به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "dialogue" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • سبحان فیوضی*، روح الله حسینی
    در این مقاله، رابطه بین متنی فرانسوا رابله و میگل د سروانتس با تمرکز بر مضامین مشترک، فنون روایی و تاثیرات ادبی آن ها بررسی شده است. در این مطالعه تلاش شده است با تکیه بر مفاهیم کارناوالگرایی و دیالوژیسم میخائیل باختین، به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه این نویسندگان هنجارهای تثبیت شده دوران خود را به چالش می کشند و با آثار یکدیگر درگیر گفت وگو هستند. در این پژوهش با تحلیل رویکرد هجوآمیز این دو نویسنده به نهادهای اجتماعی، مذهبی و سیاسی مضامین مشترکی مانند سلسله مراتب اجتماعی، حماقت انسانی و گروتسک در روایت های آن ها شناسایی شده است. در این مقاله، با مقایسه فنون روایی رابله و سروانتس ازجمله شوخ طبعی، نقیضه، طنز، و استفاده از سبک پیکارسک با داستان سرایی دنباله دار تعهد مشترک آن ها در به چالش کشیدن ساختارهای روایی سنتی نشان داده شده است. علاوه بر این، تاثیرات ادبی و بین متنی بالقوه میان دو نویسنده بررسی شده است؛ همچنین، مراجع، اشارات و پژواک آثار هر نویسنده را در آثار دیگری نشان داده ایم. در این تحلیل تطبیقی، بر اهمیت رابطه بین متنی در آثار ادبی شاخص تاکید شده است تا گامی باشد در مسیر درک ما از رابله و سروانتس و مشارکت آن ها در غنی سازی ادبیات جهانی. در این تحقیق، با واکاوی مضامین مشترک، فنون روایی و تاثیرات ادبی، ارتباط پایدار این نویسندگان و توانایی آن ها در الهام بخشیدن به تامل انتقادی برجسته سازی شده است با این امید که درکمان از این روایت ها عمیق تر شود و بر تحول سنت های ادبی تاکید شده باشد.
    کلید واژگان: باختین, بین متنی, رابله, سروانتس, کارناوال, گفت وگو, فنون روایی
    Sobhan Foyouzi *, Rouhollah Hosseini
    This article explores the intertextual relationship between François Rabelais and Miguel de Cervantes, focusing on shared themes, narrative techniques, and literary influences. Drawing upon Mikhail Bakhtin's concepts of the carnivalesque and dialogism, the study examines how these authors challenge established norms and engage in a dialogic relationship with each other. Analyzing the satirical treatment of societal, religious, and political institutions, the research identifies common themes such as social hierarchy, human folly, and the Grotesque in their narratives. By comparing their narrative techniques- including humor, parody, irony, and the use of a picaresque style with episodic storytelling- the article reveals their shared commitment to challenging traditional narrative structures. Additionally, the study explores potential literary influences and intertextuality, examining references, allusions, and echoes of each author's works in the other. Through this comparative analysis, the article underscores the significance of the intertextual relationship, enriching our understanding of Rabelais and Cervantes and their contributions to world literature. By summarizing shared themes, narrative techniques, and literary influences, the research highlights the enduring relevance of these authors and their ability to inspire critical reflection. This examination of intertextuality deepens our comprehension of their narratives and emphasizes the evolution of literary traditions.
    Keywords: Bakhtin, Carnivalesque, Cervantes, Dialogue, Intertextuality, Narrative Techniques, Rabelais
  • بشیر معتمدی*
    هدف

    هدف از این مقاله بررسی این ویژگی در موضوع «اسلام هراسی» است.

    روش شناسی پژوهش:

     روش بررسی این مساله از یک سو ارزیابی نحوه عملکرد رسانه های بزرگ در موضوع اسلام هراسی با مراجعه به تحقیقات صورت گرفته در این حوزه است. از سوی دیگر تلاش شده راه مقابله با این گفتمان از طریق گفتمان «گفت وگو و تعامل بین فرهنگ ها و تمدن ها تشریح گردد.

    یافته ها

    یافته ها نشان می دهد که ویژگی های فضای مجازی ازجمله شکل گیری بر پایه تعاملات دوسویه و افقی و امکان دیالوگ، امکان بحث و بیان نظرات در مورد واقعیت اسلام، متفاوت از چارچوب رسانه های وابسته به قدرت های استعماری را فراهم می کند. این ظرفیت می تواند به مقابله با گفتمان اسلام هراسی که توسط قدرت ها انتشار می یابد، بپردازد و آن را به چالش کشاند. از نمونه های این مطلب می توان به جنگ غزه اشاره کرد که فضای مجازی توانست تا حدودی به مقابله با گفتمان اسلام هراسی بپردازد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که راه حل مقابله با اسلام هراسی و خروج از آن، «گفت وگو در فضای مجازی» است.

    بحث و نتیجه گیری

    از مجموع مباحث می توان نتیجه گرفت که رسانه ی اینترنت و فضای مجازی، رسانه ای است که به دلیل فضای تعاملی و ارتباطات دوطرفه امکان گفت وگو را بسیار بیشتر از سایر رسانه ها فراهم می کنند و لذا مسلمانان به عنوان کسانی که در معرض تبلیغات منفی و اسلام هراسی در سطح رسانه های بزرگ قرار گرفته اند، می توانند با استفاده از گفت وگوهای دو طرفه از طریق این رسانه ها به بازنمایی واقع بینانه تر از خود و ترسیم چهره حقیقی از اسلام برای سایر مردمان جهان اقدام کنند.

    کلید واژگان: دین, رسانه, مسلمانان, ترور, اسلام هراسی, گفت و گو, فضای مجازی
    Bashir Motamedi *
    Objective

    This article aims to examine the characteristics of the topic of "Islamophobia.

    Research Methodology

    The approach to this issue involves evaluating the performance of major media outlets regarding Islamophobia by referring to studies conducted in this field. Additionally, it seeks to outline ways to counter this discourse through the dialogue and interaction between cultures and civilizations.

    Findings

    The findings indicate that the characteristics of the virtual space, including the formation based on two-way and horizontal interactions and the possibility of dialogue, allow for discussions and expressions of opinions about the reality of Islam, differing from the frameworks of media affiliated with colonial powers. Therefore, it can confront and challenge the Islamophobic discourse propagated by these powers. One example of this is the Gaza conflict, where the virtual space was able to somewhat counter the Islamophobic discourse. Thus, it can be concluded that the solution to combating Islamophobia and moving beyond it lies in "dialogue in virtual space.

    Discussion and Conclusion

    From the discussions, it can be concluded that the internet and virtual space provide a medium that, due to its interactive nature and two-way communications, facilitates dialogue much more than other media. Consequently, Muslims, as individuals exposed to negative propaganda and Islamophobia in mainstream media, can utilize two-way dialogues through these media to present a more realistic representation of themselves and depict the true face of Islam to other people around the world.

    Keywords: Religion, Media, Muslims, Terror, Islamophobia, Dialogue, Virtual Space
  • سیده زهره جوادی*، خسرو باقری نوع پرست، نرگس سجادیه، مهین چناری

    هدف پژوهش حاضر بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به عناصر سازنده ی هرمنوتیک فلسفی گادامر و بیان دلالت های تربیتی آن است. روش مورد استفاده این پژوهش روش تحلیل مفهومی است. از طریق این روش می توان تبیینی صحیح و روشن از معنای مفاهیم بواسطه توضیح رابطه ی آن با سایر مفاهیم بدست داد. در این پژوهش با استفاده از این روش، از طریق تحلیل مفاهیم دیدگاه گادامر، پیش فرض های فلسفی وی درباره ی مدارای معرفت شناختی تبیین می گردد. سپس دلالت های تربیتی به واسطه ی این این تحلیل، استنتاج می گردد. در ارتباط با مدارای معرفت شناختی ایده ی صریحی وجود ندارد و آنچه بیان شده سطوح مختلف مداراست. این پژوهش این مفهوم را در سطوح بالاتر، مورد بررسی قرار داده و مفهوم مدارای معرفت شناختی را روشن کرده است. هرمنوتیک فلسفی گادامر می تواند مبنای مناسبی برای دستیابی به مدارای معرفت شناختی باشد. با توجه به اینکه تنوع افکار و عقاید در جامعه ی امروز قابل انکار نیست، آموزش مدارای معرفت شناختی در جریان بیلدونگ با فهم و تفاهم گره خورده است. لازمه ی یک نظام تربیت اجتماعی منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انسانی در جامعه می باشد. مباحث مورد بحث گادامر می تواند به ما آموزش دهد برای حرکت در مسیر حقیقت، به نگاه دیگری و فهم او از رویدادها توجه داشته باشیم. این توجه به دیگرپذیری موجب می شود قادر به گفت وگوی موثر و سازنده باشیم.

    کلید واژگان: مدارای معرفت شناختی, تربیت, بیلدونگ, معرفت شناسی, گادامر, فهم, گفت وگو
    Sayyeda Zohre Javadi *, Khosrow Bagheri Noparast, Narges Sajjadiyeh, Mahin Chenari
    Introduction

    This research aims to explore the potential for achieving epistemological tolerance through the constructive elements of Gadamer's philosophical hermeneutics and to discuss its educational implications.

    Method

    The research employs conceptual analysis to clarify the meaning of concepts by examining their relationships. This method provides a detailed interpretation of Gadamer's views, uncovering his philosophical assumptions about epistemological tolerance, leading to educational implications.

    Resalts:

    The study investigates the construction of epistemological circuits based on Gadamer's hermeneutics. Through conceptual analysis, it elucidates his philosophical assumptions about these circuits and their relationship to epistemological tolerance. While the concept of epistemological tolerance can be ambiguous, this research provides a clearer understanding. Gadamer's hermeneutics is seen as beneficial for fostering epistemological tolerance. In today's educational landscape, cultivating epistemological tolerance through Bildung is crucial for comprehension.  A cohesive social education system should acknowledge the mutual rights of individuals. Gadamer's ideas prompt us to consider different viewpoints, encouraging constructive dialogue for seeking truth.Keywords: epistemological tolerance, bildung, Gadamer, understanding, dialogue.

    Discussion

    Teaching is an experience that involves careful and sensitive listening to others. We are present in a world where we create each other, and a teacher who looks at the differences of students with an open mind transforms the teaching process. The teacher builds a bridge to provide the necessary space for learning from others and moving from the concept of "I" to "we". Therefore, teacher education and training should be considered a hermeneutic relationship that is a productive relationship, which is necessary for transformative learning based on epistemological tolerance. Gadamer's philosophical hermeneutics introduces us to strategies that will lead to students' understanding and acceptance of the other.

    Keywords: Epistemological Tolerance, Bildung, Gadamer, Understanding, Dialogue
  • فرشته ملکی گونی، محمدنبی احمدی*، تورج زینی وند

    میخائیل باختین صاحب نظریه منطق مکالمه، گفتگو را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند که در بستر اجتماعی شکل می گیرد و با گفتار های گذشته و آینده در تعامل است؛ لذا خواننده را ضمن مالوف ساختن با جزئیات و زیر لایه های مفهومی متن، بر بی نهایت بودن معنا رهنمون می سازد. اگرچه از دیدگاه او از میان انواع ادبی، تنها رمان واجد ویژگی های منطق گفتگویی و چند صدایی است و شعر به دلیل خالی بودن از حضور «دیگری» درخور توجه از دیدگاه مذکور نیست، اما اشعار شاعران ایران و عراق به سبب گزینش های گسترده، آفرینش فضا ها و موقعیت های حضور دیگران و کاربرد واژگان، مضامینی که شاعران، آزادانه و به دوراز هنجار های رایج شعری، وارد زبان شعر می کنند، دارای ویژگی های گفتگویی است. در پژوهش حاضر اشعار شاعران برجسته ایران و عراق با روشی توصیفی- تحلیلی که حول محور ترور ناجوانمردانه سردار مقاومت «حاج قاسم سلیمانی» مجاهد پرآوازه ای که مظهر اقتدار ملی و دمیده شدن روح مقاومت در منطقه غرب آسیا و بلکه در جهان می باشد با رویکردی ویژه به نظریه منطق گفتگویی باختین تحلیل شده است. دستاورد پژوهش حاکی است که شاعران ایران و عراق شعرهایشان گفتگو گراست و برای ایجاد فضای گفتگویی در اشعار خود از تمهیدات و شگرد های مربوط به منطق گفتگویی ازجمله کاربرد ضمایر، گزاره های خطابی، چند صدایی بهره مند شده اند. بیان روایی، برجسته ترین شگرد شاعران موردبحث برای آفرینش فضای چندصدایی است و انتقاد های صریح و تلخ شاعران، اشعارشان را به سخن کارناوالی نزدیک ساخته و بر خاصیت گفتگویی و چند صدایی اشعارشان افزوده است.

    کلید واژگان: گفتگو, چند صدایی, قاسم سلیمانی, شاعران ایران و شاعران عراق, میخائیل باختین
    Fereshteh Maleki Gavani, Mohammadnabi Ahmadi *, Toraj Zinivand

    Mikhail Bakhtin, a theorist of conversation logic, considers dialogue the result of the interaction between the speaker and the listener, which is formed in the social  context and interacts with past and future discourses; Therefor, while guiding the reader with the details and conceptual sub- layers of the text, it leads to the frequent and infinite meaning of the meaning. However, form his point of view, among the literary genres, only the novel has the characteristics of dialogue logic and polyphony poetry due to limited choices and being empty of the presence of another not worthy of attention form this perspective but the poems of contemporary Iranian and Iraqi poets have conversational features due to the wide selection , creation of spaces and situations of presence of others and the use of words, concepts and themes that poets freely and far form the common norms of poetry. In the present study, the poems of prominent contemporary poets of Iran and Iraq with a descriptive- analytical method that revolves around the cowardly assassination of resistance leader Haj Qasem Soleimani, a famous Mujahid who is a manifestation of nationnal authority and the spirit of resistance in west Asia and the world Bakhtin has been analyzed with a special approach to the theory of dialogue logic. The result of the research indicates that contemporary Arabic and persian poets are dialogue- oriented in their poems and to create a dialogue atmosphere in their poems, they have used arrangements and tricks related to dialogue logic, including the use of pronouns, rhetorical and polyphonic propositions. Narrative expression is the most prominent technique used by the poets in question to create a polyphonic atmosphere, and the explicit and bitter criticisms of the poets have brought their poems closer to the carnival speech and added to the dialogue and polyphonic nature of their poems.

    Keywords: Dialogue, Polyphony, Qassem Soleimani, Iranian Poets, Iraqi Poets, Mikhail Bakhtin
  • زهرا محمودی*، حبیب الله بابائی

    تمدن اسلامی که در دوره هایی از حیات خود به شکلی همگرا و یکپارچه پیش می رفت، امروز با مسئله گسست و عدم پیوستگی روبروست. البته این مسئله مختص تمدن اسلامی نبوده، می توان گفت جهان امروز دچار گسست و ناسازگاری شده است. این پژوهش با هدف یافتن راه حلی برای مسئله گسست در گستره تمدن اسلامی و چگونگی ایجاد انسجام و همگرایی میان مسلمانان نوشته شده است. در این راستا به قرآن به عنوان مصدر یا ایده هدایت گر تمدن اسلامی رجوع کرده، با بهره گیری از روش توصیفی- تفسیری و رویکرد تمدنی از میان راه حل های متنوع قرآن بر «گفت وگو» تمرکز می کند. ازاین رو پرسش اصلی پژوهش این است که چگونه می توان مسئله گسست در تمدن اسلامی را با تکیه بر عنصر گفت وگو در قرآن حل کرد. قرآن با «نزول تعاملی و گفت وگویی»، مخاطبان خود را نه تماشاگر، بلکه کنشگرانی فعال می بیند و راه را برای مشارکت آن ها در متن باز می کند. این کتاب تعاملی توانسته با تکیه بر وجوه مشترک با مخاطب در سه ساحت ذهن، زبان و عین با مخاطبان خود گفت وگو کرده و این گونه پیوند و انسجامی میان آن ها ایجاد کند. دستاورد این گفت وگو با مخاطب، تحکیم «هویت مشترک» میان مسلمانان، پایه ریزی «معنای هم کنشی» و در پایان «عمل جمعی» و متعهدانه به معناست. در این نگاه، قرآن نه محصولی فرهنگی به معنای متاثر از فرهنگ، بلکه محصولی هم کنشی و برآمده از گفت وگو است که به مثابه «چسب تمدنی» عمل کرده، گسست ها را کمرنگ و پیوند افراد را تقویت می کند.

    کلید واژگان: گسست, گفت و گو, تفسیر تمدنی, تمدن اسلامی, هویت تمدنی, انسجام
    Zahra Mahmoudi *, Habibollah Babaei
    Purpose

    Islamic civilization developed over historical epochs in the way of unity and solidarity, but today it is facing division and fragmentation. Of course, this is not limited to the Islamic civilization, the same matter grew around the world as well. We took this issue into account by writing this article to see how it is possible to create cohesion and coexistence among Muslim communities. Being aware of the diversities and varieties of human society, which in some cases have caused controversies among people, the Qur'an has pointed out several ways to improve human relations, overcome the problem of fragmentation, and how to make unity and peace. One of the most important practical ways of the Quran to solve the problem of convergence between people is to activate "dialogue" capacity in Muslim society. Based on this article, the Quran proposed ethical and humanitarian dialogues to solve "disintegration" problem over Muslim societies. The main question here is that what is possible solution from the Quran perspective for social and civilizational crises such as this in the contemporary Muslim world such as ours?

    Methodology

    Using the descriptive-interpretive method and the civilizational approach, this article refers to the Qur'an as presiding idea of Islamic civilization and focuses on "dialogue" as a constructive way (among several ways) for civilization making.

    Findings

    Dialogue in the Qur'an takes place in all three areas of mind, language and reality. As an "interactive and dialogue-oriented phenomenon", the Holy Qur'an communicates with the audiences in a deep connection between the three spheres of linguistic existence, mental existence, and objective existence, and by relying on the commonalities in these three spheres, it creates changes within them. Improvement of each these areas strengthen the other two areas and  makes like a cycle for which there is no beginning or the end. The first two outputs of this cycle are "Creating a unified identity" and "Creating interactive and authentic meanings", which is the result of our dialogue with ourselves and thus creates a bridge between Muslims’ opinion. Based on this, a large part of the civilizational disintegration of Muslims, which is caused by our theoretical fragmentation and intellectual disintegration, will be resolved. The formation of this unified identity and the creation of original meanings perform as "civilizational glue", and by stimulating the sense of responsibility and commitment towards the meanings formed, it becomes the "driving engine of society". By using this driving engine, practice would be facilitated with meanings. This constitutes the third output of the dialogue cycle. In this way, the audience of the Qur'an, who have reached unity at the level of theory and practice, have been promoted from the position of "spectator" to the "actioner", and are committed to a single goal.

    Conclusion

    The achievement of the dialogue with the audience in the Qur'an is the consolidation of "common identity" among Muslims, the foundation of "interactional meaning" and, at the end, "collective practice" and commitment. In this view, the Qur'an is not a "cultural product" in the sense of being influenced by culture, but rather a "interactive and Conversational product", which acts as a "civilizational glue" and strengthens the bonds of people. This process becomes a "model" for the formation of Islamic civilization in today's world; the civilization that, through dialogue in the field of mind, language, and reality, makes capacity out of diversity, leads discontinuities towards convergence, and makes people empathetic, compassion, and aligned. Therefore, it is possible to make a model for conversational civilization and then a converging, organized and integrated civilization that forms a single body by following the example of the dialogue based book.

    Keywords: Disintegration, Dialogue, Civilizational Interpretation, Islamic Civilization, Civilization Identity, Coherency
  • فاطمه مدرسی *، کمال رسولیان
    زمینه و هدف

     دیالوگ، واژه ای فرانسوی ماخوذ از یونانی به معنی گفت و گو، سخنانی است که میان شخصیتهای یک نمایشنامه رد و بدل میشود. دیالوگ، مهم ترین بخش یک نمایش است و هنرپیشه های هر درامی از طریق این فن نموده میشوند و پرورش می یابند. هر اثر ادبی را نیز که به صورت مکالمه بین دو تن یا بیشتر باشد دیالوگ خوانند.

    روش مطالعه

     در این پژوهش، با استناد به منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی – تحلیلی، تلاش میشود سویه های غم انگیز و دراماتیک مناظره خسرو با فرهاد در خسرو و شیرین نظامی در شکل سنتی آن و با مرکزیت دیالوگ بررسی و تحلیل شود.

    یافته ها

     نوع ادبی مناظره سرایی یکی از قالبها و متدهای شعر و نثر فارسی است که شاعران مناظره سرا و نویسندگان عموما این فرم ادبی را در اشکال مختلفی همچون سنتی (رویارویی فرد با فرد بصورت دیالوگ) و جدید (تقابل فرد با خود به صورت مونولوگ) برای اظهار مصادیق گوناگونی چون پند، حکمت، اخلاق، احساس و عاطفه و مسائل اجتماعی بکار میگیرند. مناظره غالبا با استفاده از ابزار سوال و جواب ایجاد میشود و سائل یا مجیب هر یک در موقعیت مورد نظر خود باید با احکام مناظراتی از تنگنای جدل خارج شوند. مناظره خسرو با فرهاد از مشهورترین مناظره های ادب فارسی است که نظامی توانسته است در آن به بهترین شکل ممکن ستیزهای میان نمایندگان دو قشر مرفه و بینوای جامعه روزگار خود « خسرو و فرهاد » را به نمایش درآورد.

    نتیجه گیری

     ناهمگونی موقعیت طرفین مناظره، موضوع تضاد و دوگانگی را در وجود چهره های روایت شاخصتر میسازد و موجب میشود که این مناظره تراژیک و ناعادلانه تمام شود؛ چرا که دو طرف مناظره، دیالوگهای خود را از دو جایگاه متفاوت به منصه ظهور میگذارند.

    کلید واژگان: نظامی, خسرو و شیرین, خسرو و فرهاد, دراماتیک, دیالوگ, مناظره
    Fatemeh Modarresi *, Kamal Rasoulian
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

     Dialogue, a French word derived from Greek meaning dialogue, is the words that are exchanged between the characters of a play. Dialogue is the most important part of a show and the characters of any drama are developed and developed through this technique. Read any literary work as a dialogue between two or more characters.

    METHODOLOGY

     In this research, by referring to library sources and using a descriptive-analytical method, an attempt is made to investigate and analyze the tragic and dramatic aspects of Khosrow"s debate with Farhad in Khosrow and Shirin Nizami in its traditional form and centered on dialogue.

    FINDINGS

     Debate writing literary type is one of the formats and methods of Persian poetry and prose, which debate poets and writers generally use this literary form in different forms such as traditional (dialogue between individuals) and new (monologue) to express themselves. They use various examples such as advice, wisdom, ethics, feelings and social issues. Debate is often created by using question and answer tools, and each questioner or answerer in their desired position should get out of the dilemma of the debate with the rules of debates. Khosrow"s debate with Farhad is one of the most famous debates in Persian literature, in which Nizami has been able to show in the best possible way the conflicts between representatives of the two rich and poor classes of his time, "Khosrow and Farhad".

    CONCLUSION

     The heterogeneity of the position of the parties in the debate makes the issue of conflict and duality more prominent in the existence of the figures of the narrative and causes this debate to end tragically and unfairly; Because the two sides of the debate present their dialogues from two different positions.

    Keywords: Nizami, Khosrow, Shirin, Farhad, Dramatic, Dialogue, Debate
  • محمدطاهر یعقوبی*، فاروق نعمتی

    گفتمان انتقادی در واقع، روند تکوینی تحلیل گفتمان به شمار می رود که در آن با عبور از توصیف صرف داده های زبانی بر فرایندهای موثر در شکل گیری گفتمان توجه می شود. در این نوع تحلیل گفتمان، به دو رویکرد اجتماعی و زبان شناختی پرداخته می شود. در رویکرد اجتماعی به گفتمان، بافت موقعیتی و در رویکرد زبان شناختی، بافت متنی تشریح می شود. مناظرات امام رضا (ع) سرشار از مضامین سیاسی، دینی و اجتماعی است که امام (ع) آن ها را در شرایط گوناگون حاکم بر زمان، برای آگاهی و هدایت مردم به سوی حق وعدالت، با کمال بلاغت بیان کرده اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، به تحلیل تعامل زبانی و ساختاری مناظرات رضوی با فضای مسلط بر جامعه و اندیشه های طرف گفت وگو پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی است که امام (ع) توانسته اند با بهره گیری از سبک ها و واژگان سازگار با فضای مناظره، پیوند وثیقی میان فرهنگ حاکم بر جامعه و انحراف فکری مخاطبان ایجاد کنند. آن حضرت از واژگانی استفاده کرده که بار معنایی ژرفی داشته و در راستای برجسته سازی مفاهیم مد نظر، از دلالت های مختلف زبانی بهره جسته اند. گاهی نیز با کاربرد استفهام، به نوعی اعتقادات طرف مقابل را زیر سوال برده و گفتمان او را به چالش کشیده و به حاشیه رانده است.

    کلید واژگان: امام رضا (ع), تحلیل گفتمان انتقادی, ساختار و واژگان, مناظره, گفت وگو
    Mohammadtaher Yaghoubi *, Faroogh Nemati

    Critical discourse, in fact, is considered the formative process of discourse analysis, in which, by going beyond the mere description of linguistic data, attention is paid to the effective processes in the formation of discourse. In this type of discourse analysis, two social and linguistic approaches are discussed. In the social approach, discourse is explained as situational context, and in the linguistic approach, textual context is explained. The debates of Imam Reza (a.s.) are full of political, religious and social themes, which Imam (a.s.) has eloquently expressed in the various conditions of the time, to inform and guide people towards truth and justice. This research has analyzed the linguistic and structural interaction of Razavi’s debates with the atmosphere that dominates the society and the thoughts of the interlocutors. The results of this research indicate that Imam (a.s.) was able to create a close bond between the culture ruling the society and the intellectual deviation of the audience by using styles and words compatible with the atmosphere of the debate. His Holiness (PBUH) used words that had a deep meaning and in order to highlight the concepts in question, they used different linguistic connotations. Sometimes, with the use of questioning, he has somehow questioned the beliefs of the other party and challenged and marginalized his speech.

    Keywords: Imam Reza (AS), Critical Discourse Analysis, Structure, Vocabulary, Debate, Dialogue
  • علی چاوشی*، سید محمدتقی چاوشی، نصرالله حکمت

    بیش از یک و نیم قرن از مواجهه ایرانیان با اندیشه هگل می گذرد. در این مدت،مراجعه «ما» به هگل، تحولاتی داشته لذا بجاست پس از این همه هگل پژوهی، ترجمه هگل و هگل خوانی، دست به یک ارزیابی از نسبتی که با هگل ساخته ایم بزنیم و بپرسیم؛ آیا پس از این همه مدت، هگل را در سنت خودمان اخذ کرده ایم؟ به بیان دیگر آیا می توان در عداد سنت های تفسیری گوناگونی که از هگل وجود دارد مثلا هگل راست و چپ و پیر و جوان و انگلیسی و فرانسوی و غیره، سخن از یک هگل ایرانی گفت؟آیا اساسا امکان فهم هگل-ولو متفاوت از سایر فهم ها-برای ما گشوده است؟ پاسخ این پرسش ها ارجاع به تاریخ فلسفه و سنت فکری ما دارد.شاکله مفاهمه ای «ما»، باید ظرفیت شنیدن هگل و سخن گفتن با او را داشته باشد. این بیان آشکارا پرسش از معاصرت فلسفه اسلامی است. پاسخ به این پرسش مستلزم بررسی خوانش هایی است که از اندیشه هگل در بستر  فلسفه اسلامی رخ داده است. از آنجا که اندیشه ملاصدرا، تمامیت فلسفه ماست، خوانش های ما از هگل عمدتا در بستر فلسفه ملاصدرا و در امتداد و بسط آن اندیشه، شکل گرفته است. لذا ما تمرکز خودرا بر سنجش مواجهات صدرا با هگل قرار دادیم. سید جواد طباطبایی یکی از متفکران معاصر ایرانی است که دست به تطبیق هایی میان صدرا و هگل زده است. از همین رو توصیف مواجهه اش با هگل ضرور است و ما در پی آنیم تا بتوانیم به ارزیابیی دقیق از یکی از مهم ترین هگل خوانی های ما در بسترسنت به تفکر درآمده شده ما یعنی فلسفه ملاصدرا برسیم و یکی از اضلاع کلان پروژه «هگل ایرانی» را تبیین نماییم.

    کلید واژگان: هگل ایرانی, گفت وگو, هگل, ملاصدرا, ایده آلیسم, معقول بالذات, اتحاد عقل و عاقل و معقول
    Ali Chavoshi *, Seyyed Mohammadtaqi Chawoshi, Nasrullah Hekmat

    More than a century and a half has passed since Iranians encountered Hegel's thought. During this period, "our" reference to Hegel has undergone changes, so after all this Hegel research, Hegel translation and Hegel reading, we should start an evaluation of the relationship we have made with Hegel and ask; After all this time, have we adopted Hegel in our tradition? In other words, is it possible to speak of an Iranian Hegel among the various interpretive traditions of Hegel, such as Hegel right and left, old and young, English and French, etc.? Is it basically possible to understand Hegel differently from other understandings? Is it open for us? The answer to these questions refers to the history of philosophy and our intellectual tradition. Our understanding structure must have the capacity to listen to Hegel and speak with him. This statement is clearly a question of the contemporaneity of Islamic philosophy. The answer to this question requires an examination of the readings of Hegel's thought in the context of Islamic philosophy. Since Mulla Sadra's thought is the entirety of our philosophy, our readings of Hegel are mainly formed in the context of Mulla Sadra's philosophy and in the extension and expansion of that thought. Therefore, we focused on evaluating Sadra's encounters with Hegel. Seyyed Javad Tabatabai is one of the contemporary Iranian thinkers who made comparisons between Sadra and Hegel. Therefore, it is necessary to describe his encounter with Hegel, and we seek to be able to make an accurate assessment of one of the most important readings of Hegel in the context of our thought tradition, which is the philosophy of Mulla Sadra, and to explain one of the major aspects of the "Iranian Hegel" project.

    Keywords: Iranian Hegel, Dialogue, Hegel, Mulla Sadra, Idealism, Reasonable In Essence, The Union Of Reason, Wise, Reasonable
  • منوچهر تشکری*، صدیقه پاک ضمیر

    کولی واره ها مجموعه ی شانزده غزل نو از سروده های شاعر معاصر، سیمین بهبهانی، است که در دفتر دشت ارژن سال 1362 منتشر شده است. خواننده هنگام مطالعه ی این غزل ها با مجموعه ای از روایت ها روبه رو می شود که سازه ی اصلی آن را گفت وگو تشکیل می دهد؛ ازاین رو نویسندگان این مقاله به بررسی زبان گفت وگو در مجموعه ی کولی واره ها پرداخته اند. تحلیل زبان گفت وگو در روایت، از نظریه های ساختارگرایان است و در آن، عناصر زبانی دخیل در گفت وگو ازجمله: واژگان، ترکیبات، ضمایر، لحن، گزاره های گفت وگویی، عناصر ادبی دخیل در روابط آن و کارکرد گفت وگو بررسی می شود. در این پژوهش نیز ساختار زبانی گفت وگو در کولی واره های سیمین بهبهانی بررسی شده و نگارندگان به نتایج تازه و قابل تاملی در زمینه ی نوآوری های این شاعر برجسته ی معاصر در غزل دست یافته اند؛ ازجمله نتایج حاصل این است که کارکرد گفت وگو در کولی واره ها به صورت های «بازتاب حالات درونی شاعر، توصیف وضع موجود، آرزوی وضع مطلوب و ایجاد وحدت مضمون در محور عمودی غزل» انجام شده است. شاعر در این شانزده روایت، کولی را  که نمادی از خود و هر زن و انسان آزاده و تلاشگری است، به کوشش برای ساختن جامعه ای بهتر دعوت می کند. از دیگر یافته های پژوهش حاضر این است که کاربرد گفت وگو در کولی واره ها سبب شده این غزل های نو در دسته ی غزل روایی معاصر بگنجد؛ بدین گونه که شاعر از آمیختن غزل سنتی با غزل نو و گنجاندن مفاهیم تازه در قالب یک روایت، دیالکتیکی را میان غزل سنتی و نو برقرار کرده که به نوآوری در غزل روایی معاصر انجامیده است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و آماری انجام و در گرد آوری داده ها از شیوه ی اسنادی و ابزار برگه نویسی (فیش برداری) استفاده شده است. بستر اصلی پژوهش، مجموعه ی شانزده کولی واره از دفتر دشت ارژن سروده ی سیمین بهبهانی است.

    کلید واژگان: روایت, ساختارگرایی, سیمین بهبهانی, غزل نو, کولی واره, گفت وگو
    Manoochehr Tashakori *, Sedighe Pakzamir

    Kowlivaareh is a collection of sixteen modern sonnets written by Simin Behbahaani, published in "Dasht Arjan" in 1362. While reading, the readers confront with a series of narratives by the main structure of dialogue; Therefore, the authors of this article have investigated and analyzed the conversational language of this collection. It's required to mention that the investigation and analysis of the conversational language in the narration is based on the theories of the structuralists, in which the linguistic elements involved in the conversation such as words, compounds, pronouns, tone, propositions Dialogue, literary elements in dialogue relations and the function of dialogue are examined and analyzed. In this article, the linguistic structure of Simin Behbahaani's Kowlivaarehaa has been investigated and the authors have found new and considerable results regarding the innovations of this great contemporary poet in modern sonnets. The function of dialogue in Simin Behbahaani's Kowlivaarehaa is carried out in the form of "reflection of the poet's inner states, description of the current situation and the demand for the desired situation" and the poet in these sixteen narratives, the Kowli - who is a symbol of she, herself and every free woman and man she calls for trying to build a better society.

    Keywords: Narrative, Structuralism, Simin Behbahaani, Modern Sonnet, Kowlivaareh, Dialogue
  • علی دائمی، مهدی داودآبادی فراهانی*
    هدف

    هدف از این پژوهش بررسی سبک گفتارنویسی در سریال های تاریخی-مذهبی داوود میرباقری است و به دنبال پاسخ این پرسش است که گفتارها، اعم از دیالوگ ها و مونولوگ ها در این آثار چه ویژگی ها و چه نقاط قوت و ضعفی دارند.

    روش شناسی پژوهش :

     پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با مطالعه چهار سریال امام علی، مسافر ری، معصومیت ازدست رفته و مختارنامه به مثابه متن تصویری، گفتارها را از حیث «کهن گرایی و توهم تاریخی بودن»، «اصل صحت و تناسب» و «مناسب سازی برای مخاطبان» مورد بررسی قرار می دهد و در این راه از گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای نیز بهره می برد.

    یافته ها

    از حیث توهم تاریخی بودن ویژگی هایی همچون: «استفاده از واژگان، اسلوب ها و دستور زبان تاریخی»، «حذف نشانه مفعولی»، «جملات آهنگین و آرایه های لفظی» و نیز «صناعات بیانی» در آثار منتخب داوود میرباقری دیده می شود. همچنین از جهت اصل صحت و تناسب، سه ویژگی «اصطلاحات و ساختارهای جعلی»، «به کارگیری اشتباه کلمات» و «استفاده از واژه های بیگانه» در این آثار مشهود است. مناسب سازی گفتارها برای مخاطبان تلویزیون نیز از دو طریق «استفاده از ضرب المثل های ایرانی و اشعار فارسی» و نیز «بیان محاوره و ادبیات عامیانه» مورد توجه قرار گرفته است.

    بحث و نتیجه گیری

    نویسنده کوشیده است با استفاده توامان از زبان محاوره و اصطلاحات عامیه و نیز اسلوب ها و واژگان کهن، در گفتارنویسی سریال ها میان زبان تاریخی نما و عامیانه تعادل برقرار کند.

    کلید واژگان: گفتار, دیالوگ, سریال تاریخی-مذهبی, داوود میرباقری
    Ali Daemi, Mehdi Davoodabadi Farahani *
    Research Objective

    The purpose of this study is to examine the discourse styles in historical-religious TV series by Davoud Mirbagheri. Specifically, it investigates the characteristics, strengths, and weaknesses of dialogues and monologues in these works. The research employs a descriptive-analytical method, focusing on four prominent series: “Imam Ali,” “Masafir-e Rey,” “Lost Innocence,” and “Mokhtarnameh.” These series are analyzed in terms of historical illusion, adherence to accuracy, and audience adaptation. Additionally, the study draws upon library-based information gathering.

    Findings

    Regarding historical illusion, Mirbagheri’s selected works exhibit features such as the use of historical vocabulary, stylistic elements, and language conventions. Notably, they omit the accusative marker and employ eloquent sentences and verbal arrays. In terms of adherence to accuracy, the series demonstrate three characteristics: the use of fabricated terms and structures, occasional word misuse, and the incorporation of foreign words. Furthermore, the adaptation of discourse for television audiences is achieved through two approaches: employing Iranian proverbs and Persian poetry, as well as using colloquial expressions and vernacular literature.

    Discussion and Conclusion

    The author strives to strike a balance between historical and colloquial language by simultaneously utilizing idiomatic expressions, vernacular terms, and archaic styles. This approach enriches the discourse in Mirbagheri’s TV series, catering to both historical authenticity and audience engagement.

    Keywords: Discourse, Dialogue, Historical-Religious Series, Davoud Mirbagheri
  • محمدحسن یعقوبیان*

    مسئله اصلی این پژوهش، شناسایی و بازخوانی رویکردهای مطالعه و مواجهه با ادیان در ایران معاصر است تا ضمن مطالعه توصیفی آنها، به تحلیل مختصات و ویژگی های آنها به منظور خودآگاهی بیشتر در زمینه مطالعات ادیانی پرداخته شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سه رویکرد سنتی، روشنفکری و تحقیقات دین شناسی تطبیقی، دارای سه مدل فرقه ناجیه، قهوه خانه سورات و تطبیقی هستند که در مولفه هایی نظیر توجه به دیگری دینی، اصل گفت وگو و وحدت میان ادیان اشتراک دارند، اما در خاستگاه، ضرورت های فرهنگی و سبک گفت وگو از یکدیگر متمایزند. مدل فرقه ناجیه با سیاست غالب تمایز و مدل قهوه خانه سورات با سیاست غالب تشابه، از مدل تطبیقی که بر هم گرایی موازی تشابه و تمایز تاکید دارد، متمایزند. شرایط تکثر فرهنگی دینی جهان معاصر، به ضمیمه حقیقت جویی انسان در میان گزینه های متنوع دینی، ضرورت تحقیقات دین شناسی تطبیقی به شکل روشمند را بیش ازپیش برجسته کرده است. این تحقیقات، اگرچه از تحقیقات نوین ماکس مولر در جهان نوین پررنگ شده اند، تبار خود را تا کارهای ابوریحان بیرونی و شهرستانی در فرهنگ اسلامی نشان می دهد.

    کلید واژگان: ادیان, دین شناسی تطبیقی, تشابه تمایز, گفت و گو, ایران معاصر
    Mohammadhasan Yaghobian*

    The main problem of this research is to identify and review the approaches of studying and dealing with religions in contemporary Iran, so that while studying them descriptively, their coordinates and characteristics can be analyzed to gain more self-awareness in the field of religious studies. The findings of this research show that the three approaches of traditional, intellectual and comparative theological research have three models of the saved sect, the Coffee-House of Surat, and the comparative model, which share components such as attention to the religious other, the principle of dialogue, and unity between religions, but in the origin, the necessities Culture and conversation style are different from each other. The saved sect model with the dominant policy of differentiation and the Coffee-House of Surat model with the dominant policy of similarity are different from the comparative model that emphasizes the parallel integration of similarity and differentiation. The conditions of cultural-religious pluralism in the contemporary world, along with human truth-seeking among various religious options, have highlighted the necessity of systematic comparative theology research. These researches, although they have been enriched by Max Müller's new researches in the modern world, show their descent to the works of Abu Rayhan Biruni and Shahristan in Islamic culture.

    Keywords: Religions, Comparative Theology, Similarity, Distinction, Dialogue, Contemporary Iran
  • محسن عمارلو، علی بابایی مهر*، رضا نصیری لاریمی

    بنیان سازمان های کارگری را می توان متاثر از حوادثی چون جنگ های جهانی و ظهور انقلاب صنعتی در جهان دانست. این نهادهای اجتماعی؛ توانایی آن را دارند که با انجام گفتگوهای جمعی در راستای منافع اعضا، بهبود شرایط کار عادلانه و تحقق عدالت مزدی را در تمامی ابعاد به ارمغان بیاورند؛ بنابراین در این مقاله هدف آن است تا با گردآوری اطلاعات به روش توصیفی و تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود که «وضعیت جایگاه حق مذاکره و گفتگوی سازمان های کارگری در نظام جهانی و حقوق موضوعه ایران چگونه است؟». در این راستا، با بررسی سیر تحولات و انطباق آن با استانداردهای بین المللی؛ مصادیق داخلی در نظام حقوقی ایران ارزیابی شد؛ یافته ها نشان داد گفتگوهای جمعی برای رفع معضلات محیط کار؛ آسان ترین کم هزینه ترین طرق حل اختلاف است؛ لکن با وجود اسناد الزام آور و تاکیدات مجامع حقوق بشری؛ تاکنون ایران به مقاوله نامه های بنیادینی چون شماره 98 و87 سازمان جهانی کارنپیوسته است؛ شواهد حاکی از آن است که عدم الحاق، نافی عمل به تکلیف از سوی کشورها نبوده؛ ولی وجود تعارضات بیشماردرنظام حقوقی ایران بالاخص قانون شوراهای اسلامی کار و فصل ششم و هفتم قانون کار و نیز مداخلات ناصواب دولت؛ ازدلایل عدم ایجاد ساختارهای حقوقی عادلانه و منطبق با شیوه نامه های بین المللی است.

    کلید واژگان: سازمان کارگری, مذاکره, گفتگو, کارگران و کارفرمایان
    Mohsen Ammarelo, Ali Babayeemehr*, REZA NASIRI LARIMI

    The foundation of labor organizations can be considered affected by events such as world wars and the emergence of the industrial revolution in the world. These social institutions have the ability to bring about the improvement of fair working conditions and the realization of wage justice in all dimensions by conducting collective discussions in line with the interests of the members. Therefore, in this article, the goal is to answer the question by collecting information in a descriptive and analytical way, "What is the status of the right to negotiate and dialogue of labor organizations in the international system and the subject rights of Iran?". In this regard, by examining the course of developments and its compliance with international standards; Internal examples in Iran's legal system were evaluated; the findings showed that collective discussions to solve the problems of the work environment; It is the easiest and cheapest way to resolve the dispute; However, despite the binding documents and the emphasis of human rights assemblies; So far, Iran has not acceded to fundamental conventions such as No. 98 and 87 of the World Labor Organization; The evidence indicates that the non-accession was not a negation of the countries' obligations; However, the existence of numerous conflicts in Iran's legal system, especially the Islamic Labor Councils Law and Chapters 6 and 7 of the Labor Law, as well as improper government interventions, are due to the lack of creating fair legal structures in accordance with international guidelines.

    Keywords: Labor Organization, Negotiation, Dialogue, Workers, Employers
  • حمزه محمدی ده چشمه، امیرحسین مدنی*

    بهرام بیضایی از جمله نمایش نامه نویسانی است که از طریق عنصر گفت وگو دنیای معاصر را به زیباترین صورت ممکن تصویر کرده است؛ مدرنیزه بودن، پیشرفت، تکنولوژی، صنعت و در نهایت دنیای مضحک و مسخره ای که برای آدم های جامعه ساخته اند. بیضایی با هنرمندی تمام کلمات و اصطلاحات گفت وگو را به گونه ای در کنار یکدیگر قرار داده است که به راحتی می توان تنش و آسیب پذیری شخصیت ها را در موقعیت های خاص، ارزیابی کرد. تکنیک متفاوتی که بیضایی را از دیگر نمایش نامه نویسان متمایز می سازد، این است که او از شخصیت های نمایش به عنوان راویان اثر استفاده می کند و این کار را با گفت وگوی میان شخصیت ها، حدیث نفس و تک گویی نمایشی شخصیت های داستان پیش می برد. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل محتوا، کارکردهای هنری عنصر دیالوگ در نمایش نامه-های بیضایی بررسی و تحلیل شده است. این نویسنده از طریق افشای کاراکترها، تیپ سازی سمبولیک و خلق موقعیت های جدید در نمایش نامه های خود، کارکردهای دیگرگونه به عنصر گفت وگو بخشیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که خلاقیتی که بیضایی در روایت برخی نمایش نامه هایش به کار برده است، در طراحی پیرنگ و طرح داستانی است که نقطه اوج نمایش را در ابتدای داستان قرار می دهد و این مهم را از طریق گفت وگو و کلام شخصیت-های داستان، انجام می دهد. به عبارت دیگر، بیضایی برای گریز از تکرار در روایت به عنصر گفت وگو متوسل گردیده است تا بسیاری از ویژگی های اعتقادی و درون مایه های نمایش نامه را در فضایی متفاوت تر به تصویر بکشد.

    کلید واژگان: بیضایی, نمایش نامه, دیالوگ, تیپ سازی, خلق موقعیت
    Hamzeh Mohammadi, Amirhosein Madani *

    plays Bahram Beyzaei is one of the playwrights who has depicted the contemporary world in the most beautiful way possible through the element of conversation and dialogue. Modernity, progress, technology, industry and finally the ridiculous world they have created for people in the society. Beyzaei has artistically put all the words and terms of conversation together in such a way that the tension and vulnerability of the characters in certain situations can be easily evaluated. A different technique that distinguishes Beyzaei from other playwrights is that he uses the characters of the play as the narrators of the work, and he does this with dialogue between the characters, autobiography, and dramatic monologues of the characters in the story. In this research, with the descriptive method and content analysis, the artistic functions of the dialogue element in Elliptical plays have been examined and analyzed. This author has given different functions to the dialogue element through character disclosure, symbolic typification and creation of new situations in his plays. The results of the research show that the creativity and innovation that Beyzaei has used in the narration of some of his plays is in the design of the plot and plot, which places the climax of the play at the beginning of the story. And it does this through dialogue and the words of the characters in the story. In other words, in order to avoid repetition in the narrative, Beyzaei resorted to the element of dialogue to depict many of the religious features and themes of the play in a different atmosphere.

    Keywords: Ellipsis, Play, Dialogue, Typification, Situation Creation
  • لیدا هاتفی راد، مهربان پارسامهر*، علی روحانی

    با توجه به اینکه بستر اجتماعی که افراد در آن رشد یافته اند، در نحوه برقراری تعاملات در خانواده ها نقش مهمی دارد، پژوهش حاضر بر آن است تا نقش شبکه روابط اجتماعی را در چگونگی شکل گیری و وضعیت گفت و گو در خانواده های یزدی تبیین کند. بر این اساس، از روش شناسی کیفی و روش نظریه زمینه‎‍ای به کار گرفته و با استفاده از نمونه گیری نظری، از 31 نفر از زوجین خانواده‎‍های متعارف شهر یزد مصاحبه عمیق انجام شد؛ سپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و در قالب 63 مقوله فرعی و 22 مقوله اصلی دسته بندی شد. درنهایت یک مقوله هسته‎‍ای با عنوان «گفت وگو؛ برآیندی از شبکه روابط اجتماعی» ارائه شد؛ سپس مدل پارادایمی و طرح واره نظری تحقیق ارائه گردید. به طور کلی تبیین نتایج نشان می دهد که گفت وگو برآیندی از روابط اجتماعی است که زوجین در عرصه های گوناگون از گذشته تا به امروز تجربه کرده اند. بسترهای فرهنگی و اجتماعی، ازجمله خانواده مبدا با ایجاد بسترهایی دموکراتیک یا اقتدارگرایانه، بیشترین تاثیرگذاری را بر افراد دارد و پس از آن، گروه های دوستی، سیستم تحصیلی، شغلی و محیط زندگی افراد در شکل گیری تعاملات و گفت و گو در خانواده، نقش مهمی دارند و آن را تحت تاثیر قرار می دهند

    کلید واژگان: شبکه, خانواده, زوجین, گفت و گو, روابط اجتماعی
    Lida Hatefi Rad, Mehraban Parsamehr *, Ali Ruhani
    Introduction

    The family as the most significant and fundamental social institution exerts direct and profound influences on other societal institutions. It assumes distinct roles and functions and addresses a range of human needs. Central to family life and functioning are the relationships among family members. Communication serves as the foundation through which families define themselves and members acquire the skills to navigate shared meanings (Miller, 2017). Consequently, communication and interactions between family members emerge as crucial characteristics within any family unit. When communication is positive and effective, it ensures the overall well-being of the family and, in turn, contributes to the health of society as a whole. Effective communication skills encompass both verbal and nonverbal elements with effective verbal and conversational skills occupying a significant role in marital communication. Furthermore, communication within the family, like any other form of dialogue, is influenced by cultural and social contexts. Dialogue, in fact, not only stems from an individual's background and social network, but also shapes the formation of future relationships and interactions. As per Michel's definition, a social network comprises unique connections among a specific group of individuals. These connections collectively provide insights into the social behavior exhibited by the individuals involved (Mitchel, 1999). Therefore, recognizing the pivotal role played by tradition, culture, and social backgrounds in fostering interactions and dialogues between couples, this research aimed to comprehend the process of dialogue formation within the context of couples' social relations.

    Materials and Methods

    This research aimed to elucidate the process of dialogue formation within the context of social relations. An interpretive paradigm and qualitative methodology were employed. Specifically, a grounded theory approach utilizing Strauss and Corbin's objectivist perspective was adopted as the primary methodological framework. The sample selection followed a purposive and theoretical sampling technique with the goal of achieving data saturation. A total of 31 couples from normal families in Yazd were chosen as participants. In-depth interviews served as the primary method of data collection. With participants' consent, the interviews were recorded and each session lasted between 70 and 180 minutes. The data analysis utilized the theoretical coding method, which facilitated the development of the grounded theory. All recorded interviews were transcribed into text and the analysis process occurred concurrently with data collection. Following Strauss and Corbin’s method, line-by-line analysis was conducted for open-coding, leading to the development of concepts and categories and construction of the grounded theory's foundation. Ultimately, a research paradigm model was formulated. To ensure the validity of the findings, measures, such as prolonged engagement, peer review, negative case analysis, member checking, and detailed description were employed.

    Discussion of Results and Conclusion

    This study aimed to elucidate the role of the social network in shaping and influencing dialogue within Yazdi families. The collected data were subjected to open, axial, and selective coding, resulting in the identification of 22 main categories and 63 secondary categories. These categories collectively contributed to the core category of "dialogue emerging from the social network". The research presented a paradigm model and theoretical framework based on these findings.The overall analysis of the results demonstrated that dialogue was a product of the social relationships that the couples had experienced across various domains, spanning from the past to the present. The sociocultural context, particularly within the family, held the greatest influence on the individuals by establishing either a democratic or authoritarian environment. Additionally, friendship groups, educational and occupational systems, and the living environment all played significant roles in shaping interactions and dialogue within the family.When confronted with the impact of this social network, the individuals tended to react in two distinct ways. Some individuals accepted these influences without critical evaluation, implementing them within their family dynamics. However, this approach often led to dissatisfaction within the contemporary family structure due to the changing dynamics of today's society. On the other hand, certain individuals equipped with an awareness of various factors, social changes, and established principles for building relationships engaged in a thoughtful reconsideration of the effects of their past experiences within the family and different social environments. These individuals actively strived to enhance interactions within their current family and effectively managed their familial relationships.

    Keywords: Network, Family, Couples, Dialogue, Social Relations
  • عزت ملاابراهیمی*، پرستو قیاسوند

    در عصری که ادبیات عربی و غیر عربی فاقد داستان به معنای نوین آن بود، ناگاه قرآن کریم، داستان هایی را در قالب و ساختاری نوین عرضه کرد. قصص قرآن بسیار نمایشی و محسوس هستند و از عواملی که به این مساله کمک می کند، عناصر مختلف داستانی است. از مهم ترین و تصویرسازترین عناصر داستانی در قصص قرآنی، می توان به دو عنصر گفتگو و شخصیت اشاره کرد که در نمایش حوادث داستان بسیار موثربه شمار می روند، آن گونه که حادثه را بدون شخصیت و شخصیت را بدون گفتگو نمی توان تصور کرد و در هیچ دوره ای جدال بین انبیا و کفار و گفتمان ایشان با مردم عادی از این عناصر خالی نبوده است. از این رو نگارنده در این مقاله کوشیده است تا با روشی توصیفی - تحلیلی به بررسی دو عنصر گفتگو و شخصیت در داستان حضرت موسی7 بپردازد و ابعاد زیباشناختی آن را تبیین کند. از یافته های چنین تحقیق برمی آید که یکی از مظاهر اعجاز قرآن کریم، از وحدت و انسجام بین آیات نشات می گیرد و این تناسب و هماهنگی در بین عناصر متعدد داستانی به وضوح قابل مشاهده است. این اتحاد به منظور تحقق اهداف دینی در سراسر داستان های قرآنی است؛ به گونه ای که همه اجزادر کنار هم یک ساختار منسجم و هماهنگی را تشکیل داده اند

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: قرآن کریم, حضرت موسی(ع), عناصر داستانی, گفتگو, شخصیت
    Ezzat Molla Ebrahimi *, Parasto Ghiasvand

    In an era when both Arabic and non-Arabic literature lacked narratives in their modern sense, the Holy Quran suddenly introduced stories in a novel format and structure. The narratives in the Quran are highly vivid and tangible, and one of the most important and imagery-evoking narrative elements in Quranic stories is the dialogue and character elements. These elements play a significant role in depicting the events of the story, as the narrative cannot be imagined without characters, and characters cannot be fully understood without dialogue. Throughout history, there has always been interaction between prophets and disbelievers, and their discourse with ordinary people has never been devoid of these elements. Therefore, in this article, the author endeavors to examine the two elements of dialogue and character in the story of Prophet Moses using a descriptive-analytical method and elucidate its aesthetic dimensions. The findings of such research reveal that one of the manifestations of the miraculous nature of the Holy Quran stems from the unity and coherence among its verses, and this harmony among various narrative elements is clearly observable. This unity is aimed at achieving religious objectives throughout the Quranic stories, so much so that all elements together form a cohesive and harmonious structure

    Keywords: Holy Quran, Prophet Moses, narrative elements, dialogue, character
  • هادی خانیکی، ابراهیم ترکی هرچگانی*

    در این مقاله تلاش داریم تا به تحلیل و ارزیابی نقش گفت وگو در ارتباطات میان ‎فرهنگی و پیامدهای آن بر صورت بندی هویت بپردازیم. با نشان‎دادن وضعیت کنونی جهانی و درهم آمیختگی بیش از پیش فرهنگ ها، نژادها، گروه های قومی و... ، به این موضوع پرداخته ایم که هرگونه ارتباطات بین فرهنگی مبتنی بر پذیرش و فهم دیگری و تفاوت، به ضرورت نیازمند گفت وگو با دیگری است. از سوی دیگر رویکردهای چندفرهنگ گرایی و همچنین بین فرهنگ گرایی به عنوان  دو دیدگاه اصلی در زمینه جهانی شدن امروز و اختلاط بیش از پیش فرهنگ ها مورد توجه قرار گرفته است. در خلال این امر و با استفاده از دیدگاه های دو نظریه پرداز اصلی این حوزه، "بوبر" و "باختین"، نشان داده ایم که گفت وگو ذات و ماهیت هرگونه ارتباط بین انسان ها، فرهنگ ها و گروه های مختلف است و چنین وضعیتی نیازمند فهم عمیق تر از دیگری و جایگاه آن در شکل گیری هویت و چیستی خویشتن خواهد بود. همچنین نشان می ‎ دهیم که هویت ها، همواره امری رابطه ای بوده و در نسبت ما با دیگری است. نسبت با دیگری تنها در گفت وگویی است که از حالت خصمانه به پذیرش تفاوت منجر می شود. اما آنچه اهمیت دارد مفصل بندی چنین گفت وگویی در زمینه ای جهانی است که تضادها ممکن است جایگزین تفاوت ها شود. بنابراین در کنار مفصل بندی گفت وگو، باید بتوان پیکربندی نوینی از جایگاه "من" و در عین حال "دیگری" ارائه کرد که به ‎واسطه آن گفت وگو امکان پذیر شود. این مقاله اشکال مختلف چنین مفصل بندی را ارزیابی کرده و تلاش دارد تا بر ساخت هویت بر مبنای چنین وضعیتی را تبیین کند.

    کلید واژگان: گفت وگو, ارتباطات میان فرهنگی, چندفرهنگ گرایی, هویت
    Hadi Khaniki, Ebrahim Torki Harchegani *

    In this article, we try to analyze and evaluate the role of dialogue in intercultural communication and its consequences on identity formation. By showing the current global situation and the intermingling of cultures, races, ethnic groups, etc. we have addressed the issue that any intercultural communication based on the acceptance and understanding of others and differences, necessarily requires a conversation with another. On the other hand, the approaches of multiculturalism and interculturalism as two main perspectives in today's globalization and the mixing of cultures have been taken into consideration.In the meantime by using the views of the two main theorists of this field, Buber and Bakhtin, we have shown that dialogue is the essence and nature of any communication between people, cultures and different groups, and such a situation requires  a deeper understanding of the other and its place in the formation of one's own identity and essence. We also show that identities are always a relational thing and are in our relationship with others. The relationship with the other is only in dialogue, which leads to the acceptance of difference from a hostile state. But what is important is the articulation of such a dialogue in a global context where contradictions may replace differences. Therefore, in addition to detailing the conversation, it should be possible to present a new configuration of my position and at the same time of another, through which the conversation becomes possible. This article evaluates the different forms of such articulation and tries to explain the construction of identity based on such a situation.

    Keywords: Dialogue, Intercultural Communication, Multiculturalism, Identity
  • ابوالفضل خوش منش، رامین طیاری نژاد*
    اعجاز قرآن از کهن ترین و پربسامدترین مسئله ها در مطالعات قرآنی و کلامی است. در این میان، وجه شناسی اعجاز بیش از سایر ابعاد مورد توجه قرار داشته و درک آن علی الاغلب به مخاطب خاص نخبگانی محدود شده است. این پژوهش درصدد است با روش تحلیل محتوای کیفی مجموعه ای از آیات حاوی دیالوگ میان دو دیدگاه مخالف و موافق درباره آیت مندی قرآن، با رویکردی نو به واکاوی کیفیت درک اعجاز قرآن ناظر به مخاطب عام بپردازد. یافته های تحقیق حاکی از تکیه ویژه قرآن بر اسلوب دیالوگ در بیان مسئله آیت مندی قرآن و دلالت های ویژه ای در این زمینه است. «هدایت» کانونی ترین مشخصه این اعجاز است. هدایت خاص قرآن دانایی صرف نیست که از ایمان و عقیده منفک باشد، بلکه نوعی برانگیختگی درونی است که فرد را به حقیقتی باورمند و مشتاق می کند؛ ماهیت این هدایت به گونه ای است که تحقق آن، مستلزم و توام با درک آیت مندی قرآن نیز می باشد. آیت مندی (اعجاز) قرآن کریم را می توان با «اعجاز دفعی» و «اعجاز تدریجی» صورت بندی کرد. نمود اعجاز دفعی قرآن در «لینت قلب» است و این پدیده در «ساحت فردی» رخ می دهد و نمود اعجاز تدریجی در «الفت قلوب» است و این پدیده طی فرایندی معین در «ساحت اجتماعی» رخ می دهد که می توان از آن به جلوه اجتماعی اعجاز قرآن تعبیر نمود. عامل اصلی در این رخداد، تاکید بر «هویت زبانی» قرآن از طریق «تلاوت و استماع» است. «دیالوگ با قرآن» مهارتی است که به کارگیری آن در موقعیت مناسب، می تواند اسلوب موثری در ظهور اعجاز دفعی قرآن نزد مخاطب عام و زمینه ساز اعجاز تدریجی آن باشد.
    کلید واژگان: قرآن کریم, اعجاز قرآن, زبان قرآن, دیالوگ, هدایت, تحلیل محتوا
    Abolfazl Khoshmanesh, Ramin Tayyarinejhad *
    The miracle of the Quran is one of the oldest and most frequent issues in Quranic and theological studies. In the meantime, the morphology of Ejaz has received more attention than other dimensions and its understanding is mostly limited to a specific elite audience. This research aims to analyze the qualitative content of a collection of verses containing a dialogue between two opposing and agreeing points of view about the verses of the Qur'an, with a new approach to analyze the quality of the understanding of the miracles of the Qur'an for the general audience. The findings of the research show that the Qur'an relies on the dialogue style in expressing the issue of the verses of the Qur'an and special implications in this context. "Guidance" is the most central feature of this miracle. The specific guidance of the Qur'an is not mere knowledge that is separated from faith and belief, but it is a kind of inner arousal that makes a person believe and yearn for a truth; The nature of this guidance is such that its realization requires and is accompanied by the understanding of the verses of the Qur'an. The verses (miracles) of the Holy Qur'an can be formulated as "repulsive miracles" and "gradual miracles". The manifestation of the repulsive miracle of the Qur'an is in the "lint of the heart" and this phenomenon occurs in the "individual field" and the manifestation of the gradual miracle is in the "distraction of hearts" and this phenomenon occurs during a certain process in the "social field" which can be transformed into a social manifestation. He explained the miracles of the Qur'an. The main factor in this event is emphasizing the "linguistic identity" of the Qur'an through "recitation and listening". "Dialogue with the Qur'an" is a skill that, using it in the right situation, can be an effective method in the appearance of the repulsive miracle of the Qur'an to the general audience and the foundation of its gradual miracle.
    Keywords: Holy Qur'an, miracles of the Qur'an, language of the Qur'an, Dialogue, content analysis
  • مهدی صادقی*، فضل الله رضایی اردانی

    عنصر گفت و گو به عنوان یک اهرم در تبیین پیرنگ و درون مایه کلام موثر است و بستری برای خلق واقعیت ها و برجسته سازی شخصیت های اثر می باشد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و استشهادی به بررسی این مولفه در سوگ سروده عاشورایی (مناظره دو حرم مقدس مکه و کربلا) غلامرضا سازگار می پردازد. واژه ها، ترکیبات و لحن ادای کلمات در خلال سخنان دو حرم، حوادث و رویدادهای دو سرزمین را در محور افقی کلام ترسیم می کنند اما گفته های حرم کربلا با معرفی شخصیت ها به ماهیت و دورنمای درون مایه حادثه عاشورا تاکید دارد. سرشت معنایی مضمون و محتوای شعر با کمک مناظره یا گفت و گوی دوسویه به عنوان عنصر اساسی و یاریگری صنایع بدیعی، چهارچوب نظام مند کلام را در محور عمودی، به سوی هدفی معین (شناحت فلسفه عاشورا) به پیش می برد و سه عامل اصلی گفت و گو، (متکلم، مخاطب و پیام)، در شعاعی دایره وار به سمت افق فلسفه عاشورا هدایت می شوند. شاعر با به کارگیری صحیح این عنصر، بار ساخت و پرداخت درون مایه رویدادها را بر دوش این ابزار می اندازد تا بدین وسیله از متن خارج شود و آن را در اختیار خواننده قرار دهد. در نهایت، بلاغت گفت و گوی دو حرم با ارتقاء ضلع زبانی و ساختاری شعر به اقتضای بافت حاکم، در جهت تبلور لایه های پنهانی حادثه کربلا گام برمی دارند

    کلید واژگان: گفت و گو, شعر عاشورایی, مناظره مکه و کربلا, غلامرضا سازگار
    Mahdi Sadeghi *, Fazlollah Rezaei Ardani

    The dialogue element is effective as a lever in explaining the content and content of the speech and is a platform for creating realities and highlighting the characters of the work. This research examines this element in the Ashurai dirge (controversy between the two holy shrines of Makkah and Karbala) by Gholamreza Moghar with a descriptive-analytical and testimonial method. The words, combinations and tone of the words during the speeches of the two shrines depict the incidents and events of the two lands in the horizontal axis of the word, but the words of the shrine of Karbala emphasize the nature and perspective of the Ashura incident by introducing the characters. The semantic nature of the theme and the content of the poem with the help of debate or two-way dialogue as the basic element and help of innovative crafts, moves the systematic framework of speech in the vertical axis towards a specific goal (Knowledge of the philosophy of Ashura) and the three main agents of the dialogue (the speaker, audience and message), are directed in a circular radius towards the horizon of Ashura philosophy. By using this element correctly, the poet puts the burden of creating and paying attention to the content of the events on the shoulders of this tool so that it can be removed from the text and made available to the reader. Finally, the rhetoric of the dialogue between the two shrines, by enhancing the linguistic and structural side of the poem as required by the prevailing context, takes a step towards crystallizing the hidden layers of the Karbala incident

    Keywords: Dialogue, Ashurai Poetry, Mecca, Karbala Debate, Gholamreza Sazegar
  • مجید جعفریان*

    گفت وگوی های بینادینی در دهه های اخیر تبدیل به کانونی برای تبادلات فکری بین رهبران دینی شده و اندیشمندان متعددی به این مسئله پرداخته اند. این مقاله با هدف بررسی جایگاه گفت وگوی بینادینی از نگاه اندیشمندان برجسته ای همچون جان هیک، ریمون پنیکار، لئونارد سویدلر، هانس کونگ، و محمد ابونمر براساس چارچوب فکری و رویکردی که در مسیر علمی شان اتخاذ کرده اند، به این مسئله پرداخته است. تحلیل ها نشان داد جان هیک تحقق گفت وگوی بینادینی را مبتنی بر دو اصل پذیرش کثرت گرایی دینی و قاعده طلایی در اخلاق می داند. پنیکار نه بر تعلیق بلکه معتقد به رویارویی با دیگری دینی براساس نظام و رهیافتی فارغ از اپوخه ای است که هوسرل مطرح می کند. سویدلر با تاکید بر نگاهی معرفت شناختی، مسئله گفت وگو با دیگری دینی را به تعریف دین پیوند زده و بر قانون محوربودن آن پای می فشرد. هانس کونگ با طرح اعلامیه اخلاق جهانی از گفت وگوها با هدف ایجاد صلح جهانی سخن می گوید. و در نهایت، ابونمر بر آورده های سنت های مذهبی، منابع معنوی و رفع سوءبرداشت ها در گفت وگو با دیگری دینی اصرار ورزیده و هر سه را از اساسی ترین مراحل اولیه در تحقق این سنخ از گفت وگوها می داند.

    کلید واژگان: گفت وگوی بینادینی, تحلیل های نظری, دوران مدرن, دیگری دینی, کثرت گرایی دینی
    Majid Jafarian *

    In recent decades, interreligious dialogues have become a focus for intellectual exchanges between religious leaders and many thinkers have addressed this issue. This article aims to examine the place of inter-disciplinary dialogue from the point of view of prominent thinkers such as John Hick, Raimon Panikkar, Leonard Swidler, Hans Küng, and Mohammed Abu-Nimer, based on the intellectual framework and approach they adopted in their scientific path. The analyzis showed that John Hick believes that the realization of interreligious dialogue is based on the two principles of accepting religious pluralism and the golden rule in ethics. Panikkar does not believe in suspension but in confronting the religious other based on a system and an approach free from the epoch that Husserl puts forward. By emphasizing an epistemological point of view, Swidler connects the issue of dialogue with another religious person to the definition of religion and stresses its law-orientedness. Hans Küng talks about dialogues with the aim of creating world peace by proposing a declaration of global ethics. And finally, Abu-Nimer insists on bringing religious traditions, spiritual resources and removing misunderstandings in dialogue with another religion and considers all three as the most basic steps in the realization of this type of dialogues.

    Keywords: Dialogue, Interreligious Dialogue, Religious Other, Theoretical Analysist, Modern Era
  • حبیب الله حلیمی جلودار*، سید ابراهیم حسینی بیجی کلایی، فاطمه هدایتی عزیزی
    هدف این پژوهش تبیین و تشریح نقش و جایگاه گفتگو و کنش ارتباطی زمینه ساز در مشارکت سیاسی است. ازآنجایی که نهج البلاغه در جوامع اسلامی غالبا به عنوان یک منبع و مرجع برای کنش ها و رفتار های طرفینی مردم و مسوولین به شمار می رود به همین منظور در این مقاله کنش های ارتباطی زمینه ساز مشارکت سیاسی در مضامین نهج البلاغه مطالعه شدند. ازاین رو مسیله اصلی تحقیق واکاوی نقش نهج البلاغه در کنش ارتباطی زمینه ساز مشارکت سیاسی می باشد. برای پاسخ به این سوال از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. با توجه به اینکه کنش ارتباطی می تواند در ایجاد یک منظر صحیح پیرامون تعامل و مشارکت در جوامع نقش مهمی را ایفا نماید، فرضیه نگارندگان این است که نهج البلاغه با توجه به جامعیت محتوایی که دارد در مشارکت سیاسی، کنش ارتباطی سازنده ای دارد. درنهایت نتایج بررسی ها نشان می دهد نهج البلاغه با اشاره به پذیرش دو طرف یا چند طرف؛ اصل آگاهی و علم، لزوم پذیرش اختلاف اقوام و ملل و زبان ها، امکان حصول تفاهم و وحدت و آزادی فکر و اندیشه، رعایت معیار حق و باطل، انتخاب راه به عنوان شرایط گفت وگوی مطلوب و نیز در نظر گرفتن اعتمادآفرینی و شایستگی سخن به عنوان مهم ترین عناصر و عوامل برقراری ارتباط، ظرفیت بسیار مناسبی را برای تحقق مشارکت سیاسی مطلوب فراهم می آورد.
    کلید واژگان: نهج البلاغه, کنش ارتباطی, مشارکت سیاسی, گفتگو, ارتباط گفتاری
    Habibollah Halimi Jelodar *, Sayed Ebrahim Hosayni Bijikolaie, Fatemeh Hedayati Azizi
    The purpose of this research is to explain and explain the role and place of dialogue and communicative action as a foundation in political participation. Since Nahj al-Balagha in Islamic societies is often considered as a source and reference for the actions and behaviors of people and officials, for this purpose, in this article, the communication actions underlying political participation in the themes of Nahjal-Balagha were studied. Therefore, the main problem of the research is the analysis of the role of rhetoric in the communication action that forms the basis of political participation. To answer this question, the method of qualitative content analysis was used. Considering that communicative action can play an important role in creating a correct view of interaction and participation in societies, the hypothesis of the authors is that Nahjalbalagha has constructive communicative action in political participation due to the comprehensiveness of its content. Finally, the results of the surveys show that Nahjal Balagha refers to the acceptance of two or more parties; The principle of knowledge and science, the necessity of accepting the differences of peoples, nations and languages, the possibility of achieving understanding and unity and freedom of thought and thought, observing the criteria of right and wrong, choosing the right path as the conditions for a favorable conversation, and also considering trust-building and competence of speech as the most important elements and Communication factors provide a very suitable capacity for the realization of desired political participation.
    Keywords: Nahj al-Balaghah, Communication Action, political participation, Dialogue, Spoken Communication
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال