به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

zahra rahmati

  • خدیجه مهدیان مهر*، مهدی اکبر نژاد، زهرا رحمتی
    اشتراک دو یا چند راوی در عنوان از جمله موانعی است که اعتبارسنجی روایات را با چالش هایی روبه رو کرده است. یکی از این موارد اشتراک چهار مسعده با عناوین «مسعده بن صدقه»، «مسعده بن یسع»، «مسعده بن زیاد» و «مسعده بن فرج» است. رجالیون هم در وثاقت و هم در مذهب این چهار نفر دچار اختلاف نظر شده اند.در این مقاله پس از ذکر شرح حال مسعده در منابع رجالی فریقین، فرضیه های مختلف مبنی بر اتحاد و یا تعدد مسعده ها مورد مطالعه قرار گرفت و سپس به بررسی ادله وثاقت و تضعیف مسعده در منابع امامیه پرداخته شد. با توجه به ادله مذکور از جمله اسناد کافی، یکسان بودن محتوای روایات، انتساب قبیله ای و مشترک بودن کنیه ، اگر نتوان اتحاد تمام مسعده ها را ثابت کرد اما به نظر می رسد حداقل مسعده بن صدقه و مسعده بن یسع یکی باشد که امامی بوده و دارای وثاقت است. با توجه به ذکر نام مسعده بن زیاد در منابع زیدی و محتوای روایات او دال بر زیدی بودنش و اینکه بین رجالیون در مذهب و وثاقت مسعده ها اختلاف است، گمان می رود این اختلاف را بتوان در تمییز بین مسعده بن صدقه و مسعده بن زیاد توجیه کرد.
    کلید واژگان: «_ مسعده بن صدقه», مسعده بن یسع», مسعده بن زیاد», «_ مسعده بن فرج», راویان مشترک
    Khadijeh Mahdianmehr *, Mahdi Akbarnezhad, Zahra Rahmati
    Mosada ibn Sadaqah, as a common narrator among the narrators, there are many differences of opinion about the name, religion and personality of the rijali in the rijali sources, which make it difficult for him to evaluate the rijali. It is Mosada ibn Sadaqah, which is common with the three titles "Mosada ibn Yasa", "Mosada ibn Ziad" and "Mosada ibn Faraj". Also in his religion, three views of Imami, Ami and Batri have been recorded. This falsification of votes has also affected his credibility, so that he has sometimes been validated and sometimes weakened and ridiculed. In this article, after mentioning the history of Mosada in the rijali sources of the two sects, various hypotheses about the unity or multiplicity of Masada or the religion of Mosada were studied and then the reasons for the authenticity and weakening of Masada in Imami sources were examined. According to the above-mentioned evidences, including sufficient documents, the same content of the narrations, tribal attribution and common nickname, if the unity of all the masadahs cannot be proved, but it seems that at least Masadah ibn Sadiqah and Masadah ibn Yasah are the same Who is an Imam and has credibility
    Keywords: :, Masada Ibn Sadiqah, Masada Ibn Yasa, Masada Ibn Ziad, _ Masada Ibn Faraj, Common Narrators, Monotheism Of Differences, Clean Commonalities
  • Homeira Asgharpoor, Fatemeh Hadizadeh Talasaz *, Roghayeh Rahmani, Hasan Rakhshandeh, Zahra Rahmati
    Background
    Vulvovaginal atrophy (VVA) is a common condition and a silent epidemic affectingmany postmenopausal women who suffer from it in silence. This study aimed to evaluate the effect ofCitrus aurantium vaginal cream on vaginal atrophy in postmenopausal women.
    Methods
    This single-group pretest-posttest quasi-experimental study was conducted on 30postmenopausal women who were referred to the Gynecology Clinic of Imam Khomeini Hospital in thecity of Noor, Iran, from June to November 2020. Citrus aurantium vaginal cream was administered towomen diagnosed with vaginal atrophy (based on subjective symptoms of atrophy, descriptive evaluationof the vagina, vaginal pH measurement, and degree of vaginal maturation determined by vaginal smear)every night in the first two weeks and every other night for the second two weeks. Data were collectedusing the scale of subjective symptoms of vaginal atrophy; descriptive evaluation checklist of vaginalmucosa; laboratory results registration form (vaginal maturation index, vaginal maturation value, andvaginal pH) before the intervention and two and four weeks after the intervention. Data were analyzedusing SPSS software (version 24) through the analysis of variance with repeated measurements, andLSD post-hoc test. A P value less than 0.05 (P<0.05) was considered statistically significant.
    Results
    Citrus aurantium vaginal cream improved subjective symptoms of vaginal atrophy (P<0.001),reduced the score of descriptive evaluation of vaginal mucosa (P<0.001), decreased vaginal pH(P<0.001), and increased vaginal maturity (P<0.001).
    Conclusions
    The results showed that citrus aurantium vaginal cream could improve the symptoms ofvaginal atrophy without causing serious complications. However, further studies with a control groupare suggested to confirm the findings of this study.Trial Registration Number: IRCT20200215046494N1
    Keywords: Atrophy, Citrus aurantium, Menopause, Vagina, Vaginal cream
  • زهرا رحمتی، بیتا نصراللهی*، محمد حاتمی، مهرانگیز پیوسته گر

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری  کودکان 3 تا6 سال با میانجی گری ذهن آگاهی مادر بود. روش پژوهش توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود.  جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران کودکان 3 تا 6 ساله در مراکز پیش دبستانی و مهد کودک های شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 290 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (RAAS، کولینز و رید،1990)، مقیاس رفتاری پیش دبستانی و مهد کودک (PKBS، مرل، 1994) و پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ، بایر و همکاران، 2006) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل به خوبی برازش شده است. براساس یافته های حاصل از پژوهش، رابطه بین سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک مثبت و معنادار بود (01/0 <p و 05/0 <p) و همچنین سبک دلبستگی مادر  به طور غیرمستقیم از طریق ذهن آگاهی مادر با پرخاشگری کودک رابطه داشت (05/0 <p). باتوجه به یافته های فوق می توان  نتیجه گرفت که ذهن آگاهی مادران نقش واسطه ای در رابطه بین سبک دلبستگی آنان و پرخاشگری کودکان ایفا می کند.

    کلید واژگان: پرخاشگری, ذهن آگاهی, سبک دلبستگی
    Zahra Rahmati, Bita Nasrollahi*, Mohammad Hatami, Mehrangiz Peivastegar

    The purpose of the present study was to investigate the relationship between a mother's attachment style and aggression of children aged 3-6 years with the mediation of a mother's mindfulness. The research method was descriptive-correlation and structural equation model type. The statistical population of the research consisted of all the mothers of children aged 3 to 6 years in preschool centers and kindergartens in Tehran in the academic year 2019-2020, and 290 of them were selected as a sample. The tools of this research included the Adult Attachment Questionnaire (RAAS, Collins and Reed, 1990), the Preschool and Kindergarten Behavior Scale (PKBS, Merrell, 1994), and the Five-Dimensional Mindfulness Questionnaire (FFMQ, Bauer et al., 2006). The research data were analyzed using the structural equation analysis method. The results showed that the model fitted well. Based on the findings of the research, the relationship between the mother's attachment style and the child's aggression was positive and significant (p < 0.01 and p < 0.05) and also mother's attachment style was indirectly related to the child's aggression through the mother's mindfulness. (p < 0.05). According to the above findings, it can be concluded that mothers' mindfulness plays a mediating role in the relationship between their attachment style and children's aggression.

    Keywords: aggression, mindfulness, attachment style
  • زهرا رحمتی، علیرضا شیروانی جوزدانی*، محمدرضا دلوی

    امروزه تحولات فناوری باعث توسعه دانش در حوزه تکنولوژی در سازمان ها شده است و مدیران برای پیشرفت سازمان، نیازمند استفاده از تکنولوژی کامپیوتر هستند. علاوه بر این اینترنت به عنوان بخش اساسی زندگی کاری و روزانه بسیاری از مردم تبدیل شده است. به گذراندن زمان کاری جهت فعالیت های گوناگون غیر کاری پدیده سایبرلوفینگ می گویند. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل و پیامدهای سایبرلوفینگ است. روش این پژوهش ترکیبی از روش کیفی و کمی است که در بخش کیفی  با استفاده از روش داده بنیاد و از طریق مصاحبه با صاحب نظران و در بخش کمی از طریق پرسش نامه محقق ساخته از کارکنان سازمان های دولتی شهر اصفهان نظرخواهی به عمل آمد. جامعه آماری کارکنان دوازده تا از سازمان های دولتی شهر اصفهان است که تعداد 363 نفر بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده تعیین گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل، عوامل سایبرلوفینگ در سه دسته فردی (ویژگی شخصیتی، نگرش فرد به کار، ویژگی های فردی، انگیزه فردی، احساسات، ادراک فرد از محیط، ارزش و اهمیت کار)، گروهی (ارتباطات، رفتارهای ترویج دهنده بطالت اجتماعی، تضاد و تعارض)، سازمانی (ساختار سازمانی، سیاست و قوانین سازمانی، فرهنگ سازمانی غالب، تحول و تکنولوژی سازمانی) و پیامدهای فردی، گروهی و سازمانی شناسایی شدند.

    کلید واژگان: سایبرلوفینگ, علل سایبرلوفینگ, پیامدهای سایبرلوفینگ, تحلیل عاملی اکتشافی
    Zahra Rahmati, Alireza Shirvani *, MohammadReza Dalvi

    Today, technological changes have caused the development of knowledge in the field of technology in organizations, and managers need to use computer technology for the progress of the organization. In addition, the Internet has become an essential part of the work and daily life of many people. Spending work time for various non-work activities is called cyber loafing. The purpose of this research is to identify the factors and consequences of cyber loafing. The method of this research is a combination of qualitative and quantitative methods, which was done in the qualitative part by using the foundation data method and through interviews with experts, and in the quantitative part, through a questionnaire made by the researcher from the employees of government organizations in Isfahan city. The statistical population is the employees of twelve government organizations in the city of Isfahan, and the number of 363 people was determined based on simple random sampling. In order to analyze the data, exploratory factor analysis was used. Based on the results, the factors of cyber loafing in three categories: individual (personality trait, individual's attitude to work, individual characteristics, individual motivation, emotions, individual's perception of the environment, value and importance of work), group (communication, behaviors that promote social idleness) , contradiction and conflict), organizational (organizational structure, organizational policy and rules, dominant organizational culture, transformation and organizational technology) and individual, group and organizational consequences were identified.

    Keywords: cyber loafing, causes of cyber loafing, consequences of cyber loafing, Exploratory Factor Analysis
  • مجتبی رفیعیان*، زهرا رحمتی، هاشم داداش پور

    امروز با فضامند شدن هرچه بیشتر منطقی که شهری شدن نام دارد، شهرها بیش از هرزمانی به واسطه نوعی از رقابت فضایی در حال رشد و پیشروی هستند. در این معنا امروزه ما بیش از پیش شاهد فضامند شدن منطق رقابتی و توسعه در جهان پیرامون هستیم. به بیانی دیگر می توان گفت آنچه در قالب انواع طرح ها و برنامه ها بدان ها برخورد می کنیم، به نوعی نماینده ی منطق نامبرده تلقی می شود. به عنوان مصداقی از این طرح ها و برنامه های توسعه، این نوشتار به ترسیم فضای منازعه شکل گرفته پیرامون محدوده طرح توسعه دانشگاه تهران با بهره گیری از روش کیفی گرانددتیوری می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد در این میدان، به واسطه در هم تنیدگی عقلانیت آکادمیک و شبکه های قدرت، دانشی که دغدغه ی خیر عمومی دارد، تولید می شود و مساله را که در اینجا ضرورت بخشی به ایجاد دانشگاه سبز، کارآفرین و هوشمند است، خلق می کند. به طور همزمان این دانش خاص تولید شده توسط روابط قدرت مشروعیت بخشی می شود. اینجاست که منطق توسعه در فرم فضایی خاصی بازتولید می شود. یکی از وجوه اشتراک این فضامندی در مفهوم عام منطق توسعه، انواع سلب مالکیت هاست. این سلب مالکیت در کنار همه اعمال قدرت ها، مقاومت هایی را از سوی جوامع و در اینجا اهالی محله وصال در پی دارد. در نهایت مجموعه این نیروهای متکثر دخیل و شکل گرفته حول طرح توسعه دانشگاه تهران ترسیم شده و با اتکا به روش شناسی نسبت ادعاهای طرح مذکور با میدان واقعیت سنجیده می شود.

    کلید واژگان: تولید فضا, اقتصادسیاسی فضا, سلب مالکیت, برون رانی, طرح توسعه دانشگاه تهران
    Mojtaba Rafieian *, Zahra Rahmati, Hashem Dadash Pour

    Today with the spatialization of more and more logic called urbanization,cities are growing and advancing more than ever through a kind of spatial competition. In this sense, today we are witnessing more and more the spatialization of competitive logic and development in the world around us.In other words,it can be said that what we deal with in the form of various plans and programs is considered as a representative of the mentioned logic. As an example of these development plans and programs, this article Uses the qualitative method of grounded theory and describes the space of conflict formed around the development plan of the University of Tehran.The research findings show that in this field, through an intertwining of academic rationality and power networks, the knowledge that is concerned with the public good is produced, and Creates the issue that is necessary here to create a green, entrepreneurial and Entrepreneur university. At the same time, this particular knowledge generated by power relations is legitimized.This is where the logic of development is reproduced in a particular spatial form.One of the commonalities of this spatiality in the general concept of development logic is the types of dispossession.This expropriation, along with all the exercise of power, leads to resistance from the communities and here the residents of Vesal neighborhood.Finally,the set of these multiple forces is drawn around the development plan of the University of Tehran and the relationship between the claims of the said plan and the field of reality is measured using methodology.

    Keywords: Expropriated Property, Production of space, Political economy of space, University of Tehran Development Plan
  • هادی حجت*، مرتضی عبدی چاری، زهرا رحمتی

    پژوهش حاضر به منظور بررسی و تحلیل رویکرد مفسران فریقین قرون چهارم و پنجم هجری قمری به موضوع مهدویت انجام گرفته است. در این پژوهش گستره موضوعات و روش مفسر در طرح موضوعات مهدوی در میان مفسران قرون چهارم و پنجم بررسی شده است. قرن چهارم به دلیل آزادی نسبی که برای دانشمندان و مخصوصا شیعیان ایجاد شده بود و همچنین افزایش میل به کسب علم در میان امت اسلام، قرن شکوفایی علم و دانش در جهان اسلام بوده و کتب تفسیری افزایش چشمگیری یافتند. براساس یافته های پژوهش تفاسیر فریقین در این قرن به طور گسترده مباحث مهدوی مثل اشراط الساعه و نزول حضرت عیسی(ع) شروع شده و در ادامه به اثبات وجود حضرت مهدی؟عج؟ و نشانه های ظهور، همچنین وقایع پس از ظهور و ویژگی های خاص حضرت مهدی؟عج؟ به علاوه موضوع رجعت از دیگر مباحثی هستند که در تفاسیر این دوره مورد توجه مفسران قرار گرفته است. اما قرن پنجم به خاطر جنگ های صلیبی و... تفاسیر شیعه افول شدید پیدا کرده و به تبع گستره موضوعات کمتری دیده می شود. مفسران در ابتدا تنها با روش روایی به تفسیر آیات می پرداختند اما رفته رفته روش های لغوی و ادبی، عقلی، عرفانی و اجتهادی نیز به روش های تفسیری اضافه شدند و برخی مفسران نیز سعی کردند تا تمام روش های تفسیری را به کار گیرند. مباحث مهدوی را غالبا تفاسیری بیان کرده اند که روش تفسیری روایی داشته اند و یا به روایت در تفسیر خود توجه ویژه داشته اند.

    کلید واژگان: تفسیر, فریقین, مفسران, مهدویت, روش تفسیر
    Hadi Hojjat *, Morteza Abdi Chari, Zahra Rahmati

    The present study was conducted to investigate and analyze the approach of the commentators of The fourth and fifth centuries AH on the subject of Mahdaviat In this research, the range of topics and the method of the commentator in designing Mahdavi topics among the commentators of the fourth and fifth centuries have been studied The fourth century was a century of flourishing science and knowledge in the Islamic world due to the relative freedom created for scholars, especially Shiites, as well as the increasing desire for knowledge among the Muslim ummah, and commentary books increased significantly According to the findings of the research on the interpretations of the two sects, in this century, Mahdavi discussions such as the conditions of the hour and the descent of Jesus (pbuh) have been widely used to prove the existence of Hazrat Mahdi (pbuh) and the signs of his reappearance, as well as the events after his reappearance and special characteristics of Hazrat Mahdi (pbuh). In addition to the subject of return, they are among the other topics that have been considered by the commentators in the interpretations of this period But in the fifth century, due to the Crusades and Shiite interpretations, there has been a sharp decline and, consequently, a wider range of subjects can be seen At first, the commentators interpreted the verses only with the method of narration, but gradually lexical, literary, intellectual, mystical and ijtihad methods were added to the interpretive methods, and some commentators also tried to use all the interpretive methods Mahdavi discourses have often been expressed by commentators who have had a narrative method of interpretation or have paid special attention to the narration in their interpretation.

    Keywords: interpretation, Sects, commentators, Mahdaviat, method of interpretation
  • اعظم فرجامی*، خدیجه مهدیان مهر، زهرا رحمتی

    شناسایی چهره های علمی مطرح اما مغفول در تاریخ حدیث و رجال برای آشنایی با مراحل و تطورات پشت سرگذاشته این علم ضروری است. «حمید بن زیاد» از محدثان و راویان واقفی مشهور کوفی، در قرن سوم است که در اسناد احادیث و طرق کتاب های کوفیان، نامش فراوان دیده می شود. اطلاعات زندگی نامه ای و نسب شناسی درباره حمید بسیار اندک است؛ اما به کمک برخی عبارات نجاشی و طوسی می توان گفت وی در اطراف کوفه زیسته و سپس مجاور مرقد امام حسین (علیه اسلام) در کربلا شده است. محدثان صاحب نام همچون کلینی، ابن عقده و ابو غالب زراری از حمید سماع یا اجازه روایت داشتند. کلینی سبب رواج منقولات حدیثی حمید در کتب اربعه است. با تکیه بر الفهرست طوسی و الرجال نجاشی دریافتیم روی هم رفته بالغ بر 250 بار با واسطه حمید به کتاب های محدثان کوفه طریق داده می شود. بررسی سندی و شخصیتی این تعداد در دسته بندی هایی سه گانه انجام گرفت. آنچه در میان اساتید حمید برجسته می نماید، حضور چشمگیر سران واقفه مانند محمد بن حسن بن سماعه است. با تطبیق اسناد الفهرست طوسی و الرجال نجاشی با محور قرار دادن طرق حمید، می توان گفت طرق نجاشی کامل تر و دقیق تر از طوسی، اسناد حمید را ذکر می کند. به نظر می رسد خلاصه کردن اسناد الفهرست توسط طوسی سبب افتادگی های سندی در این کتاب شده است.

    کلید واژگان: حمید بن زیاد, تاریخ حدیث, رجال حدیث, رجال نجاشی, محدثان کوفی
    Azam Farjami *, Khadijeh Mahdian Mehr, Zahra Rahmati

    "Homaid Ibn Ziyad" is one of the famous Waqefi narrators of Kufi in the third century. His remarkable presence in the documents of narrations of hadith societies and early Rejal sources, benefiting from famous Waqfi and Imami masters, listening to famous narrators such as Koleini and Abu Ghalib Zorari from Homaid, shows his undeniable influence on Shiite narrations and narrations. . In this research, the role of Homaid in the sources of the early Shiite rijali was emphasized by emphasizing the Tusi and Rijal Najashi lists. Among Homaid's books, there are two books by Rijali that have been made available to Najashi and Tusi; Because in the report of the hadith writings of the narrators, who have often been Kufis and all the Sadegh (AS), they give way to Homaid in a total of 250 times. These narrators were studied under three categories. The first group is the ancient narrators of Kufi, whose narrations are often narrated by Homaid through three intermediaries or more, and although their number is limited; But it shows Homaid's access to ancient hadith sources and its transmission to the fourth and fifth century narrators. The second group are the narrators narrated by Homaid through his teachers, and the most famous of them is Obais ibn Hisham. In the third category are Homaid's direct teachers, who according to studies, are undoubtedly Muhammad ibn Hassan ibn Samaa Waqfi, Homaid's most influential teacher. Considering all three categories and the number of Waqfi professors, it can be said that the influence of Homaid's religion on his movables is obvious. By comparing the documents of Tusi and Al-Rijal Najashi with the focus on Homaid's isnads, it can be said that Najashi's isnads mention Homaid's documents more completely and accurately than Tusi. It seems that Tusi's summary of the documents in the list has caused the documents to fall into this category.

    Keywords: Homaid Ibn Ziyad, History of Hadith, Rijal Hadith, Rijal Najashi, Kufi narrators
  • زهرا رحمتی، آناهیتا خدابخشی کولایی*، محمد مهدی جهانگیری
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده شفقت به خود در رابطه ی بین تاب آوری در برابر استرس و وسوسه مصرف مواد در مردان وابسته به مواد بود.

    روش

    پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی با طراحی مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اندیشه بود. از این جامعه، تعداد 140 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مقیاس وسوسه مصرف مواد پس از ترک، مقیاس تاب آوری و مقیاس شفقت به خود را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و روش بوت استرپ با 5000 نمونه گیری مجدد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم متغیرهای تاب آوری در برابر استرس و شفقت به خود بر ولع مصرف معنادار بود. همچنین، اثر تعاملی متغیرهای شفقت به خود و تاب آوری بر ولع مصرفبراهیم مواد در مردان وابسته به مواد از لحاظ آماری معنادار بود.

    نتیجه گیری

    طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که هر دو متغیر تاب آوری در برابر استرس و شفقت به خود نقش مهمی در ولع مصرف دارند. همچنین، نتایج به دست آمده نشان داد که تاثیرات تاب آوری در برابر استرس در مدیریت وسوسه ی مصرف مواد به وسیله شفقت به خود تعدیل می شود.

    کلید واژگان: وسوسه مصرف مواد, تاب آوری در برابر استرس, شفقت به خود, مردان وابسته به مواد
    Zahra Rahmati, Anahita Khodabakhshi Koolaee*, Mohammd Mehdi Jahangiri
    Objective

    The aim of this study was to investigate the moderating role of self-compassion in the relationship between resilience to stress and drug craving in drug-dependent men.

    Method

    The present study was descriptive-correlational with structural equation model design. The statistical population included all drug-dependent men referred to addiction treatment centers in the city of Andisheh. Of this population, 140 people were selected by purposive sampling method and completed the post-detoxification craving and temptation scale, the resilience scale, and the self-compassion scale. Data were analyzed using Pearsonchr('39')s correlation coefficient, structural equation modeling, and bootstrapping method with 5000 re-samples.

    Results

    The results of the structural equation model showed that the direct effects of the variables of resilience to stress and self-compassion on drug craving were significant. Also, the interactive effect of self-compassion and resilience variables on drug craving in drug-dependent men was statistically significant.

    Conclusion

    According to the results, it can be said that both variables of resilience to stress and self-compassion play an important role in craving. Also, the results showed that the effects of resilience to stress in managing drug craving are moderated by self-compassion.

    Keywords: Drug craving, Resilience to stress, Self-compassion, Drug-dependent men
  • زهرا رحمتی، علیرضا شیروانی*، محمدرضا دلوی

    امروزه فناوری و تحولات آن به یکی از مهمترین عناصر محیط استراتژیک سازمان تبدیل شده است. برخی اعتقاد دارند تحولات و تکامل فناوری بیشتر از خود آن، آثار و پیامدهای چشمگیر در سیستم های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی دارند. این مهم به ایجاد و توسعه دانش علمی در حوزه مدیریت فناوری و مدیریت تکنولوژیک شده و هدف از مدیریت فناوری، مدیریت به کارگیری و نهادینه کردن فناوری به عنوان یک منبع استراتژیک در سازمان و ایجاد ارزشهای استراتژیک توسط آن است. در این میان چیزی که باعث نگرانی مدیران سازمان ها شده شیوع پدیده سایبرلوفینگ در سازمانها می باشد. مطمینا پدیده سایبرلوفینگ زیان هایی را برای شرکت از نظر متحمل شدن هزینه و تلف شدن ساعات کاری در پی دارد ولی اگر این عمل به درستی و در جهت اهداف سازمان هدایت شود می تواند منجر به نتایج مثبتی شود. هدف از از انجام این تحقیق مشخص کردن علل و پیامدهای سایبرلوفینگ و ارایه راهکارهایی برای مدیریت بهتر این پدیده در قالب مدل می باشد.روش تحقیق  در دو بخش کمی و کیفی انجام شده که در بخش کیفی با سیزده نفر از کارکنانی که اطلاعات کافی در زمینه مورد بررسی داشتند مصاحبه شد و با استفاده از روش تیوری داده بنیاد، مدل پارادایمی حاصل شد. در بخش کمی نیز برای آزمودن مدل،ازپرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن توسط اساتید راهنما و مشاور مورد تایید قرار گرفت و ضریب آلفای کرونباخ آن  برای سنجش میزان پایایی 866/ به دست آمد و تعداد 363 پرسشنامه به صورت تصادفی بین کارکنان سازمان های دولتی توزیع وجمع آوری گردید .در بخش کیفی عواملی که موجب شیوع سایبرلوفینگ شده اند و هم چنین پیامدهای حاصل از آن در سه دسته فردی ، گروهی ، سازمانی دسته بندی شده اند و برای مدیریت سایبرلوفینگ، استراتژی هایی برای مدیریت منابع سازمانی و ارزیابی عملکرد و طراحی سازوکارهایی مدیریتی، کسر حقوق، استفاده صحیح از اینترنت و ارتقای رضایت شغلی  پیشنهاد گردید .در بخش کمی نیز فرضیه های حاصل از مدل مورد تایید قرار گرفته اند.

    کلید واژگان: سایبرلوفینگ, سایبراسلکینگ, فعالیتهای سایبرلوفینگ, رفتارهای سایبرلوفینگ, سازمان های دولتی
    Zahra Rahmati, AliReza Shirvani *, MohammadReza Dalvi

    Today, technology and its developments have become one of the most important elements of the strategic environment of the organization. What is causing concern among the managers of organizations is the prevalence of cyberloafing in organizations. Surely the cyberloafing phenomenon has consequences for the company in terms of cost and loss of working hours but if done properly and toward the goals of the organization, it can lead to positive results. The purpose of this study is to identify the causes and consequences of cyberloafing and to provide strategies for better management of this phenomenon. The research method is divided into two parts: qualitative and quantitative. The qualitative research was done by interview with thirteen staff members who provided sufficient information in the field. They were interviewed and a paradigm model was obtained by using the data theory approach. In the quantitative section, a researcher-made questionnaire was used to test the model. Its validity was confirmed by the supervisors and advisors. Cronbach's alpha coefficient was calculated to be 0.866 for reliability. A total of 363 questionnaires were randomly distributed among the employees of government agencies. In the qualitative part, the factors that have contributed to the prevalence of cyberloafing, and the consequences are also classified into three groups: individual, group, organizational. For cyberloafing management, strategies for managing organizational resources and evaluating the performance and design of management mechanisms, deductions, proper use of the internet and job satisfaction were suggested.In the quantitative part, the hypotheses from the model have been confirmed

    Keywords: cyberloafing, cyberslacking, cyberloafing activities, cyberloafing behaviors, government agencies
  • زهرا اعلمی نیا*، زهرا رحمتی، حسین عزیزی

    گرانیتویید دوروجین در شمال خاوری اصفهان، در بخش میانی پهنه ارومیه-دختر و در میان مجموعه آتشفشانی-رسوبی قرار گرفته است. کانسار آهن دوروجین، یکی از چند کانساری است که توده درونی دوروجین در سنگ های دربرگیرنده اش بطور پراکنده، پدید آورده است. طبق شواهد میکروسکوپی، مجموعه کانی های ولاستونیت، گارنت، پیروکسن (دیوپسید)، آمفیبول، اپیدوت، فلدسپار، کلسیت و کوارتز، کانسار دوروجین به رده اسکارن های کلسیم دار منسوب می شود که در دو مرحله پیش رونده و پس رونده شکل گرفته اند. برپایه داده های تجزیه ریزکاوالکترونی، برخی گارنت ها در مرکز، آندرادیت (An92-97Gr1-5) و در حاشیه، گراندیت (An53-66Gr30-41Sp2-4) هستند. در ابتدا میان بارهای سیال آندرادیت با دمای 369 تا 444 درجه سانتیگراد و شوری 22/11 تا 96/12 درصد وزنی نمک طعام از سیالات ماگمایی منتج شده اند در حالیکه با تغییر شرایط اسیدیته محیط و بازشدن سامانه اسکارنی، میان بارهای سیال گراندیت، اپیدوت و کلسیت با دمای 221 تا 305 درجه سانتیگراد و شوری 4/0 تا 11/10 درصد وزنی نمک طعام، با آمیختگی و رقیقشدگی آبهای اولیه ماگمایی با آبهای جوی همراه شده اند. نسبت ایزوتوپی استرانسیوم گارنت که بین 70760/0 تا 70805/0 تغییر میکند نقش محلولهای ماگمایی را در تشکیل گارنت آندرادیتی نشان می دهد.

    کلید واژگان: گرانیتوئید دوروجین, اسکارن آهن, نسبت های ایزوتوپی Sr, گارنت, ارومیه-دختر
    Zahra Alaminia *, Zahra Rahmati, Hossein Azizi

    The Dorojin granitoid at the northeastern Isfahan is located in the central Urumieh-Dokhtar zone and within the volcano-sedimentary complex. The Dorojin iron deposit is the one of the several ore deposits that Dorojin granitoid body is caused in its surrounding rocks. According to microscopic evidences, mineral assemblage of wollastonite, garnet, pyroxene (diopside), amphibole, epidote, feldspar, calcite and quartz, Dorojin deposit attributed to the class of calcic skarns that occur during two stages progressive and regressive. Based on electron microprobe analysis, some garnets are andradite (An92-97Gr1-5) in core and andradite-grossular (An53-66Gr30-41Sp2-4) in rim. In the beginning, andradite fluid inclusions with temperature range from 369˚ to 444˚C and salinity range from 11.22 to 12.96 wt.% NaCl eqv., originate from magmatic fluids, while with change in the acidity condition of environment and the opening of system, grandite, epidote and calcite fluids with a temperature between 221˚ and 305˚C and salinity between 0.4 and 10.11 wt.% NaCl eqv., are dominated by mixing and dilution of early magmatic fluids with meteorite waters. Sr isotopic ratio of garnet vary between 0.70760 and 0.70805, suggesting that prominent role of the magmatic fluids for the formation of andraditic garnet.

    Keywords: Dorojin granitoid, iron skarn, Sr isotopic rations, Garnet, Urumieh-Dokhtar
  • Samaneh Saadati, Vajiheh Eskandari, Farzaneh Rahmani, MohammadJafar Mahmoudi, Zahra Rahnemoon, Zahra Rahmati, Fatemeh Gorzin, Mona Hedayat, AliAkbar Amirzargar*, and Nima Rezaei
    Background

    TGF-β1 is known to promote cardiac remodeling and fibrosis during Congestive Heart Failure (CHF). In this study, an attempt was made to investigate expression of Transforming Growth Factor beta1 (TGF-β1) and relative expansion or contraction of regulatory T-cell (Tregs) population in peripheral blood of patients with Chronic Heart Failure (CHF).

    Methods

    Real-time PCR assay was used to investigate expression and post-stimulation levels of TGF-β1 in cell culture supernatant of Peripheral Blood Mononuclear Cells (PBMC) of 42 patients with CHF and 42 controls. Flow cytometry was used to identify relative counts of CD4+CD25+FoxP3+ Tregs.

    Results

    PBMCs in patients with CHF expressed higher levels of TGF-β1 compared to controls. Post-stimulation levels of TGF-β1 expression were significantly higher in New York Heart Association (NYHA) functional class IV patients compared to stage I patients. Tregs were significantly expanded in PBMC in CHF, while the CD4+ helper T-cells were unchanged. Treg expansion was more significant in NYHA functional class I patients compared to class IV patients.

    Conclusion

    Expansion of Treg population in CHF provides an extrinsic source for TGF-β1 production to induce reactive fibrosis and cardiac remodeling. Relative decrease in Treg population at advanced stages of CHF is indicative of a loss of regulatory characteristics in these cells and unopposed proinflammatory milieu.

    Keywords: Cell culture techniques, Chronic heart failure, T-lymphocytes, Transforming growth factor beta1
  • سیما رفیعی*، محمد زکریا کیایی، پژمان صادقی، زهرا رحمتی
    زمینه و هدف
    یکی از مهم ترین ارکان سلامتی، بعد معنوی و توجه به آن در کنترل تنش و اضطراب های ناشی از محیط های کاری می باشد که به عنوان عامل مهمی در موفقیت عملکرد شغلی پرستاران و تضمین سلامت جسمی و روانی آنان مطرح است. هدف از مطالعه حاضر پیش بینی نقش سلامت معنوی در استرس شغلی پرستاران شاغل در مرکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین در سال 1396 بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی بود که بر روی پرستاران شاغل در بیمارستان ولایت شهر قزوین انجام پذیرفت. جمع آوری داده هااز طریق دو پرسشنامه استاندارد سلامت معنوی و استرس شغلی پرستاران انجام گرفت. داده های بدست آمده از طریق نرم افزارSPSS  نسخه 22 و با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چند متغیره در سطح معناداری کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    وضعیت سلامت معنوی پرستاران و استرس شغلی آنان با میانگین  در حد متوسط به ترتیب 2/5±8/70 و 3/2±6/77 ارزیابی شد. سلامت معنوی در هر دو بعد سلامت مذهبی و وجودی، جنسیت، سابقه کاری و وضعیت استخدامی پرستاران با استرس شغلی ارتباط آماری معنادار داشت (p<0.05). همچنین نتایج بدست آمده از مدل رگرسیون چندگانه نشان دادکه این متغیرها 25% از واریانس استرس شغلی را پیش بینی می نمایند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نقش سلامت معنوی بر استرس شغلی پرستاران، تقویت این بعد از سلامت افراد از طریق آگاهی رسانی به آنان در این خصوص و بیان تاثیرات بالقوه ای که می تواند بر سلامت جسمی و روانی آنها و عملکرد شغلی شان داشته باشد توصیه می شود.
    کلید واژگان: پرستار, استرس شغلی, سلامت معنوی
    Sima Rafiei*, Mohammad Zakaria Kiaiei, Pejman Sadeghi, Zahra Rahmati
    Background
    One of the main important principles of human health is spirituality which its promotion could lead to an effective control of work related stress; can be considered in nurses’ job performance and assurance of their physical and mental health as a crucial factor. This study aimed to explore the effect of spiritual health on job stress among nurses employed in a training hospital affiliated to Qazvin University of Medical Sciences in 2017.
    Materials and Methods
    This was a descriptive-cross sectional one conducted on 220 nurses at Velayat hospital in Qazvin city. Data gathering was performed using two standard questionnaires including spiritual health and nurses' job stress. Data analysis was carried out with SPSS22 using descriptive statistical methods, Pearson Correlation Coefficient and multivariate regression analysis at a significance level of P < 0.05.
    Results
    The mean score of spiritual health and job stress assessed at a moderate level 70.5±5.2 and77.5±2.3, respectively. Spiritual health in both religious and intrinsic dimensions, gender, job history and type of employment were statistically related to job stress (p<0.05). Furthermore, multiple regression analysis revealed these variables predict 25% of job stress variation.
    Conclusion
    Due to the important role of spiritual health on job stress among nurses, strengthen this dimension of health through acknowledging them about its potential effects on physical and mental health and ultimately on successful job performance recommended.
    Keywords: Nurse, Job stress, Spiritual health
  • Increased Levels of IL-23 in Peripheral Blood Mononuclear Cells of Patients With Chronic Heart Failure
    Vajiheh Eskandari, Ali Akbar Amirzargar, Bobak Moazzami, Mohammad Jafar Mahmoudi, Zahra Rahnemoon, Samaneh Sadati, Zahra Rahmati, Fatemeh Gorzin, Mona Hedayat, Nima Rezaei
    Chronic heart failure (CHF) is a complex clinical syndrome that represents the end stage of various cardiac diseases and is characterized by the inability of the heart to meet metabolic demands of the body. Many physiological systems are involved in this disease. In particular, the activation of the immune system has received considerable interest in the last decade. Evidence from both experimental and clinical trials indicates that inflammatory mediators are of importance in the pathogenesis and progression of chronic heart failure. Excessive pro-inflammatory cytokines induce contractile dysfunction, hypertrophy, and fibrosis and cell death in Cardiac myocyte. We examined the expression of IL-23 in PBMCs between CHF patients and healthy controls. In this report, we used real-time PCR assay to compare the relative expression of IL-23 in peripheral blood mononuclear cells (PBMC) from CHF patients with various heart diseases (n=42, EF
    Keywords: Heart failure, Cytokines, Gene expression, Immunology
  • زهرا مرحمتی*، فرهاد خرمایی

    هدف این پژوهش، تدوین مدل ساختاری مولفه ‏های صبر و امید در دانشجویان دانشگاه شیراز است. روش پژوهش همبستگی است و مشارکت ‏کنندگان شامل 527 دانشجوی دانشگاه شیراز بودند که برای انتخاب آنها از روش نمونه ‏گیری تصادفی خوشه‏ ای چندمرحله‏ ای استفاده شد و پرسش‏نامه ‏های مقیاس صبر خرمایی و همکاران و پرسش‏نامه امید اشنایدر را تکمیل کردند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل پیشنهادی با داده‏ های این پژوهش برازش مناسبی دارد و رابطه مستقیم صبر با امید تایید شد. یافته‏ های این تحقیق نشان داد که صبوری افراد سبب افزایش توان تعیین هدف در زندگی (مولفه عاملی امید) و توان برنامه ریزی برای دست‏یابی به اهداف (مولفه مسیر امید) می‏شود. نتایج این پژوهش نشان می‏دهد با آموزش صبر از طریق مولفه‏ های آن (متعالی‏ شدن، شکیبایی، پذیرش، استقامت و درنگ)، می‏توان امید را در دانشجویان افزایش داد.

    کلید واژگان: صبر, امید, دانشجویان, مدل ساختاری
    Zahra Rahmati *, Farhhad Khormaee

    This study aimed to formulate a structural model for the relationship between patience and hope. This is a correlational study which included 527 students of Shiraz University whom were chosen through the multi-stage cluster sampling method and filled out the Khormaee's at al Patience Scale and Snyder's Hope Scale. Path analysis showed that the proposed model is a good fit with the data and the direct relation of patience to hope was confirmed. The study findings showed that patience results in an increased ability of goal-setting in life (a factor of hope) and the ability to plan to achieve goals (the path factor from hope). The results indicated that by the instruction of patience through its components (becoming transcendent, tolerance, acceptance, perseverance, and delay), the level of hope in students could be improved.

    Keywords: Patience, Hope, Students, a structural model
  • نرجس رحمتی *، محمد علی اصغری مقدم، محمدرضا شعیری، محسن پاکنژاد، زهرا رحمتی، مریم قسامی، نادر معروفی، حسین نائب آقایی
    مقدمه
    فاجعه آمیزی درد به عنوان یکی از متغیرهای مهم روان شناختی موثر در فرآیند تبدیل درد حاد به درد مزمن ناتوان کننده مطرح شده است. پژوهش حاضر با هدف وارسی ویژگی های روانسنجی (پایایی و روایی) نسخه فارسی مقیاس فاجعه آمیز کردن درد (PCS) در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر، روی 195 بیمار مبتلا به درد مزمن و به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. شرکت کنندگان، پرسشنامه های فرم فارسی مقیاس فاجعه آمیز کردن درد، شدت درد، اختلال در عملکرد، ناتوانی جسمی، فاجعه آمیزی، افسردگی، اضطراب، عواطف مثبت و منفی و خودکار آمدی درد را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش همبستگی پیرسون و تحلیل عامل تاییدی و اکتشافی انجام شد.
    یافته های پژوهش: بررسی ساختار عاملی مقیاس PCS با استفاده از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، نشان داد مقیاس PCS در قالب دو عامل بزرگ نمایی و نشخوار ذهنی/نا امیدی قابل مفهوم سازی است. محاسبه ضریب همسانی درونی (a= 0/80- 0/89) و پایایی به روش بازآزمایی با فاصله 14 تا 7 روز (001/0p<، 81 /0- 71 /0r =) نشان داد که مقیاس PCS و دو خرد مقیاس آن (بزرگ نمایی و نشخوار ذهنی/نا امیدی) از پایایی مطلوبی برخوردار هستند. محاسبه همبستگی پیرسون بین نمره های این پرسشنامه با مقیاس های شدت درد، اختلال در عملکرد، ناتوانی جسمی، فاجعه آمیزی، افسردگی، اضطراب، عواطف منفی، خودکار آمدی درد و عواطف مثبت از اعتبار همگرا و اعتبار واگرای مقیاس PCS و 2 خرده مقیاس آن حمایت کرد (001/0p<).
    بحث و نتیجه گیری
    در مجموع، نتایج مطالعه حاضر شواهدی برای صحت اعتبار و پایایی قابل قبول پرسشنامه فاجعه آمیز کردن درد در جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن فراهم آورده است.
    کلید واژگان: فاجعه آمیزی درد, ساخت عاملی, پایایی و اعتبار, درد مزمن
    Narjes Rahmati *, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Mohammadreza Shairi, Mohsen Paknejad, Zahra Rahmati, Maryam Ghassami, Nader Marofi, Hosein Naeb Aghaei
    Introduction
    Catastrophizing about pain has been identified as one of the most important psychological variables in transition of acute pain to chronic disabling pain. This study aimed at investigating the psychometric properties of a Persian-language version of the pain catastrophizing scale (PCS) amongst a sample of patients with chronic pain.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was conducted on 195 patients with chronic pain using convenience method. Participants completed a group of self-report measures including the Persian versions of PCS, pain severity, daily pain-related interference, physical disability, depression, anxiety, catastrophising, positive and negative effects and pain self-efficacy beliefs. Data were analyzed by Pearson correlation and exploratory and confirmatory factor analysis methods.
    Findings: The factor structure of the PCS was examined, using exploratory and confirmatory factor analysis. The results indicated that PCS is conceptualized within a two-factor model, namely magnification and rumination/helplessness. Results also indicated that the PCS and its two subscales have good internal consistency (alphas range from 0.80 to 0.89) and test-retest reliability (rs range from 0.71 to 0.81 (with a 7-14 days interval)). The results of correlation analysis among PCS and its two subscales with measures of pain, interference, disability, depression, anxiety, catastrophising, positive and negative effects and pain self-efficacy beliefs support both the convergent and divergent validity for the PCS and the two subscales of magnification and rumination/helplessness.
    Discussion &
    Conclusions
    To sum up, the Persian version of the PCS has satisfactory psychometric properties and can be administered amongst the Iranian population with chronic persistent pain.
    Keywords: Pain catastrophizing, Factor structure, Reliability, Validity, Chronic pain
  • حمزه خواستار، زهرا رحمتی
    پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین شاخص فضای کسب وکار و ابعاد فعالیت های کارآفرینانه بر اساس الگوی دیده بان جهانی کارآفرینی می پردازد. رویکرد پژوهش اقتصادسنجی است و از تحلیل رگرسیون داده های پانل و با روش حداقل مربعات تعمیم یافته برای تجزیه وتحلیل و آزمون فرضیه ها استفاده شد. نمونه آماری شامل 73 کشور عضو سازمان ملل متحد بین سال های 2006 تا 2013 هستند. یافته های تخمین مدل برای این کشورها نشان می دهد که شاخص دریافت مجوز ساخت وساز و تجارت برون مرزی در بین ابعاد فضای کسب وکار از اهمیت بیشتری برخوردار هستند؛ پس ازآن مولفه شروع یک کسب وکار بیشترین تاثیر را بر کارآفرینی دارد. همچنین مولفه پرداخت مالیات فقط در دو معادله کارآفرینی نوظهور و کارآفرینی نوپای اجباری توان پیش بینی فعالیت های کارآفرینانه را دارد.
    کلید واژگان: فضای کسب وکار, فعالیت های کارآفرینانه, دیده بان جهانی کارآفرینی, داده های پانل
    Hamzeh Khastar, Zahra Rahmati
    The recent study examined the relationship between doing business and dimension of entrepreneurial activities. The method is econometrics and data analysis and test the research hypotheses were done using GLS panel regression analysis. The study sample consists of UN member states 73 these countries were selected as samples. Findings show that the warehouse and trade in compare with other doing business indicators has the most importance. The next important indicator is starting a business. Also tax indicator just influences on new business ownership rate and Necessity-Driven entrepreneurial activity.
    Keywords: Doing business, Entrepreneurial Activities, Global Entrepreneurial Monitor, Data Panel
  • نرجس رحمتی، محمد علی اصغری مقدم *، محمدرضا شعیری، محسن پاک نژاد، زهرا رحمتی، مریم قسامی، اسماعیل ابراهیمی تکامچانی، نادر معروفی، حسین نایب آقایی

    در این مطالعه، با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس ترس از حرکت تمپا (Tampa) در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن، 195 بیمار، مقیاس های ترس از حرکت تمپا، شدت درد، ناتوانی جسمی، فاجعه آمیزی درد، افسردگی و خودکار آمدی درد را تکمیل کردند. نخست ساختار عاملی مقیاس تمپا با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج نشان داد این مقیاس در قالب دو عامل «باور به آسیب دیدگی» و «اجتناب از فعالیت» مفهوم سازی شده است. به منظور بررسی و تایید ساختار مذکور، از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد اطلاعات حاصل از اجرای مقیاس مورد مطالعه با ساختار 2 عاملی، برازش مطلوبی دارد. همچنین محاسبه ضریب همسانی درونی و پایایی به روش بازآزمایی نشان داد مقیاس تمپا و دو خرده مقیاس آن از پایایی مطلوبی برخوردار هستند. در مرحله بعد، اعتبار همگرا و واگرای مقیاس تمپا و خرده مقیاس های آن با محاسبه همبستگی پیرسون بین نمره های این مقیاس با مقیاس های شدت درد، ناتوانی جسمی، فاجعه آمیزی درد، افسردگی و خودکار آمدی درد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحلیل ها از اعتبار همگرا و واگرای مقیاس مورد مطالعه حمایت کرد.
    در مجموع، نتایج نشان داد مطالعه حاضر، شواهدی از صحت اعتبار و پایایی مقیاس تمپا در جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن فراهم آورده است.

    کلید واژگان: مقیاس ترس از حرکت (تمپا), ساخت عاملی, اعتبار, پایایی, درد مزمن
    Narjes Rahmati, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Mohammad Reza Shairi, Mohsen Paknejad, Zahra Rahmati, Maryam Ghassami, Esmail Ebrahimi, Nader Marufi, Hossein Naeb Aghaee

    Objective (s): This paper presents the results of a study that examined the factor structure, divergent and convergent validity and reliability of the Tampa Scale for Kinesiophobia (TSK) amongst a sample of 195 Iranian patients with chronic persistent pain.

    Methods

    All participants completed a group of self-report measures including the Persian versions of TSK, pain severity, physical disability, depression, and catastrophizing and pain self-efficacy beliefs. The factor structure of the TSK was examined, using exploratory and confirmatory factor analysis.

    Results

    The results indicated that TSK is conceptualized within a two-factor model, namely “believed injury” and “activity avoidance”. Results also indicated that the TSK and its two subscales have good internal consistency and test-retest reliability (with a 7-14 days interval). The results of correlation analysis between TSK and its 2 subscales with measures of pain, disability, depression, catastrophizing and pain self-efficacy beliefs supported both the convergent and the divergent validity for the TSK and the two subscales.

    Conclusion

    The Persian version of TSK had satisfactory psychometric properties and can be administered amongst the Iranian population with chronic persistent pain.

    Keywords: Kinesiophobia, Factor structure, Reliability, Validity, Chronic pain
سامانه نویسندگان
  • زهرا رحمتی
    زهرا رحمتی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال