به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

matineh ebadi

  • محمدرضا اسدی*، متینه عبادی، محمدعلی قاسمی نژاد، امیرمسعود اسدی
    مقدمه

    استفاده بیمارگونه از بازی های رایانه ای در سال های اخیر به یکی از مهم ترین دغدغه های متخصصان در حوزه سلامت روان تبدیل شده است.

    هدف

    هدف این پژوهش ارائه مدل ساختاری اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس طرد اجتماعی و توانمندی شناختی با نقش میانجی اجتناب هیجانی بود.

    روش

    روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه‏ ی‏ آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402-‏ 1401 بود که 226 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ‏ها با استفاده از پرسشنامه های اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2002)، توانایی های شناختی نجاتی (1392)، طرد اجتماعی همسال لو- ویسل و همکاران (2013) و پرسشنامه اجتناب هیجانی کندی (2015) جمع آوری، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS نسخه 20 و Amos نسخه 22 تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که ضرایب مسیرهای مستقیم طرد اجتماعی (18/0β=، 004/0 P=) و توانمندی شناختی به اجتناب هیجانی (62/0β=، 001/0 P<)، طرد اجتماعی (50/0β=، 001/0 P<)، توانمندی شناختی (25/0β=، 009/0 P=) و اجتناب هیجانی به اعتیاد به بازی های آنلاین (39/0β=، 001/0 P<) معنی دار بود. نتایج اثرات غیر مستقیم نیز نشان داد که اجتناب هیجانی در این مدل نقش میانجی گری دارد (005/0 <p).
     

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که طرد اجتماعی و توانمندی شناختی از طریق میانجی گری اجتناب هیجانی بر اعتیاد به بازی های آنلاین اثر می گذارند؛ بنابراین برگزاری کارگاه هایی با هدف کاهش و پیشگیری از اعتیاد به به بازی های آنلاین توصیه می شود.

    کلید واژگان: اعتیاد به فناوری, طرد اجتماعی, روانشناسی شناختی, هیجان
    Mohammad Rreza Asadi*, Matineh Ebadi, MohammadAli Ghaseminejad, AmirMasoud Asadi
    Introduction

    The pathological use of computer games has become one of the most important concerns of mental health professionals in recent years.

    Objective

    This study aimed to propose a structural model for online gaming addiction, based on social rejection and cognitive ability, with emotional avoidance serving a mediating role.

    Methods

    In this descriptive correlational study, the research population comprised all second-grade students from secondary schools in Ardabil, Iran, during the 2022-2023 academic year. A sample of 226 students was selected using a convenience sampling method. Data was gathered using various questionnaires, including the Online Game Addiction Questionnaire by Wang and Chang (2002), the Cognitive Abilities Questionnaire by Nejati et al. (2012), the Social Peer Rejection Measure by Lev-Wiesel et al. (2013), and Kennedy’s Emotional Avoidance Strategy Inventory (2015). The collected data was then analyzed using structural equation modeling in SPSS Version 20 and AMOS Version 22.

    Findings

    The results revealed significant direct path coefficients for social rejection (β=0.18, P=0.004) and cognitive ability to emotional avoidance (β=0.62, P<0.001), as well as social rejection (β=0.50, P<0.001), cognitive ability (β=0.25, P=0.009), and emotional avoidance to online game addiction (β=0.39, P<0.001). The results also indicated that emotional avoidance played a mediating role in this model (P<0.005).

    Conclusion

    The findings showed that social rejection and cognitive ability affected addiction to online games through the mediation of emotional avoidance. Therefore, it is recommended to hold workshops with the aim of reducing and preventing addiction to online games.

    Keywords: Technology addiction, Social rejection, Cognitive psychology, Emotion
  • سیف الله آقاجانی*، محسن خسروی، علی کرمانی، متینه عبادی، سجاد قبادزاده
    زمینه و هدف
    اضافه وزن و چاقی به یک نگرانی جدی برای سلامت عمومی تبدیل شده است از این رو هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل وسوسه مصرف غذا براساس الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری تنظیم رفتاری هیجان در دانش آموزان با اضافه وزن در شهر مشهد بود.
    مواد و روش ها
    روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر متوسطه اول و دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود و 320 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع‏آوری داده‏ها از پرسش نامه ولع به مصرف غذا سپدا بنیتو و همکاران، پرسش نامه الگوی ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک و پرسش نامه تنظیم رفتاری هیجان گارنفسکی و کرایج استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده نشان داد که جهت گیری همنوایی (0/25=β) و تنظیم رفتاری هیجان (0/29=β) تاثیر مستقیم و مثبت بر وسوسه مصرف غذا دارند، همچنین با توجه به میزان به دست آمده برای آماره VAF مشاهده می شود که 26/2 درصد تاثیر جهت گیری گفت وشنود و 34/8 درصد تاثیر جهت گیری همنوایی بر وسوسه مصرف غذا از طریق تنظیم رفتاری هیجان می تواند تبیین گردد.
    نتیجه گیری
    بنابراین مسایل خانوادگی و هیجانی می توانند سهم قابل توجهی در کاهش وسوسه مصرف غذا دانش آموزان دارای اضافه وزن داشته باشد.
    کلید واژگان: تنظیم هیجان, الگوی خانواده, ولع مصرف غذا, اضافه وزن
    Sayfullah Aghajani *, Mohsen Khosravi, Ali Kermani, Matineh Ebadi, Sajjad Ghobadzadeh
    Introduction
    Overweight and obesity have become aserious concern for public health;
     Therefore, the aim of the present study was to develop a model of food craving based on family communication patterns mediated by Behavioral Emotion Regulation in overweight students in Mashhad.
    Materials and Methods
    This research was a causal-comparative study. The statistical population of this study was all women with migraine headache and all healthy women in Kermanshah province. 30 migraine headache patients referred to psychiatric and neurological clinics in Kermanshah province were selected by convenience sampling method. 30 healthy subjects were selected based on their (age, level of education and status Socioeconomics) were chosen and questionnaires anxiety associated with pain, pain self-efficacy and coping strategies responded. The collected data were analyzed by means of descriptive statistics, mean and standard deviation, and multivariate analysis of variance (MANOVA).
    Results
    The results showed that the conformity orientation (β = 0.25) and behavioral emotion regulation (β = 0.29) have a direct and positive effect on food craving; Also, according to the amount of VAF statistics, it can be seen that 26/2% of the effect of dialogue orientation and 34/8% of the effect of conformity orientation on food craving can be explained through behavioral emotion regulation.
    Conclusion
    Therefore, family and emotional issues can have a significant contribution to reducing the food cravings of overweight students.
    Keywords: emotional regulation, Family pattern, Food Craving, overweight
  • اکبر عطادخت*، متینه عبادی
    مقدمه

    جذابیت بالای بازی های آنلاین در کنار شیوع قابل توجه اعتیاد به آن ها موجب شده این بازی ها در کانون توجه متخصصان قرار گیرند. از این رو پژوهش حاضر با هدف برازش مدل علی اعتیاد به بازی های آنلاین براساس تسلط نیمکره های مغزی C ،B ،A  و D در دانشجویان با نقش میانجی تنظیم رفتاری هیجان انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش توصیفی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل 291 نفر از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی1401-1400 بود. این دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از طریق پرسشنامه آنلاین در پژوهش شرکت کردند.

    یافته ها

    اثر مستقیم متغیر برتری جانبی مغزی A (P>0/01 و 2/81-=T)، برتری جانبی مغزی B (P>0/01 و 4/84-=T)، برتری جانبی مغزی C (P>0/01 و 2/30-=T) و تنظیم رفتاری مثبت هیجان (P>0/01 و 5/34-=T) بر اعتیاد به بازی های آنلاین منفی و اثر مستقیم برتری مغزی جانبی D (P>0/01 و 5/78=T) و تنظیم رفتاری منفی هیجان (P>0/01 و 7/19=T) مثبت و معنادار است. بنابراین مدل علی رابطه بین اعتیاد به بازی های آنلاین، برتری جانبی مغز، تنظیم رفتاری هیجان براساس شاخص های مختلف برازش تایید شد. با توجه به میزان به دست آمده برای آماره VAFر، 19/9 درصد تاثیر برتری جانبی Bر، 31/7 تاثیر برتری جانبی C و 18/1 تاثیر برتری جانبی D بر اعتیاد به بازی های آنلاین از طریق تنظیم رفتاری منفی هیجان و 34/6 تاثیر برتری جانبی C و 20/5 تاثیر برتری جانبی D بر اعتیاد به بازی های آنلاین از طریق تنظیم رفتاری مثبت هیجان می تواند تبیین گردد.

    نتیجه گیری

    بنابراین، با توجه به شیوع زیاد استفاده از گوشی های هوشمند، ارزیابی وضعیت لوب های غالب مغزی و تنظیم رفتاری هیجان در رابطه با اعتیاد به بازی های آنلاین، بسیار مهم خواهد بود.

    کلید واژگان: مغز, هیجانات, دانشجویان
    Akbar Atadokht*, Matineh Ebadi
    Introduction

    The high attractiveness of online games, along with the significant prevalence of addiction to them has made these games receive attention from experts. Therefore, the present study was done to fit a causal model of addiction to online games based on the A, B, C, and D brain quadrants dominance in students with the mediating role of behavioral regulation of emotion.

    Materials and Methods

    The research method was descriptive and structural equations. The statistical population of the research included 291 students of the University of Mohaghegh Ardabili during the academic year 2021-2022. These students were selected by the available sampling method and participated in the research through an online questionnaire.

    Results

    The direct effect of the lateral cerebral superiority variable A (P < 0.01 and T = -2.81), lateral cerebral superiority variable B (P < 0.01 and T = -4.84), lateral cerebral superiority variable C (P < 0.01 and T = -2.30) and positive behavioral emotion regulation (P < 0.01 and T = -5.34) exerted negative effects on addiction to online games and the direct effect of lateral brain superiority variable D (01/ P>0 and T=5.78) and negative behavioral emotion regulation (P<0.01 and T=7.19) were positive and significant. Therefore, the causal model of the relationship between the addiction to online games, brain lateralization, and behavioral regulation of emotion was confirmed based on various fit indices. According to the amount obtained for the VAF statistic, 19.9% of the effect of lateral superiority B, 31.7 % of the effect of lateral superiority C, and 18.1% of the effect of lateral superiority D on addiction to online games through negative behavioral regulation of emotion, and 34.6% of the effect of lateral superiority C and 20.5% of the effect of lateral superiority D on addiction to online games through positive behavioral emotion regulation can be explained.

    Conclusion

    Due to the high prevalence of using smartphones, it will be extremely important to evaluate the condition of the dominant cerebral cortex and the behavioral emotion regulation on online games addiction.

    Keywords: Brain, Emotions, Students
  • سیف الله آقاجانی*، متینه عبادی، علی کرمانی، سجاد قبادزاده
    سابقه و هدف

    چاقی در نوجوانان به یک نگرانی جدی برای سلامت عمومی تبدیل شده است که عوامل خطر زیادی را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل علی ولع مصرف غذا براساس خودآگاهی شناختی با میانجی گری تنظیم رفتاری مثبت هیجان در دانش آموزان چاق در شهر مشهد بود.

    مواد و روش ها: 

    روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر متوسطه اول و دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود و 320 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع‏آوری داده‏ها از پرسشنامه ولع به مصرف غذا سپیدا - بنیتو و همکاران، باورهای فراشناختی ولز و پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان گارنفسکی و گارایج استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Lisrel8.8 تجزیه وتحلیل شدند.

    نتایج

    مدل علی رابطه بین خودآگاهی شناختی، تنظیم رفتاری مثبت هیجان و ولع مصرف غذا در دانش آموزان چاق براساس شاخص های مختلف برازش تایید شد (0/05>P) و درمجموع، خودآگاهی شناختی و تنظیم رفتاری مثبت هیجان 53 درصد از واریانس ولع مصرف مواد غذایی را در دانش آموزان چاق پیش بینی کردند.

    نتیجه گیری:

     بنابراین باتوجه به نتایج، پیشنهاد می شود سازمان آموزش وپرورش و بهزیستی، آموزش مهارت های شناختی و تنظیم هیجان را توسط مشاوران و روانشناسان در کلاس های برنامه ریزی و مهارت های زندگی برای دانش آموزان عملی سازند.

    کلید واژگان: ولع مصرف غذا, خودآگاهی شناختی, تنظیم هیجان, نوجوان, چاقی
    Seyfullah Aghajani*, Matineh Ebadi, Ali Kermani, Sajjad Ghobadzadeh
    Background

    obesity in adolescents has become a serious public health concern that will lead to many risk factors; therefore, this study was performed to study a causal model of food cravings based on cognitive self-awareness mediated by positive behavioral emotion regulation in obese students in Mashhad.

    Materials and Methods

    The method of this research was descriptive-correlational. The statistical population of the present study was all middle and high school male students in Mashhad during the academic year 2021-2022 and 320 subjects were selected by cluster sampling. The Food Cravings Questionnaire of Cepeda-Benito et al., the Metacognitive Beliefs Questionnaire of Wells & Cartwright-Hatton, and the Behavioral Emotion Regulation Questionnaire of Garnefski and kraaj were used to collect data. The collected data were also analyzed using Pearson correlation analysis and structural equations by Lisrel 8.8 software.

    Results

    The results showed that the causal model of the relationship between cognitive self-awareness, behavioral emotion regulation, and food cravings in students with obesity was confirmed based on various fit indices (P<0.05), Overall, cognitive self-awareness positive behavioral emotion regulation predicted 53% of the variance food cravings in obese students.

    Conclusion

    Therefore, according to the results, it is suggested that the Education and Welfare Organization implement cognitive skills and emotion regulation training by counselors and psychologists in planning and life skills classes for students.

    Keywords: Food cravings, Cognitive self-awareness, Emotion regulation, Adolescent, Obesity
  • نیلوفر میکاییلی*، متینه عبادی، حامد عامری
    زمینه و هدف

    سلامت زنان باردار، اهمیت ویژه ای در تامین و استمرار سلامت خانواده دارد. لذا، پژوهش حاضر باهدف مدل یابی علی رفتارهای سلامت بارداری بر اساس سرمایه اجتماعی و سندرم شناختی- توجهی با میانجی گری ادراک خستگی روانی در زنان باردار انجام شد.
     

    مواد و روش کار

    روش پژوهش توصیفی و بر اساس معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر تهران در پاییز  سال 1401 بود و 210 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس رفتارهای سلامت بارداری لوبل و همکاران (1995)، مقیاس سندرم شناختی - توجهی ولز (2009)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی انیکس و بوللن (2000) و پرسشنامه خستگی روانی اسمتس (1996) جمع آوری شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل: تمایل به شرکت در مطالعه، دامنه سنی 45-18 سال، داشتن تحصیلات سیکل به بالا،  نداشتن هرگونه سابقه روان پزشکی قبلی به ویژه اختلالات خلقی، داشتن سابقه زایمان مشکل دار و سقط جنین، و معیارهای خروج شامل مخدوش بودن پرسشنامه ها بود. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 23و  Amos نسخه 18 تجزیه وتحلیل شدند.  تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و  مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد که مدل علی رابطه بین سرمایه اجتماعی، سندرم شناختی- توجهی، ادراک خستگی روانی و رفتارهای سلامت بارداری بر اساس شاخص های مختلف برازش تایید شد؛ علاوه بر این سرمایه اجتماعی و سندرم شناختی- توجهی از طریق  ادراک خستگی روانی بر رفتارهای سلامت بارداری در زنان باردار تاثیر غیرمستقیم دارد.

    بحث و نتیجه گیری

     سرمایه اجتماعی و مشکلات شناختی نقش مهمی در مراقبت های سلامتی در زنان باردار دارند و هدف قرار دادن این دو مولفه در درمان های روان شناختی، می تواند در کاهش مشکلات سلامتی موثر باشد.

    کلید واژگان: رفتار سلامتی, شناخت, زنان باردار, سرمایه اجتماعی
    Niloofar Mikaeili*, Matineh Ebadi, Hamed Ameri
    Background & Aim

     

    The health of pregnant women is of particular importance. Therefore, the present research was conducted to causal modeling of prenatal health behaviors based on social capital and cognitive-attentional syndrome with the mediation of mental fatigue perception in pregnant women.

    Materials & Methods

     

    The research method was descriptive and based on structural equations. The study population included all pregnant women referred to health centers in Tehran in the fall of 2022. Two hundred and ten participants were selected by the convenience sampling method and participated in the study. The data were collected using Lobel et al.'s Pregnancy Health Behavior Scale (1995), Wells' Cognitive-Attention Syndrome Scale (2009), Enix and Bullen's Social Capital Questionnaire (2000), and Smets' Mental Fatigue Questionnaire (1996). The inclusion criteria included willingness to participate in the study, the age range of 18-45 years, having 6th grade or higher, not having any previous psychiatric history and especially mood disorders, and having a history of problematic childbirth and abortion. Exclusion criteria included any distortion of the questionnaires. Data were analyzed using SPSS 23 and Amos 18 software. The analysis of data was conducted using correlation coefficient and structural equation modeling.

    Results

    The results showed that the causal model of the relationship between social capital, attentional cognitive syndrome, perception of mental fatigue, and pregnancy health behaviors was confirmed based on various fit indices.  In addition, social capital and cognitive syndrome indirectly affected pregnancy health behaviors in pregnant women through the perception of mental fatigue

    Conclusion

    Social capital and cognitive problems play important roles in health care in pregnant women, and targeting these two components in psychological treatments can effectively reduce health problems.

    Keywords: Health Behavior, Knowledge, Pregnant Women, Social Capital
  • علیرضا حسینی صدر*، متینه عبادی، عارفه محمدنژاد دوین، سجاد بشرپور
    زمینه و هدف

    نقاشی درمانی به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است و با وجود این که نتایج مثبت در درمان بالینی داشته است، اما به ندرت مورد پژوهش قرار گرفته است. لذا هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابرازگری هیجان در دانش آموزان دختر دارای اختلال اضطراب امتحان بود.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی است و جامعه‏ آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه مدارس منطقه 9 تهران در سال‏ 1400-1401 بود که 30 دختر (15 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایش) با روش نمونه گیری در دسترس و گمارش تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش تحت آموزش نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (10 جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اضطراب امتحان Abolghasemi و همکاران، پرسش نامه ابرازگری هیجان King و  Emmonsو پروتکل درمانی نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی Seyedesmaili Ghomi و همکاران استفاده شد. از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کوواریانس چندمتغیره جهت تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در تعدیل ابرازگری هیجانی در مرحله پس آزمون موثر بود (001/0<p). مجذور اتا نشان داد 681/0 از واریانس ابراز هیجان مثبت، 632/0 از واریانس صمیمیت و 695/0 از واریانس ابراز هیجان منفی، ناشی از شرایط آزمایشی است.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش حاضر، استفاده از آموزش نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک مداخله روان شناختی در جهت بهبود شرایط روانی و جسمی کودکان دارای اضطراب امتحان پیشنهاد می شود.
    واژه های کلیدی: هیجان، اضطراب امتحان، ذهن آگاهی، نقاشی، درمان، دانش آموزان

    کلید واژگان: هیجان, اضطراب امتحان, ذهن آگاهی, نقاشی, درمان, دانش آموزان
    Alireza Hosseini Sadr*, Matineh Ebadi, Arefeh Mohammadnezhad Devin, Sajjad Basharpoor
    Background and Objectives

    Painting therapy has been widely used and although it has yielded positive results in clinical practice, it has rarely been researched. Therefore, the aim of this research was to determine the effectiveness of painting therapy based on mindfulness on emotional expression in female students with test anxiety disorder.

    Materials and Methods

    The present study was a quasi-experimental research and the statistical population of the research was all female students in the middle school in the 9th district of Tehran during the academic year 2021-2022, among which 30 girls (15 girls in both the control group and the experimental group) were selected using convenience sampling method and random assignment. The experimental group was trained in painting therapy based on mindfulness (10 sessions of 60 minutes). The control group did not receive any training. In this study, the Test Anxiety Inventory of Abolghasemi et al., the Emotional Expression Questionnaire of King and Emmons, and the Mindfulness-Based Painting Therapy Protocol of Seyedesmaili Ghomi et al. were used to collect data. Descriptive statistics (mean and standard deviation) and multivariate analysis of covariance were applied to analyze the data.

    Results

    The results showed that painting therapy based on mindfulness was effective in modulating emotional expression in the post-test phase (p<0.001). The eta square showed that 0.681 of the variance of positive emotion expression, 0.632 of the variance of intimacy , and 0.695 of the variance of negative emotion expression were caused by the experimental conditions.

    Conclusion

    Based on the findings of the present research, it is recommended to use painting therapy based on mindfulness as a psychological intervention to improve the mental and physical conditions of children with test anxiety.

    Keywords: Emotion, Test anxiety, Mindfulness, Painting, Therapy, Students
  • اکبر عطادخت، متینه عبادی*

    هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای هیجان های تحصیلی و بهزیستی روا ن شناختی در رابطه بین کمال گرایی و تنیدگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بودند که در سال تحصیلی 1399-1398 تحصیل می کردند. 370 نفر (215 پسر، 155 دختر) به روش خوشه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه تنیدگی تحصیلی (ASQ)، پرسشنامه کمال گرایی (PANPS)، پرسشنامه هیجان تحصیلی (AEQ) و پرسشنامه بهزیستی روا ن شناختی (RPWBQ) استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر به کمک نرم افزار Lisrel8.8 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد کمال گرایی مثبت با تنیدگی تحصیلی رابطه منفی و کمال گرایی منفی با تنیدگی تحصیلی رابطه مثبت دارد. هیجان تحصیلی مثبت با تنیدگی تحصیلی رابطه منفی و هیجان تحصیلی منفی با تنیدگی تحصیلی رابطه مثبت دارد. بین بهزیستی روا ن شناختی و تنیدگی تحصیلی رابطه منفی وجود دارد. با توجه به میزان آماره t غیرمستقیم (تی سوبل) و شاخص VAF، میانجی گری هیجان تحصیلی منفی، هیجان تحصیلی مثبت و بهزیستی روا ن شناختی بین متغیرهای کمال گرایی مثبت و منفی با تنیدگی تحصیلی معنا دار به دست آمد. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود به دلیل نقش مهم هیجان های تحصیلی به عنوان یک متغیر میانجی، هیجان های تحصیلی مثبت و منفی دانشجویان شناسایی شود و با تقویت هیجان های مثبت و کاهش هیجان های منفی و همچنین بهبود بهزیستی، زمینه کاهش تنیدگی تحصیلی در دانشجویان فراهم شود.

    کلید واژگان: تنیدگی تحصیلی, کمال گرایی, هیجان های تحصیلی, بهزیستی روا ن شناختی, دانشجویان
    Akbar Atadokht, Matineh Ebadi *

    The purpose of this study was to investigate the mediating role of academic emotions (positive and negative) and psychological well-being in the relationship between perfectionism and academic stress in undergraduate students of Mohaghegh Ardabili University. The present study was conducted purposively and the method of data collection was descriptive correlation. The statistical population of the study included all students of Mohaghegh Ardabili College who were studying in the academic year 2019-2020. 370 subjects were selected as sample size by multistage clustering method. Academic Stress Questionnaire (ASQ), Perfectionism Questionnaire (PANPS), Academic Emotions Questionnaire (AEQ) and Psychological Well-Being Questionnaire (RPWBQ) were used. The results showed that positive perfectionism has a negative relationship with academic stress and negative perfectionism was positively related to academic stress, positive academic emotions were negatively related to academic stress, and negative academic emotions were positively related to academic stress. There was a negative relationship between psychological well-being and academic stress. Due to the indirect statistical theorem (T-subel) and VAF index, the mediation of negative and positive academic emotions and psychological well-being was found between positive and negative perfectionism variables with significant academic stress. According to the results, it is suggested that due to the important and significant role of academic emotions as a mediating variable, the positive and negative academic emotions of students should be identified, and by strengthening positive emotions and reducing negative emotions and improving well-being, the foundation for reducing academic stress in students should be established.

    Keywords: Academic stress, Perfectionism, Academic Emotions, Psychological well-being, Student
  • ساناز عینی*، صفورا کیوانلو، شقایق طهماسبی زاده، متینه عبادی، حسن طاهری
    مقدمه

    اختلال اعتیاد اینترنتی، یک اختلال روان شناختی است که زندگی فردی و اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار داده و موجب نا به سامانی هایی در آن می شود. هدف این مطالعه، مقایسه ی کیفیت خواب، عملکرد اجتماعی و توانمندی شناختی در دانشجویان با و بدون اختلال اعتیاد به اینترنت دانشگاه محقق اردبیلی بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر توصیفی- از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول تحصیلی 98- 99 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان دانشکده ‎های مختلف، 5 دانشکده و از بین کلاس های مختلف، چند کلاس و در نهایت 100 نفر (50 نفر دانشجو دارای اعتیاد به اینترنت و 50 نفر دانشجو بدون اعتیاد به اینترنت) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (با نمره برش 70 و بالاتر) ، پرسشنامه سلامت عمومی گلدنبرگ برای بررسی اختلال کارکرد اجتماعی، پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ و پرسشنامه توانمندی شناختی نجاتی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که نمرات دانشجویان بدون اختلال اعتیاد به اینترنت به طور معنادار در متغیر های کیفیت خواب (001/0=p) و توانمندی شناختی (02/0=p) بیشتر از دانشجویان با اختلال اعتیاد به اینترنت می باشد. همچنین نتایج نشان داد که نمرات متغیر اختلال کارکرد اجتماعی به طور معناداری در دانشجویان با اختلال اعتیاد به اینترنت بیشتر از دانشجویان بدون اختلال اعتیاد به اینترنت می باشد (001/0=p).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج، فراهم کردن دوره های آموزشی لازم در دانشگاه ها جهت استفاده مناسب و موثر از اینترنت، آشنا نمودن نسل جوان با خطرات رفتاری، اخلاقی و اجتماعی توصیه می شود.

    کلید واژگان: کیفیت خواب, اختلال کارکرد اجتماعی, توانمندی شناختی, اختلال اعتیاد به اینترنت
    Sanaz Eyni *, Safoora Keyvanlo, Shaghayegh Tahmasebizadeh, Matineh Ebadi, Hasan Taheri
    Introduction

    Internet addiction disorder is a psychological disorder that affects individual and social lives and causes some disorders. The aim of this study was to compare sleep quality, social dysfunction, and cognitive empowerment in students of Mohaghegh Ardabili University with or without internet addiction disorder.

    Materials and Method

    The present study was a descriptive-comparative causal study. The statistical population of this study was all students of Mohaghegh Ardabili University in the first semester of the academic year of 2018-19. Internet addiction and 50 non-Internet addiction students were selected. Young's Internet Addiction Questionnaire (with a cut-off score of 70 and above), the Goldenberg General Health Questionnaire for social dysfunction, the Petersburg Sleep Quality Questionnaire, and the Rescue Cognitive Competence Questionnaire were used to collect data. Data were analyzed using multivariate analysis of variance.

    Results

    The results showed that the scores of non-Internet-addicted students in the variables of sleep quality (p = 0.001) and cognitive empowerment (p = 0.02) were significantly higher than students with Internet addiction disorder. The results also showed that the variable scores of social dysfunction disorder were significantly higher in students with Internet addiction disorder than non-Internet-addicted students (p = 0.001).

    Conclusion

    According to the results, it is recommended to provide the necessary training courses in universities for proper and effective use of the Internet, and to acquaint the young generation with behavioral, moral and social dangers.

    Keywords: Quality Sleep, Social Dysfunction Disorder, Cognitive Empowerment, Internet Addiction Disorder
  • نیلوفر میکائیلی*، متینه عبادی
    مقدمه

    ناباروری یکی از شایع ترین معضلات در جهان است که می تواند افراد مبتلا را در معرض اختلالات روانی گوناگون قرار دهد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تدوین معادلات ساختاری آشفتگی رابطه زناشویی براساس بازشناسی بیان چهره ای هیجان: نقش میانجی پرخاشگری ارتباطی در زنان نابارور انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش توصیفی و معادلات ساختاری بود. جامعه‏ آماری پژوهش شامل کلیه زنان نابارور مراجعه کننده به مراکز ناباروری و مراکز پزشکی زنان و زایمان شهر تهران در تابستان سال‏ 1400 بود و 300 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و از طریق پرسشنامه آنلاین در پژوهش شرکت کردند. داده ‏ها با استفاده از پرسشنامه خودگزارشی زناشویی تاکسون ویزمن و همکاران (2009)، آزمون بازشناسی بیان چهره ای هیجان اکمن و فرایزن (1976) و پرسشنامه پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارل (2006) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که مدل علی رابطه بین بازشناسی بیان چهره ای هیجان، پرخاشگری ارتباطی و آشفتگی رابطه زناشویی در زنان نابارور براساس شاخص های مختلف برازش تایید شد، بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پرخاشگری ارتباطی بر آشفتگی رابطه زناشویی اثر مستقیم دارند؛ علاوه بر این بازشناسی بیان چهره ای هیجان از طریق پرخاشگری ارتباطی بر آشفتگی رابطه زناشویی در زنان نابارور تاثیر غیرمستقیم دارد.

    نتیجه گیری

    بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پرخاشگری ارتباطی نقش مهمی در آشفتگی رابطه زناشویی در زنان نابارور دارند و هدف قراردادن این دو مولفه در درمان های روانشناختی، می تواند در کاهش آشفتگی رابطه زناشویی موثر باشد.

    کلید واژگان: ناباروری, بازشناسی بیان چهره ای, پرخاشگری, زنان
    Niloofar Mikaeili*, Matineh Ebadi
    Introduction

    Infertility is one of the most common problems in the world that can expose affected people to various psychological disorders. Therefore, the present study was performed to develop structural equations for marital relationship distress based on facial emotion recognition: the mediating role of relational aggression in infertile women.

    Materials and Methods

    The research method was descriptive and structural equations. The statistical population of the study included all infertile women who were referred to infertility centers and obstetrics and gynecology medical centers in Tehran in the summer of 2021. 300 subjects were selected via a convenient sampling method and participated in the research through online questionnaires. Data were collected using the Marital Self-Report Questionnaire of Taxon Wisman et al. (2009), the Facial Emotion Recognition Test of Ekman and Friesen (1976), and the Covert Relational Aggression Questionnaire of Nelson-Carroll (2006). Data analysis was performed using structural equation modeling.

    Results

    The results showed that the causal model of the relationship between facial emotion recognition, relational aggression, and marital relationship distress in infertile women was confirmed based on different fit indices. Facial emotion recognition and relational aggression have a direct effect on marital distress. Moreover, facial emotion recognition through relational aggression has an indirect effect on marital distress in infertile women.

    Conclusion

    Facial emotion recognition and relational aggression play an important role in marital distress in infertile women, and targeting these two components in psychological therapies can be effective in reducing marital distress.

    Keywords: Infertility, Facial Recognition, Aggression, Women
  • ساناز عینی، سمیرا نظر، متینه عبادی*، مهتاب زینال زاده
    هدف

     پژوهش حاضر با هدف تدوین معادلات ساختاری سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه بر اساس ناگویی هیجانی و باورهای فراشناخت با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده انجام شد.

    روش ها

    این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی، تعداد 210 نفر به عنوان نمونه هدفمند از بین کلیه دانش آموزان دختر و پسر 10 تا 14 سال با اختلال یادگیری ویژه شهر تبریز در سال 1398 انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Lisrel8.8 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که ناگویی هیجانی و باورهای فراشناختی اثر منفی و حمایت اجتماعی ادراک شده اثر مثبت و معنی دار بر سازگاری اجتماعی دارند. همچنین ناگویی هیجانی و باورهای فراشناختی علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیرمستقیم و از طریق میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده نیز بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ویژه اثرگذار است؛ که با توجه به مقدار آماره VAF مشاهده گردید که 31/5 درصد از تاثیر ناگویی هیجانی بر سازگاری اجتماعی، 20/9 درصد از تاثیر باورهای فراشناختی بر سازگاری اجتماعی از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده می تواند تبیین گردد.

    نتیجه گیری

    با توجه به پیامدهایی که ناتوانی یادگیری به دنبال خود دارد و تاثیرات گسترده آن بر روند زندگی فردی و اجتماعی دانش آموزان، پیشنهاد می شود برنامه هایی در جهت ارتقای هیجاناتت و باورهای فراشناختی مناسب و گسترش حمایت اجتماعی در بین دانش‎ آموزان دچار ناتوان یادگیری اجرا شود.

    کلید واژگان: اختلال یادگیری ویژه, سازگاری اجتماعی, ناگویی هیجانی, باورهای فراشناختی, حمایت اجتماعی ادراک شده
    Sanaz Einy, Samira Nazar, Matineh Ebadi *, Mahtab Zeynalzadeh
    Objective

    The present study was conducted to develop structural equations of social adjustment of students with specific learning disorders based on alexithymia and metacognitive beliefs and mediated by perceived social support.

    Methods

    In this descriptive and correlational study, 210 subjects were selected as a purposeful sample from all male and female students aged 10 to 14 years with specific learning disorders in Tabriz in 2019- 2020. Bell Social Adjustment Inventory, Wells Metacognitions Beliefs Questionnaire, Toronto Alexithymia Scale, and Zimet et al, Multidimensional Scale of Perceived Social Support were used to collect data. The collected data were analyzed using Pearson correlation analysis and structural equations by Lisrel 8.8 software.

    Results

    The results showed that alexithymia and metacognitive beliefs have a negative and significant effect and perceived social support has a positive and significant effect on social adjustment. Alexithymia and metacognitive beliefs, in addition to having a direct effect, also indirectly affect the social adjustment of students with specific learning disorders through the mediation of perceived social support, according to the value of VAF statistics, it was observed that 31.5% of the effect of alexithymia on social adjustment, 20.9% of the effect of metacognitive beliefs on social adjustment can be explained through perceived social support.

    Conclusion

    According to the consequences of learning disability and its widespread effects on the process of individual and social life, it is suggested that programs be implemented to promote appropriate emotions and metacognitive beliefs and to expand social support among students with learning disabilities.

    Keywords: specific learning disorder, Social Adaptation, Alexithymia, Metacognitive beliefs, perceived social support
  • ساناز عینی*، سید علی حسینی، متینه عبادی

    هدف پژوهش حاضر مقایسه پریشانی روانشناختی (استرس، افسردگی، اضطراب)، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-98 بودند. 200 دانش آموز (100 نفر دانش آموز تیزهوش- 100 نفر دانش آموز عادی) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پریشانی روان شناختی لویندا (DASS-21)، پرسشنامه ذهن آگاهی بروان و ریان (MASS) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (ASEQ)، جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA)  تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دو گروه در متغیر های پریشانی روان شناختی، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنا داری وجود دارد (01>P). ذهن آگاهی و خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی بیشتر بود و پریشانی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی کمتر بود (01/0>P). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که متغیر هوش نقش مهمی را در ذهن آگاهی، خود کارآمدی تحصیلی و پریشانی روان شناختی دارد.

    کلید واژگان: پریشانی روانشناختی, تیزهوش, ذهن آگاهی, خودکارآمدی تحصیلی
    Sanaz Eyni*, Seyed Ali Hosseini, Matineh Ebadi

    The aim of this study was to compare psychological distress (stress, depression, anxiety), mindfulness, and academic self-efficacy among gifted and normal students. The research design was descriptive and causal-comparative. The statistical population of the study included all first-year high school students in Ardabil in the academic year of 2019-2020. 200 students (100 gifted students - 100 normal students) were selected by multi-stage cluster random sampling. Data were collected using Levinda Psychological Distress Questionnaire (DASS-21), Brown and Ryan Mindfulness Questionnaire (MASS), and the Jenkins and Morgan Academic Self-Efficacy Questionnaire (ASEQ) and analyzed by multivariate analysis of variance (MANOVA). The results showed that there was a significant difference between the two groups in the variables of psychological distress, mindfulness, and academic self-efficacy (P<0.01). Mindfulness and academic self-efficacy of gifted students were significantly higher than normal students and psychological distress of gifted students was significantly lower than normal students (P <0.01). Based on the findings of the present study, it can be stated that the variable of intelligence has an important role in mindfulness, academic self-efficacy, and psychological distress.

    Keywords: Psychological Distress, Giftedness, Mindfulness, Academic Self-efficacy
  • سجاد بشرپور*، متینه عبادی، محمد نریمانی
    مقدمه

    صفات تاریک شخصیت با آشفتگی زناشویی همراه بوده ولی مکانیسم های این ارتباط هنوز مشخص نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی حساسیت به طرد در رابطه بین صفات تاریک شخصیت و آشفتگی زناشویی انجام گرفت. 

    روش

    روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه متاهلین شهر رشت در تابستان 1398 تشکیل داده اند. دویست نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از سنجه خودگزارش دهی وضعیت زناشویی تاکسون، فرم کوتاه مقیاس سه صفت تاریک شخصیت و پرسشنامه حساسیت به طرد نسخه بزرگسالان استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با بهره گیری از نرم افزار Lisrel8.8 تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    نتایج به دست آمده نشان داد که صفات تاریک ماکیاولگرایی، سایکوپاتی و خودشیفتگی و حساسیت به طرد بر آشفتگی زناشویی اثر مثبت و معنی داری دارند. نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که حساسیت به طرد می تواند میانجی روابط بین صفات تاریک شخصیت با آشفتگی زناشویی باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان می دهد که صفات تاریک شخصیت علاوه بر اینکه می توانند عامل خطری برای آشفتگی زناشویی باشند، می توانند به طور غیرمستقیم و با میانجیگری حساسیت به طرد نیز بر آشفتگی زناشویی تاثیر بگذارند. بنابراین برگزاری کارگاه هایی برای آشنایی با این صفات شخصیتی ضروری می باشد؛ تا افراد قبل از شروع یک رابطه، تصمیمات منطقی بگیرند.

    کلید واژگان: آشفتگی زناشویی, صفات تاریک شخصیت, ماکیاول گرایی, سایکوپاتی, خودشیفتگ, حساسیت به طرد
    Sajjad Basharpoor*, Matineh Ebadi, Mohammad Narimani
    Introduction

    Dark traits are associated with marital distress, but the mechanisms of this relationship have not been clarified yet. The current study was conducted to investigate the mediating role of rejection sensitivity in the association between dark traits and marital distress. 

    Methods

    The method of the present study was descriptive-correlational. All of the couples of Rasht city in the summer of 2019 were constituted the statistical population of this study. Two hundred people from this statistical population were selected randomly via multistage random sampling and participated in this study. The instruments of Marital Taxon Self-Report Measure, the Short Version of Dark Triad Personality Traits, and Rejection Sensitivity Questionnaire-adults version were used for collecting data. The collected data were analyzed by Pearson correlation analysis and path analysis using SPSS23 and LISREL8.8.

    Results

    The results showed that the dark traits (Machiavellianism, psychopathy, narcissism, and rejection sensitivity) have a positive and significant effect on marital distress. The results of the fitness indexes of the model also showed that rejection sensitivity can be mediated the relations between dark traits and marital distress.

    Conclusions

    The results of this study indicate that dark traits can be a risk factor for marital distress. Furthermore, they can affect marital distress indirectly via mediating rejection sensitivity. Therefore it is necessary to hold workshops to get acquainted with these personality traits. So people can make rational decisions before starting a relationship.

    Keywords: Marital Distress, Dark Triad, Machiavellianism, Psychopathy, Narcissism, Rejection Sensitivity
  • سجاد بشرپور*، متینه عبادی

    هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علی خشونت خانگی براساس ذهن خوانی از طریق چشم و بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی با میانجی گری کیفیت رابطه زناشویی در زنان آسیب دیده بود. جامعه ‏ی‏ آماری پژوهش را کلیه‏ ی زنان متاهل آسیب دیده از خشونت خانگی شهر اردبیل در سال‏ 1400 تشکیل دادند. تعداد آزمودنی ها300 نفربود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت آنلاین در پژوهش شرکت کردند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. برای جمع‏آوری داده‏ها از پرسشنامه سنجش خشونت نسبت به زنان حاج یحیی (2002)، آزمون ذهن-خوانی از طریق چشم ها بارون- کوهن (2005)، مقیاس بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی کواتس و مسمن مور (2014) و مقیاس کیفیت زناشویی باسبی و همکاران (1995) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که متغیرهای ذهن خوانی از طریق چشم، بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی با خشونت خانگی در زنان آسیب دیده اثر مستقیم دارد؛ و این متغیرها از طریق کیفیت رابطه زناشویی با خشونت خانگی در زنان آسیب دیده اثر غیرمستقیم دارند. هم چنین برازش مدل علی خشونت خانگی در زنان آسیب-دیده با استفاده از شاخص های مختلف مورد تایید قرار گرفت.

    کلید واژگان: خشونت خانگی, ذهن خوانی از طریق چشم, بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی, کیفیت رابطه زناشویی, زنان آسیب دیده
    Sajjad Basharpoor *, Matineh Ebadi

    The aim of this study was to test a causal model of domestic violence based on mind reading through the eyes and childhood psychological maltreatment mediated by the quality of marital relationship in traumatized women. The statistical population of the study consisted of all married women traumatized by domestic violence in Ardabil in 2021. The number of subjects was 300 who were selected via convenient sampling method and participated in the study online. The research method was descriptive and correlational. To collect data, Haj-Yahia Domestic Violence Against Women Questionnaire (2002), "Reading the Mind in the Eyes'' Test of Baron and Cohen (2005), Childhood Psychological Abuse Scale of Coates and Messman-Moore (2014), and the Marital Quality Scale of Basbi et al. (1995) were used. Data analysis was performed using structural equation modeling. The results showed that the variables of mind reading through the eyes, childhood psychological maltreatment had a direct effect on domestic violence in traumatized women; And these variables through the quality of marital relationship had an indirect effect on domestic violence in traumatized women. The domestic violence in traumatized women causal model goodness of fit was also confirmed using various indicators.

    Keywords: domestic violence, Mind reading through the eyes, Childhood psychological maltreatment, quality of marital relationship, Traumatized women
  • Zohreh Hashemi *, Sanaz Eyni, Matineh Ebadi
    Background

    The comorbidity of substance use, mood disorders, and anxiety has been proven in various studies, leading to many clinical implications.

    Objectives

    This study aimed to evaluate the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) in depression and anxiety in individuals with substance use disorder.

    Methods

    This quasi-experimental study utilized a pretest-posttest design with a control group. The statistical population consisted of all people with substance abuse in Urmia in 2019, including 220 subjects. The sample consisted of 50 individuals with substance use disorders selected by purposive sampling and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group was trained in eight sessions, each lasting 90 min, based on the ACT protocol by Hayes et al. (2004), while the control group did not receive any intervention. The data were obtained using the Beck Depression Inventory and Beck Anxiety Inventory. Pretest and posttest were performed in both groups. The collected data were analyzed by multivariate analysis of covariance (MANCOVA) using SPSS23 software.

    Results

    The results showed that after controlling for the pretest effects, a significant difference was observed between the mean posttest scores of the two groups in both depression and anxiety (P < 0.05).

    Conclusions

    Acceptance and commitment therapy is an appropriate strategy to effectively improve depression and anxiety in people with substance use disorder.

    Keywords: Substance Use Disorders, Depression, Anxiety, Acceptance Commitment Therapy
  • متینه عبادی، سجاد بشرپور*، محمد نریمانی

    این پژوهش با هدف بررسی نقش فراهیجان مثبت و ماکیاول گرایی در پیش بینی پریشانی رابطه زناشویی در افراد متاهل شهر رشت انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه متاهلین شهر رشت در تابستان 1398 تشکیل دادند که تعداد 200 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از سنجه خودگزارش دهی وضعیت زناشویی تاکسون ویزمن و همکاران (MTSRM) (2009)، مقیاس فراهیجان میتمنسگرابر و همکاران (MES) (2009) و فرم کوتاه مقیاس سه صفت تاریک شخصیت جانسون و وبستر (SDTPM) (2010) استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به وسیله نرم افزار23spss تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که فراهیجان مثبت با پریشانی رابطه زناشویی، رابطه منفی و ماکیاول گرایی با پریشانی رابطه زناشویی رابطه مثبت و معنی دار دارد (01/0>P). همچنین مجموع فراهیجان مثبت و ماکیاول گرایی 8/60 درصد واریانس پریشانی  رابطه زناشویی را تبیین می کنند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که عدم آگاهی زوجین نسبت به ویژگی های شخصیتی و هیجانی خود می توانند عامل خطری برای پریشانی زناشویی باشد، بنابراین با برگزاری کارگاه های آموزشی برای زوجین می توان از شدت پریشانی زناشویی کاست.

    کلید واژگان: پریشانی رابطه زناشویی, فراهیجان مثبت, ماکیاول گرایی, افراد متاهل
    Matineh Ebadi, Sajjad Basharpoor*, Mohammad Narimani

    The aim of this study was to investigate the role of positive meta-emotion and Machiavellianism in predicting distress of marital relationships in married people in Rasht. The method of this study was descriptive-correlational. The whole couples of Rasht city in the summer of 2019 were constituted the statistical population of this study. Two hundred people from this statistical population were selected randomly by multi-stage cluster sampling and participated in this study. The instruments of Marital Taxon Self-Report Measure of Whisman and et al (MTSRM) (2009), Meta-Emotion Scale of Mitmansgruber and et al (MES) and short version of dark triad personality traits) SDTPM( of Jonason & Webster were used for gathering data. The collected data were analyzed using Pearson correlation analysis and multiple regression analysis by spss23 software. The results showed that positive meta-emotion has a negative relationship with the distress of marital relationships and Machiavellianism has a positive and significant relationship with the distress of marital relationships. Also, total positive meta-emotion and Machiavellianism explain 60.8% of the variance in distress of marital relationships. The results of this study show that the lack of awareness of couples about their personality and emotional characteristics can be a risk factor for marital distress, so holding workshops for couples can reduce the severity of marital distress.

    Keywords: distress of marital relationship, positive meta-emotion, Machiavellianism, married people
  • ساناز عینی*، مونا زیار، متینه عبادی

    پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بین اضطراب کرونا، تحریف شناختی و سرسختی روانشناختی با سلامت روان دانش آموزان در طی اپیدمی کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان مدارس دوره دوم متوسطه شهرستان آستارا در سال تحصیلی 1400-1399 در شرایط اپیدمی کرونا بود. 150 دانش آموز، به روش نمونه گیری در دسترس و از طریق برنامه مجازی شاد در پژوهش شرکت کردند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های استاندارد سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1987)، (GHQ)، اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398) (CDAS)، تحریف شناختی حمامچی و همکاران (2004) (PHI) و سرسختی روانشناختی کوباسا (1982) (ICDS) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل همبستگی و رگرسیون چندگانه و از طریق نرم افزار 23Spss  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد سلامت روان دانش آموزان با اضطراب کرونا و تحریف شناختی رابطه معنادار منفی و با سرسختی روانشناختی رابطه معنا دار مثبت داشت (01/0>P)؛ اضطراب کرونا، سرسختی روانشناختی و تحریف شناختی توانستند 54 درصد واریانس سلامت روان دانش آموزان را تبیین کنند (01/0>P). با توجه به نتایج به دست آمده، روانشناسان و مسیولین مدارسان با در نظر گرفتن ویژگی های شناختی و شخصیتی دانش آموزان می توانند در کنترل سلامت روان آنها در شرایط اپیدمی کرونا نقش حایز اهمیتی را ایفا کنند.

    کلید واژگان: اضطراب کرونا, تحریف شناختی سرسختی روانشناختی, سلامت روان, دانش آموز
    Sanaz Eyni*, Mona Ziyar, Matineh Ebadi

    The aim of this study was to investigate the predictive role of coronary anxiety, cognitive distortion, and psychological hardiness with students' mental health during the coronary epidemic. The method of the present study was descriptive and correlational. The statistical population of the present study included all high school students in the city of Astara in the academic year 2020-2021 in the context of the Corona epidemic. 150 students participated in the study by available sampling method and through Shad virtual program. The standard questionnaires of General Health Goldberg and Hiller (1987), (GHQ), Corona Disease Anxiety Scale Alipour et al. (1398), (CDAS), Interpersonal Cognitive Distortions Scale Hammachi et al. (2004), (PHI) and Psychological Hardiness Inventory Kobasa(1982), (ICDS) psychological hardiness were used to measure the research variables. The collected data were analyzed using correlation analysis and multiple regression and Spss 23 software. The results showed that students' mental health had a negative and significant relationship with coronary anxiety and cognitive distortion and a positive and significant relationship with psychological hardiness (P <0.01); Coronary anxiety, psychological hardiness, and cognitive distortion were able to explain 54% of the variance in students' mental health (P <0.01). According to the obtained results, psychologists and school officials can play an important role in controlling their mental health in the context of the corona epidemic by considering the cognitive and personality characteristics of students.

    Keywords: Corona Anxiety, Cognitive Distortion, Psychological Hardiness, Mental Health, Student
  • ساناز عینی*، علی کرمانی، صفورا کیوانلو، زهرا جاودان، متینه عبادی
    مقدمه

    با توجه به اهمیت بسیار زیاد سلامتی و جنبه‏های مختلفی از وظایف و مسئولیت‏های افراد در مشاغل پرستاری و معلمی که به صورت بالقوه می‎توانند برای آن‏ها فشارآور باشند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس ادراک شده، تعارض کار- خانواده و فرسودگی شغلی در پرستاران و معلمان شهر بندر عباس انجام شد.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی- مقایسه‎ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه پرستاران و معلمان شهر بندرعباس در نیمسال اول 1398 بود که 70 نفر پرستار و 70 نفر معلم به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده‎ها از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون و همکاران (2000) و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (1981) استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته‎ ها:

     نتایج نشان داد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه پرستاران و معلمان در متغیرهای استرس ادراک شده (85/9=F و 01/0>P)، تعارض کار- خانواده (77/14=F و 01/0>P) و فرسودگی شغلی (22/24=F و 01/0>P) وجود داشت. همچنین نتایج حاکی از آن است که میانگین نمرات گروه پرستاران در متغیرهای استرس ادراک شده، تعارض کار- خانواده و فرسودگی شغلی بالاتر از گروه معلمان است.

    نتیجه ‎گیری:

     به طور کلی، سیستم چرخشی و متغیر پرستاری باعث شده که مشکلات بیشتری در عملکرد خانوادگی و استرس کاری در مقایسه با معلمان داشته باشند؛ همچنین، فرسودگی شغلی در میان پرستاران به دلیل نبود امنیت شغلی و آینده روشن بیشتر از معلمان بود.

    کلید واژگان: استرس ادراک شده, تعارض کار- خانواده, فرسودگی شغلی, پرستار, معلم
    Sanaz Eyni*, Ali Kermani, Safura Keyvanlo, Zahra Javdan, Matineh Ebadi
    Introduction

    Due to the great importance of health and various aspects of the duties and responsibilities of individuals in the nursing and teaching professions that can potentially be stressful for them. Therefore, the present study aimed to compare perceived stress, work-family conflict and job burnout in teachers and nurses in Bandar Abbas.

    Methods

    The present study was descriptive and causal-comparative. The statistical population of the present study was all nurses and teachers in Bandar Abbas in the first half of 1398 in which 70 nurses and 70 teachers were selected by simple random sampling. Cohen et al.chr('39')s (1983) Perceived Stress Questionnaire, Carlson et al.chr('39')s Family Conflict Questionnaire (2000) and Maslash Burnout Questionnaire (1981) were used to collect data. Data were analyzed using descriptive statistics and multivariate analysis of variance (MANOVA).

    Results

    The results showed a statistically significant difference between the two groups of nurses and teachers in the variables of perceived stress (F = 9.85 and P <0.01), work-family conflict (F = 14.77 and P <0.01) and burnout. There was a job (F = 24.22 and P <0.01). The results also indicate that the mean scores of the nurses in the variables of perceived stress, work-family conflict and burnout are higher than the teachers.

    Conclusion

    In general, the rotational and variable nursing system caused that they face more problems in family functioning and work stress than teachers; Also, job burnout among nurses was higher than teachers due to lack of job security and bright future.

    Keywords: Perceived Stress, Work-Family Conflict, Job Burnout, Nurse, Teacher
  • متینه عبادی، سجاد بشرپور*، محمد نریمانی

    نارضایتی، ناسازگاری و آشفتگی در روابط زناشویی، سلامت فرد و خانواده را با مشکل مواجه ساخته و منجربه پیامدهای جبران ناپذیری در سطح جامعه خواهد شد؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی برازش مدل علی مبتنی بر آشفتگی روابط زوجی براساس فراهیجان منفی با نقش میانجی حساسیت به طرد در افراد متاهل بود. روش پژوهش حاضر نیز توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری این پژوهش را کلیه متاهلین شهر رشت در تابستان 1398 تشکیل دادند. یک نمونه200 نفری از افراد متاهل به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از سنجه خودگزارش دهی وضعیت زناشویی تاکسون (MTSRM)، مقیاس فراهیجان (MES) و پرسشنامه حساسیت به طرد- نسخه بزرگسالان (A-RSQ) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که فراهیجان منفی و حساسیت به طرد با آشفتگی روابط زوجی دارای رابطه مثبت و معنی دار بودند؛ همچنین نتایج گویای این بودند که حساسیت به طرد می تواند میانجی روابط بین فراهیجان منفی با آشفتگی روابط زوجی باشد. نتایج نشان از اهمیت فراهیجان منفی و حساسیت به طرد در پیش بینی آشفتگی روابط زوجی دارد؛ بنابراین یافته های این مطالعه ضمن گسترش ادبیات پژوهش، لزوم توجه به ویژگی های هیجانی و میان فردی در برنامه های ارتقای روابط زوجین به منظور کاهش آشفتگی های زناشویی برای روانشناسان را برجسته می کند.

    کلید واژگان: آشفتگی روابط زوجی, فراهیجان منفی, حساسیت به طرد, افراد متاهل
    Matineh Ebadi, Sajjad Basharpoor*, Mohammad Narimani

    Dissatisfaction, incompatibility, and couple relationship distress have made health of the individual and family difficult and will lead to irreparable consequences at the community level; therefore, the present study aimed to investigate fitting of the causal model based on the couple relationship distress according to negative meta-emotion with the mediating role of rejection sensitivity in married people. The method of present study was descriptive-correlational. The statistical population of this study consisted of all married people in Rasht city in the summer of 2019. Two hundred people from this statistical population were selected via multistage random sampling and participated in this research. The instruments of Marital Taxon Self-Report Measure (MTSRM), Meta-Emotion Scale (MES), and The Rejection Sensitivity RS-adult Questionnaire (A-RSQ) were used for gathering data. The results showed that negative meta-emotion and rejection sensitivity had a positive and significant relationship with the couple relationship distress. The results also showed that rejection sensitivity can mediate the relationship between negative meta-emotion and the couple relationship distress. The results indicate the importance of negative meta-emotion and rejection sensitivity in predicting the couple relationship distress. Thus, the findings of this study, in addition to expanding the research literature, highlight the necessity to pay attention to emotional and interpersonal characteristics in couplechr('39')s relationship promotion programs in order to reduce marital distress for psychologists.

    Keywords: Couple Relationship Distress, Negative Meta-Emotion, Rejection Sensitivity, Married People
  • ساناز عینی*، متینه عبادی، صغری سعادتمند، نغمه ترابی

    از آنجایی که میزان بالای تنیدگی تبعات منفی زیادی بر آینده تحصیلی دانش آموزان دارد، لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنیدگی تحصیلی براساس تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی در بین دانش آموزان تیزهوش انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوش شهرستان اردبیل در سال تحصیلی1399-1398 تشکیل داد که 170 نفر (100 پسر و 70 دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای، تنیدگی تحصیلی زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد (2009)، تفکر خلاق از پرسشنامه تفکر خلاق ولچ و مکداول (2002)، هوش هیجانی شوت (1998) و ذهن آگاهی کنتاکی (2004) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان انجام شد. نتایج حاکی از همبستگی منفی و معنادار بین متغیرهای تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی با تنیدگی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بود. همچنین نتایج نشان داد که تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی در مجموع 64 درصد از واریانس تنیدگی تحصیلی را در دانش آموزان تیزهوش را پیش بینی می کند (05/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که با افزایش تفکر خلاق، ذهن آگاهی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش می توان از شدت تنیدگی تحصیلی در آن ها کاست.

    کلید واژگان: تنیدگی تحصیلی, تفکر خلاق, ذهن آگاهی, هوش هیجانی, تیزهوش
    Sanaz Eyni *, Matineh Ebadi, Soghra Saadatmand, Naghme Torabi

    Since high levels of stress have many negative consequences on students' academic future, so the present study was conducted with the aim of predicting academic stress based on creative thinking, emotional intelligence and mindfulness among gifted students. The research method was descriptive and correlational. The statistical population of the study consisted of all male and female high school students in gifted schools in Ardabil in the academic year 2019-2020 that 170 people (100 boys and 70 girls) were selected by cluster sampling. In this study in order to collect data from instruments, academic stress Zajacova, Lynch, & Espenshade, (2009), Welch and McDowell Creative Thinking (2002), emotional intelligence (EIS) (1998) and mindfulness (KIMS) (2004). Data were analyzed using Pearson correlation test and simultaneous regression analysis. The results showed a significant negative correlation between the variables of creative thinking, emotional intelligence and mindfulness with academic stress of gifted students. The results also showed that creative thinking, emotional intelligence and mindfulness predict a total of 64% of the variance of academic stress in gifted students (p <0.05). Therefore, it can be concluded that by increasing creative thinking, mindfulness and emotional intelligence in gifted students, the severity of academic stress can be reduced.

    Keywords: Academic Stress, Creative thinking, mindfulness, emotional intelligence, Gifted
  • سجاد بشرپور*، مهران فریور، متینه عبادی

    هدف پژوهش حاضر مدل یابی علی طلاق عاطفی بر اساس صفات تاریک شخصیت با نقش میانجی عزت نفس جنسی در بین زنان شهر اردبیل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی زنان شهر اردبیل تشکیل داد که در پاییز 1398 در این شهر سکونت داشتند. تعداد 150 نفر از این افراد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از مقیاس طلاق عاطفی گاتمن، پرسشنامه سنجش صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر و پرسشنامه عزت نفس جنسی زینا و اسچوارز استفاده شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که صفات تاریک شخصیت ماکیاولگرایی، سایکوپاتی و خودشیفتگی اثر مثبت و معنی داری و عزت نفس جنسی اثر منفی و معنی دار بر طلاق عاطفی دارند. همچنین صفات تاریک شخصیت علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیر مستقیم و از طریق میانجی گری عزت نفس جنسی نیز بر طلاق عاطفی اثر گذار می باشد؛ که با توجه به مقدار آماره VAF مشاهده گردید که 5/36 درصد از تاثیر ماکیاول گرایی بر طلاق عاطفی، 7/31 درصد از تاثیر خودشیفتگی بر طلاق عاطفی و 5/34 درصد از تاثیر سایکوپاتی بر طلاق عاطفی از طریق عزت نفس جنسی می تواند تبیین گردد. نتایج مطالعه حاضر اهمیت مداخلات هدفمند معطوف به تغییر یا تعدیل صفات تاریک شخصیت و تقویت عزت نفس جنسی برای پیشگیری یا کاهش طلاق عاطفی را خاطر نشان می کند.

    کلید واژگان: طلاق عاطفی, صفات تاریک شخصیت, عزت نفس جنسی, زنان
    Sajjad Basharpoor *, Mehran Farivar, Matineh Ebadi

    The purpose of the present study was to investigate the causal modeling of affective divorce based on the dark personality traits with the mediating role of sexual self-esteem among women in Ardabil. The statistical population of this study was all women in Ardabil who lived in this city in the autumn of 2019. One hundred and fifty women were selected randomly via clustering sampling method and participated in the study. The research method of present study was a descriptive- correlation. Gottman's Emotional Divorce Scale, Johnson & Webster's Dark Personality Assessment Questionnaire and Zeanah and Schwarz's Sexual Self-Esteem Questionnaire were used to collect data. The collected data were analyzed using structural equation modeling (SEM). The results showed that the dark personality traits of machiavellianism, psychopathy and narcissism have a positive and significant effect and sexual self-esteem has a negative and significant effect on emotional divorce. In addition to the direct effect, dark personality traits also indirectly affect emotional divorce through the mediation of sexual self-esteem. According to the VAF statistics, it was observed that 36.5% of the effect of Machiavellianism on emotional divorce, 31.7% of the effect of narcissism on emotional divorce and 34.5% of the effect of psychopathy on emotional divorce can be explained through sexual self-esteem. The results of the present study highlight the importance of purposeful interventions aimed at changing or modifying dark personality traits and strengthening sexual self-esteem to prevent or reduce emotional divorce.

    Keywords: affective divorce, Dark Personality Traits, Sexual Self-Esteem, Women
  • ساناز عینی*، متینه عبادی، زهره هاشمی
    اهداف

     کارکنان حوزه مراقبت های بهداشتی که درگیر مبارزه با کرونا هستند در معرض میزان بالایی از حالات افسردگی و اضطراب قرار دارند؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا در پرستاران بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و حس انسجام بود.

    مواد و روش ها

    روش این پژوهش، روش همبستگی، از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان ها و درمانگاه های شهر رشت در سال 1399 بودند. دویست نفر به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده و پرسش نامه حس انسجام فرم سیزده ماده ای بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد.

    یافته ها

    اضطراب کرونا در پرستاران با حمایت اجتماعی ادراک شده (0/03>β=-0/581 ، P) و حس انسجام (0/001>β=-0/672 ، P) رابطه منفی و معناداری داشت. حمایت اجتماعی ادراک شده و حس انسجام 42 درصد از واریانس نمرات اضطراب کرونا در پرستاران را پیش بینی کردند (0/01>P).

    نتیجه گیری

    بنابراین، حمایت اجتماعی ادراک شده و حس انسجام نقش مهمی در میزان اضطراب کرونا پرستاران ایفا می کنند؛ بنابراین آموزش پرستاران در زمینه افزایش حس انسجام جهت توانمندسازی و اجرای برنامه های حمایتی قابل درک برای آن ها پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: ویروس کرونا, اضطراب, حس انسجام, حمایت اجتماعی ادراک شده, پرستار
    Sanaz Eyni*, Matineh Ebadi, Zohreh Hashemi
    Objectives

     Healthcare workers involved in the fight against corona are at high risk for depression and anxiety; therefore, this study aimed to predict Corona anxiety in nurses based on perceived social support and a sense of coherence.

    Methods

    The research method was descriptive and correlational. The present study’s statistical population consisted of all nurses working in hospitals and clinics in Rasht, employed in 2020, and 200 people participated in the survey online and through virtual networks. Data collection tools included the Corona anxiety Scale, Multidimensional Scale of Perceived Social Support, and Sense of Coherence Inventory-(SOC)13 Scale. Data were analyzed using the Pearson correlation test and simultaneous regression analysis using SPSS V. 23 software.

    Results

    Corona anxiety in nurses had a negative and significant relationship with perceived social support (β=-0.581; P<0.03) and sense of coherence(β=-0.672; P<0.001). Perceived social support and a sense of coherence of 42% of variance predicted Corona anxiety scores in nurses (P<0.01).

    Conclusion

    Therefore, perceived social support and a sense of coherence play an essential role in nurses’ Corona anxiety. Therefore, educating nurses to increase the understanding of cohesion to empower and implement understandable support programs is recommended.

    Keywords: Coronavirus, Sense of coherence, Social support, Nurse
  • ساناز عینی، محمد نریمانی*، صغری سعادتمند، متینه عبادی
    درگیر شدن در تعارض و اختلافات زناشویی در دوران پر تنیدگی بارداری، دارای اثرات فراوانی است که می توان با گسترش بهزیستی روان شناختی زنان باردار، آن ها را در برابر تنش های روانی پایدار کرد، ازاین روی هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تعارض زناشویی بر نگرانی های دوران بارداری با نقش میانجی گر بهزیستی روان شناختی بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری همه زنان باردار 18-40 ساله مراجعه کننده به دفتر پزشک کارآزمودگان زنان و زایمان، بیمارستان ها و مراکز بهداشت شهر مشهد در نیمه نخست سال 99-98 بود؛ نمونه آماری شمار 150 زن باردار است که به روش نمونه گیری در دسترس و بر پایه جدول مورگان انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد تعارضات زناشویی بازنگری شده- 54 پرسشی (1388)، پرسشنامه نگرانی های دوره بارداری (آلدرسی و لین، 2011) و همچنین پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 2002) استفاده شد. داده های جمع آوری شده، با به کارگیری مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) به وسیله نرم افزار Spss23 و Lisrel 8.8 تجزیه وتحلیل شد.  نتایج نشان داد با توجه مقادیر ضریب مسیر و T، تعارض زناشویی بر نگرانی دوران بارداری اثر مستقیم و معنادار دارد (68/0 و 48/7=T)؛ به عبارت دیگر هرچقدر تعارض زناشویی بالا رود نگرانی هم بالا می رود (01/0>P). از سویی نتایج پژوهش نشان داد تعارض با بهزیستی روان شناختی اثر معکوس دارد (69/0- و 82/7-=T)؛ یعنی هرچقدر تعارض بالا رود بهزیستی روان شناختی پایین می آید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که تعارض زناشویی افزون بر اینکه می تواند عامل خطری برای نگرانی های دوران بارداری باشند، می تواند از راه بهزیستی روان شناختی اثر غیرمستقیمی بر تراز نگرانی های دوران بارداری بگذارد.
    کلید واژگان: نگر انی, تعارض زناشویی, بهزیستی روانشناختی, بارداری
    Sanaz Eyni, Mohammad Narimani *, Soghra Saadatmand, Matineh Ebadi
    Having marital conflict during a stressful pregnancy has significant effects that can be made resistant to psychological stress by expanding the psychological well-being of pregnant women, so this study aimed to investigate the effect of marital conflict on prenatal concerns with the mediating role of psychological well-being.  The method of the present study was descriptive - correlational. The statistical population of the study was all pregnant women aged 18-40 years in Mashhad who referred to office gynecology, hospitals, and health centers in the first half of 2019-2020. The statistical sample consisted of 150 pregnant women who selected and investigated via a convenient sampling method and according to Morgan's table. To collect the data, the Revised Marital Conflicts Standard Questionnaire- 54-questions (2009), Prenatal Concerns Questionnaire (Alderdice and Lynn, 2011), and Psychological Well-being Questionnaire (Ryff, 2002) were used. The collected data analyzed by Structural Equation Modeling (SEM) using SPSS  and Lisrel software. The results showed that according to the values ​​of the path coefficient and T, the marital conflict has a direct and significant effect on prenatal concerns (T = 7.48 and T = 0.68). In other words, the higher the level of marital conflict, the higher the concerns (P <0.01); moreover, the finding of this research showed that conflict with psychological well-being has the opposite effect (T= 7.82 and T= -0.69).  That is, the higher the conflict, the lower the level of psychological well-being. According to the results of the study, it can be said that marital conflict, in addition to being a risk factor for prenatal concerns, can indirectly affect the level of prenatal concerns through psychological well-being.
    Keywords: concern, marital conflict, psychological well-being, pregnancy
  • ساناز عینی*، نغمه ترابی، متینه عبادی، علی کرمانی
    هدف

    مصرف مواد مخدر یکی از قابل بحث ترین مسایلی است که قشر نوجوانان و جوانان را درگیر کرده است. به همین جهت هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد مخدر براساس خودبیگانگی تحصیلی، هیجان های تحصیلی منفی و خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان پسر بود.

    روش

    روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان رشت در سال تحصیلی 99-1398بود. از میان آن ها، 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش، پرسشنامه گرایش به اعتیاد (وید و همکاران، 1992)، پرسشنامه از خودبیگانگی تحصیلی (دیلون و گروات، 1976)، مقیاس خودکارآمدی عمومی (شوآرتزر و جروسلم، 1979) و پرسشنامه هیجان تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) استفاده شدند.

    یافته ها

    گرایش به سوءمصرف مواد مخدر با خود بیگانگی تحصیلی و هیجان های تحصیلی منفی رابطه مثبت و معنادار و با خودکارآمدی عمومی رابطه ی منفی و معناداری در دانش آموزان داشت. خودبیگانگی تحصیلی، هیجان های تحصیلی منفی و خودکارآمدی عمومی 62 درصد از واریانس گرایش به سوءمصرف موادمخدر در دانش آموزان را پیش بینی کردند.

    نتیجه گیری

    می توان بیان کرد که مدیران مدارس می توانند با سنجش سه متغیر ذکر شده در این پژوهش از تمایلات دانش آموزان به مصرف مواد مخدر آگاه گردیده و برنامه های مدیریتی و پیشگیری لازم را اجرا نمایند.

    کلید واژگان: گرایش به سوءمصرف مواد مخدر, از خودبیگانگی تحصیلی, هیجان های تحصیلی منفی, خودکارآمدی عمومی
    Sanaz Eyni*, Naghmeh Torabi, Matineh Ebadi, Ali Kermani
    Objective

    Drug use is one of the most controversial issues affecting adolescents and the youth. Accordingly, the purpose of this study was to predict the tendency to drug abuse based on academic alienation, negative academic emotions, and general self-efficacy in male students.

    Method

    This study was descriptive-correlational and the statistical population of the present study was all male senior high school students in Rasht in the academic year 2019-2020. Among them, 200 students were selected by multi-stage cluster sampling. In this study, the Addiction Tendency Questionnaire (Weed et al., 1992), the Educational Alienation Questionnaire (Dillon & Grout, 1976), the General Self-Efficacy Scale (Schwartzer and Jerusalem, 1979), and the Achievement Emotion Questionnaire (Pekrun et al., 2005) were used.

    Results

    Tendency to drug abuse had positive and significant relationships with academic alienation and negative academic emotions, and negative and significant relationship with general self-efficacy in students. Academic alienation, negative academic emotions, and general self-efficacy predicted 62% of the variance of tendency to drug abuse in students.

    Conclusion

    It can be stated that by measuring the three variables mentioned in this study, school principals can be aware of studentschr('39') tendencies to use drugs and implement the necessary management and prevention programs.

    Keywords: Tendency to drug abuse, Academic alienation, Negative academic emotions, General self-efficacy
  • ساناز عینی*، متینه عبادی، نغمه ترابی
    مقدمه

    با توجه به شیوع ویروس کرونا در بین مردم به ویژه کشورهای آسیب دیده که باعث ایجاد اضطراب شده است؛ هدف پژوهش حاضر مدل یابی علی اضطراب کرونا در دانشجویان براساس خوش بینی و تاب آوری با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده بود.

    روش بررسی

    روش پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند را تشکیل می داد که 300 نفر به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علیپور و همکاران، 1398)، پرسشنامه جهت گیری زندگی (شیر و کارور، 1992)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای Spss23 و 8.8 Lisrel انجام شد.

    یافته ها

    براساس نتایج بدست آمده مدل علی رابطه بین خوش بینی، تاب آوری، حمایت اجتماعی ادراک شده و اضطراب کرونا دانشجویان براساس شاخص های مختلف برازش تایید شد. خوش بینی، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده بر میزان اضطراب کرونا دانشجویان اثر مستقیم دارند؛ همچنین خوش بینی و تاب آوری از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده بر اضطراب کرونا دانشجویان تاثیر غیرمستقیم دارد (05/0>P).

    بحث و نتیجه گیری

    بنابراین، خوش بینی، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده نقش مهمی در میزان اضطراب کرونا دانشجویان ایفا می کنند و هدف قرار دادن این سه مولفه به وسیله درمان های روان شناختی، می تواند در کاهش اضطراب کرونا دانشجویان موثر باشد.

    کلید واژگان: ویروس کرونا, کوید-19, اضطراب, خوش بینی, حمایت اجتماعی
    Sanaz Eyni*, Matineh Ebadi, Naghmeh Torabi
    Background

    Due to the prevalence of coronavirus among people, especially the affected countries, which has caused anxiety, the aim of the present study was to investigate the causal modeling of Corona anxiety in students based on optimism and resilience with the mediating role of perceived social support.

    Materials and Methods

    The research method was descriptive and structural equations. The statistical population of the present study consisted of all students of University of Mohaghegh Ardabili who were studying in the academic year of 2009-2010, when 300 people participated in the research online and through virtual networks. Data collection tools included Corona Anxiety Scale (Alipour et al., 2020), Life Orientation Test (Scheier & Carver, 1992), Resilience Scale (Conner & Davidson, 2003) and Multidimensional Scale of Perceived Social Support (Zimet et al., 1988). Data were analyzed using structural equation modeling using Spss23 and Lisrel 8.8 software.

    Results

    Based on the results, the causal model confirmed the relationship between optimism, resilience, perceived social support and Corona anxiety in students based on different fitness indices. Optimism, resilience and perceived social support have a direct effect on the Corona anxiety in students; also, Optimism and resilience has an indirect effect on the Corona anxiety in students through perceived social support (P <0.05).

    Conclusion

    Therefore, optimism, resilience and perceived social support play an important role in the Corona anxiety in students and targeting these three components by psychological therapies can be effective in reducing the Corona anxiety in students.

    Keywords: Coronavirus, COVID19, Anxiety, Optimism, Social Support
  • ساناز عینی*، متینه عبادی، نغمه ترابی

    با توجه به اثرات جبران ناپذیر اپیدمی کروناویروس بر دانشجویان؛ هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک-شده در رابطه بین حس انسجام و تاب آوری با اضطراب کرونا دانشجویان علوم پزشکی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند را تشکیل می داد که 300 نفر به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای جمع-آوری اطلاعات شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، پرسشنامه حس انسجام فرم 13 ماده ای (آنتونووسکی، 1987)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای Spss23 و  Lisrel8.8انجام شد. براساس نتایج به دست آمده مدل علی رابطه بین حس انسجام، تاب آوری، حمایت اجتماعی ادراک شده و اضطراب کرونا دانشجویان براساس شاخص-های مختلف برازش تایید شد. حس انسجام، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده بر میزان اضطراب کرونا دانشجویان اثر مستقیم دارند؛ همچنین حس انسجام و تاب آوری از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده بر اضطراب کرونا دانشجویان تاثیر غیرمستقیم دارد (05/0>P)؛ بنابراین، حس انسجام، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده نقش مهمی در میزان اضطراب کرونا دانشجویان ایفا می-کنند و هدف قرار دادن این سه مولفه به وسیله درمان های روان شناختی، می تواند در کاهش اضطراب کرونا دانشجویان موثر باشد.

    کلید واژگان: اضطراب کرونا, خوش بینی, تاب آوری, حمایت اجتماعی ادراک شده, دانشجو
    Sanaz Eyni *, Matineh Ebadi, Naghme Torabi

    Due to the prevalence of coronavirus among people, especially the affected countries, which has caused anxiety, the aim of the present study was to investigate the causal modeling of Corona anxiety in students based on optimism and resilience with the mediating role of perceived social support. The research method was descriptive and structural equations. The statistical population of the present study consisted of all students of University of Mohaghegh Ardabili who were studying in the academic year of 2009-2010, when 300 people participated in the research online and through virtual networks. Data collection tools included Corona Anxiety Scale (Alipour et al., 2020), Life Orientation Test (Scheier & Carver, 1992), Resilience Scale (Conner & Davidson, 2003) and Multidimensional Scale of Perceived Social Support (Zimet et al., 1988). Data were analyzed using structural equation modeling using Spss23 and Lisrel 8.8 software. Based on the results, the causal model confirmed the relationship between optimism, resilience, perceived social support and Corona anxiety in students based on different fitness indices. Optimism, resilience and perceived social support have a direct effect on the Corona anxiety in students; also, Optimism and resilience has an indirect effect on the Corona anxiety in students through perceived social support (P <0.05). Therefore, optimism, resilience and perceived social support play an important role in the Corona anxiety in students and targeting these three components by psychological therapies can be effective in reducing the Corona anxiety in students.

    Keywords: Corona Anxiety, Optimism, Resilience, Perceived Social Support, Student
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • متینه عبادی کسبخی
    متینه عبادی کسبخی
    دانش آموخته ارشد روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال