به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

kourosh fathi vajargah

  • عاطفه نصیری همراه، کورش فتحی واجارگاه*، روح الله آقاصالح، سعید صفائی موحد، محمود حقانی

    این مقاله با هدف بررسی چالش هایی که کارآموزان در طی فرایند کارآموزی با آن مواجه هستند، انجام شده است. کارآموزی، از جمله برنامه های کاربردی دانشگاه ها برای ایجاد ارتباط با بخش های خدماتی و اقتصادی جامعه شناخته می شود. دانشگاه ها از طریق این برنامه ها سعی در ارتقاء مهارت هایی دارند که موردنیاز محیط کار است. چنین دیدگاهی به کارآموزی، تفکری بنیادگرایانه را نشان می دهد که در آن کارآموزی نه فرصتی برای ساخت دانش، بلکه ابزاری برای کسب وظایف و مهارت های مشخص محسوب می شود. این مقاله با یک تحلیل پساکیفی، و رویکردی پساساختارگرایانه، به شناسایی ساختارها، الگوهای ذهنی و گفتمان هایی پرداخته است که مانع از انجام کارآموزی شده اند. گفتمان هایی که نه تنها اعضای سازمان را تحت سلطه خود درآورده است، بلکه فرصت دستیابی به یادگیری و ساخت دانش را از کارآموزان ربوده است. به این منظور، در پژوهش حاضر، با 12 نفر از کارآموزان رشته ی آموزش و بهسازی منابع انسانی و 29 نفر از مدیران و کارکنان سازمان های دولتی و خصوصی در تهران گفتگو شده است. نتایج نشان داد، آنچه در دوره های کارآموزی اجرا می شود، لزوما منطبق با ابعاد رسمی و اهداف ترسیم شده آن نیست، تاملی انتقادی نشان می دهد که در پشت این تصویر نمایشی، برنامه درسی پنهانی وجود دارد که ما را با آنچه در فرایند کارآموزی رخ می دهد، مواجه می سازد. امیدواریم شناخت این الگوهای ذهنی و گفتمان های غالب به اعضای سازمانهای ایرانی و کارآموزان این رشته کمک کند تا از سیطره ی این گفتمان ها رها شوند تا فرصتی برای کارآموزان فراهم کند که فرایند کارآموزی را نه در یک مسیر خطی و بنیادگرایانه بلکه در رویکردی ریزوماتیک برای ساخت دانش پیش ببرند.

    کلید واژگان: برنامه درسی آموزش عالی, پساکیفی, ارتباط دانشگاه و صنعت, دلوز و گاتاری, ریزوم, فوکو
    Atefeh Nasirihamrah, Kourosh Fathi Vajargah *, Rouhollah Aghasaleh, Saeid Safaei Movahhed, Mahmood Haghani

    This article examines the challenges that interns face during the internship process in Iranian organizations. The internship is one of the university application programs to establish a relationship with society's service and economic sectors. Universities try to improve students' skills through these programs to prepare them for the workplace. A fundamentalist thought that an internship is not an opportunity to create knowledge but a tool to acquire specific tasks and skills. With a post-qualitative analysis and a post-structuralist approach, this article has identified the structures, mental patterns, and dominant discourses that have prevented internships. For this purpose, in the present research, 12 interns in the field of Training and Human Resource Development and 29 managers and employees of public and private organizations in Tehran were canvassed. The results showed that what is implemented in the internships varies from the official dimensions and drawn goals. A critical reflection shows that behind this dramatic image are hidden curricula that confront us with what happens in the internship process. We hope that knowing these mental patterns and dominant discourses will help the members of Iranian organizations and the interns in this field to free themselves from the control of such discourses to provide an opportunity for the interns to make the internship process not a linear and fundamentalist path but in a Rhizomatic approach for the construction of knowledge.

    Keywords: Higher Education, Post-Qualitative Inquiry, University-Industry Relationship, Iranian Organizations, Deleuze, Guattari, Rhizome, Foucault
  • آمیتیدا روزگار، کورش فتحی واجارگاه*، کامبیز پوشنه

    این مطالعه با هدف شناخت تجاربی که در طول دوره دکتری بر تقاطع هویت عاطفی و جنسیت دانشجویان زن تاثیر می گذارند، با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. یکی از کاربردهای پژوهش های پدیدارشناسانه، بررسی تکامل زندگی و روش هایی است که یک زن می تواند جهان را به عنوان یک زن تجربه کند. مشارکت کنندگان پژوهش، چهار تن از دانشجویان زن دوره دکتری در رشته های علوم انسانی و علوم پایه دانشگاه های دولتی هستند. روایت های این زنان از تجارب زیسته شان به وسیله مصاحبه تلفنی جمع آوری و مراحل تکمیلی از طریق پیام رسان واتساپ انجام شد. داده های حاصل از شناسایی و جداسازی تم ها (مضمون ها) با بهره گیری از رویکرد تحلیل تفسیری، تحلیل شدند. یافته ها در قالب دو مضمون «نگاه غیر جنسیتی استادان مرد» و «نگاه جنسیت زده به دانشجو» ارائه شدند که نشان می دهد «فرهنگ دانشگاه در برابری جنسیتی» و « فراروایت اقتدار در استادان زن» بر هویت عاطفی این زنان در تقاطع با جنسیت تاثیرگذار است

    کلید واژگان: پدیدارشناسی, جنسیت, نگاه غیر جنسیتی, نگاه جنسیت زده, هویت عاطفی
    Amitida Roozegar, Kourosh Fathi Vajargah *, Kambiz Poushaneh

    This study aims to identify the experiences that affect gender intersection with the emotional identity of female students during the doctoral course through a qualitative approach and hermeneutic phenomenology. One of the applications of phenomenological research is to study life’s evolution and the various courses of action in which a woman can experience the world as a woman. The participants of this research are four Ph.D. students of humanities and basic sciences in public universities. These women’s narratives regarding their emotional lived experiences in the university were collected through a phone interview and the additional steps were taken through WhatsApp Messenger. The data attained from identification and isolation of themes were analyzed using the interpretive analysis approach. Findings emerged in two themes: “gender-neutrality attitude of male professors” and “gender-specific attitude toward students” which indicates that “university culture in gender equality” and “the metanarrative of authority in female professors” affect the gender intersection with the emotional identity of these women.

    Keywords: Phenomenology, Gender, Gender Neutrality Attitude, Gender-Specific Attitude, Emotional Identity
  • مینا محمدصالحی*، کورش فتحی واجارگاه، سعید صفایی موحد، مصطفی قادری

    پژوهش حاضر با هدف بررسی چیستی دوران پسانوفهم گرایی مطالعات برنامه درسی به عنوان موج جدیدی در رشته و شناسایی گفتمان های حاکم بر آن است. رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی است که با روش هرمنوتیک از نوع تفسیری انجام گرفته است. هدف هرمنوتیک تفسیری تبیین ماهیت فهم است. مبنای مورد استفاده در این پژوهش رویکرد گادامر است. موضوع و سوال تازه ای که هم اکنون در حوز ه ی مطالعات برنامه درسی مطرح است و این مقاله درصدد پاسخ گویی آن است مربوط به چیستی دوران پسانوفهم گرایی و طرح موضوعات، مفاهیم جدید و شناسایی گفتمان های پسانوفهم گرایی در حوزه مطالعات برنامه درسی با توجه به مطالعه کتاب ها، مقالات، اسناد و مدارک است. به همین منظور متون مرتبط با معنا و اهداف پسانوفهم گرایی با نگاهی تفسیری از اواخر دهه1980 تا سال 2023 از 10 کتاب و 12 مقاله مورد بررسی قرار گرفته اند .از نتایج حاصل از بررسی آثار 16گزاره استخراج شد و با توجه به گزاره های شناسایی شده توسط مفسر، 6گفتمان شناسایی شدکه عبارتند از :1- گفتمان آگاهی انتقادی 2- گفتمان عشق و مراقبت 3-گفتمان عدالت اجتماعی 4- گفتمان بین المللی سازی مطالعات برنامه درسی 5- گفتمان نئوکلاسیک 6-گفتمان تعدد و تکثر. این موضوع از درنگ در پارادایم های برنامه درسی و ضرورت پرداختن به پساگفتمان ها و کاوش دورانی جدید در عرصه مطالعات برنامه درسی به ذهن متبادر شده است

    کلید واژگان: مطالعات برنامه درسی, نوفهم گرایی, پسانوفهم گرایی, گفتمان های پسانوفهم گرایی
    Mina Mohammad Salehi*, Kourosh Fathi Vajargah, Saeid Safaei Movahhed, Mostafa Ghaderi
    Introduction

    The purpose of this study is to investigate why the postreconceptualization era of curriculum studies is a new wave in curriculum studies and to identify the discourses governing it. From the point of view of experts, the time of post-reconceptualization has arrived, or in other words, another wave for understanding in the river of reconceptualization. The transition from the paradigm of change and reconceptualization as a continuous and progressive process and not just as an event has provided the opportunity to think about what we have done so far, where we stand now and what we should do for the future. A new topic and question that is currently being discussed in the field of curriculum studies, and this study is trying to answer and explain, it is related to what is the era of post-reconceptualization and the design of topics, new concepts in the field of curriculum studies. In fact, it is high time to rethink our ideas and practices in light of changing economic, political, and cultural conditions that include movements, curriculum internationalization, technical innovations, and environmental sustainability among other issues and events. Research questions: 1- What is the meaning and concept of postreconceptualization? 2- What are the ruling discourses of post-reconceptualization?

    Methods

    The employed approach of this study is qualitative, which has been conducted using an interpretive hermeneutic method. The purpose of interpretive hermeneutics is to explain the nature of understanding. The basis used in this study is Gadamer's approach. Therefore, in this article the texts related to the meaning and goals of post-reconceptualization have been studied from the late 1980s to 2023, including 10 books and 12 articles.

    Results

    From the results of the review of the works, 16 propositions were extracted and according to the propositions identified by the interpreter, 6 discourses were identified; they include: 1- Critical awareness discourse 2- Love and care discourse 3- Social justice discourse 4- The internationalization of curriculum studies discourse 5- Neoclassical discourse 6- Multiplicity and plurality discourse

    Discussion

    Post-reconceptualization raises questions about the status of the field of curriculum studies after the reconceptualization trend of the 1970s. Specifically, this term gained importance after the 2006 conference entitled "Shaping the next (moment) era" and post-reconceptualization, which focused on examining contemporary research in this field, gained importance. What has become clear both at this conference and in the journal articles that have used the term Post-reconceptualization is that although the Post-reconceptualization movement has passed—and what remains are debates about its significance, the Post-reconceptualization itself is a place of discussion and debate because it is still being formed. By studying the existing texts and literature in the field of Postreconceptualization, six discourses were identified as the new wave of curriculum studies. The discourse of critical awareness with reference to currere and mental reconstruction is an effort to bifocalize self and work, which leads to the bond of friendship and synchronicity among differences in curriculum work and beyond. One of the reasons why the curriculum is considered a collective moral activity is that it is a collective project, and other curricularists can create better conditions to advance other parts of the text. Therefore, according to the missing link of the curriculum, which is love, in the discourse of love and care, people should make a change in their lifestyle and change their judgments to strengthen love so that they can take care from within. What is of interest in the discourse of social justice is that it asks the curriculum curricularists to deal with structural inequalities and systematic injustices such as gender discrimination, heterosexuality, racism, and to be committed to equality and social justice and to address a kind of discrimination. In this regard, we should mention the discourse of internationalization of curriculum studies, which is a big project for the present and future of curriculum studies. This means that all the potential available around the world should be used to improve the field, and all specialists and experts should cross their geographical boundaries and consider the cultural complexities and different social contexts to be able to develop the curriculum as an international text to understand and create a different voice in curriculum literature. Neoclassical discourse returns to curriculum development with the professional goal of sharpening and making the field more practical. In this way, in addition to understanding the curriculum, attention should also be paid to the field of practice, and a combination of theory and practice should be considered. In fact, curriculum development based on complex understanding should be used. Considering the multiplicity of voices, ideas, and complex debates that exist in the field of curriculum, which is a sign of the dynamism and vitality of the field, new theorizing styles and theoretical frameworks with a different reading in the post-reconceptualization era can lead to the birth of new ideas in the field. One of these new ideas is the Re/Multicontextualization of Curriculum Studies. This concept means to introduce, apply, and engage the curriculum studies in new fields, areas, and ecosystems with suitable theoretical and practical capacity in addition to the main or primary context (i.e., the educational system). In the end, it is necessary to mention that we have entered a new phase in theorizing curriculum studies, and through the curriculum, we have to choose what to believe about the present and what perspective and horizon we should consider about the future of the field.

    Keywords: Curriculum Study- Reconceptualization- Postreconceptualization
  • ام البنین کشاورز رودکی، کوروش فتحی واجارگاه*، مریم حسینی لرگانی، غلامرضا یادگارزاده
    پیوند آموزش و پژوهش، رویکردی موثر برای افزایش کیفیت یادگیری دانشجویان و در نتیجه رشد و تحول آموزش عالی است. پژوهش حاضر با هدف تدوین چارچوب مناسب برنامه درسی ارتباط ساز در آموزش عالی ایران انجام شد. طرح پژوهش از نوع کیفی و با روش داده بنیاد است. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان و صاحب نظران کلیدی برنامه ریزی درسی آموزش عالی دانشگاه های شهیدبهشتی، علامه طباطبایی، امیرکبیر و الزهرا می باشد که 13 نفر از آنها بر اساس اصل اشباع نظری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از رویکرد گلیزری و مقایسه مستمر در فرایند کدگذاری باز، انتخابی و نظری تجزیه و تحلیل شدند و نتایج آن به ظهور چارچوب نهایی پژوهش با 13 مقوله اصلی، 29 مقوله فرعی و 96 مفهوم، پیرامون مقوله محوری با عنوان «پیوند آموزش و پژوهش» منجر شد. یافته ها حاکی از آن بود که چارچوب برنامه درسی ارتباط ساز مشتمل بر عناصر، عوامل موثر و پیامدها است که هریک از این مولفه ها دربرگیرنده چندین مقوله می باشد. نتیجه پژوهش نشان داد که ارتباط بین آموزش و پژوهش در برنامه درسی ارتباط ساز براساس چارچوب پیشنهادی به رشد و بالندگی کنشگران آموزشی و پژوهشی، توسعه و پویایی دانشگاه ها، کاربردی شدن برنامه درسی، توسعه یافتگی کشور در ابعاد مختلف و گسترش افق های دانش منجر خواهد شد.
    کلید واژگان: آموزش عالی, برنامه درسی, برنامه درسی ارتباط ساز, برنامه درسی آموزش عالی
    Keshavarz Ruodaki, Ambollbanin, Kourosh Fathi Vajargah *, Maryam Hosseyni, Gholamreza Yadegarzadeh
    A strong link between education and research can result in better student learning and consequently, higher education growth and development. In this paper, we aimed to develop a communication-building curriculum for Iran's higher education. A qualitative and data-driven research design was used for this study. An extensive sample of experts and specialists in curriculum planning was selected based on the principles of theoretical saturation for Shahid Beheshti, Allameh Tabatabai, Amir Kabir, and Al Zahra Universities, using the purposeful sampling method to choose 13 as a sample. To collect data, a semi-structured interview was conducted. In order to analyze the collected data, Glazer's approach and continuous comparisons were employed, followed by open, selective, and theoretical coding. As per the results of the research, the final framework of the research emerged, comprising 13 main categories, 29 subcategories, and 96 concepts based on the central category of "education and research link". Findings indicated that the communicative curriculum framework includes elements, effective factors, and consequences, and each comprising several categories. The results of the research showed that the relationship between education and research in the communication curriculum based on the proposed framework will lead to the growth of educational and research activists, the development and dynamism of universities, the applicability of the curriculum, the development of the country in various dimensions and the expansion of knowledge horizons.
    Keywords: Higher Education, Curriculum, Connected Curriculum, Higher Education Curriculum
  • همایون رهیاب، کورش فتحی واجارگاه*، اسماعیل جعفری، نعمت الله موسی پور
    واکاوی آموزش عالی از پژوهش های مهم تاریخی محسوب می شود و در بیشتر کشورها به آن پرداخته شده است، اما در افغانستان به نظر می رسد آموزش عالی کمتر مورد واکاوی قرار گرفته است. ازاین رو، این پژوهش با هدف واکاوی سیر تحول آموزش عالی در افغانستان انجام شده است. روش مورد استفاده کیفی از نوع تاریخی است. پژوهشگر تلاش نموده با بهره گیری از اسناد مرتبط به دوره های تاریخی، مصوبه های در دسترس و مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با خبرگان کلیدی حوزه آموزش عالی با استفاده از "رویکرد هدفمند" بر اساس الگوی مصاحبه های کیفی و اشباع نظری، با 14 نفر ، سیر تحول آموزش عالی را با دیدگاه تحلیلی نشان دهد. نتایج یافته ها سیر تحول آموزش عالی افغانستان را در پنج دوره ای عمل گرایی، انزوا و انحصار، رکود و تحول نشان می دهد. دوره پنجم که آیینی شدن دانشگاه ها بر اساس معارف اسلامی است، بعد از سال 1400 آغاز می گردد. آموزش عالی از سال 1311-1400، جهت گیری های متفاوتی داشته است. ویژگی مشترک این جهت گیری ها در اغلب دوره ها، جهت گیری های ایدئولوژیک بوده است.
    کلید واژگان: آموزش عالی, افغانستان, جهت گیری ها, دوره های تاریخی
    Hamayon Rahyab, Kourosh Fathi Vajargah *, Esmaeil Jafari, Neamatollah Mosapour
    The analysis of higher education is considered as an important historical research and it has been discussed in most countries, but in Afghanistan, it seems that higher education has been less analyzed. Therefore, this research was conducted to analyze the evolution of higher education in Afghanistan. The study used a qualitative research method with a historical lens. The researcher tried to use documents related to historical periods, available resolutions, and in-depth semi-structured interviews with key experts in the field of higher education using a "targeted approach" based on the pattern of qualitative interviews and theoretical saturation, with 14 people and show the evolution of higher education with an analytical perspective. The results of the findings show the evolution of Afghanistan's higher education in five periods of pragmatism, Isolation and exclusivity, stagnation, and transformation. The fifth period, which is the ritualization of universities based on Islamic teachings, begins after 2021. Higher education has had different orientations since 1932-2021. The common feature of these orientations in most periods has been ideological orientations.
    Keywords: Afghanistan, Higher Education, Historical Periods, Orientations
  • فرشته اشکان، کورش فتحی واجارگاه، محبوبه عارفی، مهناز اخوان تفتی

    این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین خشونت نمادین و فراوانی شیوع آن در برنامه درسی مدارس ابتدایی از دیدگاه آموزگاران و کادر اجرایی انجام شد تا ازطریق طرح مساله و ‎نگاه منتقدانه به تغییر برنامه موجود کمک کند. روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری آن آموزگاران و کادراجرایی مدارس ابتدایی شهرتهران درسال تحصیلی1401-1400 بود. حجم نمونه براساس جدول مورگان، 384 نفر تعیین که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارجمع آوری اطلاعات پرسشنامه پژوهشگرساخته بود. روایی محتوایی پرسشنامه با جمع آوری نظرات متخصصان و محاسبه دو شاخص روایی محتوایی (62/0 تا 1) CVR؛ (79/0تا1) CVI و روایی سازه با تحلیل عاملی تاییدی بررسی ومورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز با محاسبه آلفای کرونباخ (70/0) بررسی و تایید شد. داده های گردآوری شده در قالب جدول، نمودار و آزمون t تک نمونه ای، تحلیل شد. نتایج نشان داد که انواع خشونت نمادین با ماهیت های اجتماعی- فرهنگی، ایدئولوژیکی، اقتصادی، سیاسی و غیرفیزیکی درحد بسیارزیادی دردوره ابتدایی رواج دارد و می تواند ازطریق تمامی عناصر برنامه درسی اعمال شود. فراوانی آن در محتوای برنامه درسی درحد بسیارزیاد؛ در محیط اجرا، زمان آموزش، راهبردهای یاددهی- یادگیری، روش های ارزشیابی و جواجتماعی مدرسه درحد زیاد و دراهداف برنامه درسی، مواد و منابع آموزشی و معلم تا حدودی، شناسایی شد.

    کلید واژگان: برنامه درسی, خشونت نمادین, دوره ی ابتدایی
    Fereshteh Ashkan, kourosh fathi vajargah*, mahboubeh Arefi, Mahnaz Akhavan Tafti

    This study aimed to identify the examples and frequency of symbolic violence in the Iranian elementary school curricula according to teachers and school staff in order to help change the existing curricula by raising and critically addressing this problem. The statistical population comprised teachers and staff of elementary schools in Tehran in academic year 2021-2022. Based on Morgan’s table, the sample size was calculated as 384 people who were selected via stratified random sampling. The data were collected via a researcher-made questionnaire. The content validity of the questionnaire was confirmed by experts through content validity ratio (CVR) of 0.62-1 and content validity index (CVI) of 0.79-1. Its construct validity was confirmed via confirmatory factor analysis, and its reliability was 0.70 based on Cronbach’s alpha. The data were analyzed via tables, figures, and one-sample t test. The results revealed that, according to the respondents, different types of sociocultural, ideological, economic, political, and non-physical symbolic violence are widely common in elementary schools and can be imposed through all elements of the curricula. Its frequency was very high in the content of the elementary school curricula, high in the setting, the time of instruction, teaching-learning strategies, assessment methods, and the social atmosphere of schools, and to some extent in the goals of the curricula, teaching sources and materials, and teachers.

    Keywords: symbolic violence, elementary school, Curricula
  • فرنوش کاوه پیشه*، کورش فتحی واجارگاه، محبوبه عارفی، محمدحسن مبارکی

    هدف از این پژوهش، فهم تجارب زیسته معلمان از چالش های آموزش کارآفرینی به کودکان کار بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. بدین-منظور، داده ها با مصاحبه از 15 نفر از معلمانی که سابقه تدریس و کار با کودکان کار را داشتند گردآوری شد و به روش استرابرت و کارپنتر (2003) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی از پنج مقوله اصلی، از جمله چالشهای فردی و محیطی، چالش های محتوایی و رویه ای، چالش های ساختاری، چالش های روشی، چالش های اقتصادی و 25 مقوله فرعی شامل تغییر نگرش، تاثیر همسالان، بی توجهی به ویژگی های روان شناختی، برخورد خشن با کودکان کار، مقاومت والدین و سرپرستان، مجهز نبودن کارگاه ها، آشنا نبودن مربی با زندگی کودک کار، برنامه های آموزشی تخیلی، بی توجهی به نیازهای کودک، نگرش کوتاه-مدت به آموزش کارآفرینی، ملموس نبودن دستاوردهای آموزش کارآفرینی، مشکلات جایابی، بی توجهی به مربیان کارآزموده، ضعف برنامه ریزی، آموزش توده-ای، تضادهای قانونی و آیین نامه ای، ضعف ابزار مرتبط با تدریس کارآفرینی به کودک کار، بی توجهی به سن کودک کار، استفاده نکردن از آموزش عملی، مربی-محوری، بی توجهی به شیوه های مشارکتی، کمبود بودجه، نیاز شدید مالی کودکان کار به کار روزمزد، عدم حمایت مالی، اجتماعی و نگاه اقتصادی کوتاه مدت بود.

    کلید واژگان: تجارب زیسته, معلمان, کودک کار, کارآفرینی
    Farnoush Kavehpisheh *, Kourosh Fathi Vajargah, Mahboubeh Arefi, MohamadHassan Mobareki

    The aim of the present study was to explore educators’ lived experiences about the challenges of entrepreneurship education to children of labor. This qualitative research was performed using descriptive phenomenological approach. Data were collected through semi-structured interviews. For this purpose, 15 educators experienced in teaching children of labor were interviewed, and the obtained data were analyzed by Strabert and Carpenter (2002) method. The analysis of the interviews led to the emergence of five main themes, namely personal and environmental challenges, content and procedural challenges, structural challenges, methodological challenges, and economic challenges and 25 subthemes including attitude change, peer influence, lack of attention to psychological characteristics, mistreatment of children of labor, parents’ resistance, lack of equipment, educators’ lack of familiarity with the life of children of labor, imaginative educational programs, failure to attend to children’s needs, short-term outlook on entrepreneurship education, invisible achievements of entrepreneurship education, placement problems, lack of attention to experienced educators, poor planning, mass education, legal and regulatory conflicts, weakness of tools related to teaching entrepreneurship to children of labor, failure to attend to the age of children of labor, lack of practical training, excessive emphasis on educator, lack of attention to participatory methods, lack of budget, severe financial needs of children of labor for daily wages, lack of social-financial support and short-term economic outlook.

    Keywords: Lived experiences, educators, child of labor, entrepreneurship
  • مریم باباپور واجاری، علی شمس*، کورش فتحی واجارگاه
    پژوهش حاضر به منظور ساخت پرسشنامه علل انتخاب رشته مهندسی کشاورزی با روش آمیخته اکتشافی انجام شد. جامعه آماری بخش کیفی را پژوهش های مرتبط با انتخاب رشته و دانشجویان کارشناسی دانشکده-های کشاورزی تشکیل می دادند که 91 پژوهش به روش تمام شماری و 12 دانشجو با نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و با توجه به شاخص اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها در بخش کیفی از طریق اجرای مصاحبه استخراج و به روش تحلیل محتوای کیفی پردازش و تحلیل شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی دانشکده های کشاورزی کشور بودند که از بین آن ها با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای 382 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده ها در بخش کمی از طریق اجرای پرسشنامه محقق-ساخته استخراج و به روش تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از SMART PLS3 تجزیه و تحلیل شدند. روایی پرسشنامه پژوهش با نظر متخصصان و نیز محاسبه بار عاملی و انجام آزمون روایی واگرا، و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، محاسبه و مورد تایید قرار گرفت و در نهایت، پرسش نامه نهایی شامل 84 گویه در شش عامل مربوط به رشته (قوی ترین رابطه با سازه اصلی)، فردی، سازمانی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی (ضعیف ترین رابطه با سازه اصلی) به دست آمد. عامل های مربوط به رشته، فردی، سازمانی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی، هر کدام به ترتیب شامل 10، 26، 8، 9، 26 و 5 گویه بودند. یافته ها نشان داد پرسشنامه ساخته شده، ابزاری معتبر و قابل اعتماد برای دستیابی به علل انتخاب رشته مهندسی کشاورزی است.
    کلید واژگان: مهندسی کشاورزی, طراحی پرسشنامه, انتخاب رشته, روایی, پایایی
    Maryam Babapour Vajari, Ali Shams *, Kourosh Fathi Vajargah
    The current study was conducted through an exploratory mixed method with the aim of creating a questionnaire regarding the reasons for choosing the field of agricultural engineering. The statistical population of the qualitative research involved studies related to the choice of majors as well as undergraduate students of agricultural faculties. 91 studies were selected by the enumeration method and through purposeful snowball sampling 12 students were recruited based on the theoretical saturation index. The qualitative data were extracted through interviews and processed and analyzed using the qualitative content analysis method. Out of the given population, 382 people including undergraduate students of the agricultural faculties were also selected using stratified random sampling representing statistical population sample. The quantitative data were driven through the implementation of a researcher-made questionnaire and analyzed by confirmatory factor analysis using SMART PLS3. The validity of the questionnaire was evaluated and confirmed by piloting. On the other hand, factor loading and the divergent validity test, and the reliability of the questionnaire was also evaluated and confirmed using Cronbach's alpha test and composite reliability method, respectively. And finally, an 84-item questionnaire was obtained containing six factors related to major (the strongest relationship with the main structure), individual, organizational, economic, and social factors, and family status (the weakest relationship with the main structure). Each factor i.e. major, individual, organizational, economic, social, and family status included 10, 26, 8, 9, 26, and 5 items respectively.
    Keywords: Agricultural Engineering, Constructing questionnaire, Major Choice, Validity, Reliability
  • زهرا کرمی*، گلنار مهران، کوروش فتحی واجارگاه

    هدف از پژوهش حاضر چگونگی تحقق برنامه درسی بین المللی برای یک رشته علمی (مورد رشته فرهنگ و ادب ایران) در دانشگاه الزهرا (س) می باشد. برای پاسخگویی به پرسش پژوهش، از رویکرد پژوهشی کیفی و روش مصاحبه استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل اساتید و متخصصانی است که در حوزه زبان و ادبیات فارسی و نیز برنامه ریزی درسی فعالیت علمی و یا اجرایی دارند. روش نمونه گیری، هدفمند از نوع "نمونه گیری گلوله برفی" می باشد. از بین متخصصان و اساتید 22نفرآن ها با توجه معیارهای ذکر شده برای مشارکت و ارایه اطلاعات انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از ابزار مصاحبه انجام گرفته است . از میان انواع مصاحبه، از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. برای تحلیل ، از روش «تحلیل محتوای مضمونی »، استفاده شده است. براساس مجموع نظرات حاصل از پاسخ پرسش ها و نیز مبانی نظری رشته، چارچوب مفهومی برنامه درسی بین المللی در دانشگاه الزهرا با تمرکز ویژه بر رشته فرهنگ و ادب ایران مطرح شد. عوامل و مولفه های بدست آمده از مصاحبه ها قرابت و نزدیکی با عناصر مطرح شده از سوی شوآب دارد که در نهایت چارچوب مفهومی در قالب چهار کامان پلیس شوآب (شرایط ، استاد، دانشجو و محتوا) توضیح داده شد.

    کلید واژگان: بین المللی شدن در خانه, بین المللی کردن برنامه درسی, بین المللی کردن رشته فرهنگ و ادب ایران
    Zahra Karami *, Golnar Mehran, Kourosh Fathi Vajargah

    The purpose of this study is how to implement an international curriculum for a scientific field (in the field of Iranian culture and literature) at Al-Zahra University.To answer the research question, a qualitative research approach and interview method have been used. The research community includes professors and specialists who have scientific or executive activities in the field of Persian language and literature as well as curriculum planning. The sampling method is targeted "snowball sampling". Among the experts and professors, 22 were selected according to the mentioned criteria for participation and presentation of information. Data collection was done using interview tools. , the semi-structured interview method has been used. For analysis, the method of "thematic content analysis" has been used. Based on the totality of opinions obtained from the answers to the questions as well as the theoretical foundations of the field, the conceptual framework of the international curriculum at Al-Zahra University was proposed with a special focus on the field of Iranian culture and literature. The factors and components obtained from the interviews are close to the elements proposed by Schwab, which finally explained the conceptual framework in the form of the four elements of Schwab police

    Keywords: Internationalization at home, internationalization of the curriculum, internationalization of Iranian culture, literature
  • نسرین کریمی زاده*، کورش فتحی واجارگاه، محبوبه عارفی، علیرضا صادقی
    پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی با هدف شناسایی و فهم تجربه زیسته دانش آموزان افغانستانی از تعاملات و ارتباطات درون مدرسه ای در دوره متوسطه است که با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری هدفمند است که در مطالعات پدیدارشناسی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. بدین منظور، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12نفر از دانش آموزان افغانستانی که در سال تحصیلی 1400-1399 در مدارس متوسطه دوره اول در منطقه 7 تهران در حال تحصیل بودند، به دست آمد. به این ترتیب که با 10 نفر مصاحبه به عمل آمد و در مصاحبه دهم نکته جدیدی یافت نشد ولی برای اطمینان، پژوهشگر مصاحبه را تا نفر دوازدهم ادامه داد تا از به حد اشباع رسیدن، اطمینان حاصل نماید. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، ژورنال نویسی، مشاهده میدانی و یادداشت برداری بود. یافته ها با استفاده از روش ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر آن است که حقایقی نظیر تحقیر دانش آموزان افغانستانی، رفتارهای تبعیض آمیز برخی معلمان نسبت به دانش آموزان افغانستانی، خودسانسوری، وجود دو دستگی میان دانش آموزان، به حاشیه رانده شدن، درجه دوم تلقی شدن، دیده نشدن و سکوت اجباری در میان دانش آموزان افغانستانی به دست آمد. برای بررسی روایی و اعتبار پژوهش از روش بررسی متخصصان، اجماع داده ها به معنای استفاده از منابع چندگانه داده ها و اجماع روش شناسی یعنی استفاده از دو روش یا بیشتر در این پژوهش بهره برده شده است.
    کلید واژگان: آموزش, تجربه زیسته, تعامل و ارتباط, دانش آموزان افغانستانی, دوره متوسطه اول
    Nasrin Karimizadeh *, Kourosh Fathi Vajargah, Mahboubeh Arefi, Alireza Sadeghi
    The present study is qualitative research aimed at identifying and understanding the lived experiences of Afghan students from interactions and communication within the school in high school, which has been done using phenomenological method. Sampling method in this research is purposeful sampling method which is mostly used in phenomenological studies. For this purpose, the data were obtained through semi-structured interviews with 12 Afghan students who were studying in junior high schools in District 7 of Tehran in the academic year 1399-1499. In this way, 10 people were interviewed and nothing new was found in the tenth interview, but to be sure, the researcher continued the interview until the twelfth person to ensure saturation. Other tools such as journalism, field observation and note-taking were also used and the findings were analyzed by Van Manen method analysis. Research questions were designed about the relationship and interaction of Afghan students with their classmates and teachers, and the researcher sought to identify and understand what is going on in the interactions between Afghan students with their peers and teachers. After analyzing the interviews, facts such as humiliation of Afghan students, discriminatory behavior of some teachers towards Afghan students, self-censorship, existence of divisions among students, being marginalized, being considered secondary, not being seen and forced silence in Achieved among Afghan students. To examine the validity and reliability of the research, the method of expert review, data consensus means the use of multiple data sources and methodological consensus means the use of two or more methods in this research has been used.
    Keywords: education, Lived experience, interaction, communication
  • یوسف گلی، کوروش فتحی واجارگاه*، سعید صفایی موحد، کامبیز پوشنه

    پژوهش حاضر، با هدف طراحی الگوی برنامه درسی توسعه رهبری مدیران متوسطه براساس رویکرد حل مسیله انجام شده است. ازنظر روش، این پژوهش کیفی و از نوع سنتزپژوهی است که براساس مدل روبرتس انجام شده است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق و بررسی اسناد و مقاله هاست. مقاله هایی که پس از چهار مرحله پالایش از میان 595 مطالعه، 493 تحقیق حذف و 102 مقاله برای تجزیه وتحلیل اطلاعات انتخاب و با استفاده از نرم افزار ان ویوو دسته بندی و سازمان دهی شده اند. نتایج نشان داد در الگوی پیشنهادی، مولفه های اصلی در مرکز قرار گرفته اند و فعالیت های یاددهی یادگیری با مضامین سازمان دهی محیط کار، ساختار محیط کار، تفکر آموزشی محیط کار و فراگیری آموزش محیط کار مشخص شده اند. تمامی عوامل اجرایی براساس اصول حاکم و مفروضات مشخص شده اند. اصول حاکم بر برنامه درسی را نیازسنجی، فهم مشترک فردی و سازمانی، بازبینی و بازاندیشی مشخص می کند که از پایه های اصلی الگوی برنامه درسی اند. همچنین مولفه های انسان محوری، ارزیابی، توانمندسازی و مشارکت مشخص کننده مفروضات اند که بدون لحاظ کردن مفروضات، نمی توان به الگوی برنامه درسی رسید. این الگو غیرخطی طراحی شده است. همچنین تمامی ابعاد فردی و سازمانی را بررسی و مولفه های موثر و ارزیابی کننده را مشخص کرده است. علاوه بر ویژگی های مشترک، به تفاوت های ناشی از محیط کار، فرهنگ، شهر و تفاوت های فردی مدیران (استعدادها، توانایی، نیازها و علایق) توجه کرده و از انعطاف لازم برخوردار بوده است.

    کلید واژگان: برنامه درسی محیط کار, توسعه رهبری مدیران متوسطه, رویکرد حل مسئله, سنتزپژوهی
    Yousef Goli, Kourosh Fathi Vājārgāh *, SaEed Safāyi Movahhed, Kāmbiz Poushane

    The present research was conducted with the aim of designing a curriculum model for the leadership development of secondary school principals based on the problem-solving approach. In terms of the method, it was a qualitative study of the research synthesis type. In addition, this study has been done based on the Roberts model. The research tools included in-depth interviews as well as review of the documents and articles. After four stages of filtering, 493 articles were omitted from 595 ones, and 102 articles were selected and organized using NVIVO software. The results showed that in the proposed model, the main components have been placed in the center and the teaching-learning activities with the themes of organization of workplace, structure of workplace, educational thinking of workplace, as well as learning the training of the workplace have been specified. All the executive factors have been specified based on the governing principles and assumptions. The needs assessment determines the individual and organizational common understanding, as well as revision and rethinking of the principles governing the curriculum model and it is considered as the main base of the curriculum model. Human-centeredness, evaluation, empowerment and participation define the assumptions. It is worthy to mention that without considering the assumptions, the curriculum model could not be achieved. This model has been designed in a non-linear way. Also, this model has dealt with all the individual and organizational dimensions and it has identified the effective and evaluative components. And, in addition to the common features, it pays attention to the differences due to the work environment, culture, urban and individual differences of the principals (talents, abilities, needs and interests) and it has the necessary flexibility.

    Keywords: workplace curriculum, Leadership Development of the Secondary School Principals, problem solving approach, research synthesis
  • وحیدالله عبدالرحیم زی*، محبوبه عارفی، کورش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری
    هدف

    شناسایی مفاهیم چالش برانگیز و تعیین سطح دشواری آن در محتوای دروس تخصصی برنامه درسی رشته زیست شناسی دانشگاه تعلیم و تربیت کابل است.

    روش پژوهش:

     این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ گردآوری داده ها به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 10 نفر اساتید و 136 نفر دانشجو (72 دختر و 64 پسر) بودند که در بهار سال 1401 شرکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ساختاریافته استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها، تجزیه وتحلیل آن در 2 سطح آمار توصیفی شامل جداول و فراوانی مفاهیم و آمار استنباطی جهت نرمال بودن از آزمون کولموگوروف- اسمیرنوف و از آزمون سطح معنی داری یک دنباله راست استفاده شده است.

    یافته ها

    محتوای دروس تخصصی رشته زیست شناسی در تحلیل توصیفی از دیدگاه دانشجویان با دریافت 03/53 درصد پاسخ های دشوار و 97/46 درصد پاسخ های قابل فهم و ازنظر اساتید 10 مفهوم دشوار شناسایی شده است.

    نتیجه گیری

    یافته ها با استفاده از آزمون سطح معنی داری یک دنباله راست، حاکی آن است که به تعداد 18 مفهوم بافاصله اطمینان 95 درصد اختلاف معنی داری با عدد 3 دارای سطح دشواری بیشتر، 21 مفهوم دارای سطح دشواری در حد متوسط و مفاهیم دیگر در حد قابل درک و فهم بودن دانشجویان قرارگرفته است.

    کلید واژگان: برنامه درسی زیست شناسی, دانشگاه تعلیم و تربیت کابل, چالش ها, سطح دشواری مفاهیم محتوای دروس تخصصی
    Wahidullah Abdurahimzai *, Mahbobah Arefi, Kourosh Fathi Vajargah, Esmaeil Jafari
    Objective

    To identify challenging concepts and determine their difficulty level in the content of specialized courses in the biology curriculum of Kabul Education University.

    Methods

    This research was conducted in terms of practical purpose, in terms of information with a quantitative approach and in terms of data collection, descriptive-survey method. The statistical population of this research included 10 professors and 136 students (72 girls and 64 boys), which was conducted in the spring of 1401. A structured researcher questionnaire was used to collect data. After collecting the data, it was analyzed in 2 levels of descriptive statistics including tables and frequency of concepts and inferential statistics for normality using the Kolmogorov-Smirnov test and in the non-parametric method using the two-tailed significance level test.

    Results

    In the descriptive analysis, the content of specialized biology courses was recognized by receiving 53.03 percent of challenging answers compared to 46.97 percent of comprehensible answers. Among the hundred concepts, 10 concepts have been recognized as challenging by the professors.

    Conclusion

    The findings using the test of the significance level of a sequence indicate that 18 concepts with a 95% confidence interval have a significant difference with the number 3 (higher difficulty level), 21 concepts (moderate difficulty) and other concepts within the comprehensible level.

    Keywords: Biology curriculum, Challenges, difficulty level of specialized course content concepts, Kabul Education University
  • ام البنین کشاورز رودکی*، کورش فتحی واجارگاه، سیده مریم حسینی لرگانی، غلامرضا یادگارزاده
    کارکرد آموزش در انتقال دانش و کارکرد پژوهش در تولید و گسترش دانش، آموزش عالی را در دستیابی به اهداف یاری می رسانند و برنامه درسی مهمترین عنصر تاثیرگذار بر این کارکردها به شمار می رود. از اینرو هدف این پژوهش تبیین اهداف و راهبردهای برنامه درسی ارتباط ساز به عنوان بستری نو در اقلیم آموزش عالی بوده است. طرح پژوهش از نوع کیفی و با روش داده بنیاد با جامعه آماری شامل متخصصان و صاحب نظران کلیدی برنامه درسی آموزش عالی دانشگاه های شهید بهشتی، علامه طباطبایی، امیرکبیر و الزهرا بوده که 13 نفر از آنها بر اساس اصل اشباع نظری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شده و در سال 1401 به اجرا در آمده است. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده و سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از رویکرد گلیزری و مقایسه مستمر در فرایند کدگذاری باز، انتخابی و نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج آن به ظهور اهداف و راهبردهای برنامه با 14 مقوله اصلی، 40 مقوله فرعی و110 مفهوم، پیرامون مقوله محوری با عنوان "پیوند آموزش و پژوهش" منجر شده است. یافته ها حاکی از آن است که اهداف برنامه درسی ارتباط ساز چشم اندازی خواهد بود تا این نوع از برنامه درسی با ایجاد پیوند بین آموزش و پژوهش و با عنایت به راهبردهای استخراج شده، در جهت نایل شدن به اهداف حرکت کند. نتیجه پژوهش نشان داد که ارتباط بین آموزش و پژوهش در برنامه درسی ارتباط ساز در نهایت به بالندگی دانشگاه، توسعه یافتگی کشور در ابعاد مختلف و تولید علم راه حل گرا منجر خواهد شد.
    کلید واژگان: آموزش عالی, برنامه درسی, برنامه درسی ارتباط ساز
    Ambollbanin Keshavarz Ruodaki *, Kourosh Fathivajargah, Maryam Hosseyni, Gholamreza Yadegarzadeh
    Education plays a critical role in transferring knowledge, and research plays a key role in producing and expanding knowledge. As one of the most important influences on these functions, the curriculum plays a significant role. The purpose of this study is to explain the goals and strategies of connected curriculum in higher education as a new concept. A qualitative and data-driven approach was used in this paper. This study included a statistical population of experts and key specialists from Shahid Beheshti, Allameh Tabatabaei, Amir Kabir and Al Zahra universities, of whom 13 were chosen to be a sample using a purposeful sampling method according to the theoretical saturation principle And it was implemented in 1401. In order to collect data, a semi-structured interview was conducted. In the process of open, selective and theoretical coding, Glazer's approach and continuous comparison were used to analyze the collected data, and the results indicated the formation of 14 main categories, 40 subcategories and 110 concepts, centered on the central category of "Education and research links." Based on the findings, the communicative curriculum is a means to achieve the objectives by linking education and research and taking into account strategies extracted. Based on the results of the research, it was found that the combination of education and research in the connected curriculum would eventually lead to the development of the university and the nation in several dimensions.
    Keywords: Curriculum, Higher education, Connected curriculum
  • وحیدالله عبدالرحیم زی*، محبوبه عارفی، کوروش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری

    یادگیری و فعالیت های عملی در زیست شناسی یکی از عناصر مهم برنامه درسی است که در شرایط کرونا ویروس فرایند آموزش از راه دور را با چالش ها و فرصت ها روبرو کرده است. هدف پژوهش شناسایی چالش های یادگیری و فعالیت های عملی اساتید و دانشجویان رشته زیست شناسی دوره کارشناسی دانشگاه تعلیم و تربیت کابل- افغانستان در کلاس های مجازی با شرایط کووید—19 بوده است. این تحقیق با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام شد. جامعه موردپژوهش 36 تن استاد و دانشجو بود که با استفاده از مصاحبه های هدفمند 20 مرد و 16 زن شرکت کرده بودند صورت گرفت. نتایج نشان داد که دسترسی محدود به اینترنت، عدم اجرای فعالیت های عملی و آزمایشگاهی، چالش های ارزشیابی و تغییر در زمان و مکان تدریس مواردی است که کیفیت آموزش و فعالیت های یادگیری و عملی رشته زیست شناسی را در شرایط کرونا تحت تاثیر قرار داده است. با ایجاد زیرساخت های متعادل آموزش الکترونیکی در همه مناطق کشور و سرمایه گذاری بیشتر در فناوری آموزشی می توان چالش های یادگیری و فعالیت های عملی را کاهش داد.

    کلید واژگان: برنامه درسی زیست شناسی, ویروس کرونا, چالش ها, فعالیت های آموزشی, کلاس های مجازی
    Wahidullah Abdurahimzai *, Mahbobah Arefi, Kourosh Fathi Vajargah, Esmaeil Jafari

    Learning and practical activities in biology is an important element of the curriculum, which has faced challenges and opportunities in the distance education process in the conditions of the coronavirus. The aim of the research was to identify the learning challenges and practical activities of biology professors and undergraduate students of Kabul Education University -Afghanistan in virtual classes under the Covid-19 conditions. This research was conducted with a qualitative approach and grounded theory method. The research population was 36 professors and students who participated in targeted interviews of 20 men and 16 women. The results showed that (limited access to the Internet, non-implementation of practical and laboratory activities, evaluation challenges and changes in the time and place of teaching) are the things that have affected the quality of education, learning and practical activities' of biology in the Corona conditions. By creating a balanced e-learning infrastructure in all regions of the country and investing more in educational technology, can be reduced learning challenges and practical activities.

    Keywords: Biological curriculum, Coronavirus, Challenges, learning activities, virtual classes
  • زهرا پروازی مقدم، کوروش فتحی واجارگاه*، کامبیز پوشنه، علی اکبر خسروی بابادی

     هدف ازپژوهش حاضرواکاوی برنامه درسی متناسب با ویژگی های نسل  zبوده است.این مطالعه با رویکرد کیفی،ازنظر هدف کاربردی وبر اساس نظریه سیوفانگوشاتون دارای تحلیل محتوای استقرایی بوده است.این پژوهش،با مصاحبه نیمه . ساختاریافته و نمونه . گیری هدفمند  و مشارکت 23 نفر،از خبرگان علمی، اجرایی و20 نفر از دانش آموزان  دوره متوسطه  با گروه های کانونی انجام شد.پس از مصاحبه هاینیمه ساختاریافته،ضمنمراحلکدگذاری،تحلیل داده ها انجام شده است.برای تامین اعتبار یافته ها از روش مذاکره با همکاران ونظر ممیز بیرونی و برای پایایی از روش لینکلن و گوبا استفاده شده است.

    یافته ها

    علاوه برتاکیدبر اهمیت شناخت نسلی وویژگی ها،ترجیحات و نیازهای نسل z نشان می دهند که برنامه درسی متناسب با ویژگی های نسلz ناظر بر200 شاخص و  30مولفه و 10 اصل هستند که این 10 اصل عبارتنداز:(منطق،اهداف،محتوی،راهبردهاییادگیری،ویژگی های معلمان نسل z، موقعیت های یادگیری سنجش وارزشیابی، عوامل زمینه ای، پدیده های نوظهور، چرخش های نوگرا) که منتج به استخراج چارچوب مفهومی برنامه درسی متناسب با ویژگی های نسل z  گردید.

    کلید واژگان: نسل, zبرنامه درسی, تحلیل محتوا کیفی
    Zahra Parvazi Moghaddam, Kourosh Fathivajargah *, Kambiz Pooshne, Aliakbar Khosravi Babadi

    The current research aimed to analyze the curriculum suitable for the characteristics of generation. This study has a qualitative approach in terms of purpose, and application, and based on the theory of Shiye and Shannon on ,it has an inductive content analysis . This research is based on semi-structured interviews and purposeful sampling with the participation of 43 people from scientific, executive, and focal groups. After the semi-structured interviews during the coding stages, data analysis was done in 7 steps .to validate the findings, the method of negotiation with external auditors was used and for reliability, the Lincoln and Guba method was used.

    Findings

    In addition to emphasizing the importance of generational knowledge and the characteristics, preferences and needs of generation z, the curriculum is suitable for the characteristics of generation z ،based on 200 indicators of 30 components and 10 principles (logic, goals, content learning strategies, characteristics of teachers of generation z, learning. situations, assessment and, evaluation ،background factors, emerging phenomena, and modern revolutions) which led to the extraction of the conceptual framework of the curriculum suitable for the characteristics of generation z.

    Keywords: Curriculum, generation z, Qualitative Content Analysis
  • Reza Dadfar, Mahboubeh Arefi*, Kourosh Fathi Vajargah
    Introduction

    Curriculum management is essential for improving the quality of educational programs in healthcare. The structure of curriculum must be customized according to the scientific needs and requirements. Hence the present study aims to evaluate the Curricula of basic medical sciences from the experts point of views.

    Materials and Methods

    In the study a combination of exploratory and Delphi research methods was used. At first, based on detailed studying of theoretical foundations, we extracted the first round of Delphi questions and provided them for the expert group. Using content analysis, the codes, categories, and finally, items were extracted. The items obtained were scored in a questionnaire based on the Likert scale, and then analyzed using descriptive statistics and Interquartile Range (IQR) metric.

    Results

    According to the data extracted, the expert group identified the content of basic sciences curricula in Ilam University of Medical Sciences under the following categories: Content with low-level comprehensiveness, out-of-date content, content with low-level of practical application, bulky content, and content having a weak relationship with the objectives of the curriculum.

    Conclusion

    Based on the research, the most significant problems of the basic sciences curricula were the low agreement of the content with educational objectives, low-level comprehensiveness, and finally, low-level practical application.

    Keywords: Evaluation, Curriculum, Basic Sciences
  • فرشیده فتحی هفشجانی، حسین زینلی پور*، علی اکبر شیخی فینی، کورش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری، جواد حاتمی
    Farshideh Fathi, Hossein Zeinalipour*, Ali Akbar Shikhi Fini, Kourosh Fathi Vajargah, Esmaiel Jafari, Javad Hatami

    Various functions of Massive Open Online Courses (MOOCs) usage should be identified so that with awareness of MOOC's advantages, the organizations can provide the required platforms to implement this type of technology given MOOC's importance and necessity in the workplace. Therefore, this study aimed to identify the training-based functions of MOOCs in leading organizations' development. This was a basic study was conducted using a qualitative research synthesis technique. The statistical population includes documents (books, research and review articles, theses and Internet resources). Of the 86 authentic national and international articles and books published within a period from 2014-2021, a total of 63 samples were selected using a criterion sampling method. Theoretical saturation of themes was reached by the 46th sample.  In order to collect data, the library research method was used. The collected data were then analyzed using a thematic analysis technique. Finally, to validate the proposed model, a total of 6 experts in different fields were selected using a purposive sampling method, and they approved the final model after modifications. The research findings revealed eight sub-themes include contribution to organizational empowerment, creating non-formal learning environment, contribution to creating constructive and supportive learning, occupational-organizational performance enhancement, provision of equal educational services, adaptability of training to changes, promotion of participatory learning, contribution to evaluation and receiving feedback for main category of organizational development. The results indicated that being aware of the functions of MOOC in organization development helps clients and operating staff formulate new and creative organizational solutions to resolve performance problems and increase adaptation to the structure, culture, business processes and strategies of the organization and their development.

    Keywords: Development, Leading Organizations, MOOC, Training Functions
  • کورش فتحی واجارگاه*
    رشته مطالعات برنامه درسی بطور سنتی با نظریه و عمل در حوزه تعلیم و تربیت گره خورده است. بررسی وضعیت رشته مطالعات برنامه درسی در ایران و جهان نشان می دهد که فاصله میان متخصصان حوزه برنامه درسی و تصمیم گیران و مجریان این برنامه ها، بطور قابل توجهی افزایش یافته است. این مقاله استدلال می کند که عملا در سطح بین المللی عقب نشینی از مدارس در قالب جنبش نوفهم گرایی، خود خواسته بوده در حالیکه در ایران این فاصله دگر خواسته و بنا به محدودیت های موجود شکل گرفته است و پدیده متخصصان برنامه درسی در تبعید را نشان می دهد. عملا بواسطه چنین انسدادی و عدم ارتباط بین رشته و سرزمین مادری (خصوصا در ایران)؛ رشته در وضعیتی قرار گرفته که فاقد سرزمینی همانند بسیاری از حوزه های بین رشته ای و حرفه ای است. این بی سرزمینی اگر چه نیازمند اقدامات نقادانه و به چالش کشیدن عوامل ایجاد کننده این وضعیت و تلاش برای گشودن درهای بسته به روی متخصصان و دانش آموختگان این رشته است؛ اما در عین حال فرصتی برای جستجوی بسترهای جدید برای رشته در عرصه های دیگر حیات بشری به غیر از نظام آموزشی را فرا روی ما قرار می دهد. مقاله با رویکردی خود زیست نگارانه تلاش می کند تا حرکت به بیرون مرزهای تعریف شده را با استفاده از مفاهیمی چون گم شدن، رهایی از ساختارهای فکری حاکم و مفهوم تمدن های برنامه درسی، تشویق و ترسیم نماید و در این راستا، سطوح مختلف تمدنی در برنامه درسی را بحث می کند و ضرورت حرکت از نوفهم گرایی به چند فهم گرایی در مطالعات برنامه درسی را مطرح می سازد.
    کلید واژگان: نو, چند بستر سازی برنامه درسی, متخصصان برنامه درسی در تبعید, بی سرزمینی, رشته بدون مرز, تمدن های برنامه درسی
    Kourosh Fathi Vajargah *
    The field of curriculum studies is traditionally tied to theory and practice in the field of education. Examining the status of the field of curriculum studies in Iran and the world shows that the distance between the experts in the field of curriculum and the decision-makers and practitioners of these programs has increased significantly. This article argues that, practically, at the international level, withdrawal from schools in the form of re-conceptualism movement was intentional, while in Iran, this distance was not intentional and it was created as a result of the existing limitations, indicating to the phenomenon of curriculum experts in exile. Practically due to such obstruction and lack of connection between the field and the motherland (especially in Iran); The field is in a situation that lacks a territory like many interdisciplinary and professional areas. Although this landlessness requires taking critical actions, challenging the factors that create this situation and putting efforts to open the closed doors to the experts and graduates of this field; at the same time, it gives us an opportunity to search for new platforms for the field in other fields of human life apart from the educational system. Taking an auto-biographical approach, this article seeks to encourage and draw the movement outside the defined borders by using concepts such as getting lost, getting rid of the ruling intellectual structures and the concept of curriculum civilizations, and in this regard, it discusses different levels of civilization in the curriculum. It also raises the necessity of moving from re-conceptualism to multi-conceptualism in curriculum studies.
    Keywords: Re, multcontextualization of curriculum, curriculum specialists in exile, landlessness, field without borders, curriculum civilizations
  • محمدتقی رودی*، کوروش فتحی واجارگاه، محبوبه عارفی، مسعود شریفی

    مشاوره برنامه درسی مفهومی است که بر بهبود فرایند یادگیری و تحقق اهداف برنامه های درسی تاکید دارد. سطح کاربرد و عملکرد این مفهوم بستگی به میزان مقبولیت آن از طرف صاحبنظران آموزشی دارد. هدف این پژوهش بررسی مواضع صاحبنظران در رابطه با ایجاد گرایش مشاوره برنامه درسی ذیل رشته مطالعات برنامه درسی است. بدین منظور از رویکرد کیفی پژوهش و روش مصاحبه استفاده شده است. شرکت کنندگان پژوهش 15 نفر هستند که بر اساس رویکرد نمونه گیری، هدفمند و روش نمونه‏گیری زنجیره‏ای انتخاب شده اند. برای جمع آوری اطلاعات از بررسی اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل یافته ها روش تحلیل مضمونی به کار رفته است. طبق یافته های پژوهش مواضع صاحبنظران در سه گروه موافقان، موافقان مشروط و مخالفان تقسیم بندی می شود. مشاوره برنامه درسی بعنوان یک حوزه مغفول، کمک به ارتقای یادگیری فراگیران و هماهنگی فعالیت های عوامل مدرسه توسط مشاوران برنامه درسی جزو دلایل گروه موافقان می باشد. موافقان مشروط تبیین دقیق مسیله، تبیین تمایز بین مشاوره برنامه درسی و مشاوره تحصیلی و طرح  مشاوره برنامه درسی به عنوان یک حوزه ی میان رشته ای را مورد توجه قرار می دهند. عدم وجود ضرورت عملی و متعلق بودن فعالیت های مشاوره برنامه درسی به قلمرو مشاوره تحصیلی نیز از  دلایل مخالفان طرح مفهوم مشاوره برنامه درسی است.

    کلید واژگان: آموزش, برنامه درسی, مشاوره برنامه درسی, مفهوم سازی
    Mohammadtaghi Roodi *, Kourosh Fathi Vajargah, Mahboobeh Arefi, Masuod Sharifi

    Curriculum counseling is a new concept that emphasizes the improvement of learners' learning process and the achievement of the goals of curriculum. The level of application and performance of this concept depends on the degree of its acceptance by the curriculum experts. The purpose of this study was to investigate the standpoints of experts regarding the concept of curriculum counseling. For this purpose, the qualitative research approach and interview method were used. The research participants were 15 people who were selected through snow-ball method. Semi-structured interviews and document study were employed to gather the data which were analyzed through content analysis of interview. According to the research findings, the positions of experts are divided into three groups of proponents, conditional proponents, and opponents. The curriculum counseling as one of the neglected areas, the improvement of the learners' learning, and the coordination of the activities of school principals were proponents' reasons. However, conditional proponents emphasized on the precise clarification of the problem, explaining the distinction between curriculum counseling and academic counseling, and curriculum counseling as an interdisciplinary field. The lack of practical necessity and ownership of curriculum counseling activities in the area of ​​academic counseling are the reasons for opponents.

    Keywords: conceptualization, Curriculum, curriculum counseling, Education
  • زهره طهماسبی، کوروش فتحی واجارگاه*، باقر انصاری، اسدالله عباسی
    هدف از پژوهش حاضر شناسایی مولفه های سواد صلح معلمان متوسطه دوره اول بود. رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی بود که برای پاسخ به سوالات پژوهش و متناسب با ماهیت موضوع پژوهش از میان روش های گوناگون کیفی، روش های توصیفی تحلیلی و نظریه داده بنیاد انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها اسناد، منابع مکتوب و مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. شرکت کنندگان در پژوهش استادان دانشگاه، فعالان حوزه آموزش صلح و نیز معلمان متوسطه دوره اول شهر تهران بودند. پژوهشگر با انجام 15 مصاحبه به اشباع نظری رسید. تجزیه وتحلیل داده های کیفی در نسخه کلاسیک نظریه داده بنیاد با استفاده از کدگذاری و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری یا نظری و کدگذاری انتخابی انجام شد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها 97 کد باز و 28 کد محوری شناسایی شد که در 7 مقوله کلی طبقه بندی شد. بر اساس نتایج این پژوهش مهم ترین مولفه های سواد صلح عبارت اند از: نیازهای جدید، شناسایی ظرفیت ها و مهارت های اساسی صلح، درک دقیق معنای انسانیت، درک دقیق شرایط اجتماعی، ویژگی های معلمان دارای سواد صلح، عناصر سه گانه سطوح فردی، اجتماعی، جهانی و هنر زیستن. بر این اساس، سواد صلح عبارت است از روش جدیدی در برقراری و گسترش صلح که بر اهمیت نیازهای غیرجسمانی تاکید می کند.
    کلید واژگان: سواد صلح, معلمان متوسطه دوره اول, نظریه داده بنیاد
    Zohre Tahmāsbi, Kourosh Fathi Vājārgāh *, Bāgher Ansāri, Asadollāh Abbāsi
    The aim of this research was to identify the components of peace literacy of the junior high school teachers. The research approach was qualitative; and the descriptive-analytical as well as grounded theory methods were chosen to answer the research questions. Data collection tools included document, written sources and semi-structured interviews. The research participants were university professors, activists in the area of peace education, as well as the junior high school teachers in Tehran. The researcher achieved the theoretical saturation through conducting 15 interviews. Qualitative data analysis was done based on the classic version of the grounded theory using three stages of coding including open, axial or theoretical as well as selective coding. After analyzing the data, 97 open codes and 28 axial codes were identified which were classified into 7 general categories. According to the results of this research, the most important components of peace literacy include: New needs, identification of basic peace capacities and skills, accurate understanding of the meaning of humanity, accurate understanding of social conditions, characteristics of teachers with peace literacy, triple elements of individual, social, and global levels and the art of living. Accordingly, peace literacy is a new way of creating and developing peace that emphasizes the non-physical needs.
    Keywords: Peace Literacy, Junior High School Teachers, Grounded theory
  • صادق موسوی، کورش فتحی واجارگاه*، محمود حقانی، سعید صفایی موحد

    هدف از پژوهش حاضر بررسی عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی ویژه مهاجرین افغان و معرفی مولفه ها و مقوله های تشکیل دهنده این حوزه و در نهایت ارایه الگوی مطلوب مطابق با زمینه کشور (ایران) بود.روش اجرای این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش داده بنیاد بود.برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته با اساتید خبره در این زمینه (اساتیدی که سابقه پژوهش در این زمینه را دارا بودند) و معلمانی (شهر تهران) که تجربه تدریس به دانش آموزان افغانی را داشتند استفاده گردید.با استفاده از نمونه گیری هدفمند 30 مصاحبه از استادان و معلمان به عمل آمد.مصاحبه ها با استفاده از سه مرحله کدگذاری (روش استراوس و کوربین) مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از تحلیل مصاحبه ها و استخراج الگو با استفاده از روش چک اعضا مورد اعتبارسنجی قرار گرفت.نتایج تحقیق به شکل الگویی متشکل  11 مقوله اصلی و 32 مقوله فرعی ارایه گردید. مقوله های فرعی که ذیل بعد شرایط علی قرار گرفتند عبارت بودند از: حقوق شهروندی،حقوق بشر،مشترکات فرهنگی،چالش های زبانی،انسجام فرهنگی،سازگاری فرهنگی،وجود اقلیت ها،مجاورت جغرافیایی،حق همسایگی. مقوله های فرعی در بعد زمینه ای عبارتند از:امنیت شکننده،ناآگاهی قومی،نگاه زاویه دار به فرهنگ های مختلف،تفاوت های مذهبی.خرده مقوله های بعد مداخله ای عبارت بودند از:خودبرتربینی،دگرهراسی،سیاسی کاری افراطی،دید امنیتی،تعصبات قومی.خرده مقوله های مربوط به بعد راهبردها عبارت بودند از:تدوین برنامه درسی چندفرهنگی،تدوین برنامه درسی تلفیقی،آگاهی سازی فرهنگی،احترام به تفاوت ها،پذیرش دیگری،انکار تفاوت های فرهنگی،سرکوب تفاوت های فرهنگی.مقوله های فرعی بعد پیامدی نیز عبارت بودند از: ارتقا وجه بین المللی،گسترش مناسبات سیاسی،کاستن هزینه های ناشی از بزهکاری،سرمایه گذاری بین المللی،انتقال فرهنگی،تحقق عدالت آموزشی و همبستگی فرهنگی.همچنین برنامه درسی فراگیر ویژه مهاجرین به عنوان مقوله محوری یافت شد.

    کلید واژگان: برنامه درسی, مهاجرین افغان, الگو
    Sadegh Mousavi, Kourosh Fathi Vajargah *, Mahmood Haghani, Saeid Safaei Movahhed

    The present study aimed to investigate the constituent elements of a curriculum for Afghan immigrants and present a model in this regard. Semi-structured interviews were conducted to collect the data. Thirty professors and teachers were selected by purposive sampling for interviews. Interview transcripts were analyzed using three coding steps. The presented model was validated using member check. The results of the study are presented as a model with 11 main themes and 32 subthemes. The subthemes that came under the causal conditions were citizenship rights, human rights, cultural commonalities, language challenges, cultural cohesion, cultural adaptation, the existence of minorities, geographical proximity, neighborhood rules. Underlying conditions subthemes included following items: fragile security, ethnic ignorance, negative view of different cultures, religious differences. Interfering factors included following items: arrogance, xenophobia, extreme politicization, security vision, and ethnic prejudices. The key themes of the strategies included the following items: multicultural curriculum development, integrated curriculum development, culture awareness, respect for differences, acceptance of others, denial of cultural differences, and suppression of cultural differences. Subthemes of the consequences were promoting Iran's international image, expanding political relations, reduce delinquency, international investment, cultural transfer, realization of educational justice and cultural solidarity. Also a special and comprehensive curriculum for immigrants was identified as a central category.

    Keywords: curriculum, Afghan Immigrants, model
  • کورش فتحی واجارگاه، سید احمد مصطفوی منتظری*، اباصلت خراسانی

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مدل سازی چالش های به کارگیری اثربخش کانون ارزیابی با رویکرد توسعه در شرکت پالایش نفت تهران در قالب روش پژوهش کیفی انجام گرفته است. به لحاظ هدف، این پژوهش کاربردی است. جهت شناسایی چالش ها از مصاحبه نیمه ساختارمند به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات استفاده شده است. بدین منظور با 10 نفر از متولیان و اعضای کمیته کانون، که به صورت نمونه‏ گیری هدفمند انتخاب شده بودند، مصاحبه صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا و جهت تعیین اهمیت و مدل سازی یافته ها از روش مدیریت تعاملی (IM) و نرم افزار ISM استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد پالایش نفت تهران برای به کارگیری اثربخش کانون توسعه با 15 چالش روبه روست که از این میان عدم بلوغ سازمانی، تغییر در مدیریت، عدم قانونی سازی و شفافیت در دستورالعمل اجرایی کانون و نقص در مدل شایستگی علی ترین چالش ها شناسایی شدند.

    کلید واژگان: کانون ارزیابی و توسعه, مدیریت تعاملی, چالش های کانون توسعهای
    Kourosh Fathi Vajargah, Seyed Ahmad Mostafavi Montazeri*, Abasalt Khorasani

    The purpose of this study is to identify and model the challenges of effective use of the assessment center with the development approach in Tehran Oil Refining Company in the form of a qualitative research method. This research is of applied type. Semi-structured interviews have been used as a data collection tool to identify the challenges. For this purpose, 10 trustees and members of the A&DC committee who were selected by purposive sampling were interviewed. Content analysis method was used to data analysis, interactive management (IM) and ISM software were used to determine the importance and model the findings. Findings showed that Tehran Oil Refining faces 15 challenges for the effective use of the Development Center, lack of organizational maturity, managerial changes, lack of legitimacy and transparency in executive guidelines and deficiency in competency model are the most causal challenges.

    Keywords: Assessment, Development Centers, Interactive Management, Development Center Challenges
  • محسن عبدالهی، محبوبه عارفی، کوروش فتحی واجارگاه، اباصلت خراسانی

    هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی بهسازی معلمان دوره ابتدایی در نظام آموزشی ایران است. این پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر نظریه داده‌بنیاد (نوع کلاسیک) انجام شده است. جامعه آماری شامل صاحبنظران و دست‌اندرکاران در زمینه بهسازی معلمان دوره ابتدایی است که شیوه انتخاب آن‌ها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 21 نفر که شامل 14 عضو هیات‌ علمی دانشگاه و 7 متخصص و دست‌اندرکار حوزه بهسازی معلمان بود، مصاحبه به عمل آمد. داده‌ها از طریق مصاحبه‌های نیمه‌ساختارمند در طی سه مرحله رمزگذاری باز، انتخابی و نظری تحلیل و مقوله‌سازی شد که در قالب الگوی مفهومی بدین صورت شکل گرفت: علل و ضرورت (تحقق اهداف نظام آموزشی، به‌روزرسانی قابلیت‌های معلم، پیچیده و منعطف بودن نقش معلم، اصلاح‌گری، بالندگی معلمان و بهبود یادگیری دانش‌آموزان)، اصول و شرایط (معلم محوری، تداوم و پایداری، مدرسه‌محوری و شغل‌محوری، محتوامحوری و ابتنا بر نیازهای دانش‌آموزان)، مولفه‌ها (محتوا، زمینه و فرایند)، عوامل همبسته (شخصی، محیطی، اهمیت و اولویت، کمیت و کیفیت و زمان) و نتایج یا پیامدها (معلمان، برنامه‌ها و دانش‌آموزان). برای تامین روایی و پایایی نیز از رویکرد لینکلن و گوبا شامل: قابل قبول بودن، انتقال‌پذیری، اطمینان‌پذیری و تاییدپذیری استفاده شد. در پایان نیز بر مبنای یافته‌ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارایه شده است.

    کلید واژگان: بهسازی معلمان, الگوی برنامه درسی, دوره ابتدایی, نظریه داده بنیاد
    mohsen abdolahi, Mahbubeh Arefi, KOUROSH FATHI VAJARGAH, Abasalt Khorasani

    The main purpose of this study was to design a Curriculum Model for the Development of Elementary School Teachers of the Iran's Educational System. This study used a qualitative research approach and was conducted based on the classical grounded theory. The statistical population consisted of Faculty members and experts in the field of Teachers development that was selected through snowball sampling. A total of 21 people, including 14 Faculty Members and 7 Teachers development specialists, were interviewed. Semi-structured interviews were used to collect data. The data from interviews were analyzed during three stages of open, selective and theoretical coding, and the conceptual model was formed based on the drawing of the ratio between the main categories or elements of the Teachers development curriculum. The conceptual model was formed as follows: causes and necessity (achieving the goals of the educational system, updating teacher skills, complex and flexible teacher role, reform, teacher growth and improving student learning), principles and conditions (teacher-centered, continuity and Sustainability, school-centered and job-oriented, content-oriented and based on student needs), components (content, context and process), correlated factors (personal, environmental, importance and priority, quantity, quality and time) and outcomes (teachers, Programs and students). To ensure validity and reliability, Guba and Lincoln approaches were used, including: acceptability, transferability, reliability and verifiability. Finally, based on the findings and results, guidelines for the implementation of the program are provided.

    Keywords: Teachers development, curriculum model, elementary school, grounded theory approach
  • Farnoosh kavepisheh*, Kourosh Fathi Vajargah, Mahboobeh Arefi, Mohammad Hassan Mubaraki

    The purpose of this study was to develop a model of entrepreneurship curriculum at schools for child laborers. We used qualitative research method with grounded theory approach. Data were collected through 20 semi-structured interviews with professors selected by purposive sampling. Data were analyzed in three stages. A model including five dimensions, 12 main categories and 28 sub-categories was developed and validated by member check. Categories are as follows: Causal conditions (knowledge-based economy, entrepreneurial society, changing job nature, quick job access, dynamic job view, knowledge sharing, skills degradability). Underlying conditions (networking, intertwined intellectual capital, intertwined knowledge, integration). Interfering factors (acceptance of entrepreneurship, conspiracy theories, inappropriate political interference, crooked view towards entrepreneurship, prejudice against entrepreneurship of child laborers). Strategies (dynamic education, interdisciplinary education, school education, thematic education, onedimensional education). Consequences (promotion of entrepreneurial thinking and attitude, conceptualization of entrepreneurship, productive thinking, multidimensional thinking, participation of child laborers, reduction of poverty, reduction of delinquency of child laborers). A comprehensive curriculum that covers all aspects of the field, environment, technology and information related to child laborers was identified as the central theme.

    Keywords: labor child, lived experiences, curriculum, entrepreneurship
  • Farnoosh Kavepisheh *, Kourosh Fathi Vajargah, Mahboubeh Arefi, Mohammad Hassan Mobaraki
    This study compares entrepreneurship education at high schools of EU countries and Iran. The approach was qualitative and the methodology followed was deductive qualitative content analysis. The statistical population included research projects related to entrepreneurship education. A total of 120 sources were collected using desired keywords and 14 of them were selected as the final sample via purposive sampling. According to the results, the main difference between selected countries is in teaching-learning and evaluation methods. While European countries focus on active learner-oriented methods, in Iran, theoretical methods of teaching and assessing are applied. The similarity between Iran and EU countries lies in the emphasis on practical training of skills and the development of entrepreneurial thinking. Considering the relative success of EU countries in entrepreneurship education, it is suggested that more value should be given to the practical aspect of teaching and evaluation methods of entrepreneurship education in Iran.
    Keywords: Entrepreneurship Education, Secondary Education, EU member states
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال