به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "safavid" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • جهانبخش ثواقب*، فریده مروتی، پروین رستمی
    روابط صفویه با همسایگان خود در دوره زمامداری شاه صفی، دوره ای از درگیری های نظامی و ناآرامی های مرزی را تجربه کرد که گرچه تهاجمات اوزبکان به خراسان، سرانجام دستاوردی برای آنان نداشت، اما دولت عثمانی، بغداد را از ایران جدا کرد و قندهار نیز به دست گورکانیان افتاد. بروز این وقایع، نشان ه ای از ضعف و ناکارآمدی شاه صفی در اداره کشور بود که همسایگان را به تکاپو انداخت تا از فرصت پیش آمده پس از مرگ شاه عباس اول، اهداف خود را در خصوص نواحی مورد اختلاف به اجراء گذارند. جدا شدن قندهار، فصل دیگری از روابط ایران و هند را بر سر این ایالت رقم زد و مناسبات صفویه و گورکانیان را بار دیگر متشنج گردانید، هر چند که به بحرانی جدی در روابط طرفین نینجامید. در این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی، روابط صفویه و گورکانیان در زمان شاه صفی و شاه جهان، علل و زمینه ها به ویژه کشمکش بر سر قندهار و پیامدهای آن بررسی و تحلیل می شود. یافته پژوهش نشان می دهد که قندهار همچون گذشته عامل اصلی در صورت بندی مناسبات دوجانبه بوده و اقدامات شاه جهان برای تصرف این ایالت، روابط دو دولت را شکننده ساخت؛ اما به قطع روابط کامل یا اقدام نظامی هند برضد ایران منجر نشد.
    کلید واژگان: ایران, هند, صفویه, شاه صفی, گورکانیان, روابط سیاسی
    Jahanbakhsh Savagheb *, Farideh Morovati, Parvin Rostami
    Safavid relations with their neighbors during the reign of Shah Safi experienced a period of military conflicts and border disturbances, although the Uzbek invasions of Khorasan did not achieve anything for them, the Ottoman government separated Baghdad from Iran and Kandahar also came under the control of Gurkanians. The occurrence of these events was a sign of the weakness and inefficiency of Shah Safi in the administration of the country, which made the neighbors try to implement their goals in the disputed areas after the death of Shah Abbas I. The secession of Kandahar created another chapter in the relations between Iran and India over this state and strained the relations between the Safavids and Gurkanians once again, although it did not lead to a serious crisis in the relations between the parties. In this study, the relations between the Safavids and the Gurkanians during the era of Shah Safi and Shah Jahan, the causes and contexts, especially the conflict over Kandahar and its implications, are examined and analyzed in a descriptive-analytical way. The findings show that Kandahar, as in the past, was the main factor in the formation of bilateral relations, and Shah Jahan's actions to seize this state made the relations between the two governments fragile. However, it did not lead to the complete severance of relations or India's military action against Iran.
    Keywords: Iran, India, Safavid, Shah Safi, Gorkanian, Political Relations
  • پژمان دادخواه*، رضا بایرام زاده، محمدرضا شریف زاده

    از جمله آثار و شاخه های هنری ایران، هنر فلزکاری است که در طول تاریخ، به ویژه در مبحث هنرهای سنتی انعکاس دهنده دیدگاه های آیینی و مذهبی بوده است. در این میان، آثار فلزی دوران صفوی حایز اهمیت بسیار است؛ زیرا این مقطع از دوره های پرشکوه هنر ایران به شمار می آید؛ ازآن رو که دولت یکپارچه ای را ایجاد نمود و موجب گسترش مذهب شیعه گردید. هدف از این پژوهش آشکار کردن تحولات پایه ای و دگرگونی شکل، تزیینات و محتوای اشیای فلزی این دوره با دو شاخص «مذهبی» و «ملی» است. بدین روی در پی دستیابی به پاسخ دو پرسش اصلی است: اول اینکه چرا هنرمندان دوره صفوی می خواستند برای بیان مضامین مذهبی و رویکردهای اجتماعی از اسامی دوازده امام‰، دعا و ابیات در وصف ائمه اطهار‰ در ساخت اشیای فلزی استفاده کنند؟ دوم اینکه حاکمان دوره صفوی می خواستند با حمایت هنرمندان، مضامین و عناصر شیعی را در تحول کدام قالب های شکلی در جامعه رونق دهند؟ این نوشتار با روش «توصیفی - تحلیلی» و با استفاده از منابع میدانی موزه ای و کتابخانه ای تدوین گردیده است. نتایج حاصل از این بررسی، علاوه بر برجستگی های فرهنگی و هنری و ساختار مضامین شیعی در کتیبه های این دوره، گونه شناسی و به کارگیری انواع تزیینات گیاهی، تطبیق با دوره های پیشین، و استفاده از زبان و خط فارسی در دوره صفوی را نشان می دهد و بر این اساس، پژوهش حاضر بر این فرضیات استوار است که کلیات ساختار اشیای فلزی دوره صفوی گرچه پر از عناصر زیبایی شناسی درخور تبلیغ است، لیکن در بسیاری از موارد دربند تفکری ایدئولوژیک است که باید در نقدی آشکار حاصل آن تشریح گردد.

    کلید واژگان: صفوی, مذهب شیعه, موزه خوی, فلزکاری, کتیبه, اسلیمی
    Pejman Dadkhah *, Reza Bayramzadeh, Mohammadreza Sharifzadeh

    Among the Iranian artistic works and branches, the metal works have been reflecting ritual and denominational views throughout history in the discussion on traditional arts. Here, the metal works of the Safavid period are of great importance, because that period is among the magnificent eras of Iranian art, and because it created a monolithic state and promoted the Shiite denomination. This study aims at revealing the basic evolutions and transformations, embellishments and themes of the metal works in that era with ‘religious’ and ‘national’ parameters. Thus, it seeks to answer two main questions: first, “Why did the artists in the Safavid period want to use the names of twelve Imams in making metal things for expressing religious themes and social approaches?” And second, “In evolution of which formats did the Safavid rulers want to promote the Shiite themes and elements in the society by supporting artists?” This article has been written using a descriptive-analytical method and field resources of libraries and museums. The results of this investigation, in addition to cultural and artistic prominences as well as the Shi‘a themes in the inscriptions of that era, shows the typology and application of various types of plant embellishments, adjustment to previous eras, and using Farsi language and script in the Safavid period; and accordingly, the present study is founded on the hypothesis that the generalities of the structure of metal works in the Safavid period, though filled with aesthetic elements deserving propagation, is captured by the ideological thought, which must be explained in an apparent review.

    Keywords: Safavid, Shi‘A Denomination, Museum Of Khoy, Metal Works, Inscription, Islimi
  • حمزه حسینی*
    نظام دیوان سالاری گسترده و پیچیده ای که حکومت صفویه ایجاد کرده بود، یکی از مهم ترین اقدامات این حکومت است. ازآنجایی که صفویان نظام دیوانی ایران را اصلاح کردند و صورتی جدید از آن بنیان گذاشته اند، این نهاد در حکومت های بعد از صفویه نیز استفاده شده است. در مقاله حاضر تلاش می شود با روش توصیفی - تحلیلی، به این سوال پاسخ داده شود که نظام اداری و دیوانی صفویه در عصر آقامحمدخان و فتحعلی شاه قاجار چگونه تداوم و تحول پیدا کرد. یافته های این بررسی نشان می دهد که نظام دیوانی صفویه در دوره قاجار هم تداوم و هم تحول داشت. در دوره حکومت آقامحمدخان استفاده از آن محدود بود، ولی در دوره فتحعلی شاه نهاد دیوان سالاری صفویه به شکل گسترده اقتباس و به کار گرفته شد. در این دوره با توجه به برخورد ایران با تمدن غرب، اصلاحات و تحولاتی در نظام دیوانی به وجود آمد، اما این اصلاحات به دلیل ویژگی های موروثی نظام دیوانی ایران نتوانست تحول عظیمی به وجود بیاورد و نظام دیوانی و اداری ایران تا آغاز انقلاب مشروطه، کم و بیش براساس همان کارکردهای نظام دیوانی برگرفته از صفویه مدیریت و اداره می شد.
    کلید واژگان: صفویه, قاجار, دیوان سالاری, موروثی, ایران
    Hamzeh Hoseini *
    The extensive and complex bureaucratic system established by the Safavid dynasty represents one of the most significant achievements of this government. Given that the Safavids reformed the bureaucratic system of Iran and laid the foundation for a new form, this institution continued to be utilized in subsequent governments following the Safavid era. This article employs a descriptive-analytical methodology to address the question of how the administrative and bureaucratic system of the Safavids persisted and transformed during the reigns of Aqa Mohammad Khan and Fath Ali Shah Qajar. The findings of this study indicate that the bureaucratic system of the Safavids experienced both continuity and transformation during the Qajar period. While its use was limited during Aqa Mohammad Khan's rule, the bureaucratic institution of the Safavids was extensively adapted and implemented during Fath Ali Shah's reign. In this period, considering Iran's interactions with Western civilization, reforms and transformations emerged within the bureaucratic system; however, due to the patrimonial characteristics of Iran's bureaucratic system, these reforms did not lead to significant changes. Consequently, the bureaucratic and administrative system of Iran continued to be managed and operated based on the functions derived from the Safavid bureaucratic model until the onset of the Constitutional Revolution.
    Keywords: Safavid, Qajar, Bureaucracy, Patrimonial, Ministry
  • امیرحسین حاتمی*
    قزوین در چند سده اخیر بویژه از دوره صفوی به بعد به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و تاریخی خود، همواره متاثر از تحولات مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. این تحولات همه جنبه های زندگی شهری بویژه جمعیت قزوین را تحت تاثیر قرار داده است. از این رو، در این پژوهش تلاش می گردد با روش تحلیلی تطبیقی و با هدف توضیح مهمترین مولفه های تاثیرگذار بر تغییرات جمعیتی، این تغییرات مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بر مبنای یافته های پژوهش تغییرات جمعیتی قزوین ارتباط مستقیمی به تحولات کلی و عمومی در سطح کشور داشته است. در واقع مجموعه عواملی همانند عامل سیاسی (انتقال پایتخت)، عامل اجتماعی (جابجایی های گروه های مختلف قومی قبیله ای)، عامل نظامی (جنگ های متعدد)، عامل اقتصادی (رونق یا رکود اقتصادی) و عوامل طبیعی (بیماری و زلزله) بیشترین دگرگونی های جمعیتی در قزوین را در پی داشته است.
    کلید واژگان: قزوین, تغییرات جمعیتی, صفویه, قاجاریه
    Amirhossein Hatami *
    Qazvin in recent centuries, especially from the Safavid period onwards has always been influenced by important political, social and economic developments due to its special geographical and historical location. These developments have affected all aspects of urban life, especially the population. Therefore, in this study, we attempted to analyze and study these changes by explaining the most important components affecting demographic changes. Based on the findings, demographic changes in Qazvin have been directly related to general developments in the country. In fact, a set of factors such as political factor (the transfer of the capital to and from Qazvin), social factor (different ethnic-tribal groups’ displacement), military factor (multiple wars), economic factor (economic boom or recession) and natural factors (disease and earthquake) have caused the most demographic changes in Qazvin.
    Keywords: Qazvin, Demography, Demographic Changes, Safavid, Qajar
  • مهشید برجیان بروجنی، زهرا اباذری*، غلامرضا امیرخانی، فرشته سپهر، نجلا حریری
    هدف

    بررسی و تحلیل کارکرد و نقش کتابخانه ها در دوران حکومت صفویان.

    روش پژوهش:

     با توجه به ماهیت این پژوهش، از روش کتابخانه ای مبتنی بر بررسی کتاب ها، نسخ خطی و اسناد دست اول استفاده شده است.

    یافته ها

    پژوهش حاضر نشان می دهد که دو دوره متمایز در حیات و کارکرد کتابخانه های عصر صفوی قابل بررسی است. دوره نخست که مربوط به سده دهم هجری و زمان حکومت شاه اسماعیل و بخشی از زمان شاه طهماسب می شود، امتداد نقش و کارکرد کتابخانه های قرن نهم و به ویژه کتابخانه های تیموریان در خراسان است که در آن، وظیفه اصلی کتابخانه ها، تولید و آفرینش نسخ نفیس با بهره گیری از عالی ترین سطح هنرهای کتاب آرایی است.در دوره دوم که زمان شاه عباس و پس از آن را در بر می گیرد، به دلایلی چند و از جمله لزوم تدوین آثار دینی - فقهی مذهب تشیع که در جامعه ایران آن روزگار با کمبود مواجه بوده، کتابخانه ها و مجموعه منابعشان عمدتا به سمت گردآوری این گروه از آثار سوق پیدا می کند. تحول دیگری که در این مرحله رخ می دهد، مطرح شدن زبان فارسی به عنوان زبان نگارش متون مذهبی برای استفاده عموم افراد جامعه ایران است.

    نتیجه گیری

    کارکرد و جایگاه کتابخانه ها در دو قرن حکومت صفویان را در دو مرحله متفاوت می توان مشاهده کرد. در مرحله نخست، تداوم کارکرد کتابخانه ها بسان دوره گذشته بود که در آن وظیفه اصلی کتابخانه ها، آفرینش نسخه های خطی نفیس با بهره گیری از سرآمدان عرصه های نگارگری و خوشنویسی و کتاب آرایی بود. در مرحله دوم توجه به کتابخانه ها بیشتر به عنوان جایگاه حفظ و نگهداری آثار مکتوب علما و فقهای شیعه بود که تحولی محسوس در نقش و عملکرد کتابخانه های مهم این دوره به شمار می آید.

    کلید واژگان: صفویان, کتابخانه ها, کتاب آرایی, متون شیعی, وقف
    Mahshid Borjian Borujeni, Zahra Abazari *, Gholamreza Amirkhani, Fereshteh Sepehr, Nadjla Hariri
    Objective

    The main objective of the research is to study and analyze the function and role of libraries during the Safavid dinasty.

    Methodology

    According to the nature of the research, a library method based on books, manuscripts, and first-hand (primary) documents, has been used.

    Findings

    The present study shows that in general, two distinct periods can be considered in the life and function of Safavid libraries. The first period, which is related to the 16th century and the reign of Shah Ismail and part of the time of Shah Tahmasb, is a continuation of the role and function of the 15th century libraries, especially the Timurid libraries in Khurasan, where the main task of libraries is to produce and create exquisite manuscripts using the highest level of book design arts. The second approach was to pay attention to libraries in the position of preserving and maintaining the written works of Shiite scholars and jurists, which is considered a significant change in the role and function of important libraries of this period. In this regard, a fundamental change took place in Shia jurisprudential-theological texts, most of which were written by scholars who had migrated to Iran from the Jabal Amel region of Lebanon. The transfer of the personal libraries of this group of immigrant scholars caused many Arabic works to be transferred to Iran. In addition to this kind of texts, attention to Persian language as the language of writing jurisprudential-religious works and used by the public is one of the other features of this period. In addition to the necessity of the time and the need of the Safavid government to gain legitimacy and explain the jurisprudence principles of the Shia religion by using the books and treatises that appeared, including authoring, translating, summarizing and rewriting, another factor was also raised, which was: the negative view from some jurisprudential thoughts to the category of painting, which specifically caused Shah Tahmasb to close the art workshop of his royal library in Qazvin. The change of the capital from Qazvin to Isfahan was also formed in a context affected by these developments. In Isfahan, Shah Abbas committed himself to the establishment of the royal library, which was located in the building complex known as Dowlatkhaneh. In addition, he and his great contemporary scholar, Sheikh Bahai, by taking advantage of the tradition of endowment, gave increasing prosperity to the libraries of the holy shrines, which in particular should be the important collections dedicated to the mausoleum of Sheikh Safi in Ardabil and the library of Imam Reza Shrine in Mashhad (Astan-e Quds-e Razavi). Despite the variety of works that later influenced the collection of the Astan-e Quds library, most of the works available in that place and in other libraries of the second Safavid period, were dedicated to religious and jurisprudential texts, which are generally found in the libraries of schools, mosques, and holy shrines or personal collections were kept.

    Conclusion

    The function and position of libraries during Safavid period can be seen in two different ways. In the first, the continuation of the function of the libraries was like the previous period, in which the main task of the libraries was to create exquisite manuscripts by using the well-known painters, calligraphers, and book designers. In the second stage, more attention was paid to libraries as a place to preserve the written works of Shiite scholars and jurists, which is considered a significant change in the role and performance of important libraries of this period.

    Keywords: Safavid, Libraries, Art Of The Books, Shi’Ite Books, Endowment
  • زهرا جعفری، ساسان طهماسبی*

    طریقت نوربخشیه در دوره تیموریان پدیدار شد و در آستانه تشکیل دولت صفوی از مهم ترین طریقت های صوفیانه ایران بود. بنابراین رابطه دولت صفوی با این طریقت یکی از مسائل مهم دهه های نخستین دوره صفوی بود. این پژوهش به روش تاریخی- تحلیلی، درصدد پاسخ به این پرسش است که دولت صفویه و طریقت نوربخشیه چه تعامل و تقابلی با یکدیگر داشتند؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که تشیع نوربخشیه و سیادت خاندان نوربخشی زمینه را برای همگرایی نوربخشیه و صفویه فراهم می کرد، اما ادعای مهدویت سید محمد نوربخش، سیاه پوشی نوربخشیه و موقعیت اقتصادی و اجتماعی آنان موجب تقابل آنها با صفویه شد. این تقابل به قتل شاه قوام الدین و انزوای فرزندانش انجامید. از دوره شاه عباس اول، تحت تاثیر فضای ضد صوفی که تا سقوط صفویه ادامه یافت، نوربخشیه نیز مانند سایر طریقت های صوفیانه به حاشیه رانده شدند و به تدریج از صحنه تاریخ محو شدند.

    کلید واژگان: نوربخشیه, صفویه, سید محمد نوربخش, شاه قوام الدین, سادات نوربخشی
    Zahra Jafari, Sasan Tahmasbi*

    The order (ṭarīqa) of Nurbakhshia emerged in the Timurid era and was one of the most important Ṣūfi order in Iran on the eve of the establishing the Safavid government. Therefore, the relationship between the Safavid government and this order was one of the important matters in the first decades of the Safavid period. Having used historical-analytical method, the paper is going to answer the question, how was the interaction and confrontation between the Safavid government and the Nurbakhshia order? The findings of this research show that the Shīʿism of Nurbakhshia and their being Siyāda the way for the convergence of Nurbakhshia and Safavid. But Sayyid Muhammad Nurbakhsh's claim of Mahdism, the wearing of Nurbakhshia in black and their economic and social position caused confrontation between them. This confrontation led to the murder of Shah Qavam al-Din and the isolation of his children. Since the period of Shah Abbas I, under the influence of the anti-Ṣūfi milieu that continued until the collapse of the Safavid, Nurbakhshia as other Sufi orders were isolated and gradually disappeared from the scene of history.

    Keywords: Nurbakhshia, Safavid, Sayyid Muhammad Nurbakhsh, Shah Qavam Al-Din, Nurbakhshi Sādāt.
  • فرشید لاری منفرد*

    اخباری گری یکی از مهم ترین مکاتب فقهی تشیع است. روش این فرقه برای دست یابی به احکام شرعی، پیروی از اخبار و احادیث است. این مکتب فقهی در اوایل قرن یازدهم هجری توسط محمدامین استرآبادی (متوفای 1036) و با نگارش کتاب فوائد المدنیه در قالبی نو مطرح و احیا شد و به سرعت در سرزمین های اسلامی گسترش یافت. سرزمین بحرین به دلیل پیشینه حدیث گرایی و تشابهات فرهنگی و مذهبی با ایران عهد صفوی به سرعت از این جریان فکری متاثر شد؛ به طوری که بنا بر تصریح منابع تاریخی، بحرین مرکز اصلی جریان اخباری گری شده بود. این پژوهش بر آن است تا با رویکرد توصیفی - تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای به بررسی و تبیین دلایل رشد و گسترش این مکتب فقهی در بحرین بپردازد. سوال اصلی پژوهش این است که چه عواملی موجب رشد و گسترش اخباری گری در بحرین در سده 11 و 12 هجری شد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که عواملی همچون تاثیرپذیری از مکتب اخباری گری دوره صفوی، وجود سنت علم الحدیث در بحرین و تضعیف جایگاه علمای اصولی در آن سرزمین موجب رشد و گسترش اخباری گری در بحرین شد.

    کلید واژگان: اخباری گری, اصولیان, بحرین, تاریخ حدیث, صفویه
    Farshid Lari Monfared*

    Traditionalism (Akhbāriyyūn) is one of the most significant jurisprudential schools within Shi‘ite. This sect's method for deriving religious rulings is based on adherence to narratives and ḥadīths. This jurisprudential school was introduced and revitalized in the early 11th century AH by Muḥammad ʾAmīn ʾAstarābādī (d. 1036) through the writing of the book Fawāʾid al Madaniyyah in a novel format, and it quickly spread throughout the Islamic lands. Bahrain, due to its historical background in ḥadīth scholarship and cultural and religious similarities with Safavid Iran, was rapidly influenced by this intellectual movement. Historical sources explicitly state that Bahrain became the main center of the Traditionalism (Akhbāriyyūn). This study aims to examine and elucidate the reasons for the growth and expansion of this jurisprudential school in Bahrain through a descriptive-analytical approach based on library resources. The primary research question is: What factors contributed to the growth and expansion of Traditionalism (Akhbāriyyūn) in Bahrain during the 11 and 12th Hijri centuries? The findings indicate that factors such as the influence of the Traditionalism (Akhbāriyyūn) school during Safavid period, the presence of ḥadīth scholarship traditions in Bahrain, and weakening of the position of Uṣūlī scholars in that region contributed to growth and expansion of Traditionalism (Akhbāriyyūn)  in Bahrain.

    Keywords: Traditionalism (Akhbāriyyūn), Uṣūlīs, Bahrain, History Of Ḥadīth, Safavid
  • مهناز کلوندی، نیره دلیر*

    در دوره صفوی، یکی از چالش های اصلی نظم اجتماعی در ایران، تحت کنترل درآوردن ایلات و عشایر به ویژه ایلات کرد توسط حکومت مرکزی بود. در این زمان، ایلات کرد، به ویژه ایل کلهر و زنگنه، به صورت مستقل عمل می کردند و از حکومت مرکزی تبعیت نمی کردند. ایل زنگنه و کلهر به عنوان دو ایل مهم کرد در غرب ایران، رویکردهای متفاوتی در تعامل با دولت صفوی داشتند. پژوهش حاضر به بررسی نقش این دو ایل در سیاست موازنه قدرت حکومت صفوی می پردازد و سعی دارد توضیح دهد که چگونه این موازنه برقرار شده و چه پیامدهایی برای هر یک از این ایلات داشته است؟ فرضیه این تحقیق بیان می کند که در دوران اولیه حکومت صفوی، کلهرها بیشتر به صورت مستقل عمل می کردند، در حالی که حکومت صفوی بیشتر بر روی ایل زنگنه تکیه داشت .یافته ها نشان می دهند که نزدیکی ایل زنگنه به مرکز قدرت موجب افزایش نفوذ سیاسی آن ها شده و توانسته اند ایل کلهر را تحت کنترل خود درآورند. در زمان شاه اسماعیل، توجه بیشتری به ایل کلهر معطوف بود، اما با طغیان این ایل و تشکیل کلهرستان در بغداد و فاصله گرفتن آن ها از مرکز قدرت، موازنه به نفع ایل زنگنه تغییر یافت.

    کلید واژگان: نیروی نظامی ایلات, کلهر, زنگنه, موازنه قدرت, صفویه
    Mahnaz Kalvandi, Nayereh Dalir *

    During the Safavid period, one of the main challenges for social order in Iran was the central government's control over tribes and nomadic groups, particularly the Kurdish tribes. At this time, Kurdish tribes, especially Kalhor and Zangeneh, operated independently and did not adhere to central authority. The Zangeneh and Kalhor tribes, as significant Kurdish groups in western Iran, had different approaches in their interactions with the Safavid state. The present research examined the role of these two tribes in the power balance of the Safavid government, aiming at explaining how this balance was established and what consequences it had for each tribe. The research hypothesis suggests that during the early Safavid rule, the Kalhor acted more independently, while the Safavid government relied more on the Zangeneh tribe. Findings indicate that the Zangenehs' proximity to the center of power increased their political influence and allowed them to bring the Kalhors under control. During Shah Ismail's reign, more attention was directed towards the Kalhor tribe; however, following their rebellion and the establishment of Kalhoristan in Baghdad, which distanced them from central authority, the balance shifted in favor of the Zangeneh tribe.

    Keywords: Military Power, Tribes, Kalhor, Zanganeh, Balance Of Power, Safavid
  • مهدی بذرگرخضر بیگی، سید جلال رجایی*

    فارسی نویسی پس از تهاجم مغول در پیوند با هویت ایرانی و در پی بالیدن تشیع امامی به صورت نسبی رشد یافت. در جریان فارسی نویسی، ترجمه در دوره صفویه، با تاکید بیشتر بر زبان و هویت ملی رشد یافت. در این دوران آثار متعددی از عربی به فارسی برگردانده شد. «ترجمه»های این دوران سهم ممتازی در معرفی ابعاد مختلف اندیشه و آیین دارند. همچنین بررسی دلایل انتخاب متون ترجمه ازسوی مترجمان اطلاعاتی سودمند درباره تحول در فکر و فرهنگ به دست می دهد. بررسی آماری ترجمه های این قرون تحول در موضوعات ترجمه را در گذار از دوران استقرار حکومت صفویه (قرن 10) به دوره تثبیت این سلسله (قرن 11) نمایان می کند و نشان می دهد که موضوعات مورد توجه برای ترجمه همواره یکسان نبوده است. تغییر گفتمان غالب در این دوران با تغییر محتوای متون انتخابی برای ترجمه ازسوی مترجمان رابطه مستقیم دارد. این تغییر در محتوای متون انتخابی ناشی از چه عواملی بوده است، انگیزه آمران ترجمه و مقاصد مترجمان از انتخاب آن متون چه بوده است؟ ترجمه ها حاوی داده های تاریخی ویژه ای هستند که در کنار عوامل و شاخص های دیگر، روند و ماهیت تغییرات سیاسی و ایدئولوژیک را در این دوران بازتاب می دهند. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی تلاش شده است تا به ضرورت تغییر در انتخاب متن و محتوای متون ترجمه بپردازیم و نشان دهیم که ترجمه در این دوران باتکیه بر اخباری گری، روش های کلامی را برای ساخت و گسترش تشیع به مثابه یک ایدئولوژی سازنده در حیات صفویان به کار گرفته اند.

    کلید واژگان: ترجمه, صفویه, متون شیعی, تحول موضوع
    Mehdi Bazrgar Khazarbegi, Seyyed Jalal Rajai *

    The growth of translation in the Safavid period can be seen alongside the growth of Persian writing. During this period, many Shi'ite texts were translated from Arabic to Persian. Persian writing grew relatively after the Mongol invasion along with Iranian identity and following the spread of Imami Shiism. During the Safavid era, Persian writing in "translation" also took its path towards expansion. In addition, Persian writing shows an emphasis on language and national identity. Examining the selection of "translation" texts by translators is a significant point and it provides useful information in the field of thought and culture. The evolution in translation themes can be understood by the statistical analysis of the translations of these centuries. These subjects are different in the 10th century, the period of the establishment of the Safavids, and the 11th century, the period of their consolidation. The dominant discourse in this era can be seen in the change in the choice of texts by the translators. What factors caused this change? What was the motivation of translation supervisors and translators for choosing texts? The translations have enlightening historical data that show us the political and ideological changes during this era. In this thesis, in a descriptive-analytical method, we have tried to address the demand of changing the choice of text and content of translation texts and to indicate that in this period based on news, verbal methods have been used to construct and spread Shiism as a constructive ideology in the life of the Safavids.

    Keywords: Translation, Safavid, Shiite Texts, Thematic Evolution
  • امید رضایی*
    ازجمله متصدیان امور دینی و قضائی دوره صفوی که پس از سال ها فعالیت در حوزه نگارش و تصدیق و بررسی حقوقی قباله ها، برحسب نیاز جامعه و تقاضای اطرافیان اثری به نام رساله دستور (شروط) نوشت، قوام محمد شیرازی است. در این رساله از نوع سجل (تصدیق) خاص با عنوان «عرض نوشتن» که در میان قضات شیراز و نایبان مرسوم بوده به اختصار سخن رفته است، چنانکه درباره طرز نگارش و تدوین آن مطلبی ارائه نکرده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی توصیفی مبنی بر اسناد منتشره در قالب کتاب و مقاله و منابع آرشیوی، ضمن اعتبارسنجی روایت شیرازی، طرز نگارش و تدوین این نوع سجل خاص بر وثایق شرعی (قباله ها) را بررسی نماید. یافته های این پژوهش نشان داد که منظور از عرض نوشتن استفاده از کلمه «عرض... علی» به طرز گرافیکی در سجل عالی ترین مقامات صفوی مستقر در اصفهان بوده نه قضات شیراز. این سجل اقتدار و تمایز صدور، شیخ الاسلام و نائب الصدر را از سایر فقها در اصفهان دوره صفوی برای معاصران و آیندگان یادآور می شود.
    کلید واژگان: عرض نویسی, نوشته نگاری, دیوان الصداره, صفوی, شیخ الاسلام, اصفهان
    Omid Rezai *
    Ghavam Mohammad Shirazi was an administrator of religious and judicial affairs in the Safavid era. After several years writing, examining, and verifying the deeds, and in response to the needs of society and the demand of his relatives, he wrote a book called Resaleh Dastour (Shorout), meaning rule book (conditions). This work talks briefly about a special type of sejel (recorded manuscript) called “Oreza Neveshtan”, common among the judges and nayebs (procurators) of Shiraz. The concise work mentions nothing about the way of writing it. This study aimed to explore the writing of this special type of sejel on sharia decrees (deeds). This was done using a descriptive analytical method and relying on documents published in the form of books and articles and archival sources. In the meanwhile, Shirazi narrating style was validated. The results indicated that by “Oreza Neveshtan” they mean graphically using the words “Oreza… Alayya” (it was offered… to me) in the recorded manuscripts of the highest-rank Safavid officials in Isfahan and not the judges of Shiraz. This way of recording indicates the difference of authority of Sheikh al-Islam and Nayib al-Sadr from other Islamic jurists in Isfahan in the Safavid era.
    Keywords: Orezanevisi, Manuscript Writing, Diwan Al-Sidara, Safavid, Sheikh Al-Islam, Isfahan
  • محمدعلی کرمانی نسب *، مهدی ابوطالبی

    دوره صفویه یکی از دوره های تمدنی ایران است که هویت و فرهنگ کنونی ایران یادگار آن عصر تمدنی است. این تمدن باشکوه و قدرتمند توسط تعدادی از سربازان افغان که از سلاح های ابتدایی برخوردار بودند، از بین رفت. آیا هیچ انسان اندیشمندی می تواند باور کند که تمدن عظیم صفوی به آسانی و تنها با قدرت نظامی از بین رفته باشد؟ یا علل دیگری دارد که این تمدن را به یک طبل توخالی تبدیل کرده بود؟ سوال اصلی مقاله حاضر آن است چه علتی سبب شد که دولت صفوی اقتدار خود را از دست بدهد و با کوچک ترین ضربه از هم بپاشد؟ فرضیه مقاله بر این است که گسترش اخباریگری و کم رنگ شدن علوم عقلی در حوزه علوم عصر صفویه سبب شد عقلانیت و تفکر و نیروسازی انسان متفکر از جامعه حذف شود. طبیعی است هنگامی که علوم عقلی تضعیف شود و غلبه علمی با علوم نقلی و رویکرد اخباری باشد، سبب می شود علم قابل توجهی تولید نگردد و تفکر و عقل گرایی در جامعه کم گردد و به تبع آن نگاه های خرافی در جامعه گسترش یابد. برای اثبات این فرضیه از طریق مراجعه به منابع دست اول و گزارش های نویسندگان داخلی و خارجی از دوره صفویه، وضعیت مراکز علمی و روش مدیریتی دوران اوج و افول تمدن صفوی بررسی گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد در دورانی که صفویه از لحاظ قدرت سیاسی، معماری، هنر، شهرسازی و غیر آن در اوج بود، نگاه حاکمیت و شخصیت هایی که در ساختار قدرت بودند و برنامه درسی مدارس و مراکز علمی نگاه های عقلانی و فلسفی بود و بعد از اینکه این نگاه ها و رویکردها در مراکز علمی و در بین شخصیت های سیاسی کم رنگ شد و رویکرد اخباری و نگاه های غیرعقلی و به تبع آن، خرافات گسترش یافت، صفویه رو به افول رفت و در نهایت، دولت صفوی سقوط کرد.

    کلید واژگان: صفویه, علوم عقلی, اخباریگری, خرافات, تمدن ایرانی اسلامی, افول تمدنی

    The Safavid period is one of Iran's civilizational periods, and the current identity and culture of Iran is a reminder of that civilizational age. This magnificent and powerful civilization was destroyed by a few Afghan soldiers who had primitive weapons. Can any thinker believe that the great Safavid civilization was destroyed easily and only by military power? Or are there other reasons that turned this civilization into a hollow drum? The main question of the current article is what caused the Safavid government to lose its authority and disintegrate with the slightest blow? The hypothesis of the article is that the expansion of the Akhbarist school and the fading of rational sciences in the field of Safavid era science caused the rationality and thinking and strengthening of thinking man to be removed from the society. It is natural that when the rational sciences are weakened and the scientific dominance is with transferable sciences and the approach of the school of Akhbarism, it causes significant science not to be produced and thinking and rationalism in the society are reduced and as a result, superstitious views spread in the society. Proving this hypothesis by referring to first-hand sources and reports of domestic and foreign writers from the Safavid period, the state of scientific centers and the management method during the peak and decline of the Safavid civilization were investigated. The findings of the research show that during the era when the Safavid dynasty was at its peak in terms of political power, architecture, art, urban planning, etc., the view of the government and the personalities who were in the power structure and the curriculum of schools and scientific centers were rational and philosophical views, and after this, the views and approaches in scientific centers and among political figures became weak and the Akhbari approach and irrational views and as a result, superstitions spread, the Safavid dynasty started to decline and finally, the Safavid government fell.

    Keywords: Safavid, Intellectual Sciences, Akhbarism, Superstitions, Iranian Islamic Civilization, Civilizational Decline
  • سید سجاد جعفری، محمد اکبری*

    «نشانه شناسی» به طور ساده علمی است که به بررسی نشانه ها، از جمله شناخت نمادهای مذهبی می پردازد. ازآن رو که در دوره صفویه فلزکاری از اهمیت زیادی برخوردار و دارای ارزش فرهنگی، هنری و مذهبی در ابعاد مادی و معنوی بود، پژوهش حاضر با هدف بررسی نشانه شناسی نمادهای مذهبی در فلزکاری دوره صفوی، به این سوال پاسخ داده که کدام نمادهای مذهبی در نقوش (هندسی و خیالی) در فلزکاری صفوی کاربرد داشته اند؟ روش پژوهش «توصیفی - تحیلی» بوده و جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع اسنادی، مشاهده و مصاحبه صورت گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهم ترین نمادها در نقوش (هندسی و خیالی) نمادهای شمسه، اژدها، سیمرغ، کتیبه های نمادین و کلاه قزلباش بوده است. بسیاری از نمادها معانی قبلی خود را از دست داده و دربر گیرنده مطالبی با مضامین دعایی، مدحی، ادبی یا قرآنی هستند و یکی از مشترکات آنها شعار شیعه و نام بردن از اسامی مبارک امامان معصوم‰ یا آیات قرآنی است. بنابراین آثار مذکور وظیفه ای غیر از رساندن اصل پیام به مخاطب به عهده داشته اند و آن انتقال پیام مذهبی و مذهبی ساختن ظاهر و روح آثار است.

    کلید واژگان: صفوی, نشانه شناسی, نمادهای مذهبی, فلزکاری, هندسی, خیالی
    Sayyed Sajjad Jafari, Mohamaf Akbari *

    Put simply, Semiotics is a science that deals with the signs, including recognition of the religious symbols. Since in the Safavid period metal work was of great importance and enjoyed cultural, artistic and religious values in material and spiritual dimensions, the present study aimed at investigating the semiotics of religious symbols in metal works in the Safavid period to answer the following question: “Which religious symbols in (geometric and imaginary) motifs in metal works were common in Safavid period?” The research method was descriptive-analytical and data were gathered using the documentary resources, observations and interviews. The results show that the most important symbols in (geometric and imaginary) motifs were symbols of Shamsa, Dragon, Simorgh (phoenix), symbolic inscriptions and Ghizilbash hat. Many symbols had lost their original meanings and contained themes including prayer, eulogy, literary or Quranic themes; and one of their common points were the Shiite mottoes and naming the blessed names of Infallible Imams or the verses of the Quran. Therefore, the abovementioned works have a duty other than communicating the main message to the addressee, and that is communicating the religious messages and making the appearance and the spirit of the works religious.

    Keywords: Safavid, Semiotics, Religious Symbols, Metalwork, Geometric, Imaginary
  • محمدباقر علیزاده اقدم*، محمد حریری اکبری، محمدعلی موسی زاده، ابراهیم زال

    دوره صفوی یکی از دوره‎های مهم تاریخ ایران است که زبان‎های فارسی و ترکی در این دوره با یکدیگر در تعامل بودند. این مقاله، در چارچوب نظریه بازار زبان‎شناختی بوردیو، به بررسی کارکرد زبان‎های فارسی، ترکی و عربی در ایران دوره صفوی و همچنین قرض‎گیری واژگانی زبان‎های فارسی و ترکی از یکدیگر می‎پردازد. به این منظور، وام‎واژه ‎های زبان‎های فارسی و ترکی به روش تحلیل محتوا گردآوری و از منظر بازار زبان‎شناختی بوردیو تحلیل شده اند. نتایج نشان می‎دهد در دوره صفوی سه زبان عربی، فارسی و ترکی با همدیگر همزیستی داشته اند. عربی زبان دین و علم بود و لغات و اصطلاحات مذهبی و علمی از آن زبان به زبان‎های فارسی و ترکی راه ‎یافته است. فارسی زبان شعر و ادب بود و در محافل ادبی مشروعیت داشت، واژه‎ ها و اصطلاحات شعری و ادبی را به زبان ترکی قرض داده است و ترکی به عنوان زبان شاهان و ارتش، در حوزه قشون و دربار کاربرد داشت و لغات و عبارات نظامی و دیوانی را به فارسی عاریه می‎داد. بنابراین، تسلط هر یک از سه زبان فوق در عرصه اجتماعی معین، ناشی از ذات آن زبان نبود بلکه از اقتدار و شایستگی گویشوران آن زبان در همان عرصه تاثیر می پذیرفت.

    کلید واژگان: قرض‎گیری واژگانی, فارسی, ترکی, صفوی, بوردیو, بازار زبان‎شناختی
    Mohammad Bagher Alizadehaghdam *, Mohammad Hariri-Akbari, Mohammadali Mousazadeh, Ebrahim Zal

    Safavid era is one of the important periods in the history of Iran, where Persian and Turkish languages interacted with each other. This article investigates the function of Persian, Turkish, and Arabic languages in Safavid era Iran, as well as the lexical borrowing between Persian and Turkish languages, within the framework of Bourdieu's linguistic market theory. For this purpose, Persian and Turkish loanwords were collected by content analysis method and analyzed according to Bourdieu's linguistic market perspective. The results show that during Safavid era, these three languages, coexisted with each other. Arabic was the language of religion and science; and introduced religious, and scientific words and terms into Persian and Turkish. Persian was the language of poetry and literature; It had legitimacy in the literary circles and has lent poetic and literary words and terms into Turkish, and Turkish as the language of Shahs and army; was used in the army and court environment and has lent military and government words and terms into Persian. Therefore, the dominance of each of these languages in a certain social field is because of its speaker’s authority and competence in that field, not the nature of that language.

    Keywords: Lexical Borrowing, Persian, Turkish, Safavid, Bourdieu, Linguistic Market
  • نگار میثاقی *

    میان دولت‎های صفوی و  ، به دلیل همزمانی شان در برهه ای خاص، اشتراکات فرهنگی و هنری فراوانی دیده می‎شود. یکی از این اشتراکات در حوزه موسیقی و به‎ویژه سازهاست که در هنر نگارگری  متعلق به آن دوران بازتاب یافته و از جهات گوناگون درخور بررسی و مطالعه است. ازاین‎رودر این پژوهش سعی شده است که، با روش توصیفی تحلیلی، تاریخی و تطبیقی، تفاوت ‏ها و شباهت ‏های موسیقی دوره صفوی و عثمانی، در زمینه ساز ‏ها ‏ی زه ‏صدا، که در خردنگاره ها مشاهده شده، مطالعه و بررسی شود. خردنگاره ‏ها ، به ‏عنوان یگانه اسناد تصویری، تغییرات و تنوع سازها را بهتر از هر منبع و مستند دیگری نشان می ‏دهند. در خردنگاره های سازهای زه ‏صدا، متعلق به دو دولت صفوی و عثمانی، شباهت ‏ها و تفاوت ‏هایی وجود دارد. از این تصاویر دریافته می شود که استفاده از بعضی از سازهای موسیقی در دو دولت  مشترک بوده و در این زمینه از یکدیگر تاثیر گرفته ‏اند. در خردنگاره ‏های دوران صفوی و عثمانی، سازهای زه ‏صدای مشترکی همچون چنگ، عود، تنبور و کمانچه ترسیم شده ‏اند. همچنین استفاده از برخی دیگر از سازها منحصر به یکی از دو دولت بوده است؛ برای مثال، در خردنگاره ‏های دولت عثمانی سازهای زه ‏صدایی چون قپوز و شاهرود دیده می ‏شود که در خردنگاره ‏های دولت صفوی وجود ندارند. بر اساس ساختار این سازها و همچنین تقدم و تاخر تاریخی این تصاویر می توان نتیجه گرفت که عثمانی‎ها در زمینه ساخت و استفاده از سازهای مذکور تاثیرپذیری بیشتری نسبت به ایرانی ها داشته اند؛ اما تحقیقات بیشتری برای حصول قطعیت این دستاورد مورد نیاز است.

    کلید واژگان: موسیقی, سازهای زه ‏صدا, نگارگری, خردنگاره, صفوی ‏, عثمانی
    N .Misaghi *

    Safavid and Ottoman governments were contemporary to each other and had many cultural and artistic commonalities. One of these commonalities is in the field of music, which is worthy of investigation from various aspects. In this research, with descriptive-analytical, historical and comparative methods, the differences and similarities of Safavid and Ottoman music in the stringed instruments found in the paintings have been studied. Paintings, as the only visual documents, show the changes and diversity of instruments better than any other source. In the field of stringed instruments, the images of the Safavid and Ottoman eras have similarities and differences. These two periods are common in some musical instruments and have been influenced by each other. Common stringed instruments such as harp, oud, tambur and fiddle are depicted in the paintings of the Safavid and Ottoman eras. In the paintings of the Ottoman period, stringed instruments such as Qopuz and Shahroud can be seen, which are not present in the paintings of the Safavid period. Based on the structure of the instruments in the paintings as well as the historical precedence and delay of these images, it can be concluded that the influence of the Ottomans was greater than the Iranians, but more research is needed to achieve the certainty of this achievement.

    Keywords: Music, Stringed Instruments, Painting, Safavid, Ottoman
  • Soleyman Rostamian*, Mahmood Seyyed, Fayyaz Zaahed

    The influence of Iranian architectural art on Indian architecture is a category that is as old as the cultural-civilization relations between Iran and India, and according to historical evidence, its history goes back to the third century BC, when we witnessed that in the capital of the Mauryan empire, Patliputra, There were influences of Iranian architecture.This flow after the emergence of Islam in the 7th century AH / 13 AD. And especially after the formation of Islamic states in India, it became more intense. The art of Iranian-Islamic architecture with its unique characteristics was used in the construction of large mosques in India, and while combining with Indian architecture, it benefited from Indian materials that were suitable for the climate there. In this regard, Indian architecture benefited from the accuracy and subtleties of Iranian architecture, and from the combination of those two new and independent styles emerged in the art of architecture, which became known as the Indo-Iranian style. Before the Gurkanians came to power, the Indian aspect of this style was more obvious, but in the Gurkanian era, its Iranian aspect prevailed. This style in the construction of the tombs of Gorkani sultans was widely inspired by the garden tradition of the Safavid era.

    Keywords: Safavid, Architecture, Gurkan, Indo-Iranian Style, Tomb Garden
  • زهرا تقدس نژاد، ابوالفضل داودی رکن آبادی*، محمدرضا شریف زاده

    پارچه بافی در عصر صفوی به عنوان یکی از مشاغل مهم نقش بسزایی در اقتصاد، فرهنگ و شرایط اجتماعی جامعه ایران داشت. به دلیل حمایت دربار و حکام از آن، این پیشه با رشد و پیشرفت چشمگیری رو به رو شد. گسترش کارگاه های پارچه بافی حکومتی و گرد آوردن هنرمندان در این کارگاه ها سبب گردید تا منسوجات ارزنده ای از این دوره به یادگار بماند. این منسوجات اغلب برای تامین لباس درباریان، پرده های فاخر و روپوش مقابر سلطنتی به کار می رفت. منسوجاتی که به نظر می رسد امروزه دانش بافت آن ها مغفول مانده و پس از عصر صفوی به دست فراموشی سپرده شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش بر شناسایی روش بافت یک نمونه پارچه های دوره صفوی که در موزه متروپولیتن نگهداری می شود، معطوف گشته است. تا شیوه بافت این پارچه را مورد تحلیل فنی دقیق و موشکافانه نماید. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. برای نیل به این مقصود به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.یافته های این پژوهش نشان می دهندکه در این پارچه برای اجرای نقش پارچه شاهزاده و اسیر لزوما در شیوه بافت از نوع اطلسی دارایی استفاده شده است و شیوه اجرای نقش نیز به صورت قطاری (راپرت 1/2 عرضی چرخان) است.

    کلید واژگان: عصر صفوی, پارچه بافی, شاهزاده و اسیر, اطلسی-دارایی
    Zahra Taghadosnejad, Abolfazl Davodiroknabadi *, Mohammadreza Sharifzadeh

    As one of the important occupations, cloth weaving played a significant role in the economy, culture and social conditions of Iranian society in the Safavid era. Due to the support of the court and rulers, this profession experienced significant growth and development. The expansion of textile workshops and the gathering of artists in these workshops caused valuable textiles to be remembered from this period. These textiles were often used to supply the clothes of courtiers, luxurious curtains, and royal tombs. Textiles that seem to be neglected today and forgotten after the Safavid era. Based on this, the aim of this research is to identify the weaving method of a sample of Safavid period fabrics kept in the Metropolitan Museum. To make the weaving method of this fabric a technical analysis. The collection of information in this research was in the library and field. To achieve this goal, it has been done using a descriptive-analytical method.The findings of this research show that in the Prince and Asir fabric, for the implementation of the pattern, the atlas-finish type of weave is necessarily used, and the method of pattern implementation is in the form of a train. (Rupport 1/2 Rotating Adjective).

    Keywords: Safavid, Fabric Weaving, Prince, Captive, Atlasi - Daraeii
  • بابک قدس، عباسقلی غفاری فرد*، علی بیگدلی
    هدف این پژوهش تحلیل استراتژی تجارت استعماری هلند با ایران در دوره صفویه در خلیج فارس است. در این نوشتار کوشش بر آن است تا استراتژی و نحوه تجارت بازرگانان هلندی و به ویژه کمپانی هند شرقی با تجار حوزه خلیج فارس و دولت صفویه مورد ارزیابی و مطالعه قرار گیرد و به این پرسش پاسخ داده شود که استراتژی هلندی ها در تجارت با دولت صفوی و تجار حوزه خلیج فارس چه بود و این استراتژی چه پیامدهایی برای کمپانی هند شرقی هلند و دولت صفویه به دنبال داشت؟ روش تحقیق در این مقاله روش تحقیق توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات در آن، کتابخانه ای است. اگر اسپانیا و پرتغال را در قرون شانزدهم و هفدهم پیشگامان استعمار کلاسیک بدانیم، بی شک هلند با تاسیس کمپانی هند شرقی هلند پیشتاز استعمار تجاری سرزمین های شرقی است.کمپانی هند شرقی هلند با استفاده از ناوگان دریایی خود و با پیمودن عرصه دریاها به دنبال کالاهای پرسود به ویژه ادویه هند و ابریشم ایران و دیگر کالاهای مشرق زمین بود. در این میان حوزه خلیج فارس و دریای عمان که پیوستگی استراتژیک با دریای هند داشت از نظر سوداگران هلندی اهمیت سوق الجیشی داشت؛ لذا تجار و دریانوردان هلندی بیش ترین تمرکز خود را در تجارت بر روی این مناطق نهادند و با در پیش گرفتن استراتژی انحصار تجاری و حذف رقبا مجموعه متنوعی از تاکتیک ها را برای تجارت با بازرگانان و دولت صفوی و حکومت های محلی این مناطق به کار بستند. در همین راستا کمپانی هند شرقی با انعطاف پذیری و رویکری کاملا سوداگرانه و سودجویانه در قبال دولت ایران و تجار ایرانی طیفی از تاکتیک ها همچو قراردادهای ناعادلانه، تبانی، مبادله پایاپای، حمل کالا و مسافر و قاچاق سکه و کالا،... را به کار بست و با همین استراتژی توانست سهمی بیشتری از تجارت خلیج فارس را در مقایسه با دیگر رقبای استعمارگر مانند انگلستان به خود اختصاص دهد.
    کلید واژگان: خلیج فارس, صفویه, هلند, کمپانی هند شرقی, استراتژی تجاری
    Babak Ghods, Abbasgholi Ghafarifard *, Ali Bigdeli
    The aim of this research is to analyze the colonial trade strategy of the Netherlands with Iran during the Safavid period in the Persian Gulf. This paper attempts to evaluate and study the strategy and manner of trade of Dutch merchants, particularly the Dutch East India Company, with the traders of the Persian Gulf region and the Safavid government. It seeks to answer the question: What was the strategy of the Dutch in trading with the Safavid government and the traders of the Persian Gulf region, and what consequences did this strategy have for the Dutch East India Company and the Safavid government? The research method in this article is descriptive-analytical, and the information gathering method is library research. If we consider Spain and Portugal as pioneers of classical colonialism in the 16th and 17th centuries, undoubtedly the Netherlands, with the establishment of the Dutch East India Company, was a forerunner in commercial colonization of the Eastern lands. The Dutch East India Company, utilizing its naval fleet and traversing the seas, sought highly profitable goods, particularly Indian spices and Iranian silk, along with other commodities of the East. In this context, the Persian Gulf and the Sea of Oman, which had strategic connections with the Indian Ocean, held geostrategic importance for Dutch merchants; therefore, Dutch traders and sailors focused their trade predominantly on these areas. By adopting a strategy of trade monopoly and eliminating competitors, they employed a diverse set of tactics for trading with the merchants and the Safavid government, as well as the local governments of these regions. In line with this, the Dutch East India Company, with a flexible and thoroughly profit-driven approach towards the Iranian government and Iranian traders, utilized a range of tactics such as unfair contracts, collusion, barter trade, transport of goods and passengers, and smuggling of coins and goods. With this strategy, it was able to secure a larger share of Persian Gulf trade compared to other colonial competitors like England.
    Keywords: Persian Gulf, Safavid, Netherlands, Dutch East India Company, Trade, Trade Strategy
  • Dr.Badrossadat Alizadeh Moghaddam

    Undoubtedly, the Safavid one is one of the most brilliant periods of the historical life of the city of Isfahan. During this period, after choosing this city as the Safavid capital, many constructional and cultural measures were carried out in it. So that during this period, Isfahan became famous as half of the world. One of the actions of this period was the construction of several schools in this city, some of which were founded by women. Having used library method and a descriptive and analytical method, this research is going to answer this main question: How was the role of women in Safavid period in the establishment of schools of this period? Brief research confirms that women in the Safavid period, especially the women of the court and the elite and educated classes, along with the Safavid court and with the aim of promoting Shiite culture, played a significant role in the formation, creation and continuation of the work of schools and educational institutions of this period. The establishment of these schools, in addition to fulfilling the religious goals of the Safavids, provided an opportunity for educating and training of many scholars, writers and scientists during this period and next periods.

    Keywords: Safavids, Safavid, Isfahan, Endowments (Waqf)
  • بناهای تاریخی کاشان در عهد صفویه از دیدگاه سیاحان
    رحمت الله زرگری، کیوان لولویی*، اصغر محمودآبادی

    کاشان یکی از شهرهای استان اصفهان است و پس از شهر اصفهان جایگاه بزرگترین شهرستان این استان را به خود اختصاص داده است. همچنین شهر کاشان به دلیل قدمت زیادی که دارد، بناهای تاریخی و فرهنگی زیادی در آن یافت می شود. کاشان با قدمت هفت هزار سال، محل تولد یکی از قدیمی ترین تمدن های بشری به نام سیلک است. مردمان این تمدن اولین کسانی بودند که یکجا نشین شدند. کاشان به دلیل اینکه در مرکز ایران قراردارد به عنوان شهر ارتباطی و تجاری معرفی شد و در همه ی ادوار تاریخ، این شهر پستی ها و بلندی های زیادی را دیده است. اما نقطه ی عطف برای این شهر را می توان دوره ی صفویه نامید. در این دوره کاشان مرکز اقامت پادشاهان صفویه محسوب می شد و به دلیل اینکه این شهر در مسیر پایتخت ایران یعنی اصفهان واقع شده بود سیاحان زیادی از این شهر دیدن کردند.کلید واژه ها: صفویه، سیاحان، مساجد، باغ فینکلید واژه ها: صفویه، سیاحان، مساجد، باغ فینکلید واژه ها: صفویه، سیاحان، مساجد، باغ فین

    کلید واژگان: صفویه, مساجد, سیاحان, باغ فین
    Historical monuments of Kashan during the Safavid period from the point of view of tourists
    Rahmatollah Zargary, Keivan Loloee *, Asghar Mahmodabadi

    Kashan is one of the cities of Isfahan province and after Isfahan city, it is the largest city in this province. Kashan city also has many historical and cultural monuments due to its old age. Kashan, which is seven thousand years old, is the birthplace of one of the oldest human civilizations called Silk. The people of this civilization were the first to settle together. Kashan was introduced as a communication and commercial city because it is located in the center of Iran, and in all periods of history, this city has seen many ups and downs. But the turning point for this city can be called the Safavid period. During this period, Kashan was considered the residence of the Safavid kings, and because this city was located on the way to the capital of Iran, Isfahan, many tourists visited this city.Keywords: Safavid, tourists, mosques, Bagh FinKeywords: Safavid, tourists, mosques, Bagh FinKeywords: Safavid, tourists, mosques, Bagh Fin

    Keywords: Mosques, Tourists, Keywords, Safavid, Bagh Fin
  • تاثیر صلح آماسیه بر معاهدات میان ایران عثمانی، از استامبول اول تا صلح ذهاب (با تکیه بر وجوه اشتراک)
    حمیده تقی زاده سیس، محمدتقی امامی خوئی*، محمد کلهر

    تاسیس سلسله صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیع توسط آنها، شکاف عمیقی میان ایران و عثمانی ایجاد کرد که موجبات بروز جنگ های بی پایان میان طرفین با هدف حذف رقیب، را فراهم می کرد. این درگیری ها با جنگ چالدران (920ق/1514م) آغاز شده با تهاجمات سلیمان که منجر به انعقاد صلح آماسیه (962ق/1555م) شد، تداوم پیدا کرد. این صلح ضمن کاهش اختلافات سیاسی و مذهبی، مرزهای ایران با عثمانی را تا حدودی مشخص کرده، موجودیت سیاسی و جغرافیایی صفویان را توسط عثمانی ها تایید می کرد. این پژوهش بر آنست به این سئوال مهم پاسخ بدهد که صلح آماسیه چه تاثیر ی بر قراردادهای میان دو کشور در دوره صفوی تا صلح ذهاب داشته است و مفاد مشترک این قراردادها کدامند؟ فرض بر این است که نکات مشترک زیادی در عهد نامه های منعقده میان ایران و عثمانی عصر صفوی با آماسیه وجود دارد. چنانچه یافته های نوشتار حاضر درستی این فرضیه را به اثبات می رساند. در تدوین و نگارش این رساله، با بهره گیری از روش تحقیق تاریخی مبتنی بر شیوه ی توصیف و تحلیل اسناد به بررسی منابع کتابخانه ای پرداخته و در نهایت یافته های پژوهش ارائه می شود.

    کلید واژگان: صفویه, آماسیه, عثمانی, معاهدات.
    The Impact of the Amasya Peace on the Treaties between Ottoman Iran, from Istanbul I to Zahab Peace(Relying on subscription funds)
    Hamideh Taghizadehsis, Mohammadtaghi Emami Khoei *, Mohammad Kalhor

    The establishment of the Safavid dynasty and the recognition of the Shiite religion by them created a deep rift between Iran and the Ottomans, which led to endless wars between the two sides with the aim of eliminating the rival. These conflicts continued with the Battle of Chaldoran (920 AH / 1514 AD), which began with the invasions of Suleiman, which led to the conclusion of the peace of Amasya (962 AH / 1555 AD). This peace, while reducing political and religious differences, to some extent defined the borders of Iran with the Ottomans, and confirmed the political and geographical existence of the Safavids by the Ottomans. This study aims to answer the important question that what effect did the peace of Amasya have on the agreements between the two countries in the Safavid period until peace and what are the common provisions of these agreements? It is assumed that there are many common points in the treaties concluded between Iran and the Ottoman Safavid era with Amasya. If the findings of the present article prove the correctness of this hypothesis. In compiling and writing this dissertation, using historical research method based on the method of describing and analyzing documents, library resources are examined and finally the research findings are presented

    Keywords: Safavid, Amasya, Ottoman, Treaties
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال