m. ahmadi
-
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال سیزدهم شماره 1 (بهار و تابستان 1403)، صص 111 -132چغندرقند یکی از میزبان های نماتد ریشه گرهی و ویروس عامل بیماری ریزومانیا است. استفاده از ارقام مقاوم، ساده ترین و کارآمدترین روش مدیریت بیماری های گیاهی به شمار می رود. در راستای تولید رقم مقاوم به بیماری ریزومانیا و نماتد ریشه گرهی در چغندرقند، دو جمعیت حامل ژن های مقاومت به دو بیماری شناسایی و انتخاب شدند. از جمعیت موردنظر تعداد 10 فامیل نیمه خواهری تهیه گردید که در تلاقی با سینگل کراس منوژرم 7112*SB36 منجر به تولید 10 هیبرید منوژرم شد. ارزیابی این هیبریدها از نظر صفات کمی و کیفی، منجر به انتخاب چهار هیبرید برتر (7112*SB36)*SB33-HSF-3(SBSI041)، (7112*SB36) *SB33-HSF-5(SBSI042) ،(7112*SB36)*SB33-HSF-6(SBSI043) و (7112*SB36)*SB33-HSF-8(SBSI044) شد. نتایج تجزیه مرکب داده ها و مقایسه این هیبریدها با یک شاهد مقاوم داخلی به ریزومانیا (رقم آریا) و دو شاهد مقاوم خارجی (کاستیل و رزیر) و یک شاهد حساس طی دو سال در شرایط آلوده به ریزومانیا در چهار منطقه (مشهد، شیراز، همدان و قزوین) نشان داد که هر چهار هیبرید نسبت به شاهد مقاوم داخلی برتری معنی داری داشتند. در میان هیبریدها، هیبرید (7112*SB36)*SB33-HSF-6(SBSI043) در آزمون تعیین ارزش زراعی ارقام داخلی جدید در هفت منطقه آلوده و غیر آلوده کشور، با متوسط عملکرد شکر سفید 79/8 تن در هکتار بعد از دو رقم شاهد خارجی به عنوان برترین هیبرید داخلی شناخته شد. این هیبرید دیپلوئید منوژرم، به عنوان اولین رقم با مقاومت دوگانه نسبت به ریزومانیا و نماتد ریشه گرهی، با نام تجاری "آسیا" به ثبت رسید و جهت کشت بهاره در مناطق مختلف کشور به خصوص مناطق آلوده به هر دو بیماری و همچنین صادرات به کشورهای آذربایجان، سوریه و مصر معرفی گردید.کلید واژگان: چغندرقند, ریزومانیا, نماتد ریشه گرهی, رقم مقاوم, فامیل نیمه خواهری, سینگل کراس منوژرمSugar beet is one of the root knot nematode (Meloidogyne spp.) hosts and destructive virus (Beet necrotic yellow vein virus, BNYVV) which is the cause of rhizomania disease. The use of resistant cultivars is the simplest and most efficient method of managing plant diseases. Based on this, to develop a cultivar resistant to rhizomania and root knot nematode in sugar beet, two populations carrying resistance genes to the above-mentioned diseases were identified and selected. From the target population, 10 half-sib families were developed and crossed with single cross monogerm 7112*SB36 and 10 monogerm hybrids were developed. Evaluation of hybrids in terms of quantitative and qualitative traits led to the selection of four superior hybrids including SBSI043, SBSI042, SBSI041 and SBSI044. Results of combined analysis of these hybrids with a domestic resistant control to rhizomania (Arya) and two foreign resistant controls (Castile and Rosier) and a susceptible cultivar for two years in a field infected to rhizomania in four regions (Mashhad, Shiraz, Hamadan and Qazvin) showed the complete superiority of all four hybrids compared with domestic resistant control. This hybrid was recognized as the best domestic hybrid in the test to determine the agricultural capacity of new domestic cultivars in seven infected and non-infected regions of the country, with an average sugar yield of 8.79 tons per hectare after two foreign controls. The new hybrid SBSI043 is the first cultivar with double-resistant (rhizomania and root knot nematode) named "Asia" and was introduced to growers for spring cultivation in different regions of my country, especially the regions infected to both diseases and exports to Azerbaijan, Syria and Egypt countries.Keywords: Sugar Beet, Rhizomania Disease, Root-Knot Nematode, Resistant Cultivar, Half-Sib Family, Monogerm Single-Cross
-
The salient advantages of inverters based on impedance source networks have made them proper for renewable energy conversion applications that are required to increase input DC voltage and convert it to AC energy. Switched Boost Inverters (SBI) are single-stage DC-AC power converters utilizing an active switch in the impedance network whose output voltage can be greater or less than its input DC voltage. This paper introduces a modified quasi-Z-source inverter (qZSI) structure with an active or quasi-switched boost inverter (qSBI). The suggested inverter provides a high boost factor with a small shoot-through interval and a high modulation index. The distinguished features of the suggested inverter are continuous input current and low voltage stress of switches. Moreover, despite the significant impedance source inverters, the suggested inverter is deprived of initial inrush current. Hence, the input voltage ripple is slight. Operation principles and requisite analyses have been represented, and comparisons based on various parameters with similar inverters have been carried out to showcase the superiority of the suggested inverter. Simulation results have been carried out in MATLAB\Simulink environment. The experimental results validate the accuracy and performance of the suggested inverter.Keywords: Quasi-Impedance Source Inverter, Switched Boost Inverter, Boost Factor, Modulation Index, Inrush Current
-
پهنه بندی مناطق تحت حفاظت راهکاری برای کاهش تعارضات بین اهداف مدیریتی متفاوت مانند حفاظت از تنوع زیستی به عنوان مهم ترین هدف و سایر اهداف فرعی نظیر بازسازی، گردشگری و کاربری پهنه های چندگانه و همچنین بسترسازی برای اتخاذ برنامه ها، اولویت ها و اقدامات مدیریتی می باشد. هدف این پژوهش، تخصیص پهنه های حفاظتی، بازسازی، گردشگری و چندگانه در پناهگاه حیات وحش عباس آباد با در نظر گرفتن تداخل حاصل از سایر پهنه ها برای چیدمان بهینه پهنه های به ظاهر ناسازگار، با استفاده از ارزیابی چند معیاره (Multi Criteria Evaluation, MCE) می باشد. در این پژوهش، برای استانداردسازی معیارها از مدل های فازی و برای تعیین وزن آنها از مدل وزن دهی بهترین-بدترین استفاده شد. نقشه های مطلوبیت هر کاربری بصورت مجزا با استفاده از روش میانگین وزنی مرتب شده و نقشه پهنه بندی با استفاده از روش تخصیص بهینه (Multi Objective Land Allocation, MOLA) اراضی تهیه گردید. براساس نتایج، مطلوبیت نهایی پهنه ها در این مطالعه بین صفر (کمترین مطلوبیت) و یک (بیشترین مطلوبیت) قرار دارد. در منطقه مورد نظر میانگین مطلوبیت پهنه های حفاظتی0/82، بازسازی و احیا 0/98، گردشگری 0/82 و چندگانه 0/84 بوده است. نتایج پژوهش حاضر می تواند به عنوان الگویی جهت برنامه ریزی و اولویت بندی استفاده های سرزمین، در مناطق تحت حفاظت، مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: مناطق حفاظت شده, تخصیص بهینه اراضی, میانگین وزنی مرتب شده, روش وزن دهی بهترین - بدترینZoning of protected areas is an effective solution for reducing conflicts between various objectives, such as prioritizing conservation while also addressing secondary goals like rehabilitation, tourism, and multiple-use zones. Achieving these objectives is not feasible without zoning. This study aimed to allocate areas for conservation, rehabilitation, tourism, and multiple-use zones within the Abbasabad Wildlife Sanctuary, considering the interactions among different zones to optimize the arrangement of incompatible areas through multi-criteria evaluation method. Fuzzy models were used to standardize criteria, and Best-worst Weighting Model (BWM) was used to determine their weights. Suitability maps for each land use were prepared separately using the Ordered Weighted Average (OWA) method, while the zoning map for optimal land allocation was created using the multi objective land allocation (MOLA). The results indicated that the final suitability of the designated zones ranged from zero (the lowest suitability) to one (the highest suitability). The suitability scores for conservation, rehabilitation, tourism, and multiple zones were 0.82, 0.98, 0.82, and 0.84, respectively. The findings of this research can be used as a model for planning and prioritizing land use in protected areas.
Keywords: Protected Areas, Best-Worst Weighting Method, Multi Objective Land Allocation, Ordered Weighted Average -
گردوخاک یکی از شاخص های مهم تغییر اقلیم است. با این حال، پیوند بین گرد و خاک و اقلیم به دلیل بازخوردهای مستقیم و غیرمستقیم در سامانه زمین بسیار پیچیده است. این مطالعه پراکنش فضایی و روند گردوخاک های غرب آسیا و ارتباط آن ها را با متغیرهای اقلیمی دما، بارش و تندی باد مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور برای بررسی پراکنش فضایی روند غلظت گردوخاک از برونداد متغیر غلظت گردوخاک مجموعه داده MERRA-2 و برای بررسی متغیرهای اقلیمی، مجموعه داده AgERA5 استفاده شد. تغییرات فصلی غلظت گرد و خاک به خوبی چشمه های فعال گرد و خاک در منطقه مورد مطالعه را مشخص کرد. بررسی کارایی متغیرهای اقلیمی دما، بارش و تندی باد نشان داده است مجموعه داده AgERA5 دما را با کارایی بالاتری نسبت به بارش و تندی باد در ایستگاه های نماینده پهنه های اقلیمی در غرب آسیا برآورد می کند. از بین سه متغیر مورد بررسی، تندی باد کارایی به نسبت کمتری را نسبت به دما و بارش نشان داده است. به طور کلی مجموعه داده AgERA5 دارای کارای قابل قبولی در برآورد متغیرهای اقلیمی است و در مناطق فاقد داده از این مجموعه داده می توان به عنوان یک داده جایگزین استفاده کرد. نتایج نشان داد که متغیرهای اقلیمی نقش کلیدی را در تغییرپذیری غلظت گردوخاک در منطقه مورد مطالعه دارند، بطوریکه مناطق منطبق بر باد شمال تابستانه و باد 120 روزه سیستان بالاترین غلظت گردوخاک سالانه را دارند. بالاترین ضریب همبستگی بین غلظت گردوخاک با دما در ماه های گرم سال به بیش از 8/0 و با تندی باد در ماه های ژانویه تا می و نوامبر تا دسامبر بیشتر از 6/0 و همبستگی آن با بارش در ماه های سرد سال 7/0- محاسبه شده است. غلظت گردوخاک روند افزایشی را در مناطق بیابانی ربع الخالی، النفود، الدهنا، بین النهرین، بیابان های عراق و سوریه داشته به طوری که از ماه های مارس تا اوت (بهار و تابستان) روند افزایشی غلظت گردوخاک در سطح 05/0 معنی دار است. بالاترین شدت روند افزایشی در فصول بهار و تابستان در مناطق بین النهرین، بیابان های عراق، سوریه و یمن، دشت سیستان و بیابان تار در پاکستان و جنوب شرق ایران مشاهده شد.
کلید واژگان: روند گردوخاک, غلظت گردوخاک, غرب آسیا, مجموعه داده MERRA-2IntroductionDust emission is considered as one of the environmental hazards in arid and semi-arid regions. Understanding the effective variables in increasing dust mass density is very important for early warning and reducing its imposing damages. One of the main and effective variables in the occurrence of dust is the geographical and climate characteristics of the origin areas and areas affected by this phenomenon. Feeding the great rivers of Mesopotamia, it has reduced soil moisture. Also, the wind component is one of the reasons for the increase in dust in these areas. This study examines the relative importance of climatic variables to investigate seasonal and monthly changes in dust emission in West Asia and parts of South and Central Asia.
Materials and MethodsThis study has examined West Asian dust from three perspectives spatial distribution, trends, and their relationship with climate variables. For this purpose, the Dust Column Mass Density (DUCMASS) variable output of the MERRA-2 dataset was used to investigate the spatial distribution of the dust mass density trend, and the AgERA5 dataset was used to investigate the seasonal and monthly changes of precipitation, wind speed, and temperature variables from 1981 to 2020. In this study, the modified Mann-Kendall (MMK) trend test method was used to investigate the trend of dust occurrence in the study area, and the Sen's slope estimator (SSE) test was used to investigate the slope of the trend and to better display the changes in dust mass density in the western region. the results of the SSE test have been examined on a decade scale.
Results and DiscussionInvestigating the possible climate drivers in the changes of dust mass density for different regions by calculating the correlation between the time series of dust mass density and the variables of temperature, precipitation, and wind speed has been investigated. The results showed that there is an inverse correlation between dust mass density and precipitation and a direct relationship between dust mass density and temperature and wind speed. The highest correlations between dust mass density and temperature have been calculated, and this value has reached 0.9 in the warm months of the year. On the other hand, the highest negative correlations have been calculated in the cold period of the year (winter and autumn seasons) between dust concentration and precipitation with a value of -0.7. Thecorrelation coefficient between dust mass density and wind speed in the months of January to May and November to December was mostly above 0.6. This value shows a lower correlation in the summer season.In most months of the year, dust mass density shows an increasing trend in most regions, from March to July, an increasing trend in active dust springs in Mesopotamia, the deserts of Iraq and Syria, the desert of Rub' Al Khali, Ad-Dahna and Al Nufud Al Kabir were observed in Arabia and Thar desert in Pakistan. This increasing trend started cyclically from the beginning of spring and reaches its peak in June and July, and the intensity of the trend decreases from September and reaches its minimum value in December. The important point is that the cycle of changes in the monthly trend of dust mass density coincides with the cycle of changes in dust mass density. The northern parts of Iran and Turkey have the highest frequency among different months of the year with a decreasing trend of dust mass density. The increasing trend of dust mass density in the spring and summer seasons in Mesopotamia, the deserts of Iraq, Syria, and Yemen, the Sistan Plain, and the Thar desert in Pakistan and the southeast of Iran was significant at the level of 0.05.
ConclusionThe results revealed that the seasonal changes in dust mass density show well the active sources of dust in the studied area. In the spring and summer seasons, the activity of the dust centers located in the west of the study area, including the Rub' al Khali, Ad-Dahna and Al Nufud Al Kabir deserts, Mesopotamia, the deserts of Iraq and Syria, increases and on the arrival of dust to the west and southwest Iran affects. The investigation showed that climate variables play a key role in the variability of dust mass density in the study area so the areas corresponding to the summer north wind and the 120-day wind of Sistan have shown the highest dust mass density in annual variability. The correlation coefficient between dust mass density with temperature and direct wind speed and its correlation with negative precipitation have been obtained. The results showed that dust mass density has an increasing trend in most of the regions, so from March to August (spring and summer), the increasing trend of dust mass density is significant at the level of 0.05. The highest intensity of the increasing trend was observed in the spring and summer seasons in Mesopotamia, the deserts of Iraq, Syria, and Yemen, the Sistan Plain, and the Thar desert in Pakistan and southeast Iran.
Keywords: Dust Mass Density, Dust Trend, MERRA-2 Dataset, . West Asia -
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش تدریس مشارکتی از نوع جیگساو بر خودپنداره تحصیلی و نگرش نسبت به مدرسه در درس علوم تجریی در میان دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شده است. روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر پایه هشتم دبیرستانهای شهرستان میبد در سال تحصیلی97-1396 بود که از میان آنان 40 نفر در دو گروه 20 نفری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر دو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، به پرسشنامه خودپنداره تحصیلی و پرسشنامه نگرش نسبت به مدرسه پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، 12 جلسه گروهی روش تدریس جیگساو به صورت یک بار در هفته اجرا شد، اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. پس از اجرای پرسشنامه خود پنداره تحصیلی و نگرش نسبت به مدرسه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، داده ها با نرم افزار SPSS22 و با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا)، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که یادگیری مشارکتی از نوع الگوی جیگساو به طور معناداری بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان تاثیر مثبت معنادار دارد. همچنین نتایج نشان داد که روش تدریس جیگساو بر ابعاد نگرش نسبت به مدرسه از جمله نگرش به معلم، انگیزش خود نظم دهی، نگرش به مدرسه و ادراک خودتحصیلی تاثیری مثبت و معنادار می گذارد، اما بر ارزش گذاری نسبت به هدف تاثیری معنادار ندارد. پیشنهاد می شود که روش تدریس جیگساو در دوره متوسطه مدنظر قرارگیرد تا میزان یادگیری و علاقه دانش آموزان نسبت به مدرسه و دروس گوناگون افزایش یابد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تحقق پیدا کند.
کلید واژگان: یادگیری مشارکتی, روش تدریس جیگساو, خودپنداره تحصیلی, نگرش نسبت به مدرسهCooperative teaching/learning can have positive outcomes. To show the effects of Jigsaw method of teaching on students’ self-concept and attitude towards school, a group of 40 accessible junior high school students in Meybod was randomly divided into two groups of equal size and then given two questionnaires on the two constructs mentioned, both before and after one group’s treatment which consisted of 12 weekly sessions in which the Jigsaw method was used. Data analyses revealed that the academic self-concept of the treated group was significantly better than what it was before the treatment and that of the other group. The use of this method also affected all aspects of students’ attitudes toward school except for the goal valuing. It is, therefore, suggested that this method be used in junior high school in order to improve students’ learning, interest in school, and academic advancement.
Keywords: Cooperative Learning, Jigsaw Method Of Teaching, Academic Self-Concept, Attitude Towards School -
سیستم های جاذب انرژی باد هوایی، روش نوآورانه یی برای بهره برداری بهینه از انرژی باد هستند. یکی از انواع این سیستم ها، پرنده ی مقید با کابل دارای روتور است که به صورت عملیاتی نیز ساخته شده است. در تحقیقات گذشته، شبیه سازهای مختلف برای مطالعه دینامیک روتور از ضرایب نیرو و گشتاور ثابتی استفاده می کردند. در این پژوهش، یک شبیه ساز پرواز با دینامیک لاگرانژ و الگوریتم بهبود یافته ارایه شده است تا مدل ایرودینامیکی روتورها را بهبود ببخشد. این مدل پیشنهادی، امکان تخمین دقیق تر توان استخراجی و طراحی بهینه پره روتورها را فراهم می کند. در پایان، با استفاده از شبیه ساز و مدل ایرودینامیکی جدید، روتور با پره های بهینه برای سیستم طراحی شده است و متوسط انرژی استخراج شده در نقطه عملکردی در فاز استخراج انرژی برای یک سیستم پرنده با طول بال 3 متر، 42 درصد بهبود یافته و به 2 کیلووات افزایش یافته است.کلید واژگان: پرنده جاذب انرژی باد, شبیه ساز پرواز لاگرانژی, پرنده مقید با کابل, مدلسازی ایرودینامیکی روتورAirborne wind energy system (AWES) is a novel approach in wind energy harvesting. It has several advantages against conventional horizontal axis wind turbine (HAWT), like using less material and thus lower manufacturing cost, higher efficiency, stable electricity output and higher capacity for energy harvesting. It is obviously embedding a complex control system which makes the appropriate flight trajectory for the vehicle. These systems need to be carefully designed so using virtual flight simulators in design process is crucial. The main components of a typical AWES are: tether, flyer, and rotors. The flyer is designed to have a tether-constrained flight across the wind in a circular path. Consequently, the mounted rotors on the flyer’s wings will capture energy and this mechanical/electrical energy would be sent back to the ground via the same tether. It is notable that the flight path and the special design of the flyer, would make it capable to have a sustained motion in the circular loop with no energy consumption. A tethered drone equipped with several rotors is an example of such devices, already has been built and tested. In previous literature, the flight simulators usually contain some simple aerodynamic models for predicting the forces and moments generated by the rotors. It is derived by constant aerodynamic coefficients. In the current study, it has been developed a flight simulator for a typical AWES having onboard rotors. To make this flight simulator more accurate and to improve its fidelity in different environmental conditions, proper estimation of the external forces, particularly the aerodynamic forces and moments, seems to be necessary. Therefore, toward developing a high-fidelity simulator, Lagrangian dynamics and a new algorithm for estimation of the rotor aerodynamics, has been utilized. This new method is shown to have more accurate approximations of the system performance and also better description of the vehicle trajectory. By this framework, one could design optimized blades of the rotors and also the rotors arrangement. Implementing the new simulator, a single drone, as the flyer in AWES, having 3m wing span, would experience 40 percent improvement in the average power extracted which is near 2 KW.Keywords: Airborne wind energy system (AWES), Lagrangian flight simulator, Tethered flight, aerodynamic coefficients, rotor section
-
BACKGROUND AND OBJECTIVESReceiving nutrients from fruits and vegetables are essential for public health. However, a large amount of waste is produced during producing, supplying, and consuming these fruits and vegetables. Water, fertilizers and pesticides used for the production of agricultural products can affect the soil and their cultivation environment and finally lead to environmental pollution. Therefore, this study aimed to investigate the amount of fruit and vegetable waste caused by corruption and evaluate its economic loss and health damage.METHODSThe data were collected using the observation technique aided by observation tools and weighing tests to physically analyze and determine the quantity and quality of waste from Tehran’s fruit and vegetable distribution centers. In each center, the waste obtained from fruits and vegetables was stored in special waste tanks at the end of the day, and the waste was transported to outside the center by special waste disposal vehicles. The economic loss of unusable fruits and vegetables was calculated according to the weight of their waste in the fields of agricultural product supply. The data were analyzed using statistical software SPSS, ANOVA statistical test, and Excel software.FINDINGSThe results revealed that the amounts of fruit and vegetable wastes were 12 percent and 24 percent, respectively, accounting for a total loss of 54,891,539 USD. The highest quantity of fruit waste (15 percent) was observed in summer, and the economic loss due to fruit waste was higher in this season. Also, the amounts of vegetable waste in summer and spring were equal to 28 percent and 24 percent, respectively, indicating the higher economic loss due to vegetable in these seasons.CONCLUSIONThe results showed that the economic loss due to vegetable waste was greater than the economic loss due to fruit waste. The amount of vegetable waste was 24 percent, representing a high economic loss. The generation and disposal of these wastes caused a great economic loss and health problems due to their unpleasant odor, release of leachate into the environment, and landfill pollution. Therefore, it was recommended to follow appropriate production principles and supply operations. Moreover, a comprehensive waste disposal management, as a practical measure, should be used to prevent and control these problems. The use of modern technology in harvesting, transporting and supplying fruits and vegetables could reduce their lesion, and subsequently reduce the economic loss.Keywords: economic loss, Environmental waste management, Food waste, Fruits, vegetables disposal
-
ذخیره سازی هوای فشرده یکی از روش های ذخیره سازی انرژی است. مهم ترین قسمت سیستم ذخیره سازی هوای فشرده، مخزن ذخیره سازی است. در این تحقیق رفتار و پایداری بلندمدت مغار نمکی به عنوان محل ذخیره سازی هوای فشرده بررسی شد. بر اثر ساخت و بهره برداری از مغار نمکی، شرایط تنش برجا در اطراف مغار تغییر کرده و باعث ایجاد اختلاف تنش برجا در اطراف مغار می شود. اختلاف فشار بین تنش برجا و فشار درون مغار باعث همگرایی مغار و آسیب هایی در اطراف آن می شود. در این تحقیق از سنگ نمک گنبد نمکی نصرآباد واقع در اطراف کاشان برای آزمایش خزش استفاده شد. برای بررسی رفتار خزشی سنگ نمک، آزمایش خزش در سه سطح تنش به صورت پلکانی انجام شد. پارامترهای مدل رفتاری لابی 2 (LUBBY 2) محاسبه شد. با استفاده از نرم افزار المان محدود LOCAS مغار شبیه سازی و رفتار و پایداری آن بررسی شد. نتایج آزمایش ها و مدلسازی مشخص کرد که با افزایش تنش در هر مرحله شیب قسمت ثانویه خزش افزایش یافته، می توان نتیجه گرفت با افزایش تنش ضریب ویسکوزیته ماکسول کاهش یافته است. مغار شبیه سازی شده آهنگ افت حجم 68/0 درصد سالیانه دارد و میزان جابه جایی در قسمت نیمه پایین مغار بیشتر از قسمت نیمه بالایی مغار بوده است. سقف مغار تمایل حرکت به سمت پایین و کف مغار تمایل حرکت به سمت بالا داشته است. ضریب ایمنی مغار بر اساس معیار اتساع دوریس نیز با افزایش عمق، کاهش و احتمال اتساع در دیواره مغار افزایش یافته است.کلید واژگان: ذخیره سازی هوای فشرده, مغار نمکی, خزش, مدل LUBBY 2 و نرم افزار LOCASCompressed air storage is one of the methods of energy storage. One of the most important parts of a compressed air storage system is the storage cavern. In this study, the behaviour and the long-term stability of the salt cavern as a storage site for compressed air were investigated. Due to the construction and operation of the salt cavern, the in-situ stress conditions around the cavern will change. The difference between induce stress and pressure of compressed air will cause the cavern to converge and damage around it. In this study, the salt rocks from one of the regions of Iran were used to test creep. To investigate the creep behavior of salt rock, creep test was performed in three stress levels in a stepwise manner. Lubby2 model parameters were calculated. Then, using LOCAS finite element software, the compressed air storage cavern was simulated and its behavior and stability were investigated. The results of these experiments and modelling have shown that with increasing stress in each stage, the slope of the secondary part of the creep increases. Therefore, it can be concluded that with increasing stress, the Maxwell viscosity coefficient decreases. In addition, the amount of movement in the lower half of the cavern was more than the upper half of it. Value of the cavern safety factor according to the Devries dilation criterion also decreased with increasing depth and the probability of dilation in the cavern wall increased.Keywords: Compressed air storage, salt cavern, creep, LUBBY2 creep model, LOCAS software
-
هدف این پژوهش، تعیین تاثیر توانمندسازی روان شناختی بر توسعه فردی معلمان تربیت بدنی شهر تهران با نقش میانجیگری چابکی یادگیری بود. روش تحقیق توصیفی و همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق شامل همه معلمان تربیت بدنی شهر تهران به تعداد 1500 نفر بود که بر اساس جدول مورگان از میان آنان 325 نفر به صورت خوشه ای و تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات سه پرسشنامه استاندارد چابکی یادگیری گراوت و کالدول(2016)، توسعه فردی معلمان داچنر(2013) و توانمندسازی روان شناختی حاتمی و دستار(1391) بود. از آمار استنباطی کولموگروف- اسمیرنف و مدل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان داد که توانمندسازی روان شناختی به صورت مستقیم بر توسعه فردی معلمان تربیت بدنی تاثیر مثبت 0/36 دارد و همچنین به صورت غیرمستقیم از طریق چابکی یادگیری بر توسعه فردی معلمان تربیت بدنی تاثیر مثبت 0/21 دارد. معلمانی که توانمندسازی روان شناختی و چابکی یادگیری بالایی دارند، تمایل بسیار به یادگیری موضوعات جدید و مواردی دارند که رشد شخصی آنها را ممکن می سازد. این افراد کنجکاوند و در پی توسعه مستمر فردی خود و بهبود نقاط فردی شان بر می آیند. لازم است که مسیولان مربوطه به این موارد توجه کنند و شرایط را برای بالابردن چابکی یادگیری معلمان تربیت بدنی فراهم کنند.
کلید واژگان: چابکی یادگیری, توانمندسازی روان شناختی, توسعه فردی, معلمان تربیت بدنیTo determine the extent to which learning agility mediates the effect of psychological empowerment on personal development, a sample of 325 physical education teachers from among 1500 in Tehran was randomly selected and given three questionnaires to measure their learning agility (Gravett & Caldwell, 2016), personal development (Dachner, 2013), and psychological empowerment (Hatami & Dastar, 2012). Data analysis revealed that psychological empowerment affects teachers’ personal development, both directly (0.36), and indirectly through learning agility (0.21). Teachers with high empowerment and agility scores showed greater inclination towards learning new subjects that help them with their personal growth. Such individuals are curious and constantly in pursuit of personal development and improvement. It is recommended that responsible authorities pay attention to these findings and provide the necessary conditions for improving the learning agility of physical education teachers.
Keywords: learning agility, psychological empowerment, personal development, physical education teachers -
In the present work, the dynamics of a single spherical gas bubble surrounded by a rheopectic fluid obeying the Quemada model is numerically investigated while the bubble undergoes oscillatory motion due to acoustic forcing. The generalized form of the Rayleigh–Plesset equation has been used for studying bubble dynamics in Quemada fluids. The integro-differential equation representing the dynamics of the bubble is solved numerically using the finite-element method (FEM) and also the Gauss–Laguerre quadrature (GLQ) method. The effect of rheopexy number (Rx) and viscosity ratio (ξ) are then investigated over a wide range of working parameters. Numerical results show that the rheopectic behavior of the fluid surrounding the bubble can dramatically affect the bubble dynamics. It is predicted that for highly anti-thixotropic fluids, harmonics are affected so much so that the bubble may exhibit chaotic behavior. For instance, at Rx = 0.001 and ξ = 1/81, a one-micron-sized bubble may attain a size almost 30 times of its initial size. The general conclusion is that, in sonography, microbubbles dispersed in rheopectic fluids may indeed be considered as a potent ultrasound contrast agent provided that the fluid is just moderately anti-thixotropic otherwise its chaotic response might damage the adjacent tissues.Keywords: Gas bubble, Rayleigh–Plesset equation, Acoustic pressure, Rheopectic fluid, Quemada model
-
پیشینه و اهداف
بحران های زیست محیطی تهدیداتی برای تمامی موجودات و تعادل طبیعت می باشند که ریشه آنها فعالیت انسانی است. بنابراین تغییر فعلی رفتار انسان از طریق آموزش، قادر به برطرف نمودن مشکلات زیست محیطی خواهد بود. هدف از آموزش محیط زیست؛ افزایش حساسیت افراد نسبت به رویدادها و تغییرات محیط فیزیکی، زیستی، اجتماعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تاثیرات آنها بر محیط زیست است تا توانایی تشخیص مسایل محیط زیستی بتوانند مهارت های لازم را در ابداع روش ها و وسایل حفظ محیط زیست و حل معضلات آن کسب کنند. در حال حاضر گیمیفیکیشن یکی از تکنیک هایی است که کاربرد خوبی در افزایش سواد زیست محیطی دانش آموزان کاربرد دارد. گیمیفیکیشن که در برخی منابع «بازی وارسازی» ترجمه شده است، به معنای استفاده از نمادها و تفکرات بازیگونه در زمینه هایی که ماهیت بازی ندارند، است. گیمیفیکیشن از جمله موضوعات مورد بحث در سال های اخیر است که می توان آن را برای افزایش کارایی و تعامل کاربران مورد استفاده قرار داد. در صورت استفاده صحیح از گیمیفیکیشن در محیط های آموزشی، یادگیری بهتر دانش آموزان منتج خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف تاثیر گیمیفیکیشن (بازی وارسازی) بر ارتقاء سواد زیست محیطی دانش آموزان دوره اول ابتدایی شهر تهران انجام شده است.
روش هاپژوهش به صورت شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه آزمایش انجام گردید. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر (6-7) ساله مشغول به تحصیل در آموزش و پرورش منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 هستند. با روش نمونه گیری تصادفی خوش ه ای چندمرحله ای؛ تعداد 60 نفر (دوکلاس) به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی30 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. این جامعه به مدت 12 جلسه بخشی از مفاهیم سواد زیست محیطی را از طریق آموزش مبتنی بر گیمیفیکیشن دریافت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها؛ پرسشنامه محقق ساخته است که روایی صوری و محتوایی آن توسط اساتید مورد تایید قرار گرفته است. همچنین پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مقدار 86/0 گزارش شده که بیانگر پایایی قابل قبول است. داده های حاصل با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار 24 SPSS مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هانتایج داده ها بر روی فرضیات نشان داد که گیمیفیکیشن در ارتقاء سواد زیست محیطی دارای تاثیر معنی دار و مثبت است (6/70F1,57 = و 001/0P=). همچنین گیمیفیکیشن در ارتقاء سواد زیست محیطی(مدیریت مصرف آب (58/66F1,57 = و 001/0P=)، مدیریت مصرف برق (04/58F1,57 = و 001/0P=)، مدیریت مصرف گاز (04/58F1,57 = و 001/0P=)، مدیریت پسماند (8/40F1,57 = و 001/0P=)، حفظ جنگل (63/337F1,57 = و 001/0P=)، حفظ حیوانات (06/51F1,57 = و 001/0P=) بر روی دانش آموزان دوره اول ابتدایی تاثیرگذار است.
نتیجه گیریبنابراین با توجه به یافته ها و نتایج پژوهش حاضر، و تایید تاثیر مثبت گیمیفیکیشن در ارتقاء سواد زیست محیطی (مدیریت مصرف آب، مدیریت مصرف برق، مدیریت مصرف گاز، مدیریت پسماند، حفظ جنگل و حفظ حیوانات)، می توان نتیجه گرفت که استفاده از گیمیفیکیشن در آموزش، رویکرد جدیدی است که باعث تحول گسترده ای در نظام تعلیم و تربیت شده و امید اثربخشی یادگیری مفاهیم زیست محیطی و سواد مرتبط با آن را در دانش آموزان افزایش می دهد.
کلید واژگان: آموزش, گیمیفیکیشن, سواد زیست محیطی, دوره اول ابتداییBackground and ObjectivesEnvironmental crises are threats to all creatures and the balance of nature, and their root is human activity. Therefore, the current change in human behavior will be able to solve environmental problems. The purpose of environmental education is increasing people's sensitivity to events and changes in the physical, biological, social, economic, social, and political environment and their effects on the environment so that the ability to recognize environmental issues can acquire the necessary skills in devising methods and tools to protect the environment and solve its problems. Currently, gamification is one of the techniques that can be used to increase students' environmental literacy. Gamification is a new method that has been translated into ‘playmaking’ in some sources and means the use of playful elements and thoughts in areas that are not the nature of the game. Gamification has been one of the topics discussed in recent years, which can be used to increase efficiency and user interaction. Properly applied gamification in educational environments will lead to better learning of students. This study investigated the impact of gamification on the promotion of environmental literacy of the first-year elementary school students in Tehran
MethodsThe research was conducted as a quasi-experimental study with a pre-test and post-test design along with the experimental group. The statistical population included all male students whose age ranged between 6-7 years, who were studying in the district 15 of Tehran in the academic year of 2021-2022. With multi-stage cluster random sampling method, 60 participants were included in the sample and 30 people were randomly assigned to the experimental group; They have received part of the concepts of environmental literacy through gamification-based education for 12 sessions. The questionnaire was devised by the researcher and its formal and content validity was confirmed by the experts. Also, its reliability was reported using Cronbach's alpha coefficient of 0.86, indicating acceptable reliability. The collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics via SPSS 24 software.
FindingsThe results of the data showed that gamification had a significant and positive effect on promoting environmental literacy (F = 1.57, 70.6 and P = 0.001). Also, gamification made a significant impact in promoting environmental literacy (water consumption management (F = 1.57, P = 0.001), electricity consumption management (F = 1.57, P = 0.001), gas consumption management (F = 0.001, 04 F1.57/58 and P=0.001), waste management (F1.57, 40.8 and P=0.001), forest preservation (F1.57, 337.63 and P=0.001), animal protection (F1.51.06) ,57 and P=0.001) among the students of the first year of elementary school.
ConclusionTaking into account the effective role of gamification in improving environmental literacy (water consumption management, electricity consumption management, gas consumption management, waste management, forest conservation and animal conservation), it can be concluded that the use of gamification in education is a new approach that has caused a wide transformation in the education system and increased the hope of the effectiveness of learning environmental concepts and related literacy among the students.
Keywords: Education, gamification, Environmental Literacy, first grade -
افزایش عملکرد و پایداری آن در طیفی از شرایط محیطی هدف، یکی از اصلی ترین اهداف برنامه های به نژادی محصولات زراعی است. در این پژوهش، پایداری عملکرد شکر نه رقم چغندرقند آزادسازی شده تجاری در ایران از سال 1390 تا سال 1399 به همراه یک شاهد خارجی در شش ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل، کرج، کرمانشاه، مشهد، میاندوآب و مغان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار به مدت چهار سال متوالی 1397-1396 تا 1400-1399 مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که اثر سال، مکان و ژنوتیپ و برهمکنش های سال × مکان، ژنوتیپ × سال، ژنوتیپ × مکان و ژنوتیپ × سال × مکان بر عملکرد شکر سفید (0.01 ≤p) معنی دار بود. تجزیه اثر برهمکنش ژنوتیپ × محیط نشان داد که هفت مولفه اول معنی دار (p ≤ 0.01) بودند. بر اساس بای پلات AMMI1 ارقام آسیا، شکوفا و آرتا به ترتیب به عنوان پایدارترین ارقام شناخته شدند. نتایج مدل خطی مخلوط نشان داد که اثر ژنوتیپ و برهمکنش ژنوتیپ × محیط معنی دار (p ≤ 0.01)بود. بر اساس مدل BLUP ارقام پرفکتا، آسیا و شکوفا به ترتیب دارای بیشترین مقدار میانگین پیش بینی شده عملکرد شکر سفید بودند. بای پلات عملکرد شکر سفید با شاخص WAASB نشان داد که ارقام آسیا، آرتا و شکوفا علاوه بر پایداری عملکرد شکر سفید، ارزش عملکرد شکر سفید بیشتر از میانگین کل داشتند. بر اساس گروه بندی ارقام از نظر شاخص WAASB به عملکرد شکر سفید، ارقام آرتا، آسیا و شکوفا به عنوان ارقام با عملکرد شکر سفید بالا و پایدار شناخته شدند. رتبه بندی و گزینش هم زمان ارقام برای شاخص پایداری WAASB و عملکرد شکرسفید نتایج مشابهی به همراه داشت، به طوری که رقم آسیا بیشترین شاخص WAASBY و پس از آن ارقام شکوفا و آرتا در رتبه های بعدی قرار گرفتند. بر این اساس ارقام آسیا، شکوفا و آرتا به عنوان ارقام با عملکرد شکر سفید بالا و پایدار شناخته شدند.
کلید واژگان: چغندرقند, آزمون درست نمایی, مدل خطی مخلوط, گزینش همزمان, مولفه اصلیHigh yield and yield stability across a range of environmental conditions is one of the main objectives of crop breeding programs. In this study, white sugar yield stability of nine sugar beet cultivars commercially released in Iran from 2011 to 2020 with an introduced foreign cultivar as check was evaluated using randomized complete block design with four replications in six research field stations; Karaj, Ardabil, Kermanshah, Mashhad, Moghan, Miandoab, in four cropping seasons 2017-2021. The combined analysis of variance revealed that effects of genotype, year, location, and year × location, genotype × year, genotype × location and genotype × year × location were significant (p ≤ 0.01) on white sugar yield. Analysis of genotype × environment interaction showed that the first seven components were significant (p ≤ 0.01). Based on AMMI1 analysis, cv. Asia, cv. Shokoufa and cv. Arta had white sugar yield stability. Linear mixed model analysis showed that the effects of genotype and genotype × environment interaction were significant (p ≤ 0.01) on white sugare yield. Based on the BLUP method, cv. Perfecta, cv. Asia and cv. Shokoufa had the highest predicted mean value of white sugar yield. Biplot of white sugar yield with the WAASB index showed that cv. Asia, cv. Arta and cv. Shokoufa had higher sugar yield as well as higher white sugar yield stability. Ranking of sugar beet cultivars based on WAASB/white sugar yield ratio identified cv. Arta, cv. Asia and cv. Shokoufa as high yielding with white sugar yield stability. Simultaneous ranking and selection of cultivars based on 50:50 WAASB/white sugar yield ratio resulted the same. Therefore, cv. Asia followed by cv. Shokoufa and cv. Arta had relatively higher WAASBY indices. Considering the results of this study, cv. Asia, cv. Shokoufa and cv. Arta were identified as high yielding with higher white sugar yield stability.
Keywords: sugar beet, likelihood test ratio, linear mixed model, simultaneous selection, Principle component -
نماتد (Meloidogyne incognita) شناخته شده ترین نماتد ریشه گرهی است که بیش از 2000 گونه ی میزبانی دارد. در مدیریت نماتدها، استفاده از ارقام مقاوم به دلیل سازگاری با محیط زیست، صرفه ی اقتصادی و گاها عدم امکان پیاده سازی سایر روش ها در کشورهای در حال توسعه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از این رو، ارزیابی مقاومت گیاهان مهم اقتصادی از جمله جو (Hordeum vulgare) جهت جلوگیری از ایجاد خسارت و بررسی برخی تعاملات نماتد با این گیاه ضروری می نماید. طی این پژوهش، به ارزیابی مقاومت ارقام مختلف جو شامل نیک، نیمروز و زرجو بر پایه ی فاکتورهای رشدی گیاه (طول، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه) و شاخص گال نماتد در 60 روز پس از مایه زنی پرداخته شد. سپس طی آزمون بیوشیمیایی، فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، کاتالاز (CAT) و آسکوربات پراکسیداز (APX) در روزهای صفر، یک، دو، سه و چهار روز پس از مایه زنی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که دو رقم نیمروز و زرجو با شاخص گال سه به عنوان نسبتا مقاوم و رقم نیک با شاخص گال چهار به عنوان نسبتا حساس تعیین شد. بر اساس فاکتورهای رشدی گیاه، نماتد تاثیر منفی بر طول و وزن اندام هوایی و طول ریشه و تاثیر مثبت بر وزن ریشه داشت. آنزیم SOD در ارقام نیک، نیمروز و زرجو به ترتیب در مقادیر 72/2، 91/1 و 15/2 واحد میلی گرم بر پروتیین در روزهای چهارم، چهارم و سوم پس از مایه زنی، فعالیت حداکثری نشان داد. فعالیت آنزیم فوق، در رقم نیک 42/1 و 25/1 برابر فعالیت بیشینه نیمروز و زرجو تعیین گردید. بین نقاط زمانی صفر، یک و دو با روزهای سوم و چهارم نمونه آلوده در رقم نیک، اختلاف معنی داری مشاهده گردید. در دو رقم دیگر، فعالیت آنزیم با شیبی ملایم افزایش یافت. آنزیم CAT در ارقام نیک، نیمروز و زرجو در مقادیر 204/0، 09/0 و 11/0 میکرومول بر دقیقه میلی گرم پروتیین در روز چهارم پس از مایه زنی به پیک رسید. در رقم نیک، برخلاف دو رقم دیگر آنزیم به میزان بیش تری افزایش یافته و از روز دو تا چهارم شیب تندی داشت. در گیاهان آلوده ی نیمروز، علیرغم افزایش تدریجی آنزیم، اختلاف معنی داری بین هیچ یک از روز ها یافت نشد. آنزیم APX در مقادیر 26/0، 27/0 و 24/0 میکرومول بر دقیقه میلی گرم پروتیین به ترتیب در ارقام نیک، نیمروز و زرجو در روز چهارم به اوج رسید. فعالیت آنزیم نامبرده در سه رقم روند افزایشی داشت. حداکثر فعالیت این آنزیم در نیمروز بوده که به ترتیب 03/1 و 1/1 برابر نیک و زرجو تعیین گردید. در این رقم، روند افزایشی سریع بوده و بین همه نقاط زمانی اختلاف معنی داری در سطح 05/0 وجود داشت. احتمالا نماتد جهت تشکیل سلول غول آسا مانع از انتقال بهینه آب و مواد غذایی به اندام هوایی و در نتیجه کاهش رشد آن شده و به دلیل ایجاد گره، موجب افزایش وزن ریشه شده است. فعالیت بیش تر آنزیم های فوق در رقم نیک احتمالا به دلیل برهمکنش سازگاری و ناتوانی گیاه در القای پاسخ فوق حساسیت علیه نماتد صورت گرفته است. بیان کم تر آنزیم ها در ارقام نیمروز و زرجو نیز احتمالابه دلیل مقاومت نسبی به نماتد می باشد.
کلید واژگان: آسکوربات پراکسیداز, سوپراکسید دیسموتاز, فاکتور تولید مثلی نماتد, کاتالاز, گالIntroductionMeloidogyne incognita is the most well-known root knot nematode, with more than 2000 host species. Integrated nematode management (INM) is recommended to manage the destructive plant parasitic nematode. Integrated management is generally performed by using the maximum available management methods (at least two methods) and the minimum use of chemical nematicides to bring the pathogen population below the economic threshold. The use of resistant cultivars is of particular importance in integrated management, due to environmental compatibility, economic efficiency, and sometimes the impossibility of implementing other methods, especially in developing countries. Therefore, it is necessary to evaluate the resistance of the important barley plant (Hordeum vulgare) to prevent damage and also to investigate nematode interactions with it.
Materials and MethodsIn the current study, the resistance of different barley cultivars (i.e., Nik, Nimrouz, and Zarjow) was evaluated based on plant growth factors (length, fresh, and dry weight of aerial part and roots) and nematode gall index at 60 days post inoculation. Then the activity of superoxide dismutase (SOD), catalase (CAT), and ascorbate peroxidase (APX) enzymes were measured on days 0, 1, 2, 3, and 4 days post inoculation.
Results and DiscussionRegarding the mean number of galls, the Nik cultivar showed a significant difference compared to Nimroz and Zarjow cultivars (P ≤ 0.05). However, no significant difference was observed between Nimroz and Zarjow cultivars. Based on plant growth factors, M. incognita nematode was found to have a negative effect on the aerial part length and weight and a positive effect on root weight. Evaluation of the gall index showed Nik is moderately susceptible, and Nimrouz and Zarjow are moderately resistant cultivars. SOD enzyme in Nik, Nimrouz, and Zarjow showed maximum activity in 2.72, 1.91, and 2.15 U mg-1 protein on the 4, 4, and 3 days post inoculation, respectively. The enzyme in Nik was determined to be 1.42 and 1.25 times higher than Nimrouz and Zarjow. There was a significant difference between 0, 1, and 2 with the 3 and 4 days of the infected samples in Nik (P ≤ 0.05). In the other cultivars, enzyme activity increased with a slight slope. CAT enzyme peaked in Nik, Nimrouz, and Zarjow at 0.204, 0.09, and 0.11 μmol min-1 mg-1 protein on the fourth-day post inoculation. In the Nik cultivar, unlike the other two cultivars, the enzyme increased more and had a steep slope from the second to the fourth day. In infected plants of Nimrouz, despite the gradual increase of enzyme, no significant difference was found between any of the days. APX enzyme peaked at 0.26, 0.27, and 0.24 μmol min-1 mg-1 protein in Nik, Nimrouz, and Zarjow on the fourth day, respectively. The activity of the above enzyme had an increasing trend in three cultivars. The maximum activity of this enzyme was at Nimrouz, which was determined to be 1.03 and 1.1 times higher than Nik and Zarjow, respectively. In this cultivar, the upward trend was rapid, although there was a significant difference between all-time points at the level of 0.05. In the current research, it was found that the invasion of the root knot nematode M. incognita reduces the growth of length, fresh and dry weight in the aerial part, reduces the length of the root but increases the fresh weight of it.
ConclusionThe hallmark of inducing pathogenicity in the sedentary root knot nematodes is the formation of special feeding cells named giant cells, which require controlling the expression of host genes and manipulation of plant hormones like auxin and cytokinin hormones. It is obvious that during the invasion of root knot nematodes and the formation of giant cells in host roots, the plant is weakened due to impaired transport of water and nutrients, and the host growth factors, especially in the aerial part, are reduced. However, due to hormonal disorders and the formation of galls, the weight of the roots increases. The higher expression of antioxidant enzymes superoxide dismutase, catalase, and ascorbate peroxidase in Nik possibly has occurred due to the compatible interaction, as a result of lack of necrosis and programmed cell death and to tolerate stress (nematode invasion). Less expression of SOD, CAT, and APX enzymes in Nimrouz and Zarjow cultivars possibly have occurred due to their moderate resistance to M. incognita invasion.
Keywords: Antioxidant enzymes, barley, gall, nematode, Resistance -
بررسی ریزساختار، سختی و ترکیبات بین فلزی جوشکاری اصطکاکی اغتشاشی 1050 Al و مس
در این پژوهش انجام جوشکاری اصطکاکی اغتشاشی آلومینیوم 1050 به مس با سرعت متغیر مورد بررسی قرار گرفت. برای جوشکاری اصطکاکی اغتشاشی از سرعت های دورانی 900 و 1200 دور در دقیقه و سرعت پیشروی 36، 63 و 125 میلی متر در دقیقه استفاده شد. جهت بررسی فازها و ریزساختار از آنالیزهای میکروسکوپ الکترون روبشی و آزمون طیف سنجی اشعه ایکس و سختی سنجی استفاده شد. منطقه اغتشاش شامل فازهای Al2Cu3, Al4Cu9, AlCu4, Al2Cu و AlCu بود. نتایج نشان داد که تشکیل فازهای بین فلزی و تغییر شکل شدید پلاستیک در ناحیه جوش باعث افزایش سختی شده است. بالاترین مقدار سختی در ناحیه هم زده 8/97 ویکرز در سرعت چرخش 900 دور در دقیقه و سرعت پیشروی 36 میلی متر در دقیقه حاصل شد.
کلید واژگان: جوشکاری اصطکاکی اغتشاشی, آلومینیوم 1050, مس, خواص مکانیکیInvestigation of microstructure, hardness and intermetallic compound in friction stir welding of AA1050 aluminum alloy to copperIn this research, friction stir welding of aluminum 1050 to copper with variable speed was investigated. For friction stir welding, rotational speeds of 900 and 1200 rpm and traverse speeds of 36, 63, and 125 mm/min were used. In order to check the phases and microstructure, scanning electron microscope analysis, X-ray spectrometry, and hardness testing were used. The disturbance zone included Al2Cu3, Al4Cu9, AlCu4, Al2Cu, and AlCu phases. The results showed that the formation of intermetallic phases and severe plastic deformation in the welding area caused an increase in hardness. The highest hardness value in the stirred area was 97.8 Vickers at a rotation speed of 900 rpm and an advance speed of 36 mm/min.
Keywords: Friction stir welding, aluminum 1050, copper, mechanical properties -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال بیست و هفتم شماره 1 (پیاپی 103، بهار 1402)، صص 231 -244
مطالعه اثرهای خشکسالی در نواحی کوهستانی به دلیل پراکنش نامناسب ایستگاه، نبود داده های طولانی مدت و نواحی فاقد آمار، با مشکلاتی مواجه است. از این رو، هدف اصلی این پژوهش، بررسی شاخص های خشکسالی استان کردستان با استفاده از داده های ماهواره ای TRMM و پایگاه ECMWF و همچنین ارزیابی دقت آنها در مقابل داده های ایستگاه های زمینی استان کردستان است. برای رسیدن به این منظور، ابتدا داده های بارش ECMWF برای بازه 2020-2000 و بارش TRMM برای بازه 2019-2000 دریافت و با استفاده از آماره های RMSE، MBE و ضریب همبستگی ارزیابی شد. نتایج ارزیابی ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین داده های بارش ماهواره TRMM و پایگاه ECMWF با ایستگاه های زمینی رابطه معناداری در سطح 5% وجود دارد و مقدار این ضریب بین 95/0-85/0 بود. مقدار آمارهRMSE بین 32/19-11/22 به دست آمد. با توجه به نتایج می توان اذعان کرد که بارش ماهواره TRMM و پایگاه ECMWF در مقیاس زمانی ماهانه از دقت مناسبی در سطح استان کردستان برخوردار است به همین جهت از این دو منبع برای برررسی وضعیت شاخص های خشکسالی استفاده شد. شاخص های خشکسالی SPI، SPEI و ZSI در دوره های مختلف ماهانه (48-1)، PNI در دوره های مختلف ماهانه، فصلی و سالانه در استان کردستان (ایستگاه های سقز، قروه، بیجار، سنندج) محاسبه شد. نتایج ارزیابی ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین شاخص PNI، ZSI،SPI و SPEI داده های پایگاه ECMWF با ایستگاه های زمینی رابطه معناداری در سطح 5% وجود دارد. نتایج ارزیابی شاخص SPI نشان داد کمترین مقدار آماره RMSE برای ماهواره TRMM در ایستگاه سقز و دوره سه ماهه برابر 0/45 و برای پایگاه ECMWF در ایستگاه سنندج و دوره 24 ماهه برابر 0/35 بود.
کلید واژگان: شاخص های خشکسالی, TRMM, ECMWF, استان کردستانStudying the effects of drought in mountainous areas is facing problems due to the inappropriate distribution of stations, the lack of long-term data, and areas lacking statistics. Therefore, the main objective of this research was to investigate the drought indices of Kurdistan province using TRMM satellite data and ECMWF dataset, as well as to evaluate their accuracy against the data of land stations in Kurdistan province. First, ECMWF precipitation data for the 2000-2020 period and TRMM precipitation data for the 2000-2019 period were obtained and evaluated using RMSE, MBE, and correlation coefficient statistics. Spearman's correlation coefficient showed a significant relationship between the TRMM satellite precipitation data and the ECMWF dataset with ground stations at the 5% level, and the value of this coefficient was between 0.95-0.85. According to the results, it can be acknowledged that the TRMM satellite rainfall and ECMWF dataset in the monthly time scale had proper accuracy at the Kurdistan province level. Therefore, these two sources were used to examine the drought indices. SPI, SPEI, and ZSI drought indices were calculated in different monthly periods (1-48), PNI in different monthly, seasonal, and annual periods in Kurdistan province (Saqqez, Qorveh, Bijar, Sanandaj stations). Spearman's correlation coefficient indicated a significant relationship at the 5% level between the SPI, ZSI, PNI, and SPEI index of the ECMWF dataset with ground stations. The results of the SPI index showed that the lowest RMSE value for the TRMM satellite at the Saqqez station and the three months was equal to 0.45, and for the ECMWF dataset at the Sanandaj station and the 24 months was equal to 0.35.
Keywords: Drought indices, TRMM, ECMWF, Kurdistan province -
زمینه و هدف
امروزه با گسترش تمایل بر روش های غیر تهاجمی، جراحی لاپاروسکوپی بصورت پیشرونده و با نتایج قابل قبول بکار گرفته شده است. این مطالعه با هدف بررسی اثرات دمیدن گاز دی اکسید کربن بر پارامترهای همودینامیک در جراحی لاپاروسکوپیک ژنیکولوژی انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه تحلیلی مقطعی در بیماران کاندید جراحی لاپاروسکوپی در بیمارستان الزهرا (س) در سال 1400 انجام گرفت. پارامترهای همودینامیک قبل از دمیدن گاز به داخل شکم و سپس در زمان های 5، 15 و 30 دقیقه بعد از دمیدن گاز و بلافاصله و 15 دقیقه بعد ازخروج گاز ثبت گردید و داده ها، وارد نرم افزار SPSS نسخه 19 گردید.
یافته هادر بررسی روند تغییرات پارامترهای همودینامیک شامل فشار خون و ضربان قلب مشخص شد که تفاوت آماری معنی-داری در مقادیر پارامترهای مذکور در طول مقاطع زمانی مورد نظر وجود داشت. بطوریکه بیشترین میانگین فشار خون و ضربان قلب در بازه زمانی 15 دقیقه پس از دمیدن گاز مشاهده گردید (001/0 > P). همچنین در بررسی روند تغییرات فشار دی اکسید کربن انتهای بازدمی و درصد اشباع اکسیژن تفاوت آماری معنی داری در مقاطع زمانی شش گانه مورد تحقیق وجود داشت (001/0P ˂). در هیچ کدام از بیماران عارضه مخاطره آمیزی گزارش نشد.
نتیجه گیریبر اساس دستورالعمل های استاندارد بیهوشی و جراحی در این مرکز جراحی لاپاراسکوپی با درجاتی از تغییرات همودینامیک همراه می باشد که در جمعیت مورد مطالعه ما که در وضعیت پزشکی مناسبی بودند، بخوبی تحمل گردید.
کلید واژگان: همودینامیک, لاپاراسکوپی, زنان و زایمان, بیهوشی عمومیIntroduction & ObjectiveToday, with the spread of the tendency to non-invasive methods, laparoscopic surgery has been used progressively and with acceptable results. The aim of this study was to investigate the effects of carbon dioxide insufflation on hemodynamic parameters in laparoscopic gynecological surgery.
Materials & MethodsThis cross-sectional analytical study was performed on patients undergoing laparoscopic surgery in Al-Zahra Hospital during 2021. Hemodynamic parameters were recorded before the gas insufflation, after 5, 15, and 30 minutes and immediately and 15 minutes after the gas exsufflation, the data were entered into SPSS software version 19.
ResultsThe trend of changes in hemodynamic parameters including mean SBP, DBP and HR from T0 to T5, was statistically significant which was ascending following gas insufflation and the highest mean SBP, DBP and HR were observed within 15 minutes after gas insufflation (P < 0.0001). In addition, following the gas insufflation the trend of changes in ET-CO2 values and SaO2 was statistically significant (P < 0.0001), No adverse events were reported in any of the patients.
ConclusionsAccording to the standard protocols of anesthesia and surgery in this center, laparoscopic surgery was associated with some degree of hemodynamic fluctuation including increased systolic blood pressure, diastolic blood pressure, heart rate and end-expiratory carbon dioxide which was well tolerated by our study population who were in good medical condition.
Keywords: Hemodynamics, Laparoscopy, Gynecology, General Anesthesia -
زمینه و هدف
کووید 19 ویروس نوظهوری است که تا کنون میلیونها نفر را مبتلا کرده و سبب ایجاد یک وضعیت بحرانی در سراسر جهان گردیده است، به دلیل شیوع بالای بیماری کووید19 و ظرفیت محدود درمانی، شناسایی سریع فاکتورهای نشان دهنده شدت بیماری، میتواند بسیار کمک کننده باشد. هدف از این مطالعه تعیین و بررسی ارتباط بین پروتیین واکنشگر C و لنفوپنی با شدت بیماری در بیماران بستری مبتلا به کووید 19 شهر یاسوج در سال 1399 بود.
روش بررسیاین یک مطالعه توصیفی از نوع گذشتهنگر و به روش نمونهگیری در دسترس میباشد که در سال 1399 بر روی 206 نفر از افراد PCR مثبت بستری شده در بیمارستانهای شهید جلیل و امام سجاد (ع) شهر یاسوج انجام شد. میزان اکسیژن خون، نمای سیتی و میزان CRP و لنفوسیت خون از فاکتورهای اصلی مورد بررسی در این مطالعه میباشند. روش نمونهگیری به صورت سرشماری و با استفاده از یک چک لیست از پیش تعیین شده بود و اطلاعات مورد نیاز از پروندههای بیماران بستری در بیمارستان استخراج گردید. در این مطالعه، اطلاعات زمینه ای بیماران شامل سن، جنس علایم بالینی، مدت زمان بستری در بیمارستان وضعیت بیمار مبنی بر ترخیص با بهبودی نسبی یا فوت جمع آوری گردید. همچنین اطلاعات پاراکلینیکی شامل؛ درصد اشباع اکسیژن خون، تعداد گلبول سفید، لنفوسیت،CRP و میزان درگیری ریه در سیتی اسکن از پرونده بیماران استخراج شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای ویلیکاسیون وآنالیز واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شدند .
یافتهها:
شرکت کنندگان در پژوهش حاضر شامل 206 نفر بودند که میانگین سنی آنها برابر با 39/51 سال بود. همچنین 103 نفر(50 درصد) از افراد شرکت کننده در پژوهش حاضر مرد و 103 نفر (50 درصد) نیز زن بودند. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که میزان لنفوسیت در افراد مبتلای شدید، متوسط و خفیف بر اساس میزان اکسیژن تفاوت معنیداری دارد (03/0=p)، اما میزان CRP در این افراد بر اساس میزان اکسیژن خون (32/0=p) و سیتی اسکن (07/0=p) تفاوت معنیداری نشان نداد. علاوه بر این میزان لنفوسیت در بیماران مبتلا به کرونای شدید، متوسط و خفیف بر اساس سیتی اسکن تفاوت معنیداری ندارد (14/0=p).
نتیجهگیری:
با توجه به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، به نظر می رسد در پیش بینی شدت بیماری در بیماران مبتلا به کووید 19 می توان از میزان لنفوپنی استفاده کرد، اما از میزان CRP در پیش بینی شدت بیماری نمیتوان استفاده کرد.
کلید واژگان: کووید19, لنفوپنی, پروتئین واکنشگرC, بیماران بستریArmaghane-danesh, Volume:28 Issue: 1, 2023, PP 950 -961Background & aimCovid-19 is an emergent virus which has infected millions of people and triggered a serious circumstance all over the world. Due to the high prevalence of Covid-19 and limited treatment capacity, quick identification of factors which indicate the severity of the disease can be very helpful. The purpose of the present study was to determine and investigate the relationship between C-reactive protein and lymphopenia with the severity of the disease in hospitalized patients with Covid-19 in Yasuj, Iran, in 2019.
MethodsThe present descriptive study was of retrospective type and available sampling method was used in 2019 on 206 patients with covid-19 where blood oxygen level, CT scan and CRP and blood lymphocyte levels were the main factors investigated. The sampling method was census and using a predetermined checklist, the required information was extracted from the files of patients admitted to the hospital. In this study, the background information of the patients including age, gender, clinical symptoms, length of stay in the hospital, the patient's condition based on discharge with relative recovery or death were collected. Furthermore, paraclinical information including: percentage of blood oxygen saturation, white blood cell count, lymphocyte, CRP and lung involvement in CT scan were extracted from the patients' files. The collected data were analyzed using the Willicion test and one-way analysis of variance.
ResultsThe participants in the present study included 206 people whose average age was 51.39 years. 103 (50%) were men and 103 (50%) were women. The results of one-way analysis of variance indicated that there was a significant difference in the amount of lymphocytes in patients with severe, moderate and mild disease based on the oxygen level (p=0.03), but the CRP level in these patients was based on the blood oxygen level (p=0.32). CT scan (p=0.07) did not show any significant difference. In addition, there was no significant difference in the amount of lymphocytes in patients with severe, moderate and mild corona based on CT scan (p=0.14).
ConclusionAccording to the findings obtained from the present study, it appeared that the level of lymphopenia can be used to predict the severity of the disease in patients with covid-19, but the level of CRP can be used to predict the severity of the disease in Covid-19 patients cannot be used based on the obtained results.
Keywords: Covid-19, Lymphopenia, C-reactive protein, Hospitalized patients -
توسعه و ترویج کشت زمستانه چغندرقند یکی از راهکار های مهم برای استفاده از بارندگی های فصلی و صرفه جویی در مصرف آب آبیاری برای تولید این محصول است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر برهمکنش ژنوتیپ × محیط بر عملکرد شکر سفید و گزینش ارقام برتر با دوره رشد کوتاه از میان 11 رقم چغندرقند درکشت زمستانه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی مغان در سه سال زراعی (1398-1397، 1399-1398 و 1400-1399)، در ایستگاه تحقیقات کشاورزی تربت جام در دو سال زراعی (1399-1398 و 1400-1399) و در مزرعه تحقیقاتی کشت و صنعت جوین در یک سال زراعی (1399-1398) اجرا شد. تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که اثر محیط، ژنوتیپ و برهمکنش ژنوتیپ × محیط بر عملکرد شکر سفید در سطح احتمال یک درصد معنی داری بود. نتایج بدستآمده از روش گرافیکی GGE بایپلات نشان داد که مولفه اصلی اول و دوم در مجموع 64/83 درصد از تغییرات کل عملکرد شکر سفید را توجیه کرد. بر اساس روش GGE بای پلات در محیط مغان در سال 1400 ارقام SVZB2019 و دراووس و در محیط های مغان در سال های 1398 و 1399، تربت جام در سال های 1399 و 1400 و جوین در سال 1399 ارقام FDIR19B3021، FDIR19B4028 و SVZA2019 به ترتیب، از نظر پایداری عملکرد شکر سفید، برتر بودند. از نتایج این پژوهش چنین نتیجه گیری شد که محیط نقش بسزایی در بیان فنوتیپی عملکرد شکر سفید در کشت زمستانه ارقام چغندر قند مورد بررسی داشت. بنابراین لازم است ارقام بر اساس شرایط اقلیمی و زراعی مناطق هدف انتخاب و برای کشت زمسستانه معرفی شوند.کلید واژگان: چغندرقند, پایداری عملکرد, بیان فنوتیپی, GGE بای پلات, محیط ایده آلThe promotion and development of winter-sown sugar beet is one of the significant approaches for using seasonal rainfalls and saving irrigation water for its production. For this purpose, the present study was conducted to study the of genotype × environment interaction effect on white sugar yield of 11 winter season short-season sugar beet cultivars, and selection of superior cultivars in three regions of Moghan,(2019, 2020 and 2021) Torbat-e-Jam (2020 and-2021), and Joveyn (2020) using randomized complete block design with four replications. Combined analysis of variance showed that the environment, genotype and genotype × environment interaction had significant (P ≤ 0. 01) effect on white sugar yield. The GGE biplot method revealed that the first and second main components explained 83.64% of the total variation in white sugar yield. Based on the GGE biplot method, in Moghan 2021, cv. SVZB2019 and Dravos, and in Moghan 2019 and 2020, in Torbat-e-Jam 2020 and 2021 and in Joveyn 2020, cv. FDIR19B3021, cv. FDIR19B4028 and cv. SVZA2019 identified as the best cultivars with high white sugar yield and yield stability, respectively. In general, it was concluded that the environment played a significant role in phenotypic expression of the white sugar yield in the winter-sown short season sugar beet cultivars. Therefore, it would be necessary to select and release sugar beet cultivars adapted to climatic and agronomic conditions for winter sowing in target environments.Keywords: sugar beet, Yield stability, phenotypic expression, GGE biplot, ideal environment
-
افعی های کوهستانی جنس مونتی ویپرا (Montivipera) به طور کلی، و گونه های تبار Raddei به طور خاص، نمونه های ویژه ای از بوم زادی جدید (Neo-endemism) در فلات ایران، آناتولی و قفقاز هستند. با توجه به چالش های پیش روی حفاظت از گونه های مذکور، تعیین زیستگاه های مطلوب آنها، به منظور اتخاذ رویکردهای حفاظتی مناسب، ضروری است. به این منظور آشیان بوم شناختی هر گونه بر اساس چهار الگوریتم مدل تعمیم یافته خطی، مدل تعمیم یافته ارتقایی، جنگل تصادفی و بیشینه بی نظمی مدلسازی و در قالب یک مدل اجماعی بررسی شد. همچنین، با استفاده از یک رویکرد تجزیه به مولفه های اصلی، جدایی آشیان بوم شناختی گونه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل پراکنش گونه ها با (Area Under the Curve, AUC) و (True Skills Statistics, TSS) بالاتر از 0/9 عملکرد پیش بینی بالایی دارند. گونه های تبار Raddei الگوهای متفاوتی از اشغال آشیان بوم شناختی را نشان داده و بیشترین تمایز در گرادیان متغیرهای تغییرات فصلی درجه حرارت، بارش سالانه و تنوع ناهمواری ها دیده شد. دو گونه افعی لطیفی و افعی کوهرنگی، با وجود فاصله جغرافیایی زیاد، بیشترین میزان مشابهت و هم پوشی آشیان بوم شناختی را نشان دادند. با توجه به پراکنش و انعطاف پذیری تکاملی محدود افعی های کوهستانی در مناطق کوهستانی البرز و زاگرس، طرح ریزی اقدامات مدیریتی جهت کاهش عوامل تهدید کننده بقای طولانی مدت این گونه ها امری ضروری است.
کلید واژگان: مدل سازی مطلوبیت زیستگاه, نگهداشت آشیان بوم شناختی, انعطاف پذیری تکاملی, طرح ریزی حفاظتMountain vipers of the genus Montivipera, generally, and the species of the Raddei clade, specifically, are interesting examples of species neo-endemism in Iran, Anatolia, and the Caucasus. Given the critical conservation status of these species, it is necessary to identify their suitable habitats for prioritizing conservation measures. We modeled ecological niche of each species based on four species distribution models, including generalized linear models, generalized boosting models, random forest, and maximum entropy and combined them in an ensemble model. Also, using a new principal component analysis (PCA-env), the ecological niche divergence of the species was investigated. Results indicated that all models with AUC and TSS > 0.9 had excellent predictive performance. The species of the Raddei clade showed different patterns of ecological niche occupation and the greatest differentiation was seen in the gradient of temperature seasonality, annual precipitation, and topographical ruggedness. M. latifii and M. kuhrangica, despite the great geographical distance, revealed the highest degree of niche overlap and niche similarity. Due to the restricted distribution and limited evolutionary adaptability of mountain vipers in the mountainous regions of Alborz and Zagros, it is imperative to plan conservation measures to reduce the factors that threaten the long-term survival of these species.
Keywords: Habitat suitability modeling, Niche conservatism, Evolutionary flexibility, Conservation planning -
گونه های خانواده Noctuidae در دوره لاروی گیاهخوار بوده و برخی در زمره خسارت بارترین آفات محصولات کشاورزی هستند. علاوه بر این، به عنوان گرده افشان و طعمه دیگر جانوران نیز در اکوسیستم نقش آفرینی می کنند. هدف از این تحقیق شناخت بیشتر فون شب پره های زیر خانوادهXyleninae از خانواده Noctuidae در کوه های زاگرس در استان های خوزستان و ایلام بود. نمونه ها در سال های 1398-1397 در کوه های زاگرس در استان های خوزستان و ایلام و از مناطق بکر و طبیعی و به دور از اکوسیستم ها کشاورزی با استفاده از تله نوری جمع آوری شد. در این تحقیق 28 گونه متعلق به 19 جنس از زیرخانواده مذکور شناسایی شد. در بین نمونه های جمع آوری شده 9 گونه برای اولین بار از استان خوزستان و 15 گونه برای اولین بار از استان ایلام معرفی می شوند. همچنین گونه Dichonia pinkeri (Kobes, 1973) برای اولین بار از ایران گزارش می شود. اطلاعات مربوط به بیونومی و پراکنش جغرافیایی نمونه های مطالعه شده همراه با ویژگی های افتراقی، تصاویر الگوی بال و اندام تناسلی برای D. pinkeri ارایه شده است. از بین گونه های جمع آوری شده، 13 گونه در هر دو استان مشترک بود و از بین اینها Hoplodrina ambigua (Denis & Schiffermüller) و Polyphaenis monophaenis Brandt برای فون هر دو استان جدید بودند.
کلید واژگان: پراکنش, گزارش جدید, فون, Dichonia pinkeriIntroductionNoctuidae species are herbivores as caterpillars and some of them are most destructive crop pests. Moreover, they role as pollinators and prey in ecosystem. Early researches on Noctuidae of Iran were published more than 150 years ago. In recent two decades, Iranian researchers investigated the Noctuidae fauna of Iran and published several articles on different subfamilies. The subfamily Xyleninae may be paraphyletic and defined by plesiomorphic character states. Xyleninae in classic taxonomy is defined by the valva of male genitalia which is not as much constricted below the cucullus at the distal end of the clasper. The cuculus usually is expanded and bears a corona of stout setae. The ampulla is small and usually finger-like, except in Xylenina. Dorsal surface of saculus is usually irregular in direction to the base. Vesica is often short and tube-like or triangular with few basal cornuti and an elongated patch of spines on the apical half of the vesica. In female genitalia, the ductus bursae is short and heavily sclerotized; and the appendix bursae is small and inconspicuous or absent. It is worth mentioning that Lepidoptera species are one of the important elements of Zagros mountain ranges which dominated by oak forests. Their larvae are important leaf-eaters of oak plants. Therefore, the aim of this research was determining the moths’ fauna of Xyleninae subfamily belonging to Noctuidae in Zagros Mountains of Khuzestan and Ilam provinces.
Materials and MethodsNumerous night samplings were done to study the fauna of Xyleninae subfamily (Lep.: Noctuidae) in Zagros Mountains in the provinces of Khuzestan and Ilam during 2018-2019. Sampling was performed by light traps powered by 12 volt batteries and 8 watt UVB light tubes. Sampling areas were two locations in Khuzestan province namely Imamzadeh Abdollah village in Baghmalek (31°22'24"N, 50°07'51"E, 1540 m and 31°23'10"N, 50°09'29"E, 2360 m) and Shelal village in Andika (32°16'19"N, 49°33'07"E, 1700 m and 32°19'10"N, 49°35'06"E, 1465 m) as well as two locations in Ilam province namely Kabir-Kouh in Abdanan (33°02'57"N, 47°18'04"E, 1215 m and 33°03'53"N, 47°18'40"E, 1730 m) and Protected Area of Manesht and Ghelarang (33°34'47"N, 46°33'52"E, 1455 m and 33°34'33"N, 46°36'15"E, 2215 m). The specimens and genitalia slides were deposited in the Insect and Mite Collection of Ahvaz (IMCA), Plant Protection Department, Shahid Chamran University of Ahvaz.
Results and DiscussionA total of 28 species belonging to 19 genera of Xyleninae were collected and identified. Among them, 9 and 15 species were new to the fauna of Khuzestan and Ilam provinces, respectively. Furthermore, Dichonia pinkeri (Kobes, 1973) is newly recorded from the fauna of Iran. Notes on the bionomy and distribution of the collected species as well as diagnostic characters and illustrations of wing patterns and genitalia for the D. pinkeri were presented. According to the results, 9 species have not been recorded in the previous investigations in Khuzestan province. These species are as follows; Caradrina boursini, Hoplodrina ambigua, Polyphaenis monophaenis, Apamea syriaca fuscorhoda, Sesamia sp., Atethmia centrago, Evisa schawerdae, Leucochlaena muscosa, Pseudenargia deleta. 15 out of 17 collected species in Ilam were new for the fauna of this province. Because this province was less explored previously for Noctuidae fauna. This indicates that we are still far from a complete provincial list of the Noctuidae in Iran. It needs more samplings especially in area and times which less explored already and using different methods such as bait traps. We didn’t present the results on Agrochola species here and will treat them separately. 13 species were collected in both studied provinces, among which two species Hoplodrina ambigua and Polyphaenis monophaenis were new for the fauna of Khuzestan and Ilam. This implies that habitat of such species are Zagros areas including oak forest vegetations and their distribution range may be further expanded in Zagros range. Comparing to the results of Esfandiari et al. (2011) on the noctuid fauna of sugarcane plantations in Khuzestan province, only Spodoptera exigua and Caradrina clavipalpis out of their 9 Xyleninae species were recorded in the present study. This is because of semidesert climate in sugarcane farms which differs from climate and land cover of our sampling areas. It is necessary to investigate the noctuid fauna, complete the checklists and provide identification catalogues for Iran. Also, larval stages and food plants must be studied in each area. Furthermore, we need local taxonomic revisions in some groups.
Keywords: Dichonia pinkeri, distribution, Fauna, New records -
کشت زمستانه (انتظاری) چغندرقند در مقایسه با کشت بهاره به دلیل استفاده از نزولات جوی و کارایی بیشتر مصرف آب در مناطق نیمه خشک از اهمیت زیادی برخوردار است. به منظور ارزیابی عملکرد کمی و کیفی و شناسایی ژنوتیپ های مناسب برای کشت زمستانه، 16 ژنوتیپ چغندرقند در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در منطقه تربت جام در دو سال زراعی 1399-1398 و 1400-1399 مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین ژنوتیپ های مختلف چغندرقند تفاوت معنی داری در سطح احتمال یک درصد از نظر کلیه صفات مورد بررسی به استثنای نیتروژن مضره وجود داشت. مقایسه میانگین نشان داد ژنوتیپ SBSI-15 دارای بیشترین عملکرد ریشه (66/60 تن در هکتار) بود. همچنین، بیشترین مقادیر قند ناخالص (5/19 درصد)، قند خالص (3/16 درصد) و ضریب استحصال شکر (2/83 درصد) و کمترین میزان پتاسیم (2/4 میلی اکی والان در 100 گرم وزن ریشه) و قند ملاس (7/2 درصد) در ژنوتیپ F-20739 مشاهده شد. علاوه بر این، بیشترین عملکرد قند ناخالص (69/10 تن در هکتار) و عملکرد قند خالص (68/8 تن در هکتار) در ژنوتیپ FDIR 19 B 3021 وجود داشت. بررسی همبستگی صفات، بالاترین همبستگی مثبت و معنی دار را بین عملکرد قند ناخالص و عملکرد قند خالص (**99/0) و بیشترین همبستگی منفی و معنی دار را بین ضریب استحصال شکر و درصد قند ملاس (**95/0-) نشان داد. همچنین، نمودار بای پلات پراکنش ژنوتیپ ها بر روی دو عامل اول نشان داد ژنوتیپ های SBSI-15، SVZA 2019-JD0398، SVZA 2019-JD0402، SVZA 2019-JD0400، SVZA 2019-JD0401، FDIR 19 B 3021 و FDIR 19 B 4028 از سایر ژنوتیپ ها متمایز و به عنوان ژنوتیپ های برتر از نظر صفات شاخص عملکرد بودند. با توجه به دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای می توان ژنوتیپ ها را برای صفت عملکرد قند خالص در سه گروه عمده قرار داد. به طورکلی، ژنوتیپ های SVZA 2019-JD0401، FDIR 19 B 3021 و FDIR 19 B 4028 به عنوان ژنوتیپ های برتر دارای بیشترین عملکرد قند خالص و مناسب برای کشت زمستانه در منطقه تربت جام معرفی شدند.
کلید واژگان: تجزیه به عامل ها, تجزیه خوشه ای, عملکرد قند خالص, همبستگیIntroductionMost areas under spring sugar beet cultivation face severe water restrictions and increasing the area under cultivation of this crop in most of these areas is contrary to the principle of conservation of water and soil resources. The use of new areas for winter sugar beet cultivation should be the area under cultivation of this crop in hot and dry areas. Therefore, winter sowing (pending) of sugar beet with emphasis on the limitations of the country's water resources has been proposed as a solution.
Materials and MethodsIn this study, the quantitative and qualitative yield of 16 sugar beet genotypes in winter planting were studied as a randomized complete block design with four replications in the Torbat-e-Jam region in the two cropping years (2020-2021 and 2021-2022). The studied genotypes included F-20739, F-20837, F-21083, SBSI-5, SBSI-15, SVZA 2019-JD389, SVZA 2019-JD0402, SVZA 2019-JD0400, SVZA 2019-JD0401, FDIR 19 B 3021, FDIR 19 B 4028, F-20591, SBSI-6, SBSI-16, SBSI-7 and SBSI-17 are the breeding populations obtained from the gene bank of the Sugar Beet Seed Breeding Research Institute. In this research, traits such as root yield, sugar content, sugar yield, white sugar yield, Na, K, N, alkalinity, molasses sugar, white sugar content, and extraction coefficient of sugar were measured. Data were analyzed using SAS 9.1 software. The analysis of variance on test data and comparison to the middle of the Duncan test was performed at the 5% level. Factor analysis was calculated to identify the main factors using MINITAB software. Cluster analysis of the studied genotypes was obtained after standardizing the data by the Ward method and using Euclidean distance criterion with the help of SPSS software.
Results and DiscussionThe results of the combined analysis of variance showed that there was a significant difference between different genotypes of sugar beet at the level of 1% probability for all studied traits except for nitrogen content. The mean comparison showed that the SBSI-15 genotype had the highest root yield (60.66 ton.ha). It should be noted that this genotype in terms of yield index traits did not show significantly different from genotypes F-20739, SBSI-15, SVZA 2019-JD389, SVZA 2019-JD0402, SVZA 2019-JD0400, SVZA 2019-JD0401, and FDIR 19 B 4028. Also, the F-20739 genotype had the highest amounts of sugar content (19.5%), white sugar content (16.3%) and extraction coefficient of sugar (83.2%) and the lowest amount of potassium (4.24 meq .100 g-1 of root weight) and Molasses sugar (2.7%). In addition, the highest sugar yield (10.69 t/ha) and white sugar yield (8.68 t/ha) were in FDIR 19 B 3021 genotype. Investigating the correlation of traits showed the highest positive and significant correlation was between sugar yield and white sugar yield (0.99**) and the highest negative and significant correlation was between extraction coefficient of sugar and molasses sugar (-0.95**). Principal factor analysis based on the mean of the traits identified three factors that accounted for a total of 91% of the variability between the data. SBSI-15, SVZA 2019-JD0398, SVZA 2019-JD0402, SVZA 2019-JD0400, SVZA 2019-JD0401, FDIR 19 B 3021, and FDIR 19 B 4028 genotypes are distinguished different from other genotypes and they were as superior genotypes in terms of yield index traits. The dendrogram generated from the cluster analysis for white sugar yield classified genotypes into three main groups.
ConclusionIn general, SVZA 2019-JD0401, FDIR 19 B 3021, and FDIR 19 B 4028 genotypes were introduced as superior genotypes with the highest white sugar yield and suitable for winter sowing in Torbat-e Jam region.
Keywords: Cluster analysis, Correlation, Factor analyze, White sugar yield -
بهبود و بهینه کردن روشهای حفاظت در برابر خوردگی از جمله روش حفاظت کاتدی در سالهای اخیر بسیار مورد توجه بوده است. با توجه به پیشرفت علم و فناوری و نیاز صنعت، تکنولوژی ساخت و کنترل یکسوکنندهها نیز پیشرفت چشمگیری نموده است. مشخصههای کاری و راندمان اجزای یکسوکننده طی سالیان متمادی بهبود یافته است. بر پایه مطالعات صورت گرفته، رکتیفایر صنعتی پالسی با قابلیت تولید جریان پالسی در بازه فرکانس 800 هرتز تا 60 کیلوهرتز براساس فرکانس و سیکل کاری مورد نظر با موفقیت طراحی و ساخته شد. جهت بررسی عملکرد حفاظتی این سیستم در شرایط واقعی، رکتیفایر پالسی در کنار رکتیفایر سنتی قرار داده شد و پایش شرایط حفاظتی سیستم پالسی بهطور مستمر در محل ایستگاه، و سه نقطه تست با فواصل مشخص و بهترتیب در فرکانس و سیکل کاری 50 کیلوهرتز و 73 درصد (A)، 60 کیلوهرتز و 73 درصد (B)، 60 کیلوهرتز و 50 درصد (C) و 50 کیلوهرتز و 50 درصد (D) انجام شد. نتایج نشان داد که در سیستم پالسی، مقدار ولتاژ AC نسبت به سیستم سنتی تا بیش از 80% کاهش یافته است. بهعلاوه، مقادیر جریان مصرفی نشان داد که در سیستم پالسی مصرف جریان تا بیش از 70% در مقادیر خاصی از فرکانس و سیکل کاری نسبت به سیستم سنتی کاهش یافته است. با توجه به این که موج پالسی در زمان خاموشی عملا مصرف جریانی ندارد، میتوان بیان کرد که در این حالت مصرف انرژی بهمراتب کاهش مییابد که عامل بسیار مهمی در مصرف انرژی و هزینههای اقتصادی محسوب میشود. بهعلاوه، این دستگاه عملا نیازی به سیستمهای خنککننده رایج ندارد. بر همین اساس، میتوان گفت که سیستم مورد نظر در مقادیر مشخصی از فرکانس و سیکل کاری عملکرد بهتری دارد و استفاده از چنین سیستمهایی در مناطق دارای مقاومت زیاد الکترولیت و بستر آندی را میتوان گزینه مناسبی دانست. همچنین، در صورتی که خط لوله دارای پوشش باشد، حتی با وجود مناطق جدایش پوشش، این سیستم میتواند عملکرد مناسبی داشته باشد. بهعلاوه، پتانسیل حفاظتی (پتانسیل روشن) در طول مدت اندازهگیری و با وجود عملکرد نامناسب بستر آندی، یکنواختتر شده و همچنان در محدوده حفاظت قرار داشت.
کلید واژگان: امپدانس, پوشش جداشده, حفاظت کاتدی, خط لوله فولادی, رکتیفایر پالسیImproving and optimizing corrosion protection methods, including cathodic protection, has received much attention in recent years. Due to the advancement of science and technology and industry development, manufacturing and controlling rectifiers has also made significant progress. The performance characteristics and efficiency of rectifier components have improved over the years. Based on the studies, an industrial pulse rectifier that can produce pulsed current in the frequency range of 800 Hz to 60 kHz based on the desired frequency and duty cycle was successfully designed and manufactured. In order to evaluate the protection performance of this system in the field, the pulse rectifier was placed next to the conventional rectifier, and the protection conditions of the system were continuously monitored. Three test points with specified intervals were analyzed at frequency and duty cycle of 50 kHz and 73% (A), 60 kHz and 73% (B), 60 kHz and 50% (C), and 50 kHz and 50% (D), respectively. Results showed that AC voltage in the pulse system has decreased by more than 80% compared to the conventional system. In addition, the current consumption values showed that in the pulse system, the current consumption has decreased by more than 70% in certain values of frequency and duty cycle. Because the pulse wave has practically no current consumption during off time, energy consumption is greatly reduced, an important factor in energy consumption and economic costs. Also, this system has no cooling system like the conventional rectifiers. Accordingly, the system has a better performance at certain values of frequency and duty cycle. Such systems in areas with high electrolyte resistance can be considered a good option. Also, if the pipeline has a cover, the system can function properly even with the cover separation areas. Moreover, the protection potential became more uniform and remained within the protection range during the measurement period, despite the poor performance of the anode bed.
Keywords: Cathodic protection, Coating disbondment, Steel pipeline, Impedance, pulse rectifier -
This study applies an appropriate turbulence model to simulate the wind distribution in a 3D urban area around a tall building as a bluff body which is one of the most important research topics due to the increasing concerns about human health risks due to air pollution in recent decades. Hybrid RANS/LES approach, was used to reduce computation time while maintaining computational accuracy. On the other hand, since no homogeneous direction exists in the flow in the Hybrid (RANS-LES) approach, the LES and Smagorinsky Sub Grid-Scale (SGS) approach are implemented with the standard k-ε turbulence model as RANS. To obtain more accurate results, the second-order Van Leer Method (VLM) was employed in advection terms. The sensitivity study of the input parameters shows that the intensity of the input turbulence has a significant effect on the surface pressure fluctuations. The results of velocity and pressure distribution showed a very close agreement to wind tunnel experimental data. Finally, the effects of the inflow characteristics on the peak pressure on the lateral sides is also studied. As the results, fluctuation pressure distribution was strongly dependent on the turbulence of the flow.Keywords: Hybrid RANS-LES approach, Wind Distribution, Tall Building, Bluff Body, Pressure Distribution
-
Let R be a commutative ring with identity. A proper submodule N of an R-module M is an n-submodule if rm ∈ N (r ∈ R, m ∈ M) with r /∈ p AnnR(M), then m ∈ N. A number of results concerning n-submodules are given. For example, we give other characterizations of n-submodules. Also various properties of n-submodules are considered.
Keywords: n-ideal, n-submodule -
در این پژوهش به بررسی تاثیر حفاظت کاتدی پالسی بر میزان برد حفاظت کاتدی در زیرپوشش نواری جداشده از فولاد خط لوله پرداختهشده است و نتایج حاصله با حفاظت کاتدی به روش معمول مقایسه گردیده است. در این راستا تجهیزی که قادر به شبیهسازی شرایط زیرپوشش جدا شده از خط لوله به طول mm2000 باشد، طراحی و ساخته شد. بهمنظور بررسی تاثیر عرض شیار در میزان برد حفاظت، کوپنهای ساخته شده از جنس فولاد خط لوله API X-52 با ابعاد mm 10×2000 وmm 50×2000، در زیر پوشش جدا شده با فاصله mm 3 قرار گرفتند. با قرار دادن تجهیز در داخل محلول شبیهسازیشده خاک C2، پتانسیل mVSCE1000- به دو روش حفاظت کاتدی معمول و پالسی با فرکانس 10000 هرتز به دهانه شیار پوشش جدا شده اعمال گردید. نتایج نشان داد که با اعمال روش معمول در هر دو عرض شیار، میزان پتانسیل در همان ابتدای شیار دچار افت شده و به مقادیر OCP میرسد در صورتی که در حفاظت پالسی بر خلاف روش معمول برد حفاظتی افزایش پیدا کرد. سطح حفاظت در شیار با عرض mm 50 بیشتر از شیار با عرض mm 10 اندازه گیری شد به گونه ای که سراسر طول جدایش در محدوده حفاظتی قرار گرفت. کمتر بودن سطح حفاظتی در شیار با عرض mm 10 میتواند به دلیل بالا بودن مقاومت ناشی از پلاریزاسیون غلظتی باشد که انتقال جریان مثبت به داخل شیار را محدود میکند. همچنین مقادیر pH در اثر اعمال حفاظت پالسی در شیار با عرض mm 50 به دلیل افزایش سطح حفاظت، دارای مقادیر بالاتری نسبت به شیار با عرض mm 10 بود. به طور خلاصه نتایج نشان داد که علی رغم عدم کارایی روش حفاظت معمول در زیر پوشش جدا شده نواری، اعمال حفاظت کاتدی پالسی با فرکانس بالا می تواند به عنوان یک روش موثر در افزایش برد حفاظت کاتدی در زیر پوششهای نواری جدا شده باشد.
کلید واژگان: خوردگی, پوشش جداشده, حفاظت کاتدی پالسی, فولاد خط لولهThe effect of pulse cathodic protection (CP) on CP penetration depth under tape coating disbondment of pipeline steel has been investigated in this study and results have been compared with conventional CP. In this regard, a laboratory cell with the length of 2000 mm that can simulate the underlying conditions by applying CP was designed and made. For investigation of crevice width on CP penetration depth coupons with dimensions of 2000×10 mm and 2000×50 mm made from API X-52 pipeline steel were placed under coating disbondment with the gap size of 3 mm and different widths. By placing the cell in a simulated soil solution C2, the potential of - 1000mVSCE through two methods of conventional & pulse CP with the frequency of 10000 Hz was applied to the open mouth (OM) of the simulated coating disbondment. Result showed by applying conventional CP for both the crevice widths, potential failed sharply to Open Circuit Potential (OCP) near to the OM while for pulse CP, in contrast to conventional CP, which CP penetration depth was increased. At the crevice with the width of 50 mm CP level was measured more than the width of 10 mm, such that the entire disbondment length was protected by CP. The lower CP level for the crevice with the width of 10 mm could be due to concentration polarization resistance which restricted the penetration of the positive current within the crevice. Also, pH value under the coating disbondment with applying pulse CP at the crevice with the width of 50 mm was measured more than the pH value for the disbondment with 30 mm width other due to higher CP level under this disbondment. In summary, results showed despite the conventional CP, applying pulse CP with high frequency could be an effective method in increase of the CP penetration depth under tape coating disbondments.
Keywords: Corrosion, Disbonded Coating, Pulse Cathodic Protection, Pipeline Steel
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.