به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mehdi dehghan banadaky

  • حمیدرضا تقیان، مهدی دهقان بنادکی*، کامران رضایزدی، حامد خلیل وندی بهروزیار

    اندازه ذرات و شکل فیزیکی مکمل های چربی عاملی موثر بر قابلیت هضم مواد مغذی، اسیدهای چرب و برخی از فراسنجه های خونی در گاوهای شیری در نظر گرفته می شود. هدف این پژوهش بررسی اثر تغذیه مکمل چربی حاوی افزودنی (لسیتین یا پودر صفرا) با شکل فیزیکی پرک یا گرانول بر قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی و برخی از فراسنجه های خون در گاوهای شیرده هلشتاین است. 48 راس گاو شیرده طی دو دوره آزمایشی در قالب طرح چند عاملی 2×3×2 کاملا تصادفی استفاده شد که به طور تصادفی در 6 تیمار آزمایشی گروه بندی شدند: 1. جیره حاوی 5/2 درصد مکمل چربی گرانول، 2. جیره حاوی 5/2 درصد مکمل چربی گرانول حاوی 5 درصد لسیتین، 3. جیره حاوی 5/2 درصد مکمل چربی گرانول حاوی 5 درصد پودر صفرا، 4. جیره حاوی 5/2 درصد مکمل چربی پرک، 5. جیره حاوی 5/2 درصد مکمل چربی پرک حاوی 5 درصد لسیتین و 6. جیره حاوی 5/2 درصد مکمل چربی پرک حاوی 5 درصد پودر صفرا. تمام جیره های آزمایشی طبق توصیه های انجمن ملی تحقیقات متعادل شدند. تمامی داده های آزمایش با استفاده از نرم افزار آماری آنالیز شدند. قابلیت هضم عصاره اتری، کل اسیدهای چرب، اسیدهای چرب 16 و 18 کربنه و همچنین غلظت پلاسمایی اسیدهای چرب غیر استریفه، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین های با چگالی بالا و لیپوپروتئین های با چگالی بسیار پایین در تیمارهای حاوی افزودنی افزایش یافت (05/0 ≥P) . افزودن ترکیبات امولسیفایری در مکمل های چربی جیره غذایی گاوهای شیرده پرتولید، احتمالا اثرات مثبتی بر قابلیت هضم برخی از مواد مغذی و متابولیسم چربی ها دارد.

    کلید واژگان: امولسیفایر, پودر صفرا, لسیتین, چربی, گاو شیری, قابلیت هضم
    Hamidreza Taghian, Mehdi Dehghan Banadaky *, Kamran Rezayazdi, Hamed Khalilvandi-Behroozyar

    The particle size and physical form of fat supplements are effective factors in the digestibility of nutrients, fatty acids, and some blood parameters in dairy cows. This research aims to investigate the effect of a feeding fat supplement containing an additive (lecithin or bile powder) with the physical form of flake or granule on the apparent digestibility of nutrients and some blood parameters in Holstein dairy cows. 48 lactating cows were used during two experimental periods in a 2x3x2 completely randomized factorial design and randomly grouped into 6 experimental treatments: 1. Control diet + 2.5% granulated fat supplement, 2. Control diet + 2.5% granulated fat supplement containing 5% lecithin 3. Control diet + 2.5% granulated fat supplement containing 5% bile powder 4. Control diet + 2.5% Flaked fat supplement 5. Control diet + 2.5% Flaked fat supplement containing 5% lecithin and 6. Control diet + 2.5% Flaked fat supplement containing 5% bile powder. All the experimental diets were balanced according to the recommendations of the National Research Association. All data were analyzed by statistical software. The digestibility of the ether extract, total fatty acids, 16 and 18-carbon fatty acids, as well as the plasma concentration of NEFA, triglycerides, cholesterol, HDL, and VLDL were increased in the treatments containing the additives (P ≥ 0.05). The addition of emulsifying ingredients to the fat supplement of the high-production dairy cow diet may have positive effects on the digestibility of some nutrients and lipid metabolism.

    Keywords: Emulsifier, Bile Powder, Lecithin, Fat, Dairy Cow, Digestibility
  • بهزاد گنجی، مهدی دهقان بنادکی*، فرهنگ فاتحی
    هدف از این پژوهش، مقایسه اثر بافر ترکیبی و بیکربنات سدیم بر عملکرد رشد و فراسنجه های شکمبه ای گوساله های نر پرواری هلشتاین با میانگین وزن 1/43±8/330 کیلو گرم و سن 240 روز، تغذیه شده با جیره ای پر کنسانتره بود. آزمایش به مدت90 روز به همراه 10 روز عادت دهی در قالب طرح کاملا تصادفی با سه جیره آزمایشی با نسبت علوفه به کنسانتره 20 به 80 درصد و 10 تکرار انجام گرفت. جیره های آزمایشی شامل جیره شاهد (بدون بافر)، جیره پایه با یک درصد بیکربنات سدیم و جیره پایه با یک درصد بافر ترکیبی بودند. خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن ماهانه و گوارش پذیری اندازه گیری شد. خوراک مصرفی، تغییرات وزن و گوارش پذیری تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت. بهترین ضریب تبدیل غذایی برای گوساله های تغذیه شده با جیره حاوی مکمل بافر ترکیبی بود (05/0>P). افزایش وزن روزانه در گوساله های تغذیه شده با بافر ترکیبی نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (05/0>P). نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه در جیره شاهد نسبت به بافر ترکیبی بیشتر بود (05/0>P). pH مایع شکمبه گوساله ها دو ساعت پس از مصرف خوراک در جیره شاهد کمترین بود (05/0>P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد بافر ترکیبی مورد سنجش در مقایسه با بیکربنات سدیم در کنترل شرایط اسیدی شکمبه گوساله های تغذیه شده با جیره های پر کنسانتره عملکرد بهتری به خصوص از نظر بهبود ضریب تبدیل غذایی داشت و به نظر می رسد افزودن آن به چنین جیره هایی مفید باشد.
    کلید واژگان: افزایش وزن روزانه, ضریب تبدیل غذایی, مایع شکمبه, نیتروژن آمونیاکی, ‏pH
    Behzad Ganji, Mehdi Dehghan Banadaky *, Farhang Fatehi
    This study aimed to compare the effects of combined buffer and sodium bicarbonate on growth performance and ruminal parameters of Holstein young bulls with an average weight of 330.8±43.1 kg and an age of 240 days, fed with a high-concentrate diet. The experiment was conducted for 90 days with 10 days of habituation in a completely randomized design with three dietary treatments and 10 replications, and a forage: concentrate ratio of 20 to 80%. Experimental diets included a control diet (without buffer), a basal diet with 1% sodium bicarbonate, and a basal diet with 1% mixed buffer. Daily feed intake, monthly weight gain, and digestibility were measured. The experimental diets did not affect feed intake, weight changes, and digestibility. The best feed conversion ratio for bulls was in treatment of diet containing the mixed buffer supplement (P<0.05). Daily weight gain was higher in bulls fed with the combined buffer than that of the control group (P<0.05). Rumen ammonia nitrogen was higher in the control group than the bulls receiving mixed buffer (P<0.05). The pH of rumen fluid was lowest in the control group, two hours after feeding (P<0.05). The present study results showed that the mixed buffer had a better performance in controlling the rumen acidity of bulls fed with high concentrate diets compared to sodium bicarbonate, especially in terms of improving feed conversion ratio, and it seems to be necessary to add it to such diets.
    Keywords: Ammonia nitrogen, Daily weight gain, pH, Dietary conversion ratio, Rumen fluid
  • سمیه جلالی نیا، فرهنگ فاتحی*، مهدی دهقان بنادکی، حسین رخ فروز

    به منظور بررسی اثر متقابل فصل و اندازه ذرات علوفه جیره بر تولید و ترکیبات شیر گاوهای شیرده پرتولید، از تعداد 100 راس گاو هلشتاین اوایل دوره در دو فصل بهار و تابستان (هر فصل از 50 راس) در قالب دو تیمار حاوی علوفه یونجه با اندازه ذرات درشت (میانگین هندسی 7/7 میلی متر) و تیمار حاوی علوفه یونجه با اندازه ذرات ریز (با میانگین هندسی 2/4 میلی متر) استفاده شد. مقدار ماده خشک مصرفی گاوها به صورت گروهی و هم چنین تولید شیر گاوها به صورت انفرادی ثبت شد. نتایج نشان داد که میزان تولید شیر، درصد پروتیین، لاکتوز و کل مواد جامد شیر در فصل بهار در مقایسه با فصل تابستان بیش تر بود (01/0 <P). تولید شیر خام و نیز درصد لاکتوز شیر گاوهای تغذیه شده با جیره حاوی علوفه ریز در مقایسه با جیره حاوی علوفه درشت، تمایل به افزایش داشت (01/0 <P). مقدار مصرف ماده خشک از جیره حاوی علوفه با اندازه ذرات درشت در مدت زمان صفر الی دو ساعت پس از خوراک دهی صبح در فصل تابستان بیش تر از فصل زمستان بود (01/0 <P). به طور کلی گاوهایی که با خوراک حاوی علوفه با اندازه ذرات ریز تغذیه می شوند الگوی مصرف خوراک یکنواخت تری در طول فصول بهار و تابستان دارند.

    کلید واژگان: اندازه ذرات علوفه, تنش حرارتی, شیر, گاوهای هلشتاین, اوایل شیردهی
    Somayeh Jalalinia, Farhang Fatehi*, Mehdi Dehghan Banadaky, Hossein Rokhforoz

    To evaluate the interaction effects of season and dietary forage particle size on milk yield and composition, 100 early lactation Holstein cows in two seasons of spring and summer (each season with 50 heads) in the form of two treatments containing alfalfa forage with large particle size (geometric mean 7.7 mm) and fine particle size (with a geometric mean of 4.2 mm) were used. The amount of dry matter intake of cows was recorded in groups and the milk production of cows was recorded individually.The results showed that milk yield, protein, lactose and total solid percentage of milk were higher within spring compared to summer (P< 0.01). Milk yield (P= 0.09) and milk lactose percentage (P = 0.08) for cows fed fine forage particle size trended to be higher than cows fed long forage particle size. The amount of dry matter intake within two hours after feeding for summer was higher than spring (P< 0.01). Overall, results of the predent study indicated that cows fed with fine forage particle size had more homogeneous feeding behavior pattern within both studied season than cows fed long forage particle size.

    Keywords: Early lactating, Holstein cows, forage particle size, heat stress, Milk
  • محمدجواد خلیفه، محسن ساری*، مهدی دهقان بنادکی

    این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن ساکارز به جیره با و بدون نمک کلسیمی اسیدهای چرب روغن ماهی بر عملکرد، ترکیب شیمیایی گوشت و الگوی اسیدهای چرب لاشه در گوساله های نر هلشتاین انجام شد. تعداد 36 راس گوساله با میانگین وزنی 57±269 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 به مدت 128 روز و با جیره های آزمایشی شامل 1- کنترل، 2- جیره حاوی 5 درصد ساکارز، 3- جیره حاوی 5/2 درصد نمک کلسیمی روغن ماهی و 4- جیره حاوی 5 درصد ساکارز و 5/2 درصد کلسیمی روغن ماهی تغذیه شدند. افزودن ساکارز به جیره ها افزایش وزن روزانه گوساله ها را بهبود بخشید (01/0>P). برهمکنش ساکارز و روغن ماهی بر ماده خشک مصرفی (05/0>P) و مقدار ماده خشک گوشت معنی دار بود (05/0P=). استفاده از نمک کلسیمی روغن ماهی، افزایش غلظت اسید واکسینیک و سیس-9 ترانس-11 اسید لینولییک (CLA) در عضله چشمی گوساله ها را در پی داشت (05/0>P). مجموع اسیدهای چرب n-3 PUFA در گوشت افزایش یافت و همین امر سبب کاهش نسبت اسیدهای چرب n-6/n-3 و افزایش ذخیره داخل ماهیچه ای اسیدهای چرب امگا-3 (ایکوزاپنتاانوییک اسید و دکوزاهگزاانوییک اسید) شد (001/0=P). به طور کلی نتایج نشان داد استفاده از نمک کلسیمی روغن ماهی همراه با ساکارز سبب افزایش مصرف ماده خشک و بهبود افزایش وزن روزانه در گوساله های پرواری می شود. همچنین مصرف نمک کلسیمی روغن ماهی افزایش غلظت اسیدهای چرب 3-n و همچنین اسید واکسینیک و CLA در ماهیچه راسته گوساله ها شد که به معنی بهبود کیفیت و ارزش تغذیه ای گوشت می باشد.

    کلید واژگان: اسیدهای چرب امگا-3, ساکارز, عضله چشمی, کبد, گوساله پرواری‏
    Mohammad Javad Khalifeh, Mohsen Sari *, Mehdi Dehghan Banadaky

    This experiment was conducted to study the effects of including sucrose, with or without calcium salts of fish oil on performance, carcase characteristics and meat fatty acids profile of fattening Holstein steers. Thirty sixth Holstein steers (269±57 kg body weight) were used in a completely randomized design with a 2×2 factorial arrangement during 128 days of experimental period. Dietary treatments were 1) control, 2) sucrose (SU) (5% DM), 3) calcium salts of fish oil (CF) (2.5% DM), 4) SU and CF. Average daily gain increased with added SU (P>0.01). An interaction between SU and Ca-FO was found on dry matter intake (DMI) (P<0.05) and dry matter content of longissimus dorsi muscle (LM) (P<0.05). Dietary inclusion of Ca-FO increased the concentration of vaccinec acid and CLA in longissimus dorsi (P=0.03). Total PUFA n-3 increased in longissimus dorsi and subsequently decreased n-6: n-3 ratio and increases intramuscular storage of EPA & DHA fatty acids (P=0.01). The results of this study showed addition SU and Ca-FO could have stimulatory effect on dry matter intake and avrage daily gain in fattening steers. Also Ca-FO increased concentration of n-3 fatty acids, vaccinec and CLA acids which means improving meat quality and nutritional valus.

    Keywords: Fattening steers, Liver, longissimus dorsi, Omega-3 Fatty Acid, sucrose‎
  • Masoud Alimirzaei, YounesAli Alijoo *, Mehdi Dehghan Banadaky, Mehdi Eslamizad

    Health, inflammatory, and stress indices as well as feeding behavior around weaning were measured for Holstein female calves fed intensified milk or conventionally during the pre-weaning period. Calves (n ꞊ 48) were randomly assigned to one of two experimental treatments including a conventional (CF) or an intensified feeding (IF) groups. In CF group, calves (n ꞊ 24) received 0.52 kg of dry matter (DM) per day from pasteurized whole milk (23.00% crude protein (CP) and 27.00% fat) until day 50 of age. In IF group, calves (n= 24) fed 0.97 kg of DM per day on average for the first three weeks, and then, milk allowance decreased gradually to reach 0.52 kg DM per day and continued until day 50. All calves were gradually weaned from day 51 to 56. Blood samples were taken on days 14, 28, and 57 at 06:30 AM for serum amyloid A (SAA), cortisol, alanine aminotransferase (ALT), and iron analyses. Conventionally fed calves had more days with fever during the pre-weaning period. Blood SAA and cortisol levels were higher in CF calves on day 14. However, SAA levels were higher for IF calves on day 57. Intensified milk-fed calves spent more time for standing than CF calves. A trend to be significant was observed for non-nutritive oral behavior in IF calves. In summary, dairy calf health can be improved by intensified milk feeding during the pre-weaning period; however, this method has the potential to reduce calves welfare around weaning transition.

    Keywords: Animal welfare, ‎ Feeding behavior, ‎ Female calf ‎
  • ابوالفضل سلطانی، مهدی دهقان بنادکی*، ابوالفضل زالی، فرهنگ فاتحی
    هدف از این پژوهش بررسی جایگزینی سیلاژ ذرت با سیلاژ جو بر عملکرد تولیدی گاوهای پرتولید بود. تعداد 36 راس گاو هلشتاین پر تولید (میانگین تولید 9/3 ±3/57 با روزهای شیردهی 7±93) به یکی از سه تیمار آزمایشی شامل تیمار 1- بدون استفاده از سیلاژ جو و 30 درصد سیلاژ ذرت، 2- 10 درصد سیلاژ جو و 20 درصد سیلاژ ذرت و 3- 20 درصد سیلاژ جو و 10 درصد سیلاژ ذرت در طی دو دوره 24 روزه اختصاص داده شدند. نتایج نشان داد که جایگزینی سیلاژ ذرت با سیلاژ جو موجب افزایش خطی شیر تصحیح شده براساس چربی (05/0P≤)، مقدار چربی تولیدی (04/0=P) و بازدهی تولید شیر تصحیح شده به ماده خشک مصرفی (01/0P≤)، همچنین تمایل به افزایش خطی درصد چربی شیر (08/0= P)، و کاهش خطی درصد لاکتوز شیر (05/0=P) گردید. غلظت استات و pH شکمبه ای با افزایش سیلاژ جو افزایش و غلظت پروپیونات کاهش یافت (01/0>P). افزایش سیلاژ جو موجب افزایش قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و فیبر نامحلول در شوینده خنثی به صورت خطی (01/0≥P) گردید. این مطالعه نشان داد که جایگزینی بخشی از سیلاژ ذرت با سیلاژ جو می تواند به عنوان راهکاری موفق در جهت بهبود عملکرد، قابلیت هضم، سلامتی و تامین علوفه گاوهای شیری پرتولید مدنظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: سیلاژ جو, سیلاژ ذرت, علوفه, گاو شیرده‏
    Abolfazl Soltani, Mehdi Dehghan Banadaky *, Abolfazl Zali, Farhang Fatehi
    The objective of this study was to determine the effects of the replacement of corn silage with barley silage on high producing dairy cow performance. Thirty six high-producing (57.3±3.9kg/d) dairy cow in mid-lactation (93±7 DIM) were assigned to one of three experimental treatments including (1) no barley silage (BS) and 30% corn silage (CS), (2) 10% BS and 20% CS, and (3) 20% BS and 10 % CS in the TMR over two 24-day periods. The results showed that replacement of corn silage with barley silage linearly increased fat corrected milk (FCM; P=0.04), fat yield (P=0.04) and fat corrected milk production efficiency (P=0.01). There was also a tendency for linear increase in milk fat percentage (P=0.08), and linear decrease in milk lactose percentage (P=0.05). Ruminal acetate proportion and pH increased with increasing barley silage and propionate proportion decreased. Increasing barley silage resulted in linear increase in dry matter, organic matter and neutral detergent fiber digestibility (NDF; P<0.05). This study showed that replacing corn silage with barley silage could be considered as a successful strategy to improve performance and forage provisions of high-producing dairy cows.
    Keywords: Barley silage, corn silage, Forage, lactating cow‎
  • محمدجواد خلیفه، محسن ساری*، مهدی دهقان بنادکی

    این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن ساکارز به جیره با و بدون نمک کلسیمی اسیدهای چرب روغن ماهی بر عملکرد، قابلیت هضم و تخمیر شکمبه ای در گوساله های نر هلشتاین انجام شد. تعداد 36 راس گوساله با میانگین وزنی 57± 269 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 به مدت 128 روز و با جیره های آزمایشی شامل 1) کنترل، 2) جیره حاوی 5/2 درصد نمک کلسیمی روغن ماهی، 3) جیره حاوی 5 درصد ساکارز و 4) جیره حاوی 5 درصد ساکارز و 5/2 درصد کلسیمی روغن ماهی تغذیه شدند. افزایش وزن روزانه تحت تاثیر افزودن ساکارز افزایش یافت (p<0/05). برهمکنش ساکارز و روغن ماهی بر ماده خشک مصرفی معنی دار بود (p<0/05)، بدین ترتیب که استفاده از روغن ماهی کاهش ماده خشک مصرفی روزانه را در پی داشت، در حالی که در جیره حاوی ساکارز، افزودن روغن ماهی مصرف خوراک را افزایش داد. هضم پذیری ماده آلی در جیره های حاوی چربی تمایل به افزایش داشت (p<0/05). افزودن روغن ماهی افزایش غلظت استات را در پی داشت (05/0=P)، در حالی که افزودن ساکارز موجب کاهش غلظت پروپیونات (01/0=P) و افزایش نسبت استات به پروپیونات (04/0=P) در مایع شکمبه شد. تیمارهای حاوی ساکارز pH شکمبه بالاتری نسبت به سایر تیمارها داشتند (p<0/05). افزودن نمک کلسیمی روغن ماهی سبب افزایش غلظت تری گلیسرید و کلسترول پلاسما را افزایش داد(p<0/05). براساس نتایج حاصل افزودن ساکارز به جیره های حاوی نمک کلسیمی روغن ماهی می تواند با تحریک مصرف خوراک افزایش وزن روزانه گوساله های پرواری را بهبود بخشید.

    کلید واژگان: تخمیر شکمبه, ساکارز, عملکرد رشد گوساله پرواری :نمک کلسیمی روغن ماهی
    MohammadJavad Khalifeh, Mohsen Sari *, Mehdi Dehghan Banadaky

    This experiment was conducted to study the effects of inclusion of sucrose with or without calcium salts of fish oil on growth performance, ruminal fermentation and blood metabolites of fattening Holstein steers. Thirty sixth Holstein bull calves (269±57 kg body weight and 7 months of age) were used in a completely randomized design with a 2×2 factorial arrangement for 128 days. Dietary treatments were 1- control, 2- calcium salts of fish oil (Ca-FO) (2.5 % DM), 3- sucrose (SU)(5% DM), 4- SU and Ca-FO. Average daily gain increased with added SU (P<0.05). Diets containing Ca-FOreduced dry matter intake (DMI) and using SU and Ca-FO together increased DMI in this group (P<0.05). A tendency for higher organic matter digestibility obsereved in bulls fed Ca-FO (P>0.05). An increase in ruminal acetate concentration observed using Ca-FO in the diet, although Lower propionate and higher acetate concentrations were observed in rumen fluid of SU provided bulls (P<0.05). Addition of SU increased ruminal fluid pH (P<0.05). Feeding steers with Ca-FO increased plasma concentration of triglyceride and cholesterol (P<0.05). The results of this study showed that replacing corn grain with sucrose could have stimulatory effect on dry matter intake in Ca-FO containing diet, which have positive effects on average daily gain of fattening steers.

    Keywords: Ca salts of fish oil, Fattening bulls, growth performance, rumen fermentation, Sucrose
  • حمیدرضا پویان، آرمین توحیدی*، مهدی دهقان بنادکی، محسن قرزانه، جلال حسن

    به منظور ارزیابی تاثیر جاذب سموم دوجزیی بیوتوکس بر وضعیت سلامت و فراسنجه های تولیدی، 16راس گاو هلشتاین در دو گروه بیوتوکس (جیره حاوی بیوتوکس) و شاهد (جیره فاقد بیوتوکس) قرار گرفتند. مقدار خوراک مصرفی، ماده خشک مصرفی، وزن بدن، تغییرات امتیاز بدنی، دمای راست روده، نرخ تنفسی، ضربان قلب، مقدار شیر تولیدی و ترکیبات شیر و فراسنجه های خونی، اندازه گیری و ثبت شدند. در گروه شاهد، ماده خشک مصرفی، وزن بدن و نمره وضعیت بدنی از هفته چهارم به بعد کاهش معنی دار و دمای بدن، نرخ تنفسی و ضربان قلب درکل دوره افزایش معنی داری (p<0/05) داشتند. در گروه بیوتوکس، تولید شیر در کل دوره به طور غیر معنی دار و در هفته های پنجم تا هفتم به طور معنی دار (p<0/05) افزایش یافت. مقدار پروتئین شیر (p<0/05) در گروه بیوتوکس، و درصد چربی (p<0/05)، درصد لاکتوز (p<0/05)، تعداد سلول های پیکری و آفلاتوکسینM1 شیر (p<0/05) در گروه شاهد بیشتر بود. مقدار مواد جامد شیر در گروه بیوتوکس در کل دوره به طور غیر معنی دار و در هفته های پنجم تا هفتم به طور معنی دار (p<0/05) افزایش یافت. تغییرات گلوکز، پروتئین کل و کراتینین پلاسما در کل دوره معنی دار نبود ولی کراتینین در آخر دوره در گروه شاهد افزایش معنی داری (p<0/05) داشت. مقادیر آسپارتات ترانس آمیناز (p<0/05) و آلانین آمینوترانسفراز (p<0/05) پلاسما در گروه شاهد بیشتر بود. بر اساس نتایج این تحقیق، در شرایطی که خوراک مصرفی آلودگی مایکوتوکسینی چندگانه داشته باشد استفاده از بیوتوکس سبب بهبود سلامت، تولید شیر و فراسنجه های تولیدی گاو های شیرده می شود.

    کلید واژگان: بیوتوکس, تولید شیر, فراسنجه های خونی, گاو, مایکوتوکسین
    Hamidreza Pooyan, Armin Towhidi *, Mehdi Dehghan Banadaky, Mohsen Farzaneh, Jalal Hasan

    In order to evaluate the effect of bi-partial toxin binder "Biotox" on health status and productive parameters, sixteen Holstein cows were classified into two groups, biotox (supplemented with Biotox) and control (without Biotox). Feed intake, dry matter intake, body weight, body condition score, rectal temperature, respiratory rate, heartbeat, milk yield and compounds and blood parameters were measured and recorded. In control group feed intake, dry matter intake, body weight and body condition score were significantly decreased from forth to seventh week, while rectal temperature, respiratory rate and heartbeat were increased (P≤0.05) during the entire period. The milk yieldincreased non-significantly during the entire period and significantly (P≤0.05) from fifth to seventh week in biotox group. Content of milk protein (P≤0.05) in biotox group and percent of fat (P≤0.05), percent of lactose (P≤0.05), somatic cell count and concentration of aflatoxin M1 (P≤0.05) in control group were increased. Milk solids content in the biotox group increased non-significantly during the entire period and significantly in the fifth to seventh week (P≤0.05). There were no significant difference in concentration of plasma glucose, total protein and creatinine during the entire period, but in control group, creatinine level increased during the late period. Plasma aspartate transaminase (P≤0.05) and alanine aminotransferase (P≤0.05) were higher in the control group. Overall, biotox use improves the health, milk production, and production parameters of lactating cows when the feed is exposed to multiple mycotoxin contamination.

    Keywords: Biotox, Blood parameters, Cattle, milk yield, Mycotoxin
  • Hamed Khalilvandi-Behroozyar *, Mehdi Dehghan-Banadaky, Mohammad Ghaffarzadeh
    High oxidative capacity of polyunsaturated fatty acid rich oils is the main problem with their dietary application. The main objectives of this study were to determine the effects of different encapsulants and oil loading levels on nutritive value, fatty acid profile, and oxidative stability of microencapsulated fish oil powders. Four types of wall materials [glucose syrup and maltodextrin based Maillard reaction products (MRP) or equivalent non-reacted physical blends (Non-MRP)] were used along with the three levels of oil loadings (oil to wall ratio of 1:2; 1:1; 2:1 as low, medium and high oil loadings). Emulsions and resulting microencapsules were tested for fatty acid content and stability if fatty acids over time. Additionally, different oxidative parameters were used to assess the oxidative stability of the microencapsules. Results showed that high oil loading significantly increased the mean particle size of emulsions and resultant powders and concomitantly reduced microencapsulation efficiency (ME) and yield of capsules in all of the tested wall materials. However, MRP exhibited better performance. Maillard reaction products showed better protection efficiency against oil oxidation relative to non-MRP. Nevertheless, two types of MRP encapsulants showed different proficiency and glucose syrup-MRP, provided more protection than Maltodextrin-MRP. Maillard reaction had a positive correlation with the stability properties of emulsions and resulting microcapsules. Our results showed that microencapsulation with Maillard reaction products could be used as an efficient way to protect fish oil from oxidation.
    Keywords: Fatty acid profile, Microencapsulation Oxidation, spray drying
  • وهب عظیم زاده، مهدی دهقان بنادکی*، ارمین توحیدی، علی اسدی الموتی

    اثر فرآوری های مختلف دانه ذرت بر عملکرد و فراسنجه های خونی و شکمبه ای 36 راس گوساله ماده شیرخوار نژاد هلشتاین (وزن بدن 1/20±38/2 کیلوگرم) بررسی شد. تیمارها شامل ذرت کامل، ذرت آردی، ذرت بلغورشده و ذرت ورقه شده با بخار بودند. جیره ها از روز چهارم آزمایش همراه پنج درصد کاه خرد شده تغذیه شد. در همه گوساله ها، برنامه تغذیه شیر به صورت افزایشی-کاهشی بود. گوساله ها در 71 روزگی از شیرگیری شدند و مجموع مصرف روزانه خوراک آغازین و وزن بدن گوساله ها تا 84 روزگی اندازه گیری شد. مصرف خوراک آغازین و میانگین افزایش وزن روزانه در دوره قبل و بعد از شیرگیری و کل دوره به ترتیب برای تیمارهای ذرت بلغورشده و ذرت ورقه شده با بخار به طور معنی داری بیش‏ ‏تر از ذرت آردی و ذرت کامل بود (p≤0/01). در زمان از شیرگیری و در پایان آزمایش، تیمارهای ذرت بلغورشده و ذرت ورقه شده با بخار میانگین وزن بدن بیش‏ ‏تری نسبت به تیمارهای ذرت کامل و ذرت آردی داشتند (p≤0/01). تیمارهای آزمایشی روی پروتئین تام سرم گوساله ها نیز اثر معنی دار داشتند (p<0/05). براساس نتایج این تحقیق، تغذیه گوساله های شیرخوار با ذرت بلغورشده یا ورقه شده با بخار ضمن افزایش مصرف خوراک باعث بهبود افزایش وزن روزانه و وزن بدن در دوره قبل و بعد از شیرخواری می شود.

    کلید واژگان: پس از شیرگیری, عملکرد, فراسنجه های خونی, فراوری ذرت, گوساله شیرخوار
    Vahab Azimzadeh, Mehdi DehghanBanadaky *, Armin Tohidi, Ali AssadiAlamouti

    Effect of different processing methods of corn grain were investigated in 36 Holstein suckling female calves (body weight = 38.2 ± 1.20 kg) on performance and blood and ruminal parameters. Treatments were whole corn, ground corn, cracked corn and steam-flaked corn. Starter diets were mixed five percent of the chopped wheat straw and offered to calves from day 4. Milk was fed in a gradual step-up step-down method to all calves. Calves weaned at 71 days and total intake of starter and body weight of calves were measured until 84 days. Starter intake and ADG were significantly higher for cracked corn and steam-flaked corn than for ground corn and whole corn treatments in pre- and post-weaning and overall period (P≤0.01). At weaning and day 84, the average body weight of calves fed cracked corn and steam-flaked corn were significantly higher than those fed whole corn and ground corn treatments (P≤0.01). Treatments also affected serum protein of calves (P<0.05). According results of this study, feeding calves with cracked corn or steam-flaked corn increased feed intake and improved ADG and body weight through pre- and post-weaning periods.

    Keywords: Blood parameters:Corn Processing, Performance, Post-Weaning, Suckling Calf
  • خدیجه کرمشاهی امجزی*، قاسم جلیلوند، امید دیانی، مهدی دهقان بنادکی
    سابقه و هدف

    دانه‏های روغنی حاوی مقادیر قابل توجهی چربی و اسیدهای چرب غیراشباع هستند و استفاده از این دانه ها در جیره، بر ترکیب اسیدهای چرب بافت های مختلف بدن و عملکرد حیوانات مزرعه ای تاثیر می گذارد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات تغذیه دانه شاهدانه در جیره‏های با سطوح پایین پروتئین خام بر مصرف خوراک، عملکرد، قابلیت هضم مواد مغذی خوراک و در بره های پرواری بلوچی است. یکی دیگر از اهداف این تحقیق، با توجه به اثرات منفی اسیدهای چرب غیر اشباع موجود در چربی ها و دانه های روغنی بر پارامترهای شکمبه ای که سبب کاهش جمعیت پروتوزوآیی و بازچرخ نیتروژن شکمبه ای می گردد، آیا با استفاده از شاهدانه به عنوان یک دانه روغنی و تاثیر تغذیه آن بر فراسنجه های شکمبه ای و سنتز پروتئین میکروبی می توان پروتئین خام جیره را کاهش داد.

    مواد وروش ها

     در این پژوهش از 24 راس گوسفند بلوچی نر با 1±25 کیلوگرم وزن بدن و حدود 5 ماه سن در سه گروه در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. جیره‎های آزمایشی شامل: 1) جیره شاهد با 14 درصد پروتئین خام، 2) جیره حاوی 10 درصد دانه شاهدانه با 14 درصد پروتئین خام و 3) جیره حاوی 10 درصد دانه شاهدانه با 12 درصد پروتئین خام بود. پرواربندی بره‏ها پس از طی کردن یک دوره سازگاری 14 روزه، به مدت 84 روز انجام شد. اندازه گیری مصرف خوراک، افزایش وزن روزانه، وزن سرد و گرم لاشه و قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی با روش خاکستر نامحلول در اسید انجام شد. نمونه گیری ادرار جهت تعیین مشتقات پورینی از روش نمونه گیری نقطه ای استفاده شد. نمونه گیری از مایع شکمبه در آخرین روز هفته پایانی پرواربندی در ساعت قبل از مصرف خوراک و 3 ساعت بعد از خوراکدهی با استفاده از لوله مری متصل به پمپ خلاء انجام گردید. داده ها با رویه GLM با استفاده از نرم افزار آماری SAS آنالیز شدند.

    یافته ها

     جیره های حاوی شاهدانه بر ماده خشک مصرفی و میانگین افزایش وزن روزانه و وزن نهایی بره ها تاثیر معنی داری داشت. به طوری که بیشترین میزان مصرف ماده خشک و افزایش وزن مربوط به بره های تغذیه شده با شاهدانه با 14 درصد پروتئین خام بود. وزن نهایی در بره های تغذیه شده با شاهدانه با 14 و 12 درصد پروتیئن خام جیره، به ترتیب 11/46 و 03/43 کیلوگرم نسبت به گروه شاهد با وزن 42 کیلوگرم بیشتر بود. جیره های حاوی شاهدانه بر قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و پروتئین خام بره ها تاثیر معنی داری داشت. غلظت نیتروژن آمونیاکی و جمعیت کل پروتوزآ و پروتوزوآ هولوتریش مایع شکمبه تحت تاثیر جیره های آزمایشی تفاوت معنی داری نشان داد. کمترین تعداد پروتوزوآ مژکدار و غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه در بره های تغذیه شده با شاهدانه مشاهده گردید. پروتئین میکروبی در بره های تغذیه شده با جیره های حاوی شاهدانه با 35 گرم در روز بیشتر از گروه شاهد با 31 گرم در روز بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به افزایش وزن روزانه، افزایش وزن نهایی و سنتز پروتئین میکروبی بیشتر بره های تغذیه شده با10 درصد شاهدانه و 14 درصد پروتئین خام بهترین عملکرد را نشان داد. از طرفی افزودن 10 درصد شاهدانه به جیره و کاهش 2 درصدی پروتئین خام جیره در مقایسه با گروه شاهد تاثیر منفی بر عملکرد رشد نداشت و با توجه به افزایش وزن روزانه و وزن نهایی گوسفندان تغذیه شده با 10 درصد شاهدانه و افزایش سنتز پروتئین میکروبی می توان از شاهدانه به عنوان یک منبع با ارزش غذایی بالا در تغذیه دام استفاده نمود.

    کلید واژگان: شاهدانه, جمعیت پروتوزوا, گوسفند بلوچی, قابلیت هضم ظاهری و نیتروژن آمونیاکی
    ghasem jalilvand, omid dayani, mehdi Dehghan banadaky, khadijeh Karamshahi Amjazi*
    Background and objectives

    Oil seeds contain significant amounts of fat and fatty acids unsaturated, and

    Background and objectives

    Oil seeds contain significant amounts of fat and unsaturated fatty acids, and their use in the diet affects the composition of the fatty acids in various tissues of the body and animals' performance. The aim of this study was to investigate the effects of feeding hemp seed (HS) in diets with low levels of crude protein on feed intake, performance, nutrient digestibility on Baluchi fattening lambs and the possibility of CP reduction in the diets due toadverse effects of unsaturated fatty acids presence in HS on protozoal population and nitrogen recyclingin the rumen.

    Materials and methods

    Twenty-four Baluchi male lambs, with 24±1 kg body weight (BW) and 4-5 months of age, were used in a completely randomized design experiment. Experimental diets included: 1) control diet with 14% crude protein; 2) diet with 14% crude protein, containing 10% of HS and 3) diet with 12% crude protein containing 10% HS. The fattening period lasted 84 days after a 21-day adaptation period. Dry matter intake, daily body weight gain, cold and hot carcass weights and apparent digestibility were determined. Urine spot sampling was used to determine the purine derivatives. Rumen fluid samples were taken through esophagus-tube connected to vacuum pump before and three hours after morning feeding on the last day of experiment and then pH and ammonia nitrogen (NH3-N) were determined. Data were analyzed using GLM models of the SAS software.

    Results

    Diets containing HS had significant effect on dry matter intake (DMI), average daily gain (ADG) and final weight of the lambs. The highest DMI and ADG were observed for lambs fed with آ with 14% crude protein. The final weight in lambs fed with HS with 14 and 12% crude protein diet were 46.11 and 43.03 kg, respectively which was higher than control group with final weight 42 kg. Diets containing HS had significant effect on apparent digestibility of DM and CP by lambs (P <0.05). The concentration of ruminal NH3-N and total protozoa and Holotricha population were significantly affected by experimental diets. The lowest number of ciliate protozoa and the lowest ruminal NH3-N concentration were observed in lambs fed with HS. Microbial protein synthess in lambs fed with HS was higher than control group (35 vs. 31 g/d).

    Conclusion

    The result of this experiment showed that higher daily body weight, final weight and the microbial protein synthesis were achieved in animals which fed 10 and 14 percent HS. Including 10% of HS to the diet and reducing 2% of CP diet did not have any negative effect on growth performance than control group. In conclusion, based on the results of ADG and final BW and higher microbial protein synthesis including 10% HS as a valuable nutritive feed in the diet of animals is recommended.

    Keywords: Hemp seed, Protozoa population, Baluchi sheep, Apparent digestibility, ammonia nitrogen
  • پوریا شاه بدینی، مهدی دهقان بنادکی*، کامران رضایزدی، محمدحسن نظران
    هدف این پژوهش، مطالعه اثر مکمل معدنی و کلاته عناصر کم مصرف بر تولید، ترکیبات شیر و فراسنجه های خونی گاوهای هلشتاین شیرده بود. گاوهای هلشتاین شیرده (24 راس) به طور تصادفی در یکی از 4 تیمار زیر قرار گرفتند: 1) جیره پایه حاوی عناصر معدنی کم مصرف به فرم معدنی؛ 2) 55 میلی گرم آهن، 125 میلی گرم مس، 360 میلی گرم روی، 5/3 میلی گرم کروم، 200 میلی گرم منگنز، 2 میلی گرم سلنیوم و 12 میلی گرم کبالت با تغذیه روزانه 7 گرم از مکمل کلاته معدنی بن زا پلکس-7؛ 3) مقادیر مشابه از چهار عنصر روی، منگنز، مس و کبالت با تغذیه 7 گرم مکمل کلاته آلی اویلا-4 در روز؛ 4) مقدار7 گرم از مکمل کلاته آلی اویلا-4به همراه 5/3 گرم اویلا - کروم، 2 گرم اویلا- سلنیوم، 1 گرم اویلا- آهن تغذیه شد. این مطالعه 35 روز طول کشید. خوراک مصرفی به طور روزانه و تولید شیر گاوها سه بار در روز ثبت شد. با وجود بالاتر بودن عددی تولید شیر خام در تیمار مکمل بن زا پلکس 7، تاثیر معنی داری از تیمارها در تولید شیر، ترکیب اصلی شیر و میزان ماده خشک مصرفی و فراسنجه های شکمبه ای دیده نشد. غلظت گلوکز پلاسما در تیمارهای 2 الی 4 تمایل به کاهش (07/0P=) نشان داد. غلظت تری گلیسرید پلاسما در تیمارهای 2 الی 4 به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت که نشانه افزایش زیست فراهمی عناصر تامین شده به صورت کلاته در این پژوهش به خصوص کروم و مس می باشد.
    کلید واژگان: تری گلیسرید, کلاته, گاو شیرده, گلوکز, عناصر کم مصرف
    Pouria Shahbedini, Mehdi Dehghan Banadaky *, Kamran Rezayazdi, Mohammad Hossein Nazaran
    The aim of this study was to investigate the effect of mineral supplementation and chelates of trace elements on production, milk composition and blood parameters of lactating Holstein cows. Lactating Holstein cows (n=24) were randomly assigned to one of the following four treatments; 1) the basic diet include inorganic trace minerals (C), 2) 55 mg of iron, 125 mg of copper, 360 mg of zinc, 3.5 mg of chromium, 200 mg of manganese, 2 mg of selenium and 12 mg of cobalt with daily feeding of 7 g of Bonzaplex7 chelated mineral supplement (B), 3) the same amount of zinc, manganese, copper and cobalt was supplied with 7 gr of organic trace mineral supplement Availa4 (A), 4) feeding 7 gr of Availa 4 plus 3.5 gr of Availa-Cr, 2 gr of Availa-Se, 1gr of Availa-Fe (A+3). This study lasted 35 days. Daily feed intake and milk production (3X) were recorded. In spite of more numerical increase in milk yield in treatment B, no effect was observed on the production of milk, milk composition, dry matter intake and rumen metabolites. Plasma glucose concentration in treatments tended to decrease (P=0.07). Plasma triglyceride concentration decreased significantly in treatments (A), (B), (A+3) compared to group (C), present results could be related to increase bioavailability of trace minerals in chelated form specially chromium and copper in present study.
    Keywords: Chelate, glucose, lactating cows, trace mineral, triglyceride
  • هادی مرادی، مهدی گنج خانلو *، ابوالفضل زالی، مهدی دهقان بنادکی
    هدف از این بررسی ارزیابی تاثیر تغذیه منابع مختلف چربی بر عملکرد تولیدی و برخی از شاخص های فعالیت کبدی گاوهای هلشتاین در دوره انتقال بود. 35 راس دام از 21 روز پیش از زایش تا 21 روز پس از زایش به صورت کامل تصادفی به پنج جیره غذایی متشکل از جیره حاوی پودر چربی با منبع نخل (پالم) روغنی به عنوان جیره شاهد (T1) ، جیره حاوی مکمل CLA (ترکیبی از ترانس 10 سیس 12 و سیس 9 ترانس11) (T2) ، جیره حاوی دانه کتان نواری (اکسترود) شده (T3) ، جیره حاوی مخلوطی از مکمل CLA و دانه کتان نواری شده (T4) و جیره حاوی مخلوط روغن و کنجاله کنجد (T5) اختصاص داده شدند. مقدار مصرف خوراک و تولید شیر به صورت روزانه و ترکیب شیر به صورت هفتگی اندازه گیری شد. نمونه های خون به صورت هفتگی به منظور تعیین غلظت فراسنجه های پلاسما گرد آوری شد. مقادیر ماده خشک مصرفی، تولید شیر و ترکیب شیر تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0P>). از بین فراسنجه های خون، غلظت پروتئین کل و اوره خون در زمان پس از زایش تحت تاثیر تیمار قرار گرفت (05/0P<). غلظت پروتئین کل در گاوهای تغذیه شده با T3 نسبت به گاوهای تغذیه شده با T1 بیشتر بود و غلظت اوره خون در گاوهای تغذیه شده با T5 زیادتر از T3 بود ولی بین دیگر تیمارها تفاوت معنی داری وجود نداشت. تفاوت ها در غلظت آسپارتات آمینو ترانسفراز خون در دوره پیش از زایش بین تیمارها تمایل به معنی داری داشت (1/0P<) به طوری که بیشترین مقدار برای گاوهای گروه T1 بود. از این پژوهش می توان نتیجه گرفت، دانه کتان نواری شده با افزایش پروتئین کل پلاسما و کاهش اوره خون پس از زایش و مکمل CLA با کاهش آسپارتات آمینو ترانسفراز پس از زایش تاثیر سودمندی بر سلامت کبد در دوره انتقال دارد.
    کلید واژگان: دوره انتقال, فراسنجه های خون, فعالیت کبد, گاو شیری, مکمل چربی
    Hadi Moradi, Mahdi Ganjkhanlou *, Abolfazl Zali, Mehdi Dehghan Banadaky
    The objective of this study was to determine the effects of different sources of fatty acids on the performance and liver activity indices of Holstein cows during the transition period. Thirty-five cows were randomly assigned (from 21 days prepartum to 21 days postpartum) to 5 dietary treatments consisting of a diet containing palm oil (T1) as control, CLA fat supplement (T2), extruded flaxseed (T3), mixes of CLA fat supplement and extruded flaxseed(T4), and sesame oil and sesame meal (T5). The amounts of dry matter intake and milk yields were measured daily and milk composition was measured weekly. Blood samples were collected weekly to determine the concentration of plasma parameters. Feed intake, milk yields and milk composition were generally similar among treatments (P>0.05). Among blood parameters, the levels of urea and total protein affected by treatment in postpartum (P <0/05). The concentration of total protein in group T3 was higher than group T1. The urea concentration in group T5 was higher as compared with group T3. Amount of aspartate aminotransferase in prepartum had a significant tendency between treatments (P<0.1) and the highest amount was observed for group T1. The results of this study showed that CLA supplementation and extruded flaxseed increased total protein and reduced blood urea and has a beneficial effect on the health of the liver during the transition period.
    Keywords: Blood parameters, dairy cow, fat supplement, transition period, liver function
  • امیرحسین نصیری، ملک شاکری، مهدی ژندی، مهدی دهقان بنادکی، ارمین توحیدی *
    مقاومت به انسولین، تغییرات گلوکز، انسولین و IGF-I خون (محور سوماتوتروپیک) در گاوهای شیری تغذیه شده با مخمر زنده فعال پروبیوساک در شرایط تنش گرمایی (شاخص تنش گرمایی=82) در قالب طرح کاملا تصادفی بررسی شد. در این آزمایش، تعداد شش راس گاو حداقل یکبار زایش کرده در دو گروه تیمار (دریافت چهار گرم پروبیوتیک روزانه به ازای هر راس با غلظت 109× 15واحد شمارشکلنی/گرم) و شاهد (عدم دریافت پروبیوتیک) از 21 روز قبل از زایش تا هشت هفته بعد از زایش جهت بررسی تغییرات گلوکز، انسولین و IGF-1 خون و تست تحمل گلوکز قرار گرفتند. تفاوت معنی داری بین گروه شاهد و تیمار از نظر سطح گلوکز، انسولین و IGF-I خون در روز 60 پس از زایش وجود داشت و منجر به افزایش غلظت این فراسنجه های خونی در گروه تیمار نسبت به شاهد شد (05/0> P). پروبیوتیک تاثیر بر شاخص های تست تحمل گلوکز نداشت. در نتیجه استفاده از پروبیوتیکپروبیوساک اثر مثبتی بر عملکرد محور سوماتوتروپیک و بهبود کارایی حیوان داشت و می تواند راهکار مناسبی برای افزایش عملکرد گاوهای شیری در شرایط تنش گرمایی باشد.
    کلید واژگان: تنش گرمایی, تست تحمل گلوکز, دوره انتقال, گاو شیری, مخمر
    Amirhossein Nasiri, Malek Shakeri, Mehdi Zhandi, Mehdi Dehghan Banadaky, Armin Towhidi*
    The insulin resistance and glucose, insulin, IGF-1 metabolism (somatotropic axis performance) were investigated in cows to receive (4 g yeast/d/head) (Probio-Sacc®, BioChem, GmbH, Germany) or not receive live yeast supplement from 21 d before expected date of calving under the hot months of summer (THI = 82). Two groups of 6 periparturient Holstein cows were fed a diet without or with 4 g yeast/d/head (15*109 CFU/g) starting 21 d prepartum through 8 weeks postpartum to investigate the changes of blood concentrations of glucose, insulin, IGF-1 and glucose tolerance test (GTT). On d 60 postpartum, greater blood levels of glucose, insulin and insulin-like growth factor I were found in cows receiving yeast supplement than those receiving no yeast (P<0/05). Probiotic had not significant effect on GTT test. Overall, it appears that Probiotics would beneficially improve the blood concentrations of glucose, insulin, IGF-1 in day 60 postpartum (on DFS day) and improve somatotropic axis of dairy cows during the heat stress. Probiosac probiotic had positive effects on somatotropic axis and animal performance. It’s can be a good solution to increase dairy cow’s performance in heat stress condition.
    Keywords: dairy cow, Glucose tolerance test, Live yeast, Heat stress, transition period
  • محمدحسین آبادی، ابوالفضل زالی زالی، مهدی دهقان بنادکی *
    برای بررسی اثرات تغذیه زیست یار مخمری در شیر یا استارتر بر رشد، امتیاز قوام مدفوع، وضعیت سلامت و پارامترهای خونی و شکمبه ای، 30 راس گوساله ماده هلشتاین با میانگین وزن تولد 8/1 ± 4/40 در مزرعه گاو شیری تلیسه نمونه از 14-65 روزگی مورد استفاده قرار گرفتند. گوساله ها به صورت تصادفی به سه تیمار اختصاص یافتند که شامل: یک: شاهد (بدون افزودن زیست یار مخمری) ، دو: زیست یار مخمری در استارتر، سه: زیست یار مخمری در شیر جایگزین. میانگین اضافه وزن روزانه، وزن بدن و بازده خوراک، تفاوتشان بین تیمارها معنی دار نبود. مصرف ماده خشک در تیمار دو به طور معنی داری کمتر از تیمار کنترل بود (05/0 > P). قابلیت هضم مواد مغذی خوراک، غلظت نیتروژن آمونیاکی، اسیدیته مایع شکمبه و پارامترهای خونی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. امتیاز قوام مدفوع و سلامت در تیمار دو و سه بهتر از تیمار کنترل بود. به صورت کلی گوساله هایی که با زیست یار مخمری در شیر تغذیه شده بودند بهترین وضعیت قوام مدفوع و سلامت را داشتند (05/0 > P).
    کلید واژگان: زیست یار مخمری, سلامت, عملکرد, فراسنجه های خونی, گوساله های شیرخوار
    Abolfazl Zali, Mehdi Dehghan Banadaky*
    To evaluate the effect of feeding yeast probiotic in milk or starter on growth, fecal score, health, blood and rumen parameters, 30 female Holstein calves with average 40.4±1.8 kg birth weight in Taliseh Nemouneh dairy farm used from 14 until 65 days old. Calves randomly divided to 3 treatments including: 1) control (without probiotic) 2) yeast probiotic in starter 3) yeast probiotic in milk. Average daily gain, body weight and feed efficiency were not significantly different between treatments. Dry matter intake was significantly lower in treatment 2 than control (P<0.01). Digestibility of feed nutrients, ammonia nitrogen concentration, rumen fluid pH and blood parameters did not affected by treatments. Fecal score and health in treatment 2 and 3 were better than control. Generally, calves were fed with yeast probiotic in milk had the best fecal score and health
    Keywords: Blood parameters, health, performance, Suckling calves, Yeast probiotic
  • حامد خلیلوندی *، مهدی دهقان بنادکی، رسول پیرمحمدی، بهزاد اسدنژاد
    هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان مواد مغذی و الگوی اسیدهای چرب، میزان مقاومت در برابر زیست هیدروژنه شدن (بیوهیدروژناسیون) شکمبه ای و میزان آزادسازی روغن در نمک های کلسیمی پوشش دار روغن ماهی در شرایط آزمایشگاهی و بررسی استفاده از آن در شرایط درون تنی بر میزان گوارش پذیری مواد مغذی و فراسنجه های مایع شکمبه در مقایسه با روغن ماهی و نمک های کلسیمی بدون پوشش با استفاده از دام های فیستولادار بود. پوشش دار کردن منابع کلسیمی سبب افزایش کارایی محافظتی اسیدهای چرب غیراشباع در شکمبه شد (05/0P<). پوشش دار کردن مکمل های کلسیمی تفاوت معنی داری در میزان آزادسازی شکمبه ای مکمل ها ایجاد کرد ولی تفاوتی در میزان آزادسازی روغن از ترکیب مکمل ها در دیگر بخش های دستگاه گوارش و میزان آزادسازی در کل دستگاه گوارش وجود نداشت (05/0 P<). مکمل های محافظت شده در مقایسه با روغن آزاد، سبب افزایش گوارش پذیری مواد مغذی مختلف شدند (05/0P<). استفاده از روغن ماهی به صورت محافظت نشده موجب کاهش میزان تولید استات و افزایش پروپیونات و کاهش میزان نیتروژن آمونیاکی و جمعیت پروتوزوآ شکمبه شد. بود یا نبود پوشش روی نمک های کلسیمی تاثیری در ارتباط با فراسنجه های شکمبه نداشت (05/0 P>). پوشش دهی مکمل های کلسیمی سبب افزایش محافظت اسیدهای چرب غیراشباع در برابر زیست هیدروژنه شدن شکمبه ای شده و تاثیر نامطلوبی بر شاخصه های مختلف تغذیه ای حیوانات نداشت. استفاده از میزان پوشش 10 درصد وزنی را می توان بهترین میزان پوشش با توجه به داده های مربوط به ترکیب شیمیایی، الگوی اسیدهای چرب، زیست هیدروژنه شدن و آزادسازی در بخش های مختلف دستگاه گوارش دانست.
    کلید واژگان: اسیدهای چرب غیراشباع, امگا, 3, پوشش دهی, محافظت شکمبه ای
    Hamed Khalilvandi-Behroozyar *, Mehdi Dehghan-Banadaky, Rasoul Pirmohammadi, Behzad Asadnejad
    This study was conducted to production and evaluation of encapsulated fish oil ca-salts using a saturated FA containing material. Nutrient content and FA profiles of produced supplements were determined and ruminal biohydrogenation and oil release were examined in vitro. Additionally, in a complementary in vivo experiment, effects of dietary inclusion of fish oil, ca-salts and encapsulated ca-salts on nutrient digestibility and ruminal paramerters were evaluated using three rumen fistulated Holstein cows. Encapsulation of Ca-Salts increased protection efficiency of PUFA against ruminal biohydrogenation. Encapsulated ca-salts with 10 % of wall material (weight basis) had lower biohydrogenation afer 48-h in vitro incubation (P˂ 0.05). Encapsulation of ca-salts decreased rumen oil release but oil release in other simulated media or total tract oil release were not affected by encapsulation (P˃ 0.05). Protected supplements increased nutrient digestibility compared with fish oil (P˂ 0.05). Results of ruminal parameter analysis can warrant inertness of ca-salts and encapsulated ca-salts in the rumen of experimental animals. Fish oil decreased acetate and rumen N-NH3 concentration as well as protozoa `population, but increased propionic acid concentration (P˂ 0.05). Encapsulation of Ca-Salt did not changed rumen parameters (P˃ 0.05). According to the results, it can conclude that encapsulation of ca-salts increased protection of PUFA against ruminal biohydrogenation without worse effects on rumen parameters. Encapsulation with 10 % of wall material (weight basis) can be concluded as the best treatment according to chemical composition, fatty acid profiles, rumen biohydrogenation and oil release data.
    Keywords: encapsulation, Omega, 3, PUFA, Ruminal protection
  • شاهپور خیرآبادی، مهدی دهقان بنادکی*، مهدی گنج خانلو
    هدف از این تحقیق بررسی تاثیر جایگزینی سطوح مختلف چربی و انواع مکمل های آن به جای منابع نشاسته ای جیره بر عملکرد رشد، تخمیر شکمبه ای و شاخص های خونی در تغذیه گوساله های نر پرواری هلشتاین بود. در این آزمایش 28 راس گوساله نر پرواری هلشتاین Kg BW)9/31±274) در قالب طرح کامل تصادفی به مدت صد روز با چهار جیره غذایی (1- سطح بالای چربی اشباع شده، 2- سطح پایین چربی اشباع شده، 3- سطح بالای چربی غیراشباع، 4- سطح پایین چربی غیراشباع) تغذیه شدند. جیره ها صورت هم انرژی و هم پروتئین ترکیب و مخلوط (فرموله) شدند. شاخص های عملکردی مربوط به مصرف خوراک روزانه و تغییرپذیری وزن بدن به صورت روزانه محاسبه شد. نتایج مربوط به تغییر وزن روزانه، وزن نهایی، مصرف خوراک روزانه و ضریب تبدیل غذایی تفاوتی را میان تیمارها نشان ندادند. شاخص های شکمبه ای و خونی نیز اندازه گیری شدند و بین میانگین تیمارها تفاوت معنی داری دیده نشد، غیر از سطح کلسترول خون که در تیمارها با سطح چربی بالا میزان بالاتری (05/0P<) داشت. درنهایت با توجه به شاخص های اندازه گیری شده مشخص شد که با در نظر گرفتن هزینه نهایی جیره ها و دسترسی به مواد خوراکی مختلف می توان از پودر چربی برای تامین انرژی جیره پرواری استفاده کرد.
    کلید واژگان: گوساله پرواری, پودر چربی, نشاسته
    Shahpour Kheirabadi, Mehdi Dehghan-Banadaky *, Mehdi Ganjkhanlou
    The aim of this study was to evaluate the effect of starch sources replacement by fat supplements on growth performance, rumen fermentation and blood metabolite parameters of Holstein young bulls. 28 Holstein young bulls (274±31 Kg BW) were fed with four diets containing 1) diet with high level of saturated fat supplement 2) diet with low level of saturated fat supplement 3) diet with high level of unsaturated fat supplement and 4) low level of unsaturated fat supplement for in completely randomized design duration about 100 days. Diets were formulated to be isoenergetic and isonitrogenous. Body weight changes and dry mater intake, were measured montly and daily repectively. Daily body weight gain, final weight, DMI and feed conversation rate were not different between treatments. Individual volatile fatty acids concentration not affected by treatments. Blood metabolite parameter were measured and there was no significant effect observed between treatments except for total cholesterol which in diets with high level of crude fat (6.9%) was grater (p
    Keywords: Fat supplement, feedlot steers, starch
  • Shahin Yadeghari, Mostafa Malecky*, Mehdi Dehghan Banadaky, Bahman Navidshad
    Four in vitro experiments (Exp.) were conducted to evaluate lavender essential oil (LEO) effects at 0 (control), 250 (low dose), 500 (medium dose), 750 and 1000 µL per L(high doses) of incubation medium on rumen gas production kinetics (Exp.1), ruminal digestibility and fermentation (Exp.2), methane production (Exp.3) and rumen acidosis (Exp.4). The asymptote of gas production (A) increased quadratically (p < 0.001), but the lag phase (L) increased(p = 0.003), and gas production rate (µ) decreased linearly (p = 0.031) with increasing dose of LEO. A linear and quadratic effect (p < 0.01)was observed for the gas produced after 24 hr of incubation (GP24). In vitro true dry matter degradability (IVTDMD) and in vitro true organic matter degradability (IVTOMD) both decreased linearly (p < 0.01), but microbial biomass (MB) and partitioning factor (PF) changed quadratically with increasing doses of LEO (p < 0.05). A cubic effect was observed for total volatile fatty acid (TVFA) and ammonia (NH3) concentrations (p < 0.05). Acetate molar percentage decreased (p = 0.004), whereas those of butyrate and valerate increased linearly (p <0.05)with LEO dosage. The molar percentage of propionate increased by 10.60 and 12.00% at low and medium doses of LEO, respectively. Methane production decreased by 11.00 and 44.00 to 60.00% at medium and high doses of LEO (p < 0.05), respectively. Lavender essential oil decreased also ruminal pH at all included doses (p < 0.05), intensifying rumen acidosis. These results revealed a dose-dependent selective effect (stimulatory at low and medium, and inhibitory at high doses) of LEO on rumen fermentation.
    Keywords: In vitro gas production, Lavender essential oil, Methanogenesis, Rumen, Volatile fatty acids
  • مهدی دهقان بنادکی، فرهنگ فاتحی، حشمت الله بهرامی یکدانگی
    این پژوهش به منظور مقایسه اثرات دفعات دوشش بر روی تولید شیر و فراسنجه های خونی گاوهای هلشتاین انجام شد. در این پژوهش 66 راس گاو هلشتاین تازه زا به دو تیمار چهار بار (x4) و شش بار (x6) دوشش در روز به مدت سه ماه و سپس بازگشت به سه بار دوشش تا انتهای دوره شیردهی اختصاص داده شدند. میزان شیر تولیدی انفرادی گاوها به صورت 2 روز متوالی در هر هفته تا 150 روز شیردهی ثبت گردید. گاوها بلافاصله پس از زایش وزن کشی و از لحاظ وضعیت بدنی امتیاز دهی شدند و طی دوره آزمایشی نیز به صورت ماهانه این کار انجام می شد. نمونه های خون و شیر نیز به صورت ماهانه گرفته شدند. تولید شیر و شیر تصحیح شده بر اساس چربی (5/3 درصد) در تیمارها تفاوت معنی داری با هم نداشت. تیمارها از نظر غلظت چربی و پروتئین شیر نیز تفاوت معنی داری با هم نداشتند اما درصد لاکتوز شیر گاوهای چهار بار دوشش کم تر بود (01/0P<). تعداد سلول های بدنی شیر گاوهای چهار بار دوشش در مقایسه با گاوهای شش بار دوشش بیش تر بود (05/0P<). تیمارها از نظر غلظت فراسنجه های خونی تفاوت معنی داری با هم نداشتند. دفعات دوشش تاثیری بر ماده خشک مصرفی گاوها نداشت. میانگین وزن بدن و امتیاز وضعیت بدنی گاوهای شش بار دوشش در مقایسه با گاوهای چهار بار دوشش بالاتر بود. در مجموع چنین نتیجه گیری می شود که چهار بار دوشش طی ابتدای دوره شیردهی انتخاب بهتری از شش بار دوشش است.
    کلید واژگان: دفعات دوشش, عملکرد تولیدی, فراسنجه های خونی
    Mehdi Dehghan-Banadaky, Farhang Fatehi, Heshmatollah Bahrami Yekdanegi
    The objective fllowed in the present study was to evaluate the effects of different milking frequencies on milk production and on blood metabolites in Holstein cows. Sixty-six fresh Holstein cows were allocated to two treatments namely: 4 (4x) vs. 6 times (6x) of daily milking، during the first 3 months of lactation، and then switching on to a three times of daily milking until end of the lactation period. Milk yield was recorded as on two consecutive days in each week. Cows were weighted and scored for their body conditions immediately after calving and as well during each month of the experimental period. Blood and milk samples were collected monthly. Milk and fat corrected milk yield did not differ among treatments. Milk fat and protein percentage did not differ among treatments rather، but milk lactose was percentage wise lower for 4x milked cows (P<0. 01). Somatic cell count in 4x cows was higher than the 6x ones (P<0. 05). Treatments did not differ in blood metabolites، concentrations. Milking frequency did not affect dry matter intake either. Body weight changes and Body Condition Scores (BCSs) were higher in 6x cows than those in 4x ones. It was finally concluded that 4x treatment، during early lactation، was more appropriate than the 6x.
    Keywords: Milking time, Production performance, Blood metabolites
سامانه نویسندگان
  • دکتر مهدی دهقان بنادکی
    دهقان بنادکی، مهدی
    استاد تمام علوم دامی، دانشگاه تهران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال