به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hossein hatami nejad

  • حسین حاتمی نژاد*، مصطفی آریان کیا، اسلام قاضی

    منطقه گردشگری زیارت به دلیل برخورداری از آب وهوای خنک و معتدل، چشم انداز بدیع، جنگل های زیبا، داشتن موقعیت ممتاز گردشگری و استراحتگاهی و فاصله اندک تا شهر گرگان، چشم اندازهای جالب اکولوژیکی و انواع جاذبه های فرهنگی، تاریخی و اقتصادی-معیشتی به عنوان یکی از مناطق مهم طبیعی-تاریخی و گردشگری شهر گرگان به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر بررسی و تعیین جاذبه های گردشگری واقع در زیارت شهر گرگان جهت تدوین برنامه های راهبردی و توسعه گردشگری می باشد. رویکرد حاکم بر پژوهش از نوع کاربردی-توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی-تحلیلی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات موردنیاز از روش کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده های پرسشنامه و آزمون متغیرهای پژوهش، از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های تی و همچنین از نرم افزار Amos استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون تی نشان می دهد که شاخص تاریخی-معماری از سطح بالاتری و شاخص زیرساخت از سطح پایین تری نسبت به سایر شاخص های گردشگری برخوردار است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری (اموس) حاکی از آن است که بعد جاذبه های محیطی با بار عاملی 90/ و پس ازآن بعد جاذبه های فرهنگی، بعد جاذبه های کالبدی-تاریخی، بعد زیرساخت بیشترین نقش را در تبیین جاذبه های گردشگری زیارت جذب گردشگر از نظر ساکنان و کارشناسان به خود اختصاص داده است.

    کلید واژگان: برنامه ریزی راهبردی, توسعه, گردشگری پایدار, مدل اموس, زیارت گرگان
    Hossein Hataminejad *, Mostafa Ariankia, Islam Ghazi

    Ziarat tourist, due to its cool and moderate climate, unique landscapes, beautiful forests, excellent tourism and recreational facilities, and its close proximity to Gorgan city, offers fascinating ecological landscapes and various cultural, historical, and socio-economic attractions. This village is considered one of the significant natural-historical and tourist areas of Gorgan city. The aim of the current research is to investigate and determine the tourist attractions located in Ziarat in order to develop strategic plans and enhance tourism. The research approach is of an applied-developmental nature, and the method of investigation is descriptive-analytical. To gather the required information, a combination of library research and fieldwork (questionnaire) methods has been utilized. For data analysis and testing the research variables, SPSS statistical software has been used alongside t-tests, and the Amos software has been employed for structural equation modeling. The results of the t-test indicate that the historical-architectural index possesses a higher level, while the infrastructure index has a lower level compared to other tourism indices. The results of the structural equation modeling (Amos) indicate that the environmental attractions dimension has the highest factor loading of 0.90, followed by the cultural attractions dimension, and then the physical-historical attractions dimension. The infrastructure dimension has played the most significant role in explaining the tourist attractions' appeal to residents and experts in Ziarat.

    Keywords: Strategic Planning, Development, Sustainable Tourism, Amos Model, Gorgan Pilgrimage
  • یعقوب ابدالی، حسین حاتمی نژاد*، سعید زنگنه شهرکی، احمد پوراحمد، محمد سلمانی

    سیل به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی می تواند باعث خسارات بسیاری برای شهرها و جوامع شود. شهر خرم آباد نیز یکی از شهرهایی است که در معرض این مخاطره قرار دارد. لذا هدف پژوهش حاضر واکاوی سناریوهای تاب آوری شهر خرم آباد در برابر مخاطره سیل جهت ارائه راهکارهایی برای آینده است. این پژوهش کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی-تحلیلی و اکتشافی است. گردآوری داده های پژوهش به روش اسنادی-پیمایشی مبتنی بر تکنیک دلفی می باشد. حجم نمونه جهت شناسایی پیشران های کلیدی 44 نفر تعیین شد، برای تدوین سناریوها حجم نمونه 10 نفر تعیین  شد و روش نمونه گیری، گلوله برفی می باشد. در این پژوهش پیشران کلیدی در زمینه تاب آوری شهر خرم آباد در برابر سیل با استفاده از نرم افزار میک مک استخراج گردید و با استفاده از سناریو ویزارد به بررسی توصیف گرها پرداخته شد و ارزش سازگاری سناریوهای تاب آوری شهر خرم آباد در برابر سیل تعیین شد. 10 پیشران کلیدی و 36 وضعیت احتمالی با استفاده از نظر متخصصان و خروجی نرم افزار میک مک برای آینده تاب آوری شهر خرم آباد در برابر سیل تعیین گردید و پرسشنامه ماتریس تاثیرات متقابل طراحی و برای متخصصین ارسال گردید. نتایج حاصل از نرم افزار سناریو ویزارد نشان داد که عوامل کلیدی عملکرد نهادها، ظرفیت ارتباطی، حکمروایی، زیرساخت اینترنت و رونق ساخت وساز در سناریوها دارای بیشترین ارزش سازگاری در آینده تاب آوری شهر خرم آباد در برابر سیل می باشند

    کلید واژگان: شهر تاب آور, مخاطره سیل, آینده پژوهی, سناریو نگاری, شهر خرم آباد
    Yaghob Abdali, Hossein Hataminejad *, Saeed Zanganeh Shahraki, Ahmad Pourahmad, Mohammad Salmani

    Floods as one of the natural hazards can cause much damage to cities and communities. Khorramabad city is also one of the cities exposed to this danger. Therefore, the current research aims to analyze the resilience scenarios of Khorramabad City against flood risk to provide solutions for the future. This research is practical and descriptive-analytical, and exploratory. The research data collection is based on the Delphi technique. A sample size of 44 people was determined to identify the key drivers, a sample size of 10 people was determined to develop scenarios, and the sampling method was a snowball. In this research, the key driver in the field of flood resilience of Khorramabad city was extracted using Mic Mac software, the descriptors were analyzed using Scenario Wizard, and the consistency value of flood resilience scenarios of Khorramabad city was determined. 10 key drivers and 36 possible situations were determined using the opinion of experts and the output of Mic Mac software for the future resilience of Khorramabad city against floods, and the matrix questionnaire of mutual effects was designed and sent to the experts. The results of the scenario wizard software showed that the key factors of institutions' performance, communication capacity, governance, internet infrastructure, and construction boom in the scenarios have the most adaptive value in the future resilience of Khorramabad city against floods

    Keywords: Resilient City, Floodhazard, Future Research, Scenario Planning, Khorramabad City
  • حسین حاتمی نژاد*، زهرا حق وردی، پارسا احمدی دهرشید
    هدف

    مطالعه حاضر با هدف رتبه بندی نواحی 22گانه شهر اراک از حیث برخورداری از شاخص های کمی - کیفی مسکن و شناسایی الگوی فضایی توزیع شاخص های کمی- کیفی بر پیکره فضایی شهر اراک انجام شد.

    روش و داده:

     با دعوت از 19 کارشناس، شاخص های کمی و کیفی، جمع بندی و مورد اشباع نظری قرار گرفت. سپس با استفاده از روش وزن دهی Shannon’s Entropy و روش های تصمیم گیری چندمعیاره Saw, Moora, Copras، 31 شاخص های کمی- کیفی، وزن دهی و در نواحی سطح شهر اراک مورد ارزیابی قرار گرفتند؛ در مرحله نهایی با استفاده از روش تجمیعی Copland رتبه بندی نهایی شاخص ها انجام و با فراخوانی داده ها در نرم افزار Arc-GIS اقدام به تولید نقشه نهایی شد. همچنین از مدل موران جهانی برای شناسایی الگوی فضایی شاخص های کمی- کیفی مسکن استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که الگوی توزیع شاخص های کمی- کیفی مسکن در شهر اراک، یک الگوی «تصادفی» است که عوامل متعددی بر «تصادفی» بودن الگوی توزیع شاخص ها موثرند؛ وجود بافت های فرسوده، سکونتگاه های غیررسمی و مرکز شهر ضمن آن که باعث شده اند تا الگوی فضایی توزیع شاخص های کمی - کیفی «تصادفی» باشد، مهم ترین عوامل در عدم برخورداری نواحی از شاخص های کمی- کیفی مسکن به شمار می روند. از طرفی، نواحی برنامه ریزی شده ای نظیر نواحی 3، 5، 18، 20، 10 و 7 دارای وضعیت مناسبی از حیث برخورداری از شاخص های کمی - کیفی هستند.

    نتیجه گیری

    به صورت کلی نتایج این مطالعه نشان داد که وجود بافت فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی در کنار فرسودگی، تراکم جمعیت و گرانی زمین نواحی مرکزی شهر، عمده ترین دلایل در بروز نابرابری فضایی در برخورداری از شاخص های کمی و کیفی مسکن در سطح نواحی شهر اراک است. همچنین مطابق با الگوی توسعه ادواری، نواحی برنامه ریزی شده و جدید، با اهمیت به مسائلی نظیر کیفیت مسکن، دسترسی و سرانه، در وضعیت مناسب تری از حیث برخورداری از شاخص های کمی و کیفی مسکن قرار دارند.

    نوآوری، کاربرد نتایج

    از مهم ترین جنبه های نوآورانه و کاربردی پژوهش می توان به استفاده از گروه کارشناسان در پایش شاخص ها، استفاده از مدل تجمیعی کوپلند در فرایند پژوهش اشاره کرد. لازم به ذکر است که این مطالعه می تواند شکاف موجود در پژوهش های حوزه مسکن در شهر اراک را تا حد قابل توجهی تعدیل بخشد.

    کلید واژگان: برنامه ریزی مسکن, تحلیل فضایی مسکن, شهر اراک, کیفیت مسکن, شاخص های مسکن
    Hossein Hataminejad *, Zahra Haghverdi, Parsa Ahmadi Dehrashid
    Aim

     This research attempts to rank the 22 districts of Arak based on quantitative and qualitative housing indicators and to identify the spatial distribution pattern of these indicators at the city level.

    Material & Method

     Subsequently, using Shannon's Entropy for weighting and multi-criteria decision-making methods, including Saw, Moora, and Copras, we evaluated and weighted 31 quantitative and qualitative indices at the regional level of Arak City. The final ranking of these indices was accomplished through the Copland aggregation method. The conclusive map was generated by invoking data in Arc-GIS software. Additionally, the global Moran's model was employed to identify the spatial pattern of quantitative and qualitative housing indicators.

    Finding

     The findings reveal a "random" distribution pattern of quantitative and qualitative housing indicators in Arak City, indicating the influence of multiple factors on this randomness. Deteriorated areas (Regions 15 and 18), informal settlements (Regions 1 and 22), and the city center (Regions 6 and 18) are identified as the primary factors contributing to this random spatial pattern, consequently affecting the absence of quantitative and qualitative housing indicators in certain regions. In contrast, well-planned areas like Regions 3, 5, 18, 20, 10, and 7 exhibit a favorable status regarding the possession of these indicators.

    Conclusion

     The study's outcomes reveal that the primary contributors to spatial inequality in possessing quantitative and qualitative housing indicators across Arak City's regions are deteriorated urban texture, informal settlements, urban decay, high population density, and land scarcity in central areas. 

    Innovation:

     An innovative and practical dimension of this research involves using expert groups for indicator monitoring and applying the Copland aggregation model in the research process. This study could mitigate the gap in housing research within the domain of Arak.

    Keywords: Housing Planning, Housing Spatial Analysis, Arak City, Housing Quality, Housing Indicators
  • نبی مرادپور، احمد پوراحمد*، حسین حاتمی نژاد، کرامت الله زیاری

    هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از روش مرور سیستماتیک، مطالعات حوزه تاب آوری شهری در تهران را تحلیل کند. نویسندگان با استفاده از کلیدواژه های «تاب آوری» و «تاب آوری شهری» در پایگاه های اطلاعاتی اس.آی.دی و مگ ایران مطالعات مربوط به تاب آوری شهری در تهران را جستجو کردند. برای انتخاب مطالعات جهت ورود به مرور سیستماتیک از چارچوب پریسما استفاده شد که درنهایت 55 مطالعه به فرایند مرور سیستماتیک وارد شدند. 49 درصد از مطالعات مرور شده به این نتیجه رسیدند که میزان تاب آوری در سطح مناطق شهری تهران متفاوت است. عدم دسترسی یکسان به خدمات شهری، وجود بافت فرسوده در برخی مناطق و متفاوت بودن توانایی مالی و سطح مشارکت اجتماعی ساکنان ازجمله دلایل متغیر بودن تاب آوری در سطح مناطق شهری تهران است. علاوه براین، 38 درصد از مطالعات به این نتیجه رسیدند که وضعیت تاب آوری در شهر تهران نامطلوب است؛ که دراین بین سکونتگاه های غیررسمی، بافت های فرسوده و بافت مرکزی شهر تهران شرایط نامناسب تری داشتند. در مجموع مرور سیستماتیک نشان از دو ویژگی برجسته وضعیت تاب آوری شهر تهران دارد. مشخصه اول نشان دهنده وضعیت متفاوت تاب آوری در سطح شهر تهران و مشخصه دوم نشان از وضعیت نامناسب تاب آوری در برخی از محدوده های شهر تهران می دهد. این نتایج می تواند برای سیاستگذاران و دست اندرکاران مدیریت شهری بسیار حائز اهمیت باشد. بدینسان که با استفاده از نتایج این مطالعه، برنامه ریزان و مدیران شهری میتواند سیاست ها، طرح ها و برنامه های ارتقای تاب آوری شهر تهران را متناسب با وضعیت هر کدام از مناطق شهری تهیه، بررسی یا به روز کنند.

    کلید واژگان: تاب آوری, تاب آوری شهری, مرور سیستماتیک, تهران, چارچوب پریسما
    Nabi Moradpoor, Ahmad Pourahmad *, Hossein Hataminejad, Keramatollah Ziari

    Resilience is a multidimensional concept and has been studied in many different disciplines including ecology, socio-ecological systems, social sciences and psychology. This concept has attracted more attention in recent years, especially in terms of urban planning. This concept is particularly highlighted when a city or community encounters threats such as natural hazards. To respond to these threats, a comprehensive resilience assessment is required to identify priority areas for disaster risk management. In this study, a systematic review method is used to review and analyze studies of resilience in Tehran, and then a systematic formulation is provided. The authors searched the SID and Magiran databases for studies related to urban resilience in Tehran using the keywords “resilience” and “urban resilience”. The PRISMA framework was used to select studies for systematic review, and ultimately 55 studies were included in the review. According to 49% of the studies, the level of resilience was different in urban areas of Tehran. Lack of equal access to municipal services due to their uneven distribution, Existence of worn-out fabrics and informal settlements in some areas and different financial ability and level of social participation of residents are among the main reasons for the variability of resilience in urban areas of Tehran. In addition, 38% of the studies concluded that the resilience situation in Tehran is unfavorable; in the meantime, informal settlements, dilapidated structures and the central part of Tehran had more unsuitable conditions. The results of this study are useful for city managers, crisis management, city council, NGOs and other organizations related to urban management.

    Keywords: Resilience, Urban Resilience, Systematic Review, Tehran, PRISMA Framework
  • یعقوب ابدالی، سعید زنگنه شهرکی*، حسین حاتمی نژاد، احمد پوراحمد، محمد سلمانی

    عملیاتی کردن مفهوم تاب آوری در برابر بلایای شهری نقطه عطفی به منظور درک ویژگی هایی است که به تاب آوری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و تعاملات مورد نیاز برای ساخت و حفظ آن کمک می کند. درحالی که سنجش تاب آوری در برابر بلایای شهری اخیرا توجه زیادی را به خود جلب کرده، تاکنون رویکرد بهینه ای برای عملیاتی کردن این مفهوم به وجود نیامده است. بنابراین نیاز به انجام مطالعات تجربی بیشتری وجود دارد که چه چیزی تاب آوری در برابر بلایا را تشکیل می دهد و نحوه سنجش آن چگونه است. شهر خرم آباد به دلیل قرار گرفتن در معرض رواناب های سطحی جاری شده از کوه های اطراف، آب گرفتگی ها، طغیان رودخانه هایی که از مرکز شهر می گذرند و ویژگی ذاتی مکان قرارگیری در دره ای منحصربه فرد، مستعد ریسک های زیادی است. محققان پیش بینی می کنند که رویدادهای مرتبط با آب وهوا در آینده به دلیل تغییرات آب و هوایی، فراوانی و شدت آنها را افزایش می دهد. عواقب این رویدادها (یعنی خسارات به زیرساخت ها و اموال) و همچنین صدمات شخصی و تلفات جانی، احتمالا افزایش خواهد یافت. در این پژوهش، سنجش تاب آوری بر ویژگی ها و ظرفیت های ذاتی شهر خرم آباد در زمینه وقوع سیلاب های ناگهانی از آب های سطحی یا ناشی از طغیان رودخانه ها متمرکز است. رویکرد اندازه گیری مبتنی بر ایجاد یک شاخص ترکیبی بر اساس شش بعد اجتماعی، اقتصادی، نهادی، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و محیطی تاب آوری جامعه در برابر سیل است. این پژوهش با توسعه یک روش تصمیم گیری چندمعیاره ترکیبی انجام گرفته است؛ مدل ترکیبی DANP برای اولویت بندی شاخص های انتخابی و مدل TOPSIS به منظور رتبه بندی نواحی شهری خرم آباد بر اساس سطوح تاب آوری آنها استفاده شده است. بیشتر داده های ارائه شده برای شاخص ها عمدتا از مرکز آمار ایران به عنوان مرجع منحصربه فرد آمار رسمی کشور به دست آمده است. سایر داده های موردنیاز از منابع اطلاعاتی در دسترس عموم شهرداری خرم آباد، سازمان مدیریت و پیشگیری از بلایای طبیعی، نوسازی و تجهیز مدارس ایران و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران بازیابی شده است. نتایج نشان می دهد که ناحیه 23 تاب آورترین ناحیه در شهر خرم آباد است، درحالی که نواحی 1، 4، 7، 13 و 17 دارای کمترین سطح تاب آوری هستند. چنین ارزیابی هایی مبتنی بر مکان فرصت و ابزاری برای ردیابی عملکرد جامعه در طول زمان را در اختیار تصمیم گیرندگان قرار می دهند تا تفکر تاب آوری را در توسعه شهری و برنامه ریزی شهری تاب آور ادغام نمایند.

    کلید واژگان: تاب آوری سیل شهری, شاخص ترکیبی, DANP, TOPSIS, خرم آباد
    Yaghob Abdali, Saeed Zanganeh Shahraki *, Hossein Hataminejad, Ahmad Pourahmad, Mohammd Salmani
    Introduction

    Global climate changes, primarily manifested as global warming and rapid urbanization, exacerbate extreme weather events. Statistics indicate that floods are among the most prevalent and catastrophic natural disasters (Safiah Yusmah et al., 2020: 552). Urban floods caused by heavy rainfall have evolved from gradual accumulation to sudden surges (Masozera et al., 2007: 299; Hallegatte et al., 2013: 802). Therefore, urban flood resilience, crucial for flood control and disaster reduction, has garnered increasing research focus (Obrist et al., 2010: 284; Xu et al., 2018: 5298). The Sendai Framework for Disaster Risk Reduction (2015-2030), endorsed by the World Conference on Disaster Risk Reduction in 2015, and the 2018 Beijing Resilient City Development Plan, underscore the importance of enhancing urban resilience to disasters (Sun et al., 2022: 1).To address the growing risk of natural events, it is essential to strengthen capacities that enable vulnerable communities to better prepare for, cope with, and recover from adverse effects. In disaster management literature, this strategy is commonly referred to as resilience. Resilience, when applied to communities, is defined as "the ability of a community to prepare for, plan, absorb, recover, and adapt to actual or potential adverse events in a timely and efficient manner, including rebuilding and improving essential functions and structures." A resilient community incurs fewer losses and recovers more swiftly from hazardous events (Cutter et al., 2014: 65; Abdali et al., 2022: 6).Theoretical Framework:The concept of resilience originated from Holling's seminal work in ecology, aimed at understanding the instability and dynamics of nature. According to Holling, resilience is "the measure of a system's ability to absorb change and disturbance while maintaining the same relationships between populations or state variables." However, resilience is not simply "the ability of a system to return to equilibrium after a temporary disturbance" (Holling, 1973: 14-17). In ecological literature, two definitions of resilience emerged: one that encompasses continuity, change, and unpredictability in a nonlinear and non-equilibrium system (ecological resilience), and another that focuses on efficiency, stability, and predictability in a single equilibrium system (engineering resilience) (Holling, 1996: 25; Folke, 2006: 256). Engineering resilience emphasizes rapid and efficient recovery post-disturbance, while ecological resilience is about absorbing changes and ensuring continuity (Pickett et al., 2004: 373).

    Methodology

    This study employs a combined multi-criteria decision-making approach using the Analytic Network Process (ANP), DEMATEL technique, and the Preference Ranking Organization Method for Enrichment Evaluation (PROMETHEE). The DEMATEL-ANP model identifies internal relationships between indicators, allowing for pairwise comparisons and weight evaluation, while PROMETHEE ranks solutions based on their proximity to the ideal solution, with the best solution being closest to the ideal point (Chen et al., 2011: 909; Chiu et al., 2013: 49; Thor et al., 2013: 27; Ju et al., 2015: 348-349).

    Results and Discussion

    Resilience in Khorramabad exhibits a clear spatial pattern, with higher resilience in affluent upper city areas and lower resilience in less affluent lower city areas. This disparity highlights the inequitable distribution of urban facilities and services, emphasizing the need for equitable development and access to vital resources. Economic resilience is surprisingly lower in the city’s economic center due to deteriorated infrastructure and the residence of lower socio-economic strata. Institutional resilience is higher in central areas, benefiting from the concentration of governmental, private, and grassroots organizations.Peripheral areas suffer from inadequate infrastructure, resulting in lower overall resilience. Social capital resilience lacks a specific spatial pattern, with most areas rated as medium to low, indicating weak community connections. Environmental resilienceshows that city center areas are more prone to flooding, while higher resilience is observed in different parts of the city, possibly due to land permeability and river positions.Comparative analysis reveals that regions 1, 4, 7, 13, and 17 have the lowest resilience, while regions 23 and 14 rank high. This analysis provides a comprehensive understanding of resilience levels at the city scale, identifying areas requiring further intervention.

    Conclusion

    Mapping the results reveals distinct spatial patterns of resilience and identifies hotspots needing more intervention. Central and western regions, with lower resilience, require more attention. Environmental and infrastructural factors are key, directly relating to land use and planning. The findings can assist Khorramabad’s urban planning organizations in integrating disaster resilience into urban planning, transforming reactive plans into proactive adaptation strategies. Additionally, identifying potential hotspots can aid emergency management institutions in effective disaster risk management. Enhancing social resilience is crucial for community capacity building to prepare for, respond to, and adapt to climate change impacts, guiding local stakeholders in fostering fair development and equitable resource access.

    Keywords: Urban Flood Resilience, Composite Indicator, DANP, TOPSIS, Khorramabad
  • حسین حاتمی نژاد*، علیرضا صادقی

    سنجش تاب آوری شهری می تواند به توسعه استراتژی ها و سیاست های مناسب برای شهرهایی که با شوک های غیرمنتظره و پیامدهای آن مواجه هستند، کمک کند. از آنجایی که تاب آوری شهری مفهومی پیچیده است و عملیاتی کردن آن دشوار است، توسعه تکنیک یا روشی برای به فعلیت رساندن این مفهوم نقطه عطف بزرگی در جهت درک عوامل و تعاملاتی است که به ایجاد و حفظ تاب آوری کمک می کنند. کلان شهر تهران دارای تمرکز بالایی از صنایع، سازمان های دولتی، خدمات و تاسیسات است که مدیریت آن را در زمان وقوع یک بلای طبیعی بسیار پیچیده می کند. شرایط پیشین یا ویژگی های ذاتی اجتماعی-اقتصادی نشان می دهد که تهران از نیروهای سیل مصون نیست، در واقع سنجش تاب آوری در برابر بلایای شهری برای مناطق واقع بر رودخانه ها در تهران به دلیل ویژگی های ذاتی آن و تغییرات مکانی- زمانی سیلاب در منطقه حائز اهمیت است. این پژوهش بر سنجش تاب آوری مناطق واقع بر مسیر رودخانه های شهر تهران متمرکز است. رویکرد اندازه گیری مبتنی بر ایجاد یک شاخص ترکیبی بر اساس شش بعد تاب آوری اجتماعی، اقتصادی، نهادی، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و محیطی در برابر سیل است. این پژوهش با توسعه یک روش تصمیم گیری چندمعیاره ترکیبی انجام گرفته است، مدل AHP برای اولویت بندی شاخص های انتخابی و مدل TOPSIS به منظور رتبه بندی مناطق واقع بر مسیر رودخانه های شهر تهران بر اساس سطوح تاب آوری آن ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که منطقه 22 تاب آورترین منطقه است، درحالی که مناطق 4، 5 و 14 دارای کمترین سطح تاب آوری هستند. یافته های این پژوهش می تواند به سازمان های برنامه ریزی شهری مانند مرکز برنامه ریزی تحقیقات تهران کمک کند تا تاب آوری در برابر بلایا را در برنامه ریزی شهری ادغام کند و از برنامه های واکنشی به استراتژی های انطباقی شهری پیشگیرانه مانند برنامه ریزی کاربری اراضی شهری حساس به ریسک تغییر دهند.

    کلید واژگان: تاب آوری شهری در برابر سیل, AHP, TOPSIS, مناطق واقع بر رودخانه ها, تهران
    Hossein Hataminejad*, Alireza Sadeghi

    Measuring urban resilience can help develop appropriate strategies and policies for cities facing unexpected shocks and their consequences. Since urban resilience is a complex concept and difficult to operationalize, developing a technique or method to actualize this concept is a major milestone in understanding the factors and interactions that help create and maintain resilience. Tehran's metropolis has a high concentration of industries, government organizations, services, and facilities, which makes its management very complicated when a natural disaster occurs. Previous conditions or inherent socio-economic characteristics show that Tehran is not immune from flood forces. In fact, it is important to measure resilience against urban disasters for areas located on rivers in Tehran due to its inherent characteristics and spatial-temporal changes of floods in the region. This research focuses on measuring the resilience of the areas located on the rivers of Tehran. The measurement approach is based on creating a composite index based on six dimensions of social, economic, institutional, infrastructure, social capital, and environmental resilience against floods. This research has been done by developing a mixed multi-criteria decision-making method. The AHP model has been used for prioritizing the selected indicators and the TOPSIS model has been used to rank the areas located on the rivers of Tehran city based on their resilience levels. The results show that region 22 is the most resilient region, while regions 4, 5, and 14 have the lowest resilience levels. The findings of this research can help urban planning organizations such as Tehran Research Planning Center to integrate disaster resilience in urban planning and change from reactive plans to preventive urban adaptive strategies such as risk-sensitive urban land use planning.

    Keywords: Urban resilience against floods, AHP, TOPSIS, Areas located on rivers, Tehran
  • مرضیه جلالی*، حسین حاتمی نژاد

    وجود بافت های ناکارآمددر نواحی شهری بالاخص در کلانشهر تهران به عنوان یکی از چالش های کاربردی مدیریت شهری شناخته می شود و لازمه مدیریت آن، بهره مندی از اصول مدیریتی کارآمد و مطلوب در مناطق مختلف می باشد، وجود بافت متراکم و فرسوده در منطقه 17 شهر تهران همواره مورد توجه سیاستگذاران شهری قرار گرفته است که در این شناخت اصول مدیریتی به عنوان یک ضرورت کلیدی به حساب می آید، با توجه به اهمیت بازآفرینی شهری بافت های ناکارآمد و بهره مندی از اصول مدیریتی کارآمد، این پژوهش به دنبال چگونگی تحقق پذیری حکمروایی شایسته در فرایند بازآفرینی پایدار منطقه 17 تهران می باشد، روش به صورت تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و اسنادی مبتنی بر داده ها و نقشه های موضوعی منتشر شده می باشد. با توجه به بررسی های انجام شده، می توان نتیجه گرفت که حکمروایی شایسته در منطقه نیاز به توجه بیشتر به مدیریت شهری، توسعه پایدار، حفظ حقوق شهروندان، حفظ امنیت و آرامش عمومی و مشارکت شهروندی دارد. با اعمال اصول حکمروایی شایسته در این منطقه، می توان بهبود شرایط زندگی شهروندان و بهبود عملکرد نهادهای مسئول مدیریت شهری در این منطقه را تضمین کرد.همچنین بر مبنای تحلیل های صورت گرفته نشان دهنده این است که در کل، حکمروایی شایسته ، می تواند بهبود وضعیت بافت ناکارآمد منطقه 17 تهران را تسهیل کند. همچنین، برای ایجاد یک حکومت شایسته، نیاز به رعایت اصول اخلاقی، شفافیت، عدالت و توجه به نیازهای شهروندان است.

    کلید واژگان: حکمروایی شایسته, بازآفرینی, بافت ناکارآمد, منطقه 17, مدیریت شهری
    Marzieh Jalali *, Hossein Hataminejad

    The existence of inefficient structures in urban areas, especially in the metropolis of Tehran, is known as one of the practical challenges of urban management, and its management is necessary to benefit from efficient and desirable management principles in different areas, the existence of dense and worn-out structures in 17 regions of the city. Tehran has always been the focus of urban policy makers, and in this recognition of management principles is considered as a key necessity, considering the importance of urban regeneration of inefficient structures and benefiting from efficient management principles, this research seeks to realize the realization of governance. It is appropriate in the sustainable regeneration process of the 17th district of Tehran, the method is analytical and library and document studies based on published data and thematic maps. According to the conducted investigations, it can be concluded that proper governance in the region requires more attention to urban management, sustainable development, protection of citizens' rights, protection of public security and peace, and citizen participation. By applying the principles of good governance in this region, it is possible to improve the living conditions of citizens and improve the performance of institutions responsible for urban management in this region. Also, based on the analysis, it shows that in general, good governance can improve the condition of the fabric. Facilitate the ineffectiveness of Tehran's 17th district. Also, in order to create a decent government, it is necessary to observe moral principles, transparency, justice and attention to the needs of citizens.

    Keywords: decent governance, Regeneration, dysfunctional context, 17th district, urban management
  • مهدی احساسی خواه، کرامت اله زیاری*، عباس رجایی، احمد پوراحمد، حسین حاتمی نژاد
    شناخت وضعیت کالبدی شهر و ارزیابی الگوی توسعه کالبدی برای هدایت آن در راستای توسعه پایداری شهری امری حیاتی است، چراکه امروزه اغلب پژوهشگران اعتقاد دارند ارتباط معناداری بین الگوی توسعه کالبدی شهر با پایداری وجود دارد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش، تحلیل الگوی توسعه کالبدی - فضایی شهر یاسوج با استفاده از روش های آنالیز فضایی همچون خودهمبستگی فضایی محلی (موران)، توزیع جهت دار، توزیع بیضوی استاندارد و لکه های داغ است. روش شناسی تحقیق، ترکیبی از روش های قیاسی و استقرایی است. از روش قیاسی در مطالعه مبانی نظری و ادبیات تحقیق و از روش استقرایی نیز برای شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر یاسوج با استفاده از آمارها و اطلاعات حاصل از داده های ثانویه استفاده شد. نتایج تحلیل فضایی نشان می دهد که تراکم در هر سه شاخص جمعیت، مسکونی و ساختمانی، الگوی توزیع خوشه و خودهمبستگی فضایی دارد. به طوری که مقدار آماره Z_Score در سال 1395 برای تراکم جمعیت 58/54، تراکم مسکونی 48/57 و تراکم ساختمانی 12/51 در مقایسه با سال های 1375 و 1385 افزایش چشمگیری داشته است. نتایج لکه های داغ برای سال های 1395 - 1375 در شهر یاسوج نشان می دهد که طی این دوره، گسترش فیزیکی شهر به صورت پراکنده و غیر متراکم بوده و زمینه را برای رشد اسپرال و بدون برنامه شهر به ویژه در محور شمال غربی آماده کرده است. بیشترین میزان خوشه های داغ فضایی تراکم های مختلف شهر یاسوج با 99 درصد معناداری مربوط به بلوک های غربی شهر و بیشترین میزان خوشه های سرد فضایی مربوط به بلوک های شمال غربی شهر است؛ ازاین رو، کنترل و نظارت بر ساخت و سازهای شهری و جلوگیری از تخریب اراضی کشاورزی در محور غرب و شمال غرب این شهر می تواند راهبرد مهمی در هدایت توسعه کالبدی شهر یاسوج باشد.
    کلید واژگان: الگوی توسعه کالبدی, تحلیل فضایی, شهر یاسوج
    Mehdi Ehsanikhah, Keramatallah Zayyari *, Abbas Rajaei, Ahmed Pourahmad, Hossein Hataminejad
    Understanding the physical condition of the city and analyzing the pattern of physical development to achieve sustainable urban development is vital, because today the bulk of researchers assume that there is a significant relationship between the pattern of physical development of the city and sustainability. Accordingly, the primary goal of this study is to analyze the physical-spatial development pattern of Yasuj using spatial analysis methods such as local spatial autocorrelation (Moran), directional distribution, standard elliptic distribution and hot spots. The research methodology draws on both deductive and inductive methods. The former was employed to explore theoretical foundations and research literature, and the latter was adopted to gain insights into the pattern of physical development of Yasuj by tapping into statistics and information obtained from secondary data. The results of spatial analysis suggest that in population, residential and construction indices, density displays a pattern of cluster distribution and spatial autocorrelation. As such, the Z-Score was 54.58 for population density, 57.48 for residential density and 51.12 for construction density in 2015, exhibiting a significant surge compared to 1996 and 2006. The results of hot spots for 1996-2016 span in Yasuj city show dispersed and low-density physical expansion of the city, which has laid the ground for the spiral and unplanned growth of the city, especially in the northwest area. The highest hot spatial clusters of varying densities in Yasuj were observed in western blocks of the city with 99% significance and the highest cold spatial clusters were recorded in the northwestern blocks. Therefore, controlling and monitoring urban constructions and deterring the destruction of agricultural lands in the west and northwest areas of this city can serve as a key strategy in guiding the physical development of Yasuj.
    Keywords: Physical Development Pattern, Spatial Analysis, Yasuj
  • اطهر کدیور*، حسین کلانتری خلیل آباد، حسین حاتمی نژاد
    مقدمه

    حافظت از محلات تاریخی ایران باوجود ارزش های غنی، یکی از چالش های اساسی درزمینه شهرسازی است.باتوجه به تغییرات ساختاری،کالبدی و...در بافت های تاریخی در دوران معاصر و در نتیجه تضعیف روابط اجتماعی درون محلات،این مساله،خود را به مثابه یکی از چالش های جدی پیش روی برنامه ریزان شهری نشان داد.این چالش، نیاز به بازآفرینی محلات براساس مکتب نوشهرسازی و احیای هویت تاریخی آن ها را مطرح می کند.

    هدف پژوهش:

     هدف، واکاوی مفهوم محله در محلات تاریخی ایران مبتنی بر اصول نوشهرسازی است که از نوع بنیادی بوده و برای دستیابی به مفاهیم اصلی مرتبط با بازتولید مفهوم محله در مکتب نوشهرسازی،بررسی ویژگی های آن از طریق بازخوانی و تحلیل مطالعات موجود ضروری است.

    روش شناسی: 

    روش تحقیق، کیفی و مبتنی بر تکنیک های مرور نظام مند، مطالعه تطبیقی و روش پژوهش اسنادی استفاده شد.

    یافته ها و بحث: 

    در راستای هدف اصلی، دو هدف فرعی مطرح شد:1) استخراج اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران و مقایسه آن ها با اصول نوشهرسازی.با استفاده از مرورسیستماتیک،قواعد شهرسازی در محلات تاریخی ایران بر اساس اصول مکتب اصفهان تعریف و سپس مفهوم محله در گذشته و حال بر اساس6متغیر مقایسه شدند.متغیرها؛شامل:مفهوم، تعریف، جایگاه، ساختار هندسی،عنصر شاخص و اصول شکل دهنده بودند.2) از مرور سیستماتیک و روش تحلیل مضمون و با کمک روش اسنادی به منظور مقایسه تطبیقی این اصول باهم، تعداد 10 شاخص استخراج گردید که نشان دهنده هم پوشانی این اصول بایکدیگر میباشد که عبارتند از: پیوستگی، مرکزیت و قلمرو محله ای، پیوند میان شبکه راه های بین شهری با شبکه گذرهای اصلی محلات، سلسله مراتب دسترسی، سلسله مراتب فضایی، انعطاف پذیری ساختارکالبدی، ساختاراجتماعی قوی ،پایداری و معماری با هویت .

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که اصول نوشهرسازی شباهت های زیادی با اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران دارند و این تشابهات منجر به استخراج اصول ده گانه شد که تداعی اصول شهرسازی بومی و ایرانی است.در نتیجه می توان به محله ای دست یافت که با احیاء میراث به جامانده، هویت تاریخی و متعاقب آن هویت ایرانی- اسلامی خود را علاوه براینکه حفظ می-نماید، ویژگی های محله های معاصر را با توجه به نیاز امروز ساکنان آن طراحی و برنامه ریزی می کند.

    کلید واژگان: واکاوی, محله, محله تاریخی, نوشهرسازی
    Athar Kadivar *, Hossein Kalantari Khalilabad, Hossein Hataminejad

    Protecting Iran's historical neighborhoods, despite the unique cultural and historical values they contain, has always been one of the biggest challenges in the field of urban planning and re-urbanization. Since a significant part of the city's history is manifested in the body of historical tissues, and in the contemporary era, due to structural, physical, social changes, etc., there have been social and physical changes in the fabric of historical neighborhoods and social relations that have been in the city for many years. It was formed in the past, weakened and destroyed, this issue has caused the critical situation in the present era to show itself as one of the serious challenges facing urban planners.This challenge raises the need to recreate the neighborhoods based on the new urbanism school and revive their historical identity.The aim of the current research is to reproduce the concept of neighborhood in the historical neighborhoods of Iran based on the principles of new urbanism. The purpose of the research is fundamental, and in order to achieve the main concepts related to the reproduction of the neighborhood concept in the doctrine of new urbanism, it is necessary to examine its characteristics through rereading and analyzing existing studies.

    Methodology

    The research method of this research is qualitative and based on systematic review techniques, comparative study and documentary research method.

    Findings and Discussion

    In order to achieve the main goal, two sub-goals were proposed: the first goal was to extract the principles of urban planning used in the context of historical neighborhoods of Iran and the similarities and differences of the extracted principles with the principles of new urban planning. In this way, using a systematic and systematic review method, the rules of urban planning in the context of historical neighborhoods of Iran were defined based on the principles of the Isfahan doctrine in urban planning, and then in line with these principles, the concept of neighborhood in the historical contexts of Iran in the past and present based on Six variables were compared. The six variables are: concept, definition, position, geometrical structure, indicator element and shaping principles. From the systematic review of the principles of the Isfahan school in the historical neighborhoods of Iran with the principles of new urban development, a number of 10 indicators were extracted, which shows the commonalities and overlapping of these principles with each other, which covers the second objective of the research. From the systematic review of the principles of the Isfahan school in the historical neighborhoods of Iran with the principles of new urban development, a number of 10 indicators were extracted, which shows the commonalities and overlapping of these principles with each other, which covers the second objective of the research.

    These ten principles are: 

    Continuity (linking the city center with neighborhood centers), centrality and neighborhood territory, connection between the network of intercity roads and the network of main crossings of neighborhoods, hierarchy of access, hierarchy of space, flexibility of physical structure. , strong social structure of the neighborhoods, sustainability and architecture and urban design with quality and identity.The results showed that the principles of New Urbanism have many similarities with the structure and principles of urban planning in the historical areas of Iran, and these similarities led to the extraction of the ten principles mentioned, which on the one hand evoke the principles of native and Iranian urban planning, and on the other hand, look to the future. and will consider the needs of the contemporary period. Therefore, the redesign of neighborhoods can be as follows; Neighborhoods should be dense, pedestrianized and have mixed use. It should also focus on a specific use and, if possible, the neighborhood design principles should be based on a specific use of the neighborhood. Most of people's daily activities should be considered within walking distance. The street network should be designed in such a way that residents are encouraged to walk and the number of trips is reduced to save energy. Every neighborhood should have a specific territory with a neighborhood center and people of different age, race and income level should live in residential buildings with suitable size and price. Installing public transportation stations should be considered instead of using cars.

    Keywords: Exploration, Neighborhood, Traditional Neighborhood, New Urbanism
  • حسین حاتمی نژاد*، رضا کانونی، نوشا همقدم

    مسائل محیط زیستی در عصر حاضر که عصر عدم قطعیت هاست با پیچیدگی های مختلفی روبرو است که حل مسائل و مشکلات ناشی از محیط زیست شهری صرفا با تکیه بر تفکرات مهندسی و تغییر در کالبد شهری قابل انجام نیست و در این بین رویکرد حکمروایی شایسته راهکارهای مختلفی را با تکیه بر مسئولیت پذیری مدیران و شهروندان و افزایش تعامل بین بخش دولتی، خصوصی و عمومی برای حل مشکلات محیط زیست شهری خارج از چهارچوب های سنتی را ارائه می دهد. به عبارت دیگر رویکرد حکمروایی شایسته شهری فراتر از نگاه کالبدی به محیط زیست و با یک رویکرد سیستماتیک موضوعات را مورد بررسی قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختاری حکمروایی محیط زیست شهری با رویکرد آینده پژوهی و شناسایی پیشران های آن در شهر تهران انجام شده است. این پژوهش از نظر ماهیت، بر اساس روش علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی و بر اساس هدف کاربردی است. یافته ها بر اساس وضعیت صفحه پراکندگی عوامل بیانگر سیستم ناپایدار است و بیشتر عوامل در اطراف محور قطری صفحه پراکنده هستند. همچنین از بین 35 عامل در نظر گرفته شده، در نهایت با توجه به امتیاز بالای تاثیرگذار و تاثیرپذیری مستقیم 16 عامل به عنوان خروجی میک مک، در آینده حکمروایی محیط زیست شهری در تهران تاثیرگذار هستند. نتایج نشان می دهد از بین 16 عامل پیشران، پنج عامل بهبود نقش حکمروایی شهری در افزایش مشارکت مردم، سازمان های مردم نهاد، توجه مسولان به بهبود وضعیت محیط زیست شهری، ارتقاء فرهنگ زیست محیطی و مشارکت شهروندان و اجتماعات محلی بیشترین تاثیر را بر حکمروایی محیط زیست داشته اند و از اهمیت بیشتری برخوردار بودند.

    کلید واژگان: حکمروایی محیط زیست, حکمروایی پایدار, عوامل پیشران, تکنیک میک مک, شهر تهران
    Hossein Hataminejad *, Reza Kanooni, Noosha Hamghadam

    Environmental issues in the present era are facing various complexities that do not make the problems and problems arising from the urban environment simply possible with the technique of engineering interpretation and change in the body of Shahrivar, and in the meantime, the governance approach is appropriate. Relying on the responsibility of the energy manager and the citizens and increasing the interaction between the public sector, provides specific and public solutions to the problems of the urban environment outside the traditional framework. In other words, the approach to urban good governance examined issues beyond a physical view of the environment and with a systematic approach. The present study was conducted with the aim of structural analysis of urban environmental governance with a futures research approach and identifying its drivers in Tehran. In terms of nature, this research is based on the method of futurology, analytical and exploratory science and based on applied purpose. The available findings based on the condition of the scattering plate indicate the unstable system and there are other factors about the diagonal axis of the scattering plate. Also, among the 35 factors considered, finally, due to being over-influenced and directly influencing 16 factors in the title of Mick Mac output, the future of urban urban governance in Tehran will be influential. The results show that among the 16 drivers, five factors improve the role of urban governance in increasing people's participation, NGOs, officials' attention to improving the urban environment, promoting environmental culture and citizen participation and more associations in the governing environment The environment has and in terms of desire has caused.

    Keywords: Environmental Governance, Sustainable Governance, Propulsion Factors, Mick Mac Technique, Tehran
  • حسین حاتمی نژاد*، احمد پوراحمد، سعید زنگنه شهرکی، رضا کانونی

    فضا همیشه در رشته های مختلف علمی از جمله جغرافیا محل اندیشه ورزی ها و نظریه پردازی ها بوده است و اندیشمندان و صاحب نظران هر یک از منظری به فضا نگریسته اند. در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا خوانش مفهوم فضا از منظر نظریه کنشگر-شبکه برونولاتور نگریسته شود تا بتوان خوانشی نوین از مفهوم فضا را به دست آورد. هدف از این پژوهش شناسایی کاربست های نظریه کنشگر-شبکه در خوانش مفهوم فضا و نیز گسترش افق های نوین با استفاده از نظریه های فکری-فلسفی جدید در نگاه به فضاست. پژوهش حاضر جزء پژوهش های بنیادی است که براساس شیوه تحلیلی انجام شده است. ماخذ این پژوهش برای کشف کاربست ها، نظریه کنشگر-شبکه برونو لاتور است. در این مطالعه اطلاعات به صورت رجوع به متون دست اول (لاتور، لاو و کالن) و دست دوم (مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب هایی که در سال های اخیر درباره نظریه کنشگر-شبکه نوشته شده است) و نیز با نمونه گیری از متن به صورت هدفمند گردآوری شد. نظریه کنشگر-شبکه با رد ذات گرایی و دوگانه طبیعت / جامعه از عاملیت کنشگران غیرانسانی به همراه انسان دفاع می کند و معقتد است که کنشگران انسانی بر کنشگران غیرانسانی برتری ندارند و تمامیت در دست هیچ کدام از آنها نیست. کاربست نظریه کنشگر-شبکه در خوانش مفهوم فضا منتج به نتایجی چون پذیرش اصل تعلیق در شناخت فضا، فضا به مثابه سینتگم، تولید جمعی بودن فضا، فازی شدن فضا، چند رگه بودن فضا، فضا به مثابه شبکه و فضا به مثابه جعبه سیاه را به دست داده است.

    کلید واژگان: کنشگر-شبکه, برونو لاتور, فضا, بنیادی
    Hossein Hataminejad *, Ahmad Pourahmad, Saeed Zanganeh Shahraki, Reza Kanooni
    Background

    Space has always been a place of thinking and theorizing in various scientific fields, including geography. Each scholar looks at space from a different perspective. In the meantime, in the present research, an attempt has been made to study the reading of the concept of space from the perspective of the actant-network theory and to obtain a new reading of the concept of space.

    Objective

    The aim of the current research is to identify the applications of the actant-network theory in reading the concept of space and also to expand new visions by using new intellectual-philosophical theories in looking at space.

    Research Methods

    The current research is a part of basic research and it is done based on the analytical method. The source of this research to discover applications is Bruno Latour's (1996) actant-network theory. In this study, the data were collected by referring to main texts and secondary materials (articles, theses, and books written in recent years about the actor-network theory) by sampling the texts (in a targeted manner). The purpose of sampling here is to theorize applications, not statistical generalization. Research

    Findings

    The actant-network theory defends the agency of non-human actors along with humans by rejecting essentialism as well as nature/society duality and believes that human actors are not superior to non-human actors and the whole is not in the hands of any of them. The application of the actant-network theory in the reading of the concept of space results in the acceptance of the principle of suspension in the knowledge of space, space as a syntagm, collective production of space, fuzzification of space, and multifaceted space. It considers space as a network and a black box.

    Keywords: actant-network, Bruno Latour, Space, Fundamental
  • حسین حاتمی نژاد*، مهرناز شمسائی

    امروزه یکی از پدیده هایی که بر کالبد، اقتصاد و فرهنگ یک شهر اثرات انکار ناپذیری می گذارد سکونت گاه های غیر رسمی و خودرو می باشد که غالبا به صورت محله های شهری، مدیریت شهر را برای به رسمیت شمردن و دادن خدمات یا عدم آن با چالش مواجه نموده است. لذا هدف تحقیق حاضر تبیین آسیب پذیری در محلات حاشیه نشین شهر ارومیه بوده است. تحقیق حاضر با توجه به هدف آن از نوع تحقیقات کاربردی بوده و با توجه به روش انجام کار، از ماهیتی توصیفی- تحلیلی برخوردار می باشد. برای تحقق هدف، پس از مطالعه منابع مختلف، تعداد 12 شاخص براساس نظرات نخبگان برای شهر ارومیه انتخاب شده و محاسبه وزن شاخص ها براساس روش بهترین- بدترین در نرم افزار GAMS انجام شده است. بیش ترین وزن بدست آمده مربوط به شاخص دسترسی به معابر اصلی و کم ترین وزن مربوط به تعداد افراد آسیب پذیر بوده است. عملیات رقومی سازی، ویرایش نقشه ها، تهیه پایگاه داده، استانداردسازی شاخص ها براساس هدف تحقیق و نیز تحلیل آن ها در نرم افزار GIS انجام گرفته است. در گام بعدی وزن بدست آمده از روش بهترین- بدترین در هر یک از شاخص ها ضرب شده و در نهایت با بکارگیری جمع وزنی به ترکیب شاخص ها جهت تبیین آسیب پذیری در محلات حاشیه نشین شهر ارومیه پرداخته شده است. نتایج سنجش آسیب پذیری محلات حاشیه نشین شهر ارومیه براساس ترکیب شاخص های وزن دار مبتنی بر مدل CODAS بیانگر آن است که محلات اسلام آباد، حاجی پیرلو، کوی سالار، طرزیلو، دیگاله و دیزج سیاوش به ترتیب بیش ترین تا کم ترین میزان آسیب پذیری را به خود اختصاص داده اند.

    کلید واژگان: آسیب پذیری, حاشیه نشین, ارومیه, روش بهترین- بدترین, CODAS
    Hossein Hataminejad, Mehrnaz Shamsaei

    Today, one of the phenomena that has an undeniable impact on the body, economy and culture of a city is informal and spontaneous settlements, which are often in the form of urban neighborhoods, has faced city management with challenge to be responsible for recognizing and providing services or not. Therefore, the aim of the current research was to explain the vulnerability in the suburbs of Urmia city. According to its purpose, the current research is of the applied research type, and according to the method of doing the work, it has a descriptive-analytical nature. To achieve the goal, after studying various sources, 12 indicators have been selected for Urmia city based on the opinions of elites, and the weight of the indicators has been calculated based on the BWM model in GAMS software. The highest weight obtained was related to the index of access to main roads and the lowest weight was related to the number of vulnerable people. Digitization operations, map editing, database preparation, standardization of indicators based on the purpose of research and their analysis have been done in GIS software. In the next step, the weight obtained from the BWM method is multiplied in each of the indicators, and finally, by using the weighted sum, the combination of indicators has been discussed to explain the vulnerability in the peripheral Neighborhoods of Urmia city. The results of assessing the vulnerability of the marginalized neighborhoods of Urmia city based on the combination of weighted indicators based on the CODAS model shows that the neighborhoods of Islamabad, Hajipirloo, Kuye Salar, Tarziloo, Dighaleh and Dizaj Siyavash have assigned the most to the least degree of vulnerability.

    Keywords: Vulnerability Marginalized, Urmia, BWM, CODAS
  • علی حسینی*، احمد پوراحمد، حسین حاتمی نژاد، فاطمه ملاح زاده
    مقدمه

    از مهم ترین پیامدهای تخلیه مراکز شهری می توان به رکود اقتصادی، تخلیه جمعیتی، حکمروایی نامطلوب شهری، کاهش تقاضای خرید و کمبود سرمایه گذاری های زیربنایی اشاره کرد؛ بنابراین احیا و باززنده سازی مراکز شهری، به عنوان قلب تپنده شهرها در بهبود کیفیت زندگی ساکنان نقش بسزایی دارد. بهبود فضای کسب وکار  BID یکی از روش های موفق با رویکرد اقتصادی به مراکز شهری محسوب می شود. هدف تحقیق حاضر، سنجش و استخراج پیشران های بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران با رویکرد آینده پژوهی است. در استفاده از روش بهبود فضای کسب وکار در احیای مراکز شهری، داشتن نگاه آینده پژوهی برای برنامه ریزی و سیاست گذاری امری منطقی و ضروری است. منطقه 6 شهر تهران به علت قرارگیری در مرکز ثقل ارتباطی شهر تهران و رواج مشاغل اقتصادی غیررسمی، خصوصیات خاص ترافیکی را در این منطقه سبب شده است. با توجه به الگوی سفرهای روزانه شهر تهران، منطقه 6 ضمن آنکه از بیشترین میزان جذب سفرهای روزانه برخوردار است.

    روش تحقیق:

    این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش کمی و از نظر ماهیت، بر اساس روش جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی بوده که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش برای آینده پژوهی بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران، تعداد 15 نفر از مدیران و کارشناسان متخصص در حوزه شهری بوده است. در پردازش اطلاعات از روش تحلیل اثرات متقابل  به متغیرها، بر مبنای تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم هر یک از عناصر در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. با استفاده از روش دلفی تعداد 31 پیشران اولیه شناسایی شده است. 

    یافته ها

    نتایج تحقیق بیانگر آن است که پیشران کلیدی تاثیرگذار بر ایجاد فضای کسب وکار در منطقه 6 تهران شناسایی نشده است. همچنین، عوامل دووجهی نظیر حکمروایی خوب شهری، عملکرد شهرداری در ارایه خدمات و تسهیلات، وضعیت سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی، کیفیت ابنیه و مصالح بخش مسکن و ساختمان و غیره ظرفیت بسیار زیادی برای تبدیل شدن به بازیگران کلیدی سیستم را دار ند. متغیرهایی همچون بهره وری مناسب از ظرفیت های فرهنگی و تفریحی، میزان جذب سفر منطقه، میزان جذب مشتری منطقه، روند توسعه ساخت وسازهای تجاری منطقه و امنیت کل منطقه تحت عنوان «متغیرهای هدف» استخراج شده اند که نشان دهنده این است که می توان به تکامل سیستم مطابق برنامه و هدف خود دست یافت. سایر متغیرها تحت زیرمجموعه عوامل تنظیمی، مستقل و تاثیرپذیر استخراج شده اند که جایگاه تاثیرپذیر و منفعل دارند و نمی توانند در پویایی فضای کسب وکار منطقه نقش حیاتی داشته باشند. از این رو، ایجاد فضای کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران تابع توجه ویژه به پیشران های کلیدی هستند که در مجموع روابط مستقیم بالقوه و روابط غیرمستقیم بالقوه بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. از این رو، پیشران «نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده» دارای بیشترین میزان تاثیرگذاری مستقیم بالقوه بر دیگر متغیرهای پژوهش است. در جایگاه دوم پیشران «میزان مشارکت اجتماعی» و «پیشران وضعیت ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی» در مرتبه سوم اثرگذاری قرار دارد. از این رو، می توان گفت که در جهت مدیریت شهری بهتر و دیدگاه آینده پژوهی بر رویکرد فضای کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران منطقی و عقلانی است که این سه شاخص به عنوان مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر پویایی و کسب وکار این منطقه در نظر گرفته شود.

    نتیجه گیری

    با اتخاذ رویکرد آینده پژوهی و با مد نظر قرار دادن پیشران های کلیدی به دست آمده در پژوهش حاضر، تصمیمات و برنامه ریزی های مدیریت شهری در راستای بهبود نواحی کسب وکار منطقه 6 شهر تهران جهت دار شده و در مسیر هدفمند قرار خواهد گرفت. در این راستا با گرفتن تصمیمات و انجام اقداماتی ازجمله تربیت و آموزش سرمایه انسانی متخصص، افزایش انگیزه، رقابت پذیری، مشارکت اجتماعی و کاستن ناهنجاری های اجتماعی در سطح منطقه می توان زمینه های پویایی و بهبود نواحی کسب وکار در محدوده مطالعاتی را فراهم آورد. این پژوهش می تواند آغازی برای پژوهشگران بعدی در زمینه بهبود نواحی کسب وکار باشد. ارزیابی وضعیت موجود پیشران های کلیدی استخراج شده در منطقه مطالعاتی و ارایه برنامه راهبردی به منظور پیاده سازی رویکرد بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران می تواند به عنوان سرفصلی برای پژوهشگران در سال های آتی باشد.

    کلید واژگان: آینده پژوهی, بهبود نواحی کسب وکار, مراکز شهری, منطقه 6 شهر تهران
    Ali Hosseini *, Ahmad Pourahmad, Hossein Hataminejad, Fatemeh Mallahzadeh

    Introduction :

    Among the most important consequences of the evacuation of urban centers, we can mention economic stagnation, population evacuation, unfavorable urban governance, a decrease in shopping demand, and lack of infrastructure investments. Therefore, the revival and revitalization of urban centers, as the beating heart of cities, play a significant role in improving the quality of life of residents. Business improvement district (BID) is considered one of the most successful methods with an economic approach to urban centers. The purpose of this research is to measure and extract the drivers of business improvement district in district 6 of Tehran with a future research approach. In using the method of business improvement district by revitalizing the centers in a city, it is logical and necessary to have a forward-looking perspective for planning and policy-making. District 6 of Tehran, due to its location in the center of the communication gravity of Tehran and the prevalence of informal economic jobs, has caused special traffic characteristics in this area. Considering the pattern of daily trips, the city of Tehran, District 6, has the highest number of daily trips.

    Materials and Methods

    This study is based on the new method of future studies, in terms of its practical purpose and in terms of quantitative method and in terms of its nature, which was carried out by using a combination of quantitative and qualitative models. The statistical population of this research for the future study of the business improvement district in district 6 of Tehran was 15 managers and experts specializing in the urban area. In the processing of information from the method of analysis of mutual effects to variables, based on the influence and the direct and indirect influence of each element has been used in MICMAC software. Using the Delphi method, 31 primary drivers have been identified. 

    Findings

    The result of the research indicates that the key driver influencing the creation of a business environment in district 6 of Tehran has not been identified. Also, two-faceted factors such as good urban governance, the performance of the municipality in providing services and facilities, the state of private and public sector investment, quality of buildings and materials in the housing and construction sector have a very high capacity to become key elements in the system. Variables like proper productivity of cultural and recreational capacities, the amount of travel in the region, the amount of customer attraction in the district, the development process of commercial constructions in the district, and the security of the entire district have been extracted as target variables, which indicate that the system can be developed according to its plan and purpose. Other variables have been extracted under the subgroup of regulatory, independent, and influential factors, which have an influential and passive position and cannot play a vital role in the dynamics of the business environment of the district. Therefore, the creation of a business environment in district 6 of Tehran is subject to special attention to the key drivers, which have the most points in the total of potential direct relationships and potential indirect relationships. The driver of “skilled and trained manpower” has the highest potential direct impact on other research variables. In the second place is the driver “level of social participation” and “driver of the state of social anomalies and harms” is in the third order of influence. By adopting a future research approach and taking into consideration the key drivers obtained in the current research, the decisions and plans of urban management will be directed and placed on a targeted path to improve the business areas of district 6 of Tehran.

    Conclusion

    By making decisions and carrying out measures such as education and training of specialized human capital, increasing motivation, competitiveness, and social participation, and reducing social anomalies at the regional level, it is possible to provide dynamic fields and business improvement district in the study area. This research can be a beginning for futures studies in the field of improving business areas. Evaluating the current situation of the extracted key drivers in the study area and presenting a strategic plan to implement the approach of business improvement district in the case studies of Tehran can be a topic for researchers in the coming years.

    Keywords: District 6 of Tehran, Future research, Business Improvement District, Urban centers
  • حسین حاتمی نژاد*، رعنا یزدی، حسین ایرجی

    متریک سیمای سرزمین معمولا گسترده ترین و متنوع ترین اندازه گیری از معیار مکانی است. بیشتر این معیارها به طور خاص برای مطالعات شهری با تمرکز بر الگوهای فضایی مانند تراکم، پراکندگی/فشردگی، مرکزیت، ترکیب کاربری زمین، اتصال، یا دسترسی توسعه داده شده اند. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر داده های سنجش ازدور است. در این تحقیق ابتدا نقشه های کاربری زمین مربوط به سال 2014 و 2021 با استفاده از تصاویر ماهواره لندست و استفاده از نرم افزار ENVI 5.3 به روش طبقه بندی نظارت شده در 4 کلاس فضای شهری انسان ساخت، مزارع، باغات، زمین های بایر تهیه شد که تغییرات اکولوژیکی فضای سبز منطقه مورد مطالعه را در یک دوره 7 ساله نشان می دهد. سپس تغییرات کاربری زمین های منطقه به کمک آرک جی.آی.اس آماده سازی شدند و درنهایت با استفاده از نرم افزار Fragastas مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر این است که فضای سبز در شهر صومعه سرا در حال کاهش و تبدیل شدن به فضای انسان ساخت است که ساخت وساز های بی رویه تاثیرهای مهمی روی ساختار اکولوژیک منطقه داشته است که درنتیجه آن فضاهای سبز و بایر به کاربری مسکونی تبدیل شده اند که بیشترین میزان تبدیل کاربری فضای سبز به کاربری انسان ساخت و سپس کاربری بایر بوده است. نتایج به دست آمده از سنجه های سیمای سرزمین بیانگر این است که لکه های فضاهای سبز صومعه سرا از سال 2014 تا 2021 تعداد لکه های بیشتر شده که نشانگر خردشدگی و وجود اختلال در سیمای سرزمین است و مساحت لکه ها کم شده و تراکم حاشیه بیشتر شده است. لکه های بزرگ فضاهای سبز سال 2014 جای خود را به لکه های کوچک تر با ارزش اکولوژیکی پایین تر داده و ارتباط بین لکه های فضاهای سبز قطع شده است.

    کلید واژگان: ساختار اکولوژیک, فضا, فضای سبز, سیمای سرزمین, صومعه سرا, گیلان
    Hossein Hataminejad *, Rana Yazdi, Hossein Iraji

    Earth metrics are usually the broadest and most diverse measurements of space metrics. Many of these metrics have been developed specifically for urban studies, focusing on spatial patterns such as density, sprawl/compression, centrality, land use mix, connectivity, or accessibility. The current research is applied in terms of purpose and in terms of descriptive-analytical method and based on remote sensing data. In this research, firstly, the land use map of 2013 and 2015 was prepared using Landsat satellite images and using ENVI 5.3 software with a supervised classification method in 4 classes of urban space, fields, gardens and man-made wastelands. . which shows the ecological changes of the green space of the study area in a period of 7 years. Then the land use changes of the region were prepared with the help of ArcGIS and finally analyzed using Fragastas software. The findings of the research show that the green space of the city of Soumesara is decreasing and turning into a man-made space, that indiscriminate constructions have had important effects on the ecological structure of the region, as a result of which the green and barren spaces are not used for residential purposes. and the highest rate of conversion of green space use to artificial uses and after that was waste use.

    Keywords: Ecological structure, Green space, land landscape, Someh Sara, Gilan
  • محمدهادی درودی*، حسین حاتمی نژاد، سعید زنگنه، احمد پوراحمد

    فرآیندهای زوال، رکود و افت بافت های شهری که منجر به ایجاد ناکارآمدی و فرسودگی در فضاهای شهر می گردند، یکی از چالش های اساسی عصر حاضر شهرها به ویژه شهرهای بزرگ می باشد. همه این چالش ها از جمله دلایلی است که سیاستگذاران و برنامه ریزان شهری را مجاب به ارایه راهبردها و راهکارهای نوین مدیریتی در مواجهه با این مسایل و مشکلات نموده است.

    اهداف

    ارزیابی و تبیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در فرایند مداخله در محدوده بافت های فرسوده و ناکارآمد شهر مشهد می باشد. در این مقاله تلاش شده است تا به این سوالات پاسخ داده شود که ویژگی و رویکرد های غالب در هر دوره چیست؟ کنشگران اصلی هر دوره کدامند و چگونه در این فرآیند نقش آفرینی می کنند؟ روش تحقیق: این پژوهش با رویکردی کیفی و در راستای تعیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در این فرایند می باشد. برای گردآوری اطلاعات موردنیاز از تکنیک های مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه (نمونه گیری هدفمند) استفاده شده است. یافته ها و

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان می دهد در بررسی یک دوره 30 ساله(1400-1370) دو رویکرد متفاوت ومتمایز قابل تشخیص می باشد. در دوره اول رویکرد غالب مداخله در این بافت ها نوسازی توام با نگاه اقتصادی و پروژه محور، بدون در نظر گرفتن مشارکت ساکنان و اجتماع محلی در این فرایند می باشد. در دوره دوم، رویکرد بازآفرینی شهری با نگاه جلب مشارکت ساکنان و اجتماع محلی از طریق تسهیلگری و ایجاد دفاتر توسعه محله و تغییر نگرش در دولت و بخش عمومی از نوسازی و پروژه محوری به بازآفرینی پایدار شهری صورت پذیرفته است. با توجه به ویژگی های کنشگران هر دوره، منافع و علایق متفاوت و همچنین قدرت اثرگذاری بر سایر کنشگران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.

    کلید واژگان: نوسازی, بازآفرینی شهری, حکمروایی مطلوب, بافت فرسوده, مشهد
    Mohammad Hadi Darroodi *, Hossein Hataminejad, Saeid Zangneh, Ahmad Pourahmad
    Objectives

    To evaluate and explain the role and place of urban governance in the process of intervention in the limits of worn out and inefficient tissues of Mashhad city. In this article, an attempt has been made to answer these questions, what are the features and dominant approaches in each period? Who are the main actors of each period and how do they play a role in this process?Research

    method

    This research is based on a qualitative approach and aims to determine the role and position of urban governance in this process. Observation, interview and questionnaire (targeted sampling) techniques have been used to collect the required information.Findings and

    conclusions

    The results of this research show that two different and distinct approaches can be distinguished in the examination of a 30-year period (1370-1400). In the first period, the dominant approach of intervention in these contexts is renovation combined with an economic and project-oriented perspective, without taking into account the participation of residents and the local community in this process: In the second period, the approach of urban regeneration has been carried out with the view of attracting the participation of residents and the local community through facilitation and the creation of neighborhood development offices and changing the attitude of the government and the public sector from renovation and project-oriented to sustainable urban regeneration. According to the characteristics of activists of each period, different interests and interests as well as the power to influence other activists were investigated and analyzed.

    Keywords: Renovation, Urban Regeneration, favorable governance, worn-out texture, Mashhad
  • محمدهادی درودی*، حسین حاتمی نژاد، سعید زنگنه شهرکی، احمد پوراحمد

    هدف این پژوهش، ارزیابی و تبیین نقش و جایگاه کنشگران محلی در فرآیند بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد و فرسوده شهر مشهد است. در این تحقیق سعی شده است تا به این سوالات پاسخ داده شود که نقش و جایگاه کنشگران مختلف با تاکید ویژه بر کنشگران محلی در فرآیند بازآفرینی پایدار شهری چیست؟ و چگونه در این فرآیند نقش آفرینی می کنند؟ این پژوهش با رویکردی کیفی و در راستای تعیین جایگاه و تحقق همکاری میان کنشگران این فرآیند انجام می شود. راهبرد این پژوهش ترکیبی از مورد پژوهی و نظریه پردازی است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از تکنیک های مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه (نمونه گیری هدفمند) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه به شناسایی 57 کنشگر فعال و تقسیم بندی کنشگران به کنشگران اولیه و ثانویه (16 دسته همگن)، منافع و علایق متفاوت و همچنین قدرت اثرگذاری بر سایر کنشگران، ضروری است تغییر نگرش در نقش آن ها بر اساس تحقق حکمروایی همکارانه صورت پذیرد. در این راستا لازم است ضمن تاکید بر لزوم وجود طرح و برنامه مشترک به منظور مدیریت کنشگران این فرآیند، رهبری قدرتمندی به منظور پشتیبانی از حضور همه کنشگران در این فرآیند وجود داشته باشد. بررسی های انجام شده در این پژوهش نشان می دهد که حکمروایی همکارانه در فرآیند بازآفرینی پایدار شهری در شهر مشهد زمانی اتفاق می افتد که هم در سطح کلان و راهبردی و هم در سطح عملیاتی، تعامل و هماهنگی یکپارچه میان کنشگران بر اساس یک برنامه اقدام مشترک، مورد توجه و عمل قرار گیرد.

    کلید واژگان: حکمروایی, بازآفرینی شهری, کنشگران محلی, بافت ناکارآمد, مشهد
    MohammadHadi Darroodi *, Hossein Hatami Nejad, Saeed Zanganeh, Ahmad Pourahmad

    The purpose of this research is to evaluate and explain the role and position of local activists in the process of sustainable regeneration of inefficient and worn-out tissues of Mashhad.In this research, an attempt has been made to answer these questions, what is the role and position of different actors with special emphasis on local actors in the process of sustainable urban regeneration? And how do they play a role in this process? This research is conducted with a qualitative approach in order to determine the position and realization of cooperation between the actors of this process.The strategy of this research is a combination of case study and theorizing. Observation, interview and questionnaire (targeted sampling) techniques have been used to collect the required information.The results of this research show that according to the identification of 57 active actors and the division of actors into primary and secondary actors (16 homogeneous categories), different interests and interests as well as the power to influence other actors, it is necessary to change the attitude in their role based on Collaborative governance should be realized.. In this regard, it is necessary to emphasize the need for a joint plan and program to manage the actors of this process, and there should be a strong leadership to support the presence of all actors in this process.The investigations carried out in this research show that collaborative governance in the process of sustainable urban regeneration in Mashhad city occurs when both at the macro and strategic level and at the operational level, there is integrated interaction and coordination between actors based on a joint action plan to be considered and acted upon.

    Keywords: Governance, Urban regeneration, local activists, dysfunctional context
  • نوشا همقدم، کرامت الله زیاری*، حسین حاتمی نژاد، احمد پوراحمد، سعید زنگنه شهرکی

    توسعه مستمر جمعیت شهری و نیازهای رو به افزایش آنها، شهرنشینی گسترده در کشورهای در حال توسعه، تغییرات جمعیت شناختی، چالش های محیط زیستی، معضلات اقتصادی، معضلات حمل و نقل شهری، پیشرفت های فناوری اطلاعات و ارتباطات و بوروکراسی، فرمولاسیون شهر هوشمند و حکمروایی شهری هوشمند را ضروری ساخته است. در خصوص شهر رشت می توان بیان نمود که شهر رشت نتوانسته آینده های پیشروی توسعه را متصور شود و پیشرفتی در زمینه حکمروایی شهری هوشمند داشته باشد. لذا هدف این پژوهش واکاوی پیشران های کلیدی حکمروایی شهری هوشمند با رویکرد آینده پژوهی است. پژوهش حاضر کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی - تحلیلی و اکتشافی است. گردآوری داده ها به روش اسنادی و نیز به صورت پیمایشی مبتنی بر تکنیک دلفی می باشد. جامعه آماری کلیه متخصصان شهری شهر رشت در زمینه تحقیق می باشند. حجم نمونه با استفاده از قوانین راسکو، 45 نفر تعیین شد و شیوه نمونه گیری به صورت گلوله برفی می باشد. 8 مولفه و 20 پیشران در خصوص حکمروایی شهری هوشمند تدوین شد و پرسشنامه ماتریس اثرات متقابل (وزن 0 تا 3) در اختیار متخصصان قرار گرفت و در نهایت با استفاده از نرم افزار میک مک پیشران های کلیدی استخراج شدند. نتایج حاصل از تحلیل حاکی از آن است که آموزش شهروندی و آگاهی رسانی، مشارکت شهروندان و تعهد مسیولان جزء 3 پیشران اول حکمروایی شهری هوشمند شهر رشت محسوب می شوند.

    کلید واژگان: شهر هوشمند, حکمروایی شهری هوشمند, آینده پژوهی, شهر رشت
    Nooshā Hamghadam, Kerāmatollāh Ziāri *, Hossein Hātaminejād, Ahmad Pourahmad, Saeed Zangāneh Shahraki

    The continuous development of urban population and their growing needs, widespread urbanization in the developing countries, demographic changes, environmental challenges, economic problems, urban transportation problems, advances in information and communication technology, and bureaucracy have made the smart city formulation and smart city governance necessary. Regarding the city of Rasht, it can be said that this city has not been able to imagine the future of development and make progress in the field of smart urban governance. The present study aimed to investigate the key driving forces of smart governance with a futures research approach. The study was applied and descriptive-analytical and exploratory in terms of method. Data collection is documentary and survey based on Delphi technique. The statistical population included all the urban specialists in Rasht. From which 45 people were selected as the sample using Rasco's rules through snowball sampling method. 8 components and 20 driving forces regarding smart urban governance were compiled and the questionnaire of interaction effects matrix (weight 0 to 3) was provided to the specialists. Finally, key driving forces were extracted using MicMac software. The results of the analysis indicated that the education of citizenship and raising the awareness, citizen participation and commitment of officials are among the first three driving forces of smart city governance in Rasht.

    Keywords: Smart City, Smart City Governance, future study, Rasht city
  • احمد پوراحمد *، اکبر حمیدی، حسین حاتمی نژاد، سعید زنگنه شهرکی

    با آغاز قرن بیست و یکم، سیاست های مختلفی به منظور مدیریت پیچیدگی ها و عدم قطعیت سیستم های شهری، به ویژه در مقیاس کلانشهری اتخاذ گردیده که «بازآفرینی شهری» به عنوان سیاست معطوف به بافت های مرکزی- میانی و پهنه های ناکارآمد و فرسوده شهری، اهمیت انکارناپذیری در برنامه ریزی و مطالعات شهری یافته است. هدف اصلی این پژوهش، مرور ادبیات، بسط نظری و ارایه الگوی مفهومی بازآفرینی شهری براساس رویکرد تحلیل محتوای کیفی است که در وهله اول، بیش از 300 متن علمی در حوزه بازآفرینی شهری به صورت هدفمند مطالعه شد و پس از غربالگری نهایی، 73 منبع به عنوان متون منتخب مورد واکاوی محتوایی قرار گرفت. در گام دوم، مولفه ها و مقوله های مرتبط با متغیر اصلی تحقیق استخراج و دسته بندی گردید. براساس یافته های تحقیق، مقوله های عمده بازآفرینی شهری عبارتند از: 1) اصول بازآفرینی شهری؛ 2) سیر تحول سیاست های بازآفرینی شهری؛ 3) استراتژی های بازآفرینی پایدار شهری؛ 4) چارچوب های ارزیابی بازآفرینی؛ 5) نظریه های پشتیبان بازآفرینی؛ و 6) بازآفرینی شهری مبتنی بر کاربری اراضی شهری. در نتیجه، با در نظرگرفتن مفاهیم نظری بسط یافته، الگو و مدل مفهومی بازآفرینی شهری ارایه گردید. شایان توجه است که در میان مقولات مزبور، مسیله بازآفرینی شهری با اتکای بر سیستم کاربری اراضی در مطالعات پژوهشی بیشتر مورد توجه بوده و سپس، مقوله استراتژی های بازآفرینی پایدار اولویت بیشتری دارد. در مقابل، بر بحث رویکردهای نظری پشتیبان بازآفرینی، سیرتحول سیاست بازآفرینی و چارچوب های ارزیابی آن نسبت به بقیه موضوعات مورد بررسی، کمتر تاکید شده است.

    کلید واژگان: سیاست شهری, بازآفرینی شهری, الگوی نظری بازآفرینی شهری, تحلیل محتوای کیفی
    Ahmad Pourahmad *, Akbar Hamidi, Hossein Hataminejad, saeed zanganeh

    With the beginning of the twenty-first century, various policies have been adopted to manage the complexities and uncertainties of urban systems, especially in metropolitan areas. Meanwhile, Urban Regeneration (UR), as a policy focused on Inner-city, dysfunctional and rundown urban fabrics, has found an undeniable significance in urban planning and studies. Then, the main purpose of this research is to review, evaluate and investigate urban regeneration policy based on Qualitative Content Analysis (QCA) method. Firstly, more than 300 scientific and valid texts in the field of urban regeneration were purposefully studied. After the final screening, 73 sources were analyzed in a content way as a selected document. In the second step, components and indicators of research variables were extracted and categorized. Results represent that the core categories of urban regeneration are: 1) principles of urban regeneration; 2) timeline evolution of urban regeneration policies; 3) sustainable urban regeneration strategies; 4) assessment frameworks of regeneration; 5) guiding theories for regeneration; and 6) land use-led urban regeneration. As a result, the conceptual model of urban regeneration was presented by focusing on expanded theoretical concepts. Considering extracted categories, the land use-led urban regeneration indicator has been noticed more in research studies, and the category of sustainable regeneration strategies has been given more priority. In contrast, the discussion of regenerative support theories, regeneration policy timeline and its evaluation frameworks are less emphasized than other issues.

    Keywords: urban policy, urban regeneration, theoretical pattern of urban regeneration, qualitative content analysis
  • حمید رخساری*، مریم جعفری مهرآبادی، حسین حاتمی نژاد

    بیان مسئله: 

    فضاهای شهری عرصه گفتمان طبقات اجتماعی متفاوت است و عملکرد این فضاها برای ساکنان مختلف شهر در سه لحظه اساسی درک شده، تصور شده و زندگی شده یا زیسته روشن می شوند؛ فضای دوم-مفهومی شهر همان بعد تصور شده یا بازنمایی فضای شهر است؛ این فضا در مطالعات نقشه های ذهنی تحت عنوان فضای تصور شده به عنوان دومین بعد در مطالعات نقشه های ذهنی موردتوجه قرارگرفته شده است.

    هدف

    در این پژوهش به بررسی این فضا در نقشه ذهنی ساکنان سکونتگاه های رسمی منطقه یک و ساکنان سکونتگاه های غیررسمی منطقه چهار شهر رشت پرداخته شده است.

    روش

    با توجه به ماهیت موضوع روش برداشت اطلاعات شامل «مصاحبه شفاهی و مشاهده میدانی» بوده است؛ که نوع اطلاعات برداشتی شامل: نقشه های کروکی، گفتگو رودررو، یادداشت برداری و عکس برداری بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی پژوهش از رویکرد نقشه برداری جی آی اس کیفی(QGIS)  در زیر تحلیل تاریخ شفاهی به روایت بصری  با تکنیک تراکم هسته فضایی به تحلیل فضای دوم-مفهومی در نقشه های ذهنی دو طبقه شهری پرداخته شده است.

    یافته ها

    نتایج نمایش سه قلمرو از سطوح فضایی در شهر رشت حکایت از این داشته است که، در فضای دوم-مفهومی شهر رشت؛ یک بازنمایی فضا توسط بخش دولتی با نقش میانجی سرمایه داران شهری به نفع طبقه متوسط شهری در حال اتفاق افتادن در فضای شهر است. و این سازوکار تولید فضا در جهت جذب سرمایه داران بخصوص در بخش مرکزی و توسعه بخش خدماتی در مرکز و شمال و افول بخش تولیدی در حاشیه شهر است.

    نتیجه گیری

    فضای شهری مبتنی بر نوعی از روابط اجتماعی طبقات شهری است که قدرت های حاکم آن را می سازند و از آن بهره می گیرند. روابطی که برحسب ایدیولوژی حاکم تعریف می شوند و از طریق سیاست های برنامه ریزی فضایی تولید و بازتولید می شود.

    کلید واژگان: نقشه ذهنی, بازنمایی فضایی, جی ای اس کیفی, سکونتگاه های غیر رسمی, شهر رشت
    Hamid Rokhsari *, Maryam Jafari Mehrabadi, Hossein Hataminejad
    Background

    Urban spaces are the arena of discourse of social classes, and the function of these spaces becomes clear to the various residents of the city in three basic moments: perceived, conceived and lived; The second-conceptual space of the city is the imagined or representation of the city space; this space is in the study of mental maps called the "conceived space" as the second dimension in the study of mental maps that has been considered.

    Objectives

    In this study, this space is explored in the mental map of the residents of the formal settlements in the District 1 and residents of the informal settlements in the District 4 of Rasht

    Method

    According to the nature of the subject; the method of data collection included "oral interview and field observation"; The types of information collected included: sketch maps, face-to-face conversations, note-taking and photography. To analyze the qualitative data of the research, the qualitative GIS (QGIS) mapping methods under the analysis of oral history to visual narration with the technique of spatial Kernel Density have analyzed the second-conceptual space in the mental maps of two urban classes.

    Result

    The results of the research indicate that in the second-conceptual space of Rasht; a conceptual space reconstruction by the public sector with the role of mediator of urban capitalists in favor of the urban middle class is taking place in the conceptual context of the city. The mechanism of production conceptual space of Rasht city in order to attract the capitalists especially in the central part and development of the service sector in the center and north, and the decline of the manufacturing sector on the suburbs of the city.

    Conclusion

    The urban space is based on a kind of social relations of urban classes that are built and used by the ruling powers. Relationships that are defined in terms of the prevailing ideology and are produced and reproduced through spatial planning policies.

    Keywords: Mental Map, Spatial representation, Qualitative GIS, Informal Settlements, Rasht city
  • علی حسینی*، احمد پوراحمد، حسین حاتمی نژاد، سعید زنگنه شهرکی، فاطمه ملاح زاده

    روش بهبود نواحی کسب وکار (BID) یکی از روش های موثر در احیای مراکز شهری با رویکردی اقتصادی است. اجرای نواحی بهبود کسب وکار با توجه به رویکرد شهرسازی تاکتیکی منجر به اجرای طرح های با ریسک کم، کم هزینه و کوچک مقیاس و احیای مراکز شهری می شود. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی وضعیت شاخص های بهبود نواحی کسب وکار در منطقه شش شهر تهران است. روش گردآوری اطلاعات شامل روش های کتابخانهای پرسش نامه و مشاهدات میدانی است. علاوه بر این، اطلاعات به دست آمده از پرسش نامه با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای و آزمون واریانس یک طرفه تحلیل شده است. نتایج نشان داد که از نظر شهروندان منطقه 6 تهران، چهار مولفه کالبدی-محیطی، اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی-فرهنگی معناداری کمتر از مقدار پیش فرض (0.05) و اختلاف میانگین مثبت (بالاتر از مقدار پیش فرض 5/2) را به خود اختصاص داده و این منطقه زمینه احیا و پیاده سازی فضای کسب وکار را دارا است. همچنین نتایج معناداری مولفه های BID محورهای مطالعاتی در بخش کسبه تحقیق نشان داد که پنج مولفه (کاربری تجاری - خدماتی، مدیریت شهری، کیفیت زندگی، تعلق و دلبستگی مکانی و مشارکت اجتماعی) در کلیه محورهای مطالعاتی، معنادار (کمتر از 05/0) و اختلاف میانگین مثبت (بیشتر از مقدار 5/2) را به خود اختصاص داده اند و کسبه مورد مصاحبه، ابراز رضایت دارند و در سایر مولفه ها، کسبه محل از وضعیت موجود مولفه های بهبود نواحی کسب وکار رضایت ندارند. اختلاف و معناداری محورهای مطالعاتی بر اساس مولفه های دارای وضعیت مثبت حاکی از آن است که خیابان اسدآبادی در مقایسه با سایر محورها دارای حداکثر اختلاف میانگین نسبت به سایر محورها بوده و جایگاه نخست را کسب کرده است و خیابان سنایی با کسب کمترین اختلاف میانگین جایگاه نهایی را به خود اختصاص داده است

    کلید واژگان: مراکز شهری, شهرسازی تاکتیکی, بهبود نواحی کسب و کار, منطقه 6 شهر تهران
    Ali Hosseini *, Ahmad Pourahmad, Hossein Hataminejad, Saeed Zanganeh Shahraki, Fatemeh Mallahzade

    The growth of sub-urbanism in recent decades has led to the weakening of inner-city centers and the destruction of the social life of these centers. The most important consequences of evacuation of urban centers are economic recession, population evacuation, unfavorable urban governance, reduced demand for purchases and lack of infrastructure investments. Therefore, the revitalization of urban centers, as the beating heart of cities, plays an important role in improving the quality of residents’ lives. Business Improvement District (BID) is one of the most successful methods with an economic approach to urban centers and is expanding around the world. The aim of the present study is to measure and extract the drivers of improving business districts in District 6 of Tehran with a futures research approach. This research is applied in terms of purpose and uses a combination of documentary and survey methods. Moreover, in terms of nature, based on a new method of future research, it is analytical and exploratory taking a combination of quantitative and qualitative approaches. The statistical population of this study includes 15 managers and experts in the field. The results indicate that the key drivers affecting the creation of business environment in District 6 of Tehran have not been identified. Also, two-dimensional factors such as good urban governance, municipal performance in providing services and facilities, private and public sector investment status, quality of buildings and materials in the housing and construction sector, etc. have a very high capacity to become key players in the system.

    Keywords: Urban centers, Tactical urbanism, Business Improvement District, District 6 of Tehran
  • کرامت الله زیاری*، حسین حاتمی نژاد، احمد پوراحمد، سعید زنگنه شهرکی، نوشا همقدم
    اهداف

    شهرها در ارتقاء ارزش های انسانی نقشی کلیدی دارند. امروزه افزایش جمعیت، شهرنشینی گسترده در کشورهای در حال توسعه، تغییرات جمعیت شناختی، چالش های محیط زیستی، معضلات اقتصادی، معضلات حمل و نقل شهری، پیشرفت های فناوری اطلاعات و ارتباطات و بوروکراسی لزوم حکمروایی شهری هوشمند را ضروری ساخته است، لذا هدف اصلی این پژوهش ارایه الگوی حکمروایی شهری هوشمند با رویکرد آینده پژوهی می باشد.

    ابزار و روش ها:

     روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اکتشافی است. جامعه آماری متخصصین و خبرگان در زمینه تحقیق می باشند. حجم نمونه با استفاده از قوانین راسکو، حجم نمونه های بیشتر از 30 و کمتر از 500 برای اکثر پژوهش ها مناسب هستند. 45 نفر تعیین شد و شیوه نمونه گیری به صورت گلوله برفی می باشد.

    یافته ها:

     پیشران های حکمروایی شهری هوشمند از منابع لاتین و همچنین با روش دلفی استخراج شدند. 9 پیشران کلیدی برای آینده حکمروایی شهری هوشمند در نظر گرفته شد. در مرحله بعد سناریوهای برای هر پیشران تدوین شد. سپس برای هر سناریوی مطلوب راهبردهای در نظر گرفته شد. در نهایت الگوی حکمروایی شهری هوشمند در شهر رشت ارایه گردید.

     نتیجه گیری: 

     آموزش مستقیم شهروندی، طراحی فرصت های مشارکت عمومی، تدوین سیاست های محلی، مدیریت یکپارچه شهری، ایجاد مدل مالی جهت تخصیص بودجه مناسب، توسعه زیرساخت ارتباط داده و شبکه دسترسی، تشویق سرمایه گذاران با ارایه مجوزهای سودآور، ایجاد پورتال های داده باز جهت آزادسازی داده و اطلاعات، وضع قوانین قوی برای حفظ حریم خصوصی افراد و سازمان ها، ارایه خدمات به صورت آنلاین و حذف بوروکراسی و برنامه ریزی دقیق دولت هوشمند در سطح ملی بیشترین امتیاز را در رسیدن به الگوی حکمروایی شهری هوشمند آینده نگر  بدست آوردند.

    کلید واژگان: حکمروایی شهری, شهر هوشمند, حکمروایی شهری هوشمند, آینده پژوهی, شهر رشت, فناوری های نوین
    Keramatollah Ziari*, Hossein Hataminejad, Ahmad Pourahmad, Saeed Zanganehshahraki, Noosha Hamghadam
    Aims

    Cities play a key role in promoting human values. Nowadays, population growth, widespread urbanization in developing countries, demographic change, environmental challenges, economic problems, urban transportation problems, advances in information and communication technology, and bureaucracy have necessitated the need for smart urban governance. Therefore, the main purpose of this study is to provide a model of smart urban governance with a future study approach.

    Methods

    The research method is descriptive-analytical and exploratory. The statistical community is experts in the field of research. The sample size was determined using Roscoe rules 45 people and the sampling method is snowball.

    Findings

     the key drivers of smart city governance were extracted from Latin sources as well as the Delphi method, 9 key drivers for the future of smart city governance were considered. In the next step, scenarios were developed for each driver and strategies were considered for each desired scenario. Finally, the model of smart city governance in Rasht was presented.

    Conclusion

    direct citizenship education, design of public participation opportunities, formulation of local policies, integrated urban management, create a financial model to allocate appropriate budgets, development of data communication infrastructure and access network, encourage investors, develop The law as a means of attracting private sector investment in public infrastructure, Creating open data portals, enacting strong laws to protect the privacy, providing online services and eliminating bureaucracy and careful planning of smart government at the national level, the highest score in achieving They achieved the model of futuristic smart city governance.

    Keywords: Urban governance, Smart City, Smart City Governance, Future study, Rasht city, New technologies
  • حسین حاتمی نژاد*، نوشا همقدم، رضا کانونی

    با توجه به گسترش شهرها و افزایش جمعیت، بررسی رضایتمندی سکونتی ساکنین برای برآورده کردن نیازهای آتی و رسیدن به توسعه پایدار، جایگاه ویژه ای در مطالعات مختلف پیدا نموده است. رضایتمندی سکونتی براساس مولفه های بسیاری مورد بررسی قرار می گیرد و بعنوان ابزاری برای تصمیم گیری و سیاستگذاری در نظر گرفته می شود. در این راستا بررسی رضایتمندی سکونتی در شهر رشت به عنوان یزرگترین و پرجمعیت ترین شهر استان گیلان حایز اهمیت می باشد. لذا هدف این پژوهش سنجش مولفه های حکمروایی خوب شهری در ایجاد رضایتمندی سکونتی در شهر رشت با رویکرد آینده پژوهی است. پژوهش حاضر کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی- تحلیلی و اکتشافی بوده است. گردآوری داده ها به روش اسنادی و نیز به صورت پیمایشی مبتنی بر تکنیک دلفی می باشد. ابتدا 35 عامل به عنوان عوامل موثر در رضایتمندی سکونتی شهر رشت با توجه به مولفه-های حکمروایی خوب شهری شناسایی و در گام بعدیاز نرم افزار میک مک برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است و نوع پرسشنامه به صورت ماتریس اثرات متقابل و با توجه به نظرات کارشناسان و متخصصان برنامه ریزی شهری شهر رشت می باشد. وزن دهی این پرسشنامه به صورت مقایسه ای زوجی و میزان ارتباط متغیرها با اعداد بین صفر تا سه سنجیده می شود. در نهایت 13 عامل کلیدی شناسایی شد و تعداد 29 وضعیت احتمالی برای عوامل کلیدی در نظر گرفته شد. پرسشنامه سناریو ویزارد نیز به صورت ماتریس اثرات متقابل طراحی و در اختیار کارشناسان قرار گرفت. در این پرسشنامه، وضعیت ها می توانند تاثیرگذاری تقویت کننده یا تاثیرگذاری محدودکننده را نشان دهند و اعداد پرسشنامه از3+ تا 3- متغیر است. مدیریت و برنامه ریزی یکپارچه شهری، مشارکت شهروندان و اجتماعات محلی، وجود زیرساخت ها و سازوکارهای لازم برای مداخله شهروندان و همکاری سازمان های مردم نهاد با شهرداری بیشترین ارزش سازگاری را بین عوامل کلیدی در بهبود وضعیت رضایتمندی سکونتی شهر رشت در چارچوب حکمروایی خوب شهری دارند.

    کلید واژگان: حکمروایی خوب شهری, رضایتمندی سکونتی, شهر رشت, آینده پژوهی
    Hossein Hataminejad *, Noosha Hamghadam, Reza Kanooni
    Introduction

     Due to the expansion of cities and population growth, the study of residential satisfaction of residents to meet future needs and achieve sustainable development, has found a special place in various studies. Residential satisfaction is examined on the basis of many components and is considered as a tool for decision making and policy making. In this regard, the study of residential satisfaction in the city of Rasht as the largest and most populous city in Gilan province is important. Therefore, the purpose of this study is to assess the components of good urban governance in creating residential satisfaction in Rasht with a future study approach. The present study has been applied in terms of descriptive-analytical and exploratory methods. Data collection is by documentary method as well as survey based on Delphi technique. First, 35 factors were identified as effective factors in residential satisfaction in Rasht according to the components of good urban governance and in the next step, Micmac software was used to analyze the data and the type of questionnaire was a matrix of interactions and According to the opinions of experts and specialists in urban planning in Rasht. The weighting of this questionnaire is measured by pairwise comparisons and the relationship between variables and numbers between zero and three. Finally, 13 key factors were identified and 29 possible situations were considered for key factors. The Wizard Scenario Questionnaire was also designed as an interaction matrix and provided to experts. the questionnaire ranges from +3 to -3 varying. management and integrated urban planning, participation of local citizens and communities, the existence of infrastructure and mechanisms necessary for citizen intervention and cooperation with the municipality has the highest consistency value among key factors in improving the quality of the Rasht city's residential satisfaction within the framework of good urban governance.the study of residential satisfaction of residents has been one of the most important research topics in various fields.  Residential satisfaction assessment is based on many components and covers a wide range; Such as social-components, cultural-components, physical-components, service-components, and economic-components There are several main reasons for paying special attention to this issue. From the first point of view, residents' evaluation of residential environments can be considered as one of the most important criteria for measuring the achievement of goals and evaluating the success rate of any project. From the second point of view, residential satisfaction is considered as one of the important indicators of the general quality of life of individuals. Rasht is the most populous city in Gilan province. For this reason, the existence of components of good urban governance in meeting the needs of this population and housing satisfaction of people is necessary. Therefore, the purpose of this study is to investigate the components of good urban governance in creating residential satisfaction.

    Materials and Methods

    The present study is applied in terms of descriptive-analytical method, which in line with the basics of futures science, research on the situation of residential satisfaction in the framework of good urban governance in Rasht. In this regard, data collection in the theoretical part by documentary method and in the practical part by survey, has been based on the Delphi technique. Due to the fact that Mick Mac software and Scenario Wizard have been used to analyze the data, the type of questionnaire is in the form of a matrix of interactions and is based on the opinions of experts and specialists. To identify the key factors by Mick Mac software, after identifying the factors affecting residential satisfaction, an interaction questionnaire was designed. Its validity was conducted by experts in the form of interviews. The statistical population of the study is 20 experts and specialists (geography and urban planning of Rasht). The weighting of this questionnaire is measured by pairwise comparisons and the relationship between variables and numbers between zero and three. Then, different possible situations were considered for each of the key factors and interaction effects were designed in the form of a questionnaire. Then the questionnaire was completed by the statistical community and through the Ensemble feature in the Scenario Wizard software, the questionnaires were entered into the software.

    Discussion and Results

     Mick Mac software and cross-matrix analysis have been used to extract the key factors affecting residential satisfaction in Rasht within the framework of good urban governance and the output of this software (key factors) will be used as input to the Wizard scenario software. 35 factors as effective factors in residential satisfaction in Rasht in the framework of good urban governance have been identified and studied with Mick Mac software to extract the main factors affecting residential satisfaction in Rasht (in this software the effect of variables on each other from zero to three Is valued). 29 possible situations were created for 13 key factors affecting the improvement of residential satisfaction in Rasht. The scenarios provided by ScenarioWizard software were 10,000 scenarios, of which 1294 are valid and 2 scenarios are highly compatible. Of the two scenarios with high compatibility, the first scenario shows the favorable conditions and the second scenario shows the critical conditions for the future of residential satisfaction in Rasht within the framework of good urban governance. In order to improve the situation of residential satisfaction, the possible probable situation should be strengthened and the possible critical situation should be weakened.

    Conclusion

     According to the obtained results, the first scenario is the best progressive scenario for improving the residential satisfaction situation in Rasht within the framework of good urban governance. With the realization of this scenario, 100% of the determinants of residential satisfaction in Rasht will be achieved. All 13 key factors in this scenario are among the possible probable situations and there are no critical and static factors in this scenario. The possible situations selected in this scenario have many positive effects on the factor of improving the residential satisfaction situation in Rasht within the framework of good urban governance. The second scenario is a critical scenario that with the realization of this scenario, the situation of influential factors in the future of residential satisfaction in Rasht will reach its worst. It is better for the initial measures to be in the direction of resolving the critical situations so that the system moves towards stability and the influential factors in the first scenario have their positive impact process. Integrated urban management and planning, citizen participation and local communities, the existence of necessary infrastructure and mechanisms for citizen intervention and cooperation of non-governmental organizations with the municipality are among the highest values of compatibility related to key factors in the future of residential satisfaction in Rasht.

    Keywords: good urban governance, Residential satisfaction, Rasht city, Future study
  • بهناز بهادری، سیدعباس رجایی*، حسین حاتمی نژاد
    بهره گیری از رویکرد بازآفرینی با توجه و الزام به اصول عدالت فضایی می تواند نقش مهمی در ارتقا و توسعه ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، محیطی شهرها داشته باشد. از این رو، هدف این تحقیق، بررسی و شناسایی عوامل موثر بر بازآفرینی پایدار شهری با تاکید بر عدالت فضایی و ارایه راهبردهای مناسب در این زمینه است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی-تحلیلی است. ابتدا، اطلاعات گردآوری شده با به کارگیری تحلیل عاملی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد، بافت فرسوده در محله نعمت آباد در وضعیت کنونی علی رغم تمام کمبودها و نارسایی ها واجد پتانسیل قوی ای برای تحقق عدالت فضایی است. در این راستا، 6 عامل که درمجموع 70/71 درصد واریانس را تبیین می کنند، شناسایی شد. مهم ترین عامل دسترسی به خدمات شهری 5/156 است. سپس، تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق ماتریس تحلیلی SWOT صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد که در گروه نقاط قوت، بالا بودن جمعیت فعال 0/19 وزن نهایی) و وجود امکانات شغلی 0/18 به ترتیب مهم ترین نقاط قوت و نبود انگیزه برای سرمایه گذاری در بافت به دلیل فرسودگی کالبدی 0/2 و قرارگیری خانوارها در دهک های پایین اقتصادی0/2 از مهم ترین نقاط ضعف هستند. درعین حال امکان برطرف کردن کمبود خدمات و امکانات شهری به صورت عادلانه 0/19 و عزم و قانون مداری مسیولین جهت مداخله در بافت 0/19 از مهم ترین فرصت های محدوده مورد مطالعه و همچنین تداوم روند اسکان اقشار کم درآمد 0/19 و عدم توجه به بازآفرینی بافت های فرسوده 0/18 به ترتیب مهم ترین تهدیدهای محله نعمت آباد در تحقق عدالت فضایی در بازآفرینی بافت های فرسوده شهری به شمار می آیند. با توجه به راهبردهای ارایه شده، بر راهبردهای تهاجمی تاکید می شود.
    کلید واژگان: بازآفرینی, عدالت فضایی, بافت های فرسوده شهری, تحلیل عاملی, محله نعمت آباد
    Behnaz Bahadori, Seyyedabbas Rajaei *, Hossein Hataminejad
    Extended AbstractIntroductionOld fabric is a fabric that has developed over a long period and is still surrounded by new-age technology. Although these fabrics had proper functionality in the past, these days they are functionally insufficient and cannot meet the requirements of their residents. Urban regeneration is one of the important policies of governments in dealing with old urban fabrics in developing and developed countries. Since urban regeneration is often implemented through frameworks that sometimes neglect the more vulnerable elements that are considered during the process of development, historically, this method has had destructive effects on the social and ecological well-being of people and the environment. Despite the policy's good intentions to ensure displacement issues, changes in such programs often justify the improvement of old urban fabrics for Economic profit by increasing housing stock or stimulating investment. Most of the displacements of people are due to social injustice and changes in such projects. To create fair spaces, the injustices in such projects must be addressed. Therefore, the current research aims to investigate and identify the effective factors of sustainable urban regeneration emphasizing spatial justice and providing appropriate strategies in this field in the Nemat-Abad neighborhood. MethodologyThe method of the present research is descriptive-analytic and in terms of purpose, it is placed in the category of applied research. The required data is collected through library studies as well as field studies such as observation, questionnaires, and interviews. The statistical population of the study in this research is the residents of the Nemat-Abad neighborhood located in the 19th district of the Municipality of Tehran. Based on Cochran's formula, the sample size was determined 384 people, and to be sure 400 questionnaires were completed in this field. To identify the effective factors for urban regeneration emphasizing spatial justice in the Nemat-Abad neighborhood, the factor analysis method was employed. Consequently, the SWOT analytical matrix was used to analyze the information and provide strategies to achieve spatial justice in the regeneration of old urban fabrics in the Nemat-Abad neighborhood. At this stage, the statistical population is the officials and the experts of executive bodies related to the issue and academic experts who are familiar enough with the Nemat-Abad neighborhood. Since the number of experts, managers, and specialists in the field of regeneration of old urban fabrics is limited, we tried to prepare a questionnaire for all of them. Therefore, through the purposeful sampling method, 20 people were selected as the sample population. Results and discussionThe findings of the factor analysis method indicate that the old urban fabric and inefficient fabric in the Nemat-Abad neighborhood have a strong potential for the realization of spatial justice despite all the deficiencies and inadequacies in the current situation. This study revealed that the realization of spatial justice as a local classification has its special requirements, which include improving access to urban services (5.156), increasing biological support (3.802), providing grounds for achieving economic self-sufficiency (3.288), improving the trust and transparency status (3.07), improving the quality of housing (0.966), reinforcing the sense of belonging (1.851). These requirements respectively reduce their contribution to promoting spatial justice in urban regeneration. These six factors justify a total of 70.71% of the variance. Consequently, the results obtained from the SWOT method showed that in the group of strength points, the high active population (0.19 of final weight), and the existence of job facilities (0.18) are the most important strength points, respectively. These cases indicate that the number of economic activists in the Nemat-Abad neighborhood is high, and on the other hand, it indicates the low burden of undertaking in the neighborhood. Among the weak points, the options "Lack of motivation to invest in the fabric due to physical wear and tear" with a score of 0.2 and "Households' placement in low economic deciles" with a score of 0.2 have the highest weight. It can be concluded that in the approach of urban regeneration based on spatial justice in the neighborhood, due to physical wear and uncertainty of return on investment, investors do not have the motivation to invest in this context. On the other hand, households cannot take action to renovate and improve their residential unit because they are in the lower economic deciles. In addition, they will not be able to participate effectively in the regeneration processes from a financial point of view. Among the investigated opportunities, the options "the possibility to solve the lack of urban services and facilities in the fabric in a fair way" and "the determination and law-abiding officials to intervene in the fabric" are placed in the first two positions with a weight of 0.19. These cases indicate that solving the lack of urban services and facilities in a fair manner is a very important factor in achieving spatial justice in the regeneration of the old fabric neighborhood, and also the determination and law-abiding officials are among the most important options in accelerating the process of regenerating the old urban fabric. Among the threat options, "Continuing the process of settling low-income strata with the motivation of obtaining cheap housing" and "Not paying attention to the regeneration of old urban fabric" are ranked first and second with scores of 0.19 and 0.18, respectively. This indicates that most residents of the Nemat-Abad neighborhood are in the lower economic deciles, and also in this neighborhood, the regeneration of old urban fabric has not been paid enough attention. ConclusionAccording to the findings of the research, the provision of suitable and safe housing, the provision of required urban services, and their location and distribution in a fair manner are the most suitable factors for realizing spatial justice in the old urban fabrica in the Nemat-Abad neighborhood. Therefore, the necessity of reviewing the approaches, policies, actions, and operational strategies in the field of old urban fabric, with the approach of stabilizing the urban environment, is quite obvious. Therefore, to determine the best strategy for the realization of spatial justice in the regeneration of old urban fabrics of the Nemat-Abad neighborhood, offensive/competitive strategies (SO) are emphasized. Therefore, six strategies were proposed in this situation. The application of these strategies in the Nemat-Abad neighborhood provides the basis for the sustainability of various social, economic, physical, and environmental aspects and ultimately causes urban development and increases the life quality of the residents.
    Keywords: Spatial Justice, Old Urban Fabrics, Factor analysis, Nematabad Neighborhood
  • نیکناز کچوئی، حسین حاتمی نژاد*، احمد پوراحمد، سید عباس رجایی
    بیماری همه گیر کووید-19 از ابتدای سال 2020 حیات زندگی شهری را در همه زمینه ها تحت تاثیر قرار داد. گردشگری که یکی از عناصر دستیابی به اهداف توسعه پایدار در رشد شهرها می باشد، نیز دچار مشکلاتی گردید. از بعد اجتماعی- فرهنگی، حوزه مرکزی شهر مشهد، شناسنامه شهر مشهد است. جاذبه های زیارتی نقطه اصلی حضور مردم ساکن مشهد و گردشگران در هسته اصلی مشهد بوده و در کنار زیارت، وجود جاذبه های فرهنگی و میراثی به صورت ملموس و ناملموس می تواند فرصت مناسبی برای توسعه گردشگری، ایجاد کسب وکار، اشتغال زایی و رشد اقتصاد شهر باشد. با شیوع کرونا تاثیرات جبران ناپذیری بر حیات شهری پویا در حوزه مرکزی به جای گذاشت. در این راستا به روش توصیفی-تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای، شاخص های حیات شهری گردشگری را در شش بعد با استفاده از پرسشنامه جمع آوری، سپس به کمک نرم افزار spss و توسط آزمون کای دوی تک متغیره و آزمون ویلکاکسون تک متغیره، تاثیر کرونا در میزان رونق حداقلی و حضور مردم در بافت مرکزی مشهد تحلیل گردید. نتایج حاصل گویای این موضوع است که رابطه معناداری میان رعایت پروتکل های بهداشتی توسط گردشگران و ساکنین در حوزه مرکزی مشهد، تورم و عدم توانایی مالی مردم، تغییر ساعت کاری کسبه در شبانه روز و منع تردد شبانه با حیات گردشگری شهری در زمان پیک سوم شیوع کرونا در سال 1399 وجود دارد. در واقع پشتیبان حیات گردشگری شهری در حوزه مرکزی مشهد به ترتیب ابعاد زیست محیطی - بهداشت، اقتصادی و بعد اجتماعی نحوه حضور گردشگران می باشد.
    کلید واژگان: حیات گردشگری شهری, پیک سوم, کووید-19, حوزه مرکزی مشهد
    Niknaz Kachooei, Hossein Hataminejad *, Ahmad Pour Ahmad, Abbas Rajaei
    A B S T R A C TSince the beginning of 2020, the Covid-19 pandemic has affected urban life in all areas. Tourism, which is one of the elements of achieving sustainable development goals in the growth of cities, also faced problems. From the socio-cultural aspect, the central district of Mashhad is the birth certificate of Mashhad. Pilgrimage attractions are the main point of presence of Mashhad residents and tourists in the core of Mashhad. Besides pilgrimage, the presence of tangible and intangible cultural and heritage attractions can be a good opportunity for tourism development, business creation, job creation and the growth of the city's economy. The spread of Corona left an irreparable impact on the dynamic urban life in the central area. In this direction, in a descriptive-analytical way and in a library way, the indicators of tourism urban life were collected in six dimensions using a questionnaire, then with the help of spss software and by the univariate chi-square test and the univariate Wilcoxon test, the effect of Corona on the minimal prosperity And the presence of people in the central fabric of Mashhad was analyzed. The results show that there is a significant relationship between the observance of health protocols by tourists and residents in the central area of Mashhad, inflation and people's lack of financial ability, changing business hours during the day and night, and banning night traffic with the life of urban tourism during the third peak of the Corona epidemic in There is 2019. The support of urban tourism life in the central area of Mashhad is the way of tourists' presence in the order of environmental - health, economic and social aspects.Extended AbstractIntroductionThe religious pilgrimage site in the main core of Mashhad, which is well-considered as the main social and tourist gathering stocks with tangible and intangible heritage attractions, provides reasonable tourism, business, and economic development opportunities. With the outbreak of COVID-19, it left irreparable effects on the dynamic and 24-hour urban life of the central area, and the balance between the capabilities of the environment and the community was disturbed by the number of tourism activities. MethodologyAccording to the practical purposes and based on the nature of this research, the descriptive-analytical method has been used. The main approach is analyzing quantitative and qualitative data based on using the univariate Chi-square and Wilcoxon tests. In this regard, the statistical population included domestic tourists – including the 384 residents of Mashhad. They are randomly selected using the Cochran formula in the third peak of the COVID-19 pandemic (winter 2021). In order to achieve our research goals, one main questionnaire was planned in six social, cultural, economic, environmental and health, physical, and transportation dimensions to evaluate and re-evaluate the research. This specific questionnaire includes descriptive questions, multiple-choice and short answers, and our research data were collected through systematic random sampling. Then, the relationships between descriptive statistical data such as tables, graphs, etc., and the univariate Chi-square and Wilcoxon tests were analyzed by SPSS statistical software.  Results and discussionIn order to analyze the change, the tourism industry in the central district of Mashhad and the presence of people before and after the COVID-19 pandemicAfter this outbreak;The rate of outdoor activities such as walking have been studied with the support of the univariate Chi-square test. The quantitative rate of the presence of people is decreased after the outbreak of COVID-19;Social security has declined due to the forced shutdown and change in business hours, which means that the outbreak of Coronavirus has some effects on social security;The number of visits to commercial centers, shopping malls, and holy shrines dropped, window shopping, etc., are decreased dramatically;Using public transportation has been reduced after the COVID-19 pandemic;The rate of visiting the parks, monuments, historical and religious sites are decreased significantly;The consequences of the COVID-19 pandemics are inevitable in the economy, jobs and businesses;The consequences of the COVID-19 pandemic are remarkable on the daily and nightlife of the central district of Mashhad;The consequences of the COVID-19 pandemic are notable for the less participation of individuals in rituals and religious festivals in the central district of Mashhad. Based on a questionnaire, people do not prefer participating in these or even observing the health protocols. ConclusionThe cultural structure of communities and the historical contexts of a city are two valuable sources of its heritage that have suitable capacities to use and boost its cultural tourism. In this term, this development gives residents a new prosperous life and creates a new social and economic atmosphere for tourists.  But unfortunately, some factors such as the COVID-19 pandemic, especially the third peak, failure to comply with the health protocols, economic sanctions, and the directorial decisions have damaged the urban tourism life. The findings show that the health policy observing health protocols while creating specific opportunities in the city in terms of the development of rituals and traditional festivals increases the rate of people’s participation and presence (residents and tourists) in the central district of Mashhad. But, incomplete infrastructure and insufficient view of urban management are barriers to activating and growing these capacities. The impact of vital factors on the threat to urban tourism life which contribute to decreasing the level of prosperity of the central district of Mashhad and changing the trend of urban tourism in the third peak. Mentioned by people are:1- The COVID-19 pandemic, failure to follow health protocols such as not wearing a mask, crowd and congestion, and lack of social distancing in religious and commercial spaces in the central district of Mashhad (environmental and health dimension) with the quantitative rate of 39.15 %;2-  Inflation, financial difficulties (economic dimension) with the quantitative rate of 38.95 %;3-  The change of business hours, the nightly traffic restriction (social dimension). Overall, urban management with reasonable and appropriate planning for any mentioned cases is able to redesign and revitalize the condition of the central district of Mashhad. Some of these suggestions are:Implement some policies to further comply and follow health protocols by local and tradespeople in this specific area;Appropriate management in ritual and religious ceremonies without any contact between individuals and the environment;Financial support from the government;Creating urban, social, and welfare services for security reasons;Retrospect the program of the public transportation network and control the outbreak of the COVID-19 pandemic. FundingThere is no funding support. Authors’ Contribution All of the authors approved thecontent of the manuscript and agreed on all aspects of the work. Conflict of Interest Authors declared no conflict of interest. AcknowledgmentsWe are grateful to all the scientific consultants of this paper.
    Keywords: Urban Tourism Life, The Third Peak, Covid-19 pandemic, The Central District of Mashhad
  • احسان ارکانی، حسین حاتمی نژاد*، سهیل قره

    امروزه، آسیب پذیری شهرها و به خصوص بافت های قدیمی و فرسوده در برابر زلزله، به عنوان مسیله ای جهانی پیش روی متخصصان رشته های گوناگون قرار گرفته است. لازم به ذکر است این وضع در کشورهای دارای ساختار طبیعی مخاطره آمیز، از جمله ایران، طی دهه های اخیر به صورتی حادتر نمود یافته است. بافت های فرسوده شهری به عنوان نقطه جوشش اصلی یک شهر نشان دهنده هویت آن شهر می باشند، در مقابل سوانح و پدیده های طبیعی به خصوص زلزله ناپایدار وآسیب پذیرند. پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی کاهش ریسک خسارات لرزه ای در محیط های شهری با در نظر گرفتن عدم قطعیت ها انجام شد. پژوهش پیش رو از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را متخصصین و کارشناسان شهری تشکیل می داد. حجم نمونه در نظر گرفته شده 60 نفر بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که عوامل طبیعی، کیفیت مسکن، فاصله از کاربری های ویژه و عامل جمعیتی و اقتصادی بر کاهش ریسک خسارات لرزه ای در محیط های شهری تاثیر مثبت و معناداری دارد. از بین عوامل گفته شده عامل کیفیت مسکن با ضریب تاثیر 458/0 دارای بیشترین تاثیر و عامل جمعیتی و اقتصادی با ضریب تاثیر 131/0 دارای کمترین تاثیر بود.

    کلید واژگان: ریسک, خسارات لرزه ای, محیط شهری, مدل, منطقه ثامن شهر مشهد
    Ehsan Arkani, Hossein Hataminejad*, Soheil Ghareh

    Today, the vulnerability of cities, especially old and dilapidated structures to earthquakes, is a global issue facing experts in various fields. This situation has become more acute in countries with endangered natural structures, including Iran, in recent decades. Dilapidated urban structures as the main boiling point of a city reflect the identity of that city, are unstable and vulnerable to natural disasters and phenomena, especially earthquakes. The aim of this study was to develop a model for reducing the risk of seismic damage in urban environments by considering the uncertainties. The present research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method. The statistical population of the present study consisted of urban specialists and experts. The estimated sample size was 60 people. The results of this study showed that natural factors, housing quality, distance from special uses and demographic and economic factors have a positive and significant effect on reducing the risk of seismic damage in urban environments. Among the mentioned factors, the housing quality factor with an impact factor of 0.458 had the most impact and the demographic and economic factor with an impact factor of 0.131 had the least impact.

    Keywords: Risk, Seismic damage, Urban environment, Samen area, Mashhad
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر حسین حاتمی نژاد
    دکتر حسین حاتمی نژاد
    دانشیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال