به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "زن" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"

تکرار جستجوی کلیدواژه «زن» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • حدیثه السادات موسوی*
    این جستار به بررسی طرح واره های نقش جنسیتی در دو رمان" کاش چیزی نمی ماند جز لحظات شیرین" اثر ویرژینی گریمالدی، نویسنده ی معاصر فرانسوی و "عادت می کنیم "از زویا پیرزاد، نویسنده ی معاصر ایرانی، بر پایه نظریه ی طرح واره های نقش جنسیتی جان استیونز می پردازد. ادبیات، به ویژه رمان، با توجه به اینکه، بیشتر نسل جوان را مخاطب قرار می دهد، نقش بسزایی در شکل گیری طرح واره های ذهنی نزد مخاطبین خود دارد. این دو نویسنده در آثار خود نمونه های بسیاری از طرح واره های نقش جنسیتی را در جوامع خود به تصویر کشیده اند. شخصیت های اصلی هر دو رمان نقش مادر میان سال را در جوامع خود ایفا می کنند. آنچه پژوهش حاضر را به عنوان یک ضرورت در ذهن نگارنده مطرح کرده است، بررسی تفاوت ها و شباهت های چالش های پیشروی زنان و مادران بدون همسر، و شیوه ی رویارویی با آنها در این دو فرهنگ است. پرسش اصلی در جستار حاضر این است که پربسامدترین طرح واره های جنسیتی در این دو رمان چه هستند و آیا این دو نویسنده موفق به درهم شکستن طرح واره های جنسیتی منفی زنانه - مادرانه شده اند؟ تحلیل رویدادها، رفتار، گفتمان و زندگی فردی و اجتماعی شخصیت های دو داستان بر پایه نظریه طرح واره های نقش جنسیتی استیونز نشان می دهد که گریمالدی، نویسنده ی معاصر فرانسوی در این زمینه موفق تر عمل کرده است. وی توانسته است با حفظ طرح واره های مثبت زنانه، طرح واره های منفی را در شخصیت اصلی داستان خود تعدیل و اصلاح کند. پیرزاد اگرچه کوشیده است با نسبت دادن چندی از طرح واره های فرعی و گاهی سطحی مردانه به شخصیت های اصلی رمان خود، دست به کلیشه زدایی بزند ولی درنهایت موفق به درهم شکستن طرح واره های منفی غالب زنانه نشده است.
    کلید واژگان: گریمالدی, پیرزاد, طرح واره نقش جنسیتی, استیونز, زن, مادر
    Hadisehalsadat Mousavi *
    This article examines the gender role schemas in Virginie Grimaldi’s And That Only the Sweet Moments Last (2020) and Zoya Pirzad’s We Will Get Used to It (2006) based on the theory of gender role schemas by John Stephens. Literature, especially the novel, has a significant role in the formation of mental schemas among its audience, considering that it addresses mostly the young generation. In the above-mentioned novels, these two contemporary authors depict many examples of gender role schemas in their society. The main characters of both novels play the role of middle-aged mothers in their communities. What has raised the necessity of writing the present article is the need for the examination of the differences and similarities of the challenges faced by women and single mothers and how to face them in these two cultures. The main question addressed in this article is what are the most frequent gender schemas in the two novels and have these two authors succeeded in breaking the negative feminine-maternal gender schemas? The analysis of the events, behavior, discourse, and personal and social lives of the characters based on Stephens’s theory of gender role schemas shows that Grimaldi has been more successful in fulfilling the task. She has been able to adjust and modify the negative schemas in the main character by maintaining positive female schemas. Although Pirzad has tried to de-stereotype by attributing several secondary, and sometimes superficial, male schemas to the main characters in her novel, she has not succeeded in breaking the dominant negative schemas of women.
    Keywords: Grimaldi, Pirzad, Gender Role Schema, Stephens, Stereotype, Wife, Mother
  • مرتضی فلاح*، مجید پویان، محمدموسی شفق

    انسان در فرهنگ قبیله ای، بیشتر از هر فرهنگ دیگر، مورد تبعیض قرار می گیرد. روشن است که زنان در صف اول این قربانیان قرار دارند. در مناسبات چنین فرهنگی فرایند قربانی شدن، سیال و دگرگون شونده است. شناوری موقعیت افراد، تشخیص مقصر اصلی را در سطح جامعه دشوار می کند و اگر نگوییم ناممکن، حداقل پژوهشگر را دچار مغالطه می سازد؛ چون مشکل در گزاره های فرهنگی است که به افراد هویت می بخشد و نقش قطب نما را بازی می کند. کالاشدگی در مناسبات فرهنگ قبیله ای، سویه های متفاوت دارد. گاه فرد در حد پدیده های مادی تنزل ماهیت پیدا کرده، بسان کالا، مبادله جنس به جنس می شود. گاه انباشته از عقده و انتقام بوده، در چنین وضعیتی تهی از منطق و استدلال است. منتقم پوک شده از عقلانیت، بسان باروت عمل می کند و کارکرد تخریبی دارد یا در خوش بینانه ترین حالت، کتمان واقعیت می کند. کتمان واقعیت، منتج به جعل هویت می شود. فرهنگ قبیله ای از وارونه سازی ارزش ها تغذیه می کند. رمان «نقش شکار آهو»، موضوعات بالا را در حوزه زنان بازتاب داده است. شخصیت های این رمان، دو خواهر هستند که در زنجیره مناسبات قبیله ای، محروم از حقوق انسانی شان شده اند. این نوشتار، تلاش کرده است تا نشان دهد زنان در افغانستان، پیش از آنکه قربانی نگرش مردسالارانه باشند، در میان چرخه باورهای قبیله ای محروم از حقوق اولیه شان می شوند.

    کلید واژگان: خشونت, زن, شیءوارگی, فرهنگ قبیله ای, نقش شکار آهو
    Morteza Fallah *, Majid Pooyan, Muhammadmusa Shafaq

    More than any other culture, tribal culture discriminates against people. It's obvious that women make up the majority of these victims. In these cross-cultural interactions, victimization is a dynamic and ever-evolving process. The researcher is misled by the floating status of individuals, which makes it difficult, if not impossible, to pinpoint the primary offender at the level of society. The cultural ideals that serve as a compass and a source of identity for individuals are the problem. Tribal culture has several strains of commodities. A person can occasionally be brought to the level of material things and treated as a commodity that can be traded for one thing or another. It can frequently be illogical and unreasonable because it is filled with confusion and retaliation. Without reason, the avenger behaves like explosives and serves a terrible purpose. In the best-case scenario, it conceals the truth, and falsifying one's identity is the result of concealing reality. The reversal of values is a source of energy for tribal culture. The aforementioned issues with women are addressed in the book "The Role of Deer Hunting." Two sisters who are denied their human rights due to the knot of tribal ties are the book's main protagonists. This article has attempted to demonstrate how women in Afghanistan are denied their fundamental rights before they become victims of patriarchal mindsets and tribal cycles.

    Keywords: Depersonalization, Tribal Culture, Violence, Woman. The Role Of Deer Hunting
  • ندا رجبی منصور*، حمیدرضا شایگانفر، مهرانگیز اوحدی

    در تاریخ و هویت جمعی و ملی هر قومی زن عنصری تاثیرگذار است چنانکه خویشکار های زن به یک کهن الگو تبدیل شده است. زن با هر نقش و احساساتی بر محیط پیرامون خویش تاثیر می گذارد و یکی از این نقش های تاثیرگذار وفاداری زنان است. داستان های حماسی بازتاب عواطف و احساسات و نحوه تفکر انسان ها در دوره ای از تاریخ هستند. شاهنامه و رامایانا از حماسه های ادبی جهانی هستند که زنان در آن نقش بسزایی را ایفا می کنند. از صفات بارز و برجسته زنان در شاهنامه و رامایانا وفاداری آنان است و همین سبب می شود در انجام کارهای بزرگ تردیدی به خود راه ندهند و سلسله جنبان حوادث و اتفاقات بزرگی در حماسه ها شوند. تحقیق پیش رو با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی بر آن است که به نمود وفاداری زنان در دو اثر حماسی و کلاسیک جهانی، شاهنامه و رامایانا بپردازد. حاصل مطالعه این پژوهش نشان می دهد که نمود وفاداری زنان در شاهنامه و رامایانا متفاوت است؛ این تفاوت ها ریشه در باورهای مذهبی، قومی و دیدگاه آنها نسبت به زن دارد. وفاداری زنان شاهنامه همراه با فداکاری، سنت شکنی، شجاعت و جسارت است، اما در رامایانا پایبندی به سنت ها و باورها و تسلیم محض بودن نشانه وفاداری است.

    کلید واژگان: ادبیات فارسی, ادبیات هندی, حماسه, شاهنامه, رامایانا, زن, وفاداری.
    Neda Rajabi Mansour *, Hamidreza Shayganfar, Mehrangiz Owhadi

    In the history and collective and national identity of every nation, women are an influential element, as women self-work has become an archetype. A woman affects her surroundings with every role and emotions, and one of these influential roles is women loyalty. Epic stories reflect emotions and feelings and the way people think in a period of history. The Shahnameh and the Ramayana are among the world literary epics in which women play a significant role. One of the prominent characteristics of the women in the Shahnameh and the Ramayana is their loyalty, and this is the characteristic of women loyalty that makes them not hesitate to do anything great. And the chain of incidents and big events in the epics. The present research with a descriptive-analytical and comparative method aims to deal with the expression of women loyalty in two epic works and world classics, Shahnameh and Ramayana. The results of this research show that the expression of women loyalty in Shahnameh and Ramayana is different. These differences are rooted in religious and ethnic beliefs and the nation view of women. Loyalty of Shahnameh women is associated with sacrifice, tradition, courage and bravery, but in Ramayana, adherence to traditions and beliefs and pure submission is a sign of loyalty.

    Keywords: Loyalty, Woman, Shahnameh, Ramayana, Epic
  • هادی یوسفی*، شیوا محمدی

    افسانه ها به عنوان یکی از اجزای مهم ادب عامه، دربرگیرنده فرهنگ و ابعاد آن شامل افکار، اعتقادات، قواعد عرفی و اخلاقی و نوع نگرش و جهان بینی جامعه اند که با بهره گیری از زبان و لحن ساده و قابل فهم به صورت مکتوب و شفاهی بخش مهمی از فرهنگ ملت ها را به آیندگان منتقل می کنند. زنان به عنوان بخشی از جامعه انسانی، همواره در عرصه افسانه ها حضوری فعال داشته و رفتارهایی را انجام داده اند و یا به آن ها نسبت داده شده است که در الگوی پراپ با نام خویشکاری از آن یاد می شود و مجموع این خویشکاری ها نشان دهنده سیمای زنان در افسانه های یک ملت است. نوشتار حاضر در پی آن است که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، سیمای زنان و خویشکاری های آنان در افسانه های کردی را با نگاه به الگوی ولادیمیر پراپ، بررسی و ریشه ها و عوامل نوع نگرش جامعه به زنان را از این منظر واکاوی نماید. بر اساس یافته های پژوهش، زنان در افسانه های کردی بر مبنای میزان حضور، به ترتیب در نقش های دختر، همسر، مادر، کنیز (کلفت)، پیرزن، نامادری (زن بابا)، زن همسایه، مادر شوهر، خاله و غیره ظاهر شده اند و در خویشکاری و کارکردهایی چون شریر، قهرمان، شاهزاده خانم، قهرمان دروغین، بخشنده، گسیل دارنده و یاریگر ایفای نقش می کنند. نقش «دختری» بالاترین بسامد را در میان شخصیت های افسانه های کردی دارد و در میان خویشکاری ها، بیشترین بسامد به «شرارت» تعلق دارد که نشانه نوع نگرش منفی جامعه به زنان و رفتارهای آنان است.

    کلید واژگان: پراپ, ریخت شناسی, افسانه کردی, زن, خویشکاری.
    Hadi Yousefi*, Shiva Mohammadi

    Myths, as one of the essential components of popular literature, encompass culture and its dimensions, including the thoughts, beliefs, customary and ethical rules, as well as the perspectives and worldview of society. They convey a significant portion of the culture of nations to future generations through written and oral forms, utilizing simple and comprehensible language and tone. Women, as part of the human community, have always played an active role in the realm of myths, engaging in behaviors that are either performed by them or attributed to them. These actions are referred to in Propp's model as "functions," and the totality of these functions reflects the image of women in the myths of a nation. The present writing aims to descriptively and analytically examine the image of women and their functions in Kurdish myths, drawing on Vladimir Propp's model, and to explore the roots and factors influencing societal attitudes toward women from this perspective using library resources. Based on the research findings, women in Kurdish myths appear in roles such as daughter, wife, mother, maidservant, old woman, stepmother, neighbor, mother-in-law, aunt, and so on, with frequency order according to their presence. In terms of functions and roles, they perform as malevolent, heroines, princesses, false heroes, benefactors, senders, and helpers. The role of "daughter" has the highest frequency among the characters in Kurdish myths, while "malevolence" ranks as the most frequent function, indicating the society's negative perception of women and their behaviors.

    Keywords: Propp, Morphology, Kurdish Myth, Women, Function
  • محمد نامداری*، فرهاد براتی

    چکیده ضرب المثل ها جزو منابع غنی فرهنگی هر قوم و ملتی هستند که تصویری از زندگی گذشتگان و نیاکان آن قوم را در برابر دیدگان نسل امروزی قرار داده است و یادگاری از هویت ملی جامعه و دربردارنده باورها و نوع نگرش مردم روزگاران خود هستند. زن به عنوان رکن رکین جامعه در جوامع مختلف همیشه در کانون توجهات بوده و هست، سنت شفاهی و به تبع آن ضرب المثل ها تصاویر متناقضی از زن ارائه داده اند،گاه تصویری زشت و نازیبا و گاه تصویری متعادل و زیبا از او به نمایش گذاشته اند، دو قوم بزرگ لر و عرب به دلیل نوع زندگی عشیره ای و قبیله ای مشترکات زیادی با هم دارند یکی از این وجوه اشتراک مضامین مشترکی است که در سنت شفاهی حاکم بر هر دو فرهنگ جاری است، در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و به صورت منابع کتابخانه ای و میدانی سعی شده است ضرب المثل های لری (استان کهگیلویه و بویراحمد) و عربی با محوریت زن به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گیرد تا سیمای زن در آینه ضرب المثل های این دو قوم مشخص شود.

    کلید واژگان: زن, ضرب المثل, لری(استان کهگیلویه و بویراحمد), عربی
    Mohammad Namdari *, Farhad Barati

    Abstract Proverbs are among the rich cultural resources of every people and nation, which have presented an image of the life of the past and ancestors of that people in front of the eyes of today's generation, and they are a reminder of the national identity of the society and contain the beliefs and attitude of the people of their times. As a pillar of society, women have always been in the center of attention in different societies, oral traditions and proverbs have presented contradictory images of women, sometimes showing an ugly and ugly image and sometimes a balanced and beautiful image of her. And, the two great peoples, Lor and Arab, have a lot in common due to the type of tribal and tribal life. One of these common themes is the common themes that prevail in the oral tradition that governs both cultures. In this research, descriptive-analytical method And it has been tried in the form of library and field resourcesThe proverbs of Lori (Kohgiluyeh and Boyar Ahmad provinces) and Arabic proverbs centered on women should be analyzed in a comparative way to determine the image of women in the mirror of the proverbs of these two peoples.

    Keywords: Key Words, Woman, Proverb, Leri (Kohgiluyeh, Boyer Ahmad Province), Arabic
  • زهره اسدیان، مریم محمودی*، پریسا داوری
    ادبیات شفاهی هر منطقه نوعی از ادبیات عامیانه محسوب می گردد که می توان از طریق تحلیل و بررسی آن، به شناخت جنبه های مختلف فرهنگ و ادبیات حاکم بر آن منطقه و طرز تفکر مردمانش پرداخت. ضرب المثل یکی از اجزاء ادبیات عامه است. برخی از ضرب المثل ها سو گیری جنسیتی دارند. در هر فرهنگی ضرب المثل های جنسیتی، نشان دهنده موقعیت اجتماعی زن و مرد است. در این ضرب المثل ها توقعات و خواست های جامعه از هر جنس (زن و مرد) مشخص شده است. بررسی جایگاه زنان در ضرب المثل های رایج در شهر دهاقان - از توابع اصفهان- می تواند نشان دهنده تفکر و ذهنیت مردمان این منطقه درباره زنان باشد. هدف از این پژوهش که به روش کتابخانه ای - میدانی انجام شده بررسی این ضرب المثل ها بر بنیاد تحریف های شناختی است که زیر مجموعه خطاهای شناختی و جزء مباحث علم روانشناسی محسوب می شود. بررسی ضرب-المثل ها بر بنیاد مذکور، تاحدی درک و شناخت دقیقی از جایگاه زنان در این شهر ارائه خواهد داد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در شکل گیری ضرب المثل های جنسیتی در شهر دهاقان برخی از تحریف های شناختی دخیل بوده اند که عبارتند از: تفکر همه یا هیچ، تعمیم مبالغه آمیز، نتیجه گیری شتابزده، استدلال احساسی، بایدها و نبایدها، برچسب زدن.
    کلید واژگان: ادبیات عامه, ضربالمثل, زن, تحریف های شناختی, دهاقان
    Zohreh Asadian, Maryam Mahmoodi *, Parisa Davari
    The oral literature of each region is considered a type of folk literature, which can be used to understand the different aspects of the culture and literature ruling that region and the way of thinking of its people through its analysis and investigation. Proverb is one of the components of popular literature. Some proverbs have a gender bias. In every culture, gender proverbs indicate the social status of men and women. In these proverbs, the society's expectations and demands of each gender (male and female) have been specified. Examining the place of women in common proverbs in the city of Dahaqan - one of the districts of Isfahan - can show the thinking and mentality of the people of this region about women. The purpose of this research, which was conducted in the field-library method, is to examine these proverbs based on cognitive distortions, which are considered a subset of cognitive errors and part of the topics of psychological science. Examining the proverbs based on the above-mentioned foundation will provide a detailed understanding of the position of women in this city. The results of this research show that some cognitive distortions were involved in the formation of gender proverbs in the city of Dahagan, which include: all or nothing thinking, overgeneralization, hasty conclusions, Emotional reasoning, Should Statements, labeling.
    Keywords: Popular Literature, Proverbs, Women, Cognitive Distortions
  • بهناز زرمهری، مهیار علوی مقدم*، محمود فیروزی مقدم
    در میان داستان نویسان معاصر، منیرو روانی پور در آثار خود از طبیعت و ارتباط مستقیم و غیرمستقیم عناصر آن با زندگی آدمی به ویژه جنس زن سخن به میان آورده است. ازاین رو، طبیعت یکی از بن مایه های داستان های این نویسنده به شمار می رود. جنبش های فمینیستی بسیاری در دوران معاصر، بر نقش مخرب مردان در زیست بوم تاکید می ورزند. این جنبش های فمینیستی با اشاره به ستم تاریخی مردان علیه زنان، بر این موضوع تاکید می کنند که تبعیض های جنسیتی نه تنها به منافع زنان آسیب رسانده، بلکه طبیعت را با خطر نابودی کامل مواجه کرده است. در پژوهش حاضر، با استناد به منابع کتابخانه ای، روش تحلیل کیفی داده ها و روش استدلال استقرایی مجموعه داستان های سنگ های شیطان اثر منیرو روانی پور با نظرداشت چارچوب های نظریه بوم فمینیسم کاویده می شود تا در نهایت، نقش زنان در سامان دادن به طبیعت و ارتباط با مظاهر آن آشکار شود و نیز، به کارکرد مخرب مردان در این زمینه پرداخته شود. دراین پژوهش، از میان رویکردهای این نظریه، به مبانی تعامل فرهنگی/ نمادین اشاره شده است که بیان می دارد زنان و طبیعت از دید مفهومی، نمادین و فرهنگی به هم مرتبط هستند. نتایج تحقیق نشان می دهد که شخصیت های زن در رمان سنگ های شیطان، در شاخصه های باروری، زایش و تغذیه رسانی با طبیعت اشتراک دارند. همچنین، نگاه نمادین به این عناصر در لایه های زیرین اندیشه های منیروروانی پور دیده می شود. علاوه بر این، مواردی چون زنده انگاری عناصر طبیعت از دید زنان، گرایش زنان به سحر و جادو، بازنمایی و ایجاد دوگانه های انسان/ طبیعت و نیز زن/ مرد، تعابیر و خوانش ویژه زنانه از تغییرات زیست محیطی، آثار سوء فاصله گرفتن آدمی از طبیعت در مجموعه داستانی سنگ های شیطان بازتاب داشته اند که در همه موارد با مبانی نظریه بوم فمینیسم همخوانی دارد.
    کلید واژگان: منیرو روانی پور, سنگ های شیطان, زن, بوم فمینیسم, تعامل فرهنگی و نمادین
    Behnaz Zarmehri, Mehyar Alavi Moghaddam *, Mahmoud Firouzimoghaddam
    Among the contemporary story writers, Moniro Ravanipour has talked about nature and the direct and indirect relationship of its elements with human life, especially the female sex. Therefore, nature is considered one of the foundations of this author's stories. On the other hand, many feminist movements in the contemporary era emphasize the destructive role of men in the ecosystem. Referring to the historical oppression of men against women, these feminist movements emphasize that gender discrimination has not only harmed the interests of women, but has also threatened nature with complete destruction. In the present research, citing library sources, the method of qualitative data analysis and the method of inductive reasoning of the collection of stories of the devil's stones by Moniro Ravanipour are analyzed with the framework of the theory of eco-feminism in mind. Finally, the role of women in arranging the nature and the relationship with its manifestations should be revealed, and also, the destructive function of men in this field should be discussed. In this research, among the approaches of this theory, the basics of cultural/symbolic interaction have been mentioned, which states that women and nature are conceptually, symbolically and culturally related. The results of the research show that the female characters in the novel The Devil's Stones share the characteristics of fertility, childbirth and nutrition with nature. Also, the symbolic view of these elements can be seen in the lower layers of Moniro Ravanipour’s thoughts. In addition, things such as the vividness of the elements of nature from the perspective of women, the tendency of women to magic, the representation and creation of dualities of man/nature as well as woman/man, women's special interpretations and readings of environmental changes, the effects of distance The taking of man from nature has been reflected in the collection of Satan's Stones, which in all cases is consistent with the principles of eco-feminism.
    Keywords: Moniro Ravanipour, Devil', S Stones, Woman, Eco-Feminism, Cultural, Symbolic Interaction
  • احمد لامعی گیو*
    توجه به جایگاه و ویژگی های ادبیات زنان در نقد ادبی معاصر، همزاد گسترش و رونق زنانه نویسی و موضوعات مرتبط با این حوزه، به ویژه هویت زنان، سبک گویشی و زبان آنان می باشد که هرکدام در قالب مولفه های جزئی تر قابل تامل و مداقه است. به طوری که در این فضا می توان به شناخت عناصر احساسی زنان و رویکردهای زیباشناسی گفتار آنان پی برد. از جمله شعرای معاصر زن که کلامش را با رنگ عاطفه و شور احساس آمیخته و به ویژگی های روح زنانگی پرداخته و آنها را با قلم وزین خود آراسته، خانم سوزان علیوان، شاعر لبنانی است. او در بیان اندیشه ها و تفکرات خود بر آن است تا دیدگاه جامعه عصرش را نسبت به زنان متحول ساخته و زن را الگوی عاطفه ای صادق و کانون محبت و سرزندگی معرفی نماید و جو جامعه اش را متوجه قابلیت ها و توانایی های نهفته زنان گرداند. در این مقاله سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی، به معرفی این شاعر و ابعاد زیباشناسی زبان وی در چهار سطح آوایی، واژگانی، نحوی و ارتباطی در اشعارش پرداخته شود و مهم تر اینکه زوایای شخصیتی، هنر نویسندگی و روح زیبا و لطیف او در تبیین مقاصدش تشریح گردد. بی شک واکاوی جلوه های زیبای ادبیات این شاعر و سبک گویشی او در تبیین موضوعات و معرفی فرهنگ و اعتقادات، نشان روشنی از قدرت بیانی و ترسیم هنرآفرینی و اعجاز در سخن اوست که در قالب شعری لطیف و گفتاری دلنشین به جامعه ادبی، به ویژه زنان تقدیم می کند تا بدین وسیله جایگاه و منزلت زن را در اجتماع تشخص بخشد و با رویکردی منطقی اندیشه جامعه را با حوزه فکری و عدالت خواهانه زن و باورهای فرهنگی را در قالب اشعاری لطیف بر پایه نظرات فمینیستی تحکیم بخشد.
    کلید واژگان: شعر, زن, ادبیات زنانه, زیباشناسی, سوزان علیوان
    Ahmad Lamei Giv *
    Attention to the status and literary characteristics of women's literature in contemporary literary criticism is closely linked to the growth and success of women's writing and related topics in this field. This includes women's identity, their style of speech, and language, each of which can be examined in more detail. In this context, one can explore the emotional elements of women and the aesthetics of their speech. Among contemporary female poets who have infused their words with affection and passion, elaborating on the traits of womanhood, is Ms. Susan Alivan, a Lebanese poetess. Through her thoughts and reflections, she aims to change her society's view of women and present woman as a model of sincere emotion and the essence of affection and vitality. She draws attention to women's latent capabilities and talents. This article takes a descriptive-analytical approach to introduce this poetess and analyze the aesthetics of her feminine language on four levels - phonetic, lexical, syntactic, and communicative - within her poems. It also delves into her personality traits, writing style, and the beautiful spirit that shines through her work. Examining the poetic beauty in this poet's work reveals a strong rhetorical power and artistic depiction. Her words present a miracle to the literary community, particularly women, through gentle poetry and heartwarming discourse. She portrays the status and role of women in society while reshaping societal attitudes towards women's capabilities as a means to strengthen social bonds.
    Keywords: Woman, Poetry, Aesthetics, Feminine Language, Susan Alivan
  • شکوفه یغمایی، محمود صادق زاده*، هادی حیدرنیا

    این پژوهش، در صدد است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانه ای به تحلیل و بررسی رابطه دوسویه عشق و اخلاق در شخصیت زنان منظومه خسرو و شیرین نظامی بپردازد. با بررسی منظومه خسرو و شیرین، می توان نتیجه گرفت که این منظومه بر محور عشق میان انسانها شکل گرفته و موضوع اخلاق و فضایل اخلاقی در این داستان از جایگاه والایی برخوردار است. با توجه به ساختار حکایت، نظامی داستان را در قالبی مناسب برای طرح غیرمستقیم اندیشه ها و آموزش مسائل اخلاقی به خوانندگان سروده است.

    کلید واژگان: نظامی, خسرو شیرین, زن, شخصیت, اخلاق, منظومه های عاشقانه
    Shekofa Yaghmaei, Mahmoud Sadeghzadeh*, Hadi Heidarinia Naeeni

    This research aims to analyze and investigate the two-way relationship between love and morality in the character of women of Khosrow's and Shirin Nizami's systems in a descriptive-analytical way and with a library method. By examining the poem of Khosrow and Shirin, we can conclude that this poem is based on the love between people and the topic of ethics and moral virtues has a high position in this story. According to the structure of the story, Nizami has written the story in a suitable format for indirectly projecting ideas and teaching moral issues to the readers.

    Keywords: Nezami, Khosrow Shirin, Woman, Personality, Ethics, Love Poems
  • افسانه رخشانی *، حمید طبسی، حبیب الله جدید الاسلامی

    در نظریه اخلاقی خودشکوفایی مزلو، برخی صفات نیک و پسندیده، به عنوان الگوهای برتر اخلاقی، برای شکل گیری یک زندگی ایده آل و آرمانی ارائه شده است که بصورت بالقوه در همه افراد وجود دارد.پرداختن به ابعاد اخلاقی و تعلیمی اشخاص مختلف در شاهنامه، یکی از موضوعات ادبی قابل توجه است که در تحقیق های متعددی به آن پرداخته شده و با توجه به نظریه خودشکوفایی مزلو، الگوهای برتر اخلاقی و تعلیمی دو تن از بانوان خاندان گشتاسپی در اشعار شاهنامه که سند و کارنامه فرهنگی و تاریخی ملت ایران است و در هرم اخلاقی این نظریه وجود دارد، شناسایی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی چنین نتیجه ای را نشان می دهد که در شاهنامه، کردارهای آموزنده بعضی از زنان در رویدادها، از جمله عوامل منحصر به فرد و تاثیرگذار بوده که از نیازهای اصلی در استحکام بنیان خانواده است و با نظریه های روز دنیا، علی الخصوص نظریه مزلو همخوانی دارد؛ به عنوان مثال همان طورکه در شخصیت کتایون دختر قیصر روم می بینیم، در جریانات مختلف، نقش خلاق و سازنده ای دارد و نمونه ای بارز از گذشت و ایثار و عشق است که پایبند به همسر بوده، نه در بند زر و مال دنیا؛ هم چنین حضور اخلاق مدارانه زن را در اجرای امر عظیم عدالت و سخاوت، می توان در شخصیت هما، همسر بهمن مشاهده کرد. خصایص ذکر شده از عناصر اصلی هرم خودشکوفایی اخلاقی مزلو است که باعث پیدایش جریان های معناساز اخلاقی وآموزنده در حوزه ادب فارسی شده است.

    کلید واژگان: نظریه مزلو, شاهنامه, زن, خاندان گشتاسپ, خودشکوفایی.
    Afsaneh Rakhshani *, Hamid Tabasi

    In Maslow's moral theory of self-actualization, some good and desirable traits are presented as superior moral models for the formation of an ideal and ideal life that potentially exists in all people. It is one of the notable literary topics that has been discussed in several researches and according to Maslow's theory of self-actualization, the superior moral and educational models of two women from the family in the poems of the Shahnameh, which is the document and cultural and historical achievement of the Iranian nation. In the moral pyramid of this theory, it is identified and analyzed. This research, rShahnameh, the instructive actions of some women in the events are among the unique and influential factors, which is one of the main needs in the strength of the family foundation, and with Today's theories, especially Maslow's theory, are consistent; For example, as we can see in the character of Ketaion, the daughter of the Roman emperor, she has a creative and constructive role in various events and is a clear example of forgiveness, sacrifice and love, who is loyal to her husband, not tied to gold and silver. belonging to the world; Also, the moral presence of a woman in the execution of the great cause of justice and generosity can The mentioned characteristics are the main elements of Maslow's pyramid of moral self-actualization, which has caused the emergence of moral and educational meaning-making flows in the field of Persian literature.

    Keywords: Maslow Theory, Shahnameh, Woman, Gstasp Family, Self-Actualization
  • محمد خسروی شکیب*

    ضرب المثل ها ابزاری فرهنگی هستند که به دلیل فشردگی زبان و الگوهای آوایی و ادبی ویژه، می توانند مقاومت فکری مخاطبان را تقلیل دهند و نوعی خاص از معنا و مفهوم را بر آنها تحمیل کنند. نشانه شناسی فرهنگی ضرب المثل های فارسی نشان می دهد که تبعیض جنسیتی و تقلیل جایگاه زنان ممکن است در هنجارهای فرهنگی ریشه داشته باشد. در بسیاری از ضرب المثل ها، زنان «دیگری» و حاشیه نشین و مردان «خود» و مرکزنشین تلقی شده اند. این مقاله با روش تحلیلی، توصیفی و کیفی، به بررسی انتقادی تعدادی از ضرب المثل های جنسیتی پرداخته است تا ضمن آسیب شناسی نشان دهد که تقابل دوگانه «مرد» و «زن»، چگونه مولفه هایی چون «مردسالاری»، «ازدواج»، «تولید مثل»، «زیبایی ظاهری»، «اقتصاد مردانه»، «قدرت ذهنی»، «رهبری و مدیریت» را تحت تاثیر قرار داده و زن را در حاشیه و مرد را در مرکز متن فرهنگ نشانده است. تحلیل نشانه شناختی فرهنگی ضرب المثل ها نشان می دهد که «زن»بودن محصول ایدئولوژی مردسالار است؛ تفکری که آگاهانه یا ناآگاهانه به دنبال آن است تا زن «دیگری» باشد. این تفکر با مراقبت و کنترل پنهان، زنان را از متن اصلی اجتماع کنار می گذارد و درنهایت به دنبال «انکار نمادین» آنها است.

    کلید واژگان: فرهنگ, ضرب المثل, مردسالاری, زن, دیگری
    Mohammad Khosravi Shakib*

    Proverbs are a cultural tool that, due to their expressive language and special phonetic and literary patterns, can decrease the intellectual resistance of the audience and impose certain concepts and meanings on them. The cultural semiotics of Persian proverbs shows that gender discrimination and reducing the status of women are probably rooted in cultural standards and norms. In many proverbs, women are considered “the other” and marginal while men are regarded as “the self” and central. Using analytical, descriptive, and qualitative methods, this article critically investigates several gender proverbs with an emphasis on cultural semiotics to show how the dual opposition of “man” vs. “woman” has influenced concepts such as “patriarchy”, “marriage”, “reproduction”, “formal beauty”, “masculine economy”, “mental strength”, and “leadership and management”. and placed women in the “margin” and men in the “center” of the cultural context. The cultural semiotic analysis of proverbs attests to the fact that being a “woman” is a product of patriarchal ideology; a thought that consciously or unconsciously seeks to depict women as “the other”. This thinking removes women from the social scene with hidden control and repression and ultimately seeks their “symbolic refutation”.

    Keywords: Culture, Proverb, Patriarchy, Woman, Other
  • الهه تمیمی، علی دودمان کوشکی*، علی سلیمی، حمیدرضا شعیری

    محمود درویش یکی از شاعران معاصر ادب عربی است که سروده هایش، بازتاب آمال و آلام سرزمین فلسطین است. «زن» و «میهن» از پر بسامدترین مفاهیمی هستند که در سروده های وی نقش آفرینی کرده اند. این دو مفهوم در بسیاری از اشعار درویش، به هم پیوند خورده و ترکیبی دوگانه تشکیل داده اند. این جستار می کوشد تا دوگانه «زن/میهن» را بر اساس نظام عاطفی گفتمان به شیوه ای توصیفی - تحلیلی، در برخی اشعار وی بررسی کند و به این پرسش پاسخ دهد که: در سروده هایی از محمود درویش که «زن/میهن» محور اصلی مضمون است، چگونه خلق و طغیان معنا را می توان بر اساس نظام عاطفی گفتمان تبیین نمود؟ نظام عاطفی گفتمان، یکی از گونه های گفتمانی در نشانه معناشناسی است که به رابطه میان مجموعه نشانه های صورت (دال ها) و محتوا (مدلول ها) توجه می کند. زیرا در بستر همین روابط دالی و مدلولی است که حضور ادراکی شوش گران اتفاق افتاده و آفرینش معنا ممکن می گردد. نتایج نهایی این گفتار بیانگر آن است که نظام عاطفی گفتمان در این اشعار، مبتنی بر ساز و کاری ادراکی، جسمانه ای و تنشی است که عمدتا شاعر، دو مفهوم «زن» و «میهن» را به عنوان دست افزاری هنری برای انتقال معانی رنج و اندوه مردم فلسطین  به کار گرفته است تا به واسطه آنها، بتواند احساس مخاطب را نیز برای درک این معانی با خود همراه نماید و به عبارت بهتر، از طریق استعلای مفهوم زن به مفهوم وطن، به دنبال نفی این دوگانگی است.

    کلید واژگان: نشانه معناشناسی, نظام عاطفی گفتمان, محمود درویش, زن, میهن
    Elaheh Tamimi, Ali Doudman Koushli, Ali Salimi, HamidReza shairi

    Mahmoud Darwish is one of the contemporary poets of Arabic literature whose poems reflect the hopes and pains of the land of Palestine. "Woman" and "homeland" are among the most frequent concepts that have played a role in his poems. This essay has tried to investigate the duality "woman/homeland" based on the emotional system of discourse in a descriptive-analytical approach in some of his poems. Emotional system of discourse is one of the types of discourse in signsemantics that focuses on the relationship between the set of surficial signs (signifiers) and content (signifieds) because it is in the context of the very sign and signified relations that the perceptive presence of the statives takes place and the creation of themes becomes possible. The present research aims to answer this question: How can the creation and overflow of themes be interpreted and explained based on the emotional system of discourse in the poems by Mahmoud Darwish where "woman/homeland" is the main focus of the theme? In other words, how can the creation of themes in the poet's works of this sort be explained and described based on the emotional system of discourse? The ultimate results of the discussion indicate that the emotional system of the discourse in these poems is based on perceptual, corporal, and intensive mechanism which mainly the poet uses the two concepts of "woman" and "homeland" as an artistic tool to convey the suffering and sorrow among Palestinian people through which he would Stimulate the sympathy of the audience about these tragic images i.e. through transcending the concept of woman to the concept of homeland, he seeks to negate this duality in better words.

    Keywords: sign-semantics, emotional system of discourse, MahmoudDarwish, woman, homeland
  • سولماز پورتقی میاندوآب، تورج عقدایی*، حیدر حسن لو، مهری تلخابی
    یکی از ابزارهای نشر آگاهی و معنویت در حوزه عرفان و سیر انسان به سمت تعالی، داستان های عرفانی است. نویسندگان بسیاری در آثار خود سیر انسان به سمت تعالی را با عنوان عرفان و سیروسلوک مورد توجه قرار داده اند. شهرنوش پارسی پور یکی از نویسندگانی است که با دیدگاهی عرفانی به زندگی شخصیت های داستانی می نگرد و جاودانگی در حقیقت را به تصویر می کشد. رمان زنان بدون مردان، از آثار مهم شهرنوش پارسی پور است که با بهره گیری از بن مایه های عرفانی به خلق شخصیت زنان داستان پرداخته است. هدف پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، بررسی نگرش اجتماعی و عرفانی شهرنوش پارسی پور در رابطه با زن و جایگاه اجتماعی او بر اساس رمان زنان بدون مردان، می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر یک از شخصیت های داستان زنان بدون مردان را می توان نماینده قشری از جامعه زنان دانست؛ زنانی که با رسیدن به مرحله خودشناسی و سیر در انفاس خود سعی در شناخت حقیقت وجودی خود دارند و با پاکی درون، در پی جاودانگی و حقیقت هستند.
    کلید واژگان: عرفان, زن, ادبیات داستانی معاصر, شهرنوش پارسی پور, سیر وسلوک
    Solmaz Pourtaghimiandoab, Toroj Aghdai *, Heidar Hassan Lou, MEHRI TALKHABI
    Mystical stories serve as a means of spreading awareness and promoting spirituality in the realm of mysticism and human progress towards self-transcendence. Numerous authors have focused on transcendence under the guise of mysticism and spiritual experience in their works. Shahrnush Parsipur is one such writer who views the lives of her fictional characters through a mystical lens and portrays immortality in reality. In her renowned novel Women Without Men, Parsipur employs mystical elements to create her female characters. The objective of this research is to investigate the social and mystical perspective of Shahrnush Parsipur towards women and their social status, based on the novel, using an analytical-descriptive approach. The findings of this research suggest that each character in the novel can be considered a representative of a segment of women's society; women who, by attaining self-knowledge and embarking on a spiritual journey, strive to understand the truth of their existence and seek inner purity, immortality, and truth.
    Keywords: mysticism, contemporary fiction, Shahrnush Parsipur, Spiritual Journey
  • کژال فداکار، رضا صادقی شهپر*
    یکی از مشخصه های عمده در شعر شاعران عصر مشروطه، نگاه نو و متجددانه آنان نسبت به موضوعات و مقولات مختلف اجتماعی است. این موضوع، به ویژه در سال های مقارن انقلاب مشروطه و پس از آن، بیش از پیش در اشعار شاعران این عصر دیده می شود. یکی از مهم ترین شاعران متجدد ایرانی در این دوره، ملک-الشعرا بهار است. در این پژوهش به مقایسه تجدد در اشعار بهار و حاجی قادر کویی، شاعر کرد و متجدد عراقی پرداخته شده است. چنان که از اشعار ایشان برمی آید، هر دو شاعر در زمینه های متعدد و مختلف، نگاهی نو و تجددخواه دارند و در این مقاله سعی شده است نگاه و اندیشه آن ها درباره زن، دین و علم بررسی و کاویده شود. علم گرایی، خرافه ستیزی و نگاه نو به زن و مسایل مربوط به او، فصل مشترک هر دو شاعر است، هرچند حاجی قادر بیش از بهار به جهل و خرافه ستیزی پرداخته و بهار هم بیش از وی به زن و حقوق او توجه کرده است.
    کلید واژگان: تجدد, علم, دین, زن, ملک الشعرا بهار, حاجی قادر کویی
    Kazhal Fadakar, Reza Sadeghi Shahpar *
    One of the main features in the poetry of the poets of the constitutional era is their new and modern view of various social topics and categories. This topic, especially in the parallel years of the constitutional revolution and after, can be seen more and more in the poems of the poets of this era. One of the most important contemporary Iranian poets in this period is Malik al-Shaara Bahar. In this research, the comparison of modernity in the poems of Bahar and Haji Qadir Koui, a Kurdish and Iraqi modernist poet, has been discussed. As it can be seen from their poems, both poets have a new and modernist view in many and different fields, and in this article, an attempt has been made to examine and analyze their views and thoughts about women, religion and science.Scientism, anti-superstition and a new look at women and issues related to her are the common points of both poets, although Haji Qadir paid more attention to ignorance and anti-superstition than Bahar, and Bahar paid more attention to women and her rights than him.
    Keywords: modernity, Science, Religion, woman, Malik al-Shaara Bahar, Haji Qadir Koui
  • اصغر خلیلی، آرش مشفقی *، عزیز حجاجی کهجوق
    زمینه و هدف

    در ادب فارسی، زندگی و شعر سرایندگان زن به دلیل شرایط فرهنگی و شایست و ناشایستهای عرفی، به بی مهری حافظه تاریخ دچار گشته و بتدریج محو و بیرنگ شده است. ژاله (عالمتاج) قایم مقامی از شاعران قرن سیزدهم هجری است که از نظر فکری دارای بنمایه های قابل اعتنایی در حوزه زنان است. هدف این پژوهش، بررسی سبک شناسانه اشعار او در سه سطح زبانی، فکری و ادبی است.

    روش مطالعه

    این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با ابزار مطالعه کتابخانه ای انجام شده است.

    یافته ها

    آنچه از اشعار او (قصاید و قطعات) برمی آید این است که زبان او ساده و به دور از پیچیدگی است، گرچه از نظر واژگانی و نحوی، به سبک خراسانی نزدیک شده است و کلمات عربی ثقیل و فارسی کهن در آن اندک نیست. از سویی دیگر تعبیرات و کنایات امروزی و کلماتی مانند سماور، چرخ زینگر، سیگار، تلگراف، لوله، و چشمک نیز در اشعار او دیده میشود. تشبیه بلیغ در میان صنایع بیانی و جناس در میان صنایع بدیعی در صدر فنون بلاغی شعر او قرار میگیرند. او شعر خویش را در خدمت بیان عقایدش قرار داده است و دغدغه اصلی او مشکلات زنان است. همچنین ژاله به موضوعاتی مانند کودک همسری، تعدد زوجات، فرزندآوری و حتی ازدواج، نگاه مثبتی ندارد و نظرات متفاوت خود را در این زمینه با بی پروایی بیان میکند.

    نتیجه گیری

    ژاله، که از شاعران دوران مشروطه به شمار می آید، بجریت اولین زنی است که درباره حقوق زنان با جسارت و استواری سخن رانده است. متاسفانه از اشعار او جز 917 بیت در دست نیست و او اقدام به شعرسوزی کرده است؛ بنابراین داوری درباره کلام او نمیتواند کامل و واقعی باشد. با وجود این زبانی استوار و کهن که گاه به محاوره نزدیک میشود؛ سطح بلاغی متوسط و دغدغه مندی او در باب مسایل زنان و زنانه بودن شعر او، چهار ویژگی اصلی شعر اوست.

    کلید واژگان: ژاله قائم مقامی, شعر, سبک شناسی, زن
    Asghar Khalili, Arash Moshfeghi *, Aziz Hojaji kahjoq
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    In Persian literature, the life and poetry of female poets has been affected by the history"s memory insurance and has gradually faded away due to cultural conditions and customary merits and demerits. Jaleh (Alamtaj) is one of the poets of the 13th century of the Hijri, who intellectually has considerable references in the field of women. The purpose of this research is to analyze his poems stylistically in three linguistic, intellectual and literary levels.

    METHODOLOGY

    This research was done with descriptive-analytical method and library study tool.

    FINDINGS

    What emerges from his poems (poems and fragments) is that his language is simple and far from complicated, although in terms of vocabulary and syntax, it is close to the Khorasani style, and there are not a few heavy Arabic and old Persian words in it. On the other hand, modern interpretations and allusions and words such as samovar, Zinger wheel, cigar, telegraph, tube, and flash are also seen in his poems. Baligh simile among expressive arts and pun among innovative arts are at the top of the rhetorical techniques of his poetry. He has used his poetry to express his opinions and his main concern is the problems of women. Also, Jaleh does not have a positive view on issues such as child marriage, polygamy, having children and even marriage, and expresses his progressive opinions in this field with carelessness.

    CONCLUSION

    Jaleh, who is considered one of the poets of the constitutional era, is the first woman who boldly spoke about women"s rights. Unfortunately, only 917 verses of his poems are available and he burned them. Therefore, judgment about his words cannot be complete and true. despite this strong and old language that sometimes comes close to colloquialism; medium rhetorical level; And his concern about women"s issues, and the femininity of his poetry, are the four main characteristics of his poetry.

    Keywords: Jaleh Qaem Maqami, poetry, stylistics, woman
  • علی مهرابی*، فرح ترکمان
    رمان، دستاورد فضای فرهنگی مدرنیته است که به عنوان متنی مستند، تجربیات جمعی و جزییات رفتار فردی را منعکس می کند. هدف این پژوهش، تحلیل جامعه شناختی نقش های جنسیتی در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، با روش تحلیل محتوای کمی و کیفی است. نتایج نشان می دهد که تفاوت ها و شباهت های میدانی و منشی شخصیت ها، متاثر از متغیرهای جنسیتی و شغلی است. مهمترین میدان فعالیت زنان، انجام وظایف در خانه است که خروج از آن بدون توانایی های مادی و فرصت های شغلی امکان پذیر نیست و نقش تحصیلات عالی، علایق فرهنگی و سلایق شخصی برای حضور موثر آنان در جامعه رنگ می بازد. درمقابل منش زن خانه دار و وظیفه گرا، منش مرد تحصیل کرده و شاغل قرار دارد که به مدد انواع سرمایه و در چارچوب برتری جنسیتی، دارای حق مالکیت، مقام، تمکن مالی و قدرت تصمیم گیری در گستره میدان جامعه است. آن ها در میدان خانه هم با اتکا به انواع سرمایه و منش طلب کارانه مانند میدان جامعه و میدان کار عمل می کنند و چون دارای اوقات فراغت اند، به بحث های اجتماعی و سیاسی، تماشای تلویزیون، خواندن روزنامه و ورزش های فکری و بدنی می پردازند.
    کلید واژگان: زن, رمان, سرمایه, منش, میدان
    Ali Mehrabi *, Farah Torkaman
    Novel is an achievement of the cultural atmosphere of modernity which, as a documentary text, reflects collective relations and the details of individual behavior. The genesis of the Persian novel is not separate from this rule, and accordingly, it is possible to study issues related to the biosocial field and the performance of the characters. The purpose of this study is to provide a sociological analysis to shed light on gender roles in the novel of "Cheraghha ra man khamoush mikonam" by quantitative and qualitative content analysis. The results show that, without material abilities and job opportunities outside the home, the role of higher education, cultural interests, and personal tastes for the effective presence of women in society fades. For housewives, the house and the kitchen are the only space to express desires and set limits. The most important activities of such women are to be performed at home, kitchen, and family duties. In contrast to the housewife, there is the educated man who, with the help of all kinds of superiorities, and in the role of gender discrimination, has property, position, financial ability, and decision-making power in a wide measure in the society.
    Keywords: Woman, Novel, Capital, character, field
  • فرزانه دشتی*، حدیث باقری نیا
    ادبیات معاصر منبع مطالعاتی غنی پیرامون موضوع زن به شمار می آید. در این میان اشعاری که زنان در این حوزه سروده اند مستلزم توجه بیشتری است. در این میان پروین اعتصامی یکی از آن شاعران برجسته است که در اشعار خود به بیان خواسته ها، کمبودها، نارساییها و لزوم توجه جامعه به جایگاه ارزشمند و مهم زن و خانواده پرداخته است. در این راستا، سوال اصلی این پژوهش این است که «زن در خانواده در اشعار پروین چه جایگاهی دارد؟» ضمنا روش تحقیق به کارگرفته در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر پروین تنها سلاح مبارزه زنان علیه نارسایی ها و باز ستاندن حقشان و دستیابی به جایگاه واقعی آنان در جامعه و ارتقا و رشد خانواده، تحصیل علم است. به دیگر سخن، با کسب علم و دانش و بالا بردن سطح آگاهی، زنان توانمند شده و با اقتدار می توانند به ایفای نقشهایشان به شکلی موثرتر بپردازند. به طور کلی مقاله حاضر در نظر دارد که به تبیین و بررسی جایگاه زن و خانواده در اشعار پروین اعتصامی شاعر برجسته ی معاصر بپردازد.
    کلید واژگان: زن, مادر, خانواده, دانش, پروین اعتصامی
    Farzaneh Dashti *, Hadis Bagherinia
    Contemporary literature offers a rich source of studies on the subject of women, and the poems composed by women in this field require much more attention. Parvin Etesami is one of the prominent poets who, in her poetry, expresses desires, shortcomings, inadequacies, and the need for society's attention to the valuable and significant position of women and family. This research, conducted through a descriptive-analytical method, focuses on determining the position of women in the poems of Parvin Etesami, demonstrating that, according to her, the only weapon for women's struggle against inadequacies, the restoration of their rights and achieving their proper position in society, as well as the advancement and growth of the family, is the pursuit of knowledge. In other words, by acquiring knowledge and raising awareness, women become capable and empowered to fulfil their roles more effectively. Overall, this article aims to explain and examine the position of women and the family in the poems of Parvin Etesami, a prominent contemporary poet
    Keywords: Woman, mother, Family, Knowledge, Parvin Etesami
  • زهرا برجی، احمد ذاکری*
    مساله زن (یعنی مخلوق زنده، زاینده، از ریشه زندگی) شخصیت، جایگاه و موقعیت او در خانواده و جامعه از جمله مسایلی است که همانند سایر موضوعات فرهنگی، اجتماعی در آیینه ادبیات و فرهنگ ملت ها انعکاس پیدا می کند، و نگرش فردی و اجتماعی پدیدآورندگان آثار و جامعه را بازگو می کند و نشان می دهد آن ها با چه دیدی به مقوله زن می نگریستند. آیا از دید آنان زن با مرد حقوق یکسانی دارد؟ و یا اینکه زن موجودی است طفیلی و دست دوم و وابسته به مرد، که هیچ استقلال رای و شخصیت ندارد؟و اینکه نقش زن از منظر قرآن و اسلام و سایر کتب آسمانی و بزرگان دین و صاحب نظران چیست؟! جایگاه وی در ادوار مختلف، بالاخص در دوره قاجار در چه مرتبه ای بوده چه شان و مقامی داشته است.
    کلید واژگان: تادیب النسوان, عصر قاجار, زن, حقوق اجتماعی
    Zahra Borji, Ahmad Zakeri *
    Women’s issues (implying a living creature, fertile, originally related to life), their personality, position and status in the family and society are among other issues that, similar to  other cultural and social issues, are reflected in the mirror of literature and culture of nations, embodying the personal and social attitudes of the authors and the general public to indicate the way women were treated . Do they think women have the same rights as men? Or that woman is a parasitic and second-hand creature dependent on man, who has no independence in her opinions and personality? Or what is the role of woman from the perspective of Quran and Islam and other holy books and religious leaders and experts? The present research seeks to address the aforementioned questions in various eras particularly in Qajar dynasty period to examine the status of women.
    Keywords: Taadib al Nesvan (Disciplining Women), Qajar Era, woman, Social Rights
  • زینب رضوان طلب *

    آثار ادبی مارگریت یورسنار، به لحاظ اشاره به برش هایی از تاریخ معاصر و باستان سرزمین های دور و نزدیک کاملا معروف و مشهور هستند. از میان رخدادهای تاریخی مورد توجه این نویسنده، جنگ به دلیل جهش های روان شناختی و فرهنگی که در جوامع درگیر به وجود می آورد، از جایگاه ویژه ای برخورد ار است، ضمن اینکه این جهش ها به خوبی می توانند دستمایه پردازش ادبی قرار گیرند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه و بررسی ترسیم مرزبندی جنسیتی از دیدگاه مارگریت یورسنار در آثار خویش است. تمرکز این تحقیق بر تحلیل رابطه بین زن و مرد، تعریف هویت ایشان و تقسیم نقش های محوله در موقعیت جنگی در دو رمان کودتای لطف (1939) و کار در تاریکی (1968) است. نتیجه تحقیق نشان میدهد که مبارزه، به عنوان چارچوب و عنصر روایی اصلی این دو اثر، در راستای محو مرزبندی جنسیتی عمل کرده و بدین ترتیب تقسیم سنتی مذکر/مونث را از بین برده و رهایی شخصیت های زن داستان را به دنبال دارد.

    کلید واژگان: یورسنار, جنسیت, جنگ, مونث, مذکر, مرد, زن
    Zeinab Rezvantalab *

    L’œuvre littéraire de Marguerite Yourcenar est connue pour son évocation des épisodes de l’Histoire contemporaine, mais aussi ancienne, des contrées proches tout aussi bien que lointaines. Parmi les événements historiques abordés par cette écrivaine, la guerre, de par les mutations psychologiques et culturelles qu’elle entraîne dans les sociétés touchées, et qui s’apprêtent par excellence à un traitement stylistique et dramatique, occupe une place centrale. Cet article se propose d’étudier la frontière entre les genres, telle qu’elle est dessinée par Marguerite Yourcenar dans ses œuvres, et se concentre en particulier sur l’analyse du rapport entre hommes et femmes, la définition de leurs identités, et la distribution de leurs rôles en situation de guerre dans deux textes : Le Coup de grâce (1939) et L’œuvre au noir (1968). L’on montre que le conflit, qui constitue le cadre et se présente en même temps comme un élément narratif essentiel de ces deux romans, agit dans le sens du brouillage de la frontière entre les genres, entraînant ainsi la disparition du clivage traditionnel masculin/ féminin, et par conséquent, l’émancipation des personnages féminins.

    Keywords: Yourcenar, genre, Guerre, fé, minin, masculin, homme, femme
  • مارسلین دبورد والمور، شاعر فرانسوی، که از او به عنوان شاعری نفرین شده و طرد شده یاد می شود، در شعر « اشک ها» تشویش و روح رنجور خود را جلوه ای شاعرانه بخشیده، جامعه بدبین قرن نوزدهم را به تصویر کشیده و به جایگاه زن در چنین جامعه ای که مرد و اندیشه او از برتریت برخوردار است اشاره می کند. در این مقاله، نویسنده دشواری رمانتیک بودن و دشواری نوشتن نزد این شاعر را روشن می سازد.

    کلید واژگان: تشویش, مرثیه, زن, رمانتیسم, دشواری نوشتن
    BOUMY Koué Kévin

    Alors que les espoirs déçus de la Révolution française de 1789 et les nombreux bouleversements socio-politiques consécutifs ont créé dans la 1ère moitié du XIXème siècle, un inapaisable mal du siècle qui « implique un manque de volonté, une mélancolie introspective, un culte du moi, une complaisance dans la souffrance et un repli sur soi » Jennings C. (1970 : p.559) ; Marceline Desbordes-Valmore, poète dont aucune notice biographique ne certifie une grande connaissance livresque, entreprenait à travers Les Pleurs, une aventure poétique intimiste et doloriste. Voix féminine, unique femme parmi les poètes maudits dans un siècle de pessimisme radical, elle s’adonne à une poésie aux allures lacrymales qui s’origine dans une vie de famille ruinée par de nombreux décès de proches, un désenchantement amoureux, et surtout sa condition de femme dans un environnement dominé par la langue et la pensée masculines. La poétisation de son mal d’être et de son âme tourmentée, engendre une esthétique aussi instable : tensions énonciatives sur le statut du je lyrique, hybridation générique avec la théâtralisation du langage poétique, hésitation dans une écriture androgynique pour trouver l’équilibre ; et enfin des soupçons de négligences stylistiques et prosodiques. Ce qui pourrait s’apparenter à un « mal écrire » valmorien, devient plutôt un « mal d’écrire » fécond, qui donne une expressivité à la douleur et plie sa poésie aux exigence d’un référent déstabilisant.

    Keywords: tre, Elé, gie, Femme, Romantisme, Mal d&rsquo, crire
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال