جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "بیعت" در نشریات گروه "تاریخ"
تکرار جستجوی کلیدواژه «بیعت» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
گفتار و جملات شخصیت های تاریخی گاه می تواند به مثابه بروز باورها و عقاید واقعی و درونی آنان تعبیر شود، در همین راستا برای فهم برخی از حقایق تاریخی می توان از مسیر کشف مفهوم و تفسیر این جملات گذر کرد. در این میان مداقه پیرامون جملاتی که به معصومین(ع) منتسب می گردد، به جهات مختلف دیگر اعم از علم و عصمت، ضرورتی دوچندان می یابد. این جستار با روش توصیفی-تحلیلی و با رهیافت های تاریخی، حدیثی و کلامی، بررسی جمله «مثلی لا یبایع لمثله» که به باور طیفی از علما در واقعه بیعت گیری از امام حسین(ع) در نزد حاکم مدینه و در مواجهه با تهدیدات مروان بن حکم بر زبان امام(ع) جاری شده و پیامدها و آموزه ای که از دل آن جمله بدست می آید، را بر عهده دارد. بر اساس یافته ها و با توجه به گمانه های متفاوت در این زمینه، می توان به صحت صدور این جمله کلیدی با دیده تردید نگریست بدون آنکه ملتزم به بیعت امامان(ع) با خلفا باشیم؛ زیرا پذیرفتن جمله، مستلزم توجیهات مختلف تاریخی و کلامی خواهد بود.کلید واژگان: امام حسین, مقتل ابی مخنف, الفتوح ابن اعثم, مثلی لا یبایع لمثله, بیعتThe speech and sentences of historical figures can sometimes be interpreted as the manifestation of their true and inner beliefs and opinions, in this regard, in order to understand some historical facts, one can go through the path of discovering the meaning and interpretation of these sentences. In the meantime, there is a twofold need to study the statements that are attributed to the innocents (pbuh) in various other ways, including knowledge and infallibility.This essay, with a descriptive-analytical method and and with historical, hadith and theological approaches, examines the phrase "Mashli la yabai'a lamshlah" which, according to a range of scholars, was used in the event of swearing allegiance to Imam Husayn (a.s.) before the governor of Medina and in the face of the threats of Marwan b. The sentence was passed on the tongue of the Imam (a.s.) and he is responsible for the consequences and teachings that come from the heart of that sentence.Based on the findings and considering the different speculations in this field, the validity of issuing this key sentence can be doubted.without being committed to the allegiance of the imams (a.s.) with the caliphs; Because accepting the sentence will require various historical and theological justifications.Keywords: Validation assessment of the sentence mesli la yobayeo le mesleh, the sourceology investigation
-
منابع تاریخی حکایت از آن دارد که بیعت رضوان به دنبال جریان صلح حدیبیه و در حاشیه ی آن مطرح شده و از وقایع مهم تاریخ اسلام است و دو آیه قرآن در مورد این رخداد نازل شده است. تحلیل مورخان اهل سنت و شیعه و چگونگی برخورد آن ها با این گزارش ها با توجه به آیات مربوط به این جریان، متفاوت است. مورخان اهل سنت، بدنبال اثبات عدالت همه صحابه با استناد به آیه 18 سوره فتح هستند. اهمیت این پیمان و استفاده هایی که از این جریان در کتب تاریخی و تفسیری شده و اختلاف نظر هایی که در این زمینه وجود دارد، ضرورت انجام این پژوهش را روشن می سازد. نوشتار حاضر با استفاده از منابع تاریخی و تفسیری و با نگاهی تطبیقی تلاش دارد به این سوال پاسخگو گوید که چگونه می توان تعارض ظاهری بین آیه مذکور و برخی از گزارش های تاریخی را حل کرد؟ نتایج حاصل از پزوهش حاضر حاکی از ان است که حضور صحابه در بیعت رضوان دلیلی بر عدالت صحابه نیست.
کلید واژگان: پیامبر(ص), حدیبیه, رضوان, بیعت, تعارض -
ابنسعد بهعنوان یکی از صاحبان منابع کهن که گزارشهایش در آثار پسینی فراوان بازنگارش شدهاند، بر آن است که اعتماد به کوفیان سبب تصمیم امام حسین علیه السلام بر عدم بیعت با یزید و خروج بوده و حاکمیت اموی با امام سر ستیز نداشته است. چیدمان سلسلهای وی از گزارشهای منعکنندگان آن جناب از قیام نیز القاگر تعجیل حضرت است. بههدف واکاوی تاریخی این دیدگاه، استقرای دادههای دیرین نگاشتهها در وقایع نهضت امام حسین علیه السلام و تطبیقدهی آنها با گزارشهای ابنسعد، شیوهای است که در روش این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهند که نمیتوان تصمیم امام بر عدم بیعت و خروج از مدینه را متکی به پشتوانه یاری کوفیان دانست؛ چنانکه تقصیر نداشتن حکمرانان اموی در این امر، ادعایی است که شواهد نقض فراوان دارد. همچنین نحوه اخبار ابنسعد در موضوع ممانعتکنندگان نیز با چالشهایی از جمله هیمنهسازی در ممانعت، انحصار نقل بدون تایید با دادههای دیگر منابع کهن و عدم تفکیک بازه زمانی گزارشها مواجه است.
کلید واژگان: چرایی قیام امام حسین علیه السلام, کوفه, ابن سعد, بیعت, الطبقات الکبریAs one of the writers of ancient sources whose reports have been rewritten in many later works, Ibn Sa'd believes that trusting the people of Kufa was the reason for Imam Hussein's decision for not pledging allegiance, and that the Umayyad government did not have any conflict with the Imam. His hieratical arrangement of the reports of those who forbade Imam Hussein from the uprising also indicates the hastening of the Imam. In order to provide a historical analysis of this view, the method used in this research includes inducing the data from the ancient sources on the events of the Imam Hussein movement and comparing them with Ibn Sa'd's reports. The findings show that the Imam's decision for not pledging allegiance and leaving Medina and Mecca cannot be considered as being based on the support of the Kufis; and the innocence of the Umayyad rulers in this matter is a claim with lots of contradictory evidence. Moreover, Ibn Sa'd's approach to writing about the obstructers faces challenges such as hegemony in obstruction, the monopoly of unverified citations with data from other ancient sources, and the lack of making distinctions in the time of reports.
Keywords: the reason for Imam Hussein's uprising, Kufa, Ibn Sa'd, allegiance, Al-Tabqat al-Kubra -
فصلنامه تاریخ اسلام، پیاپی 75 (پاییز 1397)، صص 77 -110سیدالشهداء(ع) در روزهای پایانی رجب سال60 ه.ق با رسیدن نامه یزید بن معاویه به والی مدینه درباره لزوم اخذ فوری بیعت بدون مسامحه از مخالفان وی، به طور ناگهانی زادگاه خویش را به قصد مکه ترک کرد. توقف ایشان در مکه، چهار ماه و پنج روز به طول انجامید. آن حضرت(ع) با آغاز مناسک حج، باز هم به طور ناگهانی، مکه را به سوی کوفه ترک کرد.تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و براساس بررسی و شناخت اوضاع و شرایط سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی و امکانات و توانایی های اقتصادی و نظامی مکه و مدینه، تلاش دارد با رویکردی تاریخی به این پرسش پاسخ تحلیلی دهد که عل خروج امام حسین(ع)از این دو شهر چه بود؟کلید واژگان: سیدالشهداء(ع), مدینه, مکه, بیعت, کوفه, یزید بن معاویهHostory of Islam, Volume:19 Issue: 75, 2019, PP 77 -110On the last days of month of Rajab (60 After Hijrah), Seyed ol- Shohola suddenly left his hometown towards Mecca due to a letter sent from Yazid Ibn e- Muawiyah ’s to the governor of Medina concerning the necessity of immediate swear allegiance from his opponents without any remission. His stay in Mecca lasted about four months and five days. Following the start of sacred rites of the pilgrimage, that holiness left Mecca toward Kufah. Taking advantage of the descriptive-analytical method with a historical approach and relying on the investigation of the political, cultural and geographical conditions as well as the economic and military potentials of Mecca and Medina, the present research is to answer this question related to the reasons of movement of Imam Hossein (PBUH) from these two cities.Keywords: Seyed ol- Shohola (PBUH), Medina, Mecca, Swear Allegiance, Kufah, Yazid Ibn e- Muawiyah
-
نشریه تاریخ، پیاپی 48 (بهار 1397)، صص 120 -142امام، امت و مصالح هر جامعه، سه عنصر اساسی در تشکیل یک جامعه آرمانی هستند و هر کدام از آنها در موفقیت یاانحطاط آن جامعه بطور مستقیم تاثیرگذار است. جامعه حسنی از آن دسته جوامعی است که در آن عدم بیعت جبهه مقابل با امام، با وجود دعوت امام به بیعت، سبب می شود زمینه های جنگ در آن جامعه فراهم گردد و امام به مقدمات جهاد و مبارزه بپردازد. اقداماتی همچون تعیین فرماندهان، مشخص نمودن پایگاه نظامی و ..،. از سوی امام، حاکی ازاین تصمیم است؛ اما حوادث فراوانی همچون اختلاف نیات سپاه امام (ع،) پیوستن با وی در جنگ، خیانت خواص و ازجمله فرماندهان، شایعه پراکنی و تضعیف روحیه سپاه امام و... که در این بین واقع می شود، باعث پذیرش صلحی ناخواسته میگردد. این نوشتار با مطالعه تطبیقی، تحلیلی، شرایط جامعه حسنی و زمینه های صلح از نگاه فریقین، این دلایل را بررسی نموده و بر می شمارد.کلید واژگان: امام حسن, امت, بیعت, جنگ, صلحJournal of History, Volume:13 Issue: 48, 2018, PP 120 -142Leader, nation and expedient are three basic principles/elements in making anideal/desired society and each one from them in a way have a direct effect inthe success and decline of that society. Imam Hassan's society in words is asociety in which the lack of allegiance of the opposite front with the imam,with the presence of Imam's invitation to allegiance, results in making thegrounds for battles in that community and Imam to lay the preliminaries ofwar and combat/fight.Actions/steps like appointing commanders, specifying the military base and ...,from the Imam, this decision is stated; but different situations like dispute inthe intentions of the army of Imam to join with him in the battle, treachery ofthe noble classes, in words commanders, spreading rumours and weakeningthe spirit of the army of Imam..., which takes place in between, results inacceptance of unwanted peace treaty.This writing has studied and taken into account these reasons withcomparative and analytic study the conditions of community of Imam Hassanand grounds of peace treaty from the viewpoint of both the sects Shia andAhle Sunnah.Keywords: Imam Hassan, nation, allegiance, peace, fight
-
دوره خلافت امام علی علیه السلام (3541 هجری) به سبب شکل گیری شرایط سیاسی پیچیده ای که در پی کشته شدن عثمان به وجود آمد، عرصه تبادل نامه های متعددی میان طرف های درگیر بود. مطالعه و بررسی این نامه ها با هدف شناسایی رفتار سیاسی شخصیت های آن دوره، برگی جدید از پژوهش در حوزه تاریخ اسلام را ورق خواهد زد. شناسایی نکات محوری در نامه ها، شامل ادبیات، استدلال ها، ادعاها، انتقادها و دیگر نکات به کاررفته از یک سو، و مقایسه میان مطالب اظهارشده با منش و رفتار سیاسی گزارش شده نویسندگان آنها امکان رسیدن به اهداف این پژوهش را فراهم خواهد ساخت. این پژوهش بر آن است تا در مطالعه ای موردی و با به کارگیری روش «تحلیلی تطبیقی»، میزان انطباق بین رفتارها و ادعاهای طلحه و زبیر را شناسایی کند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده تعارض اساسی میان ادعا و عملکرد آنهاست. ادعاهای موجود در نامه آنها مبنی بر بیعت اجباری، دخالت امام علی علیه السلام در قتل عثمان و ناشایستگی آن حضرت برای تصدی امر خلافت، که از مهم ترین شعار های سیاسی آنها بود، با گزارش ها و مستندات تاریخی در تضاد است.
کلید واژگان: طلحه, زبیر, نامه, بیعت, عثمان, توبهThe period of the caliphate of Imam Ali (35 to 41 Hegira) witnessed mutual exchange of letters between the opposing sides, as a result of the complicated political situation which the death of Uthman had created. Examining these letters with the aim of recognizing the political behavior of the important figures in that period of time contributes to turning a new page of the research in the field of Islamic history. Identifying the key points, including the stylistic devices used by the authors and the arguments, claims, criticisms, etc. which characterize these letters, on one hand and comparing the letter contents with the political behavior of their authors, on the other hand, can contribute to the achievement of the objectives of this study. Using a descriptive-comparative method, this research seeks through a case study to show to what extent the behaviors of Talha and Zubayr conform with their claims. The results of this study show that there is a fundamental contradiction between their claims and their actions. The claims contained in their letters such as claiming allegiance by force, Imam Ali's involvement in the murder of Uthman and Imam Ali's lacking qualification of being a caliph, which represent their main political slogans, do not correspond with the reports and historical documentary evidence.Keywords: Talha, Zubayr, letter, allegiance, Uthman, repentance -
-
امام علی (ع) پس از به خلافت رسیدن، با نوشتن اولین نامه خود به معاویه - علیرغم توصیه بعضی از نزدیکان که نشان از سادگی آنان داشت - از وی خواست تا با آن حضرت بیعت نموده و حکومت شام را به والی انتصابی خود – سهل بن حنیف - بسپارد، اما او که به واقع، منتظر قتل عثمان و رسیدن چنین روزی بود با نوشتن نامه ای سفید به آن حضرت اعلان جنگ داد.
در بعضی از منابع تاریخی، با ارائه نامه هایی منسوب به امام، صحبت از ابقاء معاویه توسط آن حضرت شده، اما منابع معتبر تاریخی دیگر این نظر را قاطعانه رد نموده اند. در هر حال، صلح طلبی امام در برخورد با معاویه همچنان ادامه پیدا نمود و آن حضرت همچنان به دنبال راهی به جز پیکار و جنگ بود و با فرستادن جریربن عبدالله بحلی، به عنوان پیک ویژه خود، که حامل پیام شفاهی و کتبی آن حضرت بود آخرین تلاش خود را برای عدم تحقق جنگ انجام دادند، اما معاویه تصمیم خود را برای جنگ با آن حضرت گرفته بود و به طور رسمی به امام اعلان جنگ داد.
امام به ناچار برای رویارویی با معاویه آماده می شد که خبر حرکت اصحاب جمل را که بی تاثیر از تحریکات معاویه نبود شنید و به سوی بصره شتافت. آن حضرت(ع) پس از سرکوبی شورشیان پیروزمندانه وارد کوفه گردید و از آنجا نیز نامه هایی چند در دعوت معاویه بر بیعت و صلح، به معاویه نگاشت. پاسخ معاویه به تمام نامه های آن حضرت پاسخ رویارویی و جنگ بود و سرانجام این مواضع نابخردانه معاویه، که ریشه در سیاست هایی داشت که سال ها قبل، توسط دیگران تعیین شده بود، به جنگی سخت در منطقه صفین انجامید.
کلید واژگان: امام علی (ع), معاویه, خلافت, بیعتAfter becoming caliphah, Imam Ali [peace be upon him] wrote Moaviah a letter and wanted him to declare his allegiance to him and entrusted governance of Sham to Imam's appointed governer. Thus, Moaviah who in fact were waiting for Othman's death and was looking forward to such a day, wrote a white letter to imam and declared a war. While Imam was preparing for confrontation, he heard news about the movement of the companions of Jamal which was as a result of moaviah's provocations. So he hastened to Basrah.Then after victoriously suppressing the rebellious he entered Kufah. While there, he wrote several letters to Moaviah and invited him to allegiance and peace. But Moaviah responded to them with war. In addition to refusing Imam's allegiance and accusing the most popular (democratic) allegiance since that time and attributing it to having no general legitimacy, Moaviah wanted Imam Ali to transfer him the governance of Sham as Omar and Othman did so and then he would declare the oath of allegiance to him. Imam Ali besides explaining the public allegiance to himself in his letters avoided Moaviah's demands. Disagreement of Imam Ali [peace be upon him] with his demands ended in a strict war which occurred in Safain region. -
پس از فروکش کردن آخرین مقاومت های وابسته به نظام ساسانی، کشور ایران جزئی از بخش شرقی سرزمین های خلافت گردید. در ابتدا برای اداره هربخش از سرزمین های شرقی خلافت، عاملانی از طرف خلیفه مسلمین اعزام می گردید. این عاملان به عنوان نمایندگان تام الاختیار خلیفه عمل می کردند. از زمان طاهریان رابطه خلیفه با امرای مستقل آغاز گردید و در دوران یعقوب لیث، امارت استکفاء تبدیل به امارت استیلا شد، و امرا از چنان قدرتی برخوردار گردیدند که می توانستند خلفا را تعویض، وخود جانشینی را تعیین کنند. از دوره آل بویه، سلطنت وخلافت با هم آشتی کردند. آل بویه با وجودی که شیعه بودند خلفا را به رسمیت شناختند و در مقابل خلفا آل بویه را پذیرفتند. در دوره سلاجقه این رابطه به هم نزدیکتر گردید و خلیفه و سلطان به عنوان مکمل یکدیگر عمل می نمودند.
در تحقیق حاضر سعی شده است تا روابط ملکشاه سلجوقی، بزرگترین سلطان سلجوقی که به دستیاری خواجه نظام الملک بر تخت سلطنت نشسته بود و خلیفه المقتدی به تصویر کشیده شود. این روابط به صورت کامل و یک دست (از ابتدای سلطنت 465.ق تا مرگ ملکشاه485 . ق) در هیچ متنی نیامده است. لذا با مراجعه به مراجع واشارات پراکنده آنها سعی شده است تا موضوع به روشنی تبیین و تحلیل شود.
کلید واژگان: خواجه نظام الملک, ملکشاه, خلیفه و سلطان, بیعت, ترکمانان سلجوقی, المقتدیAfter the defeat of last resistance, of Sasanid dependent territories by Arabs, Iran became a part of eastern section of caliphate territory. In order to govern the section, at the beginnings, some agents who were plenipotentiaries, were sent there by khalifa. After Taherid era some chang took place in relationship between those governers and khalifa. From taherid period some semi-independent governer took shape which taheryan was one of them. In Yagub leyth period Emyrat of Estekfa chang to Istilae. In this kind of governer ship, the governer got much power and even the could interfere in khalifa appointment or euendismissing them. Since ale Buyid era, the made up a god relationship with caliphate and they recognized caliphate, and vice versa. Those relations improved in Slajugh period, so that khalifa and sultan would compel monetarily. In current research it has been tried to illustrate the relations between Malek shah Seljuk, the gratest Seljuk sultan who got the throne with the assistance khajeh Nezamalmulk, with khalifa almgtdy. Since this the relations have not been mention has not been cited clearly in historical books. I have tried to examine it through other related sources.Keywords: The Seljuk Turkman, Khalifa, Sultan, Malekshah, Khajeh Nezamolmolk, Almoghtadi -
پس از قتل عثمان، اصلی ترین عامل رسیدن امام علی(ع) به قدرت، بیعت مردم با ایشان بود که همواره یکی از موضوعات مهم قابل بحث در تاریخ صدر اسلام می باشد.
نوشتار حاضر، به بررسی تطبیقی و مختصر از چگونگی بیعت با حضرت، براساس کتاب ارزش مند نهج البلاغه و منابع مهم تاریخ اسلام که در فاصله قرن سوم تا دهم هجری تالیف یافته اند، پرداخته است تا در این خصوص، برخی از ابهام های موجود را رفع کند و به سؤالات مرتبط با آن پاسخ دهدکلید واژگان: عثمان, امام علی(ع), خلافت, بیعت, نهج البلاغه, معاویه, طلحه, زبیرFollowing the killing of ‘Uthman, the most significant factor that brought Imam ‘Ali (‘A) to power was the allegiance pledged to him by the people, an issue that has always been a major point of discussion in the history of early Islam.This paper embarks on a brief and comparative study of how people pledged their allegiance to the Imam using the enormous book of “Nahj ul-Balaghah” and major sources of Islamic history written between the 3rd and 10th centuries A.H. The purpose of this work is to clarify ambiguities in this regard and answer related questions. -
یکی از سنت های عصر جاهلی که مورد تایید و استفاده ی اسلام قرار گرفت بیعت است. شباهت ها و تفاوت هایی میان بیعت در عصر جاهلی و صدر اسلام وجود دارد. شباهت، بیش تر در شکل اجرا و برخی شرایط و خصوصیات و متولیان امر بیعت است، اما تفاوت مهم بیعت در عصر جاهلی با صدر اسلام، تفاوت کارکردی آن است که ریشه در نظام سیاسی و نوع حاکمیت موجود در آن دو عصر دارد. در این نوشتار سعی کرده ایم ضمن بیان معنای بیعت و اشاره ی مختصری به نظام سیاسی و برخی سنت های عصر جاهلی و صدر اسلام، تفاوت کارکردی آن را در این دو عصر بیان کنیم.
کلید واژگان: بیعت, سنت, عصر جاهلی, صدر اسلام, کارکرد انشایی, کارکرد تاکیدیOne tradition of the pre-Islamic Jahiliyah (Ignorance) period that was endorsed and used by Islam was bayah, or paying allegiance.There are similarities and differences between bayah in the Jahiliyah period and early Islam. The similarities exist more in the performance form, some features and conditions, and those responsible to obtain the allegiance, The major difference between bayah in the Jahiliyah period and early Islam is its functional difference that is rooted in the political system and the type of government in the two ages.In this articale, while trying to define, the word bayah and briefly referring to the political system and a number of traditions in the Jahiliyah and early Islamic periods, we have made an effort to present bayah's functioanl difference in these two ages.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.