به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

seyyed kamal kazemitabar

  • سیده ویدا حیدرقلی زاده حسنکلا، نادعلی باقری*، نادعلی بابائیان جلودار، سید کمال کاظمی تبار

    تنش خشکی عامل محدود کننده رشد برنج در مناطق برنج کاری است یکی از رویکردهای مقابله با اثرات منفی تنش در تولید محصول استفاده از رقم های متحمل به خشکی است. این تحقیق به منظور بررسی اثر تنش خشکی بر تغییرات فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و تجمع اسیدهای آمینه در تعدادی از ژنوتیپ های برنج انجام شد. در این پژوهش تعداد شش ژنوتیپ برنج به همراه رقم های شاهد متحمل (بینام) و حساس (IR64) در مرحله گیاهچه ای به صورت آزمایش کرت های خرد شده در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در سه تکرار و چهار سطح خشکی ناشی از پلی اتیلن گلیکول 6000 (صفر (یوشیدا)، 5/0-، 1- و 5/1- بار) در محیط کشت هیدروپونیک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس تاثیر معنی داری خشکی روی میزان فعالیت آنزیم ها را در بین ژنوتیپ های مختلف برنج نشان داد. بگونه ایی که با افزایش شدت تنش، میزان فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز 53/26 درصد، گایاکول پراکسیداز 73/19 درصد، کاتالاز 15/14 درصد و سوپر اکسید دیسموتاز 50/41 درصد افزایش یافت و ژنوتیپ های مانند دانش و LP8 که نسبت به خشکی متحمل تر بودند، میزان فعالیت آنزیمی بالاتری داشتند. میزان افزایش فعالیت در ژنوتیپ های متحمل بیشتر از ارقام حساس بود. در بررسی پروفایل اسیدآمینه ای ژنوتیپ های معرفی شده فوق با افزایش شدت تنش خشکی، میزان فعالیت اسیدهای آمینه گلوتامیک اسید، آلانین، آرژنین، لوسین و لیزین به مقدار قابل توجهی افزایش یافت. در حالیکه در ژنوتیپ حساس IR64 تحت تنش تجمع معنی داری از نظر اسیدهای آمینه مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تجمع اسیدهای آمینه ارتباط نزدیکی با تحمل به خشکی ژنوتیپ های متحمل دارد.

    کلید واژگان: اسیدهای آمینه, برنج, پراکسیدازها, پلی اتیلن گلیکول, پرولین
    Seyyedeh Vida Heydargholizadeh Hasankola, Nadali Bagheri*, Nadali Babaeian Jelodar, Seyyed Kamal Kazemitabar

    Drought stress is the limiting factor for rice growth in rice fields. One of the approaches to dealing with the negative effects of stress on crop production is the use of drought-tolerant cultivars. This research was conducted to investigate the effect of drought stress on changes in antioxidant enzyme activity and amino acid accumulation in a number of rice genotypes. In this research, the number of 6 rice genotypes along with the tolerant (Binam) and sensitive (IR64) control cultivars at the seedling stage in the form of a completely random basic design in 3 replications and 4 drought levels (from polyethylene glycol 6000) zero (Yoshida), -0.5, -1 and -1.5 times were investigated in hydroponic culture medium. The results of the analysis of variance showed that there is a significant difference between the examined cultivars and the level of enzyme activity also increased, and genotypes such as Danesh and LP8, which were more tolerant to drought, had a higher level of enzyme activity. The increase in activity in tolerant genotypes has been greater than that in sensitive cultivars. In the analysis of the amino acid profiles of the genotypes introduced above, the activity of glutamic acid, alanine, arginine, leucine and lysine increased significantly with the increase in drought stress. While no significant accumulation of amino acids was observed in the sensitive IR64 genotype under stress. Therefore, it can be concluded that the accumulation of amino acids is closely related to the drought tolerance of tolerant genotypes.

    Keywords: Amino acid, Rice, Peroxidases, Polyethylene glycol, Proline
  • نادر شهبازی، سید کمال کاظمی تبار*، غفار کیانی، علی پاکدین پاریزی، پویان مهربان جوبنی
     مقدمه

    یکی از راهکارهای فایق آمدن بر محدودیت آب شیرین و نبود ذخایر آب کافی برای کشاورزی روی آوردن به بهره برداری از آب های نامتعارف همانند آب دریا می باشد. تنش شوری مهمترین تنش غیرزیستی در بکارگیری آب دریا است. شناسایی و کاشت ژنوتیپ های متحمل به شوری کنجد از راهکارهای موثر و قابل توجه در کاهش اثرات تنش شوری است. جوانه زنی، رشد و استقرار گیاهچه از مراحل حساس به شوری در اغلب گیاهان می باشد، بنابراین برای اصلاح گیاهان به تنش های محیطی می طلبد تا صفات و شاخص های مرتبط با تحمل در مرحله جوانه زنی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد.

    مواد و روش ها

    آزمایش در سال 1399 در آزمایشگاه گروه اصلاح نباتات دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سه تکرار، بصورت فاکتوریل و بر پایه طرح کاملا تصادفی اجرا گردید بطوری که فاکتور اول شامل ارقام و فاکتور دوم شامل 5 سطح شوری (شاهد، 3، 6، 9 و 11 دسی زیمنس بر متر)، حاصل از اختلاط آب دریای خزر و آب شهری بود. تعداد بذرهای جوانه زده در طی هشت روز اعمال شوری مورد شمارش قرار گرفت و صفات درصد جوانه زنی، زمان لازم تا 50 درصد جوانه زنی، شاخص بنیه گیاهچه، سرعت جوانه زنی محاسبه گردید و در روز هشتم مقدار وزن خشک ریشه چه، وزن خشک ساقه چه، وزن تر ریشه چه، وزن تر ساقه چه، طول ساقه چه، طول ریشه و وزن خشک گیاهچه اندازه گیری و مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج تجزیه واریانس بیانگر معنی داری اثر سطوح مختلف شوری، اثر ژنوتیپ و برهمکنش شوری و ژنوتیپ برای تمامی شاخص های محاسبه شده در سطح احتمال یک درصد بود. مقایسه میانگین برهمکنش سطوح مختلف شوری و ارقام و توده ها حاکی از آن بود که با افزایش شوری تمامی صفات مورد بررسی به غیر از زمان لازم تا 50 درصد جوانه زنی کاهش می یابند. در بین ارقام مورد مطالعه رقم اولتان دارای بیشترین مقدار در صفت درصد جوانه زنی (100 درصد)، سرعت جوانه زنی (17/24 عدد بذر در روز)، شاخص بنیه گیاهچه (03/5)، طول ساقه چه (67/55 میلی متر)، طول ریشه چه (70 میلی متر)، وزن تر ساقه چه (62 میلی گرم)، وزن تر ریشه چه (45 میلی گرم)، وزن خشک ساقه چه (77/4 میلی گرم)، وزن خشک گیاه چه (23/6 میلی گرم) و کمترین مقدار در زمان لازم تا 50 درصد جوانه زنی (17/24 ساعت) در سطح شوری شاهد بود و در مقابل رقم پاکستانی دارای کمترین مقدار در صفت سرعت جوانه زنی (06/3 عدد بذر در روز)، شاخص بنیه گیاهچه (1)، طول ساقه چه (33/8 میلی متر)، طول ریشه چه (3 میلی متر)، وزن تر ساقه چه (10 میلی گرم)، وزن تر ریشه چه (2 میلی گرم)، وزن خشک ساقه چه (57/0 میلی گرم)، وزن خشک گیاه چه (84/0 میلی گرم) و بیشترین مقدار در زمان لازم تا 50 درصد جوانه زنی (17/24 ساعت) در سطح شوری 11 دسی زیمنس بر متر بود. با استفاده از نتایج این آزمایش در بین ارقام مورد مطالعه رقم اولتان بعنوان متحمل ترین و رقم پاکستانی بعنوان حساس ترین رقم به تنش شوری در مرحله جوانه زنی انتخاب گردید.

    نتیجه گیری

    ارقام و توده های مورد مطالعه واکنش های متفاوتی از نظر شاخص های جوانه زنی در تیمار با شوری حاصل از آب دریا از خود نشان دادند. اختلاف معنی دار بالا در این آزمایش بیانگر تنوع بالای ژنوتیپ ها بود. امکان انتخاب از بین این ژنوتیپ ها برای برنامه های اصلاحی تحمل به شوری در گیاه کنجد وجود دارد.

    کلید واژگان: آب دریای خزر, تجزیه خوشه ای, خصوصیات جوانه زنی, صفات گیاهچه ای
    Nader Shahbazi, Seyyed Kamal Kazemitabar*, Ghaffar Kiani, Ali Pakdin Parizi, Pooyan Mehraban Joubani
    Introduction

    One of the ways to overcome the limitation of fresh water and lack of sufficient water reserves for agriculture is to use unconventional waters such as seawater. Salinity stress is the most important abiotic stress in seawater application. Identification and planting of salinity tolerant genotypes of a plant species is one of the effective and valuable strategies in reducing the effects of salinity stress. Germination, growth and seedling establishment are among the salinity-sensitive stages in most plants. Therefore, for improvement of abiotic stress tolerance in plants, it is necessary to study the traits and indicators related to tolerance in the germination stage.

    Material and Methods

    A factorial experiment was conducted based on a completely randomized design with three replications at the laboratory of Plant Breeding Department of Sari University of Agricultural Sciences and Natural Resources in 2020. The first factor included the cultivars and the second included 5 salinity levels (control (no seawater), 3, 6, 9 and 11 dS (deciSiemens per meter) obtained from the incorporation of Caspian Sea and urban water. The number of germinated seeds was counted during eight days of salinity stress. Then, germination percentage, time required for 50% germination, seedling vigor index and germination rate were calculated. On the eighth day, radicle and plumule dry and fresg weights, radicle and plumule length and seedling dry weight were measured.

    Results

    The results of analysis of variance showed the significance of the effect of different salinity levels, genotype and the interaction of salinity and genotype for all calculated indices at p<0.01. Mean comparison of the interaction of different levels of salinity and cultivars and landraces showed that all the studied traits except for the time to reach fifty percent germination decreased with increasing salinity. Among the studied cultivars, Oltan cultivar had the highest value of germination percentage (100%), germination rate (24.17 seeds per day), seedling vigor index (5.03), plumule length (55.67 mm), radicle length (70 mm), plumule fresh weight (62 mg), radicle fresh weight (45 mg), plumule dry weight (4.77 mg), seedling dry weight (6/23 Mg) and the lowest amount of the time required for 50% germination (24.17 hours) in control treatment. In contrast, Pakistani cultivar had the lowest germination rate (3.06 seeds per day), seedling vigor index (1), plumule length (8.33 mm), radicle length (3 mm), plumule fresh weight (10 mg), radicle fresh weight (2 mg), plumule dry weight (0.57 mg), seedling dry weight (0.84 mg) and the highest time required for 50% germination (24.17 hours) in 11 dS / m salinity level. Using the results of this experiment, among the studied cultivars, Oltan cultivar was selected as the most tolerant and Pakistani cultivar as the most sensitive cultivars to salinity stress at the germination stage.

    Conclusion

    The studied cultivars and landraces showed different reactions in terms of germination indices when treated with salinity from seawater. The high significant difference in this experiment indicated the high genetic diversity among the studied genotypes. It is possible to choose from these genotypes for salinity tolerance breeding programs in sesame plant.

    Keywords: Caspian Sea water, Cluster analysis, Germination characteristics, Seed traits
  • نادر شهبازی، سید کمال کاظمی تبار*، غفار کیانی، علی پاکدین، پویان مهربان

    دانه کنجد بدلیل دارا بودن پروتیین و اسیدهای چرب غیراشباع و متابولیت های ثانویه ای چون لیگنان ها، منبع مناسبی برای مصرف غذایی و سلامتی می باشد. شوری خاک و آب یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده رشد این گیاه زراعی می باشد. با بررسی واکنش های فیزیولوژیکی مرتبط با تحمل شوری در بین ارقام و توده های محلی مختلف می توان ارقام متحمل و حساس را گزینش و در برنامه های اصلاحی و توسعه کشت و کار این دانه روغنی مهم به کاربرد. برای این منظور واکنش های فیزیولوژیکی در هشت ژنوتیپ مختلف کنجد در جریان آزمایشی بصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با فاکتور اصلی شوری ناشی از اختلاط آب دریای خزر با آب شهری در3سطح (شاهد، 6و9 دسی زیمنس بر متر) و فاکتور فرعی8 ژنوتیپ کنجد (شامل ژنوتیپ بابل، دشتستان2، اولتان، پاکستانی، tn-78-389 و tn-78-393، هلیل و ناز تک شاخه) در سه تکرار به صورت گلدانی در محیط گلخانه گروه اصلاح نباتات دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال 1399 مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که به ترتیب در سطح شوری6و9دسی زیمنس برمتر در بین هشت ژنوتیپ مختلف کنجد مورد مطالعه، رقم اولتان با بیشترین مقدار وزن خشک کل(42/8 و27/5 گرم)، محتوای پرولین برگ(35/10 و15 میکرومول در گرم وزن تر برگ)، شاخص پایداری غشاء (65/82 %و14/74 %)، محتوای نسبی آب (33/81 %و33/69 %)، محتوای کلروفیل وکاروتنویید برگ (بر مبنای میلی گرم بر گرم وزن تر)کلروفیلa (74/0 و7/0)،کلروفیل کل (12/1و95/0)و کاروتنویید(41/0و46/0)، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان(برمبنای واحد آنزیم بر گرم وزن تر)سوپراکسیددیسموتاز (22/18 و 05/29)، آسکوربات پراکسیداز(9/14 و 21/19)، کاتالاز (51/1)، گایاکول پراکسیداز (8/4و43/5)، غلظت پتاسیم (6/6 %)،شاخص نسبت غلظت سدیم به پتاسیم (06/0 % و12/0 %)و کمترین مقدار سدیم (41/0 %و7/0%)  قابلیت بیشتری نسبت به ارقام دیگر در تحمل تنش داشت و در مقابل رقم پاکستانی با کمترین مقدار وزن خشک کل(12/5 و 14/2گرم)، آمینواسید پرولین(86/5 و 7/6 میکرومول درگرم وزن تربرگ)، شاخص پایداری غشاء(31/66 % و86/57 %)، محتوای نسبی آب (58 % و33/48 %)، محتوای کلروفیل وکاروتنویید برگ (بر مبنای میلی گرم بر گرم وزن تر)کلروفیلa (46/0و37/0)، کلروفیل کل (69/0و5/0) و کاروتنویید (25/0 و27/0) فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان (برمبنای واحد آنزیم برگرم وزن تر) سوپراکسیددیسموتاز (61/11و31/10)، آسکوربات پراکسیداز (61/8 و78/8)، کاتالاز (84/0)، گایاکول پراکسیداز (77/1و16/2)، پتاسیم (68/3 %)، شاخص نسبت سدیم به پتاسیم (59/0 % و12/1 %) و بیشترین مقدار سدیم (15/2 % و57/2 %)  حساس ترین رقم در تحمل تنش نسبت به ارقام دیگر بود. بر اساس صفات ارزیابی شده و پاسخ ارقام مورد بررسی به تنش شوری، اولتان بعنوان رقم متحمل و پاکستانی بعنوان رقم حساس به شوری نسبت به سایر ارقام مورد مطالعه شناسایی شدند. بنابراین می توان این ارقام را برای استفاده در برنامه های به نژادی آتی جهت معرفی ارقام جدید پیشنهاد نمود.

    کلید واژگان: پرولین, دانه روغنی, شاخص پایداری غشاء, کلروفیل, آنزیم های آنتی اکسیدان
    Nader Shahbazi, Seyyed Kamal Kazemitabar*, Ghafar Kiani, Ali Pakdin, Pooyan Mehraban

    Sesame seeds are a good source for food and health due to their protein and unsaturated fatty acids and secondary metabolites such as lignans. Soil and water salinity is one of the most important factors limiting the growth of this crop. By examining the physiological reactions related to salinity tolerance among different landraces and cultivars, tolerant and sensitive cultivars can be selected and used in breeding programs and cultivation development of this important oilseed. For this purpose, physiological reactions in eight different sesame genotypes in a factorial experiment based on a completely randomized design with the main salinity factor due to mixing Caspian Sea water with normal water at 3 levels(control, 6 & 9 dSm-1) and sub-factor 8 Sesame genotype includes Babol, Dashtestan 2, Oltan, Pakistani, tn-78-389 and tn-78-393, Halil, Naz single-branched genotypes in three replications in pots in the greenhouse of the Plant Breeding Department of Sari University of Agricultural Sciences and Natural Resources in the year 2020 were examined. The results of this experiment showed that at salinity levels of 6 and 9 dS, among the eight different genotypes of sesame studied, Oltan cultivar with the highest amount of total dry weight (8.42 & 5.27 gr), proline (10.35&15 μmol/g fresh leaf weight), membrane stability index ( 82.65&74.14%), relative water content(81.33 & 69.33%), leaf chlorophyll and carotenoid content(based on mg/g fresh weight), chlorophyll a(0.74&0.7),total chlorophyll(1.12&0.95)and carotenoids(0.41&0.46)and antioxidant enzymes activities (based on enzyme unit per gram fresh weight), superoxide dismutase(18.22&29.05), ascorbate peroxidase(14.9&19.21),catalase(1.51), guaiacol peroxidase(4.8&5.43),potassium(6.6%),sodium to potassium ratio index (0.06&0.12) and the lowest amount of sodium(0.41&0.7)was more tolerant of stress than other cultivars. In contrast, Pakistani cultivar with the lowest amount of total dry weight (5.12 & 2.14 gr), proline(5.86&6.7 μmol/g fresh leaf weight), membrane stability index(66.31 & 57.86%), relative water content (58&48.33%), leaf chlorophyll and carotenoid content (based on mg / g fresh weight), chlorophyll a(0.46&0.37), total chlorophyll(0.69&0.5)and carotenoids(0.25&0.27)and Antioxidant enzymes activities (based on unit of enzyme per gram of fresh weight), superoxide dismutase (11.61&10.31), ascorbate-peroxidase (8.61&8.78),catalase(0.84),guaiacol peroxidase(1.77&2.16), potassium(3.68%), sodium to potassium ratio index(0.59&1.12)and the highest amount of sodium(2.15&2.57)was the most sensitive cultivar in stress tolerance compared to other cultivars. Based on the evaluated traits and the response of the studied cultivars to salinity stress, oltan was identified as a tolerant cultivar and Pakistani as a salinity sensitive cultivar compared to the other cultivars. Therefore, these cultivars can be suggested for use in future breeding programs to introduce new cultivars.

    Keywords: Caspian Sea water, Proline, Oilseed, Membrane stability index, Chlorophyll, Antioxidant enzymes
  • محمد سیه چهره، غفار کیانی*، سید کمال کاظمی تبار
    اصلاح موتاسیونی یکی از ابزارهای موثر برای بهبود صفات زراعی در گیاهان می باشد. هدف از این مطالعه، القاء جهش با استفاده از موتاژن شیمیایی اتیل متان سولفونات (EMS) در ارقام محلی برنج به منظور بهبود صفات زراعی آنها و ارزیابی تنوع ژنتیکی ایجاد شده در نسل M2 بوده است. در این آزمایش اثر غلظت های مختلف EMS (صفر، 17/0 35/0 و 51/0 درصد) بر ارقام طارم محلی و طارم هاشمی مورد بررسی قرار گرفت. ژنوتیپ های برتر از نظر وضعیت فنوتیپی در نسل M2 گزینش و یادداشت برداری صفات مهم زراعی در آنها صورت گرفت. ارزیابی تنوع القایی ایجاد شده در سطح فنوتیپی با استفاده از صفات زراعی و نیز در سطح مولکولی با استفاده از 12 نشانگر مولکولی SSR صورت گرفت. EMS به خوبی توانست باعث کاهش معنی داری در میانگین صفاتی همانند ارتفاع و تعداد دانه پوک و همچنین باعث افزایش وزن 100 دانه و طول خوشه گردد. موتانت شماره 13 (حاصل از طارم محلی) دارای ویژگی های ممتاز زراعی نظیر ارتفاع کم (147 سانتی متر)، تعداد پنجه بالا (37)، طول خوشه بلندتر (3/29 سانتی متر) و تعداد دانه پر بیشتر (158) نسبت شاهد مربوطه بود. همچنین، موتانت های با کدهای 3 و 10 (حاصل از رقم طارم هاشمی) نیز جزء برترین لاین ها بودند و ارتفاع این لاین ها بترتیب برابر 144 و 139 سانتی متر می باشد. نتایج داده های مولکولی حاکی از ایجاد تنوع ژنتیکی در لاین های انتخابی موتانت در قیاس با شاهدهای مربوطه بود.
    کلید واژگان: برنج محلی, موتاژن EMS, نشانگر SSR, صفات زراعی, تغییرات ژنتیکی
    Mohammad Siahchehreh, Ghaffar Kiani *, Seyyed Kamal Kazemitabar
    Background and objectives Mutational breeding is an effective tool for improvement of agronomic traits in crops. The purpose of this study, mutation induction in local rice varieties using chemical mutagen ethyl methane sulfonate (EMS) to improve their agronomic traits and evaluating genetic variation at M2 generation. Materials and methods In this study the effect of EMS concentrations (0, 0.17, 0.35 and 0.51 percent) was studied on Tarom Mahalli and Tarom Hashemi local varieties. Superior genotypes were selected in M2 generation based on phenotypic status as well as their important agronomic traits were recorded. Results Evaluation of induced genetic variation was done using agronomic traits as well as 12 SSR (Simple Sequence Repeat) markers at phenotypic and molecular levels, respectively. The EMS effectively reduced significantly average of traits like plant height as well as non-filled grains and increased the mean values for 100-grain weight and panicle length. Mutant no. 13 (derived from Tarom mahalli) had superior agronomic characteristics like lower height (147 cm), more tiller number (37), panicle length (29.3 cm) and filled grains (158) in comparison with its control. Also, mutants no. 3 and 10 (derived from Tarom Hashemi) identified as superior lines and their height were 144 and 139 cm, respectively. Discussion Results of the study showed successful induction of genetic variation in mutant lines comparing with respective controls.
    Keywords: Local rice, EMS mutagen, SSR Marker, Agronomic traits, Genetic variation
  • سمیه طایفه، ناصر مهنا*، سید کمال کاظمی تبار، ولی الله قاسمی عمران
    مقدمه

    امروزه روش های بیوتکنولوژی مانند کشت ریشه مویین و استفاده از محرک ها، پتانسیل قابل توجهی برای تولید متابولیت های ثانویه دارند. زوفا، گیاهی با مواد موثره دارویی وآنتی اکسیدان هایی مانند ترکیبات فنلی  است که ویژگی های ضد جهشی، ضد سرطانی و همچنین کاهش قند خون را دارد.

    هدف

    مطالعه اثر محرک نانوذرات نقره بر رشد و میزان ترکیبات فنلی و آنتی اکسیدانی ریشه های مویین تراریخت در دو گونه زوفای باریک برگ و دارویی، در شرایط کشت بافت می باشد.

    روش بررسی

    در این مطالعه از چهار غلظت 0، 1/0، 2/0، 3/0 میلی گرم بر لیتر نانوذرات نقره و همچنین از سویه ی ATCC15834 باکتری Agrobacterium rhizogenes  برای االقای ریشه مویین تراریخت استفاده شد. عصاره گیری از نمونه ها به روش اولتراسونیک انجام گرفت. سپس سنجش میزان فنل کل به روش اسپکتروفتومتری و در نهایت فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره با استفاده از روش مهار رادیکال آزاد 2 و '2 - دی فنیل 1- پیکریل هیدرازیل (DPPH) اندازه گیری شد.

    نتایج

    اثر تحریکی نانوذرات نقره بر صفات مورد آزمایش در دو گونه زوفا در سطح یک درصد معنی دار است. بیشترین میزان وزن خشک و وزن تر ریشه مویین به ترتیب با مقدار 8/3 و 16 گرم بر لیتر در گونه باریک برگ (H. angustifolius) و 2/3 و 14 گرم بر لیتر در گونه دارویی (Hyssopus officinalis) مشاهده شد، که همگی در غلظت 1/0 میلی گرم بر لیتر نانوذرات نقره حاصل شدند. بیشترین میزان آنتی اکسیدان در زوفای باریک برگ و زوفای دارویی به ترتیب 81/90 و 84/89 درصد به دست آمد.

    نتیجه گیری

    به طور کلی نانوذرات نقره در این آزمایش اثر مطلوبی بر رشد ریشه مویین گیاه زوفا داشت و همجنین، در غلظت 1/0 میلی گرم، میزان تولید مواد فنلی و آنتی اکسیدان را افزایش داد.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, ریشه مویین, زوفا, نانو ذرات نقره
    Somaye Tayefeh, Nasser Mahna*, Seyyed Kamal Kazemitabar, Valiallah Ghasemiomran
    Background

    Nowadays, biotechnological methods such as transgenic hairy root culture and application of elicitors have become an attractive source for secondary metabolites production. Hyssop species (Hyssopus spp.) having active ingredients including antioxidants such as phenolics, in this plant have shown anti-mutagenic, anti-carcinogenic and antiglycemic effects.

    Objective

    The present study was conducted to investigate the effect of silver nanoparticles on the growth and antioxidants of transgenic hairy root in two Hyssopus species including H. officinalis and H. angustifolius.

    Methods

    In this experiment, we used silver nanoparticles concentrations of 0, 0.1, 0.2, 0.3 mg/l on transgenic hairy roots and Agrobacterium rhizogenes ATCC15834 strain for induction of hairy roots. Extraction of the samples were performed following ultrasonic method. Total phenolics content were determined using spectrophotometry. The antioxidant activity (AOA) of the extract were evaluated through 2, 2-dipheny l-1-picryl-hydrazy l (DPPH) method.

    Results

    The results showed that silver nanoparticles as an elicitor had significant effect on the measured traits. The highest dry weight and fresh weight of the transgenic hairy roots were observed as much as 3.8 and 16 g/l in H. angustifolius and 3.2 and 14 g/l in H. officinalis, respectively. Which were caused by silver nanoparticles at the concentration of 0.1 mg/l, The amount of total antioxidants in H. angustifolius and H. officinaliswere 90.81% and 89.84%, respectively. In this study, we could observe relationship between antioxidant activity and plant phenolic content.

    Conclusion

    In general, we found that 0.1 mg/l silver nanoparticles could improve the growth of transgenic hairy roots and increase their phenolics and antioxidants content.

    Keywords: Antioxidants, Hairy Root, Hyssop, Silver nanoparticles
  • حمیدرضا اسلامی، سید محمد حسینی نصر، سیدکمال کاظمی تبار*، فائزه زعفریان

    ون (.Fraxinus excelsior L) یکی از گونه های جنگلی با بذر سخت همراه با خواب سنگین است که جوانه زنی آن به سختی انجام می شود. در پژوهش پیش رو، با هدف تسهیل جوانه زنی بذر ون، رویانیدن بذر با استفاده از کشت درون شیشه ای جنین انجام شد. بذرهای تهیه شده از چهار منطقه کلاردشت و الندان کیاسر (استان مازندران) و علی آباد و گالیکش (استان گلستان) پس از ضدعفونی با الکل 70 درصد، با استفاده از اسکالپل استریل از محل نوک شکافته و جنین ها بدون هیچ گونه آسیبی خارج شدند. جنین ها پیش از انتقال به محیط کشت به مدت یک دقیقه در الکل 70 درصد خوابانده شدند. سپس، سه بار با آب مقطر سترون زیر هود لامینار شستشو شدند. درنهایت، در محیط کشت های Monier، WPM و MS در سه تکرار (پتری دیش و داخل هر پتری، پنج عدد جنین) قرار گرفتند. تمام شاخص های مورد بررسی در چهار منطقه جغرافیایی برای محیط MS به طور معنی داری بیشتر از دو محیط کشت دیگر بودند و کمترین مقدار در محیط کشت Monier مشاهده شد. در بین چهار منطقه، الندان و گالیکش، بیشترین شاخص ها را داشتند و کمترین مقدار نیز در علی آباد به دست آمد. تمام شاخص ها، همبستگی معنی دار مثبت و قابل توجهی با یکدیگر نشان دادند. به طور کلی، می توان بیان کرد که محیط کشت MS برای تکثیر درون شیشه ای جنین درخت ون مناسب تر است.

    کلید واژگان: جنگل های هیرکانی, رویشگاه, محیط کشت Monier, محیط کشت MS, محیط کشت WPM
    Seyyed Mohammad Hosseini Nasr, Seyyed Kamal Kazemitabar *, Faezeh Zafarian, Hamid Reza Islami

    Ash (Fraxinus excelsior L.) is a forest species with seeds consisting of hard woody skin and high dormancy that complicate the germination. This study was designed to facilitate the growth of ash seed using the in vitro culture of the embryo. Seeds from four regions of Kelardasht, Alandan-Kiyasar (in the Mazandaran province), Aliabad and Galikesh (in the Golestan province) were collected and sterilized using a sterilized scalpel to split tip of an embryo without any damage. Prior to being transferred to the culture medium, the embryo was washed by 70% of alcohol per minute as well as with sterile water under laminar hood. It was then placed in Monier, WPM and MS mediums in three replicates (with five ash seed per each petri dish). All indices studies here in the four geographical regions for the MS medium were significantly higher than the other two media, with the lowest amount observed in Monier culture media. In all four regions, all indices in Alandan and Galikesh were significantly higher than the other two regions, with the lowest amount observed in the Aliabad area. In addition, all indicators showed a significant and positive correlation with each other. Regressions between the length and weight index of vigor with other variables resulted in high R2 values that showed that changes in independent variables are influenced by dependent variables in a close fit. Therefore, it can be concluded that MS medium is more suitable for the in vitro propagation of the embryo plant of the ash.

    Keywords: Hyrcanian forests, Monier, MS, Site, WPM
  • محمد زمانی، حسین مرادی*، ویدا چالوی، سید کمال کاظمی تبار امیر کلایی
    در این تحقیق اثر سالیسیلیک اسید و متیل جازمونات بر تولید هایپریسین در کشت کالوس گلراعی (Hypericum perforatum L.) رقمTopas بررسی گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور شامل سالیسیلیک اسید در چهار سطح (225،150،75،0 میکرومولار) و متیل جاسمونات در سه سطح (150،75،0 میکرومولار) با سه تکرار در آزمایشگاه گروه پژوهشی علوم باغبانی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری انجام گرفت. فاکتور های اندازه گیری شده شامل هایپریسین، فنل کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل و فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز (PAL) بود. در مقایسه میانگین اثرات ساده تیمارها، اثر متیل جازمونات بر فلاونوئید کل معنی دار شد. اثر متقابل تیمارها برای هایپریسین، فلاونوئید ها و آنتوسیانین ها معنی دار شد.در مجموع، در میان نتایج به دست آمده از این پژوهش، بیشترین میزان هایپریسین تولید شده از اثر 150 میکرومولار سالیسیلیک اسید و همین طور اثر متقابل 225 میکرومولار سالیسیلیک اسید (SA) در ترکیب با 75 میکرومولار متیل جاسمونات (MJ) در مدت زمان 21 روز (سه هفته) به دست آمد.
    کلید واژگان: علف چای, محرک, متابولیت ثانویه, نفتو دی آنترون
    Mohammad Zamani, Hossein Moradi *, Vida Chalavi, Seyyed Kamal Kazemitabar
    Effects of salicylic acid and methyl Jasmonate on Hypericin production in callus culture of Hypericum perforatum L. cv Topas were investigated. This factorial experiment was carried out in a completely randomized design with two factors including the four levels of salicylic acid (225,150,75,0 µM) and methyl Jasmonate in three levels (150,75,0 µM) with three replications at the research lab Group of Sari University of Agricultural Sciences and natural resources, deprtment of Horticultural Science. Analysis of variance showed significant differences among treatments. Effect of treatments on total flavonoid Methyl Jasmonate effect was significant. Interaction effect was significant for Hypericin, flavonoids and anthocyanins. According to the results of this study in cell cultures of H. perforatum, low concentration (100 micromolar and lower) of both salicylic acid and methyl Jasmonate elicitors were effective for production of Hypericin. The results of this experiment showed that the highest amount of Hypericin produced from 150 μM salicylic acid (SA) and 225 μM salicylic acid in combination with 75 μM methyl Jasmonate (MJ) after 21 days.
    Keywords: Elicitor, Naphtodianthrones, Secondary metabolites, StJohn’s Wort
  • زهرا سادات موسوی زاده *، حمید نجفی، سید حمیدرضا هاشمی، سید کمال کاظمی تبار
    توانایی گیاهان در خنثی نمودن آثار تنش شوری (کلرید سدیم) به مقدار زیادی به وضعیت درونی K+ وNa+ بستگی دارد. در واقع حفظ نسبت بالایK+/Na+ در سیتوسل از عناصر اصلی تحمل به شوری است. برنج به عنوان یکی از مهم ترین غلات و غذای اصلی یک سوم از جمعیت جهان ،گیاهی حساس به شوری است، شوری بیش از حد به طور مضری همه فعالیت های متابولیک اصلی برنج را تحت تاثیر قرار می دهد. تحقیق حاضر در دانشگاه کشاورزی ساری در سال 1394 انجام گرفته است. بذر گیاه برنج (ارقام IR29، سنگ طارم و جلودار) پس از ضدعفونی به منظور جوانه زنی در ژرمیناتور قرار گرفتند. پس از 14 روز از آغاز کشت، تیمار شوری 120 میلی مولار نمک کلرید سدیم اعمال شد. نمونه برداری به صورت Time-course در 6 زمان (6،0، 24، 120،72، 168 ساعت) پس از اعمال تنش از بافت های برگ و ریشه انجام شد. نتایج آزمایشات فیزیولوژیک نشان داد که اثرات ژنوتیپ، زمان نمونه گیری و اثر متقابل روی تمامی صفات اندازه گیری شده شامل میزان مالون دی آلدئید (MDA)، کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید و پرولین در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود، غلظت کلروفیل a،b و کارتنوئید موجود در برگ در ساعات اولیه تنش کاهش یافت و در ادامه با افزایش ساعات تنش، ضخیم شدن برگ ها و افزایش نسبت کلروفیل در واحد سطح برگ (لوله ای شدن برگ) میزان کلروفیل افزایش یافت. بررسی میزان مالون دی آلدهید در برگ نشان داد بیشترین افزایش در رقم حساس (IR29) وجود داشته است. آنالیز نتایج میزان پرولین نشان داد ارقام حساس و متحمل در شرایط عادی (بدون تنش) اختلاف معنی داری نداشتند اما با قرار گرفتن در شرایط تنش میزان پرولین در رقم متحمل بیشتر از رقم حساس افزایش یافته است. میزان پرولین در ژنوتیپ سنگ طارم به عنوان یک ژنوتیپ متحمل به شوری در زمان های (72، 168،120 ساعت) نسبت به شاهد افزایش معنی داری نشان داد. بنابراین واکنش ارقام حساس و متحمل برنج نسبت به تنش شوری متفاوت از یکدیگر است و با اندازه گیری پارامترهایی همچون مالون دی آلدهید، کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید و پرولین می تواند به اصلاح این گیاه در جهت تحمل به شوری کمک شایانی نماید.
    کلید واژگان: برنج, تنش کلرید سدیم, پرولین, کلروفیل, مالون آلدهید
    Zahra Sadat Musavizadeh *, Hamid Najafi, Seyyed Hamidreza Hashemi, Seyyed Kamal Kazemitabar
    Salinity stress is one of the main obstacles in crop production in many parts of the world, especially in arid and semi-arid regions. Plant's ability to neutralize the effect of salinity largely depends on the internal state K and Na. In fact, maintaining high Kﳖ ratio in Cytosol is a key element for tolerance to salinity. Rice, one of the most important food crops, a primary food source for more than one-third of the world’s population. Rice is sensitive to salinity stress, so that, salt effects will extensively damage rice metabolic activities. This study has presented the effects of salinity on some physiological characteristics and genes expression patterns that coded for a number of ion channels in rice. In order to seed germination, the seeds of some cultivar (IR29, Sangtarom, and Jelodar) sterilized and then were placed in germinator. Salinity treatment (120 mM NaCl) were applied 14 days after culture. The leaf and root samples were collected at six time-courses (0, 6, 24, 72, 120 and 168 hours) after sodium chloride stress. Results of physiological assessments showed that the effects of genotype, sampling period and their interactions were significant at 1% level of probability on all measured traits including malondialdehyde (MDA), chlorophyll a, chlorophyll b, carotenoids and proline contents. The concentration of chlorophyll a, b and carotenoid of leaves were reduced in early hours of encountering with stress and then increasing the hours of stress, leaf thickness (leaf rolling) caused chlorophyll per leaf unit and increases the amount of chlorophyll. The measurement of MDA in the leaves showed that the greatest increase occurred in sensitive cultivar (IR29). Proline content analysis showed that there was no significant difference between proline content of sensitive and tolerant cultivars under normal condition (no stress), but by exposure to salinity stress, proline content was increased in susceptible more than tolerant cultivar. Proline content in Sangtaroom, as a salt tolerant genotype, has significantly increased in comparison with the control cultivar in 72, 120 and 168 (h) times. Consequently, the responses of sensitive and tolerant rice cultivars to the salinity stress are different from each other and measuring of some parameters such as MDA, chlorophyll a, chlorophyll b, carotenoids, and proline can help to improve the salt tolerance of plants.
    Keywords: Chlorophyll, Malondialdehyde, NaCl stress, Proline, Rice
  • فرشته آکی*، سید کمال کاظمی تبار، سید حمیدرضا هاشمی، حمید نجفی زرینی
    کنجد (Sesamum indicum L.) یکی از گیاهان گرمسیری حساس به سرما می باشد. به منظور بررسی میزان تحمل ژنوتیپ های مختلف کنجد در برابر تنش سرما و نیز تاثیر سرما بر خصوصیات فیزیولوژیکی آن ها، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی بر روی ده ژنوتیپ شامل ورامین، قائم، اولتان، یکتا، دشتستان2، داراب1، ناز تک شاخه، ناز چندشاخه، جهاد و نیشابور در سه تکرار انجام شد. ژنوتیپ ها به مدت سه شبانه روز تحت دمای 8 درجه سانتی گراد قرار گرفته و نمونه های برگی در زمان های صفر (قبل از اعمال تنش)، 6، 12، 24 و 48 ساعت تهیه شد. بیشترین مقدار کلروفیل a با گذشت 48 ساعت از تنش سرما، به رقم ناز چندشاخه و کمترین آن به رقم ورامین و پس از آن رقم نیشابور اختصاص یافت. در مورد کلروفیل b، پس از 72 ساعت، رقم ناز چندشاخه و پس از آن رقم جهاد بیشترین و رقم نیشابور کمترین مقدار را داشتند. از نظر میزان کاروتنوئید تنها در زمان صفر و ابتدای تنش (زمان 6)، به طور معنی داری در بین ژنوتیپ ها اختلاف وجود داشت و با پیشروی تنش، تغییرات کاروتنوئید در ده ژنوتیپ به گونه ای بود که تفاوت معنی داری یافت نشد. روند تغییرات پرولین به صورت افزایشی بوده و با پیشروی تنش سرما، همه ژنوتیپ ها با تجمع پرولین همراه بودند. تفاوت بین ژنوتیپ ها هم در شرایط تنش و هم بدون تنش (زمان صفر) معنی دار بوده و در همه زمان ها، بیشترین مقدار پرولین در رقم ناز چندشاخه و کمترین آن در رقم نیشابور تجمع یافت. تغییرات مالون
    دی آلدهید در ژنوتیپ ها، در زمان های مختلف متفاوت بوده و در پایان تنش سرما رقم نیشابور و پس از آن رقم داراب1 بیشترین و رقم ناز چندشاخه کمترین مقدار مالون دی آلدهید را به خود اختصاص دادند که به ترتیب نشان دهنده حداکثر و حداقل آسیب وارد شده به غشا می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده، در نهایت رقم ناز چندشاخه، رقم متحمل و رقم نیشابور، رقم حساس به سرما معرفی شدند.
    کلید واژگان: پرولین, تنش سرما, رنگیزه های فتوسنتزی, کنجد (Sesamum indicum L, ), مالون دی آلدهید
    Fereshteh Aki *, Seyyed Kamal Kazemitabar, Seyyed Hamidreza Hashemi, Hamid Najafi Zarini
    Sesame (Sesamum indicum L.) is one of tropical plants that sensitive to cold. In order to evaluate the tolerance of different genotypes of sesame to cold stress and effect of cold on their physiological characteristics, an experiment was conducted using a completely randomized design on ten genotypes including Varamin, Qa’im, Ultan, Yekta, Dashtestan 2, Darab 1, Naz Takshakheh, Naz Chandshakheh, Jahad and Nishapur with three replications. The genotypes exposed three days in 8˚C and the leaf samples were prepared at 0 (pre-stress), 6, 12, 24 and 48 hours. The highest amount of chlorophyll a was measured in Naz Chandshakheh, and the lowest amount was in Varamin and then was in Nishapur genotype after 48 hours. About chlorophyll b, the Naz Chandshakheh and after it, Jahad genotypes had the highest and the Nishapur genotype had the lowest amount after 72 hours. The amount of carotenoids, just in time zero and the beginning of stress (6), a significant difference was observed among genotypes and with advancing the stress, changes in ten genotypes carotenoids in such a way that no significant differences were found. The process of proline changes was incremental and proline accumulation found during cold stress in all genotypes. The difference between genotypes in stress and non-stress (time zero) conditions was significant and the highest amount of proline accumulated in Naz Chandshakheh and the lowest found in the Nishapur genotype at all times. The changes of malondialdehyde (MDA) was different in the genotypes at all times and the Nishapur and then Darab 1 genotype had the highest and the Naz Chandshakheh genotype had the lowest amount of MDA at the end of cold stress duration, which represent respectively the maximum and minimum damage to the membrane. The cold stress leads to loss of intracellular water of leaves and thus, the concentration of photosynthetic pigments increased. On the other hand, the lost water is used to interactions, such as the synthesis of proline and its levels has increased under the stress. As well as damage to the membrane, causing exit substances such as MDA that due to these factors finally, the Naz Chandshakheh and the Nishapur genotype introduced respectively as cold tolerant and cold sensitive cultivar.
    Keywords: Cold stress, Malondialdehyde, Photosynthetic pigments, Proline, Sesame
  • سینا قنبری، سید کمال کاظمی تبار
    کنجد (Sesamum indicum L.) یکی از گیاهان قدیمی، قرن هاست که به دلیل دارا بودن آنتی اکسیدان های طبیعی و خواص دارویی فراوان در طب سنتی مورد استفاده قرار می گیرد. بذرهای ارقام کنجد از ارزش غذایی زیادی برخوردار بوده و ژنوتیپ های مختلف پاسخ های متنوع به کشت جوانه انتهایی نشان می دهند. در این آزمایش میزان کال زایی و باززایی رقم ناز تک شاخه در محیط کشت MS با ترکیبات هورمونی متفاوت و با استفاده از یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار بررسی شد. به منظور کال زایی، هورمون 2،4-Dدر 3 سطح و NAA در 4 سطح اکسین استفاده گردید. در این مطالعه درصد، وزن تر و قطر کالوس در ترکیبات هورمونی مختلف مورد ارزیابی قرار گرفتند. بررسی ها نشان داد بالاترین درصد کالوس مربوط به هورمون 4/0 میلی گرم بر لیتر 2،4-D بود. از لحاظ وزن تر کالوس، بیشترین مقدار مربوط به ترکیب هورمونی 2/0 میلی گرم بر لیتر 2،4-D به همراه 16/0 میلی گرم بر لیتر NAA بود. هم چنین از لحاظ قطر هم بیشترین مقدار مربوط به ترکیب هورمونی 2/0 میلی گرم بر لیتر 2،4-D به همراه 12/0 میلی گرم بر لیتر NAA می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده هورمون کاینتین (kin) تاثیر بسزایی در افزایش درصد باززایی داشت به طوریکه بهترین پاسخ مربوط به ترکیب هورمونی 2 میلی گرم بر لیتر کینتین به همراه 4/0 میلی گرم بر لیتر NAA بود.
    کلید واژگان: جوانه انتهایی, قطرکالوس, کال زایی, کنجد
    Sina Ghanbari, Seyyed Kamal Kazemitabar
    Sesame (Sesamumindicum L.) as an ancient plant has traditionally used for centuries as a medicinal plant due to its natural antioxidants and plenty of medicinal properties. Seeds from different cultivars of sesame have various nutritional values and different genotypes showing different response to mature shoot buds meristems. In present experiment callus induction and plant regeneration of sesame cultivar (Single Branch Naz) have been considered using different hormonal combinations in a factorial experiment based on completely randomized design with three replicates. In order to evaluate callus induction¡ 2¡4-D in three levels and NAA in four levels were used as auxinsources. In current study¡ percentage¡ fresh weight and diameter of induced callus were compared. Results in different environments showed that the highest percentage of callus was obtained using 0.4 mgl-1 2¡4-D hormone. Also¡ in terms of fresh callus weight maximum result was belong to combination of 0.2 mgl-1 2¡4-D and 0.16 mgl-1NAA hormones. Furthermore¡ in callus diameters the highest amount was allocated to combination 0.2 mgl-1 2¡4-D and 0.12 mgl-1 hormones. However¡ kinetin played a significant role in increasing the percentage of regeneration¡ so that. The best response was belonged to combination 2 mgl-1 Kin and 0.4 mgl-1 NAA hormones.
    Keywords: Apical Meristems, Callus Induction, Callus Diameter, Sesame
  • بهزاد شاهین کلیبر*، سارا کبیرنتاج، قربانعلی نعمت زاده، سیدکمال کاظمی تبار، سیده مونا سلیم بهرامی
    برنج به عنوان یکی از مهمترین محصولات کشاورزی دارای پتانسیلی بالقوه جهت مبارزه با فقر و تامین امنیت غذایی در جهان است. در این مطالعه به منظور بدست آوردن اطلاعات پایه در برنامه های اصلاحی برنج از مارکر Inter Simple Sequence Repeat (ISSR) برای انگشت نگاری و تعیین روابط خویشاوندی بین 32 رقم برنج استفاده شد. از میان 17 پرایمر استفاده شده 12 پرایمر، 184 قطعه ی مجزا و تکرارپذیر با پلیمرفیسم 88% را تکثیر کردند و از این بین 29 لوکوس که دارای بیشترین میزان پلیمرفیسم بودند جهت انگشت نگاری ارقام انتخاب شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان شباهت ارقام مابین 39% -88.4% و مقدار PIC با میانگین 23% مابین 0.1 (برای پرایمر 3#) تا 0.34 (برای پرایمر 2#) متغیر است. خوشه بندی براساس ضریب Jaccard و الگوریتم UPGMA ارقام را به شش گروه در نقطه ی برش 64% تقسیم کرد که دو رقم ایتالیایی Ribe و Roma کمترین فاصله ی ژنتیکی و ارقام Vialonenano و Anbar Bou بیشترین فاصله ی ژنتیکی را نسبت به یکدیگر نشان دادند. در کل بررسی روابط ژنتیکی با استفاده از مارکر ISSR تنوع بالایی میان ارقام مورد مطالعه نشان داد و پرایمرهای واجد تکرارهای GA بیشترین تعداد باندهای حاصل از تکثیر لوکوس ها را به خود اختصاص دادند که بیانگر فراوانی موتیفی بیشتر این تکرارها در ژنوم گیاه برنج است. نتایج بدست آمده از ماتریکس تشابه و آنالیز خوشه اینشان داد که که رقم عنبربو دارای بیشترین فاصله ی ژنتیکی در مقایسه با سایر ارقام مورد بررسی است و می تواند به عنوان والد در برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد. نتایج بدست آمده از این تحقیق می تواند به عنوان مارکری ژنتیکی جهت شناسایی ارقام برنج و منبعی برای تحقیقات آینده با هدف بهبود و اصلاح ارقام برنج باشد.
    کلید واژگان: دندروگرام, شباهت ژنتیکی, آنالیز ژنوم, مارکر مبتنی بر PCR, چند شکلی
    Behzad Shahin Kaleybar *, Sara Kabirnattaj, Ghorban Ali Nematzadeh, Seyyed Kamal Kazemitabar, Seyede Mona Salim Bahrami
    Rice as one of the most important agricultural crops has a putative potential for ensuring food security and addressing poverty in the world. In the present study, in order to provide basic information to improve rice through breeding programs, Inter Simple Sequence Repeat marker (ISSR) was used For DNA fingerprinting and finding genetic relationships among 32 different cultivars. In this study, 12 out of 17 used primers amplified 184 distinct and reproducible fragments with high value of polymorphism (88%). also, for fingerprinting the cultivars 29 loci were used that generated high polymorphic bands among the cultivars. Results indicated that similarity index varied between 39% and 88.4 %, furthermore, PIC value with an average of 23% ranged between 0.1 (for primer #3) to 0.34 (for primer #2). Clustering based on Jaccard coefficient similarity index and UPGMA algorithm divided the cultivars into 6 main sub-clusters in cut-off point of 64% similarity index. The two Italian rice cultivars ‘Ribe’ and ‘Roma’ were the closest cultivars in addition, ‘Vialone nano’ and ‘Anbarbu’ showed the highest dissimilarity. In total, high genetic divergence was observed among the cultivars also, poly (GA)-containing 3-anchored primers amplified the highest number of bands. According to similarity and cluster analysis, it could be inferred that crosses involving Anbarbu cultivar are the most promising ones to improve rice through breeding programs. In fact, results of this study would be promising as a genetic marker for the identification of rice cultivars and an important source of knowledge for subsequent rice researches.
    Keywords: Dendrogram, Genetic Similarities, Genome analysis, PCR based Marker, Polymorphism
  • محمد سیه چهره*، غفار کیانی، سید کمال کاظمی تبار
    موتاسیون به عنوان ابزار مفیدی در برنامه های اصلاحی گیاهان، قادر است تنوع قابل توارثی برای گزینش فراهم کند. در این تحقیق، از موتاژن شیمیایی اتیل متان سولفونات (EMS) در سه غلظت 0/17، 0/35 و 0/51 درصد جهت ایجاد تنوع روی صفات مرفولوژیک ارقام طارم محلی، سنگ طارم و طارم هاشمی استفاده شد و نسل M1 حاصل به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته، تعداد پنجه، طول خوشه، تعداد دانه های پر و پوک در خوشه، تعداد کل دانه در خوشه، قطر و طول دانه و وزن 100 دانه بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر متقابل رقم × غلظت EMS برای صفات تعداد کل دانه در خوشه، تعداد دانه های پوک در خوشه و طول دانه در سطح احتمال 5% و برای صفات تعداد دانه های پر در خوشه و وزن 100 دانه در سطح احتمال 1% معنی دار بود. اثر رقم از نظر صفات ارتفاع بوته و وزن 100 دانه در سطح احتمال 1% و برای صفت طول خوشه در سطح احتمال 5% معنی دار بود، در حالی که اثر غلظت EMS از نظر صفات تعداد پنجه، تعداد کل دانه، تعداد دانه های پر و پوک در سطح احتمال 5% معنی دار بود. نتایج مقایسه میانگین ها نیز نشان داد که اتیل متان سولفونات (EMS) باعث افزایش صفاتی نظیر طول دانه، تعداد دانه در خوشه و وزن 100 دانه و کاهش ارتفاع بوته در ارقام مختلف برنج شد. به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که EMS اثر قابل توجه و معنی داری روی صفات وزن 100 دانه و ارتفاع بوته ارقام برنج در نسل M1 داشت و به این ترتیب از این ماده جهش زا می توان جهت افزایش تنوع و در نتیجه افزایش بازده ژنتیکی در برنامه های اصلاحی استفاده کرد.
    کلید واژگان: اتیل متان سولفونات (EMS), برنج (Oryza sativa L, ), موتاسیون, نسل M1
    Mohammad Siyah Chehreh, Ghaffar Kiani*, Seyyed Kamal Kazemitabar
    Mutation has been accepted as a useful tool in plant breeding programs to provide inheritable variability for selection. In this research, the effect of chemical mutagen Ethyl Methane Sulfonate (EMS) at three levels, 0.17%, 0.35% and 0.51% was studied to create the variation on morphological characteristics of Tarom Mahali, Sange Tarom and Tarom Hashemi varieties. The M1 generation was examined using a factorial experiment based on randomized complete block design with three replications and the agronomic traits including plant height, number of tiller, panicle length, number of filled and unfilled grains per panicle, number of total grains per panicle, grain width and length and 100 grain weight were measured. Analysis of variance showed that the interaction effect of cultivar×EMS concentration was significant for total number of grains per panicle, number of unfilled grains per panicle and grain length at 5% probability level and for filled grains per panicle and 100 grain weight at 1% probability level. The effect of variety was significant for plant height and 100 grain weight at 1% and for panicle length at 5% probability level, while the EMS concentration was significant for the number of tiller, total number of grains and number of filled and unfilled grains per panicle at 5% probability level. Results of the comparison of means indicated that the application of EMS lead to increase in grain length, number of grains per panicle and 100 grain weight and decrease in plant height in rice varieties. Generally, results of current research showed that the EMS had considerable and significant effect on the 100 grains weight and plant height of rice varieties in M1 generation. Thus, EMS as the mutagens can be utilized for increasing of the variation and genetic improvement in breeding programs.
    Keywords: Ethyl, Methane, Sulfonate (EMS), M1 generation, Mutation, Rice (Oryza sativa L.)
  • Mehdi Arefrad, Ghorbanali Nematzadeh, Nadali Babaian Jelodar, Seyyed Kamal Kazemitabar
    Gamma irradiation was used at different doses (80, 160 and 240 Gy) on Glycine Max (L.) Merrill cv. Hill homogenous seeds. A single suitable M2 plant was selected and evaluated at M3 and M4 along with its parent and three other varieties as control in RCBD experiment in Sari Agricultural Sciences and Natural Resources University’s experimental field. M-80-709 and M-160-3429 mutant lines were significantly shorter (55.05 and 72.04 cm respectively). Their branch numbers were however significantly more (8.70 and 11.53 respectively) compared to the parent cultivar (80.82 cm and 6.10 respectively) and other genotypes (p≤0.05), when calculated on per plant basis. Besides, the M-160-3429 was characterized by highest grain yield and oil content (38.25 g and 19.22% respectively), in compare with its parent (12.73 g and 19.09% respectively) and all others control cultivars (p≤0.05). The M-160-3429 mutant line with high grain yield and oil content accompanied with some other favorite morphological traits can be considered as a new promising line of soybean for future studies. Results from this study suggested that mutation breeding procedures at the ranges of 80 to 160 Gy is a capable me­thod for breeding higher grain yield including increasing the oil content as well.
    Keywords: soybean, Mutation breeding, seed yield, Oil content, Protein content
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال