به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohsen ghamarzadeh

  • زینب بهجت پور*، عبدالکریم بهجت پور، محسن قمرزاده
    تعتبر نظریه النسخ من اهم قضایا علوم القرآن، والتی ناقش المفکرون المتقدمون فی هذا المجال إمکانیه او استحاله حدوثها بعد التشکیک فی ربانیه نسخ بعض الآیات. وقد قام البحث الحالی بإعاده قراءه ونقد الادله السلبیه والإیجابیه للنسخ بالمنهج الوصفی التحلیلی وباستخدام منظور التفسیر الاستنباطی کاحد اسالیب التفسیر المعاصره. إن اسلوب التفسیر التنزیلی، یعمل علی النقد والبحث فی ادله إنکار النسخ وتطویرادله إمکان وجوده من حیث الاوضاع الثقافیه والاجتماعیه للمجتمع. وبعد دراسه اسباب المویدین والرافضین للنسخ، یقوم هذا البحث بتقییم الإجابات المقدمه من الطرفین بمعیار الاسلوب التنزیلی فیتم رفضها او تاکیدها او تکمیلها.  کما ان الاسلوب التنزیلی یکمل اسباب النسخ المشروط، مع الاخذ فی الاعتبار ضروره اتباع اسلوب حکیم فی تحویل المجتمع، وخلق هویه دینیه واجتماعیه مستقله للمجتمع الإسلامی، واختبار طاعه المومنین وخضوعهم.
    کلید واژگان: تحول المجتمع, ترتیب النزول, الناسخ والمنسوخ, الرویه المعاصره, منکری النسخ, مثبتی النسخ
    Zeynab Bahjatpour *, Abdolkarim Bahjatpour, Mohsen Ghamarzadeh
    The concept of abrogation is one of the most critical topics in Qur'anic studies, extensively debated by classical scholars who questioned the divinely ordained nature of certain abrogated verses. This study revisits and critiques both the affirmative and negative evidence surrounding abrogation through a descriptive-analytical method, utilizing the deductive exegetical perspective as one of the contemporary approaches to the Qur'anic exegesis. The contextual revelation methodology (al-Tafsīr al-Tanzīlī) critically examines arguments for rejecting abrogation and develops evidence supporting its possibility by considering the cultural and social contexts of the society. By analyzing the reasoning of proponents and opponents of abrogation, this research evaluates the responses provided by both sides based on the standards of contextual revelation. These responses are either rejected, affirmed, or refined. Additionally, the contextual revelation approach strengthens the rationale for conditional abrogation, emphasizing the necessity of a wise approach to societal transformation, fostering an independent religious and social identity for the Islamic community, and testing the obedience and submission of believers.
    Keywords: : Societal Transformation, Sequence Of Revelation, Abrogation, Ontemporary Perspective, Deniers Of Abrogation, Supporters Of Abrogation
  • محسن قمر زاده، خدیجه احمدی بیغش، عطیه سادات یزدی خواه*

    سبک تفسیر تنزیلی نیازمند دستیابی به جدولی اطمینان آور در ترتیب نزول و تنقیح مبانی نظری آن است. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که سه روش روایی، اجتهادی و تلفیقی مطرح در دستیابی به جداول ترتیب نزول و دستاوردهای تفسیرنگاران تنزیلی، چگونه قابل ارزیابی است. بررسی توصیفی -  تحلیلی این مسئله نشان می دهد روش روایی محض به دلیل نیازمندی به مداقه سندی و محتوایی، روش اجتهادی محض به دلیل اطمینان آورنبودن و اختلاف در نتایج نمی تواند راهکاری مناسب در دستیابی به جداول ترتیب نزول باشد؛ اما روش اجتهای به دلیل جمع‎آوری نقاط مشترک در بیان ترتیب سور و آیات و تعیین وجه تمایز آنها، به دست آوردن سیاق محتوای سوره های مورد اتفاق جدول ها، مقایسه‎ موارد اختلاف با توجه به سیاق و تعیین نظر معتبر، توجه به ترتیب های مختلف در تفسیر سور و ... بعد از بررسی سندی و توثیق راویان آن، و با دقت و تامل در قرائن درونی و بیرونی سور، اختلاف برطرف می شود و اعتمادپذیر می گردد.

    کلید واژگان: ترتیب مصحف, ترتیب نزول, جداول ترتیب نزول, روش روایی, روش اجتهادی, روش تلفیقی
    Mohsen Ghamarzadeh, Khadijeh Ahmadi Bighash, Atieh Sadat Yazdikhah *

    The Quranic exegetical style of sequential revelation (tanzīlī) requires the establishment of a reliable table of revelation order and the refinement of its theoretical foundations. This study seeks to address the question of how the three approaches—hadith-based (riwāʾī), ijtihadi, and integrative—proposed for constructing such tables, as well as the contributions of sequential exegetes, can be evaluated. A descriptive-analytical examination reveals that a purely hadith-based approach is inadequate due to the need for rigorous scrutiny of the chains of transmission and content. Similarly, the purely ijtihadi approach proves unreliable due to inconsistencies and disagreements in its outcomes. However, the integrative approach, which combines the strengths of both methods, emerges as a viable solution. By identifying shared elements in the arrangement of surahs and verses, distinguishing their differences, analyzing the content of surahs agreed upon in existing tables, and comparing disputed cases in light of context (siyāq), it becomes possible to determine credible accounts. This approach also considers various sequential arrangements in Quranic exegesis, thoroughly examines the chains of transmission, authenticates narrators, and carefully analyzes internal and external contextual clues. Thus, discrepancies are resolved, resulting in a more reliable framework for establishing the order of revelation.

    Keywords: Order Of The Quran, Order Of Revelation, Tables Of Revelation Order, ‎Hadith-Based Method, Ijtihadi Method, Integrated Method
  • ابوالفضل فرخی*، محسن قمر زاده
    هدف

    هدف این مقاله، بررسی و سنجش جایگاه دین و نسبت آن با هوش مصنوعی در بستر رسانه های نوین و بررسی پیوند مابین ظرفیت های بالقوه دین و فناوری هوش مصنوعی در بسترهای نوین رسانه ای است.

    روش شناسی پژوهش:

     رویکرد این مقاله پژوهشی است و با استفاده از روش اسنادی-کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی انجام شده است.

    یافته ها

    امروزه پلتفرم های اینترنتی، الگوریتم های مبتنی بر هوش مصنوعی و منابع دینی مختلف مانند متون مقدس، موعظه ها، و مطالب عبادی را متناسب با ترجیحات و اعتقادات فردی فعال می کنند. مواردی مثل واقعیت مجازی (متاورس) برای ایجاد محیط های مذهبی افراد را قادر می سازد در زیارت های مجازی، مراسم مذهبی و عبادات عمومی شرکت کنند. این مسئله در عصر نوین دیجیتال، زمینه جدیدی را برای استفاده از علوم رسانه ای نوین در خدمت پیروان ادیان ایجاد کرده است.

    بحث و نتیجه گیری

    رابطه جایگاه دین و هوش مصنوعی در بستر رسانه های نوین می تواند منجر به استفاده سالم و مفید برای پیروان و دغدغه مندان حوزه دین و رسانه باشد. همچنین از هوش مصنوعی تعریف شده در ابزارهای گوناگون رسانه ای می توان برای اعمال و مناسک گوناگون دینی بهره برد. باید از فرصت های نوین در دنیای امروز برای پر رنگ کردن جایگاه دین بهره برد و با چالش ها به صورت صحیح، تخصصی و علمی رو به رو شد.

    کلید واژگان: دین, هوش مصنوعی, رسانه, رسانه های نوین, نسبت سنجی, دیجیتال
    Abolfazl Farrokhi *, Mohsen Ghamarzadeh
    Objective

    The aim of this article is to examine and measure the position of religion and its relationship with artificial intelligence within the framework of new media, and to investigate the connection between the potential capacities of religion and artificial intelligence technology in new media contexts.

    Research Methodology

    This article adopts a research approach and is conducted using documentary-library methods and descriptive-analytical techniques.

    Findings

    Today, internet platforms, AI-based algorithms, and various religious sources such as sacred texts, sermons, and worship materials activate according to individual preferences and beliefs. Technologies like virtual reality (metaverse) enable individuals to participate in virtual pilgrimages, religious ceremonies, and public worship, creating a new environment for the utilization of new media sciences in service of religious followers in the digital age.

    Discussion and Conclusion

    The relationship between the position of religion and artificial intelligence in the context of new media can lead to a healthy and fruitful use for followers and those concerned with the fields of religion and media. Additionally, defined artificial intelligence in various media tools can be utilized for various religious practices and rituals. It is essential to leverage new opportunities in today's world to enhance the position of religion and to confront challenges in a correct, specialized, and scientific manner.

    Keywords: Religion, Artificial Intelligence, New Media, Relationship Measurement, Digital
  • محسن قمرزاده، طیبه حیاتی*
    یعتبر علم الدلاله کاسلوب لتحلیل النص. وإن احد ابتکارات إیزوتسو فی تطبیق علم الدلاله نراه فی تحلیل النظام الدلالی للقرآن الکریم.حیث تعتبر نظریه الحقل الدلالی من نظریاته الشهیره فی هذا المجال العلمی. إن لکل کلمه من الکلمات المحوریه فی القرآن الکریم حقل من الدلالات، وفی تفاعل هذه الحقول والارتباط بینها، تعرف مفاهیم ومعانی کلمات القرآن الکریم بشکل افضل وادق.مع تقدم الدراسات فی العلوم الدلالیه، ادخلت بعض الملاحظات علیها. إحدی هذه الملاحظات هی مساله “تضمین الاسلوب التدریجی”التی تهدف إلی استکمال المعنی والمساعده لاستیعاب الحقل الدلالی للالفاظ. الاسلوب التدریجی هو عملیه مستمده من التفسیر التنزیلی للقرآن الکریم ویشمل دراسه السور والآیات الشریفه فی سیاق النزول التدریجی لها. جرت فی هذا المقال محاوله لمعرفه تاثیر “تضمین الاسلوب التدریجی” فی الدلالات من خلال دراسه المجال الدلالی لکلمه التقوی فی التجالس مع کلمه الصبر بطریقه وصفیه تحلیلیه. حیث توصلنا إلی ان کلمه التقوی قد وردت و تکررت فی القرآن الکریم وفقا لسیر النزول التدریجی للسور المکیه والمدنیه وقدما إلی قدم لها. بالإضافه إلی ذلک، فقد تم استخدام کلمه التقوی إلی جانب کلمه الصبر فی عملیه تدریجیه فی مجالین: المجال الاول هو التمهید، و المجال الثانی هو التکمیل، حیث یعتبر مکملا للمجال الاول. و نظرا للجو و مستلزمات المجتمع فی زمن نزول السور المکیه، فقد ورد ذکر الصبر فی البدایه کاساس لتحقیق التقوی. حیث کان یعتبر الصبر امر ضروری للوصول إلی التقوی، ثم مع نزول القرآن فی المرحله التالیه وبنسبه تکاملیه، اصبح کل من الصبر والتقوی معنی یودی کل منهما دوره بشکل مستقل إلی جانب الآخر. فکل من الصبر و التقوی ضروریان لکمال.
    کلید واژگان: علم الدلاله التدریجی, الحقل الدلالی, منهج ایزوتسو الدلالی, التجالس, التقوی والصبر
    Mohsen Ghamarzadeh, Tayyebe Hayati *
    Semantics is a method of text analysis. One of Izutsu's innovations in the application of semantics is seen in the analysis of the semantic system of the Holy Qur’an. The semantic field theory is considered one of his famous theories in this scientific field. Each of the pivotal words in the Holy Qur’an has a field of connotations, and in the interaction of these fields and the connection between them, the concepts and meanings of the words of the Holy Qur’an are known better and more accurately.As studies in semantic sciences progressed, some observations were made on them. One such observation is the issue of “gradual style inclusion” which aims to complete the meaning and help to comprehend the semantic field of words. The gradual method is a process derived from the revealed interpretation of the Holy Qur’an and includes the study of the noble surahs and verses in the context of their gradual revelation. In this article, an attempt was made to find out the effect of “including the gradual method” in semantics by studying the semantic field of the word piety in association with the word patience in a descriptive and analytical manner. We have come to the conclusion that the word piety was mentioned and repeated in the Holy Qur’an according to the progression of the gradual descent of the Meccan and Medinan surahs, from one foot to another. In addition, the word piety was used alongside the word patience in a gradual process in two areas:The first field is preliminary, and the second field is completion, as it is considered a complement to the first field. Given the atmosphere and societal requirements at the time of the revelation of the Meccan surahs, patience was initially mentioned as a basis for achieving piety. Whereas patience was considered necessary to achieve piety, then with the revelation of the Qur’an in the next stage and in a complementary ratio, both patience and piety became meanings, each playing its role independently alongside the other. Both patience and piety are necessary for the perfection and elevation of the human soul.
    Keywords: Progressive semantics, Semantic field, Izutsu’s semantic approach, sitting, piety, patience
  • خدیجه احمدی بیغش*، محسن قمرزاده

    ارزیابی ترجمه یکی از روش های نقد است که به منظور تشخیص سطح کیفی متون ترجمه به کار گرفته می شود. این پژوهش بر آن است تا با شیوه توصیفی، تحلیلی و تطبیقی آشکار سازد ترجمه های منتخب فارسی از حسن تعابیر نهج البلاغه با استفاده از سطح دوم الگوی ارزیابی ترجمه کارمن گارسس- سطح نحوی واژه شناختی- چگونه ارایه شده است. ارزیابی ترجمه این تعابیر در شش ترجمه معروف از ترجمه های تحت اللفظی و تفصیلی فارسی، یعنی فیض الاسلام، شهیدی، دشتی، جعفری، انصاریان و مکارم شیرازی به ویژه درکاربرد نمونه های دال بر نقصان عقل، بخل و غضب، حاکی از آن است که تفاوت های فرهنگی موجود بین دو زبان فارسی و عربی، معادل یابی در سطح واژگانی و دستوری از مهم ترین چالش های این حوزه بوده و در ترجمه تحت اللفظی، بلاغت ساختار این تعابیر سلب می شود و با تکیه بر این نوع ترجمه، معنای مورد نظر امیر المومنین علی7 پنهان مانده است و مشابهت های لفظی به زبان فارسی را محدود و کفایت و مقبولیت را کاهش می دهد. نویسندگان می کوشند در بررسی و سنجش و نقد این ترجمه ها دیدگاه پیشنهادی خود را در معرض داوری مخاطبان قرار دهند.

    کلید واژگان: نهج البلاغه, ارزیابی, حسن تعابیراصطلاحی, ترجمه, مدل گارسس
    Khadigeh Ahmadibighash *, Mohsen Ghamarzadeh

    Translation quality assessment is one of the methods of criticism that is used to determine the quality of the translated texts. Using a descriptive, analytical and comparative research method, this research is to qualify the selected Persian translations of Nahj al-Balagheh using the second level of Carmen Garcis translation quality assessment model - the syntactic level of lexicography. Translation Quality assessment of four famous translations of these show that they have adopted different translation strategies of iteral to explanatory strategies; namely, the translation of Feyz al-Islam, Shahidi, Dashti, Jafari, Ansarian and Makarem Shirazi, especially in the use of examples indicating dementia, avarice and anger have adopted translation strategies that show cultural differences between Persian and Arabic languages and different equivalent levels of these two languages at the lexical and grammatical level as the most important challenges in this field. In the literal translation, the rhetoric of these structures are ignored which have not stated the true meaning meant by Amir al-Mu'minin Ali (as). Thus, these translations limit verbal similarities to the Persian language and reduces the translation qualities and readability. In reviewing, evaluating and criticizing these translations, the authors try to expose his proposed point of view to the audience to be criticized.

    Keywords: Nahj al-Balaghah, selected expressions, translation, Garcis Model, second level
  • عطیه السادات یزدی خواه، محسن قمرزاده

    مقاله حاضر به دنبال نگاه تحلیلی از انعکاس سبک تنزیلی در آثار فریقین است. سبک تنزیلی اگر چه از سبک‏های نوظهور است‏‏‏، اما پیشینه‏‏ای به قدمت تاریخ نزول قرآن دارد و روشی است که بنابر ادله موافقان این سبک‏‏‏، امیرالمومنین علی (ع) در مصحف خود آن را اتخاذ نموده است. سبک تنزیلی یا سبک به ترتیب نزول آیات و سوره‏ های قرآن‏‏‏‏، از سبک‏‏‏‏هایی می‏باشد که گستره وسیعی در آثار فریقین داشته و انعکاسی فراتر از تفسیر قرآن یافته است. این سبک در مقابل سبک تفسیر بر اساس مصحف موجود قرار گرفته است و به بیان و تفسیر بر اساس سیر نزول می‏پردازد. پیروان این سبک معتقدند که سبک به ترتیب نزول به معنای تغییر در مصحف رایج قرآن نمی‏‏باشد و هیچ‏کس با هیچ هدفی نمی‏‏تواند تغییری در ترتیب مصحف رایج ایجاد نماید. نگارندگان انعکاس این سبک را در بیان مباحث نظری (بحث از ترتیب نزول سوره‏ها ‏‏و جداول‏‏‏‏، بحث از مصحف امام علی (ع) و بحث‏های مقدماتی و مبادی این سبک‏)‏‏‏‏، در تدوین تفاسیر به ترتیب نزول سوره ‏ها ‏‏به دو صورت ترتیبی و موضوعی و در بیان مباحث تاریخی از جمله سیره‏‏‏ رسول اکرم (ص) یافته ‏‏اند‏‏. از این رو‏‏‏‏، برای رساندن این سبک تفسیری به مراحل پختگی و کمال و از بین بردن خلاهای موجود در آن‏‏‏‏، ضرورت پرداختن به این سبک را احساس نموده و سعی در بیان انعکاس سبک تنزیلی در آثار فریقین نموده ‏‏اند‏‏. ‏‏‏به امید آنکه این نوشتار‏‏ ‏‏زمینه تحقیقات گسترده‏‏‏تر ‏‏و گامی در جهت تقریب مذاهب اسلامی شیعه و سنی گردد. مطالب این نوشتار به روش کتابخانه‏‏ ای جمع‏آوری و به صورت توصیفی تحلیلی بیان شده است.

    کلید واژگان: ‏‏سبک تنزیلی‏‏, ترتیب نزول‏‏‏‏, شیعه‏‏‏‏, اهل سنت
    Atiyeh Alsadat Yazdani Khah *, Mohsen Ghamarzadeh

    The present article is looking for an analytical view of the reflection of the reductionist style in the works of Fariqin. Although it is one of the emerging styles, the descending style has a history as old as the date of the revelation of the Qur'an, and according to the arguments of the proponents of this style, Amirul Momineen Ali (AS) adopted it in his Mushaf. Is. Descending style or the style in the order of revelation of the verses and surahs of the Quran is one of the styles that has a wide range in the works of Fariqin and has found a reflection beyond the interpretation of the Quran. This style is compared to the style of interpretation based on the existing Mushaf, and it deals with expression and interpretation based on the course of descent. The followers of this style believe that the descending order style does not mean a change in the common Mushaf of the Qur'an and no one can change the order of the common Mushaf with any purpose. The authors reflect this style in the expression of theoretical issues (discussion of the order of revelation of surahs and tables, discussion of the Mushaf of Imam Ali (a.s.) and preliminary discussions and basics of this style). In the compilation of interpretations in the order of the revelation of the surahs, they have been found in two ways, in order and thematic, and in the expression of historical topics, including the life of the Holy Prophet (PBUH). Therefore, in order to bring this interpretative style to the stages of maturity and perfection and to eliminate the gaps in it, he felt the need to deal with this style and tried to express the reflection of the reductionist style in Fariqin's works.

  • محسن قمرزاده*، نسیم تیموری
    محققان از منظرهای گوناگونی به تفسیر موضوعی پرداخته اند که حاصل آن ابداع شیوه های متفاوت در این سبک تفسیری است. یکی از رویه هایی که در عصر حاضر نظر جامعه علمی را به خود معطوف ساخته، سبک تفسیر موضوعی تنزیلی است. ازآنجاکه این رویه، مدعی کشف روش های نهادینه سازی آموزه های قرآنی است، بررسی میزان کارایی آن در این مقاله بررسی شده است. بدین منظور ابتدا به مبانی این رویه که عبارت است از «مشروعیت و جواز تفسیر به ترتیب نزول»، «امکان دستیابی به ترتیب نزول»، «حکیمانه بودن قرآن در محتوا و روش»، «انسجام آیات و سور»، «عدم تعارض تفسیر تنزیلی با قول توقیفیت آیات و سور در مصحف رسمی» و «گفتاری بودن کلام قرآن» اشاره می شود و سپس تحت عناوین «عدم مشروعیت تفسیر به ترتیب نزول»، «عدم تاثیر ترتیب نزول در فهم مراد الهی»، «عدم اطمینان به ترتیب سور»، «تغییر قرآن»، «دشواری یافتن محور اصلی هر سوره» به روش توصیفی - تحلیلی ارزیابی می شود که حاصل آن کارآمدی نسبی این رویه تفسیری است؛ هرچند نیازمند تنقیح و بازنگری جدی در برخی از مبانی آن است.
    کلید واژگان: تفسیر موضوعی, رویه موضوعی تنزیلی, ارزیابی مبانی تنزیلی, ترتیب نزول
    Mohsen Ghamarzadeh *, Nasim Teymoori
    Researchers have dealt with the thematic interpretation (of the Qur'an) from various perspectives, which resulted in the creation of different methods in this interpretation style. One of the procedures that has attracted the attention of the scientific community in the current era is the revelational interpretation style. Since this procedure claims to discover the methods of institutionalization of Qur'anic teachings, its effectiveness has been examined in this paper. For this purpose, first of all, the basics of this procedure are considered, which are "legitimacy and permissibility of interpretation in the order of descent", "the availability of the order of descent", "the wisdom of the Qur'an in its content and method", "coherence of verses and surahs", "non-conflict of the revelational interpretation with the belief in devotion of verses and surahs in the formal Holy Qur'an" and "the words of the Qur'an as being verbal". Then, they are evaluated under the titles of "The illegitimacy of interpretation according to the order of revelation", "The lack of influence of the order of revelation in the understanding of God's purpose", "Uncertainty about the order of surahs", "Changes in the Qur'an", "Difficulty in finding the main axis of each surah" in a descriptive-analytical method and leads to the relative efficiency of this interpretation procedure. However, it needs explanation and serious revision in some of its basics.
    Keywords: thematic interpretation, thematic procedure of revelation, evaluation of revelational basics, revelation order
  • محسن قمرزاده، منصوره شفیعی*
    در سوره قدر موضوعات متعددی از جمله: نزول قرآن، فضلیت شب قدر، تعیین مقدرات، نزول ملائکه به همراه روح و قرین بودن شب قدر تا طلوع فجر با سلامتی مورد بحث قرار گرفته است علاوه بر سوره یاد شده، آیه دوم سور ه نحل نیز اشاره به این مطلب دارد که در نزول ملائکه و روح به عالم دنیا، بندگانی از مخلوقات الهی نیز وجود دارند و در محور و مرکز نزول ملائکه قرار می گیرند و ماموریت فرشتگان الهی در لیلهالقدر و حضور و شخصیت آنان ارتباط معنا داری پیدا می کنند. اینکه این بندگان که موضوع و محور نزول ملائکه قرار میگیرند چه کسانی هستند و رازهایی که در شب قدر با آنها در میان گذاشته می شود چه می باشد، از جمله مسائلی است که در تفسیر ظاهری آیات، اطلاعات چندانی از آنها وجود ندارد، بلکه برخی از روایات که ناظر به آیات سوره قدر وارد شده، پرده از حقایقی در شناخت حجج معصوم الهی و مقامات آنان برمیدارد . در پژوهش پیش رو برای تبیین و روشن شدن مصادیق این آیات شریفه وتاویل آنها به بررسی برخی روایات تفسیری فریقین در ذیل این سوره مبارکه پرداخته شده است . و با تفسیر درست حدیث ثقلین و لزوم همراهی شب قدر (ظرف زمانی) و اجرا کننده (امام زمان)، و این که تنها امام، انسان کامل و ظرف کلمات نورانی قرآن است، ضرورت وجود حجت الهی و واسطه فیض در جریان نزول فرشتگان و تقدیر امور اثبات گردید .
    کلید واژگان: سوره قدر, روایات تفسیری, مصداق, تاویل, قدر
  • خدیجه احمدی بیغش*، محسن قمرزاده

    کارآمدی، امری نسبی است که با توجه به اهداف، امکانات و موانع خاص هر پدیده، تغیر می کند. این معیار مورد توجه خاص مکاتب و نظریات مختلف قرار گرفته است. اگرچه نظریه کارآمدی مورد نظر این مکاتب با مسایل دینی ما سازگاری ندارد، اما کارآمدی، به معنای محوریت داشتن سودمندی حداکثری در اموری چون رویکردهای تفسیری قرآن کریم، موجب ماندگاری و حتی کنش اجتماعی این نظریات خواهد شد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است معیارهای کارآمدی در رویکردهای مختلف یک نظریه تفسیری چگونه قابل اجرا است. بررسی توصیفی تحلیلی این مسئله حکایت از آن دارد که نظریه کارآمدی در رویکردهای ناظر به متن، مولف، و مفسر، با پیروی از معیارهای مهم در هر یک از این رویکردها، می تواند موجب ارایه نظریه کارآمد تفسیری شده، و گسترش کمی و کیفی فهم کتاب الهی را منجر گشته، و تنوع رویکردها و دیدگاه های تفسیری سر از نسبیت در نیاورد.با پیروی از معیارهای مهم در هر یک از این رویکردها، می تواند موجب ارایه نظریه کارآمد تفسیری شده، و گسترش کمی و کیفی فهم کتاب الهی را منجر گشته، و تنوع رویکردها و دیدگاه های تفسیری سر از نسبیت در نیاورد.

    کلید واژگان: نظریه تفسیری, معیارهای کارآمدی, تفاسیر معاصر, رویکردهای مختلف
    Khadijeh Ahmadi Bighash *, Mohsen Ghamarzadeh

    Efficiency is a relative thing that varies according to the specific goals, possibilities and obstacles of each phenomenon. This criterion has been given special attention by different schools and theories. Although the theory of efficiency of these schools is not compatible with our religious issues, but efficiency, meaning to focus on maximum usefulness in matters such as contemporary interpretive approaches to the Holy Quran, will lead to the persistence and even social action of these theories. This research seeks to answer the question of how efficiency criteria are applicable in different approaches of an interpretive theory. Descriptive-analytical study of this issue indicates that the theory of efficiency in the approaches to the text, author, and interpreter, by following the important criteria in each of these approaches, can lead to efficient interpretive theory, and quantitative and qualitative expansion of understanding. He led the divine book, and did not overlook the diversity of interpretive approaches and views.

    Keywords: Interpretive Theory, Efficiency Criteria, Contemporary Interpretations, Different Approaches
  • عطیه سادات یزدی خواه*، محسن قمرزاده

    مقاله حاضر به دنبال نگاه تحلیلی از انعکاس سبک تنزیلی در آثار فریقین است. سبک تنزیلی اگر چه از سبک‏های نوظهور است‏‏‏، اما پیشینه‏‏ای به قدمت تاریخ نزول قرآن دارد. و روشی است که بنابر ادله ‏‏‏ی موافقان این سبک‏‏‏، امیرالمومنین علی علیه السلام در مصحف خود آن را اتخاذ نموده است. سبک تنزیلی یا سبک به ترتیب نزول آیات و سوره ‏های قرآن‏‏‏‏، از سبک‏‏‏‏هایی می‏باشد که گستره‏‏‏ ی وسیعی در آثار فریقین داشته و انعکاسی فراتر از تفسیر قرآن یافته است. این سبک در مقابل سبک تفسیر بر اساس مصحف موجود قرار گرفته است و به بیان و تفسیر بر اساس سیر نزول می‏پردازد. پیروان این سبک معتقدند که سبک به ترتیب نزول به معنای تغییر در مصحف رایج قرآن نمی‏‏باشد و هیچ‏کس با هیچ هدفی نمی‏‏تواند تغییری در ترتیب مصحف رایج ایجاد نماید. نگارندگان انعکاس این سبک را در بیان مباحث نظری (بحث از ترتیب نزول سوره ‏ها ‏‏و جداول‏‏‏‏، بحث از مصحف امام علی علیه السلام و بحث‏ های مقدماتی و مبادی این سبک‏)‏‏‏‏، در تدوین تفاسیر به ترتیب نزول سوره‏ها ‏‏به دو صورت ترتیبی و موضوعی و در بیان مباحث تاریخی از جمله سیره‏‏‏ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله یافته ‏‏اند‏‏. از این رو‏‏‏‏، برای رساندن این سبک تفسیری به مراحل پختگی و کمال و از بین بردن خلاهای موجود در آن‏‏‏‏، ضرورت پرداختن به این سبک را احساس نموده و سعی در بیان انعکاس سبک تنزیلی در آثار فریقین نموده‏‏اند‏‏.‏‏‏به امید آنکه این نوشتار‏‏ ‏‏زمینه‏‏‏ی تحقیقات گسترده‏‏‏تر ‏‏و گامی در جهت تقریب مذاهب اسلامی شیعه و سنی گردد. مطالب این نوشتار به روش کتابخانه‏‏ ای جمع ‏آوری و به صورت توصیفی تحلیلی بیان شده است.

    کلید واژگان: ‏‏سبک تنزیلی‏‏, ترتیب نزول‏‏‏‏, شیعه‏‏‏‏, اهل سنت
  • . خدیجه احمدی بیغش*، محسن قمرزاده

    نظام جهانی به صورت روزافزون نامتعادل تر، نامعین و بی انسجام می نماید. انسان ها به فرهنگ به عنوان یک تکیه گاه، پناهگاه و وسیله مقاومت در برابر تحمیل نظام جهانی رو می آورند. نابرابری و ناموزونی در تبادلات فرهنگی، عدم اطمینان، ناآمنی و آشفتگی ذهنی برای بسیاری از انسان ها به وجود آورده است. منطق طرد و خودشیفتگی افراطی، صلح و امنیت جهان را به خطر انداخته و حتی به رشد اقتصادی، هماهنگی و انسجام اجتماعی لطمه زده و به حریم کرامت ذاتی انسان ها تحدی کرده و تنوع و خلاقیت فرهنگی را که برای سعادت نوع بشر حیاتی است، در معرض تهدید قرار داده است. اینک باید از خود و عقلانیت یاری گرفت و با نظر و عمل، بطلان نظریه ها و تیوری هایی که عدم برابری، نابردباری و دیگرناپذیری را تجویز نمی کند، اثبات کرد. بر این اساس، به جای پذیرش تنوع باید احترام و تحمل متقابل را ارتقا دهیم. دعوت برای تحریم یک ملت، نشانه ای هشدار دهنده است. چنین خواسته هایی نشان دهنده تمایل به عمیق سازی کلیشه ها و تبعیض علیه «دیگری» است. این تصور که یکسان سازی فرهنگی مستلزم همبستگی است، به همان اندازه ساده انگارانه است که مفهوم تنوع فرهنگی را به معنای درگیری و جنگ قلمداد کرد. در نتیجه، عقلانیت و علایق دینی حکم می کند به اینکه رویکردی فراقومی، فرانژادی و فرازبانی داشت؛ زیرا همه ادیان بر دیدگاه جهانی تاکید دارند و دیدگاه قومی را تجویز نمی کنند.

    کلید واژگان: تقارب فرهنگی بومی, صلح جهانی, قرآن کریم
    Khadijeh Ahmadi Bighash*, Mohsen Ghamarzadeh

    The world system is becoming increasingly unbalanced, uncertain and incoherent. Humans turn to “culture” as a fulcrum, a refuge, and a means of resisting the imposition of a world order. Inequality and imbalance in cultural exchanges have created insecurity, insecurity and mental confusion for many people. The logic of extremist rejection and narcissism endangers world peace and security, and even harms economic growth, harmony and social cohesion, and threatens the inherent dignity of human beings, exposing the cultural diversity and creativity that is vital to human well-being direct to threat. One must now seek help from oneself and rationality, and prove by theory and practice the invalidity of theories and theories that do not prescribe inequality, intolerance, and intolerance. Accordingly, Instead of simply accepting diversity, need to promote mutual respect and tolerance. Calling for a nation to be sanctioned is a warning sign. Such demands indicate a tendency to deepen stereotypes and discriminate against the “other”. The notion that cultural homogenization entails solidarity is as simplistic as the notion of cultural diversity, conflict, and war. As a result, Reason and religious interests Dictate that should have a Trans-Ethnic, Trans-Racial, Trans-Linguistic view; Because all religions emphasize a universal view and do not prescribe an ethnic view.

    Keywords: Indigenous Cultural Convergence, World Peace, The Holy Quran
  • محسن قمرزاده، محمد صافی، سیده طاهره حسینی

    برای دستیابی به خلاهای پژوهشی در تربیت اخلاقی قرآن بنیان، نخست باید به بررسی آثار تربیت اخلاقی اعم از مقاله، کتاب و پایان نامه پرداخت. مراد از تربیت اخلاقی در این جستار، فرایند هدفمندی است که مربی تلاش می‏کند با شیوه های مختلف، عوامل زمینه‏ساز و رفع موانع را برای وصول به ملکات اخلاقی و کردار بایسته به متربی انجام دهد. بمنظور پاسخ پرسش اصلی پژوهش، پس از ارایه فهرستی از آثار تربیت اخلاقی و گردآوری 200 اثر ارزشمند، آثار قرآن‏بنیان، طبقه بندی و ارزیابی شده است. برآورد این آثار نشان می دهد که هرچند آثار تربیت اخلاقی قرآن بنیان بر محور و مدار قرآن است، اما تفاوت آشکاری بین این آثار در اهداف، مبانی، اصول و روش ها وجود دارد که بیانگر پیش‏فرض‏هایی از منابع و علوم دیگر است. بر اساس یافته های پژوهش، در مباحث قرآن بنیان در تربیت اخلاقی، خلا رویکرد ترتیب نزول روشن است و گرچه برخی آن را ذکر کرده اند، اما تفاوت مهمی در این روش در تربیت اخلاقی قایل نیستند. روش تحقیق پژوهش حاضر کتابخانه‏ای و گزارش آن توصیفی - تحلیلی است.

    کلید واژگان: ارزیابی توصیفی, تربیت اخلاقی قرآن بنیان, اخلاق
    Mohsen Ghamarzadeh, Mohammad Safi, Seyedeh Tahereh Husseini

    In order to achieve the research gaps in Quran-based moral education, first, the works of moral education, including articles, books, and theses, should be reviewed. In this study, moral education means a purposeful process by which a trainer tries in different ways to provide the underlying factors and remove the obstacles for a trainee to reach the moral habits and good actions. For answering the main research question, first, a list of the 200 valuable works of moral education was provided, and then the Quranbased works were classified and evaluated. The estimation of these works shows that although the works of Quran-based moral education are centered on Quran, there is an obvious difference among them in goals, foundations, principles, and methods, which demonstrates there are presuppositions from other sources and sciences. According to the findings, there is a gap related to the approach of order of descent in the Quranbased issues of moral education. Although some of them mention it, they do not make a significant difference in this method in moral education. This descriptive-analytical study applied a library research method.

    Keywords: descriptive evaluation of the works, Quran-based moral education, ethics
  • محسن قمرزاده، فاطمه اسبقی*

    در بین روایات متعدد در کتب حدیثی، روایاتی هستند که بیانگر جایگاه و ارزش سوره ها و آیات قرآن میباشند تا مسلمانان به قرائت مکرر، تدبر و عقل به فرمانهای الهی تشویق شوند. دربارهی میزان اعتبار این روایات از نظر صحیح یا جعلی بودن آنها و نحوه بهکارگیری آنها در تفاسیر، اختلاف دیدگاه های بسیاری وجود دارد. برخی از معاصرین، آنها را تایید نموده و شماری دیگر با عنایت و توجه به آسیبهای روایات مجهول کثیر در بین روایات مزبور درصدد حذف آنها از تفاسیر برآمدهاند. ازاینرو مداقه و بررسی در میزان اعتبار استناد به روایات فضائل و جنبه های مغفول مانده مهم است. از آنجا که روایات فضائل، ماخذیابی درستی ندارند، به نظر عرضه دلالی، بهترین راهکار اعتباریابی از این دسته روایات است. ارزیابی تحلیلی روایات با رویکرد نقلی و علاجی میتواند راهکاری در جهت اعتباریابی روایات شود که نتیجه قهری این ارزیابی های تحلیلی (علاجی)، روایتهای ضعیف مخصوصا روایتهای فضایل سوره ها کنار گذاشته نمیشود، و در رویکردی ارزیابانه جهت بررسی روایات فضائل ضمن پنج سوره از سوره های قرآن در نه تفسیر معاصر مبتنی بر ملاکهای تبیین شده افزایش اقبال مفسران معاصر به روایات فضائل مشهود است و همین امر بیان کننده اهمیت اینگونه روایات میباشد.

    کلید واژگان: روایات فضائل, رویکرد علاجی, عرضه دلالی, مولفه های ارزیابی
  • محسن قمرزاده*، فاطمه سادات ارفع
    روایات تفسیری که از مهم ترین منابع فهم آیات قرآن اند، روایاتی هستند که مراد خداوند در آیه را بیان می کنند یا زمینه فهم آن را فراهم می سازند. بهره مندی کامل از روایات تفسیری، بر قواعدی استوار است. پژوهشگر وادی تفسیر با رعایت این قواعد و دستورالعمل هاست که می تواند در فرایند تفسیر از خطا و اشتباه دور باشد و به مراد واقعی خداوند دست یابد. هرچند برخی از این قواعد مورد توجه پژوهشگران حوزه تفسیر بوده اند و در فرایند پژوهش های تفسیری از آنها بهره گرفته شده، این قواعد تاکنون به شکل کامل و متقن تدوین نشده اند. پژوهش حاضر با روش کتاب خانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی به واکاوی قواعد بهره مندی از روایات تفسیری در دو بخش عقلی و نقلی پرداخته است. در بخش قواعد عقلی به مواردی همچون؛ دوری از افراط و تفریط در کارآمدی روایات تفسیری، توجه به عدم تناقض در روایات تفسیری و... و در بخش قواعد نقلی به مواردی از جمله؛ ضرورت شناسایی روایات ضعیف و ساختگی، آگاهی از تطبیق ها و تاویل های غالیانه، توجه به توسعه معنایی در روایات و... اشاره شده است. قواعد عقلی حاکم بر بهره مندی از روایات تفسیری، مستقیما از عقل و تحلیل های آن به دست آمده اند؛ دوری از افراط و تفریط در کارآمدی روایات تفسیری، ضرورت تمایز میان روایات مبتنی بر تفسیر، تاویل و تطبیق؛ توجه به عدم تناقض درونی روایات تفسیری، ضرورت بهره مندی از همه روایات تفسیری ناظر به آیه و عدم اکتفا به کتب تفسیری، تطبیق دقیق روایات بر آیات، از مواردی هستند که به عنوان قواعد عقلی در این پژوهش تبیین کرده اند.
    کلید واژگان: روایات تفسیری, قواعد, قواعد عقلی, قواعد نقلی
    Mohsen Ghamarzadeh *, Fatemeh Sadat Arfa
    Interpretative narratives, which are the most important sources of understanding the verses of the Qur'an, are narratives that explain God's purpose from the verse or provide the context for its understanding. Full enjoyment of interpretive narratives is based on rules. The researcher in the field of interpretation can avoid making errors and mistakes in the interpretation process and achieve the true purpose of God through observing these instructions and rules. Although some of these rules have been the focus of scholars of interpretation and have been used in the process of interpretive research, these rules have not yet been fully and solidly provided. The current study, by using a library-based descriptive-analytic method, has dealt with the analysis of the rules for the use of interpretive narratives in two rational and narrative sections. In the section of rational rules, the items such as avoidance of extremes in the efficacy of interpretive narrations, focusing on the inconsistency in the interpretive narratives, etc. and in the section of narrative rules such as the necessity of identifying weak and fabricated traditions, awareness of adaptations and extreme interpretations, concentrating on semantic development in the narratives and so on, have been considered. The rational rules governing the use of interpretive narratives are derived directly from reason and its analyses. Avoiding the extremes in the efficacy of interpretive narratives, the necessity to distinguish between narratives based on commentary, interpretation, and comparison; paying attention to the intrinsic inconsistency of interpretive narratives, the necessity of benefiting from all the interpretive narratives related to the verse, considering the books of interpretation insufficient, the accurate matching of the narratives to the verses, are some of the things that have been explained as rational rules in this study.
    Keywords: interpretive narratives, rules, rational rules, narrative rules
  • عبدالکریم بهجت پور *، محسن قمرزاده
    «منابع تفسیر» از مباحث پراهمیت در مناهج تفسیری است. این منابع ریشه در وحی و باز تعریف آن یا برگرفته از تلاش عقلانی و تجربه بشر در طول قرون و اعصار دارد. تفاوت مناهج و روش های تفسیری ارتباط با انتخاب مفسر در منابع دارد. مقاله تلاش دارد دیدگاه استاد معرفت را درباره منابع اثری کسب و تمایزهای دیدگاه ایشان را با علامه طباطبایی بررسی کند. این دو مفسر یکی به شدت به منبع قران به قرآن توجه کرد و دیگری بر روایات و اثار تفسیری تمرکز دارد. در مقاله ابتدا دیدگاه تطبیقی استاد و علامه طباطبایی را درباره منابع قرآن، و روایات وحیانی و تاریخی شامل: سنت پیامبر اکرم (ص) سنت اهل بیت (ع) ، بررسی کرده است. تلاش شده دلیل حجیت واعتبار هر یک از منابع مذکور و مشترکات و امتیازات نظر دو دیدگاه بررسی شود. محصول بررسی آن که ریشه اختلاف نظراین دو مفسر، به در هم آمیختگی علوم ابزاری و علوم منبعی تفسیر، تفاوت در تعریف تفسیر و تفکیک ناشدگی اصطلاحات تفسیر و تبیین قرآن بر می گردد.
    کلید واژگان: منابع تفسیر, مناهج تفسیری, قرآن به قرآن, تفسیر روایی, معرفت, طباطبایی, حدیث
    Abdolkarim Behjatpoor *, mohsen ghamarzadeh
    One of the important issues raised in exegetic methods is the “sources of exegesis”. These sources either originate from Wahy (revelation) and its redefinition or are extracted from the rational and experimental efforts of humans during centuries. The differences in exegetic methods are related to the commentators’ choice of source. By scrutinizing the viewpoints of Allameh Ma’refat about the exegetic sources of a work, this research paper attempts to find out the distinctions between his and Allameh Tabatabaii’s views in this regard. As the primary source of exegesis, Allemeh Ma’refat is more concerned about narratives and other exegetic books while Allameh Tabatabaii focuses on the Quran. In order to answer the research question, a comparative analysis has been made between the views of Allameh Ma’refat and Allameh Tabatabaii on the Quran and divine and historical narratives including the narrative from Prophet Mohammad and Ahl al-Bayt. By analysis of arguments regarding the validity of each of the above sources, their commonalities, and also advantages, it becomes evident that the disagreement between these two commentators is related to the intermingled state of instrumental and referencing sciences in exegesis, difference in the definitions of exegesis, and also lack of differentiation between the terms exegesis and elucidation of the Quran.
    Keywords: Sources of exegesis, exegetic methods, the Quran to the Quran exegesis, narrative exegesis, insight, Tabatabaii, Hadit
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال