جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "نتیجه گرایی" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
سیاست ورزی همانند دیگر پدیده های انسانی بر پایه هایی نظری استوار است. سیاست ورزی در پارادایم ایمانی آن بر اصل تکلیف محوری مبتنی است. پژوهش حاضر بر اساس منظومه فکری حکیم سیاست ورز معاصر، علامه محمدتقی مصباح یزدی در صدد است، پس از ایضاح مفهومی، اصل مزبور را تحلیل کرده رابطه آن را با «نتیجه گرایی» در اندیشه ایشان روشن کند. یافته های تحقیق حاضر که با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است، حاکی از آن است که هرچند بر اساس نظریه وجوب بالقیاس در فلسفه ارزش ها، باید غایت گرایی را نظریه صحیح در سیاست ورزی مومنانه دانست، اما توجه به دوگونگی نتیجه و منحصرنبودن آن در نتایج مادی و ظاهری، تامنبودن صرف کنشگری فاعل سیاسی برای حصول نتیجه و علم محدود انسان نسبت به همه نتایج و مصالح و مفاسد واقعی، از عدم تنافی نتیجه گرایی با تکلیف محوری حکایت دارد. با این تحلیل، افزون بر انسجام درونی دیدگاه علامه مصباح، می توان نتیجه گرفت که بیانات امامین انقلاب درباره تکلیف گرایی نیز نه تنها با اصل فلسفی نتیجه گرایی ناسازگار نیست، بلکه در راستای همین اصل ارزیابی می شود. بدینسان، سیاست ورز مومن باید در گام نخست، وظیفه را به درستی تشخیص داده به دور از هرگونه فشار یا غرض سیاسی، بر اساس حجت شرعی، حق را محور قرار داده و طبق تکلیف عمل کند تا به مصالح واقعی مترتب بر آن دست یابد.
کلید واژگان: تکلیف محوری, نتیجه گرایی, سیاست ورزی مومنانه, امامین انقلاب, علامه مصباحPolitics, like other human phenomena, is based on theoretical foundations. In its paradigm of faith, political theory is based on the obligation-centered principle. The current research is an attempt, based on the intellectual system of the contemporary political thinker, ʿAllāmeh Muhammad Taqi Miṣbāh Yazdi, to analyze the aforementioned principle after clarifying its concept and to illuminate its relationship with “consequentialism” in his thought. The findings of this descriptive-analytical research suggest that although, according to the theory of ‘necessity by analogy’ in the philosophy of values, consequentialism should be considered the correct theory in faithful politics, the consideration of the duality of outcomes and their non-exclusivity in material and superficial results, the inadequacy of mere activism of the political agent for achieving results, and limitations in human understanding of all outcomes, interests, and real benefits and harms, hint that there is no contradiction between consequentialism and obligation-centered principle. Therefore, it can be concluded that the statements of the two Grand Leaders of the Islamic revolution, Imam Khomeini, and Imam Khamenei, regarding duty-centred principle are not only compatible with the philosophical principle of consequentialism but are evaluated in line with this principle. Consequently, a faithful politician should first and foremst correctly identify duties, and, free from any pressure or political motives, pivot around the truth based on legal proof, and act according to obligation (duty) to promote real interests associated with it.
Keywords: Obligation-Centeredness, Consequentialism, Faithful Politics, Two Grand Leaders Of The [Islamic] Revolution, ʿallāmeh Miṣbāh -
امیر مومنان علی (ع) همراه با توصیه ها و دستورات اخلاقی خود سعی کرده اند که فلسفه آن توصیه ها و دستورات را به زیباترین شکل ممکن برای مخاطبانشان روشن کنند و این به معنای اعتقاد آن حضرت به استدلال پذیری احکام اخلاقی است. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی به استنباط و بررسی استدلال های اخلاقی در کلام امیر مومنان (ع) پرداخته شده است و هدف از انجام آن اثبات این مطلب است که آن حضرت دستورات اخلاقی را صرفا بیانگر احساسات و امیال افراد یا قرارداد اجتماعی، یا دستور آمران و ناهیان نمی دانستند، بلکه در توصیه های اخلاقی خود هم به مصالح و مفاسد رفتارهای انسان نظر داشته اند و هم به توانایی درک آن مصالح و مفاسد به وسیله مخاطبان آن توصیه ها. با توجه به اینکه برخی احکام اخلاقی معطوف به وظیفه انسان و برخی معطوف به نتیجه افعال او هستند، امام (ع) در تبیین دستورات و توصیه های اخلاقی خود هم به استدلال های وظیفه گرایانه نظر داشته است و هم از استدلال های نتیجه گرایانه به بهترین شکل ممکن بهره برده است. گرچه در نگاه حکیمانه آن حضرت دستور اخلاقی وظیفه گرایانه ای که به هیچ غایتی معطوف نباشد، هرگز محقق نمی شود و همه افعال نهایتا متوجه غایت و هدفی هستند و آن تقرب به کمال مطلق از راه آراستگی به صفات کمال و جمال الهی است.
کلید واژگان: استدلال اخلاقی, نهج البلاغه, وظیفه گرایی, نتیجه گرایی, توصیه اخلاقیThe Commander of the Faithful, Ali (A.S.), along with his moral recommendations and orders, has tried to explain the philosophy of those recommendations and orders in the most beautiful way possible to their audience, and this means that he believed in the rationality of moral orders. In this study, using the analytical and descriptive method, the inference and examination of the moral reasoning in the words of the Amir of the Faithful (PBUH) has been addressed to prove that the Prophet's moral commands are merely expressions of people's feelings and desires or the social contract, but in their moral recommendations, they considered both the advantages and disadvantages of human behavior and the ability to understand those advantages and disadvantages by the audience of those recommendations. Given the fact that some moral rules are focused on the duty of man and some are focused on the results of his/her actions, Imam (a.s.), in explaining his moral orders and recommendations, has considered both duty-based reasoning and outcome-oriented reasoning in the best possible way although, in the wise view of his holiness, a duty-oriented moral order that is not aimed at any goal will never be realized, and all actions are ultimately aimed at a goal and purpose, which is to approach absolute perfection by being adorned with the attributes of perfection and divine beauty.
Keywords: Moral reasoning, Nahj al-Balagha, Obligationism, Consequentialism, Moral advice -
در باب نظریه های اخلاقی در اخلاق هنجاری دو دیدگاه معروف وجود دارد که عبارتند از «وظیفه گرایی» و «نتیجه گرایی». مدافعان هریک از این دو دیدگاه، دلایلی برای اثبات یا تایید دیدگاه خود ارایه می کنند. سوال تحقیق حاضر آن است که دیدگاه آیت الله مصباح یزدی به عنوان یکی از اندیشمندان مسلمان معاصر در این زمینه چیست؟ یافته های تحقیق حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، حاکی از آن است که ایشان از جمله کسانی است که توجهی ویژه به واقع گرایی اخلاقی دارد و معتقد است اساس تقسیم در نظریه های اخلاقی همین مسیله است. ایشان در آثار متعدد خود به تبیین نظریه اخلاقی اسلامی می پردازد و نظریه اخلاقی اسلام را در زمره نظریه های واقع گرا قرار می دهد. چون واقع گرایی اخلاقی در فرااخلاق، ما را به نتیجه گرایی اخلاقی در اخلاق هنجاری می رساند، می توان انتظار داشت که تقریر استاد مصباح یزدی از نظریه اخلاقی اسلام تقریری از نتیجه گرایی اخلاقی با قرایت خاصی از نتیجه و نتیجه گرایی باشد.
کلید واژگان: اخلاق, نتیجه گرایی, وظیفه گرایی, واقع گرایی, آیت الله مصباح یزدی -
در اخلاق هنجاری با توجه به ملاکی که برای تعیین حسن و قبح افعال اختیاری انسان ارایه می شود، دو دسته کلی از نظریات شکل گرفته است که عبارت اند از نظریات نتیجه گرایی و نظریات وظیفه گرایی. نتیجه گرایی رویکردی است که خوب، بد، درستی و نادرستی عمل را وابسته به نتایج حاصل از عمل می داند. در مقابل، وظیفه گرایی نظریه ای است که در ارزیابی عمل اختیاری انسان صرف نتیجه را ملاک درستی و نادرستی نمی داند. برخی از تقریر های این نظریه معیار فعل اخلاقی و ملاک حسن و قبح اعمال و افعال انسان را در هماهنگی و عدم هماهنگی آن ها با وظایف از پیش تعین یافته می داند. مقاله حاضر در صدد بررسی اخلاق اسلامی در رویارویی با این دو رهیافت در اخلاق هنجاری است. نگارنده بر این باور است که آموزه های دینی موید رویکرد نتیجه گرایی در اخلاق است. برای این منظور در این تحقیق، ضمن اشاره به غایت نهایی اخلاق و بیان نوع رابطه رفتارهای اخلاقی با آن از منظر تعالیم اسلامی، نشان داده خواهد شد که از منظر تعالیم اسلامی نظریه اخلاقی اسلام جزء نظریات نتیجه گرایی است البته با قرایت خاصی از نتیجه و نتیجه گرایی که در طول مقاله بیان خواهد شد.کلید واژگان: اخلاق, نتیجه گرایی, وظیفه گرایی, واقع گرایی, فعل اخلاقیIn normative ethics, according to the criterion that is presented to determine the goodness and ugliness of human voluntary actions, two general categories of theories have been formed, which are the theories of consequentialism and Deontology. Consequentialism is an approach that considers the good, bad, correctness and incorrectness of an action dependent on the results of the action. On the other hand, Deontology is a theory that does not consider only the result as a criterion of right and wrong in the evaluation of human voluntary action. Some interpretations of this theory consider the criterion of moral action and the criterion of goodness and badness of human actions in their harmony and lack of harmony with predetermined tasks. This article aims to investigate Islamic ethics in confronting these two approaches in normative ethics. The author believes that religious teachings support the consequentialist approach in ethics.For this purpose, in this research, while pointing to the ultimate goal of ethics and stating the type of relationship between moral behavior and it from the perspective of Islamic teachings, it will be shown that from the perspective of Islamic teachings, the moral theory of Islam is part of the theories of consequentialism, although with a special reading of the result and consequentialism. which will be explained throughout the article.Keywords: ethics, Consequentialism, Deontology, Realism, moral act
-
یکی از راه های موثر حفظ و حمایت خانواده در برابر مدرنیسم، تاکید بر وجه اخلاقی زندگی خانوادگی است. برجسته کردن وجه اخلاقی خانواده می تواند از دگرگونی نگرش ها، کم رنگ شدن ارزش ها، جابجاشدن نقش ها، تغییر روابط و تحویل کارکردها جلوگیری کند. علاوه بر این می تواند شبهاتی را که حول ازدواج و زندگی خانوادگی پراکنده شده، در فضایی آرام پاسخ دهد. این تاکید با نگاه های متفاوت به ابعاد مختلف زندگی خانوادگی دست یافتنی است؛ نگاه دینی و فلسفی با مبانی مختلف هنجاری به بعد نهادی و جنبه روشی خانواده، این امکان را به ما می دهد که به طرق گوناگون و با ادله متنوع و متکثر، بر اخلاقی بودن زندگی خانوادگی استدلال کنیم. مقاله حاضر درصدد انجام این مهم فراهم آمده و با روش توصیفی، بر مبنای وظیفه گرایانه و منفعت گرایانه، از پشتوانه اخلاقی خانواده به مثابه یک نهاد اجتماعی و زندگی خانوادگی به مثابه روشی برای زندگی در برابر مجردزیستی، سخن به میان آورده و شبهاتی را که درباره اخلاقی بودن ازدواج و زندگی خانوادگی شکل گرفته، پاسخ داده است.
کلید واژگان: پشتوانه اخلاقی, نهاد اجتماعی, وظیفه گرایی, نتیجه گرایی, نظریه بدکارکردی -
پژوهشنامه حقوق اسلامی، پیاپی 57 (پاییز 1401)، صص 351 -378
برای اتصاف عمل به اخلاق در تکالیف اخلاقی نیازمند اراده آزاد هستیم و عنصر اجبار، عمل را تهی از اخلاق کرده و نمی توان برآیندی اخلاقی را انتظار داشت. این منظر دید که از بنیان عقلانی مستحکمی برخوردار است عمدتا منتسب به کانت فیلسوف وظیفه گراست. اما رویکرد مقابل در حوزه اخلاق هنجاری یعنی نتیجه گرایی با عنایت بر عواقب عمل، حکومت را مجاز به الزام کیفری اخلاق می داند. با این وجود مسیله بنیادین عدم عنایت به اراده اخلاقی فاعلان و ناکارمدی چنین نظراتی که بسا یکی از دلایل آن عدم عنایت به اراده مخاطبان باشد، برخی اندیشمندان سودگرا را برآن داشته تا با اتخاذ روی کردی بینابین و البته معترفانه بازگشت در ملحوظ داشتن موقعیت اراده داشته باشند تا بنیان نظریشان زیر سوال نرود. بدین وجه که ضمن تاکید بر اهمیت مقوله اراده آزاد در پذیرش تکالیف اخلاقی قایل هستند که موقعیت متاملانه را باید از موقعیت فعلی سوا کرد. لذا در این مقال قصدمان سنجش اخلاق گرایی قانونی در قالبی فراحقوقی، در صافی دو نظریه اخلاقی هنجاری بوده و ارزیابی شد که روی کرد وظیفه گرایی عنصر اراده را در فاعل اخلاقی و درتکالیف مبتنی بر اخلاق و فضیلت بر صدر نشانده و ضروری می داند. لذا خدشه به این عنصر از طریق اجبار، حال از گذر تهدید و کیفر که در بطن و متن اصل اخلاق گرایی قانونی وجود دارد، اراده آزاد را که بنیاد تکالیف اخلاق است تهی می کند و این منظر تجویزی (وظیفه گرایی) که مطمح نظر نویسندگان حاضر هم هست بدانجا ختم می شود که حقوق کیفری رد این گستره نیز نمی تواند متکفل الزام و ترویج اخلاق باشد.
کلید واژگان: اخلاق گرایی قانونی, اراده اخلاقی, وظیفه گرایی, نتیجه گراییIn moral duties, in order for an action to be characterized by morality, it requires free will, and by imposing and threatening punishment, there can be no moral consequence. This view, which has a solid theoretical basis, is largely attributed to Kant. But the consequentialist approach, considering the consequences (good) of the action, allows the government to compel. However, the Machiavellian spirit and the dryness and, of course, the objective inefficiency of such views have led some Consequentialism thinkers to return to the status quo of the will, such as those who, while emphasizing the role of free will in accepting moral matters, believe that the contemplative position should be distinguished from current position. The current situation has changed. However, in science, when we look at the main record of legal ethics in creating good and developing morality through punishment and coercion, it certainly can not be possible as a result, because it is better to do it by accepting the difficult path of conscientiousness. Strengthen the moral will, which, ironically, will result in consistency and durability.
Keywords: Legal Moralism, Moral will, Deontology, Consequentialism -
موضوع این نوشتار، طرح دیدگاهی جدید در باب عدالت پژوهی، تحت عنوان «نظریه ی ارزش اخلاقی فراگیر و خودبسنده ی عدالت» است. مساله ی اصلی این است که برخی از تقریرهای موجود درباره ی عدالت اجتماعی، به تقلیل گرایی انجامیده و با تمرکز بر وجه کاربردی عدالت و غفلت از وجوه بنیادین آن، نوعی کژتابی در فهم از عدالت را رقم زده اند؛ نظریه ی مختار این پژوهش درصدد است تا ضمن برشمردن نقص رهیافت های محدودنگر و تقلیل گرا به عدالت و مبنای ارزشمندی و الزام آوری آن، بر ضرورت توجه به مباحث پایه و بنیادین عدالت در نظریه پردازی در عرصه عدالت اجتماعی تاکید نموده و «فراگیربودن ارزش اخلاقی عدالت» و «ذاتی بودن و خودبسنده بودن عدالت» را اثبات نماید. در این مقاله ارکان سه گانه ی این نظریه، شامل: «رکن مفهومی»، «رکن ارزشی» و «رکن موضوعی» منقح گردیده و لوازم و پیامدهای آن مورد تامل قرار گرفته است. نتایج این تحقیق می تواند تسهیل گر تدوین کلان نظریه ی عدالت اجتماعی باشد.
کلید واژگان: عدالت, نتیجه گرایی, رویه گرایی, نفع انگاری, عدالت توزیعی, عدالت اجتماعی, ارزشمندی اخلاقی, ارزش ذاتی, ارزشمندی مطلقThis article proposes a new account of justice under the theory of global and self-sufficient moral value of justice. The main problem is that some formulations of social justice end up in reductionism, and by focusing on the pragmatic dimension of justice and neglecting its fundamental aspects, they lead to a confusion in understanding justice. My account enumerates the flaws of the narrow reductionist approaches to justice and the grand of its value and requirement, emphasizing the need for an acknowledgement of fundamental issues of justice in an account of social justice to establish that the moral value of justice is global and justice is intrinsic and self-sufficient. This article refines the three tenets of this theory; that is, the conceptual tenet, the axiological tenet, and the thematic tenet, considering its implications. The results of this research can pave the path for the formulation of a grand theory of social justice.
Keywords: Justice, consequentialism, proceduralism, Utilitarianism, Distributive Justice, social justice, Moral value, intrinsic value, absolute value -
مقدمه
تحول روش های اسکن مغز با استفاده از فناوری fMRI این امکان را برای پژوهشگران حوزه های علوم شناختی و عصب شناسی فراهم کرده است تا مغز افراد مختلف را در هنگام تجربه های اخلاقی، زیبایی شناختی و معنوی مورد بررسی قرار دهند و نتایجی هنجارین درباره نظریه های اخلاقی، زیبایی شناختی یا دینی بگیرند.
روش کاردر این مقاله منابع دست اول و اصلی مورد استفاده قرار گرفته اند و کوشش شده است با استفاده از روش تحلیل مفهومی و به کار گیری شیوه متعارف استدلال فلسفی نتایج مورد نظر به دست آیند.
یافته هادر این مقاله پس از معرفی این فرضیه فرایند دوگانه و توضیح چگونگی تایید تجربی آن، چهار ادعای متفاوت برآمده از آن از یکدیگر جدا شده اند و همه آن ادعاها به ترتیب مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند. در این مقاله نشان داده ام که تنها ادعای اول Greene و همکارانش که ادعایی صرفا تجربی و توصیفی است می تواند مورد قبول قرار گیرد. ادعاهای دوم و سوم که نتایجی هنجارین درباره ترجیح نظریه اخلاقی نتیجه گرایی بر نظریه اخلاقی وظیفه گرایی مطرح می کنند قابل دفاع نیستند. قابل دفاع نبودن ادعاهای دوم و سوم را از طریق استدلال جابه جایی و نشان داده ام. نشان داده ام که ادعای چهارم نوعی مصادره به مطلوب است.
نتیجه گیریپژوهش تجربی Greene و همکارانش تنها به تایید نتیجه ای توصیفی درباره ارتباط بخش های شناختی مغز با شهودهای نتیجه گرایانه از یک سو و ارتباط بخش های عاطفی مغز با شهودهای وظیفه گرایانه از سوی دیگر منجر می شود و هیچ نتیجه هنجارینی درباره نظریه های اخلاقی رقیب -وظیفه گرایی و نتیجه گرایی- نمی توان گرفت.
کلید واژگان: فرضیه فرایند دوگانه, نتیجه گرایی, وظیفه گرایی, بخش های عاطفی مغز, بخش های شناختی مغزIntroductionSince the methods of scanning brains have been fundamentally developed in recent years through the fMRI technology, some researchers in the fields of cognitive science and neuroscience have found the opportunity to investigate people's brains by this new method when some moral, aesthetic, or spiritual experiences are taking place for those people. One of the most important experiments of this kind is the one Joshua Greene et al. have done in the department of psychology at Harvard University. First of all, they introduced a hypothesis called dual-process Hypothesis and then set up an experiment to confirm this hypothesis. According to dual-process Hypothesis, characteristically deontological judgments are driven by emotional processes, whereas cognitive processes drive characteristically consequential judgments and these processes compete for one's overall moral verdict about a given case. After confirming the dual-process hypothesis by experimental findings, Greene et al. claim that this hypothesis should be considered as evidence for the judgment that the consequentialist moral theories should be preferred over deontological moral ones.
MethodsThis paper is mainly based on the study of the original and primary written sources on this issue and has tried to obtain some specific results about the descriptive and normative aspects of Greene's experiment and its methodology through the methods of conceptual analysis and philosophical arguments in the ways, which are usual in contemporary philosophy of mind and moral philosophy in the analytical tradition.
ResultsAs mentioned earlier, Greene et al. then argue that they are justified in deriving some normative conclusions about the relevance of consequentialism and deontology in normative moral philosophy. According to this conclusion, moral consequentialist intuitions should be considered relevant in making normative ethical judgments because they are caused by the activity of cognitive parts of the brain. In contrast, moral deontological intuitions (and the correspondent deontological judgments) should be ignored since the activity of emotional parts causes them. Greene and his colleagues also claimed that they had derived a moral normative conclusion from some purely descriptive assumptions.By putting Greene's arguments and claims under scrutiny, four different claims about normative ethics were distinguished in Greene's neuroscientific project. According to the first claim, consequentialist intuitions are caused by cognitive parts of the brain, whereas deontological intuitions are caused by emotional parts. The second claim is that consequentialist moral intuitions are essential from a normative ethical point of view and, therefore, should be respected and be employed in order to making correspondent consequentialist moral judgments. The third claim is that deontological moral intuitions are unimportant from an ethical point of view and, therefore, should be ignored. In other words, moral judgments, which are based upon the deontological moral intuitions should not be considered as justified judgments. According to the fourth claim, Greene and his colleagues have been successful in deriving some normative moral conclusions on the basis of purely descriptive assumptions. In other words, they have derived "out" from "is". From this study's point of view, just the first claim is acceptable, and all three other claims should be rejected. The argument called for rejecting the second and third claims as an "order-changing argument". According to Greene's argument, when people are confronted with the first moral scenario -Trolley Dilemma- in the experiment, the cognitive parts of their brains are activated. This activation causes the correspondent consequentialist moral judgments about the scenario. On the other hand, when people are confronted with the second moral scenario –the Footbridge Dilemma- the emotional parts of their brains are activated, and this activation causes the correspondent deontological moral judgments about the scenario. Then Greene et al. state that those factors that added to the first scenario and transformed it into the second one are morally irrelevant factors. If this is so, people's deontological moral intuitions are caused by the influence of some irrelevant moral factors and, therefore, should be ignored. The order-changing argument says that if we change the order of introducing two scenarios, then the contrary conclusion can be derived. This means that if people are first confronted with the Footbridge scenario, their moral deontological intuitions are activated. Then by adding some irrelevant moral factors to the Footbridge scenario, we can turn it into a Trolley dilemma. Now, so the argument goes, we can say that the activation of the consequentialist moral intuitions in the Trolley dilemma is result from some irrelevant moral factors and, therefore, should be ignored. The order-changing argument shows that Greene's second and third claims are unacceptable. In the case of the fourth claim, the current study has shown that the claim should be considered as begging the question. Contrary to the claim Greene et al. have made, they really do not derive a normative moral conclusion on the basis of just descriptive neuroscientific assumptions. There is at least one normative assumption in their argument that the added factors that turned "Trolley Dilemma" into "Footbridge Scenario" are morally irrelevant. The claim of irrelevance here is actually a normative assumption. So it is this assumption that reappears in the conclusion of the argument as a normative claim. This means that the fourth claim is a kind of begging the question and, therefore, should be rejected.
ConclusionThe paper shows that among the four different claims, the author identified that just the first one is acceptable, and the other three normative ones should be rejected. Since the first claim is entirely descriptive, it can be concluded that Greene's neuroscientific experiment lacks any normative importance for moral theories.
Keywords: Dual-process hypothesis, Consequentialism, Deontology, Emotional parts of the brain, Cognitive parts of the brain -
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد حکمرانی خوب در تبیین توسعه منابع انسانی ادارات ورزش و جوانان استان کرمان بود. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است که به شکل میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش تمامی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمان بودند (252=N) که از بین آنها 151 نفر به روش تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پس از تایید روایی و پایایی از پرسشنامه های حکمرانی خوب و توسعه منابع انسانی استفاده شد. داده ها به کمک روش حداقل مربعات جزیی تحلیل شد. نتایج نشان داد که شش مولفه حکمرانی خوب یعنی نتیجه گرایی، اثربخشی نقش ها و وظایف، ارتقای ارزش ها، شفاف سازی، ظرفیت سازی و پاسخگویی بر توسعه منابع انسانی ادارات ورزش و جوانان تاثیر مستقیم و معنادار دارد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر به مسیولان ادارات ورزش و جوانان توصیه می شود که بسترهای لازم را برای پیاده سازی اصول الگوی حکمرانی خوب به منظور توسعه منابع انسانی در این ادارات فراهم آورند.
کلید واژگان: اثربخشی نقش ها و وظایف, ارتقای ارزش ها, پاسخگویی, توسعه منابع انسانی, شفاف سازی, ظرفیت سازی, نتیجه گراییSport Management, Volume:13 Issue: 2, 2021, PP 659 -686The purpose of this study was to investigate the role of Good Governance indicators in explaining Human Resources Development of youth and sport offices of Kerman province. This study was a descriptive-correlative type that was administered as a field study. The population of this study included all employees of Youth and Sports offices of Kerman Province (N=252), that among them 151 persons selected by cluster sampling method. After determining validity and reliability, in order to data gathering use of Good Governance and Human Resources Development questionnaires. The data analyzed by method Partial Least Square. Findings indicated that six dimensions of Good Governance namely Conclusion, Effectiveness of Roles and Tasks, Promotion of Values, Transparency, Capacity Building and Accountability has a direct and significant impact on Human Resources Development of youth and sport offices. According to the findings of this study, suggested to the experts Sport and Youth offices do provide the necessary context for the implementation of the principles of good governance model for human resource development in these offices.
Keywords: Effectiveness of Roles, Tasks, Promotion of Values, Accountability, human resources development, transparency, Capacity Building, Conclusion -
نشریه علوم اجتماعی، پیاپی 45 (تابستان 1398)، صص 123 -154
حکمرانی خوب الگویی تازه در ادبیات توسعه که از تعامل سه بخش خصوصی، جامعه مدنی و دولت شکل می گیرد. در واقع جامعه مدنی پایدار و دولت شهروند مدار زمینه ساز دستیابی به توسعه پایدار و حکمرانی خوب است. هدف اصلی در این پژوهش«مطالعه و بررسی نقش احزاب سیاسی در شکل گیری حکمرانی خوب در ایران» می باشد. مطالعه و بررسی موضوع به صورت مطالعه ومصاحبه با صاحب نظران و فعالان سیاسی حزبی واساتید دانشگاه با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند و بهره یابی از روش نظریه بنیادی صورت گرفته است. پایایی و اعتبار پژوهش به صورت قابلیت تایید یا تاییدپذیری به شکل پرهیز از سوگیری پژوهشگر، قابلیت اعتبار یا باور پذیری و اعتماد مصاحبه شوندگان به داده های استخراج شده و اطمینان پذیری در قالب رفت و برگشت داده ها با مصاحبه شوندگان، مشورت با صاحب نظران به دست آمد. داده های پژوهش که در فرآیند بهره یابی از روش نظریه بنیادی به دست آمده است نشان می دهد که «تمامیت خواهی نظام سیاسی، فرهنگ سیاسی، آگاهی بخشی احزاب سیاسی به صورت مقولات شرایطی، تعاملی پیامدی بوده است. بر مبنای یافته های پژوهش حاضر؛ عمده ترین مشکل و مانع دستیابی به حکمرانی خوب در ایران می باشد؛ از جانب نظام های سیاسی ایجاد شده است. نظام های سیاسی چه پیش و چه پس از انقلاب همواره، توزیع قدرت را تهدید قلمداد کرده و آزادی فعالیت احزاب و تشکل های مدنی را محدود کرده اند. عزیمت به سوی توسعه پایدار و رعایت حقوق شهروند مداری و قانون مداری، زمینه ساز بنیادین دستیابی به حکمرانی خوب در ایران می باشد.
کلید واژگان: حکمرانی خوب, سرمایه اجتماعی, نتیجه گرایی, سرمایه ساختاری, اثربخشی نقش و وظایفGood governance is a new pattern in the development literature that is shaped by the interaction of the three private sectors, civil society and the state. In fact, sustainable civil society and the civilian government are the key to achieving sustainable development and good governance. The main purpose of this study is "studying the role of political parties in the formation of good governance in Iran." The study was conducted in the form of a study and an interview with the political experts and political activists of the university, using a theoretical and purposeful sampling and using the method of fundamental theory. The reliability and validity of the research as a confirmatory or confirmatory capability in the form of avoiding a researcher's bias, reliability or reliability, and the confidence of the interviewees in extracted data and reliability in the form of data transfer with the interviewees, in consultation with the experts Came out. The research data obtained in the process of exploiting the fundamental theory method show that "the totalitarianism of the political system, political culture, and the awareness of political parties as a result of interacting conditions have been a consequence. Based on the findings of this study, the main problem and obstacle is the achievement of good governance in Iran, created by political systems. Political systems, both before and after the revolution, have always threatened the distribution of power and limited the freedom of action of parties and civil society organizations. Going to sustainable development and respecting the rights of citizens and orthodontics is a fundamental basis for achieving good governance in Iran.Key words: good governance, political parties, civil society, political culture, modern state.
Keywords: Good governance, social capital, outcomeism, structural capital, the role of roles, duties -
تبیین ملاک ارزش فعل اخلاقی، از دیرباز مورد اهتمام دانش اخلاق و فلسفه اخلاق بوده است. دو گرایش عمده در این زمینه، تکیه بر نتیجه و وظیفه، در اخلاقی شدن رفتار است. در این تحقیق، با نقد این دو گرایش، ملاک ارزش اخلاقی مورد بازکاوی قرار می گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد استناد به نتیجه و وظیفه، تمسک به متعلقات رفتار اخلاقی در شناخت و سنجش فعل اخلاقی است، درحالی که لازم است ارزش اخلاقی را در فعل مستقیم فاعل جست وجو کرد. اخلاقی بودن یک رفتار، منوط به تناسب بین ارکان فعل اختیاری، یعنی شناخت، توانایی و انگیزه فاعل است. طبق این مبنا، عمل اخلاقی به تعداد مراتب معرفت و شدت و خلوص انگیزه و توانایی، قابل تشکیک است. با اقرار به عبودیت انسان در برابر خدا، ملاک اخلاقی بودن رفتار انسان مسلمان، انجام خواست خداوند است که مصداق عالی تناسب گرایی اخلاقی است.کلید واژگان: ملاک ارزش, تناسب گرایی, وظیفه گرایی, نتیجه گرایی, نیت, فایده, شناختExplaining the Criterion for Moral Value Based on the Proportion of the Elements of the Optional ActThe explanation of the criterion for the value of moral act has long been dealt with in studying ethics and the philosophy of ethics. The two main approaches in this field are reliance on consequence and duty in moral behavior. Criticizing these two approaches, the following study reviews the criterion for moral value. The research findings show that referring to the consequence and duty means adherence to the moral behavior in the identification and measurement of the moral act; whereas it is necessary to look for moral value in the direct act of the doer. The morality of a behavior depends on the proportion between the elements of the optional act, that is, the knowledge, ability, and ability of the doer. Accordingly, an ethical action can be as graded as the degrees of knowledge and ability. The criterion for the morality of a Muslim’s behavior is confessing to the servant hood of man before God and obeying God's orders, which is an excellent example of moral proportionalism.Keywords: criterion for value, proportionalism, deontological ethics, consequentialism, intention, use, knowledge
-
در منظومه تفکر اسلامی عدالت و عدالت اجتماعی جایگاه بلندی دارد و اهمیت آن تا جایی است که یکی از اصول مذهب شیعه محسوب می گردد.در واقع پرداختن به نظام عدالت و سازوکار تحقق آن در اجتماعات بشری شان پژوهشگران و عالمان هر جامعه است. تمرکز پژوهش حاضر بر آرای آیت الله جوادی آملی به عنوان یکی از عالمان دینی برجسته قرار دارد. به منظور کنکاش بهتر آرای ایشان از دو رویکرد نظری مهم فلسفه اخلاق یعنی وظیفه گرایی و نتیجه گرایی بهره گرفته شده است. سعی شد به دو پرسش پاسخ داده شود یکی اینکه در آرای آیت الله جوادی آملی عدالت اجتماعی چگونه تعریف می شود؟ دوم، دیدگاه عدالت اجتماعی ایشان چه نسبتی با دو رویکرد وظیفه گرایی یا نتیجه گرایی دارد؟ یافته های مهم پژوهش نشان می دهد عدالت اجتماعی در آرای ایشان دارای دو تعریف کلی "قرادادن هر چیزی در جای خود" و " رساندن حق به حقدار" می باشد.به علاوه دیدگاه عدالت اجتماعی ایشان در نگرش تلفیقی معنادار می باشد. روش جمع آوری اطلاعات پژوهش کتابخانه ای و روش تحلیل اطلاعات،تحلیل محتوای کیفی است.کلید واژگان: عدالت, عدالت اجتماعی, وظیفه گرایی, نتیجه گرایی, رویکرد تلفیقی, آیت الله جوادی آملی
-
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر حکمرانی خوب است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان جوان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد که از آن میان، 380 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه تعیین شدند. در مبانی نظری از نظریه های مرتبط با این حوزه استفاده شد و در پایان، مدل نظری تحقیق طراحی گردید. این تحقیق از نظر نوع هدف، یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی، یک بررسی مقطعی است. از نظر روش شناسی، کمی و از نوع همبستگی می باشد که با پیمایش و ابزار پرسشنامه استاندارد- که بعد از برآورد اعتبار و روایی، در بین پاسخگویان توزیع گردید- صورت گرفته است. داده های تحقیق بعد از گرد آوری با استفاده از نرم افزار Spss18 در دو سطح آمار توصیفی و آمار استباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که فرضیه مبنی بر تاثیر سرمایه اجتماعی بر حکمرانی خوب (با میزان b=0/931 و 866/0= و Sig=0/000) تایید شد و بیانگر قدرت 86 درصدی سرمایه اجتماعی در پیش بینی حکمرانی خوب بوده است. از بین فرضیات تایید شده دال بر تاثیر ابعاد سرمایه اجتماعی، سرمایه ساختاری(با میزانb=0/765 و 586/0= و Sig=0/000) دارای 58 درصد توان پیش بینی کنندگی تغیرات حکمرانی خوب بوده است و از بین فرضیات مبنی بر تاثیر سرمایه اجتماعی بر ابعاد حکمرانی خوب بیشترین توان تبیین کنندگی سرمایه اجتماعی برای بعد نتیجه گرایی(با میزانb=0/620 و 385/0= و Sig=0/000) با 38 درصد بوده است.کلید واژگان: حکمرانی خوب, سرمایه اجتماعی, نتیجه گرایی, سرمایه ساختاری, اثربخشی نقش و وظایفThis paper is to investigate the impact of social capital on the good governance of young people. The statistical population of the study consisted of all students of Islamic Azad University, Tehran Science and Research Branch that 280 students were selected as statistical sample. In theoretical foundations, theories related to this field were used and the research theoretical model was designed. In terms of target type, an applied study and scope, is micro and temporal, is a cross-sectional study. In terms of quantitative methodology and correlation, this study was carried out using a standard questionnaire which was distributed among respondents after validation and validity. The collected data were analyzed using Spss18 software in two levels of descriptive statistics and inferential statistics. The results indicate that the hypothesis of the impact of social capital on good governance (with a coefficient of β = 0.931 and R2 = 866 = 0 and Sig = 0.000) is confirmed and indicates the 86 percent power of social capital in prediction Good governance; all the assumptions of the research were confirmed.Keywords: Good Governance, Social Capital, Accountability, Structural Capital, Effectiveness of Roles
-
یکی از مباحث اساسی در فلسفه اقتصاد اسلامی تبیین مبانی اخلاق هنجاری نظریات اقتصاد اسلامی است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به بررسی تطبیقی پارادایم خودگرایی در اقتصاد اسلامی و متعارف می پردازیم. در این زمینه این سوال مطرح است آیا می توان خودگرایی که به عنوان پارادایم و هسته سخت اقتصاد متعارف پذیرفته شده را مبنای اخلاق هنجاری در نظام اقتصادی اسلام قرار داد؟ اصولا تفکر اسلامی غایت گروی را می پذیرد یا وظیفه محوری؟ پاسخ تحقیق حاضر به پرسش مذکور این است که مبنای اخلاق هنجاری اسلام وظیفه گرایی است. بنا به فرضیه مقاله، در مواردی که قوام وظیفه در مرحله اقدام، به کسب نتیجه باشد، قید نتیجه در اطلاق وظیفه اخذ می شود و موضوع وظیفه با وصف قید خاص، اطلاق دارد؛ بدین ترتیب نیازی به پناه بردن به نتیجه گرایی نیست؛ چراکه تلاش برای دستیابی به نتیجه در این گونه موارد، خود بخشی از وظیفه است؛ این نوع تکلیف گروی را «وظیفه گرایی عام» می نامیم. این وظیفه گرایی، موتور تقویت کننده ای به نام حب ذات به مثابه یک داعی دارد. بر اساس یافته های تحقیق اجتماع دوگانه ی وظیفه حب ذات، در اقتصاد و غیر آن، امری پارادوکسیکال نیست؛ حب ذات در اسلام با خودگرایی در اقتصاد متعارف از نظر مبانی و هویت، اختلاف جوهری دارد.کلید واژگان: اخلاق هنجاری, اقتصاد اسلامی, خودگرایی, وظیفه گرایی عام, مطلوبیت گرایی, نتیجه گرایی, اقتصاد متعارفOne of the fundamental issues in the philosophy of Islamic economics is explaining the foundations of normative ethics of the theories of Islamic economics. Using analytical method, this paper seeks to study the paradigm of egoism in the Islamic and conventional economics. Now, this question arises whether or not egoism, which is accepted as the paradigm and hard core of the conventional economy, can be considered as the foundations of normative ethics in the Islamic economics. Basically, Islamic thought accepts Consequentialism or Deontology? Answering the above question, this paper exposes that, the foundation of the normative ethics of Islam is Deontology. According to the hypothesis, in cases where consistency of duty depends on the consequence in action, the clause of consequence is assumed in the generality of the duty, and the subject of duty has the generality by the specific clause state; thus, there is no need to look for of Consequentialism; because the attempt to achieve a result in these cases is itself a part of duty; this type of "Deontology" is called "General Deontology". This Deontology has a booster engine by the name self-interest as a motive. Findings show that, the realization of the dual union of duty and self-interest is not paradoxical in economics and so on. There is a significant difference between self-interest in Islam and egoism in the conventional economy in terms of foundations and identity.Keywords: normative ethics of Islamic economics, egoism, general Deontology, utilitarianism, Consequentialism, normative ethics of the conventional economy
-
ساختار مسئولیت مدنی کامن لا از دیرباز تا کنون ساختاری مبتنی بر رفتارهای ممنوعه قالب بندی شده در چارچوب اشکال طرح دعوا، حق محور و متمرکز بر آثار و نتایج فعل انسان بر روی حق های دیگران بوده است. به گونه ای که فهرستی در حال افزایش از خطاهای مدنی در حقوق کامن لا وجود دارد که هریک دارای عنوان و ارکان و شرایط مخصوص به خود می باشند. هرچند با ظهور خطای بی احتیاطی و تمرکز بر روی تکلیف کلی به مراقبت، عناصری ازیک ساختار تکلیف محور و وظیفه گرا به آن آمیخته شد. این ساختار از حیث چهار شاخص وحدت یا کثرت خطای مدنی و قرارداد، خطای مدنی و جرم، مبنای کلی مسئولیت مدنی و مصادیق خطاهای مدنی، ساختاری کثرت گراست. ساختار نظام فقهی ما نیز ساختاری حق محور، نتیجه گرا و مبتنی بر تنوع در اشکال مداخله ی انسان بر روی انواع حق ها و منافع مورد حمایت بوده است. این ساختار از نقطه نظر وحدت یا کثرت در سه مقوله ی خطای مدنی و قرارداد، خطای مدنی و جرم و مصادیق خطاهای مدنی، ساختاری کثرت گراست. لیکن از حیث وحدت یا کثرت در زمینه ی مبنای کلی مسئولیت مدنی ساختاری وحدت گرا و متمرکز بر مسئولیت سببی به شمار می رود.کلید واژگان: نقض حق, خطای مدنی, کثرت گرایی, نتیجه گراییFrom a long time ago up to now, the structure of civil liability in Common Law has been right-centered and based upon prohibited behavior formatted on forms of the action and focused on the effects and consequences of human action against rights of others. There is an increasing index of torts in Common Law each of which has its own title and specific elements and conditions. However, with the appearance of negligence and focusing on the general duty of care, the elements of a duty-centered and task-oriented structure were mixed with the previous one. This structure is a pluralistic one in terms of four indicators namely unity or plurality of Tort and Contract, Tort and Crime, general basis of civil liability, and examples of torts. In addition, the structure of our jurisprudential regime has been a right-based and consequential one based on the diversity of forms of human interference in different types of protected rights and interests. This structure is a pluralistic one in the sense of unity or plurality in three categories namely tort and contract, tort and crime and examples of torts. Nevertheless, it is regarded as an unitarianist and causative liability-focused structure in terms of unity or plurality concerning the general basis of civil liability.Keywords: Breach of Right, Tort, Pluralism, Consequentialism
-
مشکل بسیاری از سازمان های ایران، دوری از مباحث علمی و پذیرفته شده در جهان است. این مشکلات و مسائل در سازمان های دولتی بیشتر خودنمایی می کند. حکمرانی مطلوب و رهبری خدمتگزار دو مبحث مهم و فراگیر در وضعیت امروزه سازمان ها در سراسر جهان هستند. در این پژوهش به بررسی رابطه رهبری خدمتگزار و مولفه های حکمرانی مطلوب در دانشگاه علوم پزشکی مازندران پرداخته شده است. در این راستا پرسشنامه ای مشتمل بر 44 سوال طراحی گردید. جامعه آماری تحقیق 291 نفر بوده است. هدف اصلی این تحقیق تعیین ارتباط وثیق و معنادار میان حکمرانی مطلوب سازمانی و رهبری خدمتگزار است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل روش مدل یابی معادلات ساختاری است. داده ها با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس تحلیل گردید. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه با توجه به ضریب مسیر 269/0 نشان می دهد که رهبری خدمتگزار، رابطه معنادار و ضعیف با حکمرانی مطلوب و تاثیری مثبت بر آن دارد. با توجه به ضریب مسیر 766/0، رهبری خدمتگزار، با نتیجه گرایی و با توجه به ضریب مسیر 720/0 با ارتقای ارزش ها رابطه ای معنادار و قوی و تاثیری مثبت بر آن ها دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین رهبری خدمتگزار و مولفه های حکمرانی مطلوب رابطه معناداری وجود دارد.کلید واژگان: حکمرانی مطلوب, رهبری خدمتگزار, نتیجه گرایی, شفاف سازی, ارتقای ارزش هاThe problem of many Iranian organizations is being away from scientific and accepted matters in the world. These issues and problems glare more in the governmental organizations. Good governance and servant leadership are two important and comprehensive topics of today's situation of organizations around the world. In this study, the relationship between servant leadership and the components of good governance is surveyed in one of the most successful government organizations: Mazandaran University of Medical Sciences. In this regard, a questionnaire consisting of 44 questions was designed. The population of the study has been 291 subjects. The aim of this study is to investigate the significant relationship between the servant leadership and corporate governance. The methodology of the research is practical objectively and its data collection method is descriptive correlative and is based upon analysis of structural equation modeling. Data were analyzed using the software, Smart PLS. The results of the first hypothesis test according to Path coefficient 0/269 shows that servant leadership has a meaningful relationship with good governance and has a positive impact on it. The servant leadership, according to path coefficient 0/766 with Attainment and according to path coefficient 0/720 with Promoting Values, has a meaningful and strong relationship and has a positive impact on them. The results show that there is a significant relationship between servant leadership and components of good governance.Keywords: Good Governance, Servant Leadership, Attainment, Transparency, Promoting Values
-
مفهوم خطا در حقوق رومی بر مبنای نظریه اخلاقی وظیفه گرایی، در معنای نقض تقصیرآمیز تکلیف پیشین شناسایی شده و ساختار طبقه بندی این نظام حقوقی نیز حول محور تعهد و مسئولیت به عنوان تعهد ثانوی ناشی از نقض تعهد پیشین یا نخستین شکل گرفته است. در نظام های حقوقی کامن لا بر عکس مفهوم خطا بر پایه رویکرد اخلاقی نتیجه گرا در معنای نقض حق تعریف می شود. در نظام فقهی، خطا، مبدا آغازین مسئولیت مدنی محسوب نمی شود بلکه موجبات نقض حق، مبدا آغازین ساختار طبقه بندی مسئولیت مدنی است. در نظام حقوقی ایران به دلیل تاثیر پذیری ازهر دو نظام حقوقی رومی و نظام فقهی، ساختار مسئولیت مدنی، حاوی ترکیبی ناهمگون ازعناصر نقض تعهد و نقض حق می باشد. رهایی از این تضاد و ناهمگونی مستلزم اتخاذ تصمیم قطعی مبنی بر انتخاب یکی از دو رویکرد فکری است .در این میان به نظر می رسد رویکرد مبتنی بر موجبات نقض حق در نظام فقهی به وجه بهتری می تواند پایه گذار ساختار مسئولیت مدنی در حقوق ایران باشد.کلید واژگان: وظیفه گرایی, نتیجه گرایی, خطا, نقض تکلیف, نقض حقConcept of delict(Tort) in Roman Law on the base of Deontology as a ethical theory is recognized in the concept of breach of first Duty and structure of category in this legal system is formed on the base of Obligation and Responsibility as a secondary of breach of first Obligation.in contrast in Common Law and Jurisprudence, concept of Tort in accordance to ethical theory of teleology is difinited as breach of Right.in Jurisprodence, delict doesnt recognize as source of structure of tort law but Causes of Violence of right is source of structure of tort law . In law of Iran , because of iffecting of Roman law and Jurisprodence , Tort Law structure has antithetic mixture of Breach of Duty and Violence of Right . resolving this problem involves final choosing one of perspectives. It seems Jurisprodential perspective that is based violence of Right,is appropriate for Establishing of iran structure of tort law.Keywords: Deontology, consequencialism, breach of duty, violence of right, tort
-
نظریه اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی، یکی ازنظریات هنجاری بسیار مهم در اخلاق فلسفی اسلامی است. به روزرسانی این نظریه و مشخص کردن نسبت آن با نظریات هنجاری در فلسفه اخلاق معاصر، اهمیت ویژه ای دارد. هدف ما از این پژوهش، این است که با معرفی نظریات هنجاری اصلی در فلسفه اخلاق معاصر، نسبت نظریه اخلاقی خواجه نصیر را با هریک از آن ها مشخص کنیم تا معیار سنجش ارزش های اخلاقی در نظریه اخلاقی خواجه نصیر مشخص شود. چنین کاری ضمن به روزرسانی نظریه اخلاقی وی، استفاده از این نظریه را در اخلاق کاربردی امکان پذیر می کند. یافته های این پژوهش نمایانگر این است که نظریه اخلاقی خواجه نصیر با هرسه نظریه نتیجه گرایی، تکلیف گرایی و اخلاق فضیلت محور نسبت دارد؛ اما عناصر اخلاق فضیلت محور در نظریه وی غلبه دارد؛ پس می توان گفت نظریه هنجاری خواجه نصیر قرائتی از اخلاق فضیلت محور است. تلاش کردیم با روش تحلیلی، نظریه اخلاقی خواجه نصیر را ازحیث معیار سنجش ارزش های اخلاقی بررسی و نسبت عمیق آن را با اخلاق فضیلت محور مشخص کنیم.کلید واژگان: خواجه نصیر, نتیجه گرایی, تکلیف گرایی, اخلاق فضیلت محور, سعادتRevelatory ethics, Volume:7 Issue: 1, 2017, PP 97 -120The moral theory of Nasir al-Din al-Tusi is an important normative theory in the Islamic philosophical ethics. It is important to update this theory and specify its relationship with other normative theories in contemporary moral philosophy. Introducing the principal normative theories in contemporary moral philosophy, the present study specifies the relationship between the moral theory of Nasir al-Din al-Tusi and these contemporary ones, so that we can find the evaluation criterions for moral values in Nasir al-Din al-Tusis moral theory. In this way, his moral theory will be updated, which makes it possible to use this theory in applied ethics. Our findings show that Nasir al-Dins moral theory has relationships with all three kinds of consequentialism, deontological ethics and virtue ethics. However, there are more elements of virtue ethics in his theory, so that we can say that the normative theory of Nasir al-Din al-Tusi is a version of virtue ethics. We have explained the evaluation criterions for moral values in the moral theory of Nasir al-Din al-Tusi.Keywords: Nasir al-Din al-Tusi, Consequentialism, Deontological Ethics, Virtue Ethics, Happiness
-
تدوین راهبردهای تحقق عدالت توزیعی در رویکرد اسلامی مستلزم توجه به نظام هنجاری مقبول اسلام است. در این مقاله، با استفاده از روش «تحلیلی» نظام هنجاری اسلام و تاثیر آن بر تعیین جایگاه عدالت توزیعی در رویکرد قرآنی بررسی شده است. بنا بر فرضیه مقاله، رویکرد اسلام در زمینه عدالت توزیعی متاثر از نظام هنجاری اسلامی مبتنی بر سه رویکرد وظیفه گرایانه، فضیلت گرایانه و نتیجه گرایانه است. بر اساس یافته های مقاله، نظام هنجاری اسلام در روندی تکاملی، دارای سه نظام وظیفه گرایانه، فضیلت گرایانه و نتیجه گرایانه است. در تمام این نظام های هنجاری، توجه ویژه ای به موضوع رفع فقر و کاهش نابرابری های درآمدی شده است. در این نظام هنجاری اسلامی، رویکردی تربیتی و مرحله ای به منظور تحقق عدالت توزیعی در جامعه مطرح می شود. در دانش فقه، که مبتنی بر نظام هنجاری وظیفه گرایانه است، واجبات مالی همچون زکات، در کنار سایر عبادات به مثابه یک وظیفه معرفی شده است. پس از آن، در مقام بالاتر، در دانش اخلاق اسلامی، که مبتنی بر نظام هنجاری فضیلت گرایانه است، اهمیت انفاق و توجه به آن در پالایش ابعاد وجودی و دستیابی به «بر» گوشزد شده است. در سطح علوم اعتقادی اسلامی نیز بر اساس نظام نتیجه گرایانه، به بخشش به عنوان مهم ترین ویژگی رفتاری «ابرار» اشاره شده است.کلید واژگان: اخلاق هنجاری اسلامی, اقتصاد اسلامی, عدالت توزیعی, وظیفه گرایی, نتیجه گرایی, فضیلت گراییThe formulation of strategies for ACHIEVING distributive justice according to Islamic approach requires attending to the normative system accepted by Islam. Using an analytical method, this paper examines the normative system of Islam and its effect on determining the position of distributive justice which is based on a Quranic approach. According to the paper's supposition, the Islamic approach to distributive justice is influenced by an Islamic normative system based on three approaches: deontological, virtue and teleological. According to the research findings, the normative system of Islam has three systems in the evolutionary process: deontological, virtue and teleological. In all these normative systems, special attention is paid to the alleviation of poverty and reduction of inequalities in providing income. In this Islamic normative system, a pedagogical and progressive approach to administering distributive justice in society is introduced. Fiqh, which is based on a deontological normative system considers that, along with the other acts of worship, financial obligations such as zakat are among the duties. Furthermore, in a higher rank, Islamic morality which is based on the virtue oriented normative system, draws attention to the importance of donating charity in Allahs cause and attending to it in refining the existential dimensions and achieving "bir" (righteousness). Considering Islamic dogmatic theology, according to teleological system, forgiveness is, referred to as the most important behavioral characteristic of "Abrar (the righteous).Keywords: normative Islamic morality, Islamic economy, distributive justice, deontology, teleology, tendency towards virtue
-
هدف اصلی پژوهش تبیین عناصر برنامه درسی تربیت دینی و ویژگی های آن مبتنی بر رویکرد تکلیف گرا می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیلی و استنتاجی الگوی فرانکنا بهره گرفته شد. بر پایه نتایج به دست آمده، تکلیف مداری به عنوان هدف غایی برنامه درسی تربیت دینی و توحیدمحوری، اخلاص، هدایت، اندیشه ورزی، عقل ورزی، کسب علم و معرفت، عدالت، توانایی انجام کار، آزادی و اختیار به عنوان هدف های واسطی از متون دینی و تربیتی اسلام استنتاج شدند. سپس، ویژگی های فرآیند یاددهی-یادگیری مربوط به هدف ها از متون معتبر اسلامی و تربیتی استنتاج شدند. این ویژگی ها شامل انگیزه درونی، پرورش حواس، پرورش اراده، توجه به تفاوت های فردی و ارائه الگو و نمونه عملی برای برنامه درسی تربیت دینی می باشند. هچنین، برای عنصر ارزشیابی در برنامه درسی تربیت دینی توصیه شد هویت تربیت جدی گرفته و به دلیل تفاوت در توان متربیان، اشکال و ابزار مختلفی برای سنجش عملکرد آنان استفاده شود. به کارگیری رویکرد تکلیف گرا در برنامه درسی تربیت دینی می تواند منجر به دادن امکان انتخاب آزادانه و آگاهانه به فرد و رهایی از جبر محیطی، توجه به تفاوت های فردی و ارائه تکلیف به قدر وسع، ارزیابی اعمال از درون به بیرون شود.کلید واژگان: تربیت دینی, برنامه درسی تربیت دینی, تکلیف گرایی, نتیجه گرایی, حقThe main purpose of this research is to explain the elements and characteristics of religious education curriculum based on the task-oriented approach. To achieve this purpose, Frankena`s Model for analyzing a normative philosophy; deductive method was used. Based on the results, the task-oriented the ultimate goal of religious education and then ten target interface for religious education were deducted from religious texts and Islamic education. The target interface containing: ten target interface consists monotheistic devotion, guidance, thinking, reasoning, knowledge and wisdom, justice, ability to work, liberty. Then characteristics of teaching and learning process related to this purpose were deducted from authentic Islamic and ed-ucation texts. These characteristics include intrinsic motivation for teaching and learning, senses breeding, breeding will, attention to individual differences, providing a model to identify and explain practical for religious education. Also in the religious education cur-riculum evaluation based on deontological approach was recommended that the identity of training be taken seriously. Because of the differences of the students abilities use dif-ferent methods for evaluation. The use of task-oriented approach in religious education can be followed results such as the possibility of free and informed choice on the person and freedom from coercion, Environmental determinism, pay attention to individual dif-ferences and The method of assessment from the inside out.Keywords: religious education, religious education curriculum, task-oriented approach, result oriented, right
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.