جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سیاستگذاری آموزشی" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
زیرساختهای پیاده سازی سیاستهای آموزشی در مدارس (تحلیل تماتیک)
سیاستگذاری آموزشی نوعی سیاستگذاری عمومی است که می تواند، هم در سطح مدرسه و هم در سطوح میانی و کلان نظام آموزشی انجام پذیرد. با این حال مدارس عمدتا مجری سیاستهای آموزشی هستند. پژوهش حاضر، زیرساختهای پیاده سازی سیاستهای آموزشی در مدارس، را مورد بررسی قرار داده است. این مطالعه مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون، با مطالعه دیدگاه ها و ادراک متخصصان، مدیران میانی و عملیاتی انجام گرفته است. بر اساس معیارهای ورود به مطالعه، ادراک 14 نفر با استفاده از مصاحبه نیم ساختار یافته، بررسی شده است. روش نمونه گیری، هدفمند از نوع گلوله برفی بوده است. به منظور احراز صحت و دقت اطلاعات تحقیق از معیار اعتماد پذیری با روش بازبینی توسط 10 نفر از مشارکت کنندگان و مرور 2 نفر از خبرگان غیر مشارکت کننده در پژوهش استفاده شده است. تحلیل داده ها با روش تحلیل تماتیک استربرگ صورت پذیرفت. از تحلیل داده ها، 142 کد ، 5 مضمون و 36 زیر مضمون به دست آمده است. بر اساس مضمونهای مستخرج از پژوهش، زیرساختهای پیاده سازی سیاستهای آموزشی در مدارس عبارتند از: مدیریت مدرسه، دانش آموزان و والدین، منابع و زیرساختها، برنامه ریزی مدرسه، تعامل مدرسه با نهادهای محلی. مدارس صرفا مجری سیاستهای آموزشی نمی باشند ولی برای اجرا و پیاده سازی سیاستهای آموزشی نیازمند زیرساختهای مناسب در داخل و خارج از مدرسه می باشند.
کلید واژگان: مدرسه, تحلیل مضمون, سیاستگذاری آموزشی, اجرای سیاست, زیرساختهای سیاستInfrastructures for the Implementation of Educational Policies in Schools (thematic Analysis)Journal of Management and Leadership Studies in Educational Organizations, Volume:3 Issue: 3, 2024, P 3Educational policy is a type of public policy that can be done both at the school level and at the middle and macro levels of the educational system. However, schools are mainly implementers of educational policies. The current research has examined the infrastructures for the implementation of educational policies in schools. This study was based on a qualitative approach and thematic analysis method, by studying the attitudes and perceptions of experts, middle and operational managers. Based on the inclusion criteria, the perception of 14 people has been investigated using a semi-structured interview. The sampling method was purposeful snowball type. In order to verify the trustworthiness and accuracy of the research information, the reliability criterion was used with the review method by 10 participants and the review of 2 non-participating experts in the research. Data analysis was done by thematic analysis method of Esterberg. From data analysis, 142 codes, 5 themes and 36 sub-themes were obtained. Based on the themes extracted from the research, the infrastructures for implementing educational policies in schools are school administration, students and parents, resources and infrastructure, school planning, school interaction with local institutions. Schools are not only implementers of educational policies, but for the implementation of educational policies, they need appropriate infrastructure inside and outside the school.
Keywords: School, Thematic Analysis, Policy Implementation, Educational Policy, Policy Infrastructure -
هدف از پژوهش حاضر ارائه شاخصی برای برآورد احتمال در معرض بازماندگی قرار گرفتن کودکان مقطع ابتدایی از تحصیل بر اساس مدل رگرسیونی پروبیت و بکارگیری اطلاعات 8678 کودک بازمانده از تحصیل و همین تعداد کودک حاضر در مدرسه بوده است. برای این منظور متغیرهای توضیح دهنده احتمال بازماندگی یک کودک از تحصیل بر اساس مبانی نظری و مطالعات تجربی پیشین و اطلاعات در دسترس انتخاب شدند. این متغیرها به سه دسته متغیرهای اقتصادی، متغیرهای غیراقتصادی و متغیرهای محیطی (شاخص فقر چندبعدی و شاخص توسعه انسانی) قابل تفکیک هستند. نتایج تخمین نشان داد علائم ضرایب متغیرها بر طبق انتظارات نظری و تجربی است. برای مثال افزایش سن سرپرست کودک، بعد خانوار و یا زن بودن سرپرست کودک، شانس در معرض بازماندگی قرار گرفتن کودک از تحصیل را افزایش می دهد. در بخش متغیرهای اقتصادی نتایج نشان می دهد میزان خرید ماهانه پایین، دهک درآمدی پایین خانوار و عدم داشتن درآمد ثابت توسط سرپرست خانوار نیز این احتمال را افزایش خواهد داد. همچنین نتایج تخمین مدل نشان داد خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی با شانس کمتری برای بازماندن کودک از تحصیل روبرو خواهند بود که نشان از نقش نهادهای حمایتی در بهبود شاخص های اجتماعی دارد. در استان های فقیرتر و کمتر توسعه یافته شانس بازماندگی کودک از تحصیل بیشتر خواهد بود. از منظر آماره های خوبی برازش، نتایج مدل قابل قبول است و می توان گفت مدل با توان 83 درصد قادر است کودک در معرض ترک تحصیل را از کودکی که در معرض ترک تحصیل نیست، تمیز دهد.
کلید واژگان: بازماندگی از تحصیل, مدل پروبیت, سیاستگذاری آموزشی, مقطع ابتداییThe purpose of this study was to provide an indicator to estimate the probability of primary school children being exposed to school dropout based on the probit regression model and using the information of 8678 school dropouts and the same number of children in school. These variables can be divided into three categories: economic variables, non-economic variables and environmental variables. The estimation results showed that the signs of the coefficients of the variables are in accordance with theoretical and experimental expectations. For example, increasing the age of the child caregiver, the family size, or the fact that the child caregiver is a woman increases the chances of the child being left out of school. In the section on economic variables, the results show that the low monthly purchase rate, the low household income decile and the lack of a fixed income by the head of the household will also increase this probability. The results of the model estimate also showed that households covered by support institutions will have a lower chance of the child dropping out of school, which indicates the role of support institutions in improving social indicators. In poorer and less developed provinces, the child has a better chance of surviving school. From the point of view of good fitting statistics, the results of the model with a power of 83% is able to distinguish a child who is dropping out of school from a child who is not about to drop out of school.
Keywords: School Dropout, Probit Model, Educational Policy, Elementary School -
در دنیای امروزی همانطور که شهروندی به عنوان یکی از ویژگی های نظام های دموکراتیک پذیرفته شده است، آموزش شهروندی برای پیشرفت جامعه و همچنین حفظ آن، ضروری می نماید. از سوی دیگر تنوع مفاهیم و موضوعات حول "شهروند" نشان می دهد که نه تنها پدیده ی شهروندی حایز اهمیت است بلکه این پدیده در حال تغییر است. بر همین اساس از آنجا که انسان از بدو تولد به طرق مختلف تحت آموزش است و «آموزش سنگ بنای ایجاد، حفظ و پیشرفت تمام جوامع بشری است» آموزش شهروندی برای دستیابی به اهداف مطرح شده در هر جامعه الزامی می نماید. هدف این تحقیق بررسی جایگاه آموزش شهروندی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران می باشد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل محتوای کیفی است. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و ابزار پژوهش کمی بوده است. با توجه به یافته های این تحقیق، الگوی آموزش شهروندی را می توان در مولفه ی دانش شهروندی، مهارت شهروندی و نگرش شهروندی و 27 شاخص مجزا مطرح و ارایه نمود. نتایج نشان می دهد که بسیاری از شاخص های آموزش شهروندی در متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش وجود دارد.
کلید واژگان: آموزش شهروندی, سند تحول بنیادین آموزش و پرورش, سیاستگذاری آموزشی, تحلیل محتوای کیفیIn today's world, as citizenship is accepted as one of the characteristics of democratic systems, citizenship education is essential for the progress of society and its preservation. On the other hand, the diversity of concepts and topics around "citizen" shows that not only the phenomenon of citizenship is important, but this phenomenon is changing. Accordingly, since human beings are educated in different ways from birth and "education is the cornerstone of creation, preservation and progress of all human societies", citizenship education is required to achieve the goals set forth in every society.The purpose of this research is to examine the place of citizenship education in the document of the fundamental transformation of education in the Islamic Republic of Iran. The research method in this study is qualitative content analysis. The sampling method was purposeful and the research tool was quantitative. According to the findings of this research, the model of citizenship education can be proposed and presented in the component of citizenship knowledge, citizenship skill and citizenship attitude and 27 separate indicators. The results showed that there are many indicators of citizenship education in the text of the fundamental transformation of education.
Keywords: citizenship education, Fundamental Transformation Document of Education, Educational Policy, Qualitative Content Analysis -
برنامه های کلان و اسناد فرادستی، افقی را برای سیاست گذاران، برنامه ریزان و مجریان فراهم می کند. الگوهای متعدد سیاستگذاری، هر کدام بر مبنای منطقی و عقلانی خاصی استوار بوده و دلالت-های ویژه ای بر تولید سیاست ها دارند. در فرایند سیاستگذاری، بایستی به عواملی مانند بهره گیری از نظرات ذی نفعان، توجه به نیازهای آتی، در نظر داشتن شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی توجه شود و در صورت غفلت از این موارد، زمینه اجرای آن فراهم نخواهد بود. آموزش و پرورش به عنوان نهادی بنیادی در سطح جوامع، با اکثریت آحاد جامعه در ارتباط بوده و فرایند سیاستگذاری در آن مستلزم دقت و هم افزایی است. اسناد تولیدشده در سالیان اخیر مانند سند برنامه درسی ملی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش راهنمای خطوط و مسیر آینده نظام تعلیم و تربیت است. این پژوهش با نگاهی نقادانه و انتقادی در نظر دارد فرایند سیاستگذاری در سند برنامه درسی ملی را مورد واکاوی قرار دهد. بدین منظور با روش تحلیل اسنادی، سند مذکور را مورد تحلیل قرار داد و نتایج نشان داد که این سند از فرایند سیاستگذاری قابل قبولی برخوردار نبوده وهمین موجب اثرگذاری کم در مرحله اجرا بوده است.
کلید واژگان: سند, برنامه درسی ملی, سیاستگذاری آموزشی, اسناد فرادستی, آموزش -
در راستای تامین اطلاعات علمی-فنی دقیق و کاربردی برای بهبود تصمیم گیریها و سیاستگذاریهای آموزشی که با ساختارها و پیچیدگیهای زیادی احاطه شده اند، مطالعه حاضر، تحلیل چندوجهی هزینه-اثربخشی را پیشنهاد کرده است؛ این روش با تلفیق دو تحلیل متعارف و پراستفاده یعنی تحلیل تولید و تحلیل هزینه، اطلاعات علمی-فنی مناسب و غنی برای اولویت بندی گزینه های ناظر به تصمیمات تخصیص منابع در آموزش و پرورش فراهم میکند و قابلیتهای بیبدیلی در اختیار تصمیمگیران و سیاستگذاران قرار میدهد. تحلیل هزینه-اثربخشی با دو روش ساده و تفصیلی قابل انجام است که طی سالهای اخیر روش ساده بطور چشم گیری مورد توجه محققان قرار گرفته اما روش تفصیلی برغم قابلیتهای بی بدیل آن، بطور کلی در عرصه تحقیقات آموزشی، دچار کم توجهی مفرط بوده است. از این رو مطالعه حاضر، قابلیتهای تحلیل هزینه-اثربخشی تفصیلی را با اتکا به سه مجموعه اطلاعات آماری آموزشی متفاوت شناسایی و بازنمایی کرده است. دستاوردها نشان دادند که ویژگیها و کیفیت داده های آماری در دسترس نقش کلیدی در اجرا و انجام تحلیل هزینه-اثربخشی با رویکرد تفصیلی دارد. همچنین، مشخص گردید که تحلیل تولیدات (ستانده های) آموزشی و تحلیل هزینه ها به تنهایی نتایج غیردقیق و عموما ناسازگاری برای تصمیم گیری و سیاستگذاری فراهم میکنند. با انجام تحلیل هزینه-اثربخشی، دو مسیله اساسی کم دقتی و ناسازگاری مورد اشاره برطرف میشود و در عین حال، اطلاعات علمی-فنی جزیی و عمیقی برای ارتقای کیفیت تصمیم گیریها و سیاستگذاریها فراهم میگردد. در پایان، پیشنهادات کاربردی-سیاستی و علمی-پژوهشی مرتبط برای توسعه کاربردهای تحلیل هزینه-اثربخشی در عرصه تحقیقات آموزشی ارایه شدهاند.
کلید واژگان: تحلیل هزینه-اثربخشی, تصمیم گیری آموزشی, سیاستگذاری آموزشی, تحلیل تولید, تحلیل هزینهTo provide appropriate scientific information for improving the quality of decision-making and policy development in educational context dominated by complicated hierarchical structures, this article offers cost-effectiveness analysis. The analysis which is based on the integration of two popular analyses that is production analysis and cost analysis, helps provide compiling results and scientific information essential for decision makers and policy makers. Of the two implementing approaches, it is the short-cut approach which has attracted more attention, though the advanced approach entailed more capabilities and rarely used in educational research. Using three distinctive educational data sets, this study explores the unique capabilities of the advanced approach of cost-effectiveness analysis for that purpose. It was found that the characteristics of data sets are important in exploring the capabilities of the advanced approach. We have also showed that the conventional production and cost analyses provide incomplete and in part misleading results. It is through the application of cost-effectiveness analysis we were able to achieve accurate and consistent results that help provide appropriate scientific information for improving decision-making and policy development. At the end, policy implications were drawn and discussed and guide lines for the applications of cost-effectiveness analysis for future educational research have been offered.
Keywords: Cost-effectiveness analysis, Production analysis, Cost analysis, Educational decision-making, Education policy development -
در این جستار نخست با بازنگری نقادانه در مفهوم سازی های سیاست های عمومی، که به ویژه دربرگیرنده سیاست های آموزشی و آموزش عالی نیز هست، این مفاهیم، مفهوم سازی مجدد شده اند که نیازمند جستارگشایی دامنه دار و ژرف کتابخانه ای بوده است. سپس، سیاست ها، فرایندها و رخدادهای برجسته آموزش و آموزش عالی در دوره قاجار و پهلوی، با رویکرد بازنگری نظام مند و نقادانه، با استفاده از اسناد و نگاشته های علمی بازکاوی شده است. بر پایه یافته ها، به نظر می رسد سیاستمداران دوره پهلوی، به جای پی ریزی ساختار و سیاست های مناسب، بر اساس مطالعات علمی نظام مند و کنش مشارکتی بازیگران کلیدی سیستم، به گونه ای که بتواند به حل مشکلات نظام آموزشی در حال گسترش ایران بپردازد، بیشتر بر نهادهای دیوان سالار کنترل گر و سیاست نهادهای هم راستا تکیه می کردند که به گونه ای ناموزون و حتی فراقانونی گسترش می یافت. چنین وضعیتی می تواند بیانگر اراده تمامیت خواهانه و تمرکزگرایانه آن دوره در سیاست های آموزش عالی با رویکرد مهندسی اجتماعی باشد که سرانجام نیز چندان کامیابی نیافت.
کلید واژگان: سیاستگذاری عمومی, سیاستگذاری آموزشی, سیاستگذاری آموزش عالی, دوران پهلویStrategy for Culture, Volume:14 Issue: 56, 2022, PP 113 -157In this article, at first, public policy concepts, including educational and higher educational policies were re-conceptualized, based on a profound and wide- spreading study. Then, educational policies, process and related events in Pahlavi's epoch, based on systematic and critical review, were explored. Based on findings, it sounds that Pahlavi's policy makers, instead of creating relevant structure and policies, based on scientific systematic studies and participatory acting of the system key actors, capable to resolve the expanding Iranian educational system problems, they relied more heavily on bureaucratic controlling institutions which expanded irregularly and even illegally.
Keywords: Public policy, Educational Policy, Higher education policy, Pahlavi epoch -
واکاوی موانع و چالش های سیاستگذاری آموزشی حوزه حمل و نقل هوایی (مورد مطالعه: دانشکده صنعت هواپیمایی)
صنعت هوانوردی ایران ظرفیت کافی برای ارتقای جایگاه خود در جهان را دارد، اما ضریب استفاده از این ظرفیت ها در کشورمان ناچیز است. یکی از راه های جبرانش توجه به کیفیت آموزش هاست هدف از این تحقیق شناسایی چالش ها و موانع سیاستگذاری های آموزشی حوزه حمل و نقل هوایی است. این تحقیق از نوع آمیخته است. تحلیل کیفی با روش تحلیل مضمون انجام شده است. مصاحبه ها به طریق نیمه ساختار یافته به وسیله نمونه گیری هدفمند، تا رسیدن به اشباع نظری با 10 نفر از مدیران، استادان و کارشناسان برای یافتن موانع و چالش های پیش روی آموزش در حوزه حمل و نقل هوایی انجام شد، با تجزیه و تحلیل داده ها پنج مضمون اصلی شناسایی شد: منابع انسانی ناکارآمد، فقدان سیاستگذاری جامع، ضعف مدیریت، محیط ناپایدار، به روز نبودن فن اوری، ضعف آموزش و ارتباطات ناموثر. در بخش کمی، جامعه آماری شامل دانشجویان دانشکده صنعت هواپیمایی و به تعداد 280 است حجم نمونه 169 نفر محاسبه شد که با توجه به فرمول کوکران کافی است، تحلیل کمی با استفاده از آزمون تی و فریدمن انجام شد. با استفاده از آزمون تی تاثیرگذاری عوامل بررسی و تایید شد و با استفاده از آزمون فریدمن میزان تاثیر و اهمیت هر کدام معین شد، از بین مضامین اصلی ارتباط ناموثر بین بخش های مختلف صنعت هواپیمایی مهم ترین چالش و مانع سیاستگذاری در حوزه آموزش صنعت حمل و نقل هوایی است.
کلید واژگان: سیاستگذاری آموزشی, موانع سیاستگذاری, حمل و نقل هوایی, آموزشIran's aviation sector has the capacity to increase its global standing, however this capability is underutilized in our country. One approach to compensate for this is to place a premium on educational quality. The goal of this study is to identify the challenges and impediments to aviation educational policies. This is a mixed-method study. Qualitative analysis is carried by using the content analysis technique. Ten managers, professors, and experts were interviewed in a semi-structured manner to ascertain the barriers and challenges associated with aviation training. Seven major themes emerged from the data analysis: inefficient human resources, a lack of comprehensive policies, weak management, an unstable workplace, a lack of technology, inadequate training, and insufficient communication all contribute to this situation. In the quantitative section, the statistical population consisted of 280 students from the College. The sample size was 169 individuals, which was sufficient per Cochran's formula. The effectiveness and significance of factors were tested using the t-test and Friedman test, respectively. The most significant policy impediment was found to be poor communication between the aviation industry's various subsectors.
Keywords: Educational Policy Making, policy Making barriers, air transportation, Education -
«جهانی شدن» شکل جدیدی از شهروندی تحت عنوان «شهروندی جهانی» را مطرح نموده و علیرغم گسترش توجه به این مفهوم در نظام های آموزشی کشورهای مختلف، توافق چندانی در خصوص تعریف، ابعاد و مولفه های آن وجود ندارد. این پژوهش به منظور تدوین و آزمون مدلی برای آموزش شهروندی جهانی در نظام آموزش وپرورش ایران با روش تحقیق ترکیبی (کیفی و کمی) متوالی اکتشافی، انجام شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی، تعداد 10 نفر از صاحبنظران، خبرگان و سیاستگذاران حوزه آموزش و پرورش هستند که با روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، انتخاب شدند. در بخش کمی نیز، جامعه آماری شامل کلیه دبیران جامعه شناسی مناطق نوزده گانه شهر تهران می باشد که از این میان، تعداد 240 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شده است. تحلیل داده های کیفی با بهره گیری از روش تحلیل شبکه مضامین (مضامین پایه، سازمان دهنده، مضامین فراگیر) و تحلیل داده های کمی از طریق آزمون های آماری تی، آزمون ویل کاکسون و تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و PLS، انجام شده است. یافته های بخش کیفی؛ نشان دهنده الگویی شامل 3 مضمون فراگیر (دانشی، نگرشی و مهارتی)؛ 21 مضمون سازمان دهنده و 147 مضمون پایه می باشد. نتایج حاصل از آزمون این الگو در بخش کمی نیز بیانگر برازش بسیار قوی الگوی آموزش شهروندی جهانی در نظام آموزش و پرورش ایران بوده و اینکه تمامی ابعاد و مولفه های این مدل، از نظر دبیران نمونه پژوهش، حایز اهمیتی بالا است.
کلید واژگان: آموزش شهروندی جهانی, جهانی شدن, شهروند جهانی, سیاستگذاری آموزشی, نظام آموزش و پرورشGlobalization has proposed a new form of citizenship called Global Citizenship. Despite increasing the attention to this concept in the different educational systems, there is little agreement on its definition, dimensions, and components. This study aims to develop and test a model for global citizenship education in the Iranian Education System, using the Sequential Exploratory Mixed Methods Design (qualitative and quantitative method). The participants in the qualitative part include 10 experts and policymakers in education selected by the Judgmental Sampling Method and Theoretical Saturation Technique. The statistical population in the quantitative part includes all the sociology teachers of Tehran, of which 240 people selected as the research sample by the Cluster Sampling Method. To collect data, the semi-constructed interview tools, and a researcher-made questionnaire, used. Data analysis methods in the qualitative part are the Thematic Network Analysis Method (basic, organizing, and global themes), and in the quantitative part include T-test, Wilcoxon Test, and Confirmatory Factor Analysis (CFA) using SPSS and PLS software. Qualitative Findings show a model includes 3 global themes (knowledge, attitude, and skill); 21 organizing themes, and 147 basic themes. The test results of this model in the quantitative section show a very strong Fit of the global citizenship education model in the Iranian Education System. It also showed that all dimensions and components of the model have great importance to the teachers.
Keywords: Global Citizenship Education, Globalization Global Citizen, Educational Policy-making, Iran's Education System -
چند دهه است که کشورهای جهان برای اصلاح مشکلات مربوط به خانواده و ارتقای مهارتهای فردی مورد نیاز در خانواده از آموزش و پرورش به مثابه بستری مهم برای آموزش به کودکان و نوجوانان بهره برده اند، اما این مهم در آموزش و پرورش ایران دچار نقصان جدی است، به طوری که حتی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز بر اضافه کردن درسی با همین موضوع به فهرست دروس مدارس تاکید شده است. در واقع سیاستگذاری زمانی می تواند عملا به واقعیت بپیوندد که نیاز کاربران خود را به درستی بشناسد. از این رو در این پژوهش، پژوهشگر با طراحی پژوهشی با رویکرد کیفی و در سپهر فلسفی تفسیرگرایی و با روش تحلیل محتوای تماتیک در پی تبیین مفهوم خانواده مطلوب از دیدگاه دانش آموزان و فراهم آوردن فضایی برای شنیده شدن تجربیات آنها بوده است. مشارکت کنندگان این پژوهش دانش آموزان دختر و پسر پایه دهم و یازدهم از شش استان گیلان، خراسان جنوبی، هرمزگان، تهران، خوزستان و خراسان رضوی بودند که با روش نمونه گزینی هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند از نگاه این دانش آموزان خانواده خوب از زن خوب و مرد خوبی تشکیل شده است که والدین خوبی هستند و برای مودت و آرامش در خانواده تلاش می کنند. دانش آموزان بر این باورند که احترام و درک متقابل، ارتباط قوی، صبر و همراهی، دینداری، آگاهی، رازداری، احترام به شخصیت مستقل فرزند، اجتماعی بودن، دوری از تحقیر کردن، وقت گذاشتن برای خانواده و انجام دادن فعالیتهای مشترک از مهم ترین ویژگیهای خانواده مطلوب اند.
کلید واژگان: صدای دانش آموز, سیاستگذاری آموزشی, خانواده مطلوب, تحلیل محتوای تماتیکDuring the last decades many governments have used formal education as a fundamental instrument for educating children and teenagers in order to promote their personal and inter-personal skills and alleviate family-related problems. Nevertheless, due attention has not been paid to this vital issue in the Iranian education system and even Fundamental Reform Document of Education has emphasized adding a course on this subject to the national curriculum. It's important for policy makers to acknowledge the voices of students when addressing the issues that directly impact their lives. Hence, the present research has been designed according to interpretive paradigm and thematic content analysis methodology in order to explain the concept of an ideal family based on students’ points of view and to foster reflection on student voice. The participants were comprised of male and female 10th and 11th graders from six provinces (Guilan, South Khorasan, Hormozgan, Tehran, Khuzestan, and Razavi Khorasan) who were selected via purposive and maximum variation sampling. The results showed that, based on the participants’ opinion, an ideal family is comprised of a good man and a good woman who are also good parents and try together to find peace and love. The students believe that respect, mutual understanding, strong relationship, patience and companionship, piety, consciousness, secrecy, respect for children’s independence, sociability, avoiding humiliation, spending time with family, and doing things together are the most important characteristics of an ideal family.
Keywords: student voice, educational policymaking, ideal family, thematic content analysis -
هدف از پژوهش حاضر مقایسه کیفیت چرخه آموزش کارکنان در چهار فرایند سیاستگذاری آموزشی، برنامه ریزی آموزشی، مدیریت اجرایی و ارزشیابی آموزشی دو دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز، از دیدگاه مدیران و کارکنان می باشد.حجم نمونه در گروه مدیران 140 نفر و در گروه کارکنان 200 نفر می باشد که اعضای نمونه در گروه کارکنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار این پژوهش بر اساس شاخص ها و استاندارد های کیفیت آموزش کارکنان در قالب چهار زیر مقیاس طراحی گردید که روایی محتوایی و روایی همگرایی و همچنین پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. در تحلیل سوالات این پژوهش نیز از آزمون آماری اندازه گیری مکرر استفاده شد. به طور کلی یافته های پژوهش نشان داد که بین دو دانشگاه در زمینه ی کیفیت هر چهار فرایند چرخه ی آموزش کارکنان تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین در دانشگاه شیراز فرایند مدیریت اجرایی در مقایسه با سه فرایند دیگر از کیفیت بالاتری برخوردار می باشد و فرایند ارزشیابی آموزشی نسبت به سه فرایند دیگر از کیفیت بسیار پایینی برخوردار می باشد و در دانشگاه علوم پزشکی فرایند های سیاستگذاری آموزشی و مدیریت اجرایی از کیفیت بالاتری برخوردار می باشند و فرایند ارزشیابی آموزشی نسبت به سه فرایند دیگر از کیفیت بسیار پایینی برخوردار می باشد.کلید واژگان: آموزش کارکنان, سیاستگذاری آموزشی, برنامه ریزی آموزشی, مدیریت اجرایی, ارزشیابی آموزشیThe main purpose of this study was a comparative evaluation of the quality of personnel training cycle at shiraz university (SU) and shiraz university of medical sciences (SUMS).To conduct the study a questionnaire containing four sub-scales (policy making, curriculum planning, program management, and training evaluation) was developed and its validity and reliability were tested and verified. All university and college level administrators (65 SU, 75 SUMS) of both institutions and a random sample of trained personnel (100SU, 100 SUMS) participated in the study by responding to the questionnaire. The collected data was analyzed via repeated measure procedure. The following results were concluded: A significant difference was observed in the quality of personnel training cycle between the two institutions. At SU it was observed that "program management" ranks higher than other three sub-scales and "training evaluation" was evaluated lowest in comparison to other three sub-scales. At SUMS, it was observed that "policy making" and "program management" were practiced better than other sub-scales whereas "training evaluation" was evaluated lowest in comparison to other three sub-scales.Keywords: Personnel training, policy making, curriculum planning, program management, Training, training evaluation
-
چکیده: بی شک، حرفه مهندسی سهم عمده ای در توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشور داشته و دارد. در میان گروه های مختلف مهندسی، مهندسی مکانیک نقش ویژه ای در میان دست اندرکاران صنعت و فناوری ایفا می کند. تعامل این نقش با سایر گروه های مهندسی، با مدیران، با صاحبان صنعت، با اقتصاددانان، با تجار و بالاخره، با عموم مردم که مصرف کننده تولیدات صنعتی هستند، سبب شده است تا ارتقای کیفی و کمی آموزشی آن همیشه مورد توجه سیاستگذاران علم و تکنولوژی قرار گیرد. با شکل گیری سه تکنولوژی برتر در زمان حاضر؛ یعنی نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات از یک سو و مباحث محیط زیست، انرژی و رقابت پذیری از سوی دیگر همه مسئولان آموزشی را متوجه کرده است که شیوه های موجود آموزشی پاسخگوی تکنولوژی های جدید که با سرعت تغییر می کند نیست، بلکه آموزش مهندسی مکانیک باید بتواند خود را در این رقابت ملی و بین المللی تقویت و متناسب با نیازهای جامعه ملی و بین المللی هماهنگ کند.
در این مقاله ضمن پرداختن به ویژگی ها، تکنولوژی ها و چشم اندازهای صنایع جدید و توسعه ارتباطات بین المللی، نمونه هایی از تغییر و تحول در آموزش مهندسی مکانیک و استراتژی های جدیدی که برای اصلاح آن صورت گرفته، ارائه شده است، با این امید که این تجربه ها بتواند در خدمت گروه های مهندسی مکانیک کشور برای ارتقای آموزش مهندسی مکانیک قرار گیرد.
کلید واژگان: فناوری نوین, جهانی شدن, سیاستگذاری آموزشی, مهندسی سبز و صنعتEngineering profession has substantial contribution to the social, industrial and economical development of any country. Among various engineering disciplines, Mechanical Engineering plays an outstanding role for the growth of industry and technology. Mutual interaction of mechanical engineers with other engineers, managers, directors, economists, businessmen and finally with customers, reveals that the advancement of mechanical engineering education needs special policy and programs in the engineering colleges of our universities. Future technologies such as Nanotechnology, Biotechnology and Information Technology cannot be ignored in any engineering education program and specially in the mechanical engineering. The basic knowledge of these technologies should be addressed during courses of studies in mechanical engineering education. Moreover, mechanical engineers face global competitions as well as internal competitions. Hence their knowledge strength should be emphasized during their education for their future success in developing new industries and productions. In the present article, such new technologies are discussed and the strategies that should be made for new Mechanical Engineering Education are described. It is hoped that the present suggestions can be implemented in the new programs of study of mechanical engineers of the colleges of engineering in our country.Keywords: new technologies, globalization, education programs, green engineering industry
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.