به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ظرفیت سازی" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «ظرفیت سازی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی ظرفیت سازی در مقالات مجلات علمی
  • اصغر طهماسبی*، ملیحه سلطان آبادی

    آنچه طراحی ساختار حکمروایی محلی با رویکرد مطلوب را بیش از گذشته ضروری می کند آسیب هایی است که مدیریت مناطق روستایی در ایران با آن مواجه بوده و همچنین کارایی و اثربخشی پایین برنامه های توسعه روستایی و خدمات رسانی به مناطق محروم در چند دهه گذشته است. هدف از این تحقیق بررسی اولویت های تحقق حکمروایی محلی در ایران از دیدگاه کنشگران بخش های دولتی، خصوصی، جامعه محلی و پژوهشگران حوزه برنامه ریزی منطقه ای و روستایی است. بدین منظور مجموعه عوامل تاثیرگذار در حکمروایی محلی از پیشینه مطالعه استخراج و پس از پالایش و دسته بندی 31 عامل کلیدی منطبق با اصول هشتگانه حکمروایی خوب (قانون محوری، مسیولیت پذیری، پاسخگویی، شفافیت، اجماع محوری، مشارکت، عدالت و برابری، کارایی و اثربخشی) انتخاب شد. سپس 30 نفر از خبرگان و کنشگران صاحب نظر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و گویه های استخراج شده را با بهره گیری از جدول کیو اولویت بندی کردند. داده های جمع آوری شده در نرم افزار Q Methodology و با روش تحلیل مولفه های اصلی PCA و چرخش واریماکس مورد تحلیل قرار گرفتند. براساس یافته های تحقیق می توان اذعان کرد سه نوع دیدگاه متفاوت درخصوص اولویت های تحقق حکمروایی روستایی وجود داشته و ابعاد مشارکت، پاسخگویی و مسیولیت پذیری به ترتیب در هر کدام از این گروه ها مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین هر سه گروه بر ضرورت تقویت فضای پرسشگری برای مطبوعات و رسانه ها و تقویت بعد پاسخگویی به عنوان اولویت کلیدی برای تحقق حکمروایی روستایی اتفاق نظر داشتند.

    کلید واژگان: حکمروایی محلی, ظرفیت سازی, مشارکت کنشگران, روش کیو
    Asghar Tahmasebi *, Malihe Soltanabadi

    What makes designing a local government structure with a promising approach more necessary than ever is the disadvantages faced by rural management in Iran and the low efficiency and effectiveness of rural development programs and services in disadvantaged areas in the past few decades. This study aimed to examine the priorities of achieving local governance in Iran from the perspective of public and private sectors, local communities, and researchers in regional and rural planning. Thus, a set of influential factors in local governance was extracted from the background studies. After refining and classifying, 31 key factors following the eight principles of good governance were selected. The principles of good governance were central law, accountability, accountability, transparency, central consensus, participation, justice and equality, and efficiency and effectiveness. Then, 30 experts and activists were selected using the purposive sampling method and prioritized the extracted items using a Q table. Finally, the collected data were analyzed in Q methodology software by PCA principal component analysis and Varimax rotation. The findings could acknowledge that there were three different views on the priorities of rural governance. Moreover, participation, accountability, and responsibility were emphasized in each of these groups, respectively. In addition, all three groups agreed on the need to strengthen the questioning environment for the press and media. Furthermore, they acknowledged that strengthening the accountability dimension is a key priority for achieving rural governance.

    Keywords: local governance, Capacity building, stakeholder participation, Q method
  • عزت الله کیانی، حسن رنگریز*، کیومرث احمدی
    هدف طراحی مدلی برای تبیین مدیریت منابع انسانی پایدار در سازمان های دولتی ایران با رویکرد جامعه شناختی است.پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت آمیخته است. خبرگان با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی شناسایی شدند ، با توجه به کفایت داده ها، در مجموع با 19 نفر مصاحبه شد. روش تجزیه و تحلیل، نظریه داده بنیاد بوده و داده ها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شدند.نتایج بخش کیفی نشان دهنده آن است که در شرایط علی مولفه های فردی، گروهی و سازمانی و توجه به سازمان، در پدیده اصلی مشارکت، ارتباطات و پایبندی ، شرایط مداخله گر، عوامل درون و برون سازمانی ،در بسترحاکم ظرفیت سازی، تغییر سازمانی و برنامه ریزی و در ارتباط با راهبرد اصلی اقدامات مدیریت منابع انسانی پایدار، طراحی سیستم اطلاعات منابع انسانی، و پیامدها شامل پیامدهای فردی، سازمانی و اجتماعی بوده که شایسه محور و مهارت های مدیریت منابع انسانی موثر می باشند.ضریب همبستگی و روایی تشخیصی برای بارهای عاملی متقاطع ، روایی همگرا که بالاتر از 96/1 بوده ساختار مناسبی جهت اندازه گیری مدل فراهم کرده ، و شاخص های مد نظر با ضرایب قابل قبولی مدل را تایید کرده است.
    کلید واژگان: ظرفیت سازی, مدیریت منابع انسانی پایدار, قابلیت استخدام, تئوری داده بنیاد, جامعه شناختی
    Ezzatollah Kiani, HASAN RANGRIZ *, Kumars Ahmadi
    The purpose of designing a model to explain sustainable human resource management in Iranian government organizations with a sociological approach. The present study is practical in terms of purpose and mixed in terms of nature. Experts were identified by targeted sampling and snowball sampling. Due to the adequacy of the data, a total of 19 people were interviewed. The method of analysis is foundation data theory and the data were collected through in-depth interviews. The results of the qualitative section show that in terms of individual, group and organizational components and attention to the organization, in the main phenomenon of participation, communication and adherence. Interventional conditions, internal and external factors, in the context of capacity building, organizational change and planning and in connection with the main strategy of sustainable human resource management measures, human resource information system design, and consequences including individual, organizational and social consequences. Merit-based and human resource management skills are effective. Correlation coefficient and diagnostic validity for cross-factor loads, convergent validity that is higher than 1.96 provide a suitable structure for measuring the model, and indicators with acceptable coefficients of the model Has confirmed.
    Keywords: Capacity building, Sustainable Human Resource Management, Employability, data foundation theory, Sociological
  • محمدجعفر جوادی ارجمند*، رئوف رجایی
    منازعه های سیاسی در جمهوری اسلامی ایران (ج.ا.ا) را باید نوع پیچیده و ویرانگر منازعه های اجتماعی به شمار آورد که از موانع راهبردی توسعه سیاسی و عامل اصلی بی ثباتی، کاهش آستانه تحمل نظام سیاسی، و تهدیدکننده منافع ملی است که در نهایت تعادل کارکردی نظام را درهم ریخته و آن را آماده اوج گیری بحران ها می نماید. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. چه سازوکارهای موثری برای حل وفصل منازعه سیاسی وجود دارد؟        2. چگونه می توان از راهبرد اثربخش تساهل و مدارا برای حل وفصل منازعه های سیاسی و در پی آن توسعه و ارتقاء ظرفیت نظام سیاسی نظام ج.ا.ا استفاده کرد؟ با رویکردی کیفی از روش پژوهش فرآیند چرخه ای تحلیل سارانتاکوس تلاش خواهد شد تا افزون بر پاسخ گویی به این دو پرسش، فرضیه ای آزمون شود که در آن استدلال شده که نهادینه شدن تساهل و مدارا در جامعه کنونی ایران می تواند در حل وفصل منازعه های سیاسی و مدیریت آن موثر واقع شود، و از این راه به ارتقای ظرفیت سیاسی و کارآمدی نظام ج.ا.ا برای رویارویی با چالش های اجتماعی کمک کند. یافته های پژوهش به شکل الگوی پیشنهادی ارایه شده است که موید نقش ایجابی و موثر راهبرد تساهل و مدارا به عنوان یکی از مولفه های حکمرانی خوب، در حل وفصل منازعه های سیاسی و توانمندسازی نظام ج.ا.ا است.
    کلید واژگان: تساهل و مدارا, حل وفصل منازعه, ظرفیت-سازی, منازعه سیاسی, نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران
    Mohammad Jafar Javadi Arjmand *, Raoof Rajayi
    Political conflict in the Islamic Republic of Iran (IRI) should be viewed as a complex and destructive type of social conflicts, which are one of the strategic obstacles to political development.  Furthermore, these conflicts contribute to instability, reduce the threshold of tolerance of the political system, threaten national interests, and finally create systemic imbalance leading to the escalation of crises in the country. The research questions are as follows: 1. What are the effective mechanisms for resolving political conflicts? 2. How can the strategy of tolerance be effectively used to resolve political conflicts in order to develop and improve the capacity of the IRI’s political system? With the use of Sarantakos’s cyclical process of analysis and a qualitative approach, the authors try to find reasonable answers to these questions, and test a hypothesis in which it is postulated that the institutionalization of tolerance in Iranian society today can be effective in managing and resolving political conflicts, and consequently help the decision-makers to improve political capacity and efficiency of the IRI’s political system to confront social challenges.The authors argue that tolerance and forbearance can be traced back to different historical periods from the Achaemenid rule onwards, and were often used in connection with religion. The constructive approach to tolerance helped the Achaemenian Empire to become one of the greatest empires in the world. In the contemporary era, the Iranian constitution adopted after the Constitutional Revolution as a key legal instrument—in addition to the attitude of the legislators towards the West and human rights issues— influenced moderation and tolerance towards religious minorities. In the Islamic Republic of Iran’s Constitution and the Charter of Citizen Rights, there are no direct reference to tolerance, but there are certainl concepts, , which  are linked to tolerance. For instance, a number of articles specify the dynamic and extensive participation and involvement of all individuals in Iranian society in the process of development within the framework of national unity. The importance of tolerance in the political thoughts of the key leaders of the Islamic revolution are also examined. Since their viewpoints are based on Islam and religious theology, they largely advocate tolerance as long as it is not in conflict with the religious nature of Iran’s political system and national security. They have cautioned that this principle should not provide the basis for the intervention of the enemies and foreign domination. The most serious obstacles and challenges of institutionalizing the culture of tolerance in Iran as well as the role of  universities, laws, political parties, civil society, seminaries, and elite are also discussed. The findings of the research have been presented in the form of a proposed model that confirms the positive and effective role of the policy of tolerance as one of the principles of good governance in resolving political conflicts and dealing with the existing vulnerabilities in Iran’s political system.
    Keywords: Capacity-Building, dispute settlement, Iran’s Political System, Political Conflicts, tolerance
  • آرمین رجب زاده، مهدی مرتضوی*، محمد دوستار، نسرین آخوندی

    سیاست های ظرفیت سازی در راستای انعطاف پذیری و بهبود عملکرد برنامه های سازمان برای تطبیق با نیازها و انتظارات متغیر جمعیتی ارایه شده است. در این پژوهش با توجه به هدف اصلی که شناسایی ظرفیت های بخش آموزش عالی بود از روش تحلیل محتوا با رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد. نمونه تحقیق را 14 نفر از خبرگان کلیدی و روسای دانشگاهی تشکیل دادند که تجربه مدیریتی و مطالعاتی در این حوزه دارند. داده های کیفی از طریق تمرکز به کلمات، موشکافی و دقت در متن، تشریح و تفسیر متون و مصاحبه های عمیق به دست آمد. با بهره گیری از راهبرد قیاس در تحلیل مضمون و در نظر گرفتن نظریه های موجود، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای ارزیابی کفایت تحلیل مضمون، از روایی تیوریک با رویکرد دریافت نظر متخصصان به عنوان کمیته تخصصی و ضریب کاپای کوهن استفاده شد. با بازبینی و تایید اعضای مشارکت کننده در فرایند اعتبارسنجی و برآورد ضریب 0.768، یافته های پژوهش از قابلیت اعتبار و اعتماد لازم برخوردار بود. طبق یافته های به دست آمده از این مطالعه، 12 عامل اصلی دانش، مهارت، شایستگی، راهبرد، ساختار، سیستم و فرایند، فرهنگ، منابع و زیرساخت ها، محیط قانونی و سیاسی، محیط اجتماعی و فرهنگی، صنعت و ذی نفعان را به عنوان ظرفیت های بخش آموزش عالی برای پاسخگویی به انتظارات جامعه در سه زمینه اصلی فردی، سازمانی و محیطی شناسایی و توسط شبکه مضامین ترسیم شد.

    کلید واژگان: ظرفیت سازی, پاسخگویی, آموزش عالی, تحلیل محتوا
    Armin Rajabzadeh, Mahdi Mortazavi *, Mohammad Doustar, Nasrin Akhoundi

    Capacity-building policies have been proposed in order to promote further flexibility, improve the performance of the organization's programs, and to meet the needs and expectations of the forever-changing population. The main purpose of this study is to identify higher education capacities and so the Thematic Analysis Method was employed to analyze the content. Fourteen key experts and academic chairpersons, who have managerial and research experience in this field, formed the research sample. Qualitative data was obtained by focusing on words, the close inspection, accuracy, description and interpretation of texts, and detailed interviews. Data analysis was performed by analogy, using the Thematic Analysis Method, and according to existing theories. In order to evaluate the adequacy of the thematic analysis, its theoretical validity was tested by receiving the opinions of experts and using them as a specialized committee, and using the Kappa Cohen coefficient. By reviewing and approving the members participating in the accreditation process and estimating the coefficient to be 0.768, it can be said that the research findings have the required credibility and can be trusted. According to the findings of this study, the twelve main factors which outline the capacity of higher education to meet society's expectations in individual, organizational and environmental areas are factors such as, knowledge, skills, competence, strategy, structure, system and process, culture, resources and infrastructure, judicial-political environment, socio-cultural environment, industry, and stakeholders. These factors are plotted by a network of themes.

    Keywords: Capacity building, responsibility, Higher Education, Content Analysis
  • نیک بخش حبیبی
    از دیر باز با گذشت زمان، الگوی راهبردی دفاعی کشور متناسب با تغییرات محیطی متکی بر راهبردهای تاریخی و سنتی و یا تهدیدمحوری یعنی طرح ریزی و توانمندسازی دفاعی براساس الگوی تهدیدهای متصوره اعم از بالقوه و بالفعل بوده است؛ به گونه ای که آمادگی تجهیزاتی و حتی ساختار سازمان های دفاعی را به شدت مورد تاثیر قرار داده است. اینکه این راهبردها تا چه حد پاسخگوی نیاز دفاعی کشور در شرایط ناهمگون صحنه نبرد آتی نیروهای دفاعی مسلح کشور است یا می باشند از مهم ترین مسائل فراروی نظام دفاعی به شمار می رود. هدف این مقاله، شناخت الگوهای رایج راهبردی دفاع ملی و ارائه الگوی متناسب با ادبیات مقبول ارزش های انقلاب اسلامی با طرح این پرسش اساسی است که در شرایط ناهمگونی تهدیدها چه الگوی راهبردی مطلوبی می تواند میزان پاسخگویی نظام ملی کشور را در برابر تهدیدهای نظامی- امنیتی ارتقا و توسعه بخشد؟ محقق تلاش کرده تا طی فرایند تبیین نظری و با استفاده از روش استدلال منطقی با بررسی تطبیقی نظام های دفاعی چهارگانه مشتمل بر راهبردهای تبارمحوری، قابلیت محوری، تهدیدمحوری و آسیب محوری، به آشکارسازی مولفه های آن اقدام و سپس به ایده پردازی در این مورد بپردازد.
    کلید واژگان: دفاع ناهمگون, تهدیدمحوری, آسیب محوری, توانمندسازی, ظرفیت سازی
    N. Habibi
    From the past, country’s defense strategy pattern was consistent with the environmental changes based on historical and traditional or threat-centric strategies. In other words, defense planning and empowerment was based on actual and potential threats model; so that it has severely affected the equipment preparedness and even the structure of the defense organization. The issue that to what extent these strategies are able to meet the needs of national defense in future battlefield heterogeneous conditions is the most important issue facing the defense system. This paper aims to identify the common patterns of national defense strategy and to provide a model consistent with accepted literature of the Islamic Revolution’s values. In this context, given the threats’ heterogeneity conditions, the main question is that what kind of accepted strategic pattern can develop and expand the national system’s level of accountability toward security-defense threats? Through theoretical explanation and logical reasoning, with a comparative study of four defense systems including race-based, capability-based, threat-based and trauma-based strategies, the author tried to reveal component of the pattern, and then to expand the ideas about it.
    Keywords: Asymmetric Defense, Threat, Based, Trauma, Based, Empowerment, Capability Making
  • ابوالقاسم فاتحی
    هدف نهایی مقاله توصیفی تحلیلی حاضر که با روش کتابخانه ای تهیه شده، کندوکاو نظری درباره راهبردهای اجتماعی و فرهنگی امنیت پایدار است. سوال اصلی این است که مهم ترین راهبرد اجتماعی و فرهنگی امنیت پایدار چیست؟ امنیت پایدار که امروز به مفهومی میان رشت های تبدیل شده است، بدون راهبردهای اجتماعی و فرهنگی به دست نمی آید. در این مقاله منظور از امنیت پایدار، امنیت اجتماع یشده فرهنگ محور است. بر اساس یافته های بررسی حاضر، دو راهبرد کلیدی برای جامعه فعلی ایران پیشنهاد می شود: یکی، مردم محوری و دیگری، ظرفیت سازی.
    کلید واژگان: امنیت پایدار, راهبردهای اجتماعی و فرهنگی, مردم محوری, ظرفیت سازی
    Abolghasem Fatehi
    The ultimate goal of the descriptive - analytical paper، which has been developed by library method، is to provide an analysis about social and cultural strategies for sustainable security. The main questionis that: What is the most important social and cultural strategy for sustainable security? The sustainable security which today has become an interdisciplinary concept is not obtained without socialand cultural strategies. In this article، the sustainable security means culture-oriented socialized security. On the basis of this article’s findings، two key strategies i. e. people-centric and capacity-building will be proposed in order to contribute to Iranian present society.
    Keywords: Sustainable Security, Social, Cultural Strategies, People, centric, Capacity Building
  • مسعود آریایی نیا
    حکومت یا حکمرانی خوب امروزه به یک الگو یا پارادایم پیشرفت تبدیل شده است. این مفهوم به ویژه در کشورهایی چون ایران که دولت در کانون و مرکزیت اداره و ساماندهی حیات جمعی قرار داشته است از اهمیت و موضوعیت مضاعفی برخوردار است و لذا ضمن تصدیق مدخلیت و نقش معهود و معمول دولت در تمشیت امور حیات جمعی بر ضرورت اصلاح در حوزه ساختارها و فرایندها تاکید می گردد. پیشرفت و اهمیت حصول آن به یک مطالبه تاریخی برای جامعه ایران تبدیل شده است و در شرایط گسترش دولت و البته تسلط آن بر منابع ثروتی چون نفت همین دلت نخستین و مهم ترین متصدی پیشبرد این نیاز و ضرورت ملی و وجودی به شمار می آید...
    کلید واژگان: آزادی, حکومت خوب, پیشرفت, کارآمدی, ظرفیت سازی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال