saeideh sabzian
-
هدف
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی بی حوصلگی در رابطه بین توانایی های شناختی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان بود.
روشروش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر خرم آباد، 200 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه توانایی های شناختی، مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی و مقیاس آمادگی به اعتیاد بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد که توانایی های شناختی بر آمادگی به اعتیاد اثر مستقیم معناداری داشت و بی حوصلگی در این رابطه نقش واسطه ای معناداری داشت. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.
نتیجه گیریپیشنهاد می شود سیستم های آموزشی در راستای بهبود و پوشش توانایی های شناختی گام برداشته و به سازه های مرتبط و موثر بر آن توجه داشته باشند، که زمینه برای کاهش بی حوصلگی فراهم شود و نتیجه آن می تواند کاهش آمادگی به اعتیاد باشد.
کلید واژگان: آمادگی به اعتیاد, توانایی های شناختی, بی حوصلگی, دانش آموزانObjectiveThe study aimed to investigate the mediating role of boredom in the relationship between cognitive abilities and addiction readiness in students.
MethodThe present research employed a descriptive-correlational approach using structural equation modeling. 200 students from the second secondary school in Khorramabad city were selected using a multi-stage cluster sampling method. The tools used in this research included the cognitive abilities questionnaire, the multidimensional state boredom, and the addiction readiness scale. To analyze the research model, the structural equation model was employed using AMOS 24 software.
ResultsThe findings showed that cognitive abilities had a significant direct effect on readiness for addiction, and boredom played a significant mediating role in this relationship. Overall, the results indicated that the model had a good fit.
ConclusionIt is suggested that educational systems take steps to enhance cognitive abilities and focus on relevant and effective structures. This approach can help reduce boredom and potentially decrease susceptibility to addiction.
Keywords: Addiction Readiness, Cognitive Abilities, Boredom, Students -
هدف
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای اخلاق تحصیلی در رابطه ی بین ادراکات محیط کلاسی و عدالت آموزشی با رفتارهای مدنی تحصیلی انجام شد.
روش هاروش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر خرم آباد به تعداد 9981 دانش آموز بود که از این میان 240 نفر براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اخلاق تحصیلی حسینی نژاد و همکاران (1394)؛ رفتار مدنی تحصیلی گل پرور (1389)؛ دراکات کیفیت کلاسی جنتری و همکاران (2002) و عدالت آموزشی گل پرور (1389) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش آماری مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد ادراکات کیفیت کلاسی بر رفتارهای مدنی تحصیلی تاثیر مستقیم و به واسطه ی اخلاق تحصیلی بر رفتارهای مدنی تحصیلی تاثیر غیرمستقیم دارد. عدالت آموزشی بر رفتارهای مدنی تحصیلی اثر مستقیم نداشت؛ اما به واسطه ی اخلاق تحصیلی بر رفتارهای مدنی تحصیلی تاثیر غیرمستقیم داشت. علاوه بر این، اخلاق تحصیلی بر رفتارهای مدنی تحصیلی دارای اثر مستقیم بود.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده، شناخت عوامل موثر بر بکارگیری اصول عدالت آموزشی و محیط یادگیری دانش آموزان توسط معلمان می تواند در فرآیند و استراتژی تغییر در آموزش کمک های ارزنده ای را ایفاء نماید؛ و این روند همچنین زمینه ی تقویت اخلاق و در نهایت رفتارهای مدنی تحصیلی (پایبندی به قواعد، یاری رسانی و مشارکت، برقراری روابط صمیمانه) را فراهم می کند.
کلید واژگان: ادراکات کیفیت کلاسی, عدالت آموزشی, اخلاق تحصیلی, رفتارهای مدنی- تحصیلیObjectiveThe present study was done with the aim of the mediating role of academic ethics in the relationship between the perceptions of classroom quality and educational justice with educational citizenship behaviours.
MethodsThe research method was descriptive-correlational and the statistical population of the study included all upper secondary girl students in khorramabad city to 9981 students, of which 240 were selected based on stratified random sampling method. To collect the required data from academic ethics Hosseini Nejad & et al (2016), educational citizenship behaviours Golparvar (2011), perceptions of classroom quality Gentry & et al (2002), educational justice Golparvar (2011) was used. Data analysis was performed by the SPSS-22, and AMOS-24 software.
ResultsThe results showed that perceptions of classroom quality has a direct effect on educational citizenship behaviours and an indirect effect on educational citizenship behaviours through academic ethics. Educational justice had no direct effect on educational citizenship behaviours, but had indirect effect on educational citizenship behaviours due to academic ethics. In addition, academic ethics had a direct effect on educational citizenship behaviours.
ConclusionAccording to the obtained results, knowing the factors affecting the application of the principles of educational justice and the learning environment of students by teachers can play a valuable role in the process and strategy of change in education; And this process also provides the basis for strengthening morals and ultimately educational citizenship behaviours (adherence to rules, helping and participating, establishing cordial relationships).
Keywords: Perceptions Of Classroom Quality, Educational Justice, Academic Ethics, Educational Citizenship Behaviours -
هدف
در دوره کرونا تنهایی به عنوان یک مشکل اساسی گریبان گیر بسیاری از خانوده ها و نوجوانان آنها شد که همین عامل، زمینه ای برای بروز مشکلات تحصیلی را پدید آورد. پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای از خودبیگانگی تحصیلی در رابطه بین احساس تنهایی با خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش در زمان آموزش الکترونیکی انجام شد.
روشروش پژوهش، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دبیرستان فرزانگان مقطع متوسطه دوم (340 نفر) شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 170 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام گرفت. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش احساس تنهایی (راسل و همکاران، 1978)، پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی (جونز ورودوالت، 1982) و پرسشنامه خود بیگانگی تحصیلی (دیلون و گراوت، 1976) بود. تحلیل داده ها به روش آماری مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد.
یافته هابر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (08/0=RMSEA، 97/0=GFI، 98/0=CFI). به طورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (01/0>P)؛ همچنین نتایج غیرمستقیم مدل پژوهش نشان داد که احساس تنهایی از راه میانجی گری خودبیگانگی تحصیلی اثر غیرمستقیم بر خودناتوان سازی تحصیلی دارد (01/0>P).
نتیجه گیریبراساس یافته ها با تاکید بر روش های کاهش خودبیگانگی تحصیلی دانش آموزان و افزایش علاقه مندی به تحصیل از راه برگزاری کلاس های آموزشی، کارگاه ها و با انجام مشاوره های فردی و گروهی در سطح مدرسه می توان زمینه های کاهش احساس تنهایی و خودناتوان سازی را فراهم کرد.
کلید واژگان: احساس تنهایی, خود بیگانگی تحصیلی, خودناتوان سازی تحصیلیObjectiveDuring the Corona period, loneliness became a major problem for many of their families and adolescents, which led to them educational problems. The purpose of this study was to investigate the mediating role of academic alienation in the relationship between loneliness with academic self-handicapping of gifted students of gifted students during e-learning.
MethodThe research method was correlation of the type structural equation modeling. The population of this study included all the population of this study includes all female high school students of Farzanegan Secondary School who were studying in the academic year 2020-2021. The statistical sample size was determined based on the rules of thumb Kline equal to 170 people, which was done by available sampling method and online questionnaire. The instruments used in this study were University of California LosAngeles Loneliness (UCLA), Academic Alienation Scale (AAS) and Self-handicapping Scale (SHS). Data analysis was performed by the SPSS-22, and AMOS-24 software.
ResultsThe proposed model had good fit (RMSEA = 0.08, GFI = 0.97, CFI = 0.98). All direct correlations were reported significant (P<0.01). Moreover, indirect paths between loneliness and academic self-handicapping through the mediation of academic alienation were significant.
ConclusionAccording to the findings, by emphasizing the methods of reducing students' academic alienation and increasing their interest in education through educational classes, workshops and by conducting individual and group counseling at school level, it is possible to provide grounds for reducing the loneliness and academic self-handicapping.
Keywords: loneliness, academic alienation, academic self-handicapping -
هدف پژوهش حاضر، بررسی موانع و راهکارهای توسعه ورزش همگانی در دوران کرونا و پساکرونا در استان لرستان بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده ها آمیخته اکتشافی و از نظر روش اجرای پژوهش از نوع داده بنیاد و پیمایشی مقطعی است. در بخش کیفی فعالان حوزه ورزش همگانی به عنوان جامعه پژوهش در نظر گرفته شدند که با روش هدفمند گلوله برفی با انجام 9 مصاحبه به نقطه اشباع رسیده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی را کلیه فعالان حوزه ورزش همگانی به تعداد 100 نفر تشکیل دادهاند که ازطریق فرمول کرجسی و مورگان و بر اساس روش نمونهگیری تصادفی ساده 80 نفر انتخاب شده اند. تحلیل دادههای کیفی نشان داد که تاثیرات کرونا بر ورزش همگانی در 13 مولفه، موانع ورزش همگانی در 16 مولفه، راهکارهای توسعه ورزش همگانی در دوران کرونا در 23 مولفه، موانع توسعه ورزش همگانی در پساکرونا در 15 مولفه و راهکارهای توسعه ورزش همگانی در شرایط عادی در 19 مولفه دستهب ندی شدند. در بخش کمی داده های بدست آمده با استفاده از آزمون فریدمن نشان داد که مهمترین تاثیرات کرونا بر ورزش همگانی «تعطیلی باشگاه ها و اماکن ورزشی»؛ مهمترین موانع توسعه ورزش همگانی «تعطیلی مراکز تفریحی، استخرها و مراکز عمومی»؛ مهمترین راهکارهای توسعه ورزش همگانی «ترویج ورزش همگانی مثل کوهنوردی با رعایت موازین بهداشتی»؛ مهمترین موانع توسعه ورزش همگانی در دوران پساکرونا «وجود دغدغه های فکری و مشکلات اقتصادی مردم»؛ و مهمترین راهکارهای توسعه ورزش همگانی در دوران پساکرونا «استفاده از نظر افراد متخصص و دغدغه مند در زمینه اشاعه ورزشهای همگانی» بودند.
کلید واژگان: ورزش همگانی, موانع و راهکارها, کرونا, استان لرستانThe aim of the current research was to examining obstacles and solutions for the development ofpublic sports in the Corona and post-Corona eras in Lorestan province. This research is applied to the purposeof applied research, from the viewpoint of exploratory data and from the research methodology to data type ofthe foundation and cross-sectional survey. In the qualitative section of sports activists, they were considered as aresearch community. Using a targeted snowball method by conducting 9 interviews, the researcher hasidentified that the information gathered has reached saturation point. The statistical population of the researchin the quantitative section was composed of 100 people by all sports activists. Based on simple randomsampling, 80 people are selected. Qualitative data analysis showed that point of view of the interviewees in 13components, barriers to public sports in 16 components, solutions for the development of public sports in the eraof Corona in 23 components, obstacles to the development of public sports in normal or post-corona conditionsin 15 components and The solutions for the development of public sports under normal conditions werecategorized into 19 components. In the quantitative part, the data obtained using Friedman's test showed thatthe most important effects of Corona on sports are "closure of sports clubs and venues"; The most importantobstacles to the development of public sports are "the closure of recreational centers, swimming pools andpublic centers"; The most important solutions for the development of public sports "Promotion of public sports".
Keywords: Public Sports, obstacles, solutions, Corona, Lorestan province -
پیشینه تحولی تاثیر گرفته از جو خانوادگی به ویژه خصیصه های روانی مرتبط به رخدادهای آسیب زا، پیوندها، رابطه و ارتباطات خانوادگی نقش بسزایی در احساسات پایه افراد دارد. ازاین رو هدف این پژوهش، ردیابی اثر پیشینه مراقبتی خانواده روی وضعیت روانی؛ نقش میانجی گر احساس تنهایی در همبسته آزاردیدگی دوران کودکی با امنیت روانی بود. پژوهش کمی و طرح آن همبستگی با به کارگیری مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 401-1400 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 240 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه ترومای دوران کودکی (Bernstein, Stein, Newcomb, & et al, 2003)، پرسش نامه احساس تنهایی دانشگاه کالیفرنیا (UCLA, 1978) و پرسش نامه امنیت روانی (PSQ, 2004; cited in Shams & Khalijian, 2014) بود. تمام تحلیل ها به روش مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای 22 SPSS- و 24 AMOS- انجام شدند. نتایج نشان داد تجارب سوء دوران کودکی بر امنیت روانی تاثیر مستقیم (019/0= P، 15/0-= β) و به واسطه ی احساس تنهایی تاثیر غیرمستقیم دارد (002/0= P، 44/0-= β). علاوه بر این، احساس تنهایی بر امنیت روانی دارای اثر مستقیم بود (001/0= P، 79/0= β). با توجه به نتایج داشتن آزاردیدگی دوران کودکی در احساس تنهایی نقش زیادی دارند و ازآنجاکه احساس تنهایی می تواند منشا بسیاری از مشکلات روان شناختی افراد شود؛ لذا فراهم سازی محیط مناسب از دوران کودکی می تواند کمک شایانی به افزایش امنیت روانی بکند.
کلید واژگان: احساس تنهایی, امنیت روانی, آزاردیدگی کودکیBackgroundThe evolutionary history affected by family upbringing, especially psychological traits related to traumatic events, bonds, relationships, and family connections play a significant role in people's basic feelings.
ObjectiveThe purpose of this study was to investigate the mediating role of loneliness in the relationship between childhood abuse experiences and psychological security.
MethodThe research method was the correlation of the type of structural equation modeling. The population of this study included all undergraduate students of Lorestan University in the academic year 2021-2022. The statistical sample size was determined based on Klein's thumb rule equal to 240 people which was done by available sampling method and online questionnaire. The instruments used in this study were the Childhood Trauma Questionnaire (Bernstein, Stein, Newcomb, & et al, 2003) University of California Los Angeles Loneliness Scale (UCLA, 1978; Russell, Peplau & Ferguson), and the Psychological Security Questionnaire (PSQ, 2004; cited in Shams & Khalijian, 2014). Data analysis was performed using structural equation modeling statistical method and by the SPSS-22, and AMOS-24 software.
FindingsThe results showed that Childhood abuse experiences have a direct relationship with psychological security (β=-0.15, P=0.019) and an indirect effect on psychological security due to loneliness (β=-0.44, P=0.002).In addition, the feeling of loneliness had a direct effect on psychological security (β=0.79, P=0.001).
ConclusionAccording to the results of childhood abuse experiences, they play a big role in feeling lonely, and because feeling lonely can be the source of many psychological problems of people; therefore, providing a suitable environment from childhood can greatly help to increase psychological security.
Keywords: Loneliness, psychological security, childhood abuse experiences -
پژوهش حاضر با هدف الگوی معادلات ساختاری رفتارهای مدنی تحصیلی بر اساس انسجام و جوعاطفی خانواده با میانجی گری اخلاق تحصیلی انجام شد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر خرم آباد به تعداد 9981 دانش آموز در سال تحصیلی 96-1395 بود که از این میان 240 نفر براساس قاعده سرانگشتی کلاین (2015) تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی بر حسب ناحیه و پایه تحصیلی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اخلاق تحصیلی حسینی نژاد و همکاران (1394)؛ رفتار مدنی- تحصیلی گل پرور (1389)؛ جو عاطفی خانواده هیل برن (1964) و انسجام خانواده سامانی (1381) استفاده شد. داده ها با روش آماری همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها بین انسجام خانواده و اخلاق تحصیلی با رفتارهای مدنی تحصیلی رابطه مثبت نشان دادند (01/0 p<)، ولی جو عاطفی خانواده و رفتارهای مدنی تحصیلی رابطه معنی داری را نشان ندادند (05/0< P). همچنین نتایج حاکی از آن بود که انسجام خانواده با نقش میانجی اخلاق تحصیلی می تواند رفتارهای مدنی تحصیلی را تبیین کند (01/0 p<). با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود با ایجاد انسجام در خانواده زمینه تقویت بنیان های اخلاقی را در فرزندان فراهم کرد که این امر باعث افزایش رفتارهای مدنی تحصیلی (پایبندی به قواعد، یاری رسانی و مشارکت، برقراری روابط صمیمانه) در آنان می شود.کلید واژگان: اخلاق تحصیلی, انسجام خانواده, جو عاطفی خانواده, رفتارهای مدنی- تحصیلیThe present study was done with the aim of structural equation modelling of educational citizenship behaviours based on family emotional climate and family cohesion by the mediating role of academic ethics. The research method was descriptive-correlational and the statistical population of the study included all upper secondary girl students in khorramabad city to 9981 students in the academic year 2016-2017, of which the statistical sample size was determined based on the rules of thumb Kline equal to 240 people, which was done by stratified random sampling method and according to district and educational level. . To collect the required data from academic ethics hosseini nezad & et al (2016), educational citizenship behaviours golparvar (2011), family emotional climate questionnaire of Hill Berne (1964) and family cohesion samani (2003) was used. Data were analyzed by Pearson correlation and structural equation modeling. The findings showed a positive relationship between family cohesion and academic ethics with educational citizenship behaviours (p<0.01), but the family emotional climate and educational citizenship behaviours did not show a significant relationship (p>0.05). Also, the results indicated that family cohesion with the mediating role of academic ethics can explain educational citizenship behaviours (p<0.01). According to the obtained results, it is suggested that by creating cohesion in the family, it provides the basis for strengthening the moral foundations in children, which increases educational citizenship behaviours (adherence to rules, helping and participating, establishing cordial relationships) in them.Keywords: academic ethics, family cohesion, family emotional climate, educational citizenship behaviours
-
هدف
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای سلامت معنوی در رابطه بین سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و پریشانی روان شناختی در دوره شیوع ویروس کرونا صورت پذیرفت.
مواد و روش هاروش پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 400-1399 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 230 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت (HPLP)، مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر (KPDS-10) و مقیاس سلامت معنوی (SWBS) بود. تحلیل داده ها به روش آماری مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و سلامت معنوی اثر منفی مستقیم بر پریشانی روان شناختی دانشجویان دارند. همچنین نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که سلامت معنوی در رابطه ی بین سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و پریشانی روان شناختی نقش میانجی دارد.
نتیجه گیری:
نتایج این پژوهش گویای آنست که سلامت معنوی می تواند به عنوان یک عامل میانجی در رابطه ی بین سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و پریشانی روان شناختی عمل کند، لذا باید به عنوان سنگ بنایی جهت حفظ تندرستی افراد مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت, سلامت معنوی, پریشانی روان شناختیPurposeThe purpose of this study was to investigate the mediating role of spiritual well-being in the relationship between health-promoting lifestyle and psychological distress in during the COVID-19 prevalence.
Materials and MethodsThe research method was correlation of the type structural equation modeling. The population of this study included all Undergraduate students Poldokhtar Higher Education Center who were studying in the academic year 2020-2021. The statistical sample size was determined based on the rules of thumb Kline equal to 230 people, which was done by available sampling method and online questionnaire. The instruments used in this study were Health Promoting Lifestyle Profile (HPLP), Kessler Psychological Distress Scale (KPDS-10), and Spiritual Well-Being Scale (SWBS). Data analysis was performed using Path analysis statistical method and by the SPSS-22, and AMOS-24 software. Bootstrapping method was used to examine the mediating role of the variables in Amos software.
FindingsThe results showed that health-promoting lifestyle and spiritual health have a direct negative effect on students' psychological distress. The results of structural equation modeling also showed that spiritual health has a mediating role in the relationship between health-promoting lifestyle and psychological distress.
ConclusionThe results of this study indicate that spiritual health can act as a mediating factor in the relationship between health-promoting lifestyle and psychological distress, so it should be used as a cornerstone to maintain good health
Keywords: Health Promoting Lifestyle, Spiritual Well-Being, Psychological Distress -
در پژوهش حاضر، مدل علی عمل کردن به باورهای دینی و رفتارهای مدنی- تحصیلی با توجه به نقش میانجی گری اخلاق تحصیلی بررسی شده است. روش تحقیق، توصیفی ازنوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش، مشتمل بر کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در شهر خرم آباد به تعداد 9981 نفر بوده است که ازمیان آن ها 240 نفر براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اخلاق تحصیلی حسینی نژاد، ثناگو، کلانتری، جویباری و سعیدی (1394)، رفتارهای مدنی- تحصیلی گل پرور (1389) و عمل کردن به باورهای دینی گلزاری (1380) استفاده کرده ایم. تحلیل داده ها به روش آماری مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد عمل کردن به باورهای دینی بر رفتارهای مدنی- تحصیلی، مستقیما اثر می گذارد و به واسطه اخلاق تحصیلی بر رفتارهای مدنی- تحصیلی به صورت غیرمستقیم موثر است؛ به علاوه، اخلاق تحصیلی بر رفتارهای مدنی- تحصیلی اثر مستقیم دارد. برای دستیابی به مصادیق خاص اخلاق در محیط های آموزشی باید به باورهای دینی عمل کنیم. این عملکرد می تواند دستورهای اخلاقی را در موردی خاص با حدود مشخص و شرایط و لوازمش تبیین کند.
کلید واژگان: اخلاق تحصیلی, باورهای دینی, رفتارهای مدنی- تحصیلی, دانش آموزان دخترThe present study was done with the aim of presenting a causal model of the religious beliefs performance and educational citizenship behaviours with regard to the mediating role of academic ethics. The research method was descriptive-correlational and the statistical population of the study included all upper secondary girl students in khorramabad city to 9981 students, of which 240 were selected based on stratified random sampling method. To collect the required data from academic ethics hosseini nezad et al (2016), educational citizenship behaviours golparvar (2009) and religious beliefs performance golzarei (2002) was used. Data analysis was performed by the SPSS-22, and AMOS-24 software. The results showed that religious beliefs performance has a direct effect on educational citizenship behaviours and an indirect effect on educational citizenship behaviours through academic ethics. In addition, academic ethics had a direct effect on educational citizenship behaviours. In order to obtain specific examples of ethics in educational environments, we need to follow religious beliefs, which can explain moral orders in a specific case with specific limits, conditions, and accessories.
Keywords: academic ethics, religious beliefs, educational citizenship behaviours, girl students -
فصلنامه اعتیاد پژوهی، پیاپی 67 (بهار 1402)، صص 127 -152هدف
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای تحصیل گریزی در رابطه بین امنیت در مدرسه و آمادگی به اعتیاد بود.
روشروش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 200 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه امنیت در مدرسه، مقیاس تحصیل گریزی، و مقیاس آمادگی به اعتیاد استفاده شد. به منظور تحلیل مدل پژوهش از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که متغیر امنیت در مدرسه اثر مستقیم منفی و معناداری بر آمادگی به اعتیاد داشت. همچنین، تحصیل گریزی در رابطه بین امنیت در مدرسه و آمادگی به اعتیاد دارای نقش میانجی معناداری بود.
نتیجه گیریدر مدرسه امن، دانش آموزان می توانند به لحاظ هیجانی و فیزیکی ایمن باشند و احترام و اعتماد متقابلی بین اعضای مدرسه وجود دارد، در حالی که در مدارس ناایمن، خشونت، دعوا، زورگیری، جرم، تحصیل گریزی، و مصرف مواد دیده می شود. بنابراین، پیشنهاد می شود با فراهم کردن محیطی امن در مدرسه، تنش ها به حداقل برسد، تعاملات مثبت بین دانش آموزان و تعامل بدون نگرانی دانش آموز با کادر مدرسه به گونه ای افزایش یابد که زمینه برای کاهش تحصیل گریزی فراهم شود که نتیجه ی آن می تواند کاهش آمادگی به اعتیاد باشد.
کلید واژگان: آمادگی به اعتیاد, امنیت در مدرسه, تحصیل گریزیObjectiveThe present research aimed to determine the mediating role of academic avoidance in the relationship between school security and addiction readiness.
MethodThe method of the present research was descriptive-correlational of the structural equation modeling type. The statistical population of the research included all male students of the second secondary school in the city of Khorram Abad in the academic year 2022-2023. Among them, 200 people were selected by multi-stage cluster sampling method. To collect the data, the School Security Questionnaire, the Academic Avoidance Scale, and the Addiction Readiness Scale. The structural equation modeling method was used to analyze the research model.
ResultsThe results showed that the school security variable had a significant and negative direct effect on addiction readiness. In addition, academic avoidance significantly mediated the relationship between school security and addiction readiness.
ConclusionIn a secure school, students can be emotionally and physically safe, and there is mutual respect and trust between school members, while violence, fighting, mugging, crime, academic avoidance, and substance use are seen in insecure schools. Therefore, it is suggested to minimize the tensions by providing a secure environment at school and to increase the positive interactions between the students and the worry-free interaction of the students with the school staff in such a way that the ground is provided to reduce academic avoidance, the result of which can be reduced addiction readiness.
Keywords: Addiction readiness, School security, Academic avoidance -
مقدمه
بیماری کووید-19 علاوه بر آسیب های جدی که برای سلامت جسمی مردم ایجاد کرده، باعث پریشانی روانشناختی زیادی شده است که شناسایی عوامل مرتبط با تحمل پریشانی در این دوران ضروری به نظر می رسد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای سرسختی روان شناختی در رابطه ی بین معنای زندگی و خوددلسوزی با تحمل پریشانی صورت پذیرفت.
روشروش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 400-1399 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 210 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه معنای زندگی، مقیاس سرسختی روان شناختی، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس خوددلسوزی بود. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد.
نتایجنتایج نشان داد خوددلسوزی و سرسختی روان شناختی دارای اثر مستقیم بر تحمل پریشانی هستند؛ اما معنای زندگی بر تحمل پریشانی اثر مستقیم ندارند. همچنین خوددلسوزی و معنای زندگی دارای اثر مستقیم بر سرسختی روان شناختی بودند. خوددلسوزی بر تحمل پریشانی، از طریق میانجی گری سرسختی روان شناختی، اثر غیرمستقیم معنادار داشت. همچنین معنای زندگی بر تحمل پریشانی، از طریق میانجی گری سرسختی روان شناختی، اثر غیرمستقیم معنا دار داشت.
بحث و نتیجه گیری:
در دنیای امروزی که سرشار از آشفتگی است، تحمل پریشانی ویژگی ای است که از اهمیت زیادی برخوردار است. نتایج این پژوهش نشان داد که این ویژگی تحت تاثیر متغیر های دیگری همچون خوددلسوزی و سرسختی روان شناختی است و داشتن معنا در زندگی از طریق افزایش سرسختی روان شناختی، میزان تحمل پریشانی را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
کلید واژگان: تحمل پریشانی, خوددلسوزی, سرسختی روان شناختی, معنای زندگیBiannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:20 Issue: 2, 2023, PP 49 -60IntroductionBesides the serious damage to the physical health of people, Covid-19 has caused a great deal of psychological distress which makes it necessary to understand the factors associated with tolerating distress during this period. The purpose of this study was to study the mediating role of psychological hardiness in the relationship between the meaning of life and self-compassion with distress tolerance.
MethodThe research method was path analysis correlation. The population included all undergraduate students of Poldokhtar Higher Education Center during 2020-2021. The size of the statistical sample according to Klein's rule of thumb equals 210 people, which was done by available sampling method and an online questionnaire. The tools used in this research were the meaning of life questionnaire, psychological hardiness scale, distress tolerance scale, and self-compassion scale. Data analysis was done by the statistical method of path analysis and using SPSS-22 and AMOS-24 statistical software.
ResultsThe results showed that self-compassion and psychological toughness have a direct effect on distress tolerance, but the meaning of life does not have a direct effect on suffering. Also, self-compassion and meaning in life had a direct effect on psychological toughness. Self-compassion had a significant indirect effect on distress tolerance through the mediation of psychological toughness. Furthermore, meaning in life had a significant indirect effect on distress tolerance through the mediation of psychological toughness.
Discussion and ConclusionIn today's world of turmoil, distress tolerance is a very important trait. The results of this study showed that this feature is influenced by other variables such as Self-Compassion and psychological hardiness, and having meaning in life by increasing psychological hardiness, affects the degree of distress tolerance.
Keywords: Distress tolerance, Self-Compassion, Psychological hardiness, Meaning of Life -
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل نگرش مذهبی و عمل به باورهای دینی با تقلب تحصیلی با تاکید بر نقش میانجی گر خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی− همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر خرم آباد به تعداد 9981 دانش آموز در سال تحصیلی 96−1395 بود که از این میان 240 نفر براساس قاعده سرانگشتی کلاین (2015) تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای نسبی برحسب ناحیه و پایه تحصیلی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های عمل به باورهای دینی، نگرش مذهبی، خودکارآمدی تحصیلی و تقلب تحصیلی استفاده شد. تمام تحلیلها به روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام شدند. نتایج نشان داد که عمل به باورهای دینی دارای اثر مستقیم و با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی اثر غیرمستقیم بر تقلب تحصیلی داشت، اما نگرش مذهبی اثر مستقیم و غیرمستقیم بر تقلب تحصیلی نداشت؛ همچنین اثر مستقیم خودکارآمدی تحصیلی بر تقلب تحصیلی منفی و معنادار بود. در مجموع میتوان گفت هرچند که نگرشها نقش مهمی در جهتدهی و شکلدهی به رفتارهای افراد دارند، اما نگرش مثبت مذهبی به تنهایی یک عامل کافی برای بازداری از رفتار انحرافی نیست بلکه نگرش باید به عملکرد بینجامد تا نقش بازدارندگی داشته باشد.
کلید واژگان: عمل به باورهای دینی, نگرش مذهبی, خودکارآمدی تحصیلی, تقلب تحصیلیThe aim of the present study was to present a model of religious attitude and the practice of religious beliefs with academic cheating with an emphasis on the mediating role of academic self-efficacy. This descriptive-correlational study applied the structural equation modeling, and its population included all female students of second high school in the city of Khorramabad in the academic year 2016-2017 (9981 students). The sample size of 240 was determined by the rule of thumb Kline (2015), and the sample was formed by the stratified random sampling according to district and academic level. Collecting the data was done by the questionnaires of the practice of religious beliefs, religious attitude, academic self-efficacy, and academic cheating. All analyses were performed by the structural equation modeling. The results showed that the practice of religious beliefs, without the mediating role of academic self-efficacy, has a direct effect, and with the mediating role of academic self-efficacy, has an indirect effect on academic cheating; but religious attitude does not have any effect on academic cheating. Moreover, academic self-efficacy, negatively and significantly, has a direct effect on academic cheating. In general, it can be said in spite of the important role of attitudes in directing and forming individuals' behaviors, positive religious attitude, itself, is not the only sufficient factor of preventing deviant behavior, and it should result in a function, so that it can act as a deterrent.
Keywords: practice of religious beliefs, Religious attitude, academic self-efficacy, academic cheating -
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی آسیب های اجتماعی و خانوادگی نوپدید متاثر از کرونا در استان قم بود که با بهره گیری از روش آمیخته اکتشافی متوالی انجام گرفت. در بخش کیفی پژوهش تعداد 18 مصاحبه نیمه ساختاریافته با جامعه خبرگان آسیب های اجتماعی به روش گلوله برفی انجام شد. در بخش کمی نیز تعداد 384 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحلهای و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. آسیب های نوپدید شامل شش مقوله اصلی وابستگی به فضای مجازی، وابستگی به تکنولوژی های جدید ارتباطی، مسایل اجتماعی، مسایل روانی، مشکلات آموزشی و مشکلات خانوادگی می باشد. در مقوله وابستگی به فضای مجازی هفت مقوله فرعی «پیامد جسمانی»، «پیامد روانی»، «پیامد رفتاری»، «پیامد ارتباطی»، «پیامد اجتماعی»، «پیامد آموزشی» و «جرایم اینترنتی» مورد شناسایی قرار گرفت. دو مقوله فرعی یعنی «وابستگی به ماهواره» و «وابستگی به تلفن همراه» به عنوان مقوله های فرعی وابستگی به تکنولوژی های جدید ارتباطی شناسایی شد. تحلیل مصاحبه های کیفی نیز نشان داد که «اعتیاد به مواد مخدر و الکل»، «کم رنگ شدن تعاملات اجتماعی»، «انتشار حرف ها و فیلم های ناخواسته»، «شیوع شبه علم»، «بیکاری»، «بحران سوگ» و «مسایل اقتصادی» به عنوان مقوله های فرعی مسایل اجتماعی شناسایی شده است. همچنین سه مقوله فرعی «افسردگی»، «اضطراب» و «وسواس» برای مسایل روانی شناسایی شد. مشکلات آموزشی نیز شامل مقوله های فرعی «عدم آشنایی با الزامات تدریس مجازی»، «کمبود انگیزه»، «تبعض آموزشی» و «رواج تقلب» می باشد. «تعارضات خانوادگی»، «افزایش بار مسیولیت زنان» و «تعلیق سازوکارهای تسکین اجتماعی» از مقوله های فرعی مشکلات خانوادگی بودند. در بخش کمی پژوهش مدل های اندازه گیری و پایایی ابزارهای پژوهش مورد آزمون و تایید قرار گرفت.
کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, آسیب های خانوادگی, کرونا, استان قمThe purpose of the current research was to designing and validating of the emerging social andfamilial injuries affected by Corona in Qom province. In the qualitative part of the research, a number of 18semi-structured interviews were conducted with the community of experts on social harms using the snowballmethod. In the quantitative part, 384 people were selected as a sample by multi-stage random sampling methodand using the Krejcie and Morgan table. Harms affected by Corona include six main categories of dependenceon virtual space, dependence on new communication technologies, social problems, psychological problems,educational problems and family problems. Seven sub-categories of "physical consequences", "psychological","behavioral", "communication", "social", "educational" and "Internet crimes" were identified in the category ofaddiction to cyber space. Two sub-categories, namely "dependence on satellite" and "dependence on mobilephone" were identified as sub-categories of dependence on new communication technologies. "addiction todrugs and alcohol", "diminishing social interactions", "spreading unwanted words and films", "prevalence ofpseudo-science", "unemployment", "grief crisis" and "economic issues". It has been identified as sub-categoriesof social issues and problems. "depression", "anxiety" and "obsession" were identified for psychological issuesand problems. Findings related to educational issues and problems also include the subcategories of "lack offamiliarity with the requirements of virtual teaching", "lack of motivation", "educational isolation" and"cheating". "Family conflicts", "increasing the burden of women's responsibility" and "suspension of socialrelief mechanisms" were sub-categories of family problems. The measurement models and the reliability of theresearch tools were tested and verifiedation.
Keywords: Social injuries, family injuries, Corona, Qom province -
هدف :
پژوهش حاضر با هدف مدل علی چارچوب اجتماع اکتشافی و خودناتوان سازی تحصیلی با میانجی گری وابستگی به فضای مجازی و احساس تنهایی صورت پذیرفت.
روش:
روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دبیرستان فرزانگان مقطع متوسطه دوم (340 نفر) شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1400-1399 بود. حجم نمونه آماری براساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 170 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش وابستگی به اینترنت (یانگ، 1988)، پرسشنامه چارچوب اجتماع اکتشافی (آرباق و همکاران، 2008)، پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی (جونز و رودوالت، 1982) و احساس تنهایی (راسل، 1978) بود. تحلیل داده ها به روش آماری مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد.
یافته هابراساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (09/0=RMSEA، 94/0=GFI، 97/0=CFI). به طورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (01/0>P)؛ همچنین نتایج غیرمستقیم مدل پژوهش نشان داد که چارچوب اجتماع اکتشافی از طریق میانجی گری وابستگی به فضای مجازی و احساس تنهایی اثر غیرمستقیم بر خودناتوان سازی تحصیلی دارد (01/0>P).
نتیجه گیریبر طبق نتایج این پژوهش وجود حسی از حضور آنلاین در کلاس تاثیر قابل ملاحظه ای بر کاهش وابستگی به اینترنت و احساس تنهایی دانش آموزان داشت که این امر می تواند باعث کاهش خودناتوان سازی تحصیلی در آنان گردد؛ لذا در محیط های آنلاینی که ارتباط غیرکلامی در جلسات رودررو محدود است حضور مدرسان و فراگیران برای پیشگیری از وابستگی به فضای مجازی و احساس انزوا و خلق یک محیط یادگیری آنلاین ثمربخش ضروری است.
کلید واژگان: حضور آنلاین در کلاس, وابستگی به فضای مجازی, احساس تنهایی, خودناتوان سازی تحصیلیPurposeThe purpose of this study was to develop the causal model of the community of inquiry framework and academic self-handicapping with the mediation of cyberspace dependence and loneliness.
MethodThe research method was a correlation of the type structural equation modeling. The population of this study includes all female high school students of Farzanegan Secondary School who were studying in the academic year 2020-2021. The statistical sample size was determined based on the rules of thumb Kline equal to 170 people, which was done by available sampling method and online questionnaire. The instruments used in this study were the Internet Addiction Test (IAT), the University of California Los Angeles Loneliness (UCLA), the Self-handicapping Scale (SHS), and the Community of Inquiry framework (CIF). Data analysis was performed by the SPSS-22 and AMOS-24 software.
ResultsThe proposed model had a good fit (RMSEA = 0.09, GFI = 0.94, CFI = 0.97). All direct correlations were reported as significant (P<0.01). Moreover, indirect paths between the community of inquiry framework and academic self-handicapping through the mediation of cyberspace dependence and loneliness were significant.
ConclusionAccording to the results of this study, the presence of a sense of presence had a significant effect on reducing students' cyberspace dependence and feelings of loneliness, which can decrease their academic self-handicapping; Therefore, in online environments where non-verbal communication in face-to-face meetings is limited, the presence of instructors and learners is essential to prevent cyberspace dependence and feelings of isolation and create a productive online learning environment.
Keywords: online class attendance, cyberspace dependence, loneliness, academic self-handicapping, gifted students -
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای درگیری تحصیلی در رابطه ی بین اعتیاد به اینترنت و امنیت روانی با سرزندگی تحصیلی صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 240 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ی اعتیاد به اینترنت (IAT) (یانگ، 1988)، پرسشنامه ی امنیت روانی (PSQ) (مازلو، 2004)، مقیاس درگیری تحصیلی (AES) (ریو و تسینگ، 2011) و پرسشنامه ی سرزندگی تحصیلی (ABQ) (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) بود. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان داد امنیت روانی بر سرزندگی تحصیلی تاثیر مستقیم (01/0>p) و به واسطه ی درگیری تحصیلی تاثیر غیرمستقیم دارد (01/0>p)؛ اما اعتیاد به اینترنت تاثیر مستقیم بر سرزندگی تحصیلی نداشت (05/0<p)؛ بلکه اثر غیرمستقیم به واسطه ی درگیری تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی داشت (05/0>p). بر اساس نتایج، مدل پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است. با تقویت امنیت روانی دانشجویان و کاهش وابستگی به فضای مجازی می توان به دانشجویان کمک کرد تا مشارکت سازنده ای در جریان امور آموزشی داشته باشند، که نتیجه ی آن می تواند غلبه بر مسایل و مشکلات تحصیلی و افزایش سرزندگی تحصیلی باشد.
کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, امنیت روانی, درگیری تحصیلی, سرزندگی تحصیلیThe purpose of this study was to investigate the mediating role of academic engagement in the relationship between Internet addiction and psychological safety with academic buoyancy. The research method was a correlation of the type path analysis. The population of this study included all undergraduate students of Lorestan University in the academic year 2021-2022. The statistical sample size was determined based on Klein's thumb rule equal to 240 people which was done by available sampling method and online questionnaire. The instruments used in this study were Young Internet Addiction Test (1988), Maslow Psychological Security Questionnaire (2004), Reeve and Tseng Academic Engagement Scale (2011), and Dehghanizadeh and Husseinchari Academic Buoyancy Questionnaire (2012). Data analysis was performed using the path analysis statistical method and bootstrapping method was used to examine the mediating role of the variables. The results showed that psychological security has a direct effect on academic buoyancy (p<0/01) and an indirect effect through academic engagement (p<0/01); But Internet addiction had no direct effect on academic buoyancy (p>0/05); rather, it had an indirect effect on academic buoyancy through academic engagement (p<0/05). The results showed that the research model provided the optimal fit to the data. By strengthening students' psychological security and reducing their dependence on cyberspace, students can be helped to participate constructively in educational affairs, which can result in overcoming academic problems and increasing academic buoyancy.
Keywords: Internet addiction, psychological security, academic engagement, academic buoyancy -
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل علی تاثیر ادراکات کیفیت کلاسی و عدالت آموزشی بر تقلب تحصیلی با توجه به نقش میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 96-1395 به تعداد 9981 دانش آموز بود که از این میان 240 نفر براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ادراکات کیفیت کلاسی جنتری، گابل و ریزا (2002)؛ عدالت آموزشی گل پرور (1389)؛ خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز (1999) و تقلب تحصیلی علیوردی نیا، جانعلی زاده و عمرانی (1394) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش آماری مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که عدالت آموزشی دارای اثر منفی و مستقیم بر تقلب تحصیلی بود (01/0 <p)؛ اما دارای اثر مستقیمی بر خودکارآمدی تحصیلی نبود (05/0< P). ادراکات محیط کلاسی اثر مستقیمی بر تقلب تحصیلی نداشت (05/0< P)؛ اما دارای اثر مثبت و مستقیمی بر خودکارآمدی تحصیلی بود (01/0 <p). همچنین اثر مستقیم خودکارآمدی تحصیلی بر تقلب تحصیلی منفی و معنادار بود (01/0 <p). نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که فقط ادراکات کیفیت کلاسی با میانجی گری خودکارآمدی می تواند از میزان تقلب تحصیلی دانش آموزان بکاهد. با توجه به نتایج به دست آمده، توصیه می شود برای کاهش تقلب تحصیلی، ادراکات مناسبی بر اساس تکالیف چالش انگیز، جذاب، معنادار، توام با حق انتخاب و خودکارآمدی ایجاد گردد؛ و همچنین ایجاد فرصت های برابر آموزشی در مدارس، می تواند به کاهش تقلب تحصیلی در دانش آموزان منجر شود.
کلید واژگان: ادراکات کیفیت کلاسی, عدالت آموزشی, خودکارآمدی تحصیلی, تقلب تحصیلیThe present study was done with the aim of presenting a causal model of the effect perceptions of classroom quality and educational justice on academic cheating with regard to the mediating role of self-efficacy. The research method was descriptive-correlational and the statistical population of the study included all upper secondary girl students in khorramabad city in the academic year 2015-2016 to 9981 students, of which 240 were selected based on stratified random sampling method. To collect the required data from perceptions of classroom quality Gentry, Gable and Rizza (2002), educational justice golparvar (2011), Jinks and Morgan academic self-efficacy (1999) and academic cheating aliverdini, janalizade & amrani (2016) was used. Data analysis was performed by the SPSS-22, and AMOS-24 software. The results showed that educational justice had a negative and direct effect on academic fraud (p<0.01); But it did not have a direct effect on academic self-efficacy (P<0.05). Perceptions of classroom quality had no direct effect on academic fraud (P<0.05); But it had a positive and direct effect on academic self-efficacy (p<0.01). Also, the direct effect of academic self-efficacy on academic fraud was negative and significant (p<0.01). The indirect results of the pathways showed that only perceptions of classroom quality mediated by self-efficacy can reduce students' academic cheating. According to the results obtained, it is recommending for reduce academic cheating, develop appropriate perceptions based on challenging, engaging, meaningful tasks with choice and self-efficacy; and also, creating equal educational opportunities in schools can lead to a decrease in students' academic cheating.
Keywords: perceptions of classroom quality, educational justice, Academic Self-Efficacy, academic cheating -
مقدمه
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل روابط ساختاری نگرش های ناکارآمد و هوش معنوی با اضطراب کرونا از راه میانجی گری سرسختی روان شناختی صورت پذیرفت.
روشروش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 400-1399 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 210 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اضطراب بیماری کرونا ویروس (CDAS)، مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS)، مقیاس خودارزیابی هوش معنوی (SISRI) و مقیاس سرسختی لانگ و گولت (LGHS) بود. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که نگرش های ناکارآمد و سرسختی روان شناختی بر اضطراب کرونا اثرمستقیم دارند (01/0>p)؛ اما هوش معنوی اثرمستقیم بر اضطراب کرونا نداشت (05/0<p). همچنین، بر اساس یافته ها این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود (03/0=RMSEA، 99/0=GFI، 97/0=AGFI، 99/0=CFI، 22/1=X2/df) و مسیرهای غیرمستقیم نگرش های ناکارآمد و هوش معنوی از راه نقش میانجی سرسختی روان شناختی بر اضطراب کرونا معنادار بودند (01/0>p).
نتیجه گیری:
نگرش های ناکارآمد هم به طور مستقیم و هم به واسطه سرسختی روان شناختی بر اضطراب کرونا موثر بود؛ اما هوش معنوی فقط با واسطه گری سرسختی روان شناختی باعث کاهش اضطراب کرونا می شد. به نظر می رسد توجه به مدل ارایه شده، در برنامه درمانی و مشاوره ای دانشجویان مفید خواهد بود.
کلید واژگان: نگرش های ناکارآمد, هوش معنوی, سرسختی روان شناختی, اضطراب کروناIntroductionThe purpose of this study was to present a structural relationship model between dysfunctional attitudes and spiritual intelligence with corona anxiety through mediation role psychological hardiness.
MethodThe research method was correlation of the type path analysis. The population of this study included all Undergraduate students Poldokhtar Higher Education Center who were studying in the academic year 2020-2021. The statistical sample size was determined based on the rules of thumb Kline equal to 210 people, which was done by available sampling method and online questionnaire. The instruments used in this study were Corona Disease Anxiety Scale (CDAS), Dysfunctional Attitude Scale (DAS), Integrated Spiritual Intelligence Scale (SISRI) and Lang and Goulet Hardiness Scale (LGHS). Data analysis was performed using Path analysis statistical method and by the SPSS-22, and AMOS-24 software.
ResultsFindings showed that dysfunctional attitudes and psychological hardiness have a direct effect on corona anxiety (P<0/01); but spiritual intelligence had no direct effect on corona anxiety (p>0.05). Also, proposed model had an acceptable fitness to the data (X2/2= 1/22, AGFI=0/97, GFI=0/99, CFI=0/99, RMSEA=0/03) and indirect pathways of dysfunctional attitudes and spiritual intelligence were significant through mediating role of psychological hardiness on corona anxiety.
ConclusionDysfunctional attitudes were effective both directly and through psychological hardiness on corona anxiety; but spiritual intelligence could only reduce the anxiety of Corona through the mediation of psychological hardiness. It seems that paying attention to the presented model will be useful in the treatment program and counseling of students.
Keywords: dysfunctional attitudes, Spiritual Intelligence, Psychological Hardiness, corona anxiety -
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای ادراک از جو آموزشی خلاق و اهمال کاری تحصیلی در رابطه میان فشارزاهای تحصیلی و فرسودگی تحصیلی صورت پذیرفت. طرح پژوهش، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر سنندج در سال تحصیلی 99-1398 بود. 250 دانش آموز متوسطه دوم به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های ادراک از جو آموزشی خلاق، اهمال کاری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و فشارزاهای تحصیلی پاسخ دادند. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 تحلیل شد. بر اساس نتایج، مدل پژوهش از برازش مطلوب برخورداراست. نتایج آزمون مدل نشان داد اهمال کاری تحصیلی دارای اثر مستقیم مثبت و معنی دار بر فرسودگی تحصیلی بود. اما فشارزاهای تحصیلی و جو آموزشی خلاق دارای اثر معنی داری بر فرسودگی تحصیلی نبودند. جو آموزشی خلاق دارای اثر مستقیم منفی و معنی دار بر اهمال کاری تحصیلی بود. اما فشارزاهای تحصیلی اثر مستقیم و معنی داری بر اهمال کاری تحصیلی نداشت. همچنین فشارزاهای تحصیلی دارای اثر مستقیم منفی و معنی دار بر جو آموزشی خلاق بود. نتایج اثرات غیرمستقیم مدل نشان داد فشارزاهای تحصیلی از طریق میانجی گری جو آموزشی خلاق و اهمال کاری تحصیلی اثر غیرمستقیم بر فرسودگی تحصیلی دارد. اما فشارزاهای تحصیلی از طریق میانجی گری جو آموزشی خلاق اثر غیرمستقیم بر اهمال کاری تحصیلی نشان نداد. همچنین، جو آموزشی خلاق از طریق میانجی گری اهمال کاری تحصیلی اثر غیرمستقیم بر فرسودگی تحصیلی داشت. با توجه به نتایج به دست آمده، از طریق کاهش فشارزاهای تحصیلی و ایجاد جو آموزشی خلاق، می توان اهمال کاری را بهبود و از شدت فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان کاست.
کلید واژگان: اهمال کاری تحصیلی, جوآموزشی خلاق, فرسودگی تحصیلی, فشارزاهای تحصیلیThe purpose of this study was to investigate the mediating role of perception of creative educational environment and academic procrastination in the relationship between academic stress and academic burnout. This research adopted a correlational design and used structural equation modeling to analyze the relationship between the variables. The population of this study included all students of senior high schools in Sanandaj in the academic year 2018-2019. Of these students, 250 students were selected as the study sample using a random multistage cluster sampling method. The participants were asked to fill out the following questionnaires: creative educational climate, academic procrastination, academic burnout, and academic stress. Data analysis was performed using structural equation modeling, SPSS (version 22), and AMOS (version 24). The results showed that the research model provided the optimal fit to the data. Furthermore, the results showed that while academic procrastination had a positive and significant direct effect on academic burnout, academic stress and creative educational environment did not have a significant effect on academic burnout. Creative educational environment had a significant negative effect on academic procrastination, but academic stress had no significant direct effect on academic procrastination. Also, academic stress had a negative and significant direct effect on the creative educational environment. Regarding the indirect effects, the results showed that academic stress had an indirect effect on academic burnout through the mediating role of creative educational environment and academic procrastination. However, academic stress did not have an indirect effect on academic procrastination through the mediating role of creative educational environment. Also, creative educational environment had an indirect effect on academic burnout through the mediating role of academic procrastination. According to the obtained results, by reducing academic stress and creating a creative educational climate, procrastination can be improved and academic burnout among students can be reduced.
Keywords: academic burnout, academic procrastination, academic stress, creativeeducational environment -
مقدمه
جویدن ناخن یک عادت نامناسب است و علت دقیق آن قابل بحث است، محققان معتقدند که معمولا ناخن جویدن با اختلالات روان پزشکی از جمله اضطراب همراه است. اضطراب حالت/صفت را می توان شرایط هیجانی ناپایدار دانست که بازتاب تفسیر فرد از یک موقعیت تنش زا در یک دوره زمانی خاص بوده و بسته به درجه ای که اوضاع، تهدیدآمیز درک شده باشد، شدت آن متغیر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی فنون وارونه سازی عادت بر کاهش اختلال ناخن جویدن و اضطراب حالت/صفت دانش آموزان انجام گرفت.
روش بررسیروش پژوهش، شبه آزمایشی بدون گروه گواه با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بوده است. شش دانش آموز پسر مقطع متوسطه اول در طیف سنی 15-13 سال که با مراجعه به مشاوره مدرسه خواستار دریافت کمک شده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و برنامه فنون وارونه سازی عادت را به صورت انفرادی در طی 6 جلسه و به مدت 1 ماه دریافت کردند. برای سنجش متغیرها از مصاحبه بالینی، ثبت فراوانی ناخن جویدن در روز و آزمون اضطراب حالت/ صفت استفاده شد.
یافته هاتحلیل داده ها نشان داد که فنون وارونه سازی عادت باعث کاهش ناخن جویدن و اضطراب حالت/صفت دانش آموزان می شود. پیگیری یک ماه بعد از اتمام درمان حاکی از ماندگاری این نتایج بود.
نتیجه گیریروش فنون وارونه سازی عادت در درمان ناخنجویدن، کاهش اضطراب و بهبود کیفیت زندگی فرد و آسیبهای ناشی از آن موثر است. با توجه به محدودیت ناشی از تعداد کم شرکت کنندگان این مطالعه، پیشنهاد میشود ضمن تکرار مطالعه در نمونهای بزرگتر، اثربخشی آن در درمان سایر اختلالات عادتی نیز بررسی گردد.
کلید واژگان: ناخن جویدن, فنون وارونه سازی عادت, اضطراب حالت, صفتTolooe Behdasht, Volume:21 Issue: 2, 2022, PP 99 -113IntroductionNail biting is an inappropriate habit and its exact cause is debatable. Researchers believe that nail biting disorder is often associated with psychiatric disorders, including anxiety. State/trait anxiety can be considered an unstable emotional state reflecting the individual's interpretation of a stressful situation in a particular time frame and varies depending on the degree to which the situation is perceived threatening. This study aims to determine the evaluation of the effectiveness of habit reversal techniques on reducing nail biting disorder and state/trait anxiety in students.
MethodsThe present semi-experimental study with pretest, post-test, and follow-up was conducted on six junior high school male students in the age range of 13-15 years, who asked for help by referring to the school counseling and were selected by convenience sampling method. They received a program of habit reversal techniques individually in 6 sessions for 1 month. Clinical interviewing, frequency recording of nail biting per day, and state/trait anxiety test were used to measure the variables.
ResultsData analysis showed that habit reversal techniques reduce nail biting and students' state/trait anxiety. Follow-up one month after the end of treatment indicated the persistence of these results.
ConclusionThe habit reversal training is effective on treating nail biting, reducing anxiety, and promoting the person life quality and symptoms from nail biting. Due the low sample size, it is suggested that while repeating the study in a larger sample, its effectiveness on the treatment of other habitual disorders be studied.
Keywords: Nail Biting, Habit Reversal Techniques, State, Trait Anxiety -
مجله روانشناسی نظامی، پیاپی 49 (بهار 1401)، صص 89 -110پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای منبع کنترل در رابطه ی بین جهت گیری هدف (تسلط مدار، عملکردگرا، عملکردگریز) و عزت نفس صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان بسیجی شرکت کننده در بیست و چهارمین دوره طرح ولایت در دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1399- 1398 بودند. 170 دانشجو به صورت در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به پرسش نامه ی جهت گیری هدف (GOQ)، مقیاس منبع کنترل درونی و بیرونی راتر (RLOC) و پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ (RSES) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد که هدف تسلط مدار بر عزت نفس تاثیر مستقیم و به واسطه ی منبع کنترل بر عزت نفس تاثیر غیرمستقیم دارد (01/0>p). هدف عملکردگرا و عملکردگریز اثر مستقیم و غیرمستقیم بر عزت نفس نداشتند (05/0<p). با توجه به نتایج پژوهش و آموزش پذیر بودن جهت گیری هدف، سیستم آموزش عالی و سازمان بسیج دانشجویی می توانند در جهت بهبود منبع کنترل درونی و سوق دادن دانشجویان به سمت جهت گیری هدف مطلوب برنامه ریزی نمایند؛ تا از این طریق آثار منفی ناشی از عزت نفس پایین را تا حد ممکن کاهش دهند.کلید واژگان: جهت گیری هدف, منبع کنترل, عزت نفسThe current research to aim was purpose conducted the mediating role of locus of control in relationship between goal orientation (skill-oriented, performance-oriented, performance-avoidance) with self-esteem. The research method was correlation of the type path analysis. The population of this study included all Basij students participating in the 24th round of the Velayat plan in Ferdowsi University of Mashhad in the academic year 2019-2020. 170 students participated in this study by convenience sampling and respond to the Persian translation of an 18-item goal-orientation, Rotter’s Locus of Control Scale (RLOC) and Rosenberg Self-esteem Scale (RSES). Data analysis was performed using path analysis statistical method and by the SPSS-22, and AMOS-24 statistical software’s and bootstrapping method was used to examine the mediating role of the variables. The results showed that the skill-oriented has a direct effect on self-esteem and an indirect effect on self-esteem through the source of control (p <0.01). Performance-oriented, performance-avoidance goals had no direct or indirect effect on self-esteem (p <0.05). Considering the present results and educability of GO, Higher education system and University Student Mobilization (Basij) should plan for improving internal motivation and directing students toward favorable GO; in this way, they can minimize the negative effects of low self-esteem.Keywords: Goal Orientation, Locus of Control, self-esteem
-
پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سرمایه روان شناختی و کیفیت زندگی در مدرسه، با نظر به نوع مدارس موردمطالعه، به روش پس رویدادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دوره دوم متوسطه تیزهوش و عادی شهر سنندج بود که در سال تحصیلی 98-1397 ثبت نام کرده بودند. حجم نمونه برای جامعه دانش آموزان تیزهوش برابر با 118 و برای دانش آموزان عادی برابر با 137 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه روان شناختی (PCQ) و کیفیت زندگی در مدرسه آینلی و بورک (1992) استفاده شد. نتایج آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره نشان دادند که بین دانش آموزان تیزهوش و عادی در مقیاس سرمایه روان شناختی به صورت کلی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما ازلحاظ خرده مولفه امیدواری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی در مقیاس کیفیت زندگی در مدرسه به طورکلی و همین طور خرده مولفه فرصت، تفاوت معنی دار بود. همچنین با استناد به ضرایب بتا محاسبه شده می توان چنین نتیجه گرفت که رابطه بین کل مقیاس سرمایه روان شناختی و خرده مولفه امیدواری با کیفیت زندگی مدرسه در بین دانش آموزان مدارس عادی، قوی تر از مدارس تیزهوش است.
کلید واژگان: تیزهوش, دانش آموزان, سرمایه روان شناختی, کیفیت زندگیThe present study was conducted by a post-event method to investigate the relationship between psychological capital and quality of life in school with regard to the type of schools studied. The statistical population of the study is the second-year high school students of Sanandaj who had registered in the academic year 2018-2019. Estimation of sample size using Cochran's formula for the community of gifted students was equal to 118 and for normal students was equal to 137 people who were selected by cluster sampling. The Psychological Capital Questionnaire (PCQ) and Quality of Life Questionnaire at Ainley & Bourke School (1992) were used to collect data. The results of the independent group t-test and multivariate analysis of variance showed that there is no significant difference between gifted and normal students on the whole scale of psychological capital, but there is a significant difference in terms of the hope component. There was also a significant difference between gifted and normal school students in the whole scale of school quality of life and opportunity subcomponent. Also, based on the calculated beta coefficients, it can be concluded that the relationship between the whole scale of psychological capital and the hope component with the quality of school life is stronger among students of ordinary schools than in gifted schools.
Keywords: Gifted, students, psychological capital, Quality of life -
تحلیل مسیر بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دبیرستان فرزانگان مقطع متوسطه دوم (340 نفر) در سال تحصیلی 400-1399 بود. حجم نمونه آماری براساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 170 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش چارچوب اجتماع اکتشافی (CIF)، پرسش نامه احساس تنهایی دانشگاه کالیفرنیا (UCLA) و مقیاس چندبعدی رضایت از زندگی دانش آموزان (MSLSS) بود. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان دهنده آن بود که پس از حذف مسیر مستقیم از حضور آموزشی به احساس تنهایی، مدل علی حضور آموزشی، اجتماعی و شناختی به رضایت تحصیلی دانش آموزان از طریق نقش واسطه ای احساس تنهایی تایید شد. طبق نتایج این پژوهش، وجود حسی از حضور تاثیر چشمگیری بر کاهش احساس تنهایی دانش آموزان داشت که این امر باعث افزایش رضایت تحصیلی در آنان می شود؛ بنابراین در محیط های آنلاینی که ارتباط غیرکلامی در جلسات رودررو محدود است، حضور مدرسان و فراگیران برای پیشگیری از احساس انزوا و خلق یک محیط یادگیری آنلاین ثمربخش ضروری است.کلید واژگان: حضور برخط در کلاس, رضایت تحصیلی, احساس تنهایی, دانش آموزان دختر تیزهوشThe purpose of this study was to investigate the effect of online educational, social and cognitive presence on academic satisfaction through the mediation of loneliness in gifted female students of the second high school. The research method was correlation of the type path analysis. The population of this study included all the population of this study includes all female high school students of Farzanegan Secondary School who were studying in the academic year 2020-2021. The statistical sample size was determined based on the rules of thumb Kline equal to 170 female high school students, which was done by available sampling method and online questionnaire. The instruments used in this study were Community of Inquiry Framework (CIF), University of California Los Angeles Loneliness Scale (UCLA) and The Multidimensional Students' Life Satisfaction Scale (MSLSS). Data analysis was performed using path analysis statistical method and by the SPSS-22, and AMOS-24 software. Findings showed that after eliminating the direct path from educational presence to loneliness, the causal model of educational, social and cognitive attendance to students' academic satisfaction was confirmed through the mediating role of loneliness. According to the results of this study, the presence of a sense of presence had a significant effect on reducing students' feelings of loneliness, which can increase their academic satisfaction; Therefore, in online environments where non-verbal communication in face-to-face meetings is limited, the presence of instructors and learners is essential to prevent feelings of isolation and create a productive online learning environment.Keywords: online class attendance, Academic satisfaction, loneliness, gifted female students of the second high school
-
هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی بازی مشترک مادر - کودک بر کاهش علائم اختلال دلبستگی دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. طرح پژوهش حاضر به صورت نیمه تجربی همراه با گروه گواه و با ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود، به این صورت که تعداد 32 دانش آموز پسر دارای نمره بالای اختلال دلبستگی، از مدارس ابتدایی شهر اصفهان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی تعداد 16 نفر در گروه آزمایش و 16 نفر در گروه گواه گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش یک دوره هشت جلسه ای به صورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند، در حالی که آزمودنی های گروه گواه چنین مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند. آزمودنی های دو گروه با استفاده از فرم والد پرسشنامه اختلال دلبستگی راندولف مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که ارائه مداخله بازی مشترک مادر- کودک باعث کاهش 3/83% علائم اختلال دلبستگی در مرحله پس آزمون و کاهش 9/78% این اختلال در مرحله پیگیری می شود. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر- کودک در کاهش علائم اختلال دلبستگی موثر بوده است و با استفاده از این روش مداخله ای، می توان در جهت کاهش شدت علائم اختلال دلبستگی و همچنین بهبود رابطه مادر و کودک استفاده کرد.
کلید واژگان: بازی مشترک مادر- کودک, اختلال دلبستگی, دانش آموزان پسر مقدمهThe goal of this study was the investigation of the effect of subscribe mother-child play in reduction of attachment disorder in male school students of Isfahan. Thus, in a quasi-experimental design with a control group and pretest post- test & follow up assessment, 32 male students, with high scores in attachment disorder of Isfahan primary school purpose ways were selected and assigned randomly in experimental and control group (n1=n2=16). Experimental group received an eight-session, a weekly basis with the participation of mothers and playing with the children. While the control group received no intervention and remained in waiting list, two groups were evaluated by parent form of Randolf Attachment Disorder. The results of the analysis of covariance showed that intervention with mother-child playing reduces the 83.3% symptoms of attachment disorder in post-test and 78.9% follow up (p
Keywords: Subscribe mother-child play, Attachment disorder, Male school students -
هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی بازی مشترک مادر - کودک بر علائم اختلال کمبود توجه / بیش فعالی در دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، تعداد 32 دانش آموز پسر دارای نمره بالا در دسته مقیاس های اختلالات رفتار ایذایی CSI-4 از مدارس ابتدایی شهر اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (16=n2=n1). آزمودنی های گروه آزمایش یک دوره هشت جلسه ای به صورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند، درحالی که آزمودنی های گروه کنترل در لیست انتظار مداخله قرار گرفتند. آزمودنی های دو گروه با استفاده از فرم والد چک لیست مرضی کودکان (CSI-4) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که ارائه مداخله بازی مشترک مادر - کودک باعث کاهش 9/ 57% علائم کمبود توجه و کاهش 2/ 28% علائم بیش فعالی و کاهش 55% علائم نوع مرکب این اختلال در پس آزمون می شود (p<0.05). علاوه بر این، مداخله در مرحله پیگیری هم باعث کاهش 2/ 54% علائم کمبود توجه، کاهش 5/ 22% علائم بیش فعالی و کاهش 1/ 58% علائم نوع مرکب این اختلال شد (p<0.05).بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر - کودک در کاهش علائم کمبود توجه و بیش فعالی موثر بوده است و با استفاده از این روش مداخله ای، ضمن کاهش شدت علائم بیش فعالی - کمبود توجه، می توان در جهت بهبود رابطه مادر و کودک بیش فعال و جلوگیری از تبدیل این اختلال به سایر اختلالات رفتاری استفاده کرد.
کلید واژگان: آموزش بازی مشترک مادر - کودک, اختلال کمبود توجه و بیش فعالیThe goal of this study was to investigating the effect of collaborative mother-child play training on attention Deficit hyperactivity disorder symptoms in male school students of Isfahan thus, in a quasi-experimental design with a control group and pretest – post test & follow up assessment, 32 male student, with high scores in behavioral disorders selected and assigned randomly in experimental and control group (n1=n2=16). experimental group received an eight-sessions a weekly basis with the participation of mothers and playing with the children. While the control group received no intervention and remain in waiting list. two groups were evaluated by parent form of child symptoms check list(CSI-4). the results of the analysis of covariance showed that intervention with mother-child playing reduces the57.9% symptoms of attention deficit, 28.2% of hyperactivity symptoms and can reduce 55% reduction of the composite of symptoms This disorder in post test (p<0.05).in addition, this intervention reduced 54.2 % attention deficit symptoms, 22.5% hyperactivity symptoms and 58.1% symptoms of the composite type’s in follow up(p<0.05). based on these findings, it can be concluded the mother-child playing is suitable to reduce symptoms of attention deficit hyperactivity disorder effective and with this empirical practical interment can reduce severity of attention deficit and hyperactivity symptoms. this model can improve mother child relation can prevent in convert ADHD and other childhood behavioral disordersKeywords: collaborative_parent – child play training_attention deficit_hyperactivity disorder -
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های فراشناختی بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه در سال تحصیلی 1392-1391 در شهر اصفهان بود که از میان آنان تعداد 40 نفر به روش تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، برگه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه خودکارآمدی شرر (1996) بود. پس از اعمال مداخله پس آزمون و بعد از 4 ماه آزمون پیگیری اجرا شد. یافته ها با استفاده از نرم افزار 20 -SPSS و آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که ارائه مداخله مبنی بر آموزش تکنیک های فراشناختی باعث افزایش 2/71% خودکارآمدی در مرحله پس آزمون و 6/70% این ویژگی در مرحله پیگیری شد (05/0P)کلید واژگان: تکنیک های فراشناختی, خودکارآمدی, دانش آموزان دختر, اثربخشی آموزشThe purpose of this study was An investigation of the Effectiveness of metacognitive techniques training on girl students Self-efficacy in high schools of Isfahan city. Present study was performed by quasi-experimental method with pre-test - post-test and follow-up. The statistical population was all high school girl students in the school year 1391-1392 in Isfahan city that sample groups were randomly selected among them by cluster sampling method. measurement instruments in the study was demographic questionnaire and Sherer self-Efficacy Scale (SES) that performed after intervention the post – test، and follow up test was performed four months later. findings were analyzed by using descriptive and inferential statistical test and software SPSS-20. The results of covariance analysis showed that presenting intervention based on metacognitive techniques training cause increasing 71/2% of self-efficacy in post-test step and increasing 70/6% of This feature in follow up step (P≤005). Based on findings of this study can conclude that presenting intervention based on metacognitive techniques was effective in increasing self-efficacy; thus this study suggested using metacognitive techniques in order to increasing self-efficacy in students.Keywords: Metacognitive Techniques, Self, Efficacy, Girl Students, Training Effectiveness
-
در چند دهه اخیر، ایجاد و پرورش مهارت های یادگیری خودتنظیمی در دانشجویان به یکی از اهداف آموزشی تبدیل شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ادراک از سبک های فرزندپروری با راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بودند. از جامعه آماری مذکور نمونه ای به حجم 352 نفر (30 درصد مرد و 70 درصد زن) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده مقیاس، سبک های فرزندپروری بامریند و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، از روش های آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس چندمتغیره) نیز استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که سبک فرزندپروری مستبدانه با راهبردهای شناختی و خودتنظیمی دارای رابطه منفی و معنی داری است اما بین سبک فرزندپروری مقتدرانه با راهبردهای شناختی و فراشناختی رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که فقط سبک فرزندپروری مقتدرانه سهم قابل ملاحظه ای در پیش بینی نمره راهبردهای خودتنظیمی و شناختی دارد. همچنین نتایج آزمون مانووا نشان داد که بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ سبک فرزندپروری مقتدرانه، راهبردهای شناختی و راهبردهای خودتنظیمی تفاوت معنی داری وجود دارد. اما بین دانشجویان گروه های آموزشی مختلف فقط از لحاظ راهبردهای خودتنظیمی تفاوت معنی دار بود. باید از نتایج این تحقیق والدین را آگاه نمود و سبک صحیح فرزندپروری را به صورت جزوه، کارگاه آموزشی، جلسات خاص و غیره به آن ها آموزش داد.
کلید واژگان: راهبردهای یادگیری خودتنظیمی, راهبردهای شناختی, سبک های فرزندپروریIn recent decades، creating and fostering self-regulated learning skills in students has become one of the educational goals. thus، The purpose of this study was to investigate the relationship between self-regulated learning strategies and with perception of parenting styles of students in Ferdowsi University of Mashhad. The research method was descriptive correlational. Statistical population included all undergraduate students of Ferdowsi University of Mashhad. The statistical population mentioned a size sample of 352 individuals (30% male and 70% female) were selected by random stratified relative. Research instruments were the “Perception of Parents Scale” (POPS).، and the “students achievement goal orientations & -motivated strategies for learning questionnaire (MSLQ)”. Data was analyzed by using both descriptive (Mean، and standard deviation) and inferential statistics (Pearson correlation، Multiple regression، Multivariate Analysis of Variance). The results of Pierson Correlation Coefficient revealed that there is significant and minus relationship between Authoritarian style with self-regulatory and cognitive learning strategies (P<0/05). But there is significant and positive relationship between Authoritative style with self-regulatory and cognitive learning strategies. Results of multiple regression revealed that self-regulatory and cognitive learning strategies can be predicted by Authoritative style (P<0/05). In addition، the results of MANOVA indicated that there is significant difference between male and female students in authoritative styles، self-regulatory and cognitive learning strategies (P<0. 05). but there is significant difference between in educational groups only in self-regulatory learning strategies. Parents must be informed of the results of the research and the correct style of parenting as pamphlets، workshops، special sessions and had taught them.Keywords: perception of parenting styles, self, regulatory learning strategies, cognitive learning strategies
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.