mohammad reza majidi
-
فصلنامه مجلس و راهبرد، پیاپی 119 (پاییز 1403)، صص 203 -233
در سه دهه اخیر، اقدام های انجام شده سازمان های همگرایی منطقه ای در قالب کشورهای مستقل همسود و سپس امتداد آن در چارچوب جامعه اقتصادی اوراسیا، سازمان پیمان امنیت جمعی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا بازآفرینی شاکله و اجزای اتحاد شوروی بوده است. پیش بینی سازوکار مجامع بین پارلمانی در بیشتر سازمان های اوراسیایی پساشوروی نیز در راستای تسهیل و تقویت راهبرد مذکور با راهکارهای متنوع در کشورهای مستقل همسود انجام شده است. از مهم ترین راهکارها در دستور کار مجامع بین پارلمانی در کشورهای مستقل همسود، قانونگذاری نمونه با هدف یکسان سازی قوانین ملی برای تسهیل و تقویت همگرایی منطقه ای در اوراسیا است. بدین ترتیب، کانون تمرکز این نوشتار، واکاوی نقش آفرینی پارلمان گرایی چندجانبه در چارچوب قانونگذاری نمونه مجامع بین پارلمانی در فرایند همگرایی منطقه ای اوراسیا است. ازاین رو در پی پاسخ به این پرسش است که قانونگذاری نمونه مجامع بین پارلمانی در چارچوب پارلمان گرایی چندجانبه چه تاثیری بر همگرایی منطقه ای در کشورهای مستقل همسود داشته است؟ درنتیجه با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای مبتنی بر داده های کتابخانه ای و اسنادی، استدلال می شود راهکار مجامع بین پارلمانی یعنی قانونگذاری نمونه به عنوان اقدامی حداقلی ولی زیربنایی در راستای تسهیل همگرایی منطقه ای از سوی کشورهای مستقل همسود است.
کلید واژگان: فدرالیسم تدریجی, قانونگذاری نمونه, کشورهای مستقل همسود, مجامع بین پارلمانی, همگرایی منطقه ایMajlis and Rahbord, Volume:31 Issue: 119, 2024, PP 203 -233In the past three decades, the actions taken by regional integration organizations within the framework of the Commonwealth of Independent States (CIS) and subsequently extended within the Eurasian Economic Community, the Collective Security Treaty Organization, and the Eurasian Economic Union have recreated the structure and components of the Soviet Union. The prediction of inter-parliamentary assembly mechanisms in most post-Soviet Eurasian organizations has also been aimed at facilitating and strengthening this strategy with various approaches in the CIS countries. One of the most important strategies on the agenda of inter-parliamentary assemblies in the CIS is model legislation aimed at harmonizing national laws to facilitate and strengthen regional convergence in Eurasia. Thus, the focus of this paper is to explore the role of multilateral parliamentary governance within the framework of model legislation of inter-parliamentary assemblies in the process of regional convergence in Eurasia. Therefore, it seeks to answer the question: What impact has the model legislation of inter-parliamentary assemblies within the framework of multilateral parliamentary governance had on regional convergence in the CIS countries? As a result, using a comparative analysis method based on library and documentary data, it is argued that the strategy of inter-parliamentary assemblies, namely model legislation, serves as a minimal yet foundational action to facilitate regional convergence among the CIS countries.
Keywords: Gradual Federalism, Model Legislation, Commonwealth Of Independent States, Inter-Parliamentary Assemblies, Regional Convergence -
از آنجا که سیستم جهانی به طور فزاینده ای ناپایدار و ترک خورده است، در میانه یک سری از فرآیندهای تغییر و تحول منطقه ای قرار داریم که امکان تغییرات اساسی در نظم سنتی و متعاقب آن در الگوهای رفتاری بازیگران ایجاد کرده است. این فرایندهای تغییر و تحول، منجر به تحولات اساسی در شیوه های سنتی پیگیری منافع و به طورکلی راهبردهای سیاست خارجی بازیگران جهانی و منطقه ای شده است. در این راستا ترکیه به دلیل داشتن موقعیت ژیوپلیتیکی مهم به دنبال تامین منافع خود در سیاست خارجی و دفاعی در اثر فرایندهای تحول منطقه ای به طور هم زمان در بسیاری از جبهه ها از مدیترانه شرقی گرفته تا قفقاز جنوبی و بحران اوکراین به علت شکاف های قدرتی که در جغرافیای مجاور پدید آمده است، در یک رقابت ژیوپلیتیکی مداوم قرار دارد. سوال پژوهش حاضر این است که فرایندهای تغییر و تحول منطقه ای چه تاثیری بر رقابت های ژیوپلیتیکی ترکیه در مناطق هجوار داشته است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که ترکیه در بازه زمانی 2022-2016 به دلیل تحولات در فرآیند های منطقه ای، با اتخاذ رویکرد رقابتی _مشارکتی و فرصت طلبانه در مناطق مورد بررسی و با تاکید بر اصل خودیاری در چارچوب این فرآیندها به دنبال ایتلاف سازی های منعطف و پویا و شکل دهی به فضای حیاتی و مناطق متحد در راستای هدف کلان تامین منافع، و متوازن سازی روابط با غرب و شرق در روندهای نوپدید سیاست خارجی بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است. در این راستا از کتاب ها، مقاله ها، اسناد، منابع اینترنتی و اظهارنظرهای مقام های مربوطه برای گردآوری داده ها استفاده شده است.
کلید واژگان: رقابت های ژئوپلیتیکی, ترکیه, شرق مدیترانه, بحران اوکراین, قفقاز جنوبیSince the global system is increasingly unstable and cracked, we are in the middle of a series of regional transformation processes that have created the possibility of fundamental changes in the traditional order and subsequently in the behavior patterns of the actors. These processes of change and transformation have led to fundamental changes in the traditional ways of pursuing interests and in general the foreign policy strategies of global and regional actors. Due to its sensitive geopolitical situation, Turkey has faced many challenges in foreign and defense policy as a result of regional transformation processes. This issue has caused Turkey to be in a continuous geopolitical battle simultaneously on many fronts from the Eastern Mediterranean to the South Caucasus and the Ukraine crisis due to the power gaps that have emerged in the neighboring geography. The question of the current research is what effect the processes of regional change have had on Turkey's geopolitical competition in the surrounding areas؟ The current research hypothesizes that Turkey, by emphasizing the principle of self-help in the framework of the processes of change and transformation of the global and regional order, seeks flexible and dynamic alliances and shapes the vital space and united regions in line with the goal of strategic and balanced independence. Establishing relations with the West and the East is one of the emerging trends of foreign policy. The method of descriptive-analytical research and the method of data collection is the library.
Keywords: geopolitical competition, Turkey, Eastern Mediterranean, Ukraine crisis, South Caucasus -
شروع بحران اوکراین در 24 فوریه 2022 پیامدهای امنیتی مهمی برای نظام بین الملل و به ویژه محیط امنیتی اتحادیه اروپا داشته است. پس از پایان جنگ جهانی دوم، برای نخستین بار است که کشورهای اروپایی سایه جنگ را در این قاره به شدت احساس می کنند، در نتیجه این بحران تلاش های خود را برای تقویت توانمندی های دفاعی اروپا افزایش داده اند. برای نمونه آلمان برای نخستین بار اعلام کرد که تعهد خود را در ناتو برای اختصاص دو درصد تولید ناخالص داخلی به بخش دفاعی این نهاد رعایت خواهد کرد. تدوین دو سند «قطب نمای راهبردی اتحادیه اروپا» و «مفهوم راهبردی جدید ناتو» نیز بیانگر تلاش برای تقویت توانمندی های کشورهای اروپایی است. انتشار سند ژوین 2022 مفهوم راهبردی جدید ناتو که هشتمین سند راهبردی این سازمان از زمان تشکیل آن در 1949 به شمار می رود، نشان دهنده دگرگونی های اساسی در محیط امنیتی اروپا و تغییر پندار از تهدید در این سازمان و به نوعی بازگشت به همان سنت پیشین این سازمان یعنی بازدارندگی و دفاع است. هدف اصلی این پژوهش پاسخگویی به این پرسش است که چگونه تدوین مفهوم راهبردی جدید ناتو همکاری های آتی ناتو و اتحادیه اروپا و امنیت اروپایی را دگرگون خواهد کرد؟ با استفاده از چارچوب نظری مفاهیم راهبردی ناتو که اکنون به بازگشت به اصل «شمشیر و سپر» استوار است، در فرضیه پژوهشی استدلال می شود تغییر پندار کشورهای اروپایی از تهدید روسیه به تصویب قطب نمای راهبردی اروپایی و تاکید بر نقش ناتو در امنیت اروپایی و تدوین مفهوم راهبردی جدید انجامید، که به نوبه خود به ایفای نقش محوری سازمان ناتو در امنیت اروپایی و نزدیکی روابط ناتو و اتحادیه اروپا، دست کم در کوتاه مدت و میان مدت منجر خواهد شد. برای توصیف و تبیین پیامدهای دگرگونی راهبرد ناتو برای امنیت اروپا، افزون بر بررسی دقیق گزارش های کارشناسان مسایل دفاعی اروپایی در اتاق های فکر و تحلیل های صاحب نظران مراکز مطالعاتی خارجی، از روش تحلیل محتوای داده های کیفی گردآوری شده از مهم ترین اسناد رسمی ناتو و اتحادیه اروپا و اظهارنظرهای مقام های دولتی کشورهای عضو این دو نهاد استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش تغییر پندار از تهدید که از عوامل مهم تدوین مفهوم راهبردی جدید ناتو به شمار می آید، همان طورکه انتظار می رود تاثیر مثبتی در پررنگ تر شدن نقش ناتو در امنیت اروپایی خواهد داشت.
کلید واژگان: اتحادیه اروپا, استقلال راهبردی, امنیت اروپایی, مفهوم راهبردی, ناتوPolitical Quartely, Volume:53 Issue: 1, 2023, PP 189 -215Russian invasion of Ukraine on 24 February 2022, and the outbreak of the ensuing crisis, have had important security consequences for the international system and particularly for the security environment of the European Union. Since the end of World War II, it is the first time that the European countries feel the shadow of war in this continent. In fact, this crisis has intensified Europeans' efforts to strengthen their defense capabilities. For instance, Germany has promised for the first time to fulfill its NATO commitment to allocate 2% of its GDP to the defense of the military alliance members. Moreover, the drafting of two key documents, (i.e., Strategic Compass of the European Union, and New Strategic Concept of NATO) shows significant determination to strengthen the capabilities of European countries. The publication of NATO's new strategic concept document of June 2022—which is considered the eighth strategic document of this organization since its establishment in 1949— indicates fundamental changes in the European security environment and a change in the threat perception in NATO, which is showing a tendency to return to the long-standing tradition of deterrence and defense.Notable changes resulting in a range of policies include the following: First, in the previous strategic concept of NATO at the Lisbon Summit of 2010, it was announced that the Euro-Atlantic region is peaceful and the threat of a conventional attack on NATO territories is low, but in the new strategic concept, it is said that the Euro-Atlantic is no longer in peace and the possibility of endangering the territorial integrity and sovereignty of NATO members should not be ignored. Second, the Lisbon summit sought to establish a strategic partnership with Russia, while in the latest document Russia is considered the most serious threat to the security, stability, and peace of the Euro-Atlantic. Third, China was not mentioned in the Lisbon strategic concept in 2010, however in the new document, Beijing is described as a systematic challenge to Euro-Atlantic security. In addition, the deepening of the Moscow-Beijing strategic partnership can be a threat to this organization. Finally, it is stated in the new document that the hybrid operations against this organization can reach the level of an armed attack, thus activating the NATO’s Article 5, which specifies that “[t]he Parties agree that an armed attack against one or more of them in Europe or North America shall be considered an attack against them all”. In sum, regardless of the outcome of the conflict in Ukraine, Russia will continue to be a long-term threat to European security.While Russia's invasion of Ukraine has strengthened NATO in the short term, its long-term political cohesion is still an important concern for the political leadership in the mamber-states. Russia's action also reduced tensions between France, the United States, and the United Kingdom which had erupted after the formation of the AUKUS trilateral security pact for the Indo-Pacific region. After the initial phase of the unity of the European countries to confront the threat of Russia, the member states have shown little signs of agreeing on the future strategies. Apparently, they have moved back toward the old way of putting their national security above the collective security. As this conflict continues, the unity of the European Union will be tested. For instance, the Eastern member states of the Union tend to demand more military support for Ukraine and the tightening of sanctions against Russia. Conversely, the Western members of the Union are less willing to strengthen sanctions, are against sending more weapons to Ukraine, are worried about the increase in tension between NATO and Russia and are unwilling to bear the economic costs of reducing access to the Russian energy sector. Most of the leaders of Western EU countries are thinking beyond deterrence and sanctions and are preoccupied with how to manage relations with Russia in the post-crisis era. The main challenge for European security in the coming years is to strengthen deterrence against Russia and at the same time deal with other security threats.The focus of this research is to answer the following question: What will be the impact of the formulation of NATO's new strategic concept on the future of NATO-EU cooperation and European security? In the research hypothesis, it is argued that the changes in the EU perception of the Russian threat led to the formulation of the new EU strategic compass, and the emphasis on the role of NATO in European security which would strengthen NATO-EU relations at least in the short term and medium term. To test the hypothesis, the authors rely on the expert analysis offered by the analysts and researchers who have explained the consequences of the transformation of the EU and NATO's strategy for European security. Furthermore, the qualitative conceptual content analysis method is used to analyze the most important official documents of NATO and the European Union as well as the relevant policy statements made by the key government officials of the EU and NATO member-states. As expected, the findings of the research show that changes in the threat perception of the EU leadership which led to the formulation of the new NATO strategic concept have had a positive impact on the strengthening of NATO's role in European security
Keywords: EU, Russia, strategic autonomy, Strategic Compass, Strategic Concept -
پس از خیزش های عربی اخیر تحلیل های متعددی پیرامون تاثیر رسانه های اجتماعی در انقلاب ها ارایه شده است که اغلب به مراحل مختلف انقلاب، به ویژه آنچه بعد از سرنگونی رژیم های حاکم در زمینه استقرار نظم جدید سیاسی رخ می دهد، نگاه جامعی ندارند. پژوهش حاضر تاثیر رسانه های اجتماعی را در کلیه مراحل انقلاب بررسی و فارغ از مصادیق عینی، توضیح منسجمی را در این زمینه ارایه می نماید. در پاسخ به این سوال که رسانه های اجتماعی چه تاثیری در فرآیند انقلاب ها دارند، پژوهش حاضر بیان می کند رسانه های اجتماعی با توسعه شبکه کنش گران همانند یک محرک ساختاری در آغاز خیزش و پیش از اعتراضات میدانی عمل می نمایند، اما این شبکه فاقد ظرفیت های لازم برای هدایت نظم سیاسی جدید بوده و ممکن است موجب انقلاب اصلاحی شود. در این پژوهش با استفاده از روش های اسنادی و توصیفی-تحلیلی، نقش رسانه های اجتماعی در توسعه شبکه های کنش گری در چارچوب نظریه کاستلز، تحریک ساختاری این شبکه ها با توجه به نظرات توفیقچی در زمینه علل انقلاب ها، و ناتوانی آنها در هدایت نظم جدید بر اساس نظریه انقلاب اصلاحی بیات، تحلیل و این نظریات و دیدگاه ها بسط و با یکدیگر پیوند داده می شود.
کلید واژگان: رسانه های اجتماعی, شبکه کنش گری, خیزش انقلابی, تحریک ساختاری, انقلاب اصلاحیAfter the recent Arab uprisings, a great number of analyses have been proposed on the impact of social media on revolutions, which lack a comprehensive view of all stages of revolutions, particularly what happens after the collapse of the ruling regimes with regard to the establishment of new political orders. This research considers the impact of social media in all stages of revolutions and offers a consolidated explanation, regardless of objective cases. In response to question of the impact of social media on revolutions, the authors explain that social media, by developing activists’ network, serve as a structural stimulus in the beginning of an uprising before the street protests. However, these networks lack the required capacities to lead the new political order and may result in a refolution. This descriptive-analytical research, analyses the role of social media in developing activists network according to Castells’ theory, the structural stimulation of uprisings by social media according to the views of Tufekci regarding the causes of revolutions, the incapability of activists’ networks to lead the new order based on the refolution theory of Bayat, develop and consolidate these views and theories.
Keywords: Social Media, Activism Network, Revolutionary Uprising, Structural Stimulation, Refolution -
درکشورهای آمریکای لاتین طی دهه های1960و1970 جریانی از الهیات درکلیسای کاتولیک شکل گرفت که بواسطه جهت گیریش برآن نام الهیات رهایی بخش نهاده شد. مضمون اصلی این الهیات عطف توجه به مسایل فقر و تهیدستی اکثریت عظیم مردم آمریکای لاتین و سلطه پذیری و وابستگی کشورهای این منطقه بود. بسیار جلوتر از این به شیوه ای مشابه در کشورهای اسلامی بویژه کشورما نهضتی در بیداری و اصلاح دینی شکل گرفت که اساسا در میان متفکران دینی و حوزه های علوم دینی شکوفا شد و رشدکرد که می توان آن را نیز الهیات رهایی بخش تعبیرکرد. پرسش این مقاله آن است که چه تشابهاتی بین این دو جریان قابل مشاهده است و بویژه وجه مهم تمایز الهیات رهایی بخش شیعی با الهیات رهایی بخش آمریکای لاتین را چگونه می توان تبیین کرد?(مسیله). این تحقیق با مطالعه این دو جریان و تامل درباب آن ها، این فرضیه را قابل طرح دانست که با وجود تشابهات بسیار میان این دو، الهیات رهایی بخش شیعی به سبب مختصات وجود شناسی اش که معطوف به نظام ولایی وسرانجام ولایت ظاهری و باطنی فقیه است، از شرایط منحصربه فردی برای تبدیل شدن به یک ایدیولوژی انقلابی برای بسیج عمومی جهت تحقق عملی آرمان رهایی برخوردار است(فرضیه)؛مقاله با رویکرد تحلیلی و تکیه بر رهیافت انتقادی به اثبات این دعوی پرداخته است(روش).
کلید واژگان: الهیات رهایی بخش, الهیات شیعه, آمریکای لاتین, تقدم تهیدستان, وابستگی, رهایی ملی1960 and 1970s witnessed rise of an important movement by Latin American Christian priests that has been called «Liberation Theology». The main proposition of this Theology was to promote liberation of the poors from their distressing situation and Latin American countries from their dependence on Imperialistic dominance and oppressions. Many years before this Islamic Nations had began similar movements with same cause and same goal. This movement too has been promoted by Clerical leaders and Islamic thinkers. This article tends to pose this questions that what similarity and differences may be funned between this Christian and Islamic liberating movements with a special view on Shiite liberation movement. This article will argue on the hypothesis that the Shiite liberation theology due to itʹs anthological and epistemological characteristics which centers on the doctrine of «Universal Velayat», a Doctrine that relates god’s sovereignty on the universe to «Velayt Fagih» on the subjects (cunderer guardianships) has a unique potential for becoming an ideology which can mobilize public movement for national and social liberation. In the article we will argue for this clam with an analytical- critical approach.
Keywords: liberation theology, Latin America, Shia theology, Priority of the poor, dependency, national liberation -
Background
The northeast of Iran is one of the endemic regions of human T-cell lymphotropic virus type-1 (HTLV-1). This study aimed to evaluate the relationship between nasopharyngeal carcinoma and HTLV-1 infection in northeast Iran, an endemic area for HTLV-1.
MethodsIn this case-control study, paraffin-embedded nasopharyngeal tissue samples of patients with definitive nasopharyngeal carcinoma were evaluated for the presence of the HTLV-1 genome by polymerase chain reaction retrospectively.
ResultsThirty patients with nasopharyngeal carcinoma and 30 healthy people were evaluated. All participants were matched in terms of age and gender, and all were living in Mashhad. The HTLV-1 genome was detected in only one of the people in the healthy group.
ConclusionsThe HTLV-1 infection and nasopharyngeal carcinoma did not correlate significantly.
Keywords: HTLV-1, Nasopharyngeal Carcinoma Polymerase, Chain Reaction -
در پی رفراندوم 23 ژوین 2016، مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا رای مثبت داده اند. رصد تحولات متاثر از برگزیت برای فهم چشم اندازهای سیاسی، امنیتی و نظامی آینده منطقه غرب آسیا بسیار حایز اهمیت است. اثرات و پیامدهای برگزیت بر معادلات سیاسی غرب آسیا موضوعی است که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد. سوال اساسی این مقاله آن است که برگزیت منجر به ایجاد چه تحولی در سیاست خارجی بریتانیا شده و تاثیر احتمالی قابل ملاحظه برگزیت بر سیاست خارجی بریتانیا در منطقه غرب آسیا چه خواهد بود؟ سیاست خارجی بریتانیا در این برهه، در راستای ایده مرکزی موسوم به «بریتانیای جهانی» که مبتنی بر استثناگرایی است، سبب افزایش مبادلات نظامی و تجاری و همکاری های سیاسی با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خواهد شد و نفوذ راهبردی بریتانیا در منطقه را در آینده نزدیک، افزایش خواهد داد اما در میان مدت و بلندمدت موانعی برای این کشور در منطقه غرب آسیا وجود دارد. چهارچوب نظری این پژوهش بر اساس تحلیل سیاست خارجی، ارایه شده توسط اسپراوت ها و چهارچوب مفهومی مورد تاکید ما، استثناگرایی است. روش این مقاله، توصیفی تحلیلی است.
کلید واژگان: برگزیت, استثناگرایی, محیط روانی, محیط عملیاتی, ایده بریتانیای جهانی, غرب آسیاIn the Brexit referendum, which took place on 23 June 2016, British people voted for their country’s exit, i.e., Brexit, from the European Union (EU). An observation of the developments impacted by Brexit seems to be significant for getting insight into the upcoming political, security, and military perspectives for the region of the Western Asia. Impacts and consequences of Brexit on political equations of Western Asia are the subject around which the present article revolves. The key questions of this article are that “What developments has the Brexit given rise to in Britain’s foreign policy?” and “What will be the conspicuous probable impact of Brexit on Britain’s foreign policy in the Western Asia?”Aligned with the central idea known as ‘Global Britain’ which has its roots in exceptionalism, post-Brexit foreign policy will increase the level of military and commercial transactions as well as political cooperation with Arab states of the Persian Gulf, augmenting Britain’s strategic penetration of the region in the close future. In the midterm and long-term, however, there are obstacles for this country in the region of the Western Asia. The theoretical framework of this research is based on the foreign policy analysis presented by Harold and Margaret Sprout and the conceptual framework we emphasize is exceptionalism. The method used in this article is descriptive-analytical.
Keywords: Brexit, Exceptionalism, psychological milieu, operational environment, idea of Global Britain, Western Asia -
در نظام ولایی که پرچمدار گفتمان مردم سالاری دینی است، مردم هم علت موجده انقلاب و نظام برآمده از آن و هم علت مبقیه ی آن دو هستند و حاکمیت اساسا بدون مردم معنا و موضوعیتی ندارد و مردم به مثابه ولی نعمت، نمی توانند هیچ نسبتی با شیون حاکمیتی، مدیریتی، جامعه پردازی و بالتبع آرمان بزرگشان که ساخت تمدن نوین اسلامی است، نداشته باشند. این نوشتار با روش کیفی و رویکرد توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این مساله است که با چه سازوکار و الگویی می توان گسست ها و خلاهای میان مردم و حاکمیت را پر کرد و زنجیره ی حاکمیت و مردم را در تمام سطوح آن اعم از توده ای و نخبگانی به هم متصل کرد، به طرزی که انسجام اجتماعی و حرکت عمومی که لازمه ی قطعی تمدن سازی است، به بهترین شکل خود محقق گردد؟ این الگو که از آن به جریان حلقه های میانی تعبیر می شود، می تواند در یک فرایندی کارشناسی شده، از تمهید زیرساخت ها گرفته تا آموزش و کادرسازی در سطوح خرد و میانی و کلان ظرفیت های مردمی مخصوصا نسل جوان را به کار گیرد و حلقه ی وصل توده های مردم و حاکمیت باشد. مفهوم حلقه های میانی در یک سامانه ی مفهومی جانمایی می شود و لذا باید شبکه مفهومی آن کشف و صورت بندی شود. در همین چهارچوب، با رویکردی آسیب شناسانه، مقوله تحزب و ظرفیت های آن به مثابه ی یکی از مصادیق حلقه های میانی مطرح شده است.
کلید واژگان: تحزب, تشکیلات, حلقه های میانی, مردم سالاری دینی, جامعه ی مدنی, تمدن سازیIn a political system based on Velayat-e-faghih, as the flag bearer of the discourse of religious democracy, people are both the irst and existential cause of the revolution and the accompanying system emanated from it, and at the same time the remaining cause of the two. In fact, sovereignty will have no meaning without people , because people, as the blessings of God, cannot be said to have no relationship with various ruling, managerial and social aspects of sovereignty and its great consequential aspirations which is creation of modern Islamic civilization.This article prepared with a qualitative method along with descriptive, analytical approach seeks to find an answer to the question that what mechanism and pattern should be sought in order to be able to bridge the gaps between people and the government and to interconnect the chain of government and people at all levels, including the mass and elite, in such a way that social cohesion and public movement – which are the core basis for creation of civilization - are best achieved.This model, which is interpreted as the flow of middle circles, can be used in a specialized process, ranging from infrastructural preparation to training and staffing at the micro, medium and macro levels to employ people's capacities, especially the young generation, and to serve as linkage between the people and the government. The concept of middle rings is located in a conceptual system. Therefore, its conceptual network must be discovered and formulated. In this context, with a pathological approach, the issue of partisanship and its capacities has been raised as one of the examples of middle circles.
Keywords: partisanship, Organization, middle circles, Religious Democracy, civil society, civilization -
اعتراضات اکتبر 2019 عراق و تحولات نخبگانی پس از آن را می توان به عنوان نقطه عطفی در تاریخ پر تنش این کشور به ویژه در دوره پسا-صدام توصیف نمود. جریان مذکور در واقع سرآغاز روندی از ناآرامی های اجتماعی شده که عرصه جغرافیایی آن به بیش از 10 استان از 19 استان این کشور رسید. در این پژوهش بر آن هستیم با بررسی وضعیت شاخص های جامعه پذیری سیاسی در عراق، تبیینی جامعه شناختی از چگونگی و چرایی بروز اعتراضات موسوم به «انقلاب تشرین» ارایه دهیم. طی این روند، ضمن مطالعه منابع کتابخانه ای و رسانه ای، با روشی توصیفی-تبیینی به این پرسش اصلی پاسخ می دهیم: «فرایند جامعه پذیری در عراق، چگونه از طریق شکل دهی به فرهنگ سیاسی این کشور، باعث بروز خیزش اکتبر 2019 شد؟». جهت رسیدن به پاسخ درست، شاخص های جامعه پذیری سیاسی در حوزه های گروه همسالان، خانواده (خشونت علیه زنان و سلوک والدین)، مراکز آموزشی (سطح سواد در سطح ابتدایی و دانشگاهی)، برخورد با حکومت (میزان کارآمدی نهادهای دولتی در حوزه های خدمات رسانی، مالی- اقتصادی و امنیتی) و رسانه (ضریب نفوذ رسانه های سمعی، بصری و اجتماعی در میان مردم عراق و محتوای برخی شبکه های پر مخاطب) مورد بررسی قرار گرفته و در پایان ریشه های فروکش کردن اعتراضات و عدم اقبال عمومی جدی به آن در کنار عوامل تمایل معترضان به خشونت تبیین شده است.
کلید واژگان: جامعه پذیری سیاسی, مشروعیت کارآمدی, عراق, اعتراضات اکتبر 2019, اعتراض مدنیThe social protests in Iraq which took place in 2019 and the elite turning afterward was indeed a turning point in tensed history of this country particularly in Post-Saddam era. In fact the upraising was the beginning for social unrest in which 10 provinces out to 19 provinces in Iraq has faced it. In this research we are going to survey the political socialization index in the country to turn out the social roots of the so called “October Revolution”. To do so, we will answer the main question “How the political socialization process in Iraq led to October 2019 upraising?” based on library and media sources study. For this purpose we evaluate the status of political socialization such as Family (Violence against women and parenting Style), Educational institutions, the government efficiency, Media effect and peer group and then explain the causes behind the quench the protests without the problems being solved.
Keywords: political socialization, Efficiency legitimacy, Iraq, October revolution, Social protest -
هر کدام از کشورهای اروپایی برای مواجهه با حضور مسلمانان در کشور خود، سیاست و روش خاصی را اتخاذ کرده اند. به طور کلی میتوان این سیاست ها را در قالب سه مدل و الگوی رفتاری انگلیسی، آلمانی و فرانسوی دسته بندی کرد. الگوی انگلیسی عبارت است از تکثرگرایی فرهنگی، الگوی آلمانی عبارت است از الگوی ادغام مسلمانان در جامعه آلمان. و الگوی فرانسوی، الگوی ذوب یا دیگ مذاب است که بر این دستور کار قرار دارد که مسلمانان باید در جامعه فرانسه حل و ذوب شوند و هر نوع هویت دینی و مذهبی آنها باید حذف و محو گردد. سایر کشورهای اروپایی نیز هر یک دنباله رو یکی از این سه مدل هستند. اما سوال این است که این رهیافت ها، مدلها و روش ها چه تاثیری بر وضعیت زندگی مسلمانان و کل جامعه آن کشور داشته است؟ آیا رهیافتها روی کاغذ بوده اند یا در صحنه عمل هم پیاده شده اند؟ کدام رهیافتها، آسانگیرانه یا سخت گیرانه در مبارزه با افراط گرایی اسلامی (تروریسم تکفیری) و افراط گرایی سکولار (تروریسم اروپایی) موفقیت بیشتری داشته اند؟ و نتیجه عملی هر یک از این رهیافت ها در وضعیت اجتماعی و امنیتی سه کشور اروپای غربی چه بوده است؟ پاسخ این سوالات، موضوع این تحقیق را تشکیل می دهد.
کلید واژگان: اروپا, مسلمانان, مسلمانان اروپا, اسلام, اسلام اروپایی, اسلام هراسیThe European countries have adopted a particular policy and manner to conflict with Muslims in their countries. These policies are classified into three behavioral patterns of British, German, and French. The British model is cultural pluralism, the German is Muslims’ integration in German society, and the French are melting melt pot. In their belief, Muslims must be dissolved in French culture and eliminated their religious identity. Other European countries follow one of these three models. The present study aimed to answer the following questions: ‘What effect have these strategies and patterns had on the living conditions of Muslims and the whole society of that country?’ ‘Were the approaches a plan or practical?’ ‘Which policies have been more successful quickly or strictly in confronting Islamic extremism (Takfiri terrorism) and Secular extremism (European terrorism)?’ ‘What was the practical result of these approaches in the Western European countries' social and security conditions?’
Keywords: Europe, Muslims, European Muslims, Islam, European Islam, Islamophobia. -
بحث بر سر چشم انداز آینده اسلام و مسلمانان در اروپای غربی بحثی جدی، حایز اهمیت و داغ در محافل علمی و سیاسی این کشورها است. بحثی که با توجه به ظهور گروهکها و عملیات تروریستی در خاورمیانه و کشورهای اروپای غربی، ابعاد امنیتی و سیاسی ویژه ای دارد. در این پژوهش، با توجه به روش های آینده پژوهی و سناریونویسی، سناریوهای ممکن و محتمل در خصوص آینده اسلام و مسلمانان در اروپا مطرح شده است. چهار سناریوی خوش بینانه: همزیستی و تنوع فرهنگی و آزادی عمل مسلمانان، سناریوی بدبینانه: اسلام زدایی و سکولار شدن اسلام، سناریوی معجزه: غالب شدن اسلام بر اروپا و سناریوی فاجعه: انزوای ذهنی و عملی مسلمانان و افزایش تنشها به عنوان سناریوهای ممکن و محتمل مطرح شده و سپس به ارزیابی و اعتبارسنجی هر یک پرداخته شده است. محتمل ترین پیش بینی ترکیبی از رهیافت های مختلف خصوصا ادغام سازی و ترویج اسلام خصوصی و تداوم اسلام هراسی، برای آینده اسلام و مسلمانان در اروپای غربی است.
کلید واژگان: مسلمانان, اسلام, اروپا, اروپای غربی, آینده پژوهی, اسلام هراسی, اسلام سکولارThe issue of the future of Islam and Muslims in Western Europe is an important issue in scientific and political circles. This issue has taken on special security and political dimensions due to the emergence of terrorist groups and operations in the Middle East and Western European countries. In this study, according to the methods of futurology and scenario writing, possible and probable scenarios for the future of Islam and Muslims in Europe have been proposed. Four optimistic scenarios: coexistence and cultural diversity and freedom of action of Muslims; Pessimistic scenario: de-Islamization and secularization of Islam; the miracle scenario: the domination of Islam over Europe and the catastrophe scenario: the mental and practical isolation of Muslims and the increase of tensions are considered as possible scenarios and then each of them has been evaluated and validated. The most likely prediction is a combination of different approaches, especially the integration and promotion of individual Islam and the continuation of Islamophobia may be predicted as current for the future of Islam and Muslims in Western Europe.
Keywords: Future Research, Islamic Revolution, Islamic Thought, Islamophobia, Western Europe -
فصلنامه روابط خارجی، پیاپی 50 (تابستان 1400)، صص 233 -267
با بررسی بازار انرژی گاز جهانی می توان دریافت که اتحادیه اروپا همواره یکی از بزرگ ترین مصرف کننده های جهان است؛ اما سطوح عملیاتی و تاکتیکی بازار داخلی این اتحادیه دچار تغییر و تحول شده است. راهبرد نهادهای اروپایی از دهه 1950 به بعد بر پایه رویکرد بازارها و نهادها قرار داشته که آزادسازی بازار انرژی و تمرکز بیشتر بر شرکت ها و بازیگران خصوصی را سرلوحه کار خود قرار داده بود؛ اما پس از سال 2000 گرایش اتحادیه اروپا به راهبرد مناطق و امپراتوری ها مشاهده شد که تلاش داشت با سیاست های جانب دارانه، موقعیت خود را در قبال تولیدکنندگان بزرگی نظیر روسیه به سطح جهانی ارتقا بخشد. پرسش اصلی پژوهش پیش رو این بوده که «اتحادیه اروپا در قبال استیلای گاز روسیه در منطقه اروپا چه راهبردی خواهد داشت؟» و این فرضیه در نظر گرفته شد است که با توجه به نواقص و کاستی های استراتژی بازارها و نهادها، اتحادیه اروپا به رویکرد استراتژیک مناطق و امپراتوری گرایش یافته است و هم زمان یک راهبرد ترکیبی را برای توازن بخشی با قدرت انرژی روسیه در بازار انرژی جهانی به کار می گیرد. این مقاله تلاش کرده است با روشی توصیفی و تحلیلی ضمن برشمردن ویژگی های دو راهبرد یادشده، سطوح عملیاتی و تاکتیکی انرژی اتحادیه اروپا در قبال روسیه را به طور مفصل بررسی کند.
کلید واژگان: راهبرد ترکیبی, بازارها و نهادها, مناطق و امپراتوری ها, اتحادیه اروپا, روسیهExamining the global gas energy market, it can be seen that the European Union is still one of the largest consumers in the world, but the operational and tactical levels of the domestic market of this union have changed. The strategy of European institutions from the 1950s onwards was based on the approach of markets and institutions, which had the liberalization of the energy market and a greater focus on companies and private actors. But since 2000, we have seen the EU move towards a regional and empire strategy that seeks to elevate its global position vis-.-Vis large producers such as Russia through biased policies. The main question is what will be the EU strategy towards the domination of Russian gas? The hypothesis that will be considered is that the EU, given the shortcomings of the strategy of markets and institutions, tends to a strategic approach to regions and empires, and at the same time develops a combined strategy to balance Russia's energy power in It uses the global energy market. This article seeks to further examine the operational and tactical levels of EU energy vis-.-Vis Russia in a descriptive and analytical manner, enumerating the characteristics of the two strategies.
Keywords: Hybrid strategy, markets, institutions, regions, empires, EU, Russia -
Introduction
Seborrheic keratosis (SK) is one of the most common non-cancerous lesions that appears on the sun-exposure areas of the body and highly prevalent among the middle-aged population. It is the result of the hyperproliferation of keratinocytes. The clinical changes in SK lesions such as sudden growth, color changes, and ulcerations are accompanied by malignancies.
Case PresentationThis study presents a rare case of giant SK on the flank part with rapid enlargement. The manifestations were in favor of malignancy and the patient underwent biopsy and total excision with a good outcome.
ConclusionsGiant SK is a rare type of SK that has various similarities with malignant masses and requires further investigation.
Keywords: Neoplasms, Skin Diseases, Seborrheic Keratosis -
بررسی نقش دین و سیر تحول دینداری در جوامع اروپای غربی، به عنوان جوامعی سکولار، همواره مهم بوده است. این مقاله با لحاظ کردن بازه زمانی 1980 تا 2010، به دنبال پاسخ به این پرسش است که دینداری در جوامع اروپای غربی، به ویژه در دو بعد باورمندی به دین و عمل به باورهای دینی، با چه تحولاتی مواجه شده است. برای پاسخ به این پرسش از روش پیمایشی و تحلیل داده ها بهره گرفته ایم. در همین رابطه برنامه ای پیمایشی با عنوان «مطالعه ارزش های اروپایی» از سال 1981 و در قالب پنج موج مطالعاتی (1981، 1990، 1999، 2008 و 2017) ایده ها، نگرش ها و ارزش های شهروندان را در زمینه های مختلف، از جمله دین و دینداری، بررسی کرده است که در مقاله حاضر برای تبیین و تحلیل بحث خود از داده های آن بهره برده ایم. با در نظر گرفتن شاخص هایی چون خداباوری، انجام دادن مناسک دینی، میزان رجوع به کلیسا و پای بندی به آیین سنتی دینی در مسایل مهم زندگی (تولد، ازدواج و مرگ) یافته های این پژوهش نشان می دهد که فرآیند سکولاریزاسیون در کشورهای اروپای غربی، هم در میزان باورمندی به دین و هم در میزان عمل به باورهای دینی، تشدید شده و نقش دین در زندگی جوامع اروپای غربی بیش از پیش رو به زوال است.
کلید واژگان: سیر تحول دینداری, باورها و اعمال دینی, سکولاریزاسیون, مسیحیت, جوامع اروپای غربیReligious Studies, Volume:8 Issue: 16, 2021, PP 255 -281Examining the role of religion and the evolution of religiosity in Western European societies, as secular societies, has always been important. Given the period from 1980 to 2010, this article seeks to answer the question of what changes religiosity has undergone in Western European societies, especially in the two dimensions of belief in religion and practice of religious beliefs. To answer this question, we have used the survey method and data analysis. In this regard, a survey program entitled "Study of European Values" examined the ideas, attitudes and values of citizens in various fields including religion and religiosity since 1981 and in the form of five study waves (1981, 1990, 1999, 2008 and 2017). The survey data have been used in this article to explain and analyze the discussion. Considering indicators such as theism, religious rites, church attendance rate and adherence to traditional rituals in important matters of life (birth, marriage and death), the findings of this study show that the process of secularization in Western European countries, both in terms of belief in religion and in terms of practice of religious beliefs, has intensified and the role of religion in the lives of Western European societies is much more declining than before.
Keywords: Evolution of Religiosity, Religious Beliefs, Practices, Secularization, Christianity, Western European Societies -
جهان امروز شاهد مسایل و چالشهای متعددی است که جوامع اسلامی نیز متاثراز آنها بوده و هست. مسایلی چون جهانی شدن پدیده ها، دگرگونیهای شتابان اجتماعی؛ نظیر گسترش شهرها و توسعه شهرنشینی، مهاجرت ، مطالبات قومی و زبانی و...؛ همچنین تغییرات آب و هوایی و خشکسالی، با تبعات فراوان فرهنگی و اجتماعی، از جمله مسایل و چالشهای متعدد پیشروی هستند. جهان اسلام باید در سطوح ملی، منطقه ای وبینا منطقه ای ودر روابط دو وچند جانبه خوداین عناوین رادردستورکار قراردهدو به استقبال آنهابه منظورمدیریت مطلوب برود. همانگونه که دراصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به اهداف نظام، علاوه بر اجتهاد بر پایه کتاب و سنت، بر استفاده از علوم و فنون بشری تاکید دارد، در این زمینه نیز باید به تجربیات جوامع دیگر و دستاوردهای تمدنی آنها توجه کرد. بیش از دو دهه است، برنامه بین الدول مدیریت دگرگونیهای اجتماعی در سازمان یونسکو به عنوان نهاد تخصصی ملل متحد شروع به کار و برنامه های مختلفی را در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی پیگیری کرده است.کمیته ملی مدیریت دگرگونیهای اجتماعی نیز در چارچوب کمیسیونهای ملی تشکیل شده است. استفاده ازاین ظرفیت و نهادهای مشابه؛ مانند آیسیسکو، موسسه فرهنگی اکو و... و هم افزایی توانها و تجارب میتواند در این راه، یاری رسان جوامع اسلامی به ویژه سیاستگذاران فرهنگی و اجتماعی باشد. در این نوشتار، تلاش میشود با نگاهی توامان به مهمترین مسایل و چالشهای اجتماعی پیش رو از یک سو و برنامه مدیریت دگرگونیهای اجتماعی یونسکو، تجربه جوامع و مناطق مختلف از سوی دیگر، برخی ساز وکارها و راه های مقابله با آنها و راه حلها مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: جهانی شدن, دگرگونی های اجتماعی, تغییرات آب و هوایی, مطالبات قومی و زبانی و مهارجرت های بین المللیThe world today is witnessing many challenges and challenges that Islamic societies have and continue to face. Issues such as globalization of phenomena, accelerated social changes, such as the expansion of cities and urban development, migration, ethnic and linguistic demands, etc., as well as climate change and drought, with many cultural and social consequences, including Numerous issues and challenges lie ahead. The Islamic world should put these topics on the national, regional and regional levels and in its bilateral and multilateral relations and welcome them for good governance. For more than two decades, the UNESCO Intergovernmental Panel on Social Change Management (UNESCO), as a specialized UN agency, has launched and pursued various programs at national, regional and international levels. Social networks are also formed within the framework of national commissions. Utilizing this capacity and similar institutions, such as ISISCO, ECO Cultural Institute, etc., and the synergy of syntax and experiences, can help Islamic societies, especially cultural and social policymakers, in this way. This article attempts to look at the most important social issues and challenges ahead on the one hand and the UNESCO Social Transformation Management Program, the experience of different communities and areas, on the other hand, some mechanisms and approaches. Confront them and find solutions.
Keywords: Globalization, Social Change, climate change, ethnic, linguistic demands, and international immigration -
ابتکار کمربند و راه چین به عنوان بزرگ ترین و جسورانه ترین طرح در سیاست خارجی این کشور همچون گامی بلند به سوی ابراز وجود و کنارگذاشتن سیاست خارجی محتاطانه برجای مانده از دوران دنگ شیایوپینگ تلقی می شود که پیامدهای آن می تواند در گستره جهانی احساس شود. با این حال، در بعد منطقه ای به نظر می رسد که آسیای مرکزی از مناطقی است که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و همسایگی با مناطق غربی چین که مورد توجه و سرمایه گذاری فزاینده دولت چین قرار گرفته اند از این سیاست بیشترین اثر را می پذیرد. با توجه به اینکه ماهیت اصلی راهبرد چین، توسعه راه های ارتباطی و انتقالی است که فرصتی تاریخی برای مشارکت فعال در آن با هدف گسترش تبادل اندیشه و فرهنگ در کنار انتقال کالا فراهم می شود، این پرسش مطرح می شود که بهترین و کارآمدترین رویکرد سیاست منطقه ای ایران در آسیای مرکزی با توجه به ابتکار کمربند و راه و پیامدهای منطقه ای آن چه خواهد بود؟ در پاسخ به این پرسش با اتکا بر نظریه سازه انگاری و به ویژه تاثیر این نظریه در حوزه منطقه گرایی نوین، رویکرد مبتنی بر ایران فرهنگی به عنوان بهترین سیاست معرفی می شود که در مقایسه با رویکردهای رقیب از مزیت نسبی مناسبی برای کشور برخوردار است. در این نوشتار، میان سه رویکرد ژیوپلیتیک، ژیواکونومیک و ژیوکالچر در سیاست منطقه ای ایران در آسیای مرکزی بررسی مقایسه ای کوتاهی انجام می دهیم. همچنین موانع رویکرد ژیوکالچر ایران را بررسی می کنیم.
کلید واژگان: آسیای مرکزی, ابتکار کمربند و راه, ایران فرهنگی, ژئواکونومیک, ژئوکالچر, سازه انگاریThe Belt and Road Initiative as the biggest and the boldest plan in China’s foreign policy is perceived as a great stride toward China’s self-expression and abandoning the legacy of Deng Xiaoping in keeping a low profile, which would have wide repercussions worldwide. This structural change will be especially felt in regional dimensions, and as the closer the regions are to China, the greater will be the effects upon them. Central Asia is a region that will be affected strongly by this initiative. China inaugurated its vast and ambitious strategy to revive the Silk Road in 2013 during a visit by Xi Jinping to Kazakhstan, which shows the importance of Central Asia as the gateway for China’s modern Silk Road. The nature of Chinese strategy is expansion of connectivity to have new routes for its exports to its main markets especially to Europe. Therefore a historic opportunity is provided for active participation by other states in this great endeavor to expand cultural interaction besides transit of goods. In this regard, Iran as a great nation in Western Asia with shared borders with Central Asia has vested interests in this region. Historically and culturally Iran has many commonalities with Central Asia. So, this question arises that what would be the best and the most efficient approach in regional foreign policy of Iran in Central Asia as a response to Belt and Road Initiative and what are its consequences? To answer this question it is argued that based on constructivism theory and its effects on new regionalism, an approach based on Cultural Iran is regarded as the best policy for Iran which in comparison with other approaches would be more beneficial in realizing the comparative advantage of Iran. Cultural Iran is a concept which differentiates between geographical and cultural domains of Iran. Based on its deep historical and civilizational roots, Iran is regarded as among those few states in the world which have wider cultural spheres than their actual geographical borders. Cultural Iran means those invisible borders that embrace the historical and cultural roots of ancient Persia are still alive and potentially revivable. Therefore, we hypothesize that the best strategy for Iran in the Belt and Road Initiative in Central Asia would be a cultural approach, based on Iran`s soft power. Furthermore, a comparative analysis of three kinds of approaches in Iran’s regional policy in Central Asia, including geopolitics, geo-economics and geo-culture will be provided. At the end, the obstacles of Iran’s geo-culture will be examined. Our assumption on the nature of the Belt and Road Initiative is that it is a multi-dimensional concept with different geopolitical, geo-economical and geo-cultural aspects. The main assumption in the West and especially in the United States is that BRI is a geopolitical strategy by China in challenging the current American and western global order. So, the best response to BRI must be a geological response based on power and show of force. On the other hand, China constantly emphasizes that BRI is exclusively an economic strategy without any geopolitical aspects. China claims that BRI is a helping hand for strengthening globalization, which is being undermined by the U.S. actions. Our assumption in this paper is that BRI is a mutually beneficial strategy for both Iran and China, and Iran is ready and willing to participate in it. However, as Iran has deep historical and civilizational roots in Central Asia which can be used as a soft power, it will be better positioned in BRI by trying to revive these ancient roots. In conclusion, we argue that Iran’s foreign policy has different expressions in different regions and sub-regions. Iran has mainly a geopolitical approach in the Middle East which is of course based on the nature of developments in this region. In South Asia, the Iranian foreign policy is most geo-economic, which is the main reason in Iran’s balanced relations with both India and Pakistan. Iran’s main strategy in this region is North-South Transportation Corridor, by the participation of India, Russia and Iran and the possibility for inclusion of Pakistan and China. At the end, it is argued that Iran’s strategy and approach in Central Asia should be mainly a geo-cultural one. This approach is proposed because Iran is not willing and able to challenge the traditional geopolitical influence of Russia in Central Asia and is not willing and able either to challenge the geo-economic influence of China in the region. However, by focusing on the Iranian historical and civilizational roots in the region, there will be no challenge for Russia and China but great benefits will be provided by this approach for the nations in the sphere of Cultural Iran. However, there are some challenges for Iran in realizing this geo-cultural approach. One of the main obstacles is the religious one, as Iran is a Shiite country and the Central Asian states are mostly Sunnis. Also, the Central Asian countries are secular states with a cautious foreign policy in relations to Iran. Although Iran has had a pragmatic approach in relation with the countries in the region and has been a great helping hand for them in difficult times, the image framed by the West regarding Iran, has been quite negative.
Keywords: Belt, Road Initiative, Central Asia, Constructivism, Cultural Iran, Geoculture, geo-economics -
برازش منحنیبه برازش یک تابع از پیش تعریف شده اطلاق می شود که متغیرهای مستقل و وابسته را به یکدیگر مربوط می کند. گام اول در محاسبه بهترین منحنی یا خط، پارامتری کردن تابع خطا با استفاده از متغیرهای اسکالر کمتر، محاسبه مشتق خطا نسبت به پارامترها و در نهایت محاسبه پارامترهایی است که تابع هزینه خطا را کمینه می کنند. در روش «برازش حداقل مربعات» (Least-Square Fitting)، به جای آنکه از قدر مطلق خطا استفاده کنیم، مربع آن را در نظر می گیریم بنابراین، کمینه سازی مجموع مربعات خطا منجر به برازشی می شود که خطاهای کوچک تری را در نظر می گیرد. رایج ترین روش برای تعیین پارامترهایی که منحنی را مشخص می کنند، تعیین جهت کاهش خطا و یک گام کوچک در آن جهت و تکرار فرایند تا جایی است که به همگرایی برسیم. این فرایند حل تکراری پارامترها به عنوان روش «گرادیان کاهشی» (Gradient Descent) نیز شناخته می شود. در این آموزش، از محاسبات ماتریسی پایه استفاده می کنیم و آن ها را برای به دست آوردن پارامترها به منظور بهترین برازش منحنی به کار می گیریم.
کلید واژگان: خطاها, حداقل مربعات, رگراسیون, توزیع نرمال, اندازه گیریIn the Least-Square Fitting method, instead of using the absolute magnitude of the error, we consider its square. Therefore, minimizing the total number of error squares leads to the magnification, which considers smaller errors. The most common way to determine the parameters that determine the curve is to determine the direction of error reduction and a small step in that direction and repeat the process until we reach convergence. This process of resolving parameters repeatedly is also known as the "gradient descent" method. In this tutorial, we use basic matrix calculations and use them to get the parameters for the best fit of the curve.
Keywords: errors, Least squares, Regression, normal distribution, Measurement -
مقاله حاضر با طرح این پرسش که چرا اتحادیه اروپا باوجود موفقیت در زمینه همگرایی اقتصادی نتوانسته است چندان در زمینه همگرایی سیاسی- امنیتی و دستیابی به صدای واحد در عرصه بین المللی موفق باشد؛ با تقسیم بندی چالش های پیش روی سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا به سه دسته چالش های ساختاری، داخلی و خارجی درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده است. در پاسخی کوتاه می توان گفت بررسی چالش های موجود نشان می دهد که مهم ترین مانع پیش روی تحقق کامل سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا در درجه نخست، به اصرار و تاکید کشورهای عضو به حفظ ساختارهای دولت ملی همچون حاکمیت ملی و منافع ملی بازمی گردد. نتیجه تاکید بر حفظ ساختارهای دولت ملی در عرصه فراملی، وضعیت منحصربه فردی است که اتحادیه اروپا را میان یک ساختار کنفدرال و فدرال معلق گذارده است. این ساختار سیال، کاملا در جریان تصمیم گیری در حوزه های مختلف سیاست گذاری خود را نشان داده است. باوجود تاثیرگذاری سایر عواملی که در مقاله ذکر شده است، تضاد میان رویکردهای ملی (حاکمیت ملی و منافع ملی) و فراملی (تحدید حاکمیت ملی و تعدیل منافع ملی به منافع مشترک) در سطح اتحادیه اروپا مهم ترین مانع تحقق کامل سیاست خارجی و امنیتی مشترک است.
کلید واژگان: اتحادیه اروپا, سیاست خارجی و امنیتی مشترک, حاکمیت ملی, منافع ملی و منافع مشترکBy investigating the security-political divide within the European Union despite the economic integration, the article suggests structural, internal and external challenges are preventing the EU to echo one voice in international level. The most important challenge in achieving the Common Foreign and Security Policy is Member States’ insistence on national structures such as national sovereignty and nation interests. In maintaining national structures on supra-national level, European Union is suspended between two different structure: confederate and federal. The indeterminate and fluid structure manifests itself in process of decision-making across different policy-making arenas. Achieving EU’s Common Foreign and Security Policy is prevented by contradiction between the national approach (encompassing national sovereignty and national sovereignty) and the supra-national approach (limiting national sovereignty and compromising national interest for sake of common interest).This article tries to analyze the issue that why EU notwithstanding in the field political and security convergence in the international arena?
Keywords: The EU, Common Foreign, Security Policy (CFSP), National Sovereignty, National Interests, Common Interests -
انتقال ارزش ها در کشوری مثل ایران که دارای جامعه و نظام سیاسی مبتنی بر دین است از اهمیت دو چندانی برخوردار است. سینما به عنوان یکی از اصلی ترین و تاثیر گذارترین رسانه های دنیای امروز است که با بومی سازی آن در کشور، می توان سینمایی مبتنی بر اصول و نظام ارزشی انقلاب اسلامی را شکل داد. البته در این میان، رصد و ارزیابی مستمر تولیدات این حوزه اهمیت فراوانی می یابد. لذا در این مقاله سعی شده با تحلیل محتوای یکی از تولیدات این حوزه و سنجش ابعاد دین داری به کار رفته در آن، گامی در این مسیر برداشته شود. در این نوشته سعی می گردد با استفاده از مدل پنج بعدی (اعتقادی، مناسکی، تجربی، پیامدی و شناختی) دین داری "گلاک و استارک" و با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کمی، ابعاد و مقولات دین داری به کار رفته در فیلم سینمایی «طلا و مس» با رویکردی توصیفی تحلیلی مورد سنجش قرار بگیرد. نتایج بدست آمده در این پژوهش، حاکی از آن است که ابعاد مناسکی (7/45 درصد) و اعتقادی (5/29 درصد)، به ترتیب بیشترین، و بعد شناختی (7 درصد) کمترین سهم را از مقولات دینی به خود اختصاص داده است.
کلید واژگان: دین, انقلاب اسلامی, سینما, جوانان, سینمای انقلاب اسلامی (دینی), تحلیل محتوا, طلا و مسThe transmission of values in a country like Iran, which has a society and political system based on religion, has a twofold importance. Cinema in our country can be improved by localizing it - as one of the most basic and most impressive media of the modern world- based on the Islamic Revolution values and principles. It is evident that the continuous monitoring and evaluation of products in this area becomes more serious. The present study is an attempt to analyze the content of one of the cinematic products and evaluate different dimensions of religiosity used in it. By making use of the five dimension model of religiosity of Glock and Stark (doctrinal, ritual, experiential, cognitive, and the one related to outcome) and by implementing the quantitative content analysis, the thrust of this research is to evaluate the dimensions and categories of religiosity used in the "The Gold and the Copper" movie through a descriptive-analytic approach. The main question of the article is: What dimensions of religiosity lie in this film and how have they been reflected in it? The results illustrate that the ritual and doctrinal dimensions (45/7% and 29/5% respectively) have the highest degree of contribution of the religious categories used in the film, while the cognitive dimension has the lowest degree (7%).
Keywords: Religion, Cinema, Religious Cinema, Youth, the Gold, the Copper -
IntroductionRhinosinus polyposis is associated with voice quality reduction. There has been little evidence about the efficacy of rhinosinus polyps surgery on patients' voice quality so far. The aim of the present study was to evaluate the nasality and acoustic voice changes after rhinosinus polyposis surgery.Materials and MethodsThe population in this study composed of 30 eligible patients with rhinosinusitis and rhinosinus polyposiss. The functional endoscopic sinus surgery (FESS) was the therapeutic intervention. Acoustic voice parameters were jitter (%), shimmer (db), noise to harmonic ratio (NHR), and fundamental frequency (F0) for the vowels [a, o, e, aa, ie, and ou]. For nasality evaluation, the articulation of vowel [a] was examined using nasometer device. The changes regarding the patients’ voice were evaluated one day before and one month after the surgery.ResultsThe mean age of the participants was 41.2±14.3 years. Considering gender distribution, 20 (66.7%) subjects were men. After the operation, the nasality increased significantly from 40.8% to 74.3% (P<0.001). In addition, the findings revealed the increase of shimmer and F0 (P>0.05). On the other hand, jitter and NHR changes were insignificant.ConclusionThe findings of the current study showed that hyponasality decreased a month after the treatment of rhinosinus polyposis with FESS. However, the acoustic quality of voice had no significant changes after the surgery.Keywords: Acoustic, FESS, Nasal, Polyps, Sinus, Voice
-
از پیامدهای زیان بار حاکمیت هفتادساله رژیم کمونیستی اتحاد شوروی در منطقه تاریخی آسیای مرکزی، پنج جمهوری قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان تغییر اجباری رسم الخط نوشتاری این کشورها به سیریلیک (روسی) بود. این وضعیت در جمهوری تاجیکستان به علت تفاوت زبانی با چهار جمهوری دیگر پیچیدگی خاصی داشت. در هر صورت پس از فروپاشی اتحاد شوروی انتظار می رفت با استقلال جمهوری تاجیکستان الفبای نیاکان (فارسی) جایگزین الفبای سیریلیک (روسی) شود. همان گونه که در سال های ابتدایی سلطه رژیم کمونیستی الفبای تاجیکستان از الفبای نیاکان (فارسی) به سیریلیک (روسی) تغییر یافت؛ ولی چنین نشد. برای درک علت و چرایی موضوع در چارچوب نوشتار پیش رو در آغاز پیشینه تغییر الفبا و به بیان دیگر نابودی الفبای فارسی در تاجیکستان دوران اتحاد شوروی و علت های آن توضیح داده می شود. سپس فرازوفرود جریان تغییر الفبا و به بیانی مسئله زنده کردن الفبای نیاکان در تاجیکستان پس از دوران اتحاد شوروی در بیش از دو دهه اخیر شرح داده می شود. با شناخت این پیشینه از دو دوره تاریخی، درک علت و چرایی فرجام نیافتن جایگزینی الفبای نیاکان (فارسی) در جمهوری تاجیکستان پس از دوران اتحاد شوروی در قالب ارائه دلیل های مخالفان و موافقان این جریان از روایی درخور توجهی برخوردار می شود. بدین ترتیب در این نوشتار ضمن بررسی هر دو دوره به این پرسش پاسخ داده می شود که چرا فرایند تغییر الفبای سیریلیک (روسی) به الفبای نیاکان (فارسی) تحقق نیافت. از این رو فرض می شود با بیان اهمیت عوامل اقتصادی و سیاسی، نبود پذیرش نخبگانی عاملی تاثیرگذار بوده است.کلید واژگان: الفبای سیریلیک, الفبای نیاکان (فارسی), پذیرش نخبگانی, تاجیکستان, روسی سازیOne of the disastrous consequences of the seventy-year-old governance of the Soviet Union's communist regime in the historical region of Central Asian consisting of five republics of Kazakhstan, Kyrgyzstan, Uzbekistan, Turkmenistan and Tajikistan was a compulsory change in the writing systems of these countries to Cyrillic (Russian). This situation was of particular complexity in Tajikistan due to the linguistic differences with four other countries. In any case, after the collapse of the former Soviet Union, with the independence of the Republic of Tajikistan, the alphabet of the ancestors (Farsi) was expected to replace the Cyrillic alphabet (Russian), as in the early years of the domination of the communist regime, the alphabet of Tajikistan changed from the alphabet Of ancestors (Persian) to Cyrillic (Russian), but it did not happen. Therefore, in order to understand the cause of the subject, first the history of alphabetical change and in other words extinction of the Persian alphabet in Tajikistan during the Soviet era will be explained in the context of this article. Then the upsides and downsides of the change stream of the alphabet, in other words, the subject of the revival of the ancestors' alphabet in Tajikistan after the Soviet era in more than two decades will be described. Recognizing this history from two historical periods, understanding the cause and the reason why the alphabet of the ancestors (Persian) did not replace in the post-Soviet period in the Republic of Tajikistan is significantly valid in terms of providing the reasons for the opponents and the aforementioned superiors. Thus, in this paper the question, i.e. why the process of changing the Cyrillic alphabet (Russian) ancestors’ alphabet (Persian) was not realized, will be answered while studying both periods. Therefore, it is assumed that not accepting the elitism has been an effective factor acknowledging of the importance of economic and political factors. In this context, it is explained that the whispers of the first issue of the reformation of the Arabic alphabet and its replacement with the Latin alphabet in the stream of nationalism and the development of the Islamic countries were proposed by Malkam Khan and Mirza Fath Ali Akhundov and his counterpart in the second half of the nineteenth century, but his efforts had no tangible achievement. Between 1927 and 1930, the alphabet of the five Central Asian republics changed to the Latin alphabet. Initially, changing Arabic alphabet to the Cyrillic alphabet instead of the Latin alphabet was suggested, but it was rejected. At that time, such a move was seen as the institutionalization of Russian superiority, which was strongly condemned by Lenin (Hiro, 2009: 46) Although Central Asia was under the influence of Russia and the domination of communism during Soviet era, its encounter with new era was more or less like Iran, since in Iran there were whispers about alphabet change from some political and cultural elites at that time. In addition, Latinization relied on Iranian nationalism, because Latinization was a reflection of the Persian modernization and its ability to expand in line with time. In other words, Latinization was part of the movement for expressing the national existence. The occurrence of the communist revolution of Russia and the founding of the Soviet Union and the political and social events which from it, made Tajiks face a great transformation in all its aspects, and the fate of the Persian language could not be kept free of these changes. By initiating the Soviet era, Persian language was placed in a new context in cultural terms. From this period on, two fundamental factors shaped the fate of Persian language. In 1926, in the Turkology Congress of Baku, it was announced that the Latin alphabet would be used for all Soviet-Turkish languages. The prevalence of the Latin alphabet coincided with the elimination of illiteracy throughout the Soviet Union, including Tajikistan. The Qur'an and its interpretations, as well as the poems of Persian poets such as Ferdowsi, Saadi and Hafez were banned books. The influence of the pan-Turkism movement on intellectuals or reformists had reached the point where many of those whose nationality was Takij and their mother tongue was Persian, were influenced by it and denied the basis and place of their national language and culture. In a way that in the first years of the new Soviet government, Persian speakers were fined for speaking Persian in Bukhara. Even so, the Tajiks had to defend their originality and independence at the same time with alphabetical change in framework of controlling negative pan-Turkism waves. Although the process of Russianization of the various nations of the Russian empire dates back to Alexander III in the second half of the nineteenth century, but this process was accompanied by ups and downs in the Soviet era. At first it was condemned based on the theory of Pokrovsky titled as the absolute evil of all colonial forms of English, French or Tsarist Russian until mid-1930s. After a while, the leaders of Soviet Union supported a historical new theory called “Less Evil” during next decade between 1937 and the end of the 1940s. Considering these developments, not only was there no sensitivity to the Tsarist Russia legacy, but also it was acknowledged and even praised. One of the reasons for promoting the Cyrillic alphabet instead of Latin and then compulsory language training in Central Asia, including Tajikistan, is understandable in this context. However, the acceptance of the replacement of the alphabet of the ancestors (Persian) was high at the beginning of the independence of Tajikistan, but with the outbreak of civil war in Tajikistan, and the Cyrillic alphabet advocates exploiting this undesirable situation on the one hand and hastiness of the advocates of the revival of the ancestral alphabets on the other hand, the necessity of principle of transformation in order to achieve cultural independence was influenced and postponed for an unknown period of time. In other words, ruling situation in Tajikistan showed that law enforcement was far more difficult than its resolution. By splitting the elite community of Tajikistan to two poles, opposites and advocates of changing alphabet, the opposition contexts of opponents of alphabetical changes were more significant than the its advocates’ reasons, as the following: 1. The opposition contexts of Alphabetical change: A. Cultural Context: Disconnecting from Tajiks in Bukhara and Samarkand, stating technical problem in Persian alphabet, claiming that learning Cyrillic Alphabet is easy. B. Political Contexts: a feeling of dependence on Iran, Islamophobia, clerics gaining power. C. Economic contexts: High risk of work, recovery costs, the factor of Russia. 2. Reasons of alphabetical change advocates: A. Cultural reasons: The relative difficulty of writing, benefits of returning to self, relationship among three countries with the same language. B. Political reasons: Tajik religious interests, elimination of Islamophobia, fear of dependence having no ground. C. Economic reasons: Having shared facilities, Risk reduction, and gradual replacement. Given these explanations, it is clear that intellectual-elite cooperation and synergy in order to move toward realizing expectations in the framework of achieving progress is far more effective in the process of cultural transformation than any other transformation. Thus, in Tajikistan, the contexts of accepting alphabet change must be established within the framework of the strategy of continuity and solidarity. Acceptance, of course, only takes place when preparing the contexts of elite acceptance facilitates the public acceptance which its reflection can be found in the framework of people yes votes in a referendum, as there was the acceptance of changing Persian Alphabet to Latin in Tajikistan in the early twentieth century.Keywords: Alphabet of Ancestors, Cyrillic Alphabet, Elite Acceptance, Russianization, Tajikistan
-
ن آزمایش در سال زراعی 1395-1394 درکرج، به منظور بررسی تاثیر گیاهان پوششی در کنترل علف های هرز و استفاده از علف کش برای استقرار گیاهان پوششی به صورت کرت های خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اصلی، گیاهان پوششی شامل علف بره (Festuca ovina) ، لرزانک قرمز (Festuca rubra) ، علف گندمی بیابانی (Agropyron desertorum) ، علف پشمکی (Bromus tomentellus) و شاهد (بدون گیاه پوششی و آلوده به علف هرز) و عامل فرعی، علف کش برمایسیدام آ(EC 40) در چهار سطح صفر، 300، 450 و 600 گرم در هکتار بود. بر اساس نتایج به دست آمده، گیاهان پوششی علف پشمکی و علف بره به ترتیب با 8 و 5 کیلوگرم بر مترمربع، بیشترین وزن خشک را دارا بودند. همین گیاهان، بیشترین تاثیر کاهشی را بر تراکم علف های هرز (به ترتیب برابر 86% و 67%) و وزن خشک علف های هرز (به ترتیب برابر 81% و 71%) داشتند. اثر متقابل گیاه پوششی و علف کش روی وزن خشک علف های هرز معنی دار گردید. علف های هرز غالب در آزمایش شامل قدومه (Alyssum desertorum) ، هفت بند (Polygonum aviculare) و خاکشیر ایرانی (Descurainia sophia) بودند که میانگین کاهش وزن خشک آنها در اثر اعمال تیمار نسبت به شاهد، به ترتیب 71%، 89% و 83% بود. بیشترین مقدار کاهش در وزن خشک علف های هرز غالب درگیاه پوششی علف پشمکی یادداشت شد. بیشترین کاهش تنوع علف های هرز بر اساس شاخص شانون وینر در بین تیمارهای گیاهان پوششی نسبت به شاهد (H=1. 5) در گیاهان پوششی علف پشمکی (6/0) و علف بره (73/0) مشاهده شد.کلید واژگان: وزن خشک گیاه پوششی, علف کش, تنوعThis experiment was conducted during 2015-2016 in Karaj, Iran to investigate the effect of cover crops on weed control and the use of herbicide on establishment of cover crops as a split-plot arrangement in a randomized complete block design with three replications. Main factors were Festuca ovina, Festuca rubra, Agropyron desertorum, Bromus tomentellus and control (no cover crops, weedy) and sub factor was Bromoxynil + MCPA (Bromicide M. A EC. 40) herbicide in four levels: 0, 300, 450 and 600 gha-1. Based on the findings, B. tomentellus and F. ovina species had the highest cover crop dry mater (8 and 5 kg/ m2 respectively). B. tomentellus and F. ovina species had the highest reduction in weed densities (86% and 67%, respectively) and dry weights (81% and 71%respectively) compared to the control. The interaction between cover crops and herbicide on total dry weight of weeds was significant. The most common weeds of the experiment were Alyssum desertorum, Descurainia Sophia and Polygonum aviculare. The mean dry weight reduction of dominant weeds by cover crops compared to control for D. sophia, A. desertorum and P. aviculare were 83%, 71% and 89%, respectively. The highest dry weight loss of dominant weeds was belonged to B. tomentellus and F. ovina treatments. Based on the Shannon Wiener index, the highest reductions of diversity compared to the control (1. 5) were observed for B. tomentellus (0. 6) and F. ovina (0. 73).Keywords: cover crop, dry weight, herbicide, diversity
-
بروز بحران امنیتی در غرب آسیا و سرریز شدن آوارگان و پناه جویان به اروپا موجب بروز مشکلات مختلفی برای کشورهای اروپایی شده است. احزاب راست افراطی معتقدند که حضور پناه جویان در کشورهای اروپایی چالش ها و خطرات امنیتی، هویتی و اقتصادی برای جوامع آن ها ایجاد می کند. مخالفت آن ها منجر به سردادن شعارهای ضد مهاجرتی و تحریک احساسات ملی گرایانه و امنیتی شدن حضور مهاجران شده است. ازاین رو، احزاب راست افراطی به هر فرد خارجی که بخواهد در کشورشان مقیم شود یا به کشورشان مهاجرت کند، به عنوان یک تهدید می نگرند و تلاش می کنند با بزرگ نمایی و انتساب هر مشکل کشور به شهروندان خارجی ترس، دلهره و تنفر را در مردم کشورشان بوجود آورند. اگرچه سابقه شکل گیری احزاب راست با یکدیگر متفاوت است، ولی جریان راست افراطی در اروپا توانسته است تا از یک روش مشابه و از طریق امنیتی سازی مهاجران، در انتخابات ملی و انتخابات پارلمانی آرا قابل توجهی را کسب کند. پرسش اصلی مقاله، روش تحلیلی– توصیفی، این است که بحران امنیتی در غرب آسیا چه تاثیری بر قدرت گیری احزاب راست افراطی در اروپا داشته است. در پاسخ به پرسش مطرح شده این فرضیه مطرح شده است که با بحران امنیتی در خاورمیانه و سرریز شدن مهاجران به کشورهای اروپایی مشکلات امنیتی، هویتی و اقتصادی باعث شده است که باامنیتی کردن مهاجران به عنوان تهدید امنیتی، در انتخابات به موفقیت های قابل توجهی برسند.کلید واژگان: احزاب دست راستی, مهاجرت, مکتب کپنهاگ, بحران امنیتی, پوپولیسمThe emergence of a security crisis in West Asia and the overflow of refugees and asylum seekers in Europe have caused various problems for European countries. The issue of immigration to European countries has long been the subject of European right-wing parties and has strengthened the anti-immigration positions of these parties. Extremist right-wingers believe that the presence of asylum seekers in European countries creates challenges and security risks, identities and economies for their communities. Their opposition has led to slamming anti-immigration slogans and provoking nationalist sentiment and security of the presence of immigrants. Consequently, extremist right parties see any foreign citizen who wants to reside in their country or emigrate to their country as a threat, and they try to create fears, anxiety and hatred in their people by magnifying and assigning foreign citizens to each other. Although the history of the formation of right-wing parties is different, the right-wing extremist movement in Europe has managed to gain a significant vote in a similar way through the security of the immigrants, in the national elections and in the parliamentary elections. The main question of the article, the analytical method-descriptive, is how the security crisis in Western Asia has had an impact on the power of the extreme right-wing parties in Europe. In response to the question raised, the hypothesis is that the security crisis in the Middle East has led to the overthrow of immigrants to European countries and, as a result, to security, identity and economic problems, and extremist have been able to secure the presence of immigrant and asylum seekers While introducing these immigrants as a security threat, they have achieved remarkable success elections.Keywords: Right-wing parties, Immigration, Copenhagen School, Security Crisis, Populism
-
یکی از جریان های تکفیری که در سال های اخیر موجبات خشونت و افراطی گری را در غرب آسیا فراهم آورده است، جریانی موسوم به داعش است. این جریان بنا به دلایلی نظیر فقدان دموکراسی و حقوق شهروندی، تحجر و واپس گرایی بروز یافت و با حمایت های مالی- لجستیکی برخی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای توانست قریب به نیم دهه به حیات خود تداوم بخشد و چالشی اساسی را فرا روی دولت های این منطقه قرار دهد. این جریان همچنین با توجه به ماهیت، اهداف و دورنمایی که برای خود متصور است می تواند به صورت بالقوه تهدیدی برای کشورهای آسیای مرکزی باشد. این پژوهش با کاربست نظریه مواجهه با مدرنیته و نیز نظریه دولت ورشکسته درصدد بررسی موارد امکان و امتناع حضورداعش در آسیای مرکزی است. نویسندگان مقاله برآنند که به دلیل تاثیرپذیری بخشی از جریان اسلام گرایی در آسیای مرکزی از اندیشه های افراطی موجود در غرب آسیا و تضادی که این نوع از اندیشه با انگاره های مدرنیته دارد، زمینه برای حضور داعش در آسیای مرکزی فراهم است. با این حال، وجود دولت های اقتدارگرا و نسبتا باثبات در آسیای مرکزی حضور داعش را در این منطقه با محدودیت هایی مواجه ساخته است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها کتابخانه ای و استفاده از داده های اینترنتی است.کلید واژگان: داعش, غرب آسیا, آسیای مرکزی, افراطیگری, تکفیرOne of Takfiri movements which in recent years have brought violence and extremism in the West Asia is a movement called ISIS. This movement due to reasons such as absence of democracy and citizen rights, bigotry and backwardness, has emerged and has been able to sustain itself by the financial and logistics support of some regional and extra regional states for five years and has introduced the most serious challenge for the regional states. Given the nature of ISIS and its objectives and outlooks, it can be potentially a threat for Central Asia. this paper with apply the theory of encounter with modernity and the theory of failed states, seeking to the possibility and impossibility of Isis in the region. The authors are believes that Islamist movements in Central Asia are partly influenced by extremist views in the West Asia and as these views contradict with modernity ideas, the condition is ripe for the presence of ISIS. However, despite relatively stable authoritarian governments in Central Asia ISIL's presence in this area is limited. Our research method in this article is descriptive-analytic and we have used library and internet for collecting data.Keywords: ISIL, West Asia, Central Asia, extremism, takfir
-
روسیه در دوره پساشوروی تلاش کرده است تا منطقه حائل خود با جهان بیرون را با عنوان خارج نزدیک مفهوم سازی کند. در میان کشورهای این منطقه اوکراین به دلیل نزدیکی های تاریخی و فرهنگی فراوان، جایگاه ویژه ای دارد. از این رو، مسائل امنیتی و سیاسی این حوزه برای فدراسیون روسیه اهمیت دارد. اوکراین از سال 2013 با بحرانی فرسایشی روبه رو شده و این مهم به صورت خودکار و بی درنگ واکنش سخت روسیه برای مدیریت بحران را در پی داشته است. نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که روسیه چگونه و با استفاده از چه فنون و ابزارهایی به مدیریت بحران اوکراین اقدام کرده است؟ پاسخ این پرسش این است که منطق رهیافت روسی در مدیریت بحران های بین المللی حکایت از آن دارد که وقوع بحران در خارج نزدیک معمولا واکنش سخت و نظامی روسیه را در پی داشته است. یافته ها نشان می دهند که با توجه و اهمیت وضعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر اوکراین، روسیه با بهره گیری از مجموعه اهرم های سخت افزاری همچون تهاجم نظامی به شبه جزیره کریمه، فرستادن یگان های ارتش به شرق اوکراین، تحویل محموله های تسلیحاتی فوق سنگین نظامی به مخالفان اوکراینی و اهرم های تکمیلی نرم افزاری مانند برگزاری نشست های سیاسی دیپلماتیک ژنو و مینسک یک و دو، تحریم انرژی رقبای اروپایی و تلاش های تبلیغی و رسانه ها، بحران اوکراین را مدیریت کرده است.کلید واژگان: اوکراین, خارج نزدیک, رویکرد تهاجمی, فدراسیون روسیه, مدیریت بحرانRussia has tried to conceptualize its buffer zone as near abroad in post-Soviet era. Ukraine has am important position among the countries of this region because of numerous cultural and historical affinities. Therefore the security and political issues of this scope are important for Russian Federation. In 2013, Ukraine has faced to an erosive crisis and this issue has incited Russia to harsh reaction in order to manage the crisis automatically and immediately. The article intends to answer this question that how and by which tools and technics, Russia has managed the Ukraine crisis. The hypothesis is that based on Russia approach to international crisis management, crisis occurrence in near abroad usually followed by Russian military reaction. The results indicates that due to the geo-economics, geostrategic and geopolitical importance of Ukraine, Russia mange the Ukraine crisis by using hardware tools collection including military invasion of Crimea, dispatching army troops to the east of Ukraine, delivery loads of super heavy war equipment to oppositions and supplementary software tools such as holding political-diplomatic meetings, imposing energy sanction against European competitors and adopting advertising actions.Keywords: Ukraine, Near Abroad, Russian Federation, Crisis Management, óAgressive Approach
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.