به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "اوروک" در نشریات گروه "تاریخ"

تکرار جستجوی کلیدواژه «اوروک» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • هیلاری گوپنیک، کلیمنت ریچل، لیه مینک، راشل النداری، منصور حمدالله زاده*
    به اصطلاح "بیضی" در گودین تپه (استان کرمانشاه، ارتفاعات غربی ایران) از دیرباز به عنوان یکالگویی برای مستعمره اوروک که هویت بین النهرینی جنوبی خود را علیرغم تعبیه شده در آن حفظ کرده است.یک جامعه محلی. با دیوارهای اساسی، دسترسی کنترل شده، و سفال های فراوان و اداری به سبک اوروکابزار، نگاه ساکنان آن به عنوان بازرگانان خارجی که زندگی متمایز و جدا از محیط اطراف داشتند.شهر در مورد پدیده اوروک بسیار فراگیر بوده است. در این مطالعه، ما به ارزیابی مجدد می پردازیمماهیت حضور اوروک در گودین از طریق بررسی بارزترین جلوه آن: سفال.با استفاده از ترکیبی از تکنیک های گونه شناسی، شیمیایی و پتروگرافی، ترکیب آن را تجزیه و تحلیل می کنیمرگ مربوط به اوروک و غیر اوروک از داخل ترکیب بیضی شکل و همچنین از اطراف تشکیل می شود.روستا، به منظور تعیین منبع خاک رس مورد استفاده در ساخت آنها. بر اساس الگوهای رگدر تدارکات، یافته های ما نشان دهنده درجه بالاتری از یکپارچگی در جامعه نسبت به آنچه قبلا پیشنهاد شده بود.علاوه بر این، ما شواهد محدودی از تجارت از راه دور سرامیک می یابیم، اگرچه می توانیم نسبتا مستندسازی کنیمتبادل فعال در ظروف سرامیکی در ارتفاعات ایران. به نظر می رسد این تجارت کوهستانی در آن متمرکز شده استترکیب بیضی شکل که تنوع بیشتری از منابع سرامیکی را نسبت به روستا نشان می دهد و این نشان می دهد که تفسیر آنبه عنوان یک منطقه تجاری، در حالی که احتمالا در بورس تحصیلی قبلی اغراق شده است، ممکن است به طور کامل نباشدنادرست
    کلید واژگان: خاور نزدیک باستان, اوروک, منشا سفال, INAA, سنگ نگاری سفال
    Hilary Gopnik, Clemens Reichel, Leah Minc, Rasha Elendari, Mansour Hamdollahzadeh *
    The so-called “Oval” at Godin Tepe (Kermanshah province, western highland Iran) has long been considered atemplate for an Uruk colony that retained its Southern Mesopotamian identity in spite of being embeddedwithina local community.With its substantialwalls, controlled access, and abundant Uruk-style pottery and administrativetools, the view of its inhabitants as foreign merchants who lived a life distinct and separate from the surroundingtown has been pervasive in scholarship about the Uruk phenomenon. In this study, we reassess thenature of the Uruk presence at Godin through an examination of its most characteristic manifestation: pottery.Using a combination of typological, chemical, and petrographic techniques, we analyze the composition ofboth Uruk-related and non-Uruk vessel forms from within the oval compound, as well as from the surroundingvillage, in order to establish the source of the clay that was used in their manufacture. Based on patterns of vesselprocurement, our findings indicate a higher degree of integration within the community than previously suggested.Further, we find limited evidence of long-distance trade in ceramics, although we can document a fairlyactive exchange in ceramic vessels within the Iranian highlands. This highland trade seems to be concentrated inthe oval compound which displays a greater diversity of ceramic sources than the village, indicating that its interpretationas a merchant enclave, while possibly overstated in previous scholarship, may not be whollyinaccurate.
    Keywords: Ancient Near East, Uruk, Ceramic Provenance, INAA, Ceramic Petrography
  • شقایق هورشید*
    آغاز پژوهش های میدانی دشت دهلران به اوایل قرن بیستم میلادی بازمی گردد. در این مدت، پژوهش ها عمدتا بر نیمه شمال غربی دشت متمرکز بوده است تا نیمه جنوب شرقی آن (دشت پتک)؛ اما در اواخر سال 1394 نیمه جنوب شرقی آن با عنوان (برنامه بررسی و شناسایی شبکه زه کشی 23 از سامانه ملی گرمسیری) (1) به سرپرستی نگارنده مورد پیمایش و بررسی فشرده قرار گرفت. در مرحله نخست، هدف اولیه و کلی این برنامه که شناسایی و مستندنگاری محوطه ها بود، محقق شد و نتایج آن هدف بعدی یعنی تعیین جایگاه گاهنگاری و درک چگونگی مکان گزینی استقرارها و شناخت برهمکنش های فرهنگی آنها با نواحی همجوار را با استفاده از مواد فرهنگی مکشوفه فراهم نمود. در مجموع از میان 56 محوطه شناسایی شده 22 محوطه دارای شواهد سطحی دوره های اوروک تا پایان عیلام نو بودند که در گام نخست، این تعداد نمایانگر افزایش چهار برابری تعداد استقرارها، نسبت به نتایج بررسی های پیشین بود. همچنین در گام بعدی، با ثبت محوطه های اوروکی مشخص گردید که جمعیت ساکن در دشت نسبت به دوره قبل از خود یعنی روستانشینی جدید افزایش چشمگیری یافته است. سپس در دوره جمدت نصر جمعیت به شدت کاهش یافته و مجددا در دوره سلسله ها شاهد افزایش استقرارها هستیم اما این روند افزایشی در دوره عیلام قدیم پایان گرفته و در دوره های عیلام میانه و عیلام نو روندی کاهشی یافته است که احتمالا می تواند در نتیجه تاثیرات مراکز قدرت فرامنطقه ای و تغییرات اقلیمی باشد.
    کلید واژگان: دهلران, دشت پتک, بررسی باستان شناسی, اوروک, عیلام
    Shaghayegh Hourshid *
    The beginning of field research in the Deh Luran Plain dates back to the early twentieth century. During this period, researches have been mainly focused on the northwestern part of the plain rather than its southeastern part (Patak Plain). However, the southeastern part of the plain, under the supervision of the author by project of identification and study of the sites in the area of drainage network 23 of the national tropical plan, was intensively surveyed at the end of year of 2015. The primary and general purpose of this program was identifying and documentating the sites, which was achieved. The next goal, namely determining the chronological position and understanding how the settlements were located and recognizing their cultural interactions, compared to their neighboring area, was also achieved by using the discovered cultural materials. In total, out of the 56 identified sites in this archaeological survey, 22 sites had surface evidence of the Uruk Period until the end of the Neo- Elamite Period, at first glance, this number represents a fourfold increase in the number of the settlements by comparing it to the results of previous studies. In the next step, with the registration of the Uruk Sites, it was found that, the population that was living in the plain compared to the previous period, namely the Later Village Period has increased significantly. Then, the population decreased sharply in the Jemdet Nasr Period and we can see an increase in the settlements again in the Dynasty Period, but this increase ended in the Old Elamite Period and decreased in the Middle and Neo- Elamite Periods, this decrease was probably as a result of the effects of trans-regional power centers and climate change.
    Keywords: Deh Luran, Patak Plain, Archaeological Survey, Uruk, Elamite
  • سحر بختیاری، بهروز عمرانی*، سپیده بختیاری، حسین ناصری صومعه
    در هزاره ی چهارم و اوایل هزاره ی سوم قبل ازمیلاد با پیچیده تر شدن روابط اقتصادی و اجتماعی میان جوامع، با شکل متفاوتی از تعاملات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در منطقه ی بین النهرین، آناتولی، حوزه ی ماوراقفقاز و فلات ایران روبه رو می شویم. در این بازه ی زمانی هم زمان با شکل گیری فرهنگ اوروک و گسترش نفوذ جوامع بین النهرینی در فراسوی مراکز اصلی خود، در ارتفاعات کوهستانی شمال و شرق رودخانه های دجله و فرات، فرهنگ ماوراقفقاز حضور دارد. در همین زمان، در حوضه ی دریاچه ی ارومیه یک وقفه ی فرهنگی بین حسنلو VIII/ مس وسنگ جدید/ پیزدلی و حسنلو VII/ عصر مفرغ قدیم  مشاهده می شود؛ لذا انتقال از حسنلو VIII به حسنلو VII بحث مهمی در دوران پیش ازتاریخ منطقه است. از سویی با توجه به برهم کنش فرهنگ های اوروک، کورا-ارس و فرهنگ سفال نارنجی منقوش در برخی محوطه ها، لذا مطالعه ی پراکنش و برهم کنش های میان فرهنگی در این دوران حایز اهمیت است. هدف از این پژوهش از یک سو مطالعه ی برهم کنش های فرهنگی مردمان این حوزه ی فرهنگی در دوران پیش از تاریخ منطقه، و از سوی دیگر شناسایی جایگاه منطقه شمال غرب ایران در مبادلات فرهنگی اقتصادی مابین فلات ایران با قفقاز و بین النهرین می باشد. چگونگی برهم کنش های فرهنگی میان فرهنگ های اوروک، کورا-ارس و نینوا V و تغییرات ایجاد شده در روابط فرهنگی و اجتماعی زاگرس مرکزی و شمال غرب ایران به دلیل  حضور مردمان فرهنگ ماوراقفقاز قدیم، بنیادی ترین پرسش های پژوهش حاضر هستند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به عنوان نتیجه ی نهایی پس از بررسی و مطالعه ی برهم کنش های سنت های حسنلو VIII و VII به این نتیجه دست یافت که در طی این دوران دره ی اشنو-سولدوز به عنوان یک منطقه ی مرزی فرهنگی موجب جداشدن محوطه های جنوب دریاچه ی ارومیه و نیمه ی شرقی زاگرس مرکزی با فرهنگ اوروک و نینوا V از محوطه های موجود در شمال و شمال شرق تحت تاثیر فرهنگ کورا-ارس گردید و به تدریج پس از تسلط فرهنگ کورا-ارس محوطه های اوروکی متروک شده و مردمان کورا-ارس به عنوان یک قدرت تازه در منطقه ظهور می یابند.
    کلید واژگان: حسنلو VIII, حسنلو VII, جنوب دریاچه ی ارومیه, اوروک, کورا-ارس
    Sahar Bakhtiari, Behruz Omrani *, Sepideh Bakhtiari, Hosein Naseri Somee
    Northwest Iran, on the one hand, is linked to the regions of the Transcaucasus, Anatolia and Mesopotamia, and on the other hand has links with Central Plate and East Central Zagros. Therefore, this region is always the center of the intersection of different ethnic groups with different ethnic and cultural structures.In the 4th millennium BC and the early 3rd millennium BC, with the complexity of economic and social relations between societies, we face a different form of economic, political and cultural interactions in the Mesopotamia, Anatolia, the Caucasus and the Iranian plateau. At that time, along with the formation of the Uruk culture and the expansion of the influence of Mesopotamian communities in its main climbs, there were Transcaucasian cultures fluctuations in the highlands and mountainous areas of the north and east of the valleys of the Tigris and Euphrates of the . At the same time, in the Uremia Lake basin, a cultural gap is between Hasanlu VIII / the late Chalcolitic period / Pisdeli (in horizon with Obaid and the early Uruk in Mesopotamia) and Hasanlu VII / the early Bronze Age (simultaneously with the culture of kura Arax II-III in the north of the Urmia lake, the culture of painted orange pottery/ POW is observed in the south of the Urmia Basin and the early dynasties and the Akad in Mesopotamia). Therefore, the transfer from Hasanlu VIII to Hasanlu VII is an important discussion in the prehistory of the region. On the other hand, according to relations Uruk culture, Kura Arax and orange painted pottery culture In some cases, the study of cultural distribution and interactions is important in this period. The importance of this research is for Not only for study the cultural relations of this people in the prehistory of this region, but also affects the status of the region in the cultural-economic exchanges between the Iranian plateau and the Caucasus and Mesopotamia
    Keywords: Hasanlu VIII, Hasanlu VII, Urmia Lake Basin, Uruk, Kura Aras
  • قدرت الله گورویی، محمود حیدریان*، علیرضا خسروزاده

    یکی از سفالهای شاخص فرهنگ اوروک، کاسه لبه واریخته است که جایگاهی ویژه در تاریخ سفالگری و باستان شناسی خاور نزدیک دارد. این ظروف در اواخر دوران عبید و اوایل اوروک برای نخستین بار در جنوب میان رودان در حدود 3900 ق.م ظاهر شدند، سپس به فاصله زمانی نه چندان دور در شمال، شرق و غرب میان رودان و در حدود 3600 ق.م تقریبا در همه جا رایج شدند. خوزستان به عنوان یکی از مناطق همجوار میان رودان و چهارمحال و بختیاری به دلیل همجواری با استان خوزستان محوطه های زیادی با آثار این فرهنگ دارند. لذا پژوهش حاضر در پی آن است تا با انجام آزمایش داده های سفالی موسوم به لبه واریخته، مهاجرت این جوامع به داخل فلات ایران و جنوب غرب ایران و ایجاد استقرارهای اروکی را بررسی و مطالعه کند. به همین منظور 10 محوطه از خوزستان و چهارمحال و بختیاری انتخاب شدند و از هر کدام از این محوطه ها تعداد 3 قطعه سفال مربوط به دوره مذکور انتخاب گردید. روش پژوهش بر مبنای مطالعات کتابخانه ای- آزمایشگاهی است و در پی اهدافی چون شناسایی و بررسی نوع خاک استفاده شده در سفالهای لبه واریخته هر دو منطقه، تعیین فن آوری ساخت و کیفیت پخت آن ها و در نهایت بررسی و مقایسه سفال های مورد نظر است. نتایج نشان میدهد که نفوذ و گسترش این فرهنگ از خوزستان به صورت انتقال انبوه سفال به مناطق دیگر نبوده، بلکه به صورت انتقال دانش و تکنیک ساخت این نوع سفال از سوی سفالگر در این منطقه بوده است.

    کلید واژگان: اوروک, سفال لبه واریخته, خوزستان, آغاز ایلامی, پتروگرافی, چهارمحال و بختیاری
    Ghodrat Goroei*, Mahmood Heydarian, Alireza Khosrozadeh

    The beveled rim bowl one of the main pottery of the Uruk is period has a special place in the history of pottery and archaeology of the Near East. This feature is not due to the simplicity and harshness of this bowl, but more because of the awesome quantity of its widespread dispersal. These wars are appearance in the late Ubaid and early Uruk for the first time in the south of the Mesopotamia, about 3900BC. Then not far away in the north, east, and west of the Mesopotamia and around 3600BC became almost everywhere. Khuzestan as one of the neighborhoods of the Mesopotamia, and Chaharmahall-Bakhtiari due to its proximity to Khuzestan province, have many sites with the evidence of this culture. This system was formed through the use of rich, but less developed mountainous areas. The research, by using the analysis of so-called beveled rim bowl, tries to studying the migration of these communities into the Iranian plateau and southeastern Iran and the establishment of Uruk settlements. For this purpose, five sites from Khuzestan and five sites from Chaharmahall-Bakhtiari have been selected and from each of these sites, 3 pieces of pottery for this period were selected. The research method is based on library-analysis studies and for reasons like that; identification and examination of the soil type used in the cultivating of the two regions beveled rim bowl, determine the manufacturing technology and quality of their firings and eventually review and compare the desired pottery and determine whether they are imported or native. the results are shown that although the province of Khuzestan due to in close proximity to the Mesopotamia and its weather conditions, has a lot of sites from Uruk period, and the expansion and the influence of this pottery is from Khuzestan to neighboring areas, but this penetration and expansion, it was not a mass transfer of pottery to other areas, but also in the form of knowledge and techniques of making this type of pottery by the potter in this area. Finally, one can conclude all samples from Chaharmahall-Bakhtiari province are originated from local production.

    Keywords: Uruk, Beveled rim bowl, Khuzestan, Proto, Elamite, Petrography, Chaharmahall va Bakhtiyari
  • اکبر عابدی*، رضا حیدری، صلاح سلیمی
    در طی بررسی که در سال 1386 انجام گرفت، چندین محوطه شاخص اوروکی در حوضه زاب کوچک در شهرستان سردشت در شمال غرب ایران شناسایی و معرفی گردید. ازجمله این محوطه ها، محوطه شاخص تپه بادامیار ربط با سفال های شاخص لبه واریخته اوروکی است که جزء اولین محوطه های شناسایی شده اوروکی در شمال غرب ایران به شمار می آید. علاوه بر تپه ربط محوطه های تپه باغی، تپه ولیو، تپه ملایوسف، تپه لاوین و گومان نیز دارای آثار شاخص اوروکی در حوضه زاب کوچک بودند که زمینه را جهت مطالعه وقفه فرهنگی هزارساله موجود مابین حسنلو دوره VIIIA (پیزدلی) و VIIC (کورا - ارس) در جنوب دریاچه ارومیه را فراهم نمودند که جز یکی از مبهم ترین دوره های شمال غرب ایران به شمار می آید. این آثار عمدتا متعلق به دوره اوروک میانی و جدید هستند که بازه زمانی نیمه هزاره چهارم ق.م. (3600/3500 ق.م.) تا اواخر هزاره چهارم ق.م. (3100 ق.م) را در برمی گیرند. این آثار علاوه بر روشن ساختن بخشی از جدول گاهنگاری جنوب دریاچه ارومیه زمینه را جهت مطالعه روابط فرامنطقه ای موجود مابین جنوب و شمال بین النهرین با منطقه حوضه دریاچه ارومیه فراهم ساخت. در این نوشتار سعی بر این خواهد بود تا با معرفی محوطه های شاخص اوروکی شمال غرب ایران به یافته های شاخص اوروکی محوطه تپه بادامیار ربط پرداخته شود. همچنین این مقاله سعی در روشن ساختن جایگاه فرهنگ اوروک در جدول گاهنگاری جنوب دریاچه ارومیه و ارتباطات فرامنطقه ای با مناطق هم جوار را دارد.
    کلید واژگان: اوروک, حوضه زاب کوچک, حسنلو VIIIA (پیزدلی), VIIC (کورا - ارس), شمال غرب ایران
    Akbar Abedi *, Reza Heidari, Salah Salimi
    During 2007 archaeological survey of Little Zab River in Sardasht district in NW Iran, 6 typical Uruk (Uruk Related) sites have been brought to light. One of the important one is Tepe Badamyar Rabat with typical Beveled Rim Bowl pottery that is considered as first Uruk evidence in NW Iran. In addition to Rabat, the Uruk materials found in Tepe Baghi, Tepe Waliv, Tepe Molla Yousef, Tepe Lavin and Tepe Goman would provide the opportunity for studying on one millennium gap between Hasanlu VIIIA (Pisdeli) and VIIC (Kura-Araxes) in southern parts of the Lake Urmia region. This gap is considered as main vague issue in archaeology of NW Iran. The Uruk evidence in the mentioned sites mainly belongs to Middle and Late Uruk periods (3600/3500-3100 BC). These new finding not only establish good opportunity for revising NW Iran chronological framework but provide good base for studying inter-regional relationship of NW Iran communities with south and northern Mesopotamian societies during  the 4th millennium BC. This article is trying to introduce fresh typical Uruk sites in southern part of the Lake Urmia with detailed emphasis on new pottery, lithic and special finds of Tepe Badamyar Rabat. Also the present paper is intended to deal with the Uruk cultural influences in NW Iran, proposing a chronological framework for the period concerned and to discuss interregional relationship with adjacent region.
    Keywords: Hasanlu VIIIA (Pisdeli), VIIC (Kura-Araxes), Uruk, Little Zab River, NW Iran, Lake Urmia Region
  • مرتضی زمانی*، سیروان محمدی قصریان

    در پژوهش حاضر که حاصل از طرح  بررسی و بازنگری باستان شناسی دشت مریوان است، شواهد جالبی از آثار هزاره چهارم قبل ازمیلاد (مس سنگی جدید) مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت. پژوهش حاضر با توجه به گاه نگاری ارائه شده برای شمال بین النهرین و تطابق آن با گاه نگاری ارائه شده در گودین تپه انجام شده و دوره بندی های ارائه شده براساس تطابق شواهد سفالی با این دو حوزه فرهنگی ارائه شده است. دوره مس سنگی جدید براساس گاه نگاری شمال بین النهرین با واژه Late Chalcolithic و با نام اختصاری LC مشخص شده است که به پنج مرحله از LC1 تا LC5 طبقه بندی شده است. LC1 قدیمی ترین مرحله آن است که شاخص آن سفال های منقوشی است که طبق گاه نگاری گودین شامل مرحله گودین IX یا سنت سفالی سه گابی است و مرحله LC5، جدیدترین مرحله آن است که با مرحله گودین VI 1 یا فرهنگ سفالی اوروک جدید مشخص شده است. نکته جالب اینکه هیچ اثری از یکی از مراحل اوایل این دوره (گودین LC2-VII/VI3) مورد شناسایی قرار نگرفت و بیشتر محوطه ها مربوط به اواسط این دوره (گودین LC3, 4-VI2) هستند. هرچند که بازه زمانی پیشنهادی ما برای این دوره در مریوان تقریبا با بازه زمانی پیشنهادی برای دوره اوروک میانی برابر است، ولی شواهدی دال بر اوروکی بودن این آثار در بررسی به دست نیامد (به جز یک محوطه) و تفسیر ما از این آثار، استقرارهای کوچک و منطقه ای یکجانشین دوره مس سنگی جدید هستند. تنها در اواخر این هزاره است که شاهد تاثیرات واقعی فرهنگی بین النهرینی در منطقه هستیم که نمونه بارز آن تپه ره شه (Rasha) است که نمونه های جالبی از سفال های لبه واریخته نوع اوروک جدید از آن به دست آمده است. با نگاهی به ابعاد و اندازه این تپه می توان این فرض را محتمل دانست که این محوطه همزمان با دوره اوروک در بین النهرین نقش یک استقرار مرکزی در دشت مریوان را ایفا کرده و مابقی محوطه های هزاره چهارم قبل ازمیلاد در دشت مریوان غالبا استقرارهای کوچک این دوره بوده اند.

    کلید واژگان: دشت مریوان, مس سنگی جدید, اوروک, بین النهرین, تپه گودین
    Morteza Zamani *, Sirvan Mohammadi Ghasrian

    The Marivan Plain is a small elongated alluvial plain which lies at the westernmost extent of the Zagros Mountains in the Iranian province of Kurdistan and c. 80 km west of the provincial capital Sanandaj. The plain is c. 60 km from the Iraqi city of Sulaymaniyah and less than 20 km from the Sharizor Plain in Iraq to the west. The plain is located between two archaeologically important regions of western Iran: the central Zagros to the southeast and the Lake Urmia region to the northeast. Early studies of prehistoric periods were mainly conducted in these two regions, while little attention was paid to the region of Marivan. Prior to the commencement of the 2018 project, an earlier survey in the Marivan region had been carried out by Department of Archaeology at Bu-Ali Sina University in Hamadan (Iran). Research focused on the Palaeolithic and Neolithic periods and, unfortunately, evidence from the Chalcolithic periods is yet to be published. In 2018, we began to re-examine ancient settlement in the Marivan region with a 4 week survey. The survey identified and documented more than 60 sites. Preliminary studies of the material collected during the survey resulted in the identification of about 13 sites dating to the Chalcolithic period; it was possible to differentiate the material sufficiently to allocate occupation at the sites to the Early, Middle and Late Chalcolithic periods. This paper presents the important and new evidence of the development of Late Chalcolithic period settlement and is starting to provide an insight into the impact of the Uruk Expansion in this part of the Zagros Mountains. Even the Late Chalcolithic (LC) period in Marivan area is somewhat overlap to Uruk (early, middle and late) period in Mesopotamia, until LC5 phase (Tepe Rasha), not any Mesopotamian influences is evident in Marivan sites.

    Keywords: Marivan Plain, Late Chalcolithic, Uruk, Mesopotamia, Tape Godin
  • مرتضی حصاری*، حسن اکبری، علیرضا سرداری
    شمال اندیمشک، نقطه تلاقی مابین زاگرس مرکزی و خوزستان است و به لحاظ موقعیت جغرافیایی و زیست محیطی، با بارش نسبتا متوسط مانند لرستان، و دمای معتدل بدون سرمای لرستان، و بدون گرمای سوزان تابستان خوزستان است و می توان آن را یکی از مهم ترین نواحی در تحولات فرهنگی پیش ازتاریخ و آغاز تاریخی ایران محسوب نمود. بردپنیر از محوطه های متعلق به آغاز نگارش در این منطقه است که در نزدیکی سد بالا رود واقع شده است. در این محوطه با یافته هایی مواجه هستیم که زمان استقرار آن را هم افق با شوش 2 در ایران و اوروک در بین النهرین معرفی می کند و به نظر می رسد در این زمان با شبکه هایی از جوامع روبه روییم که در زاگرس مرکزی و خوزستان تا جنوب شرق ترکیه، شمال سوریه و تمامی بین النهرین ساکن بوده اند. مقاله حاضر، حاصل بررسی های سال 1390 ه. ش. نگارندگان در بردپنیر است، که هدف اصلی آن توصیف و ارزیابی یافته های متعلق به دوره فرهنگی شوش 2 این محوطه می باشد. مهم ترین رویکرد این مقاله نیز دست یافتن به پاسخی است در خصوص این که چگونه یافته های جمع آوری شده از این تپه می تواند فرهنگ شوش 2 را در دروازه ورودی به بخش کوهستانی قلمرو ایلام باستان تفسیر نماید؟ و با توجه به سلسله مراتب استقرارگاهی، در چه وضعیتی قرار داشته؟ و چه رابطه ای با مرکز بزرگ تر و مراکز کوچک تر خود داشته است؟
    کلید واژگان: برد پنیر, شوش 2, اوروک, کاسه لبه واریخته, سینی بانشی
    Morteza Hessari*, Hassan Akbari, Alireza Sardari, e Zarchi
    In this paper, research was performed on cultural materials from Bard Panir, which morphologically is located on southern Central Zagros at mountainsides of Lorestan, close to the Khuzestan Plain and is geopolitically a part of Khuzestan Province. However, this region is similar to Lorestan Province with regard to its average rainfall, its mild temperature is neither similar to freezing winters of Lorestan, nor like torrid summers of Khuzestan. In addition, this region had traditionally been fertile because of being near Bala Roud, Dez and Karkhe (Hole, 1994). Regarding Cultural-Historical parameters, this region seems to be at least contemptuous with cultural materials from cultural periods such as Shoush II or Uruk in Mesopotamia. Shoush II Period in Khuzestan is known based on what is found in Acropolis I, especially layers 17-22. Moreover, materials from Apadana are analogous to those from Acropolis1, layers 19-22 (Dittmann, 1986: 76). Therefore, this time horizon seems to be related to a network of societies that connect Central Zagros to Khuzestan, and from there to Mesopotamia, within which is especially located the key deployment called Uruk, which is divided into three periods: Early Uruk, Mid Uruk, and Late Uruk. Hence, based on cultural materials excavated by authors and some samples from this site which were kept in Andimeshk Cultural Heritage, the morphology and location of this Tappeh, as a special physiographical region, were determined.
    Keywords: Bard Panir, Shoush II, Uruk, Beveled Rim Bowl, Baneshi Tray
  • آیتکین حبیبی، محمد کرمی

    دوره ی اوروک جدید(3200-3000 پیش از میلاد)، سرآغاز زندگی شهرنشینی در جنوب غربی ایران است که همراه با آن تحولات چشمگیری در تولید دستاوردهای فرهنگی رخ داد. شاید بتوان سنت منسوخ شدن سفال منقوش و جایگزینی آن به وسیله سفال ساده را از مهمترین این تحولات دانست.طی این دوره در جنوب غربی ایران محوطه های زیادی مسکونی شدند که تعدادی از آن ها از جمله شوش، فرخ آباد، چغامیش و ابوفندوا با وسعت نسبتا زیاد از مکان های استقراری بزرگ دوره ی اوروک جدید محسوب می شوند. بحث ما در خصوص یکی از محوطه هاییاد شده یعنی ابوفندوا در نزدیکی شهرستان شوش در استان خوزستان است. این محوطه طی سال 1385 خورشیدی بررسی و کاوش گردید. در این راستا دوره های مختلف فرهنگی از این محوطه شناسایی شد که در این مقاله سعی داریم سه گونه ی اصلییکی از دوره های موجود در محوطه ی ابوفندوا یعنی دوره ی اوروک را مورد بحث قرار دهیم.

    کلید واژگان: اوروک, ابوفندوا, بررسی نواری, سفال
    Aytakin Habibi *, Mohammad Karami

    Uruk period (3200-3000 BC), the era of civilization in southern Mesopotamia and Iran, is recognizable by material culture production changes that one of them was large quantity of plain pottery instead of before painted tradition. During the late Uruk period, in southwestern Iran, some settled sites flourished and became large centers especially in Susiana plain. Choghamish, Susa and Abu Fandowah were most important among them with more than 15 Ha. We would like to focus on Uruk potteries of one of the mentioned sites, which is Abu Fandowah, next to the Susa city in the Northern Khuzestan- southwestern Iran. It is surveyed and excavated in year 2006 but we will discuss about southern complex of above site that is surveyed by Strip method. We separated Uruk pottery into three main categories and tried to introduce most of Uruk wares rim forms, Beveled Rim Bowls and other decorations which are observable on the body sherds.

    Keywords: Uruk, Abu Fandowah, Strip Survey, Pottery
  • احمد چایچی امیرخیز *

    سفال یکی از مهمترین داده های باستانشناختی است که به وفور در محوطه های پیش از تاریخ یافت می شود. برخی از پژوهشگران در مواردی تغییرات کمی و کیفی سفال و همچنین وجود بعضی گونه های جدید را به عنوان یکی از داده ها در تفسیر تغییرات فرهنگی و در اثبات جایگزینی ویا حضور یک قوم فرهنگ یا تمدن بکار می برند. این محققین وجود برخی گونه های سفالی مانند کاسه های لبه واریخته را دلیلی بر نفوذ ویا حضور تمدن اوروکی در فلات ایران میدانند.در حقیقت استدلال این گروه بر این فرض استوار است که شهرهای اوروکی در اواخر هزاره چهارم به علت گسترش فراوان و فقدان کانی ها و سنگهای گرانبها و نیمه قیمتی در منطقه مجبور به اعزام تجار و تشکیل پایگاه هایی در مناطق اطراف شده اند. در این مقاله با بررسی موردی اریسمان به عنوان یکی از بزرگترین محوطه های فلزکاری ایران در هزاره چهارم و سوم پیش از میلاد که به تمرکز معادن مس در خاور میانه نیز نزدیک است و در آن گونه های سفالی مورد نظر یافت می شود و با توجه به مشابهت های سفالی در فلات مرکزی به بررسی سیستم جهانی اوروک یعنی احتمال وجود پایگاه های اوروکی در فلات مرکزی پرداخته شده و درستی و نادرستی آن طبق مدارک باستان شناختی موجود مورد سنجش قرار گرفته است.

    کلید واژگان: فلات مرکزی, اریسمان, اوروک, کاسه لبه واریخته, فلزکاری
    Ahmad Chaychi Amirkhiz *

    Pottery is one of the most important archaeological data's which is abundantly found in the prehistorical sites. Some of the researchers in some cases apply quality and quantity changes of pottery and also existence of some new species as one of the data's in the interpretation of cultural changes and for proving substitution or presence of some people or culture. These researchers believe that existence of some pottery species like beveled – rim bowl can be considered as influence or presence of Uruk civilization in Iran's plateau. In fact, argument of this group was based on this assumption that cities of Uruk in last period of fourth millennium B.C due to abundant extension and lack of minerals and valuable and semi-valuable stones in the region were forced to dispatch traders and form bases in surrounding regions. In this article, by case study of Arisman as one of the largest metal- working of Iran in the third and fourth millennium B.C. which is near to the concentration of copper mines in Middle East and in these mines requested pottery species are found and concerning the similarity of pottery in central plateau, we have surveyed the global system of Uruk, namely possibility of existence Uruk trade centers in central plateau has been regarded and its authenticity or lack of authenticity has been assessed according to the archaeological evidences. 

    Keywords: Central Plateau, Arisman, Uruk, Beveled Rim Bowl, Metal Working
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال