به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « پراگماتیسم » در نشریات گروه « علوم سیاسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «پراگماتیسم» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمدرضا صدقی رضوانی *، سید محمدعلی تقوی

    شاکله و عصاره تفکر پراگمتیستی «ریچارد رورتی» را می توان در مفهوم آیرونی جست وجو کرد. آیرونیست چهره ایده آل رورتی و شخصیت منحصر به فردی در جامعه لیبرال آمریکایی است که همواره در تمایز و تفاوت با جریان اصلی حاکم بر جامعه است. او خویشتن آفرین، خودآگاه بر اتفاقی بودن خویش، ضد بنیان گرا و همواره آماده تغییر بنیان برافکن در اندیشه و نگاهش به عالم و آدم است. اما از منظری متمایز و در سوی دیگر جهان اندیشه، مفهوم پارسیا در گفتار و آثار «میشل فوکو»، متفکر شهیر فرانسوی متبلور می شود. پارسیای فوکو و پارسیاستس، شخصیتی در گستره تاریخ اندیشه از آتن کلاسیک تا به امروز است که مفارقت ها و مشابهت هایی با مفهوم آیرونی و آیرونیست دارد. اگر آیرونیست رندی را به هدف اجتناب از تحقیر دیگران، عمدتا به حوزه خصوصی محدود نگه می دارد، درعوض پارسیاستس، مرز حوزه خصوصی را درمی نورد و حلاج وار، بی باکانه و بدون هراس، سخنش را فاش می گوید و از گفته خود دلشاد است. در این بین سقراط در بستر تاریخ اندیشه سیاسی، مصداق هر دو مفهوم و شخصیت محسوب شده است؛ به گونه ای که برخی او را تبلور مفهوم آیرونی و در قامت یک آیرونیست تصویر کرده اند و کسان دیگر، او را در چارچوبه یک پارسیاستس تفسیر می کنند. بر این مبنا، این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش های بنیادین است: آیرونی و پارسیا، چه تمایزی و چه شباهتی با یکدیگر دارند؟ شخصیت آیرونیست و پارسیاستس در اندیشه سیاسی این دو متفکر، چه مشابهت ها و چه مفارقت هایی دارد؟ به نظر نحوه مخاطره و خطر کردن در بیان حقیقت، وجه تمایز کانونی و مرکزی دو مفهوم آیرونی و پارسیاست؛ به نوعی که آیرونیست در بیان حقیقت از فن تجاهل و مطایبه بهره می گیرد و زیرکانه از خطر می گریزد، اما پارسیاستس با گفتن مستقیم حقیقت به قدرت، به هسته مرکزی سیاست حمله ور می شود و ابایی از پیامدهای آن و مواجهه با مرگ ندارد. در این بین خودآیینی و خویشتن آفرینی را می توان سویه مشترک هر دو شخصیت در نظر گرفت.

    کلید واژگان: پراگماتیسم, حقیقت, خویشتن آفرینی, خودآیینی و قدرت}
    MohammadReza Sedghi Rezvani *, Seyed MohammadAli Taghavi

    Irony is one of the constitutive concepts in Richard Rorty’s pragmatism. The ironist is his ideal type of the person: self-creative and self-conscious, aware of his own contingency, anti-foundationalist, and always ready to revise his account of the self and the world radically. Michel Foucault, on the other hand, is concerned with the concept parrhesia. Parrhesiastes is a type of person comparable to the ironist. Hence, the main question in this paper is: what are the similarities and differences between the Rorty’s ironist and Foucault’s parrhesiastes. We will see that while the ironist is keen to confine irony to the private realm, in order not to humiliate anybody, the parrhesiastes has no reluctance to go beyond the limits of the private, and to speak the truth. He does not avoid the risk of saying the truth to those in power even at the cost of his life, while the former is more cautious. Self-creation and autonomy is shared between the two types of personalities. Socrates is the embodiment of both personalities. He is praised as an ironist as well as a parrhesiastes.

    Keywords: pragmatism, truth, self-creation, autonomy, power}
  • حسین کریمی فرد*

    بایدن پس از به قدرت رسیدن در سال 2021 با مسایل متعددی مثل خروج آمریکا از خاورمیانه و افغانستان، افزایش قابلیت و توانمندی های چین و مهار این رقیب راهبردی، مسیله هسته ای ایران (برجام) و  تهاجم روسیه به اوکراین مواجه شد.در ابتدا سیاست خارجی بایدن حول موضوع حقوق بشر و دموکراسی سامان یافت. اما وقوع جنگ روسیه و اوکراین باعث تغییر اولویت ها شد. بحران اوکراین به عنوان مهم ترین چالش باعث شد تا  بایدن با تلقی عمل روسیه به مثابه تهدیدی استراتژیک علیه جهان غرب و با برجسته کردن عمل گرایی در سیاست خارجی درصدد مدیریت آن برآید.چارچوب نظری این مقاله بین الملل گرایی لیبرال است. هدف این مقاله بررسی سیاست خارجی بایدن بعد از جنگ روسیه و اوکراین طبق چارچوب نظری بین الملل گرایی لیبرال است. سوال این مقاله عبارت است از: جنگ روسیه و اوکراین  باعث چه تغییری در اولویت ها سیاست خارجی بایدن شد؟ فرضیه این پژوهش آن است که بایدن با تلقی تهاجم روسیه به اوکراین به مثابه تهدید استراتژیک علیه نظم جهانی تلاش نمود ضمن اتحاد با کشورهایی اروپایی و سامان دهی مجدد ناتو، رهبری جبهه غرب را جهت تضعیف و تحریم روسیه بر عهده گیرد.از سوی دیگر با برجسته کردن عنصر عمل گرایی در سیاست خارجی جهت کنترل و مدیریت پیامدهای ناشی از برخورد با روسیه، موضوعاتی مثل امنیت و انرژی در مرکز و حقوق بشر و دموکراسی در حاشیه سیاست آمریکا قرار گرفتند.

    کلید واژگان: سیاست خارجی بایدن, حقوق بشر, دموکراسی, پراگماتیسم, انرژی}
    Hossein Karimifard *

    American pragmatists consider the realist and liberal tradition in international relations to be inefficient and believe that most of the successes of American foreign policy have been achieved with a pragmatic approach and a peaceful method and emphasis on diplomacy. At first, Biden's foreign policy was organized around the issue of human rights and democracy, but the outbreak of the war between Russia and Ukraine caused a change in priorities. Therefore, by transitioning from liberalism to pragmatism in foreign policy, he tried to manage this crisis. The purpose of this article is to examine the change of priorities and approaches in Biden's foreign policy after the Russia-Ukraine war. The question of this article is: What did the Russia-Ukraine war cause? Has there been a change in the priorities of Biden's foreign policy? The hypothesis of this research, which tries to be proven with analytical and explanatory methodology and emphasis on objective and tangible political facts, is: that understanding the war between Russia and Ukraine as a strategic threat from the government Biden changed the approach in American foreign policy to manage this crisis. In such a way that pragmatism became the focal point and central core of Biden's foreign policy, and issues such as human rights and democracy are marginal issues.

    Keywords: Biden', s foreign policy, human rights, democracy, Pragmatism, energy}
  • حسین کریمی فرد*

    تشکیل دولت توسط طالبان در افغانستان در دو مقطع زمانی به نام امارت اسلامی صورت گرفت. دولت اول در مقطع زمانی 1996 تا 2001 و دولت دوم از 2021 به بعد است. دولت اول دولتی مستعجل بود، این دولت با در پیش گرفتن شیوه خصمانه علیه ایران، باعث بحرانی شدن روابط دو کشور شد. دولت ایران با رویکردی پراگماتیستی و با در نظر گرفتن واقعیت های عینی و میدانی عرصه سیاسی افغانستان از ابزار دیپلماسی برای حل بحران بهره برد. در سال 2021 با خروج امریکا از افغانستان، طالبان مجددا توانست بر افغانستان تسلط پیدا کند. سیاست ایران در قبال دولت دوم طالبان احتیاط توام محافظه کاری و با ماهیتی پراگماتیستی بود. سوالی که نگارنده در این مقاله درصدد پاسخ به آن هست عبارت است از: ایران در قبال طالبان چه رویکردی در سیاست خارجی از سال 1996 تا 2021 اتخاذ نمود؟ فرضیه این مقاله که با روش شناسی تحلیلی-تبیینی و با استفاده از مقالات اینترنتی و مستندات سیاست خارجی ایران مدون شده است عبارت است از: ایران با رویکردی پراگماتیستی مبتنی بر واقعیت های عرصه میدانی و سیاسی تلاش نمود سیاست خارجی را براساس عقلانیت گرایی سیاسی، دیپلماسی و میانجی گری بین گروه های مختلف افغانی، حفظ و افزایش نفوذ، ایجاد امنیت و تشکیل دولت ایتلافی متشکل از تمام اقلیت ها و قومیت ساماندهی نماید. یافته های این تحقیق حاکی از این است که سیاست خارجی کارآمد ایران در افغانستان در گرو تدوین سیاست خارجی پراگماتیستی با ویژگی هایی همچون خودداری از تقابل گرایی بی فایده، ترجیح منافع عینی بر منافع ذهنی و انعطاف پذیری تاکتیکی در فرآیند سیاست گذاری خارجی است.

    کلید واژگان: ایران, افغانستان, طالبان, منافع ملی, امنیت ملی, پراگماتیسم}
    Hossein Karimifard *

    Government was in Afghanistan in two periods the Islamic Emirate. The first government from1996 to 2001 and the second, from 2021 . This government, made the relations between the two countries by adopting a hostile approach and killing Iranian diplomats and journalists. The Iranian government took advantage of the diplomatic tool to resolve the crisis a pragmatic approach and taking into account the objective and field realities of the Afghan political arena. In 2021, with the withdrawal of the United States from Afghanistan, the Taliban regained control of Afghanistan. The Taliban's second government is conservative and pragmatic in nature. The question that the author seeks to answer in this article is: What approach has Iran taken to foreign policy from 1996 to 2021? The hypothesis of this article, which is codified by analytical-explanatory methodology and using online articles and Iranian foreign policy documents is: Iran tried to organize a foreign policy based on political rationalism, diplomacy and mediation between different Afghan groups, maintaining and increasing influence creating security and forming a coalition government with a pragmatic approach based on realities in the field and politics. The findings of this study indicate that Iran's effective foreign policy in Afghanistan depends on formulating a pragmatic foreign policy with features such as avoiding useless confrontation, prioritizing objective interests over subjective interests, and tactical flexibility in the foreign policy process.

    Keywords: Foreign Policy, Taliban, Islamic Emirate, Afghanistan}
  • شیرزاد آزاد*

    بطور کلی، رهیافت ایران در قبال شبه جزیره کره رفتار نسبتا غیرمتعارفی در مقایسه با الگوی کلی سیاست سازی خارجی آن بوده است. چه در دوره پهلوی و چه در زمان جمهوری اسلامی، ایران دارای جهت گیری نسبتا کمرنگ ولی اغلب فعالی در قبال هم کره جنوبی و هم کره شمالی بوده است تا بتواند در آن منطقه خاص جغرافیایی تا حد ممکن به تمام اهداف مدنظر خود در حوزه های سیاسی، نظامی، اقتصادی، مالی، فناورانه، و فرهنگی برسد. پژوهش حاضر ضمن تمرکز بر چارچوب تحلیلی پراگماتیسم، استدلال می کند که در چندین دهه گذشته سیاست ایران نسبت به هر دو کره از نوعی پیوستگی و کارآمدی نسبی برخوردار بوده است، چرا که هدف اصلی تهران آن بوده است تا اهداف متعدد خود در شبه جزیره را بی سروصدا و تا حدودی با پرداخت هزینه ای کم تامین نماید. مهم تر آنکه، سیاست ایران در قبال شبه جزیره کره، بویژه در دوره جمهوری اسلامی، و درس هایی که دیپلماسی کشور از تعاملات نسبتا چندبعدی خود با هر دو کره بدست آورد، می توانست بعنوان الگوی الهام بخشی برای سیاست سازی خارجی نسبت به برخی دیگر از مناطق مهم دنیا که دارای منافع حیاتی زیادی برای ایران هستند مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: ایران, کره جنوبی, کره شمالی, پراگماتیسم, سیاست خارجی}

    The Iranian policy behavior toward the Korean Peninsula has generally remained as an anomaly to its overall pattern of foreign policymaking with regard to many other parts of the world. Both under the Pahlavi monarchy and the Islamic Republic, Iran has often kept a rather low-profile yet active approach vis-à-vis the Koreans on both sides of the peninsula, aiming to accomplish a great deal of its objectives in all political, military, economic, financial, technological, and cultural areas. Applying a pragmatist framework of analysis, this study argues that within the past several decades the Iranian orientation has been somehow persistent and effective, making it possible for Tehran to quietly pursue its various goals in the peninsula at a relatively low cost. More importantly, Iran’s approach toward the Korean Peninsula under the Islamic Republic and the lessons Tehran gleaned from its multifaceted interactions with South Korea and North Korea over a course of more than four decades could be used as an illuminating template for foreign policymaking toward some other important regions where Iran has enormous interests.

    Keywords: Iran, South Korea, North Korea, pragmatism, Foreign Policy}
  • سید محمود موسوی*

    نتایج تحقیقات فراوانی نشان می دهد که راهبرد آمریکا در سال های اخیر در قبال منطقه غرب آسیا دچار تغییرات گوناگونی شده است. خلق تروریسم نوپدید داعش و حمایت های مالی، اطلاعاتی، نظامی و لجستیک از آن، از نمودهای بارز این راهبرد جدید است. ادبیات تحقیق حاکی از آن است که رابطه بین داعش و منافع آمریکا به تفصیل موردمطالعه قرارگرفته است اما بعد از حذف فیزیکی داعش توسط قدرت های منطقه ای و محور مقاومت، تحقیق نظام یافته ای بر روی راهبرد آمریکا در فضای پساداعش صورت نگرفته است. ازاین رو تحقیق حاضر تلاشی است تا با اتخاذ مبانی نظریه مجموعه امنیت منطقه ای و روش تحقیق سند پژوهی ، مولفه های قدرت مقاومت و خلافت مجازی آمریکا در پسا-فیزیک داعش را به صورت مقایسه ای بررسی کند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در فضای پساداعش، ساختار سازی مقاومت در مقایسه با ایتلاف سازی آمریکایی تفوق داشته است. همچنین ماهیت پراگماتیک مقاومت توانسته است کنش های لژیون سینتیک نظامی آمریکا را با شکست راهبردی مواجه کند. علاوه بر آن، تلاش آمریکا برای احیای خلافت مجازی داعش از طریق رسانه و پروپاگاندا در مقایسه با واقعیت های هلال شیعی شکست خورده است. نتایج این تحقیق برای محققان رشته های علوم سیاسی و مطالعات منطقه ای و راهبرد سازان نظری و نظامی کاربرد دارد.

    کلید واژگان: پساداعش, مقاومت, پراگماتیسم, ایران, آمریکا, مجموعه امنیت منطقه ای}
    Mahmood Mosavi *

    Research findings have shown that U.S strategy toward western Asia has undergone fundamental changes in recent years. Creating ISIS emerging phenomenon, and providing it with financial, intelligent, military and logistic support is a manifestation of this new strategy. Literature review shows that ISIS and its relation with U.S interests is investigated thoroughly, however, after physical eradication of ISIS by regional powers and axis of resistance, no systematic research is conducted on the U.S strategy in post-ISIS world. Thus, the current research is an attempt to employ the principles of regional security complex theory and adopt documentary research method to investigate resistance power elements and virtual caliphate of U.S in post-ISIS period comparatively. It was revealed that after ISIS, resistance structural development has overpowered U.S coalition making. Also, the pragmatic nature of the resistance has strategically defeated American military kinetic actions. In addition to that, the U.S attempts aimed at recovering the virtual caliphate of ISIS through media and propaganda is blocked by realities of Shiite crescent. This research has implications for researcher in politics, regional studies, and theoretical and military strategists.

    Keywords: Post-ISIS, Resistance, Pragmatism, Iran, U.S.A, Regional Security Complex}
  • فریبرز ارغوانی پیرسلامی*، مظفر حسنوند

    تروریسم از مهم ترین مفاهیم عرصه نظری و عملی ساست بین الملل محسوب میشود. هدف این پژوهش تحلیل جایگاه تروریسم در سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه است. این مقاله با تفکیک سطوح سیاستهای اعلامی و نتیجه گرایی و با بهره گیری از مفهوم نهادمندی و دموکراسی در وضعیت دوران گذار و ارتباط آن با رویکرد پراگماتیسمی سیاست خارجی آمریکا به دنبال پاسخ به این سوال است که تروریسم چه جایگاهی در سیاست خارجی آمریکا بعد از 11سپتامبر داشته است؟ بر همین اساس فرضیه پژوهش چنین است؛ بعد از  11سپتامبر، سیاست خارجی آمریکا بر اساس سنت پراگماتیستی و رویکردی ابزاری به بهره برداری از تروریسم برای دستیابی به منافع خود پرداخته است. یافته های پژوهش نشان میدهند که نخست، 11سپتامبر کلید مشروعیت بخشی خشونت و مداخله گرایی بهشکل جنگ های پیش دستانه به بهانه مقابله با تروریسم بوده است و آمریکا به جای استراتژی مقابله، آن را فرصتی عاقلانه قلمداد کرده است؛ دوم، بین استراتژیهای امنیت ملی آمریکا، مقابله با تروریسم، حمایت از دموکراسی در خاورمیانه (در شکل گزینشی،) جنگ پیشدستانه ارتباط وجود دارد و دموکراسی مشروعترین ابزار پراگماتیستی در کنار مدیریت تروریسم است و میتواند اسلام را با تروریسم پیوند بزند؛ سوم، سنت پراگماتیستی سیاست خارجی آمریکا با تمسک به ابزار تروریسم، به اهداف متعدد خود دست یافته است که عبارتاند از دفاع از دموکراسی و ارزشهای لیبرالی از سوی آمریکا در کشورهای در حال گذار (انتقال) خاورمیانه، دستیابی به بازار نفت خاورمیانه و فروش تسلیحات.

    کلید واژگان: سیاست خارجی آمریکا, تروریسم, پراگماتیسم, دموکراسی, خاورمیانه}
    Fariborz Arghavani Pirsalami *, Mozafar Hasanvand

    Terrorism is one of the most important concepts in the theory and practice of international politics. This article aims to analyze the place of terrorism in U.S. foreign policy in the Middle East. Distinguishing levels of declared policies and utilitarianism and drawing upon institutionalism and democracy in transitional period and their relationship with pragmatism in U.S foreign policy, this article seeks to answer the following question: what place does terrorism occupy in U.S. foreign policy after 9/11? As a hypothesis, this article argues that after 9/11 based on pragmatist tradition and instrumentalist approach, U.S. foreign policy has used terrorism as an instrument to protect its national interest. The research method used in the article is descriptive-explanatory. The findings include that First, 9/11 has been a legitimizing key for violence and intervention in U.S. foreign policy in the form of preemptive wars on terror. Second, there is a relationship among U.S. national security strategies, counterterrorism, support for democracy in the Middle East (in a selective form), preemptive wars and U.S. leadership. Democracy is a legitimating instrument for management of terrorism and it can link Islam to terrorism. Third, U.S. foreign policy’s pragmatist tradition, by using the instrument of terrorism, has attained multiple goals such as defending democracy and liberal values in the Middle East transitional countries, access to the Middle East oil market and arms sales.

    Keywords: U.S. Foreign Policy, Terrorism, Pragmatism, Democracy, MiddleEast}
  • رشید رکابیان*، حسن علی یاری
    هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه و مناسبات دین و سیاست در مکتب عمل گرایی بود. در این راستا و با روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا با نگاهی ریشه ای، مبانی، ویژگی ها و زمینه های پیدایش و شکل گیری مکتب عمل گرایی بررسی شد، سپس تلقی عمل گراها از سیاست و دین تبیین گردید و استلزامات و چگونگی تعامل بین دین و سیاست در مکتب عمل گرایی بررسی شد. نتایج نشان داد، تلقی ای که مکتب عمل گرایی از دین دارد، منبعث از نگاه اومانیستی و عمل گرایانه اندیشمندان آن می باشد که عملا با انکار مبدا غیبی، دین را به کارکردهای عملی آن تقلیل داده و آن را تا حد امری ابزاری، شخصی و تجربی تنزل می دهد و آن را با توجه به کاربردش که ممکن است فوایدی فردی، اخلاقی و اجتماعی برای انسان داشته باشد، تفسیر می نماید و اجازه دخالت به دین در امور سیاسی داده نمی شود. علاوه بر این، سیاست در این مکتب، رسالتی آرمانی ندارد، بلکه تنها به عنوان فلسفه ای عمل گرایانه موردنظر است.
    کلید واژگان: دین, سیاست, اندیشه سیاسی, مکتب عمل گرایی, پراگماتیسم, پراگماتیست سیاسی}
    Rashid Rekabian *, Hasan Aliyari
    The purpose of this study was to investigate the position and relationships of religion and politics in the school of pragmatism. In this regard, first with a descriptive-analytical method, a thorough look at the foundations, basics, characteristics, and contexts of the emergence and formation of the Pragmatic School,then Pragmatists' views of politics and religion were then explained, and the implications and how interaction between religion and politics in the school of pragmatism were examined.The results showed,The pragmatic view of religion, derives from the humanist and pragmatic view of its thinkers.By virtually denying the origin of religion, it reduces religion to its practical functions and downgrades it to an instrumental, personal, and empirical point.It is interpreted in light of its application that may have individual, moral, and social benefits to human beings, and that religion is not allowed to interfere in politics. In addition, politics in this school is not an ideal mission, but only as a pragmatic philosophy.
    Keywords: Religion, Politics, Political Thought, Pragmatism school, Pragmatism, Political Pragmatist}
  • سعید نباتی، محمد مهدی بادامی
    پراگماتیسم و نو پراگماتیسم از مهمترین مکاتب فلسفی هستند که در دهه های اخیر، بسیاری از حوزه های زندگی اجتماعی از جمله حقوق و سیاست را بطور جدی تحت تاثیر خود قرار داده است. باتوجه به این دو مکتب، مفهوم حقوق بشر به روشنی مفهومی اختلافی و بحث انگیز و نیازمند توجیه است. در قرن 19 عقل به «عقل علمی» تبدیل شد و چنانکه پیداست علم نیز دشمن مفهوم حقوق طبیعی بود. افزون بر این، واکنشی علیه فردگرایی نظریه حقوق طبیعی نیز به وجود آمد و این اندیشه ارسطویی که مفهوم اساسی فلسفه سیاسی جامعه است، دوباره احیاء شد. در حقیقت ریچارد رورتی استدلال کرده است که هیچ مبنای نظری برای حقوق بشر وجود ندارد، زیرا هیچ مبنای نظری برای هیچ باوری وجود ندارد. البته این چیزی نیست که مایه تاسف باشد، چراکه هم این حقیقتی فلسفی و ضروری است و هم مسئله حقوق بشر برای موفقیت اش نیازی به نظریه ندارد بلکه نیازمند همدلی است. در این پژوهش به معرفی مبانی پراگماتیسم و نو پراگماتیسم پرداخته و سپس به بررسی جایگاه انسان در این مکتب با تکیه بر آراء یکی از فلاسفه این مکتب "ریچارد رورتی" پرداخته و در نهایت نظر او راجع به حقوق بشر به وضوح شرح داده خواهد شد.
    کلید واژگان: پراگماتیسم, نوپراگماتیسم, رورتی, حقوق بشر}
    Saeed Nabati, Mohammad M. Badami
    Pragmatism and new pragmatism are among the most important philosophical schools that have seriously influenced many areas of social life - including law and politics - in recent decades. According to these two schools, the concept of human rights is clearly a controversial concept that needs to be justified. In the nineteenth century, reason became the "scientific intellect", and it is evident that science was also the enemy of the concept of natural rights. In addition, a reaction to the individualism of the natural rights theory also came up, and this Aristotelian idea, which is the basic concept of the political philosophy of the society, was restored. In fact, Richard Rorty has argued that there is no theoretical basis for human rights, because there is no theoretical basis for any belief. However, this is not regrettable, both because this is a philosophical and necessary fact, and because the human rights subject does not require a theory to be successful, but it requires empathy. In this research, we introduce the foundations of pragmatism and new pragmatism and then examine the human status in this school, relying on the views of one of the philosophers of this school, Richard Rorty, and finally, his views of Human rights will be clearly presented.
    Keywords: Pragmatism, New Pragmatism, Rorty, Human Rights}
  • فریبرز ارغوانی پیرسلامی*
    روابط ایران با جمهوری خلق چین در دوران بعد از انقلاب اسلامی، یکی از پرنوسان ترین حوزه های روابط خارجی ایران بوده است. نیاز ایران به توسعه روابط نظامی و دفاعی با چین و همزمان نگاه چین به ایران به عنوان بازار کالاهای نظامی و کنش گری متنفذ در عرصه منطقه ای، باعث شده تا روابط دو کشور در این حوزه توسعه یابد. اما این گسترش روابط هیچ گاه روندی ثابت نداشته است. این مقاله با تاکید بر دوره زمانی بعد از انقلاب اسلامی تا سال 2013 و نقش عقلانیت استراتژیک چین در شکل گیری چنین رابطه ای، سعی در ارائه پاسخ به این پرسش دارد که عقلانیت استراتژیک چین چگونه روابط دفاعی – امنیتی این کشور با ایران را متاثر کرده است؟ یافته های این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تبیینی نشان می دهند که وجود عقلانیت استراتژیک سه گانه مائوئیستی، جهان گرا و پراگماتیستی در سیاست دفاعی– امنیتی جمهوری خلق چین، باعث شده است تا روابط دو کشور در این حوزه با فراز و نشیب همراه شود. هر نوع از عقلانیت در دوره ای خاص بر سیاست گذاری چین حاکم شده و رفتار خاصی را بر آن تحمیل کرده است. اگر تفوق عقلانیت مائوئیستی در سپهر دفاعی چین منجر به همکاری های عمده این کشور با ایران شده، اما افزایش قدرت عقلانیت جهان گرا و پراگماتیستی در دو دهه اخیر باعث شده است تا رویکرد چین در قبال روابط دفاعی– امنیتی با ایران محتاطانه شده و بعضا با نوسان همراه شود.
    کلید واژگان: ایران, جمهوری خلق چین, مائوئیسم, پراگماتیسم, عقلانیت استراتژیک[K1]}
  • علیرضا سبزیان موسی آبادی، شعیب بهمن
    پراگماتیسم،به مثابه یک نظریه ی فلسفی و روش دستیابی به حقیقت،دیدگاه تقریبا جدیدی است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در آمریکا رواج پیدا کرد. پراگماتیسم بر این اصل استوار است که درباره ی هر نظریه یا آموزه ای بایدبرپایه ی نتایجی که ازآن به دست می آید،داوری کرد. به نظرپراگماتیست ها،اگرعقیده ای به نتیجه ی خوب وکار آمدبرای انسان بیانجامد،بایدآن راحقیقی قلمدادکرد. در واقع،حقیقت چیزی نیست که مستقل ومجردازانسان وجودداشته باشد. فلسفه ی پراگماتیسم نیز همانندسایر فلسفه ها دارای پیوندهای عمیقی باسیاست و مسائل سیاسی است.
    کلید واژگان: پراگماتیسم, سودانگاری, ابزارگرایی, ویلیام جیمز, جان دیویی, چارلز پیرس}
    Alirezasabzianmosiabadi, Shuaibbahman
    Pragmatism as a philosophical theory and an approach is almost a new viewpoint which became popular in late nineteenth or early twentieth century in the United States. Pragmatism is based on this fact that each theory or doctrine is to be judged on the basis of the result which is derived from it. According to pragmatists if an idea leads to an efficient and useful result for man then it should be considered as real and useful. In fact the reality is not something absolute which exist apart and independent from man. Pragmatism like other philosophies has deep connection with politics and political affairs. The present article initially examines the philosophy and approach of pragmatism and then connection of pragmatism with politics in theory and practice is critically discussed. The finding of the article shows that although in certain cases a pragmatic outlook is necessary but it is not sufficient because excessive use of this method leads to certain problems. These problems are: non-adherence to ethics, instrumentalism, lack of attention to political and social ideals and preferring interests to values and principles.
  • حسین جمالی
    چین کنونی چنان در مسیر تحول و دگرگونی قرار دارد که توجه ناظران و پژوهشگران بسیاری را به خود جلب کرده است. یکی از تحولات دهه اخیر چین، جهت گیری رهبران و نظام این کشور برای ساختن جامعه هماهنگ و همگن است؛ جامعه ای که دربردارنده انسجام و همبستگی بیش تر اعضای جامعه انسانی و متضمن هماهنگی بیش تر با طبیعت است. تحلیل چنین جامعه ای، بر اساس اهداف توسعه، نظریه های گذار به دموکراسی، سازش مدرنیسم، سوسیالیسم و سنت، روند اتوپیا گرایی و ایدئولوژی پردازی و کارکردهای نظام سیاسی، می تواند تا حدود زیادی، وجوه پیچیده آن را بازنمایاند. ایده اصلی مقاله این است که رویه پراگماتیستی رهبران چین امروز، بیش از سایر عوامل، در طرح و پیش برد جامعه هماهنگ و همگن نقش داشته و چگونگی تاثیر دیگر عوامل، اتفاقا در کنش و واکنش با آن، قابل ارزیابی است.
    کلید واژگان: جامعه هماهنگ و همگن, پراگماتیسم, دموکراسی, سوسیالیسم, توسعه, اتوپیا, چین}
    Hossein Jamali
    China, experiencing fundamental changes and transformations, has attracted many attentions, today. One of the changes in the past decade was in its leaders’ orientations to constructing a homogeneous and harmonious society which entails solidarity among its human communities, and its adaptability with nature. Studying such a society in the light of objectives of development, theories on transition to democracy, adaptability of socialism, modernism and tradition, ideological and utopian processes, and functions of political systems can to a greet effect make its complex aspects clear. The main idea of the present paper is that pragmatism has functioned more effectively in China’s progress towards a homogeneous and harmonious society than any other factors, very function of which can be evaluated just considering their interactions with pragmatism.
  • محمدرضا تاجیک
    آماج رویکرد انتقادی رورتی عمدتا معرفت شناسی غربی و در متن و بطن آن، نظریه معرفتی بازنمایی است. رورتی با منظر و نظری پراگماتیستی در پی یافتن توجیه و توضیحی برای نگرش اخلاقی و سیاسی غرب امروز است. این منظر و نظر رورتی، سخت وام دار آموزه های زبان شناختی و رویکردهای توصیفی در شکل گیری درک آدمی از امور است. اما، آیا رورتی می تواند در این فضای نظری از آفات فراتئوری ها، از یک سو، و نگاه های هنجاری در عرصه علوم، از سوی دیگر، پرهیز کند؟
    کلید واژگان: مطلق خاص (Particular Absolute), واژه های نهایی (غائی), رند, رند لیبرال, پراگماتیسم, نام انگاری, همبستگی, بازنمایی}
    Mohammadreza Tajik
    Western epistemology, particularly representationalist epistemology, is the basic conviction behind Rorty's critical attacks. Rorty's pragmatic approach aims to find explanations for political and ethical viwes of contemporary West. Such an approach is deeply rooted in teachings of linguistics, and descriptive approaches toward the formation of human’s understanding of entities. But in an atmosphere of theories, can Rorty be able to avoid meta-theoretical damages on the one hand, and normative views in the field of science, on the other hand?
  • بهزاد شاهنده

    طی دهه گذشته، جمهوری خلق چین در چارچوب سیاست درهای باز اقتصادی و کسب ارز خارجی برای تامین هدفهای نوسازی خود به فروش سلاح و گسترش روابط نظامی با اغلب کشورهایی که در جهان سوم با یکدیگر به خصومت پرداخته بودند، مبادرت ورزید. سیاست تامین سرمایه لازم برای هدفهای نوسازی در راس برنامه های دنگ شیایوپینگ رهبر مقتدر چین قرار داشت که عملا بدون هیچ ملاحظه سیاسی انجام می گرفت. اوج بهره برداری چین از درگیری نظامی در جهان سوم طی دهه 80 و مقارن با اجرای سیاست درهای باز و نیز در پیش گرفتن سیاست عملگرایی (پراگماتیسم) در صحنه بین المللی بود. به علاوه دهه 80 مصادف با بزرگترین جنگ خاورمیانه از زمان جنگ جهانی دوم به بعد و طولانی ترین جنگ پس از ترک مخاصمه در 1945 در جهان یعنی جنگ عراق علیه ایران بود.

    کلید واژگان: چین, خاورمیانه, سیاست درهای باز, جنگ عراق علیه ایران, پراگماتیسم}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال