جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آموزش و پرورش" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
مقدمه و هدف
در کارکنان هر سازمان ها، از زمان شروع اشتغال در هر پست سازمانی، با انبوهی از عوامل استرس زا روبه رو هستند که علاوه بر اینکه بر بهداشت روانی و جسمی آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد، پیامدهای نامطلوبی مانند ناخشنودی شغلی، نداشتن احساس مسئولیت، غیبت، کم کاری، بی توجهی به شغل و اختلال در روابط بین فردی را به بار می آورد. یکی از اقداماتی که سازمان ها می توانند برای کاهش این عوامل مخرب انجام دهند، توانمندسازی روان شناختی کارکنان است.بر همین اساس هدف و مسئله اصلی موردبررسی در این پژوهش، بررسی مولفه های تاثیرگذار بر توانمندسازی روان شناختی آموزگاران است.منافع آنی و آتی: منافع آنی این پژوهش شامل اصلاح طرح واره ها و ذهنیت مدیران در تصمیم گیری و تصمیم سازی و منافع آتی که برای این پژوهش متصور است این است که استفاده از نتایج و اثبات یا رد فرضیه های این پژوهش، می تواند زمینه مناسبی برای مدل یابی توانمندسازی معلمان فراهم کرده و تحقیقات آنان را تسریع بخشد.
روش شناسی پژوهش:
با توجه به اینکه این تحقیق می تواند در اتخاذ تصمیماتی مربوط به نظام آموزشی به کار رود، در زمره تحقیقات کاربردی است. پژوهش حاضر ازنظر روش؛ توصیفی از نوع پیمایشی، ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر بعد زمانی، تحقیقی مقطعی و ازنظر نوع داده ها، رویکرد کمی است. روش گرداوری اطلاعات، میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه، جامعه آماری شامل آموزگاران ناحیه 3 استان قم در سال تحصیلی 1403-1402 و نمونه آماری شامل 34 آموزگار مشغول به تدریس در ناحیه 3 استان قم است که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. روش تحلیل آماری-استنباطی با SPSS است. بر اساس فرضیات این پژوهش، عوامل: شایستگی، خودمختاری، تاثیرگذاری، معنی دار بودن و اعتماد بر اساس سنجه های سن، مدرک تحصیلی، جنسیت و سابقه کاری موردبررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
ابزار پژوهش:
برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، از پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا که توسط تیمور نژاد و همکاران (1389) طراحی شده است استفاده می گردد. جهت افزایش روایی پرسشنامه از نقطه نظرات کتبی و شفاهی اساتید متخصص این رشته و کارشناسان وزارت امور اقتصادی و دارایی با توجه به شرایط و ضوابط حاکم بر سازمان استفاده گردیده است. همچنین به منظور تعیین پایایی پرسشنامه ها، ابتدا 30 نفر از جامعه آماری انتخاب و پرسشنامه در اختیار آن ها قرار گرفت و سپس از روش آلفای کرونباخ جهت تعیین پایایی پرسشنامه استفاده گردید که مقدار آلفا آن برابر 0٫95 به دست آمد که می توان گفت پرسشنامه از ثبات و پایایی قابل قبولی برخوردار است.
کلید واژگان: توانمندسازی روانشناختی معلمان, آموزش و پرورش, تغییر و تحول, بهره وریIntroduction And PurposeIn Recent Decades, Attention To The Psychological Empowerment Of Employees In Educational Organizations In Order To Enhance Efficiency, Effectiveness, And Productivity Has Been A Significant Focus Of Many Researchers. Therefore, The Main Aim And Issue Under Investigation In This Study Is To Explore The Influential Components Affecting The Psychological Empowerment Of Teachers.
Research MethodologyGiven That This Research Can Inform Decision-Making Related To The Educational System, It Falls Under Applied Research. The Present Study Is Descriptive-Survey In Terms Of Method, Applied In Terms Of Purpose, Cross-Sectional In Terms Of Time Frame, And Quantitative In Terms Of Data Approach. Data Collection Was Conducted In The Field Using A Questionnaire. The Study Population Consisted Of Teachers In District 3 Of Qom, During The Academic Year 1402-1403, With A Sample Size Of 34 Teachers Selected Through Random Sampling. Statistical-Inferential Analysis Was Done Using Spss. The Research Hypotheses Examined The Factors Of Competence, Empowerment, Meaningful Work, And Feedback Based On Age, Education Level, Gender, And Work Experience.Research Tools: To Collect Data, The Spritzer And Mishra Psychological Empowerment Questionnaire Designed By Timornejad Et Al. (2010) Was Utilized. Supervised Training Was Provided To Ensure The Proper Administration Of The Questionnaires.The Data Collected Were Analyzed With A Reliability Coefficient Of 0.95, Indicating Sufficient Reliability For The Empowerment And Performance Assessment Tool.
Execution MethodAfter Preparing The Questionnaire, On The Day Of School Organization, Where Many Teachers Were Present For Organizing Schools In The Education Department Of District 3, Over 200 Questionnaires Were Distributed. Eventually, 150 Questionnaires Remained Blank, And 50 Completed Questionnaires Were Collected. Among These 50, 16 Were Incomplete And Unusable, Leaving A Total Of 34 Valid Questionnaires For Statistical Analysis. A Total Of 18 Women And 16 Men Responded To The Questionnaire.
FindingsBased On The Findings Of This Study, The Hypothesis Of A Significant Competence Difference Between Male And Female Employees In The Organization Is Rejected. The Second Hypothesis, Confirming A Significant And Positive Relationship Between Empowerment And Employee Effectiveness, Is Supported. The Third Hypothesis Indicating A Significant Trust Difference Related To The Age Variable Is Rejected. Moreover, The Fourth Hypothesis Stating A Significant Relationship Between Influential Variables, Autonomy, And Trust Is Confirmed. The Fifth Hypothesis, Indicating Independence Between Gender And Competence, Is Also Confirmed.
Keywords: Psychological Empowerment Of Teachers, Education, Change, Transformation, Productivity -
هدف این پژوهش آمیخته، طراحی و اعتبارسنجی چهارچوب برنامه درسی آموزش کاهش خطرپذیری از آسیب های فضای مجازی برای دوره ابتدایی بود. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شد. مشارکت کنندگان بخش کیفی، علاوه بر منابع و متون، متخصصان علوم تربیتی و فضای مجازی بودند که به روش هدفمند و با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی، سندکاوی و فیش برداری همراه با مصاحبه نیمه ساختمند با متخصصان و مطلعان کلیدی بود. جامعه آماری در بخش کمی، شامل معلمان دوره ابتدایی شهرستان خرامه (264 نفر) بود که بر این اساس، حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی-مورگان، 152 نفر تعیین و به روش در دسترس، نمونه گیری انجام گرفت. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته، برآمده از بخش کیفی بود. برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل عامل تاییدی استفاده شد. در بخش کیفی، 554کدمعنایی در قالب112 مضمون پایه، 29مضمون سازمان دهنده سطح1 و 6 مضمون سازمان دهنده سطح2 طبقه بندی شد و چهارچوب اولیه شکل گرفت. یافته های حاصل از تحلیل عامل تاییدی بخش کمی نشان داد که هدف با بار عاملی87/0، محتوا با بار عاملی78/0، روش های یاددهی-یادگیری با بار عاملی77/0، منطق با بار عاملی75/0، موادومنابع یادگیری با بار عاملی 69/0 و شیوه های ارزشیابی با بار عاملی60/0 به ترتیب تبیین کننده چهارچوب برنامه درسی مذکور بود. هم چنین، ضریب آلفای کرونباخ989/0، گویای اعتبار بالای عناصر چهارچوب برنامه درسی آموزش کاهش خطرپذیری از آسیب های فضای مجازی در دوره ابتدایی بود. در مجموع، این پژوهش برمبنای داده های برآمده از مبانی نظری، پژوهش های پیشین و مصاحبه عمیق با متخصصان حوزه علوم تربیتی و فضای مجازی، منجر به شکل گیری چهارچوبی مفهومی و معتبر برای تولید هرگونه برنامه درسی در خصوص آموزش کاهش خطرپذیری دانش آموزان دوره ابتدایی از آسیب های فضای مجازی شده که تاکنون وجود نداشته است. این چهارچوب می تواند به عنوان مرجعی معتبر برای سیاست گذاران، برنامه ریزان، مولفان کتب درسی و معلمان مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: فضای مجازی, آسیب های فضای مجازی, برنامه درسی, دوره ابتدایی, دانش آموزان, آموزش و پرورشThe purpose of the research was to design and validate the curriculum framework for reducing the risk of cyberspace harm for the elementary school. In the qualitative part, the theme analysis method was used and in the quantitative part, survey method was used. The participants of the qualitative section, in addition to the sources and texts, were specialists in educational sciences and cyberspace, who were selected in a targeted way and with the snowball technique. The research tools in the qualitative part were sandblasting and surveying along with semi-structured interviews with key informants. In quantitative section, the statistical society included elementary school teachers (264 people), 152 people were selected based on Morgan table using convenience sampling method. The research samples in the quantitative part were selected from elementary school teachers in Khorameh city based on Morgan's table in the available way. The research tool in the quantitative part was a researcher-made questionnaire, derived from the qualitative part. Thematic analysis was used to analyze the qualitative data and confirmatory factor analysis was used in the quantitative part. In the qualitative part, 554 semantic codes were classified in the form of 112 basic themes, 29 organizing themes of level 1 and 6 organizing themes of level 2, and the initial framework was formed. The results of the confirmatory factor analysis of the quantitative part showed that the goal with a factor load of 0.87, content with a factor load of 0.78, teaching-learning methods with a factor load of 0.77, logic with a factor load of 0.75 0, learning resources with a factor load of 0.69 and methods of evaluation with a factor load of 0.60 respectively were the explanations of the mentioned curriculum framework. Also, the Cronbach's alpha coefficient of 0.989 indicated the high validity of the elements of the curriculum framework for reducing the risk of harm from cyberspace in the elementary school.This framework has been designed and validated through a scientific and methodological process and can be used as a reference for policymakers, planners, and textbook authors, as well as teachers.
Keywords: Curriculum, Cyberspace, Cyberspace Harm, Education, Elementary School, Students -
نشریه تکنولوژی در کارآفرینی و مدیریت استراتژیک، سال سوم شماره 4 (پیاپی 10، زمستان 1403)، صص 172 -187
هدف از این مطالعه طراحی یک الگوی عدالت آموزشی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و رویکرد یادگیری ترکیبی در آموزش و پرورش استان کرمانشاه بود. روش پژوهش ترکیبی و متوالی (کیفی-کمی) بود. در مرحله کیفی، داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با مدیران، معاونان و اعضای هیات علمی دانشگاه های کرمانشاه جمع آوری و با استفاده از نظریه داده بنیاد تحلیل شدند. در مرحله کمی، پرسشنامه ای بر اساس یافته های کیفی طراحی و بین مدیران و معلمان مدارس متوسطه کرمانشاه توزیع شد. داده های کمی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شدند. تحلیل کیفی نشان داد که اهداف، محتوا، روش های آموزشی و ارزیابی به عنوان مقوله های اصلی در دستیابی به عدالت آموزشی از طریق ICT و یادگیری ترکیبی شناخته شدند. در مرحله کمی، تحلیل SEM نشان داد که شرایط علی با بار عاملی 0.435 و آماره T برابر با 9.624 تاثیر مستقیم و معنی داری بر مقوله اصلی دارد. همچنین، مقوله اصلی با بار عاملی 0.471 و آماره T برابر با 7.734 تاثیر مستقیم و معنی داری بر راهبردها داشت. راهبردها با بار عاملی 0.512 بر پیامدها تاثیرگذار بودند. شاخص KMO برابر با 0.868 بود که نشان دهنده کفایت نمونه برای تحلیل عاملی است. نتایج آزمون کولموگروف-اسمیرنوف نیز نرمال بودن داده ها را تایید کرد. این مطالعه نشان داد که یکپارچه سازی فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و یادگیری ترکیبی در آموزش و پرورش می تواند به طور قابل توجهی به بهبود عدالت آموزشی و دسترسی به آموزش با کیفیت برای همه دانش آموزان کمک کند.
کلید واژگان: عدالت آموزشی, فناوری اطلاعات و ارتباطات, یادگیری ترکیبی, آموزش و پرورش, مدل سازی معادلات ساختاریJournal of Technology in Entrepreneurship and Strategic Management, Volume:3 Issue: 4, 2024, PP 172 -187This study aimed to design an educational equity model based on Information and Communication Technology (ICT) with a blended learning approach. The study employed a sequential mixed-methods research design, incorporating both qualitative and quantitative approaches. In the qualitative phase, data were collected through in-depth interviews with educators, administrators, and policymakers, which were then analyzed using grounded theory to identify key components of the educational equity model. The quantitative phase involved surveys administered to a diverse sample of teachers and students to validate the findings from the qualitative phase. Statistical analysis, including structural equation modeling, was used to confirm the relationships between the identified components. The analysis revealed several critical components necessary for achieving educational equity through ICT and blended learning. These included comprehensive planning for educational opportunities, designing inclusive virtual curricula, establishing clear standards for virtual education, ensuring equitable distribution of resources, and fostering a flexible, participatory learning environment. The study also highlighted the importance of teacher proficiency in ICT, continuous professional development, and strong institutional support. Empirical evidence from the quantitative phase supported these findings, demonstrating significant improvements in student engagement, motivation, and academic performance. The integration of ICT and blended learning in education significantly enhances educational equity by providing flexible and inclusive learning opportunities. The proposed model addresses key challenges and leverages opportunities associated with blended learning, ensuring that all students have access to quality education.
Keywords: Educational Equity, Information, Communication Technology (ICT), Blended Learning, Virtual Education, Teacher Proficiency, Institutional Support, Student Engagement, Educational Policy -
مقاله حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر استقرار سازمان یادگیرنده پژوهش محور در آموزش و پرورش (مشخصا آموزش و پرورش استان کرمانشاه)، با کاربست روش آمیخته و با تلفیق روش های کیفی (داده بنیاد) و کمی (پیمایشی) به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش از دو قسمت کیفی- کمی تشکیل شده؛ در بخش کیفی، حجم نمونه پژوهش 20 فرد مدنظر بود که به شیوه «نمونه گیری نظری» تعداد 20 مصاحبه با مدیران و کارکنان آموزش و پرورش استان و خبرگان و صاحب نظران علمی و دانشگاهی انجام گرفت و در روش کمی، با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر شامل معلمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه در دو سطح ابتدایی (شامل پایه های اول تا ششم) و متوسطه (شامل پایه های هفتم تا دوازدهم) به صورت تصادفی در نظر گرفته شدند. اطلاعات گردآوری شده حاصل از مصاحبه ها، با استفاده از روش پژوهش داده بنیاد (تئوری زمینه ای) و اطلاعات حاصل از پرسش نامه با استفاده از آزمونهای تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل فرار گرفتند و در این پژوهش به منظور سنجش اعتبار (روایی) پرسش نامه از دو روش اعتبار محتوایی (با روش اعتبار صوری) و اعتبار سازه و به منظور بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. یافته ها مبین آن بوده است که «سازمان یادگیرنده پژوهش محور»، موجودیتی پویا و متغیر می باشد که عواملی علی «فردی و سازمانی» (مشتمل بر ویژگی های شخصیتی، باورها و نیازهای مربیان و متربیان، انگیزه های شغلی و نیز برنامه ریزی سازمانی)، عوامل زمینه ای مبتنی بر «روزآمدی و تحول بنیادین» (مشتمل بر تحول در نظام تعلیم و تربیت، تحول سازمانی و تحول فردی)، عوامل مداخله گر «درون سازمانی» (مشتمل بر امکانات و ظرفیت های سازمانی، ساختار سازمانی، مدیریت و فرهنگ سازمانی) بر استقرار این پدیده در آموزش و پرورش استان کرمانشاه اثرگذار است.از میان عوامل شناسایی شده مذکور، از منظر پاسخگویان، عوامل فردی (با میانگین 4.11)، تحول در نظام تعلیم و تربیت (با میانگین 3.67) و نیز ساختار سازمانی (با میانگین 3.16) نسبت به سایر ابعاد بیشترین اثر گذاری را داشتند.
کلید واژگان: آموزش و پرورش, سازمان یادگیرنده, پژوهش محور, نظریه داده بنیاد, کرمانشاهThis article aims to identify "factors affecting the establishment of research-oriented learning organization in education (specifically education department in Kermanshah province)" by using a mixed method and combining qualitative (data base) and quantitative (survey) methods. The socio-statistical research consists of two qualitative-quantitative parts; In the qualitative part, the sample size of the research was 20 people; 20 interviews were conducted with the managers and employees of the education department as well as with science experts using the method of "theoretical sampling". In terms of the quantitative method, using the Cochran formula, 384 people including the education teachers of Kermanshah province at both levels of primary (including first to sixth grades) and secondary (including seventh to twelfth grades) were considered randomly.The information collected from the interviews was analyzed using the foundational data research method (Grounded Theory) and the information obtained from the questionnaire were analyzed using confirmatory factor analysis tests and structural equation modeling. in this research in order to measure the validity of the questionnaire, both content validity (using face validity method) as well as construct validity were used. Also, Cronbach's alpha coefficient was used to check the reliability.The findings have shown that the "research-oriented learning organization" is a dynamic and changing entity that has "individual and organizational" causal factors (including personality traits, beliefs and needs of educators and learners, job motivations and organizational planning), background factors based on "fundamental modernization and evolution" (including evolution in the education system, organizational evolution and individual one), "intra-organizational" intervening factors (including organizational facilities and capacities, organizational structure, management and organizational culture) are effective on the establishment of this phenomenon in education. Based on the respondants’ viewpoints, individual factors (with an average of 4.11), evolutions in the education system (with an average of 3.67) and organizational structure (with an average of 3.16) had the greatest effect in comparison to other identified factors.
Keywords: Education, Learning Organization, Research-Oriented, Grounded Theory, Kermanshah -
این پژوهش با هدف بررسی الگوی برنامه درسی مبتنی بر سواد فرهنگی در آموزش و پرورش انجام شد. این پژوهش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت. جامعه آماری اسناد موجود در پایگاه ها و وب سایت های معتبر در فاصله زمانی سال های 8811 الی 8041 و 8818 الی 1410 بودند که جهت انتخاب نمونه پس از انتخاب متون یاد شده از نمونه گیری هدفمند ملاک محور استفاده گردید. با بررسی و واکاوی مقالات پژوهشی مرتبط با سواد فرهنگی در حوزه آموزش و پرورش، نمونه گیری انجام شد و تا سر حد اشباع ادامه یافت. برای جمع آوری داده ها از ابزار فیش برداری از کتاب ها، مقاالت، اسناد و متون مرتبط با سواد فرهنگی استفاده شد. سپس با استفاده از کد گذاری باز، کدگذاری محوری و کد گذاری گزینشی به ترتیب داده ها تلخیص شده و در قالب مفاهیم قرار گرفتند. نتایج نشان داد در واقع الگوی برنامه ریزی درسی مبتنی بر سواد فرهنگی در آموزش و پرورش شامل 04 مولفه است که به دسته های مختلف تقسیم میشوند. دسته اول؛ مولفه های ارزیابی که شامل ارزیابی انتقادی، ارزیابی شخصی، ارزیابی فرهنگی و ارزیابی محیطی می شود. دسته دوم؛ اهداف که شامل :اهداف اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، بهداشت و سالمت، پرورشی و زیست محیطی است. دسته سوم؛ دانش شامل اجتماعی، تاریخی، زیستمحیطی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی. دسته چهارم راهبردهای یادگیری شامل: ادبیاتی، اقتصادی، انگیزشی، بازی محور، تجربی، تحلیلی، تربیتی، تعاملی، تفکر محور، تکنولوژی محور، خالقیت محور، فرهنگی . دسته پنجم؛ عناصرشامل: اجتماعی، ارتباطی، اطالعاتی، پرورشی، شناختی، مهارتیکلید واژگان: الگو, الگوی برنامه درسی, سواد فرهنگی, آموزش و پرورشThis research was conducted with the aim of investigating the curriculum model based on cultural literacy in education. This qualitative research was conducted using the qualitative content analysis method. The statistical population was the documents available in reliable databases and websites between the years 8811 to 8041 and 8818 to 1410, and criteria-based targeted sampling was used to select the sample after selecting the mentioned texts. By reviewing and analyzing research articles related to cultural literacy in the field of education, sampling was done and continued until saturation. To collect data, the tool of extracting books, articles, documents and texts related to cultural literacy was used. Then, using open coding, central coding and selective coding, the data were summarized and put into concepts. The results showed that the lesson planning model based on cultural literacy in education includes 04 components which are divided into different categories. the first category; Assessment components that include critical assessment, personal assessment, cultural assessment and environmental assessment. the second category; Goals that include: social, economic, educational, health, educational and environmental goals. the third category; Knowledge including social, historical, environmental, political, cultural, religious. The fourth category of learning strategies includes: literary, economic, motivational, game-oriented, experimental, analytical, educational, interactive, thinking-oriented, technology-oriented, creativity-oriented, cultural. the fifth category; Including elements: social, communication, informational, educational, cognitive, skillKeywords: Model, Curriculum Model, Cultural Literacy, Education
-
مقدمه
هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدل رهبری فراگیر در آموزش و پرورش ایران می باشد.
روشپژوهش حاضر، از منظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، کیفی است. در بخش اول پژوهش با رویکرد کیفی با شیوه فراترکیب تعداد 81 سند شامل مقاله، پایان نامه و رساله مورد بررسی و در نهایت با استفاده از پروتکل انتخاب پایش و در نهایت تعداد 10 سند با خلاصه سازی و روش تحلیل محتوای پنهان مورد تحلیل قرار گرفت و سپس از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد 8 نفر از خبرگان که به شیوه هدفمند انتخاب شده بودند شاخص ها، مولفه ها و ابعاد رهبری فراگیر آموزش و پرورش احصا گردید. برای روایی و پایایی این بخش، مقبولیت، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و اعتبارپذیری پژوهش مورد تائید قرار گرفت.
یافته هایافته ها بیانگر آن است که مدل رهبری فراگیر آموزش و پرورش ایران در قالب 49 شاخص شامل 3 بعد رهبری آموزشی با مولفه های توجه به نیازها و توقعات جامعه، توسعه فردی و اجتماعی دانش آموزان و کارکنان مدرسه، فضای آموزشی پویا و انعطاف پذیر و بعد عدالت آموزشی با مولفه های ارزش های عدالت و انصاف در محیط آموزشی، رعایت حقوق و تقسیم عادلانه منابع و فرصت ها، پذیرش و ارزش گذاری تفاوت ها، ایجاد حس ارزشمندی و تعلق و بعد نتایج وپیامدهای آموزشی شامل مولفه های بهبود عملکرد تحصیلی و روانشناختی دانش آموزان، محیطی ایمن و پایدار برای یادگیری و توسعه می باشد.
نتیجه گیریسیاست گذاران می توانند با اعمال این مدل، بهبود قابل ملاحظه ای در کیفیت و نتایج آموزشی کشور را تحقق بخشند و به جامعه آموزشی عدالت و پویایی بیشتری بخشند.
کلید واژگان: آموزش و پرورش, رهبری آموزشی, رهبری فراگیر, عدالت آموزشی, مدیریت آموزشیpurposeThe purpose of this study is to propose a model of distributed leadership in Iranian education.
MethodThe current research is applied from the objective point of view and qualitative from the method point of view. In the first part of the research, 81 documents, including articles, theses, and dissertations, were analyzed using a qualitative approach using a meta-composite method, and finally, using the monitoring selection protocol, and finally, 10 documents were analyzed using summarization and hidden content analysis methods. Then, through a semi-structured interview with 8 experts who were selected in a purposeful way, indicators, components and dimensions of comprehensive leadership of education were calculated. For the validity and reliability of this section, acceptability, transferability, reliability and validity of the research were confirmed.
FindingsThe findings indicate that the distributed leadership model in Iranian education, comprising 49 indicators, encompasses three dimensions: educational leadership focusing on societal needs and expectations, personal and social development of students and school staff, dynamic and flexible learning environment, and educational justice incorporating values of fairness and equity in the educational environment, fair distribution of resources and opportunities, acceptance and appreciation of differences, fostering a sense of worthiness and belonging, and educational outcomes and consequences including components of improving academic and psychological performance of students,and providing a safe and stable environment for learning and development.
ConclusionPolicymakers can significantly enhance the quality and outcomes of education in the country and contribute to greater justice and dynamism in the educational community by implementing this model.
Keywords: Education, Educational Leadership, Distributed Leadership, Educational Justice, Educational Management -
هدف
این پژوهش با هدف بررسی نقش عوامل مدیریتی در رهبری مبتنی بر علوم اعصاب در آموزش و پرورش استان لرستان انجام شده است.
روشروش پژوهش به صورت کمی می باشد. جامعه آماری شامل کارکنان اداره کل و ادارات آموزش و پرورش استان لرستان به تعداد 1222نفر می باشد. در بخش کمی تعداد 292 نفر با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گرد آوری اطلاعات، پرسشنامه حاصل از نظر خبرگان در مراحل دلفی فازی بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شده است.
یافته هاابتدا از منابع مکتوب و الکترونیکی با مراحل 8 گانه ژیائو و واتسون فراترکیب انجام گرفت و الگوی اولیه استخراج و با استفاده از تکنیک دلفی فازی ابعاد، مولفه ها و شاخص های مهم به تایید و اجماع نظری خبرگان رسید. در پایان با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی پایایی و روایی الگوی پیشنهادی اثبات شد و الگوی رهبری مبتنی بر علوم اعصاب در سازمان های آموزش محور با 5 بعد، 63 مولفه و 205 شاخص تایید و تدوین گردید. که در بعد عوامل مدیریتی، با انجام تحلیل عاملی اکتشافی با روش چرخش اوبلیمین، 16 عامل اصلی شناسایی شد، و ارزش ویژه هر یک از این عامل ها بالاتر از مقدار یک بود. این 16 عامل در مجموع 79.064 درصد از واریانس را تبیین می کند. بر اساس بررسی مدل اندازه گیری ابعاد عوامل مدیریتی، بار عاملی تمامی ابعاد و شاخص ها بالاتر از 4/0 بود و مدل معنی دار بود.
نتیجه گیریالگوی پیشنهادی رهبری مبتنی بر علوم اعصاب مدلی کامل و جامع می باشد، چون تقریبا تمامی ابعاد و مولفه های ضروری برای رهبری و مدیریت در سازمان های آموزش محور به ویژه آموزش و پرورش را در بردارد.
کلید واژگان: عوامل مدیریتی, آموزش و پرورش, علوم اعصاب, رهبریPurposeThis study aimed to investigate the role of managerial factors in neuroscience-based leadership in education in Lorestan province.
MethodThe research method is quantitative. The statistical population in the quantitative stage includes the General Directorate and Education Departments of Lorestan Province, totaling 1222 people. 292 people were selected using the Cochran formula and stratified random sampling method. In the quantitative section, 292 people were selected using the Cochran formula and stratified random sampling method. The data collection tool for the quantitative phase was a questionnaire obtained from experts in the fuzzy Delphi stages. Structural equations with a partial least squares approach were used to analyze the data in the quantitative phase.
ResultsFirst, written and electronic sources were meta-synthesized using Xiao and Watson's 8-step process, and the initial model was extracted, and the dimensions, components, and important indicators were verified and agreed upon by experts using the fuzzy Delphi technique. Finally, the reliability and validity of the proposed model were proven using confirmatory factor analysis, and a neuroscience-based leadership model in education-oriented organizations was verified and developed with 5 dimensions, 63 components, and 205 indicators.
ConclusionThe proposed neuroscience-based leadership model is a complete and comprehensive model, as it includes almost all the dimensions necessary for leadership and management in learning-based organizations, especially education.
Keywords: Management Factors, Education, Neuroscience, Leadership -
هدف از پژوهش حاضر بررسی معنا کاوانه نقش توسعه حرفه ای در منزلت اجتماعی معلمان است. روش پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد (گرندد تئوری) است. جمعیت آماری پژوهش از میان معلمان شاغل در آموزش و پرورش غرب استان تهران و بر اساس اصل اشباع نظری 19 نفرازآنان انتخاب شدند. سئوالات مصاحبه بر اساس نظر گروه هدایت کننده تحقیق و با استفاده از روش دلفی به رویت و ملاحظه صاحب نظران رشته های جامعه شناسی، مدیریت و علوم تربیتی رسید و روایی محتوایی به مدد خبرگان مورد تایید قرار گرفت و همچنین برای سنجش پایایی آن از ضریب کاپا (میزان توافق بین داوران) استفاده شد. مفاهیم استخراج شده از این مصاحبه ها شامل 54 گزاره اولیه مفهومی در بخش توسعه حرفه ای، 132 گزاره مفهومی در بخش منزلت اجتماعی و 45 گزاره اولیه مفهومی در بخش نقش توسعه حرفه ای در منزلت اجتماعی معلمان بدست آمد. این مفاهیم طی سه مرحله کدگذاری های باز، محوری و گزینشی و در قالب یک الگوی نظری (پارادایم) و با محوریت یک مقوله اصلی (مقوله هسته)، شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها منعکس شده است. تحلیل داده های تحقیق نشان از نقش توسعه حرفه ای در جایگاه منزلتی معلمان دارد و بیان می دارد که بین دو مقوله اصلی پژوهش یعنی توسعه حرفه ای و منزلت اجتماعی معلمان ارتباطی هم افزا و مستقیم وجود دارد که در آن نقش معلمان، نقشی تعیین کننده وتاثیرگذار است. پارادایم یا طرح الگوواره (طرح شماتیک) در بخش یافته ها و نتایج تحقیق آورده شده است.
کلید واژگان: آموزش و پرورش, توسعه حرفه ای, تحول منزلتی, معلمانThe objective of the present study was meaning-based analysis of the role of professional development in teachers’ social status. The research was conducted by qualitative method and based on grounded theory methodology. Its statistical population included the teachers working in education organization in the west of Tehran province, 19 of whom selected as the sample based on the principle of theoretical saturation. According to the opinion of the research’s guiding group and using the Delphi method, the interview questions were reviewed by experts in the fields of sociology, management, and educational sciences and they confirmed its content validity. Moreover, Cohen’s kappa coefficient was employed to measure its reliability (judges’ consensus rate). The concepts extracted from these interviews included 54 initial conceptual propositions in professional development section, 132 conceptual initial propositions in social status section, and 45 conceptual initial propositions in the section of the role of professional development in teachers’ social status. These concepts were reflected at three stages of open, axial, and selective coding and in the form of a grounded theory model (paradigm) centered on a core category, causal conditions, background conditions, intervening conditions, strategies, and consequences. The research data analysis indicates the role of professional development in the teachers’ social status, stating the presence of a synergistic and direct relationship between the research’s two main categories, i. e. professional development and teachers’ social status, in which the teachers play a decisive and effective role. The paradigm or schematic design is presented in the research findings and results section
Keywords: Education, Professional Development, Dignity Transformation, Teachers -
یکی از موضوعات مهم سالهای اخیر در آموزش و پرورش کشور ایران، اجرای طرح رتبه بندی معلمان بوده است. بر اساس اعلام وزارت آموزش و پرورش، رتبه بندی معلمان طرحی است که اجرای آن باعث ارتقای کیفیت در آموزش و پرورش و بهبود معیشت معلمان خواهد شد. هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته معلمان کلانشهر کرج از مشکلات فرایند طرح رتبه بندی بوده است. این مطالعه با استفاده از روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی در شهر کرج، مرکز استان البرز و در بهار 1403سال انجام شده است. جامعه مورد مطالعه، معلمان شاغل در کلانشهر کرج و مشمول قانون رتبه بندی معلمان بوده و از روش نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند استفاده شده است. در طی این مطالعه، 24 معلم شاغل با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی، تعداد 66 مقوله فرعی از بین 347 گزاره مستخرج به دست آمد که در نهایت به کشف 13 مقوله اصلی شامل عدم تاثیر قابل توجه طرح در معیشت معلمان، تاکید بسیار زیاد بر تجربه، مشکلات مستندسازی، ایرادات و ابهامات موجود در دستورالعمل و شیوهنامه طرح، عدم لحاظ شرایط و فرصتهای برابر، عدم ارزیابی حضوری و عینی عملکرد معلم، ایرادات مربوط به سامانه رتبه بندی، جوسازی رسانهای سنگین، اعمال نظر شخصی بسیاری از مدیران و مافوقها، نقص در اجرای طرح، امکان تقلب، عدم پاسخگویی مدیران مدارس و مسئولان منطقهای طرح و بروز خصومت و مسمومیت جو سازمانی منجر شد که میتوانند نشاندهنده مشکلات اصلی فرایند رتبه بندی از نگاه معلمان باشند. این پژوهش نشان داد که معلمان مشکلات زیادی را در زمان اجرای رتبه بندی تجربه کردهاند. پیشنهاد میگردد که در دفعات بندی رتبه بندی، مشکلات بیان شده در این پژوهش توسط مسئولان مربوطه مدنظر قرار گرفته و در جهت رفع این مشکلات و تداوم هرچه بهتر طرح و ارتقای رضایت معلمان از این طرح، اقدامات لازم انجام گردد.
کلید واژگان: تجربه زیسته, معلمان, رتبه بندی, طرح رتبه بندی معلمان, دانش آموزان, آموزش و پرورش -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 142 (دی 1403)، صص 2427 -2444زمینه
امروزه تغییرات محیطی و واکنش سازمان ها به این تغییر، از مشکلات اصلی درک رفتار سازمان ها است که روش مدیریتی جدیدی را می طلبد. لذا سازمان آموزش و پرورش نیز به منظور حفظ تعادل نیازهای درونی و نیز تطبیق با شرایط محیطی، به مدیریتی نیاز دارد که در آن شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، پیامدها و راهبردهای مدیریت اکولوژی سازمانی به طور دقیق بررسی شود تا بتواند به بهتر شدن رفتار سازمانی و تعاملات بین اعضای سازمان و محیط طبیعی کمک کند.
هدفپژوهش حاضر با هدف اعتباریابی الگوی مدیریت اکولوژی سازمانی در آموزش و پرورش تهران انجام شد.
روشروش پژوهش حاضر، همبستگی با روش تحلیل عامل تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مدیران آموزش و پرورش تهران در سال 1402 بود که 400 نفر از آن ها به روش در دسترس انتخاب شدند. بخش اندازه گیری مدل پارادایمی بر اساس تحلیل عامل تاییدی با نرم افزار AMOS و بخش ساختاری مدل با استفاده از معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مجذورات جزئی با نرم افزار PLS-3 انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین در مدل پارادایمی مدیریت اکولوژی سازمانی، شرایط علی بر پدیده محوری (001/0 P<، 817/0 β=)، پدیده محوری بر راهبردها (001/0 P<، 497/0 β=)، راهبردها بر پیامدها (001/0 P<، 361/0 β=)، شرایط مداخله گر بر پیامدها (001/0 P<، 284/0 β=) و عوامل زمینه ای بر پیامدها (001/0 P<، 337/0 β=) اثرگذار هستند.
نتیجه گیریمدیریت اکولوژی سازمانی راهکاری اساسی جهت توسعه تعاملات موفق و انعطاف پذیر کارکنان سازمان آموزش و پرورش با یکدیگر و با محیط است و مدیران باید با شناخت مولفه های موثر بر مدیریت اکولوژی سازمانی، در برنامه ریزی های خود به آن ها توجه نمایند.
کلید واژگان: آموزش و پرورش, الگوی پارادیمی, اکولوژی سازمانی, مدیریتBackgroundToday, environmental changes and organizations' reactions to these changes are one of the main problems in understanding the behavior of organizations, which requires a new management method. Therefore, in order to maintain the balance of internal needs and adapt to the environmental conditions, the education and training organization needs a management in which the causal, contextual, intervening conditions, consequences and organizational ecology management strategies are carefully examined. To help improve organizational behavior and interactions between organization members and the natural environment
AimsThe current research was conducted with the aim of validating the management model of organizational ecology in Tehran education.
MethodsThe method of the current research was correlation with confirmatory factor analysis and structural equation modeling. The research community included all the education managers of Tehran in 2023, of which 400 were selected using the available method. The measurement part of the paradigmatic model was done based on confirmatory factor analysis with AMOS software and the structural part of the model was done using structural equations based on partial least squares with PLS-3 software.
ResultsThe results showed that the research model has a good fit. In the paradigmatic model of organizational ecology management, causal conditions are based on phenomenon (P< 0.001, β= 0.817), phenomenon-oriented on strategies (P< 0.001, β= 0.497), strategies on consequences (P< 0.001), β= 0.361), intervening conditions have an effect on the results (P< 0.001, β= 0.284) and background factors have an effect on the results (P< 0.001, β= 0.337).
ConclusionOrganizational ecology management is a basic solution for the development of successful and flexible interactions of the employees of the education and training organization with each other and with the environment, and managers should, by knowing the effective components of organizational ecology management, take it into account in their planning. pay attention.
Keywords: Education, Paradigm Model, Organizational Ecology, Management -
پژوهشنامه اقتصادی، پیاپی 89 (تابستان 1402)، صص 219 -250
آموزش و پرورش از جهات مختلف و به ویژه از لحاظ اقتصادی، اهمیتی روزافزون یافته و به جرات می توان گفت که آموزش و پرورش، بزرگترین بخش هزینه های عمومی اغلب کشورهای جهان را به خود اختصاص داده است و کمتر کسی است که اندک مطالعه ای در باب فواید اجتماعی و خصوصی مستقیم و غیرمستقیم آموزش و پرورش اعم از آموزش عمومی و عالی داشته باشد اما اقتصاد آموزش و پرورش و سرمایه گذاری در آموزش را بی فایده یا حتی کم فایده انگارد. با این حال، همچنان خلاهای پژوهشی فراوانی در ارتباط با کم و کیف ورود و سرمایه گذاری دولت یا بخش خصوصی در آموزش و پروش به ویژه با لحاظ دیدگاه های اسلامی وجود دارد. بر این اساس هدف این پژوهش کیفی، تحلیل نقش اقتصادی دولت در آموزش و پرورش با تاکید بر دیدگاه اسلام است، در این راستا از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از صاحب نظران اقتصاد آموزش و پرورش که با نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند بررسی صورت گرفت و با اشباع داده، مصاحبه ها متوقف شدند. مضامین مصاحبه ها پس از تحلیل مضمون با استفاده از ماتریس سوات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها حاکی از آن است که ورود اقتصادی دولت به این عرصه دارای نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیداتی است و بخش دولتی و خصوصی بایستی توامان در تامین مالی آموزش و پرورش مشارکت داشته باشند. چنین تدبیری به رفع نقایص فعلی امر و ارتقای کیفیت آموزش و پرورش منجر خواهد شد.
کلید واژگان: آموزش و پرورش, دولت, اقتصاد آموزش و پرورش, دیدگاه اسلامEconomic Research, Volume:23 Issue: 89, 2024, PP 219 -250Education has gained increasing significance from various perspectives, particularly in terms of economics. It can be argued that education constitutes the largest portion of public expenditure worldwide. Few individuals, having examined the direct and indirect social and private benefits of education—including both public and higher education—regard investment in education as useless or of little utility. However, there remains a gap in research regarding the roles of governments and the private sector in education, especially concerning Islamic perspectives. The aim of this qualitative research is to analyze the economic role of the government in education with an emphasis on Islamic viewpoints. In this regard, semi-structured interviews were conducted with 15 education economics experts who were purposefully selected using snowball sampling until data saturation was achieved. The content of interviews was analyzed to elicit themes that can be used in a SWOT matrix. The findings indicate that government involvement in education presents strengths, weaknesses, opportunities, and threats, emphasizing the importance of collaborative financing by both public and private sectors. With such cooperation, governments and markets can address current shortcomings and contribute to enhancing the quality of education.
Keywords: Education, Government, Economics Of Education, Islamic Views -
یکی از مهم ترین زیرمجموعه ها و مصادیق عدالت، بحث عدالت در نظام تعلیم و تربیت و چگونگی توزیع امکانات و فرصت های آموزشی است. عدالت آموزشی براساس قانون اساسی به عنوان یک فرصت، حق و نیاز همگانی به رسمیت شناخته شده، و جمهوری اسلامی ایران در حدود قانون موظف به تامین آن است. بنابر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، عدالت زمانی در محیط های آموزشی برقرار می گردد که یادگیرندگان بتوانند به اهداف مختلف ساحت های تربیتی دست یابند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی راهکارهای تحقق عدالت آموزشی در بیانات مقام معظم رهبری، با توجه به تاکید ایشان بر موضوع عدالت است. همچنین وضعیت شاخصه عدالت آموزشی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبیین شده است. در این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی، مضامین فراگیر و پایه شناسایی شد و پس از آن در هر مضمون فراگیر، اطلاعات آماری در جهت تبیین پیشرفت نظام موجود ارائه گردید. به طور کلی شاخصه های عدالت آموزشی و تربیتی از دیدگاه مقام معظم رهبری شامل 4 مضمون فراگیر و 22 مضمون پایه می باشد. مضامین فراگیر به دست آمده عبارتند از: در دسترس بودن فرصت های آموزشی برای همگان، افزایش امکانات آموزشی، توجه به استعدادها و علایق و رفع تبعیض جنسیتی. مهم ترین مضامین پایه نیز عبارتند از: توزیع متناسب فرصت های آموزشی، گسترش توزیع علم، افزایش کیفیت مدارس، تقسیم عادلانه و عاقلانه امکانات، تقویت مدارس دولتی، عدم تفاوت میان دختر و پسر در امر تحصیل، توجه به نخبگان و برنامه ریزی برای استعدادهای گوناگون.کلید واژگان: آیت الله خامنه ای, تعلیم و تربیت, عدالت آموزشی, دانش آموزان, معلم, نظام آموزشی, آموزش و پرورشOne of the most significant subsets and manifestations of justice is the discussion of justice within the educational system and the distribution of educational resources and opportunities. Educational justice, according to the Constitution, is recognized as a universal right, need, and opportunity, and the Islamic Republic of Iran is obligated to provide it within the framework of the law. According to the Fundamental Transformation Document of Education, justice is realized in educational environments when learners can achieve the various objectives of different educational domains. In this context, the aim of the present study is to explore the strategies for achieving educational justice as articulated in the statements of the Supreme Leader, with a particular focus on his emphasis on justice. Furthermore, the status of educational justice indicators following the Islamic Revolution is elucidated. In this research, using the method of inductive qualitative content analysis, the overarching and foundational themes were identified, and within each overarching theme, statistical information was provided to explain the progress of the current system. Overall, the indicators of educational and pedagogical justice from the Supreme Leader's perspective encompass four overarching themes and twenty-two foundational themes. The overarching themes identified include: accessibility of educational opportunities for all, enhancementof educational facilities, attention to talents and interests, and the elimination of gender discrimination. The most important foundational themes include: equitable distribution of educational opportunities, expansion of knowledge dissemination, improvement of school quality, fair and rational allocation of resources, strengthening of public schools, no distinction between girls and boys in education, attention to elites, and planning for diverse talents.Keywords: Ayatollah Khamenei, Education, Educational Justice, Students, Teachers, Educational System, Education, Training
-
هدف
رفتار شهروندی سازمانی نقش مهمی در بهبود کیفیت خدمات سازمان ها از جمله سازمان آموزش وپرورش دارد. بنابراین، هدف این مطالعه ارزیابی رابطه بین مقوله های مدل شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش بود.
روشاین مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش مدیران و کارکنان آموزش وپرورش استان بابل در کشور عراق بودند و طبق فرمول کوکران حجم نمونه 385 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش با 61 گویه بود که داده های آن با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و حداقل مربعات جزئی در نرم افزارهای SPSS-22و Smart-PLS-4 تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که پدیده محوری شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش دارای 10 مولفه در 5 مقوله شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایطه مداخله گر، راهبردها و پیامدها (هر کدام دو مولفه) بود که همه مولفه ها بار عاملی بالاتر از 50/0 و همه آنها پایایی کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 70/0 داشتند. همچنین، ضرایب همبستگی مقوله های شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایطه مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و پیامدها کمتر از 45/0 و حاکی از عدم همپوشانی آنها بود. علاوه بر آن، با توجه به شاخص های اشتراک و افزونگی، مدل شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش برازش مناسبی داشت و اثر شرایط علی، شرایط زمینه ای و شرایطه مداخله گر بر پدیده محوری، اثر پدیده محوری بر راهبردها و اثر راهبردها بر پیامدها معنادار بود (05/0<p).
نتیجه گیریمدل طراحی شده شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش می تواند به مدیران، مسئولان و برنامه ریزان آموزش وپرورش در طراحی برنامه هایی جهت بهبود شهروندی سازمانی در این سازمان کمک نماید.
کلید واژگان: شهروندی سازمانی, سازمان, آموزش و پرورشPurposeOrganizational citizenship behavior plays an important role in improving the service quality of organizations, including education organization. Therefore, the aim of this study was to evaluate the relationship between the categories of organizational citizenship model in the education.
MethodologyThis study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was descriptive from type of correlation. The research population was the education managers and workers of Babol province in Iraq country, and according to Cochran's formula the sample size was determined to be 385 people which this number was selected by available sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire of organizational citizenship in the education with 61 items, which its data were analyzed by exploratory factor analysis and partial least squares in SPSS-22 and Smart-PLS-4 software.
FindingsThe findings showed that the central phenomenon of organizational citizenship in education had 10 components in 5 categories of causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, strategies and consequences (each one two components), which all of components had a factor loading of higher than 0.50 and all of them had Cronbach and combined reliability of higher than 0.70. Also, the correlation coefficients of the categories of causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, central phenomenon, strategies and consequences were less than 0.45 and were indicated their non-overlapping. In addition, according to the indicators of commonality and redundancy, the organizational citizenship model in the education had a good fit and the effect of causal conditions, contextual conditions and intervening conditions on the central phenomenon, the effect of central phenomenon on the strategies and the effect of strategies on the consequences were significant (P<0.05).
ConclusionThe designed organizational citizenship model in the education can help to education managers, officials and planners in designing programs to improve the organizational citizenship in this organization.
Keywords: Organizational Citizenship, Organization, Education -
هدف
پژوهش حاضر به دنبال طراحی مدل حذف شکاف دیجیتالی در آموزش و پرورش با تاکید بر بحران همه گیری کویید 19 بوده است. در این راستا هدف از انجام این پژوهش، شناسایی متغیرهای مدل و همچنین تعیین روابط علی بین متغیرهای مدل بود.
روش شناسی:
این تحقیق از نظر هدف کاربردی - توسعه ای و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. در بخش کیفی متغیرها، مولفه ها و شاخص های تحقیق با استفاده از روش داده بنیاد با تکنیک کدگذاری از طریق مصاحبه با خبرگان استخراج شدند و در بخش کمی از روش توصیفی اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 20 نفر از خبرگان آموزش و پرورش بودند که به صورت نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند و با روش گلوله برفی و نظری انتخاب شدند. معیار حجم نمونه در بخش کیفی، اشباع نظری بود.
یافته هانتایج بخش کیفی نشان داد که مدل حذف شکاف دیجیتالی دارای متغیرهای «موانع شمول دولت الکترونیک» (عوامل مداخله گر)، «بستر توسعه دیجیتال» (عوامل زمینه ای)، «ظرفیت های دیجیتال» (عوامل علی)، «محتوای دیجیتال» (مقوله کانونی)، «حذف شکاف دیجیتالی» (راهبردها) و «پیامدها» می باشد. بر اساس نتایج بخش کمی، دو متغیر «بسترهای توسعه دیجیتال» و «موانع شمول دولت الکترونیک» بیشترین تاثیر و اهمیت در مدل داشتند و جزء متغیرهای مستقل و محرک قوی هستند که توجه بیشتر مدیران و نظارت موثر بر این محرک ها می تواند دستیابی به اهداف سازمان کمک کند در بخش کمی از روش مدل سازی تفسیری-ساختاری جامع برای ایجاد مدل و تعیین روابط علی بین متغیرهای تحقیق استفاده شده است.
نتیجه گیریانتظار می رود که مدل حذف شکاف دیجیتالی در آموزش و پروش منجر به پیامدهای کاهش نابرابری-های دیجیتالی، کاهش نابرابری های اجتماعی، توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و افزایش مشارکت خانواده ها در فرآیند آموزش گردد.
کلید واژگان: شکاف دیجیتالی, شمول دولت الکترونیک, بحران کویید 19, آموزش و پرورشPurposeThe current research has sought to design a model for eliminating the digital divide in education with an emphasis on the crisis of the Covid-19 pandemic. In this regard, the purpose of this research was to identify the variables of the model and also determine the causal relationships between the variables of the model.
MethodologyThis research was applied-developmental in terms of purpose and mixed (qualitative and quantitative) in terms of implementation method. In the qualitative part, the variables, components, and indicators of the research were extracted using the foundation data method with the coding technique through interviews with experts, and in the quantitative part, an exploratory descriptive method was used. The statistical population of the research included 20 education experts who were selected by non-probability purposeful sampling and theoretical and snowball methods. The criterion of sample size in the qualitative part was theoretical saturation.
FindingsThe results of the qualitative part showed that the model of eliminating the digital divide has the variables "obstacles to the inclusion of e-government" (intervening factors), "digital development platform" (contextual factors), "digital capacities" (causal factors), "digital content" (focal category), "eliminating the digital divide" (strategies) and "consequences". Based on the results of the quantitative part, the two variables "digital development platforms" and "obstacles to the inclusion of e-government" had the greatest impact and importance in the model and are among the independent variables and strong drivers that the managers' attention and effective monitoring of these drivers can Achieving the goals of the aid organization has been used in a small part of the comprehensive structural-interpretive modeling method to create a model and determine the causal relationships between the research variables.
ConclusionIt is expected that the model of removing the digital divide in education will lead to the consequences of reducing digital inequalities, reducing social inequalities, developing information and communication technology, and increasing the participation of families in the education process.
Keywords: Digital Gap, E-Government Inclusion, Quid 19 Crisis, Education -
یکی از راه های اساسی تمرکز زدایی در آموزش و پرورش، نظام مدیریت مدرسه محور است. از جنبه های مهم مدیریت مدرسه محور، برنامه ریزی درسی مدرسه محور است. در برنامه ریزی درسی مدرسه محور، مدیران، معلمان، دانش آموزان و والدینی که قصد مشارکت دارند، درگیر هستند و در مورد تهیه و انتخاب فعالیت های آموزشی، مواد درسی، متون درسی، تعیین نوع برنامه های جایگزین در مدرسه، تصمیم گیری می کنند. پژوهش حاضر به روش مروری کتابخانه ای و مطالعه پژوهش های گذشته انجام شد. هدف از این پژوهش بررسی برنامه ریزی درسی مدرسه محور برای تمرکز زدایی از نظام برنامه ریزی درسی مدارس ابتدایی بود. که نتایج پژوهش نشان می دهد که در چنین نظامی معلمان به جای انتقال دهنده دانش، برنامه ریزان برنامه درسی مدارس بوده و دانش آموزان هم به جای مصرف کنندگان دانش، با مشارکت در فرایند برنامه ریزی درسی در تولید دانش و فعالیت های یادگیری نقش فعالی دارند.
کلید واژگان: برنامه ریزی درسی, تمرکزگرایی, آموزش و پرورش -
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد تربیت معلم شایسته براساس اسناد تحولی آموزش و پرورش به روش مروری کتابخانه ای انجام شد. در جهان امروز تدوین اصول شایستگی های اخلاقی برای هر حرفه ای به ضرورتی انکار ناپذیر در سراسر جهان تبدیل شده است .شایستگی های شغلی سبب می شود که فرد عملکردی فراتر از حد انتظار خود نشان دهد.در مدل شایستگی کارشناسان ویژگی های شخصیتی مهارتی را به کوه یخ تعبیر نموده اند با این توضیح که بخشی از شایستگی ها مانند دانش ومهارت قسمت ظاهری کوه هستند و به خوبی دیده می شوند و به راحتی نیز قابل ارزیابی است اما قسمت درونی آن مانند خصوصیات شخصیتی کمتر مشهودند. به رغم تاکید اسناد بالادستی نظام تعلیم و تربیت، به پرورش و توسعه شایستگی های پایه، جهت تعمیق هویت مشترک و حرفه ای معلمان در ابعاد فردی، انسانی، اسلامی و ایرانی، فقدان الگوی مناسب تربیت معلم و عدم وجود چارچوب مدونی از شایستگی های معلمان در برنامه درسی تربیت معلم، موجب بروز آشفتگی و سردرگمی در شیوه تربیت و تامین منابع انسانی در دستگاه تعلیم و تربیت شده است.
کلید واژگان: شایستگی معلم, اسناد تحولی, آموزش و پرورش -
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل عوامل موثر بر شکل گیری مدرسه خلاق در نظام آموزش و پرورش با استفاده از رویکرد کیفی سنتز پژوهی انجام شده است. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش سنتز پژوهی با رویکرد هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو(2007) انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه تحقیقات و مطالعات فارسی و انگلیسی چاپ شده در حوزه مدرسه خلاق در بین سالهای 1385 تا 1402 می باشد. در این راستا، کلید واژه های مرتبط با هدف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و مقالات و اسناد بدست آمده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به معیارهای پذیرش مورد بررسی قرار گرفتند که در نهایت 27 مقاله که از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند با استفاده از روش کد گذاری سه مرحله ای (باز، محوری، انتخابی) ازطریق نرم افزار MaxQDA 2020 تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج تحلیل داده ها برای جمع آوری داده ها 159 کد باز شناسایی شد که در 5 مقوله اصلی و 12 مقوله فرعی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که عوامل فردی(ویژگی رفتاری معلمان، ویژگی آموزشی معلمان و ویژگی دانش آموزان)، عوامل مدیریتی(سبک رهبری، ساختارمدرسه، فرهنگ مدرسه و جو مدرسه)، عوامل آموزشی(روش تدریس خلاق، و برنامه درسی خلاق)، عوامل فیزیکی(امکانات فیزیکی مدرسه و معماری مدرسه) و عوامل اجتماعی(عوامل خانوادگی) در شکل گیری مدرسه خلاق نقش اساسی دارند.
کلید واژگان: مدرسه خلاق, خلاقیت, آموزش و پرورش, رویکرد کیفیThe current research was conducted with the aim of designing a model of factors influencing the formation of creative schools in the education system using a qualitative research synthesis approach. The current research was conducted in the framework of a qualitative approach and using the seven-step approach of Sandelowski and Barroso (2007). The statistical population under study includes all Persian and English researches and studies published in the field of creative schools between 1385 and 1402. In this regard, the keywords related to the purpose of the research were searched and the articles and documents obtained were examined using the purposeful sampling method and according to the acceptance criteria, and finally 27 articles that met the inclusion criteria were analyzed using the three-stage coding method (open, central, selective) by MaxQDA 2020 software. Based on the results of data analysis, 159 open codes were identified for data collection, which were categorized into 5 main categories and 12 subcategories. The results showed that individual factors (teachers' behavioral characteristics, teachers' educational characteristics and students' characteristics), managerial factors (leadership style, school structure, school culture and school atmosphere), educational factors (creative teaching method and creative curriculum), physical factors (school physical facilities and school architecture) and factors Social (family factors) play an essential role in the formation of a creative school.
Keywords: Creative School, Creativity, Education, Qualitative Approach -
مطالعه حاضر با بررسی نقش میانجی عملکرد معلمان در رابطه میان سلامت سازمانی و کیفیت زندگی کاری انجام شد. روش این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش جامعه آماری شامل 105نفر معلمان مقطع ابتدایی شهر رودهن بودند که از این تعداد،86 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد سلامت سازمانی (OHI-S) هوی و همکاران (1996) و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (1973) و عملکرد کاری هرسی و بلانچارد (1998) استفاده شد که روایی آنها توسط صاحبنظران دانشگاهی و پایایی آنها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Smart PLS 3 و Spss ویرایش 26 استفاده شد. .یافته های کمی حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که نقش میانجی عملکرد معلمان در رابطه میان سلامت سازمانی و کیفیت زندگی کاری اثر غیر مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که تمامی مولفه های عملکرد معلمان در رابطه میان سلامت سازمانی و کیفیت زندگی کاری از بعد معناداری در پژوهش مورد تایید قرار گرفتند.
کلید واژگان: عملکرد معلمان, آموزش و پرورش, مدارس ابتدائی, اثر بخشی تدریسJournal of Curriculum Development and Educational Planning Research, Volume:14 Issue: 1, 2024, PP 17 -30The present study was conducted by examining the mediating role of teachers' performance in the relationship between organizational health and quality of work life. The method of this study was descriptive-correlation. The statistical population of the research included 105 primary school teachers in Rodhen city, of which 86 were selected as the sample size by stratified random sampling. In order to collect data, standard organizational health questionnaires (OHI-S) by Hui et al. (1996) and quality of work life questionnaire by Walton (1973) and work performance by Hersey and Blanchard (1998) were used, which were validated by academic experts and their reliability. It was also confirmed through Cronbach's alpha test. In order to analyze the data, structural equation technique was used using Smart PLS 3 statistical software and Spss version 26. Quantitative findings from the test of research hypotheses showed that the mediating role of teachers' performance in the relationship between organizational health and quality of work life has an indirect effect. Also, the results showed that all the components of teachers' performance in the relationship between organizational health and quality of work life were confirmed from a meaningful dimension in the research.
Keywords: Teachers' Performance, Education, Primary Schools, Teaching Effectiveness -
هدف این پژوهش بررسی آسیب شناخت خانواده درتعلیم و تربیت معنوی کودکان و نوجوانان از منظر آموزه های اسلامی و نهادهای آموزشی بر اساس مدل ساختاری بود. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مدارس دوره متوسطه اول شهر ساری به تعداد1142نفر بودند که از این تعداد ، 209 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی محتوایی پرسشنامه ها براساس نظر خبرگان، و روایی سازه آن با روش تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد. پایایی آن ها نیز با محاسبه، پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. به منظور آزمون فرضیات از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی با استفاده از نرم افزار SmartPLS3 استفاده شد. نتایج نشان داد که بررسی آسیب شناخت خانواده در تعلیم و تربیت معنوی کودکان و نوجوانان از منظر آموزه های اسلامی و نهادهای آموزشی بر اساس مدل ساختاری تاثیر معناداری دارد. همچنین نتایج نشان داد که اغلب ضرایب معناداری t از 96/1 بیشترهستند، یعنی بیشتر روابط میان متغیرها در سطح اطمینان 95% معنادار هستند و می توان گفت که مدل برازش قوی دارد و مورد تایید است.
کلید واژگان: امورآموزشی و تربیتی, نهاد های آموزشی, تعلیم و تربیت, آموزش و پرورشJournal of Curriculum Development and Educational Planning Research, Volume:14 Issue: 1, 2024, PP 161 -172The purpose of this research was to examine the damage of family recognition in the spiritual education of children and adolescents from the perspective of Islamic teachings and educational institutions based on the structural model. The research method was applied in terms of purpose, descriptive-correlation in terms of nature. The statistical population of the research was 1142 students of the first secondary schools of Sari city, of which 209 people were selected as the sample size by random cluster sampling method. The research tool included a researcher-made questionnaire. The content validity of the questionnaires was evaluated based on the opinion of experts, and its construct validity was evaluated by the method of confirmatory factor analysis. Their reliability was confirmed by calculating composite reliability and Cronbach's alpha coefficient. In order to test the hypotheses, structural equation modeling was used using the partial least squares method using SmartPLS3 software. The results showed that examining the damage of family recognition in the spiritual education of children and teenagers from the perspective of Islamic teachings and educational institutions based on the structural model has a significant impact. Also, the results showed that most of the significant t coefficients are greater than 1.96, that is, most of the relationships between the variables are significant at the 95% confidence level, and it can be said that the model has a strong fit and is approved.
Keywords: Education, Training Affairs, Educational Institutions, Training -
مطالعه حاضر با هدف تبیین مدل ساختاری اثربخشی برنامه درس پژوهی بر تعهد و میزان دلبستگی دبیران انجام شد. روش این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را معلمان مقطع متوسطه شهرستان پاکدشت در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 1053 نفر تشکیل دادند. تعداد 208 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته و در انجام آن از تکنیک های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی جنسیت، تحصیلات و سن و به تفکیک شاخصهای مینیمم، ماکزیمم، میانگین و انحراف معیار و استنباطی آزمون چولگی و کشیدگی، آزمون تحلیل عاملی، روش معادلات ساختاری و برای اجرای عملیات اقتصاد سنجی نیز از نرم افزار Spss 24 و Smart Pls 3 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که ، برنامه درس پژوهی بر تعهد و میزان دلبستگی دبیران اثر بخش است و مقادیر t-values هر یک از متغیرهای سه گانه تحقیق و مولفه های مربوط به آنها نشان دهنده شدت ضریب معناداری بین متغیرها و مولفه های آنهاست.
کلید واژگان: برنامه درس پژوهی, فعالیت های آموزشی, آموزش و پرورش, برنامه ریزیJournal of Curriculum Development and Educational Planning Research, Volume:14 Issue: 1, 2024, PP 63 -72The present study was conducted with the aim of explaining the structural model of the effectiveness of the study program on teachers' commitment and attachment. The method of this study was descriptive-correlation. The statistical population of the research was made up of 1053 secondary school teachers of Pakdasht city in the academic year of 1400-1401. 208 people were selected as a statistical sample by cluster random sampling. To analyze information from the descriptive statistical methods of gender, education and age and by separating minimum, maximum, average and standard deviation and inferential skewness and kurtosis test, factor analysis test, structural equation method and to perform econometric operations from the software Spss 24 and Smart Pls 3 were used. The results of the research showed that the study program is effective on the commitment and attachment level of the teachers and the t-values of each of the three research variables and their related components show the intensity of the significance coefficient between the variables and their components.
Keywords: Curriculum, Educational Activities, Education, Planning
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.