به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کوچ اجباری" در نشریات گروه "علوم انسانی"

جستجوی کوچ اجباری در مقالات مجلات علمی
  • فاطمه السادات قریشی محمدی*
    به دنبال حمله الاقصی، اسرائیل با اتخاذ سیاست کوچ اجباری ساکنان غزه، این منطقه را تحت شدیدترین حملات هوایی قرار داده و به طرق مختلف به آن ها هشدار داده است که غزه را به سمت جنوب ترک و تخلیه نمایند. این سیاست اسرائیل دست مایه نگارش مقاله حاضر شده، با این هدف که سیاست کوچ اجباری ساکنان غزه از سوی اسرائیل از منظر فقه و حقوق کیفری بین المللی بررسی شود. مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد اشاره پراخته است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که از منظر فقهی، سیاست کوچ اجباری نامشروع است. در حقوق بین الملل امروزی نیز به استناد ماده 7 اساسنامه دیوان بین الملل کیفری، نفی بلد و کوچ اجباری جنایت بین المللی و در زمره جنایات علیه بشریت قرار دارد و دیوان های بین المللی کیفری ویژه از آن به عنوان پاک سازی قومی نام برده اند و ارتکاب آن از عناصر مادی جرم نسل زدایی قلمداد می شود. درواقع، کوچ اجباری فلسطینی ها و ساکنان غزه درصورتی که انتقال جمعیت با توسل به زور یا تهدید به توسل به زور انجام گیرد، غیرارادی و بدون رضایت و آگاهی جمعیت آسیب دیده باشد، انتقال جمعیت به صورت عمدی و آگاهانه صورت پذیرد، طی یک برنامه منظم و سیاستی از پیش تعیین شده انجام گیرد، نسبت به گروه ها و جمعیت های مشخص شده انجام گیرد و انتقال غیرقانونی باشد، مصداق جنایت جنگی است. تمام موارد اشاره شده درخصوص سیاست کوچ اجباری فلسطینی ها از سوی اسرائیل و ازجمله سیاست اخیر در قبال ساکنان غزه مصداق دارد.
    کلید واژگان: کوچ اجباری, ساکنان غزه, جنایت جنگی, پاک سازی قومی
    Fatemeh Al-Sadat Ghoreishi Mohammadi *
    In the wake of the Al-Aqsa attack, Israel, by adopting the policy of forced migration of Gaza residents, subjected this area to the most severe airstrikes and warned them in various ways to leave and evacuate Gaza towards the south. This Israeli policy is the basis for writing this article with the aim of examining Israel's policy of forced migration of Gaza residents From a jurisprudential point of view and international criminal law. The current article is descriptive and analytical, and it is designed to investigate the mentioned subject by using the library method. The findings indicate that forced migration policy is illegal in jurisprudence. In today's international law, based on Article 7 of the Statute of the International Criminal Court, the denial of knowledge and forced migration is an international crime and is included in the category of crimes against humanity, and special international criminal courts have named it as ethnic cleansing and its commission is one of the material elements of the crime. They know genocide. In fact, the forced migration of Palestinians and residents of Gaza if the transfer of the population is carried out by resorting to force or threatening to resort to force; involuntarily and without the consent and knowledge of the affected population; Population transfer should be done deliberately and knowingly; to be carried out during a regular program and predetermined policy; to be done in relation to specified groups and populations; If the transfer is illegal, it is an example of a war crime. All the cases mentioned regarding the policy of forced displacement of Palestinians by Israel, including the recent policy towards the residents of Gaza, are examples.
    Keywords: forced displacement, Residents of Gaza, War Crime, Ethnic Cleansing
  • احسان رفائی

    کوچ اجباری مردم فلسطین، بخشی از یک سیاست سیستماتیک برای سرکوب و کنترل مردم فلسطین از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در سال 1948/1327 بوده است. این سیاست خصمانه از زمان شکل گیری این رژیم دنبال شده و در سال 2007/1386 با محاصره غزه و سخت شدن شرایط زندگی و مواجهه مردم این منطقه با انواع تهدیدهای امنیتی، نظامی، بهداشتی و انسانی به اوج خود رسید. هدف از این اقدامات، فلسطینی زدایی از سرزمین های اشغالی، جلوگیری از تشکیل هسته های مقاومتی و نیز کوچ اجباری مردم فلسطین از سرزمین اجدادی خود از سوی صهیونیست ها بوده است که اکنون نیز از سوی آنان به شدت دنبال می شود. کوچ اجباری در متون حقوق بین الملل و نیز بیانیه های حقوق بشری، از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت بوده و در نهادها و سازمان های مختلف منطقه ای و بین المللی، مصوبات متعددی در خصوص این پدیده ایجاد و محکوم شده است. در تازه ترین مورد کوچ اجباری ظالمانه مردم فلسطین از سوی صهیونیست ها، می توان به «طوفان الاقصی» اشاره کرد. عملیات «طوفان الاقصی» در محکومیت سال ها ستم، رنج و آوارگی ملت فلسطین، پاسخی به نادیده انگاری حقوق مسلم فلسطینیان بر سرزمین اجدادی خود، فقدان حق تعیین سرنوشت و بسیاری از آزادی های مشروع و مسلم مردم فلسطین روی داد که با قساوت، خشونت بی اندازه و غیرقابل توجیه و تداوم نسل کشی و آوارگی ملت فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی پاسخ داده شد. پژوهش حاضر درصدد است تا با واکاوی اسناد، توافقنامه ها، مواد و مفاد موجود در متون و کنوانسیون های مرتبط با حقوق بین الملل و حقوق بشر، به موضوع کوچ اجباری از منظر حقوق بین الملل و بشردوستانه بپردازد و میزان تطابق یافته های حقوقی را بر وضعیت جاری ملت فلسطین بررسی کند.

    کلید واژگان: کوچ اجباری, حقوق بین الملل, دیوان کیفری بین المللی, فلسطین, رژیم صهیونیستی
    Ehsan Rafai

    The forced migration of the Palestinian people has been part of a systematic policy to suppress and control the Palestinian people since the establishment of the Zionist regime in 1948. This hostile policy has been followed since the formation of this regime and reached its peak in 2007 with the siege of Gaza and the worsening of living conditions and the facing of the people of this region with all kinds of security, military, health and humanitarian threats. The purpose of these actions was to de-Palestinize the occupied territories, prevent the formation of resistance groups and the forced migration of the Palestinian people from their ancestral land by the Zionists, which is still being pursued by them. Forced displacement is a clear example of a crime against humanity in international law texts and human rights statements, and many resolutions have been created and condemned in various regional and international institutions and organizations regarding this phenomenon. In the most recent case of cruel forced migration of the Palestinian people by the Zionists, we can mention the Al-Aqsa storm. Operation "Al-Aqsa Storm" took place to condemn the years of oppression, suffering and displacement of the Palestinian people, a response to the disregard of the Palestinians' indisputable rights to their ancestral land, the lack of the right to self-determination and many legitimate and indisputable freedoms of the Palestinian people, which were violated by the Zionist regime with Cruelty, excessive and unjustifiable violence and the continuation of genocide and displacement of the Palestinian nation were answered. The current research aims to analyze the documents, agreements, articles and provisions in the texts and conventions related to international law and human rights, to deal with the issue of forced migration from the perspective of international and humanitarian law, and the degree of conformity of the findings to examine the rights of the current situation of the Palestinian nation.

    Keywords: forced migration, international law, International Criminal Court, Palestine, Zionist regime
  • جواد موسوی دالینی*، ضرغام عابدی خواه، محمدعلی رنجبر

    ایل کرایی یکی از ایلات منطقه کهگیلویه است که نخستین حضور موثر آنان در تحولات سیاسی را می توان در دوران مغول جستجو نمود. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی در پی این مسئله است که نقش و اثرگذاری ایل کرایی را از دوره صفویه تا پایان دوره زندیه  در تحولات سیاسی نظامی کهگیلویه مورد واکاوی قرار دهد. یافته پژوهش حاکی از این است، کوچ اجباری ایل کرایی طی دوران حکومت های شاه عباس اول صفوی، نادرشاه افشار و کریم خان زند را می توان ناشی از تاثیرگذاری این ایل بر تحولات سیاسی نواحی جنوب غربی ایران دانست. همچنین نقش ایل یادشده بر تحولات سیاسی جنوب و جنوب غربی ایران پس از پایان دوره صفویه تا مرگ کریم خان زند همچون حمایت از شورش صفی میرزای دروغین و شورش قاید مراد کرایی و تمرد از فرمان حکومت های مرکزی ذکرشده علاوه بر اینکه اغلب زحمت و مشقت زمامداران را موجب گردید،  توانست اثرگذاری ایلات بزرگ تر منطقه را نیز متاثر سازد.

    کلید واژگان: کریم خان زند, کهگیلویه, کوچ اجباری, لربزرگ, ایل کرایی, قاید مراد کرایی
    Javad Moosavi Dalini *, Zargham Abdikhah, MohamadAli Ranjbar

    A study of the role and position of the koraee tribe in the political and military developments of Kohgiluyeh from the Safavid to the end of the Zand period (1209-907 AH) koraee also is one of the small tribes in the kohgilouyeh-Boyerahmad area which their first role-playing in political change in Iran can be emplored in moguls period mentioned tribes forced migration during the government of shah Abbas I, Nader shah Afshar and karim khan Zand can be recognized as a result of significant affect of this tribe on political changes in south and south-west areas of Iran. Although the role of this small tribe on political changes of this area is not comparable with the two powerful tribes: Boyerahmad and Bakhtyari, but the resultant of koraee tribes role on political changes of south and south-west after end of Safavid period until the death of Karim khan Zand with supporting revolt of fake Safi-mirza and Ghaed-morad koraee and disobedience from mentioned central governments order in addition to cause trouble and difficulty for central government could influence role playing of areas bigger tribes. The main issue of the research is inducting a corner of political martial life-time of koraee tribe and the main guestion is also related to this subject that this tribe had what role and place in Kohgilouyeh Boyerahmad from almost end of Safavid period until the end of Zand dynasty.

    Keywords: Karim Khan Zand, kohgilouyeh area, forced migration, great Lor, koraee tribes, Ghaed-morad koraee
  • مجتبی دمیرچی لو*
    ایرانیان مقیم شوروی همانند بسیاری از اقوام ساکن آن کشور از سرکوب های سیاسی دوران استالین مصون نماندند و قربانی سیاست های غیر انسانی و ظالمانه حکومتی شدند که ادعای برابری، عدالت و آزادی خلق ها را داشت. در این دوره، هزاران ایرانی به اعدام، زندان، تبعید، کوچ اجباری و کار اجباری در اردوگاه هایی با شرایط طاقت فرسا محکوم شدند. هزاران نفر از ایرانیان ساکن قفقاز در سال های 1939-1937م. به صورت دسته جمعی و به شکل خانوادگی به قزاقستان کوچانده شدند و در سال های بعد نیز شمار زیادی از ایرانی های مقیم در دیگر نقاط شوروی به این جمهوری تبعید شدند. این افراد که عموما در مناطق جنوبی قزاقستان اسکان یافتند، ضمن تلاش برای حفظ آداب و سنن ملی خود در تعامل با جامعه میزبان، هویت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جدیدی پیدا کردند. کوچ اجباری و تبعید ایرانی های مقیم شوروی در راستای سیاست های پاکسازی جمعیتی مناطق مرزی، سرکوب قومیت ها و خاموش کردن صدای مخالفین بوده است و دلیل انتخاب قزاقستان برای اسکان آنها، دوری از مرزهای شوروی و جبهه های جنگ و استفاده از نیروی کار آنها در چارچوب سیاست های خاص توسعه اقتصادی شوروی بود.
    کلید واژگان: ایرانیان مقیم شوروی, قزاقستان, کوچ اجباری, تبعید
  • مریم اسفندیاری مهنی*، علیرضا سایبانی

    کوچاندن اجباری افراد از موطن خود در نظام بین المللی از جمله رفتارهایی است که حقوق بشر را نقض می کند و در اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد، در میثاق بین المللی حقوق مدنی و در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی محکوم شده و از موارد جنایت بر علیه بشریت محسوب می شود. ماده 7 اساسنامه دیوان کیفری بین المللی جرایم علیه بشریت را بعنوان اعمال خاصی تعریف می کند که بعنوان جزیی از یک حمله سیستماتیک یا گسترده نسبت به یک جمعیت غیرنظامی با علم به آن حمله ارتکاب یافته باشد. بنابراین، ایجاد مسئولیت کیفری در قبال ارتکاب یک جرم علیه بشریت، نیاز به اثبات ارتکاب قتل عمد، نابودسازی، به بردگی گرفتن، اخراج یا کوچ اجباری، تجاوز جنسی، بردگی جنسی، فحشای اجباری دارد. این اعمال باید بعنوان بخشی از یک حمله گسترده یا سیستماتیک، بر ضد هر جمعیت غیرنظامی، به وسیله یک مرتکب با علم به وجود آن حمله و متعاقب یک سیاست دولتی یا اغماض دولت ارتکاب یافته باشند. در این مقاله سعی شده است که سیاست کیفری مقنن بین المللی درخصوص کوچ اجباری مورد بررسی قرار گرفته و جوانب مربوط به آن مشخص شود. سپس به بررسی سیاست کیفری بین المللی در قبال کوچ اجباری پرداخته شده و سیاست کیفری اعمالی در سطح بین المللی، در رابطه با موارد مهمی که در آن کوچ تحمیلی صورت پذیرفته است، از قبیل کوچ اجباری مردم فلسطین توسط رژیم اسراییل، مورد تحلیل و ارزیابی چندجانبه قرار می گیرد.

    کلید واژگان: کوچ اجباری, فلسطین, حقوق بشر, سیاست کفری, سازمان ملل
  • محمدرضا عسکرانی *
    طوایف قاجار تا زمان پایه گذاری پادشاهی (1209ق/1794م) برای چندین قرن در رویدادهای ایران تاثیرگذار بوده اند. هدف این نوشتار شناسایی دلایل استمرار سکونت ایل قاجار در استرآباد است که با روش «توصیفی – تحلیلی» انجام می گیرد.
    مسئله اصلی در این تحقیق: چرایی استقرار و استمرار سکونت ایل قاجار در استرآباد است و مدعای نویسنده این که برخلاف نظر برخی از نویسندگان، کوچ اجباری عامل اصلی سکونت ایل قاجار در این منطقه نبوده و برخلاف اقوام کوچانیده شده ای مانند گرجی ها، لزگی ها، کردها و لرها، شیوه برقراری مناسبات با اقوام مجاور، نقشی اساس در ماندگاری آنان در کرانه های رود گرگان داشته است.
    چنین فرض می شود که کوچانیدن قاجارها در زمان صفوی تنها عامل استمرار حضور این ایل نبوده و نتایج بررسی ها نشان می دهد که هوشمندی سران قاجار در تبدیل تهدید ترکمن ها به فرصت و نحوه ارتباط شان با همسایگان، عامل مهمی در استمرار حضور آنان در منطقه استرآباد بوده و ویژگی های زیست محیطی نیز امکان طراحی راهبرد سیاسی این ایل را در رسیدن به قدرت فراهم کرده است.
    کلید واژگان: تاریخ محلی, استرآباد, قاجار, صفوی, ایلات, کوچ اجباری
    Mohammadreza Askarani *
    Qajar tribes until the foundation of the monarchy (1209 AH / 1502-1794 AH) have been influential for several conturies in Iranian events. The purpose of this paper is to identify the reasons for the continuation of Qajar residen ce in Estarabar, which is carriedout using a descriptine – analytical approach and a library method. The mainissue of the research is the reason for the establishment and continuation of Qajar residence in Estarabar. According to the author, contarary to the view of some contemporary scholar who consider forced displacement caused by Qajar settlement in this region, the way of establishing Qajar relations with neighboring tribes plays an essential role in their survival on the banks of the Gorgan River.
    It is assumed that the forced tranfar in safavid period was not the only factor in the continuation of Qajar’s presence, and the results of the surveys show that the intelligence of the Qajar lesders in turning the Turkmen threat to the opportunity and the way of their relationship with their neighbors was an important favtor in their continued presence in the Estarabad region. Unlike the tribes, migrated by force such as the Georgians the Lezgis, the Afghans, the kurds and the Lords, they became frienda with the Turkmen, and environmental features have also made it possible to plan the political strategy of this tribe to get into power.
    Keywords: Local History, Astarabad, Qajar, Safavid, the tribes Mndatory transfer
  • سید محمد طاهری مقدم*، مراد مرادی مقدم
    صفحه کرد، عنوان خاص بخشی از قلمرو حکومت والیان پشتکوه (استان ایلام کنونی) است که از غرب با کشور عراق، از جنوب با خوزستان، از شمال با صفحه مهکی (بخش شمالی قلمرو والیان پشتکوه) و از شرق با لرستان هم مرز بوده است. این منطقه به واسطه غالب بودن جمعیت ایل کرد در آن، به صفحه کرد مشهور شده است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع و اسناد، علاوه بر مشخص کردن جغرافیای تاریخی صفحه کرد به عنوان بخشی از قلمرو حکومت والیان پشتکوه به نقش و جایگاه ایل کرد در تحولات منطقه در اواخر دوره حکومت والیان پشتکوه (دوره پهلوی اول) به ویژه حول محور مسئله امنیت و برقراری عنصر انتظام در منطقه پرداخته شده است. یافته های پژوهش بر آن است، این منطقه از دو بعد داخلی و خارجی برای حکومت مرکزی حائز اهمیت بوده است، از یک سو شورشیان داخلی به ویژه شورشیان منطقه لرستان صفحه کرد را به عنوان آخرین پایگاه و دژ در مبارزه با حکومت مرکزی قلمداد می کردند و از سوی دیگر آبادانی منطقه و سکونت مردم کرد و نیز لر در این منطقه جهت حفاظت از مرزها ضروری به نظر می رسید. دولت مرکزی در دوره پهلوی اول سعی کرد با کوچ اجباری بسیاری از مردم کرد منطقه شمالی صفحه کرد، ارتباط لرهای لرستان با لرهای صفحه کرد را قطع نموده و امنیت را در این مناطق حکم فرما کند.
    کلید واژگان: صفحه کرد, ایل کرد, لر, عرب, امنیت, کوچ اجباری
    Seyyed Mohammad Taheri Moghaddam *, Morad Moradi Moghaddam
    The Kurd Plate is part of the Poshtkuh rule territory (In Ilam province) which shares its borders with Khuzestan province in the south, Lurestan province in the east, Mahaki plate (the northern part of the Poshtkuh territory)in the north and Iraq in the west. Due to the dominance of the Kurds, it is named Kurd plate. By forced migration of people in order to bring security, Reza Shah once tried to break the connection of the Kurds in northern plate with the Kurd plate. On the other hand, substituting Arab clans in the southern parts of the plate caused ethnic diversity and divergence which in turn led to security dilemma. Adopting an descriptive-analytic approach and using the original remained resource, this article focuses on the role and status of Kurd nomad in the region in the last years of Poshtkuh rule (Reza Shah period). a is adopted.
    Keywords: the Kurd Plate, the Kurd nomad, Lurs, Arabs, Security, Forced migration
  • ابراهیم مشفقی فر
    ایلات و عشایر از نیروهای سیاسی - اجتماعی موثر در تاریخ ایران بوده اند و بسیاری از سلسله های حکومتی ایران، خاستگاه ایلاتی داشته اند و ساختار نیروهای نظامی نیز عمدتا عشایری بود. با این حال، جابجائی و کوچ اجباری ایلات نیز از مسائل تاریخ ایران بویژه از صفویه به این سو بوده است.
    در این نوشتار، به روند و چگونگی، اهداف، علل و انگیزه های سیاسی - نظامی کوچ و اسکان اجباری تیره های مختلف عشایر ایران در دوره های صفویه، افشاریه، زندیه، قاجار و پهلوی پرداخته شده است. شاه عباس بزرگ، به منظور ممانعت از برخی شورشها، تقویت موقعیت نظامی کشور در مقابل ازبکها و ترکمنها در مرزهای شمال شرقی، به کوچ و اسکان طوایفی از عشایر پرداخت؛ اما در دوره جانشینان وی، چنین وسعت عملی در میان نبود.
    نادرشاه به قصد تقویت منابع انسانی خراسان، دفاع از سرحدات و برقراری پادگان نظامی و ممانعت از طغیان برخی طوایف، به طور چشمگیری به کوچ و اسکان ایلات پرداخت. در دوره قاجار، جابجائی طوایف بیش تر در اثنای جنگهای ایران و روس و در مقاطع دیگر نیز در سطح محدود انجام گرفت، و بالاخره در دوره پهلوی، در راستای سیاست مهار و محدودکننده ایلات، برخی طوایف نیز جابجا شدند.
    کلید واژگان: ایلات و عشایر, کوچ اجباری, شاه عباس اول, نادرشاه, جنگهای ایران و روس, تخته قاپو کردن
    Ebrahim Moshfeghifar*
    Nomadic tribes have been effective political and social powers in Iran. Lots of dynasties of Iran have arisen from nomadic tribes and the military forces were also mostly nomads. The involuntary movement and migration of nomadic tribes has been one of the important issues in Iran’s history, especially since the Safavid era. In this paper, the procedure, method, objectives, reasons and political and military motives for migration and forced residency of different races of Iranian tribes in the Safavid, Afshar, Zand, Qajar, and Pahlavi era has been studied. The Shah Abbas forced some clans of the tribes to migrate in order to prevent oppositions and to reinforce the country’s military condition to face with Uzbeks and Turkmens in the north east borders. But during the era of his successor, such attempts were made to a lesser extent. Nader Shah also compelled a large number of tribes to migrate in order to reinforce human resources of Khorasan, to defend country borders and to found a military base and prevent the opposition of some tribes. In the Qajar era the displacement of nomadic tribes occurred mostly during the Russo-Persian war and it also took place in other periods to a lesser extent. Finally in the Pahlavi era, according to the policy of limiting tribes, some tribes were transferred.
    Keywords: omadic tribes, forced migration, Shah Abbas, Nader Shah, Russo, Persian War
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال