به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohammad meskarpour-amiri

  • مرتضی غیبی گنبد، محمد مسگرپور امیری، طه نصیری*
    زمینه و هدف

    بیماری های غیر واگیر علت اصلی مرگ و ناتوانی در جهان می باشند. شناسایی تاثیر نابرابری های اقتصادی-اجتماعی بر مواجهه با این عوامل نقش بسزایی در کنترل این بیماری ها داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی نابرابری های اقتصادی-اجتماعی در شیوع ریسک فاکتور های متابولیک بیماری های غیرواگیر در خانوار های نیروهای مسلح ایران انجام شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش از نوع مطالعات کاربردی است که به شیوه مقطعی در سال 1400 انجام شد. جامعه پژوهش شامل 1205 خانوار نیروهای مسلح شرکت کننده در پیمایش ملی عوامل خطر بیماری های غیر واگیر در ایران (استپس) بودند که همگی مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از طی نمودن مراحل قانونی و کسب مجوزهای لازم، داده های برنامه ملی کنترل عوامل خطر بیماری های غیرواگیر از موسسه ملی تحقیقات سلامت دریافت گردید. برای آنالیز نابرابری های اقتصادی-اجتماعی در توزیع عوامل خطر متابولیک بیماری های غیرواگیر در خانوارهای مورد بررسی، از تخمین مدل های رگرسیون لاجستیک در نرم افزار STATA 14 استفاده شد.

    یافته ها

    شیوع پرفشاری خون، اضافه وزن، افزایش قند خون بر اساس HbA1c و افزایش سطح کلسترول خون در خانوار های نیروهای مسلح به ترتیب 64/6، 63/4، 21/8 و 15/7(درصد) بود. از طرف دیگر نابرابری آماری معناداری بین گروه های مختلف سنی و شیوع پرفشاری (0/05>p)، همچنین بین وضعیت اشتغال در شیوع اضافه وزن مشاهده شد (0/023>p). از طرف دیگر احتمال داشتن بیماری دیابت در افراد بی سواد2/36 برابر این احتمال در افراد با تحصیلات دیپلم و دانشگاهی است (2/36=P-value= 0/46،OR). به شرط ثابت گرفتن سایر متغیر ها، احتمال داشتن سطح کلسترول بالا در افراد زیر دیپلم 2/82 برابر افراد با تحصیلات دیپلم و دانشگاهی است (0/04=OR=2/82 ,P-value).

    نتیجه گیری

    شیوع عوامل خطر متابولیک بیماری های غیرواگیر در خانوار های نیروهای مسلح ارتباط قابل توجهی با نابرابری های اقتصادی-اجتماعی دارد. نتایج این پژوهش بر لزوم کاهش نابرابری های اقتصادی-اجتماعی و افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی-درمانی برای کاهش شیوع ریسک فاکتورهای متابولیک بیماری های غیرواگیر تاکید دارد.

    کلید واژگان: عوامل خطر, بیماری های غیرواگیر, عوامل اقتصادی اجتماعی
    Morteza Ghiebi Gonbad, Mohammad Meskarpour-Amiri, Taha Nasiri*
    Background and Objectives

    Identifying the risk factors of NCDs and the impact of socio-economic inequalities on exposure to these factors can play a significant role in controlling these diseases. This study was conducted with the aim of investigating socio-economic inequalities in the prevalence of metabolic risk factors of NCDs in the households of the Iranian Armed Forces.

    Materials & Methods

    This research is of an applied study type conducted cross-sectionally in the year 2021. The study population included 1205 households of armed forces participants in the national survey of NCDs risk factors (STEPs) in Iran, all of which were examined. After going through legal procedures, data on the national program for controlling NCDs risk factors were obtained from the NIHR. Logistic regression models in STATA 14 software were used to analyze the socioeconomic inequalities.

    Results

    The prevalence of hypertension, overweight, increased blood sugar based on HbA1c, and increased blood cholesterol levels in armed forces households were 64/6%, 63/4%, 21/8%, and 15/7%, respectively. On the other hand, a significant statistical disparity was observed between different age groups and the prevalence of hypertension (P<0/05), as well as between the employment status and the prevalence of overweight (P- value<0/023). The probability of having diabetes in illiterate people is 2/36 times that in people with diploma and university education (OR=2/36, P-value= 0/046). Under the condition of keeping other variables constant, the probability of having a high cholesterol level in people with a bachelor's degree is 2/82 times that of people with a diploma and university education (OR=2/82, P-value= 0/041).

    Conclusion

    The prevalence of metabolic risk factors for NCDs in households of armed forces members shows a significant association with socioeconomic inequalities. The results of this study emphasize the necessity of reducing socioeconomic inequalities and improving access to healthcare services to reduce the prevalence of metabolic risk factors for NCDs.

    Keywords: Risk Factors, Non-Communicable Diseases, Socioeconomic Factors
  • محمد محمدیان، محمد مسکرپور امیری*، نورالدین دوپیکر
    زمینه و اهداف

    برون سپاری یکی از ابزارهای اقتصادی مدیریت بیمارستان ها است. هدف این پژوهش ارزیابی اقتصادی برون سپاری خدمات بیمارستانی در یک بیمارستان نظامی در شهر تهران بود.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر یک مطالعه ارزیابی اقتصادی از نوع تحلیل هزینه (کمینه سازی هزینه) بود که در یکی از بیمارستان های نظامی شهر تهران در سال 1398 انجام شد. در این مطالعه بار مالی استفاده از خدمات کارکنان شرکتی تحت قرارداد پیمانکاری (برون سپاری) با بار مالی استخدام مستقیم همین کارکنان در بیمارستان (عدم برون سپاری) تحت چهار سناریو مورد مقایسه قرار گرفت.

    یافته ها

    استفاده از برون سپاری-در صورت رعایت کامل قوانین کار توسط پیمانکار- به ازای هر شغل برون سپاری شده به طور متوسط منفعت مالی معادل 5.1 میلیون ریال در ماه برای بیمارستان داشت. از طرفی، عدم رعایت کامل قوانین کار در پرداخت های شرکت های پیمانکاری، استفاده از برون سپاری را برای بیمارستان با ضرر مالی همراه نموده بود که میزان آن معادل 5.4 میلیون ریال درماه به ازای هر شغل برآورد گردید.

    نتیجه گیری

    برون سپاری در صورتی که شرکت پیمانکار ملزم به رعایت کامل قوانین کار شود مزایایی مالی قابل ملاحظه ایی برای بیمارستان خواهد داشت. با این وجود عدم نظارت کافی و مستمر بر پیمانکار و همچنین نبود بخش خصوصی متعهد، اجرای برون سپاری را زیان ده کرده است.

    کلید واژگان: ارزیابی اقتصادی, تحلیل هزینه, خدمات برون سپاری شده, بیمارستان
    Mohammad Mohammadian, Mohammad Meskarpour Amiri*, Noradin Dopeykar
    Background and aims

    Outsourcing is considered a vital economic tool for managing hospitals. This study aimed to conduct an economic evaluation of hospital services outsourcing in a military hospital in Tehran.

    Methods

    This study involved an economic evaluation through cost analysis (cost minimization) conducted in a military hospital in Tehran in 2019. The financial implications of outsourcing services to contracted employees were compared with the costs of direct employment under four different scenarios. Data analysis was performed using Excel 2019 software.

    Results

    The study found that outsourcing, when the contractor fully complies with labor laws, resulted in a financial benefit of 5.1 million IRR per month for the hospital per outsourced job. However, non-compliance with labor laws by contracting companies led to a financial loss of 5.4 million IRR per month for each outsourced job.

    Conclusion

    The findings suggest that outsourcing can bring significant financial benefits to the hospital when the contractor complies with labor laws. Conversely, inadequate supervision of the contractor and a lack of commitment from the private sector can result in financial losses associated with outsourcing.

    Keywords: Economic Evaluation, Cost Analysis, Outsourced Services, Hospital
  • محمد مسگرپور امیری*، امیر جعفری
    زمینه و هدف

    انتخاب صحیح شاخص های مالی می تواند به اتخاذ تصمیمات بهینه در مدیریت منابع مالی و ارتقاء کارایی دانشگاه ها کمک نماید. لذا هدف از این پژوهش شناسایی شاخص های مالی مورد نیاز برای طراحی و توسعه سامانه جامع مدیریت امور مالی دانشگاه علوم پزشکی منتخب بود.

    روش پژوهش: 

    مطالعه حاضر به صورت مقطعی در سال 1401 در 2 مرحله انجام گردید. در مرحله اول با استفاده از مرور کلی ادبیات و مبانی نظری مالی، شاخص های مورد نیاز برای طراحی و توسعه سامانه جامع مدیریت مالی به دست آمد. در مرحله دوم با نظرسنجی از خبرگان، میزان روایی محتوایی شاخص ها برای کاربرد در سامانه امور مالی با استفاده از پرسشنامه والتز و باسل و لاوشه موردبررسی قرار گرفت. جامعه پژوهش شامل مجموعه ای از خبرگان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران باتجربه ی کاری حداقل 10 سال، مدرک تحصیلی حداقل کارشناسی و شناخت صحیحی از امور مربوطه در حوزه مدیریت مالی، حسابرسی، حسابداری و ممیزی داشتند که از میان آن ها به طور هدفمند 21 نفر انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار های MaxQDA 12 وExcel  انجام شد.

    یافته ها

    17 شاخص در 6 حوزه ی اصلی شامل نقدینگی، سودآوری، درآمدزایی، ساختار سرمایه، سرمایه گذاری و ریسک مالی شناسایی و طبقه بندی شدند. بیشترین میزان نسبت روایی مربوط به شاخص های "سود " و "ارزش افزوده سرمایه انسانی " (90 درصد) بوده و بیشترین میزان نظر شاخص روایی محتوا نیز مربوط به شاخص "نسبت هزینه نیروی کار " و "ارزش افزوده سرمایه انسانی " (100 درصد) بوده است.

    نتیجه گیری

    مدیران و سیاستگذاران دانشگاه با استفاده از سنجه های ارایه شده در این پژوهش می توانند ارزیابی مناسبی از عملکرد مالی دانشگاه داشته باشند. لذا پیشنهاد می گردد نرم افزار ثبت شاخص ها بر اساس این الگو (17 شاخص در 6 حوزه اصلی) طراحی شود و پایگاه اطلاعاتی شاخص های ارزیابی عملکرد مالی دانشگاه و سازوکار جمع آوری و تحلیل اطلاعات بر اساس آن ایجاد گردد.

    کلید واژگان: مدیریت مالی, دانشگاه, نظام مراقبت سلامت, منابع مالی
    Mohammad Meskarpour Amiri*, Amir Jafari
    Background

    The proper selection of financial indicators can assist in making optimal decisions in financial resource management and enhancing the efficiency of universities. Therefore, the aim of this research was to identify the required financial indicators for designing and developing a comprehensive financial management system of the selected medical university.

    Methods

    The present cross-sectional study was conducted in 2022 in 2 stages. In the first stage, the required financial indicators for designing and developing a comprehensive financial management system were identified through a literature review and financial theoretical foundations. In the second stage, the content validity of the indicators for application in the financial system was assessed through a survey of experts using the Waltz and Bausell and Lawshe questionnaires. The research population consisted of a group of university experts from Tehran medical sciences universities with a minimum of 10 years of work experience and at least a bachelor's degree, and a proper recognition of relevant affairs in the field of financial management, auditing, and accounting. Among them, 21 individuals were purposefully selected. Data analysis was performed using MaxQDA 12 and Excel software.

    Results

    A total of 17 financial indicators were identified and classified into 6 main areas, including "liquidity," "profitability," "revenue generation," "capital structure," "investment," and "financial risk." The highest level of Content Validity Ratio pertained to the "profit" and "human capital value added" indicators (CVR= 90 %), and the highest level of Content Validity Index was also related to the "labor cost” and “human capital value added" (CVI = 100 %).

    Conclusion

    University managers and policymakers can have a desired evaluation of the university financial performance using the proposed indicators in this research. Therefore, it is suggested to design software for recording indicators based on this model (17 indicators in 6 main areas) and establish a database for the assessment of the university financial performance and the mechanism for collecting and analyzing information based on it.

    Keywords: Financial management, University, Healthcare systems, Financial resources
  • جواد سجادی خسرقی، محمود ثالثی، محمد مسگرپور امیری*
    مقدمه

    شیوع بیماری همه گیر کووید 19 تاثیر مخربی بر ارایه و دریافت خدمات سلامت در سراسر جهان داشته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیرات این بیماری بر مراجعات و خدمات یکی از بیمارستان های شهر تهران انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه کوهورت تاریخی، تعداد مراجعات و خدمات در 26 بخش بیمارستان در 6 ماه نخست سال 98 و 6 ماه نخست سال 99 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. داده ها در قالب فرم اکسل از پیش طراحی شده از واحد آمار و واحد بهبود کیفیت بیمارستان دریافت شده وارد نرم افزار SPSS نسخه 26 شده و با استفاده از آزمون ناپارمتریک ویلکاکسون تحلیل شدند.

    یافته ها

    بار مراجعات و خدمات بیمارستان مورد مطالعه در طول همه گیری کووید 19 به میزان 30 درصد کاهش یافته بود. بیشترین میزان کاهش مربوط به درمانگاه و دی کلینیک (07/55 درصد) و کمترین میزان کاهش مربوط به خدمات اورژانس (67/7 درصد) بود. خدمات و مراجعات CT اسکن بطور متوسط  5/84 درصد افزایش یافته بود. این تغییرات از نظر آماری معنادار بودند.

    نتیجه گیری

    کاهش بار مراجعات و خدمات بیمارستان مورد مطالعه، متوسط به بالا ارزیابی می‎شود. توصیه می شود برای بازنگری رویه های واکنش به شرایط اضطراری مانند کووید 19 با هدف به حداقل رساندن تاثیر آنها بر سایر نیازهای مراقبت بهداشتی جامعه، اقدامات بین رشته ای انجام گیرد.

    کلید واژگان: بیمارستان, ارائه خدمات, کووید 19
    Javad Sajjadi Khasraghi, Mahmood Salesi, Mohammad Meskarpour Amiri*
    Background

    The outbreak of the Covid-19 pandemic has had a devastating effect on the provision and receipt of health services around the world. The present study was conducted with the aim of investigating the effects of this disease on referrals and services of one of the hospitals in Tehran.

    Methods

    In this historical cohort study, the number of referrals and services in 26 hospital departments in the first 6 months of 2018 and the first 6 months of 2018 were investigated and analyzed. The data in the form of a pre-designed Excel form received from the statistics unit and quality improvement unit of the hospital were entered into SPSS software version 26 and analyzed using non-parametric Wilcoxon test.

    Results

    The load of referrals and services of the studied hospital was reduced by 30 percent during the Covid-19 epidemic. The highest rate of decrease was related to clinics and clinics (55/07 percent) and the lowest rate of decrease was related to emergency services (7/67 percent). CT scan services and referrals increased by 84/5 percent on average. These changes were statistically significant.

    Conclusion

    The reduction of the burden of referrals and services of the studied hospital is evaluated as medium to high. Healthcare providers should monitor hospital activity and develop strategies to mitigate the indirect effects of the COVID-19 pandemic resulting from reduced overall hospital activity

    Keywords: hospitals, Health Care Delivery, Covid19
  • جواد سجادی خسرقی، محمود ثالثی، محمد مسگرپور امیری*، محمد محمدیان، جواد خوش منظر، مناف عبدی
    مقدمه

    بحران کووید-19 تغییرات بسیاری در عملکرد و بهره وری مراکز ارایه دهنده خدمات سلامت ایجاد کرد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات همه گیری کووید-19 بر شاخص های مالی و عملکردی یکی از بیمارستان های شهر تهران بود.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع کوهورت تاریخی بود که در 6 ماه اول سال 1398 بعنوان دوره پیش از همه گیری و 6 ماه اول سال 1399 به عنوان دوره بعد از همه گیری انجام شد. 13شاخص عملکردی بخش های بستری؛ 9 شاخص عملکردی کل بیمارستان و 3 شاخص مالی وارد مطالعه شدند. داده ها در قالب فرم اکسل از واحد آمار و واحد بهبود کیفیت بیمارستان دریافت شده و پس از ورود به نرم افزار SPSS و بررسی نرمال بودن آن ها، با آزمون ناپارمتریک ویلکاکسون آنالیز شدند.

    یافته ها: 

    میانگین شاخص های گردش تخت (028/0=P)، بیماران ترخیص شده (028/0=P) و تعداد بستری شدگان (046/0=P) در دوره همه گیری کاهش یافته بود که معنادار یافت شد. میانگین شاخص فوت قبل از 24 ساعت (027/0=P) و بعد از 24 ساعت (028/0=P) و ترخیص اورژانس (028/0=P) نیز بطور معناداری افزایش یافته بود. میانگین سود بیمارستان به قیمت جاری و قیمت واقعی بطور معنادار افزایش یافته بود (028/0=P).کل درآمد جاری افزایش ولی درآمد واقعی کاهش یافته بود که معنادار نبودند. کل هزینه جاری و واقعی نیز کاهش یافته بود که فقط کاهش هزینه واقعی معنادار بود (028/0=P).

    نتیجه گیری:

     همه گیری کووید-19 تاثیر معناداری بر شاخص های مالی و عملکردی بیمارستان داشت. لازم است مدیران بیمارستان ها پس از تحلیل وضعیت بیمارستان، ضمن تدوین و طراحی برنامه ی مقابله با بحران های مشابه، الگوی مناسبی برای توسعه خدمات و پایداری منابع در حین بحران داشته باشند.

    کلید واژگان: کووید-19, بیمارستان, شاخص های عملکردی, شاخص های مالی
    Javad Sajjadi Khasraghi, Mahmoud Salesi, Mohammad Meskarpour Amiri*, Mohammad Mohammadian, Javad Khosmanzar, Manaf Abdi
    Introduction

    The COVID-19 caused many changes in the performance and productivity of health service providers. The purpose of this study was to investigate the effects of the COVID-19 pandemic on the financial and performance indicators of one of the hospitals in Tehran.

    Methods

    This historical cohort study was conducted in the first 6 months of 2018 as the pre-pandemic period and the first 6 months of 2019 as the post-pandemic period. 13 performance indicators of inpatient departments; 9 operational indicators of the whole hospital and 3 financial indicators were included in the study. The data were received in a pre-designed Excel form from the statistics unit and quality improvement unit of the hospital, and after entering SPSS and checking their normality, they were analyzed with Wilcoxon's non-parametric test.

    Results

    Average indices of bed circulation (P=0.028), discharged patients (P=0.028) and hospitalized patients (P=0.046) were significantly reduced. The index of death before 24 hours (P=0.027) and after 24 hours (P=0.028) and ED discharge (P=0.028) also increased significantly. The average profit of the hospital at the current price and the actual price had increased significantly (P=0.028). Total current income increased, but real income decreased, which were not significant. Current and real costs were also reduced, only the real cost reduction was significant (P=0.028).

    Conclusion

    The COVID-19 had a significant impact on the hospital's financial and performance indicators. It’s necessary for hospital managers to have an appropriate model for the development of services and the sustainability of resources during a crisis.

    Keywords: COVID-19, Hospitals, Functional Performance, Financial Management
  • مرتضی غیبی گنبد، طاها نصیری، مریم السادات عسکری، محمد مسگرپور امیری*

    زمینه و هدف:

     شناخت میزان شیوع عوامل خطر بیماری های غیر واگیر و وسعت تاثیرگذاری عوامل اقتصادی-اجتماعی بر بروز آن، به منظور برنامه ریزی برای کاهش بار بیماری بسیار مهم است. این مطالعه با هدف تاثیر عوامل اقتصادی-اجتماعی در مواجهه با ریسک فاکتور های رفتاری بیماری های غیر واگیر در خانوارهای نیروهای مسلح انجام شد.

    روش ها

    این پژوهش از نوع مطالعات کاربردی است که به شیوه مقطعی بر روی 1204 خانوار نیروهای مسلح شرکت کننده در پیمایش ملی عوامل خطر بیماری های غیر واگیر در ایران (استپس) انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اقتباس شده از یک پرسشنامه استاندارد (پرسشنامه نظام مراقبت بیماری های غیر واگیر در جمهوری اسلامی ایران) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تخمین مدل های رگرسیون لاجستیک به کمک نرم افزار Excel و STATA انجام شد.

    یافته ها

    شیوع مصرف دخانیات، رژیم غذایی ناسالم و کم تحرکی در خانوار های نظامی ایران به ترتیب 5/7%، 34% و 58/6% بود. احتمال مصرف دخانیات در میانسالان (59-45 سال)، به طور معناداری 2/19 برابر سالمندان (60≤ سال) بود (0/016=P). احتمال رژیم غذایی ناسالم در افراد بی سواد به طور معناداری 2/13 برابر افراد با تحصیلات دیپلم و دانشگاهی بود (0/001>P). احتمال وجود کم تحرکی در زنان به طور معناداری 1/77 برابر مردان (0/001>P)، در افراد زیر دیپلم 1/34 برابر افراد با تحصیلات دیپلم و دانشگاهی (0/033>P) و در افراد بدون شغل 2/07 برابر افراد بازنشسته بود (0/033>P) بود.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد برای مقابله با چالش های بهداشتی و کاهش بار بیماری های غیرواگیر، توجه به وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانوار و کاهش نابرابری های اقتصادی- اجتماعی خانوار ها را باید همراه با کنترل عوامل خطر رفتاری بیماری های غیر واگیر در نظر داشت.

    کلید واژگان: عوامل خطر, بیماری های غیرواگیر, عوامل اقتصادی اجتماعی, طب نظامی
    Morteza Ghiebi Gonbad, Taha Nasiri, Maryam Sadat Askari, Mohammad Meskarpour-Amiri*
    Background and Aim

    Understanding the prevalence of risk factors for non-communicable diseases and the extent of socio-economic factors affecting their occurrence is very important in order to plan to reduce the burden of disease. The aim of this study was to investigate the impact of socio-economic factors on exposure to behavioral risk factors for non-communicable diseases in Military Households.

    Methods

    This research is an applied study that was performed cross-sectionally on 1204 families of the Armed Forces participating in the National Survey of Risk Factors for Non-Communicable Diseases in Iran (STEPS). The data collection tool was a questionnaire adapted from a standard questionnaire (non-communicable disease care system questionnaire in the Islamic Republic of Iran). Data analysis was performed using estimation of logistic regression models using Excel and STATA software.

    Results

    The prevalence of smoking, unhealthy diet, and sedentary lifestyle in Iranian military households were 5.7%, 34%, and 58.6%. The probability of smoking among middle-aged people (45-59 years) was 2.19 times higher than the elderly (60 years old) (P=0.016). The probability of unhealthy diet in illiterate people was significantly 2.13 times higher than those with diploma and university education (P<0.001). The probability of sedentary lifestyle in women was significantly 1.77 times higher than men (P<0.001), 1.34 times higher in those with undergraduate degrees (P<0.033), and in unemployed people 2.07 times higher than retirees (P<0.033).

    Conclusion

    The results of this study showed that to address health challenges and reduce the burden of non-communicable diseases, attention to the socio-economic status of households, and reduce socio-economic inequalities of households should be considered along with controlling the risk factors for non-communicable diseases.

    Keywords: Risk Factors, Non-communicable Diseases, Socio-Economic Factors, Military Medicine
  • Maryam Yaghoubi, Mohammad Salimi, Mohammad Meskarpour-Amiri, Sayyed Morteza Hosseini, Shokouh
    Background

    The increase in the workload of healthcare workers during the coronavirus disease 2019 (COVID-19) pandemic has added further responsibilities for their health.

    Objectives

    This study was conducted to measure the amount and economic value of COVID-19-related absenteeism and presenteeism and its affecting factors among physicians, nurses,and paramedics working frontline with COVID-19 patients.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted in a COVID-19 tertiarycentral hospital in Tehran, Iran. Totally, 250 hospital staff whowere working frontline with COVID-19 patients between October to December 2020 were entered in the study. The samples included 100 physicians, 96 nurses, and 56 paramedics. The Valuation ofLost Productivity Questionnaire was used to measure job characteristics, absenteeism, and presenteeism. The human capital approach was employed for the valuation of absenteeism and presenteeism. Data were analyzed using ordered logistic regression with backward elimination and the removed value of 0.1 in Stata 14.

    Results

    Based on the results, the COVID-19 infection rate was 14.4% among healthcare workers, 8% among physicians, 18.6% among paramedics, and 18.7% among nursing staff.A significant association was found between the amount of absenteeism and working in intensive units (odds ratio [OR]: 3.511, P=0.000). A higher amount of absenteeism was related to first-time COVID-19 infection among all participants (OR: 4.918, P=0.000). Current smoker staff, in comparison to quitted smoking staff, was 2.995 times more likely to have a higher amount of presenteeism (OR: 2.995, P=0.030).

    Conclusion

    COVID-19 had a significant effect on both absenteeism and presenteeism of healthcare workers and its amount and value were unequal among physicians,nurses, and paramedics. Policymakers should do their best to minimize the productivity loss of healthcare workers.

    Keywords: Absenteeism, COVID-19, Health personnel, Presenteeism
  • محمدعلی علیجان زاده فیروزی، محمود کاظمیان*، ژاله عبدی، محمد مسگرپور امیری
    مقدمه

    سلامت افراد در جامعه تحت تاثیر متغیرهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی قرار می‌گیرد که توجه به آنها از بعد سیاست گذاری و کاهش نابرابری‌ها، مدیریت و کنترل تقاضا برای خدمات سلامت بسیار مهم است. براین اساس، هدف از پژوهش حاضر تعیین اثرات برخی عوامل اقتصادی-اجتماعی بر سلامت است.

    روش کار

    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی است. در مرحله اول، متغیرهای وابسته و توضیحی در پاسخ به سوال پژوهش مبنی بر برآورد اثرگذاری عوامل اقتصادی و اجتماعی بر شاخص های سلامت شناسایی شدند. در مرحله دوم داده های مورد نیاز برای متغیرهای در نظر گرفته شده در پژوهش از منابع موجود و در دسترس استخراج شد و در مرحله سوم، با استفاده مدل آماری و تحلیلی تخمین رگرسیونی، همبستگی بین متغیر‌های وابسته و توضیحی یا اثرگذار مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت.

    یافته ها

    متغیرهای مورد مطالعه، شامل مجموعه ای از عوامل اقتصادی- اجتماعی و شاخص‌های سطح سلامت از جمله سطح درآمد خانوار، وضعیت اشتغال، نرخ مشارکت اقتصادی در جامعه، بعد خانوار، قیمت خدمات سلامت، جمعیت سوء تغذیه کودکان زیر 5 سال، سال های امید زندگی و سال های عمر از دست رفته کودکان زیر یک سال به علت مرگ بودند. نتیجه تخمین ضرایب کشش در معادلات نشان می دهد که کشش شاخص سلامت امید زندگی نسبت به درآمد، شاخص قیمت سلامت، نرخ بیکاری، بعد خانوار به ترتیب (0.023)، (0.060)، (0.010-)و(0.171-) در سطح معنا‌داری زیر 4درصد برای همه متغیرها به جز نرخ بیکاری بوده و کشش شاخص سوءتغذیه کودکان زیر 5 سال نسبت به درآمد، شاخص قیمت سلامت، نرخ مشارکت اقتصادی و بعد خانوار به ترتیب (0.601)، (1.430)، (1.733-)و(2.268) در سطح معنا‌داری زیر 8درصد برای همه متغیرهای معادله به جز نرخ مشارکت اقتصادی است. حجم نمونه در جمعیت سوءتغذیه کودکان 19270 نفر از کودکان زیر 5 سال استان‌های کل کشور و حجم نمونه در متغیرهای اقتصادی اجتماعی کل جمعیت کشور در سال 1395 بود.

    نتیجه گیری

    در این پژوهش به منظور بررسی تاثیرگذاری عوامل اقتصادی-اجتماعی موثر بر سلامت، تاثیر عواملی از جمله درآمد خانوار، وضعیت اشتغال، نرخ مشارکت اقتصادی در جامعه، بعد خانوار، قیمت خدمات سلامت بر شاخص های سلامت و بیماری با تشکیل تابع سلامت مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که این اکثر این عوامل بر سلامت جامعه موثر هستند و سیاست‌گذاران سلامت با توجه به این عوامل می توانند بر سلامت و نابرابری‌های سلامت، تقاضا برای خدمات سلامت و هزینه های سلامت تاثیرگذار باشند.

    کلید واژگان: عوامل اقتصادی-اجتماعی, عوامل موثر بر سلامت, شاخص های سلامت
    MohammadAli Alijanzadeh Firouzi, Mahmoud Kazemian *, Zhaleh Abdi, Mohammad Meskarpour Amiri
    Introduction

    Health is determined by a wide range of factors including environmental, economic and social factors, which are becoming a key focus for policy-makers in terms of reducing health inequity and improving overall health outcomes. The aim of this study is to estimate the effects of some socio - economic factors on health in Iran.

    Methods

    The present study is an analytical cross - sectional study. In the first step, the dependent and explanatory variables were identified to answer the research questions. Then in the second step, the required data for the analysis were extracted from available resources. Next in the third step, using statistical and regression models, the correlation between dependent and explanatory variables were tested. Data were extracted from multiple sources including annual reports of the national statistical center (census), STEPwise approach to NCD risk factors surveillance survey -STEPS 2016 (n=30541) and the study of the children’s health profile 2017: anthropometry, development, nutrition (n=19270).

    Results

    The study variables included a range of socio - economic and health factors including, household income, unemployment rate, family size, health price, mortality rate of children under age 1, malnutrition rates of children under age 5 and years of lost life due to the mortality of children under 1 year. The estimation of the elasticity coefficients indicated that the elasticity of life expectancy in relation to income, health price, unemployment rate and family size was (0.023), (0.060), (-0.010), (-0.171), respectively and all variables except unemployment rate were statistically significant with a p-value <0.04. the coefficient of elasticity of malnutrition among children under 5 years of age in relation to the income, health price, economic participation rate and family size was (0.601), (1.430), (-1.733), (2.268) respectively and all variables, except economic participation rate, were statistically significant with a p-value <0.08.

    Conclusion

    In this study, the effect of a number of socio-economic factors on health were evaluated through the estimation of the health functions. The results showed that most of these factors could affect health and hence, policy makers should consider them to address health inequity and improving overall health outcomes.

    Keywords: socio-economic factors, social health determinants, health indicators, equity
  • محمد مسکرپورامیری، سید مرتضی حسینی شکوه*
    مقدمه و اهداف

    عوامل اقتصادی- اجتماعی موثر بر سلامت شامل طیف گسترده ای از متغیرها می شود که دسته بندی ثابت و مشخصی از آن در مطالعه ها دیده نمی شود. هدف از این مطالعه، شناسایی و دسته بندی متغیرهای اصلی اقتصادی- اجتماعی موثر بر سلامت خانوارها بود.

    روش کار

    این مطالعه از نوع کاربردی است که با رویکرد کمی و به روش مرور نظام مند در سال 1398 انجام شد. جست و جو و شناسایی متغیرهای اصلی اقتصادی- اجتماعی موثر بر سلامت خانوار با مرور نظام مند مطالعه ها و استفاده از راهنمای پریسما در پایگاه های معتبر علمی بین المللی و ملی انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل تمرکز بر متغیرهای اقتصادی- اجتماعی موثر بر سلامت در سطح خانوار، ارایه مدل مشخص برای تاثیرگذاری متغیرهای اقتصادی- اجتماعی بر سلامت، انتشار به زبان انگلیسی یا فارسی و دسترسی به متن کامل مطالعه بود. ارزیابی کیفی مطالعه ها و همچنین تطابق آن ها با معیارهای ورود و خروج توسط مرور همتا انجام شد. تمامی متغیرهای اقتصادی- اجتماعی با استفاده از فرم پژوهشگر ساخته از مطالعه ها استخراج و با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2018 دسته بندی و به شیوه نقلی سنتز شدند.

    یافته ها

     21 مدل مفهومی برای تاثیرگذاری عوامل اقتصادی- اجتماعی بر سلامت خانوار شناسایی شد. تمامی مدل ها توسط پژوهشگران و سازمان های بین المللی ارایه شده بودند و هیچ مدل بومی در زمینه عوامل اقتصادی- اجتماعی موثر بر سلامت خانوار به زبان فارسی مشاهده نشده بود. تحلیل محتوای مطالعه ها نشان داد سه متغیر اصلی آموزش، درآمد و اشتغال در تمام مدل ها (100 درصد) به عنوان عوامل اقتصادی- اجتماعی موثر بر سلامت به کار رفته بودند. پس از آن به ترتیب رفتارهای بهداشتی خانوار (81%)، سن (71%)، حمایت خانوادگی (71%)، سرانه مساحت مسکن (67%)، محل اقامت (67%)، سرمایه اجتماعی (62%) و جنس (57%) پرکاربردترین متغیرهای اقتصادی-اجتماعی موثر بر سلامت خانوار بودند.

    نتیجه گیری

     علاوه بر متغیرهای کلیدی اقتصادی- اجتماعی (آموزش، درآمد و اشتغال)، متغیرهای زمینه ای دیگری مانند رفتارهای بهداشتی خانوار، حمایت خانوادگی، سرانه مساحت مسکن و سرمایه اجتماعی باید به منظور انجام مداخله های سیاستی مورد توجه قرار گیرد. همچنین پیشنهاد می شود مدل بومی عوامل اقتصادی- اجتماعی موثر بر سلامت متناسب با شرایط اقتصادی- اجتماعی خانوارهای ایرانی طراحی شود.

    کلید واژگان: متغیرهای اقتصادی-اجتماعی, سلامت, خانوار, مرور نظام مند
    Mohammad Meskarpour-Amiri, Sayyed-Morteza Hosseini-Shokouh*
    Background and Objectives

    The socioeconomic factors affecting health include various variables that are not clearly and consistently classified in the studies. This study aimed to identify and classify the main socioeconomic variables affecting household health.

    Methods

    This applied study was conducted with a quantitative approach and a systematic review method in 2019. A systematic review of the studies with PRISMA protocol was used to search and identify the main socioeconomic variables affecting household health in international and national scientific databases. The inclusion criteria included focusing on socioeconomic variables affecting health at the household level, providing a specific model for influencing socioeconomic variables on health, publishing in English or Persian, and accessing the full text of the study. The qualitative evaluation of the studies as well as their conformity with the inclusion and exclusion criteria, were performed by peer review. All socioeconomic variables were extracted in researcher-made form, classified using MAXQDA 2018 software and finally synthesized narratively.

    Results

    Twenty-one conceptual models were identified to influence socioeconomic factors on household health. Researchers and international organizations provided all models, and no native models were found in Persian regarding socioeconomic factors affecting household health. Content analysis of the studies showed that the three main variables of education, income and employment in all models (100%) were used as socioeconomic factors affecting health. After that, household health behaviors (81%), age (71%), family support (71%), housing area per capita (67%), place of residence (67%), social capital (62%) and gender (57%) were the most commonly used socioeconomic variables affecting household health respectively.

    Conclusion

    In addition to vital socioeconomic variables (education, income, and employment), other contextual variables such as household health behaviors, family support, per capita housing area, and social capital need to be considered for policy interventions. In addition, it is suggested that a native model of socioeconomic factors affecting health be designed for Iranian households' socioeconomic conditions.

    Keywords: Socioeconomic variables, Health, Household, Systematic review
  • لیدا شمس، سید مرتضی حسینی شکوه، محمد مسگرپورامیری، طه نصیری*

    سلامت انسان یک حق اساسی و سرمایه ارزشمند در تمامی سطوح و طبقات اجتماعی است.  تمامی کشورها از این حق به عنوان اساسی ترین حقوق مردم کشور خود نام برده و حکومت ها،  حفظ و ارتقاء آن را جزو مهمترین تلاش های زندگی روزمره شان محسوب نموده اند. در طول دهه 1970، سازمان جهانی بهداشت، راه حل های جدیدی برای ارایه و حل مشکلات پیشنهاد گردید. کنفرانس آلماآتا در سال 1978 به عنوان یکی از نقاط عطف در ارایه خدمات سلامت در دنیا محسوب می گردد. در این کنفرانس- که اکثر کشورهای دنیا در آن حضور داشتند- تاکید بر انجام اقدامات بهداشتی در مقایسه با درمان، به عنوان یکی از مهمترین راه های تامین سلامتی تعیین گردید. پس از آن و در سال های متمادی،  در منشور و گزارش جهانی سلامت و کنفرانس های مرتبط با PHC، بر ضرورت نقش این رویکرد به عنوان روشی عادلانه در دستیابی به خدمات سلامت و ارتقاء سلامت  تاکید می گردد. در نهایت، در گزارش جهانی بهداشت سال 2008 بر ضرورت مراقبت های بهداشتی اولیه در زمان کنونی بیش از هر زمان دیگری تاکید می گردد و آن را کلید دستیابی به عدالت در سلامت می داند. این رویکرد همزمان در ایران و سایر کشورهای دنیا بکار گرفته شده است. در این مقاله به اجمال و در دو بخش ابتدا به سیر تاریخی مراقبت های اولیه بهداشتی و در بخش دوم به سیر آن در ایران و چند کشور منتخب جهان اشاره می شود. پاندمی کووید- 19، بار دیگر ضرورت توجه جدی به اصول مراقبت های اولیه بهداشتی در کشورهای جهان را مورد تاکید قرار داده است و نشان داد توسل به رویکردهای ارتقاء سلامت و حاکمیت بهداشت، اصلی ترین و کم هزینه ترین راهبرد در مقابله و کنترل این بیماری است.

    کلید واژگان: سلامت, مراقبت های اولیه بهداشتی, عدالت, سازمان جهانی بهداشت, ایران
    Sayyed Morteza Hosseini Shokouh, Taha Nasiri *, Lida Shams, Mohammad Meskarpour Amiri

    Human health is a fundamental right and a valuable asset at all levels and social classes. All countries have mentioned this right as the most basic right of the people of their country, and governments have made maintaining and promoting it one of the most important endeavors in their daily lives. During the 1970s, the World Health Organization proposed new solutions to problems. Alma Ata conference in 1978 is considered as one of the milestones in the delivery of health care in the world. At this conference- which was attended by most countries of the world - the emphasis on health actions compared to treatment was identified as one of the most important ways to ensure health. Subsequently, and for many years, the World Health Charter and Report and PHC-related conferences emphasize the need for the role of this approach as an equitable approach to accessing health services and health promotion. Finally, the World Health Report 2008, stressed the need primary health care (PHC) at this time more than ever it is important and it knows the key to achieving health equity. This approach has been used simultaneously in Iran and other countries of the world. In this article, briefly and in two parts, first, the historical course of primary health care and in the second part, its course in Iran and some selected countries of the world are mentioned. Covid-19 pandemic, reiterates the need to pay serious attention to the principles of primary health care in countries around the world, and showed that resorting to approaches to promote health and health governance is the main and least costly strategy in combating and controlling this disease.

    Keywords: Health, Primary Health Care, Equity, World Health Organization, Iran
  • امیر رضوانی وند، سید مرتضی حسینی شکوه*، محمد مسگرپور امیری، مهدی راعی، احمد عامریون
    زمینه و هدف

    دریافت پاسخ سریع از عوامل تاثیرگذار بر رضایت بیماران و از شاخص های ارزیابی کیفیت خدمات بخش اورژانس به شمار می رود. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه شاخص های منتخب ملی اورژانس بیمارستانی با استانداردها و عوامل موثر بر آن در یک بیمارستان منتخب نظامی شهر تهران انجام گرفت.

    روش ها

    مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی و مقطعی در سال 98 و با انتخاب تصادفی مراجعه کنندگان به اورژانس یکی از بیمارستان های نظامی شهر تهران انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها یک فرم محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تایید شد. تحلیل داده ها با آزمون های تی تست تک نمونه ای با استفاده از نرم افزار SPSS و آلفای 5 درصد صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد متوسط زمان انتظار جهت دریافت خدمت تا تعیین تکلیف 267 دقیقه است.  همچنین شاخص درصد بیماران تعیین تکلیف شده ظرف مدت 6 ساعت، شاخص بیماران خارج شده از اورژانس ظرف مدت 12 ساعت و شاخص ترک با مسیولیت شخصی مطابق با استانداردهای کشوری بوده و میانگین مقادیر مربوطه از نظر آماری نیز معنی دار بود(P <0.05).

    نتیجه گیری

    مطابق با یافته های این مطالعه، شاخص ها در وضعیت مطلوبی قرار داشتند. مدیران بیمارستان ها باید توجه ویژه ای به این شاخص ها داشته و این شاخص ها را به صورت دوره ای مورد مطالعه قرار دهند. همچنین برای جلوگیری از زمان انتظار طولانی و کاهش هزینه ها، نیاز به مدیریت صحیح و بهینه منابع ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: شاخص های ملی, اورژانس, زمان انتظار, بیمارستان نظامی
    Amir Rezvanivand, Sayyed Morteza Hosseini Shokouh *, Mohammad Meskarpour Amiri, Mehdi Raei, _ Ahmad Ameryoun
    Background and Aim

    Receiving a quick response is not only one of the important factors affecting the satisfaction of emergency patients but also one of the indicators for evaluating the quality of emergency services. The aim of this study was to compare the selected national indicators of hospital emergency with the standards in a selected military hospital in Tehran. 

    Methods

    This descriptive-analytical and cross-sectional study performed in 2020 with random selection of patients referred to the emergency department of a military hospital in Tehran. Data collection tool was a researcher-made form whose validity and reliability were confirmed. Data were analyzed by t-test using SPSS software with α= 5%.

    Results

    Results showed that the average waiting time to receive the service until the assignment was 267 minutes.  Also, the percentage of patients assigned within 6 hours, the index of patients discharged from the emergency department within 12 hours and the index of leaving with personal responsibility were in accordance with national standards and the average of the relevant values ​​was statistically significant (P <0.05).

    Conclusion

    According to the results of this study, the indicators were in good condition. Hospital managers should pay special attention to these indicators and study them periodically. Also, in order to avoid long waiting times and reducing costs, proper and optimal management of resources are seeming essential.

    Keywords: National indicators, emergency, waiting time, military hospital
  • رستم زالوند، عبدالرضا دلاوری، نورالدین دوپیکر، مجید الله پنبه چی، محمد مسگرپور امیری*
    مقدمه

    شناسایی عوامل موثر بر جنبه های مالی بیمارستان، گام مهمی برای کنترل استراتژیک آن محسوب می شود. هدف این مطالعه بررسی روند و عوامل موثر بر درآمد بستری و سرپایی در یک مرکز درمان بیماران کووید-19 است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نوع تجزیه و تحلیل سری زمانی بود. با مراجعه مستقیم به بخش های اداری بیمارستان، درآمد بیمارستان (به تفکیک بستری و سرپایی) و فاکتورهای اثرگذار بر آن برای سال های 1394 تا 1399 به صورت ماهیانه گردآوری شد. برای سنجش مانایی متغیرهای مورد مطالعه از آزمون آماری Dickey-fuller استفاده شد. برای بررسی اثر متغیرهای مستقل بر درآمد بیمارستان از مدل خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی (ARDL) استفاده شد. تمام آنالیزها در نرم افزار EViews 10 انجام شد.

    یافته ها:

     طی دوره مورد بررسی به طور متوسط 73.65درصد از درآمدهای بیمارستان مربوط به درآمد بستری و مابقی مربوط به درآمدهای سرپایی بود. درآمد کل بیمارستان به قیمت جاری از فروردین 1394 تا شهریورماه 1399 رشد معناداری داشته است (P<0.0001) درحالی که درآمد کل بیمارستان به قیمت جاری (با ثابت نگهداشتن اثر تورم) کاهش معناداری داشته است (P<0.0001). هنگام شروع پذیرش بیماران کرونایی (اسفندماه 98) درآمد بیمارستان کاهش معناداری داشته و بعد از گذشت 3ماه در خرداد ماه 1399 به روند رشد بلندمدت خود بازگشته است. نتایج مطالعه نشان داد درآمد بستری و سرپایی به صورت معنادار تحت تاثیر متغیرهای کمیت ارایه خدمت، کیفیت ارایه خدمت و شاخص های عملکردی بیمارستان قرار گرفته است (P<0.05).

    نتیجه گیری

    شروع پاندمی کووید-19 با شوک کاهشی در درآمد بیمارستان همراه بوده است. افزایش ظرفیت تخت های مراقبت ویژه، افزایش تعرفه های خدمات هتلینگ، تغییرسیاست های بیمه ای و حمایت سازمان های بالادستی می تواند استراتژی مناسبی برای کنترل پیامدهای اقتصادی پاندمی کرونا در بیمارستان ها باشد.

    کلید واژگان: درآمد بستری, درآمد سرپایی, کووید- 19, سری زمانی, بیمارستان, ایران
    Rostam Zalvand, Abdowreza Delavari, Nooredin Dopeykar, Majid Allahpanbechi, Mohammad Meskarpour Amiri*
    Introduction

    Identifying factors affecting the financial aspects of hospital is an important step for its strategic control. Therefore, this study aimed to assessment the trend and determinants of inpatient and outpatient revenue in a COVID-19 patient s’ treatment center.

    Methods

    The present study was a descriptive-analytical research by applying time series analysis. Raw data on the hospital income (by inpatient and outpatient) and the potential factors were gathered monthly by referring to the administrative departments of the hospital, during 2015-2020. Dickey-fuller unit root test was used to measure stationary trend of the variables. The auto-regression distributed lagged model (ARDL) was used to study the effect of independent variables on hospital income. All analyzes were performed in Eviews software.

    Results

    During the study period, on average 73.65% of hospital revenues were related to inpatient income and the rest were outpatient income. The total revenue trend of the hospital at the current price has increased significantly from April 2015 to august 2020
    (P<0.0001), while this at the fixed price has decreased significantly (P<0.0001). At the beginning of the admission of a Covid-19 patient (February 2020), the hospital income has decreased significantly and after three months in May 2020, it has returned to its long-term trend. The results showed that inpatient and outpatient income was significantly affected by the variables of quantity of service, quality of care and hospital performance indicators (P<0.05).

    Conclusion

    Hospital revenue was significantly declined at the commence of Covid-19 pandemic. Increasing the capacity of intensive care beds, raising hotel service tariffs, changing insurance policies and supporting upstream organizations can be effective strategies to control the economic consequences of the Covid-19 epidemic on hospitals.

    Keywords: Inpatient Income, Outpatient Income, COVID-19, Time Series, Hospital, Iran
  • محمود کاظمیان، محمد مسکرپور امیری*
    مقدمه

    پیش بینی روند تغییرات مخارج سلامت در ایران، می تواند زمینه لازم برای کنترل و مدیریت هزینه های سلامت و ایجاد یک رشد برنامه ریزی شده و متعادل در هزینه ها را فراهم نماید. هدف از مطالعه حاضر پیش بینی روند رشد مخارج سلامت در ایران تا سال 1404 بود.

    روش بررسی

     پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-تحلیلی و کاربردی بود. برای پیش بینی روند رشد مجموع مخارج سلامت، با استفاده از روش اقتصادسنجی، یک تابع تعادلی برای تقاضا خدمات سلامت خانوارها برازش گردید. جهت تخمین تابع تعادلی تقاضای خانوار از روش دو مرحله ای حداقل مربعات(2SLS)  استفاده شد. پیش از برازش مدل، وجود مانایی در متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از آزمون دیکی-فولر تعمیم یافته(ADF)  مورد تایید قرار گرفت. همچنین عدم وجود مشکل همبستگی سریالی از طریق آزمون دوربین-واتسن  (D-W) مورد بررسی و تایید قرار گرفت. تمامی تخمین ها با استفاده از نرم افزار اقتصادسنجی Eviews 7 انجام شد. 

    یافته ها

     رشد مخارج سلامت طی سه سال اول (1396-1398) بین 3/1 تا 7/4 می باشد و پس از آن در یک دوره 4 ساله (1399-1402) کاهش خواهد یافت و سپس مجددا رشد بلندمدت خود را دنبال می نماید. به طوری که در سال 1403 و 1404 به ترتیب مجددا رشد 3/3 و 6/5 درصدی را تجربه خواهد نمود.

    نتیجه گیری

     ادامه رشد بلندمدت در مخارج سلامت، در شرایط محدودیت تامین مالی دولت، می تواند منجر به افزایش ریسک مواجه خانوارها با هزینه های کمرشکن سلامت گردد. سیاست گذاران سلامت کشور باید با گسترش فضای مالی بخش سلامت، منابع مالی جدیدی را برای تامین مالی هزینه های سلامت خانوارها تخصیص دهند.

    کلید واژگان: پیش بینی, مخارج سلامت, خانوار, ایران
    Mahmood Kazemian, Mohammad Meskarpour-Amiri*
    Introduction

    Predicting the trend of changes in health expenditures in Iran can provide the necessary basis for controlling and managing health expenditures and creating a planned and balanced growth in expenditures. The purpose of this study was to predict the growth trend of health expenditures in Iran until 2025.

    Methods

    The present study was a descriptive-analytical and applied research. To predict the growth trend of total health expenditures, an equilibrium function for household health service demand was fitted using the econometric method. Two-stage least squares (2 SLS) method was used to estimate the equilibrium function of household demand. Before fitting the model, the presence of mania in the studied variables was confirmed using the generalized Dickey-Fuller test (ADF). The absence of serial correlation was also assessed and confirmed by the Watson-D-W camera test. All estimates were performed using Eviews 7 econometric software.

    Results

    The growth of health expenditures during the first 3 years (2017-2019) is between 1.3 to 4.7, after which it will decrease over a period of 4 years (2020-2023) and then pursues its long-term growth again; In 2024 and 2025, it will grow again by 3.3 and 5.6 percent, respectively.

    Conclusion

    Continued long-term growth in health expenditures, in conditions of limited government funding, can lead to an increased risk of households facing catastrophic health expenditures. The country’s health policy makers must allocate new financial resources to finance household health expenses by expanding the financial sector of the health sector.

    Keywords: Forecasting, Health Expenditures, Households, Iran
  • محمد مسکرپور امیری، مریم یعقوبی*، یعقوب یوسفی
    سابقه و هدف

    سیاست های کلان اقتصاد مقاومتی بر کاهش وابستگی های خارجی و جلوگیری از خروج غیر ضروری ارز از کشور تاکید دارد. هدف از انجام این مطالعه محاسبه میزان خروج ارز ناشی از چاپ مقالات در مجلات خارجی و ارایه راهکارهای لازم در حوزه پژوهش است.

    مواد و روش ها: 

    مطالعه حاضر، یک مطالعه ترکیبی (کمی- کیفی) بود. در مرحله اول، تمامی مقالات چاپ شده در مجلات خارجی نمایه شده در بانک اطلاعاتی Scopus با آدرس دانشگاه های منتخب طی سال 2008 ، 2013 و 2018 به روش سرشماری انتخاب و سپس هزینه انتشار آن ها محاسبه شد. در مرحله دوم، با برگزاری جلسه بحث گروهی متمرکز (FGD) با حضور 15 نفر از خبرگان پژوهش، راهکارهای کاهش خروج ارز در پژوهش های علوم پزشکی مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و MAXQDA 2018 انجام شد.

    یافته ها: 

    متوسط خروج ارز در سال های 2013 و 2018 به ازای هر مقاله برای دانشگاه A به ترتیب 328 و 290 دلار و برای دانشگاه B به ترتیب 111 و 258 دلار بود. در سال های 2013 و 2018 اختلاف آماری معناداری از لحاظ خروج ارز ناشی از چاپ مقالات بین دانشگاه ها وجود نداشت (P>0.05). راهکارهای کاهش خروج ارز و توسعه اقتصاد مقاومتی در حوزه انتشار مقالات در 3 حوزه اصلی (شامل علم سنجی، ارزیابی اقتصادی نشر و سیاست گذاری انتشارات علمی) و 9 حوزه فرعی استخراج شد.

    نتیجه گیری: 

    چاپ مقالات در مجلات علمی که در خارج از ایران منتشر می شوند می تواند منجر به خروج قابل ملاحظه ارز از کشور و تاثیرات اقتصادی مرتبط با آن شود. نهادهای سیاست گذار علم و فناوری در ایران می توانند با توسعه پایگاه های استنادی داخلی، ایجاد شبکه ارتباطی قوی بین مجلات داخلی و توسعه کمی و کیفی مجلات داخلی به دانشگاه ها کمک نمایند تا از طریق چاپ مقالات در مجلات معتبر داخلی، از خروج ارز از کشور جلوگیری نمایند.

    کلید واژگان: علم سنجی, انتشار مقاله, اقتصاد مقاومتی, دانشگاه علوم پزشکی
    Mohammad Meskarpour Amiri, Maryam Yaghoubi*, Yaghoub Yousefi
    Background and aim

    The macro-policies of resistance economy emphasize reducing foreign dependencies and preventing unnecessary currency outflows. The purpose of this study was to calculate the amount of currency outflow resulting from the publication of articles in foreign journals and provide the necessary strategies in the field of research.

    Materials and methods

    The present study was a mixed (quantitative-qualitative) study. In the first step, all articles published in foreign journals indexed in Scopus with the affiliation of selected universities during 2008, 2013 and 2018 were selected by census method, and then the cost of publishing was calculated. In the second step, through holding a focus group discussion (FGD) with the participation of 15 research experts, the strategies for reducing currency outflow in medical science research were examined. Data were analyzed using SPSS 16 and MAXQDA 2018.

    Findings

    In 2013 and 2018, the average outflow of currency was 328 and 290$ per article for university A as well as 111 and 258$ per article for university B, respectively. In 2013 and 2018, there was no statistically significant difference between universities in terms of currency outflow due to the publication of articles (P> 0.05). Strategies for reducing currency outflow and developing resistance economy in the area of article publication were identified in 3 main areas (including scientometrics, economic evaluation of publication and policy making of scientific publications) with 9 sub-areas.

    Conclusion

    Publication of articles in scientific journals published outside of Iran can lead to currency outflow and economic effects. Policy-making institutions in Iran can help universities by developing national citation databases, building a strong communication network between domestic journals and quantitative and qualitative development of national journals to publish articles at reputable national journals to prevent currency outflow.

    Keywords: Scientometrics, Publishing article, Resistance economy, University of Medical Sciences
  • نورالدین دوپیکر، محمد مسکرپور امیری*
    زمینه و هدف

    عدم توجه به کارایی بیمارستان علاوه بر افزایش هزینه های درمانی، دسترسی همگانی به خدمات درمانی را نیز محدود می کند. هدف از این مطالعه ترسیم سیمایی از وضعیت کارایی منابع در بخش های بستری و تغییرات آن طی سال های 1394 تا 1397 در یک بیمارستان تخصصی-فوق تخصصی بزرگ در شهر تهران بود.

    روش ها:

     مطالعه حاضر یک مطالعه چند مقطعی (Multiple Cross-Sectional) و کاربردی بود. در این مطالعه روند کارایی ارایه خدمات بخش های بستری با استفاده از مدل پابن لاسو (Pabon Lasso) در چهار مقطع از زمان (سال های 1394 تا 1397) ارزیابی شد. جامعه پژوهش شامل تمام بخش های بستری بیمارستان (36 بخش بستری) بودند که همگی بررسی شدند. در این مطالعه شاخص های عملکردی بیمارستان با استفاده از فرم جمع آوری اطلاعات، جمع آوری گردید. برای ترسیم نمودارهای پابن لاسو از نرم افزار Excel2019 استفاده شد.

    یافته ها: 

    به طور میانگین طی 4 سال فقط 24 درصد از بخش های بستری از کارایی کامل برخوردار بودند. در بازه زمانی 4 ساله تغییرات مثبتی در کارایی بخش های داخلی زنان، زنان و زایمان، داخلی اعصاب، جراحی عمومی مردان و NICU1 وجود داشت. همچنین کارایی بخش های جراحی عروق و توراکس، پیوند کلیه، NICU2 و VIP1 در بازه زمانی مورد مطالعه تنزل داشت. تغییری در وضعیت کارایی سایر بخش ها (27 بخش) وجود نداشت.

    نتیجه گیری:

     بسیاری از بخش های بیمارستانی مورد بررسی فاصله زیادی از نقطه بهینه کارایی دارند. با توجه به حرکت پراکنده بخش های بیمارستانی در جهت کارایی، لازم است تا علل تغییرات مثبت و منفی کارایی در هریک بخش های بیمارستانی به طور جداگانه ای مورد مطالعه قرار گیرد. در این زمینه استفاده از مدل پابن لاسو برای پایش تغییرات کارایی بخش های بستری توصیه می گردد.

    کلید واژگان: کارایی, روند, خدمات بستری, بیمارستان, مدل پابن لاسو
    Noradin Dopeykar, Mohammad Meskarpour Amiri*
    Background and Aim

    Lack of attention to hospital efficiency, in addition to increasing medical costs, limits public access to health care. The purpose of this study was to draw a picture of the resource efficiency status of inpatient units and its changes over the years 2015 to 2018 in a large specialized hospital in Tehran, Iran.

    Methods

    This is a multiple cross-sectional and applied study. The efficiency of inpatient services was evaluated using the Pabon Lasso model in four periods (2015-2018). The study population consisted of all hospitalized units (36 inpatient units) that all were studied. In this study, hospital performance indicators were collected using a data collection form. Excel 2019 software was used to draw Pabon Lasso charts.

    Results

    On average, in 4 years, only 24% of inpatient units were fully efficient. Over the 4-year period, there were positive changes in the efficacy of internal gynecology, obstetrics, men general surgery, and NICU1. In addition, the efficacy of vascular and thoracic surgery, kidney transplant, NICU2 and VIP1 units had declined over the study period. There was no change in the efficiency status of the other units (27 units).

    Conclusion

    Many of the hospital units are far from the optimal performance point. Given the sporadic movement of hospital units towards efficiency, it is necessary to study separately the causes of positive and negative efficiency changes in each hospital unit. In this context, the use of the Pabon Lasso model is suggested monitoring changes in the efficiency of inpatient units.

    Keywords: Efficiency, Trend, Inpatient services, Hospital, Pabon-Lasso Model
  • محمد محمدیان، محمد مسکرپور امیری*، محمدکریم بهادری، منصور بابایی
    زمینه و هدف

    کنکاش در ابعاد و مولفه‎های رضایتمندی از مدیریت پژوهش می‎تواند راه حل‏های اجرایی مناسبی را برای ارتقاء کیفی و کمی طرح‏های تحقیقاتی شناسایی نماید. هدف پژوهش حاضر ارایه یک چارچوب نظری و عملی مناسب برای ارزیابی رضایتمندی از مدیریت پژوهش و بکارگیری آن برای ارزیابی رضایتمندی محققان در یک دانشگاه علوم پزشکی نظامی بود.

    روش‎ها

    مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا یک مطالعه ترکیبی کیفی-کمی بود. در مرحله اول، ابعاد و مولفه‏های اصلی رضایتمندی محققین از مدیریت پژوهش با استفاده از مرور ادبیات پژوهش و نظرسنجی از خبرگان استخراج شد. در مرحله دوم یک پرسش نامه ساختاریافته برای سنجش میزان رضایتمندی محققین در هریک از این ابعاد طراحی و استانداردسازی گردید. جهت سنجش روایی محتوایی پرسشنامه از روش‏های کیفی و کمی استفاده شد. همچنین جهت سنجش پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. در مرحله آخر، پرسشنامه نهایی به شیوه تصادفی بین 150 نفر از محققان و اعضاء هییت علمی یک دانشگاه علوم پزشکی نظامی منتخب توزیع شد. ارتباط میزان رضایتمندی با مشخصات دموگرافیک و شغلی پاسخ دهندگان با استفاده از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) در نرم افزار 16 SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته‏ ها

    6 بعد و 15 مولفه برای سنجش رضایتمندی از نظام مدیریت پژوهش شناسایی شد. ابعاد اصلی سنجش رضایتمندی از مدیریت پژوهش شامل رهبری پژوهش، ظرفیت سازی، امیدآفرینی، ارتباطات سازمانی، سازماندهی پژوهش و توزیع منابع بود. بیشترین رضایتمندی مربوط به امیدآفرینی (82/0±71/2) و کمترین رضایتمندی مربوط به توزیع منابع (31/0±79/1) بود. ارتباط آماری معنی داری بین متغیرهای دموگرافیک و شغلی پاسخ دهندگان با رضایتمندی از مدیریت پژوهش مشاهده نشد (05.0>P).

    نتیجه‎گیری

    با توجه به اینکه کمترین رضایتمندی محققین به ترتیب از دو بعد توزیع منابع و ظرفیت سازی بود، پیشنهاد می‎گردد مدیران پژوهش علاوه بر ایجاد منابع جدید و توسعه ظرفیت‎های مالی و غیرمالی پژوهش به طور همزمان به توزیع عادلانه منابع در بین محققین توجه بیشتری نمایند.

    کلید واژگان: رضایت, پژوهش, سیستم مدیریت تحقیقات
    Mohammad Mohammadian, Mohammad Meskarpour-Amiri*, Mohammadkarim Bahadori, Mansour Babaei
    Background and Aim

    Investigating the dimensions and components of research management satisfaction can identify appropriate executive solutions for the qualitative and quantitative enhancement of research projects. The purpose of the present study was to provide an appropriate theoretical and practical framework for evaluating satisfaction with research management and its application for evaluating researcherschr('39') satisfaction in a selected military medical university.

    Methods

    The present study was an applied study in terms of purpose and was a mixed qualitative-quantitative study in terms of methodology. In the first step, the main dimensions and components of researcherschr('39') satisfaction with research management extracted using literature review and expert opinion survey. In the second step, a structured questionnaire designed and standardized to measure the satisfaction of researchers in each of these dimensions. Qualitative and quantitative methods were used to assess the content validity of the questionnaire. Cronbachchr('39')s alpha used to assess questionnaire reliability. Finally, the questionnaire distributed randomly among 150 researchers and faculty members of a military medical university. The relationship between satisfaction with demographic and occupational characteristics of the respondents evaluated by ANOVA at SPSS-16 software.

    Results

    Six dimensions and 15 components were identified to measure satisfaction with the research management system. The main dimensions of measuring satisfaction with research management included research leadership, capacity building, creating hope, organizational communication, research organization, and resource allocation. The highest satisfaction was related to creating hope (2.71±0.82) and the least satisfaction was related to resource allocation (1.79±0.31). There was no statistically significant relationship between demographic and occupational variables of respondents and satisfaction with research management (P>0.05).

    Conclusion

    Given that the least satisfaction of the researchers were in two dimensions of resource allocation and capacity building, it is recommended that research managers pay more attention to equitable distribution of resources in addition to creating new resources and developing financial and non-financial research capacities simultaneously.

    Keywords: Satisfaction, Research, Research Management System
  • محمد مسکرپور امیری، طاها نصیری، پریسا مهدی زاده*
    زمینه و هدف

    پاندمی کووید-19، موجب تولید علم قابل توجهی در این خصوص در پایگاه های استنادی معتبر بین المللی شده است. هدف مطالعه حاضر تحلیل خوشه های موضوعی و ترسیم نقشه علمی پژوهش های منتشر شده جهت شناسایی وضعیت موجود تحقیقات حوزه کووید-19 در اسکوپوس است.

    روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه کمی و کاربردی بود و از روش های علم سنجی شامل تحلیل هم واژگانی و تحلیل شبکه استفاده شد. جامعه پژوهش، کلیه اسنادی بود که در حوزه کروناویروس (کووید-19) در پایگاه استنادی اسکوپوس منتشر شده بودند که بررسی و تحلیل شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار VOSviewer استفاده شد.

    یافته ها

    تا تاریخ 31 می 2020 کشورهای آمریکا (2.819)، چین (2.342)، ایتالیا (1.466) و انگلستان (1.264) به ترتیب بیشترین تعداد انتشار علمی را در حوزه کروناویروس در اسکوپوس داشتند. ایران با 318 نشر علمی، رتبه 12 ام را به خود اختصاص داده بود. سه خوشه اصلی از فعالیت های پژوهشی در حوزه کووید-19 به ترتیب شامل خوشه تحقیقات بهداشتی، خوشه تحقیقات علوم پایه و خوشه تحقیقات بالینی بوده است.

    نتیجه گیری

    با ظرفیت های علمی موجود، نقش ایران و دانشگاه های علوم پزشکی در انتشار تجارب علمی مرتبط با اپیدمی کووید-19 قابل ارتقاء می باشد. باید برنامه ریزی دقیق و جامع در این زمینه صورت گیرد. تعیین نیازمندی های پژوهشی و توسعه تحقیقات کاربردی در سه حوزه اصلی شامل تحقیقات بهداشت و پیشگیری، علوم پایه و بالینی باید در مدیریت و رهبری پژوهش های کووید-19 مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: علم سنجی, نقشه دانش, کروناویروس, کووید-19
    Mohammad Meskarpour Amiri, Taha Nasiri, Parisa Mehdizadeh*
    Background and Aim

    The COVID-19 pandemic has generated considerable knowledge in this regard in reputable international citation databases. The purpose of this study is to analyze subjects clustering analysis and science mapping on published research to identify the current state of sciences in the field of COVID-19 in Scopus.

    Methods

    This was a quantitative and applied study conducted by scientometric methods including words co-occurrence and network analysis. The study population was all published documents in the field of COVID-19 and SARS-CoV-2 in the Scopus citation database by 31 May, 2020. VOSviewer software was used to analyze the data.

    Results

    As of May 31, 2020, the United States (2,819), China (2,342), Italy (1,466), and the United Kingdom (1,264) had the highest number of scientific publications in the field of COVID-19 in Scopus. Iran was ranked 12th with 318 scientific publications. The three main clusters of research activities in the field of COVID-19 were health, basic science and clinical research clusters.

    Conclusion

    With the existing scientific capacities, the role of Iran and its medical universities in publishing scientific experiences related to the COVID-19 pandemic can be enhanced. Accurate and comprehensive planning must be done in this regard. Determining research needs and developing applied research in three main areas, including health and prevention, basic and clinical sciences, should be considered in the management and leadership of COVID-19 research.

    Keywords: Scientometrics, Knowledge Map, SARS-CoV-2, COVID-19
  • محمد مسگرپور امیری، لیدا شمس، طه نصیری*
    زمینه و هدف

    همزمان با شیوع بیماری کووید-19 که اصطلاحا با نام بیماری کرونا در ایران شهرت یافته است، واکنش های زیاد و پراکنده ایی توسط نظام سلامت ایران برای مدیریت این بیماری انجام شده است. هدف این مطالعه شناسایی و دسته بندی ابعاد واکنش نظام سلامت ایران به منظور شناسایی نقاطی که هنوز مغفول مانده و مورد توجه قرار نگرفته است می باشد. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان یک چارچوب اولیه برای تحلیل نقاط قوت وضعف مدیریت اپیدمی در ایران مورد استفاده قرار گیرد.

    روش ها:

     این مطالعه کیفی به روش تحلیل محتوای اسناد مرتبط به حوزه پاندمی کرونا صورت گرفت. ابتدا با مرور منابع الکترونیک تمامی اسناد، دستورالعمل ها و راهنماهای موجود مرتبط با مدیریت بیماری کووید-19 در ایران شناسایی شد. همه فایل های مولتی مدیا شامل صوتی، نوشتاری و تصویری مرتبط با بیماری کرونا در بازه زمانی 29 بهمن 1398 تا 8 فرودین 1399 از طریق جستجو در اینترنت  و با مراجعه به  سایت دانشگاه های علوم پزشکی و وزارت بهداشت جمع آوری گردید. از ملاک های چهارگانه JUPP برای انتخاب اسناد استفاده گردید و پس از غربالگری چند مرحله ای نهایتا 82 سند انتخاب شد. محتوای اسناد موجود با نرم افزار MAXQDA2018.2 کدگذاری و آنالیز شد.

    یافته ها:

     واکنش نظام سلامت ایران برای مقابله با پاندمی کرونا در 7 حوزه اصلی شامل بهداشت، درمان، آموزش، پشتیبانی، مدیریت بحران، مدیریت پژوهش و مدیریت ارتباطات و اطلاعات می باشد که در 46 زمینه شناسایی و ثبت شد.

    نتیجه گیری: 

    در بخش مدیریت بحران موضوع ردیابی تماس ها و کنترل زنجیره انتقال بیماری هنوز مغفول مانده است. همچنین دستورالعمل جامع و یکپارچه ایی برای کاهش یا توقف تماس های اجتماعی و محدودیت جا به جایی درون شهری جمعیت وجود ندارد. پیشنهاد می گردد شیوه نامه جامعی برای نظارت و پایش عملکرد مدیریت بحران اپیدمی کرونا در کشور تدوین گردد.

    کلید واژگان: پاندمی, کووید-19, کروناویروس, نظام سلامت, مدیریت
    Mohammad Meskarpour Amiri, Lida Shams, Taha Nasiri*
    Background and Aim

    Coinciding with the onset of Covid-19, known as Corona in Iran, there have been many scattered reactions from the Iranian health system to the management of the disease. The aim of this study is to identify and categorize the dimensions of the Iranian health system response in order to identify points that have not yet been overlooked and ignored. The results of this study can be used as a primary framework for analyzing the strengths and weaknesses of epidemic management in Iran.

    Methods

    This qualitative study was carried out by content analysis of documents related to SARS-CoV-2 pandemic. First, by reviewing the electronic resources, all existing documents, protocols and guidelines related to the management of corona disease in Iran were identified. All national media files, including audio, text, and video related to Covid-19, were collected over the period from 18 February 2020 to 27 March 2020, by searching the Internet & University of Medical Sciences and the Ministry of Health websites. Four JUPP criteria were used to select the documents, and finally 82 documents were selected after multi-stage screening. Document information was coded and analyzed with MAXQDA2018.2 software.

    Results

    The response of the Iranian health system to addressing the Covid-19 pandemic is in seven main areas of hygiene, treatment, education, logistic, crisis management, research management and the management of communication & information which has been identified and recorded in 46 sub-areas.

    Conclusion

    In the area of crisis management, the issue of contact tracing and control on the chain of disease transmission is still neglected. There are also no comprehensive guideline for reducing or stopping social contacts and limiting population mobility within urban. It is also suggested that a comprehensive instructions be developed to monitor the performance of the corona epidemic crisis management in the country.

    Keywords: Pandemic, Covid-19, SARS-CoV-2, Health System, Management
  • محمد مسکرپور امیری*، پریسا مهدی زاده
    مقدمه

    بررسی اثر متغیرهای کلان اقتصادی بر متغیرهای سطح سلامت می تواند علاوه بر آگاهی سیاست گذاران نظام سلامت از میزان تاثیر متغیرهای اقتصادی بر سطح سلامت، امکان پیش بینی اثر نوسانات اقتصادی را بر سطح سلامت فراهم کند. هدف از مطالعه حاضر، تحلیل روند متغیرهای اصلی اقتصاد کلان ایران و بررسی تاثیر آنها بر شاخص های سلامت بود.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود. در این مطالعه به منظور شناسایی تاثیر نوسانات اقتصادی بر سلامت عمومی، روند 4 دهه تغییرات (1350-1390) در شاخص های کلان اقتصادی و شاخص های سلامت عمومی مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های سلامت از بانک جهانی و شاخص های مرتبط با اقتصاد کلان از بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و مرکز آمار ایران جمع آوری شد. برای شناسایی ارتباط بین متغیرها از برازش مدل رگرسیونی الگوی خودتوضیح برداری (VAR model) و آزمون علیت گرنجر (Granger causality test) استفاده شد. تخمین مدل های رگرسیونی و آزمون های آماری مرتبط با استفاده از نرم افزار اقتصادسنجی eviews 7 انجام شد.

    یافته ها

    رشد درآمد سرانه، نابرابری درآمد، و نرخ بیکاری، تاثیر آماری معناداری بر شاخص های امید به زندگی و مرگ و میر کودکان زیر 5سال داشتند (P<0.05) و آزمون علیت گرانجر نیز جهت تاثیر را تایید می کرد. اختلالات نرخ ارز اگرچه تاثیر آماری معناداری بر امید به زندگی داشت (P<0.05)، اما اثر آن بر مرگ و میر کودکان زیر 5 سال معنادار نبود (P>0.05). از میان متغیرهای کلان اقتصادی تاثیر متغیر نابرابری درآمدی بر شاخص های سلامت بیشتر از سایر متغیرها بود.

    نتیجه گیری

    از بین متغیرهای کلان اقتصادی، تاثیر نابرابری درآمدی بیشتر و طولانی مدت تر از سایر متغیرها بود و برهمین اساس دولت می تواند با اتخاذ سیاست های بازتوزیع درآمد، از طریق کاهش نابرابری درآمدی آثار سوء نوسانات اقتصادی را بر سطح سلامت جامعه کنترل کند.

    کلید واژگان: اقتصاد سلامت, نوسانات اقتصادی, سلامت, اقتصاد کلان, شاخص های سلامت
    Mohammad Meskarpour Amiri*, Parisa Mahdizadeh
    Introduction

    Investigating the effect of macroeconomic variables on health indicators can provide the ability to predict the effect of economic fluctuations on health in addition to health policy makers' awareness of the impact of economic variables on health level. The purpose of this study was to analyze the trend of the main variables of Iran's macroeconomics and their impact on Iran's health indicators.

    Methods

    The present study was a descriptive-analytical study. In this study, in order to identify the impact of economic fluctuations on public health, the trend of 4 decades (19712011-) fluctuation of macroeconomic and public health indices were analyzed. Health indicators were collected from the World Bank database and macroeconomic indicators from the Central Bank of the Islamic Republic of Iran and the Iranian Statistics Center. To identify the relationship between variables, the VAR model estimated and the Granger causality test used. Regression models and statistical tests run by using eviews7 econometrics software.

    Results

    The growth of "per capita income", "income inequality", and "unemployment rate" had statistically significant effect on life expectancy and mortality in children under 5 years (P <0.05) and Granger causality test also confirmed the effect. Although the "exchange rate disorder" had a statistically significant effect on life expectancy (P <0.05), its effect on mortality of children under 5 years was not significant (P> 0.05). Among macroeconomic variables, the effect of income inequality on health indicators was more than other variables.

    Conclusion

    Among macroeconomic variables, the effect of income inequality is larger and long lasting than other variables. By adopting income redistribution policies, the government can control the effects of economic fluctuations on the society's health through reducing income inequality.

    Keywords: Health Economics, Economic Fluctuations, Health, Macroeconomic, Health Indicators
  • علی غنجال، محمد غنجال، محمد مسکرپور امیری*
    زمینه و هدف
    ارتقاء بهره وری در نیروهای نظامی می تواند نقشی اساسی در ارتقاء توان امنیتی- دفاعی و کاهش هزینه ها ایفا نماید. اختلالات عضلانی- اسکلتی، یکی از عوامل شایع از کارافتادگی و کاهش بهروری در پرسنل نظامی می باشد. هدف این مطالعه اندازه گیری و ارزشگذاری بهره وری از دست رفته نیروی انسانی نظامی در اثر ابتلا به بیماری آرتروز زانو و شناسایی عوامل موثر بر آن بود.
    روش ها
    مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی-تحلیلی بود. تعداد 140 نفر از شاغلین نظامی که مبتلا به بیماری آرتروز زانو بوده و در سال 1396 به یک کلینیک تخصصی طب فیزیکی نظامی در تهران مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی انتخاب و پس از تکمیل فرم رضایت آگاهانه وارد مطالعه شدند. تمام داده های مربوط به روزها و ساعات غیبت از کار، ساعات حضور در کار بدون کارایی مناسب و از کارافتادگی در انجام امور نظامی به وسیله پرسشنامه ارزش گذاری بهره وری از دست رفته (VOLP) جمع آوری و توسط نرم افزار Stata آنالیز گردید. عوامل موثر بر بهره وری از دست رفته و میزان اهمیت هر یک از آن ها، از طریق برازش مدل رگرسیون لجستیک رتبه بندی شده (Ordered Logistic Regression) و محاسبه نسبت های شانس (Odds Ratio) مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    63/4 درصد از بیماران مرد و بیش از نیمی (59%) از آنان در گروه سنی 46-37 سال قرار داشتند. 40 درصد از بیماران در سه ماه گذشته به دلیل بیماری آرتروز زانوی خود غیبت از کار داشتند و بیش ترین زمان غیبت از کار در سه ماه گذشته 5 روز بود. 104 نفر از بیماران (74/3 %) اعلام نمودند که در سه ماه گذشته به دلیل بیماری آرتروز زانو با سختی و مشقت بیشتری -نسبت به همکاران خود- کار می کردند. 50 درصد (70 نفر) از پاسخ دهندگان اعتقاد داشتند که در صورت نداشتن بیماری می توانستند کار خود را در مدت زمان کمتری انجام دهند. متوسط میزان بهروری از دست رفته ناشی از بیماری آرتروز زانو طی 3 ماه برای هر نفر 76 ساعت کار یا 9 روز کاری بود. همچنین متوسط ارزش بهروری از دست رفته ناشی از بیماری آرتروز زانو طی 3 ماه به ازای هر نفر 9.527.271 ریال بود که معادل با 226 دلار برآورد گردید. جنسیت، اندازه خانوار، زمان گذشتن از شروع بیماری و سطح کار تیمی شغل به طور معنی داری بر بهروری از دست رفته ناشی از بیماری آرتروز زانو موثر بودند (P<0.05).
    نتیجه گیری
    بیماری آرتروز زانو منجر به کاهش قابل ملاحظه کارایی نیروی انسانی نظامی حین انجام کار می گردد. بر این اساس در بدو استخدام در نیروهای مسلح باید توجه بیشتری به غربالگری بیماری های مزمن و به ویژه بیماری آرتروز زانو صورت گیرد. همچنین باید استراتژی هایی برای پیشگیری و تشخیص زود هنگام بیماری های مزمن به ویژه بیماری آرتروز زانو در جهت کاهش از کارافتادگی و ابتلا به این بیماری ها در نیروهای مسلح تدوین گردد.
    کلید واژگان: آرتروز, بار مالی بیماری, غیبت از کار, پرسنل نظامی
    Ali Ghanjal, Mohammad Ghanjal, Mohammad Meskarpour Amiri*
    Background and Aim
    Promoting productivity of military personnel has a key role in enhancing security-defense capabilities and reducing costs. Musculoskeletal disorders are one of the most common causes of disability and lost productivity of military personnel. The aim of this study was to measure the lost productivity due to knee osteoarthritis and identify its influencing factors in military personnel.
    Methods
    This was a descriptive-analytic study that included140 military personnel with knee osteoarthritis who visited the military physical therapy clinic in Tehran in 2018. Subjects were randomly selected and entered in the study after completing the informed consent form. All data related to days and hours of absenteeism, hours of work without productivity and disability in doing military tasks were collected using the Valuation of Lost Productivity (VOLP) questionnaire and analyzed by Stata software. Factors affecting lost productivity and its importance were investigated through the estimation ordered logistic regression and through calculation of odds ratio.
    Results
    Of the participants, 63.4% were male and more than half (59%) were37‒46 years old. 40% of patients had been absent from work in the past three months due to their knee osteoarthritis. The maximum length of time of work in this period was 5 days. A total of 104 participants (74.3%) reported that due to knee osteoarthritis, in the last 3 months they have had difficulty at work, compared to their colleagues. 50% of participants (N=70) believed that they would be able to do their jobs in less time if they had no disease. The average amount of lost productivity due to knee osteoarthritis in a 3 month period was 76 hours, or 9 working days for each participant. The average value of lost productivity due to knee osteoarthritis in the past three months was estimated at 9,527,271 Rial or 226 US$ for each participant. This lost productivity was significantly affected by sex, household size, time of onset of illness and the level of teamwork (P<0.05).
    Conclusion
    Knee osteoarthritis leads to a significant reduction in working efficiency of military personnel. More attention should be paid to screening chronic diseases, especially the knee osteoarthritis, at the time of recruitment of military personnel. Strategies should be developed for the prevention and timely diagnosis of chronic diseases to reduce disability and occurrence of musculoskeletal disorders in the armed forces.
    Keywords: Osteoarthritis, Cost Of Illness, Absenteeism, Military Personnel
  • Parisa Mehdizadeh, Hossein Daniyali, Mohammad Meskarpour Amiri, Nooredin Dopeykar*, Hadi Youzi
    Background

    Despite a lot of studies carried out on catastrophic and impoverishing health expenditures, exposure to these expenditures have not been studied among health staffs and their families yet. So that our study has analyzed exposure to CHE (Catastrophic Health Expenditures) and factors affecting them among the health staffs affiliated to army medical universities in Tehran.

    Methods

    This study was a descriptive-analytical and cross-sectional study implemented in 2016. Among all health staffs of a university of medical sciences, the full details of 240 households (838 individuals) were collected by using a stratified random sampling method. The data gathering and analyzing process have been done based on WHO standard guideline. Finally, the odds ratio of CHE determinants is reported using logistic regression by backward elimination method and chi-square test.

    Results

    The results of this study showed that 7.5% (CI: 7.3-7.7) of health staff households (54 individuals) are faced with CHE. The odds of exposure to CHE for households with 3 members and less, households with lower education level and households with two or more outpatient visits were significantly more than others (p<0.05). Households who have used dental services during the past year were 8.77 times (p<0.001) more at risk of CHE. Also, households with 3 members and less, households with lower education level and households with two or more outpatient visits were 8.59, 7.96, and 3.39 times more at risk of such payments, respectively.

    Conclusion

    CHE is a common financing dilemma even among health staffs.  Families who have more referring to health centers and less education level and also dental service users are more at risk of exposure. Health policy-makers should pay more attention to such vulnerable and high-risk groups. Finally, our study results recommended the increase of dental insurance coverage as an effective strategy to reduce exposure to CHE.

    Keywords: Catastrophic health expenditures, Impoverishing health costs, Health personnel
  • Parisa Mehdizadeh, Nooredin Dopeykar, Mohammad Meskarpour-Amiri, Hediyeh Zekri, Mahmoud Salesi
    In recent years the high cost of medicines and the lack of it were one of the major problems in developing countries that despite numerous efforts to solve the root causes of this problem, the issue remains, unfortunately. Therefore, this study aimed to assess the impact of antibiotics and corticosteroids prescription on the medicines expenditures. This was descriptive-analytical study that conducted to assess the function of medical expenditures through prescription letters and analysis the factors affecting medicine expenditures. We used the data of 91,994,667 selected prescription letters that were collected by the Ministry of the Health and Medical Education (MOHME) throughout the country in the year 2011 which was analyzed through a logarithmic regression model and OLS estimator. The average number of prescription items in each prescription letter were varied from 2.7 to 3.6, and the average price of each letter was varied from 30223 to 69986 Rials. Between 39 to 61 percent of prescription letters containing antibiotic items and between 15 and 35% of them contain corticosteroids. Also, the impact of antibiotic and corticosteroid prescriptions on the average expenditure of prescription letters were -1.4 and 0.032 respectively. Excessive and irrational prescribing had the greatest impact on medicine expenditures. On the other hand, the expenditure of prescription letters had the negative elasticity to antibiotics prescription and relatively inelastic for corticosteroids. So, raising the price of medications to reduce the use of them could not play a successful role in a control policy.
    Keywords: Prescription, Antibiotic, Corticosteroid, Medical expenditure, Health policy
  • Mohammad Meskarpour Amiri, Mohammadkarim Bahadori *, Ali Mehrabi-Tavana
    Road traffic accidents (RTA) are the third-leading cause of death in Iran after coronary heart disease and stroke.1 Based on reports by the Iranian Legal Medicine Organization, RTA cause more than twenty thousand mortalities as well as eighty thousand major traumas each year in Iran. In 2010 alone, 22,974 Iranians lost their lives because of RTA (63 deaths per day on average). Moreover, 806,922 people had major trauma, and perhaps 4-5 times this number had minor traumas... (Read more...)
  • Ali Mohammad Ahmadi, Abbas Assari Arani, Mohammad Meskarpour Amiri *
    Introduction

    There are little attention about health spending and public health outcomes especially in the WHO’s Eastern Mediterranean Region. This  paper  presents  an  overview  on  health  spending  and  public health  outcomes  in the WHO Eastern Mediterranean countries during 1995-2011.

    Methods

    This study conducted in 2013 use of health expenditure and public health outcome of 19 WHOs Eastern Mediterranean Region countries during 17 years (1995-2011). Data were including: Per capita health expenditure in current US dollar, Life expectancy at birth, Infant Mortality Rate per 1,000 live births, Under-5 years Mortality Rate per 1,000 live births. Data collected from the latest World Bank published data until 2013. The Descriptive statistics were used to study by using Excel 2007.

    Results

    In this region, the minimum spending on health (by Pakistan) was about 60 times less than maximum spending (by Qatar). Maximum amount of infant and children mortality rate were respectively 9 and 10 times more than the minimum. Also a decreasing returns to scale of health spending seen between countries. So that countries with better public health status need to pay much more than countries with poor public health status to increase 1 year life expectancy or to save 1 infant or child from premature death.

    Conclusion

    There is a large inequality among countries of the WHO Eastern Mediterranean region in both health spending and public health outcomes. Due to a decreasing return to scale, allocation financial aids to countries with poor health status can help converging health status in the region and decrease inequalities.

    Keywords: Health Care Costs, public health, Health Status, Healthcare Systems
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال