rahmatollah fattahi
-
هدفباتوجه به اینکه رفتار اطلاع یابی یک فرایند حل مسئله و دربرگیرنده گام های مختلف است. ازاین رو می توان ادعا نمود که افراد هنگام تعامل با نظام های جستجو و تصمیم گیری در هر مرحله از این فرایند تحت تاثیر شیوه استدلال و نوع تفکر خود بوده و تا رسیدن به هدف ممکن است بارها اقدام به تکرار، تغییر عبارت جستجو و یا انجام جستجو نمایند. بنابراین شناسایی نوع استدلال افراد در هر مرحله از فرایند اطلاع یابی باعث افزایش آگاهی درباره چالش های ذهنی کاربران و استدلال هایی که در ذهن آنها رخ می دهد، می شود. بنابراین هدف از نگارش این نوشتار بررسی، تبیین نظری و مقایسه جایگاه سه رویکرد فکری منطق ذهنی، الگوهای ذهنی و راهبردهای استدلالی و جایگاه آن ها در فرایند اطلاع یابی است.روشدر این پژوهش با رویکرد نظرورزی جایگاه سه رویکرد فکری (منطق ذهنی، الگوهای ذهنی و راهبردهای استدلالی) در فرایند اطلاع یابی مقایسه و برمبنای آن مزیت نسبی راهبردهای استدلالی در قیاس با دو رویکرد دیگر تبیین گردید.یافته هابررسی رویکردهای فکری مختلف نشان می دهد که نمی توان با تکیه بر یک رویکرد در فرایند اطلاع یابی اقدام به حل مسئله نمود چراکه از رویکرد منطق ذهنی و استفاده از قوانین منطقی تنها می توان در مرحله صورت بندی پاره های اطلاعاتی مختلف و یا مرحله ارزیابی نتایج استفاده نمود، حال آنکه بررسی رویکرد الگوهای ذهنی نشان از کاربرد این رویکرد هم در مرحله بیان نیاز، تعریف و درک مسئله و هم در مرحله ارزیابی نتایج است. در این میان بررسی رویکرد راهبردهای استدلالی حاکی از آن است که با توجه به اینکه برخی از راهبردهای استدلالی مبتنی بر قواعد منطقی و برخی از آنها مبتنی بر الگوهای ذهنی است لذا استفاده از هریک از راهبردهای استدلالی در هریک از مراحل فرایند اطلاع یابی به چشم می خورد.نتیجهمقایسه سه رویکرد فکری (منطق ذهنی، الگوهای ذهنی و راهبردهای استدلالی) نشان داد در رویکرد راهبردهای استدلالی می توان از از طیف گسترده ای از راهبردها جهت انجام وظایف و تکالیف استدلالی که از نظر کاربرد قواعد منطقی در یک سطح قرار ندارند، استفاده نمود. به عبارت دیگر رویکردهای مبتنی برقاعده (منطق ذهنی) و یا الگوهای ذهنی در هنگام حل مسئله می توانند تحت راهبردهای استدلالی بکار روند. افزون براین در این رویکرد، ساختار نحوی، معنایی و همچنین محتوا و بافت مسئله مورد توجه قرار می گیرد بنابراین در مقایسه با دو رویکرد دیگر، می توان رویکرد راهبردهای استدلالی را به مثابه بدیل مناسب برای تبیین و پیشبرد فرایند اطلاع یابی درنظر گرفت.کلید واژگان: رفتار اطلاع یابی, منطق ذهنی, الگوهای ذهنی, راهبردهای استدلالی, الگوی اطلاع یابیPurposeSince information seeking behavior is a problem-solving process and includes different steps, users are influenced by their reasoning and thinking style during searching and making decisions at each stage of information seeking process, and they may repeat, change the search term, or perform a search many times until reaching the goal. Therefore, identifying users’ reasoning types at each stage of the information seeking process increases awareness about their mental challenges and the reasoning process that occur in their minds. Therefore, the purpose of writing this paper is to investigate, theoretically explain the role of reasoning in information seeking process in general and compare the position of the three intellectual approaches of mental logic, mental models and reasoning strategies and in the information seeking process in particular.MethodIn this research, the role of three thinking approaches (mental logic, mental models, and reasoning strategies) in the information seeking process was compared and based on that, the relative advantage of reasoning strategies in comparison with other two approaches was explained.FindingsThe examination of different intellectual approaches shows that it is not possible to solve the problem by relying on one approach in the information seeking process, because the approach of mental logic and the use of logical rules can only be used in the stage of formulating different pieces of information or the stage of evaluating the results, while the examination of the mental models approach shows the application of this approach both in the stage of expressing the need, defining and understanding the problem, and in the stage of evaluating the results. In the meantime, the approach of reasoning strategies indicates that considering some reasoning strategies are based on logical rules and some of them are based on mental models, therefore, this approach is used in each of the stages of the information seeking process.ResultThe comparison of three thinking approaches (mental logic, mental models and reasoning strategies) showed that in the reasoning strategies approach, a wide range of strategies can be used to perform reasoning tasks and tasks that are not at the same level in terms of the application of logical rules. In other words, the intellectual approach of reasoning methods includes rule-based approaches (mental logic) or mental models in problem solving. In addition, in this approach, the syntactic and semantic structure as well as the content and context of the problem are taken into consideration, so compared to the other two approaches, the reasoning strategies approach can be considered as a suitable alternative for explaining and advancing the information seeking process.Keywords: Information-Seeking Behavior, Mental Logic, Mental Models, Reasoning Strategies, Information-Seeking Model
-
پیکره پژوهشهای بین رشته ای (بینارشته ای یا میان رشته ای) در طول سه دهه اخیر بسیار فربه تر شده و تعداد زیادی پایان نامه، مقاله، کتاب و حتی چندین مجله بین رشته ای در حوزه های گوناگون، از جمله علم اطلاعات و دانش شناسی، منتشر می شود. گرایش قابل ملاحظه ای نیز در میان دانشگاه ها برای راه اندازی رشته های بین رشته ای و همچنین در میان پژوهشگران ایرانی برای مطالعات بین رشته ای به وجود آمده است. اکنون انجام پآیان نامه با رویکرد بین رشته ای نوعی نوآوری و یک امتیاز دانشگاهی به شمار می رود. با این حال، بسیاری از پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، و داوران مقاله ها یا طرح های پژوهشی نسبت به الزامات و چارچوبهای پژوهشهای بین رشته ای و در نتیجه، شیوه های ارزیابی چنین مطالعاتی آگاه نیستند. در مقایسه با وجود کتابها و مقاله های مرتبط با ارزیابی مطالعات بین رشته ای در زبان انگلیسی که چارچوبها و روش های گوناگونی را ارائه می کنند، ما فاقد نمونه هایی به زبان فارسی در این زمینه هستیم. در این نوشته، با بررسی برخی مقاله ها و کتابهای مرتبط، یک چارچوب مشخص و معیارهایی برای ارزیابی پژوهش های بین رشته ای برپایه بخش های اصلی و متعارف یک نوشته پژوهشی معرفی می شود. بر این اساس، بخشهایی چون عنوان، چکیده، کلیدواژه ها، مبانی نظری، هدفها، بیان مسئله، پرسشها و یا فرضیه ها، پیشینه پژوهش، روش شناسی، یافته ها، نتیجه گیری، و منابع استناد شده را می توان برپایه معیارهایی مورد ارزیابی قرار داد تا نمونه های عینی برای بررسی میزان توجه پژوهشگران به چارچوبها و رویکردهای بین رشته ای مشخص شود. چارچوبها و معیارهای معرفی شده در نوشته حاضر برای پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان و داوران پایان نامه ها یا مقاله های علمی، از جمله در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی سودمند است.
کلید واژگان: علم اطلاعات و دانش شناسی, پژوهشهای بین رشته ای, چارچوبهای ارزیابی, داوری پژوهشهای بین رشته ای, معیارهای ارزیابیThe body of interdisciplinary research has become much rigorous during the last three decades, and a large number of theses, articles, books, and even several interdisciplinary journals are published in various fields, including information and knowledge science. There is also a considerable tendency among universities to launch interdisciplinary courses and also among Iranian researchers for interdisciplinary studies. Now, doing a thesis with an interdisciplinary approach is a kind of innovation and an academic privilege. However, many researchers, supervisors, graduate students, and reviewers of articles or research projects are not aware of the requirements and frameworks of interdisciplinary research and, as a result, unaware of the methods of evaluating such studies. Compared to the existence of books and articles related to the evaluation of interdisciplinary studies in English language that present various frameworks and methods, we lack examples in Persian language in this field. In this article, by reviewing some related articles and books, a specific framework and criteria for evaluating interdisciplinary research based on the main and conventional parts of a research article are introduced. According to this, sections such as the title, abstract, keywords, theoretical foundations, objectives, statement of the problem, questions or hypotheses, research background, methodology, findings, conclusions, and cited sources can be evaluated based on criteria. This would be helpful to identify concrete examples to check the extent of researchers' attention to interdisciplinary frameworks and approaches. The frameworks and criteria introduced in this article are useful for researchers, supervisors, students and reviewers of theses or scientific articles, including the field of information and knowledge sciences.
Keywords: Information, Knowledge Sciences, Evaluation Frameworks, Interdisciplinary Research, Evaluation Criteria -
هدف
پژوهش حاضر سعی دارد تا مولفه هایی از رابط کاربر را شناسایی کند که به منزله اجزاء کاربردی و دیداری آشنا و یا عناصر جدید، مورد توجه کاربر قرار گرفته اند. انتظار می رود که نتایج این پژوهش به طراحان رابط کاربر، متخصصان تعامل انسان- رایانه و انسان- اطلاعات کمک کند تا بر پایه یافته های به دست آمده از این پژوهش، مولفه هایی را در طراحی رابط کاربر به کار گیرند که ویژگی های لازم برای تمرکز چشم کاربران و در نهایت جلب توجه آن ها داشته باشند.
روش پژوهش:
این پژوهش از نوع کاربردی و به روش اکتشافی است؛ جامعه آماری را دانشجویان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) تمامی رشته های تحصیلی دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل دادند. از نمونه گیری تصادفی برای گردآوری داده ها استفاده شد و فناوری ردیاب چشمی به کار گرفته شد. صفحات ویکی پدیا به عنوان تکلیف ها (محرک در آزمون ردیاب چشمی) استفاده شدند.
یافته ها:
تعداد خیره شدن ها در مولفه محتوا از گرافیک و مسیریابی به طور معنی داری کمتر، در مولفه گرافیک به طور معنی داری از مسیریابی کمتر و از ساختار بیشتر و برای مولفه مسیریابی بیشتر از ساختار است. در مجموع، بیشترین و کمترین میانگین تعداد خیره شدن ها، به ترتیب برای مولفه مسیریابی (0/87) و ساختار (0/34) بود. مدت خیره شدن ها در مولفه محتوا از گرافیک و مسیریابی به طور معنی داری کمتر، در مولفه گرافیک به طور معنی داری کمتر از مسیریابی و در نهایت برای مولفه مسیریابی بیشتر از ساختار است. در مجموع، بیشترین و کمترین میانگین مدت خیره شدن ها، به ترتیب برای مولفه مسیریابی (0/81) و محتوا (0/42) بود.
نتیجه گیری:
تغییر الگوهای طراحی باعث شده که کاربران توجه کمتری به عناصر محتوایی یک وبگاه داشته باشند و در عمل سایر مولفه های داخل یک وبگاه، توجه دیداری آن ها را به خود جلب می کند.
کلید واژگان: تعامل انسان رایانه, تعامل انسان اطلاعات, رویکرد چشم-ذهن, رابط کاربر وب سایت, ردیاب چشمیObjectiveThe purpose of this study was to identify those elements of user interface (i.e. navigation, structure, graphic, and content), in which users are interested since they are either visually familiar or new to themand could remain in their long term memory. Therefore, in this study, users' interaction with elements of website interfaces was investigated through information processing theorybased on the eye-mind hypothesis with considering their capabilities (i.e. learning style, information and computer literacy).
MethodologyThis research was carried out through an applicatory & explanatory method. The research population consisted of postgraduate students of Ferdowsi University of Mashhad. For data gathering, interactive sessions using eye tracker was used. The four elements i.e. navigation, structure, graphics, and content of the Wikipedia's website were considered as the testbed and a set of tasks were defined and participants were asked to perform them, carrying these tasks out formed the interactive sessions. Descriptive and inferential statistics were applied to analyze the data. In the descriptive section, frequency, percent, central tendency measures such as mean and dispersion indices such as standard deviation were used. As for the inferential secion, appropriate statistical measures were used to test the null hypothese; among them we can mention the multivariate two factor analysis of covariance, single variable two factors of covariance analysis and repeated measurement.
FindingsThe results show that among the studied elements, the navinavigations the highest number of subjects' fixation count, and graphics, content and structure occupy the next ranks respectively. Maximum and minimum fixtation count for navigation is 0.87 and for structure is 0.34. the longest participants’ fixation duration was related to navigation element, and after that graphics, structure and content respectively. Maximum fixtation duration is for navigation (0.81) and minimum fixation duration is attributed to the content element (0.42).
ConclusionChanging in interface design paradigms caused users pay little attention to content elements and become more interested in visual elements instead. By examining the eye movements of the users in this research, it is now evident that the user interface elements have impact on the users' eye movements. During the process of interaction, the users' eye movements changed from attending general elements to attending more complex ones.The results of this study is useful for user interface designers to design better user interface for stable, consistent and deep interaction with users which helps better information processing. So, based on looking behavior (through users’ eye tracking) and obtaining information regarding visited webpage, designers can get essential knowledge for specifying necessary main elements and subsidiary components in web page designing and organizing\layouting them.
Keywords: Human computer interaction, human information interaction, eye mind hypothesis, website user interface, eye tracking -
هدف از پژوهش حاضر شناسایی هرگونه تاثیر قابلیت های کاربران شامل سبک های یادگیری، سواد اطلاعاتی و یا سواد رسانه ای بر نحوه انجام حرکات چشمی کاربران حین تعامل با رابط کاربری وب سایت ها براساس فرضیه چشم- ذهن می باشد. این پژوهش به روش آمیخته و با رویکرد توضیحی متوالی انجام شد. جامعه پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد بودند. نمونه گیری آزمودنی ها (جامعه پژوهش) از طریق روش های آمیخته متوالی و به صورت نمونهگیری در هر لایه بود. در نهایت تعداد 20 نفر آزمودنی به عنوان نمونه نهایی در دو مرحله گردآوری داده های پژوهش حضور یافتند. برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای مختلف و متنوعی مانند پرسشنامه استاندارد سبک یادگیری فلدر و سولومن، پرسشنامه سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای و نشست تعاملی با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. این پژوهش همبستگی بالا میان توانمندی سواد رایانه ای با سواد اطلاعاتی در دانشجویان را نشان داد. همچنین، برخی توانمندی های آزمودنی ها می توانست بر حرکات چشم در فرایند تعامل با رابط کاربر وب سایت تاثیرگذار باشد. بین سواد اطلاعاتی و حرکات چشم رابطه وجود داشت. مدت خیره شدن برای آزمودنی هایی که سطح سواد اطلاعاتی بالایی داشتند از افرادی که سطح سواد اطلاعاتی کم تری داشتند، بیشتر بود. آزمودنی هایی که سبک یادگیری حسی داشتند تعداد خیره شدن بیشتری را تجربه کرده بودند. برای افرادی که سبک پی درپی داشتند، مدت خیره شدن ها بیشتر بود اما تعداد خیره شدن ها به علت خطی نگاه کردن به رابط کاربر، کمتر از سبک سراسری بود. آزمودنی هایی که سواد اطلاعاتی پایین و سبک یادگیری انعکاسی داشتند، تعداد خیره شدن های بیشتری را در صفحه تجربه می کردند. افرادی که سبک یادگیری کنشی و سواد اطلاعاتی بالا داشتند، مدت زمان بیشتری را در خیره شدن به صفحه صرف می کردند. آزمودنی های با سواد اطلاعاتی پایین، تعداد خیره شدن فراوان تری نسبت به افراد با سواد اطلاعاتی بالا داشتند. با بررسی حرکات چشم کاربران مشخص شد که رابط کاربر می تواند بر حرکات چشم کاربران اثرگذار باشد. در فرایند تعامل، حرکات چشم کاربران از مولفه های کلی تر به مولفه های جزیی تر تغییر می کرد. به طور کلی، مشخص شد که سطح سواد اطلاعاتی ممکن است در حین تعامل با وب سایت، حرکات چشم کاربر را هدفمند کرده و چگونگی پردازش اطلاعات رابط کاربر را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین، سبک یادگیری بر حرکات چشم کاربران در حین تعامل اثرگذار بود.
کلید واژگان: رابط کاربر وب سایت, ردیاب چشمی, سبک یادگیری, سواد اطلاعاتی, سواد رایانه ایThe purpose of this study is to identify any possible effect of users’ capabilities, such as learning styles, information or computer literacy, on their eye-movements during interaction with website interfaces, based on eye-mind hypothesis. This research was carried out through explanatory sequential mixed method. The research population was postgraduate students of Ferdowsi University of Mashhad. Sampling was done through sequential mixed method by sampling in each layer (multilevel). Finally, 20 subjects were selected. During data gathering, various tools and approaches such as Felder and Soloman Learning Style questionnaire, Information literacy and computer literacy questionnaire, interactive sessions using eye tracker were used. Descriptive and inferential statistics were used to analyze the data and test the hypotheses. The findings of this study showed a high correlation between computer literacy and information literacy of students. Eye movements of users during interaction with website interfaces was influenced by users’ capabilities. There was a relationship between information literacy and eye movements. The fixation duration was higher for subjects with higher information literacy than those with less information literacy. Subjects with a sensory learning style experienced a greater fixation count. Yet for those who had a sequential style, the fixation duration was longer, but the fixation count due to the linear look at the user interface was less than the global style. Subjects with lower information literacy and reflective learning style experienced more fixation counts. Those with active learning style and high information literacy had longer fixation durations. Subjects with lower levels of information literacy had more fixation count than those with higher information literacy. By examining the eye movements of the users in this research, it was determined that the user interface can affect the eye movement of the users. In the process of interaction, the users’ eye movements changed from more general elements to more complex elements. In general, it was found that the level of information literacy may direct users’ eye movements, while interacting with website, and affect how information is extracted from the interface. Also, the learning style affected the movement of the eyes of the users during the interaction.
Keywords: website user interface, eye movements, eye tracking, learning style, information literacy, computer literacy -
فرایند جست وجو و بازیابی اطلاعات فرایندی شناختی و بسیار پیچیده است. یکی از رویکردهای مهم در کشف و درک این فرایند، بررسی تجربه های کاربران است. این پژوهش با هدف بررسی فهم و برداشت تجربه دانشجویان دکتری از پدیده جست وجو و بازیابی اطلاعات در فرایند پژوهش انجام شد.رویکرد پژوهش حاضر تفسیری بود که با روش پژوهش کیفی پدیدارنگاری به اجرا در آمد. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر دانشجویان دکتری حوزه های گوناگون دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1397 بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند، معیار و گلوله برفی بود. تنوع حداکثر در انتخاب نمونه در نظر گرفته شد و تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت. مصاحبه نیمه ساختاریافته از 20 دانشجو صورت گرفت. مصاحبه ها پیاده سازی شده و به شکل استقرایی و با شیوه کدگذاری نظری در نرم افزار «ماکس کیودا 12» مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان داد که پس از تحلیل داده های گردآوری شده از مصاحبه ها، شش طبقه توصیفی از چگونگی درک و تجربه دانشجویان دکتری تخصصی از پدیده جست وجو و بازیابی اطلاعات پدیدار گردید. شش طبقه جست وجو و بازیابی اطلاعات به مثابه دریایی بی انتها، گنجینه ای ارزشمند، جاده ای پر از چراغ، کلیدی برای نجات، خوردن میوه دلخواه، و پلی برای رسیدن به دانش بودند. نتایج نشان داد که دانشجویان پدیده جست وجو و بازیابی اطلاعات در فرایند پژوهش را مهم و ضروری توصیف کرده و مشکل اصلی آن ها در زمینه یادگیری و آموزش مهارت های لازم برای جست وجو و بازیابی اطلاعات بود که احساس ناخوشایندی در آن ها به وجود می آورد.گرچه این پژوهش با توجه به نوع و ماهیت کیفی خود به دنبال تعمیم یافته های حاصل از پژوهش حاضر نیست، اما با توجه به یافته ها و بر طبق آنچه در فضای نتیجه ارایه شد، درک و توصیف دانشجویان از پدیده جست وجو و بازیابی اطلاعات با توجه به محدودیت ها و مشکلات زیادی که آن ها بیان کردند، زنگ خطر و هشداری برای نظام آموزش عالی است و باید مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: جس توجو و بازیابی اطلاعات, فرایند پژوهش, طبقه توصیفی, رویکرد تفسیری, پدیدارنگاریThe process of information seeking and retrieval is a very complex cognitive process. One of the important approaches to exploring and understanding this process is to examine the user’s experiences. The purpose of this study was to concept and understand the Ph.D. students’ experience of the phenomenon of information seeking and retrieval in their research process.The approach of this study was interpretative that was carried out through qualitative phenomenographical research method. The participants in this study were Ph.D. students in different fields at Ferdowsi University of Mashhad in 2019. Sampling was purposeful, criterion and snowball. The maximum diversity was considered in the sample selection and was continued to the theoretical saturation of data. Semi-structured interviews were conducted with 20 students. Interviews were implemented and analyzed through an inductive and theoretical coding method using MAQDA12 software.The results showed that after analyzing the data gathered from the interviews, six descriptive categories emerged about how Ph.D. students perceived and experienced the information seeking and retrieval phenomenon. Six categories were information seeking and retrieval as an endless sea, a valuable treasure, a road full of lights, the key to rescuing, eating the desired fruit, and a bridge to reach knowledge. The results showed that the Ph.D. students described the information seeking and retrieval in their research process as important and necessary and that their main problem was learning and teaching which made them feel unpleasant.Although this qualitative study does not aim to generalize the findings, however, according to the findings of the present research at the outcome space, this type of students’ perception and description of information seeking and retrieval phenomena at the highest academic degree is an alarm for the higher education system and should be taken seriously into consideration.
Keywords: Information Seeking, Retrieval, Research, Descriptive Category, Interpretation Approach, Phenomenography -
هدففرایند جستجو و بازیابی اطلاعات فرایندی شناختی و بسیار پیچیده بوده که در فرایند پژوهش دارای اهمیت و ضرورت بسیاری است. یکی از رویکردهای مهم در کشف و درک این فرایند، بررسی تجربه های کاربران است. این پژوهش با هدف کشف الگوهای متنوع تجربه دانشجویان دکتری از اهمیت و ضرورت پدیده جستجو و بازیابی اطلاعات در فرایند پژوهش انجام شده است و به شناسایی مفاهیمی که دانشجویان به توصیف پدیده مورد نظر می پردازند در قالب طبقه های توصیفی و همچنین کشف روابط بین طبقه ها پرداخته است. روش پژوهش: رویکرد پژوهش حاضر تفسیری بود که با روش پژوهش کیفی پدیدارنگاری به اجرا در آمد. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر دانشجویان دکتری حوزه های گوناگون در دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1398 بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند و معیار بود. تنوع حداکثر در انتخاب نمونه در نظر گرفته شد و تا اشباع نظری یادداشت های تحلیلی ادامه داشت. مصاحبه ابتدا به صورت هدایت شده و سپس نیمه ساختاریافته از 20 دانشجو صورت گرفت. مصاحبه ها پیاده سازی شده و به شکل استقرایی و با شیوه کدگذاری در نرم افزار MAXQDA12 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، پساز تحلیل داده های گردآوری شده از مصاحبه ها، سه طبقه توصیفی از چگونگی درک و تجربه دانشجویان دکتری تخصصی از اهمیت و ضرورت پدیده جستجو و بازیابی اطلاعات پدیدار گردید. طبقه اول جستجو و بازیابی اطلاعات به مثابه گنجینه ای ارزشمند؛ طبقه دوم جستجو و بازیابی اطلاعات به مثابه جاده ای پر از چراغ؛ و طبقه سوم جستجو و بازیابی اطلاعات به مثابه کلیدی برای نجات بودند.نتایج نشان داد دانشجویان، پدیده جستجو و بازیابی اطلاعات در فرایند پژوهش را مهم و ضروری توصیف می کنند. نتیجه گیری: گرچه این پژوهش با توجه به نوع و ماهیت کیفی خود به دنبال تعمیم بخشی یافته های حاصل از پژوهش حاضر نیست، اما با توجه به یافته های پژوهش حاضر پدیده جستجو و بازیابی اطلاعات در فرایند پژوهش، ضرورت و اهمیت قابل توجهی دارد. بنابراین این مورد باید در برنامه ریزی های آموزشی و پژوهشی دانشگاه مدنظر قرار گیرد و مسیری که دانشجویان این پدیده را تجربه می کند، هموار شود تا محدودیت ها و مشکلات به حداقل رسانده شود.کلید واژگان: جست وجو و بازیابی اطلاعات, پژوهش, طبقه توصیفی, رویکرد تفسیری, پدیدارنگاریObjectiveInformation seeking and retrieval is a cognitive and very complex process that is important and necessary in the research process. One of the important approaches in discovering and understanding this process is to examine the experiences of users. The purpose of this study has been to discover various models of doctoral students' experience of the importance and necessity of the phenomenon in the research process, of information seeking and retrieval to identify concepts that students describe in the form of descriptive categories and to discover relationships between categories.MethodologyThe approach of this study was interpretative that was carried out through a qualitative phenomenographical research method. The participants in this study were Ph.D. students in different fields at the Ferdowsi University of Mashhad in 2019. Sampling was purposeful and criterion. The maximum diversity was considered in the sample selection and was continued until the theoretical saturation of data. Semi-structured interviews were conducted with 20 students. Interviews were implemented and analyzed through an inductive and theoretical coding method using MAXQDA12 software.FindingsThe results showed that after analyzing the data collected from the interviews, three descriptive categories on how to understand and experience Ph.D. students emerged from the importance and necessity of the phenomenon of information seeking and retrieval. The first category was the information seeking and retrieval as a valuable treasure, the second category as a road full of lights, and the third category as the key to rescuing. The results showed that students considered this phenomenon in the research process important and necessary.ConclusionAlthough this qualitative study does not aim to generalize the findings, however, according to the outcome space indicates that the phenomenon of information seeking and retrieval in the research process is of considerable necessity and importance. Therefore, this should be considered in the university's educational and research programs, and the path in which students experience this phenomenon should be paved to minimize limitations and problems. The results of this study will provide new insights into studies in the field. Suggestions have been given to the designers of the user's information system to improve the systems so that they can improve the interaction of users with the system during the search experience. It can also help IT professionals understand users' feelings and experiences so that they can better serve their students. In addition, it helps university education and research administrators recognize students' problems and limitations and take practical, purposeful, and useful steps to improve their education and research based on user experience.Keywords: Information Seeking, Retrieval, Research, Descriptive Category, Interpretation approach, phenomenography
-
در بیشتر مدل های بازیابی اطلاعات به نقش مهم عوامل مختلف شناختی در مراحل مختلف بازیابی اطلاعات اشاره شده است؛ از این رو، درک جنبه های شناختی رفتار و تعامل انسان با اطلاعات موضوعی ضروری است. از آن جایی که یکی از جنبه های شناختی اثرگذار در فرایند جستجوی اطلاعات، سوگیری های شناختی است و کاربران در هنگام جستجوی اطلاعات این سوگیری های شناختی را تجربه می کنند، باید به تاثیر این سوگیری ها در فرایند بازیابی اطلاعات پرداخت. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای جمعیت شناختی در میزان بسامد سوگیری های شناختی در فرایند بازیابی اطلاعات است. پژوهش حاضر، به لحاظ روش شناسی، پژوهشی پیمایشی، و از نظر هدف، کاربردی است که روش گردآوری داده ها در آن به صورت ترکیبی (کمی و کیفی) صورت گرفته است. جامعه پژوهش حاضر را دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد در دو گروه علوم انسانی و فنی-مهندسی که در نیمسال دوم سال تحصیلی98-97 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دادند. تعداد30 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. از 2 ابزار فایل های ثبت رخداد و مصاحبه نیمه ساختار یافته مبتنی بر یک سیاهه دربرگیرنده انواع سوگیری های شناختی برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. روایی محتوایی پرسش های مصاحبه با نظر متخصصان حوزه بازیابی اطلاعات و روان شناسی تایید شد و پایایی هر دو ابزار نیز با ضریب توافق بین نظرات دو ارزیاب که برابر با 95/. بود، مورد تایید قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در 3 سوگیری "اتکا"، "تاثیر توجه" و "تاثیر مواجهه صرف" بین میزان بسامد کاربران بر اساس جنسیت تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین سوگیری های شناختی "اعتماد به نفس بیش از اندازه"، "روزآمدی اطلاعات"، "تاثیر توجه" و "دسترسی پذیری" نیز در بین دو مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری دارای تفاوت معناداری بودند. دیگر یافته نیز نشان داد که بین میزان سوگیری های شناختی رخ داده کاربران در دو گروه کاربران (حوزه علوم انسانی و حوزه فنی-مهندسی) در 3 سوگیری "روزآمدی اطلاعات"، "تاثیر توجه"، و "تاثیر مواجهه صرف" تفاوت معناداری وجود داشت. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که چون متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت، مقطع تحصیلی و حوزه تحصیلی) می توانند بر میزان بسامد برخی از سوگیری های شناختی در فرایند جستجوی اطلاعات موثر باشند، طراحان نظام های بازیابی اطلاعات و کتابداران باید به این موضوع در طراحی و ارزیابی نظام های اطلاعاتی توجه نمایند. البته در این بین نباید تاثیر عواملی مثل گروه سنی، تیپ های شخصیتی، طرح واره های ذهنی، فرهنگ، میزان سواداطلاعاتی را نیز نادیده گرفت.
کلید واژگان: سوگیری های شناختی, بازیابی اطلاعات, جنسیت, حوزه تحصیلی, مقطع تحصیلیThe important role of cognitive biases aspects at different stages of information retrieval is mentioned in most information retrieval models. So, it is necessary to understand cognitive aspects of behavior and human interaction. Since one of effective cognitive aspects in information searching is cognitive biases and users experience them, the effect of these biases should be considered. According to this, the purpose of this study is to investigate the role of demographic variables in frequency of cognitive biases in information retrieval. The method of this study is survey; in terms of purpose, this is an applied research implemented in combined method (qualitative and quantitative). The research population was graduate students of the Ferdowsi University (humanities students and engineering students) that were studying at this university in second semester, 1397-1398. In this research, data were collected using the stratified sampling method. The required data for this research was gathered based on log file and semi-structured interview that were based on check list of different cognitive biases. The content validity of interview questions was evaluated by KIS and psychology specialists and the reliability of both instruments is also correlated with the coefficient of agreement between the opinions of two evaluators that was 0.95. The results showed that in the cognitive biases, including “anchoring”, “attention” and “mere exposure”, there was a significant difference between the frequency of these biases occurrences in users based on gender. Also, in the cognitive biases, including “overconfidence”, “recency”, “attention” and “availability”, there was a significant difference between the frequency of these biases occurrences in users based on grade (M.A. And PhD). Other findings showed that in the cognitive biases, including “regency” and “attention”, there was a significant difference between the frequency of these biases occurrences in users based on field of study (humanities and engineering). Based on the findings of this research, it can be concluded that designers of information retrieval systems and librarians should pay attention to the demographic variables (gender, degree and field of study) in designing and evaluating of information systems because these variables can affect frequency of some biases occurrences in information searching. Of course, the impact of factors like age group, character types, mental schemas, culture and information literacy rate should not be overlooked.
Keywords: cognitive biases, information retrieval, gender, grade, field of study -
هدف
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد در مورد معیارهای ذهنی و عینی قضاوت ربط در بازیابی تصاویر از موتور کاوش گوگل به منظور ارایه راهکارهایی برای بهبود رویکرد ذخیره و بازیابی در نظام های بازیابی تصاویر است.
روش شناسی:
این پژوهش از نوع کاربردی است که با استفاده از روش پیمایشی و جامعه ای متشکل از 30 دانشجوی دوره های تحصیلات تکمیلی از رشته های مختلف دانشکده فنی- مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد داده های پژوهش از طریق پرسشنامه دربرگیرنده دو بخش که معیارهای ذهنی و عینی قضاوت کاربران در ارتباط با تصاویر را مورد مطالعه قرار داد، گردآوری شد.
یافته ها:
یافته های پژوهش نشان داد در مجموع، در هر دو مرحله قضاوت ذهنی و عینی، به جز معیار «موضوع»، معیارهای «روزآمدی»، «جاذبه تصویر»، «دسترس پذیری» و «کیفیت اطلاعات» به منزله مهمترین معیارهای قضاوت دانشجویان مربوطه درباره ربط تصاویر بازیابی شده در موتور کاوش گوگل شناسایی شد.
اصالت:
آنچه پژوهش حاضر را از پژوهش های دیگر متمایز می سازد، رویکرد این پژوهش به جستجوی تصویر است که با تاکید بر کاربران ایرانی، موتور کاوش گوگل و در دو مرحله قضاوت ذهنی و قضاوت عینی مورد مطالعه قرار گرفته است که متفاوت از پژوهش های دیگر است.
کلید واژگان: قضاوت ربط, موتور کاوش گوگل, بازیابی تصویر, معیارهای ذهنی, معیارهای عینیObjectiveWith the development of the web, image search is considered to be one of the most important approaches and one of the major challenges for users. On the other hand, relevance as a cognitive concept has always been of interest and dates back to the time when one tried to retrieve and make good use of information. The inadequacy of the algorithmic approach proved that it is only the user himself who can judge the relevance of the document to its need and use. As a result, mental attitude has replaced military relevance in relevance studies. The purpose of this study is to investigate the viewpoints of graduate students of Ferdowsi University of Mashhad on subjective and objective criteria of relevance judgment in image retrieval from Google search engine in order to provide solutions to improve the retrieval approach in image retrieval systems.
MethodologyThis is an applied research using survey method. The statistical population of this study is graduate students of Ferdowsi University. Thirty male and female of BA, MA and doctoral students from various faculties of Ferdowsi University of Mashhad formed the sample of this study. The research data were collected through a questionnaire consisting of four sections. The first and the second part of the questionnaire before the beginning of the search session and the third and fourth part of the questionnaire after the end of the search session were given to the subjects. In this regard, subjective and objective criteria of judgment of the users in relation to the images were studied in order to determine with what criteria the users judge the relevance of the images and make their choice.
FindingsThe findings showed that, in both subjective and objective judgment stages, except for "subject" criteria, "updating", "image attraction", "accessibility" and "information quality" criteria were important. The most relevant criteria for judging students regarding the relevance of images retrieved in Google's search engine were identified. In addition to the stated criteria, it was observed that the users focused on the "information effect" with emphasis on criteria such as "interesting" and "enjoyable" and the average score above these criteria indicates their importance. The findings also indicated that users place less importance on the creator(s) of the image as a specific criterion in the web environment, and these criteria are not among their top priorities in information selection. In general, it can be said that the judgment of the user on the basis of their needs, feelings and situation is very important. It is recommended that further research be carried out in order to obtain new findings in order to assist in the design of more efficient and more appropriate image search engines that are consistent with user behavior and characteristics.
ConclusionWhat distinguishes the present study from other studies is the image search approach that has been studied with emphasis on Iranian users, Google search engine, and in two stages of subjective judgment and objective judgment that differs from the other researches.
Keywords: Relevance judgment, Google image search, Image Retrieval, Subjective judgment, Objective judgment -
زمینه و هدف
باتوجه به اهمیت دوران کودکی در آسیب های روانی دوران بزرگسالی و نیز باتوجه به نقش و تاثیر داستان ها در نگرش و رفتار کودکان، هدف این پژوهش، بررسی توانمندی کودکان گروه سنی «ب» و «ج» در درک عناصر نظریه REBT در داستان ها است.
روشاین پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با رویکرد روان شناسی گفتمان انجام گرفته است که یکی از شاخه های تحلیل گفتمان است. ازاین رو، این پژوهش در پارادایم تفسیری قرار دارد. ان داده شد
یافته ها:
تحلیل گفت وگوهای شرکت کنندگان درباره داستان ها نشان داد، اگر آن ها با خواندن مانوس باشند و هم زمان در فعالیت ها و برنامه های مختلف مرتبط با کتاب و داستان شرکت کنند، می توانند با واژگان و زبانی غنی یعنی بهره گیری از اسم ، صفت، قید، فعل، مثل و تشبیه، جمله های استدلالی، لحن و حرکت های صورت و بدن، درک خود را از داستان و عناصر نظریه REBT در داستان ها بازگو کنند.
بحث و نتیجه گیری:
نتایج این پژوهش نشان داد که میتوان از نظریه REBT در برنامه های بحث وگفت وگو درباره کتاب و نیز کتاب درمانی بهره گرفت و به کودکان کمک کرد تا تغییر نگرش و رفتارها را با روشی لذت بخش تجربه کنند.
IntroductionChildhood is the root of many behavioral and emotional problems in adulthood. The purpose of this study is to acknowledge children’s capabilities in identifying and understanding the elements of Rational Emotive Behavior Therapy (REBT) in children's stories.
MethodologyThe discourse analysis and discursive psychology (DP) approach were used in this study. The sample was 12 children (in ages 7 to 12 years old) who were active members of 3 different branches of the Institute for the Intellectual Development of Children in Mashhad (2 boys and 2 girls from each branch). These children participated in 3 natural language discussion sessions. Each session lasted for 1 or 1.5 hours which resulted in a 9-hour conversation. Based on the discursive psychology, as body language and intonations transfer meaning, all sessions were recorded with a video camera and mobile phone for analysis. Since the discourse analysis explicitly grounded in semantics and linguistics, it offers a credible research methodology.
FindingsThe result of the discussion analysis shows that if children are familiar with reading and participate in various book activities, they could express their perception of REBT elements in stories through enriched vocabulary and linguistic units (nouns, adjectives, adverbs, verbs, discursive sentences, tone, facial and body movements, proverbs, etc.). It is expected that those who are working with children (i.e., librarians, psychologists, parents, etc.) can base their bibliotherapy programs on the findings of this research and help children prevent or reduce psychological problems and change their irrational beliefs to rational ones.
ConclusionThe findings indicate that REBT theory could provide a suitable basis for bibliotherapy programs by which children have the opportunity to experience cognitive change through enjoyable approaches.
Keywords: Children’s stories, Discourse Analysis (DA), Discursive Psychology (DP), Bibliotherapy, Rational Emotive Behavior Therapy (REBT), Cognitive Change -
ارزش آفرینی مشترک میان ذی نفعان (کاربران، کتابداران و طراحان) نرم افزارهای کتابخانه دیجیتال در ایران
نظام های اطلاعاتی (مانند پایگاه های اطلاعاتی و نظام های کتابخانه ای) با ذینفعان گوناگونی در ارتباطند و میان این ذی نفعان شکاف شناختی وجود دارد. به بیان دیگر، بررسی دیدگاه ذینفعان در قلمرو نظام های اطلاعاتی و این که چگونه می اندیشند و چه ارزش هایی را در استفاده از این نظام ها دارند، اهمیت پیدا می کند. بهره مندی از دانش همه افرادی که ذینفع یک محصول هستند، می تواند به بهبود محصول و ارائه خدمات نوآورانه و ارزش آفرینی برای همه آن ها منجر گردد. این امر با واکاوی ساختار دانشی ذی نفعان و کشف ارزش های مورد نظر آن ها در استفاده از یک محصول یا خدمت قابل دستیابی است. هدف این پژوهش، بررسی ساختار شناختی گروه های سه گانه ذی نفع نرم افزار های کتابخانه دیجیتال ایران (کاربران، کتابداران و طراحان) بر پایه نظریه وسیله-هدف و ترسیم نقشه شناختی آن ها در استفاده از این نرم افزار هاست. پژوهش حاضر تلاش دارد بازنمونی از مدل های ذهنی ذینفعان نرم افزار های کتابخانه های دیجیتال را ترسیم کند. این بازنمون، با ترسیم نقشه سلسله مراتبی ارزش (نقشه شناختی اجماعی) آنها امکان پذیر است و به ارزش آفرینی مشترک از طریق شناخت نیازها و انتظارهای ذینفعان از این نظام های اطلاعاتی منجر می شود. این پژوهش از نظر نوع، کاربردی و از نظر رویکرد، شناختی است که با شیوه پیمایشی و رویکرد ترکیبی در گردآوری داده ها انجام شد. جامعه پژوهش حاضر شامل دو گروه نرم افزارهای کتابخانه های دیجیتال در ایران (آذرخش، پاپیروس و ثنا) و ذینفعان این نرم افزارها (16 کاربر، 21 کتابدار و 5 طراح) بودند. گردآوری داده ها با مصاحبه (تکنیک نردبان سازی) و تحلیل محتوای آن ها با روش کیفی جهت دار (با استفاده از نرم افزار MaxQDA) انجام شد. با ترسیم نقشه سلسله مراتبی ارزش (نقشه شناختی) ذینفعان مشخص شد، سه ارزش نهایی: «دسترسی سریع به منابع اطلاعاتی»، «کشف (بازیابی) منابع اطلاعاتی مورد نظر» و «اشاعه و به اشتراک گذاری اطلاعات و دانش» و همچنین، ارزش ابزاری «کسب اطلاعات بیشتر درباره منبع اطلاعاتی»، پیامدهای کارکردی «پرهیز از اتلاف وقت در جستجو» و «بالابردن دقت در جستجو» و پیامدهای روانی-اجتماعی «احساس راحتی در استفاده از نظام» و «ابهام زدایی از نیاز اطلاعاتی» بیش از همه مورد توجه ذینفعان قرار دارند. طراحان نرم افزارهای کتابخانه دیجیتال لازم است ارزش ها، پیامدها و ویژگی های مهم ذینفعان را برای طراحی این نرم افزارها مورد توجه قرار دهند تا بتوانند نیازهای اساسی و انتظارهای بنیادین ذینفعان این نظام ها را برآورده سازند.
کلید واژگان: ارزش آفرینی مشترک, مدل های ذهنی, نقشه سلسله مراتبی ارزش, نظام های اطلاعاتی, کتابخانه های دیجیتالInformation systems (such as databases and library software) are associated with various beneficiaries. In other words, It should be verified that how beneficiaries in the field of information systems think and what values experienced in the use of this systems. It is important to exploit the knowledge of all the beneficiaries (customers) of a product or service can help to promote the product and innovative service delivery, and finally, leads to value creation for all parties. This can be achieved by analyzing the knowledge (cognitive) structure of beneficiaries’ through exploring their ideas, preferences, beliefs and values during the use of a product or service. Purpose of this research is to investigate cognitive structure of triple groups of beneficiaries of Digital Libraries' (DLs) software in Iran (users, libraries and designers) based on Means-end Chain and sketch up their cognitive map using these systems. The cognitive structure can be identified through analyzing the mental models of beneficiaries and sketching their Hierarchical Value Map (or cognitive structure) which leads in value co-creation through identification of their needs and expectation of using these systems. This study is an applied research with cognitive approach using survey method and mixed method for data gathering. Research population included two groups of 1) DLs' software in Iran (Azarakhsh, Papyrus, and Sana) and 2) their beneficiaries (16 users, 21 libraries & 5 designers). Data gathering performed with interview (using Laddering Techniques) and directed content analysis (using MaxQDA software).Drawing Hierarchical Value Map (HVM) or cognitive map of beneficiaries figures three end values such as 1) "quick access to information resources", 2) "exploring (retrieving) needed information resources", and 3) "dissemination and sharing of information and knowledge" and mean value of "finding more information about information resources", functional consequences such as "avoid wasting of time in searching" and "promoting searching precision", and cognitive-sociological consequences such as "feeling comfort in using system" and "disambiguation of information needs". Designers of DLs' software should consider important values, consequences and attributes for their designing to meet essential needs and fundamental expectations from these systems
Keywords: : Value co-creation, Mental models, Hierarchical Value Map (HVM), Information systems, Digital libraries (DLs) softwar -
انسان برای برطرف کردن نیازهای خود دائما مشغول بروز رفتارهای گوناگون است. این رفتارها انواعی دارند و هرکدام موضوع بحث رشته های علمی مانند روانشناسی، جامعه شناسی، مدیریت، هنر، علم اطلاعات و دانش شناسی، و برخی زیرمجموعه های تخصصی آن ها است. رفتارهای اطلاعاتی و دانشی که ارکان اصلی فعالیت کاربر در تعامل با اطلاعات و دانش و همچنین نظام های بازیابی نشان می دهد، از جمله موضوع هایی است که در علم اطلاعات و دانش شناسی مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت این مفاهیم، در این جستار تلاش شده است تا با توجه به متون و پژوهش های علمی موجود و با رویکردی مروری- تحلیلی، مفاهیمی کلیدی همچون داده، اطلاعات، دانش، خرد، و هوش مورد بحث قرار گرفته، سپس پیش نیازهای شکل گیری یک رفتار دانش یابی مطرح شده و در ادامه تعریفی از رفتار دانش یابی و تمایز آن با رفتار اطلاع یابی ارائه شود. بررسی های صورت گرفته نشان داد مفهوم رفتار دانش یابی، مفهومی مهم و بسیار گسترده است، به همین دلیل می توان انتظار داشت که عرصه نوینی در ادبیات و پژوهش های حوزه های گوناگون به ویژه علم اطلاعات و دانش شناسی باز کند. به نظر می رسد که تلاش در زمینه تدوین و ضابطه مند کردن چارچوب ها در این عرصه بسیار ضروری باشد.
کلید واژگان: اطلاعات, خرد, داده, دانش, رفتار اطلاع یابی, رفتار دانش یابی, هوشHumans do different behaviors to meet their needs constantly. These behaviors are different and each of them constitute subject of disciplines such as psychology, sociology, management, art, knowledge and information science, and some specialized sub disciplines of them. Investigating information behaviors and knowledge behaviors are favorite subjects in knowledge and information science. These behaviors show the main elements of user activity in interact with information and knowledge as well as retrieval systems. This paper with Considering the importance of these concepts, tries to review of literature through analytical and discussed concepts such as data, information, knowledge, wisdom, and intelligence. Afterwards express the prerequisites for the formation of knowledge seeking behavior and be provided the definition of knowledge seeking behavior and differentiation with information seeking behavior. The surveys showed the concept of knowledge seeking behavior, an important concept and are very wide, in order that we can expect the new area opens in literature and research in various fields especially in knowledge and information science. It seems that the efforts in developing and regulates a framework is essential in this field.
Keywords: Data, Information Information seeking behavior, intelligence, Knowledge, Knowledge seeking behavior Wisdom -
امروزه، عمده خدماتی که برای زندگی روزمره در دسترس انسان قرار می گیرد، از طریق نظام های رایانه ای است. خدماتی همانند جستجوی اطلاعات و خرید تحت وب جزء متداول ترین تعاملات کاربران با نظام های اطلاعاتی تحت وب هستند. کاربران اطلاعات دریافتی از طریق نظام های اطلاعاتی را واکاوی کرده و مورد پردازش قرار می دهند. نظریه پردازش اطلاعات در ذهن انسان تاکید دارد که فرد اطلاعات را از محیط دریافت، پردازش و تحلیل می کند. همچنین، درک محرک های پیرامونی، قرار دادن موارد درک شده در حافظه و بازیابی موارد یاد گرفته شده از حافظه در نظریه پردازش اطلاعات مورد بررسی قرار می گیرد. رابط کاربر امکان استفاده از سیستم و رسیدن به هدف کاربر در برقرار ارتباط با سامانه را مهیا می کند. اگر رابط کاربر به خوبی طراحی شده باشد مسیری که کاربر در آن برای انجام هدف ها و وظایفش به طور موثر و بهینه انجام می دهد روند منطقی خواهد داشت؛ در غیر اینصورت پراکندگی محیط رابط باعث استفاده نامناسب از آن می شود. به عبارت دیگر، اگر رابط کاربر بتواند توجه کاربر را جلب کند، تعامل به صورتی موفقیت آمیز انجام خواهد شد.
برای بررسی نحوه تعامل انسان رایانه، روش ها و فنون بسیاری ابداع شده و به کار رفته است. روش ردیابی چشم، انجام پژوهش ها و دریافت داده های کیفی و کمی را ممکن می سازد. دستگاه بینایی یکی از تخصصی ترین عضوها در ادراک بشر و یکی از مهمترین حواس پنجگانه است. به همین دلیل، اعتماد بیشتری به داده های آن میشود. اساس توسعه این روش فرضیه چشم-ذهن است. معنی فرضیه چشم ذهن این است که ثبت حرکت چشم می تواند نشان دهنده توجه شخص در ارتباط با تصویر یا محرک مقابل وی باشد. این فکر کردن می تواند از علاقه یا مشکل پیش روی کاربر حکایت کند. انواع مختلف حرکات چشمی وجود دارند. اساس جستجوی دیداری متشکل از دو جزء است: خیره شدن ها و حرکات پرشی.
ردیابی چشم، حجم عظیمی از داده های عینی در مورد فرایندهای توجه کاربران ارائه می کند. این فرایندها اغلب بسیار سریع و ناخودآگاه هستند. تفسیر داده های چشمی ثبت و ضبط شده سخت است و استخراج داده های آن به کار زیادی احتیاج دارد. افزون بر آن، شرایط محیطی اجرا و سلامت آزمودنی باید در نظر گرفته شوند. در نهایت می توان بیان داشت که حرکت های چشمی برای آگاهی از ویژگی های ادراکی پایین به بالا (عینی به ذهنی) از جهان بیرونی و فرایندهای شناختی بالا به پایین (از ذهن به واقعیت) در ذهن حیاتی هستند.کلید واژگان: تعامل انسان رایانه, ردیابی چشم, ردیاب چشمی, حرکات چشم, رابط کاربر, نظام های رایانه ای, وبNowadays most of the day today services we receive are based upon computer systems. Services such as information searching or online shopping are considered among the most frequent online information systems' services. Users assess and process the information they receive from information systems. The theory of mind information processing asserts that humans process and analyze the information they receive from their environment. This theory also deals with the perception and recognition. User-interface paves the way regarding using and reaching the goal for the ultimate users. If user-interface is designed properly, the way through which the user reaches his/her goal would be a logical one; otherwise the lack of solidarity would result in system misuse. In other words if the user-interface grabs the user's attention, the interaction with the user would be successful. For studying the human-computer interaction a lot of methods have been proposed. Eye-tracking method is one of them. This method makes it possible to gather qualitative and quantitative data in this regard. Eyesight is very important regarding human perception, thus its data could be invaluable. The basis of this method is mind-eye theory which says eyes' movements could show the attention of a person regarding a picture or stimuli. This attention could report passion or problem. There are different types of eye movement, such as a fixation and saccade. Eye tracking delivers a voluminous data regarding users' attention in the form of quick and unconscious processes. Analyzing the eye-movement data is hard and its data extraction is tedious. Moreover the test environment and users' health are also of great importance in this regard. At last one must mention that eye movement data is invaluable for assessing the bottom-up cognition of the world and the top-down perception of mind.Keywords: Human-computer interaction, eye tracking, eye tracker, eye movements, user-interface, computer systems, web -
امروزه تحلیل رفتار کاربران در موتورهای جستجو بسیار مورد توجه است. نتایج زیاد بازیابی شده در موتورهای جستجو، کاربران را وادار به انتخاب می کند. زمانی که انتخاب به شدت پیچیده شود، مردم به این فکر می افتند که ساده ترین قاعده تصمیم را اتخاذ کنند، یعنی تصمیم نگیرند. روانشناسان این وضعیت را پیامد «اضافه بار انتخاب» می نامند. اضافه بار انتخاب مفهومی است که توانایی پردازش اطلاعات توسط افراد را برای انتخاب بررسی می کند. به عبارت ساده تر، روبرو شدن افراد با اطلاعات زیاد منجر به نتایج منفی می شود.
این پژوهش با هدف شناسایی تعدیل کننده های نظریه اضافه بار انتخاب در موتور جستجوی گوگل انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش پیمایشی است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای غیرنسبیتی، 72 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دو دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی و فنی و مهندسی دانشگاه فردوسی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و از پرسشنامه استاندارد و مرورگر HCI جهت گردآوری داده ها استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار آماری SPSS (نسخه 18) و آزمون های آماری شاپیرو-ویلکس، تی مقایسه زوجی و ویلکاکسون انجام شد.
یافته های پژوهش نشان داد که بدون در نظر گرفتن تیپ شخصیتی افراد (بیشینه خواهی و بسنده خواهی) و تنها با بررسی نوع جستجو، نمی توان در مورد رخداد نظریه اضافه بار انتخاب اظهار نظر قطعی کرد. با در نظر گرفتن دو متغیر واسطه نوع جستجو و تیپ شخصیتی، تفاوت معنی دار بین میزان رضایت دو تیپ شخصیتی از نتایج بازیابی شده کم و زیاد مشاهده شد. بدین معنا که در بیشینه خواهان، در هر دو حالت جستجوی خاص و عام، میزان رضایت افراد از نتایج بازیابی شده کم بیشتر از نتایج بازیابی شده زیاد بود (رخداد اضافه بار انتخاب). همچنین در این گروه در هنگام جستجوی عام، تفاوت معنی داری بین میزان رضایت از نتایج بازیابی شده کم و زیاد وجود داشت. اما بنا به تیپ شخصیتی این افراد و با توجه به نظریه رویداد غیرمنتظره، با بیشتر شدن نتایج بازیابی شده، نه تنها اضافه بار انتخاب رخ نداد، بلکه رضایت بسنده خواهان بیش تر شد. از این رو می توان به اهمیت دو عامل نوع جستجو و تیپ شخصیتی افراد به عنوان تعدیل کننده های رخداد اضافه بار انتخاب پی برد. به طور کلی هر دو تیپ شخصیتی از سرعت بازیابی نتایج در موتور جستجوی گوگل رضایت داشتند.کلید واژگان: نظریه اضافه بار انتخاب, موتور جستجوی گوگل, تیپ شخصیتی (بسنده خواه و بیشینه خواه), نوع جستجو (جستجوی خاص و جستجوی عام), رضایت از انتخابNowadays, analyzing user behavior on search engines is highly regarded. Lots of options in retrieved results in the search engines, makes users to choose. Once the selection is extremely complex, people will think the simplest decision rule, they decided that not to decide and select. Psychologists know this situation the consequence of "choice overload". Bons (2008) believes that choice overload is the ability of process the information by the people to select. In simpler terms, dealing with a lot of information, lead to the negative results. This study has been done with the goal to identify modulators of Google search engine. The present study is a survey and an applied research. Using stratified random non-relativistic sampling, 72 MS and PhD students of faculty of Psychology and Educational Sciences and Engineering of Ferdowsi University were selected as a sample. The tools used for collecting data were standard questionnaire (maximizing scale by Schwartz et al 2002) and HCI browser. The results showed that regardless of the personality types (maximizer and satisfier) and only by regarding of the type of search, you cannot say a definitive statement about choice overload theory. Considering two variables of personality and search type, a significant difference between satisfaction of two types personality from the number of retrieved results were observed.This means that maximizers are, in both special and general search, more satisfied from small results than large results (choice overload). But satisfiers, in special search, the number of retrieved results had no effect on the satisfaction of them (the non-occurrence of choice overload). Also in satisfiers, in general search results, there was a significant difference between satisfaction from the small and large retrieved results. However, according to their personality and serendipity theory, with increasing the retrieved results, not only choice overload did not occur, but satisfaction of them was more. Hence we can the importance of two factors: the type of search and personality as modulators of choice overload. In general both personality types were satisfied with the speed of retrieve of results in Google search engine.
Keywords: Google search engine, personality types (maximizer, satisfier), choice overload, type of search (special, general search), choice satisfaction -
مقدمهریشه بسیاری از مشکل های روحی، هیجانی و رفتاری بزرگسالان در دوران کودکی است. نظریه رفتار درمانی عقلانی هیجانی (REBT) و داستان هایی که عناصر این نظریه را داشته باشند، می توانند با شیوه کتاب درمانی به پیشگیری یا کاهش این مشکل ها در کودکان یا تحول شناختی آنها کمک کنند. هدف این پژوهش شناسایی میزان هم خوانی داستان های گروه های سنی «ب» و «ج» و منتشرشده توسط ناشران برجسته (یعنی افق، کانون، نظر، پیدایش و قدیانی) در بخش کودک با عناصر نظریه رفتاردرمانی عقلانی هیجانی است.روشاین پژوهش از نظر هدف کاربردی است که با روش پیمایشی و فن تحلیل محتوای کیفی انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از سیاهه اطلاعات کتاب شناختی داستان ها و سیاهه وارسی عناصر و ابعاد و ویژگی های نظریه REBT استفاده شد. از 141 داستان به دست آمده، 80 داستان که حداقل عناصر نظریه REBT، یعنی A، B و C را داشتند، برای بررسی در نظر گرفته شد.یافته هااز میان داستان های بررسی شده، حدود 38درصد آنها تا مرحله پیامدها (C) پیش رفته است، یعنی شخصیت داستان به واسطه باور عقلانی یا غیرعقلانی پیامد سالم و سودمند یا پیامد ناسالم و ناسودمندی را تجربه کرده است. در چنین داستان هایی کودک با دیدن پیامد یا خودش باید بتواند مرحله به چالش کشیدن باور غیرعقلانی(D) را آغاز کند یا کسانی که با کودک کار می کنند (مانند روان شناسان، کتابداران، والدین و...) در رسیدن به این مرحله به او کمک کنند. در نزدیک به 63درصد داستان ها، شخصیت آن پس از رخداد فعال ساز دوم (2A) است که به چالش کشیدن باور غیرعقلانی و باور عقلانی موثر (E) در او شکل گرفته است و در نهایت، پیامد سالم و سودمندی را تجربه می کند (2C). با خواندن این داستان ها کودکان از طریق همانندسازی با شخصیت داستان می توانند به باورهای غیرعقلانی خود پی ببرند.بحث و نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد که این داستان ها، با نشان دادن باور غیرعقلانی و پیامد ناسودمند یا تغییر در باور، می توانند ابزار توانمندی برای کتاب درمانی و تحول شناختی در کودکان در نظر گرفته شوند. تولیدکنندگان داستان کودک و روان شناسان، کتابداران و والدین می توانند از پیشنهادهای کاربردی این پژوهش بهره گیرند.کلید واژگان: نظریه رفتاردرمانی عقلانی هیجانی, نظریه REBT, نظریه آلبرت الیس, مدل ABCDE, کتاب درمانی, تحول شناختی, داستان های کودکان, تحلیل داستان, کتاب خوانی, خواندن, گروه سنی ب و جINTRUDUCTION: The aim of this study is to investigate the extent to which the elements of the REBT are embedded in children's stories published by four Iranian distinguished publishers.MethodologyData gathering for this survey study was carried out through the content analysis method. The population of this research consisted of all children's stories published by four Iranian distinguished publishers (i.e., Ofogh, Kanoon, Nazar and Paydayesh) during 2005-2014. The study sample which was selected by convenience sampling method covered 80 stories in which there were at least 3 elements of REBT, (i.e. A, B, C). Data gathering instruments were two checklists. One checklist was assigned to bibliographic information of children's stories and the other to the REBT elements identified in the sample stories through the content analysis.
FINDINGS: Analysis of the collected data shows that children's stories with REBT elements have the capability of managing cognitive changes. Three REBT elements (i.e., A, B, C) were identified in about 37% of the sample of the study. That is, in the end, the main characters of these stories experienced the healthy and constructive consequences or unhealthy and unconstructive consequences (Stage C). In these stories, the children themselves should pass the disputing stage (D) or people who work with them (i.e., psychologists, librarians, parents etc.) should help them for it. However, in about 62% of them, after second activated events (A2), the main characters could realize that their beliefs are irrational and then they change them.ConclusionsIt can be concluded that children's stories are suitable instrument for bibliotherapy programs based on REBT. The suggestions by this research can help those involved in the production of children's stories. Based on the findings of this research, it is expected that creators of children's stories and publishers produce more suitable stories through which children can identify their personality problems and experience cognitive development. It is also expected that those working with children (i.e., librarians, psychologists, parents, etc.) can base their bibliotherapy programs on the samples of this research and help children prevent or reduce psychological problems and change their irrational beliefs to rational ones.Keywords: Rational Emotive Behavior Therapy, REBT, Ellis theory, ABCDE model, Bibliotherapy, Cognitive development, Children's stories, Story analysis, Reading -
مقدمههدف این پژوهش بررسی تفاوت بین سبک یادگیری، سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای دانشجویان تحصیلات تکمیلی است.روشاین پژوهش از نظر هدف کاربردی است و به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد در نیم سال دوم تحصیلی 94-95 بودند و نمونه ای شامل 150 نفر به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. این پرسشنامه ها شامل سه پرسشنامه سبک یادگیری فلدر و سولومن، سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای بود.یافته هایافته ها نشان داد که سطح سواد اطلاعاتی و رایانه ای دانشجویان زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند؛ همچنین بین مقطع تحصیلی و سطح سواد اطلاعاتی و رایانه ای دانشجویان تفاوت معناداری وجود ندارد. سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان در حد متوسط بود. سبک یادگیری دانشجویان با توجه به مقطع تحصیلی، جنسیت و سن آنها تفاوت داشت. از سوی دیگر، بین سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای رابطه مستقیم و مثبتی وجود داشت.بحث و نتیجه گیریآموزش سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای بدون توجه به سبک یادگیری دانشجویان اثربخش نخواهد بود؛ بنابراین باید دوره های آموزشی مرتبط را برمبنای سبک یادگیری، نوع رشته و مقطع تحصیلی دانشجویان طرح ریزی، اجرا و عملیاتی کرد.کلید واژگان: سبک یادگیری, سواد اطلاعاتی, سواد رایانه ای, دانشجویان تحصیلات تکمیلی, دانشگاه فردوسی مشهدINTRUDUCTION: This research aimed to study the learning style, information literacy and computer literacy of graduate students.MethodologyThe survey method was used in this study. Study population consisted of graduate students majoring in Ferdowsi University of Mashhad in the academic year of 2015-2016. A sample of 150 students participated in the research. Data was collected by learning style questionnaire designed by Felder & Soloman, as well as information literacy (IL) and computer literacy (CL) questionnaires.
FINDINGS: Research findings revealed that there is no difference between IL & CL among male and female students. Also, there is no difference between IL & CL among Master and PhD students. However, IL rate for students was in medium level. Students learning style depends on their educational grade, gender and age. There is a direct correlation between IL & CL.ConclusionsIn training IL & CL, educators should consider learning styles of students. Also training courses must be categorized based on student's academic fields, educational grades and gender.Keywords: Learning style, Information literacy, Computer literacy, Graduate students, Ferdowsi University of Mashhad -
مقدمههدف این پژوهش رسم نقشه علم ایران با استفاده از روش های جدید علم سنجی برای بازنمون بصری اطلاعات علمی منتشر شده است. این هدف از طریق نشان دادن ارتباط ها و تعاملات میان مقوله های موضوعی در SCI-E پی جویی شده است.
روش شناسی:در این پژوهش از روش تحلیل استنادی و ردگیری موضوعی استنادهای هر متن و مرتبط ساختن آنها با موضوع متن استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش 11733 رکورد، مقاله های نمایه شده از ایران در SCI-E طی سال های 2001 تا 2005 است که در مرحله نخست با روش طبقه ای و در مرحله دوم با روش تصادفی منظم از این جامعه، نمونه گیری به عمل آمد. 2826 رکورد نمونه، همراه با فهرست مآخذ آن که 59424 رکورد را شامل می شد، در نرم افزار اکسل و نرم افزار اکسس ساماندهی شد. در تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی کای – اسکور، پیرسون، قاعده پارتو و فرایند رتبه بندی Cross Tab از مقوله های موضوعی در ماتریس های متن استنادکننده به ماخذ های استنادشونده و برای رسم نقشه از نرم افزار ویزیو استفاده شد.یافته هایافته های پژوهش نشان داد، مقوله های موضوعی در خوداستنادی و دیگراستنادی رفتار متفاوتی دارند و در مجموع می توان مقوله های موضوعی را در این بخش به سه گروه دسته بندی کرد. رفتار ثابت خوداستنادی موضوعی در 16 مقوله موضوعی علوم کشاورزی، زیست شناسی، شیمی، رایانه، مهندسی، محیط زیست و بوم شناسی، جغرافیا و زمین شناسی، علوم مواد، ریاضی، پزشکی، وراثت و زیست شناسی، علوم رفتاری و عصب شناسی، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهی و جانوری، علوم اجتماعی به تایید رسید. 5 مقوله موضوعی اقتصاد و تجارت، ایمنی شناسی، میکروب شناسی، روانپزشکی و روانشناسی، علوم فضایی از ثبات رفتاری در خوداستنادی برخوردار نبودند. خوداستنادی رفتاری در مقوله موضوعی چندرشته ای نامشهود بود. در فضای استنادی هر مقوله موضوعی، 4 یا 5 مقوله موضوعی دیگر پس از خوداستنادی شناسایی شد که 80 درصد استنادها را به خود اختصاص می داد. این مقوله های موضوعی برای مقوله موضوعی استنادکننده، به عنوان مقوله های موضوعی مسلط یا اندک های اثرگذار شناسایی و معرفی شد. برای 22 مقوله موضوعی، 110 نقشه رسم شد. این نقشه ها مقوله های موضوعی که بیشترین تعاملات استنادی دوسویه را داشتند بازنمون کرد. اطلاعات بازنمون شده از نقشه ها استخراج و ارائه شد.بحث و نتیجه گیریدر 16 مقوله موضوعی رفتار ثابت خوداستنادی موضوعی طی پنج سال به تایید رسید. رشد و باروری علمی در این گروه از طریق سرمایه گذاری مستقیم در اولویت اول برای همان مقوله موضوعی قابل پی جویی است. همچنین بایستی به مقوله های موضوعی مسلط که با تعداد اندک 4 یا 5 عدد، 80 درصد استنادها را به خود اختصاص داده اند در اولویت دوم سرمایه گذاری های توسعه علم توجه کرد. به بیانی یک متخصص در هر یک از رشته های تخصصی مرتبط با 16 مقوله موضوعی معرفی شده، می تواند با دسترسی به منابع علمی همان موضوع و 4 یا 5 حوزه موضوعی دیگر به پژوهش و تالیف بپردازد. در سیاست گذاری های توسعه علم که بیشتر براساس داده های موجود از تعداد منابع اطلاعات علمی منتشر شده، تعداد اعضای هیات علمی، تعداد دانشگاه ها و موسسات آموزشی و... انجام می پذیرفت، لازم است خصیصه های رفتاری پیکره علم همچون خوداستنادی و دیگراستنادی نیز مورد توجه قرار گیرد. این مولفه جدید هم افزایی هایی مقوله های موضوعی مسلط و مجاور مربوط به استنادها را برای مقوله موضوعی متن پشتیبانی خواهد کرد و اثربخشی سرمایه گذاری های هدف مند را افزایش خواهد داد.کلید واژگان: خوداستنادی موضوعی, دیگراستنادی موضوعی, تحلیل استنادی, رتبه بندی, نقشه علم, ایران, قاعده پارتوINTRODUCTIONThe purpose of this article is to draw the science map through updated scientometric methods to visualize the published scientific information. This study tries to draw the science map in Iran in all subject categories.MethodologyAs far as the methodology is concerned, this is an applied research using both co-citation analysis and survey. The population of the research consists of 11733 records of article being written by Iranian authors and indexed in Institute for Scientific Information (ISI) during 2001-2005. They were sampled down to 2826 records via stratified as well as systematic random sampling methods along with their references list including 59424 records which were systemized by means of Microsoft Excel and Access. The collected data were later analyzed by Chi-square, Pearson, Pareto Principle, and Cross Tab ranking process. Meanwhile, Visio software was employed to draw the map.
FINDINGS:The findings illustrate that subject categories behave differently in self-citations and other's citations. The subject categories here may be classified in three divisions. Stable self-citation behavior was confirmed in 16 subject categories. Five other subject categories did not enjoy stability of behavior in self-citation, and this behavior was not observed in multiple-fields subject categories. Four or five subject categories were detected in citation environment of every subject category 80 percent of the citation environment of which was dedicated. These subject categories were identified and introduced as dominant subject categories for citing subject categories. On the basis of the drawn maps for 22 subject categories, those with most two-way citation interactions were identified and visualized.ConclusionsIn the 16 subject categories, the subject self-citation was certainly confirmed over five years. Therefore, scientific growth and fertility in this group through direct investment as the first priority for the same subject category is acceptable. Considering the dominant subject categories (four to five subject categories) accounting for 80 percent of the citations, the second priority is the investment on these subjects. A specialist in each of the specialized disciplines associated with these 16 subject categories will be able to research due to having access to scientific resources of the same subject along with 4 or 5 other subject categories.
The development policy of science has been based on information from publications, the number of faculty members, the number of universities and educational institutions, and so forth. Considering the characteristics of the structure of science and its behavior such as self and other-citation is necessary. This new component will support collaborations between the dominant and adjacent subject categories of citations for the text in any subject area and will increase the effectiveness of the targeted investments.Keywords: Science map, Iran, Subject category, Scientometrics, Institute for Scientific Information (ISI) -
زمینه و هدفهدف ترجمه دانش، که در ایران و سایر کشورها با عناوین متعددی شناخته می شود، انتقال دانش علمی به عرصه عمل است. در پژوهش های پزشکی و مراقبت های سلامت، ترجمه دانش عبارت است از نیازسنجی، تولید دانش موثر، توجه به انواع مخاطبان، سنتز و ارزیابی دانش و نظارت بر استفاده مداوم. هدف پژوهش حاضر معرفی و بررسی اثربخشی ترجمه دانش در حوزه علوم پزشکی است.
روش پژوهش: برای معرفی ابعاد ترجمه دانش، از منابع مستند موجود و نظرات تنی چند از پژوهشگران بین المللی این حوزه استفاده شد. برای بررسی اثربخشی، علاوه بر استفاده از نظر متخصصان، از یکی از روش های سنتز دانش با عنوان مرور دامنه ای استفاده شد. با استفاده از جستجوی کلیدواژه ای، پژوهش های مرتبط در چند پایگاه اطلاعاتی برخط بازیابی و از بین 316 مطالعه مرتبط منتشر شده به زبان انگلیسی در 10 سال اخیر (2008 تا 2017)، 22 مطالعه وارد پژوهش شدند. فرایند انتخاب منابع نهایی بر اساس توصیه ها و الگوریتم PRISMA صورت گرفت. یافته ها بر اساس الگوی C+M=O یعنی: زمینه، سازوکار و پیامد بررسی شد.یافته هاابتدا برخی ابعاد ترجمه دانش از جمله زمینه ها، عناوین موازی، سنتز دانش، هرم دانش، و مسئله استفاده از الگوهای ترجمه دانش در غیر از علوم پزشکی بررسی شد. در مرحله بعد، مرور دامنه ای مطالعات منتخب نشان داد که ترجمه دانش در اکثر موضوع های بررسی شده اثربخش بوده به نحوی که از 22 مطالعه بررسی شده تنها 3 پژوهش اثربخشی آن را تایید نکردند. آموزش عمده ترین مداخله به کارگرفته شده برای بررسی اثربخشی ترجمه دانش بود.نتیجه گیریترجمه دانش در برخی کشورهای غربی نظیر کانادا و امریکا و اخیرا در ایران با استقبال مواجه شده است. اگرچه ادعا می شود که در زمینه ترجمه دانش سرمایه گذاری لازم انجام نشده، بجز حوزه سیاست گذاری، اثربخشی آن بر متخصصان و عامه مردم مثبت ارزیابی می شود. با وجود این، تردیدهایی هست مبنی بر اینکه احتمالا ترجمه دانش پارادایم جدیدی نیست و تنها بازگویی راهبردهای مرسوم در تولید و استفاده از دانش علمی است.کلید واژگان: ترجمه دانش, هرم دانش, سنتز دانش, اثربخشی, مرور نظام مند, مرور دامنه ای, ترجمان دانش, علوم پزشکیBackground And AimKnown by different titles in Iran and worldwide, knowledge translation (KT) has been introduced to push the knowledge from theory to action. In medicine and healthcare research fields, KT reads as needs assessment procedures, producing effective knowledge, taking into account all types of audiences, knowledge synthesis, appraisal, and monitoring sustained knowledge use. This research aimed to introduce KT and assess its effectiveness in medical fields.MethodsDescription of KT was provided using available literature and ideas from some international KT researchers. KT effectiveness was assessed using some ideas from some experts in the KT field and also conducting a type of systematic review namely scoping review. Using keyword inquires relevant research were retrieved from several online databases and of 316 collected English articles published between 2008 and 2017, 22 articles were included. Selection of articles was based on PRISMA recommendations and flowchart. Findings were presented through C=O, i.e. context, mechanism, and outcome pattern configuration.ResultsInitially, various dimensions of KT such as its backgrounds, parallel names, knowledge synthesis, knowledge hierarchy, and issues of application of KT in other than medical fields were discussed. Then, through a scoping review general effectiveness of KT in most reviewed subjects was confirmed, so that of 22 assessed articles only 3 were not supportive. Education was the major intervention used for assessing effectiveness of KT.ConclusionKT has received attentions from some Western countries like Canada, the US and recently Iran. Despite the allegedly insufficient resources on KT, it has good results in practice for delivering knowledge to experts and lay people, with an exception of policy makers. However, there are some doubts as if KT is not a new paradigm but a restatement of traditional strategies in production and application of scientific knowledge.Keywords: Knowledge translation, Knowledge hierarchy, Knowedge synthesis, Effectiveness, Systemat-ic review, Scoping Review, Medical field -
زمینه و هدففرهنگ اطلاعاتی مفهوم جدیدی است که بیانگر نوع نگاه سازمان ها به اطلاعات، همچنین ارزش ها و هنجارهایی است که بر رفتار اطلاعاتی افراد در سازمان اثر می گذارد. هدف پژوهش حاضر واکاوی مفهوم فرهنگ اطلاعاتی و بررسی وضعیت آن در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد است.روشاین پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 250 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. برای سنجش فرهنگ اطلاعاتی از پرسشنامه ای مبتنی بر مدل چو و همکاران (Choo et al.، 2008) استفاده شد که فرهنگ اطلاعاتی را به شش بعد درستی اطلاعات، رسمیت اطلاعات، کنترل اطلاعات، شفافیت اطلاعات، اشتراک اطلاعات، و استفاده فعالانه از اطلاعات دسته بندی می کند. قبل از گردآوردی داده ها روایی و پایایی این پرسشنامه مورد تائید قرار گرفت.یافته هااز دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، فرهنگ اطلاعاتی و ابعاد آن در این دانشگاه از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. از میان ابعاد فرهنگ اطلاعاتی بیشترین میانگین مربوط به اشتراک اطلاعات و کمترین میانگین مربوط به شفافیت اطلاعات است. طبق نظر اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، الگوی فرهنگ اطلاعاتی حاکم بر دانشگاه فرهنگ اطلاعاتی رابطه محور است. همچنین، بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی و فرهنگ اطلاعاتی نیز نشان داد که بین متغیرهای جنسیت و حوزه تحصیلی با برخی از ابعاد فرهنگ اطلاعاتی رابطه معنادار وجود دارد.نتیجه گیریبه دلیل نقش و اهمیت فراوان اطلاعات در سازمان های امروزی، پرداختن به فرهنگ اطلاعاتی به عنوان یک متغیر توانمندساز که بر رفتارهای اطلاعاتی در سازمان بویژه تولید و استفاده از اطلاعات اثرگذار می باشد، ضروری است. از طرفی، فرهنگ اطلاعاتی موضوع جدیدی است که پرداختن به آن افق پژوهشی جدیدی را به ویژه در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی ایجاد می کند و می تواند مبنایی برای پژوهش های بیشتر باشد.کلید واژگان: فرهنگ اطلاعاتی, رفتار اطلاعاتی, دانشگاه فردوسی مشهد, اعضای هیئت علمیBackground And AimThis study aims to explore the concept of information culture, and survey its status among the faculty members of Ferdowsi University of Mashhad.MethodThis research is applied research that conducted via survey research. Population included faculty members of Ferdowsi university of Mashhad that 250 of them were selected via random sampling. A questionnaire based on (Choo et al., 2008) model were used for data collection. This questionnaire including six dimensions: information integrity, information formality, information control, information transparency, information sharing, and proactive use of information. Before collecting data, validity and reliability of the questionnaire was confirmed.ResultsThe results showed that, from the perspective of faculty members of Ferdowsi University of Mashhad, information culture and its dimensions are not desirable at the university. Among the dimensions of information culture information sharing has highest average and information transparency has the lowest average. Also the results show information culture pattern of the Ferdowsi University of Mashhad is Relationship-Based Culture. The relationship between demographic variables and information culture also showed that there is a significant relationship between gender and field of study with some dimensions of information culture.Conclusionsurvey the information culture as an empowerment variable that influence information behaviors and programs in organizations is essential, Because of the important role of information in organizations. Moreover, information culture is a new subject that addressing the new research area for further research, especially in the field of knowledge and information science.Keywords: information culture, information behavior, faculty members, Ferdowsi University of Mashhad, Faculty Members
-
هدفهر یک از بررسی تبیین تاثیرپذیری مدل های ذهنی کاربران نرم افزارهای کتابخانه های دیجیتال از تجربه های استفاده از سایر نظام های اطلاعاتی (پایگاه های اطلاعاتی، فهرست های رایانه ای نرم افزارهای کتابخانه ای، موتورهای کاوش، شبکه های اجتماعی، و وب سایت ها).
روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش کاربردی با استفاده از رویکرد کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و برپایه نظریه وسیله- هدف انجام شد. جامعه پژوهش شامل دو گروه بود: 1) سه نرم افزار کتابخانه دیجیتالی که شامل آذرخش، پاپیروس، و ثنا به عنوان نمونه انتخاب شدند. 2) کاربران نهایی: تعداد اندکی از 16 نفر کاربری که تجربه یک ساله استفاده از این نرم افزارها را داشتند، به روش گلوله برفی و بقیه با معرفی کتابداران، انتخاب شدند.یافته هاگوگل، فیس بوک، و فهرست رایانه اینرم افزار کتابخانه ای سیمرغ بیشترین تاثیر را بر مدل های ذهنی کاربران وداشتند و ویژگی های مورد انتظار کاربران نیز، بیشتر تحت تاثیر موتورهای کاوش و شبکه های اجتماعی قرار داشتبود.نتیجه گیریمدل های ذهنی کاربران، درهم کنشی از تجربه های فراگیر آنها در استفاده از سایر محیط ها یا نظام های اطلاعاتی به ویژه گوگل است. بنابراین، طراحان نرم افزارهای کتابخانه دیجیتالکتابخانه های دیجیتال می توانند از برخی کارکردها و قابلیت های سایر نظام های اطلاعاتی برای ارتقای کارآمدی نرم افزارها و افزایش رضایت کاربران بهره ببرند.کلید واژگان: تاثیرپذیری مدل ذهنی, نرم افزار کتابخانه دیجیتال, نظام اطلاعاتی, موتور کاوشPurposeTo explain how digital library users mental models can be affected by their previous experiences of using other information systems (such as databases, library softwares, search engines, social networks and websites).MethodologyThe qualitative approach using semi-structured interview based on the Means-End Theory. The population consisted of two groups: 1) Three digital libraries (Azarakhsh, Papirus & Sana) and 2) Sixteen end users having one year experience of using three sofware were selected by snowball sampling method and others by librarian's suggestions.ResultsUsers mental models were mostly affected by Google, Facebook & Simorgh library software. Also, users expectations were mostly influenced by search engines and social networks.ConclusionUsers mental models were a combination of their comprehensive experiences in using other information systems, especially Google. Therefore, digital library providers can apply similar functions and capabilities in their own software in order to promote the efficiency and users satisfaction.Keywords: Mental models, Digital library software, Information systems, Search engines -
هدفهدف این پژوهش ارزیابی محیط رابط پایگاه های اطلاعاتی ابسکو (Ebsco)، پروکوئست (Proquest) و ساینس-دایرکت (ScienceDirect) در پشتیبانی از الگوی رفتار اطلاع جویی کاربران براساس نظریه معنابخشی می باشد.روشپژوهش حاضر از نوع کاربردی است که با استفاده از روش پیمایشی و از رویکردی ترکیبی انجام پذیرفته است. جامعه آن از میان دانشجویان مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری در حوزه های علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه/فنی- مهندسی دانشگاه فردوسی انتخاب شد. برای تجزیه وتحلیل داده های کمی از آمار استنباطی و داده های کیفی از تحلیل محتوا استفاده گردید.یافته هانتایج پژوهش نشان داد رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی مورد بررسی از فرایند اطلاع جویی کاربران براساس مولفه های الگوی معنابخشی دروین پشتیبانی می کند. همچنین این یافته ها مشخص کرد که کمک محیط رابط پایگاه های اطلاعاتی از رفتار اطلاع جویی کاربران در سطح مطلوبی است.
از نتایج پژوهش حاضر چنین برآمد محیط های رابط کنونی نه تنها از رفتار اطلاع جویی کاربران پشتیبانی می کنند، بلکه آنها را در موقعیت های دشوار، پیچیده و ابهام زا همراهی می کنند. همچنین نتایج بیانگر این است که راهبردهای الگوی معنابخشی دروین در محیط رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی کاربرد دارند و احتمالا در بازطراحی و ارتقاء این محیط ها می توانند موثر واقع شوند.کلید واژگان: معنابخشی, برندا دروین, پایگاه های اطلاعاتی, رابط کاربر, الگوی رفتار اطلاع جوییPurposeScientific databases are the most important and useful sources where information is accessible via user interfaces. One of the approaches to eliminating the existing challenges in databases user interface is utilizing the Sense-making Theory (SMT) approach. SMT approach helps the users to understand problematic situations they have faced with and bridges the cognitive and information gap by using the elements of user interfaces. The aim of this study is to evaluate user interfaces of Ebsco, Proquest and Science Direct databases in supporting users information seeking behavior based on SMT.MethodologyThis study was a mixed methods survey. The samples of this study have been chosen among M.A. and PhD students majoring in Humanities/Social Sciences and Sciences/Engineering in Ferdowsi University of Mashhad.
Findings: Findings showed that SMT elements support users information seeking behavior in databases user interfaces which have been analyzed. It is also found that the help of databases user interface to users information seeking behavior was in a desired level. This study showed that the current user interfaces in these databases are not able to support the users information seeking behavior in problematic situations and put them in confusing and ambiguous conditions. Furthermore, the results indicated that elements of Dervins SMT are applicable to database user interfaces, and are probably effective in re-designing and improving these environments.Keywords: Sense, making theory, user interface, Brenda Dervin, database information seeking behavior -
هدفاین پژوهش در پی بررسی ساختار طبقه بندی رشته ها و همپوشانی آن ها در طبقه بندی موضوعی آی اس آی، به منظور شناسایی خطاهای نظام مند ناشی از آن در مطالعات علم سنجی است.روشپژوهش با استفاده از روش علم سنجی انجام پذیرفته است. جامعه پژوهش همه مقالات نمایه شده در پایگاه وب آو ساینس در سال 2007 به همراه استنادهای آن ها در طول سال های 2007 تا 2011 است.یافته هایافته های پژوهش نشان داد نمایه نامه استنادی علوم اجتماعی با 32420 عنوان (79/32درصد)، بالاترین میزان همپوشانی را به نسبت کل مقالات خود با نمایه نامه استنادی جامع علوم دارد و نمایه نامه استنادی هنر و علوم انسانی نیز با 1308 مقاله (47/4درصد به نسبت حجم خود و 16/0درصد به نسبت حجم نمایه نامه استنادی جامع علوم)، کمترین میزان همپوشانی با نمایه نامه استنادی جامع علوم را دارد. این وضعیت منجر به افزایش حجم تولیدات علمی و میزان رویت پذیری برخی رشته ها شده است. بیشترین افزایش حجم نسبت به حجم اولیه و رویت پذیری نسبت به رویت پذیری اولیه در رشته های حوزه هنر و علوم انسانی مشاهده شد. جهت همپوشانی موضوعی یا تداخل محتوایی رشته های حوزه علوم بیشتر به سمت علوم اجتماعی است و برعکس؛ اما جهت همپوشانی موضوعی رشته های حوزه هنر و علوم انسانی با حوزه علوم و علوم اجتماعی تفاوت معناداری ندارند.کلید واژگان: خطای نظام مند, علم سنجی, رویت پذیری, همپوشانی موضوعی, تداخل محتوایی, طبقه بندی موضوعی آی اس آی, پایگاه وب آو ساینس, موسسه اطلاعات علمیPurposeThe purpose of this study was to investigate the structure of the discipline categorization and its overlap with ISI subject categories. This will help detect the systematic errors arising from the scientometrics studies.MethodologyThe scientometrics methodology was used. All articles which were indexed in the Web of Science database (2007) and also the articles citing them during 2007-2011 were retrieved and categorized.
Findings: The findings show that the articles in the Social Science Citation Index had the highest overlap (32420) with the Science Citation Index Expanded (32.79%) and the articles in the Art & Humanities Citation Index had the lowest overlap with SCIE (32.79%).This overlap leads to an increase in the volume of outputs and the visibility of some fields. The highest increase of outputs and the visibility occurred in the Art and Humanities fields is in contrast withthe initial outputs and the visibility of them. There was a converse tendency between the subject overlapand the fields of SCIE and SSCI; however, the tendency of its overlap with the Art and Humanities fields, SCIE, and SSCI fields was not significant.Keywords: systematic error, scientometrics, visibility, overlap, interference in content, ISI subject categories, Web of Science, Institute for Scientific Information -
هدفهدف این مقاله شناسایی قشرهای اعضا هیات علمی علم اطلاعات و دانش شناسی ایران از نظر حضور و اثربخشی و همچنین زمینه های عملکرد علمی و حرفه ای آنان است.روشپژوهش حاضر از نوع کاربردی است که به دو روش پیمایشی با رویکرد توصیفی و وب سنجی انجام شد. جامعه پژوهش را کلیه اعضا هیات علمی شاغل در گروه های آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی ایران دارای مدرک تحصیلی دکتری تخصصی و مرتبه استادیاری به بالا تشکیل داده است. گردآوری داده های وبی در بستر دو پایگاه (گوگل پژوهشگر و پایگاه نمایه استنادی علوم ایران) انجام گرفت. همچنین از پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده های جامعه پژوهش به منظور قشربندی آنان از نظر عملکرد علمی و حرفه ای استفاده شد.یافته هااز نظر عملکرد علمی و حرفه ای جعفر مهراد، محمدحسین دیانی و رحمت الله فتاحی جایگاه های نخست تا سوم را کسب کردند. همچنین بین قشربندی از نظر میزان حضور و اثربخشی عملکرد علمی و حرفه ای رابطه معنی دار و مستقیمی وجود دارد. دانش آموختگی از دانشگاه های خارج، تسلط به زبان انگلیسی، نگارش مقاله های گروهی، همکاری علمی با دانشمندان بین المللی، عضویت در گروه های پژوهشی، اشتغال در گروه های آموزشی پر سابقه و دارای تحصیلات تکمیلی از علت های اصلی حضور برخی اعضا جامعه پژوهش در قشرهای مرکزی است.کلید واژگان: حضور, اثربخشی, نظریه قشربندی اجتماعی در علم, علم اطلاعات و دانش شناسی, گوگل پژوهشگر, نمایه استنادی علوم ایرانPropose: The stratification of Iranian knowledge and information science academic member in viewpoint of presence and effectiveness and scientific and professional performance are the main aims of this article.MethodologyIn this applied research, descriptive survey and webometrics methods were implemented. The research population included the Iranian knowledge and information science academic members (Assistant Prof., Associate Prof and Full Prof). To gather data about presence and effectiveness of stratification Google Scholar and Iran Science Citation Index (PSCI) have been used. Besides, the researcher made questionnaire has been applied for the scientific and professional stratification.
Findings: The results showed that graduation from foreign universities, skillful in English language, collaborated publishing, scientific collaboration with international scientists, membership in research groups, and occupation in reputable departments running graduate levels are among some of the main important causes for the presence of the members of this research population in the central (core) stratification.Keywords: Presence, Effectiveness, Theory of social stratification in science, Knowledge, information science, Google Scholar, Iran Science Citation Index (ISCI) -
هدفمقاله حاضر تلاش دارد تا به معرفی مدل ذهنی افراد در استفاده از نظام های اطلاعاتی به منزله یک حوزه پژوهشی بپردازد.روشروش پژوهش تحلیل مفهومی است. پژوهشگر از طریق مرور پژوهشهای مرتبط، به مفهوم پردازی مدل ذهنی و عوامل موثر بر آن در بافت نظام های اطلاعاتی از دیدگاه پژوهشگران پرداخته است.
یافته ها ونتیجه گیریواکاوی پژوهش ها نشان می دهد بیشتر آن ها با رویکرد کیفی و با استفاده از فن شبکه مخازن و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. همچنین با وجود ارتباط نزدیک حوزه تعامل انسان و رایانه با رفتار اطلاعاتی، توجه به نظریه های این حوزه و عوامل شکل دهنده و تاثیرگذار بر مدل های ذهنی افراد کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. با وجود این که در برخی پژوهش ها به شکاف بین مدل های ذهنی ذی نفعان (کاربر و طراح) اشاره شده است، مقایسه مدل های ذهنی افراد گوناگون و توجه به مهمترین عوامل تاثیرگذاری همچون تجربه ها، آموزش، پیشینه شغلی و مانند اینها بر شکل گیری مدل های ذهنی افراد از اهمیت زیادی برخوردار است.کلید واژگان: مدل ذهنی, نقشه شناختی, نظام های اطلاعاتیPurposeThis paper tries to investigate peoples mental model in utilization of an IS as a field of research.MethodThis is a conceptual and theoretical study developed on the basis of concept analysis and literature review, conceptualizing mental model and the factors affecting it in the context of information systems in researchers views.
Results/Findings: The results of the study showed that most of the research was conducted with a qualitative approach using Repertory Grid Technique (RGT) and semi-structured interview. Also, despite close relationship existing between Human-Computer Interaction and Information Behavior, less regarded were theories in this area and the factors shaping and affecting peoples mental model. Although some research pointed to the gaps existing among beneficiaries mental models, comparison of different mental models and considering the most important factors such as experience, education, and career background effective on mental models are also very important.Keywords: Mental Model, Cognitive Map, Information Systems -
هدفهدف اصلی این پژوهش بررسی و آزمون الگوی روابط میان عدم استفاده اجباری از اطلاعات و مقوله های فرعی آن با عدم تحمل بلاتکلیفی و مقوله های فرعی آن ، با رویکردی شناختی است.روشاین پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی (با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری) است. نوع کار تحقیقاتی، کاربردی است و گردآوری داده ها به روش پیمایشی (در نمونه ای به حجم 214 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد) انجام شده است.یافته هانتایج نشان داد حوزه تحصیلی، مقطع تحصیلی، و جنسیت آزمودنی ها تاثیری بر میزان متغیرها نداشتند. فرضیه پژوهش در مورد ارتباط متغیرها و شاخص های آن ها با هم و نقش عوامل شناختی در عدم استفاده اجباری از اطلاعات، همسو با مبانی و پیشینه نظری، تایید شد. بر پایه یافته پژوهش میزان عدم تحمل بلاتکلیفی و شاخص های این متغیر نزد آزمودنی ها بیش از حد متوسط بود. همچنین این پژوهش دو دسته کلی «روان شناختی» و «اطلاعاتی و دانشی» را در بین عوامل شناختی عدم استفاده اجباری از اطلاعات (که البته همگی از نوع فراشناخت هستند) قابل تفکیک دانست. در پایان گزارش کاربردهای این مطالعه و پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی برشمرده شده است. این مقاله از چند جهت می تواند اصیل و نو باشد. اول موضوع آن که در ایران اولین مطالعه و در سطح بین المللی دومین مطالعه ای است که به عدم استفاده از اطلاعات به عنوان موضوعی مستقل از استفاده از اطلاعات پرداخته است. رویکرد شناختی به این موضوع نیز کاملا اصیل در سطح ملی و بین المللی است. روش مورد استفاده در تجزیه وتحلیل داده ها (مدل معادلات ساختاری) در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.کلید واژگان: عدم استفاده از اطلاعات, عدم استفاده اجباری, عدم تحمل بلاتکلیفی, موانع شناختی, رویکرد شناختی, آستانه کمبود دانش, کم توجهی, پالایش اطلاعاتPurposeThe main purpose of this study is to analyze the model which tests the relations among compelled non-use of information (CNI) and its components with the intolerance of uncertainty (IU).MethodologyThe survey method was used. ACNI questionnaire was designed based on a comprehensive literature review. A sample of Mashhad University PhD and M.Sc. students (214 cases) participated in the study. Structural Equation Modeling (SEM) was used for the data analysis.
Findings: The impact of demographic variables such as gender, areas of study, and academic degree on CNI and IU was not significant. The hypothesis concerning the relationship between variables and the impact of cognitive factors on CNI was also verified. IUS in participants was more than the average level. Findings also revealed that the Subject; Cognitive approach to this topic; and the method used for the data analysis (SEM) in the knowledge and information discipline has not been used extensively.Keywords: Non, use of information, Compelled non, use of information, Intolerance of uncertainty, Cognitive barriers, Cognition approach, Threshold knowledge shortfall, Attention shortfall, Information filtering -
هدفهدف این مقاله، زمینه یابی نظری و مفهومی هماهنگی راهبرد اصلی دانشگاه ها با راهبرد های وظیفه ای و عملیاتی مدیریت دانش و راهبرد فرهنگ سازمانی در دانشگاه ها و کتابخانه های دانشگاهی است. طراحی و برازش الگوی هماهنگی راهبردی پژوهش، به مدیران در سطوح مختلف دانشگاه ها، به ویژه مدیران کتابخانه های دانشگاهی کمک می کند تا ابزار مناسبی به منظور هماهنگی راهبرد های سطوح عملیاتی و وظیفه ای مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی با راهبرد اصلی دانشگاه ها و راهبرد فرهنگ سازمانی حاکم بر آن را در اختیار داشته باشند.روشدر این پژوهش از روش تحلیل محتوا و ابزار سیاهه وارسی برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. پس از تحلیل محتوای متون و گردآوری مبانی نظری، 8 نفر از اعضاء هیئت علمی گروه مدیریت دانشگاه فردوسی مشهد به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند و به سیاهه وارسی پاسخ دادند.یافته هانتایج به دست آمده از سیاهه وارسی، نشان دهنده میزان انطباق بالای درونی و ببرونی هر نوع راهبرد پیشنهاد شده با نوع مشابه خود در انواع راهبرد های مورد مطالعه ود. این به معنای برازش نظری و مفهومی الگوی پیشنهادی پژوهش است.کلید واژگان: هماهنگی, راهبرد اصلی دانشگاه, راهبرد های وظیفه ای, راهبرد های عملیاتی, مدیریت دانش, فرهنگ سازمانی, کتابخانه های دانشگاهیPurposeThis paper aimed to discover a theoretical and conceptual backgrounds regarding the alignment of universities strategy with the functional, operational, and organizational culture strategies in universities and with the knowledge management system strategies in academic libraries. The modeling and fitting of the proposed plan assists the managers at various levels in universities, especially the academic library ones, to apply the suitable tools to adjust the levels of functional and operational strategies of the knowledge management system with the universities strategies in academic libraries.MethodologyIn this study, content analysis technique was used. T gather the required data, a checklist was used. After an extensive content analysis and also gathering the theoretical collected texts, 8 faculty members of the management department of Ferdowsi University of Mashhad were selected based on random sampling to respond to the checklist.
Findings: The result showed that there is a high internal and external adaptability between each kind of proposed strategy with its similar kind of strategies. This indicated the theoretical and conceptual fitting of the proposed research model.Keywords: Alignment, University cooperative strategy, Functional, operational strategies, Knowledge management, Organizational culture, Academic libraries
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.