جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "طبقات اجتماعی" در نشریات گروه "تاریخ"
تکرار جستجوی کلیدواژه «طبقات اجتماعی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
ابوبکر طرطوشی فقیه مالکی سده ششم قمری، در سراج الملوک نظریه خود درباره حاکمیت و جامعه ایده آل اسلامی، به ویژه ناظر به درک خود از جامعه سنی مذهب مصر در دوران گذار از فاطمیان اسماعیلی را مطرح کرده است. این پژوهش با شیوه ای کتابخانه ای و روش های تحلیل تاریخی و تحلیل مضامین و همچنین بهره مندی از الگوی بحران شناختی توماس اسپریگنز، کوشیده است صورت بندی طبقات اجتماعی و جایگاه هر یک از آنها را در اندیشه طرطوشی بازشناسی کند. طرطوشی صورت بندی طبقات چهارگانه ایران باستان را در چارچوبی کلی اخذ کرده، اما از نظر محتوا و کارکرد تغییراتی داده و کوشیده است شرایط عصر خود، از جمله جامعه در حال گذار از فاطمیان را به شیوه ای نو در آن ترسیم نظری کند. او با قدرت بخشیدن به طبقه عالمان، آنان را در جایگاه مشاوران حکمران جانمایی کرده تا در دوران گذار به اقتدار اهل تسنن یاری رسانند. او کارگزاران را نیز برای کارآمدی روال دولت به شکلی ساختارمند و وظیفه محور بازتعریف کرده و همچنین با نوعی طبقه انگاری اقلیت های دینی مسیحی و یهودی (اهل ذمه)، اقتدار اجتماعی آنان را به نفع انسجام جامعه تسنن فرو کاسته است.
کلید واژگان: طرطوشی, سراج الملوک, طبقات اجتماعی, عالمان, اهل ذمهAbu Bakr Al-Turtushi, the Maliki jurist of the 6th century AH, in his Siraj al-Muluk, has put forward his theory about the ideal Islamic society and sovereignty, especially with regard to his conceptions of the Sunni society of Egypt during the transition era from the Ismaili Fatimids. This research has tried to recognize the role of each social class in al-Taurtushi's thought using desk study method, historical analysis and themic analysis methods, as well as benefiting from the model by Thomas Spragens for understanding crisis. Al-Turtushi took the formulation of the four classes of ancient Iran as his general framework; however, he made some changes in terms of content and function and tried to theoretically incorporate the situation of his own era, including the society during transition from the Fatimids in a new way. By empowering the class of Ulama (i.e. scholars), he placed them in the position of advisors to the rulers to help the authority of the Sunnis during the transition period. He also redefined the agents for the sake of efficiency of the government in a structured and task-oriented way. Moreover, by classifying Christian and Jewish religious minorities, he undermined their social authority for the benefit of the cohesion of the Sunni society.
Keywords: Al-Turtushi, Siraj al-Muluk, social classes, Ulama, Non-Muslims -
طبقات اجتماعی، نقش عمده ای در حوزه های مختلف زندگی هر اجتماعی ایفا می کنند. چگونگی تعامل و جایگاه واقعی هر کدام می تواند به ترقی و تعالی آن جامعه کمک کند یا بر عکس، موجبات شماری از ناهنجاری ها و بی ثباتی در حوزه های فرهنگی، سیاست، اقتصاد و... را فراهم سازد. حضورطبقات اجتماعی و شاخصه های خاص آن در جوامع اسلامی، واقعیتی انکار ناپذیر است که هر چند به موجب تعالیم دینی، احدی را بر دیگری امتیازی نیست مگر به تقوا، اما همین طبقات هم به توسعه و ترقی تمدن شکوهمند اسلامی مدد رسانده و هم در برخی دوره ها جامعه را به مرز بی ثباتی و آشوب کشانده اند. طبقات اجتماعی در هر دوره ای از تاریخ ایران وجود داشته و این نیز در دوره آل بویه نمود پیدا کرده است. نیاز آل بویه به کارمندان و تشویق آنها به کار و صنعت و بزرگداشت علما و دانشمندان و استفاده ی آنها از غلامان، سبب شد که هر شهری از طبقات مختلفی هم چون طبقه ی صنعتگران، طبقه ی کارمندان، طبقه ی تجار، طبقه ی فقها، طبقه ی سپاهیان، طبقه ی دانشمندان و طبقه ی غلامان با شاخص های خاص آن عصر شکل گیرد. بر اساس آنچه گفته شد؛ سوال محوری پژوهش حاضر آن است که طبقات اجتماعی در عصر آل بویه دارای چه ویژگی ها و شاخصه های بوده است؟ فرضیه مطرح شده آن است که طبقات اجتماعی این عصر نسبت به ادوار قبلی تغییری در ساختار پیدا نکرده ولی تمایزات جدی در رفتارهای سیاسی و اجتماعی داشته اند.پژوهش حاضر با استفاده از منابع تاریخی و به روش توصیفی-تحلیلی تبیین شده است.
کلید واژگان: آل بویه, خلافت عباسی, طبقات اجتماعی, تمدن اسلامیSocial classes play a major role in different areas of every society's life. The way of interaction and the real position of each can help the progress and excellence of that society or, on the contrary, cause a number of anomalies and instability in the fields of culture, politics, economy, etc. The presence of social classes and their special characteristics in Islamic societies is an undeniable fact that although according to religious teachings, one person is not privileged over another except for piety, but these classes have helped the development and progress of the glorious Islamic civilization and in some cases Periods have brought the society to the border of instability and chaos. Social classes have existed in every period of Iran's history, and this has also been manifested in the period of Al-Buye. Al Boyeh's need for employees and encouraging them to work and craft, and honoring scholars and scientists and their use of slaves, caused that every city from different classes, such as the class of artisans, the class of employees, the class of merchants, the class of jurists, The class of soldiers, the class of scientists, and the class of slaves were formed with the specific indicators of that era. Based on what was said; The central question of the current research is what characteristics did the social classes have in the era of Al Boyeh? The proposed hypothesis is that the social classes of this era have not changed in structure compared to previous periods, but they have had serious differences in political and social behavior. The current research is explained using historical sources and descriptive-analytical method.
Keywords: Al-Buwayh, Social Classes, Islamic Civilization -
پرداختن به طبقات اجتماعی در ادوار تاریخی، گشودگی به فهم وضعیت فعلی و برون رفت از انسدادهای اجتماعی حاضر را از ناحیه تدقیق در متون تاریخی فراهم می کند. پژوهش حاضر مطالعه تواریخ محلی را جهت استخراج معیارهای بازتاب طبقات اجتماعی در این متون و احصاء میدان های طبقات اجتماعی بررسی می کند. سوال اصلی پژوهش آن است که معیارهای بازتاب طبقات اجتماعی در تاریخ اجتماعی تواریخ محلی، دایر بر کدام نوع از حجم، ترکیب و تبدیل پذیری سرمایه در میادین طبقات اجتماعی است؟ براین اساس فرضیه اصلی پژوهش آن است که ساختار طبقاتی مستتر در تاریخ اجتماعی عصر صفوی بر سلسله مراتب هرمی سرمایه دلالت می کند. این پژوهش با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای داده بنیاد و با اتکاء بر ساختارگرایی تکوینی پیر بوردیو، در خصوص میدان های طبقات و سرمایه های چهارگانه آنها و به استناد پنج منبع تاریخ نگاری محلی اعم از احیاءالملوک، تاریخ گیلان، تاریخ گیلان و دیلمستان، شرفنامه و تاریخ خانی تدوین شده است. نتیجه پژوهش حاضر آن است که میدان حکمرانی یا دربار در تواریخ محلی بالاترین حجم، میزان ترکیب و میزان تبدیل پذیری سرمایه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نمادین را برای طبقات مستتر در آن بر داشته است. میدان تجارت و مالکیت در مرتبه دوم و میدان فرهنگ، شعر و هنر در مراتب بعدی قرار دارند. همچنین در پایین ترین مرتبه، میدان اجتماع است که کمترین حجم، میزان ترکیب و میزان تبدیل پذیری انواع سرمایه را برای طبقات آن در بر داشته است.*(این مقاله، برگرفته از طرح پسادکتری در طرح تفاهم نامه ای صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور (INSF) و دانشگاه اصفهان با عنوان «بازتاب تاریخ اجتماعی شیعیان امامی ایران در تواریخ محلی عصر صفویه» است.)کلید واژگان: تاریخ اجتماعی, طبقات اجتماعی, عادتواره, سرمایه, تواریخ محلی, صفویهDealing with social classes in historical periods provides openness to understanding the current situation and getting out of the current social blockages from the area of scrutiny in historical texts. The present research examines local chronicles in order to extract the criteria of reflection of social classes in these texts and the statistics of social class fields. The main question of the research is that the criteria of reflection of social classes in the social history of local chronicles depend on which type of volume, combination and convertibility of capital in the fields of social classes? Therefore, the main hypothesis of the research is that the camouflaged class structure in the social history of the Safavid era indicates the pyramidal hierarchy of capital. This research has been compiled using the three-stage coding of foundation data and relying on the developmental structuralism of the contemporary sociologist, Pierre Bourdieu, regarding the fields of classes and their quadruple capitals and is based on five sources of local historiography of the Safavid era, including “Aḥyā al-Mulūk”, “Gilan history”, “Gilan and Daylamān history”,” Šarafnāmeh and Ḵānī history”. The result of the current research is that, the field of governance or court in local chronicles has the highest volume and amount of combination and the amount of transformation of social, economic, cultural and symbolic capital for the hidden classes in it. The field of trade and property is in the second place and the field of culture, poetry and art is in the next ranks. Also, in the lowest order, it is the field of community, which has the lowest volume and lowest amount of composition and conversion of all types of capital for its classes.Keywords: social history, Social Classes, habits, Capital, local chronicles, SAFAVID
-
پیش از انقلاب مشروطه، شورش ها و بحران هایی در شهر مشهد روی داد که این شهر را به کانونی علیه استبداد تبدیل کرد، هرچند مخالفت های عمیقی با جنبش مشروطه نیز در این شهر وجود داشت. طبقات اجتماعی شهر مشهد در آستانه انقلاب مشروطیت نیز ترکیبی از نیروهای مخالف و موافق بودند. همچنین وابستگی های عمیقی با روسیه یا انگلیس در بین آنان به چشم می خورد که آن ها را رو در روی یکدیگر قرار می داد. پرسش اصلی پژوهش حاضر بر این محور قرار دارد که شهر مشهد در آستانه انقلاب مشروطه متشکل از چه طبقات اجتماعی و با چه گرایش ها و وابستگی های سیاسی بود و طبقات چه تاثیری بر ساختار سیاسی و اجتماعی شهر مشهد در این مقطع زمانی گذاشتند؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از اسناد کنسولی و منابع کتابخانه ای، درصدد پاسخگویی به سوالات فوق است. یافته ها بر اساس بررسی اسنادی موضوع نشان می دهد که ترکیب اکثر طبقات اجتماعی مشهد به خاطر وابستگی های سیاسی و قومی-قبیله ای و نسبت های اشرافی، ارتجاعی و به سمت مخالفت با جریان مشروطه بود. همین امر موجب شد مشهد نتواند در انقلاب مشروطه مانند تهران، تبریز و اصفهان مطرح و سرنوشت ساز گردد.کلید واژگان: طبقات اجتماعی, مشهد, اسناد کنسولی, روسیه, انگلیسJust before the occurrence of constitutional revolution some riots and crises began in Mashhad. The events made the city the central place for opponents of tyranny, though at the same time deep oppositions could be seen against the constitutional movement. Mashhad’s different social classes consisted of both opposing and advocating groups at the dawn of the constitutional revolution. Strong bonds with Russia or England could be seen as well, making the groups stay against each other. Considering the mentioned conditions, the study tried to see of what social classes Mashhad was composed at the beginning of the constitutional revolution, what political tendencies and affiliations they had, and how the classes affected the sociopolitical structure of Mashhad. Taking a descriptive-analytical method and using library resources and documents pertaining to the consulates, the study tried to find an appropriate answer for the mentioned questions. The results obtained from exploration of related documents on the issue showed that due to political and ethnic-tribal affiliations and aristocratic relationships, the dominant tendency of Mashhad's social classes was reactionary and against the constitution. The situation caused Mashhad’s failure to be just like Tehran, Tabriz, and Isfahan in being outstanding and pioneering in the constitutional revolution.Keywords: social class, Mashhad, Consulates’ Documents, Russia, England
-
پوشاک از نمودهای فرهنگی در زندگی انسان است که در ادوار گوناگون تاریخ با توجه به نیازهای بشر، بروز حوادث مختلف و تسلط اقوام گوناگون بر یکدیگر، ثابت نمانده و دچار دگرگونی هایی شده است؛ لذا از کارکرد اصلی و ابتدایی خود فاصله گرفته و به عنوان عاملی در نشان دادن جایگاه اجتماعی و فرهنگی افراد در جامعه تبدیل شده که تاثیرات عمده ای در شکل گیری صحیح روابط و تعاملات افراد با یکدیگر را ایجاد نموده. این پژوهش که محدوده زمانی دوره مغول در ایران، یعنی از حمله مغول تا انقراض نهایی ایلخانان (756 - 616 ه.ق) را در برمی گیرد به روش توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و تاکید بر کتب ادب فارسی که در آن زمان و یا کمی بعد نگاشته شده؛ برآن است تا از زندگی روزمره مردم، طبقات اجتماعی و اثرگذاری فرهنگ مغول بر نحوه پوشش ایرانیان، تصویری روشن تهیه نماید. تبیین حضور اقشار خاص جامعه از جمله صوفیه و نیز بررسی میزان آزادی حضور زن در اجتماع، از دیگر اهداف آن می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تفاوت اصلی در پوشش به جنسیت فرد بستگی دارد و ویژگی های فرهنگی و اجتماعی مردم عادی و نیز صاحب منصبان در پوشش ظاهری آنان نمود بارزی داشته؛ از سلطنت غازان به بعد شاهد نفوذ مجدد فرهنگ ایرانی اسلامی در پس زمینه زندگی مردم عادی و مقامات دولتی هستیم. پوشاک مغولان تا قبل از این دوره بسیار شبیه به هم بود و حتی در بسیاری اوقات بین پوشاک زن و مرد تفاوت چندانی دیده نمی شد. تمایز در جنس، رنگ و نیز نوع جامه، مهم ترین کارکرد اجتماعی است که پوشش در آن دوره برعهده داشته.کلید واژگان: تاثیرات اجتماعی-فرهنگی, مغول ها, کتب ادب فارسی, طبقات اجتماعی, زنانClothing is one of the cultural manifestations in human life that has not been fixed and has undergone changes in different periods of history according to human needs, the occurrence of different events and the domination of different ethnic groups; Therefore, it has distanced itself from its main and primary function and has become a factor in showing the social and cultural status of individuals in society, which has created major effects in the proper formation of relationships and interactions between individuals. This study covers the time period of the Mongol period in Iran, ie from the Mongol invasion to the final extinction of the Ilkhans (756-616 AH) in a descriptive-analytical method with library tools and emphasis on Persian literature books in Written that time or a little later; It intends to provide a clear picture of the daily life of the people, social classes and the influence of Mongol culture on the way Iranians dress. Explaining the presence of certain sections of society, including Sofia, as well as examining the degree of freedom of women in society, is another goal. The results show that the main difference in clothing depends on the gender of the individual and the. The clothing of the Mongols was very similar before this period and even in many cases there was not much difference between the clothing of men and women. Distinction in gender, color and type of clothing is the most important social function that clothing was responsible for in that period.Keywords: Socio-cultural influences, Mongols, Persian literature books, social classes, women
-
عکس های تاریخی ابزار مهمی در مطالعه و تحلیل تاریخ اجتماعی دوره ها هستند که علاوه بر ارایه اطلاعات بصری، دارای مفاهیم ضمنی درخصوص سایر حواس ازجمله حس چشایی اند، به گونه ای که با استخراج عناصر مربوط به ذایقه چشایی از عکس ها و تطبیق آ ن ها با منابع مکتوب، می توان بر چگونگی سلایق مقولات اجتماعی از طریق قوه چشایی، شیوه ی طبخ غذا، مواد مورد استفاده و سرو غذا در طبقات مختلف اجتماعی دست یافت. چه بسیاری از عکس های دوران قاجار، به همراه رفتارهای مرتبط با انواع خوراک های این دوره ثبت شده اند. بدین منظور در پژوهش حاضر، با به کارگیری تاریخ اجتماعی حواس به عنوان روش تحلیل عکس ها، به بررسی حس چشایی در عکس های طبقات مختلف اجتماعی دوره قاجار می پردازیم. پرسش مهم تحقیق آن است که ذایقه ی چشایی لایه های مختلف اجتماعی دوره قاجار چه تفاوت هایی داشته و چگونه در عکس های اجتماعی آن دوره نمود یافته است؟ نتیجه این که در عکس های این دوره ، غذا و عناصر مربوط به آن درطبقات بالای جامعه نه تنها برای رفع گرسنگی، که جنبه زیبایی شناسانه و تجملاتی دارد، به صورتی که عاملی مهم جهت نمایش اشرافیت در ضیافت هایی چون مهمانی آش خوران شاه می شود. در این طبقات حجم بالای غذای مرغوب به طور هم زمان در یک وعده غذایی استفاده می شود. درحالی که در طبقات پایین تر، غذاها ساده تر و بدون توجه به زیبایی، صرفا از جهت الزام و اضطرار مصرف می شده اند.
کلید واژگان: حس چشایی در عکس, عکس های دوره قاجار, طبقات اجتماعی, تاریخ اجتماعی حواس, عکس های اجتماعیHistorical photographs are essential tools utilized to study and analyze the social history of different periods; in addition to providing visual information, they have implicit implications for other senses, including the sense of taste. Extracting elements related to the taste in photographs and matching them with the written sources can reveal the relationship between the social position and the sense of taste, the way of cooking, the ingredients, and the way of serving the food. Many photographs taken in the Qajar period include elements and behaviours related to the foods. In the current article, using the social history of the senses to analyze photographs, we examined the sense of taste in photographs of different social classes in the Qajar period. The critical question of this research is: "what are the differences in the sense of taste in various social classes in the Qajar era, and how is it reflected in the social photographs of the same period?" The results show that in the photographs recorded during this period, food and related elements in the upper of the social class pyramid were used not only to tame hunger but also to present an aesthetic and luxurious aspect and the glory in banquets such as Ashkhoran, an annual feast of the king. In these classes, a large volume of high-quality food is used together in one meal. While the meals of the lower social classes were more uncomplicated and, regardless of aesthetics, were consumed for necessity and urgency.
Keywords: Sense of Taste in Photography, Qajar Period Photographs, Social Classes, Social History of The Senses, social photographs -
حدوث پدیده های سیاسی و اجتماعی با قرایت های مختلفی به بحث گذاشته می شود؛ اما تفاسیر متکثر لزوما بیانگر واقعیت های گوناگون نیست. طبق این فهم، هر نوع پردازشی از این پدیده ها، گزینشی خواهد بود. وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به مثابه یکی از تحولات سیاسی قرن بیستم، با خوانش های نظری گوناگونی مورد تحلیل رفتارشناسان، سیاست پژوهان و علمای اجتماعی قرار گرفت. با وجود تعدد روایی، نقش شناسه های سیاسی و اجتماعی بومی ایران در این تحلیل ها مغفول واقع شد. نظریه نوسازی و انقلاب برینگتن مور هم در این راستا قابل ارزیابی است. طبق این امر، تلاش برای تحلیل قابلیت ها و ظرفیت های نظریه نیومارکسیستی مور جهت درک انقلاب ایران، اهتمام اصلی نگاشته جاری است. طبق فرضیه پژوهش، انقلاب اسلامی ایران نه تنها از نظر بنیان ها و پایه ها با نقش تعیین کننده طبقات و نیروهای اجتماعی و الگوهای انباشت سرمایه برینگتن مور تطابق ندارد؛ بلکه از نظر چگونگی تکوین، جهت گیری و نتایج آن هم کاملا متفاوت است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- تطبیقی و نظریه جامعه شناسی تاریخی، درصدد آزمون فرضیه جاری است.
کلید واژگان: انقلاب اسلامی ایران, فاشیسم, کمونیسم, نئومارکسیسم, طبقات اجتماعیThe rise of political and social phenomena is discussed with different readings; But multiple interpretations do not necessarily reflect different facts. According to this understanding, any kind of processing of these phenomena will be selective. The occurrence of the Islamic Revolution of Iran in 1978, as one of the political developments of the twentieth century, was analyzed by behaviorists, political scientists, and social scholars with various theoretical readings. Despite the multiplicity of narratives, the role of Iranian indigenous political and social identities in these analysis was neglected. Brighton Moore's theory of modernization and revolution can also be evaluated in this regard. Accordingly, the attempt to analyze the capabilities and capacities of Moore's neo-Marxist theory to understand the Iranian revolution is the main concern of the current writing. According to the research hypothesis, the Islamic Revolution of Iran, not only in terms of foundations, does not correspond to the determining role of classes and social forces and patterns of capital accumulation in Brighton Moore; But is also completely different in terms of its development, its orientation and its results. The present article tries to test the current hypothesis using an analytical-comparative method along with a historical sociological theory.
Keywords: Islamic Revolution of Iran, Fascism, Communism, neo-Marxism, Social classes -
در بین گروه ها و طبقات مختلف طبقات اجتماعی همواره نقش طبقه متوسط به عنوان یک طبقه تاثیرگذار در مشروعیت بخشی به ساختار حاکم مورد توجه قرار داشته است. هدف این مقاله تبیین نقش طبقه متوسط در تحولات سیاسی- اجتماعی ایران از زمان شکل گیری انقلاب اسلامی تا سال 1392 و تاثیر آن بر مشروعیت ساختار حاکم است. مفهوم طبقه متوسط مفهومی بسیار قدیمی است. در یونان باستان به خصوص در فلسفه ارسطویی تعادل جوامع در گرو آن دانسته شده است که از گرایش مبالغه آمیز به یک سو پرهیز گردد و همواره موقعیت آرمانی را در میانه و حدفاصل دو سوی متضاد با یکدیگر می جست.بررسی جایگاه و کارکرد نیروهای اجتماعی در تحولات سیاسی- اجتماعی و همچنین تاثیر آن بر مشروعیت ساختار حاکم از موضوعات اساسی در جامعه شناسی سیاسی محسوب می شود. نوع روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد که طبقه متوسط به عنوان اصلی ترین طبقه در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران شناخته می شود که با استفاده از مولفه هایی چون طبقه همراهی با ایدیولوژی نظام ، تلاش برای گذار به دموکراسی در ایران، تقویت مشارکت سیاسی، تقویت روابط با گروه ها و احزاب ذی نفوذ در عرصه سیاسی و تقویت فرهنگ سیاسی توانسته است نقش مهمی را در مشروعیت بخشی به ساختار حاکم ایفا نماید.
کلید واژگان: طبقات اجتماعی, مشارکت سیاسی, طبقه متوسط, انقلاب اسلامی, مشروعیتAmong the various social classes, the role of the middle class as an influential class in legitimizing the ruling structure has always been considered. The purpose of this article is to explain the position and role of the middle class in the political and social developments in Iran, Also, the role of the middle class on the legitimacy of the ruling structure from the beginning of the Islamic Revolution in Iran until 2013 has been studied. Examining the position and function of social forces in political and social developments as well as its impact on the legitimacy of the ruling structure is one of the basic issues in political sociology. The research method in this article is descriptive-analytical and based on library studies. The results of the research show that the middle class is known as the main class in the socio-political developments of Iran, which uses components such as the class accompanying the ideology of the system, trying to transition to democracy in Iran, strengthening political participation , strengthening relations with Influential groups and parties in the political arena and strengthening the political culture has been able to play an important role in legitimizing the ruling structure.
Keywords: social classes, political participation, Middle Class, Islamic Revolution, Legitimacy -
آشنایی با شیوه های نوپدید تاریخ نویسی و دگرگونی روش های تاریخ نگاری ایرانی، از مهم ترین دست آوردهای مواجهه با مظاهر مدرنیته در ایران عصر قاجار بوده است. خاطره نگاری جدید، بر پایه آگاهی از «من فردی» و «هویت جمعی»، از گونه های مطرح در این حوزه به شمار می رود که از میانه عصر ناصری متاثر از اندیشه ها و نمودهای اروپایی رخ نمود و موازی با عمر این سلسله، به ویژه پس از انقلاب مشروطه، بسی توسعه و تحول یافت. بررسی چگونگی پیدایی و گسترش خاطره نویسی و تشخیص جایگاه آن در روند تاریخ نگاری دوره قاجار، اصلی ترین دغدغه این پژوهش است؛ دغدغه ای که از پروای شناختن و شناساندن بخشی از منابع تاریخی این سرزمین سرچشمه می گیرد و تا کنون کم تر به معرفی آنها پرداخته اند. پیدایی بحران در بینش تاریخ نگاری سنتی (رسمی) بر اثر رواج باورهای نوپدید اروپایی و انتقال تاریخ نگاری از حوزه عمومی به حوزه خصوصی و ثبت آن با روی کرد منتقدانه به شیوه خاطره نگاری و جابه جایی پایگاه طبقاتی خاطره نگاران از طبقه مسلط به طبقه متوسط بر اثر انقلاب مشروطه، از یافته های این پژوهش درباره پرسش پیش گفته است. پذیرش این دیدگاه که خاطرات دوره قاجار از منابع مهم تاریخ نگاری آن زمان به شمار می روند، با توجه به پایگاه طبقاتی خاطره نگاران و تعیین ملاک و شاخص هایی چون عرضه داده های بکر تاریخی مستند به اسناد و مکاتبات و دارا بودن منظر مورخانه و انتقادی، سنجه هایی در زمینه ارزش گذاری جایگاه خاطرات در تاریخ نگاری فراهم می آورند. این پژوهش در این فرآیند خاطره های خاطر نویسان طبقه مسلط را از دیگر خاطره ها ارزش مندتر می شمرد.کلید واژگان: خاطره, خاطره نگاری, تاریخ نگاری, مشروطه, عصر قاجار, طبقات اجتماعیFamiliarity with modern methods of historiography and the transformation of Iranian historiographical methods has been one of the most important achievements in dealing with the manifestations of modernity in Iran's Qajar Era. The most important concerns of this research are the study of the formation and development of memoir writing and determining its place in the process of historiography of the Qajar period. The framework and general spirit of the present study seeks to answer the question that what effect and place did the flow of memoirs have in the process of historiography of the Qajar period? Findings of the study indicate that the sources of memoirs can be considered as a type of historiography related to the Qajar dynasty, which was formed in the middle of the Nasserite era under the influence of modern European ideas and manifestations, but it took different route from its western examples. In the West, memoir-writing, by emphasizing on the originality of human existence, were more at the disposal of the personal feelings and moods of their authors and placed under category of literature. While Iranian memoir-writers, aware of this "I" and "crystallizing" it in "social We", put it not at the service of expressing their own feelings and existential originality, but in describing the political and social events around them. Due to the critical atmosphere that prevailed in many political, cultural, social and economic fields at that time, these memoirists also turned their memoirs into a field for expressing these criticisms. This private sphere, which was created in the personal privacy of these soliloquies, became a means of criticizing various issues from a historical and critical point of view, with their awareness of the disorder of their society. Their works became secret historiography due to their secrecy and informality and the presentation of pristine information from the political, social, cultural and economic situation and works with high credibility in the historiography of this period. Considering the importance of the Constitutional Revolution, we divided the memoirs related to the Qajar period into two periods: Before and after the Constitution from a historical perspective, and according to the class base of the memoir-authors, which fall into two groups of the dominant and middle classes. Existence of 14 memoir-writers, with 15 works in the first period and notably their heeding to recording issues of political history and 27 memoir-writers in the post-constitutional period with 27 works and their attention to recording the events of social history and the life of the masses clearly demonstrates the effects of the Constitutional Revolution on this historical-literary campaign. The existence of 15 memoir-authors of the second period in the middle class and the fact that there are only 2 memoir-writers of this class in the first period, in comparison with the 12 memoir-writers of the dominant class of this period, also well proves the hypothesis that the Constitution Revolution led to a shift in the class base of the memoir-authors from the ruling class in the first period to the middle class in the second period. In valuing memoirs from a historiographical point of view, according to the class base of memoirists, which has directly influenced their thoughts and reasons, as well as the way they write memoirs, and according to characteristics such as having insights and views of historians and critics, and the extent to which these memoirists used documents, correspondence, and orders, as well as the extent to which they provided pristine historical and political data, given that most memoirists were from the ruling class and were involved and aware of many important events, and according to the special class base that has dominated many currents, the value of the memories of this class can be preferred to the second class. However, due to the wide expression of social issues by middle-class memoirists, special value should be given to the group and not diminished their importance. In general, it should be noted that modern memoirism, which itself was formed under the influence of modern European ideas and had a special evolution with the Constitutionalist movement, like other Iranian historiographical methods of this era, while being influenced by the cultural and social conditions of their society also caused a change in the presentation of historiographical materials in terms of style and prose, subject and history technic, as well as the language of reporting events.Keywords: memoir, Memoir-writing, Historiography, Constitution, Qajar era
-
جنبش های اجتماعی از مباحث اساسی در نظریه های انقلاب اند که به واسطه همین اهمیت، نظریه های مختلف کوشیده اند آن ها را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها، نظریه محرومیت نسبی است. قیام سیاه جامگان به دنبال جلب حمایت گروه های فرودست و با تمسک به آن در برخی شعارهای خود، سطح انتظارات ارزشی طبقات اجتماعی را بالا برد. این درحالی بود که با برآمدن عباسیان، سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی پیدا نکرد و دچار سرخوردگی و محرومیت نسبی شدند. این وضع منجر به شورش هایی برضد خلافت عباسیان شد که شورش بابک خرمدین بادوام ترین آن ها بوده است. مسئله این مقاله تبیین شکل گیری و دوام این شورش است. مقاله حاضر می کوشد با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناسی در پرتو نظریه محرومیت نسبی، به بررسی شکل گیری و علل این جنبش بپردازد. دستاورد مقاله نشان می دهد خلفا و کارگزاران بنی عباس ازطریق به چالش کشیدن ارزش های اقتصادی، دینی و مشارکتی موجب محرومیت نسبی شدند که منجر به افزایش میزان مشارکت طبقات اجتماعی و افزایش حجم جنبش بابک خرمدین شد.
کلید واژگان: ایران قرون نخستین اسلامی, بابک خرمدین, خلافت عباسی, طبقات اجتماعی, محرومیت نسبیSocial movement is a fundamental argument in theories of revolution, and because of this importance, various theories have sought to explain it. One of the most important theories is the theory of relative deprivation. The Siahjamgan uprising sought the support of lower-income groups and relied on them in some of their slogans to raise the level of the value expectations of those social classes, while with the rise of the Abbasids to the caliphate, the level of value ability of the people did not change much. They suffered from frustration and relative deprivation. This situation led to revolt against the Abbasid caliphate, of which Babak Khorramdin's revolt was the most lasting one. The present article tries to investigate the formation and causes of this movement by using the method of historical analysis and sociology in the light of the theory of relative deprivation. The achievement of the article shows that the caliphs and agents of Bani Abbas challenged economic, religious and participatory values and caused relative deprivation, which led to an increase in the participation of social classes to Babak Khorramdin movement.
Keywords: Abbasid Caliphate, Relative Deprivation, Social classes, Babak Khorramdin, Robert Geer -
An origin of power and legitimating factor of kingdom in the Sassanid era was divine glory, but nature and mortar of this power was according to the will and acceptance of a group of elites including high priests (Mobbedans), military and
bureaucratic aristocracy, and other great ones and nobilities who were of importance and influence as hidden layers of power. At the time of strong and potent kings, this collective power came under of king's individual power, but at the time of other kings, it was this collective power that not only under shadowed king's individual power but also the whole political of Sassanid. There was always conflict and tension among these layers of power which comprised top classes of the society. Sometimes a presence of common interests caused unanimity and convergence among these classes, but most of the time relationship between these classes was hypertensive, hostile, and based on jealousy, rivalry, criticism and conspiracy, and intrigue. On the other hand, since the kings saw their influence, ruling and supremacy in danger, they always looked at them with fear, caution combined with pessimism, meanwhile according to centralized policy in Sassanid era the king should by acting as chief of high layers of society to have them under his and supervision and establish balance of power among them, and in order to protect and stabilize the monarchy's ruling and power, should establish a proper relationship with them, and by supporting Zarathustra religious apparatus against minorities and protecting priests' rational interests made the religious apparatus support structure of government and legitimacy of Sassanid dynasty. However, from the second half of Sassanid ruling, this relationship becomes disturbed, and the social order faces crisis; crisis of legitimacy, management, strife and quarreling, rivalry, treason, suspicion, conspiracy, coup d'état and insurgency, abuse of
privileges and power, bigotry, violence, and greed of authorities which as a result of distrust or lapse of confidence as the most important pillar of social capital, confront the whole set with inability and inefficiency in composing or observance of organizational principles and structural ، and by ruling of such circumstances, the connections are completely ruined and Sassanid regime breaks down.Keywords: Social capital, Trust, solidarity, Political structure, Socialrelations, Social classes -
برج های خرقان دو یادگار ارزشمند از دوره ی سلجوقیان است. اصالت معماری، نقاشی های دیواری، وجود کتیبه های تاریخی و طرح های بدیع آجرکاری از خصوصیاتی است که برج های خرقان را به عنوان یک شاخص معماری آرامگاهی عصر سلجوقی نمایان ساخته است. طرح های بی نظیر و متعدد آجرکاری و معماری با صلابت برج ها که آن ها را به صورت شاخصی از دوران سلجوقی درآورده از سویی و شکل گیری این برج ها در ناحیه ی دور افتاده و نبودن القاب برای بانیان آن ها از سویی دیگر، به صورت مساله ی ابهام برانگیز درآمده است. این ابهامات اگر چه از نظر محققان داخلی و غربی دور نمانده اما تاکنون هیچ راهبرد و فرضیه ی مناسبی جهت پاسخ به آن ارائه نشده است. در واقع ابهامات موجود، نتیجه ی طبیعی فرضیه ی محققان غربی است که بانیان بنا را افرادی ترک تبار و از سران نظامی منطقه و وابسته به حکومت دانسته اند وبا پیش فرض حمایت از تولید آثار هنری توسط افرادی وابسته به حکومت؛ پاسخی برای نبودن القاب در کنار نام بانیان برج ها ارائه نکرده اند. این درحالی است که طبق مستندات تاریخی و متون موجود از دوره ی سلجوقی شخصی مانند خواجه نظام الملک از ازدیاد اعطاء القاب دیوانی در دوران خود زبان به گلایه گشوده است. در این مقاله ساختارهای اجتماعی حاکم بر دوران سلجوقی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر موضوع شکل گیری آثار هنری مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به ساختارهای حاکم بر دوره ی سلجوقی و شکل گیری طبقات جدید اجتماعی که عمدتا به واسطه ی گسترش روابط تجاری صورت گرفته، بانیان برج ها را از طبقه ی متوسط روبه رشد جامعه معرفی می کند که توانایی و تمکن مالی حمایت از ساخت چنین بنایی را داشته اند و با توجه به عدم وابستگی به حکومت و دربار نیازی به داشتن القاب دیوانی برای آن ها متصور نبوده است.کلید واژگان: سلجوقیان, القاب, ساختار اجتماعی, معماری, طبقات اجتماعی
-
در ایران باستان بنا بر سنتی دیرینه جامعه به سه یا چهار طبقه تقسیم می شد. صاحب نظران بر این باورند که این میراث مشترک به دوران هندواروپایی برمی گردد که رد پای آن را می توانیم در جوامع و باورهای اقوام هندواروپایی بیابیم. بررسی منابع حاکی از وجود طبقات مختلفی در جامعه ایران باستان بوده است ازجمله ی این طبقات روحانیون، جنگجویان، دبیران، کشاورزان و صنعتگران بوده است. اما موضوعی که مهم است، اینکه آیا این تقسیم بندی بر پایه باورهای مذهبی و خدایان آنان حاصل شده و یا عاملی اجتماعی هم در آن دخیل بوده است. تقسیم بندی طبقات اجتماعی در متون دینی و غیردینی چه تفاوتی باهم داشته است. ازآنجاکه بیشتر اطلاعات و داده های ما از متون دینی و غیردینی ایران باستان است، در پی یافتن منشا این تقسیم بندی و چگونگی این تقسیم بندی در تاریخ ایران باستان هستیم.
کلید واژگان: طبقات اجتماعی, هندواروپایی, ایران باستان, اوستا, پهلویIn the ancient Persia, society was divided into three or four classes based on more ancient tradition. According to some scholars, this common legacy originates in the Indo-Europen period, traces of which can be found in the Indo-European societies and beliefs. It is important to find the fact that whether these classes were related to a religious belief and gods or they were brought about by a social role. What differences had the social classes in religious and non religious texts. Since most information of the classes refers to the texts in the Sasanian period, we are trying to find the division process in ancient Iran.
Keywords: Class, Indo-European, Ancient Persia, Colour, Profession -
هدف اصلی نوشتار حاضر مطالعه ساخت های اجتماعی عصر صفویه با توجه ویژه به موضوع طبقات اجتماعی در ظرفیت و فرایند تمدنی آن روزگار است. اهمیت این موضوع ناشی از آن است که از نظام طبقاتی صفویه می توان به عنوان نظامی باز با ویژگی تمرکز فرصت ها و پیوند متقابل یاد کرد. به هنگام ظهور صفویان (907-1135هجری) همواره مفصل بندی (همزیستی) طبقاتی پویایی مابین اجتماعات عشایری (ایلی)، دهقانی و شهری (خرده کالایی شهری) فراهم گردید، چندان که صفویان ساخت اجتماعی ایران را با تاکید بر هویت مذهبی و ملی جدیدی تعریف کردند. کلیت شکل بندی طبقات اجتماعی صفویان همچون بستری می ماند که در سایه آن وحدت سیاسی و ملی، مدنیت، رفاه اجتماعی، رونق اقصادی و پویای فرهنگی و روابط گسترده با دول خارجی به وجود آمد. البته این توصیف به معنای تایید همه جنبه های ساختار طبقاتی عصر صفویه در دوره های سلاطین صفوی نیست، زیرا تحولات اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و شیوه حکومتی، در ایجاد ساختار طبقاتی در دوره حاکمان مختلف صفوی، نقش اساسی داشته است. این پژوهش درصدد است با روش توصیفی تحلیلی ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعه شناختی در تحلیل پدیده های تاریخی و برپایه منابع کتابخانه ای، سیر تمدن در طبقات اجتماعی دولت شیعی صفویه را در چشم انداز حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه به عنوان پایه و زیربنایی برای دوره های بعد بررسی و تحلیل نماید.کلید واژگان: طبقات اجتماعی, تمدن, تشیع, صفویه, ایرانThe main purpose is to study the social structures of the Safavid age with particular attention to subject of social classes in capacity and process of civilization of that time. The importance of this is that the Safavid class system can be described as an adaptable system with the focus on opportunity and reciprocity. With the rise of Safavids (1180-1907), a dynamic classical articulation (classical co-existence) has always been provided between nomadic, peasant and urban communities (urban commodities), as the Safavids defined social structure of Iran with emphasis on a new religious and national identity. The whole formation of social classes of the Safavids was like a substrate that in the shadow of this arose political and national unity, civilization, social welfare, economic and cultural dynamism, and extensive relations with the foreign states. This description does not mean to confirm all aspects of the class structure of the Safavid era during the periods of the Safavid kings, because the changes of social, economic, religious, and governmental practices, has played a key role in creating a class structure in the era of various Safavid kings. The present study aims to use the descriptive-analytical method for investigate and analyze the course of civilization in the social classes of the Shiite government of Safavid in the perspective of the political, social and economic life of the society as the foundation and infrastructure for subsequent periods, while considering the necessity of applying sociological approaches in analysis of historical phenomena and based on library resources.Keywords: Social classes, Civilization, Shiism, Safavids, Iran
-
نشریه تاریخ، پیاپی 45 (تابستان 1396)، صص 75 -91هر چند که آشنایی برخی از ایرانیان با اسلام به سال ها قبل از ورود اعراب مسلمان به ایران بر می گردد، اما آشنایی عمومی طبقات مختلف جامعه ایران با اسلام مربوط به زمان ورود سپاهیان اسلام به ایران و شکست سپاهیان ساسانی است. البته ورود اسلام به ایران تنها به برخوردهای سیاسی و نظامی خلاصه نمی شود بلکه باعث مواجهه دو نظام سیاسی، اجتماعی و دو فرهنگ و آیین متفاوت بود، برآیند این مواجهه ظهور و پیدایش فرهنگ و تمدن اسلامی - ایرانی بوده است. این مقاله به شیوه توصیفی - تحلیلی و براساس تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده در صدد پاسخگویی به این سوال اصلی است که واکنش طبقات مختلف جامعه ایرانی در رویارویی با اسلام چه بوده است؟ نتیجه این است که واکنش طبقات محتلف جامعه ایرانی عصر ساسانی در برابر اسلام، به میزان دوری و نزدیکی به هسته مرکزی قدرت متفاوت بوده و باعث پیدایش فرهنگ و تمدن اسلامی - ایرانی شده است.کلید واژگان: واکنش, طبقات اجتماعی, جامعه ایرانی, اسلام
-
طبقات نگاری، شیوه ای از تاریخ نگاری اسلامی محسوب می شود که به خصوص برای زیست نگاری بسیار مورد استفاده نویسندگان مسلمان قرار گرفته است. این شیوه، در طی سده های متوالی، از قرن سوم هجری تا دوره معاصر حیات داشته و سبک ها و روش های مختلفی را تجربه نموده است. نویسندگان، در اصناف و رشته های مختلف، برای ارائه داده های رجالی، تاریخی و زندگینامه ای از این قالب بسیار سود بردند که حاصل آن، حجم بزرگی از میراث مکتوب اسلامی می باشد. صاحبان این آثار، تحت تاثیر فضای اجتماعی و سیاسی زمانه و باورهای خویش، روش های مختلفی را برای طبقه بندی کتابها انتخاب می کردند. در این نوشته با درنظر داشتن چگونگی شکل گیری طبقات نگاری اسلامی و شیوه های مختلف آن، مراحل طبقات نگاری و تاثیر فضای اجتماعی بر نویسندگان بررسی شده است. در بخش پایانی هم امکان برقراری ارتباط بین طبقات نگاری و مسئله طبقات اجتماعی جامعه اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
کلید واژگان: تاریخ نگاری اسلامی, طبقات نگاری, تطور طبقات نگاری, طبقات اجتماعیWriting biographical layers (ṭabaqāt) is regarded as a procedure of Islamic historiography that has particularly been employed in biography writing by Muslim writers. This procedure has been practiced during successive centuries, from the third century AH until present era and has experienced different styles and methods. Writers in different vocations and fields have used this model for presenting rijālī (biographies of ḥadīth transmitters), historical, and biographical data, yielding a large volume of Islamic written heritage. Influenced by the social and political climate of their time and their own beliefs, the authors of these works have selected various methods for classifications of their books. Given the way the Islamic biographical layer writing and its various procedures developed, the stages of writing biographical layers and the impression of social climate on the writers are examined in this paper. In conclusion, the possibility of making connection between writing biographical layers and the issue of social classes of the Islamic community has also been taken into consideration.
Keywords: Islamic historiography, writing biographical layers, evolution of writing biographical layers, social classes -
بیشتر پژوهش هایی که در دهه های اخیر به جنبش مزدکی پرداخته اند، ساختار طبقاتی جامعه ایران عهد ساسانی را عامل شکل گیری تندروانه آن دانسته و این موضوع را حاصل ناکارآمدی این بافت اجتماعی می دانند؛ از این رو در صددند به این قیام صورتی منطقی و واقعی ببخشند. در این پژوهش برآنیم نشان دهیم ساختار طبقاتی جامعه ایران باستان که ریشه های عمیقی در واقعیت های جامعه ایرانی داشت، نه تنها عامل بی ثباتی و نارضایتی عمومی نبوده، بلکه مهم ترین عامل ثبات، نیرومندی ساخت و بافت اجتماعی و عنصری مهم در تثبیت و تداوم بنیان قدرت و تولید ثروت بوده است. ایده های مزدک بیشتر حاصل اندیشه هایی است که متاثر از فلاسفه ایده آلیست یونان باستان، در گفتمان گنوسیستی آسیای غربی مقارن با دوران ساسانی و کمی پیش از آن، شکل گرفته بود و ریشه هایی غیر ایرانی و نامانوس با واقعیت های جغرافیایی اجتماعی ایران داشت. از این رو، این قیام موفق به جذب قشر نخبه و شکل دهی ساختار نوینی از جامعه و حکومت نشد و تاثیرات انقلابی و آرمان خواهانه آن عامل بسیاری از ناکامی های شورش ها و قیام ها گردید.کلید واژگان: ساسانی, مزدک, طبقات اجتماعی, قیام هاMost of the studies conducted on Mazdaks movement and his acts consider the class structure of Iranian society in Sassanid era as the main cause of the formation of this radical movement; a movement which is seen to have been intensified by the inefficiency of the contemporary social context. In the same vein, they tend to represent it as a logical and real movement. This research, however, aimed to show that the class structure of the ancient Iranian society which was deeply rooted in the realities of Iranian society, not only was not the cause of instability and public discontent, but also it was the most important factor regarding stability and potency of social context and structure as well as consolidation and power continuity and wealth generation. Mazdak's ideas are mostly the result of the thoughts influenced by idealist philosophers of ancient Greece, which were formed in Gnosis discourse of western Asia contemporary with Sassanid period or a bit earlier, and thus had non-Iranian and bizarre roots different from socio-geographical realities in Iran. Therefore, this movement was not successful in absorbing the elite class and in forming and offering a new structure of society and government. Its revolutionary and idealistic effects resulted in the failure of many riots and movements.Keywords: Sassanid empire, Mazdak, social classes, movements
-
فصلنامه تاریخ اسلام، پیاپی 60 (زمستان 1393)، صص 145 -169عرب ها در دوره های متعدد و به دلایل گوناگون به ایران مهاجرت کردند. پیش از اسلام، قحطی، خشک سالی، تنگ دستی و شکست سد مارب و سیل العرم و پس از اسلام، انگیزه های دینی و اقتصادی از مهم ترین عوامل موثر بر مهاجرت ها بود. خراسان به دلیل برخورداری از موقعیت جغرافیایی، مزایای اقتصادی، و دوری از مرکز خلافت از مقاصد مهم مهاجران به شمار می رفت. پی آمدهای اجتماعی این مهاجرت ها عبارت بود از رشد شهرها، تغییر ساختار طبقات اجتماعی، ظهور موالی و افزایش اختلاف های قبیله ای بین عرب های مهاجر که در این مقاله به تفصیل به آنها پرداخته شده است.
کلید واژگان: عرب ها, مهاجرت, خراسان, موالی, طبقات اجتماعی, اختلافات قبیله ایHostory of Islam, Volume:15 Issue: 60, 2015, PP 145 -169Arabs migrated towards Iran in numerous ears and due to different reasons. Before Islam، famine، drought، poverty، the breach of Ma’areb dam as well as Al-Qaram flood; moreover، the religious and economic motivations were considered the most effective elements of migrations after Islam. The geographical situation، economic advantages besides being faraway from the center of caliphate، Khorasan was regarded the main purposes of migrators. The social consequences of these migrations were the development of cities، the change in the structure of social classes، the advent of governors، as well as the enhancement of tribal disagreements among migrated Arabs which have been thoroughly investigated in this article.Keywords: Arabs, migration, Khorasan, governors, social classes, tribal disagreements -
تاریخ معاصر ایران از نگاه سیاسی در بردارنده گفتمان های بسیاری است. گفتمان های متعارضی که پیامد نوعی شناخت نسبت به شرایط جامعه بوده است. در این راستا، جنبش های سیاسی و اجتماعی، مهم ترین نمونه چنین گفتمان هایی به شمار می روند. جنبش ملی شدن نفت در تاریخ ایران، از جمله جنبش های اجتماعی است که با رویکرد و گفتمان ضد استعماری و ضد قدرت شکل گرفت. این جنبش، در ابتدای امر، نگاهی توسعه گرا به سیاست داشت و از این رو، خواهان انتخابات آزاد و حل مساله نفت به نفع مردم بود و لذا، توانست طبقات بسیاری را در کنار یک دیگر قرار دهد. بررسی خاستگاه اجتماعی و نقش سیاسی این طبقات در جنبش ملی شدن صنعت نفت، سوال اصلی این مقاله است. احتمالا هریک از طبقات اجتماعی براساس خاستگاه اجتماعی و با توجه به طبقه اجتماعی خود؛ اشراف، متوسط سنتی و متوسط جدید، در پیشبرد اهداف نهضت ملی شدن صنعت نفت نقش داشتند. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است و هدف، شناساندن دلیل شکست یک جنبش و ممانعت از تکرار تاریخی آن است. اثبات هماوردی قدرت اجتماعی در غلبه بر استعمار و اثبات همراهی مردم در افزایش قدرت سیاسی از یافته های مقاله حاضر است.
کلید واژگان: طبقات اجتماعی, جبهه ملی, مصدق, استعمار انگلیس, ملی شدن نفتIran contemporary history includes colonial anti-colonial autocracy, antiautocratic. This dialogue affected middle classes. Attitude of classesʼ classes in political, social and economic indicates their reactions differently. So, in oil industry national move ment, most of representatives of these clases have important role, participation, connection with sovereignty; Dr. Mossadeq government and attitude of this. This paper analyses roles of classesʼ aspect of compositive teory about individualism, collectivism and connection both of them. In fact, this teory tells this movement neither individualism, not collectivism, perhaps both of them affected by movement’s results. So, this research presents place of classes in oil industry national movement and role of them in it. Therefore, compositive theory corresponds social forces and middle classes in this era of history contemporary in Iran.Keywords: social movement, middle classes, Mosaddeq, National Front, Britain colonization, oil industry national movement -
براساس آثار مکتوب باقی مانده از دوران صفویه، بی گمان وقف یکی از شکوفاترین دوران خود را در این زمان داشته است. شاهان صفویه از پیشقدمان وقف های بزرگ، به حساب می آیند و به تبع بسیاری از حاکمان مناطق، درباریان و افراد خیرخواه نیز املاک و اموال فراوانی را در سرتاسر مملکت وقف کردند. با توجه به گستردگی و پراکندگی پژوهش های صورت گرفته در زمینه وقف در دوره صفویه، در این مقاله سعی شده براساس وقف نامه های منتشر شده (اصل وقف نامه یا رونوشت آن و برخی اسناد مرتبط به وقف)، و با استفاده از منابع دیجیتال، با تاکید بر برخی از وقف نامه های مشهد (آستان قدس رضوی)، به عنوان یکی از مهم ترین و قدیمی ترین مراکز مذهبی مورد توجه واقفان، و اردبیل (بقعه شیخ صفی الدین) با پیشینه غنی از وقفیات خانقاهی، موقعیت و طبقات اجتماعی واقفان در آن زمان مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: صفویه, طبقات اجتماعی, اسناد وقفی, اردبیل, مشهدAs is understood by the Safavid documents, surely endowment has been of its most flourishing periods in that time. Safavid King have been counted as the forerunners for great endowments and, following them, many of regional rulers, men of the Court and charitable people throughout country endowed considerable parts of their properties. With regard to the extensiveness and dispersion of the studies in the field, in this paper, it has been tried to focus on the deeds of bestowment in their original or copy form and some digital sources. Emphasizing on the deeds in Mashhad as one of the most important and oldest religious places in the view of those of endowment and Ardabil, with a rich background of Khaneqahi endowments, the social position and classes of those of endowment have been surveyed.Keywords: Safaviyeh, social classes, document of endowment, Ardabil, Mashhad
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.