leila hosseini tabaghdehi
-
Background & Objective
Therapeutic communication with patients is one of the most critical competencies for nursing students in clinical settings. In this study, we investigated the impact of an online education program based on the COMSKIL model on the communication skills of undergraduate nursing students.
Material & MethodsThis quasi-experimental study involved presenting a specific education program based on the COMSKIL model to a group of undergraduate nursing students in the 4th to 8th academic semesters. The program was delivered through the online platform of the university during the COVID-19 pandemic. The data were collected at three time points: baseline (T1), immediately after education (T2), and two months after education (T3). Two instruments were used to collect data: a sociodemographic information questionnaire and a Persian version of the Quindam Communication Skills Questionnaire. The data were analyzed using independent t tests, one-way Analysis of Variance (ANOVA), and repeated measures analysis of variance.
ResultsThe study's hypothesis was accepted, showing that the education program had a positive impact on the communication skills of the students over time. The total mean score of students' communication skills significantly improved (p < 0.0001) from T1 (107.91 ± 7.53) to T3 (121.76 ± 4.91) two months after the education program. The effect size indicated that this increase was moderate.
ConclusionThe findings of this study have practical implications for nursing students in real-world patient care scenarios in clinical settings. The innovative and evidence-based educational model used in this study can replace outdated methods of instruction. Given that effective communication between nurses and patients is vital for providing high-quality patient care in a supportive environment, we recommend integrating this person-centered program into the curriculum planning of undergraduate nursing students.
Keywords: Education, Communication, Nursing Student, COMSKIL, Communication Skills -
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر خلاقیت و خودآگاهی هیجانی دانشآموزان مقطع متوسطه اول شهرستان نکا انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان متوسطه اول شهرستان نکا در سال 1402-1401 به تعداد 1732 نفر بود که به روش نمونهگیری هدفمند 60 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (30 نفر) و گروه کنترل (30 نفر) گماشته شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های خلاقیت هیجانی آوریل (2005) و خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران (2002) استفاده شد. مداخله آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان طی 10 جلسه 60 دقیقه هفته ای دوبار انجام شد؛ و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. روایی و پایایی تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کولموگرف- اسمیرنف جهت بررسی نرمال بودن داده ها و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS-26 انجام شد. یافته ها نشان داد آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر خلاقیت و خودآگاهی هیجانی دانشآموزان مقطع متوسطه اول موثر است (05/0>P). نتایج حاکی از آن است آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان باعث افزایش خلاقیت هیجانی و خودآگاهی هیجانی در دانش آموزان متوسطه اول می شود. بنابراین، در مراکز مشاوره از این رویکرد می توان به عنوان مداخلات روانشناختی موثر در این افراد استفاده کرد.
کلید واژگان: آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان, خلاقیت هیجانی, خودآگاهی هیجانیThe present research was conducted with the aim of the effectiveness of teaching cognitive strategies of emotion regulation on creativity and emotional self-awareness of secondary school students of Neka city. The statistical population of this research included all the first high school students of Neka city in 1401 in the number of 1732 people, 60 people were selected by the purposeful sampling method and randomly divided into two groups of training cognitive strategies of emotion regulation (30 people) and the control group (30 people) ) were assigned. The intervention of training cognitive strategies of emotional regulation was carried out during 10 sessions of 60 minutes twice a week; And the control group did not receive any intervention. The validity and reliability of the data analysis was done using the Kolmograf-Smirnov test to check the normality of the data and the variance analysis test with repeated measurements was performed using the SPSS-26 software. The findings showed that the training of cognitive emotion regulation strategies is effective on the creativity and emotional self-awareness of first secondary school students (P<0.05). The results indicate that the training of cognitive emotion regulation strategies increases emotional creativity and emotional self-awareness in first secondary school students. Therefore, in counseling centers, this approach can be used as effective psychological interventions in these people.
Keywords: Teaching Cognitive Strategies Of Emotional Regulation&Quot, Emotional Creativity&Quot, Mental Vitality&Quot, Emotional Self-Awareness&Quot -
مسیر پیش روی آموزش علوم پزشکی برمبنای اخلاق حرفه ای و کارکرد اخلاق محور است. ارائه ی خدمات بهداشتی و درمانی در علوم پزشکی بدون بهره گیری از مبانی اخلاق انسانی و اخلاق حرفه ای بی ثمر است؛ پس نیاز است در ابتدای تمرین سطوح آموزش بهداشتی و پزشکی از برنامه ی درسی اخلاق محور بهره برد. به این منظور می توان از روش های مختلفی در اجرای برنامه ی درسی اخلاق حرفه ای استفاده کرد. یکی از این روش ها منتورینگ است. مطالعه ی حاضر نوعی مطالعه ی مروری نقلی ساده است. این مطالعه با جست وجوی کلیدواژه های منتورینگ، برنامه ی درسی، اخلاق حرفه ای، علوم پزشکی، آموزش علوم پزشکی در پایگاه های داده ISI، Uptodate، Google Scholar و Pubmed در سال های 2004 تا 2011 (مدت 10 سال) صورت گرفت. تعداد 141 مقاله در ابتدای جست وجو یافت شد. تعداد مقالات طی غربالگری به 23 مقاله تقلیل یافت و این تعداد وارد مقاله ی حاضر شد. یافته ها نشان داد که به کارگیری منتورینگ در برنامه ی درسی یا اهداف آموزشی، چه در موسسات آموزشی چه در دانشگاه و سایر حوزه ها، وضعیتی را فراهم می آورد که در آن دستیابی به اهداف تدوین شده راحت تر خواهد بود. تجربه ی آموزشی برمبنای آموزش منتورینگ و ایجاد تغییر در تحولات برنامه ی درسی با روش منتورینگ موفقیتی آموزشی در نظام آموزشی محسوب می شود. براین اساس نیاز است نظام آموزش علوم پزشکی کشور همسو با پیشرفت های علوم بهداشتی و درمانی دنیا از استراتژی منتورینگ، که آموزشی همسو و هدفمند است، بهره گیرد و در سند تحولات برنامه ی درسی علوم پزشکی تغییراتی با محوریت ارتقای اخلاق حرفه ای ایجاد کند.
کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, آموزش پزشکی, آموزش علوم پزشکی, منتورینگ, برنامه ی درسیProviding health services in medical sciences without utilizing human ethical principles and professional ethics is fruitless. Therefore, it is necessary to use an ethics-oriented curriculum at the beginning of practicing various levels of health and medical education. In this regard, different methods can be employed in implementing the professional ethics curriculum, one of which is mentoring. In this narrative review study, a query was conducted on ISI, Uptodate, Google Scholar, and PubMed databases from 2004-2014 (10 years) using the following keywords: mentoring, curriculum, professional ethics, medical sciences, and medical education. Initially, 141 articles were retrieved, which were reduced to 23 articles after screening, and this number was included in the present article. The findings demonstrated that the use of mentoring in the curriculum or educational goals, whether in educational institutions, universities, or other fields, provides conditions that will make the achievement of the set goals more effective. Educational experience based on mentoring education and changing curriculum developments using the mentoring method is considered an educational success in the educational system. Accordingly, the medical education system needs to utilize the mentoring strategy, which is a coherent and purposeful educational approach in line with advancements in health and medical sciences worldwide, and make changes with a focus on promoting professional ethics in the medical sciences curriculum reform document.
Keywords: Curriculum, Medical Education, Health Professions Education, Mentoring, Professional Ethics -
مقدمه
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی باورهای هوشی در رابطه بین شایستگی های هیجانی-اجتماعی و درماندگی آموخته شده در دانش آموزان ابتدایی شهرستان ساری در سال تحصیلی 1401-1402 انجام شد.
روشاین پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و شیوه گردآوری داده ها به صورت مقطعی و تحلیل آن ها به روش توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان پایه ششم مدارس ابتدایی شهرستان ساری در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل دادند. در این پژوهش 218 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون (1988)، باورهای هوشی بابایی (1377) و پرسشنامه شایستگی های هیجانی-اجتماعی زو و جی (2012) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر و با نرم افزار 18SPSS، 23 Amos انجام شد.
یافته هایافته ها نشان داد روابط معنا داری بین شایستگی های هیجانی-اجتماعی و باورهای هوشی با درماندگی آموخته شده وجود دارد و مدل پژوهش تایید شد و 44 درصد از درماندگی آموخته شده توسط شایستگی های هیجانی-اجتماعی و باورهای هوشی قابل تبیین می باشد. شایستگی های هیجانی-اجتماعی و باورهای هوشی بر درماندگی آموخته شده اثر مستقیم معنادار دارند و مسیر غیر مستقیم شایستگی های هیجانی-اجتماعی با میانجیگری باورهای هوشی بر درماندگی آموخته شده تایید گردید.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش تلویحات کاربردی به مشاوران و روان شناسان جهت کاهش درماندگی آموخته شده با توجه به مولفه های باورهای هوشی و شایستگی های هیجانی-اجتماعی در دانش آموزان ارایه می دهد.
کلید واژگان: شایستگی های هیجانی-اجتماعی, باورهای هوشی, درماندگی آموخته شده, دانش آموزانIntroductionLearned helplessness or control of people is determined through initial interactions with social environments, and this process of helplessness is a way in which factors related to cognition, including beliefs, as well as emotional factors play a role in the amount of helplessness responses to social stimuli. Therefore, the present study was conducted to investigate the mediating role of intelligence beliefs in the relationship between social-emotional competencies and learned helplessness in primary school students of Sari in the academic year 2023.
MethodThis research was practical in terms of purpose and the method of data collection is descriptive based on path analysis modeling. The statistical population includes all sixth-grade students of primary schools in Sari in the academic year of 2023. Based on non-random sampling and available methods, 218 people who met the criteria for entering the study were selected. The research tools included Quinles and Nelson's learned helplessness questionnaire (1988), Babaei's intelligence beliefs (1999), and Zhu and Ji's social-emotional competence questionnaire (2012). The data were analyzed by statistical software SPSS 18, Amos 23, path analysis, and bootstrap method with a significance level of 0.05.
FindingsIn addition to confirming the model under study, the results indicated that there is a significant relationship between social-emotional competencies and intelligence beliefs with learned helplessness. Also, the mediating role of intelligence beliefs in the relationship between social-emotional competencies and learned helplessness in elementary school students was confirmed (P≤0.01).
ConclusionThe current research provides practical implications regarding making changes in the learned helplessness variable based on social-emotional competencies and intelligence beliefs in students.
Keywords: social-emotional competencies, intelligence beliefs, learned helplessness, Students -
از آنجا که سازمان ها برای پویایی و بقای خود نیازمند تدوین و به کار گیری استانداردهای اخلاق حرفه ای هستند و فضیلت سازمانی یکی از پیامدهای اخلاق حرفه ای در سازمان و از سازه های اثرگذار بر بهزیستی روان شناختی کارکنان می باشد، بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اخلاق حرفه ای در رابطه بین فضیلت سازمانی و بهزیستی روان شناختی کارکنان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران، به تعداد 420 نفر بود. حجم نمونه با اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 201 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسش نامه فضیلت سازمانی کامرون و همکاران، بهزیستی روان شناختی ریف و سینگر و اخلاق حرفه ای کادوزیر استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS26 و Amos24 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین فضیلت سازمانی با اخلاق حرفه ای و بهزیستی روان شناختی و بین اخلاق حرفه ای و بهزیستی روان شناختی کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و فضیلت سازمانی اثر مستقیم و معنی داری بر اخلاق حرفه ای و بهزیستی روان شناختی کارکنان دارد (01/0< P). هم چنین اثر غیرمستقیم فضیلت سازمانی بر بهزیستی روان شناختی با واسطه گری اخلاق حرفه ای با آزمون سوبل در سطح اطمینان 95/0 نیز تایید شد. بنابراین می توان گفت که فضیلت سازمانی مبتنی بر اخلاق حرفه ای می تواند در بهزیستی روان شناختی کارکنان موثر باشد. به عبارت دیگر می توان گفت، فضیلت سازمانی با برانگیختن عواطف مثبت در کارکنان و رفتارهای اخلاقی و سودمند، تصاویر مثبتی از سازمان را در ذهن آفراد به وجود آورده و اعتماد و احساس وفاداری را در آن ها تقویت نموده و کارکنان را برای انجام بهتر وظایف و به نفع کل سازمان آماده می کند.
کلید واژگان: فضیلت سازمانی, اخلاق حرفه ای, بهزیستی روان شناختیIntroductionSince organizations need to develop and apply professional ethics standards for their dynamism and survival and organizational virtue is one of the consequences of professional ethics in the organization and one of the structures affecting the psychological well-being of employees, so the aim of this study was to investigate the mediating role of professional ethics in the relationship between organizational virtue and psychological well-being of employees.
MethodThe research method was descriptive-correlational based on structural equation modeling. The statistical population of the study was all 420 employees of the General Department of Education of Mazandaran Province. The sample size was 201 based on Krejcie and Morgan table and was selected by simple random sampling method. To collect the data, three questionnaires of organizational virtue of Cameron et al., Ryff and Singer psychological well-being and Cadozier professional ethics were used. SPSS and Amos24 softwares were used for data analysis.
ResultsThe results showed that There is a positive and significant relationships between organizational virtue with professional ethics and psychological well-being and between professional ethics and psychological well-being of employees and organizational virtue have direct and significant effects on professional ethics and psychological well-being of employees. Also, the indirect effect of organizational virtue on psychological well-being was mediated by professional ethics with the Sobel test at a confidence level of 0.95.
DiscussionTherefore, it can be said that organizational virtue based on professional ethics can be effective regarding psychological well-being of employees. In other words, organizational virtue, by arousing positive emotions in employees and ethical and beneficial behaviors, creates positive images of the organization in the minds of individuals and strengthens trust and a sense of loyalty in them and empowers employees to perform better tasks, and prepares employees regarding the benefit of the whole organization.
Keywords: organizational virtue, professional ethics, psychological well-being -
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر استرس کرونا و تنظیم شناختی هیجان مهندسین عضو نظام مهندسی شهرستان فریدون کنار بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسازمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه مهندسین عضو نظام مهندسی شهرستان فریدونکنار در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس و بر اساس ملاکهای ورود به پژوهش 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) جایگذاری شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه استرس کرونا (سلیمی و همکاران، 1399، CSS-18) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2006، CERQ) بود. گروه آزمایش تحت آموزش نظریه انتخاب طی 9 جلسه 90 دقیقهای قرار گرفت و گروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون بین میانگین پسآزمون در دو گروه آزمایش و گواه از نظر متغیرهای وابسته تفاوت معنیداری وجود دارد (001>P). از یافتههای فوق میتوان نتیجه گرفت که آموزش نظریه انتخاب بر کاهش استرس کرونا و کاهش راهبردهای ناسازگارانه هیجان و افزایش راهبردهای سازگارانه هیجان موثر است.
کلید واژگان: آموزش نظریه انتخاب, استرس کرونا, تنظیم شناختی هیجانThe purpose of the present study was to determine the effectiveness of choice theory training on the stress caused by Corona and the cognitive regulation of emotions of engineers who are members of the engineering system of Fereydon Kenar City. The current research was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The research community was formed by all the engineers who were members of the engineering system of Fereydon Kenar city in 1400, and among them, 30 people were randomly selected as a sample and randomly divided into two experimental and control groups (15) 1 person in the experimental group and 15 in the control group) were replaced. The tools of this research included Corona Stress Questionnaire (Salimi et al., 2019- CSS-18) and the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski et al., 2006- CERQ). The experimental group received choice theory training during 9 sessions of 90 minutes, and the control group did not receive any intervention. Multivariate analysis of the covariance test was used to analyze the data. The results of the analysis showed that by controlling the pre-test effect, there is a significant difference between the post-test average in the two test and control groups in terms of dependent variables (p<001). The findings also showed that choice theory training is effective in reducing corona stress and reducing maladaptive emotion strategies and increasing adaptive emotion strategies.
Keywords: teaching choice theory, Corona stress, cognitive regulation of emotion -
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خود تابآوری و حمایت اجتماعی ادراک شده زنان سرپرست خانوار بود. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان سرپرست خانوار شهرستان چمستان نور در سال 1399 به تعداد 483 نفر بر اساس آمار اداره ثبت و احوال بودند. با استفاده از پرسشنامه خودتاب آوری کلاهنن (1996) و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، غربالگری اولیه انجام شد و 30 نفر به عنوان نمونه به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه آزمایش و کنترل در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه های خودتاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده پاسخ دادند و گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. دادهها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر خودتاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده زنان سرپرست خانوار موثر است (01/0>P) و نتایج در مرحله پیگیری همچنان پایدار بود.
کلید واژگان: آموزش ذهن آگاهی, خودتاب آوری, حمایت اجتماعی ادراک شده, زنان سرپرست خانوارThe aim of this study was to investigate the effectiveness of mindfulness training on self-resilience and perceived social support of female-headed households. The method of this research was quasi-experimental with pre-test-post-test design and control group. The statistical population of this study Included all female heads of households in Chamestan of Nour city in 2020, numbering 483 people according to the statistics of the Registry Office. Using self-efficacy of Kolahnen (1996) and perceived social support of Zimet & et all (1988) questionnaires, initial screening was performed and 30 people Selected and randomly randomly divided into experimental (n=15) and control (n=15) groups . The subjects of the experimental and control groups answered the self-efficacy and perceived social support questionnaires in three stages of pre-test - post-test and follow-up. The experimental group underwent mindfulness training in 8 sessions of 90 minutes and the control group did not receive any intervention. Data were analyzed by repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test. The results showed that mindfulness training is effective on self- resilience and perceived social support of female-headed households (p<0.01)and the results were still stable in the follow-up phase
Keywords: mindfulness training, self-resilience, perceived social support, female-headed households -
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی کمی و کیفی رساله های دکتری آموزش و پرورش استان مازندران بود. پژوهش از بعد هدف کاربردی و از نوع پژوهش های تحلیل محتوا بوده است. جامعه ی آماری بخش کیفی خبرگان جامعه ی علمی و متخصصان دانشگاهی و در بخش کمی شامل 65 رساله دکتری مدیریت آموزشی آموزش و پرورش استان مازندران از سال تحصیلی 99-90 می باشد. نمونه آماری در بخش کیفی 19 نفر از خبرگان علمی و به روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی، 56 رساله دکتری بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. برای جمع آوری داده های کیفی از مصاحبه های ساختاریافته و در بخش کمی بر اساس معیارهای استخراج شده از مرحله ی کیفی از پرسشنامه ی محقق ساخته با 72 گویه در 18 بعد برای ارزیابی کیفیت رساله های دکتری استفاده شد. برای تعیین پایایی ابزار گردآوری اطلاعات از روش آلفای کرونباخ و برای تحلیل داده ها از آزمون های یومان ویتنی، رتبه بندی فریدمن، مطلوبیت با استفاده از نرم افزار Spss23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که از مجموع 18 بخش رساله های دکتری بررسی شده، بخش های چکیده، بیان مسیله، اهداف پژوهش، سوال ها یا فرضیه های تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق، تعاریف، پیشینه ی تحقیق، روش تحقیق، ابزار و روش گردآوری داده ها، تجزیه و تحلیل داده ها و نتیجه گیری در وضعیت نسبتا مطلوب و بخش های عنوان، کلیدواژه ها، مقدمه، جامعه، نمونه و نمونه گیری، منابع، پیوست ها و اصول نگارش صحیح در وضعیت مطلوب قرار گرفته اند.کلید واژگان: ارزیابی کمی و کیفی, رساله دکتری, آموزش و پرورشThe aim of the current research was to evaluate quantitatively and qualitatively the doctoral theses of education in Mazandaran province. Since then, the research has been applied and of the type of content analysis research. The statistical population in the qualitative part is the experts of the scientific community and academic specialists, and in the quantitative part, it includes 65 doctoral dissertations on the educational management of education in Mazandaran province from the academic year 90-99. In the qualitative section, the statistical sample is 19 scientific experts using a purposeful sampling method, and in the quantitative section, 56 doctoral theses based on the Karjesi and Morgan table and using a simple random sampling method. To collect qualitative data, structured interviews were used, and in the quantitative part, based on the criteria extracted from the qualitative phase, a researcher-made questionnaire with 72 items in 18 dimensions was used to evaluate the quality of doctoral theses. Cronbach's alpha method was used to determine the reliability of the data collection tool, and Yeoman-Whitney, Friedman's ranking, and desirability tests were used for data analysis using Spss23 software. The findings showed that out of the total 18 sections of the examined doctoral theses, abstract sections, statement of the problem, research objectives, research questions or hypotheses, importance and necessity of research, definitions, research background, research method, tools and the method of data collection, data analysis and conclusions in a relatively favorable situation and the sections of the title, principles of writing They are in good condition.Keywords: Quantitative, qualitative assessment, doctoral thesis, Education
-
مقدمه
از آنجا که در موقعیتهای تنش زا، چگونگی تنظیم هیجان، موضوعی مهم و ضروری است. لذا، پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی خودکارآمدی خلاق در رابطه بین هوش اجتماعی و خودنظم جویی شناختی هیجان انجام شد.
روشروش پژوهش توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهر ساری به تعداد 9040 نفر بود. حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحله ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 370 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی خلاق بیگیتو (2006)، هوش اجتماعی سیلورا و همکاران (2001) و خود نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و کراییج (2007) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و مدل معادلات ساختاری با نرم افزارهای Spss , Pls استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که هوش اجتماعی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی خودکارآمدی خلاق بر خودنظم جویی شناختی هیجان مثبت (راهبردهای سازگارانه) و منفی (راهبردهای ناسازگارانه) دانشآموزان اثر دارد (01/0>P).
نتیجه گیریبا توجه به یافتههای پژوهش، هوش اجتماعی به عنوان مهارتهای تعامل موفق و خودکارآمدی خلاق به عنوان باور به قابلیتها و تواناییهای خود نقش مهمی در تنظیم هیجان دارد. بنابراین، لازم است که دورههای آموزشی با هدف ارتقاء توانایی شناسایی احساسات و عواطف صورت پذیرد.
کلید واژگان: خودکارآمدی خلاق, هوش اجتماعی, خودنظم جویی شناختی هیجان, دانش آموزانIntroductionBecause in stressful situations, how to regulate emotion is an important and necessary issue. Therefore, the present study aimed to mediate the role of creative self-efficacy in the relationship between social intelligence and cognitive emotion self-regulation.
MethodThe research was applied in terms of purpose and terms of data analysis method, it was a correlation. The statistical population of the study included all 9040 female high school students in Sari. The sample size was selected by 370 people using a multi-stage cluster random sampling method based on Krejcie and Morgan's table. Data were collected using the standard Begetto (2006) Creative Self-Efficacy Questionnaire, Silvera, et al.'s (2001) Social Intelligence Questionnaire, and Garnowski & Craig's (2007) Cognitive Emotion Self-Regulation. Spearman correlation coefficient and structural equation model with spss and pls software were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that social intelligence, directly and indirectly, affects students' cognitive self-regulation of positive emotions (Adaptive strategies) and negative (maladaptive strategies) students through the mediating variable of creative self-efficacy (P <0.01).
ConclusionAccording to the research findings, social intelligence as successful interaction skills and creative self-efficacy as a belief in their capabilities and abilities play an important role in emotion regulation. Therefore, training courses must be conducted to improve the ability to identify feelings and emotions.
Keywords: creative self-efficacy, social intelligence, cognitive emotion self-regulation, Students -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 48، تابستان 1401)، صص 135 -154هدف پژوهش حاضر، نقش فن آوری اطلاعات و ارتباطات در استقرار سیستم مدیریت دانش با رویکرد فراترکیب در اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران می باشد. روش پژوهش حاضر، کیفی و از نظر هدف بنیادی است که به صورت فراترکیب و با استفاده از مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007)، گردآوری شد. جامعه آماری، پژوهش های پیشین در دسترس در حوزه مدیریت دانش و ملاک اندازه نمونه آماری، کفایت تیوریک می باشد. در این مطالعه پس از طراحی سوال پژوهشی، جستجوی سیستماتیک طی سال های (2000 الی 2020) انجام شد. پس از انجام مراحل متاسنتز و بازبینی، تعداد 14 مقاله از 152 مقاله یافت شد. نتایج نشان داد، مولفه های توانمندی های فن آورانه با شاخص های (تلسط به نرم افزارهای مرتبط، افزایش راندمان و تعاملات با بهره گیری از شبکه داخلی و توانایی استفاده از اینترنت در جهت اهداف آموزشی و پژوهشی) و مولفه زیرساخت های فن آورانه با شاخص های (وجود زیرساخت و تجهیزات به روز فن آورانه، ایجاد پایگاه دانش فن آورانه، ایجاد سازوکارهای بحث مجازی، وجود فیبر نوری و رایانه های شخصی، حمایت های لازم در زمینه فن آوری، مستند سازی تجربه ها و استفاده از اینترنت و اینترانت) قابل استناد است.کلید واژگان: فن آوری اطلاعات و ارتباطات, سیستم مدیریت دانش, استقرار, فراترکیبInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:12 Issue: 4, 2022, PP 135 -154The purpose of this study is the role of ICT in establishing a knowledge management system with a Meta- Synthesis approach in General Department of Education of Mazandaran Province. The method of the present study is qualitative with fundamental purpose, which has been collected in a hybrid and using the seven-step model of Sandlowski and Barroso (2007). The statistical population of this research is the previous available researches in the field of knowledge management and the criterion of statistical sample size is theoretical adequacy. after designing a research question, a systematic search was examined during the years (2000 to 2020). After performing the metasynthesis and review steps, 14 articles out of 152 articles were found. The results showed that the components of technological capabilities (mastery of related software, increasing efficiency and interactions using the internal network and the ability to use the Internet for educational and research purposes) and the component of technological infrastructure (Existence of up-to-date technological infrastructure and equipment, creation of technological knowledge base, creation of virtual discussion mechanisms, existence of optical fiber and personal computers, necessary support in the field of technology, the documentation of experiences and use of internet and intranet) can be citedKeywords: Information, Communications Technology, Knowledge management system, Establishment, Meta- Synthesis
-
رابطه بین خودکارآمدی خلاق، مسئولیت پذیری اجتماعی و بهزیستی شغلی کارکنان نیروی انتظامی استان مازندرانزمینه و هدف
بهزیستی شغلی، جدیدترین سازه موجود در عرصه روانشناسی سازمانی و رفتار سازمانی مثبتگرا است. بنابراین، این پژوهش با هدف رابطه بین خودکارآمدی خلاق، مسیولیتپذیری اجتماعی و بهزیستی شغلی کارکنان نیروی انتظامی استان مازندران انجام شده است.
روش پژوهشاین پژوهش بهلحاظ هدف کاربردی و بهلحاظ روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان نیروی انتظامی استان مازندران هستند. نمونه آماری پژوهش 354 نفر از کارکنان نیروی انتظامی هستند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و بهصورت نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای استاندارد شده خودکارآمدی خلاق بیگیتو (2006)، مسیولیتپذیری اجتماعی کارول (1991) و بهزیستی شغلی هینکین (1998) استفاده شد. تجزیهوتحلیل اطلاعات با استفاده از نرمافزار اسپیاساس-26 و با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی انجام گرفت.
یافته هایافتهها نشان داد که بین خودکارآمدی خلاق بهعنوان باور به قابلیتها و تواناییهای خلاقانه خود و مسیولیتپذیری اجتماعی (اقتصادی، قانونی، اخلاقی و بشردوستانه) با بهزیستی شغلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
کلید واژگان: خودکارآمدی خلاق, مسئولیت پذیری اجتماعی, بهزیستی شغلی, نیروی انتظامیBackground and AimOccupational well-being is the newest construct in the field of organizational psychology and positive organizational behavior. Therefore, this study was conducted with the aim of the relationship between creative self-efficacy, social responsibility and Occupational well-being of the law enforcement officers in Mazandaran province.
MethodsThis was an applied and descriptive correlational study. The statistical population of this study included all of the law enforcement officers in Mazandaran . The statistical sample of the study was 354 law enforcement officers who were selected based on Krejcie and Morgan table by simple random sampling. Data were collected using the standardized questionnaires of Bigito Creative Self-Efficacy (2006), Carroll Social Responsibility (1991) and Hinckin occupational well-being (1998). Data analysis was performed using SPSS-26 software using descriptive statistics and Pearson correlation coefficient and linear regression tests.
FindingsThe findings showed that there is a positive and significant relationship between creative self-efficacy as a belief in their creative abilities and capabilities and social responsibility (economic, legal, moral and humanitarian) with occupational well-being.
Keywords: Creative self-efficacy, social responsibility, occupational well-being, Law enforcement -
هدف
هدف از اجرای پژوهش حاضر، تجاری سازی دانش مبتنی بر نقش دوسوتوانی سازمانی بود.
روش پژوهشپژوهش حاضر برحسب هدف، کاربردی با رویکرد کیفی است. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی چارچوب های تجاری سازی دانش و برگزاری دو دوره پنل دلفی خبرگان تجاری سازی دانش مبتنی بر دوسوتوانی گردآوری شده است. مشارکت کنندگان 28 نفر از خبرگان دانشگاهی و متخصصان و افراد مشغول به کار در مراکز رشد در استان مازندران در سال تحصیلی 99-1398 بودند که به روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه نیمه ساختار یافته گردآوری شد. تجزیه وتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واحد معنایی و تکنیک دلفی بود.
یافته هابر اساس یافته ها ابعاد، مولفه ها و شاخص های تجاری سازی دانش مبتنی بر دوسوتوانی سازمانی در قالب 4 بعد شامل «تجاری سازی دانش مبتنی بر دوسوتوانی ساختاری، دوسوتوانی مدیریتی، دوسوتوانی زمینه ای و دوسوتوانی نوآوری» و 10 مولفه جدایی مکانی، ساختارهای موازی، حمایت های مدیران، اقدامات توانمندساز مدیر، اقدامات انگیزشی مدیر، اقدامات فرصت آفرین مدیر، نهادی، فرد، نوآوری اکتشافی و نوآوری بهره بردارانه و 83 شاخص شناسایی شدند.
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش، تمامی ابعاد، مولفه ها و شاخصها مورد تایید قرار گرفتند.
کلید واژگان: تجاری سازی, تجاری سازی دانش, دوسوتوانی, دوسوتوانی سازمانیCommercialization of Knowledge based on the Role of Organizational Ambidexterity in Higher EducationObjectiveThe purpose of this study was to commercialize knowledge based on the role of organizational ambidexterity.
MethodsThe present study in terms of purpose is applied with a qualitative approach. Research data have been collected using inductive content analysis of knowledge commercialization frameworks and holding two Delphi panel courses by knowledge commercialization experts based on ambidexterity. participants included twenty-eight person of university experts, specialists and people working in growth centers in Mazandaran province in the academic year of 2019-2020, who were selected by snowball method until reaching theoretical saturation. Data were collected using a semi-structured questionnaire. Data were analyzed using semantic unit analysis and Delphi technique.
ResultsAccording to the findings, dimensions, components and indicators of knowledge commercialization based on organizational ambidexterity in the form of four dimensions including commercialization of knowledge based on structural ambidexterity, managerial ambidexterity, contextual ambidexterity and innovative ambidexterity, and ten components of spatial separation, parallel structures, support of managers, empowerment actions of manager, motivational actions of the manager, Opportunistic actions of the manager, institutional, individual, exploratory innovation and exploitative innovation and eighty-three indicators were identified.
ConclusionBased on the research results, all dimensions, components and indicators were approved.
Keywords: commercialization, Knowledge, Commercialization, ambidexterity, organizational ambidexterity -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 45، پاییز 1400)، صص 67 -85
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین احساس تنهایی و علایم افسردگی با نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان کاربر گوشی هوشمند در دانشگاه آزاد اسلامی رامسر در سال تحصیلی 1398 بود. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران و با توجه به معیارهای مورد نظر با استفاده از نمونه گیری در دسترس به تعداد 191 دانشجو (97 دختر و 94 پسر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های نوموفوبیا ییلدریم و کوریا (2015(، احساس تنهایی راسل و همکاران (1980) و علایم افسردگی بک (1961) جمع آوری و از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین احساس تنهایی و علایم افسردگی با نوموفوبیا (بی مویایل هراسی) رابطه معنادار وجود دارد (001/0p<). هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که سهم هر یک از متغیرهای احساس تنهایی (544/0) و علایم افسردگی (292/0)، به ترتیب بیش ترین سهم در پیش بینی نوموفوبیا دانشجویان داشتند.
کلید واژگان: احساس تنهایی, افسردگی, نوموفوبیا, بی موبایل هراسی, دانشجویانInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:12 Issue: 1, 2021, PP 67 -85The aim of this study was to investigate the relationship between loneliness and depressive symptoms with the nomophobia (no mobile phobia) in students. The research method was descriptive-correlational. The statistical population of this study was students using smartphones in Islamic Azad University of Ramsar in the academic year of 2019. The sample size was selected through Cochran's formula and according to the desired criteria using available sampling to 191 students (97 girls and 94 boys). Data were collected using the nomophobia Questionnaire of Yildirim and coria (2015), Loneliness of Russell et al (1980) and Beck Depression Symptoms (1961) and analyzed by descriptive and inferential statistics (Pearson correlation and regression tests). The results showed that there was a significant relationship between loneliness and depressive symptoms with nomophobia (no mobile phobia) (p <0.001). The results of regression analysis also indicate that the contribution of each of the variables of loneliness (0.544) and depressive symptoms (0.292), respectively, had the highest share in predicting students' nomophobia.
Keywords: Loneliness, depression, nomophobia, no mobile phobia, students -
نشریه کارافن، سال هجدهم شماره 53 (تابستان 1400)، صص 291 -310هدف پژوهش حاضر، تجاری سازی دانش مبتنی بر نقش دوسوتوانی مدیریتی در آموزش عالی بود. روش پژوهش، برحسب هدف، کاربردی با رویکرد کیفی است. دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی چارچوبهای تجاری سازی دانش و برگزاری دو دوره پنل دلفی خبرگان تجاری سازی دانش مبتنی بر دوسوتوانی گردآوری شد. جامعه آماری، 28 نفر از خبرگان دانشگاهی، متخصصان و افراد مشغول به کار در مراکز رشد در استان مازندران بودند. در این بخش، از روش نمونهگیری هدفمند با در نظر گرفتن قانون اشباع نظری استفاده شد. دادهها از طریق اجرای پرسش نامه نیمهساختاریافته گردآوری شد. روایی محتوایی این پرسشنامه با کمک استادان گروههای متخصص تایید شد. یافتهها نشان داد که ابعاد تجاری سازی دانش، مبتنی بر دوسوتوانی مدیریتی دارای چهار مولفه شامل حمایت های مدیران، اقدامات توانمندساز مدیر، اقدامات انگیزشزای مدیر، اقدامات فرصتآفرین و 28 شاخص بود. همچنین، یافتهها نشان داد که تمامی ابعاد، مولفهها و شاخصها مورد تایید قرار گرفتند.کلید واژگان: دانش, تجاری سازی دانش, دوسوتوانی سازمانی, مدیرانKarafan, Volume:18 Issue: 53, 2021, PP 291 -310The purpose of this study was to investigate the role of knowledge commercialization in higher education based on managerial ambiguity. Applied research method was used in terms of purpose with a qualitative approach. Research data was collected using inductive content analysis of knowledge commercialization frameworks and holding two Delphi panel of knowledge commercialization experts based on dual ambiguity. The statistical population included 28 university experts, specialists and personnel working at incubation centers of Mazandaran Province. In this section, purposive sampling method was used considering the theoretical saturation law. Data was collected through a semi-structured questionnaire. The content validity of this questionnaire was confirmed with the help of professors of expert groups. Findings showed that the dimensions of knowledge commercialization based on managerial dual competence had 4 components including managerial support, managerial empowerment measures, managerial motivational measures, opportunistic measures and 28 indicators. In addition, the findings showed that all dimensions, components and indicators were confirmed.Keywords: Knowledge, Knowledge Commercialization, organizational ambiguity, managers
-
این پژوهش با هدف تعیین تاثیر تئاتردرمانی بر رشد اخلاقی، روابط بین فردی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ششم ابتدایی انجام شد. پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 12 ساله مدارس شهر ساری در سال تحصیلی 96 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 32 دانش آموز بود که به صورت نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خلاقیت عابدی (1372)، مقیاس رشد اخلاقی معنوی پور (2012) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی بین فردی منجمی زاده(1391) استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل کواریانس و نرم افزار spss21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تئاتردرمانی بر رشد اخلاقی دانش آموزان دختر تاثیر معناداری ندارد ولی بر خلاقیت و مهارت های ارتباطی بین فردی تاثیر معناداری دارد.
کلید واژگان: تئاتر درمانی, رشد اخلاقی, خلاقیت, روابط بین فردیRooyesh-e-Ravanshenasi, Volume:8 Issue: 6, 2019, PP 145 -156The aim of this study was to determine the effect of psychodrama on moral development, Interpersonal relationships and creativity of Sixth Grade elementary school students. The present research was a quasi-experimental study with pre-test-posttest with control group type. The statistical population of the study included all 12-year-old girl students in Sari schools in the academic year of 2016-2017. The sample consisted of 32 students who were voluntarily selected by non-random sampling method and were randomly assigned into two experimental and control groups. To collect data, the Abedi’s Creativity Questionnaire (1372), Manavipour’s Spiritual Growth Scale (2007) and Interpersonal Communication Skills Questionnaire of Monajjemizadeh (2012) were used. Data were analyzed using Covariance Analysis and spss21 software. The results showed that psychodrama has no significant effect on the moral development of female students, but has a significant effect on creativity and interpersonal relationships.
Keywords: psychodrama, Moral Develoment, Interpersonal Relationships, creativity -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال هشتم شماره 3 (پیاپی 31، بهار 1397)، صص 21 -45هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین یادگیری خودراهبر و خودکارآمدی دانشجویان دوره دکتری با نقش میانجی سواد اطلاعاتی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری بود. پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دوره دکتری به تعداد 1000 نفر بود. حجم نمونه از طریق جدول کرجسی و مورگان مشخص و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 278 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه استاندارد خودکارآمدی شرر و مادوکس، پرسش نامه استاندارد یادگیری خودراهبر فیشر و پرسش نامه محقق ساخته سواداطلاعاتی بود. روایی پرسش نامه ها از نظر متخصصان گروه علوم تربیتی بررسی و تایید شد. پایایی پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک گروه 30 نفری، برای پرسش نامه خودکارآمدی 79/0، برای پرسش نامه یادگیری خودراهبر 83/0 و برای پرسش نامه سواد اطلاعاتی 89/0 برآورد گردید. در تحلیل داده ها از نرم افزار آماری 8. 5 Lisrel و SPSS نسخه 18 استفاده شد. فرضیه ها از طریق آزمون مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین یادگیری خودراهبر و سواد اطلاعاتی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد؛ بین سواد اطلاعاتی و خودکارآمدی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد؛ بین یادگیری خودراهبر و خودکارآمدی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. هم چنین، نتایج آزمون نشان داد که سواد اطلاعاتی نقش میانجی در رابطه بین یادگیری خودراهبر و خودکارآمدی دانشجویان دارد.کلید واژگان: سواد اطلاعاتی, یادگیری خودراهبر, خودکارآمدی, دانشجویانInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:8 Issue: 3, 2018, PP 21 -45The study aimed at investigating the relationship between self-directed learning and self-efficacy of PhD students with a focus on the mediating role of information literacy in Islamic Azad University of Sari. This applied research adopted a descriptive-correlational approach as its methodology. The statistical population of this study consisted of 1,000 students of all PhD students. The Sample size was determined by Krejcie and Morgan tables and 278 people were considered as the study sample being chosen through random sampling. The data collection tools were the Self-efficacy Scale by Sherer and Maddux (1982) and Fisher's Self-directed Learning Questionnaire (2001) and a Researcher- made Questionnaire on Information Literacy. The validities of the given tools were evaluated and confirmed by experts from the Department of Educational Sciences. The reliabilities of the questionnaires were estimated through Cronbach's alpha coefficient in a group of 30 subjects, which were 0.79, 0.83 and 0.89 for the self-efficacy questionnaire, self-directed learning questionnaire, and information literacy questionnaire, respectively. For the statistical analysis, the Lisrel 8.5 and Spss version 18 were used. Hypotheses were analyzed through structural equation modeling. The results showed a significant positive correlation between self-directed learning and students’ information literacy. There existed a significant positive relationship between information literacy and student self-efficacy; Moreover, there was a significant positive correlation between self-directed learning and students’ self-efficacy. Also, the results of the test showed that information literacy had a mediating role in the relationship between self-directed learning and students’ self-efficacy.Keywords: Information Literacy, self-directed learning, self-efficacy, students
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.