جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عصر مفرغ" در نشریات گروه "تاریخ"
تکرار جستجوی کلیدواژه «عصر مفرغ» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تدفین بخشی از فرهنگ معنوی و مادی انسان ها بوده که در هر منطقه و هر دوره ویژگی های متفاوت داشته است اما برخی از شیوه های تدفینی فراتر از یک منطقه و یا یک دوره مورد استفاده بوده است. ازآنجاکه نحوه خاک سپاری برخاسته از تفکرات، عقاید و فرهنگ جامعه است، با بررسی آنها می توان به بازسازی روند تکامل فرهنگی جوامع باستان پرداخت. گورتپه که ترجمه کورگان است، یکی از شیوه های تدفینی فراگیری بوده که در منطقه وسیعی از چین تا اروپا رایج بوده و از آن می توان به عنوان میراثی مشترک در منطقه اوراسیا نام برد. طی بررسی ها و کاوش های باستان شناسی صورت گرفته در ایران مشخص شده که در مناطقی از شمال غرب ایران نیز در هزاره دوم پ م این شیوه تدفینی رایج بوده است. در پی احداث سد احمدبیگلو در شهرستان مشگین شهر چندین گورتپه شناسایی شد که گورتپه قیه بوینو یکی از آنهاست. کاوش نجات بخشی این محوطه در سال 1399 به نگارنده اول این مقاله سپرده شد. هدف از کاوش نجات بخشی آثار و مستندنگاری بود که درنتیجه یک قبر کلان سنگی و بقایای پنج تدفین در کنار آن شناسایی شد. در این مقاله سعی برآن است تا براساس یافته های به دست آمده از کاوش با شاخصه های فرهنگی این منطقه در هزاره دوم پ م پرداخته شود. این گورتپه شامل یک تدفین اصلی با ساختار کلان سنگی بوده که در اطراف آن چندین تدفین به صورت ساده چاله ای دفن شده است. با مقایسه نسبی سفال های به دست آمده می توان اواسط هزاره دوم پ م را برای تاریخگذاری این گورستان پیشنهاد داد.کلید واژگان: حوزه فرهنگی شمال غرب, مشگین شهر, عصر مفرغ, عصر آهن, گورتپه, تدفینBurial practices are an integral part of cultural and material heritage of humans, varying significantly across regions and eras. However, certain burial methods have transcended specific regions and periods. Given that burial methods reflect the beliefs, thoughts, and culture of societies and studying them thoroughly can help reconstruct the cultural evolution of ancient communities. One such widespread burial method is Kurgan, a practice observed from China to Europe, representing a common heritage across Eurasia. Archaeological surveys in Iran have revealed that this burial method was common in northwestern Iran during the 2nd millennium BC. The construction of the Ahmadbiglou Dam in Meshginshahr led to the identification of several kurgans, among them the Qieh-Boynou Kurgan is of immese importance. The rescue excavation of this site was assigned to the author of this article in 2020. The objective was to document and salvage the archaeological remains and finally resulted in the identification of six burials. This article aims to discuss the cultural characteristics of this region during the 2nd millennium BC based on the excavated findings. The Qieh-Boynou Kurgan comprises a primary burial with a large stone structure, surrounded by several simple pit burials. Relative comparison of the ceramics suggests this cemetery dates back to the mid-2nd millennium BC.Keywords: Northwest Of Iran, Meshginshahr, Bronze Age, Iron Age
-
کورگان ها یا گورهای کلان سنگی، ازجمله گورهایی هستند که در عصر مفرغ و آهن در محدوده جغرافیایی وسیعی، یعنی شرق اروپا، آسیای میانه، آناتولی و شمال غرب ایران گسترش پیدا می کند. وسعت کورگان ها و اشیائی که از این گورها به دست آمده، نشان دهنده میزان جایگاه اجتماعی شخص متوفی بوده است. تدفین حیوانات نیز سنتی است که در این دوره در مناطقی چون: قفقاز، شرق آناتولی و شمال غرب ایران، افزایش چشمگیری پیدا می کند. هدف از این پژوهش، توضیح و تبیین کورگان ها، گورهای کلان سنگی و سنت قربانی حیوانات برای طبقات اجتماعی خاص در عصر مفرغ است؛ ازجمله پرسش های این پژوهش این است که، آیا در عصر مفرغ روابط تجاری بین منطقه قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران وجود داشته است؟ و چرا گورهای کلان سنگی این دوره، در اندازه و تعداد اشیائی که از داخل گورها به دست آمده ، با یک دیگر متفاوت هستند؟ فرضیه پژوهشی حاضر در پاسخ به این پرسش است که با توجه به کشف سرپیکان های ساخته شده از ابسیدین و سفال های نوع ارومیه که از محوطه های عصر مفرغ شمال غرب ایران به دست آمده، می توان گفت در عصر مفرغ بین منطقه قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران، روابط نزدیکی برقرار بوده است؛ هم چنین بزرگ بودن اندازه کورگان ها و اشیائی که از داخل این گورها به دست آمده، نشان دهنده جایگاه اجتماعی شخص متوفی بوده است؛ بدین معنی که افراد عادی دارای گورهای سنگ چین ساده و گورهای صندوقی بودند و قبور آن ها فاقد هدایای تدفینی بوده است، ولی افراد سطح بالای جامعه دارای گورهای بسیار وسیع بوده و در کنار صاحب گور، تعداد زیادی هدایای تدفینی به دست آمده است. در این پژوهش با استفاده از مشاهدات عینی و مطالعات کتابخانه ای، به بررسی کورگان های مکشوف از منطقه قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران در عصر مفرغ، پرداخته شده است. نتایج نشان می دهند که کورگان های مکشوف از قفقاز جنوبی قدیمی تر از کورگان های به دست آمده از شمال غرب ایران هستند و در عصر مفرغ متاخر ارتباط فرهنگی و تجاری بین این دو منطقه وجود داشته است. بیشترین گورهای کلان سنگی عصر مفرغ متاخر فلات ایران، مربوط به منطقه اصلاندوز و پارس آباد در اردبیل و منطقه اهر و خداآفرین در آذربایجان شرقی است، که اکثر آن ها دارای شکلی مدور هستند و از درون بیشتر این گورها اجساد حیواناتی چون گاو، اسب و سگ به همراه هدایای تدفینی به دست آمده است.
کلید واژگان: کورگان, گورهای کلان سنگی, قفقاز جنوبی, عصر مفرغThe Kurgan and the megalith tombs were common graves in the Bronze and Iron Ages. The vast geographical area is central Europe, central Asia, Anatolia, and Northwest Iran. The size of Kurgans and the objects discovered from these graves represented the deceased’s social status. Animal burial was also common in the late second millennium BC in the Caucasus, Eastern Anatolia, and Northwest Iran. This study explains the Kurgans, megalith tombs, and the traditional victim animals for particular social classes in the Bronze Age. One of the questions in this research is about trade relations between the South Caucasus and Northwest Iran in the Bronze Age. And why the Kurgans of this period in size and number of objects discovered inside graves differ. In answer to these questions, the represented research hypothesis found the Obsidian bows and Urmia ware of the Bronze Age in northwestern Iran. In this period, close relations existed between the South Caucasus and the Northwest of Iran. Also, the large size of the Kurgans and the objects discovered inside these graves represented the deceased’s social status. Ordinary people had a simple coffin grave, and their graves had no funeral gifts. But the high-ranking people in this community have huge graves and, along with the owner, discovered a lot of funeral gifts. The Kurgans of the South Caucasus and Northwest of Iran were studied using observation and library surveys. The results show that the Kurgans discovered in the South Caucasus are older than those in the Northwest of Iran, and in the Late Bronze Age, there was a cultural and commercial connection between the two regions. In the Late Bronze Age, most Kurgans were discovered in the Aslandooz and Pars Abad in Ardabil, Ahar, and Khodaafarin in Eastern Azerbaijan. Most of them had a circular shape, and many of these graves found animals deceased, such as cows, horses, and dogs, with funeral gifts.
Keywords: Bronze Age, Kurgan, Megalith Tombs, South Caucasus -
جنوب شرق ایران دارای منظرگاه های متنوع طبیعی است و ازلحاظ باستان شناسی، منظرگاه های شهری و تمدن های مهمی از هزاره سوم پیش از میلاد را در خود جای داده است. یکی از این مناطق، حوزه فرهنگی هلیل رود یا منطقه جیرفت در جنوب استان کرمان است. کشفیات باستان شناسی طی دو دهه گذشته در این منطقه موجب شناسایی و معرفی یک تمدن اولیه شکوفا گردید که تحت عنوان «تمدن جیرفت» شناخته می شود. در سال 1379 حفریات گسترده غیرمجاز در سراسر حوزه فرهنگی هلیل رود صورت گرفت و درپی آن، آسیب جدی به محوطه های باستانی، عمدتا گورستان ها، وارد آمد. در نتیجه این غارت گسترده، اشیای باستانی فراوانی از بافت اصلی خود خارج شد و وارد بازار سیاه شد. تعدادی از این اشیاء خوشبختانه توسط دستگاه های امنیتی کشف شد و داخل موزه های کشور جای گرفته اند. این مقاله به یک شی باستانی بسیار خاص و مهم از تمدن جیرفت می پردازد که از حفریات غیرمجاز به دست آمده است. این شی یک مجسمه سنگی از جنس لاجورد است که با هنرمندی، یک مادر درحال شیردادن به یک نوزاد را نشان می دهد. اگرچه محل کشف دقیق آن مشخص نیست اما طبق ادعای مردم محلی، این شی از گورستان محطوط آباد جیرفت به دست آمده است. محطوط آباد گورستان اصلی شهر عصر مفرغی کنارصندل است که به طور کلی قدمت آن به نیمه دوم هزاره سوم پیش ازمیلاد بازمی گردد. با توجه به این که منابع لاجورد تاکنون در منطقه جیرفت شناسایی نشده است، به احتمال زیاد سنگ لاجورد جهت ساخت این مجسمه وارد شده است و اما مجسمه مذکور در دشت جیرفت تولید شده است. در این پژوهش علاوه بر معرفی دقیق این مجسمه، به جایگاه مجسمه های مشابه در تمدن های اولیه عصر مفرغ از مصر تا بین النهرین و عیلام پرداخته شده است.
کلید واژگان: جنوب شرق ایران, تمدن جیرفت, عصر مفرغ, سنگ لاجورد, الهه مادرSouth-East Iran is a region of great archaeological significance, with diverse physical landscapes and a rich urban phase in the third millennium BCE. Recent archaeological discoveries in the Halil Rud Valley (Kerman province, Iran) brought to light a hitherto unknown civilization, the so-called “Jiroft or Halil Rud Civilization” which generally dates to the third millennium BCE. As a result of the early 2000s’s widespread looting in this region, numerous sites were plundered and severely damaged and thousands of the burial goods ended up on the black market. Although illegal digs in the region have been halted, there are still countless ancient objects in the hands of local people far more than those confiscated. The present paper deals with one of these finds from the Jiroft civilization. It presents a small Bronze Age object; a semi-precious stone statuette at present in the property of a villager living in the surroundings of Jiroft. The statuette comes from illegal excavations in the Halil Rud Valley (Southern Kerman, Iran) and represents a standing female personage. Although the discovery lot of the statuette is unclear, but it probably comes from the plundered cemetery of Mahtotabad (second half of the third millennium BCE), pertaining to the urban center of Konar Sandal. It is made of lapis lazuli, a rock notoriously imported from Afghanistan, but the evidence indicates that it was manufactured in the Jiroft area. This early Bronze Age statuette is discussed with synoptic reviews of other female sculptures in coeval ancient Mesopotamia, Elam and Egypt. Presenting the uncommon iconography of a breastfeeding female, or mother goddess, the statuette hints to an important religious identity, possibly materializing the symbolic role of breast feeding in the adoption of deified kings by goddesses.
Keywords: Southeast Iran, Jiroft Civilization, Bronze Age, Lapis Lazuli, mother goddess -
گورستان خانقاه در روستای خانقاه در شهرستان خلخال از توابع استان اردبیل، که از نظر یافته های تدفینی یکی از شاخص ترین محوطه های گورستانی شمال غرب ایران به شمار می آید؛ زیرا گورهایی از سه دوره فرهنگی عصر مفرغ میانی، عصر آهن و دوره پارتی را ارایه داده است. در گورستان خانقاه، چهار فصل کاوش علمی صورت گرفته، که در پژوهش حاضر به گورهای کاوش شده در فصل سوم به دلیل تنوع دوره های فرهنگی، پرداخته شده است. در طی این فصل، چهار گور باستانی مورد کاوش قرار گرفته که با شماره های 30، 33، 34 و 35 مشخص گردیده اند. گورهای شماره 30 و 33 در عصر مفرغ میانی و گورهای شماره 34 و 35 در عصر آهن I تاریخ گذاری شده اند. گورهای این گورستان از نوع قبور چاله ای بوده که تدفین به صورت تک نفره و دونفره در چاله گور صورت گرفته است. ابعاد چاله گور باتوجه به قامت شخص و نیز فضای موردنیاز برای قرار دادن هدایا در داخل گور، کنده شده است. این پژوهش، ضمن دسته بندی و گونه شناسی سفال ها، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش مهم است که همانندی این سفال ها با محوطه های هم زمان در شمال و شمال غرب ایران و محوطه های خارج از مرزهای کنونی ایران را چگونه می توان تفسیر و تبیین نمود؟ پژوهش حاضر به لحاظ کیفی به شیوه توصیفی -تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای مورد مطالعه و از منظر داده های تدفینی با آثار سایر محوطه های هم زمان در شمال و شمال غرب ایران و محوطه های خارج از مرزهای سیاسی ایران مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج حاصل، روشن گر ارتباط فرهنگی گورستان خانقاه با محوطه های عصر مفرغ میانی و جدید و عصر آهن I و II است. برای تاریخ گذاری گورهای گورستان خانقاه مدارک و شواهد بسیاری در دست است. نحوه تدفین، شکل و ساختار گورها و گونه شناسی سفال ها و اشیای به دست آمده، تعلق این گورستان به عصر مفرغ میانی تا دوره آهن I و II را اثبات می کند.
کلید واژگان: شمال غرب, گورستان خانقاه, قبور چاله ای, عصر مفرغ, عصر آهنKhaneqah Cemetery, located in Gilavan village in Khalkhal County of Ardabil Province, is one of the most unique cemeteries in the country. Based on burial findings, this cemetery is one of the most significant cemeteries in northwestern Iran, because it presents graves from the three cultural periods of the Middle Bronze Age, Iron Age and Parthian period. Four-season scientific excavations have been carried out in Gilvan cemetery. In the present study, the graves excavated in the third season have been studied. During this season, four ancient graves have been excavated and identified by numbers 30, 33, 34 and 35. Graves 30 and 33 has been dated to the Middle Bronze Age and graves 34 and 35 has been dated to the Iron Age I. The graves of this cemetery are of the type of pit graves in which burials have been done as single and double person in grave pit. The present study has been studied qualitatively in a descriptive-analytical manner and with a comparative approach, and has been compared with the works of other simultaneous sites in the north and northwest of Iran in terms of burial data. The results indicate the cultural relationship with the sites of Middle and New Bronze Age and Iron Age I and II. There is a lot of evidence to date the tombs of Khaneqah Cemetery. The burial method, shape and structure of the graves and the typology of the pottery and objects obtained indicate that this cemetery belongs to the Middle Bronze Age to the Iron Age I and II.
Keywords: Northwest of Iran, Gilavan Cemetery, pit graves, Bronze Age, Iron Age -
یکی از نواحی منطقه زاگرس مرکزی که کم ترین مطالعات گاهنگاری در ارتباط با دوره مفرغ در آن صورت گرفته، شرق لرستان است. مطالعات گاهنگاری مربوط به زاگرس مرکزی بیش از هر ناحیه دیگری، در حوضه رودخانه گاماسیاب در نهاوند و کنگاور متمرکز شده است. انطباق گاهنگاری لرستان و دره گاماسیاب در عصر مفرغ با مشکلات عدیده ای مواجه است. از سویی، گاهنگاری منطقه گاماسیاب و کنگاور نیز مربوط به دهه 1970 و 1980 بوده و تاکنون حجم و کیفیت یافته های باستان شناختی این منطقه نیز تغییر نموده است. به منظور روشن نمودن وضعیت گاهنگاری شرق لرستان، در تپه گریران الشتر کاوش لایه نگاری توسط نگارندگان صورت گرفته است. کاوش های صورت گرفته در این محوطه نشان داده که سفال رایج در عصر مفرغ پس از دوره آغاز عیلامی، سفالی منقوش خوش ساخت موسوم به گودین III است. این در حالی است، در حوضه رودخانه گاماسیاب دوره قدیم مفرغ با سفال یانیقی شناخته شده است. بر اساس کاوش صورت گرفته در تپه گریران، به نظر می رسد فرهنگ های رایج در عصر مفرغ لرستان بیش تر با نواحی غرب و جنوب لرستان در ارتباط بوده است. در این ناحیه سفال یانیقی مشاهده نشده یا به ندرت دیده شده است. در این پژوهش با توجه به یافته های به دست آمده از کاوش گریران گاهنگاری منطبق با واقعیت های فرهنگی منطقه تنظیم شده است. بر این اساس، دوره قدیم عصر مفرغ (اوایل تا اواسط هزاره سوم پ.م) در تپه گریران پس از دوره آغاز عیلامی بدون هیچ وقفه ای ادامه یافته است. در این دوره سفال موسوم به فاز های قدیم گودین III (که در گاهنگاری گودین مربوط به دوره میانی عصر مفرغ است) و سفال پلی کروم مفرغ قدیم رواج داشته است. در این پژوهش سعی شده تا به سوالات زیر پاسخ داده شود: وضعیت گاهنگاری شرق لرستان در دوره مفرغ به چه صورتی بوده است؟ و کاوش لایه نگاری تپه گریران چگونه می تواند در اصلاح نواقص گاهنگاری شرق لرستان واقع گردد؟کلید واژگان: عصر مفرغ, گاهنگاری, تپه گریران, شرق لرستان, شرق زاگرس مرکزیEastern Lorestan is one of the regions of the Central Zagros region where the fewest number of chronological studies related to the Bronze Age have been conducted. Chronological studies of the Central Zagros are more concentrated than other areas in the Gamasiab river areas in Nahavand and Kangavar. The chronological framework of Lorestan and Gamasiab valley face many problems concerning the Bronze Age. At present, the chronology of Gamasiab and Kangavar region is related to the 1970 and 1980s and so far, the volume and quality of archaeological findings has changed in this areas. In order to clarrify of the chronological status of East of Lorestan, stratigraphic excavation have been carried out at the mound of Gariran in Aleshtar. Excavations in this area have shown that the common pottery of the Bronze Age after the beginning of the Elamite period is a well-made painted pottery style called Godin III. Meanwhile, in the Gamasiab river basin, the Early Bronze Age is known by the Yaniq style. Based on the excavations at Gariran Tepe, it seems that the common cultures in the Bronze Age of Lorestan were mostly related to the western and southern regions of Lorestan. Yaniq pottery has not been obseved widely in this area. In this study, according to the findings obtained from the excavations at Gariran Tepe, the chronology has been adjusted according to the cultural and regional realities. According to this, the Early Bronze Age (early-to-mid third millennium BCE) has contined without any interruption at Gariran Tepe after the begining of the Elamite period. In this period of pottery, which is common to the old phases of old Godin III (which in Godin’s chronology belongs to the middle period of the Bronze Age) ancient Bronze polychrome pottery. In this study, we have attempted to answer the following questions: What is the chronology of eastern Lorestan during the Bronze Age, and, how can the exploration of Gariran Tepe’s stratigraphy be corrected given the chronological defects of eastern of Lorestan.Keywords: Bronze Age, chronological, Gariran tepe, East of Lorestan, East Central Zagros
-
نشریه جستارهای باستان شناسی ایران پیش از اسلام، سال هفتم شماره 1 (پیاپی 13، بهار و تابستان 1401)، صص 35 -54
پیشینه باستان شناسی دشت مشهد (حوزه کشف رود) به دوره پارینه سنگی قدیم برمی گردد و از قدیمی ترین حوزه های فرهنگی ایران محسوب می شود. رودخانه کشف رود با سیراب کردن دشت مشهد سبب شکل گیری بستری حاصلخیز و اکوسیستمی بارور در طول ادوار مختلف تاریخی شده و زمینه ساز جذب و شکل گیری جوامع انسانی شده است. با توجه به پژوهش های اندک این حوزه شناخت ما از فرهنگ های پیش از تاریخی کامل نیست و درک مولفه های فرهنگی در کنار معرفی استقرارهای عصر مفرغ منطقه و جهت دهی و تکمیل مطالعات آتی، از اهداف و ضرورت مطالعات باستان شناختی منطقه محسوب می شود. درک شاخصه های فرهنگی بویژه سنت های سفالی، ارزیابی روابط درون و برون منطقه ای مهم ترین سوالات پژوهش است. بنیان پژوهش حاضر، معرفی کانون های استقراری، شناخت سنت های سفالی و درک چشم انداز فرهنگی و نه جغرافیایی عصر مفرغ حوضه کشف رود(دشت مشهد) بر حسب مطالعات تطبیقی است. نتایج پژوهش بیانگر شاخصه های سفالی ناهمگون در دوره مفرغ قدیم با مناطق پیرامون و همچنین گونه های مشابه در فاز مفرغ میانی با مناطق هم جوار است. همچنین مطالعه کانون های استقراری بیانگر رشد تدریجی و استمرار استقرار به علاوه افزایش جمعیت در دو فاز مفرغ قدیم و میانی است. علاوه براین، برخلاف دیگر مناطق شمال شرق ایران و ترکمنستان، نه تنها استقرارهای دوره مفرغ میانی (همزمان با نمازگاه V) در منطقه متروک و یا کوچک نشده اند، بلکه در دوره مفرغ جدید، استقرار در منطقه دشت مشهد استمرار یافته اند. سفال ها نیز علاوه بر اینکه دارای هم گونی با مناطق هم جوار اند، دارای گونه های محلی نیز بوده که تنها با مطالعه فن ساخت قابل تاریخ گذاری هستند.
کلید واژگان: خراسان, حوضه کشف رود, دشت مشهد, عصر مفرغ, کانون های استقراری, چشم انداز فرهنگیDue to irrigating the Mashhad plain, Kashafrud River has created a fertile bed and suitable ecosystem during the past, which has been the basis for the absorption and formation of prehistoric settlements in Khorasan. Also due to little and limited of archaeological excavations in Khorasan, our knowledge of the prehistoric cultures of this region is not the same in all parts. Understanding the cultural Characteristic and introducing the Bronze Age settlements as a statistical community for future supplementary researches, is one of the aim and necessities of archaeological studies in the region. At this research the most important questions are understanding the cultural aspects, especially pottery traditions, evaluating the internal and external communications with the perspective of this period in Kashafrud zone. The basis of the this research is the introduction of settlement centers, understanding of pottery traditions and denotation the cultural rather than geographical landscape of the Kashafrud Basin (Mashhad plain) in the Bronze Age in a comparative approach. The results indicate the heterogeneous pottery characteristics in the Early Bronze Age with the surrounding areas as well as similar species in the Middle Bronze Age with neighboring areas. Also, the study of settlement centers indicates that in the early and middle bronze age, sites has gradual growth and continuity of settlement in addition to the increasing population. In addition, unlike other regions of Northeast Iran and Turkmenistan, Middle Bronze Age settlements (simultaneously with the Namazga V) not been abandoned or diminished in the region, but settlements in the Mashhad plain have continued in the Late Bronze Age. The potteries also homogeneous with neighboring areas and in most cases has local property that can be dated only by construction techniques.
Keywords: Khorasan, Kashafrud Basin, Mashhad plain, Bronze Age, Settlement Centers, Cultural Landscape -
در طی هزاره سوم پیش ازمیلاد درحالی که مرکز فلات ایران دچار گسست های فرهنگی و بحران های اجتماعی و زیست محیطی گردید و استقرارهای آن رو به افول نهاد، بخش هایی از نوار شمالی (به عبارتی استان مازندران) و شمال شرق ایران یکی از دوره های درخشان حیات خود را تجربه می کردند و دارای حیات دیگر گردیدند. استان مازندران، در بخش میانی جبهه شمالی البرز مرکزی قرار دارد و ازمنظر بافت استقرار هزاره سوم پیش ازمیلاد یکی از ناشناخته ترین نقاط ایران محسوب می شود. نقطه کلیدی و آغازین این مهم، نداشتن اطلاعاتی متقن از تسلسل گاه نگاری نسبی و مطلق منطقه است، هم چنین کمبود پژوهش های مستقل و هدفمند در بخش های شمالی البرز مرکزی و کرانه های جنوبی دریای مازندران خاصه استان مازندران، باعث گردیده که درک کافی و مناسبی از تحولات دوران مفرغ نسبت به سایر مناطق فلات ایران و به دنبال آن، فرصت مطلوبی برای انجام تحقیقات تطبیقی و مطالعه برهم کنش های فرهنگی با مناطق پیرامونی نداشته باشیم؛ لذا، نویسندگان در این پژوهش با توجه به ضرورت بازنگری فعالیت های باستان شناختی عصر مفرغ جبهه شمالی البرز مرکزی درصدد ارایه جدول گاه نگاری مطلق برای منطقه می باشند. نوشتار حاضر تلاش می کند با ارایه جدول گاه نگاری به روش مطلق ازطریق نتایج آزمایشگاهی منطبق بر لایه نگاری دقیق حاصل از کاوش محوطه قلعه بن، به مطالعه و تنظیم چارچوب گاه نگاری در عصر مفرغ جبهه شمالی البرز مرکزی بپردازد. هم چنین ازطریق گونه شناسی سفالی منطبق بر گاه نگاری مطلق ارایه شده از این محوطه، به مطالعه و تنظیم چارچوب گونه شناسی سفالی دوره مفرغ جبهه شمالی البرز مرکزی بپردازند. پژوهش حاضر برپایه چارچوب نظری تاریخی-فرهنگی نهاده شده و بر ترسیم تطور زمانی فرهنگ های عصر مفرغ حوزه پژوهش تاکید داشته است؛ لذا از دیدگاه هدف یک پژوهش بنیادی است که در ابتدا برمبنای گمانه زنی و کاوش محوطه قلعه بن و سپس تجزیه وتحلیل یافته های حاصل از کاوش و مطالعات کتابخانه ای استوار بوده است و با رویکرد توصیفی-تحلیلی درصدد تبیین یافته های فرهنگی است. نتایج پژوهش حاضر که براساس مطالعات آزمایشگاهی صورت گرفته برروی 38 نمونه به روش کربن 14، نشان می دهد قلعه بن، محوطه استقراری مربوط به فازهای پایانی عصر مس وسنگ در اواخر هزاره چهارم پیش ازمیلاد و سراسر دوره مفرغ (3300 تا 1450 پ.م.) بوده است و در پایان عصر مفرغ و اوایل عصر آهن احتمالا به دلیل تحولات محیطی متروک شده و قابلیت خود را به عنوان محوطه استقراری از دست می دهد.
کلید واژگان: البرز شمالی, عصر مفرغ, محوطه قلعه بن, گاهنگاری, سفال خاکستری -
در بین اشیاء هنری دوره ساسانی، دیسکی مرمری در موزه هنر کلیولند وجود دارد که تاریخ ورود آن را سال 1963 میلادی ثبت کرده اند. در ارتباط با نقش فرد حک شده روی دیسک، در اطلاعات ثبت شده موزه کلیولند با توجه به نظر دوروتی شپارد از موزه کلیولند آمده است که این نقش متعلق به اردشیر دوم است. با توجه به فرم غیرعادی و تک بودن چنین شییی در میان آثار دوره ساسانی و با وجود آنکه نقش و موضوع حک شده بر آن شاخصه هنر دوره ساسانی است؛ اما به کمک داده های باستان شناسی می توان اطلاعات جالبی برای آن ارایه کرد. اهداف این مطالعه، درک ماهیت نقش شخص حک شده بر روی این دیسک مرمری و تلاش جهت ارزیابی این ادعا که فرد نقش شده آیا اردشیر دوم ساسانی است؟ به علاوه نگارندگان سعی کردند تا در مورد ماهیت اصلی خود دیسک مرمری بر اساس یافته های باستان شناسی ارزیابی انجام دهند تا بتوانند در مورد منطقه جغرافیایی تولید این اثر گمانه زنی کرده و مشخص کنند که آیا این اثر تولید همان منطقه ای است که از آن یافت شده یا تولید محل دیگری از قلمرو شاهان ساسانی بوده است؟ نگارندگان در این پژوهش با آوردن نمونه های مشابه دیسک های مرمری از دوره پیش از تاریخ، نشان داده اند محل ساخت این شی در شمال شرق ایران، در محوطه ای است که هم قبرستان عصر مفرغ بوده و هم آثار سکونت دوره ساسانی را داشته است؛ اصل دیسک متعلق به دوره مفرغ و فرهنگ حصار / گرگان است که نمونه های آن از قبور این دوره یافت شده است. همچنین با توجه به فرم و تزیین تاج نقش شده روی این دیسک و مقایسه آن با تاج اردشیر دوم در طاق بستان و بشقاب اردشیر دوم که از محوطه مس عینک افغانستان به دست آمده است، به نظر می رسد اردشیر دوم نمی تواند شاه نقش شده بر این دیسک باشد. فرد نقش شده بر این بشقاب احتمالا یکی از شاهزادگان ساسانی حاکم منطقه یا یکی از شاهان سلسله های محلی صدر اسلام منطقه است، سلسله هایی که چندین قرن به سنن ساسانی وفادار باقی ماندند.کلید واژگان: ساسانی, عصر مفرغ, دیسک مرمری, اردشیر دوم, موزه هنر کلیولندAmong the Sassanid artifacts is a disc at the Cleveland Museum of Art. There is no information about person engraved on the disk, just in the Cleveland Museum's recorded information, and idea of Dorothy Shepard, this hunter man is Ardeshir II of Sasanian Dynasty. Due to the unusual form and uniqueness of disc among the Tape Hesar Bronze Age culture works, and despite the fact that the motif and subject engraved on it are characteristic of the art of the Sassanid period; But with the help of archaeological data, interesting information can be provided. The objectives of this study are to understand the person engraved on this marble disk In this study, In addition, the authors try to evaluate the origin of the marble disk based on archaeological findings so that they can speculate about the geographical area production of this object and determine whether this work is the production of the area from which it was found. Or was it produced elsewhere in the realm of the Sassanid kingdom? the authors have shown similar examples of disks from the prehistoric period and have shown that the construction site of this object in North and Northeastern Iran is in sites that contain both Bronze Age cemetery and the Sassanid period remains. And the original disk belongs to the Bronze Age and the culture of Hesar / Gorgan, examples of which have been found in the tombs of this period. Also, considering the form and decoration of the crown engraved on this disc and its comparison with the crown of Ardeshir II in the Taq-e Bostan and the plate of Ardeshir II recovered from the Mes Aynak site in Afghanistan, it seems that Ardeshir II could not be the king engraved on this disk. The depicted person on this plate is probably one of the Sassanid princes who ruled the Northern region or one of the local dynasties kings; during early Islam of the region, dynasties that remained faithful to the Sassanid traditions for several centuries. However, we will need more information from archaeological or incidental findings to reinforce these ideas or change it.Keywords: Sassanid, Bronze Age, stone disc, Ardeshir II, Cleveland Museum of Art
-
فعالیت های باستان شناختی منطقه قره داغ (ارسباران) با هدف ترسیم چشم انداز بلندمدت علمی و درک جایگاه باستان شناسی منطقه، در جهت تبیین اوضاع سیاسی- اجتماعی و ارزیابی تحولات و جریانات فرهنگی و شناسایی مسیرهای ارتباطی شمال آذربایجان در دوره های مفرغ و آهن، با اتکا بر روش های میدانی انجام می گیرد. اولین فصل این پروژه در سال 1396 به شناسایی محوطه های مفرغ و آهن شهرستان ورزقان اختصاص یافت. منطقه مورد بررسی دارای وسعت تقریبی 2368 کیلومترمربع بوده و در منتهی الیه غربی منطقه قره داغ قرار دارد. با نظر به توپوگرافی منطقه، دره های میان کوهی غرب ورزقان دروازه ورود به قره داغ شمرده شده و به عبارتی گذرگاه طبیعی غرب به شرق محسوب می گردد که با توجه به مسیر حک کتیبه های اورارتویی، به نظر هجوم اورارتوها در قرن هشتم ق.م به منطقه نیز از این گذرگاه صورت گرفته است. لذا به روشنی آشکار است که منطقه از نظر پتانسیل های محیطی، جغرافیایی و امنیتی نیز قابل توجه و دارای اهمیت است. طی این بررسی 143 محوطه از دوران مفرغ قدیم تا آهن III در منطقه شناسایی گردید که از اهداف مهم این بررسی می توان به ثبت تحولات در گذر از هر دوره به دوره دیگر در رابطه با نوسانات جمعیتی، الگوی مکان گزینی و استقرار، شیوه معیشت و روش تدفین اشاره کرد. طبق این شواهد، تعداد استقرارها در دوره مفرغ قدیم در منطقه بسیار محدود و ضعیف است. با فروپاشی جوامع نیمه کشاورز دوران مفرغ قدیم، زندگی عشایری به صورت محدود در دوره مفرغ میانی شکل می گیرد. در اواخر دوره مفرغ میانی، مجددا با شکل گیری جوامع یکجانشین، شاهد افزایش جمعیت منطقه و به وجود آمدن پیچیدگی های اجتماعی طی دوره مفرغ جدید تا آهن II هستیم که در پی آن، یک نوع جامعه طبقاتی اولیه، تحت مدیریت حاکمان کوچک محلی شکل می گیرد. در نهایت طبق منابع مکتوب در منطقه، با هجوم قدرت های نظامی همسایه (اورارتوها) به منطقه، جوامع دوره آهن فروپاشیده و در ظاهر تعداد محوطه ها کاهش می یابد.کلید واژگان: قره داغ, ورزقان, بررسی باستان شناسی, عصر مفرغ, عصر آهنArchaeological studies in the region of Qara Dagh (or Arasbaran) are of particular importance due to the fact that this region is located in the area between East-West (Iranian) Azerbaijan and Iran-Anatolian Plateau, as well as north to south of Caucasus-Iran. Archaeological activities in Qara Dagh are often aimed at conducting systematic research to explain the socio-political situations, investigate the cultural-technological currents and changes, explore the connecting and commercial routes of Northern region of Azerbaijan during the Bronze and Iron ages, outline the long-term scientific landscape, and also to understand the archaeological status of the region, relying on field and laboratory methods. The first season of this project, in 2017, dealt with identification of the Bronze and Iron Age sites of Varzeqan city. During the present survey, have been recorded 143 sites from the early Bronze Age to the Iron Age III in the region; and from the most important results of this survey, the changes recorded during the transitions from each period to the next period in relation to demographic changes, settlement patterns and location selecting, evaluating the landscape and natural resources in order to be aware of food networks and economic systems, studying the ecology of the region, livelihood approaches and burial methods can be mentioned. According to this evidence, settlements have been very limited in the region during the early Bronze Age. With the collapse of semi-farmer communities in the early Bronze Age, nomadic life was limitedly formed in the middle of the Bronze Age. In the late of Middle Bronze Age, once again, with the formation of sedentary communities, an increase in the population of the region and the emergence of social complexities are seen during the late Bronze Age to the Iron Age II, followed by the establishment of a primitive class society which was formed under the administration of local small rulersKeywords: Qara Dagh, Varzeqan, Archaeological Survey, Bronze Age, Iron Age
-
نشریه جستارهای باستان شناسی ایران پیش از اسلام، سال ششم شماره 1 (پیاپی 11، بهار و تابستان 1400)، صص 65 -80
دشت سیستان در اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم پیش ازمیلاد کانون شکل گیری محوطه های شاخص و مهمی است که در تبیین و شکل گیری اجتماعات انسانی نقش اساسی ایفا نموده است. بررسی ها و کاوش های باستان شناختی حوزه سیستان با هدف مطالعه جایگاه باستان شناسی منطقه و سیر روند تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در عصرمفرغ صورت گرفته است. از مناطق مهم باستانی در قسمت های جنوبی دشت-سیستان منطقه حوض دار با وسعتی در حدود 40 کیلومترمربع است. اولین فصل پروژه بررسی و تعیین عرصه و پیشنهاد حریم محوطه های منطقه حوض دار به سرپرستی محمدکیخا در سال 1398 انجام شد و منطقه مورد بررسی پیمایشی سیستماتیک قرار گرفت. طی این بررسی 12محوطه از عصرمفرغ شناسایی و ثبت شد که از نتایج مهم آن می توان به بررسی محوطه های عصر مفرغ محدوده حوض دار و تعیین جایگاه منطقه در جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران اشاره نمود. پرسش اصلی مطرح شده در این پژوهش عبارت است از: با تکیه بر مواد فرهنگی جمع آوری شده از محوطه های عصرمفرغ منطقه حوض دار، گاهنگاری نسبی و روابط فرهنگی این منطقه با مناطق همجوار چگونه ارزیابی می شود؟ طبق مطالعات صورت گرفته در منطقه حوض دار تداوم فرهنگی از دوره Iتا دورهIV شهرسوخته در این منطقه مشاهده می شود . درطی این دوران به دلیل موقعیت سوق الجیشی منطقه که در مسیر شاهراه های ارتباطی واقع شده و با توجه به داده های باستان شناسی شاهد ارتباطات گسترده فرهنگی استقرارهای منطقه حوض دار با مناطق همجوار، همانند سیستان شمالی، بلوچستان، پاکستان، افغانستان، دره سند و تمدن های حوزه هلیل رود هستیم. پژوهش حاضر برمبنای مطالعات میدانی و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی جهت ارایه گاهنگاری نسبی منطقه و ارتباطات فرهنگی حوزه مذکور به مطالعه داده های فرهنگی پرداخت.
کلید واژگان: سیستان, منطقه حوض دار, عصر مفرغ, ارتباطات فرهنگی, داده های فرهنگیSistan plain is the center of the formation of significant and important areasin the late fourth millennium and early third millennium BC that have played a Fundamental role in Formation of human communities. Archaeological surveys and excavations in Sistan region have been conducted with the aim of studying the archaeological position of this region and political, social and cultural developments in the Bronze Age. One of the most important ancient areas in the southern parts of the Sistan plain is the Hozdar region with an area of about 40 square kilometers. The first season of the project to survey and determine the area and propose the boundaries of Hozdar area under the supervision of Mohammad Keikha was done in 2019 and the area was surveyed systematically. During this Survey, 12 sites from the Bronze Age were identified and recorded, one of its important results is to study the developments that occurred in the Bronze Age and determine the position of the region in the chronological table of southeastern Iran. The main question raised in this research is: Based on cultural materials collected from the Bronze Age sites of Hozdar region, how is the relative chronology and cultural relations of this region with neighboring areas evaluated? According to studies conducted in Hozdar region, this region has a cultural continuity in the Bronze Age (simultaneously with the first period of Shahr-e Sokhteh to the fourth period of Shahr-e Sokhteh). During this period, due to the strategic position of the region, which is located along communication highways and also according to archaeological data, we see extensive cultural connections of Hozdar region settlements with neighboring regions, including North Sistan, Baluchistan, Pakistan, Afghanistan, the Indus Valley and the civilizations of the Halil River Basin. The present Research, based on field studies and relying on descriptive-analytical method, to determine the relative chronology of the region and cultural relations of the mentioned area, studied cultural material
Keywords: Sistan, Hozdar region, Bronze Age Period, Cultural relations, Cultural data -
در مطالعات باستان شناختی منطقه جنوب غرب آسیا، در طی دوره ی زمانی اواخر هزاره چهارم ق.م تا شروع عصر آهن (نیمه ی هزاره ی دوم ق.م) پدیده هایی مانند بزرگ شدن استقرارها از نظر مساحت و جمعیت، ظهور شهرهای اولیه، تجارت فرامنطقه ای، شکل گیری نهادهای حکومتی، ظهور و رواج سفال خاکستری و سیاه، تغییرات گسترده در تکنولوژی و توسعه چشمگیر صنعت ذوب فلز و استفاده از ابزار مفرغی، شناسایی گردید. در این فرایند شبکه ارتباطی وسیعی با هدف کنترل راه های تجاری و دسترسی به مواد خام در سراسر فلات از راه خشکی و دریا بسیاری از مناطق را با هم پیوند می داد. از نظر اقتصادی در این عصر، بازرگانی فرامنطقه ای راه دور ایجاد شد و جوامع برای به دست آوردن منابع مورد نیاز با هزاران کیلومتر دورتر از موطن خود ارتباط داشتند. علی رغم این پیشرفت ها، دانش ما از منطقه خراسان از منظر باستان شناسی نسبت به دیگر مناطق ایران ناشناخته تر و در کنار کمبود اطلاعات در زمینه توالی گاهنگاری ، از الگوهای استقراری و پراکنش محوطه ها طی دوره های مختلف پیش از تاریخ به ویژه عصر مفرغ در بخش های مختلف آن آگاهی چندانی در دسترس نیست. منطقه مورد مطالعه در این پژوهش حوضه آبریز رودخانه اترک در شمال شرق ایران است که دالانی طبیعی بین شمال خراسان و مناطق مرکزی آن و در چشم اندازی وسیع تر بین آسیای مرکزی و بخش های داخلی فلات ایران است.در این پژوهش 38 استقرار از بازه زمانی عصر مفرغ که طی یک دهه اخیر در قالب بررسی های باستان شناختی منطقه اترک بالا و میانی شناسایی شده، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و SPSS و روش های تحلیل همبستگی و خوشه بندی استفاده شده است. در حوضه اترک بالا و میانی شاهد الگوی استقراری مشابه، متشکل از الگوهای دو رتبه ای با محوطه ای بزرگ و تعدادی محوطه کوچک در اطراف آن مواجهیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به کمبود منابع آب در منطقه، دسترسی به منابع آب پایدار مهم ترین عامل در شکل گیری استقرارهای عصر مفرغ بوده است. همچنین بیشتر استقرارها طی عصر مفرغ قدیم تشکیل شده و با رسیدن به عصر مفرغ میانی و جدید تعداد استقرارها کاهش یافته است.کلید واژگان: اترک بالا و میانی, عصر مفرغ, الگوهای استقراری, تحلیل همبستگیIn archaeological studies of the region of Southwest Asia, during the period from the late fourth millennium BC to the beginning of the Iron Age (second half of the second millennium BC), phenomena such as the growth of settlements in terms of area and population, the emergence of early cities, Trans-regional trade, the formation of government institutions, the emergence and spread of gray and black pottery, extensive changes in technology and the dramatic development of the smelting industry and the use of bronze tools were identified. In this process, an extensive communication network aimed at controlling trade routes and access to raw materials across the plateau by land and sea connected many areas. Economically, in this era, trans-regional trade was established, and communities were connected thousands of miles away from home to obtain the resources they needed. Bronze Age cultures are well known in the most part of Iran but Khorasan is an except and the data are rare and insufficient. Moreover, information about chronology, and distribution of sites during different periods of prehistoric times in different parts of them is very limited. In this research, 38 sites from the Bronze Age period have been studied. These sites were identified in the form of archaeological surveys of the Upper and Middle Atrak during the last decade. This study was done using descriptive-analytic method. For data analysis, GIS and SPSS software, and Correlation and Cluster analysis methods were used. Settlement pattern in the Upper and Middle Atrak basin is similar. It consists of two-level models with large site and a number of small sites around it. The results of this study indicate that due to the lack of water resources in the region, access to the constant water resources is the most important factor in shaping the Bronze age Settlemens. Most sites are also formed during the Early Bronze Age, and we are faced a decrease in the number of sites in the Middle and Late Bronze Age.Keywords: Upper, Middle Atrak, Bronze Age, Settlemen patterns, Correlation analysis
-
نشریه جستارهای باستان شناسی ایران پیش از اسلام، سال پنجم شماره 1 (پیاپی 9، بهار و تابستان 1399)، صص 1 -16
بر اساس شواهد باستانشناختی در دوره پیش از تاریخ، استان هرمزگان دارای ارتباطات فرهنگی با مناطق فارس و کرمان از یک سو و سواحل خلیج فارس و مکران بلوچستان از سوی دیگر بوده است. با توجه به اینکه در سطح منطقه کارهای باستان-شناسی اندکی صورت گرفته است، لذا هنوز مسایل و نکات مبهم باستانشناسی زیادی در دوره پیش از تاریخی آن مطرح است. یکی از محوطههای شاخص و نویافته منطقه، محوطه تم خرگوش در دشت حاجیآباد است که تعدادی ابزار سنگی و قطعات سفالی در یک بررسی باستانشناسی از آن به دست آمده است. این مقاله به مطالعه گونهشناختی 46 قطعه سفال محوطه و نتایج پتروگرافی 8 قطعه از آنها با هدف گاهنگاری نسبی و شناخت بیشتر مشابهتهای سفالی با سایر نواحی اختصاص دارد. پرسشهایی در این مقاله به شرح زیر مطرح گردید: 1. بر اساس مطالعه بر روی سفالهای محوطه تم خرگوش، چه دورههای فرهنگی پیش از تاریخی در این محوطه وجود داشته است؟2. مقایسه یافتههای سفالی و نتایج پتروگرافی آنها در محوطه تم خرگوش، بیانگر شباهت با سفالهای چه مناطق دیگری بوده است؟ مطالعه این قطعات سفالی با روش تحقیق کتابخانهای- میدانی نشان داد که محوطه در دورههای مس سنگی و مفرغ دارای استقرار بوده است. مطالعات سفالی و نتایج پتروگرافی برخی قطعات در محوطه نشان داد که در دوره مس و سنگی و مفرغ دارای مشابهت سفالی با سنتهای سفالگری استان فارس و کرمان و به خصوص تپه یحیی بوده است.
کلید واژگان: هرمزگان, محوطه تم خرگوش, سفال, مس و سنگ, عصر مفرغHormozgan province is located in the south of Iran.This region has had cultural relations with the interlocutors of Fars province and the south of Kerman on the one hand, and the coasts of the Persian Gulf and Makran of Balochistan on the other hand. Archaeological evidence suggests that the geographical location of the area provided the necessary conditions for the presence of human communities in prehistoric times. Given that little archeological work has been done in the region, there are still many ambiguous archaeological issues, especially in the prehistoric period. One of the most important and newly discovered site in the region is the Tom Khargoosh site in the village of Palangan and in the Hajiabad plain of Hormozgan province. Archaeological survey have uncovered a number of stone tools and pottery from the surface site.This paper is devoted to the study of the typology of pottery and the petrographic results of a number of them obtained from the surface of theTom Khargoosh. This article is dedicated to the typological study of 46 surface pottery pieces and petrographic results of 8 pieces with the aim of relative chronology and further understanding of the pottery similarities in this site with other sites in areas. Some questions were raised in this research as follows: 1. Based on a study of Tom Khargoosh site potteries in this area, what prehistoric cultural periods existed in the site? Comparison of pottery findings and their petrographic results in the Tom Khargoosh site, showed similarity with pottery from other sites?Typological-comparative study of these pottery pieces showed that the site was established in the periods of chalcolithic and bronze. The Tom Khargoosh site in the chalcolithic Age had a similarity to pottery with the pottery traditions of Fars and Kerman provinces. In the Bronze Age, painted potteries were obtained from the the Tom Khargoosh site, which is similar to the pottery of the Bronze Age sites in the southeastern part of Iran, and therefore the area has cultural ties with the southeastern region of Iran, especially Yahya Tepe.
Keywords: Hormozgan, Tom Khargoosh site, pottery, chalcolithic, Bronze age -
The mountainous region of Northern Khorasan, north-eastern Iran is rich in rock art complexes including several petroglyphic and rock-painting sites. The rock paintings at Takke rock-shelter near Bojnord is one of the four recorded pictographs in the Atrak River Basin depicting a hunting scene. The panel shows a human with a spear accompanied by several dogs pursuing various species of wild animals in a hilly and wooded landscape. Most of the animals are depicted between the trees on steep footpaths. The Takke pictograms are the only identified rock paintings in Iran and the neighboring regions depicting a dog-assisted hunting scene in a forest zone characterized by several species of plants and animals. The plant and animal diversity in the panel as well as certain landmarks such as animal tracks could perhaps be interpreted as an attempt to illustrate features of the natural local landscape which is a rare phenomenon in the corpus of Iranian rock art. On stylistic grounds, the Takke pictograms appear to date between the Late Chalcolithic to Early Bronze Age. Located in the foothills and upland zone suitable for nomadic hunting groups, mobile pastoralists, and herding population, the pictograms of Takke, like other rock art complexes of Northern Khorasan, appear to linked to pastoral models of subsistence during prehistoric period
Keywords: Khorasan, rock-paintings, Chalcolithic era, Bronze Age, hunting scene, Plant diversity, nomads -
Shahdad is an important Bronze Age city on the western edge of the Dasht-e Lut in Iran. Previous investigations at the site, with its burials containing rich and sophisticated artifacts, fully justified its definition as an advanced early urban center. After half a century of Shahdad excavations, it is time to have a new look at Shahdad and its finds in light of our present knowledge from the archeology of southeastern Iran. Here is an assessment of the Shahdad data obtained from Shahdad 1970s excavations including ceramics, stones, seals, and metal and clay objects. In addition, I will present two seals from Shahdad excavations at area D (known as industrial area) discovered by A. Hakemi which have been remained unpublished. Also, this paper presents a revised chronology for Shahdad in order to determine the syntax of the different parts of the excavated areas. This suggested dating is mostly based on the burial goods of the cemeteries of Shahdad. Here, both already-suggested horizontal and vertical chronology for cemetery of Shahdad is questioned. This comparative research on the various goods from site of Shahdad showed that Dasht-e Lut appeared to be a key region in the interaction sphere of Southwest Asia during the second half of the 3rd millennium BC.
Keywords: Shahdad, Early Urbanization, Bronze Age, Chronology, Burial Goods -
محوطه های حاشیه بیابان به عنوان یک گونه از استقرارهای عصر مفرغ، به واسطه شرایط زیستی متفاوت و نامساعد، از سایر محوطه ها ایجاد شده اند. تاکنون یک مطالعه مقایسه ای راجع به چگونگی و علل تشکیل، رشد و افول این نوع از استقرارها انجام نشده است. باوجود این تفاوت های محیطی، تحلیل ها و تفاسیر راجع به تشکیل، پیشرفت و سقوط همه محوطه های عصر مفرغ با یک معیار و سنجش یکسانی ارزیابی می شوند، اما محوطه های حاشیه بیابانی عمدتا دارای شرایط سخت زیست محیطی و فاقد بسیاری از فاکتورهای پایدار بوم شناختی، برای یک اسکان پایدار هستند. حوزه بیابانی مورد مطالعه بین دره رود سند و ایران قرار گرفته است. اهداف اصلی پژوهش، شامل درک شیوه معیشت و گاهنگاری تطبیقی این مناطق بود که در طی آن درک مناسبی از روند شکل گیری، پیشرفت و فروپاشی محوطه های حاشیه بیابان و الگوهای معیشتی در موقعیت بیابانی میسر گشت. روش پژوهش برمبنای روش تحلیلی-توصیفی صورت گرفته است. پرسش های پژوهش عبارتنداز: 1-گاهنگاری تطبیقی ظهور، پیشرفت و فروپاشی محوطه های عصر مفرغ حاشیه بیابان چگونه بوده است؟ 2- شیوه های معیشتی محوطه های عصر مفرغ حاشیه بیابان چگونه بوده است؟ و چه عواملی در شکل گیری و پیشرفت محوطه های عصر مفرغ حاشیه بیابان موثر بوده اند؟ شواهد به دست آمده، نشان می دهد که ظهور محوطه های عصر مفرغ در این مناطق در اواخر هزاره چهارم پیش ازمیلاد، توسعه آن ها در اواسط هزاره سوم پیش ازمیلاد و افول آن ها در اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد بوده است. علاوه بر آن، شیوه معیشتی این محوطه ها در ابتدا مبتنی بر منابع کشاورزی و دامداری و سپس در مرحله توسعه، عمدتا برمبنای دسترسی به منابع معدنی، راه های تجاری و فعالیت های صنعتی بوده است. نتایج گویای ساختار متفاوت معیشتی و اقتصادی جوامع حاشیه بیابان به نسبت سایر محوطه های عصر مفرغ است.کلید واژگان: محوطه حاشیه بیابان, عصر مفرغ, محیط, تجارت, صنعت, معادنThe Desert eadge Sites as a species of settlements of the Bronze Age are composed of other Sites due to different and unfavorable living conditions. So far, a general comparison of how and why the formation, growth, and decline of all these settlements have not been done. Despite these environmental differences, analyzes and interpretations of the formation, progress, and decline of all Bronze Age sites are evaluated with the same criteria. But the marginal areas of desert are largely ecologically poor and lack many sustainable ecological factors for sustainable settlement. The study area of the desert is located between the Indus Valley and Iran and the evidence suggests that these regions appeared in the late fourth millennium, growth has been in the mid-third millennium and decline in the late third millennium and early second millennium BC and the livelihoods were initially based on agricultural and livestock resources and then at the apex of their expansion, largely on the basis of production, access to mineral and industrial, commercial and non-agricultural resources. The main questions included the livelihoods and chronology of this area and some of the goals were to identify and study the process of desert margins formation and the patterns of livelihoods in the desert, distance from the desert, It was further studied and understand the variables that represent the different livelihood, economic and productive structure of desert marginal communities from other Bronze Age sites are examined. The research method is based on historical-analytical method; The results indicate the peak of flourishing these areas in the middle of the third millennium and according to statistical comparisons, nature of many of the desert margin sites, depended on the intermediary role of these areas in economic transactions as an element and the driving force and industrial production and export of raw materials have been crucial to the development of these sites.Keywords: deserte edge, bronze age, Exchange
-
سفال یکی از شواهد فرهنگی است که تحولات آن در اعصار مختلف از شاخص های مهم باستان شناختی به شمار می رود. سفال را می توان از منظر های مختلفی مورد بررسی قرار داد ویژگی های ظاهری نظیر فرم، شکل، رنگ، تزیینات از یک سو و تکنولوژی تولید سفال از سوی دیگر با گذر زمان متحول شده است. در این پژوهش با مطالعه تکنولوژیکی سفال های به دست آمده از کاوش سال 1387 تپه سگزآباد دشت قزوین که یکی از محدود مناطق استقراری کاوش شده در فلات مرکزی ایران است، چگونگی دوره گذر از عصر مفرغ به عصرآهن مورد بررسی قرارگرفته است. در این بررسی برای تعیین ترکیب شیمیایی سفال ها، تجزیه عنصری یک مجموعه سفال که شامل سفال های شاخص هر دوره است با استفاده از روش آنالیز عنصری ICP و مقایسه آماری داده های حاصل از اندازه گیری 40 عنصر که شامل عناصر اصلی، عناصر جزیی و عناصر کمیاب است میزان همبستگی یا عدم همبستگی این سفال ها تعیین گردید. مقایسه نتایج به دست آمده از تحلیل سفال ها نشان می دهد که کلیه سفال ها تولید محلی بوده و از خاک همان منطقه در اعصار مختلف برای ساخت سفال استفاده شده است و به نظر می رسد که گذار از تولید سفال های عصر مفرغ و آهن ناشی از تغییرات تکنولوژیکی است تا تولید سفالی با ترکیبات خاک جدید و می توان اذعان داشت تکنولوژی سفال گری در این دو دوره از سازماندهی خاصی برخوردار بوده و از تولید خانگی فراتر رفته است.کلید واژگان: سفال, تجزیه عنصری, ICP-OES, عصر مفرغ, عصرآهن, تپه سگزآبادPottery is one of the cultural evidences that its developments in different times are important archaeological indicators. Pottery can be viewed from different aspects. Appearance features such as form, shape, color, decoration and pottery production technology have changed over time. In this research, with the study of the technology of the pottery obtained from the excavation of the Sagzabad Tepe in Qazvin plain, which is one of the important areas of excavation in the central plateau of Iran, the period of the transition from the Bronze Age to the Iron Age has been investigated. In this study, with focus on the pottery in this region, new information on the production of pottery has been obtained. To determine the chemical composition of the potteries, a series of excavated objects consisting of a selection of potteries from each period were analyzed using the ICP-OES method and a statistical comparison of the data obtained from the measurement of 40 elements was performed consisting of the major, minor and trace ones. The correlation coefficient of the analyzed samples also was studied. Comparing the results obtained from the analysis of potteries according to the hypothesis suggests that all potteries are probably local productions and it is possible that they have been produced in the same region (clay sources) in different periods.is possible that they have been produced in the same region (clay sources) in different periods.Keywords: Pottery, elemental analysis, ICP-OES, Bronze Age, Iron Age, Sagzabad Tepe
-
شهرستان هوراند در شرقی ترین بخش استان آذربایجان شرقی واقع شده و شاید جز معدود مناطقی از کشور باشد که تاکنون فعالیت های عمده باستان شناختی در آن به انجام نرسیده است. نیک می دانیم مجموعه عوامل زیست محیطی نقشی موثر در ایجاد استقرارهای انسانی در هر دوره زمانی دارند، لذا در باستان شناسی علاوه بر شناخت میزان تاثیر محیط در ایجاد هر استقرار، میزان انطباق استقرارها با شرایط محیطی حاکم را باید بررسی نمود. یکی از روش های بررسی انطباق استقرارها با شرایط محیطی در مطالعات باستان شناسی مطالعه و تحلیل الگوی استقراری است که به بررسی شکل گیری محوطه های باستانی در بسترهای محیطی می پردازد. با توجه به موقعیت جغرافیایی و قابلیت های زیست محیطی منطقه، ضروری است که بدانیم کدام عوامل محیطی در ایجاد، تداوم و یا متروک شدن محوطه ها تاثیر داشته و نحوه برخورد انسان با محیط خود در انتخاب شیوه زندگی چگونه بوده است. در راستای این مهم، 42 استقرار شهرستان هوراند که دربرگیرنده آثاری از عصرمفرغ هستند، با نگرش تعیین الگوهای استقراری بر اساس متغیرهای محیطی مورد مطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش از طریق روش توصیفی -تحلیلی و روش آماری استنباطی از جمله تحلیل خوشه ای و با استفاده از نرم افزارهای SPSS ,ArcGIS نحوه توزیع محوطه های باستانی نسبت به متغیرهای طبیعی بررسی گردید. الگوی مکان گزینی محوطه ها در ارتباط با منابع زیست محیطی نشان می دهد که الگوی استقراری عصرمفرغ شهرستان هوراند مشابه الگوی استقراری امروزی بوده و همواره تحت تاثیر شرایط زیست محیطی دو الگوی استقراری کشاورزان یکجانشین و دامداران کوچ نشین در منطقه مشاهده می شود.
کلید واژگان: شهرستان هوراند, عصر مفرغ, الگوهای استقراری, عوامل محیطی, توزیع فضاییHorand County is located in the most eastern part of Eastern Azerbaijan Province and is perhaps one of the few areas of Iran where major archaeological activities have not yet been carried out. Environmental factors play an important role in creating human settlements in any period. So in archaeology, in addition to the effects of the environment on the creation of each settlement, the degree of the adaptation of settlements to environmental conditions should be examined. One of the methods of studying the adaptation of settlements to environmental conditions is to analyze settlement patterns, that is to examine the formation of ancient sites in environmental contexts. Considering the geographical location and environmental potentials of a region, it is important to know which environmental factors have contributed to the creation, continuity, or abandonment of the grounds and how humans have dealt with their environment in choosing a lifestyle. For this purpose, 42 sites of Horand County, which have traces of the Bronze Age, are studied with the aim of determining the settlement patterns based on environmental variables. Through cluster analysis and using SPSS and ArcGIS software, the distribution of ancient sites in relation to natural variables is investigated. The location pattern of the sites in relation to the environmental resources shows that the settlement pattern of the Bronze Age at Horand is similar to the current settlement pattern and that, under the effect of the environmental conditions, two settlement patterns of sedentary farmers and nomadic herders in the region have always been observed.
Keywords: Horand County, Bronze Age, Settlement Patterns, environmental factors, Spatial Distribution. -
در مطالعات باستان شناسی هزاره دوم قبل ازمیلاد نیمه شمالی ایران براساس گاه شناختی رایج و مرسوم عصر مفرغ و عصر آهن ایران، عموما بازه زمانی (2000) 1900 تا 1500 ق.م. معرف عصر مفرغ پایانی و حدودا 1500 ق.م. به عنوان آغاز عصر آهن شناخته می شود. ازسوی دیگر، برپایه شواهد و مدارک باستان شناسی، در اکثر محوطه های هزاره دوم قبل ازمیلاد نیمه شمالی ایران تصویر روشنی از توالی گاه شناختی و فرهنگی پایان عصر مفرغ و آغاز عصر آهن ارایه نشده است. این محدودیت بیشتر ناشی از بستر و ماهیت مواد و مدارک این دوره است که غالبا حاصل کاوش در گورستان های این دوره بوده و اطلاعات موجود در رابطه توالی لایه نگاری مشخص و دقیق در محوطه های استقراری این دوره در نیمه شمالی ایران، اندک است. در عین حال مدارک موجود نشان می دهد که اکثر مراکز اصلی و محوطه های این دوره، به ویژه در شمال شرق و شرق ایران (و دشت گرگان)، جنوب ترکمنستان و شمال افغانستان، در حدفاصل حدود 1700 تا 1500 ق.م. (پایان عصر مفرغ تا آغاز عصر آهن) متروک می شوند و در توالی استقراری این محوطه ها گسست فرهنگی و گاه شناختی مشهودی ایجاد می شود. در رابطه با علل متروک شدن محوطه های این دوره و گسست ایجادشده در توالی استقراری (و گاه شناختی و فرهنگی) اواسط هزاره دوم قبل ازمیلاد فرضیاتی مطرح شده است. غالب این فرضیات با رویکرد باستان شناسی به مواد فرهنگی، به ویژه مطالعه و تحلیل تغییرات ایجادشده در سنت های سفالی، به توجیه علل بروز گسست ایجادشده پرداخته است و عواملی نظیر مهاجرت ها و تهاجمات اقوام و فرهنگ های جدید، تغییرات زیست محیطی، افزایش جمعیت و در نتیجه آن افزایش میزان بهره برداری از منابع طبیعی و شوک زیست محیطی ناشی از آن و تغییر در شیوه اقتصاد معیشتی را به عنوان دلایل بروز گسست ایجادشده در توالی استقراری و متروک شدن مراکز این دوره در مناطق شرقی فلات ایران، پیشنهاد و مطرح کرده است. در این نوشتار، براساس یکی از فرضیات، مبتنی بر نتایج مطالعات زبان شناسی متون مذهبی منسوب به «هندو ایرانی عصر ودایی-گاهانی» پرسشی مطرح خواهد شد مبنی بر این که، آیا تحولات ناشی از اصلاحات مذهبی زرتشت که در بازه زمانی حدودا 1700 (1800) تا 1500 ق.م. در شرق ایران روی داده است، به تنهایی و یا احتمالا همراه با دیگر عوامل (احتمالا تغییرات زیست محیطی) می تواند به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار (تسریع کننده) در روند متروک شدن مراکز و محوطه های پایان عصر مفرغ شرق ایران و ازجمله عوامل گذار جوامع از عصر مفرغ به عصر آهن به شمار آید؟ با این وصف در نوشتار حاضر، بازه زمانی تقریبی (1600) 1700 تا (1400) 1500 ق.م. به عنوان دوره گذار از عصر مفرغ به عصر آهن مطرح و پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: عصر مفرغ, عصر آهن, دوره گذار, نیمه شمالی ایران, شرق و شمال شرق ایرانAccording to the common chronology of the Bronze Age and Iron Age of Iran, the period (2000) 1900 to 1500 BC is known as the introduction of the new Bronze Age and about 1500 BC is known as the beginning of the Iron Age. Archaeological evidence does not provide a clear picture of the chronological and cultural sequence in most of the sites of this period in the northern half of Iran. This limitation is mostly due to the nature of the materials and documents of this period, which are often the result of excavations in cemeteries, and the information available about the exact sequence of stratigraphy in the settlements of this period is scarce. At the same time, the available evidence shows that most of the main centers of this period, especially in the eastern half of the Iranian plateau, southern Turkmenistan, northern Afghanistan to the Indus and Punjab valleys, between 1700 to 1500 BC. They are abandoned and there is an obvious cultural and chronological rupture in the settlement sequence of these areas. Hypotheses have been made regarding the causes of the abandonment of the sites of this period and the rupture created in the middle of the second millennium BC. Most of these hypotheses, with an archaeological approach to cultural materials, especially the study of changes in pottery traditions, have justified the causes of the rupture and factors such as migration and invasions of new peoples and cultures, environmental changes, and suggested a change in the way of subsistence economics as the reasons for the rupture. In this article, based on the results of linguistic studies of religious texts attributed to Vedic-Gahani Indo Iranian, a hypothesis has been proposed that the changes resulting from the religious reforms of Zoroaster in the period from about 1700 (1800) to 1500 BC. In the east of the Iranian plateau, alone or in combination with other factors can be the main driver or factor influencing and accelerating the process of abandonment of centers and areas of the end of the Bronze Age of the eastern half of the Iranian plateau and one of the main factors in the transition Communities from the Bronze Age to the Iron Age.
Keywords: Bronze Age, Iron Age, Transition, Northern Half of Iran, Northeast, East of Iran -
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.