به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mehdi abdollahi

  • ابوذر فلاح زاده، مهدی عبدالهی*، هادی واسعی
    انسان در اثر ضعف إدراک، و از سوی دیگر غرور و هوس و تکبر، تنها همین ظاهر حیات دنیا را می بیند و در اثر پرداختن به مظاهر و اشتغال به کثرات این عالم، از عالم ملکوت و آنچه برای او در آن عوالم مهیا شده غافل مانده و آن قابلیت ها و استعدادهای خداوندی را برای همیشه با خود دفن خواهد کرد. در این راستا هدف تحقیق حاضر سیر توحیدی انسان در اندیشه علامه طهرانی بود که با روش کتابخانه ای و اسنادی انجام شد. یافته ها نشان داد مرحوم علامه طهرانی معتقدند که نوع افراد بنی آدم، کال و نارس از دنیا می روند. میوه کال غیرقابل استفاده است؛ نه طعم و مزه ای دارد و نه خاصیتی، و قابل خوردن نیست.» یعنی انسانی که قابلیت دارد مظهر اسماء و صفات حسنای حضرت پروردگار شود و بر مسند خلافت إلهی تکیه زند، با لذت های حسی خود را از إدراکات عقلیه محروم و در ویرانه های این عالم حبس میکند. تنها راه وصول به معرفت و ذوق شهد شیرین لقاء حضرت پروردگار، همان فناء و اندکاک جبل انانیت، و طنین اندازشدن سروش توحیدی إنی انا الله رب العلمین در طور قلب سالک است، و تا آن زمان که ذره ای ازبقایای وجود و انانیت باشد همواره سالک از قرب و نزدیکی به سرادق حضرت احدیت رانده می شود.
    کلید واژگان: سیرتوحیدی, انسان, علامه طهرانی, عالم ملکوت, اخلاق اسلامی
    Abouzar Fallahzadeh, Mehdi Abdollahi *, Hadi Vasei
    Due to weakness of understanding, and on the other hand, pride, lust and arrogance, man sees only this appearance of worldly life, and as a result of dealing with the manifestations and preoccupation with the abundance of this world, he remains oblivious to the world of the kingdom and what is prepared for him in those worlds. And he will bury those abilities and talents of God with him forever. In this regard, the aim of the present research was the monotheistic course of man in the thought of Allameh Tehrani, which was done with library and documentary methods. The findings showed that the late Allameh Tehrani believed that the type of human being, old and premature, will die. Kal fruit is unusable; It has no taste and no characteristic, and it cannot be eaten." That is, a person who has the ability to become the embodiment of the good names and attributes of the Lord and rely on the divine caliphate, deprives himself of rational understanding with sensual pleasures and locks himself in the ruins of this world. The only way to reach the knowledge and taste of the sweet nectar of the meeting of the Lord is the death and smallness of the mountain of selfishness, and the resounding of the monotheistic chant, "I am God, the Lord of the Worlds" in the form of a seeker's heart, and until such time as there is a particle of the remains of existence and selfishness,
    Keywords: Sir Touhidi, Insan, Allameh Tehrani, Alem Malkut, Islamic Ethics
  • محسن کاظمی، سید مهدی اجاق*، مهدی عبدالهی، علیرضا عالیشاهی
    در این کار از مزایای استفاده همزمان از رویکرد بیوریفاینری و بهینه سازی برای دست یابی به کارایی فرآیند کل مطلوب استفاده شد. ابتدا از فرآیند تغییر pH قلیایی کمک شده با التراسونیک و بهینه سازی آن به منظور کمک به بیشینه کردن درصد بازدهی استخراج و شاخص سفیدی پروتئین های عضله فانوس ماهی گونه B. pterotum استفاده شد. استراتژی بهینه انتخاب شده با مشخصات بدین شرح؛ نسبت حلال به جامد ml g-1 6، pH انحلال 5/11، توان التراسونیک W 310 ؛ و pH ترسیب 8/5 و با مطلوبیت 84/0؛ بازدهی 53 درصد و شاخص سفیدی 81/76 را ارائه کرد. از این پروتئین در ترکیب با کلاژن هیدرولیز شده در تهیه ژل های حرارتی استفاده شد. نتایج نشان داد ژل حاصل از پروتئین ایزوله نیروی شکست و تغییر شکل را به ترتیب در حدود 123 g و 12/10 میلی متر ارائه کرد. افزودن کلاژن هیدرولیز شده سبب بهبود نیروی شکست (تا سطح 2% وزنی/وزنی) و مقدار تغییر شکل (تا سطح 10% وزنی/وزنی) شد. کلاژن هیدرولیز شده همچنین تا حدودی بر ویژگی های رنگ و شاخص سفیدی و همچنین بر ظرفیت نگهداری آب در ژل ها اثر مثبت داشت. بنابراین می توان عنوان کرد با اتخاذ یک تکنیک جدید استخراج مثل التراسونیک در کنار فرآیند تغییر pH و متعاقبا بهینه سازی آن و همچنین استفاده از رویکرد بیوریفانری به منظور استفاده همزمان از پروتئین های عضله و بافت پیوندی موجود در زیست توده ماهی؛ می توان گامی مهم در جهت حرکت به سمت scale-up (صنعتی کردن مقیاس تولید)کردن فرآیند برداشت.
    کلید واژگان: پروتئین, تغییرph, التراسونیک, بهینه سازی, ژل
    Mohsen Kazemi, Seyed Mahdi Ojagh *, Mehdi Abdollahi, Alireza Alishahi
    Here the advantages of employing a biorefinery approach in conjunction with optimization techniques were utilized to attain high overall process efficiency. Initially, an alkaline pH-shift process assisted by ultrasonic and its subsequent optimization were employed to maximize the extraction yield and whiteness index of muscle proteins isolated from lanternfish (B. pterotum). The optimal strategy was determined as follows: 6 mL g-1, pH1 (solubilization) 11.5, 310 W, and pH2 (precipitation) 5.8 with desirability of 0.84. Collagen hydrolysate was obtained from the connective tissue-containing sediment residue emerging during pH-shift process. The optimal isolated protein (OIP) was utilized to produce heat-set gels in combination with collagen hydrolysate. Breaking force and deformation of the OIP gel were measured at 123 (g) and 10.12 (mm) respectively. Collagen hydrolysate made breaking force (up to 2% w/w) and deformation (up to 10% w/w) improved and had positive effects on color characteristics (especially whiteness index) as well as water holding capacity. Hence, it can be concluded that the integration of a novel extraction technique such as ultrasonic with pH-shift process followed by optimization, as well as concurrent utilization of muscle and connective tissue proteins through a biorefinery approach; provides a significant advancement towards scaling up the extraction process.
    Keywords: Protein, Ph-Shift, Ultrasonic, Optimization, Gel
  • اعظم صیامیان، سید مهدی اجاق*، مهدی عبدالهی، علیرضا عالیشاهی
    در این تحقیق، مقایسه تاثیر افزودن نانوذرات (رس، کیتوزان، تیتانیوم دی اکسید و نانوسلولز باکتریایی) به صورت جداگانه بر خواص فیزیکی، مکانیکی و ظاهری فیلم تهیه شده از پروتیین فانوس ماهی مورد بررسی قرار گرفت. برای تهیه فیلم های نانوکامپوزیتی، نانوذرات به صورت مجزا در دو سطح 1 و 3% به محلول فیلم پروتیین استخراج شده از فانوس ماهی اضافه شدند. نتایج نشان داد با افزودن نانوذرات در بستر پلیمر، مقاومت کششی در همه فیلم ها افزایش قابل توجهی نشان داد. ازدیاد طول در نقطه شکست در فیلم های حاوی نانوذرات رس، تیتانیوم دی اکسید و سلولز به شکل معنی دار افزایش یافت و میزان نفوذپذیری به بخار آب در فیلم های حاوی نانوذرات (رس، سلولز و تیتانیوم دی اکسید) بهبود یافت. همچنین رطوبت فیلم ها با افزودن نانوذرات افزایش و مقادیر حلالیت نیز به جز در مورد نانوذرات سلولز در بقیه فیلم های حاوی نانوذره افزایش قابل توجه نشان داد. کدورت فیلم ها نیز با افزودن نانوذرات افزایش یافت.
    کلید واژگان: فانوس ماهی, نانورس, نانوکیتوزان, نانو تیتانیوم دی اکسید, نانوسلولز باکتریایی
    Azam Siyamiyan, Seyed Mahdi Ojagh *, Mehdi Abdollahi, Alireza Alishahi
    In this research, the comparison of the effect of adding nanoparticles (clay, chitosan, TiO2 and bacterial nanocellulose) separately on the physical, mechanical and optical properties of the film prepared from the lantern fish protein was investigated. To prepare nanocomposite films, nanoparticles were added separately at 1 and 3% levels to the protein film solution extracted from the lantern fish. The results showed that with the addition of nanoparticles in the polymer substrate, the tensile strength of all films showed a significant increase. Elongation at breaking point in films containing nanoparticles of clay, TiO2 and bacterial cellulose increased significantly and the water vapor permeability improved in films containing nanoparticles (clay, cellulose and TiO2). Also, the moisture content of the films increased with the addition of nanoparticles and the solubility values showed a significant increase in the rest of the films containing nanoparticles, except for cellulose nanoparticles. The opacity of the films also increased with the addition of nanoparticles.
    Keywords: : lantern fish, nano-clay, nano-chitosan, nano-titanium dioxide, bacterial nano-cellulose
  • علی علیزاده*، مهدی عبدالهی، محمد فولادچنگ
    در این پژوهش، اثر ذرات ZrO2 و TiO2 بر رفتار سایشی و سختی پوشش های Ni-P ایجادشده روی فولاد st37 به روش آبکاری الکترولس بررسی شد. بدین منظور ابتدا پوشش های کامپوزیتی Ni-P-ZrO2 در پنج غلظت متفاوت 1 تا 5 گرم بر لیتر ذره ZrO2 رسوب داده شد و پس از بررسی بهترین نمونه ازلحاظ سختی، تاثیر ذرات TiO2 در پنج غلظت 1 تا 5 گرم بر لیتر تقویت کننده در کنار ذرات ZrO2، بررسی گردید. تمام پوشش ها به مدت 1 ساعت در دمای 400 درجه سانتی گراد عملیات حرارتی شدند. مقاومت به سایش و ضریب اصطکاک پوشش ها با آزمون پین روی دیسک مورد ارزیابی قرار گرفت. سطح و مقطع پوشش ها و هم چنین سطوح سایش با استفاده از میکروسکوپ الکترون روبشی (SEM) مجهز به EDS موردبررسی قرار گرفت. آزمون پراش پرتوایکس (XRD) نیز برای بررسی هم نشست ذرات تقویت کننده و تغییرات فازی در پوشش انجام شد. نتایج نشان داد که عملیات حرارتی منجر به افزایش زبری پوشش می شود. مشخص شد که افزایش غلظت ذرات ZrO2 در حمام از g/l 1 به g/l 3 منجر به بهبود سختی پوشش شده و استفاده از TiO2 تا g/l 2 در کنار ZrO2 منجر به بهبود سختی پوشش Ni-P-ZrO2 خواهد شد، به طوری که سختی از 702 ویکرز در نمونه Ni-P-ZrO2(3g/l) به 813 ویکرز در نمونه Ni-P-ZrO2(3g/l)-TiO2 (2 g/l) افزایش می یابد. نتایج همچنین نشان داد که پوشش کامپوزیتی Ni-P-ZrO2(3g/l)-TiO2 (2 g/l) عملیات حرارتی شده دارای بالاترین ضریب اصطکاک می باشد.
    کلید واژگان: الکترولس نیکل, پوشش کامپوزیتی Ni-P-ZrO2-TiO2, زیرکونیا, تیتانیا, سختی
    Ali Aliadeh *, Mehdi Abdollahi, Mohammad Fuoladchang
    In this study, the effects of zirconia and titania particles on the abrasion behavior and hardness of Ni-P and Ni-P-ZrO2 coatings on ST37 substrate by electroless technique were investigated. For this purpose, Ni-P-ZrO2 composite coatings were precipitated at five different concentrations of 1 to 5 g/l of reinforcing particle, and then, after examining the best specimen in terms of hardness, the effect of TiO2 particles in five concentrations of 1 to 5 g/l was studied as a booster alongside ZrO2 particles. The coatings were heat-treated for 1 hour at 400 °C. Resistance to wear and friction coefficient of coatings were evaluated by pin on disk test. The surface and cross-section of coatings, as well as the abrasion lines, were examined using a scanning electron microscope (SEM) equipped with an EDS test. The X-ray diffraction (XRD) test was also used to examine the coprecipitation of the reinforcing particles and phase transformations in the coatings. The results showed that the heat treatment resulted in increased hardness. Also, increasing the concentration of ZrO2 particles in the bath from 1 g/l to 3 g/l resulted in improved hardness of the coating and the use of TiO2 up to 2 g/l along with ZrO2 resulted in improved Ni-P-ZrO2 coating hardness, so that increasing TiO2 concentration to 2 g/l resulted in an increase in the hardness from 702 HV0.1 in the Ni-P-ZrO2 (3 g/l) sample to 813 HV0.1 in the Ni-P-ZrO2 (3 g/l) -TiO2 (2 g/l) sample.
    Keywords: Electroless Nickel, composite coating of Ni-P-ZrO2 -TiO2, zirconia, Titania, Hardness
  • علی علیزاده*، شهاب پلویی، محمدرضا زحمتکش، مهدی عبدالهی

    در این پژوهش، کامپوزیت های زمینه آلومینیومی با الیاف پیوسته کربن و شیشه با استفاده از آلیاژ آلومینیومی 356A به عنوان زمینه و الیاف کربن 300T و الیاف شیشه E-glassبه عنوان تقویت کننده طی فرآیند ریخته گری کوبشی تولید شدند. بدین منظور ابتدا الیاف کربن، با استفاده از روش الکترولس، به وسیله ی لایه ای از نیکل - فسفر پوشش دهی گردید. سپس لوله ی آلیاژی آلومینیوم 356A و لوله های کامپوزیتی با 30 درصد وزنی الیاف کربن پوشش دهی شده و بدون پوشش و 30، 40، 50 و 60 درصد وزنی الیاف شیشه در فشار 75 مگاپاسکال و دمای 500 درجه سانتی گراد ریخته گری شدند و پس از فرآیند ریخته-گری، ریزساختار نمونه های کامپوزیتی و خواص مکانیکی آن مورد بررسی قرار گرفتند. پوشش نیکل - فسفر بر روی الیاف کربن تاثیر بسزایی در ترشوندگی الیاف کربن با مذاب آلومینیومی و درنتیجه نفوذ بهتر مذاب آلومینیوم درون الیاف کربن داشت. سختی لوله های کامپوزیتی با 50 درصد وزنی الیاف شیشه حدودا به 2 برابر لوله آلیاژی بود و چگالی با افزایش درصد وزنی الیاف تا 5/9 درصد کاهش پیدا کرد. بالاترین استحکام خمشی، Mpa 82/340 و مربوط به لوله ی کامپوزیتی تقویت شده با 40 درصد وزنی الیاف شیشه بود. استحکام کششی لوله ی کامپوزیتی با 30 درصد وزنی الیاف کربن با افزایش 76 درصدی نسبت به لوله آلیاژی، بیشترین استحکام کششی را داشت. مکانیزم غالب در شکست لوله ی کامپوزیتی تقویت شده با الیاف کربن، خروج الیاف و در شکست لوله های کامپوزیتی تقویت شده با الیاف شیشه، برش الیاف بود.

    کلید واژگان: الیاف کربن, الیاف شیشه, پوشش نیکل-فسفر, ریخته گری کوبشی, آزمون نول
    Ali Aliadeh *, Shahab Poloee, Mohammadreza Zahmatkesh, Mehdi Abdollahi

    In this research, aluminum matrix reinforced with continuous carbon and glass fibres composite were produced using A356 aluminum alloy as the matrix, and T300 carbon fiber and E-glass as the reinforcement during the squeeze casting process. Carbon fibers were first coated with a layer of nickel-phosphorus using the electroless method. Then, aluminum alloy 356 pipe and composite pipes with 30 weight percent of carbon fibers and 30,40,50 and 60 weight percent of glass fibers were cast at 75 MPa and 500 °C. After casting, the microstructure, and mechanical properties of composite samples were investigated. Nickel-phosphorus coating on carbon fibers has a significant effect on the wettability of carbon fibers with aluminum melt and thus the penetration of aluminum melt into carbon fibers. The hardness of composite pipes reached approximately 2 times that of alloy pipe and the density decreased to 9.5% with increasing weight percent of fibers. The highest bending strength was obtained at 340.82 MPa, which is related to the reinforced composite pipe with40 weight percent of glass fibers. Tensile strength was measured by the nol ring test, in which a composite tube with 30 weight percent of carbon fiber had the highest tensile strength with a 76% increase over the alloy pipe. The predominant mechanism in the failure of carbon fiber-reinforced composite pipe was fiber pull-out and in the failure of glass-fiber-reinforced composite pipes, the fibers were cut.

    Keywords: Carbon fibers, Glass fibers, Nickel-phosphorus coating, Squeeze casting, Nol ring test
  • شهاب نقدی، مسعود رضایی*، مهدی عبدالهی، مهدی طبرسا

    در مطالعه حاضر پلی ساکارید سولفاته از پوست ماهی قزل آلا توسط آنزیم پپسین استخراج شد و آنالیزهای FTIR، کربوهیدرات، سولفات، یورونیک اسید و پروتیین آن انجام شد. نتایج آنالیز شیمیایی پلی ساکاریدهای استخراج شده نشان داد که بازده استخراج 02/0 ±23/3% بود، همچنین درصد کربوهیدارت و پروتیین نمونه به دست آمده 56/2 ±03/57، 43/0 ±78/7 بود. همچنین مقدار سولفات و یورونیک اسید به ترتیب 77/0 ±54/6 و 43/0 ±86/3 بود. نتایج طیف سنجی مادون قرمز نشان داد یک پیک پهن در ناحیه 3350 تا cm-1 3450 مربوط به گروه -OH و باند خمشی سولفات S=O در ناحیه cm-1 1245 ظهور پیدا کرد. یک روند افزایشی و معنی دار در غلظت های مختلف مورد استفاده برای تست DPPH مشاهده شد (p<0.05) که بالاترین قدرت خنثی کنندگی (85/38%) در غلظت 2 میلی گرم/ میلی لیتر مشاهده شد. بالاترین درصد شلاته کنندگی رادیکال ABTS در غلظت 4 میلی گرم بر میلی لیتر آب مقطر با درصد (70/71%) مشاهده شد (p<0.05). نتایج شلاته کنندگی یون های فروزین پلی ساکارید استخراج شده نشان داد که بالاترین درصد شلاته کنندگی 43/98% بود (p<0.05). ظرفیت کف کنندگی، خواص پایداری کف و ظرفیت امولیسیون کنندگی نمونه مورد مطالعه حاکی از یک روند افزایشی با افزایش غلظت نمونه بود (p<0.05) و غلظت 10% پلی ساکارید سولفاته استفاده شده بالاترین درصد کف کنندگی (22/72%) و پایداری کف (22/62%) را از خود نشان داده است (p<0.05). خاصیت امولیسیون کنندگی پلی ساکارید سولفاته استخراج شده در برابر روغن سویا در تمامی غلظت های استفاده شده بیشتر از روغن آفتابگردان بود (p<0.05) و بالاترین مقدار این خاصیت مربوط به غلظت 10% با عدد 57/86% و 59/92% به ترتیب در برابر روغن آفتابگردان و روغن سویا بود (p<0.05).

    کلید واژگان: ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss), پلی ساکارید سولفاته, ضداکسیدانی, کف کنندگی, امولیسیون کنندگی
    Shahab Naghdi, Masoud Rezaei *, Mehdi Abdollahi, Mehdi Tabarsa
    Introduction

    Bioactive compounds are substances found in small amounts in food. In addition to their influence on human development, these compounds also play a crucial role in reducing diseases in human. Polysaccharides are a group of bioactive compounds that come from a variety of sources. Polysaccharides are macromolecules that are usually composed of more than ten monosaccharides. The constituent monosaccharides are arranged linearly or branched together through glycoside bonds, depending on the length of the chain and the number of constituent monosaccharides. They also have different molecular weight. Polysaccharides, like other essential macromolecules such as proteins and poly-nucleotides in the body, are essential for the flaxseed body's daily activities and play an influential role in cell-cell communication, cell adhesion, and the identification of molecules in the immune system. A group of polysaccharides derived from marine sources are sulfated polysaccharides. These polysaccharides are a broad branch of the resulting polysaccharides. In industrial quantities, sulfated polysaccharides are produced from pig skin and pig bone, and there are some restrictions on the use of these products in some countries. The limitations on the use of these products made from pig waste are the risks of transmitting influenza, as well as the prohibition of pork in some Islāmic countries. In this regard, by-products from seafood processing, which account for about 20 to 50 percent of the initial weight of raw material, are one of the sources that researchers are considering to extract these compounds. 

    Material and Method

    After preparation of the by-product, it was covered with ice in a ratio of 1 to 3 and transferred to the laboratory of Tarbiat Modares University. The sample was then washed and then ground. Finally, it was packed in plastic bags and kept in the freezer at -18 ° C until the day of experiment. Then, the enzymatic hydrolysis method and precipitation by ethanol were used to get sulfated polysaccharides. Chemical analyses were performed to determine carbohydrates, sulfates, proteins, and uronic acid content. The FTIR spectrum of extracted sulfate polysaccharide was determined using an FTIR spectrophotometer in the range of 400-4000 cm-1. Evaluation of antioxidant properties of obtained sulfate polysaccharide was assessed by DPPH free radical scavenging activity, ABTS free radical scavenging activity, and ferrozine tests. Emulsifying and foaming properties were also evaluated as functional properties. 

    Results and Discussion

    In the present study, sulfated polysaccharide was extracted from Rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) skin by pepsin enzyme and its FTIR spectrum, carbohydrate, sulfate, uronic acid and protein were analyzed. The results of the chemical analysis of the extracted polysaccharide showed that the extraction efficiency was 3.23± 0.02%, as well as the percentage of carbohydrate and protein of the obtained polysaccharide was 57.03± 2 2.56, 7.78± 0.43% respectively. Also, the amount of sulfate and uronic acid were 6.54± 0.77 and 3.86± 0.43, respectively. The results of infrared spectroscopy showed the presence of a broad peak in the range between 3350 and 3450 cm-1 for the –OH group and the S=O sulfate flexural band in the range of 1245 cm-1. An increasing and significant trend was observed in different concentrations used for the DPPH test (p <0.05) which had the highest neutralizing power (38.85%) at a concentration of 2 mg/ml. The highest percentage of ABTS radical chelating was observed at a concentration of 4 mg/mm of distilled water with 71.70% (p <0.05). The chelating results of the extracted polysaccharide against ferrous ions showed that the highest chelating percentage was 98.43% (p <0.05). The foaming capacity, stability properties of the foam, and the emulsifying ability of the studied sample showed a trend of increasing the concentration coefficient of the sample (p <0.05), and the concentration of 10% used sulfated polysaccharide had the highest foaming percentage (72/22%) and foam stability (62.22%) (p <0.05). The emulsifying property of extracted sulfate polysaccharide against soybean oil was higher in all concentrations used than sunflower oil (p <0.05), and the highest value of that was related to the concentration of 10% with 86.57% and 92.59% against sunflower oil and soybean oil (p <0.05). The obtained results demonstrated that the fish skin extracted polysaccharide can serve as a natural antioxidant and functional agent in the food industry

    Keywords: Rainbow trout (Oncorhynchus mykiss), Sulfated polysaccharide, antioxidant properties, Foaming properties, Emulsifying properties
  • علی علیزاده*، مهدی عبدالهی

    کامپوزیت های واکنشی گروه جدیدی از مواد کامپوزیتی هستند که از دو یا چند ماده فلزی تشکیل شده اند؛ به طوری که در شرایط محیط قادر به اشتعال یا انفجار نیستند ولی در اثر شوک، بارهای ضربه ای شدید و افزایش دما، قابلیت آزادسازی انرژی زیادی را دارند. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تغییر درصد ذرات بر ریزساختار، خواص حرارتی و مکانیکی کامپوزیت Al-Ni است. به این منظور، ترکیب Al-Ni با نسبت های مولی 2 به 1، 1 به 1 و 1 به 3 آسیاب و مخلوط شدند. سپس نمونه ها پرس سرد شده و در دمای C 400 به مدت یک ساعت تحت اتمسفر گاز خنثی زینتر شدند. ریزساختار به وسیله میکروسکوپ الکترونی روبشی نشر میدانی (FESEM) آنالیز شد. برای بررسی خواص حرارتی و مکانیکی به ترتیب از آزمون های DTA و احتراق و فشار و هاپکینسون استفاده شد. در آزمون احتراق بیشترین حرارت آزاد شده مربوط به نمونه با نسبت 1 به 1 بود که علت آن تشکیل فراروده AlNi است. در آزمون فشار و هاپکینسون بیشترین استحکام فشاری مربوط به نمونه با نسبت 1 به 1 و بترتیب MPa 7/208 و 7/309 بود. همچنین نتایج نشان داد با افزایش نرخ کرنش از s-1 01/0 (در آزمون فشار) به s-1 1000 (در آزمون هاپکینسون) استحکام فشاری افزایش می یابد.

    کلید واژگان: کامپوزیت های واکنشی, خواص فشاری, خواص حرارتی, آلیاژسازی مکانیکی
    Ali Aliadeh *, Mehdi Abdollahi

    Reactive composites are a new group of composite materials consisting of two or more metal materials that can not ignite or explode in the environment but can release a lot of energy due to shock and severe impact loads. This study aimed to investigate the effect of the ratio of constituent particles on the microstructure and thermal and mechanical properties of the Al-Ni composite. For this purpose, the Al-Ni compound with 2:1, 1:1 and 3:1 molar ratios was milled and mixed. Then the samples were cold pressed and sintered at 400 ˚C under argon atmosphere for one hour. The microstructure of samples was analyzed by microstructure field emission scanning electron microscopy (FESEM) and XRD. For the investigation of thermal and mechanical properties, DTA and ignition tests and compression and Hopkinson tests were used respectively. In the ignition test, due to the AlNi product, the highest value of heat released was related to a sample with 1:1 Al:Ni molar ratio. In the compression and Hopkinson tests, the highest values of compressive strength were 208.7 and 309.7 Mpa respectively, which belong to a 1:1 Al:Ni molar ratio. Also, the results showed that the compressive strength increased by changing the strain rate from 0.01 s-1 (in the pressure test) to 1000 s-1 (in the Hopkinson test).

    Keywords: Reactive composites, Compressive properties, Thermal properties, Mechanical alloying
  • علی علیزاده*، مهدی عبدالهی

    در تحقیق حاضر، تاثیر افزودن میکروذرات کاربید بور (B4C) و نانوذرات دی بورید تیتانیم (TiB2) بر ریزساختار، استحکام کششی و سختی کامپوزیت زمینه آلومینیوم A356 مورد مطالعه قرار گرفت. تقویت کننده B4C با درصدهای حجمی 5/2، 5 و 5/7 و تقویت کننده TiB2 با %5/2 حجمی به روش ریخته گری گردابی در دمای C° 1000 تحت فرآیند درجا به زمینه اضافه شدند. نانوذرات TiB2 با روش درجا به وسیله پیش مواد کریولیت (Na3AlF6) و اکسید تیتانیم (TiO2) و پتاسیم تترا فلورو بوراید (KBF4) در مذاب آلومینیوم فرآوری شد و میکروذرات B4C بصورت مستقیم وارد مذاب شد. به منظور بررسی ریزساختار و فرایند شکست، از آنالیز پراش اشعه ایکس (XRD)، میکروسکوپ نوری (OM) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) استفاده شد. همچنین از آزمون کشش و سختی به منظور بررسی رفتار مکانیکی کامپوزیت استفاده شد. نتایج نشان داد افزودن B4C ابتدا باعث کاهش و سپس باعث افزایش استحکام کششی نهایی نسبت به نمونه بدون تقویت کننده شد. همچنین، بیشترین میزان استحکام کششی مربوط به نمونه حاوی %5/2 حجمی B4C و %5/2 حجمی TiB2 است که نسبت به نمونه بدون تقویت کننده 235 درصد بهبود نشان داد. اما استحکام کششی نمونه حاوی فقط %5/2 حجمی B4C نسبت به نمونه بدون تقویت کننده 35 درصد کاهش یافت. نتایج حاصل از آزمون سختی افت خواص در کامپوزیت حاوی %5/2 حجمی B4C را نشان داد. بیشترین بهبود سختی نیز مانند استحکام کششی در نمونه حاوی %5/2 حجمی B4C و %5/2 حجمی TiB2 بود که در مقایسه با نمونه بدون تقویت کننده 33 درصد افزایش پیدا کرد.

    کلید واژگان: آلومینیوم A356, دی بورید تیتانیم, کاربید بور, ریخته گری گردابی
    Ali Aliadeh *, Mehdi Abdollahi

    This study investigated the effect of adding boron carbide microparticles (B4C) and titanium diboride nanoparticles (TiB2) on the microstructure, tensile strength, and hardness of A356 aluminum composite. In so doing, 2.5, 5, and 7.5 vol.% B4C reinforcements and 2.5 vol.% TiB2 reinforcement were added to the field by stir casting at 1000 °C using in situ process. The TiB2 nanoparticles were processed in situ by cryolite precursors (Na3AlF6), titanium oxide (TiO2), and potassium tetrafluoroborate (KBF4) in aluminum melt, and B4C microparticles were added directly into the melt. X-ray diffraction (XRD), optical microscope (OM), and scanning electron microscope (SEM) were used to investigate the microstructure and failure mechanism of the samples. Also, hardness and tensile tests were carried out to test mechanical properties. The results showed that addition of B4C first decreased and then increased the ultimate tensile strength compared to the sample without reinforcement. Moreover, the highest value of tensile strength was for the sample containing 2.5 vol.% of B4C and 2.5 vol.% TiB2, which showed a 235% improvement compared to the sample without an amplifier. However, the tensile strength of the sample containing 2.5 vol.% of B4C was reduced by 35% compared to the sample without reinforcement. The results of the hardness test showed a drop in properties of the samples containing 2.5% of B4C reinforcement. the highest value of tensile strength was for the sample containing 2.5 vol.% of B4C and 2.5 vol.% TiB2, which showed a 33% improvement compared to the sample without reinforcement.

    Keywords: Al A356, titanium diboride, boron carbide, Stir casting
  • Anna Abdolshahi, Mojtaba Heydari Majd, Mehdi Abdollahi, Saeideh Fatemizadeh, Leila Monjazeb Marvdashti *
    A novel edible film was developed using Lallemantia peltata (L.) seed gum (LSG), and its water sensitivity, physico-mechanical, barriers, microstructural and thermal properties as a function of glycerol concentration (20, 30, 40, 50 and 60% w/w) were studied. Different models were also used to investigate the water sorption of the LSG films. Unplasticized LSG films were brittle and difficult to handle which were effectively modified by glycerol addition. Water sensitivity, oxygen permeability, and elongation of LSG films were increased with increasing glycerol concentration. Also, increasing of glycerol concentration resulted in reduction of tensile strength, glass transition temperature (Tg) and melting temperature (Tm) of the films. Electron scanning micrographs revealed a smooth surfaceand compact cross-section microstructure in LSG films.The films showed sigmoid shape type II water sorption isotherms, representing typical features of most of biopolymers. Accordingly, the results suggest that LSG films containing desired glycerol concentration could potentially be used as edible films in food packaging.
    Keywords: Edible films, Lallemantia Peltata (L.), Seed gum, Thermomechanical properties, Plasticizer
  • سمانه پزشک، مسعود رضایی*، مهدی عبداللهی، هدایت حسینی

    هدف از این تحقیق تولید ایزوله پروتئینی از ضایعات ماهی قزل آلای رنگین کمان و بررسی خواص تغذیه ای، ساختاری، کاربردی و حسی آن بود.  ایزوله پروتئین ماهی با روش تغییر pH با استفاده از pHهای قلیایی و اسیدی تولید گردید. پروتئین استخراج شده از نظر ارزش غذایی، خواص کارکردی، خواص حسی، رنگ و تغییرات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. پروتئین های استخراج شده ارزش غذایی نسبتا" بالایی را در مقدار اسید آمینه ضروری نشان دادند. میزان حلالیت ، ژل دهی و ظرفیت کف کنندگی پروتئین ها به طور معنی درای به pH آن بستگی داشت. به طوری که درصد حلالیت و ظرفیت کف کنندگی پروتئین های استخراج شده در شرایط قلیایی میزان بالاتری را نسبت به شرایط اسیدی نشان داد در حالیکه کمترین غلظت تولید ژل مربوط به pH 5/11 بود. بررسی و مقایسه خصوصیات رنگی  و حسی پروتئین های ایزوله شده نشان داد که در pH اسیدی رنگ روشنتر و سفیدتر و خواص حسی بهتری را نسبت به پروتئین های ایزوله شده در pH قلیایی داشتند. تغییر pH باعث تخریب گسترده پروتئین شد که توسط FTIR و SEM  نشان داده شد. نتایج فوق نشان داد ایزوله پروتئین ضایعات ماهی قزل آلای رنگین کمان تولید شده دارای ویژگی های عملکردی و تغذیه ای مناسبی در شرایط قلیایی است در حالی خواص حسی و رنگ شرایط اسیدی نتایج بهتری را نشان داد.

    کلید واژگان: ضایعات ماهی, تغییر pH, پروتئین ایزوله, خواص کارکردی
    Samaneh Pezeshk, Masoud Rezaei*, Mehdi Abdollahi, Hedayat Hosseini

    The aim of this study was to produce protein isolates from rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) and to investigate its nutritional, structural, functional and sensory properties. Fish protein isolates were produced by pH change method using alkaline and acidic pHs (2.5, 3.5, 11 and 11.5). The extracted proteins were evaluated for nutritional value, and functional properties, sensory properties, color, and structural changes of proteins. The extracted proteins showed relatively high nutritional value in the amount of essential amino acids. The solubility, gelling and foaming capacity of the proteins depended significantly on its extraction pH. So that the percentage of solubility and foaming capacity of proteins extracted under alkaline conditions showed a higher rate than acidic conditions while the least gelation concentration was related to pH 11.5. Examination and comparison of color (L, a, b and whiteness) and sensory properties of isolated proteins showed that proteins at acidic pH had a brighter and whiter color and better sensory properties than those from alkaline pH. The change in pH caused extensive protein degradation as shown by FTIR and SEM. The above results showed that the protein isolated from rainbow trout waste has good functional and nutritional properties in alkaline conditions, while the sensory properties and color of acidic conditions showed better results

    Keywords: Fish waste, pH change, Isolated protein, Functional properties
  • محمد مالکی شهرکی*، مهدی دلشاد چهرمهینی، مهدی عبداللهی
    در این تحقیق به بررسی اثر افزودن اکسید تالیوم در درصد های مولی0 ، 1/0 ،25/0 ، 5/0 و 1 بر ریزساختار و خواص الکتریکی وریستورهای بر پایه اکسید قلع در کاربرد ولتاژ بالا پرداخته شده است. نتایج الگوی پراش اشعه ایکس (XRD) و تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی نشر میدانی (FESEM) نشان می دهد که علاوه بر فاز اکسید قلع، فاز ثانویه ای اکسید تالیوم در نمونه های حاوی اکسید تالیوم با درصد مولی بیشتر از 25/0 وجود دارد. با افزودن اکسید تالیوم به وریستور اکسید قلع اندازه متوسط دانه از µm 4 در نمونه بدون افزودنی اکسید تالیوم تا µm 3/2 در نمونه حاوی 1 درصد مولی کاهش می یابد که می تواند ناشی از اثر فاز ثانویه بر کاهش رشد دانه بر اساس سازکار و کار زنر باشد. بهترین خواص الکتریکی غیراهمی در نمونه دوپ شده با 5/0 درصد اکسید تالیوم با جریان نشتی µA/cm2 95 و ضریب غیرخطی (1/15) مشاهده شده است. علاوه براین، میدان الکتریکی شکست در این نمونه در حدود V/mm 532 است. افزودن مقدار بیشتر اکسید تالیوم تاثیر چندانی بر ضریب غیرخطی ندارد اما سبب افزایش ولتاژ شکست بدلیل کاهش اندازه دانه می شود.
    کلید واژگان: وریستور, اکسید قلع, اکسید تالیوم, خواص الکتریکی
    Mohammad Maleki Shahraki *, Mehdi Delshad Chermahini, Mehdi Abdollahi
    In this research, the effects of various molar amounts of Tl2O3 addition (x= 0, 0.1, 0.25, 0.5, and 1.0) on microstructure and electrical properties of high-voltage SnO2 varistors were investigated. According to XRD and FE-SEM results, the presence of Tl2O3 was detected as secondary phase in samples which their x values are higher than 0.25. By Tl2O3 addition from 0 to 1%, the grain size decreased from 4 µm to 2.3 µm which it is resulted from a grain growth suppression induced by secondary phase based on Zener mechanism. The best non-Ohmic properties with the nonlinear coefficient of 15.1 and the leakage current density of 95 µA/cm2 were observed in samples doped with 0.5% Tl2O3. Furthermore, the breakdown electric field of this sample was 532 V/mm. Further addition of Tl2O3 had no considerable effect on nonlinearity of samples, but it increased the breakdown electric field of samples through the reduction in grain size.
    Keywords: Varistor, SnO2, Tl2O3, Electrical properties
  • هاجر احمدی مقدم*، مهدی عبداللهی
    کنترل فرآیند تولید کاشی های کف برای دست یابی به خواص مناسب اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق، تاثیر دمای تف جوشی بر رفتار چگالش و خواص مکانیکی بدنه کاشی کف بررسی گردید. به این منظور نمونه های تهیه شده با روش پرس تک محوره در محدوده دمایی 900 تا ºC 1200 به مدت 2 ساعت تف جوشی شدند. طبق نتایج حاصل از آنالیز اشعه ایکس، فازهای کوارتز و مولایت به عنوان فازهای اصلی در بدنه های کاشی کف شناسایی گردید. بیش ترین مقدار چگالی، انقباض خطی و استحکام فشاری برای نمونه ی تف جوشی شده در دمای ºC 1150 حاصل شد و این نمونه کم ترین درصد تخلخل (5/0 درصد) و جذب آب (3/0 درصد) را داشت. طبق نتایج به دست آمده چگالی و استحکام فشاری نمونه تف جوشی شده در دمای ºC 1200 با کاهش قابل توجهی همراه بود. وجود حفره و ترک در ریزساختار این نمونه را می توان به پدیده تف جوشی بیش از حد نسبت داد. طبق نتایج حاصل از این تحقیق، می توان یک ارتباط خطی با شیب زیاد بین استحکام فشاری و چگالی نمونه ها برقرار نمود که بیان گر وابستگی شدید استحکام فشاری به چگالی آن ها می باشد. مقاومت سایشی بالا در نمونه تف جوشی شده در دمای ºC 1200 می تواند به دلیل سطح شیشه ای و زجاجی آن باشد.
    کلید واژگان: کاشی کف, دمای تف جوشی, چگالش, استحکام فشاری, مقاومت سایشی
    Hajar Ahmadimoghadam *, Mehdi Abdollahi
    It is very important to control the process of production of floor tiles to achieve the proper properties. In this study, the effect of sintering temperature on densification behavior and mechanical properties of the floor tile was investigated. For this purpose, specimens prepared with the conventional dry pressing method and sintering was performed in the range of 900 to 1200 °C for 2 hours. According to X-ray analysis, quartz and mullite phases were identified as the main phases in the floor tile bodies. Maximum density, linear shrinkage and compressive strength were obtained for the specimen sintered at 1150 ºC, and this sample had the lowest porosity (0.5%) and water absorption (0.3%). The results showed a sharp decrease in the density and compressive strength of samples sintered at 1200 °C. The existence of porosity and cracks in the microstructure of this sample could be attributed to the oversintering phenomenon. According to the results of this study, a linear relationship between the compressive strength and density of samples can be established, which indicates a strong dependence of compressive strength on the density. The high abrasion resistance of the sample sintered at 1200 °C could be due to its glassy surface.
    Keywords: Floor tile, Sintering temperature, Densification, Compressive strength, Abrasion resistance
  • مهدی عبدالهی *، حسین محمدزاده، محمد امینی، فرحناز عزیزی

    منابع آب های زیرزمینی از با ارزش ترین منابعملی،و حفاظتاز کیفیتآن حیاتی است.یکی از راه های مناسب برای جلوگیری از آلودگی آب های زیرزمینی بررسی تغییرات مکانی کیفیت آن ها و مدیریت بهره برداری از منابع آب و کاربری زمین است. در این پژوهش تغییرات متغیرهای کیفی آب زیرزمینی دشت شهرکرد در مقیاس مکانی بررسی، و شبکه ی بهینه ی پایش تراز سطح ایست آبی در آن ارزیابی شد. مدل های مختلف زمین آماری با نرم افزارArc GIS 10.3  به داده های کمی و کیفی آب زیرزمینی برازش داده و بهترین مدل انتخاب شد. با توجه به معیارهای ارزیابی خطا و معیار ارزش یابی متقابل، تخمین گر کریجینگ عام با روند درجه ی یک و مدل کروی چهار گانه، کریجینگ عام و روند درجه ی یک با مدل کروی پنج گانه، لاگ کریجینگ معمولی با مدل نمایی، کریجینگ عام و روند درجه ی یک با مدل نمایی، لاگ کریجینگ معمولی با مدل کروی پنج گانه و کریجینگ معمولی با مدل نمایی به ترتیب برای داده های هدایت الکتریکی، کلسیم، کلر، منیزیم، بیکربنات، سولفات، سدیم، و نیترات انتخاب شد. نقشه های پهنه بندی کیفی آب زیرزمینی نشان دهنده ی کاهش کیفیت آب در مرکز و خروجی آبخوان است. علاوه بر این، برای به دست آوردن شبکه ی بهینه ی پایش به روش حذف چاه های نالازم، 6 چاه از 35 چاه مشاهده یی از شبکه حذف شد. با روش اضافه کردن چاه، 11 چاه نقطه ی بهینه تشخیص داده و به شبکه افزوده شد.

    کلید واژگان: زمین آمار, شبکه بهینه, متغیرهای کیفی, منابع آب
    Hossein Mohammadzade, Mohammad Amini, Farahnaz Azizi, Mehdi Abdollahi *

    As the most valuable natural resources, protection and management of groundwater is vital. One of the best ways to protect groundwater resources is monitoring groundwater quality spatial variationsand then managing the water resources exploitations and the land uses. In this research, the spatial distribution of groundwater quality variables and the optimize water well network with acceptable precious in Shahrkord Aquifer is evaluated. According to the cross validation and the values of error evaluation criteria, the universal kriging model with linear trend, the ordinary kriging model with exponential semiovariogram, the Log ordinary kriging model with exponensionalsemiovariogram, the universal kriging model with linear trend with exponential semiovariogram, the log ordinary kriging model with panta spherical semiovariogram and the ordinary kriging model with exponential semiovariogram, has been selected for EC, Ca2+, Cl- and Mg2+, HCO3-, SO42- and Na+ and NO3- respectively. The quality-zoning maps of the Shahrkord Aquifer have been prepared. The results from the zoning quality map indicate that the groundwater quality reduced in central parts of the aquifer. In addition, in this research, to obtain an optimum monitoring well network was applied omittingmethod. Out of 35 observation wells, identified and removed six wells from the network. Using adding well method identified 11 wells as optimal points and added to the network.

    Keywords: Geostatistic, optimized network, qualityvariables, Water resources
  • لحاک برزگر، سید مهدی اجاق*، علیرضا عالیشاهی، مجتبی رئیسی، عباس علی مطلبی، مهدی عبدالهی، سراج بیتا
    در این مطالعه ژلاتین حاصل از فلس کپور معمولی(Cyprinus carpio)  با استفاده از روش های قلیایی، اسیدی و حرارتی تولید شد. سپس فاکتورهای فیزیکی، ممانعتی و خصوصیات ظاهری آن با استفاده از تغییر فاکتورهای موثر در استخراج ژلاتین اولیه آن بهینه سازی گردید. جهت بهینه سازی فیلم روش سطح پاسخ شامل یک طرح مرکب مرکزی برای فرایند استخراج در نظر گرفته شد، مجموعه ای از فاکتورهای موثر در استخراج شامل، غلظت سدیم هیدروکسید، مدت پیش تیمار قلیایی، غلظت هیدروکلریک اسید و دمای استخراج به عنوان متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته شامل خواص کششی، میزان حلالیت در آب و میزان نفوذپذیری به بخار آب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج  مربوط به غربالگری بر اساس مقاومت مکانیکی و حلالیت منجر به انتخاب 4 فاکتور از 9 فاکتور گردید. در مرحله ی غربالگری 4 متغیر شامل دوفاکتور pH مرحله استخراج و مدت زمان تیمار قلیایی که دارای بیشترین تاثیر روی مقاومت کششی بودند و دو فاکتور غلظت تیمار اسیدی و دمای مرحله استخراج که دارای بیشترین تاثیر بر میزان حلالیت فیلم ها بودند جهت انجام آزمایشات اصلی انتخاب شده اند. سایر متغیرها که تاثیر قابل توجهی روی ویژگی های مکانیکی و حلالیت فیلم ها نداشتند در معمول ترین مقدار خود قرار داده شدند. آزمایشات اصلی استخراج ژلاتین شامل 30 تیمار بود. حلالیت تغییرات معنی داری  (05/0>p) نشان داد. کم ترین حلالیت  08/25 درصد مربوط به تیمار شماره 9 با  تیمار قلیایی به مدت 195 دقیقه، تیمار اسیدی با غلظت 0.3 مولار و استخراج در دمای 63 درجه بوده است. کم ترین نفوذپذیری  مربوط به تیمار شماره 15 با تیمار قلیایی به مدت 140 دقیقه، تیمار اسیدی با غلظت 0.18 مولار و استخراج در دمای °C76 بوده است(05/0>p). در نهایت مشخص شد با تغییر برخی فاکتورهای موثر می توان خصوصیات فیلم ژلاتینی حاصل از فلس کپور معمولی را بهینه سازی نمود.
    کلید واژگان: ژلاتین, کپور معمولی (Cyprinus carpio), استخراج, بهینه سازی, فاکتورهای موثر
    Lahak Barzegar, S.M. Ojagh*, Alireza Alishahi, Mojtaba Raeesi, Abasali Motalebi, Mehdi Abdollahi, Seraj Bita
    In this study, gelatin from common carp scales (Cyprinus carpio) was produced using alkaline, acidic and thermal methods. Then, the physical factors, barrier properties and its appearance characteristics were optimized by changing effective factors in the initial gelatin extraction process. In order to optimize the film, the response surface methodology included a central composite design for extraction process, a series of effective factors in extraction including sodium hydroxide concentration, alkaline pre-treatment, hydrochloric acid concentration and extraction temperature as independent variables were investigated. The dependent variables including tensile properties, water solubility and water vapor permeability were investigated. The results of screening based on mechanical strength and solubility resulted in the selection of 4 factors of 9 factors. In the screening stage, four variables including two factor of the pH of extraction and the duration of the alkaline treatment that had the greatest effect on the tensile strength, and two factor including concentrations of acid treatments and the extraction temperature that had the most effect on the solubility of the films were selected for the the main experiments with gelatin extraction. Other variables that did not have a significant impact on the mechanical properties and film solubility were in their most common form. The main experiments of gelatin extraction included 30 treatments. Solubility showed significant changes (p <0.05). The lowest solubility was 25.08% for treatment No. 9 with alkaline treatment for 195 minutes, acid treatment with 0.3 molar concentration and extraction at 63 ° C. The lowest permeability was for treatment No. 15 with alkaline treatment for 140 minutes, acidic treatment with a concentration of 0.18 molar and extraction at 76 ° C (p <0.05). Finally, it was determined that by changing some of the extraction factors, the properties of gelatin film obtained from common carp scales could be optimized.
    Keywords: Gelatin, Cyprinus carpio, extraction, Effective factors
  • سید مهدی اجاق*، فاطمه شریعتمداری، معظمه کردجزی، مهدی عبداللهی
    به منظور بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی، کاهش نفوذپذیری به بخار آب، ایجاد خواص ضدمیکروبی و افزایش آب گریزی، اسانس مریم گلی با فیلم کیتوزان-کتیرا-نانورس ترکیب گردید. ترکیب نانوکامپوزیت با سه غلظت اسانس مریم گلی (1، 5/1 و2 %) به منظور انتخاب بهترین پوشش جهت کاربرد در نگه داری ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد مطالعه قرار گرفت. بهترین خصوصیات (خواص مکانیکی و ضد باکتریایی و جذب آب) فیلم در غلظت 5/1 % اسانس مریم گلی در ترکیب با نانوکامپوزیت مشاهده شد. نمونه های پوشش داده شده با این نانوکامپوزیت زیست فعال مقدار بار باکتریایی کل و سرمادوست کم تری در مقایسه با تیمار شاهد طی دوره 16 روزه نگه داری نشان دادند (05/0 >P). با توجه به نتایج، ترکیب کیتوزان-کتیرا-نانورس با اسانس مریم گلی، می تواند ضمن بهبود ویژگی های فیزیکی و مکانیکی کیتوزان در حالت فیلم، کارایی آن را در نگه داری محصولات غذایی دریایی نظیر ماهی قزل آلا بهبود بخشد.
    کلید واژگان: کیتوزان, کتیرا, نانورس, اسانس مریم گلی, قزل آلا
    Seyed Mahdi Ojagh *, Fatemeh Shariatmadari, Moazameh Kordjazi, Mehdi Abdollahi
    In order to improve the physical and mechanical properties,reduce permeability to water vapor, antimicrobial properties and increase hydrophobicity, Salvia officinalis essential oils was combined with the chitosan-tragacanth-clay film. The combination of nanocomposite with three levels of S. officinalis essential oil (1, 1.5 and 2%) in order to choose the best coverage for using in the maintenance of rainbow trout were studied. The best properties of film (Mechanical and antibacterial properties and water absorption)were showed in1.5 % S. officinalis essential oil in combination with nanocomposite. Samples coated with this bionanocomposite, showed the lowest amount of total bacterial loadand phsycrotrophic bacteria when compared to the control during 16 days storage period (p<0.05). According to the results, the combination of chitosan-tragacanth-clay withS.officinalisessential oil, can improve the physical and mechanical properties of chitosan in the film, moreover it can improve its ability to seafood preservation like trout.
    Keywords: chitosan, Tragacanth, Nanoclay, Salvia officinalis essential oil, trout
  • مجتبی فرخی، مهدی عبدالهی*
    یافتن روش های جدید اصلاح شیمیایی پلیمرها، رویکردی جالب برای تغییر خواص و در نتیجه کاربرد نهایی آن هاست. پلی (وینیل الکل) (PVA) و کوپلیمر اتیلن-وینیل الکل (EVA) به دلیل وجود گروه های هیدروکسیل در ساختار خود، گزینه های مناسبی برای بررسی عملی انواع اصلاح شیمیایی به شمار می آیند. پلی (وینیل الکل) با استفاده از آکریلویل کلرید در حلال 1-متیل-2-پیرولیدون (دمای معمولی) و مالئیک انیدرید در حلال دی متیل سولفوکسید (دمای C°100) عامل دار شد. کوپلیمر اتیلن-وینیل الکل نیز با استفاده از کلرواستیل کلرید و آلفابرموایزوبوتیریل برمید از واکنش استری شدن در حلال 1-متیل-2-پیرولیدون و دمای معمولی عامل دار شد. افزون بر این، گروه بنزایمیدازول از واکنش جانشینی کوپلیمر اتیلن-وینیل الکل آلفابرموایزوبوتیریل دارشده با نمک سدیم 2-مرکاپتوبنزایمیدازول در حلال تتراهیدروفوران (دمای 80C°) وارد ساختار کوپلیمر شد. ساختار پلیمرهای اولیه و اصلاح شده به وسیله آزمون های مختلف مانند طیف سنجی زیرقرمز تبدیل فوریه (FTIR) و طیف سنجی رزونانس مغناطیسی هسته پروتون (1H NMR) بررسی و تجزیه و تحلیل شدند. پلی (وینیل الکل) با استفاده از آکریلویل کلرید و مالئیک انیدرید به ترتیب 9. 31 و %46. 28 مولی و کوپلیمر اتیلن-وینیل الکل با استفاده از کلرواستیل کلرید و آلفابرموایزوبوتیریل برمید به ترتیب 71. 50 و %63. 46 مولی عامل دار شدند. نتایج به دست آمده نشان داد، روش های استفاده شده به عامل دارشدن زیاد پلیمرها منجر می شود و گزینه های مناسبی برای عامل دارکردن این دسته از پلیمرها هستند. افزون بر این، برای پیش بینی رفتار پلیمرهای عامل دارشده، پارامتر انحلال پذیری کلی و مولفه های آن (قطبی، پراکنشی و پیوند هیدروژنی) با استفاده از روش های مشارکت گروه های عاملی Hoy و Hoftyzer-Van Krevelen محاسبه شدند. محاسبات نشان داد، دی متیل استامید برای پلی (وینیل الکل) آکریلوییل دارشده (A-PVA) ، پلی (وینیل الکل) کربوکسی وینیل دارشده (CV-PVA) و کوپلیمر اتیلن-وینیل الکل و استون برای کوپلیمرهای اصلاح شده با کلرواستیل کلرید و آلفابرموایزوبوتیریل برمید و کوپلیمر آزول دارشده بهترین حلال از میان حلال های بررسی شده هستند که با نتایج تجربی مطابقت خوبی داشت.
    کلید واژگان: کوپلیمر اتیلن-وینیل الکل, عامل دارکردن شیمیایی, آزول دارشدن, پارامتر انحلال پذیری, آزمون های 1H NMR و FTIR
    Mojtaba Farrokhi, Mehdi Abdollahi
    Hypothesis: Discovering new chemical modifications for polymers is an interesting way to change the properties and final applications of the polymers. Poly (vinyl alcohol) (PVA) and ethylene-vinyl alcohol copolymer (EVA) are useful in practical investigations of functional polymers because they can be modified through their hydroxyl groups. In this st وینیل udy, PVA and EVA were modified to incorporate different reactive functional groups using esterification reaction. Then, substitution reaction was used to incorporate benzimidazole groups into the modified EVA. Azolated EVA can be utilized in other applications such as fuel cell as a proton exchange membrane.
    Methods
    Functional modification of PVA was carried out by acryloyl chloride and maleic anhydride in 1-methyl-2-pyrolydone (NMP, room temperature) and dimethyl sulfoxide (DMSO, 100°C), respectively. Similarly, EVA was modified with chloroacetyl chloride and α-bromoisobutyryl bromide via esterification reaction in NMP at room temperature. Next, benzimidazole group was incorporated into the α-bromoisobutyrylated EVA through substitution nucleation reaction with sodium-2-mercaptobenzimidazole in THF at 80°C. Findings: Chemical structures of polymers were investigated by FTIR and
    1H NMR. Functionalization of PVA with acryloyl chloride and maleic anhydride was calculated to be 9. 31 and 46. 28 mol% and that of EVA with chloroacetyl chloride and α-bromoisobutyryl bromide was obtained to be 71. 50 and 63. 46 mol%. The high yield obtained in all of the different proposed routes makes them feasible for activation of EVA copolymers. Moreover, to predict the solubility behavior of functionalized polymers, the Hansen solubility parameters of original and modified polymers were calculated via Hoftyzer-Van Krevelen's (HVK) and Hoy's group contribution methods. Calculations showed that, among studied solvents, dimethylacetamide is the best solvent for acryloylated PVA, carboxyvinylated PVA and EVA copolymer, while acetone is the best one for copolymers modified with chloroacetyl chloride and α-bromoisobutyryl bromide and azolated copolymer, which was in good agreement with the experimental results.  
    Keywords: ethylene-vinyl alcohol copolymer, chemical functionalization, azolation, solubility parameter, 1H NMR, FTIR analyses
  • Fateme Tashrifi *, Ozra Haghani Nasimi, Mehdi Abdollahi, Bagher Moradi
    Objective
    Gestational diabetes mellitus (GDM) is the most common metabolic disorder during pregnancy. This study aimed to compare the prevalence of GDM positive screening tests with Fasting Blood Sugar (FBS) and Glucose Challenge Test (GCT) in pregnant women without risk factors in Esfarayn, Iran.
    Materials and Methods
    This descriptive study was conducted on 997 pregnant women, who were referred to the health Center 2 in Esfarayen city in 2014-2015. The sampling method was convenient. It should be noticed that all of pregnant women did not have risk factor of GDM.
    Results
    997 pregnant women prenatal care had a fasting glucose test among them, 4 patients had abnormal FBS, While 40 of them after GCT had blood glucose greater than 140 mg and, 20 cases in 1 and 2-hour GCT at the same time had high blood glucose.
    Conclusion
    Result of our study showed that glucose challenge test for GDM screening is worthwhile, FBS, alone is not useful to screen for GDM
    Keywords: Gestational diabetes, Glucose tolerance test, Glucose challenge test, Fasting blood sugar
  • سید مهدی اجاق، افشین عادلی، مهدی عبدالهی، محسن کاظمی، مریم حبیبی
    تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر افزودن نانو اکسید روی بر خواص فیلم دولایه ی آگار- کاپاکاراژینان صورت پذیرفت. فیلم دولایه ی حاوی نانواکسید روی به روش قالب گیری با افزودن نانوذرات در غلظت های مختلف 0، 5/0، 1 و 5/1 % w/w به کاپاکاراژینان و در نهایت افزودن این مخلوط بر بستر پلیمری تولیدشده از آگار تهیه گردید. ویژگی های نانوکامپوزیت ساخته شده شامل رنگ، حلالیت، رطوبت، خواص مکانیکی، کدورت، عبور نور و نفوذپذیری به بخار آب مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد که افزودن نانو اکسید روی به طور قابل ملاحظه ای عبور امواج فرابنفش را در فیلم ها کاهش داد اما موجب افزایش معنی دار )05/0> (Pکدورت در غلظت های متفاوت گردید به گونه ای که بیشترین کدورت در فیلم حاوی %5/1 نانو اکسیدروی مشاهده گردید. میزان حلالیت در آب به طور معنی داری کاهش یافت و از %96/84 در فیلم شاهد به %45/32 در فیلم حاوی %5/0 نانو اکسیدروی رسید. نتایج آزمون های مکانیکی نشان داد که افزودن نانو اکسیدروی موجب افزایش مقاومت کششی و افزایش طول درلحظه ی پاره شدن درفیلم حاوی %5/0 نانواکسیدروی گردید. همچنین میزان نفوذپذیری نسبت به بخار آب به طور معنی داری کاهش یافته و از (1- پاسکال 1- متر 1- ثانیه گرم) 61/0 در فیلم شاهد به (1- پاسکال 1- متر 1- ثانیه گرم) 34/0 در فیلم حاوی %5/0 نانو اکسیدروی رسید.
    کلید واژگان: نانو اکسیدروی, آگار, کاپاکاراژینان, نانوکامپوزیت
    S. Mehdi Ojagh, Afshin Adeli, Mehdi Abdollahi, Mohsen Kazemi, Maryam Habibi
    This study was developed to evaluate the effect of ZnO nanoparticles on properties of bilayer agar- Ka-carrageenan film. Bilayer nanocomposite films were prepared with addition of ZnO nanoparticles at different concentrations of 0, 0.5, 1, 1.5 % w/w on kappa carrageenan and eventually addition this mixture on polymer was produced from agar using the casting method. The Properties of nanocomposites including color, water solubility, moisture content, mechanical properties, transparency, and water vapor permeability were investigated. The results showed that the addition of ZnO nanoparticles increased opacity of the films in different concentrations and the highest opacity was observed in the film with 1.5 % of the nanoparticles. The water solubility of the films decreased significantly from 84.96% in the bilayer film to 32.45% in the nanocomposite containing 0.5 % ZnO. Also, addition of 0.5% ZnO increased the tensile strength and elongation at break of the film significantly. Water vapor permeability of the bilayer films decreased significantly from 0.61 to 0.34 (10-10 g/ms Pa) with addition of 0.5 % ZnO.
    Keywords: ZnO Nano particles, agar, kappa carrageenan, Nano composites
  • سید مهدی اجاق*، فاطمه شریعتمداری، افشین عادلی، معظمه کردجزی، مهدی عبداللهی
    در این تحقیق، اثر ترکیب دو سطح کتیرا (15 و 30 %) بر فیلم کیتوزان 2% مورد مطالعه قرار گرفت و خصوصیات فیلم تولیدی بررسی شد. نتایج آزمون ها، بهترین خصوصیات را در غلظت 30% کتیرا در ترکیب با پلیمر کیتوزان به اثبات رسانید. درصد رطوبت و حلالیت فیلم با افزودن کتیرا به کیتوزان افزایش معنی داری نداشت (p<0/05). میزان نفوذپذیری به بخار آب در فیلم شاهد (کیتوزان) و فیلم کامپوزیت اختلاف معنی داری با یکدیگر داشتند (p>0/05)، کم ترین میزان در کامپوزیت 15% مشاهده شد که 1/53 (10-10 g/ms Pa) بود. مقاومت کششی فیلم کیتوزان با افزودن کتیرا تغییر معنی داری نداشت (p<0/05) ولی کم ترین مقاومت کششی در کامپوزیت 15% مشاهده شد. درصد افزایش طول با افزودن کتیرا کاهش یافت. افزودن کتیرا به فیلم کیتوزان تغییر معنی داری (p<0/05) در شفافیت آن ایجاد نکرد، اما از درجه شفافیت کاسته شد. به طوری که کم ترین شفافیت در کامپوزیت 30% مشاهده گردید. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که افزودن کتیرا به کیتوزان باعث بهبود ویژگی های فیزیکی و مکانیکی این پلیمر در حالت فیلم و افزایش کارایی جهت بسته بندی ماهی گردد.
    کلید واژگان: کامپوزیت, کتیرا, کیتوزان, کارایی
    S. Mahdi Ojagh*, Fatemeh Shariatmadari, Afshin Adeli, Moazameh Kordjazi, Mehdi Abdollahi
    In this research, the combination of two levels of tragacanth gum (15 and 30%) on chitosan film 2 % were studied and produced film characteristics checked out. The results are proved the best properties in tragacanth 30% in combination with chitosan. Moisture and solubility was not significantly increased by adding tragacanth to chitosan (p>0.05). There was a significant difference between water vapor permeability of chitosan (control) and composite (p-1 s-1 p-1. Tensile strength of chitosan did not change significantly with the addition of tragacanth (p>0.05) but the lowest tensile strength showed in the composite 15%. Elongation percentage was reduced by addition of tragacanth. Add tragacanth to chitosan did not cause significant changes in its transparency (p>0.05) but the degree of transparency was reduced, so that the lowest transparency was observed in the composite 30%. The results of the present study demonstrated that the addition of tragacanth into the chitosan improve the physical and mechanical properties of this polymer in the film and increase its efficiency for fish packaging.
    Keywords: Composite, Tragacanth, Chitosan, Efficiency
  • محبوبه صفوی، سید مهدی عبدالهی، مریم سلمانی مود، حسین رحیمی، منیژه نصیری زاده
    مقدمه
    کاهش رضایت شغلی پرستاران موجب عدم انجام صحیح عملکرد پرستاران و در نهایت به اهداف سازمان (بیمارستان ها) می شود.
    هدف
    تعیین رابطه رضایت شغلی پرستاران و کیفیت عملکرد آنان در بیمارستان های شهر بیرجند در سال (1391) بوده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی (100) پرستار شاغل انجام شد. برای بررسی کیفیت عملکرد پرستاران از پرسشنامه دارای 7حیطه) مسوولیت پذیری و پاسخگویی، تداوم و تبحر، کاربرد دانش مهارت و چگونگی قضاوت، اخلاقیات حرفه ای، ارتباطات و مشارکت حرفه ای، مدیریت و رهبری، کیفیت مراقبت، خودکنترلی و ارزیابی عملکرد) استفاده شدکه پایایی آن با روش باز آزمایی (0/86) بود. این پرسشنامه توسط (31) سرپرستار برای پرستاران تکمیل شده است. همچنین از پرسشنامه رضایت شغلی پرستاران دارای (35) سوال در (8 )حیطه (رضایت از شرایط کار، امنیت شغلی، رضایت از حقوق و مزایا، ارتباط با همکاران، نظارت و سرپرستی، شیوه ها و سیاست های مدیریت، موقعیت شغلی و ارتباط شغلی با زندگی شخصی) استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ آن برابر با (88/0) بود. داده ها با استفاده ازروش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و آنالیز واریانس یک طرفه) توسط نرم افزار SPSS و یرایش 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    (75%) پرستاران به میزان متوسطی رضایت شغلی داشتند و (60%) آنها از دیدگاه سرپرستاران نمره ارزشیابی خوبی در کیفیت عملکرد کسب نمودند. ضریب همبستگی نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین رضایت شغلی و کیفیت عملکرد پرستاران برقرار است (0/03=P). بین رضایت شغلی با عملکرد پرستاران و مولفه های مسوولیت پذیری، تداوم در تبحر، کاربرد دانش و مهارت، اخلاقیات حرفه ای و کیفیت مراقبت رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت.
    نتیجه گیری
    به مدیران پرستاری پیشنهاد می شود که برای ارتقاء عملکرد پرستاری به جنبه های دیگر آن از جمله ارتباطات و مشارکت حرفه ای، مدیریت و رهبری، خودکنترلی و ارزیابی عملکرد و ارایه بازخورد به پرستاران توجه بیشتری کنند.
    کلید واژگان: رضایت شغلی, کیفیت عملکرد, پرستار
    Mahbobeh Safavi, S. Mehdi Abdollahi, Maryam Salmani Mood, Hossein Rahimh, Manizhe Nasirizade
    Introduction
    Decresead nurses’ job satisfaction is resulted to poorly their performances and hospital acheivement to aims will be unsucessfully.
    Aim: The aim was relationship between nurses’ quality performance and their job satisfaction in Birjand hospitals in (2012).
    Method
    A descriptive-analytic study was conducted on (100) nurses who were worked in hospitals in Birjand city in (2012). For data gathering were used two questionairs that they provided by researcher. For assessing nurses’ performance (31) head nurses were completed this questionair that it had seven domins; responsibility, continuity in learning, application of knowledge and skills, professional ethics, quality of care, self-control and professional participation. Its reliability was (0.86) by test and re- test. Also, nurses’ job satisfactionwas aquestionair with (35) questions in eight domains; satisfaction in job conditions, job security, salary and benefits, reationship with colleagues, supervision, management policies, job situations and work/ life relation. Its reliability was (0.88) by Alpha Cronbach. Data were analyzed using Pearson & Spearman correlation coefficient and one-way ANOVA by SPSS19.
    Results
    The fidings showed that nurses (75%) had moderate satisfaction to job. And (60%) of them were good in quality performances from head nurses’ viewpoints. Correlation coefficient indicated that there was a positive and significant relationship between job satisfaction and nurses ‘quality performance (P = 0.03). There was a positive and significant relationship between job satisfaction with nurses’ quality performances and its components; responsibility, continuity in learning, application of knowledge and skills, professional ethics and quality of care.
    Conclusion
    It is recommended to nurse managers notice and evaluate others domains in nurses’ quality performance such as professional participation, management and leadership, and their self-control and give feedback to them effectively.
    Keywords: job satisfaction, quality of performance, nurse
  • مهدی عبدالهی
    بنا بر رویکرد واقع گروانه در اخلاق، ارزش های اخلاقی اموری مستقل از اذهان آدمیان، وجودی خارجی دارند که انسان ها می کوشند این ارزش ها را کشف نمایند. این رویکرد در دوران معاصر گرفتار چالش های ژرفی شده، بسیاری از اندیشمندان حوزه اخلاق در غرب آن را کنار نهاده اند.
    این مقاله، با تحلیل فلسفی رفتارهای ارادی انسان، تقریری از واقع گروی اخلاقی به دست می دهد. طبق فلسفه اسلامی، انسان در رفتارهای ارادی «فاعل بالقصد» می باشد، بدین معنا که رفتارهای جوارحی همواره برای دست یابی به هدفی انجام می گیرند. در این دسته از رفتارها که شامل افعال اخلاقی نیز می شوند، هدف فعل نقشی بنیادین در رفتار دارد، زیرا مطلوب نخست فاعل، رسیدن به هدفی خاص می باشد، اما از آنجا که هدف مذکور بدون انجام فعلی مخصوص محقق نمی شود، شوق فراچنگ آوردن آن هدف (= علت غایی) سبب مطلوبیت فعل یادشده و انجام آن می شود.
    نتیجه این تحلیل آن است که چون فعل به عنوان مقدمه هدف انجام می گیرد، پس ارزش گذاری هر فعل، تابع ارزش هدف مترتب بر آن است، یعنی بایدها و نبایدهای اخلاقی ناظر به رابطه فعل اخلاقی با هدف مورد نظر از آن فعل است. به بیان دیگر، بایدها و نبایدهای اخلاقی بیان گر رابطه مقدمیت یا عدم مقدمیت افعال اخلاقی با هدف مورد نظر از اخلاق هستند.
    کلید واژگان: واقع گروی اخلاقی, فاعل بالقصد, هدف فعل اخلاقی, ضرورت بالقیاس الی الغیر
    Mehdi Abdollahi
    On the basis of moral realism, moral values are independent of human mind and also have a factual reality which humans attempt to discover them. This approach has faced critical challenges in contemporary philosophy, that’s why most of moral philosophers have put it aside.
    This paper offers a version of moral realism on the basis of philosophical analysis of free human behaviors. In Islamic philosophy, human is an intentional agent, i.e. bodily behaviors are always done to achieve to some goal. In these behaviors - which moral actions are included in them either – the goal has a fundamental role in behavior since the primary desire of agent is to achieve to a specific goal, but since achieving to the aforementioned goal won’t be realized without doing an action, the desire of that goal will be the final cause of realization of the action.
    The conclusion is that since action is done as a preliminary to the goal, therefore value of each action will be determined by the following goal.
    Keywords: Moral realism, Intentional agent, The goal of moral action, Necessary in relation to something else
  • مسعود رضایی، مهدی عبداللهی خزاقی، علی جعفرپور خزاقی
    تحقیق حاضر به منظور ارزیابی کارایی روش تغییر pH در دو حالت اسیدی و قلیایی جهت بازیافت پروتئین از ماهی کیلکای کامل و تخلیه شکمی شده و نیز مقایسه ویژگی های سوریمی تولیدی با روش متداول شستشو انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که اگر چه هر دو روش اسیدی و قلیایی موجب کاهش میزان رنگدانه کل در پروتئین ایزوله بازیافتی از ماهی کامل و تخلیه شکمی شده گردید اما کارایی روش قلیایی به مراتب بیشتر بود و کمترین میزان رنگدانه در پروتئین ایزوله قلیایی کیلکای تخلیه شکمی شده مشاهده گردید. ایزوله بازیافتی از ماهی تخلیه شکمی شده به روش قلیایی کمترین میزان پپتیدهای محلول در TCA را نشان دادند که بطور معنی داری از سایر نمونه ها کمتر بود(05/0>p). همچنین ژل تولیدی از ایزوله قلیایی کیلکای تخلیه شکمی شده بطور معنی داری ظرفیت نگهداری آب (45/63%) و سختی (51/3 نیوتن) بالاتری نسبت به نمونه های کیلکای کامل و نمونه های اسیدی داشتند(05/0>p)، اما از سوریمی عضله کیلکا (ظرفیت نگهداری آب 54/74% و سختی ژل 89/4 نیوتن) ضعیف تر بودند. این نتایج با مشاهده مقادیر نسبی بیشتر اکتومیوزین و اکتین در ساختار ژل سوریمی عضله و ایزوله قلیایی ماهی تخلیه شکمی شده بر اساس الگوی وزن مولکولی حاصل از الکتروفورز پروتئین تایید گردید. با این وجود نمونه های حاصل از روش تغییر pH در مورد هر دو منبع سفیدی بسیار پایین تری نسبت به سوریمی عضله کیلکای معمولی داشتند که لزوم تحقیقات بیشتر در زمینه بهبود خواص آن را آشکار می سازد.
    کلید واژگان: ماهی کیلکا, پروتئین ایزوله, تکنیک تغییر pH, فرآورده های ارزش افزوده, سوریمی
    Mehdi Abdollahi, Masoud Rezaei*, Seyed Ali Jafarpour
    The present study was conducted to evaluate the efficacy of the pH-shift process in protein recovery from whole and gutted common kilka and characteristics of the produced gel compared with muscle surimi obtained with the conventional method. Although both acidic and alkaline methods reduced total pigment (TP) in isolates obtained from the whole and gutted fish, the alkaline version was more effective and the lowest amount of TP was observed in the isolate from gutted fish using alkaline version. The last sample also contained the lowest amount of TCA soluble peptide which was significantly lower than the others. Also, gel produced from the isolate recovered form gutted kilka with the alkaline version had significantly higher water holding capacity and gel hardness but it was weaker than the sample obtained with conventional method. The results were supported with higher relative amount of actomyosin and actin in the structure of the gels produced from the gutted fish isolate and surimi from fish muscle, as reflected in SDS-PAGE. Nevertheless, the whiteness of the samples recovered with pH-shift process was quite lower than the muscle surimi which reveals the necessity of more research in this area.
    Keywords: Kilka fish, fish protein isolate, pH, shift process, value added seafood products, Surimi
  • اکبر وجدان، سید مهدی اجاق، افشین عادلی، مهدی عبدالهی
    در این تحقیق فیلم دولایه آگار/ژلاتین به روش قالب ریزی و طی دو مرحله تولید و ویژگی های آن شامل نفوذپذیری نسبت به بخارآب، حلالیت در آب، درصد جذب رطوبت، خواص مکانیکی، و نیز ویژگی های ظاهری مورد مطالعه و با فیلم های زیست تخریب پذیر تک لایه آگار و ژلاتین مقایسه گردید. نتایج نشان داد که نفوذپذیری نسبت به بخارآب در فیلم دولایه (g/msPa 10-10×25/3) به طور معنی داری کمتر از فیلم های آگار تک لایه (g/msPa 10-10×90/3) و ژلاتین (g/msPa 10-10×32/4) بود. همچنین افزایش میزان جذب نور UV در فیلم دولایه در مقایسه با فیلم های تک لایه مشاهده شد. مقاومت به کشش در فیلم دولایه (8/10 مگا پاسکال) اگرچه بالاتر از ژلاتین تک لایه (86/2 مگا پاسکال) بود، ولی از فیلم تک لایه آگار (49/30 مگا پاسکال) کمتر بود (05/0P<). نتایج نشان می دهد که برخی خواص فیلم های آگار و ژلاتین با تولید فیلم دولایه آگار/ژلاتین اصلاح شده و بهبود می یابد.
    کلید واژگان: فیلم دولایه, آگار, ژلاتین, بسته بندی موادغذایی, ویژگی های فیزیکی و مکانیکی
    Akbar Vejdan, Afshin Adeli, Mehdi Abdollahi, Mehdi Abdollahi
    In this study an agar/gelatin bilayer film was produced from agar and gelatin monolayers using the casting method in two phases. Then, the characteristics of this bilayer film, including water vapor permeability (WVP), water solubility, water absorption, mechanical and optical properties were compared with those of monolayer films. The results showed that WVP of the bilayer film (3.25×10-10 g/msPa) was significantly lower than the agar (3.90 × 10-10 g/msPa), and gelatin (4/32×10-10 g/msPa). Absorption of UV light by bilayer film was significantly higher than the single-layer agar and gelatin films. Although the tensile strength of the bilayer film (10.8 MPa) was higher than the single-layer gelatin (2.86 MPa), it was lower than the single layer of agar film (30.49 MPa) (P
    Keywords: Bilayer film, Agar, Gelatin, food packaging, Mechanical, Physical properties
  • مهدی عبدالهی، مسعود رضایی، الیکا جعفری، الناز غفاری، ساحل سلطان کریمی
    بازده تولید محصولات مختلف، میزان فراورده های جانبی و ارزش تغذیه ای آن ها و نیز روابط بین وزن عرضه ماهی به بازار و بازده محصول در ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پس از ماهی کامل، حداکثر بازده در ماهی تخلیه شکمی شده و به میزان 43/3±56/87 درصد بود که در خصوص فیله با پوست و بدون پوست به ترتیب به 21/3±69/56 درصد و 37/2±36/45 کاهش یافت. بیش ترین میزان فراورده های جانبی مربوط به سر و امعا و احشا بود که به ترتیب 52/15درصد و 62/12درصد از وزن بدن ماهی را تشکیل می دادند. همبستگی مثبت و معناداری (01/0>p) بین وزن ماهی کامل و بازده محصول سرزده و تخلیه شکمی شده مشاهده شد و با افزایش وزن ماهی کامل در زمان عرضه به بازار، بازده محصول سر زده و تخلیه شکمی شده بیش تر خواهد بود. در میان فراورده های جانبی، امعاواحشا و سر بیش ترین میزان چربی (به ترتیب 43/17 و 01/13درصد وزن تر) را داشتند که می توانند منابع مناسبی برای استخراج چربی باشند، اما بیش ترین میزان پروتئین در پوست (11/24درصد وزن تر) مشاهده شد. مقادیر قابل ملاحظه ای از اسید های چرب مفید و سلامتی بخش چند غیراشباع 3ω در ترکیب اسید های چرب امعاواحشا و سر به دست آمد. همچنین امعاواحشا و استخوان به عنوان منابع غنی از ریزمغذی آهن شناسایی شدند.
    کلید واژگان: ماهی قزل آلای رنگین کمان, بازده تولید, فراورده های جانبی, ارزش تغذیه ای
    Mehdi Abdollahi*, Masoud Rezaei, Elika Jafari, Elnaz Ghafari, Sahel Soltankarimi
    Processing efficiency of rainbow trout, amounts of by-products and their nutritional value as well as some correlations between whole fish weight and products yield were evaluated. Results showed that efficiency decreased up to 87.56 ± 3.43% for gutted fish and it reached up to 56.69 ± 3.26% and 45.36 ± 2.37% for skined on and skinless fillets, respectively. The highest amounts of by-product were related to head and viscera which were 15.52 ± 2.00% and 12.62 ± 2.61% of body weight, respectively. A significant negative correlation was found between fish weight and head weight percentage (P
    Keywords: Rainbow trout, production efficiency, by, products, Nutritional value
  • Mostafa Delavar, Mehdi Abdollahi, Atefeh Navabi, Masoudeh Sadeghi, Shokoufeh Hadavand, Ali Mansouri
    Background
    Milk is regarded as a unique source of food for all ages. When milk is exposed to various contaminants, including lead and cadmium, it is considered a risk to humans. The presence of some metal pollutants, especially Cd and Pb, facilitates their entry into the food chain and thus increases the possibility of their toxic effects on humans and animals. Therefore, we decided to check lead and cadmium levels in incoming raw milk in milk production factories in Arak city, Iran.
    Methods
    In this study, 48 samples of milk were obtained from 28 industrial and 20 traditional farms. After the digestion process, at first, the metals were extracted with complexing agents, APDC, and MIBK solvent. Then atomic absorption method with graphite furnace was applied.
    Results
    The results were analyzed by analytical tests such as Npar, Mann-Whitney, Kruskal-Wallis, and t-test using SPSS software and it was specified that the means of lead and cadmium were equal to 16.0456 and 20.09 ppb in raw milk. P-values equal to 0.009 and 0.002 ppb were considered significant for lead and cadmium, respectively. The standard levels for lead and cadmium in milk were 1000 and 100 ppb, respectively. In all milk samples, lead and cadmium pollution were less than the standard limit.
    Conclusion
    The amounts of toxic metals (lead and cadmium) in raw milk produced in traditional and industrial farms in all seasons were lower than the standard limits. Also, the mean amounts of lead and cadmium in all milk samples were less than the standard limits for milk.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال