ma mohammadifar
-
سابقه و هدف
زرشک بی دانه Berberis vulgaris محصول بومی ایران حاوی ترکیبات ارزشمندی با اثرات درمانی، سلامتی بخش و تغذیه ای از جمله بربرین می باشد که بخش عمده ای از این گیاه به صورت ضایعات به هدر می رود. هدف تحقیق حاضر بهینه سازی شرایط استخراج بربرین از گیاه کامل با بیشترین میزان فعالیت آنتی اکسیدانی، ریز پوشانی عصاره به روش الحاق ترکیبی با استفاده از دو بیوپلیمر در دسترس، ژلاتین/کتیرای پرک (Astragalus rahensis) و بررسی ویژگی های فیزیکی میکروکپسول مرطوب می باشد.
مواد و روش هابهینه سازی به روش سطح پاسخ بر پایه سه فاکتور از فرآیند استخراج شامل زمان، دما و درصد حلال/آب در سه سطح با 5 نقطه مرکزی انجام و غلظت بربرین در عصاره به روش کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا و میزان فعالیت آنتی اکسیدانی آن آنالیز تا شرایط بهینه تعیین گردد. عصاره بهینه به روش الحاق ترکیبی از دو ترکیب ژلاتین/کتیرا با سه نسبت 1:1، 1:2 و 2:1 w/w ریز پوشانی شده و پارامترهای بازده، کارآیی، اندازه ذرات ، حلالیت و ساختار میکروسکوپی میکروکپسول های مرطوب و میزان رهایش بربرین از آنها مورد بررسی واقع شد.
یافته هاشرایط بهینه استخراج، در مدت زمان 5/0 ساعت، دمای C 9/22 و با نسبت 75% حلال/آب با مطلوبیت 88/0 تعیین شد. میانگین سطحی قطر میکروکپسول ها در محدود 31/71- 15/90 میکرون می باشد. کپسول با نسبت w/w1:2 پروتیین/پلی ساکارید دارای بیشترین بازده 1/95% و کپسول با نسبت 2:1 دارای بیشترین حلالیت 10% و میزان کارآیی در تمام نمونه ها یکسان و حدود 1±96% است.
نتیجه گیریروش الحاق ترکیبی با بکارگیری ژلاتین /کتیرا با نسبت 1:2، جهت تولید میکروکپسول مرطوب عصاره بهینه بربرین با بیشترین بازدهی و کارآیی، حلالیت کم و اندازه کمتر از 100 میکرون پیشنهاد و توصیه می گردد .
کلید واژگان: عصاره بربرین, فعالیت آنتی اکسیدانی, ریزپوشانی, میکروکپسول مرطوب, بازدهی و کارآیی, حلالیتBackground and ObjectivesBerberis vulgaris, an Iranian native plant, includes valuable compounds such as berberine with therapeutic, health-promoting and nutritional effects. However, major parts of this plant are discarded as wastes. The major aims of this study were optimization of berberine extraction conditions from the whole plant with maximum antioxidant activity, the extract microencapsulation using complex coacervation and two biopolymer gelatin/flake tragacanth (Astragalus rahensis) and analysis of the physical characteristics of the moist microcapsules.
Materials & MethodsBerberine extraction was optimized using response surface methodology based on three extraction parameters of time, temperature and solvent:water ratio at three levels and five central points. The berberine concentration was analyzed using high-performance liquid chromatography and its antioxidant activity was studied to investigate the optimized conditions. The optimum extract was microencapsulated using complex coacervation and gelatin/tragacanth with three ratios of 1:1, 2:1 and 1:2 w/w. Furthermore, yield, efficiency, particle size, solubility and the microstructural and release characteristics of the wet microcapsules were characterized.
ResultsOptimized extraction conditions with 0.88 desirability included 0.5 h, 22.9 °C and 75% solvent:water ratio. The average surface size of the microcapsules was in the range of 71.31–90.15 μm. Samples with 2:1 ratio indicateds the maximum yield 95.1 and sample with 2:1 ratio showed the maximum solubility of 10%. Efficiency in all samples were similarly 96% ±1.
ConclusionComplex coacervation using gelatin/tragacanth with a ratio of 1:2 was developed to produce wet microcapsules of the optimum extract of berberine with the highest yield and efficiency and low solubility as well as particle sizes of smaller than 100 μm.
Keywords: Berberine extract, Antioxidant activity, Microencapsulation, Wet microcapsules, Yield, Efficiency, Solubility -
سابقه و هدفبا وجود تولید و مصرف نان های بدون گلوتن در کشور که بخش اعظمی از فرمول آن ها را برنج تشکیل می دهد، تاکنون تاثیر ویژگی های برنج مورد استفاده بر کیفیت نان تولیدی بررسی نشده است. این تحقیق با هدف مقایسه میزان درشت مغذی های ارقام برنج شکسته از دو منطقه آب و هوایی مختلف و بررسی رئولوژی خمیر، ویژگی های حسی و کیفیت نان حاصله از این واریته ها در یک فرمول نان بدون گلوتن صنعتی، تدوین یافت.مواد و روش هادر این مطالعه، تاثیرات چهار رقم برنج دانه شکسته (هاشمی، طارم، خوزستان، لنجان) از دو منطقه آب و هوایی مختلف بر روی رئولوژی خمیر (تست نوسانی پویا) و پارامترهای کیفیت (رنگ، حجم ویژه، ویژگی های بافتی و ویژگی های حسی) نان بدون گلوتن صنعتی مورد بررسی قرار گرفت. ویژگی های شیمیایی و ویژگی های آبگیری و همچنین دماهای ژلاتیناسیون آردها نیز تحت ارزیابی قرار گرفتند.یافته هاتفاوت معنی داری در تست های پراکسیمیت و ویژگی های آبگیری واریته های مورد بررسی مشاهده شد. دماهای ژلاتیناسیون و رئولوژی خمیر با میزان نشاسته آسیب دیده همبستگی نشان داد. حجم ویژه نان ها با میزان نشاسته آسیب دیده و میزان آمیلوز نمونه ها همبستگی نداشت ولی با ظرفیت اتصال آب همبستگی قابل توجهی نشان داد. سفتی بافت نان همبستگی مثبتی با مدول الاستیک خمیر و ظرفیت اتصال آب داشت. رنگ تیره تر نان با توجه به رنگ قسمت درونی نان و آزمون ارزیابی حسی ترجیح داده شد.نتیجه گیریبر اساس نتایج ویژگی های کیفی نان، خوزستان (رقم منطقه آب و هوایی گرم و خشک) که رقم برنج ارزان تری می باشد بهترین واریته جهت تولید نان بدون گلوتن بود. علاوه بر این، ارقام بکار رفته در شرکت های صنعتی لزوما بهترین ارقام برنج برای تولید نان بدون گلوتن نیستند.کلید واژگان: برنج, نان بدون گلوتن, بافت, ارزیابی حسیBackground And ObjectivesDespite the production and consumption of gluten-free breads in Iran, which, the bulk of formula is from rice, impact of rice characteristics on the quality of produced bread has not been investigated. This study aimed to compare the amount of broken rice varieties macronutrients from two different climate zones and to study the dough rheology, sensory properties and quality of produced bread from these varieties in a commercial gluten-free bread formulaMaterials and MethodsIn this study, the effects of four different broken rice varieties (Hashemi, Tarom, Khouzestan, Lenjan) from two different climate zones on dough rheology (dynamic oscillatory test) and quality parameters (color, specific volume, textural properties and sensorial properties) of a commercial gluten free bread was investigated. Flour characterization and hydration properties, and gelatinization temperatures were also assessed.ResultsSignificant differences were observed in proximate analysis and hydration properties of different varieties. Gelatinization temperatures and dough rheology showed correlation with the damaged starch contents. Specific volume of the breads did not have any correlation with damaged starch content nor the amylose content but showed a significant correlation with WBC. Crumb hardness of the breads had positive correlation with elastic modulus of the dough and WBC. Darker colors of bread were preferred according to the crumb color and sensory evaluation test.ConclusionBased on the outcomes of bread quality attributes, Khouzestan (warm and dry region variety) which is a cheaper rice variety was the most appropriate variety for gluten free bread production. Moreover, rice varieties being used in companies are not necessarily the best ones for gluten free bread making.Keywords: Rice, Gluten-free bread, Texture, Sensory evaluation
-
Nowadays, demands for hydrocolloids which improve the rheological properties of foods as well as retain their properties under the influence of food additives have increased. In this study, dilute solution properties were employed to understand the molecular and conformational properties of Alyssum homolocarpum seed gum (AHSG), in presence of sucrose and lactose. The model of Tanglertpaibul & Rao was selected as the best model for the estimation of the intrinsic viscosity. It was shown that except for water, the solutions of sucrose and lactose are poor solvents for AHSG as indicated by a decrease in intrinsic viscosity, swollen specific volume, shape function, and coil dimensions. As the sucrose and lactose concentrations increased, the coil radius decreased. The reduction in the shape and swollen volume parameters in the presence of sucrose and lactose as compared to the sugar-free solution indicated the negative effect of the opted sugars on the molecular volume of the gum. Evaluations of the dilute solution properties of the gum in sucrose and lactose solutions revealed that the existence of a conformation tending to ellipsoidal shape and the probability of the conformation of random coil with no molecular entanglements in AHSG solutions.
Keywords: Alyssum homolocarpum, intrinsic viscosity, lactose, sucrose -
سابقه و هدفکلاژن از جمله پروتئین هایی است که دارای کاربردهای مختلفی در صنایع دارویی، آرایشی، پزشکی و غذایی است که به طور معمول از منابع مختلفی مانند پوست گاو، خوک، مرغ و ماهی تهیه می شود. هدف از این پژوهش بهینه سازی استخراج کلاژن از غشای داخلی پوسته تخم مرغ و تعیین ویژگی های فیزیکوشیمایی آن است.مواد و روش هابازده استخراج کلاژن در غلظت های مختلف هیدروکسید سدیم (2/0-2/1 نرمال)، در زمان های تیمار مختلف (6-36 ساعت)، غلظت های آنزیم پپسین (U/mg90-15) و زمان های هیدرولیز آنزیمی (6-60 ساعت) با روش سطح پاسخ (RSM) انجام شد و همچنین ویژگی هایی مانند تعیین میزان حلالیت در pH و غلظت های مختلف نمک، تعیین وزن مولکولی و آنالیز اسیدهای آمینه مورد بررسی قرار گرفت.یافته هامهم ترین عوامل استخراج کلاژن با استفاده از روش سطح پاسخ بر طبق طرح مرکب مرکزی (CCD) بهینه سازی شدند. غلظت سود 76/0 نرمال، زمان تیمار قلیایی 18 ساعت، غلظت آنزیم U/mg50، زمان هیدرولیز 42/43 ساعت، شرایط بهینه برای استخراج کلاژن محلول با استفاده از آنزیم پپسین PSC)) از غشاء پوسته تخم مرغ هستند که در این شرایط، بازدهی 049/30 درصد به دست آمد. انحلال پذیری کلاژن در 3pH= و غلظت NaCl کمتر از 2% به دست آمد. آنالیز اسیدهای آمینه نشان داد که گلایسین با 322 اسید آمینه در هزار به عنوان بیشترین اسید آمینه و میزان ایمینواسید (مجموع اسیدهای آمینه پرولین و هیدروکسی پرولین) کلاژن 5/19درصد بود. الگوی پروتئینی نشان داد که به غیر از دو زنجیره α دارای دو جزء با وزن مولکولی بالا با پیوندهای عرضی زیاد هستند که شامل زنجیره های β و γ است.نتیجه گیریبازده استخراج کلاژن از پوسته تخم مرغ مطلوب است، که می توان از آن در تولید فیلم، ژلاتین و ترکیبات غذایی فراسودمند برای حفظ سلامت استفاده کرد.کلید واژگان: استخراج, کلاژن, روش سطح پاسخ, ویژگی های فیزیکوشیمیاییBackground And ObjectivesCollagen is a protein with several applications in the pharmaceutical, cosmetic, medical and food industries that is prepared from different sources such as cow, pig, poultry and fish. In this study, optimization of the extraction of collagen from eggshell membrane was examined.Materials And MethodsThe efficiency of extraction of collagen in different concentrations of sodium hydroxide (2/0-2 /1 N) at different treatment times periods (6-36 hours), different concentrations of pepsin (U/mg90-15) and enzymatic hydrolysis times (6-60 hours) was studied with response surface methodology (RSM). Also the properties of eggshell membrane collagen were characterized by amino acid analyzer, SDS- PAGE and solubility.ResultsThe most important factors for extraction of collagen using RSM according to central composite design were optimized. Optimum extraction conditions were as follows: NaOH concentration of 0.76 N, alkali treatment time of 18 h, enzyme concentration of 50 U/mg and hydrolysis time of 43.42 h. The experimental extraction yield under optimal conditions was found to be 30.049%. Collagen solubility in pH=3 and NaCl concentration of less than 2% was determined. The analysis showed that Glycine having 322/1000 amino acids as the most amino acids and the immune-acid (sum of Proline and hydroxylproline) of collagen was 19.5 %. SDS- PAGE protein pattern revealed two different a (α1 and α2) components with β and γ chains.ConclusionCollagen was extracted from eggshell membrane with optimum extraction efficiency, which can be used in film production, gelatin and functional food components to maintain health and control chronic diseases.Keywords: Extraction, Collagen, Response surface methodology, Physicochemical characteristics
-
سابقه و هدفخمیر محصول میانی خطوط تولید صنایع نانوایی است که ویژگی های رئولوژیکی آن نمایانگر خصوصیات فیزیکوشیمیایی مواد اولیه و موثر بر ویژگی های کیفی فرآورده نهایی است. با توجه به کارایی بالای شبکه های عصبی مصنوعی در آموزش پذیری و پردازش موازی داده ها با روابط غیر خطی، هدف از این پژوهش تهیه مدل هایی مناسب به منظور پیش بینی خصوصیات رئولوژیکی خمیر با توجه به ویژگی های فیزیکوشیمیایی آرد است.مواد و روش هاطیف وسیعی از آردهای تهیه شده در کارخانه های مختلف کشور جمع آوری و هفت ویژگی فیزیکوشیمیایی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمون های نوسانی روبش کرنش و روبش فرکانس بر خمیر حاصل از نمونه ها انجام و دو پارامتر مهم حاصل از آنها به منظور مدل سازی انتخاب شدند. پس از آموزش شبکه ها و تعیین پارامترهای آنها با استفاده از الگوریتم بهینه ساز ژنتیک و آزمودن هر شبکه، بررسی حساسیت پارامترهای خروجی به فاکتورهای ورودی شبکه صورت گرفت.یافته هاشبکه های طراحی شده از انواع پرسپترون چهار لایه ای هستند که اولی با حذف دو پارامتر گلوتن مرطوب و اندیس ابعاد ذرات آرد، دارای 5 نرون در لایه ورودی و 15 نرون در لایه های پنهان اول و دوم جهت پیش بینی عرض از مبدا و دومی با 7 نرون لایه ورودی، 24 نرون در لایه پنهان اول و 17 نرون در لایه پنهان دوم جهت پیش بینی شیب مدل برازش یافته بر روبش فرکانس مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از شبکه های گسترش یافته، پیش بینی خصوصیات رئولوژیکی خمیر با ضریب همبستگی بیش از 97% صورت گرفت. اندیس گلوتن و عدد زلنی به عنوان موثرترین پارامترها بر تغییر ویژگی های رئولوژیکی خمیر شناسایی شدند.نتیجه گیریشبکه های عصبی مصنوعی-الگوریتم ژنتیک ابزار توانمندی در پیش بینی خصوصیات رئولوژی خمیر هستند. آزمون حساسیت شبکه بهینه به خوبی اهمیت پیش بینی کنندگی ویژگی های فیزیکوشیمیایی آرد بر تغییرات خصوصیات رئولوژیکی بنیادی خمیررا نشان می دهد.
کلید واژگان: شبکه عصبی مصنوعی, الگوریتم ژنتیک, رئولوژی خمیر, ویژگی های فیزیکوشیمیایی آردBackground And ObjectivesDough is an intermediate product of bakery production that represents physicochemical properties of raw materials and also qualitative aspects of the final product.Due to the high performance of artificial neural networks in educability and parallel processing of data with non-linear relations, the purpose of present research is providing suitable models for predicting rheological properties of dough based on the physicochemical properties of flour.Materials And MethodsA range of flour samples produced in the factories of various regions and provinces of Iran were collected and seven physicochemical properties of them were evaluated. Oscillatory tests of stain and frequency sweep were done on the dough of samples, and two important parameters of them were selected for modeling. After training, and determining the specifications of networks with genetic algorithm and testing them, the sensitivity of output to input parameters was evaluated.ResultsDeveloped networks are four-layer perceptrons in which the first network, with removing gluten index and particle size index of flour, has 5 neurons in input layer and 15 neurons in the first and second layers for prediction of the incept, and the second has 7 neurons of input layer, 24 neurons in the first hidden layer and 17 neuron in the second hidden layer for predicting the slope of fitted model on frequency sweep. Developed networks predict rheological properties of dough with correlation coefficient more than 97%. Gluten index and zeleny number are introduced as important parameters on changing the rheological properties of dough.ConclusionArtificial neural network-genetic algorithm is a powerful method in predicting dough's rheological properties. Sensitivity analyses of optimum network indicate in the importance of flour's physicochemical properties in predicting the changes in the fundamental rheological properties of dough.Keywords: Artificial neural network, Genetic Algorithm, Dough rheology, Physicochemical properties of flour -
سابقه و هدفدرون پوشانی ترکیبات غذا- دارو توسط حامل های لیپیدی مانند لیپوزوم ها، یک روش موثر برای حفاظت ویژگی های ذاتی آنها در طی دوره نگهداری است. لیپوزوم ها به دلیل داشتن مزایای متعدد از جمله امکان تولید در مقیاس صنعتی با استفاده از مواد طبیعی، امکان درون پوشانی مواد محلول در آب، محلول در چربی و آمفی فیل و همچنین زیست تخریب پذیری، قابلیت استفاده گسترده در صنایع غذایی را دارند. هدف این کار تحقیقی، تعیین ویژگی های نانولیپوزوم های حاوی ویتامین 3D توسط گرماسنجی اسکنی افتراقی و میکروسکوپ الکترونی پویشی است.
مواد و روش هانانولیپوزوم های حاوی ویتامین 3D، با استفاده از غلظت های متفاوت لسیتین-کلسترول شامل (60-0، 50-10، 40-20 و 30-30 میلی گرم) معادل (8-0، 7-3، 5-5 و 4-8 میلی مولار) و توسط روش هیدراسیون لایه نازک و سونیکاسیون تهیه شدند. آزمون-های گرماسنجی پویشی افتراقی (DSC)، تعیین اندازه ذرات، کارایی درون پوشانی و میکروسکوپ الکترونی پویشی برای تعیین خواص فیزیکوشیمیایی نمونه ها انجام گرفت.یافته هااندازه ذرات و توزیع اندازه ذرات به ترتیب در محدوده 89-78 نانومتر و 84/0- 77/0 بود. در همه فرمولاسیون ها کارایی درون پوشانی ویتامین 3D بیش از 90% بود. در منحنی های DSC مربوط به نانولیپوزوم حاوی ویتامین 3D، پیک مربوط به ویتامین حذف شده بود که نشان دهنده این است که ویتامین تشکیل کمپلکس داده و به صورت کامل در ساختار نانولیپوزوم ها قرار گرفته است. در بررسی تصاویر به دست آمده از SEM، درون پوشانی ویتامین D توسط همه نمونه های لیپوزومی ساختار متخلخل داشتند.نتیجه گیریدر این مطالعه نانولیپوزوم های حاوی ویتامین 3D، به طور موفقیت آمیزی با روش هیدراسیون لایه نازک- سونیکاسیون تولید شدند و تمام ویژگی های مورد انتظار تحقق یافت.
کلید واژگان: درون پوشانی, نانولیپوزوم, ویتامین 3D, ویژگی های حرارتیBackground And ObjectivesThe encapsulation of nutraceutical compounds in lipid-based carrier systems، such as nanoliposomes، is effective in preserving their native properties throughout their shelf lives. Liposomes are widely used in food industries because of their benefits، which include possible large-scale production using natural ingredients، entrapment and release of water-soluble، lipid-soluble، and amphiphilic materials and biodegradability. The present study prepared vitamin D3 nanoliposomes and characterized them using differential scanning calorimetry (DCS) and scanning electron microscopy.Materials And MethodsNanoliposomes containing vitamin D3 were prepared using different quantities of phosphatidylcholine (PC) and cholesterol (60-0، 50-10، 40-20، 30-30 mg) equivalents (8-0، 7-3، 5-5، 4-8 mM) using thin-film hydration and sonication. DSC and determination of particle size and encapsulation efficiency were carried out to determine the physicochemical properties of the liposomes.ResultsThe results shows that particle size was 78-89 nm and size distribution (span) was 0. 77- 0. 84 nm. In all formations، the encapsulation efficiency of vitamin D was >90%. The DSC thermogeram of the vitamin-loaded liposome showed the disappearance of the melting endothermic peak of vitamin D3 and a major endothermic peak at 227°C، indicating that vitamin D3 complex formed with the bilayers and was completely encapsulated by the lipid matrix of the nanoliposomes. The lower melting temperature of proliposome over bulk lecithin can be attributed to its small particle size. SEM analysis showed that the surface morphology of all freeze-dried liposome samples had a porous structure.ConclusionsVitamin D3 nanoliposomes were prepared successfully using the thin film hydration-sonication method that achieved all expected features.Keywords: Encapsulation, Nanoliposomes, Vitamin D3, Thermal properties -
سابقه و هدفامروزه پایدارسازی امولسیون های روغن در آب با استفاده از بیوپلیمر های طبیعی و بررسی سازوکار های مربوط به آن مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. با توجه به اهمیت استفاده از منابع بومی در این خصوص، بررسی تاثیر چهار غلظت مختلف از دو گونه صمغ کتیرا، به عنوان جایگزینی برای امولسیفایرهای کوچک ملکول سنتزی یا مخلوط چند بیوپلیمر طبیعی، بر پایداری و برخی ویژگی های فیزیکی و فیزیکو شیمیایی امولسیون های روغن در آب به عنوان هدف این تحقیق تعیین شد.مواد و روش هادر ابتدا پایداری سیستم های امولسیونی تهیه شده با چهار غلظت 2/0 و 3/0، 4/0 و 5/0درصد (وزنی/ وزنی) کتیرای حاصله از دو گونه گون آستراگالوس گوسیپینوس (A.G) و آستراگالوس فلاکوسوس (A.F) در دمای °C25 طی دو دوره زمانی (زمان تولید و روز سی و پنجم) با آزمون خامه ای شدن تعیین شد. جهت پایش و یافتن سازوکارهای مربوط به پایدارسازی، ویژگی های رئولوژیک نمونه های امولسیون روغن در آب با دستگاه رئومتر، توزیع اندازه ذرات با استفاده از تکنیک تفرق نور لیزر، کشش بین سطحی با دستگاه تنسیومتر و در نهایت جهت تعیین ریز ساختار، تصاویر میکروسکوپی با میکروسکوپ نوری تهیه و بررسی شد.یافته هاپایداری امولسیون ها و در پی آن رفتار جریانی شاخص های توصیف کننده اندازه ذرات و کشش بین سطحی تحت تاثیر غلظت و مهم تر از آن گونه صمغ کتیرا قرار داشت. نتایج حاصل از آزمون پایداری مشخص کرد که غلظت 5/0% وزنی/وزنی صمغ کتیرای گونه آستراگالوس گوسیپینوس با تاثیر بر پارامتر های مورد مطالعه در این تحقیق به تنهایی قادر به پایدار نمودن نمونه های امولسیون روغن در آب بود.نتیجه گیریاستفاده از غلظت و گونه مناسب صمغ کتیرای ایرانی منجر به تغییر خواص فیزیکی و فیزیکوشیمیایی امولسیون های روغن در آب در جهت پایدارسازی آن ها می شود.
کلید واژگان: امولسیون روغن در آب, پایداری, رئولوژی, اندازه ذرات, صمغ کتیراBackground And ObjectivesThe mechanism of stabilization of oil-in-water emulsions using natural biopolymers has been a focus of many studies. The present study emphasized the importance of using native sources or a mixture of natural biopolymers as a substitute for small molecule surfactants. It also determined the effects of different concentrations of two types of Iranian gum tragacanth on the stability، rheological properties، particle size، and interfacial tension of oil-in-water emulsions.Materials And MethodsThe emulsion stability of four concentrations (0. 2%، 0. 3%، 0. 4%، 5/0 w/w) of two types of gum tragacanth (Astragalus gossypinus and Astragalus fluccosus) was measured using emulsion stability tests. Then، to find and monitor the mechanism of stabilization، the rheological properties of the emulsions were measured using a rheometer immediately after production and 35 d after production at 25○C. Particle size distribution was determined using laser diffractometry and interfacial tension was measured using a tensiometer.ResultsThe results showed that flow behavior parameters، particle size، and interfacial tension parameters were significantly affected by the concentration of gum tragacanth. The severity of this effect was influenced by the type of gum. Based on stability index data، samples containing only 5. 0% A. gossypinus showed higher stability than for the other concentrations.ConclusionsThe use of appropriate types and concentrations of gum for oil-in-water emulsions can improve the stability of samples by affecting the physical and physicochemical properties of this model system.Keywords: Oil, in, water emulsion, Stability, Gum tragacanth, Rheology, Particle size distribution -
خالص سازی جزئی و توصیف ویژگی های آنزیم منعقدکننده ی شیر از میوه های گیاه پنیرباد (ویتانیا کواگولانس)سابقه و هدفتلاش های متعددی برای جایگزین کردن مایه پنیر حیوانی با سایر پروتئازهای منعقدکننده ی شیر، به علت محدودیت تولید و قیمت در حال افزایش آن انجام شده است. میوه ی گیاه دارویی پنیر باد یا ویتانیاکواگولانس منبع غنی پروتئازهای منعقدکننده شیر است که از گذشته به عنوان مایه پنیر در تولید پنیر های سنتی در جنوب ایران استفاده می شده است. مطالعات در خصوص این گیاه و بررسی ویژگی های آنزیم آن صورت نگرفته است. هدف این تحقیق، استخراج، خالص سازی جزئی و توصیف ویژگی های آنزیم منعقدکننده ی شیر از گیاه ویتانیاکواگولانس بود.
مواد و روش هاعصاره ی آنزیمی میوه ی گیاه ویتانیا کواگولانس با استفاده از محلول 85/0 درصد NaCl استخراج و فعالیت انعقادی شیر و ویژگی های آنزیم منعقدکننده ی شیر (تاثیر دما، pH، غلظت و پایداری گرمایی) بررسی شد. عصاره به صورت جزئی خالص سازی شد و وزن ملکولی عصاره ی خام و اجزائی که بیشترین فعالیت انعقادی شیر را داشتند با SDS- PAGE تعیین شد.یافته هادما و pH بهینه برای آنزیم به ترتیب °C70 و 4 بود. خالص سازی جزئی نشان داد که انعقاد شیر توسط آنزیم خالص شده با سولفات آمونیوم 50%، بیشتر از سایر اجزای خالص شده بود. وزن ملکولی این جزء با SDS-PAGE دو باند (66 و 29 کیلو دالتون) را نشان داد. یک ویژگی مهم آنزیم، پایداری گرمایی آن بود. به طوری که 74% فعالیت خود را در دمای °C60 به مدت 30 دقیقه حفظ کرد.نتیجه گیریبه نظر می رسد آنزیم پروتئیناز گیاه ویتانیا کواگولانس می تواند آنزیم مناسبی به عنوان جایگزین مایه پنیر در صنعت لبنیات باشد.
کلید واژگان: ویتانیا کواگولانس, استخراج, خالص سازی جزئی, SDS, PAGEBackground And ObjectiveNumerous attempts have been made to replace calf rennet with other milk-clotting proteases because of limited supply and high prices of calf rennet. Fruit of Withania coagulans (solanaceae)، a medicinal plant rich in milk-cloting proteases، have been traditionally used in the south of Iran as a plant coagulant for cheese-making. No systematic study on the characterization of W. coagulans milk-clotting enzyme has been conducted so far. The purpose of this study was to extract، partially purify and characterize the milk-clotting enzyme from W. coagulans.Materials And MethodsAn enzyme extract was prepared from the fruit of W. coagulansusing using a 0. 85% NaCl solution، and the milk-clotting activity and characteristics of the milk-cloting enzyme (effect of temperature، pH، enzyme concentration and thermal stability) were assessed. The extract was partially purified، and the molecular mass of the crude extract and the fractions with the highest milk-clotting activity were determined by SDS- PAGE.ResultsThe optimal temperature and pH for the enzyme were 70˚C and 4، respectively. Partial purification showed that the milk-clotting activity of the enzyme purified with 50% ammonium sulphate was greater than samples purified with other ammonium sulphate solutions at other concentrations. The molecular mass of this fraction using SDS-PAGE showed two bands، namely، 66 and 29 kDa. An important characteristic of the enzyme was its excellent thermal stability; it retained 74% of its milk-clotting activity at 60˚C for 30 min.ConclusionIt seems that W. coagulans proteases can be used as a suitable source of enzyme in the dairy industry as an alternative clotting agent.Keywords: Withania coagulans, Extraction, Partial purification, SDS, PAGE -
امولسیون ها جزء مهمی از اغلب سیستم های غذایی، دارویی و آرایشی هستند. امولسیون سازی غشایی فرآیندی نسبتا آسان است که به دلیل اعمال شرایط عملیاتی ملایم تر و مصرف کم تر انرژی توجه زیادی را به خود معطوف داشته است. در این پژوهش روند تولید امولسیون های یگانه و دوگانه توسط سیستم های غشایی و پارامتر های موثر بر فرایند، مزایا و محدودیت ها بررسی شده است. عواملی نظیر اندازه و توزیع منافذ، تخلخل غشاء، نوع بار سطح غشاء، نوع و غلظت امولسیفایر، شار فاز پراکنده، سرعت فاز پیوسته و فشار در دو سمت غشاء جهت تولید امولسیون هایی با اندازه ذرات بسیار ریز در تکنولوژی غشایی تاثیرگذار است. روش تکنولوژی غشایی فرآیندی نسبتا آسان و قابل اطمینان برای تولید امولسیون هاست. زمانی که نیاز به سطح تکنولوژی بالایی است، کاربرد هایی که در آن ها نیاز به درجه یکنواختی بالای قطرات می باشد، در مقایسه با روش های معمول امولسیون سازی، فرایندی مناسب تر می باشد.کلید واژگان: تکنولوژی غشایی, امولسیون ها, پارامترهای فرآیندNowadays, many food systems, cosmetic and pharmaceutical products are consisted of emulsions. The formation of emulsions with membrane technique has attracted considerable attention in food industry due to its high energy efficiency. So, in the present study, the advantages, limitations and the factors which affect the efficiency of process are discussed. Factors which influence the formation of emulsion with membrane are diameter of pores in membrane, droplet size distribution, pressure gradients, the velocity of continuous phase, type and concentration of emulsifiers. Membrane technique is an appropriate and easy process for producing emulsions. The major advantages of membrane homogenizers are their ability to produce emulsions with very narrow droplet size distributions.Keywords: Membrane technique, Emulsions, Process factor
-
سابقه و هدفصمغ ها به عنوان پایدار کننده، امولسیون کننده و بهبود دهنده بافت در مواد غذایی کاربرد دارند. ویژگی های فیزیکو شیمیایی صمغ ها نوع کاربرد آن ها را تعیین می کند. در این مطالعه برخی از ویژگی های صمغ زدو، تراویده از درخت بادام کوهی (Amygdalus Scoparia)، بررسی شده است.مواد و روش هاصمغ زدو از استان کرمان جمع آوری و به سه گروه سفید، زرد و قرمز دسته بندی شد. پروتئین، چربی و خاکستر به روش AOAC و عناصر Na، K، Ca، Fe، Zn و Mg با دستگاه ICP و کربوهیدرات کل به روش فنل- سولفوریک اندازه گیری شد. آنالیز گرمایی در دمای C ° 600 – 30 انجام شد. وزن ملکولی با کروماتوگرافی اندازه تردی تعیین شد. رفتارهای رئولوژی در دمای C° 25 با دستگاه رئومتر مدلPhysica MCR 301 روی محلول (w/w) 2% صمغ بررسی شد.یافته هاانواع صمغ زدو در برخی ترکیبات دارای اختلاف معنی دار بودند. آنالیز حرارتی سه نمونه دارای روند مشابه ولی مقادیر متفاوت بودند. همه نمونه ها دارای یک جزء با وزن ملکولی بالا (>1180) بودند. افزایش کرنش، موجب کاهش مدول ذخیره و افت شد. نمونه ها رفتار ژل مانندی از خود بروز ندادند. گرانروی نمونه ها با افزایش دما کاهش یافت.نتیجه گیریصمغ زدو در سه رنگ بررسی شد. انواع صمغ در برخی ویژگی ها مانند ترکیبات شیمیایی، رئولوژی و وزن ملکولی تفاوت هایی با هم داشتند. داده های به دست آمده با داده های صمغ عربی که توسط سایرین مطالعه شده، کاملا متفاوت بود.کلید واژگان: زدو, رئولوژی, آنالیز حرارتی, وزن ملکولیBackground And ObjectiveGums play roles such as stabilizers, emulsifiers, texture improvement etc in food systems. Physico - chemical properties of gums determine their applications. In this study, some properties of Zedo gum, which exudes from Amygdalus Scoparia, were investigated.Materials And MethodsWe harvested Zedo gums from the trees in Kerman province and separated into white, yellow and red groups. The gums were tested for protein, fat and ash content according to AOAC. Na, Fe, Mg, Ca, K and Zn were determined by ICP and total carbohydrate by phenol sulfuric method. Thermal analysis was done from 30 to 600 °C. Molecular mass was carried out by size exclusion chromatography and rheological behavior was assayed by a Physica MCR 301 rheometer at 25 °C on 2% (w/w/) dispersions.ResultsZedo gums showed significant difference in some compositions and thermal analysis. All samples contained high molecular weight polysaccharides of above 1million Dalton. An increase in strain caused a reduction in storage and loss moduli. No jell-like behavior was observed among the samples and high temperatures had lowering effect on their viscosities.ConclusionZedo gums samples with three colors were investigated. It was demonstrated that some phisico-chemical and rheological differences existed among them. The results showed that Zedo gum and gum Arabic were two quite distinct polysaccharides with different properties.Keywords: Zedo, Rheology, Thermal analysis, Molecular weight
-
امروزه، طیف وسیعی از محصولات به صورت طبیعی و فرایند شده به گروه امولسیون ها تعلق دارند یا در برخی مراحل تولید به شکل امولسیونی ظاهر می شوند. سیستم های امولسیونی به علت ویژگی های رئولوژی و فیزیکی شیمیایی خاص خود، در صنعت غذا اهمیت فراوانی دارند. اما ناپایداری ترمودینامیکی محدودیت اصلی استفاده از این سیستم ها است. هدف اصلی این مطالعه ی مروری، بررسی عوامل ناپایداری و سازوکارهای پایدارسازی این سیستم ها بود. استفاده از امولسیون کننده ها و هیدروکلوئیدها با سازوکارهای متفاوت پایداری امولسیون ها را افزایش می دهند و امولسیون های meta stable ایجاد می کنند. استفاده از بیوپلیمرهای طبیعی به عنوان جایگزین امولسیفایرهای کوچک مولکول سنتزی، علاوه بر افزایش پایداری امولسیون ها بر سلامت مصرف کنندگان هم تاثیر منفی ندارد. حضور گروه های عاملی کمکی(متیل واستر) در ساختار برخی پلی ساکاریدها خاصیت فعال سطحی بودن به آن ها می دهد. در نتیجه، این پلی ساکاریدها می توانند بر سطح میان آب و روغن قرار بگیرند و کشش بین سطحی را کاهش دهند.
کلید واژگان: امولسیون روغن در آب, پایداری, کشش بین سطحیNowadays, a wide variety of natural and processed products can be classified as emulsions. These systems have attracted considerable attention in food industry due to physicochemical and rheological properties.but the main limitation of these systems is thermodynamically unstable. So, in review present study, many attempts have been carried out to understand the mechanism of stabilization. Sciencedirect, Springer and Google scholar databases were searched in order to achieve the desired articles. Review and research studies that have been conducted from 1980 till 2012, were recruited in this investigation. Previous studies showed that emulsions can be formed kinetically stable (meta stable) by using substances known as emulsifiers. Use of natural biopolymers as a substitute for small moluecle surfactant can be effective because they did not have side effects on people’s health. The surface activity of some polysaccharides can be explained by the presence of acetyl groups.SO surface-active ingredients can be adsorbed rapidly at oil-water interface and stabilized the emulsions by lowering the surface tension.
Keywords: Oil in water emulsion, Stability, Interfacial tension -
سابقه و هدفبررسی رفتار کلوئیدی سامانه های پروتئین- پلی ساکارید، اهمیت روزافزونی برای فراهم آوری پایه ای مناسب در راستای دستیابی به کاربرد های مختلف آن ها (مانند تولید میکرو و نانو ذرات بیوپلیمری، طراحی آنالوگ های غذایی و فناوری ریزپوشینه کردن) پیدا کرده است. هدف این پژوهش، بررسی گذارهای کلیدی ناشی از تغییر pH در جریان جدایش فازی تجمعی بتالاکتوگلوبولین و تراگاکانتین بود.مواد و روش هاتشکیل کمپلکس های الکترواستاتیک در پراکنش های حاوی مخلوط بتالاکتوگلوبولین و تراگاکانتین (غلضت کل پلیمر 3/0 درصد وزنی و نسبت پروتئین به پلی-ساکارید 2 به 1) تابع pH(6-2) با استفاده از طیف سنجی و آنالیز اندازه ذرات بررسی شد. از رئومتری به موازات اسیدی کردن آرام پراکنش مخلوط، با گلوکونودلتالاکتون، برای پایش گذارهای ساختاری سامانه استفاده شد. اثر نوع و غلظت نمک روی تشکیل میکروذرات حاصل تعیین شد.
یافته هاتشکیل کمپلکس های محلول در 20/5= pHآغاز شد؛ در 85/4= pH انبوهش کمپلکس های درون پلیمری رخ داد و به انجام جدایش فازی در 30/4= pHمنتهی شد. پارامترهای ثبت شده نشان داد که توده ای شدن مرکب در 15/4= pH رخ می دهد. در نهایت، مخلوط به حالت یک سامانه ی تک فازی در 50/2= pHبازگشت. آنالیز اندازه ی ذرات نشان داد که ساختارهای مرکب نوعی فرایند جمع و فشرده شدن را در جریان کمپلکس شدن تجربه می کنند. رئومتری دریافت های عمیق تری از رفتار کلوئیدی سامانه را فراهم آورد و نتایج در توافق با گذارهای ناشی از pH، تعیین شده با تیتراسیون با HCl بود. تشکیل میکروذرات به شدت وابسته به نمک بود.نتیجه گیریتحت شرایط کنترل شده pH، میان کنش های الکترواستاتیک بتالاکتوگلوبولین و تراگاکانتین می تواند برای تشکیل گونه های مختلف ذرات بیوپلیمری به کار گرفته شود. این میکرو و نانو ذرات حاصل می توانند در صنعت غذا به عنوان سامانه های تحویل دهنده ی طبیعی یا جایگزین چربی به کار روند.
کلید واژگان: بتالاکتوگلوبولین, تراگاکانتین, میان کنش های پروتئین, پلی ساکارید, جدایش فازی تجمعی, میکروذرات بیوپلیمریBackground And ObjectiveInvestigation of the colloidal behaviour of protein-polysaccharide systems is becoming increasingly important to provide a foundation for their applications in areas such as production of biopolymer micro-and nano-particles، designing food analogues، and microencapsulation technology. The aim of the present study was to investigate the pH-induced critical transitions during associative phase separation between β-lactoglobulin (BLG) and tragacanthin (T).Materials And MethodsThe formation of electrostatic complexes in BLG/T dispersions (0. 3wt. % total concentration; BLG: T ratio 2:1) was investigated as a function of pH (2. 00-6. 00) by spectrophotometry and particle size analysis. In addition، coupling of slow in situ acidification of the blend، with glucono-delta-lacton، and rheometry were used to monitor the structural transitions during the associative phase separation. The influence of salt type and concentration on the formation of micro-particles were also determined.ResultsThe formation of soluble complexes started at pH ~5. 20، and at pH ~4. 85 the aggregation of intrapolymeric complexes occurred، followed by a bulk phase separation at pH ~4. 30. The data indicated that coacervation occurred at pH 4. 15. Finally، the mixture returned to a mono-phasic system at pH 2. 5. Particle size analysis showed that the assembled structures experienced a contraction process upon complexation. Rheometry provided deeper insights into the colloidal behaviour of the system and the results were in good agreement with quiescent pH-induced transitions established by HCl titration. The formation of the micro-particles was strongly salt-dependent.ConclusionUnder controlled pH conditions، electrostatic interactions between β-lactoglobulin and tragacanthin can be used to form a variety of biopolymer particles. These biopolymeric micro- and nano-particles may be used in the food industry as natural delivery systems or fat-replacers. Keywords: β-Lactoglobulin، Tragacanthin، Protein-polysaccharide interactions، Associative phase separation، Biopolymer micro-particlesKeywords: β, Lactoglobulin, Tragacanthin, Protein, polysaccharide interactions, Associative phase separation, Biopolymer micro, particles -
سابقه و هدفشهد خرما افزودنی مغذی و بومی مناسبی برای طعم دار کردن شیر است. در این تحقیق، برخی ویژگی های رئولوژیک، فیزیکی و حسی شیر خرمای تهیه شده با استفاده از سه غلظت مختلف از دو گونه کتیرا به عنوان جایگزینی برای هیدروکلوئیدهای وارداتی جهت بهبود ویژگی های حسی نوشیدنی مورد نظر بررسی شد.مواد و روش هاویژگی های رئولوژیک نمونه های شیر خرمای تهیه شده با سه غلظت 1/0، 2/0 و 3/0درصد (وزنی/ وزنی) کتیرای به دست آمده از دو گونه گون (آستراگالوس راهنسیس A.R و آستراگالوس گوسیپینوس A.G) در دمای C3 در سه دوره زمانی (روزهای اول، دوم و سوم پس از تولید) توسط دستگاه رئومتر، توزیع اندازه ذرات با استفاده از تکنیک تفرق نور لیزر، رنگ سنجی توسط دستگاه اسپکترومتر انعکاسی و ارزیابی حسی با استفاده از روش هدونیک 5 طبقه و 25 ارزیاب نیمه حرفه ای بررسی شد.یافته هاغلظت صمغ بر شاخص های توصیف کننده رفتار جریانی نمونه ها، اندازه ذرات و شاخص های توصیف کننده رنگ (b*، a* و L*) اثر معنی داری داشت و شدت این اثر تحت تاثیر نوع صمغ بود. نتیجه ارزیابی حسی مشخص کرد که نمونه های حاوی 3/0% صمغ کتیرا گونه آستراگالوس راهنسیس و نمونه های حاوی 2/0% صمغ کتیرا گونه آستراگالوس گوسیپینوس بالاترین مطلوبیت را داشتند.نتیجه گیریاستفاده از نوع و غلظت مناسب صمغ کتیرا در فراورده شیر خرما با تاثیر بر رفتار جریانی محصول به ایجاد بافت و احساس دهانی مطلوب منجر می شود.
کلید واژگان: شیرخرما, شهد خرما, صمغ کتیرا, رئولوژی, ارزیابی حسیBackground And ObjectiveDate syrup، as a native and nutritious additive، is one of the best choices for milk flavoring. In this study، some of the rheological، physical and sensory properties of date milk made from three different concentrations of two types of Iranian gum tragacanth، as a substitute for imported gums، were determined.Materials And MethodsRheological properties of samples of date milk containing three different concentrations (0. 1%، 0. 2%، 0. 3% w/w) of two types of gum tragacanth (Astragalus. gossypinus and Astragalus. rahensis) were measured using a rheometer at 3○C، and at three different time periods (one، two and three days) after production. Particle size distribution was determined by laser diffractometry، and colorimetric assays were done by using reflection spectrometer. Sensory analysis was performed by 25 semi trained panelists، using a 5-point hedonic scale.ResultsFindings showed that flow behavior parameters، particle size and color parameters (L*، a*،b*) were significantly affected by concentration of the gum tragacanth and the impact severity was influenced by the type of gum. Based on sensory evaluation، samples containing 0. 3% A. gossypinus and 0. 2% A. rahensis showed higher desirability than others.ConclusionUsing an appropriate type and concentration of gum in date milk formulation can improve the milk texture and mouthfeel by affecting the particle size and flow behavior.Keywords: Date milk, Date syrup, Gum tragacanth, Rheology, Sensory evaluation -
سابقه و هدففنیل کتونوری یک بیماری ارثی است که به دلیل فقدان یا نقص در فعالیت آنزیم فنیل آلانین هیدروکسیلاز پدید می آید. شدیدترین عارضه بالینی ناشی از آن، عقب ماندگی ذهنی غیر قابل برگشت است. امروزه، محدود کردن فنیل آلانین رژیم غذایی تنها راه مقابله با این بیماری محسوب می شود. هدف از این تحقیق، تولید شیر کم فنیل آلانین در مقیاس آزمایشگاهی به عنوان یک مکمل تغذیه ای برای بیماران فنیل کتونوری بود. به این ترتیب، می توان از شیر کم فنیل آلانین تهیه شده برای تولید انواع غذاها و نوشیدنی های مطلوب با محتوای فنیل آلانین کم استفاده کرد.مواد و روش هاسه نمونه شیر هیدرولیز شده آنزیمی با استفاده از پروتئاز آسپرژیلوس اوریزا (1 گرم آنزیم به ازای 100 گرم سوبسترا) و پاپایین (1 گرم آنزیم به ازای 100 گرم سوبسترا) به صورت جداگانه و در ترکیب با هم (5/0 گرم از هر آنزیم به ازای 100 گرم سوبسترا) تهیه شد و کربن فعال در مقادیر مختلف (3/0، 9/0 و 5/1 گرم) برای حذف فنیل آلانین به کار رفت.یافته هاترکیب پروتئاز آسپرژیلوس اوریزا با پاپایین (هرکدام به میزان 5/0 گرم به ازای 100 گرم سوبسترا) و در مرحله بعد از هیدرولیز آنزیمی، استفاده از 9/0 گرم کربن فعال، کمترین میزان نهایی فنیل آلانین را در برداشت.نتیجه گیریاز میان شرایط هیدرولیز به کار رفته، بهترین شرایط برای حذف فنیل آلانین استفاده از پروتئاز آسپرژیلوس اوریزا (5/0 گرم آنزیم به ازای 100 گرم سوبسترا) به همراه پاپایین (5/0 گرم آنزیم به ازای 100 گرم سوبسترا) و 9/0 گرم کربن فعال در مرحله بعد از هیدرولیز بود که باعث حذف 99% فنیل آلانین شد.
کلید واژگان: شیر کم فنیل آلانین, کربن فعال, هیدرولیز آنزیمی, طیف سنجی مشتق ثانویBackground And ObjectivePhenylketonuria is a hereditary disease caused by a lack or deficiency of the enzyme phenylalanine hydroxylase, its most severe clinical manifestation being irreversible mental retardation. Presently, the only therapy available is the dietary restriction of phenylalanine. The objective of this study was to produce laboratory-scale low-phenylalanine milk to be used as a dietary supplement by phenylketonurics. Low-phenylalanine milk can be used to make a variety of palatable, low-phenylalanine foods and beverages.Materials And MethodsThree milk hydrolysates were prepared enzymatically (1g of enzyme/100 g of substrate), using a protease from Aspergillus oryzae and papain, separately and in combination (0.5 g of either enzyme/100 g of substrate), followed by adding different amounts of activated carbon (0.3, 0.9, and 1.5 g) to them to remove phenylalanine.ResultsThe combination of Aspergillus oryzae protease and papain, along with the use of 0.9 g activated carbon in the post-hydrolysis process, resulted in the lowest final phenylalanine content.ConclusionThe best condition for removing phenylalanine from milk was use of a combination of Aspergillus oryzae enzyme(0.5g of enzyme/100g of substrate) and papain (0.5 g of enzyme/100 g of substrate) with 0.9 g activated carbon in the post-hydrolysis process, resulting in removal of 99% of the phenylalanine. -
درشکلات که محصولی پرطرفدار و پرمصرف در گروه های سنی مختلف است، می توان با جایگزین نمودن ساکارز با کربوهیدراتهای با قابلیت هضم پایین باعث کاهش کالری و نمایه گلایسمی و جلوگیری از فساد دندانها شد. بدین منظور در این مطالعه اینولین که یک فیبر رژیمی محسوب می شود و تاگاتوز که یک ستوهگزوز طبیعی و با شیرین کنندگی مشابه شکر است به عنوان جایگزین ساکارز انتخاب و با درصدهای اختلاط 100: صفر ، 75 :25 ، 50 : 50 ، 25 : 75 و صفر :100 در شکلات شیری مورد استفاده قرار گرفت و خواص شیمیایی و ریولوژیکی نمونه های حاصله بررسی گردید. با کاهش میزان اینولین و افزایش میزان تاگاتوز درصد رطوبت نمونه ها کاهش ولی میزان فعالیت آبی (aw) افزایش یافت. سختی نمونه ها با افزایش میزان تاگاتوز افزایش یافت و سختی نمونه ی حاوی 100% تاگاتوز مشابه نمونه شاهد (ساکارز) بود. در مورد شاخص های رنگ کمترین مقادیر l* ، a* ، b* ، c* و hue° در نمونه دارای 100% اینولین مشاهده گردید که با افزایش تاگاتوز این مقادیر افزایش یافتند. با کاهش میزان اینولین در نمونه ها و افزایش یافته و کمترین تنش تسلیم واقعی و خطی در نمونه ی 100% اینولین مشاهده گردید . با کاهش اینولین گرانروی ظاهری و پلاستیک کاهش یافتند. کمترین گرانروی ظاهری و پلاستیک در نمونه 25% اینولین - 75% تاگاتوز دیده شد و گرانروی نمونه 100% تاگاتوز با نمونه شاهد اختلاف معناداری نداشت. اندیس رفتار جریان نیز با کاهش میزان اینولین کاهش یافت. با توجه به نتایج بدست آمده، نمونه های 50% اینولین-50%تاگاتوز، 25%اینولین-75%تاگاتوز و 100%تاگاتوز از قابلیت بهتری جهت جایگزینی ساکارز برخوردارند که دو نمونه اول بعلت دارا بودن اینولین بعنوان فیبر رژیمی خصوصیات تغذیه ای ویژه ای داشته و ماده غذایی عملگر شناخته می شوند.
کلید واژگان: رئولوژی, اینولین, شکلات, تاگاتوز, گرانرویChocolate is a popular product for cunsumers in different ages . Chocolate sweetness is related to the sucrose in its formula , it can be replaced by sweeteners like low digestible carbohydrates (LDCS) .The results would be reduction in calories and glycemic index and prevention of tooth decay. The aim of this study was to replace the sucrose with the inulin (as dietary fiber) and tagatose (as natural keto hexose with sweetness similar to sucrose). The ratio of the replacements were 100:0 , 75:25 , 50:50 , 25:75 and 0:100 inulin:tagatose in milk chocolate formula and the chemical and rheological properties of samples were tested. Results indicated that when the amount of inulin reduced and amount of tagatose increased in chocolate formula, moisture contents reduced but aw values increased . The hardness of samples was related to the percentage of tagatose when tagatose added to the formula, hardness was increased and the hardness of sample with 100% tagatose and control were comparable. In color parameters the least amounts of l* ,a*,b*,c* and hue° were observed in chocolate with 100% inulin which they went up when amount of tagatose was increased in formula. When inulin reduced in samples, and incresed and the lowest real and linear yield stress occurred in the sample with 100% inulin. By reduction of inulin, apparent and plastic viscosity were reduced. The least amount of apparent and plastic viscosity was observed in sample with 25%inulin-75% tagatose and the viscosity in formula with tagatose had no significant difference with control. Flow property index also reduced with reduction of inulin. Results showed that the samples with 50% inuin -50% tagatose and 25% inuin -75% tagatose and 100% tagatose were the best ratio of the sugars as replacement of sucrose in formula, the two formers formulas are the best formula from nutrition point of view and are considered as a functional food.
Keywords: Rheology, Viscosity, Inulin, Chocolate, Tagatose -
سابقه و هدفدوغ، نوشیدنی بومی ایرانی است که به دلیل pH پایین آن در طول مدت نگهداری آب می اندازد. در سال های اخیر، مطالعاتی در زمینه پایدارسازی دوغ با استفاده از هیدروکلوئیدهای مختلف صورت گرفته است. هدف از این مطالعه، مقایسه تاثیر سه گونه مختلف کتیرای ایرانی (آستراگالوس گوسیپینوس، آستراگالوس فلوکوسوس و آستراگالوس راهنسیس) بر خصوصیات رئولوژیک و پایداری این نوشیدنی لبنی در مدت زمان نگهداری آن بود.مواد و روش هانمونه های دوغ از ماست حاصل از شیر بدون چربی به دست آمد و محلول صمغ های مورد نظر به آن ها اضافه شد. میزان جدایی فازی در طول مدت نگهداری (30 روز) توسط استوانه مدرج و توزیع اندازه ذرات در دمای محیط توسط تکنیک تفرق نور لیزر اندازه گیری شد. همچنین، آزمون های رئولوژیک پایا و ناپایا در دمای C° 3 و توسط رئومتر و در حالت کنترل نرخ برش (CSR) صورت گرفت. در نهایت، ارزیابی حسی در چهارچوب آزمون هدونیک پنج طبقه ای و با استفاده از 30 ارزیاب آشنا به محصول انجام شد.یافته هابیشترین پایداری در نمونه های حاوی صمغ کتیرا گونه آستراگالوس گوسیپینوس با غلظت 3/0 درصد در طول 30 روز بود. همچنین، اطلاعات به دست آمده از آزمون توزیع اندازه ذرات نشان دهنده ریز شدن ذرات تجمع یافته بعد از افزودن صمغ و به خصوص گونه آستراگالوس گوسیپینوس صمغ کتیرا بود. از طرفی، گرانروی ظاهری نمونه دوغ حاوی این گونه، بیشتر از گونه های دیگر بود و حساسیت آن به افزایش فرکانس(در دامنه فرکانس 01/0 تا 10 هرتز) بسیار کم بود که این موضوع در صنعت بسیار حائز اهمیت می باشد. ارزیاب های گروه ارزیابی حسی نمونه های حاوی این گونه را از همه جهات بهترین محصول تشخیص دادند.نتیجه گیریبالاتر بودن محتوای اسید اورونیک و میزان جزء نامحلول صمغ کتیرا در گونه آستراگالوس گوسیپینوس نسبت به دو گونه دیگر می تواند عاملی برای ایجاد یک دیسپرسیون کلوئیدی پایدارتر توسط این گونه در مقایسه با دو گونه دیگر در غلظت های مساوی باشد.
کلید واژگان: دوغ بدون چربی, پایداری, هیدروکلوئیدها, رئولوژی, صمغ کتیراBackground And ObjectiveDoogh is an Iranian traditional beverage based on yoghurt. In this product, serum separation occurs during storage due to its low pH. In recent years, studies have been conducted on the stabilization of doogh using hydrocolloids. The objective of this study was to compare the effects of different species of gum tragacanth (Astragalus gossypinus, Astragalus rahensis, and Astragalus fluccosus) on the stabilization and rheological properties of this typical Iranian dairy drink during storage.MethodsGum solutions were added to Doogh samples prepared from yoghurt made with skim milk. Phase separation was measured using graduated cylinders during storage (30 days), and particle size distribution at ambient temperature was determined by laser diffractometery. Furthermore, steady and unsteady rheological tests were carried out using a controlled shear rate rheometer (CSR) at 3°C. Finally, sensory analysis was performed with 30 panelists familiar with the product, using a 5-point hedonic scale.ResultsIn the samples containing 0.3% (w/w) A. gossypinus no phase separation occurred during the 30-day period. The data on particle size distribution indicated that addition of gum tragacanth resulted in a reduction in the size of aggregated particles, specially in the sample containing A. gossypinus. The apparent viscosity in this sample was higher than in the other samples. Also, its sensitivity to frequency (range = 0.01-10 Hz) was much less, which is very important from an industrial point of view. In addition, based on the sensory evaluation data, the sample containing A. gossypinus was the most acceptable product.ConclusionThe higher content of uronic acid and insoluble part of A. gossypinus can be the most probable reasons for the stabilized dispersion caused by A. gossypinus as compared to that caused by the other two species at the same concentration (0.3% w/w) in doogh. -
سابقه و هدفطی سال های گذشته ژل های لبنی حاصل از اسیدی کردن پروتئین های شیر کاربرد زیادی در صنعت داشته اند و در حال حاضر نیز پایه گستره وسیعی از محصولات غذایی را تشکیل می دهند. از این رو توسعه درک بنیادی از تاثیر پارامترهای فرایند و اجزای تشکیل دهنده سیستم، بر ساز و کار تشکیل ژل و نیز ویژگی های ژل نهایی در سیستم های واقعی و یا سیستم های مدل مورد توجه محققان و نیز صنایع واقع شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر نسبت کازئین به پروتئین آب پنیر، دمای گرمخانه گذاری و حرارت دهی بر ویژگی های ویسکوالاستیک ژل نهایی در غالب یک سیستم مدل انجام گرفت.مواد و روش هامحلول تهیه شده از نسبت های مختلف کازئین به آب پنیر (3/7:0/2 و 6/4:0/2، 9/1:0/2) به مدت یک شب در یخچال نگهداری شد. سپس نمونه ها در حمام آب در دماهای حرارت دهی مختلف (°C 90 و 80، 70) به مدت زمان 15 دقیقه حرارت داده شدند. پس از خنک کردن تا دمای گرمخانه گذاری (°C 45 و 35، 25)، گلوکونودلتالاکتون افزوده شد و سرانجام نمونه ها به رئومتر منتقل شدند. فرایند ژل شدن با استفاده از آزمون نوسانی روبش زمان پایش گردید. سپس معادله چند جمله ای درجه دوم بر داده های به دست آمده از این آزمون برازش داده شد. در نهایت بهینه سازی پاسخ با نرم افزار Minitab15 صورت گرفت.یافته هابا توجه به نتایج به دست آمده، دمای گرمخانه گذاری و دمای حرارت دهی بر میزان 200G'' (مدول الاستیک ژل نهایی که 200 دقیقه پس از افزودن گلوکونودلتالاکتون اندازه گیری شد) به شکل معنی داری (به ترتیب 001/0P< و 01/0P<) تاثیر داشتند ولی نسبت کازئین به پروتئین آب پنیر بر میزان این پارامتر اثر معنی داری نداشت. میزان 200G'' با افزایش دمای گرمخانه کاهش و با افزایش دمای حرارت دهی افزایش یافت. همچنین مقدار پایین محتوی کازئین و دمای بالا برای فرایندهای گرمخانه گذاری و حرارت دهی موجب شد تا زمان شروع تشکیل ژل کوتاه شود. فاکتور میرایی (tan δ) نیز با افزایش دمای گرمخانه گذاری و کاهش دمای حرارت دهی افزایش نشان داد. حداکثر میزان 200 G''معادل باPa 93/268، در حضور میزان کازئین w/w% 7/2، دمای گرمخانه گذاری °C 25 و دمای حرارت دهی °C 90 به دست آمد.نتیجه گیریتاثیر پارامترهای مختلف فرایند و سیستم بر فرایند تشکیل ژل های لبنی و ویژگی های نهایی آن، به صورت کمی، به خوبی توسط آزمون های رئولوژیک نوسانی تعیین و توصیف می شوند. این مطالعه نشان داد در میان پارامتر های مورد مطالعه در این تحقیق دمای گرمخانه گذاری مؤثرترین عامل در کنترل ویژگی های ویسکوالاستیک ژل نهایی به دست آمده از فرایند اسیدی کردن کازئین است.
کلید واژگان: ژل کازئین, دمای گرمخانه گذاری, دمای حرارت دهی, خواص ویسکوالاستیکBackground And ObjectivesNowadays, acid-induced milk protein gels are used extensively in the dairy industry and are the base of many food products. Therefore, a deeper fundamental understanding of the effects of process parameters and system components on the mechanisms of gel formation and final gel properties in real and model systems is important for researchers and industries. The present study was designed to investigate the effects of casein-to-whey protein ratio, incubation temperature, and heating temperature on viscoelasic properties of the final gel in a model system.Materials And MethodsSamples of solutions with different casein-to-whey protein ratios (2.1:0.9, 2.4:0.6 and 2.7:0.3) were prepared and refrigerated overnight. This was followed by heating the samples at different temperatures (70, 80, or 90°C) for 15 minutes using a water bath and cooling to incubation temperatures (25, 35 or 45 °C). In the next step lucono-δ-lactone was added and the samples were transferred to a rheometer. The gelation process was monitored by the time sweep oscillatory test. A second-order polynomial model was fitted to the experimental data and the optimum response was determined using the Minitab15 software.ResultsIncubation and heating temperatures influenced significantly (P<0.001 and P<0.01, respectively) the G'200 value (storage modulus value of the final gel measured 200 minutes after addition of GDL). The casein-to-whey protein ratio had no significant influence on the G'200 value. Increasing the incubation temperature led to a decrease, whereas increasing the heating temperature led to an increase, in the G'200 value. The maximum value of G'200, 268/93 Pa, was obtained at the presence of 2.6152% (w/w) casein and at incubation and heating temperatures of 25 ºC and 90 ºC, respectively. Smaller quantities of casein and higher incubation and heating temperatures shortened the length of time required for gel formation. Finally, increased incubation temperatures and decreased heating temperatures led to increased the damping factor (tan δ).ConclusionThe effects of different process parameters on the viscoelastic properties of dairy gels can be determined and characterized by oscillatory rheometry. The findings of this study show that incubation temperature is the most effective factor, whereas casein-to-whey protein ratio has no significant effect on the final gel strength. -
سابقه و هدفشکلات در گروه های سنی مختلف محصولی پرطرفدار و پرمصرف است، ولی مصرف آن به علت داشتن ساکارز و کالری بالا برای افراد مبتلا به چاقی و دیابت محدودیت دارد. بنابراین، از طریق جایگزین کردن ساکارز با کربوهیدرات های با قابلیت هضم کم می توان ضمن کاهش کالری و نمایه گلایسمی، از فساد دندان ها نیز جلوگیری کرد. در این پژوهش، ترکیب دو جایگزین قند که دارای خواص تغذیه ای مطلوب هستند، در تولید شکلات تیره بررسی شد.مواد و روش هادر این مطالعه اینولین که یک فیبر رژیمی محسوب می شود و –D تاگاتوز که یک ستوهگزوز طبیعی و با شیرین کنندگی مشابه ساکارز است، به عنوان جایگزین ساکارز انتخاب شدند و با درصدهای اختلاط 100: صفر، 75: 25، 50: 50، 25: 75، صفر: 100 در شکلات تیره مورد استفاده قرار گرفتند و خواص فیزیکی، شیمیایی، رئولوژیکی و حسی نمونه های حاصل بررسی شد.یافته هابا کاهش میزان اینولین و افزایش میزان تاگاتوز، درصد رطوبت نمونه ها کاهش، ولی میزان فعالیت آبی(aw) آنها افزایش یافت. سختی نمونه ها با افزایش میزان تاگاتوز افزایش یافت و بیشترین سختی در نمونه حاوی 100% تاگاتوز مشاهده شد که مشابه نمونه شاهد (ساکارز) بود. در مورد شاخص های رنگ، کمترین مقادیر L*، a*، b*، c* و hue° در نمونه دارای 100% اینولین مشاهده شد. این مقادیر با افزایش تاگاتوز افزایش یافتند. با کاهش میزان اینولین در نمونه ها گرانروی ظاهری و پلاستیک کاهش یافت، در حالی که مقادیر0τ و 1τ افزایش یافت و به این ترتیب، مشخص شد که نمونه حاوی100% اینولین دارای کمترین تنش تسلیم واقعی و خطی است. کمترین گرانروی ظاهری در نمونه حاوی 25% اینولین– 75% تاگاتوز و کمترین گرانروی پلاستیک در نمونه 100% تاگاتوز مشاهده شد که با نمونه شاهد، اختلاف معنی داری نداشت. با افزایش میزان تاگاتوز، پذیرش کلی نمونه ها افزایش یافت.نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده، نمونه های 25% اینولین- 75% تاگاتوز و 100% تاگاتوز از قابلیت بهتری برای جایگزینی ساکارز برخوردار بودند. از آنجا که اینولین، فیبر رژیمی است و تاگاتوز و اینولین هر دو خاصیت پری بیوتیک دارند، این نمونه های شکلات، خصوصیات تغذیه ای ویژه ای داشته و به عنوان ماده غذایی عملگر (فراسودمند) شناخته می شوند.
کلید واژگان: شکلات تیره, اینولین, تاگاتوز, استویا, رئولوژیBackground And ObjectivesChocolate is very popular among consumers of all ages. However, its consumption is limited for the obese and diabetic people due to its high energy and sucrose contents. Replacing sucrose by low digestible carbohydrates (LDCS) will result in lowering its energy content and glycemic index, as well as in preventing tooth decay. The objective of the present study was to investigate the effects of replacing sucrose with 2 sugar substitutes, namely, D-tagatose and inulin, on the physical, chemical, rheological and sensory properties of dark chocolateMaterial And MethodsInulin, a dietary fiber, and D-tagatose, a natural keto-hexose with a degree of sweetness similar to that of sucrose, were used as sucrose substitutes in dark chocolate formulas. The inulin:tagatose ratios in the mixtures were 100:0, 75:25, 50:50, 25:75, and 0:100. The physical, chemical, rheological, and sensory properties of chocolate samples prepared with the mixtures were determined.ResultsWith a reduction in the inulin content and an increase in the tagatose content, the moisture contents of the chocolate samples decreased, while their aw increased. Increased D-tagatose resulted in increased hardness of the samples, the sample with 100% being the hardest, comparable to the control (sucrose) value. With regard to color indices, the least amounts of L*,a*,b*,c* and hue° were observed in chocolate samples with 100% inulin. Increasing D-tagatose led to increases in the color indices. The data also showed that reductions in inulin resulted in decreases in apparent and plastic viscosity and increases in τ0 and τ1. Thus, the lowest real and linear yield stresses were found to be in the sample with 100% inulin. The least apparent viscosity and the lowest plastic viscosity were observed in samples with 25% inulin-75% tagatose and 100% tagatose, respectively, with no significant difference with the control value. Overall acceptability of the chocolate samples increased with increasing the D-tagatose level.ConclusionIt can be concluded that in chocolate formula samples an inulin-tagatose ratio of 25%-75% and 100% tagatose are the best sucrose substitutes. As inulin is a dietetic fiber and tagatose and inulin have prebiotic properties, chocolate samples prepared using them are also desirable from a nutritional point of view and can be considered as functional foods. Keywords: Dark chocolate, Inulin, Tagatose, Stevia, Rheology -
سابقه و هدفپروتئین حاصل از رشد قارچ رشته ای به علت خواص تغذی های، فیزیکی و شیمیایی به عنوان یک افزودنی پروتئینی برای غذای انسان مطرح است. در این تحقیق، اثر مقدار تلقیح و غلظت اولیه منابع کربن و نیتروژن بر تولید مایکوپروتئین با قارچ فوزاریوم ونناتوم ATCC20334 از قند خرما بررسی شد.مواد و روش هادرصد وزن خشک، نیتروژن، قند، رطوبت، خاکستر و pH سوبسترا اندازهگیری شد. محیطکشت اصلاح وگل شده برای نگهداری و تلقیح استفاده و گرمخانهگذاری مایه تلقیح در دمای C ̊30 به مدت72 ساعت انجام شد. تعیین وزن خشک سلولی با روش آون صورت گرفت. برازش داده ها با معادله چندجمله ای درجه دوم و بهینه سازی پاسخ با نرم افزار Minitab14 صورت گرفت. در پایان شرایط بهینه تعیین و آزمایش تاییدی انجام شد.یافته هامدل ارائه شده برای تولید مایکوپروتئین برحسب وزن خشک توده زیستی دارای ضریب همبستگی 98% بود. مقادیر بهینه متغیرهای مقدار تلقیح، منابع کربن و نیتروژن به ترتیب 39/15 درصد حجمی، 20 و 35/4 گرم در لیتر به دست آمد که در این شرایط، مقدار پیش بینی شده برای تولید وزن خشک توده زیستی 032/5 گرم در لیتر بود. آزمایش تاییدی در شرایط بهینه انجام و 84/4 گرم در لیتر توده زیستی به دست آمد. ضریب همبستگی زیاد مدل نمایانگر تطابق مناسب مدل محاسباتی با داده های آزمایشی و دقت مدل بود.نتیجه گیریبا تغییر شرایط مایه تلقیح و ترکیب شیمیایی محیط کشت می توان به رشد بهینه فوزاریوم ونناتوم و در نتیجه، حداکثر تولید توده زیستی دست یافت. همچنین استفاده از قند خرما به عنوان سوبسترای در دسترس و بومی ایران، جهت اصلاح محیط کشت وگل توجیه اقتصادی تولید را در مقیاس صنعتی در کشت سطحی ممکن می سازد.
کلید واژگان: مایکوپروتئین, کشت سطحی, فوزاریوم ونناتوم, طرح مرکب مرکزیBackground And ObjectivesDue to their nutritional, physical and chemical characteristics, mycoproteins, produced in the process of fungal growth, have been proposed to be used as a food additive for man. In this study a central composite design was applied to assessing the effect of seed size and initial concentrations of carbon and nitrogen sources on mycoprotein production by Fusarium venenatum (ATCC20334) from date sugar.Materials And MethodsChemical composition (percent dried cell weight, nitrogen, moisture, and ash) and pH of the substrate were determined. Vogel culture medium was used for maintenance and inoculum preparation, and incubation was done at 30 °C for 72h. Dried cell weight was measured by the oven method. The experimental results were fitted to a full quadratic second order polynomial equation and the optimization of response was done with Minitab 14 software. Optimum conditions were determined and a confirmation test was conducted.ResultsThe regression coefficient of the model presented for mycoprotein production (based on dried cell weight) was 98.0%. The optimum conditions for the mycoprotein production included a seed size of 15.39 % v/v, and a carbon and nitrogen source of 20 and 4.35 g/L, respectively. The predicted value for the optimum production of dried biomass was 5.032 g/L. The reconfirmation test was conducted at the optimum conditions and the result obtained was 4.84 g/L of biomass production. The regression coefficient indicates accuracy and suitability of the model for the experimental data.ConclusionBy changing the inoculum conditions and the chemical composition of the culture medium, optimal growth of Fusarium venenatum and, consequently, maximum biomass production, can be achieved. Use of date syrup as an available and domestic Iranian substrate for modification of Vogel medium makes possible protein production at an industrial scale in surface culture. -
سابقه و هدف
مطالعات متعددی در زمینه انواع ویژگی های ساختاری، عملکردی و کاربردی صمغ های به دست آمده از منابع مختلف انجام شده است. با وجود این، تا کنون تحقیق جامعی در خصوص ویژگی های مذکور در مورد صمغ تراویده از گونه های مختلف گیاه گون، صورت نگرفته است. هدف از این مطالعه، تعیین و مقایسه برخی خصوصیات شیمیایی صمغ کتیرای دو گونه گون ایرانی A. floccosus و A. rahensis و بررسی تاثیر دما، غلظت و قدرت یونی بر ویژگی های رئولوژیک آنها بود.
مواد و روش هارطوبت، خاکستر و پروتئین، طبق استانداردهای ایران اندازه گیری شد. میزان برخی فلزات، با استفاده از دستگاه ICP-AES تعیین شد.کلیه آزمون های رئولوژیک، با استفاده از دستگاه رئومتر 301 MCR شرکتAnton Paar انجام شد. ضریب قوام(m) و اندیس جریان(n) در مدل قانون نمایی، برای هر دو گونه تعیین شد. به منظور تعیین حساسیت قوام صمغ نسبت به دما، در شرایط مختلف، از مدل آرنیوس استفاده شد.
یافته هاگونه A.floccosusدارای رطوبت و خاکستر بیشتر و پروتئین کمتر بود. بین مقادیر فلزات دو گونه، به غیر از آهن و «روی»، اختلاف آماری معنی داری(05/0 p<)وجود داشت. با افزایش نرخ برش، گرانروی ظاهری هر دو گونه، در تمام غلظت ها کاهش یافت. در شرایط آزمایش یکسان، از نظر غلظت، دما و قدرت یونی، گرانروی ظاهری ایجاد شده توسط گونه A. floccosus نسبت به گونه A. rahensis بیشتر بود. افزایش قدرت یونی باعث کاهش گرانروی ظاهری در تمام موارد برای هر دو گونه شد. در شرایط یکسان، ضریب قوام گونه A.floccosus نسبت به گونهA.rahensis بیشتر واندیس جریان، کمتر بود. حضور نمک، باعث کاهش ضریب قوام هر دو گونه شد.
نتیجه گیریانتخاب و استفاده از صمغ ها در فرایندهای غذایی مختلف(پایدارسازی نوشابه ها، استفاده از جایگزین های چربی، ریزپوشانی و تامین خصوصیات دهانی مناسب)، مستلزم شناخت دقیق خصوصیات عملکردی آنها است. در این تحقیق، نشان داده شد که گونه های مختلف صمغ کتیرا، ویژگی های متفاوتی دارند و بنابراین، در شاخه های مختلف صنایع غذایی (لبنیات، غلات، نوشیدنی ها، سس ها و...) برای ایجاد ویژگی های کاربردی خاص، باید از گونه معین کتیرا استفاده کرد.
کلید واژگان: صمغ کتیرا, رئولوژی, ترکیبات شیمیایی, قدرت یونی, دماBackground And ObjectivesMany studies have been carried out on structural and functional properties of gums from different sources. However, there is not much information available on the properties of gum exudates from different species of Astragalus. The objective of this study was to investigate and compare the chemical composition and rheological properties of two species of Astragalus under different conditions with regard to concentration, temperature and ionic strength.
Materials And MethodsMoisture, ash and protein contents of the samples were determined according to the Iranian official standards, while determinations of minerals were done using ICP-AES. All rheological measurements were made using Physica MCR 301 rheometer (Anton Paar). In addition, the flow behavior index (n) and consistency index (m) as parameters of power law model were computed, and the temperature dependency of consistency coefficient was assessed by fitting the Arrhenius model.
ResultsThe moisture and ash contents of A. floccosus were higher, and its protein content was lower, than those of A. rahensis. At all concentrations and temperatures, the results of apparent viscosity versus shear rate for each two species were found to exhibit a clearly shear thinning behavior. At all concentrations and temperatures and shear rates, A. floccosus had a higher apparent viscosity. At similar concentrations and temperatures, the magnitudes of parameters (m) and (n) for the A. floccosus was, respectively, higher and lower than that of the A. rahensis.
ConclusionIn different food processing operations (stabilizing of soft drinks, using fat replacers, microencapsulation, and appropriate mouthfeel), the use and application of gums is based on the exact knowledge of their functional properties. In this study, it has been shown that different species of gum tragacanth have different characteristics. Therefore, in the processing of different foods (dairy, cereal, soft drinks, sauces, etc.), appropriate species of gum tragacanth should be selected and used.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.