به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

vahid gharibi

  • Vahid Gharibi, Mohammad Ghaedi Jahromi, Mohammad Reza Mohammadnia *, Seyedeh Mahsa Hosseini Gharbi
    Background
    Environmental risk assessment, the process of qualitative analysis of potential hazards and coefficients of potential risks in the project, as well as the vulnerability of a peripheral environment need to be taken into account. Accordingly, the purpose of this study was to identify and investigate the potential hazards and  make practical suggestions in order to eliminate or reduce the environmental hazards related to gas wells drilling effluents and wastewater in southern cities.
    Methods
    This is an applied research using descriptive-analytical method. The required data were  categorized into two groups including: a review of written sources and a field study of one of the oil and gas wells based on the available components and variables. Data analysis was done using EFMEA (Environmental Failure Mode and Effects Analysis) and the components and variables were analyzed using  Analytic Network Process model (ANP). Analysis of variance and correlation coefficients were also used to investigate the relationship between the components. Finally, a strategy model was developed based on the studies 
    conducted  to determine the effectiveness of corrective and control measures.
    Results
    Research findings based on EFMEA environmental risk assessment of oil and gas drilling effluents and wastewater showed that 83.4% of the risk scores, in this case, were placed at the medium risk level and 16.6% at the  low-risk level. The results of the network analysis model also showed that drilling effluents and wastewater caused by drilling wells of Oil and Gas had  the highest impact (0.124) on the degradation of vegetation and also on the destruction of the natural habitats in this region.
    Conclusion
    Accordingly, some strategies such as integration of EFMEA and ANP Models which were developed  to reduce the environmental crises in oil and gas drilling have been very useful and appropriate.
    Keywords: Risk Assessment, Occupational health, Environmental Surveillance
  • Vahid Gharibi, Hamidreza Mokarami, Rosanna Cousins, Mehdi Jahangiri*, Davood Eskandari
    Background

    Sleep disorders and excessive daytime sleepiness negatively affect employees' safety performance.

    Objective

    To investigate the relationship between excessive daytime sleepiness with obstructive sleep apnea and safety performance at an oil construction company in Iran.

    Methods

    661 employees consented to participate in this study. Excessive daytime sleepiness was measured with the STOP-BANG questionnaire and Epworth Sleepiness Scale (ESS). To determine how sleepiness would affect the studied occupational incidents, accidents causing injury and near misses, both reactive data and proactive safety performance indices were measured. Demographic and predictor variables were analyzed with hierarchical multiple linear regression.

    Results

    Employees who met the criteria of excessive daytime sleepiness and obstructive sleep apnea had significantly poorer safety performance indicators. STOP-BANG and ESS were significant predictors of safety compliance (β 0.228 and 0.370, respectively), safety participation (β 0.210 and 0.144, respectively), and overall safety behavior (β 0.332 and 0.213, respectively). Further, occupational incidents were 2.5 times higher in workers with indicators of excessive daytime sleepiness and 2 times higher in those with obstructive sleep apnea compared with those without.

    Conclusion

    These findings confirmed that excessive daytime sleepiness is a serious safety hazard, and that both reactive and proactive measures are important to understand the relative contribution of predictor variables

    Keywords: Sleepiness, Sleep apnea, obstructive, Accidents, occupational, Occupational health
  • وحید غریبی، ابولفضل محمدبیگی، مهدی اسدی قالهری، حمیدرضا حیدری*
    مقدمه

    این مطالعه با هدف اصلی بررسی انطباق دو شاخص دمای تر گویسان (WBGT) و استرین گرمایی پیش بینی شده (PHS) در ارزیابی شرایط گرمای محیطی و بار گرمایی تحمیل شده به افراد طراحی و به اجرا درآمد.

    روش کار

    در این مطالعه مقطعی، 163 کارگر نانوا وارد مطالعه شدند. استرس های حرارتی با استفاده از شاخص دمای ترگویسانWBGT و شاخص استرین گرمایی پیش بینی شده (PHS)، تعیین گردید. همزمان با ارزیابی استرس های حرارتی، پاسخ های فیزیولوژیک افراد شامل دمای تیمپانیک، ضربان قلب و میانگین دمای پوست ثبت گردید. در نهایت استرین های گرمایی پیش بینی شده بر اساس دو خروجی مهم مدل PHS شامل کل آب از دست رفته و دمای عمقی مورد ارزیابی قرار گرفت و ضمن مقایسه شاخص PHS با WBGT، مقادیر واقعی و پیش بینی شده دمای عمقی نیز مورد مقایسه و آنالیز قرار گرفت.  

    یافته ها

    بر اساس نتایج بدست آمده در مقایسه با دمای گوش، شاخص WBGT  شرایط را کمتر از واقع و PHS شرایط را بیشتر از واقع  برآورد می کند.  همچنین شاخص WBGT با دمای عمقی گوش و نیز مولفه دمای رکتال پیش بینی شده شاخص PHS دارای بیشترین تطابق می باشد (مقدار Kappa به ترتیب برابر 614/0 و 640/0). در حالیکه مقدار Kappa  بین میزان آب از دست رفته و شاخص WBGT، حاکی از عدم تطابق مناسب می باشد (339/0= Kappa).  

    نتیجه گیری

    پیش بینی وضعیت استرین های گرمایی صرفا بر اساس شاخص PHS نمی تواند بازگو کننده بار گرمایی واقعی وارد بر افراد در محیط های حرارتی همچون نانوایی ها باشد و با برآورد بیشتر از واقع همراه است. بعبارتی دیگر، این شاخص بیشتر برای محیط های حرارتی داخلی پایا و با حداقل تغییرات در فاکتور های فردی و محیطی تاثیر گذار در استرس های حرارتی مناسب می باشد.

    کلید واژگان: تعریق, دمای گوش, استرس گرمایی, WBGT, PHS
    Vahid Gharibi, Abolfazl Mohammadbeigi, Mahdi Asadi Ghalhari, Hamidreza Heidari*
    Introduction

    This study was designed with the main purpose of examining the compatibility of the two indicators of wet bulb globe temperature (WBGT) and predicted thermal strain (PHS) in assessing the environmental conditions and the heat load imposed on the subjects.

    Method

    In this cross-sectional study, 163 bakers were included in the study. Thermal stress was determined using the WBGT and PHS. At the same time, physiological responses of subjects were recorded, including tympanic temperature, heart rate and mean skin temperature. Finally, the predicted heat strain was evaluated and compared with actual values.

    Results

    Based on the results, the WBGT index is accompanied with an underestimation and PHS with  an overestimation, compared to the tympanic temperature. In addition, the WBGT index with the core temperature and the predicted rectal temperature component of the PHS index are the most consistent (kappa value of 0.614 and 0.66, respectively). While the Kappa value is between the amount of water lost and the WBGT index, it indicates a mismatch (Kappa = 0.339).

    Conclusion

    The prediction of heat strains only based on the PHS index cannot reflect the actual heat load on individuals in thermal environments such as bakeries and it is associated with an overestimation. On the other words, this indicator is more suitable for indoor thermal environments, with minimal variation in individual and environmental factors affecting thermal stress

    Keywords: Sweating, ear temperature, heat stress, WBGT, PHS
  • حمیدرضا مکرمی، وحید غریبی*، مهدی جهانگیری، محمدحسین ابراهیمی، الله بخش جاوید، عبدالله برخورداری، ربابه زروج
    زمینه و هدف

    مشکلات و دغدغه های مرتبط با ارزشیابی کارآموزان دوره ی کارآموزی در عرصه یکی از مهم ترین مسائل دانشجویان و اساتید رشته مهندسی بهداشت حرفه ای است. این مطالعه با هدف تدوین و اعتبارسنجی ابزاری برای ارزشیابی کارآموزان دوره ی کارآموزی در عرصه رشته مهندسی بهداشت حرفه ای انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه مقطعی-تحلیلی در گروه مهندسی بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شاهرود در طی نیم سال دوم سال های تحصیلی  1396-1395 تا نیم سال تحصیلی دوم  1397-1396 انجام شد و دانشجویان این دو دوره با استفاده از ابزار ارزشیابی طراحی شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. حیطه ها و گویه های ابزار بر اساس سرفصل های درسی وزارت بهداشت در مورد کارآموزی در عرصه رشته مهندسی بهداشت حرفه ای(16 واحد؛ مقطع کارشناسی پیوسته) و با استفاده از بررسی متون و تشکیل میزگردهایی با مشارکت اساتید و کارشناسان مهندسی بهداشت حرفه ای تدوین شد.
    سپس معیارهای ارزشیابی جامع و متناسب با این اهداف سه گانه تهیه شد. این معیارها بر اساس بررسی متون مربوطه، مصاحبه و استفاده از تجارب اساتید و مربیان در رشته مهندسی بهداشت حرفه ای، کارشناسان واحد بهداشت حرفه ای مراکز بهداشت و نیز کارشناسان بهداشت حرفه ای تعیین شد. از این معیارها به عنوان یک چارچوب مفهومی برای طراحی گویه ها استفاده شد. سپس متناسب با این چارچوب مفهومی و با در نظر گرفتن فراوانی معیارهای هر حیطه، گویه های متناسب برای تمامی آن ها تدوین شد. حفظ تناسب مفهومی هر گویه با بعد موردسنجش در روند گویه سازی همه ی ابعاد در نظر گرفته شد. در نهایت بعد از ارزیابی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه، برای نمره دهی گویه ها از مقیاس لیکرتی 5 امتیازی شامل خیلی ضعیف (1)، ضعیف (2)، متوسط (3)، خوب (4) و عالی (5) استفاده شد. نمره عالی برای عملکرد بسیار مناسب و بدون نیاز به کوچک ترین راهنمایی؛ نمره خوب برای عملکرد غالبا رضایت بخش با حداقل راهنمای؛ نمره متوسط برای عملکرد مناسب و نیازمند راهنمایی و سرپرستی؛ نمره ضعیف برای عملکرد نامناسب و نیازمند راهنمایی و سرپرستی؛ و نمره خیلی ضعیف برای عملکرد بسیار نامناسب و نیازمند راهنمایی و سرپرستی کامل و دقیق در نظر گرفته شد.
    برای بررسی روایی ابزار از روایی صوری، ضریب نسبی روایی محتوا (CVR)، شاخص روایی محتوا (CVI) و ضریب تاثیر گویه (IS) استفاده شد. اعتباریابی با استفاده همسانی درونی (ضریب آلفای کرونباخ) و تجزیه وتحلیل آزمون- بازآزمون ارزیابی شد.

    یافته ها

     نسخه نهایی ابزار دارای سه حیطه  شامل اهداف آموزشی و یادگیری، حیطه مهارت های مدیریتی و فردی و نیز حیطه توسعه صلاحیت های حرفه ای شغلی و کارآفرینی و 40 گویه بود. CVI برابر با 85/0، CVR برابر با 76/0 و IS همه گویه های ابزار بالاتر از 5/1 بود که بیانگر روایی محتوایی مناسب ابزار از دیدگاه متخصصان بود. میزان آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی درون طبقه ای (ICC) و ضریب همبستگی پیرسون آزمون- بازآزمون برای نسخه نهایی ابزار به ترتیب برابر با 0/835، (P<0/001) 0/899 و (P<0/001) 0/913به دست آمد.

    نتیجه گیری

    نتایج حاکی از آن بود که ابزار ارزشیابی دوره کارآموزی در عرصه رشته مهندسی بهداشت حرفه ای دارای ویژگی های روان سنجی مناسبی است و به عنوان یک مقیاس استاندارد برای ارزشیابی کارآموزان دوره کارآموزی در عرصه مهندسی بهداشت حرفه ای قابل استفاده است.

    کلید واژگان: طراحی پرسشنامه, روایی, پایایی, بهداشت حرفه ای
    Hamidreza Mokarami, Allah Bakhsh Javid, Abdullah Barkhordari, Vahid Gharibi*, Mehdi Jahangiri, Mohammad Hossein Ebrahimi, Robabeh Zaroug
    Background and aims

    Training process is any learning-based activity and experience, performed with the aim of causing relatively fixed and stable changes in people to improve their ability to do a job. In this regard, the apprenticeship course is one of the most important educational courses, especially for action-oriented or practical fields of studies of the universities. In these fields, apprenticeship is considered as an opportunity for experiential learning, acquiring skill, and practical training. This course involves learning during working, practice, practical training, and acquiring skill, which provides an opportunity for students to gain practical experience, apply their skills acquired in the university, improve their management and personal skills, and create new job opportunities. An apprenticeship period is suitable for trail and test under the supervision of academic educators and industry experts. It creates real conditions for the link between industry and university, and a young graduated person is prepared for work in the community. The essential part of the practical skills training occurs during this period. In general, apprenticeship leads to acquiring valuable practical experiences and improving behavior and attitudes. It also prepares them to enter the world of work in graduated people.
    Evaluation is one of the most important steps in the training process and the correct implementation of it provides very useful information on the way of planning and implementing educational programs and can be a very useful basis for evaluating educational performance.  In fact, systematic evaluations and interventions based on the results of the evaluation have a direct impact on the improvement of the educational process and the achievement of the educational goals of a field of study.
     Apprenticeship, as other courses, requires evaluation, and it requires a standard and effective tool that can accurately measure the educational and expected goals.  By using such a valid tool, the success of interventional programs can be evaluated with more assurance to improve the efficiency of the apprenticeship period. Thus, the development of a standard evaluation tool and its psychometric properties is crucial. It can be developed by a group of experts of the same field of the study.
    Professional health engineering is one of the important fields of medical sciences. At the bachelor level, apprenticeship is vital in this field of study. This course is considered an essential part of the bachelor level and bachelor students require acquiring special skills to perform their professional tasks to meet the needs and expectations of faculty members as well as employer and worker expectations. In this regard, the method of evaluation of apprentices is one of the most important concerns for apprentices and even professors in this field of study. One reason for the importance of this course is the number of its units (16 units), which has a significant effect on the final GPA of students. It is also a concern for other fields of medical sciences. Based on a research conducted by the research team using advice of experts and research resources, it was found that no study had been conducted so far on the evaluation of the apprentices of professional health engineering field of study in Iran. It might be due to the lack of a standard and valid tool to evaluate the apprentices.
     Problems and concerns related to the assessment of field internship course in field of occupation health engineering is one of the most important issues for the students and the proffessors.
    This study aimed to development and validating a tool for assessing the field internship course in the field of occupational health engineering.

    Methods

    This study was conducted in the occupational health engineering department of the Faculty of Health of Shahroud University of Medical Sciences during the second semester of 2016-2017 to the second semester of 2017-2018. Students of these two courses were evaluated using the designed evaluation tool. The dimensions and items of tool was developed based on curriculum of internship course in the field of occupational health engineering and using litreture review and panel discussions with the participation of occupational health professors and experts. Validity was assessed by Face validity, content validity ratio (CVR), content validity index (CVI) and Item Impact score (IS).  Reliability was evaluated through internal consistency (Cronbach’s alpha coefficient) and test–retest reliability analyses.
    In this method used to extract opinions, ideas, and perceptions of a group of people with common characteristics on a particular topic, interviews and group discussions were used. Finally, three areas (dimensions) were defined, which a graduate of this field of the study should be trained based on them. First area: educational and learning

    objectives

    It includes the initial criteria to achieve educational objectives according to the headlines. It is in fact the science and technology that a bachelor student who is being graduated should learn.
    Second area: Management and personal skills (behavioral objectives): it is a performance criteria of an apprentice in the behavioral and management section which includes the performances preparing a student for accepting management role of occupational health and related executive actions in the community. Skilled experts consider this area as conventional management and personal skills.
    Third area: development of professional job and entrepreneurship competences and qualifications (management objectives): it is a combination of personal and personality traits, skills, characteristics and behaviors that directly affect the performance of an individual. This area is a state of a person's readiness to enter into a particular profession. In other words, it indicates if a person has the ability to do that work and if he or she is able to create value for new situations by creating various opportunities.
     Then, the comprehensive criteria in accordance to these three objectives were prepared. These criteria were determined based on the review of relevant literature, interviews and the use of the experiences of professors and educators in the field of professional health engineering, experts of professional health unit of health centers and professional health experts. These criteria were used as a conceptual framework for designing the items.  Then, in accordance to the conceptual framework and considering the frequency of criteria for each area, appropriate items were developed for all of them. The conceptual fit of each item with its measured dimension was maintained in the process of developing items for all of the dimensions. Finally, after evaluating the psychometric properties of the questionnaire, five-point Likert scale (very poor (1), poor (2), moderate (3), good (4) and excellent (5) was used to score the items. An excellent score was considered for very appropriate performance and without any need for guidance, a good score was considered for often satisfactory performance with minimum guidance, a moderate score was considered for in appropriate performance requiring guidance, a poor score was considered for inappropriate performance requiring guidance and supervision, and a very poor score was considered for extremely inappropriate performance requiring precise and thorough supervision and guidance.

    Results

    Based on the three dimensions defined, in the first step, a three-dimensional questionnaire with 44 items was designed. Each of dimensions of educational and learning objectives, management and personal skills, and the development of professional job and entrepreneurship competencies had 14, 20 and 10 items, respectively. The effect score of the item showed that all designed items had a score of above 1.5. Thus, in this step, none of the items were eliminated and all of them were considered important and appropriate from the target ‘s point of view.
    The final version of the tool contained 3 dimensions and 40 items. CVI was 0.85, CVR was 0.76, and IS all items were above 1.5, indicating good content validity from the experts’ points of view. The Cronbach’s alpha, intraclass correlation coefficients (ICC), and test-retest Pearson correlation coefficients for the final version of the tool were 0.835, 0.899 (P < 0.001) and 0.913 (P < 0.001), respectively.

    Conclusion

    In general, the positive results of validity of the designed tool suggest the desirable psychometric property of the 40-item questionnaire of evaluation of the apprenticeship course in the field of professional health engineering with three areas of educational and learning objectives, management and personal skills, and the development of professional job and entrepreneurship competencies. This standard tool, in addition to evaluating the level of apprentices’ information and knowledge, can be a desirable tool for evaluating the expected job skills and competencies required in the health professional engineering field of study. This was a preliminary study and the authors of this research faced with various limitations. Thus, further studies are needed for more comprehensive application of the designed tool as well as reassessment of the psychometric properties and eliminating its defects and disadvantages in other professional health engineering departments of Iran’s medical universities. Finally, a complete and comprehensive tool for evaluating apprentices of this field of study is provided for academic community.
     The results indicated that the field internship course in the Field of occupational health engineering In three dimension, it includes the dimension of educational and learning objectives, the field of managerial and individual skills, as well as the development of professional qualifications and entrepreneurship assessment tool has good psychometric properties and can be used as a standard mseare for assessing the field internship course of student occupational health engineering. The scope of educational and learning objectives, the field of managerial and individual skills, as well as the development of professional qualifications and entrepreneurship.
    Keywords: Questionnaire designs, Validity, Reliability, Occupational health.

    Keywords: Questionnaire designs, Validity, Reliability, Occupational health
  • Vahid Gharibi, Abdullah Barkhordari, Mehdi Jahangiri *, Meysam Eyvazlou, Fateme Dehghani
    Background

    It is generally accepted that laboratory staff are often exposed to chemical risks in various ways.

    Objectives

    The aim of this study is to evaluate the occupational exposure risk assessment from chemical substances utilized in the laboratories of health centers at Shahroud University of Medical Sciences in 2016 - 2017.

    Methods

    The method used in this study was based on the methodology presented by the Department of Occupational Safety and Health-Ministry of Human Resources (DOSH). Also, descriptive statistics, as well as the chi-square statistical tests were used to examine the relationship between occupational incidents and independent variables.

    Results

    Approximately 19.81% of the studied laboratories had a significant exposure risk such that 6.6% of laboratories had a very high-risk level and 13.21% had a high-risk level. The most dangerous substance was Formalin 10% solution (Formaldehyde solution). The lowest risks were accredited to the endocrinology and serology laboratory.

    Conclusions

    It is recommended that hazardous chemicals (risk rating = 4 or 5) specifications be determined on a specific form. This form can include the chemical name, the chemical composition, the name of the test, which may use the specified chemical substance, the TLV values, and instructions for using the chemicals and the places where the chemicals are stored and maintained. Finally, the necessary training is provided on employee risk management. Also, it is recommended to work under ventilation hood and use of appropriate PPE.

    Keywords: Semi-Quantitative Risk Assessment, Harmful Chemicals, Occupational Healt
  • Vahid Gharibi, Nafiseh Nasouhi, Mahshid Badrian, Mahdieh Nikoo, Mehdi Jahangiri *
    Background
    Teachers are prone to Voice Disorder (VD). The present study aims to investigate the onset of VD symptoms and their effects on the job performance of the elementary school teachers.
    Methods
    This cross-sectional, descriptive-analytical study was conducted on 121 male and female elementary school teachers in Mobarakeh County during the academic year 2018-2019. Data were collected using a researcher-made questionnaire. In doing so, the researchers talked to 10 people composed of qualified experts in occupational health, ergonomics, and health education and a number of teachers about how to design the questions as well as the answer 
    scale for each section.
    Results
    In the present study, the prevalence of VD was higher among female teachers (41%) compared to male ones (20%). That is to say, the prevalence of the VD symptoms in female teachers was more than twice that of the male teachers. The study results demonstrated a significant relationship between having a silent resting place and coughing (p=0.028). Accordingly, the prevalence of the symptoms of cough was significantly higher in the teachers who did not have a silent resting place in comparison to those who benefitted from a quiet resting place.
    Conclusion
    Thus, it is recommended that safety, occupational health, and ergonomic programs should be designed for teachers at the Ministry of Education in collaboration with concerned specialists. Periodic examinations, identification of teachers with disorders, culturalization, and education are among the themes of these programs.
    Keywords: Voice Disorder, School teachers, Occupational health
  • فریبرز امیدی، رضا علی فلاح زاده، فاطمه دهقانی، بهرام هراتی، سعید براتی چمگردانی، وحید غریبی *
    مقدمه
    کارگران صنایع تولید فولاد به طور گسترده با ترکیبات آلی فرار مواجهه دارند. با توجه به اثرات بهداشتی این ترکیبات، هدف از این مطالعه تعیین میزان مواجهه شغلی با ترکیبات BTEX و هم چنین ارزیابی ریسک سرطان زایی ناشی از بنزن و غیر سرطان زایی این ترکیبات در یک صنعت فولاد بوده است.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی در واحد تولید کک یک صنعت تولید فولاد انجام شد. پس از جمع آوری نمونه های فردی از منطقه تنفسی کارگران و تجزیه ی آن با دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به آشکار ساز یونش شعله ای (GC-FID) مطابق روش شماره 1501 انستیتوی ملی ایمنی و بهداشت شغلی (NIOSH 1501) ، میزان مواجهه با ترکیبات BTEX به صورت کمی تعیین شد. در مرحله ی بعد، با استفاده از روش شبیه سازی مونت کارلو ریسک سرطان زایی برای بنزن و ریسک غیر سرطان زایی برای ترکیبات BTEX محاسبه گردید.
    یافته ها
    نتایج آنالیز نمونه ها نشان داد که مقدار غلظت بنزن در بخش های انرژی و بیوشیمی و تصفیه بنزول بیش تر از حد مجاز مواجهه شغلی می باشد. در بین واحدهای مطالعه شده، بخش تصفیه بنزول به عنوان آلوده ترین بخش، دارای بالاترین غلظت از ترکیبات BTEX بود. ریسک غیر سرطان زایی برای کلیه ترکیبات BTEX در تمام بخش های مورد مطالعه کوچک تر از یک به دست آمد. مقدار ریسک سرطان زایی برای بنزن در واحدهای انرژی و بیوشیمی، تصفیه بنزول و کوره آزمایشی بالاتر از حداکثر مقدار قابل قبول تعیین شده توسط آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده (US EPA) می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به بالا بودن غلظت بنزن در واحدهای انرژی و بیوشمی و تصفیه بنزول و هم چنین بالا بودن ریسک سرطان زایی آن ، بهبود سیستم های کنترلی موجود و به کار گیری سیستم های کنترلی فنی و مهندسی پیشرفته برای کنترل میزان مواجهه شغلی الزامی است.
    کلید واژگان: ارزیابی ریسک بهداشتی, BTEX, صنعت فولاد, روش شبیه سازی مونت کارلو
    Fariborz Omidi, Reza Ali Fallahzadeh, Fateme Dehghani, Bahram Harati, Saied Barati Chamgordani, Vahid Gharibi *
    Introduction
    Workers in steel manufacturing companies are extensively exposed to the volatile organic compounds (VOCs). Considering the health effects of these compounds, the purpose of this study was to determine occupational exposure to the BTEX compounds and also evaluation of carcinogenic risk due to benzene and non- carcinogenic risk for BTEX compounds in a steel industry. Material and Method: This cross-sectional study was conducted in the coke production unit of the steel making industry. After collecting personal samples from breathing zone of the workers and analyzing of the samples the levels of exposure to the BTEX were quantitatively determined using Gas chromatography equipped with Flame Ionization Detector (GC-FID), according to the NIOSH 1501 standard method. Then, cancer risk due to benzene and non-cancer risks from BTEX compounds were calculated using Monte-Carlo technique.
    Result
    The analysis of personal samples indicated that benzene concentration in energy and biochemistry and benzol refinement sections of the plant were higher than occupational exposure limits (OELs). Among the studied sections, benzol refinement as the most polluted section had the highest concentration of BTEX compounds. Non-cancer risk due to BTEX compounds in all studied sections was lower than one. Benzene cancer risk in energy and biochemistry, benzol refinement and experimental furnace sections was higher than maximum recommended value by EPA.
    Conclusion
    Due to the high concentration of benzene in energy and biochemistry and benzene refinement sections as well as the resultant carcinogenic risk, improvement of existing control systems and the use of modern engineering systems are necessary to control occupational exposure.
    Keywords: Health Risk Assessment, BTEX, Steel Industry, Monte Carlo Simulation Technique
  • جواد ملکوتی، وحید غریبی، محمدحسین ابراهیمی، فریده خسروی
    سابقه و هدف
    کار در دکل های مخابراتی ازجمله شغل های پرمخاطره است که حوادث جبران ناپذیری مانند سقوط از ارتفاع را به همراه دارد. سنجش نگرش ایمنی افراد دکل بند در شناسایی وضعیت ایمنی موجود و اجرای راهکارهای کنترلی موثر است. اثرات سوء استرس شغلی گسترده است. این مطالعه باهدف بررسی ارتباط نگرش ایمنی و استرس شغلی در کارگران دکل بند مخابراتی انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی مقطعی بود که در سال 1395 و در بین دکل بندان یک شرکت پیمانکاری فعال در حوزه نصب و استقرار دکل های مخابراتی در سطح کشور انجام شد. از مجموع 93 نفر کارگر، تعداد 60 نفر از آن ها به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. ابزار مورداستفاده به منظور جمع آوری اطلاعات شامل 3 بخش سوالات جمعیت شناختی، نگرش ایمنی و نیز پرسشنامه خود گزارشی استرس شغلی بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون های آماری کای اسکوتر، آزمونتی، تحلیل واریانس و رگرسیون خطی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد.
    یافته ها
    7/53 درصد دکل بندان دارای نگرش ایمنی منفی و 3/46 درصد دیگر نیز دارای نگرش ایمنی مثبت بودند. بین متغیرهای عنوان شغلی، سن، تحصیلات، سابقه کار افراد و فعالیت منظم ورزشی با میانگین نمره نگرش ایمنی ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0>P). بین سطوح کیفی استرس شغلی و سطوح کیفی نگرش ایمنی ارتباط معنی داری یافت شد (03/0=P). بعد «نقش» تاثیر مثبت برافزایش نمره نگرش ایمنی داشت (05/0>P).
    نتیجه گیری
    در فعالیت پرخطر دکل بندی، افرادی که به دلایل فردی و سازمانی دچار استرس شغلی می شوند در کاهش نگرش ایمنی آنان اثر سوء می گذارد. ابهام نقش و تضاد نقش مهم ترین علل کاهش نگرش ایمنی است.
    کلید واژگان: نگرش ایمنی, استرس شغلی, سلامت شغلی
    Javad Malakuoti, Vahid Gharibi, Mohammad Hossein Ebrahimi, Farideh Khosravi
    Background And Objectives
    Working at telecommunication towers is considered as one of the dangerous occupations which involve terrible accidents such as falling. The attitudes of climber's safety and occupational stress level could have extensive effects on company safety performance. This study has been conducted to study the correlation between safety attitude and occupational stress.
    Materials And Methods
    This cross-sectional analytical-descriptive study was conducted among tower climbers as a branch of the telecom company in 2016. 60 out 93 climbers participated voluntarily in this study. The demographics and safety attitude was collected through HSE Indicator and work-related stress questioners. Statistical tests such as χ^2, one way ANOVA, t-test, independent analysis of variation, linear regression were applied. SPSS 21.0 were used for the analysis of the data.
    Results
    53.7 % of tower climbers had a negative safety attitude. There was a statistically significant correlation between occupation, age, education, work experience and regular exercise workout with the mean score of safety attitude (p>0.05). There was also a statistically significant correlation between qualitative levels of job stress and qualitative levels of safety attitude (p=0.03, =3.407, df=2). The worker's job performance (as a variable of occupational stress) was statistically significantly correlated to their safety attitude (p
    Conclusion
    The tower climbers in telecommunication installation are involved with hazardous operations and they suffer from stress due to their occupation and organizational dissatisfaction, which have a negative effect on their work attitude.The ambiguities in their job descriptions and existing company problems are the most prominent reasons for the climber's low attitude toward the safety matters.
    Keywords: Safety, Attitude, Stress, Tower Climbers
  • جواد ملکوتی، شهرام ارسنگ جنگ، مجتبی دهقان نصیری، وحید غریبی*
    مقدمه
    کار در برخی شرایط می تواند بر سلامتی شاغلین اثر سوء داشته باشد. نزدیک به نیمی از عوامل خطر موثر در بروز بیماری های مزمن انسدادی ریوی دارای منشا شغلی می باشند و این درحالی است که همه این موارد قابل پیشگیری هستند. در این مطالعه به تعیین اثرات ریوی ناشی از مواجهه با گرد و غبار الیاف اکریلیک در یکی از صنایع نساجی استان قم در سال 1392 پرداخته شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه، از نوع مطالعات توصیفی تحلیلی است که به مدت 4 ماه بر روی کارگران کارخانه نساجی لاله مهرگان انجام شده است. به منظور جمع آوری اطلاعات فردی و شغلی از پرسشنامه استفاده شد و برای تعیین ظرفیت های ریوی کارگران، آزمون عملکرد ریوی با همکاری یک پزشک متخصص طب کار انجام شد. شاخص های عملکرد ریوی مورد بررسی شامل FEV1/FVC، FEV1، FVC و FEF 25- 75% بود؛ جهت توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t تست، ضریب همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه در محیط SPSS استفاده گردید.
    نتایج
    نتایج نشان داد که ظرفیت های عملکرد ریوی در سالن های مختلف اختلاف آماری معناداری با یکدیگر نداشتند. در بین شاخص های عملکرد ریوی، تنها اختلاف میانگین FEF 25- 75% در بین گروه شاهد و گروه های شغلی ریسندگی و بافندگی از نظر آماری معنی دار بود. براساس آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین عملکرد ریوی و سابقه ی شغلی، سن، شاخص توده ی بدنی و استفاده از تجهیزات حفاظت تنفسی ارتباط معناداری یافت نشد (05/0
    نتیجه گیری
    براساس نتایج مطالعه، احتمال شروع مراحل اولیه اختلالات مربوط به انسداد راه های هوایی به ویژه راه های هوایی کوچک در کارگران سالن های بافندگی و ریسندگی بالا است لذا بررسی و اصلاح سیستم تهویه در سالن های تولید ضروری است.
    کلید واژگان: نساجی, گردوغبار, عملکرد ریوی
    Javad Malakouti, Shahram Arsang Jang, Mojtaba Dehghan Nasiri, Vahid Gharibi *
    Introduction
    Work conditions can have adverse effect on workers health. Nearly half of the risk factors in chronic obstructive pulmonary diseases are related to work condition, although all of these cases are preventable. The aim of the study was to evaluation of workers’ pulmonary function indexes in one of textile industry in Qom province.
    Methods
    This study is a cross-sectional one which has done on LALEH MEHRGAN textile industry workers. Data collection was done according to a questionnaire. For evaluating of workers’ pulmonary functions, lung function tests were done by an occupational medical specialist. Lung function indexes were FVC, FEV1, FEV1/FVC and FEF25% -75%. The data were statically analyzed using one sample t-test, Pearson Correlation Coefficient Test, one-way analysis of variance, using SPSS.
    Results
    Pulmonary function in halls was not significantly different. The only pulmonary function index that was statistically significant with control group was FEF 25-75% in spinning and weaving jobs. Statistical analysis between pulmonary function and job experience, age, body mass index and use of respiratory protection equipment showed no significant correlation (P>0.05).
    Conclusion
    Chance of airway obstruction, especially in the small airways in the weaving and spinning workers is high, so modification of the ventilation system in the production halls is essential.
    Keywords: Textile, Dust, Pulmonary function
  • Vahid Gharibi, Seyed Bagher Mortazavi, Ahmad Jonaidi Jafari, Javad Malakouti
    Background
    The implementation of HSE programs is so complicated in tunneling industry which is considered as one of the risky industries. This study aims at investigating the relationship between employee's safety attitudes and status of their belief in destiny, chance and perceived importance of HSE programs in occurrence of occupational accidents.
    Methods
    This research is a cross-sectional and descriptive-analytical study on a contracting company specialized in tunneling, and investigates a total of 689 subjects. A standard 25-item questionnaire is used to assess safety attitude; and three researcher-made questions are utilized to evaluate the subject's belief in destiny, chance and perceived importance of HSE programs in occurrence of occupational accidents. The reliability and validity of these questions are obtained by Cronbach's alpha test (α=0.76). All analyses are done at the significance level of 0.05 by the help of SPSS 16 software.
    Results
    There is a significant direct relationship between belief in chance in occurrence of occupational accidents with subject's safety attitudes (P-value
    Conclusion
    According to the results of this study, the employees, who consider external factors such as chance and destiny as the main and absolute reasons for occurrence of occupational accidents, believe less in controlling accidents by looking for solution and scientific and educational methods such as prevention programs of HSE to cope with event.
    Keywords: Safety attitude, Belief, Accident prevention, Tunneling projects
  • وحید غریبی *، جواد ملکوتی، محمدحسین ابراهیمی، شهرام ارسنگ جنگ، مهسا خدادادی تیرکلایی، عادله واحدی، منیره زینلی پور بنادکوکی
    سابقه و هدف
    امروزه موضوعاتی همچون سلامت روانی کارکنان و استرس شغلی را از جمله عوامل مهم و موثر در بروز حوادث شغلی میدانند. صنایع عمرانی در بین صنایع و مشاغل مختلف جزو خطرناکترین صنایع در دنیا به شمار می آیند. این پژوهش با هدف تعیین وضعیت سلامت عمومی و استرس شغلی در بین کارگران یک پروژه عمرانی در سال 1394 انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعهی توصیفی مقطعی از بین 330 کارگر، 118 نفر به طریق تصادفی انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل چک لیستی برای ثبت مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ28) و استرس شغلی (HSE) بود که همگی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بودند. نمرهگذاری سوالات به روش لیکرت صورت پذیرفت. بهمنظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری کای دو، تی مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه و همچنین نرم افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد.
    یافته ها
    91% از کارگران حداقل در یکی از زیرمقیاسهای پنجگانهی استرس شغلی در وضعیت نامطلوب بودند. 1/33% از کارگران از نظر وضعیت سلامت عمومی در وضعیت غیرطبیعی قرار داشتند. بین متغیرهای سلامت عمومی و استرس شغلی ارتباط معنادار مشاهده گردید (001/0p<).
    نتیجه گیری
    شیوع استرس شغلی در بین کارکنان پروژه های عمرانی، زیاد میباشد از طرفی طبق نتایج، استرس شغلی اثر منفی بر روی سلامت عمومی کارگران میگذارد لذا برای دستیابی بهتر به سلامت عمومی کارکنان، باید به موضوع استرس شغلی توجه ویژهای داشت که از جمله راهکارهای کنترلی، جذب و بکارگیری کارشناسان بهداشت حرفهای و افزایش نظارتهای مراکز بهداشتی دانشگاه های علوم پزشکی بر پروژه های عمرانی پیشنهاد میگردد.
    کلید واژگان: سلامت عمومی, استرس شغلی, صنعت عمرانی
    Vahid Gharibi *, Javad Malakouti, Mohammad Hossein Ebrahimi, Shahram Arsang Jang, Mahsa Khodadadi, Adeleh Vahedi, Monireh Zeinalipoor
    Background And Aim
    Currently a considerable part of manufacturing systems work in shifting hours. This can increase fatigue and sleep disorders, which can affect human health. Since the health of staff that has increased the efficiency of the whole system. This paper aimed to determine the relationship between shift work and sleep quality with public health in Kaavian steel companies Khozestan.
    Materials And Methods
    This study is a cross-sectional study that was conducted in a construction industry. 118 workers were selected randomly as a sample group. Research tools were a checklist for demographic information and two valid and reliable general health (GHQ28) and job stress (HSE) questionnaires. In order to grading questions was used Likert method. For data analyzing used one-way analysis of variance, ANOVA and T-independent and software SPSS version 21.
    Results
    91% of people in at least one of the subscales of job stress were in undesirable condition. 33.1% of workers in terms of general health status were abnormal. There was significant relationship between general health and job stress variables (p=0.001).
    Conclusion
    Prevalence of job stress among workers of construction projects is high. On the other hand, based on results, job stress has negative effect on general health of workers. Therefore, for achieving to better general health of workers, we would have special attention to job stress issue. One of the controlling approaches we can suggest the employees is applying of occupational health engineers and intensifying of supervision of health centers of university of medical sciences on construction projects.
    Keywords: General health, Job stress, Construction industry
  • Vahid Gharibi, Seyed Bagher Mortazavi, Ahmad Jonaidi Jafari, Javad Malakouti, Majid Bagheri Hossein Abadi
    Construction is one of the most hazardous workplaces in all around the world. Awareness about workers’ attitude towards safety could be helpful in anticipating the worker's behavior. The aims of this study were to determine both the tunneling worker's safety attitude and the relationship between worker's attitude towards safety and occupational accidents. In this cross-sectional study performed in eight tunneling projects in Iran in 2013-2014, overall 689 workers of the tunneling projects were selected. One-hundred fifty had experienced at least one occupational accident. Requisite variables of workers were collected via both standardized questionnaire and checklist. The participants were selected randomly with the stratified random sampling. The data were statistically analyzed using logistics regression, multivariate logistic regression and Spearman correlation coefficient where applicable (with a preset probability of (P0.05). Accident experience, as well as education level, could affect positively on changing worker's safety attitude.
    Keywords: Safety, Attitude, Occupational accidents
  • جواد ملکوتی، علیرضا کوهپایی، محمد خندان، زهرا سخایی، وحید غریبی *
    در میان مشاغل و فعالیت های مختلف، صنعت ساختمان سازی یکی از خطرناک ترین صنایع در جهان است. در خلال سال های اخیر آمار حوادث شغلی ساختمانی، گوی سبقت را از سایر صنایع ربوده است. سازمان بهداشت جهانی تاکید می کند که کارگران در معرض استرس شغلی، انگیزه و کیفیت پایین زندگی، راندمان و بهره وری کمتر و همچنین ایمنی و سلامتی پایین تری را در محیط کار تجربه می کنند. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان شیوع استرس های شغلی و ارتباط آن ها با حوادث شغلی در کارکنان شاغل در یک صنعت ساختمانی است. این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی و مقطعی بر روی 150 نفر از مجموع 450 نفر از کارکنان شاغل در یک صنعت ساختمانی انجام شد. متغیرهای مورد نظر از طریق فرم جمع آوری اطلاعات فردی و پرسش نامه استرس شغلی جمع آوری گردید. داده ها پس از ورود به نرم افزار آماری SPSS توسط آمار توصیفی، آزمون آماری کای- دو و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مطالعه حاضر در زمینه میزان استرس شغلی افراد مورد مطالعه نشان داد که نمرات افراد بین 50 و 148 بوده و میانگین آن 94 با انحراف استاندارد 15 و در سطح نامطلوب می باشد. در زمینه حوادث نیز مشخص شد 33% از افراد سابقه حادثه در محیط کار را داشته اند که شدت 13% از حوادث جزئی و 18% از حوادث شدید بوده است. همچنین بر اساس نتایج تحلیل آماری، بین هفت زیرمقیاس استرس شغلی با سابقه حادثه، شدت حادثه، وضعیت تاهل، تعداد فرزند، سطح تحصیلات، نوع شغل، ورزش منظم و مصرف دخانیات ارتباط معناداری وجود نداشت (P>0.05) اما بین نوع شغل و میزان استراحت ارتباط معنادار آماری مشاهده گردید (P<0.05). در مجموع استرس افراد مورد مطالعه در سطح نامطلوب ارزیابی شد. بنابراین چالش استرس شغلی باید به عنوان یک اولویت در ارائه خدمات بهداشت حرفه ای مورد توجه قرار گیرد. همچنین با توجه به نتایج این پژوهش، اهمیت و نقش مثبت آموزش اصول و موازین ایمنی شغلی به افراد شاغل در این حرفه نباید فراموش شود.
    کلید واژگان: استرس شغلی, حوادث شغلی, صنعت ساختمان سازی, ایمنی
    Javad Malakouti, Alireza Koohpaei, Mohammad Khandan, Zahra Sakhaei, Vahid Gharibi*
    Among the different jobs and activities, the construction industry is one of the most dangerous activities in the world. In recent years occupational accidents Statistics of the construction industry were higher than from other industries. WHO emphasizes that workers exposed to occupational stress, experience low motivation and quality of life, lower efficiency and productivity as well as lower health and safety in the workplaces. This study was carried out to determine the prevalence of occupational stress and its relation with occupational accidents among workers in a construction industry. These cross-sectional studies were designed on 150 of the 450 employees working in a construction industry. Data gathering was done by a demographic form and questionnaire about stress. After the data entry into SPSS software, analysis was done by descriptive statistics, chi-square test and logistic regression. This study showed that the scope of job stress scores were between 50 and 148, and an average of 94 with a standard deviation of 15. Based on the obtained data, it is revealed that the stress level was inappropriate. Also for accident was found that 33% of workers had history workplace accidents. Among them 13% and 18% had experienced minor and major severity. According to the results of statistical analysis, there was no significant correlation between the seven subscales of stress with history of accidents, accident severity, marital status, number of children, education level, occupation, regular exercise and smoking (P> 0.05), but there was significant correlation between the type of job and the rest times (P <0.05). In summary the subjects stress was evaluated undesirable. So the challenge of job stress should be considered as a priority in the occupational health services. Also according to the results, the importance and the positive role of the training about principles and standards of occupational safety and health should not be forgotten for the studied workers.
    Keywords: Occupational stress, Work, related accidents, Construction industry, Safety
  • جواد ملکوتی، وحید غرببی *
    زمینه و هدف

    امروزه استفاده از دستگاه تی بی ام در عملیات حفاری مکانیزه، بویژه حفاری تونل های عظیم و با سرعت عملیاتی بالا، رایج شده است. در سالهای اخیر در پروژه های تونل سازی خصوصا در عملیات حفاری با ماشین های تی بی ام حوادث زیادی بوقوع پیوسته است. کنترل مخاطرات می بایست از طریق فرایند مدیریت ریسک صورت پذیرد. این مطالعه با هدف بررسی ریسک عملیات حفاری مکانیزه با استفاده از دستگاه تی بی ام، در یکی از پروژه های تونل سازی مکانیزه کشور انجام پذیرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه موردی توصیفی، به منظور تجزیه و تحلیل ریسک، از تکنیک ردیابی انرژی و آنالیز مانع استفاده شد. در فرایند جمع آوری اطلاعات از روش های مشاهده، تجربه و قضاوت کارکنان، چک لیست، آئین نامه ها و استانداردهای مرتبط و همچنین سوابق حوادث و شبه حوادث ثبت شده در واحد ایمنی استفاده گردید؛ شناسایی منابع انرژی، اهداف، احتمال و پیامدهای مخاطرات در کارگروه های متعدد و باحضور کارشناسان باتجربه انجام شد. ریسک های شناسایی شده الویت بندی شده و اقدامات کنترلی توصیه شد.

    یافته ها

    در این مطالعه 51 منبع انرژی خطرناک در گروه های شش گانه ی انرژی شناسایی شد. 4/29% از این منابع انرژی شناسایی شده مربوط به انرژی های فیزیکی،6/19% مربوط به انرژی های شیمیایی، 41% مربوط به انرژی های مکانیکی، 8% مربوط به انرژی الکتریکی و تنها 2% مربوط به عوامل طبیعی بود. قسمت کرین با 5/19% و هریک از قسمتهای کارترهد و شیلد با اختصاص 10% از مجموع منابع انرژی خطرناک بترتیب خطرناک ترین و کم خطرترین نقاط در فرایند حفاری تونل با دستگاه تی بی ام بودند.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج مطالعه، عملیات دستگاه تی بی ام دربردارنده ی منابع خطر متنوع و متعددی است. می توان از روش ردیابی انرژی و آنالیز مانع به عنوان یک روش موثر در تجزیه و تحلیل ریسک عملیات دستگاه تی بی ام استفاده نمود.

    کلید واژگان: آنالیز ریسک, حفاری, تی بی ام, روش ETBA
    Javad Malakouti, Vahid Gharibi
    Background And Aims

    In automated excavation operations especially excavating big tunnels with high operation speed the application of Tunnel Boring Machine (TBM) has been prevalent. Tunneling construction projects especially TBM excavating operations have experienced some accidents in recent years. Hazard control must be done through the process of risk management. This study was done w ith goal of risk analysis of automated excavation operations in one of the water transfer tunnel projects.

    Methods

    In this study for risk analysis، energy trace and barrier analysis technique was used. In data gathering process were used observation method، worker experience and judgments، checklist، standards & regulations and incident records. Recognition of energy sources، targets، probability and severity of hazards were done by competence experts in various team works. The identified risks were prioritized and control measures were recommended.

    Results

    In this study 51 hazardous energy sources in 6 energy categories were recognized. These identified energy sources included physical energy 29. 4%، chemical energy 19. 6%، mechanical energy 41%، electrical energy 8% and natural energy 2%. The crane section by 19. 5%، shield by 10% and cutter head by 10% were the most and the least dangerous part of tunnel boring machine in excavation process.

    Conclusion

    Based on the findings of the study، TBM operations include various energy sources. Energy trace and barrier analysis technique can be used effectively in risk analysis of TBM operations.

    Keywords: Risk Analysis, excavation, TBM, ETBA method
  • وحید غریبی، جواد ملکوتی*، شهرام ارسنگ جنگ، عبدالله غلامی
    مقدمه

    استرس شغلی امروزه یکی از پدیده های مهم در زندگی اجتماعی و تهدیدی جدی برای سلامتی نیروی کار در جهان می باشد. این مطالعه با هدف بررسی میزان شیوع استرس شغلی و تعیین ارتباط آن با ویژگی های فردی کارگران در یکی از صنایع انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه توصیفی تحلیلی به صورت مقطعی در سال 1390 روی 145 نفر از مجموع 450 نفر از کارکنان شاغل در یک پروژه تونل سازی واقع در شهرستان کرج انجام شد. جهت تعیین استرس شغلی از پرسش نامه استاندارد استرس شغلی موسسه Health and safety executive (HSE) انگلستان استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون های آماری 2c، Independent t و تحلیل One Way ANOVA صورت گرفت.

    یافته ها

    از نظر آماری ارتباط معنی داری بین استرس شغلی با متغیرهای ورزش، تحصیلات مرتبط با شغل و سابقه شغلی وجود داشت (05/0 > P)؛ به طوری که افراد دارای تحصیلات مرتبط شغلی، بدون سابقه شغلی و افرادی که عادت به ورزش کردن داشتند، میانگین استرس شغلی کمتری داشتند. همچنین بین استرس شغلی با متغیرهای سن، تاهل، سطح تحصیلات، مصرف دخانیات، بیماری های مزمن و شاخص توده بدنی ارتباط آماری معنی داری دیده نشد (05/0 < P).

    نتیجه گیری

    توجه به استرس شغلی در صنایع ساختمانی ضروری است. اقدامات کنترلی نظیر آموزش کارگران و طراحی و اجرای برنامه های ورزشی در محیط های شغلی می تواند در کاهش میزان استرس شغلی موثر واقع گردد.

    کلید واژگان: استرس شغلی, ویژگی های فردی, صنعت عمرانی
    Vahid Gharibi, Javad Malakouti, Shahram Arsang Jang, Abdolah Gholami
    Background

    Today job stress is one of the important phenomena of social life and a serious threat to the health of the workforce in the world. This study has been done with the aim of assess the prevalence of occupational stress and its relationship with the individual characteristics of workers in these industries.

    Methods

    This descriptive، cross-sectional study has been done in winter 2011; on 145 of the 450 employees working on a tunneling project located in the city of Karaj. In order to determine job stress the Health and Safety Executive (HSE) standard questionnaire has been used. For data analysis SPSS software Version 16 has been used and chi-square tests، Student’s t-test، and one-way analysis of variance were performed.

    Findings

    There was a significant relationship between job stress، and exercise، job-related education، and job experience (P < 0. 05). Therefore، people with job-related education، no job experience، and people who were accustomed to exercise had lower mean job stress. There was a significant correlation between job stress، and age، marital status، educational level، smoking، chronic disease، and body mass index (P > 0. 05).

    Conclusion

    Paying attention to job stress in the construction industry is essential. Training and exercise in construction projects can reduced job stress

    Keywords: Job Stress, Individual Characteristics, Construction Industries
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال