات زیادی صورت گرفته و ثابت شده است که یک فرآیند چندعاملی است. سودوموناس آیروژینوزا دارای دو سیستم سنجش حدنصاب به نام های las و rhl است که ارتباط سلول به سلول را از طریق تولید مولکول های سیگنال دهنده که اوتوایندیوسر نام دارند تسهیل می کند تا گیرنده های خاص را هدف قرار دهند. به دلیل اینکه سودوموناس آیروژینوزا نفوذپذیری کمی در غشای خارجی دارد و ازآنجایی که غشای خارجی به عنوان یک مانع عمل می کند، ذاتا به آنتی بیوتیک های مختلف مقاوم است. هنگامی که تحت فشار انتخابی آنتی بیوتیک قرار می گیرد، پاسخ القاشده بقای باکتری را تسهیل می کند و مقاومت آنتی بیوتیکی ایجاد می کند. مطالعات نشان می دهند که اندازه بزرگ ژنوم و پیچیدگی آن، باعث شده است که این باکتری با انواع محیط های مختلف سازگار و در آنجا رشد کنند. وجود این باکتری و ماندگاری آن در آب های محیطی خطر بزرگی برای سلامت عموم است و برای شناسایی کامل و تعیین کمیت سویه های MDR سودوموناس آیروژینوزا در بیمارستان ها و مقایسه ی آن ها با سویه های موجود در جامعه یا سایر فاضلاب ها لازم است مطالعات بیشتری انجام گیرد.

    کلید واژگان: سودوموناس آیروژینوزا, آب, بیماریزایی, MDR, ضدعفونی کننده
    Ghasem Ghorbani, Ebrahim Rahimi*, Amir Shakerian

    Pseudomonas aeruginosa as a waterborne pathogen is a growing concern to public health sectors. Many sources of environmental water could potentially be acting as a reservoir for potentially pathogenic strains of P. aeruginosa. Due to the fact that P. aeruginosa is an opportunistic pathogen and causes serious problems, it seems necessary to know the pathogenesis, antibiotic resistance, genetic diversity and methods of removing it from drinking water. The pathogenesis of P. aeruginosa has been extensively studied and proven to be a multifactorial process, mediated by quorum sensing. P. aeruginosa possess two quorum sensing systems, las and rhl that facilitate cell to cell communication through production of signalling molecules termed autoinducers to target specific receptors for activation. P. aeruginosa is intrinsically resistant to various antibiotics due to a low permeability in the outer membrane, which acts as a selective barrier. However, this bacterium is a highly diverse pathogen that is capable of adaptation to the surrounding environment. When subjected to antibiotic selective pressure, the induced response facilitates bacterial survival and develops antibiotic resistance. literature suggests that the large genome size and genome complexity are responsible for the ability of this bacterium to adapt and thrive in a diverse range of environments. The presence and persistence of these bacteria in environmental waters may pose a great risk to the public health and requires further work to fully characterize and quantify the input of MDR P. aeruginosa strains from the hospitals compared with those originating from the general community or other wastewater related sources.

    Keywords: Pseudomonas aeruginosa, Water, pathogenesis, MDR, Disinfectants
  • نجلا ساکی، قاسم قربانی*

    منطقه مورد مطالعه در شمال طرود، در جنوب شاهرود و در شمال شرق زون ساختاری ایران مرکزی واقع است. دایک های بازالتی فراوانی در این منطقه به داخل سنگ های آتشفشانی ایوسن نفوذ نموده و حاوی انکلاوهای گابرویی فراوانی نیز هستند. پلاژیوکلاز (بایتونیت-آنورتیت)، آمفیبول (کلسیک، پارگازیت و مگنزیوهاستینگزیت) و پیروکسن (کلسیک، دیوپسید-اوژیت) از کانی های شاخص این سنگ ها هستند. با توجه به شیمی کانی ها، ماهیت سازنده این سنگ ها عمدتا ساب آلکالن و فوگاسیته اکسیژن طی تشکیل و تبلور آنها بالا بوده است. دماسنجی های انجام گرفته در این سنگ ها بیانگر دماهای توقف تبادل و تعادل نهایی کانی ها در دماهای ºC1200-1100 برای پیروکسن و ºC 888-825 برای آمفیبول بوده است. محاسبه ژیوبارومتری این سنگ ها با استفاده از میزان آلومینیم کل آمفیبول در سنگ های بازالتی میزبان، دایک های بازالتی و انکلاوها به ترتیب بین 51/8 تا 21/9 کیلوبار (عمق 30 تا 33 کیلومتر)، 41/7 تا 16/9 کیلوبار (عمق 27 تا 33 کیلومتر) و 84/6 تا 46/7 کیلو بار (عمق 25 تا 27 کیلومتر) برآورد می شود. ویژگی های شیمی کانی های سنگ های مورد مطالعه در نمودارهای مختلف، تشابهات ترکیبی قوی را نشان می دهد و بیانگر آن است که منشا آنها یکسان و به احتمال زیاد مخزن ماگمایی سنگ های بازالتی مورد مطالعه در اعماق 33 تا 25 کیلومتری پوسته تحتانی بوده است.

    کلید واژگان: دما-فشارسنجی, بازالت, گابرو, طرود, شمال شرق ایران
    Najla Saki, Ghasem Ghorbani *

    The study area is located in the N Turood, S Shahrood, and NE of Central Iran structural zone. Many basaltic dikes in this area intruded into the Eocene volcanic rocks and they also contain many gabbroic enclaves. Plagioclase (labradorite, bytownite-anorthite), amphibole (calcic, pargasite- magnesiohastingsite), and pyroxene (calcic, diopside-augite) are the essential minerals of these rocks. With the attention of the minerals chemistry, magma forming of these rocks has mainly subalkaline nature and during their crystallization fugacity of oxygen has been high. Geothermometry of these rocks suggest crystallization equilibrium temperatures are at 1100-1200°C for pyroxenes, and 825-888°C for amphiboles. Geobarometry calculation by using of Altot of amphiboles in host basaltic rocks, basaltic dikes and enclaves estimated between 8.51 to 9.21 kbar (depth of 30 to 33 km), 7.41 to 9.16 kbar (depth of 27 to 33 km) and 6.84 to 7.46 kbar (depth of 25 to 27 km), respectively. The chemical characteristics of studied minerals in differents diagrams show strong compositional similarities and indicate that nature and origin of these rocks are the same and most likely the magmatic reservoir or reservoirs of the studied basaltic rocks were at depths of 33 to 25 km of the lower crust.

    Keywords: Geothermobarometry, basalt, Gabbro, Turood, Northeast Iran
  • مهدی خلج، علی اکبر حسن نژاد*، حسن علیزاده، امیر حاجی بابائی، قاسم قربانی

    منطقه چاه موسی در راس معدنکاری نوار آتشفشانی طرود-چاه شیرین مدت هاست به عنوان یک منبع مس شناخته شده است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه مورد مطالعه شامل توف ها، برش های آندزیتی ، داسیتی، بازالتهای آندزیتی ، آندزیتها ، میکرو کوارتز دیوریتها و دایکهای گابرویی هستند. کربناتهای مس مواد معدنی اصلی منطقه هستند و کالکوپیریت ، اسفالریت ، گالن ، بورنیت و کوولیت کانیهای کانی های فرعی منطقه را تشکیل می دهند. دگرسانیهای غالب منطقه مورد مطالعه شامل آرژیلیک ، پروپیلیت و کلسیتی شدن هستند. این مطالعه بر روی کانیهای کوارتز و کلسیت به عنوان باطله های اصلی و همزاد کانی های سولفید انجام شده است. انتقال فلزات در سیال کانی ساز به طور عمده توسط کمپلس های های کلرید انجام شده است. علاوه بر آن، داده های یوتکتیک نشان می دهد که احتمالا دو سامانه محلول در این منطقه فعال بوده اند ، که با سامانه های H2O-NaCl-KCl و H2O-CaCl2-MgCl2 مطابقت دارند. دماسنجی دقیق انجام شده بر روی سیالات درگیر منطقه مورد مطالعه، نشان می دهد که شوری این سیال ها از 3 تا 26 درصد وزن معادل NaCl و دمای همگن شدن سیالات درگیر بین 150 تا 470 درجه سانتیگراد در تغییر است. شواهد بدست آمده نشان می دهند که کانه های سولفیدی در این منطقه در شرایط سطح دمایی و اپی ژنتیک تشکیل شده اند. این مطالعات حاکی از آن است که کانه زایی سولفیدی در این منطقه حاصل فرایندهای جوشش، سرد شدگی و اختلاط سیالات گرمابی بالارو با سیالات جوی فرورو است.

    کلید واژگان: چاه موسی, سیالات درگیر, سطح دما, کانسارهای مس, گرمابی
    Mahdi Khalaj, Aliakbar Hassan-Nezhad *, Hasan Alizadeh, Amir Haji Babaei, Ghasem Ghorbani

    The ChahMusa region is known as the head of the mining of Toroud-ChahShirin volcanic belt which has been a source of copper mineralization for a long time. The outcroped rock units in the studied area are including tuffs and andesitic breccia, , andesitic dacite, andesitic basalts, andesites, micro-quartz diorite and gabbroic dykes. Copper carbonates are the main minerals in the region, and chalcopyrite, sphalerite, galena, bournite and covellite minerals are minor minerals in this region. Dominant alterations of the studied area are including argillic, propylitic, and calcitization. This study has been carried out on quartz and calcite minerals as syngenetic waste of sulfide minerals. The transfer of metals in the mineralizing fluids was mainly carried out by chloride complexes. As well as, eutectic data show that, there are two soluble systems probably active in the region, which is consistent with the H2O-NaCl-KCl and H2O-CaCl2-MgCl2 systems. Measured eutectic temperatures indicate that there are probably two types of fluids in the area. The performed detail temperature on the fluid inclusions of studied area indicates that the salinity of these fluids varies from 3 to 26% by weight, equivalent to NaCl, and the homogenization temperature of fluid inclusions is between 130 ° C and 470 ° C. Obtained evidence show that sulfide ore formation in this region is from epigenetic type and may have occurred under conditions epithermal. The fluid inclusions study has led to the formation of deposits as a result of boiling, cooling during the and mixing whit atmospheric waters.

    Keywords: Chah Mousa, Fluid inclusion, Epithermal, Copper deposits, hydrothermal
  • سیدعلی اکبر اسدی، قاسم قربانی*، هادی شفایی مقدم

    مجموعه آذرین - دگرگونی نی باز (غرب ساغند، شمال یزد) یکی از سرزمین های پی سنگی ایران به سن نئوپروتروزوئیک پایانی است که طیف گسترده ای از سنگ های دگرگونی و آذرین را شامل می شود. در برخی بخش های رسی دگرگونه این مجموعه می توان شواهد بارزی از ذوب بخشی، میگماتیت زایی و میلونیت زایی را مشاهده کرد. سن سنجی های انجام شده به روش K-Ar،  Rb-Srو حتی U-Pb بر این مجموعه و مجموعه های سنگی هم جوار (چون چاپدونی، تاشک و زمان آباد) چندین گستره سنی از پروتروزوئیک پایانی تا میوسن را نشان می دهند، ولی وجود کنگلومرای سرشار از قلوه های گرانیتی و گنیسی سرچشمه گرفته از سرزمین های پی سنگی در قاعده توالی رسوبی کرتاسه جنوب غرب ساغند بیانگر نادرست بودن سن های جوان تر از کرتاسه نسبت داده شده به مجموعه نی باز است. بعضی از سن های گزارش شده نیز تنها می توانند بازتابی از رخدادهای زمین ساختی و زمین ساختی دگرگونی باشند که در دوره های مختلف، بر این مجموعه و مجموعه های پی سنگی همجوار تاثیر گذاشته اند که از آن جمله می توان به دگرگونی در ژوراسیک میانی و فعالیت های ماگمایی در ائوسن تا میوسن اشاره کرد. براساس شواهد منطقه ای و روابط صحرایی، گستره زمانی570 تا 530 میلیون سال پیش با واقعیت های زمین شناسی منطقه ای بیشتر همخوانی دارد. رخدادهای این گستره زمانی به احتمال زیاد بخشی از دگرگونی های کوه زایی کادومین بوده است. بررسی ایزوتوپ های هافنیم گرانیت های این مجموعه نشان می دهد که eHf نمونه های مورد بررسی دارای مقادیر منفی بوده و از 02/1- تا 87/18- متغیر است. مقادیر منفی eHf با سرچشمه گرفتن مذاب های گرانیتی از ذوب سنگ های پوسته ای یا همان گنیس های مجموعه نی باز (غرب ساغند) همخوانی دارد.

    کلید واژگان: سن سنجی, نئوپروتروزوئیک, هافنیم, گرانیت, گنیس, نی باز, ساغند
    Seyed Aliakbar Asadi, Ghasem Ghorbani*, Hadi Shafaii Moghadam

    Neybaz igneous and metamorphic complex (west of Saghand, North Yazd) is one of the Late Neoproterozoic Iranian basement terrains which include a wide variety of igneous and metamorphic rocks. Some parts of metapelitic outcrops of this complex can be considered typical evidence of partial melting, migmatitization and mylonitization. The obtained ages of the complex and the adjacent complexes (such as Chapedony, Tashk and Zaman Abad), based on K-Ar, Rb – Sr, Sm-Nd and U-Pb methods, show several ages  ranging from Late Neoproterozoic to Miocene. But the presence  granitic and gneissic pebbles bearing conglomerate which originated from basement of the Lower Cretaceous sedimentary sequence of the southwest of Saghand indicate that age younger than Cretaceous which attributed to Neybaz complex are not correct. Some of the reported ages are only reflected the tectonomagmatic or tectonometamorphism events which affected these crystalline basement  complexes during different times, such as Middle Jurasic metamorphism and Eocene to Miocene magmatism activities. Based on the regional evidence and field relationships, the range of 570 to 530 Ma is more consistency with actual regional geology. The events happened during this time, most likely related to Cadomian orogenic evolutions. Hafni isotopic investigations on granitic rocks of this complex indicate that the eHf of the studied rocks show negative values and varies from -1.02 to -18.87. The negative eHf values correspound with originating of granitic melt from crustal rocks or the same gneissic rocks of Neybaz complex (west of Saghand).

    Keywords: Dating, Neoproterozoic, Hf, Granite, Gneiss, Neybaz, Saghand
  • محمد حیدری، قاسم قربانی*، هادی شفایی‎ مقدم

     منطقه فرومد در شمال غرب شهرستان سبزوار و در حاشیه شمال شرقی ایران مرکزی و در غربی ترین بخش مجموعه افیولیتی سبزوار واقع است. بخش گوشته ای افیولیت فرومد عمدتا شامل هارزبورژیت ها، دونیت ها، دایک های پیروکسنیتی و لنزهای کرومیتیتی هستند که واجد اسپینل های قهوه ای تا سیاه رنگ می باشند. مقدار اکسید های Cr2O3 و Al2O3 موجود در کروم اسپینل هارزبورژیت ها به ترتیب بین 6/32 تا 1/53 و 6/15 تا 8/34 درصد وزنی و مقدار عدد کروم (Cr#) آنها بین 39 تا 69 درصد متغیر است. ارتباط بین عدد کروم (Cr#) اسپینل و میزان فورستریت (Fo) اولیوین های همزیست (درصد فورستریت بین 91 تا 92) و همچنین مقادیر پایین اکسید تیتان (کمتر از 06/0 درصد وزنی) هارزبورژیت ها نشان می-دهند که هارزبورژیت ها از روند آرایه ی گوشته اولیوین-اسپینل (OSMA) تبعیت کرده و در محدوده مشترک بین پریدوتیت های جلو قوس و آبیسال پلات می شوند و حاصل باقیمانده های درجات متوسط ذوب بخشی (حدود 15 تا 26 درصد) از یک گوشته نسبتا تهی شده هستند. اما، میزان عدد کروم کروم اسپینل های موجود در دونیت ها، کرومیتیتت ها و پیروکسنیت ها، بالا و بین 81 تا 85 درصد بوده و وابسته به مذاب های بونینیتی می باشند و نشاندهنده آن هستند که از درجه ذوب بخشی بالای یک منشا گوشته ای تهی شده، تحت شرایط آبدار مشتق شده اند. در نتیجه، شیمی کانی های کروم اسپینل سنگ های بخش گوشته ای افیولیت فرومد، حاکی از آن است که ژنز این مجموعه سنگی در یک محیط سوپراسابداکشن تکامل یافته و حاصل از فرورانش رو به شمال دریا/اقیانوس سبزوار در پاسخ به همگرایی بین پلیت های خرد قاره شرق ایران مرکزی و البرز (توران) گسترش یافته است.

    کلید واژگان: اسپینل, آبیسال, بونینیت, پریدوتیت, سوپراسابداکشن
    M. Heidari, Ghasem Ghorbani *, H. Shafaii Moghadam

    Forumad area is located in NW of Sabzevar, in NE of central Iran structural zone and in western part of Sabzevar ophiolite suite. The mantle section of Forumad ophiolite consists mainly of harzburgites, dunites, pyroxenitic dikes and choromititic lenses that contain brown to black Cr-spinels. The content of Cr2O3 and Al2O3 of Cr-spinels in harzburgites are between 32.6-53.1 and 15.6-34.8 wt%, respectively, and their Cr# ([100 × Cr/(Cr + Al]) atomic ratio]) is between 39- 69%. Relationship between Cr# of Cr-spinels and Fo of coexisting olivine (Fo=91-92%) and low contents of TiO2 (

    Keywords: Spinel, Abyssal, Boninite, Peridotite, Supra-Subduction
  • Ghasem Ghorbani
    The study area is located in northwest of Iran، in the western Alborz-Azerbaijan structural zone. Based on petrography and geochemical studies، the Quaternary basic volcanic rocks of the study area have alkali-olivine basalt and trachy basalt composition and alkalinesubalkaline nature. According to tectonic diagrams، the samples are plotted within-plate continental basalts field. The Quaternary volcanic centers are situated within pull-apart basin structures and are controlled by active faults. The average Ce/Pb and Nb/U ratios of the studied basalts are lower than the value، for average oceanic basalts (OIB and MORB). These ratios are close to the average values of sub-continental lithospheric mantle. According to geochemical characteristics of trace elements and REE patterns، all the analyzed basalt samples have LREE enrichment chondrite-normalized REE patterns، suggesting that they may have been generated by different partial melting degrees (Ahar 3-4%، Maku 1 - 15% and Sarab 5-15%) of a sub-continemtal lithospheric mantle source.
  • قاسم قربانی، مجید رضایی راد*
    زمینه و هدف
    به کارگیری و استفاده مناسب از نقش های مدیریتی ضمن صیانت و نگهداشت و دلگرم نمودن کارکنان کلانتری ها به تداوم خدمت انتظامی، می تواند موجب ارتقاء انگیزه و بهبود عملکرد کارکنان و مجموعه کلانتری را فراهم ساخته و از آسیب پذیری کارکنان بکاهد. هدف این تحقیق شناسایی و معرفی نقش های مدیریتی روسای کلانتری و چگونگی تاثیر ایفای این نقش ها بر نگهداشت کارکنان کلانتری می باشد.
    روش
    روش پژوهش توصیفی و پیمایشی است. در این تحقیق نقش های مدیریت روسای کلانتری ها بر اساس نقش های مدیریتی میتنزبرگ (ارتباطی، اطلاعاتی و تصمیم گیری) تحت عنوان متغیر مستقل و نگهداشت کارکنان به عنوان متغیر وابسته مطرح است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته که برای روایی محتوایی از نظرات خبرگان و اساتید استفاده گردید؛ پایایی آن نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ عدد (9/0=) به دست آمد. جامعه آماری آن، کارکنان کلانتری های استان همدان در سال 1378 بوده که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه با نمونه گیری طبقه ای ساده 171 نفر تعیین شد. برای تجزیه وتحلیل داده های این تحقیق از آزمون رگرسیون تک متغیره استفاده گردید.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که نقش های مدیریتی روسای کلانتری بر نگهداشت کارکنان موثر است. در بین سه نقش ارتباطی، اطلاعاتی و تصمیم گیری در نگهداشت کارکنان، نقش تصمیم گیری بیشترین تاثیر را داشته است.
    نتیجه گیری
    روسای کلانتری باید پیرامون نقش های مدیریتی آموزش کافی ببینند و به نقش تصمیم گیری در نگهداشت کارکنان توجه ویژه داشته باشند.
    کلید واژگان: نگهداشت کارکنان پلیس, نقش های مدیریتی, کلانتری ها, روسا و فرماندهان پلیس, نقش های مدیریتی میتنزبرگ, کارکنان پلیس, فرماندهی انتظامی استان همدان
    Ghasem Ghorbani, Majid Rezai Ürad*
    Background and Objective
    Proper implementation and utilization of managerial roles, while assisting the retention of employees, gives more confidence to police departments’ employees to continue their policing activities, and in turn promotes police departments’ employees motivation and performance on one hand, and decreases the vulnerability of police employees. The present study aims at identifying the managerial role of police department commanders and its impact on employees’ retention.
    Method
    Within this descriptive survey, managerial roles of commanders of police departments based on Mintzberg managerial role (interpersonal, informational, and decisional) are raised as an independent variable and employees’ retention as a dependent variable. The data collected using self ـmade questionnaire; its validity was controlled by experts and professors and its reliability approved (a= 0. 91). The statistical society was employees from Hamadan Province police departments in 1387 (2009). By using Cochran formula, 171 employees were selected through stratified random sampling method. The data was analyzed through using single ـvariable regression test.
    Findings
    The findings indicated that managerial roles of police commanders had impact on employees’ retention. Amon 3 managerial roles (interpersonal, informational, and decisional, decisional roles) had the most impact on employee retention.
    Conclusion
    Police department commanders should attend sufficient training courses on managerial roles. Special attention should be paid to the decisional roles on employees’ retention.
    Keywords: Managerial roles, Police departments Employee's retention, Police employees, Police chiefs, commanders, Mintzberg managerial roles, Hamadan Province Police Command (HPPC)
  • قاسم قربانی
    منطقه مورد مطالعه در حدود 110 کیلومتری جنوب شاهرود و در شمال زون ساختاری ایران مرکزی واقع شده است. برونبومهای کومولیتی زیادی با ترکیب فروپارگازیت گابرویی در میان سنگ های آتشفشانی بازیک ائوسن میانی منطقه مورد مطالعه وجود دارند. آمفیبول ها یکی از کانی های مهم این انباشته های گابرویی و بازالت های میزبانند. بر پایه نتایج حاصل از ریزپردازنده الکترونی، آمفیبول های موجود در انباشته های مورد مطالعه، بر پایه تقسیم بندی لیک و همکاران، در گروه کلسیک قرار می گیرند و از نوع فروپارگازیتند. پلاژیوکلازها به صورت چشمگیری ترکیب غنی از کلسیم نشان می دهند، و منطقه بندی عادی از آنورتیت در مرکز تا بایتونیت در حاشیه دارند. ترکیب کلینوپیروکسن ها بین کلسیک اوژیت و دیوپسید تغییر می کند. بنابر نتایج حاصل از زمین فشار سنج آمفیبول اشمیت، آمفیبول ها در این انباشته های گابرویی در فشار حدود 5/7 کیلو بار، در عمق حدود 26 کیلومتری متبلور شده اند. زمین دماسنجی آمفیبول های این سنگ ها نیز با دماسنجهای مختلف، تغییرات دمایی بین 830 تا 860 درجه سانتی گراد را نشان می دهند. مقادیر پایین HREE و نسبت های La/Yb و Dy/Yb انباشته های گابرویی نشان می دهد که ماگمای مادر آنها احتمالا در درجه های ذوب بخشی نسبتا بالا (16 تا 18 درصد) از یک خاستگاه گوشته ای ریشه گرفته است.
    کلید واژگان: شیمی کانی ها, زمین دما, فشار سنجی, انباشته های گابرویی, جنوب شاهرود
    Ghasem Ghorbani
    The study area is located about 110 Km south of Shahrood in north of Central Iran structural zone. There are many cumulate enclaves with ferroanpargasite gabbroic composition within the Middle Eocene basic volcanic rocks in the study area. Amphiboles are one of the most important minerals in gabbroic cumulates and host basaltic rocks. Based on results of electron microprobe analyses, amphibole minerals present in these cumulates, according to leake et al. classification are calcic and show ferropargasite compositions. Plagioclase shows a notably CaO-rich composition and has normal zoning from anorthite in the core to bytownite at the rim. Clinopyroxene composition range between calcic augite and diopsite. According to the amphibole geobarometer of Schmidt, amphiboles in these gabbroic cumulates are crystallized at ~7.5 Kbar corresponding to a depth of ~26 Km. Geothermometry of amphiboles of these rocks also were calculated with different thermometer and range from 830 to 8600C. The low contents of HREE and La/Yb and Dy/Yb ratios of gabbroic cumulstes suggest that their parental magma was probably formed by relatively high degree of partial melting (16 to 18%) of the mantle.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال