به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "preface" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • سارا برامکی، حکیمه دبیران *، فرامرز خجسته
    زمینه و هدف

     براساس نظریه اضطراب تاثیرپذیری هارولد بلوم، میان شاعران متاخر با شاعران گذشته، به دلیل دیرآمدگی شاعر متاخر، همواره رابطه دیالکتیکی ستیزه جویانه ای بر محور قدرت تاثیر شاعرانه استوار است و شاعر متاخر با بدخوانی خلاقانه آثار ادبی گذشتگان به عنوان مکانیزم دفاعی خودآگاه یا ناخودآگاه، درجستجوی راهی برای رهایی از این اضطراب تاثیر و دستیابی به هویتی مستقل و آفرینش سبکی جدید است. این نظریه علاوه بر شعر، دیگر متون خلاقانه را نیز دربر میگیرد.
    این پژوهش تلاش میکند تا با بررسی تحلیلی ساختار و محتوای دو پیرامتن دیباچه و خاتمه کتاب مرزبان نامه بر اساس نظریه اضطراب تاثیرپذیری هارولد بلوم به این پرسش پاسخ دهد که باتوجه به شهرت کلیله و دمنه در زمان نگارش مرزبان نامه و متاخر بودن مرزبان نامه نسبت به آن، سعدالدین وراوینی چگونه از دیباچه و خاتمه کتاب برای رهایی از اضطراب تاثیر حاصل از اقتدار نصرالله منشی و جباریت کلیله و دمنه بر گستره متون نثر ادبی، استفاده میکند؟

    روش ها

     پژوهش پیش رو، مطالعه ای نظری است که به شیوه پژوهش کتابخانه ای انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است.

    یافته ها

     یافته های پژوهش نشان میدهد که شباهت های ساختاری و سبک داستان در داستان و تمثیلی بودن مرزبان نامه و کلیله و دمنه، تقدم زمانی کلیله و دمنه و محبوبیت و شهرت آن در زمان نگارش مرزبان نامه سبب شده است تا وراوینی به دلیل اضطراب تاثیرپذیری از کلیله و دمنه، علاوه بر بدخوانی خلاقانه یعنی هنرورزی های خلاقانه محتوایی و زبانی در ترجمه متن، در دو پیرامتن دیباچه و خاتمه کتاب نیز فرصت را مغتنم شمرد و درباره ابداع و اختراع بودن کتاب و عدم استفاده از فکر و اندیشه سخنوران برجسته متقدم و معاصر خود داد سخن دهد و در نهایت مرزبان نامه را بر کلیله و دمنه و به صورت نامحسوس خود را بر نصرالله منشی برتر بداند.

    نتیجه گیری

     از این رو، وراوینی در دیباچه و خاتمه مرزبان نامه، از طریق انتساب خود به طبقه فضلا و صاحبان هنر، اظهار فضل به دلیل احاطه بر شاهکارهای نثر فارسی متقدم بر مرزبان نامه، تاکید بر گزیده گویی، عبارت پروری و سخن آرایی در مرزبان نامه و تاکید چندباره بر عدم تقلید و استفاده از فکر و معانی دیگر صاحبان سخن، مرزبان نامه را دارای سبکی منفرد و کم نظیر میداند. او با زیرکی و درایت ابتدا کلیله و دمنه را از دیگر آثار نثر متقدم برتر میداند اما در نهایت با خرده گرفتن بر کلیله و دمنه به دلیل جهان شمولی و عام بودن مخاطب آن، مرزبان نامه را بر کلیله و دمنه و همه متون متقدم برتر میداند و از این طریق در جستجوی جایگاهی ویژه برای خود و کتابش، رهایی از دلهره تاثیرپذیری و بیرون آمدن از زیر سایه اقتدار آنها است.

    کلید واژگان: اضطراب تاثیرپذیری, هارولد بلوم, دیباچه و خاتمه مرزبان نامه, کلیله و دمنه
    Sara Baramaki, Hakime Debiran *, Faramarz Khojasteh
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

     Based on Harold Bloom"s anxiety of influence theory, there is always a dialectical and combative relationship between later poets and earlier poets based on the power of poetic influence due to the lateness of the later poets. According to this theory, later poets look for a way to get rid of this anxiety of influence, achieve an independent identity, and create a new style by a creative misreading of the literary works of the past, as a conscious or unconscious defense mechanism. In addition to poetry, this theory also includes other creative texts.
    By the analytical study of the structure and content of the two paratexts of the preface and the conclusion of Marzbannameh based on Harold Bloom"s anxiety of influence theory, the present research aimed to answer the question of how Saad al-Din Varavini uses the preface and the conclusion of the book to get rid of the anxiety of influence of the authority of Nasrallah Monshi and the dominance of Kalila and Damneh on the scope of literary prose texts considering the fame of Kalileh and Damneh at the time of writing Marzbannameh and the fact that Marzbannameh was written later.

    METHODOLOGY

     The present research is a theoretical study that was conducted using library research. The research method was descriptive-analytical.

    FINDINGS

     The findings of the research showed that the similarities in the story structure and style and allegorical nature of Marzbannameh and Kalila and Damneh and the temporal precedence of Kalila and Damneh and its popularity and fame at the time of writing Marzbannameh inspired Varavini to use the creative misreading, i.e. creative content and language craftsmanship, in the translation of the text due to the anxiety of being influenced by Kalila and Damneh, while he also seized the opportunity in the two paratexts of the preface and the conclusion of the book to talk about the inventiveness of his book and the non-use of the thoughts of the leading and contemporary writers, and finally considered Marzbannameh superior to Kalila and Damneh and himself superior to Nasrallah in a subtle way.

    CONCLUSION

     Therefore, in the preface and the conclusion of Marzbannameh, Varavini considers Marzbannameh to have a unique and rare style through his attribution to the class of elite and owners of art, pontificating for being a master of masterpieces of Persian prose that precede Marzbannameh, emphasizing felicity, word-arrangement, and elocution in Marzbannameh, and asserting repeatedly not to have imitated and used the thoughts and concepts of other eloquent writers. With shrewdness and tact, he first considers Kalila and Damneh superior to other works of early prose. However, by criticizing Kalila and Damneh given the universality and generality of its audience, he finally considers Marzbannameh to be superior to Kalila and Damneh and all earlier texts, and in this way, he is searching for a special place for himself and his book, getting rid of the anxiety of influence, and stepping out of the shadow of the earlier texts’ authority.

    Keywords: Anxiety Of Influence, Harold Bloom, Preface, Conclusion Of Marzbannameh, Kalila, Damneh
  • عبدالله آلبوغبیش*، اعظم عسگری
    متون کهن پارسی در دو وجه منظوم و منثور خود بر مبنای ساختارهایی مشخص تکوین یافته اند که برونداد ژرف ساخت های گفتمانی حاکم بر نظام اندیشگانی مولفان آنها هستند. دیباچه ها در جایگاه نقطه آغازین این ساختارها، خود نیز سازمان بندی ویژه ای دارند. پژوهش حاضر با تکیه بر این انگاره و بر مبنای الگوی استنادی تاریخی در گردآوری داده ها، می کوشد ساختار حاکم بر دیباچه های پنج اثر روایی، تعلیمی، اخلاقی، عرفانی و تاریخی را با رویکردی توصیفی و تحلیلی شناسایی کرده، به سوی استخراج الگویی گام بردارد که تعمیم پذیر به تمام یا دست کم بخش عمده دیباچه های منثور ادب فارسی باشد. پژوهش پیش رو، ساختاری نه سازه ای را در دیباچه های متون مورد مطالعه شناسایی کرده که به گونه ای تکرارشونده، نظام مند و نسبتا واحد نمود یافته، صرفا تفاوت نویسندگان از منظر ایستارهای ذهنی، شرایط اجتماعی و سیاسی و برخی عوامل دیگر باعث گسترش یا محدودیت برخی از این سازه ها شده است اما، در مجموع، این ساختار نه گانه برقرار مانده است. ساختار استخراج شده را می توان در کلان ساختار سه سازه ای «دیگری، خود، دیگری» خلاصه نمود. بر این اساس، در دیباچه های مورد مطالعه، گونه ای هنجارمندی و در نتیجه، نوعی وفاداری خودآگاه یا ناخودآگاه به این ساختار جز در مواردی معدود دیده می شود، مسیله ای که سخن درباب میزان ابتکار و نوآوری خالقان این دیباچه ها را پیش می کشد. بر مبنای پژوهش حاضر، می توان با تکیه بر همین ساختار حاکم بر دیباچه های منثور فارسی، از نوعی «زیرگونه» سخن گفت که در امتداد کلان گونه های شناخته شده در سنت ادبی فارسی شکل می گیرد و به مثابه نیروی جهت دهنده نویسندگان در فرایند خلق آثار منثور فارسی عمل می کرده است.
    کلید واژگان: ادبیات فارسی, متون منثور, دیباچه نگاری, ساختارشناسی
    Abdullah Albughobaish *, Azam Asgari
    Persian classical literature is enriched with poetic and prosaic works that have flourished through the manifestation of unique structures, shaped by the profound musings of their brilliant authors. As the starting point of the structures in literary works, prefaces also have a special structure. Utilizing the historical documentary research method, this study seeks to unveil the fundamental structure that shapes the prefaces of five distinct types of works: narrative, didactic, moral, mystical, and historic. With a descriptive and analytical approach, the research seeks to extract a generalized structure, providing valuable insights into the topic. Most, if not all, of the prefaces to Persian literature are worthy of attention. The research conducted has revealed a consistent and systematic structure comprising 9 parts in the prefaces of the works under study. These parts follow a consistent pattern, with variations reflecting the authors' mental states, social and political circumstances, and other factors. As a result, certain aspects of these structures may either expand or be constrained depending on these influencing factors. But, in general, these 9 parts have been maintained. The extracted structure can be summarized in the macrostructure of three structures “other, self, other”. In the prefaces examined, we can observe a high level of informative content that showcases the authors' impressive abilities. With utmost dedication and remarkable precision, these prefaces demonstrate a conscious or perhaps even unconscious loyalty to their intended structure.
    Keywords: Persian literature, Prose works, Preface, Structuralism
  • پروانه سیدی، زهره نجفی*، جنان ایزدی

    بیان مسیله: 

    دیباچه منظومه های غنایی همواره جایگاهی برای بیان اعتقادات و دیدگاه های شاعران است که پیش از ورود به داستان با طرح برخی مسایل کلامی، در تبیین اندیشه های خویش می کوشند. امیرخسرو دهلوی نیز به همین روش در منظومه های خود به پرورش مفاهیم کلامی می پردازد.

    روش

    در این مقاله برجستگی مفاهیم کلامی در دیباچه مثنوی های امیرخسرو دهلوی با تمرکز بر مثنوی های «هشت بهشت»، «شیرین و خسرو» و «مجنون و لیلی» بررسی می شود.

    یافته ها و نتایج

    پس از بررسی دیباچه ها ازنظر برجستگی مفاهیم کلامی، نتیجه به دست آمده این است که امیرخسرو دهلوی در بیشتر ابیاتی که متضمن مفاهیم کلامی است، به آیاتی از قرآن کریم و یا احادیثی از ایمه معصوم چه به صورت مستقیم و چه به روش غیرمستقیم و ضمنی استناد کرده و از این راه به دنبال رسیدن به دو هدف بوده است؛ نخست آنکه به برجسته سازی مفاهیم کلامی با استناد به آیات و روایات بپردازد تا عقایدش را با این شیوه برای مخاطبانش باورپذیر کند و ازسوی دیگر، درپی ادای احترام به قرآن کریم و احادیث ایمه معصوم بوده است. از میان سه منظومه بررسی شده، مفاهیم کلامی در دیباچه منظومه «هشت بهشت» بیش از دو منظومه دیگر است و شاعر در دیباچه این منظومه به بحث درباره مفاهیم متنوع و متعددی از علم کلام پرداخته است.

    کلید واژگان: امیرخسرو دهلوی, دیباچه, علم کلام, آیات و احادیث
    Parvane Sayyedi, Zohre Najafi *, Janan Izadi

    In this paper, we have investigated the fostering of theological concepts through verses and narrations in the preface of Amir Khusrau Dehlavi's Masnavi. The research type is analytical-descriptive and its method is library. After investigating the prefaces from a theological point of view, we have come to the conclusion that Amir Khusrau Dehlavi has quoted verses from the Holy Quran or hadiths of the infallible Imams, either directly or indirectly and implicitly, in most of the verses that contain theological concepts. Thus, he sought to achieve two goals: One is that he attempted to foster theological concepts by quoting verses and hadiths in order to make his beliefs believable to his audience, and on the other hand, he sought to pay tribute to the Holy Quran and the hadiths of the infallible Imams. Among the three poems investigated, theological concepts in the preface of the poem Hasht Behesht are more than the other two poems, and in the preface of this poem, the poet has discussed diverse and various concepts of theology. Most of the theological concepts used in the preface of these three poems are concepts that have been repeated in other poets' poems before Dehlavi, however, Dehlavi is one of the prominent poets in terms of verses, hadiths and narrations that have been used to document and foster theological concepts.

    Keywords: : Amir Khusrau Dehlavi, Preface, Theology, Verses, Hadiths, Fostering of Concepts
  • محمد اثنی عشری، داریوش کاظمی*، مریم شایگان
    رسم براین بوده است که نویسنده قبل ازشروع متن اصلی خود،بخشی رامی آورده که درحکم آستانه ودروازه ورودبه متن اصلی بوده وبانام هایی چون:دیباچه،آغازایه و...خوانده می شده است.این رسم ازکهن ترین دوران ودرقدیمی ترین آثار،وجودداشته وهمچنان کم وبیش وباتغییراتی نسبت به قبل ازقرن چهاردهم هجری قمری،دیده می شودهرچندامروزه،مقدمه نویسی،بیشتررواج یافته است.بخشی ازاین دیباچه هاشامل شروع بانام خداوند(بسمله)وتحمید باری تعالی است که دراین تحقیق،موردبررسی قرارگرفته اند. تعدادی اثربه صورت کاملااتفاقی درموضوعاتی چون:تاریخ،جغرافیا،نجوم،طب،عرفان،فقه وکلام انتخاب شدومورد تحلیل قرارگرفت.بررسی های به عمل آمده برروی این بسمله هاوتحمیدیه های مختلف ومتعلق به رشته های علمی گوناگون،مشخص کردکه هرچندآنهامتعلق به دوران مختلف،سبک های متفاوت،نویسندگان گوناگون،فرهنگ های مختلف وگاه متضادباهم هستندودرظاهرشایدباهم تفاوت بسیارداشته باشندامانوعی وحدت درآنهاموجوداست که به چندساختارمشابه،منتهی می شود.لازم به ذکراست که بررسی ساختاری دراین تحقیق به معنی بررسی ساختاربسمله هاوتحمیدیه هاازنظرداشتن یانداشتن1-بسمله وآغازگری(مقدمه)،2-تحمیدیه(بدنه)و3-بسترنهایی(موخره)می باشد.مقدمه،همان شروع بانام خداوندوگفتن بسم الله الرحمن الرحیم و...،بدنه،همان تحمیدخداوندبلندمرتبه وموخره،ختم کلام وآمادگی برای ورودبه نعت وستایش پیامبراکرم(ص)واولیای دین است.
    کلید واژگان: ساختار, دیباچه, بسمله, آغازگری, تحمید
    Mohammad Asnaashari, Darioush Kazemi *, مریم Shayegan
    It has been a tradition that before the beginning of his original text, the author has brought a section which is considered as a threshold and gateway to the original text and has been read with names such as: introduction, beginning, etc. This tradition has existed since ancient times and the oldest works and More or less changes are seen than before the fourteenth century AH, although today, preface writing has become more common. A number of works were selected and analyzed completely randomly in topics such as: history, geography, astronomy, medicine, mysticism, jurisprudence and theology. Different authors, different writers, different cultures and sometimes contradictory, and in appearance may be very different, but there is a kind of unity in them, which leads to several similar structures. (Body) and 3- beds (later). Introduction is the beginning of the name of God and saying in the name of God, Most Gracious, Most Merciful, etc.
    Keywords: structure, preface, Bismillah, Initiation, praise
  • آمنه یاری*، زهرا امیریان

    جهت گیری افراطی در جنبش فمنیسم انتقادهای زیادی را پیرامون الگویی غیر سیاسی و خنثی تر نسبت به زن ها در پی داشته است. تمایل به پیدایی، نقطه اشتراک دیرپای مابین جنسیت و ترجمه است. فرامتن ها به عنوان عناصر خارج از متن، مسیری امیدبخش برای جهت گیری دوباره پیدایی مترجمان خارج از پس زمینه متنی ایجاد می کنند. این پژوهش در پی بررسی آن است که چگونه مترجمان مرد و زن در پیشگفتار رمان ها، مقدمه های خود را به عنوان فرصتی برای مطرح کردن خود به عنوان مترجم و حرفه خود به عنوان وظیفه ای جدی و ظریف به کار می گیرند. پیش گفتار 100 رمان ترجمه شده از انگلیسی به فارسی مورد تحلیل موضوعی قرار گرفت. موضوع ترجمه ها و مترجم، نمایانگر تمایل مترجم های زن به صحبت کردن درباره اول شخص و دفاع از گزارش های شخصی تر بود، در حالی که مردها دیدگاه سوم شخص را ترجیح می دادند و اغلب بر معرفی نویسندگان اصلی و آثارشان تمرکز داشتند. نتایج کلی این پژوهش نشان داد که مترجم های زن و مرد اغلب تمایلی به صحبت در مورد فرایند ترجمه و چالش ها یا ظرافت های احتمالی آن نداشتند.

    کلید واژگان: فرامتن, پیدایی, مقدمه, مترجمان زن و مرد, مضمون
    Ameneh Yari *, Zahra Amirian

    Radical orientation in the feminist movement evoked numerous criticisms calling for a more neutral and non-political paradigm toward women. The urge for visibility is a long-established intersection between gender and translation. Paratexts, as elements outside the text proper, have created a promising avenue for redirecting translators’ visibility outside the textual background. This study sets out to investigate how male and female fiction translators employ their prefaces as an opportunity to elaborate on themselves as translators and their profession as a delicate and serious task. One hundred translators’ prefaces in the fictions translated from English into Persian were analyzed using thematic analysis. The contents of translation- and translator-oriented themes reflected female translators' preference for speaking in the first person and asserting more personal accounts, whereas men preferred the third-person point of view and focused mostly on introducing the original authors and their works. The overall results of this study showed that female and male translators were mostly reluctant to talk about their translation process and its possible challenges or delicacies.

    Keywords: paratext, Visibility, preface, male, female translators, theme
  • Ali Hashemi, Fatemeh Mahdavirad *

    The preface which initiates textbooks is a significant convention in writing academic textbooks as it introduces the book, explains assumptions, clarifies expectations, and convinces the readers to read on. In the present study, using Martin and White’s (2005) Appraisal framework, ninety textbook prefaces written by both native and nonnative writers, in both hard and soft sciences, were selected and analyzed aiming at exploring writers’ preferences for the type and frequency of appraisal resources. The statistical analysis of the data revealed that the writers plentifully used appraisal resources in the prefaces to express their attitudes, positions, and goals of the inclusion of various sections in the book. Attitude resources, in terms of frequency, are the most frequent, and Engagement elements are the least with Graduation items coming in the middle position. This is quite natural as all academic writing is to express opinions and positions, and prefaces, specifically, are less probable to indicate others’ attitudes and stances, but the authors’ positions and purposes behind the book. Based on the findings, it is concluded that native textbook writers are superior to nonnative writers in terms of communication power, establishing solidarity, and a convincing and forceful voice. The frequency of the subsystem of the main appraisals is also detailed in the article. This study can have implications for textbook writers, teachers, EFL learners, and materials developers.

    Keywords: Academic Writing, Appraisal theory, Hard, Soft Science, Native, Nonnative Writer, Preface, textbook
  • یدالله نصراللهی*، فرشته آهیخته
    در قرن بیستم، مکاتب و نحله های ادبی و زبانی نوینی ظهور کرد و از شراره های مهم آن می توان به نظریه های ادبی فرمالیسم و ساختگرایی اشاره کرد که نظرگاه خود را بر جنبه های صوری متن، عناصر زبانی و سازه های شناور در آن متمرکز کردند و بر ادبیت متن ادبی در گرو تقابل و هم نشینی آن در جریان خیزش عناصر متنی تاکید نمودند. با آنکه نظریه فرمالیسم از مطالعات ادبی قرن بیستم بود و قابلیت خود را بیشتر در توصیف ارزش کاری سازه های زبانی و معماری عناصر فرمالیستی در متون منظوم نشان داده، ولی می توان آن را در تحلیل متون نثر نیز اعمال کرد و ادبیت و جایگاه سازه های زبانی در متن های منثور، به ویژه نثرهای کهن ادبی نیز دیده می شود. هنر دیباچه پردازی، سنتی دیرینه در متون نظم و نثر است که از قرن پنجم با سازوکارهای خاص خود برای جلب توجه مخاطب، با نثری متمایز از نثر متن اصلی کتاب وارد میدان شد. مولفان نثرهای فنی با استفاده از هنرسازه ها و عناصر برجسته زبانی و بلاغی، همچون ساخت ترکیبات تازه، سجع پردازی، جناس، تقابل ها، تضاد، تکرار و تتابع در سطح آوایی، واژگانی و نحوی، سازه ها و ساختارهای چالش انگیز و زیبایی از قدرت نویسندگی خود بر جای گذاشته اند. این مقاله به بررسی مقایسه ای دیباچه چهار متن کهن فارسی (قابوس نامه، کلیله و دمنه، مرزبان نامه و تاریخ جهانگشای جوینی) می پردازد. منظور از مقایسه در اینجا، فرض و در نظر گرفتن امری به نام هنجار یا نرم است که از طریق آن می توان به مصادیق خروج از هنجار در سطح زبانی و سطوح مختلف آوایی، واژگانی، نحوی و کل پیکره متنی رسید و آن ها را بررسی کرد. به اجمال می توان گفت که در بررسی سطح آوایی، جنبه های موسیقایی عموما در متون نثر فنی بیشتر و پررنگ تر از قابوس نامه دیده می شود و در سطح واژگان، کلمات عربی و مترادفات با بسامد فراوان در نثر فنی زیادتر از قابوس نامه به کار رفته اند و از حیث بلاغی نیز تصویرآفرینی ها و تمرکز بیشتر بر تخییل سخن و نوشته در متون نثر متکلف، بیش از قابوس نامه یافت می شود.
    کلید واژگان: سازه های زبانی, دیباچه, قابوس نامه, کلیله و دمنه, مرزبان نامه, تاریخ جهانگشای جوینی
    Yadollah Nasrollahi *, Fereshteh Ahikhteh
    In the twentieth century, new literary and linguistic schools and schools emerged, sparking the ideas of structuralism and formal literature in the form of the school of formalism in revolutionary Russia. This school focused on the formal aspects of text and linguistic elements. And the floating structures focused on the fact that the literature of the literary text depended on their opposition and accompaniment during the rise of textual elements. The poem has shown its capability, but the literature and the position of linguistic structures in prose texts, especially prose. Ancient literature can also be seen. The art of prefabrication is a long-standing tradition in the texts of the fifth century, with the input mechanisms to attract the audience's attention, entered the field with a distinct prose from the prose of the main text of the book. The authors of technical prose, with the use of prominent linguistic and rhetorical elements and elements such as new combinations, rhymes, punctuation, contrasts and contradictions, repetition and repetition at the phonetic and syntactic phonetic level, challenging and beautiful structures and structures, from thought And they left their thoughts. This article provides a comparative study of the preface of the four ancient Persian texts (Qaboosnameh, Kelileh and Demneh, Marzbannameh and the history of Jahangisha Jovini). Comparison refers to the consideration of something called normative or soft, and through it the norm of reaching the instances of leaving the norm at the linguistic level, which can be examined at different levels of phonetic, lexical, syntactic, and the whole textual body.
    Keywords: Linguistic Structures, Preface, Qaboos Nameh, Kelileh, Demneh, Marzban Nameh, Jahangshay Jovin
  • کیمیا تاج نیا*، مهدی اویسی کهخا، اسماعیل اسلامی

    نظریه سورریالیسم که توسط بینانگذار فرانسوی؛ آندره برتون و همراهانش مطرح شد؛ به خودی خود شکل نگرفت و زمینه ها و پیش گفتارهای بسیاری در شکل گیری اش نقش داشتند. از جمله آن زمینه ها می توان به زمینه های فلسفی، عقل گریزی، هنجارشکنی و کشف و شهود اشاره کرد و از میان پیش گفتارها می توان به نظریات سقراط، افلاطون، نظریات روانکاوانه فروید و یونگ، نظریه های داداییسم، رمانتیسم و به ویژه شعر صوفیان ایران کهن اشاره کرد. پیش گفتارهایی که سنایی، عطار و در پی آن ها مولانا در اشعارشان در پی عناصر صوفیانه و شعر صوفی مطرح کردند؛ بیش ترین قرابت گفتمانی را با نظریه و عناصر سورریال داشته است. بر این اساس، پژوهش حاضر ضرورت بررسی پیش گفتارهای سورریالیستی را در مثنوی های سیرالعباد الی المعاد، منطق الطیر دفتر سوم مثنوی معنوی با کمیت تقریبا یکسانی احساس کرده است. از این رو، برآن است تا با هدف توسعه ای، در راستای کشف عناصر سورریالیست در آثار مورد پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی بهره جوید. نتایج اولیه پژوهش حاکی از آن است که پیش گفتارهای عناصر سورریالیستی در مثنوی های مورد بررسی، به صورت آشکار و ضمنی نمایان شده است. طوری که سه شاعر عارف نامی به طور آشکار همان عناصر را در اشعارشان از لوازم و عناصر مهم عرفان مطرح کردند و گاهی با اشاره ها، استعاره ها و تشبیه های تمثیلی و نمادین عناصر عرفان را مطرح کردند که آن ها نیز در نظریه سورریالیسم مشترک بوده اند.

    کلید واژگان: عناصر سوررئالیسم, تصوف, سیر العباد الی المعاد, منطق الطیر, دفتر سوم مثنوی معنوی

    The Theory of Surrealism by the French Founder; Andre Burton and his entourage were raised; It did not take shape on its own, and many contexts and prefaces played a role in its formation. Among those fields, we can mention philosophical fields, irrationality, norm-breaking, and discovery and intuition. Among the foreword, we can mention the theories of Socrates, Plato, the psychoanalytic theories of Freud and Jung, the theories of Dadaism, Romanticism and especially the poetry of ancient Iranian Sufis. Forewords that Sanai, Attar and Rumi followed in their poems following Sufi elements and Sufi poetry; It has had the greatest discourse affinity with surreal theory and elements. Accordingly, the present study has felt the necessity of examining surrealist prefaces in the Masnavi of Sir al-Ebad al-Ma'ad, the Al-Tair region of the third book of the Masnavi Manavi with almost the same quantity. Therefore, it intends to use the descriptive-analytical method in order to develop surrealist elements in the researched works with the aim of development. Preliminary results of the research indicate that the prefaces of surrealist elements in the studied Masnavi are explicit and implicit. So that the three famous mystic poets explicitly mentioned the same elements in their poems as important accessories and elements of mysticism, and sometimes with allusions, metaphors and allegorical and symbolic metaphors, they introduced the elements of mysticism, which were also common in the theory of surrealism

    Keywords: Preface, Elements of Surrealism, Sufism, Journey to Worship, Al-Tair Region, Third Book of the Spiritual Masnavi
  • آمنه یاری، زهرا امیریان*، محمد امیریوسفی

    اگرچه تحقیقات حاضر درک ما را در رابطه با مسایل جامعه شناختی ترجمه، از قبیل پیشگفتارهای مترجمان، افزایش داده، اما کمبود مطالعات در رابطه با زبان هایی مثل فارسی که گسترش کمتری دارند عمیقا احساس می شود. در راستای پر کردن این شکاف، مطالعه حاضر در صدد بررسی پیدایی مترجمان رمان های ایرانی از منظر فرامتن ها برآمده است. عوامل فرامتنی، خصوصا پیشگفتار،از جمله باارزش ترین تفسیرهای شخصی مترجمان بوده که فرصتی را برای ارتباط مستقیم با خوانندگان فراهم ساخته و جایگاه و حضور آنان را در حرفه خودشان برجسته می سازد. دادده های این بررسی، که شامل 300 رمان ترجمه شده از انگلیسی به فارسی می باشد، از طریق تکنیک نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. این مجموعه گستره وسیعی از نویسندگان انگلیسی و مترجمان ایرانی را درمی گیرد. پیشگفتارهای مترجمان با استفاده از فرایند «تحلیل محتوایی» چندین مرتبه مورد بررسی قرار گرفت و الگوهای معنادار آنها استخراج شد و نهایتا به چند عنوان کلی با محتوای یکسان طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که نبست زیادی از موضوعات استخراج شده از پیشگفتارهای مترجمان مرتبط با نویسندگان اصلی و آثار آنان می باشد. در نتیجه، این نظرات، حتی تحت عنوان نام مترجم هم، تاثیر چندانی در افزایش پیدایی آنها در کارشان نداشته است. این مطالعه پیامدها و مضامینی برای مترجمان تازه کار در رابطه با جایگاه و انعکاس صدایشان در ترجمه هایشان به همراه خواهد داشت.

    کلید واژگان: پیشگفتار, فرامتن, موضوع, مترجمان, (نا)پیدایی
    Ameneh Yari, Zahra Amirian *, Mohammad Amiryousefi

    Although the existing research has advanced our understating of sociological issues such as translators’ prefaces, a paucity of studies into languages of limited diffusion, including Persian is strongly felt. To partly fill this gap, this study aims to explore Iranian fiction translators’ (in)visibility from the perspective of paratexts. Paratextual elements, especially prefaces, are among the most privileged translators' commentaries that provide opportunities for translators to have a direct contact with readers and foreground their presence and status in their profession. Drawing on a convenience sampling technique, the corpus of the study comprised the prefaces of 300 Persian translated works of fiction from English. The corpus under investigation encompassed a wide spectrum of English writers and Persian translators. The prefaces of the translations were analyzed in accordance with the “thematic analysis” procedure, where the prefaces were examined multiple times, and meaningful patterns were extracted and grouped under several headings sharing the same content. The results showed that a large proportion of the extracted themes from translators’ prefaces elaborated on introducing the original authors and their source texts. Consequently, these commentaries, even under the translators' name, did not significantly contribute to highlighting the visibility of translators within their work. This study may provide implications for novice translators regarding their stance and voice in their translations. Keywords: Preface, Paratext, Theme, Translators, (In)visibility.

    Keywords: Preface, Paratext, theme, Translators, (In)visibility
  • مهدی دهرامی*
    خاتمه یکی از اجزای ساختاری اکثر منظومه های فارسی است که در پایان بسیاری از منظومه ها به صورت مستقل یا در ادامه ابواب اصلی کتاب درج می شود. هدف این مقاله بررسی محتوای اختتام منظومه های فارسی با تاکید بر 24 منظومه تا قرن هفتم است. این بخش در بسیاری از مجموعه های موردبررسی، پیوندها، ارتباط ها و تناسبات عمیقی با درون مایه و فصول اصلی اثر دارد و در فهم و جایگاه آن نقش موثری ایفا می کند. منظومه های فارسی به سه دسته فاقد خاتمه، خاتمه های کوتاه و خاتمه های مبسوط تقسیم می شود. از میان منظومه های باقی مانده ادبیات دوره دری، نخستین منظومه دارای باب مستقل خاتمه، گرشاسپ نامه اسدی طوسی است. در خاتمه مبسوط به مواردی چون مباحث تاریخی (تاریخ و مدت سرایش)، معرفی اثر (توصیف اثر، تعداد ابیات، شیوه کار و تفسیر منظومه و امثالهم)، موضوعات اجتماعی (پند و موعظه و نکوهش و اعتراض)، مدح، مناجات و حسن ختام پرداخته می شود. شاعران بنا به دلایلی چون رعایت سنت ادبی، نیاز متن به پیرامتن و ایجاد فضایی برای پرداختن به مباحثی غیر از محتوای اصلی اثر و ارتقای جایگاه و اهمیت آن، به خاتمه سرایی پرداخته اند. بستر پیرامتن تقریبا یکسان مقدمه و موخره، تاکید برخی موضوعات چون مدح، عقاید و انگیزه های شاعر و تلاش در ارتقای جایگاه و مقبولیت اثر، موجب شده است برخی شاعران در محل ذکر برخی موضوعات، میان مقدمه و موخره تفاوتی قائل نباشند و برخی مباحث چون مدح، تعلیم اخلاقیات و ستایش اثر را در هر دو محل ذکر کنند.
    کلید واژگان: قالب مثنوی, پیرامتن, منظومه, مقدمه منظومه, خاتمه سرایی
    Mahdi Dehrami *
    Epilogue is one of the structural components of most Persian poems which comes at the end of many poems independently or as the continuation of the main chapters of the book. The goal of this paper is to study the content of the epilogues of Persian poems with focus on twenty-four poems written up to the seventh century. In most of the examined poems, epilogue has strong relations with the main chapters and plays an important role in understanding them. Persian poems are divided to three categories: poems without epilogues, poems with short epilogues, and poems of extensive epilogues. Of the remaining poems of Dari literature, the first poem with an epilogue is Asadi Tusi’s Garshaspname. Extensive epilogues may contain historical issues (date and the amount of time taken to write the work), introductory information (description of the work, number of lines, style, interpretation of the work etc.), social issues (preaching, condemnation, and protest), praise, prayers, and conclusion. Poets have epilogized because of reasons such as observing literary traditions, the need of the text for paratext, creating a space for dealing with issues other than the main content of the work, and improving the status of their works. Some poets do not distinguish between preface and epilogue in that both parts of their works might cantain praise, didactic material, and celebration of the work.
    Keywords: Mathnawi, Paratext, Poetry Collection, Preface, Epilogue
  • M. Salari Nasab

    Shams’ articles are a text provided by Shams’ words, during which he resided in Konya and was accompanied by Mawlana. Articles are important for understanding Shams’ personality and thought, as well as better understanding of Mawlana, but the text is very complex and vague, even in some cases without any specific link, because: 1) Shams speaks briefly and with remark and avoids speaking and attending in public; 2) This book is not written by Shams, but his words that others have written, although some of its contents may have been modified by himself later on; 3) The existing versions of Shams’ Articles are very messy. One of the ways to explain some of the stories and to resolve the ambiguities of the articles is to refer to the works of Rumi and his son, Sultan Valad. The scholars who have studied the works of Sultan Valad, have all come to the conclusion that his books are not literally supreme; nevertheless, the importance of his works, in particular, of his Masnavi in clarifying some of the events of Shams and Rumi’s life, as well as his superiority in history of Turkish poem has been emphasized. In this article, after a brief introductory statement, some examples of his poetry and prose are mentioned which are effective in explaining or detailing some vague and concise points of Shams’ Articles.

    Keywords: Shams Tabrizi, Shams’ Articles, articles compositions, Sultan Valad, education, preface, Rabab Nameh, epilogue
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال