به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "deterrence" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «deterrence» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • ترسیم الگوی تحقق بازدارندگی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
    مریم رئیسی، اکبر نصراللهی کاسمانی*، عبدالکریم خیامی

    یکی از استراتژی هایی که در جنگ ها استفاده می شود استراتژی بازدارندگی است که از حوزه نظامی وارد دیگر حوزه ها و ازجمله حوزه رسانه شده است. همان طور که در جنگ سخت، آرایش لشکر مهم است، رسانه نیز در جنگ رسانه ای به آرایش رسانه ای نیاز دارد. در دنیای امروز رقابت کشورها برای تاسیس و تقویت انواع مختلف رسانه های داخلی و خارجی گواه آن است که کشورهای مختلف برای رسیدن به اهداف خود و ایفای نقش اثرگذار در مناسبات بین المللی از طریق کنترل افکار جمعی به ابزار کارآمد رسانه نیاز دارند. در این پژوهش، تلاش شده است تا با بهره گیری از نظرات کارشناسان و خبرگان رسانه «الگوی استراتژی بازدارندگی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» تدوین شود. مولفه ها، نحوه کاربست، روش ها، و ابزار موثر استراتژی بازدارندگی در تامین امنیت ملی مساله این پژوهش است.پژوهش حاضر جهت درک عمیق پرسش پژوهش، از روش داده بنیاد یا به عبارتی گراندد کوربین و استراوس استفاده کرده است که در دسته تحقیقات کیفی قرار دارد.

    کلید واژگان: بازدارندگی, رسانه, صدا و سیما, استراتژی
    Delineation of the implementation model of deterrence in the Islamic Republic of Iran's IRIB
    Maryam Reiesi, Akbar Nasrollahi Kasmani *, Abdolkarim Khayami

    Delineation of the implementation model of deterrence in the Islamic Republic of Iran's IRIB The deterrence strategy, though imported from the military sector to other areas, is not only limited to the military sector, but it can also embrace the media sector. In this research, an attempt was made to compile the “deterrence Strategy in the Islamic Republic of Iran Broadcasting " by taking advantage of the opinions of professionals and media experts, the way this strategy is implemented, methods, and tools instrumental to the deterrence strategy in providing national security is the object of this research. In order to deeply understand the research question, the present research used the data-based method, or in other words, the grounded Corbin and Strauss method, which is a subcategory of qualitative research. The experts who participated in the interview unanimously believed that the Islamic Republic of Iran Broadcasting does not have the necessary deterrence power to cope with media attacks from hostile countries.

    Keywords: Deterrence, Media, Broadcasting, Strategy
  • مریم رئیسی، اکبر نصراللهی کاسمانی*، عبدالکریم خیامی

    تاکتیک ها و ملاحظات تحقق استراتژی "بازدارندگی رسانه ای" در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دارای کدهای کنشگری فعال و فوق فعال، استفاده از پلتفرم ها و تکنولوژی های جدید رسانه ای، استفاده از روایت اول، استفاده از روایت برتر، راهبرد تعاملی، راهبرد حضور، راهبرد تکرار و جهاد تبیین است. از موانع و چالش های پیش روی صداوسیما در استفاده از این راهبرد می توان به نیروی انسانی کارآمد، تخصیص بودجه مناسب و پوشش مناسب و کافی، افزایش رویکرد واقع گرایی در بازنمایی ها، امکان دسترسی به منابع داخلی و خارجی و توجه به ظرفیت ها و توانمندی ها اشاره کرد. همچنین حفظ سرمایه اجتماعی رسانه، تعلیق و توقف غیریت و دیگری رسانه، تاثیرگذاری روی عملیات رسانه ای دشمن، افزایش اعتبار رسانه، اثرگذاری مثبت روی مخاطبان مشترک، کاهش آسیب پذیری مخاطبان، حفظ تعلق و وابستگی مخاطب و تاب آوری رسانه ای از فواید استفاده از این استراتژی در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. مولفه های بوجودآورنده، فواید و ظرفیت هایی که استفاده از این استراتژی برای رسانه و کشور ایجاد می کند و در نهایت تاکتیک ها و ملاحظات تحقق این استراتژی در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از جمله مواردی بود که در این پژوهش به آن ها پرداخته شد. پژوهش حاضر جهت درک عمیق پرسش پژوهش، از روش تحلیل مضمون استفاده کرده است که در دسته تحقیقات کیفی قرار دارد.

    کلید واژگان: بازدارندگی. رسانه, صداوسیما, استراتژی, جنگ نرم, تلویزیون
    Maryam Reiesi, Akbar Nasrallahi Kasmani *, Abdalkarim Khayami

    The abstract of the thesis (including summary, goals, implemented methods, and results). The deterrence strategy, though imported from the military sector to other areas, is not only limited to the military sector, but it can also embrace the media sector. In this research, an attempt The challenges and opportunities of using the media deterrence strategy in the Islamic Republic of Iran Broadcasting will be investigated by taking advantage of the opinions of professionals and media experts, The components, application method, methods, and effective tools of deterrence strategy in providing national security is the problem of this research.In order to deeply understand the research question, the present research used the Theme analysis method, or in other words, the grounded Corbin and Strauss method, which is a subcategory of qualitative research. From the point of view of experts and experts in this field, the indicators and components that create them are: ...

    Keywords: Deterrence, Media, Broadcasting, Strategy, Soft War, Television
  • سیده مریم موسوی*، فرهاد قاسمی

    تحول جنگ ها و شکل گیری گونه ای جدید از آن با عنوان جنگ های شبکه ای و نحوه بازدارندگی در برابر آن، تبدیل به دغدغه ای اساسی در میان کشورها شده است، اما ادبیات روابط بین الملل نسبت به این وضعیت پاسخگو نبوده یا پاسخ مناسبی ارائه نداده است. پرسش این است که بازدارندگی در برابر جنگ های شبکه ای چگونه خواهد بود؟ در پاسخ به پرسش اصلی، فرضیه مقاله این که بازدارندگی شبکه ای با تمرکز بر معادله قدرت متمرکز  تهدید، با عنوان بازدارندگی شبکه ای تمرکزگرا، ابزاری کارآمد در برابر جنگ های شبکه ای محسوب می شود. برای بررسی این فرضیه از روش ابداکشن در قالب نظریه پیچیدگی آشوب بهره گرفته می شود. در این پژوهش، رفتار سیستم بین الملل در قالب سیستم های انطباقی پیچیده باز گفت می شود و با توجه به تغییر شکل نظم به نظم شاخه ای و دگرگونی های ایجاد شده به تبع آن، بازدارندگی شبکه ای تمرکزگرا به عنوان نمونه ای نوآورانه از موج ششم بازدارندگی مدل سازی می شود و کارآمدی آن در وضعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران در شبکه منطقه ای غرب آسیا مورد بررسی قرار می گیرد.

    کلید واژگان: سیستم پیچیده آشوبی بین الملل, جنگ های شبکه ای, بازدارندگی, قدرت متمرکز, بازدارندگی شبکه ای تمرکزگرا
    Seyedeh Maryam Mousavi *, Farhad Ghasemi
    Introduction

    Deterrence is a system of conflict control in the international system that has undergone fundamental changes since the beginning of the Cold War. Following the 9/11 attacks and during the age of chaos, modern wars do erupt and affect all levels of interaction between actors. In this context, deterrence has lost its classical conceptualization and has become ambiguous and dysfunctional. The international system increasingly tends to behave like a complex adaptive system. Even the function of power dynamics in shaping conflict control systems seems to have transformed. Therefore, there is a need to develop a new deterrence model as a control system for modern warfare as one of the emerging phenomena in the international system. In this respect, the new generation of power dynamics possesses unique features and plays a fundamental role in the age of chaos. The present article aimed to answer the question of how networked wars impact deterrence in general and particularly in the context of the Islamic Republic of Iran. It intended to develop an appropriate deterrence model for controlling networked wars as the fourth generation of warfare within the chaotic–complex international system. To meet this objective, the study proposed intensive networked deterrence as an effective model for controlling networked wars.

    Literature Review:

    The extensive literature on the topic can be categorized into four groups. The first group deals with the transformation of warfare in the chaotic–complex international system (e.g., Arquilla & Ronfeldt, 2001; Freedman, 2017; Henrotin, 2016; Krieg & Rickli, 2019; Levy & Thompson, 2011; Lind & Thiele, 2015; Moffat, 2003). The second group of studies examines deterrence and its evolution (e.g., Freedman, 2004; Kaufmann, 1954; Quackenbush, 2011; Snyder, 1960). Knopf (2010) recognized four waves in the evolution of deterrence from the beginning to the end of the Cold War. In addition, Prior et al. (2018) explain how the fifth wave, termed resilience deterrence, controls modern wars, and Ghasemi (2021) has introduced the sixth wave, called nonlinear deterrence. The third group of studies is concerned with the relationship between deterrence and modern wars (e.g., Kello, 2017; Sutherland, 2011; Whyte et al., 2020). Finally, the fourth group focuses on deterrence in the case of the Islamic Republic of Iran (Ghasemi, 2007, 2021, 2022; Gunzinger & Dougherty, 2011; Hicks & Dalton, 2017; Krepinevich et al., 2003). Despite the extensive research, the issue of networked wars remains underexplored in the literature on deterrence methods. This gap is particularly relevant for actors like the Islamic Republic of Iran, given its unique geopolitical situation. The present study aimed to address this gap by innovatively designing a new deterrence model specific to the case of the Islamic Republic of Iran.

    Materials and Methods

    Given the uncertainty and emergent nature of the subject, the study relied on abductive reasoning to answer the research question. The process consisted of four steps. First, the emergent phenomena were explored and interpreted. Second, the deductive reasoning was used to conceptualize and theorize. Third, the inductive reasoning was used to conduct a case study investigation, followed by testing the validity and theoretical inferences through both inductive and deductive reasoning. This approach could provide the best explanation for the behavior of the complex international system as a complex adaptive system in the age of chaos, ultimately shaping the most functional deterrence model to control networked wars.

    Results and Discussion

    The study modeled the so-called intensive networked deterrence as a subdivision of the sixth wave of deterrence theory. The analysis also examined its impact on the current status of the Islamic Republic of Iran within the regional network of West Asia. Having introduced new concepts such as networked wars and intensive networked deterrence, the article explained how networked wars can be controlled by intensive networked deterrence, applied by the holder of intensive power. It examined how power dynamics within the chaotic–complex international system affect the control of modern wars and shape intensive networked deterrence. This kind of deterrence is an instrument used by those with intensive power at regional or international levels to create a threat equation through a cascading failure process. Considering the transformation of the international order from structural stability to bifurcated order, it is the holder of intensive power, rather than the holder of extensive power, that determines the structure and shape of the control system and create the threat equation. As the discussion made clear, intensive networked deterrence can be applied to the case of the Islamic Republic of Iran as a holder of intensive power within the regional network of West Asia. The hypothesis was tested using historical events involving the Islamic Republic of Iran, particularly from 2016 to 2023. To apply intensive networked deterrence to the Islamic Republic of Iran, specific requirements were pointed out, and several policies and actions were recommended.

    Conclusion

    Intensive networked deterrence is characterized by a multilayered structure with overlapping strategies resulting from the fluidity of threats. It relies on deterrence functions based on cascading failure processes, rolling feedback mechanisms, and broader communications within international or regional networks. This approach is marked by interactions and uncertainty at all levels. Intensive networked deterrence can effectively control networked wars, which have the potential to erupt at geopolitical, geoeconomic, geocultural, and geocyber levels. It underscores the importance of technology and modern knowledge in waging war, achieving final objectives, and targeting infrastructures, with a significant overlap of political and social environments. In an age of chaos and the second phase of the fourth generation of warfare, intensive networked deterrence can be employed by the holder of intensive power, such as the Islamic Republic of Iran within the regional network of West Asia.

    Keywords: Chaotic–Complex International System, Networked Wars, Deterrence, Intensive Power, Intensive Networked Deterrence
  • محمد نادری چلاو، علی اکبر جعفری*
    راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران، همواره رکن اصلی تامین کننده ی امنیت ملی و تاثیرگذار بر امنیت منطقه ای غرب آسیا بوده است. بنابر اقتضائات داخلی، تحولات ناشی از جنگ تحمیلی، شرایط منطقه ای نظیر ورود قدرت های فرامنطقه ا ی، ائتلاف با دول منطقه و ادراک تهدید رهبران ایران، توسعه ی صنایع موشک بالستیک و فناوری فضایی گزینه مناسب در جهت رفع ضعف های نظامی ناشی از تحریم و عقب ماندگی تکنولوژیکی نظامی ایران تشخیص داده شده است. سوال پژوهش فوق، بدین صورت است: جایگاه موشک بالستیک، در راهبرد امنیتی ایران چگونه ارزیابی می گردد؟ در فرضیه پژوهش، تاثیر بازدارنده موشکی بر تامین امنیت و حفظ قابلیت تهاجمی ایران در راستای اهداف منطقه ای، و پشتیبانی از ساختار مقاومت مورد تایید قرار گرفته است. تاثیرات مثبت از جهت تامین منافع و پرستیژ سیاسی، بیشینه سازی قدرت و نفوذ منطقه ای برای ایران به ارمغان آمده است. بازدارندگی پیوسته و حفظ امنیت مراکز استراتژیک، از نتایج کارکردی در ورای راهبرد امنیتی مستقل ملی است. چارچوب نظری پژوهش فوق، رئالیسم و نظریه بازدارندگی می باشد. روش به کارگیری اطلاعات تحلیلی و تبیینی است و از منابع کتابخانه ای و مقالات در استخراج مطالب بهره گیری شده است.
    کلید واژگان: بازدارندگی, موشک های بالستیک, راهبرد امنیتی, محور مقاومت, غرب
    Mohammad Naderi Chelav, Ali Akbar Jafari *
    The military strategy of the Islamic Republic of Iran has consistently been a key pillar in ensuring national security and influencing regional security in West Asia. Due to internal exigencies, the developments stemming from the imposed war, regional conditions such as the presence of extra-regional powers, alliances with regional states, and the perception of threats by Iranian leaders, the development of ballistic missile industries and space technology has been identified as a suitable option to address the military weaknesses caused by sanctions and Iran's technological military backwardness. The research question posed here is: How is the role of ballistic missiles evaluated within Iran's security strategy? In the research hypothesis, the missile deterrence capability is affirmed to contribute to securing Iran's defense and maintaining its offensive capabilities in line with regional objectives, as well as supporting the structure of resistance. Positive effects, such as ensuring political prestige, maximizing regional power and influence, are highlighted. Continuous deterrence and the protection of strategic centers are functional results beyond the scope of an independent strategy. The theoretical framework of this research is based on realism and deterrence theory. The methodology involves analytical and explanatory approaches, utilizing library sources and articles for content extraction.
    Keywords: Deterrence, Ballistic Missiles, Security Strategy, Resistance, West Asia
  • مرتضی بندری*، فاطمه پاکزاد، زهرا پاکزاد، عبدالرضا عالیشاهی

    هدف پژوهش حاضرطراحی الگوی بازدارندگی امنیتی درسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس عملیات وعده صادق می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی، به لحاظ روش گردآوری داده ها، اکتشافی وبه لحاظ ماهیت داده ها، آمیخته است. روش گردآوری داده ها وتحلیل دربخش کیفی از نوع مصاحبه و جهت تحلیل از روش تماتیک و در بخش کمی پرسشنامه و مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی است. جامعه آماری شامل کارشناسان و صاحب نظران رشته های علوم سیاسی، روابط بین الملل، ژئوپلیتیک و تعدادی از نخبگان نظامی می باشند. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی ازنظرات 16 خبره (10 استاد دانشگاه و 6 نظامی) و در بخش کمی بر اساس روش نمونه گیری در دسترس و فرمول کوکران از 225 نفر از کارشناسان مرتبط استفاده گردید.نتایج نشان داد الگوی سیستمی بازدارندگی امنیتی ایران دارای چهار بعد اصلی شاخص های ورودی، فرآیندها، خروجی و پیامدهای سیستم است. شاخص های ورودی (حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران و جنگ غزه) دارای ابعاد حقوقی و نظامی- سیاسی؛ فرآیندها (انجام عملیات وعده صادق) شامل پاسخ حداقلی ایران و پدافند حداکثری رژیم صهیونیستی، دشواری شرایط برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و افزایش شکاف میان رژیم صهیونیستی و آمریکا؛  شاخص های خروجی سیستم (افزایش بازدارندگی ایران) شامل بازطراحی نظام بازدارندگی در منطقه از سوی جبهه مقاومت، بازطراحی الگوی حکمرانی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، بعد قدرت نرم، بعد اقتصادی و تغییر دکترین هسته ای ایران و نهایتا باخورد یا پیامد شامل تلاش برای باثبات سازی سیستم امنیت منطقه خاورمیانه می باشد.

    کلید واژگان: الگوی سیستمی, بازدارندگی, جمهوری اسلامی ایران, جبهه مقاومت, رژیم صهیونیستی, وعده صادق
    Morteza Bandari *, Fatemeh Pakzad, Zahra Pakzad, Abdolreza Alishahi

    The aim of the current research is to design a model of security deterrence in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran based on the “Operation True Promise”. The current research is applied In terms of objectives, exploratory in terms of data collection method, and mixed in terms of the nature of data. The method of data collection and analysis in the qualitative part is the interview type, and the analysis method is the thematic method, and in the quantitative part, the questionnaire and structural equation modeling with the partial least squares approach. The statistical community includes experts and experts in the fields of political science, international relations, geopolitics and a number of military elites. In the qualitative part, using the snowball sampling method, the opinions of 16 experts (10 university professors and 6 military) were used, and in the quantitative part, based on the available sampling method and Cochran's formula, 225 related experts were used. The results showed that the system model of Iran's security deterrence has four main dimensions of input indicators, processes, output and consequences of the system. Input indicators (the attack of the Zionist regime on the Iranian consulate and the war in Gaza) with legal and military-political dimensions; the processes (carrying out the Operation True Promise) include Iran's minimal response and the Zionist regime's maximum defense, the difficulty of normalizing relations with the Zionist regime and increasing the gap between the Zionist regime and America; the output indicators of the system (increasing Iran's deterrence) include the redesign of the deterrence system in the region by the Axis of Resistance, the redesign of the regional governance model of the Islamic Republic of Iran, the soft power dimension, the economic dimension, and the change in Iran's nuclear doctrine, and finally, the outcome or outcome includes efforts to stabilize the security system. It is the Middle East region.

    Keywords: Systemic Model, Deterrence, Islamic Republic Of Iran, Resistance Front, Zionist Regime, Vaadeh Sadegh
  • رحیم بایزیدی*

    نظریه و راهبرد بازدارندگی در دوران پس از جنگ جهانی دوم و پیدایی سلاح های هسته ای، به دوران اوج شکوفایی خود رسید. باوجود کاستی های بازدارندگی، این راهبرد ازنظر قدرت های هسته ای، همچنان پاسخ مناسبی به معمای امنیت بوده، تا جایی که درطول هشت دهه گذشته، جنگ بزرگی در میان قدرت های اتمی رخ نداده است. در این چارچوب، قدرت های بزرگ با کاربست روش های گوناگون، ژرفا و گستره زیر پوشش راهبرد بازدارندگی خود را گسترش داده و از این راه به کارآمدسازی بازدارندگی خود پرداخته اند. پرسش اساسی که این مقاله در تلاش، برای پاسخ به آن است، چیستی ویژگی های مفهومی بین المللی شدن بازدارندگی به عنوان یک چارچوب نظری جدید و اعمال آن بر راهبرد بازدارندگی ایران در مناطق پیرامونی است. در پاسخ به این پرسش، نگارنده با ارائه نظریه «بین المللی شدن بازدارندگی» یا راهبرد «بین المللی سازی بازدارندگی»، با استفاده از روش کیفی موردپژوهی به کاربست این راهبرد در سطح جهان و همچنین توسط ایران در سطح مناطق پیرامونی شامل خاورمیانه، اوراسیا و جنوب آسیا می پردازد. بین المللی سازی بازدارندگی، راهبردی است که در چارچوب آن، قدرت بازدارنده با هدف افزایش کارآمدی بازدارندگی، بخشی از ظرفیت های نظامی و امنیتی خود را به متحدان خود انتقال می دهد. با توجه به گسترش تهدیدهای فرامرزی، در طول سال های گذشته، بین المللی سازی بازدارندگی متعارف با محوریت برنامه موشکی و گرو ه های شبه نظامی، بخشی از راهبرد نظامی و امنیتی ایران در سطح مناطق پیرامونی در خاورمیانه، اوراسیا و جنوب آسیا بوده است.

    کلید واژگان: بازدارندگی, بین المللی سازی, جنوب آسیا, خاورمیانه, اوراسیا, ایران
    Rahim Baizidi *
    Introduction

    Although deterrence can be traced back to the military literature and the writings of Carl von Clausewitz, deterrence theory neverthelessflourished in the Post-World War II era and after the advent of nuclear weapons. The deterrence strategy is especially important in some regions such as the Middle East, Eurasia and South Asia, which are among the most intense  conflict zones in the world.Research question: What are the conceptual coordinates of the internationalization of deterrence as a theoretical framework and its application to Iran's deterrence strategy in the peripheral regions?

    Research hypothesis:

     In response to the main question of the article, using the case study method, the author proposes the concept of internationalization of deterrence and examines its application first by the great powers of the world and then by Iran in its peripheral regions including the Middle East, Eurasia and South Asia. The internationalization of deterrence means a situation where the deterrent power provides part of its military and security capabilities including weapons, forces, and allies to other actors who intend to raise the level of deterrence, increase its effectiveness and expands its geographical scope, thereby creating fundamental changes in the strategic calculations of a potential aggressor. Internationalization of deterrence using missile power and paramilitary groups has been a part of Iran's military and security strategy in peripheral regions including the Middle East, Eurasia and South Asia.

    Methodology and theoretical framework:

     In this research, using Qualitative case study method, the concept of internationalization of deterrence and its application by Iran at the regional and global level has been analyzed. This paper presents the theoretical framework of the internationalization of deterrence. In the framework of this theory, political actors in the field of world politics transfer part of their military and weapons capacity to allied actors with the aim of strengthening deterrence.

    Results and discussion

    Deterrence theory flourished after World War II and after the advent of nuclear weapons. The United States as the first nuclear power, maintained a monopoly on nuclear weapons for four years. During the Cold War, as part of the nuclear sharing policy, the United States deployed tactical nuclear weapons in Europe to counterbalance the conventional superiority of the Warsaw Pact countries. Nuclear sharing was in fact a kind of internationalization of US nuclear deterrence. In addition to nuclear deterrence, world powers internationalized their conventional deterrence at lower levels. The deployment of Jupiter missiles in Turkey, the deployment of Soviet missiles in Cuba, the deployment of the American and Soviet missiles on European soil, and the AUKUS treaty are among the most important examples of internationalization of conventional deterrence after World War II. The collapse of the Soviet Union, the end of the Cold War and the emergence of new threats such as terrorism, cyber attacks and limited wars, caused a change in the deterrence strategy of countries and more attention to improving conventional deterrence.Iran is one of the countries that has changed its conventional deterrence strategy in the last few decades. The 1979 revolution can be considered as the origin of Iran's proxy deterrence because one of its most important goals was the export of its revolutionary thinking for the freedom of the nations of the region. Although this ideal did not change any country in the region, it aligned some groups in Lebanon, Iraq, Yemen, Palestine, Syria, Afghanistan, Pakistan and etc.  with Iran’s regional doctrine. The 8-year Iran-Iraq war can be considered as the source of Iran's missile deterrence. In the early years after the victory of the revolution, the structure of Iran's military forces was practically in disarray. Saddam Hussein also tried to use this opportunity to achieve his expansionist goals in the oil-rich areas of Iran. During the war, while the Iraqi army had access to many conventional and unconventional weapons from 80 countries, Iran was under arms embargo and in order to receive a limited number of missiles, it had to enter into tough diplomatic and military negotiations with four countries: Syria, Libya, North Korea, and China. After the end of the war, the development of the missile program became a key to Iran's deterrence strategy. Due to arms embargoes and financial problems after the war, Iran first built its pillars of deterrence on the two bases of proxy and missile deterrence, and in the second stage, it internationalized its deterrence in peripheral regions such as the Middle East, Eurasia and South Asia.

    Conclusion

    The 1979 revolution and the 8-year war with Iraq prompted Iran to use a different deterrence strategy in its peripheral regions in order to internationalize its deterrence. Financial problems after the 8-year war with Iraq, as well as arms embargos, led Iran to internationalize its deterrence using missile power and allied groups. This policy has changed the strategic calculations of possible aggressive powers and has prevented a new large-scale war against Iran.

    Keywords: Deterrence, Internationalization, South Asia, Middle East, Eurasia, Iran
  • روح الله آهنگران*

    اصل بر شخصی بودن مسئولیت است؛ هیچ کس بار گناهان دیگری را به دوش نمی کشد. با این همه، در تمام نظام های حقوقی متمدن جهان ازجمله آمریکا و ایران، در برخی موارد،  از این اصل عدول می شود. هرگاه کسی دیگری را به طریقی در ارتکاب رکن مادی جرم، یاری کند یا سبب وقوع جرم شود، اگر چه، شخص معین یا تسهیل کننده، نقشی در ارتکاب رکن مادی جرم ندارد اما به دلیل سببیت در وقوع جرم، مستوجب عقاب است. در نظام حقوقی ابزار گرایی آمریکا، معاون، به مثابه مباشر جرم، مجازات می شود. این امر اگر چه از منظر قدرت بازدارندگی، قابل توجیه است اما با معیار های عدالت کیفری منافات دارد. در نظام حقوقی ایران، با تکیه بر پایبندی به اصول عدالت کیفری، مجازات معاون اخف از مجازات مباشر است که از نظر بازدارندگی، دست کم در برخی موارد، ضعیف عمل نموده اما با اصول عدالت کیفری سازگار تر به نظر می رسد. بر مبنای همین تفاوت به نظر می رسد که در دو نظام، مفهوم، ماهیت، قلمرو، شرایط و آثار معاونت در جرم در حقوق آمریکا و ایران واجد اختلاف بنیادین می باشد. سوال پژوهش حاضر این است که تحلیل معاونت کیفری باساس مبانی حقوق کیفری به ویژه ابزار گرایی، چگونه صورت می گیرد؟ در این پژوهش، ضمن پاسخ به این مسئله به روشی تحلیلی-توصیفی، پیشنهاد شده است تا با اعمال برخی معیار ها، از افراط و تفریط موجود در آمریکا و ایران، فاصله گرفته تا علاوه بر تحقق عدالت کیفری، سایر آرمان ها و اهداف مانند بازدارندگی نیز محقق گردد.

    کلید واژگان: بازدارندگی, ابزارگرایی کیفری, حقوق کیفری آمریکا, اصحاب جرم, تبانی
    Rohollah Ahangaran *

    The principle is personal responsibility; No one bears the burden of another's sins. However, in all the civilized legal systems of the world, including America and Iran, in some cases, this principle is deviated from. Whenever someone helps someone else in committing the material element of the crime or causes the crime to occur, even though the specific person or the facilitator does not have a role in committing the material element of the crime, due to the causation of the crime, he is liable to punishment. In the instrumentalist American legal system, the deputy is punished as the mastermind of the crime. Although this is justifiable from the point of view of deterrence, it is against the standards of criminal justice. In Iran's legal system, based on adherence to the principles of criminal justice, the punishment of the deputy is lower than the punishment of the supervisor, which is weak in terms of deterrence, at least in some cases, but seems more consistent with the principles of criminal justice. Based on this difference, it seems that in the two systems, the concept, nature, territory, conditions, and effects of aiding and abetting crime in American and Iranian laws have fundamental differences. The question of the current research is how the analysis of the criminal deputy is done based on the principles of criminal law, especially instrumentalism. In this article, while answering this problem in an analytical-descriptive way, it has been suggested that by applying some criteria, it would distance itself from the excesses in America and Iran, so that in addition to the realization of criminal justice, other ideals and goals such as deterrence be realized

    Keywords: Deterrence, Criminal Instrumentalism, American Criminal Law, Accomplices, Collusion
  • امید آسیابان*

    منطق بازدارندگی به عنوان یکی از راهکارها و سیستم های کنترل برای جلوگیری از جنگ به واسطه اشاعه جنگ افزارهای هسته ای تاکتیکی با چالش مواجه شده است. از سوی دیگر اجبار به معنای تلاش برای تاثیرگذاری بر رفتار دیگری با استفاده از زور و یا تهدید به زور است. پرسشی که مطرح می شود این است که آیا جنگ افزارهای هسته ای تاکتیکی به عنوان ابزار کنش اجبار راهبردی، سیستم بین الملل را وارد عصر وادارندگی هسته ای کرده اند؟ هدف اصلی این پژوهش دستیابی به نوعی ایقاع نظری در قالب مدل نظری به منظور تحلیل متغیرها و در نهایت درک نقش مهم جنگ افزارهای هسته ای تاکتیکی در سیاست بین الملل معاصر است. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی است و منطبق بر دو گام است؛ در گام اول تلاش می شود که یک مدل نظری با عنوان وضعیت پیچیدگی ساختاری که نوعی ایقاع نظری توسط نگارنده محسوب می شود به منظور مطالعه وضعیت مقطعی از نظم بین المللی (پس از جنگ سرد تا کنون) مورد بررسی قرار بگیرد و در گام دوم مربوط به تحلیل، ارتباط و همبستگی میان متغیرها مورد بررسی قرار بگیرد. مطابق فرضیه پژوهش، آمار ها و روندهای جاری می توان مدعی شد که جنگ افزارهای هسته ای تاکتیکی در شرایط پیچیدگی ساختاری و افزایش احتمال وقوع غافل گیری راهبردی در میان دولت ها به عنوان نوعی ابزار کارآمد برای اعمال اجبار بدون احتمال نابودی قطعی متقابل محسوب می شوند.

    کلید واژگان: جنگ افزار هسته ای تاکتیکی, پیچیدگی ساختاری, غافل گیری راهبردی, بازدارندگی
    Omid Asiyaban *

    The logic of deterrence as one of the solutions and control systems to prevent war has been challenged by the proliferation of tactical nuclear weapons. On the other hand, coercion means trying to influence another's behavior by using force or threat of force. The question that arises is whether tactical nuclear weapons as a means of strategic coercion have brought the international system into the era of nuclear coercion? The main goal of this research is to achieve a theoretical model in the form of a theoretical model in order to analyze the variables and finally understand the important role of tactical nuclear weapons in contemporary international politics. The research method is descriptive and analytical and corresponds to two steps; In the first step, an attempt is made to examine a theoretical model called the state of structural complexity, which is considered a kind of theoretical arrangement by the author, in order to study the cross-sectional state of the international order (after the Cold War until now) and in The second step related to analysis, relationship and correlation between variables should be examined. According to the research hypothesis, statistics and current trends, it can be claimed that tactical nuclear weapons in the conditions of structural complexity and increased probability of strategic surprise among governments as an efficient tool for applying coercion without possibility they are considered mutual assured destruction.

    Introduction

    After the end of the Cold War, the international system was placed in a state of structural complexity due to variables such as the unipolar structure of the international system, the development of technology, and the development of the international system. According to these changes in the international system, we are witnessing a change in the control system of nuclear deterrence due to the Proliferation of nuclear weapons. The question that arises is whether tactical nuclear weapons as a tool of strategic coercion have brought the international system into the era of nuclear coercion? According to the hypothesis of this research, it can be claimed that tactical nuclear weapons in the conditions of structural complexity and increased probability of strategic surprise among governments are considered as an efficient tool to apply coercion without the possibility of mutual assured destruction.

    Theoretical Framework

    In this research, by emphasizing the theoretical foundations of the state of structural complexity, it is possible to see the act of coercion very differently from the classical system. In structural complexity, instead of the Newtonian and materialistic perspective, it is tried to pay attention to phenomena such as power dynamics and the nature of the international system from a social and semantic framework. When discussing the socialization of the structure of the international system, it means that the actors of the international system use identity and social tools to gain, maintain and increase power. In the past, due to the existence of rationality and predictability, the strategy of coercion was only applied by governments in cases where they could bring reasons based on the rationality of a tool for it. Elements such as non-linear dynamics, coordination and adaptation, unexpected qualities and affairs, and social role networks can each be a stimulus for adopting coercive strategies in contemporary international politics. For example, non-linear dynamics can play a role in creating an imbalance between inputs and outputs, and ultimately, governments will suffer a strategic surprise.

    Methodology

    The method of this research is to first describe the state of the international order so that it can be examined in the step related to the analysis, connection and correlation between the variables. Data collection is based on the library method.

    Results & Discussion

    According to the current statistics and trends, it can be claimed that tactical nuclear weapons are considered as an efficient tool for coercion without the possibility of mutual mutual destruction in the conditions of structural complexity and increased probability of strategic surprise among the states. The number of tactical nuclear weapons was in a sharp decline between 1980-1990. This downward trend was more due to the arms control regime of medium-range nuclear forces in 1987 between the United States of America and the Soviet Union. At the operational level, this regime required the removal of ballistic and land-based cruise missiles with a range between 500 and 5500 km in a period of three years, along with launchers and related equipment. In a unique feature, it covered nuclear, conventional and dual-use systems, some of which could be considered purely tactical in mission. this decreasing trend has had an increasing trend from 2000 to 2023. The security environment has become very complicated after the weakening of the weapons control regime of medium-range nuclear forces. According to these statistics, there are indications that several countries equipped with nuclear weapons may be thinking of returning to tactical nuclear weapons. For example, some United States and multinational experts and officials explicitly want to increase the tactical capabilities of nuclear weapons.

    Conclusions & Suggestions

     The production process of this type of weapons according to published statistics and information can promise the importance of this type of weapons for the purpose of nuclear coercion of states against each other for political interests and compensation for the consequences of negligence. to be strategic in the contemporary international system. The author's only suggestion to return to the era of deterrence is that the states possessing tactical nuclear weapons establish a regime of control and removal of tactical nuclear weapons in order to maintain the deterrence system as in the Cold War period.

    Keywords: Tactical Nuclear Weapons, Structural Complexity, Strategic Surprise, Deterrence
  • عباس فلاح، غلامعلی مرادی*

    این پژوهش باهدف شناسایی مولفه های اثرگذار در طراحی الگوی بازدارندگی همه جانبه بر مبنای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل فرماندهان، اساتید دانشگاه و کارشناسان ارشد امور نظامی هستند که در خصوص موضوع صاحب نظر می باشند. حجم نمونه تمام شمار هدفمند (قضاوتی) می باشد و برای مصاحبه نیز به همین روش و به صورت تمام شمار انتخاب شده اند. با مطالعه اسناد و مدارک و مصاحبه و ارسال پرسشنامه، داده های جمع آوری شده با استفاده از رایانه و برنامه نرم افزاری spss  مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. نتایج نهایی حاکی از آن است که تمامی مولفه ها و منابع قدرت نرم  احصاء شده برای جمهوری اسلامی ایران در بازدارندگی نرم در چارچوب بازدارندگی همه جانبه موثر و ارزشمند بوده و سه منبع نفوذ و مرجعیت شیعه، هنر و اقدامات بشردوستانه دارای بالاترین میزان اثرگذاری می باشند.

    کلید واژگان: بازدارندگی, بازدارندگی همه جانبه, قدرت نرم, مولفه های اثرگذار, الگو
    A. Fallah, Gh.A .Moradi *

    This study was conducted to identify the effective considerations in designing a comprehensive deterrence model based on the soft power of the Islamic Republic of Iran. The study population includes commanders, university professors, and military experts who are knowledgeable about the subject. The whole number sampling method is purposeful and for the interview they are purposefully selected in whole number. The collected data were analyzed by studying the documents and interviews and sending a questionnaire using descriptive and inferential statistics using a computer and SPSS software program.The final results indicate that all components and sources of soft power counted for the Islamic Republic of Iran in soft deterrence within the framework of comprehensive deterrence are effective and valuable and the three sources of Shiite influence and authority, art and humanitarian action have the highest impact. To be

    Keywords: Deterrence, comprehensive deterrence, soft power, Islamic Republic of Iran
  • حسین سیاحی*، امیرعلی کتابی
    امروزه بازیگران غیردولتی نیز به در سیستمهای منطقه ای و بین الملل به کنشگری می پردازند. در خاورمیانه نیز گرو ه هایی وجود دارند که توانسته اند با کسب قدرت و افزایش ظرفیت های نظامی لازم، جایگاه خویش در منطقه را به طرز قابل توجهی افزایش داده و به دنبال آن بر ثبات و ترتیبات امنیتی تاثیرگذار باشند. به سبب تنش های منطقه ای و بحران های موجود، بررسی نقش بازیگران غیردولتی خاورمیانه در این برهه از تاریخ در دستور کار پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است. این نوشتار با استفاده از روش پژوهش کیفی، نمونه پژوهی و چارچوب تیوریک و همچنین با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی به دنبال پاسخ این پرسش است که بازیگران غیردولتی نظیر حزب الله در لبنان، حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه و فلسطین، نیروهای شیعه در عراق و حوثی ها در یمن چه تاثیری بر ثبات و حفظ موازنه قدرت در سیستم منطقه ای در خاورمیانه دارند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می-گردد که در اصلی ترین رقابت مبتنی بر موازنه قدرت در خاورمیانه میان جمهوری اسلامی ایران و اسراییل، بازیگران غیردولتی به عنوان عامل بازدارنده می توانند از شکست موازنه قوای منطقه ای و وقوع جنگ فراگیر و سنگین جلوگیری نموده و به دنبال آن، مانع از بی ثباتی، عدم تعادل و تحول و فروپاشی سیستم منطقه ای شوند.
    کلید واژگان: بازیگران غیردولتی, خاورمیانه, موازنه قدرت, بازدارندگی, ایران, اسرائیل
    Hossein Sayahi *, Amirali Ketabi
    At present, non-state actors are also engaged in regional and international systems. In the Middle East, certain factions have successfully bolstered their influence in the region by attaining authority and bolstering their military capacities, thus impacting the stability and security arrangements. The current historical period has seen a significant focus on researching the role of non-state players in the Middle East, mostly due to regional tensions and ongoing crises. This article employs qualitative research methods, case study approaches, theoretical frameworks, and utilizes library and internet resources to investigate the influence of non-state actors, such as Hezbollah in Lebanon, Hamas and Islamic Jihad in Gaza and Palestine, Shia forces in Iraq, and the Houthis in Yemen, on the stability and power balance in the Middle East regional system. The hypothesis suggests that non-state entities have the potential to serve as a deterrence in the primary power struggle between the Islamic Republic of Iran and Israel in the Middle East. They have the ability to avert the disruption of regional power equilibrium and the occurrence of a widespread and highly intense conflict, therefore avoiding instability, imbalance, and the collapse and transformation of the regional system.
    Keywords: Non-state actors, Middle East, Balance of Power, Deterrence, Iran, Israel
  • حسن محمدی منفرد*
    عملیات طوفان الاقصی، زمین لرزه راهبردی را برانگیخت که ارتش رژیم صهیونیستی و دکترین آن را تا حد زیادی تکان داد و مجموعه ای از سوالات را در مورد استراتژی های آینده، برانگیخت. تحقیق حاضر که با رویکرد کیفی و با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است در پی پاسخ به این پرسش می باشد که؛ ارزیابی عملیات طوفان الاقصی بر اساس اصول دکترین نظامی رژیم صهیونیستی به چه صورت می باشد؟ نگارنده مقاله با مطالعه اسنادی و بررسی اسناد مراکز مطالعاتی و مصاحبه های تحلیلگران برجسته جهان و حتی صاحبنظران خود رژیم صهیونیستی، ضمن ارایه تصویری از توانمندی نظامی رژیم صهیونیستی و احصاء اصول دکترین نظامی آن، به این نتیجه رسیده است که رژیم صهیونیستی در هر چهار اصل دکترین نظامی خود یعنی (بازدارندگی، هشدار سریع، تصمیم گیری نظامی و دفاع مدنی) شکست خورده است. همچنین نتایج بدست آمده در خصوص آینده جنگ و چالش فرار روی رژیم صهیونیستی بیانگر این نکته با اهمیت می باشد که؛ رژیم صهیونیستی توان و ظرفیت بازدارندگی در برابر گروه های مقاومت را ندارد بلکه فقط در فضای بازدارندگی از طریق مجازات و بدون محاسبه و تفکر در خصوص پایان جنگ، وارد یک جنگ ویرانگر و فرسایشی در نوار غزه شده است.
    کلید واژگان: عملیات طوفان الاقصی, رژیم صهیونیستی, دکترین نظامی, توانمندی نظامی, بازدارندگی
    Hasan Mohammadi Monfared *
    The present research, which was conducted with a qualitative approach and descriptive analytical method, seeks to answer the question that; How is the evaluation of Al-Aqsa storm operation based on the principles of the military doctrine of the Zionist regime? The author of the article, by studying the documents and examining the documents of the study centers and interviews of the leading analysts of the world and even the experts of the Zionist regime, while presenting a picture of the military capability of the Zionist regime and the statistics of the principles of the military doctrine of the Zionist regime, has come to the conclusion that the Zionist regime in all 4 principles The military doctrine itself (deterrence, early warning, military decision-making and civil defense) has failed. Also, regarding the future of war and the challenge of fleeing to the Zionist regime, it has been concluded that the Al-Aqsa storm operation showed that the military power of the Zionist regime is fake and does not have the ability to deter jihadist groups and resistance fighters. Therefore, the Zionist regime has entered into a destructive and erosive war in the Gaza Strip without calculating and thinking about the end of the war.
    Keywords: Al-Aqsa storm operation, Zionist regime, Military Doctrine, military capability, Deterrence
  • جواد مددی

    رقابت ها و تعارضات ایدئولوژیک میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا به قدری گسترده است که این دو بازیگر را به تهدید عینی برای یکدیگر مبدل کرده است. هر کدام از این دو کشور به دلیل منافع متفاوتی که در منطقه دارند، دیگری را به مثابه یک عامل مخرب برای دست یابی و تامین منافع ملی خویش در منطقه در نظر می گیرند و همین مسئله نیز به نوبه خود باعث پیدایش یک تهدید ادراکی متقابل در بین آمریکا و ایران در غرب آسیا شده است. این احساس تهدید به رقابت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در این منطقه ژئوپلیتیک رنگ و بویی متفاوت داده است و آنان را وادار کرده که برای ایجاد بازدارندگی در مقابل تهدیدهای عینی یکدیگر، برای دست یابی به موازنه قوا تلاش کنند. در این فرآیند هر کدام از این دو کشور تلاش می کنند تا با استفاده از مزیت ها و فرصت های که در اختیار دارند، در مقابل دیگری به ایجاد موازنه بپردازند و به نظر می رسد که هر دوی آنها نیز تا حد زیادی در این امر موفق بوده اند. با این وجود، سطح تهدید ادراکی میان آنها به قدری گسترده است و نیات خصمانه متقابل میان آمریکا و ایران به قدری آشکار است که در عمل باعث شده است هر دوی آنها تشویق شوند تا برای ایجاد بازدارندگی به صورت پیوسته در این موازنه تهدید شرکت داشته باشند. به این ترتیب، به نظر می رسد که با توجه به عوامل موثر در پیدایش این موازنه تهدید در شرایط فعلی نمی توان چشم انداز روشنی از پایان یافتن تلاش های آمریکا و ایران برای ایجاد توازن قوا در برابر یکدیگر ترسیم کرد.

    کلید واژگان: موازنه قدرت, موازنه تهدید, بازدارندگی, آمریکا, ایران
    Javad Madadi

    The ideological rivalries and conflicts between the Islamic Republic of Iran and the United States of America in the West Asian region are so widespread that they have turned these two actors into an objective threat to each other. Each of these two countries, due to their different interests in the region, consider the other as a destructive factor to achieve and secure their national interests in the region, and this issue, in turn, causes the emergence of a mutual perceived threat between the United States and Iran in West Asia. This sense of threat has given a different flavor to the regional competition between the Islamic Republic of Iran and the United States of America in this geopolitical region and has forced them to try to create deterrence against each other's objective threats in order to achieve a balance of power. In this process, each of these two countries tries to create a balance against the other by using the advantages and opportunities they have, and it seems that both of them are largely successful in this matter. However, the level of perceived threat between them is so wide and the mutual hostile intentions between the US and Iran are so obvious that in practice it has encouraged both of them to continuously participate in this threat balance to create deterrence. In this way, it seems that according to the effective factors in the emergence of this balance of threats in the current situation, it is not possible to draw a clear vision of the end of the efforts of the US and Iran to create a balance of power against each other.

    Keywords: balance of power, balance of threats, deterrence, America, Iran
  • روح الله قادری کنگاوری*

    جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگری که هژمونی امریکا و بلکه نظام سلطه حاکم بر روابط بین الملل را به چالش کشیده و منتقد جدی و فعال مناسبات ظالمانه و ناعادلانه حاکم بر جهان است، همواره یکی از اهداف استراتژیک و اصلی امریکا در جنگ ترکیبی و دیپلماسی اجبار در عرصه سیاست خارجی بوده است که با روش ها و ابزارهای متفاوت مثل تحریم تسلیحاتی، فشار سیاسی، تحریم اقتصادی و تلاش برای انزوا و تنگ تر کردن حلقه محاصره انقلاب اسلامی، خواستار تسلیم جمهوری اسلامی و دنباله روی از سیاست های منطقه ای و جهانی امریکایی ها بوده است. با توجه به اینکه در کنار ابزارهای متعارف و نامتعارف جنگ ترکیبی اعم از جنگ اقتصادی، جنگ اطلاعاتی، جنگ سیاسی، جنگ فرهنگی، عملیات روانی، حملات سایبری، ناامنی و بی ثبات سازی داخلی، «دیپلماسی» و «جنگ دیپلماتیک» نیز یکی از محورهای اصلی و مهم این نوع جنگ ترکیبی است، این مقاله به دنبال بررسی و تحلیل ماهیت و ابعاد جنگ ترکیبی امریکا علیه جمهوری اسلامی به روایت دیپلماسی و مذاکره است.

    کلید واژگان: جنگ ترکیبی, دیپلماسی اجبار, مذاکره, بازدارندگی, امریکا
    Rohollah Ghaderi Kangavari *

    The Islamic Republic of Iran, as an actor that has challenged the hegemony of the United States and the ruling system of international relations and is a serious and active critic of the oppressive and unjust relations ruling the world, is always one of the strategic and main goals of the United States in combined war and coercive diplomacy. It has been in the field of foreign policy that with different methods and tools such as arms embargo, political pressure, economic embargo and efforts to isolate and narrow the circle of encirclement of the Islamic Revolution, it has demanded the submission of the Islamic Republic and following American regional and global policies. has been Considering that along with the conventional and unconventional means of combined warfare, including economic war, information war, political war, cultural war, psychological operations, cyber attacks, insecurity and internal destabilization, "diplomacy" and "diplomatic war" are also one of the The main and important axes of this type of combined war, this article seeks to investigate and analyze the nature and dimensions of combined war of America against the Islamic Republic according to the narrative of diplomacy and negotiation.

    Keywords: Hybrid war, coercive diplomacy, Negotiation, deterrence
  • همت الله شمولی*، محمدعلی بصیری، صدرالله حسنی بلیانی، احمد بنافی

    هدف این پژوهش، شناخت و تبیین الگوی جنگ نامتقارن در دکترین امنیتی ج.ا.ایران در مقابل تهدیدات احتمالی پیش‏رو در خلیج فارس می باشد؛ این پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که الگوی جنگ نامتقارن در دکترین امنیتی ایران در خلیج فارس چیست؟ لذا فرضیه پژوهش بدین صورت تدوین شده است که به دلیل عدم تقارن در توانمندی‏های نظامی‏از حیث کمی ‏وکیفی میان ایران و کشورهای معارض از جمله آمریکا در منطقه خلیج فارس، شیوه جنگ نامتقارن در قالب استفاده از ادوات جنگی همچون قایق‏های تندرو، مین و موشک‏های کروز از سوی ایران به عنوان رکن دکترین امنیتی اتخاذ شده که از رهگذر کاربست آن، ایران سعی دارد بازدارندگی لازم را برای خود به ارمغان بیاورد. یافته‏های این پژوهش نشان دهنده این است که ایران به دلیل محدودیت‏ها و الزامات، این شیوه جنگ را انتخاب نموده و بهره‏گیری از آن باعث تولید بازدارندگی، خودکفایی، خوداتکایی، تغییر ساختار و نهایتا تغییر در استراتژی دشمن شده است. در این پژوهش، محققان از تیوری های «جنگ نامتقارن» به عنوان چارچوب نظری استفاده نموده اند. از  مطالعه کتب، مقالات، پایان نامه‏ها و اسناد و مدارک علمی‏ و نظامی‏در دسترس نیز استفاده شده است. ماهیت این پژوهش از نوع توصیفی و بعضا تبیینی، و شیوه گردآوری داده ها نیز اسنادی کتابخانه‏ای است.

    کلید واژگان: ایران, بازدارندگی, خلیج فارس, دکترین امنیتی, جنگ نامتقارن
    HemmatOlah Shamouli *, MohamadAli Basiri, Sadrolah Hasani, Ahmad Banafi

    The aim of this research is to identify and analyze the asymmetric warfare model in the security doctrine of the Islamic Republic of Iran in response to the potential threats in the Persian Gulf. This research addresses the question of what is the asymmetric warfare model in Iran's security doctrine in the Persian Gulf. Therefore, the research hypothesis is as follows: Due to the asymmetry in military capabilities in terms of quantity and quality between Iran and its adversaries, including the United States, in the Persian Gulf region, Iran has adopted an asymmetric warfare method as a component of its security doctrine, which involves using military tools such as speedboats, mines, and cruise missiles. Through this method, Iran seeks to achieve the necessary deterrence for itself. The findings of this research indicate that Iran has chosen this method of war due to its constraints and necessities, and that this method has resulted in deterrence, self-sufficiency, self-reliance, structural change, and ultimately a change in the enemy's strategy. In this research, the researchers have used the theories of "asymmetric warfare" as a theoretical framework. The study of books, articles, dissertations, and scientific and military documents available has also been utilized. The nature of this research is descriptive and partly explanatory, and the data collection method is documentary library.

    Keywords: Iran, deterrence, Persian Gulf, Security Doctrine, Asymmetric warfare
  • رشید دانش، رضا یکدست*

    نظام جمهوری اسلامی ایران را در صحنه بین المللی ناکارآمد نشان دهند، و با اینکه هزینه ی سنگینی را بر ملت و دولت ایران تحمیل کردند ولی با هوشیاری مسئولین و استقامت مردم کاری از پیش نبردند. پس از پایان جنگ مسئولین لشکری وکشوری به فکر تقویت قدرت بازدارندگی در کشور شدند، چون با توجه به توانمندی های نظامی و دفاعی ایجاد شده در جنگ، ترکیب منحصر به فرد نیروهای مسلح ایران ،روحیات ملی، تجربه دفاع مقدس، از ایران یک قدرت منطقه ای ساخته بود و نوعی بازدارندگی در کشور ایجاد گردیده بود. بازدارندگی راهبردی است که طی آن یک قدرت، از تهدید به انتقام گیری برای ممانعت از حمله دشمن استفاده می کند. ایده بازدارندگی سابقه طولانی دارد بعضی ها معتقدند به اندازه خود جنگ قدمت دارد. بازدارندگی به معنای این نیست که شما لزوما از تسلیحات استفاده نمایید؛ بلکه یکی از ابعاد مهم بازدارندگی جنبه مدیریتی و روانی آن است. همین قدر که قابلیت های ایران در جهان مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد،آثار خودش را در نظام بین الملل می گذارد، ولی این کافی نیست. به خاطر اینکه جمهوری اسلامی ایران برای پیشبرد اهداف و آرمان های انقلاب، نیاز به قدرت بازدارندگی در سطح بالا دارد و بایستی از هر دو نوع بازدارندگی یعنی متقارن و نامتقارن با توجه به تهدید های منطقه ای و فرامنطقه ای برخوردار و آنها را مدیریت کند. این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی تحلیلی بوده و هدف آن پرداختن به لزوم ارتقاء قدرت بازدارندگی دفاعی ایران می باشد.

    کلید واژگان: بازدارندگی, ژئوپلیتیک, متقارن, نامتقارن, اصول بازدارندگی, ارتقاء قدرت
    Rashid Danesh, Reza Yekdast *

    They showed the system of the Iran to be inefficient in the international arena, and although they imposed a heavy cost on the nation and the government of Iran, they did nothing with the vigilance of the officials and the perseverance of the people. After the end of the war, the military and national officials thought of strengthening the deterrence power in the country, because according to the military and defense capabilities created in the war, the unique combination of the Iranian armed forces, national spirit, experience of sacred defense, made Iran a regional power. and a kind of deterrence was created in the country. Deterrence is a strategy in which a power uses the threat of retaliation to prevent an enemy attack. The idea of ​​deterrence has a long history, some believe it is as old as war itself.Deterrence does not mean that you necessarily use weapons; Rather, one of the important dimensions of deterrence is its managerial and psychological aspect. As much as Iran's capabilities are analyzed in the world, it leaves its effects in the international system, but this is not enough. Because the of Iran needs deterrence at a high level to advance the goals and ideals of the revolution, and it must have both types of deterrence, i.e. symmetric and asymmetric, according to regional and extra-regional threats and manage them. This research is applied and its method is descriptive and analytical, and its purpose is to address the need to improve Iran's defense deterrence power.

    Keywords: deterrence, geopolitics, Symmetric, asymmetric, principles of deterrence, power enhancement
  • شهروز شریعتی*، علی نعمت پور
    راهبردهای دفاعی هر کشور پاسخی به تهدیدات منطقه ای و بین المللی است و کشورها با توجه به این تهدیدات به ایجاد بازدارندگی در راستای حفظ امنیت و بقا وجودی خود اقدام می کنند. کشورهایی که در طول تاریخ در معرض تهدید و تجاوز بوده اند، بیش از سایر کشورها نگران امنیت و کیان خود هستند. نظام دفاعی جمهوری اسلامی ایران از جهات مختلف متاثر از فرهنگ راهبردی ایران است که در مواجهه با تهدیدات و چالش های متعدد شکل گرفته است. به بیان بهتر، ایران که به واسطه موقعیت خاص ژیوپلیتیکی خود همواره در معرض تهدید رقبای منطقه ای و بین المللی بوده، موضوع امنیت و بازدارندگی را یک موضوع حیاتی تلقی می کند. اما از هنگام پیروزی انقلاب که اسلام در مرکز سیاست های امنیتی و دفاعی کشور قرار گرفته، این بازدارندگی دارای منطق خاص تری شده است؛ بر این اساس فهم منطق بازدارندگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مستلزم شناخت رویکرد اسلام به مفهوم دفاع و امنیت است. این پژوهش از روش تحلیل گفتمان برای بررسی معنای نهفته در متون به منظور تحلیل مفهوم بازدارندگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران استفاده می کند و با بررسی و ارزیابی اسناد و متون شفاهی و مکتوب و فتاوای رهبر انقلاب، منطق دینی بازدارندگی را در جمهوری اسلامی مورد واکاوی قرار می دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ماهیت راهبرد دفاعی ایران در چارچوب آموزه های اسلامی مبتنی بر بازدارندگی فعال در برابر تهدیدات منطقه ای و بین المللی و حفظ توان حمله دوم به منظور پیشگیری از خطر جنگ علیه ایران است.
    کلید واژگان: ایران, امنیت, سیاست خارجی, بازدارندگی, راهبرد دفاعی, فرهنگ سیاسی
    Shahrooz Shariati *, Ali Nematpour
    The defense strategies of each country are a response to regional and international threats. Countries that have historically been under threat and aggression are more concerned about their existential security than other states. Iran's defense system is influenced by its strategic culture in various ways. This political culture, which has been formed and changed by facing numerous threats and challenges, significantly impacts the national defense approach. For this reason, the issue of security and deterrence has been a vital issue for different governments in Iran. Since the Iranian Islamic Revolution, Islam has been the core of the country's security and defense policies. For this reason, understanding Islam's approach to the concept of defense and security in Iran's foreign policy is essential. Consequently, using the discourse analysis method, this research investigates the hidden meaning in the texts to analyze the concept of deterrence in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran. This article examines the religious logic of deterrence in the Islamic Republic by evaluating the oral and written documents and fatwas of the supreme leader. The findings of this research show that the nature of Iran's defense strategy in the framework of Islamic thought is based on an active deterrence strategy against regional and international threats and maintaining its second-strike capability to prevent the risk of war against Iran.
    Keywords: Iran, Security, Foreign Policy, deterrence, Defense strategy, political culture
  • مریم رئیسی، اکبر نصراللهی کاسمانی*، عبدالکریم خیامی
    بازدارندگی در عرصه نظامی بیشتر معنا دارد و در زمینه رسانه کمتر استفاده می شود و مفاهیمی مانند قدرت نرم معمولا در ادبیات رسانه ای بیشتر تکرار شده اند. با این وجود بازدارندگی در دو سطح در این مقاله مورد تحلیل واقع شد: سطح داخلی که پیشنهاد می کند تا صداوسیما از خلاقیت و تولید محتوای به روز بهره برد تا مخاطبین داخلی را از دست ندهد و در سطح خارجی، آنچه درباره بازدارندگی مهم است توجه به کارکرد درست شبکه های برون مرزی است که تا چه اندازه تعدد آن ها دال بر خروجی درست آن بازدارندگی می تواند باشد. مهم ترین راهبرد مقابله با جنگ رسانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران را می توان افزایش اعتماد مخاطبان رسانه ملی از طریق پاسخگویی به نیازهای آن ها در زمینه اطلاعات، رویدادهای مختلف و افزایش اعتماد مخاطبان رسانه ملی دانست. صداوسیما با اتخاذ سیاست ایمن سازی مخاطبان در برابر اثرات نامطلوب شبکه های ماهواره ای، به جای تلاش برای دور انداختن یا آزاد گذاشتن کامل آن ها، می تواند بهتر عمل کند. از مهم ترین راهکارها می توان به افزایش اعتماد مخاطبان نسبت به رسانه ملی با ارایه اخبار و اطلاعات جامع دقیق، بی طرفانه و پاسخگویی به نیازهای اخیر مخاطبان با ارزیابی مستمر نیازمندی های گروه های مختلف اجتماعی اشاره کرد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده است.
    کلید واژگان: بازدارندگی, صداوسیما, رسانه, راهبرد, قدرت نرم
    Maryam Reiesi, Akbar Nasrollahi Kasmani *, Abdolkarim Khayami
    Deterrence has more meaning in the military field and is less used in the field of media, and concepts such as soft power are usually repeated in media literature. However, deterrence was analyzed on two levels in this article: the internal level, which suggests that radio and television should take advantage of creativity and the production of up-to-date content so as not to lose internal audiences, and at the external level, what is important about deterrence is paying attention to proper functioning. It is cross-border networks that how many of them can indicate the correct output of that deterrence. The most important strategy to deal with the media war against the Islamic Republic of Iran can be considered to be increasing the trust of the national media audience by responding to their needs in the field of information, various events and increasing the trust of the national media audience. Sedavsima can do better by adopting a policy of protecting the audience from the adverse effects of satellite networks, instead of trying to throw them away or leave them completely free. One of the most important solutions is to increase the trust of the audience towards the national media by providing comprehensive, accurate, unbiased news and information and responding to the recent needs of the audience by continuously evaluating the needs of different social groups. The research method used in this study was descriptive-analytical.
    Keywords: Deterrence, Broadcasting, Media, strategy. soft power
  • زهرا شریف زاده*، امیرهوشنگ میرکوشش
    همانگونه که در ادوار معتدد به گونه های مختلف مشخص شده عمده ترین نگرانی کشورهای منطقه در خلیج فارس رسیدن به سطح قابل توجهی از امنیت در این منطقه می باشد. تنش های امروزه که منجر به نظامی شدن خلیج فارس شد برخی از کشورهای منطقه را منجر به نشان دادن واکنش به منظور تامین امنیت خود کرده است. چرا که عمده تجارت و اقدامات اقتصادی این کشورها در گرو استفاده کردن از موقعیت ممتاز خلیج فارس بوده است. در این بین جمهوری اسلامی ایران بعنوان مهم ترین کشور  ساحلی که عمده  فعالیت های اقتصادی خود را از این دریا انجام می دهد، نمونه مشخص این مساله است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیرات نظامی شدن خلیج فارس بر سیاست خارجی ایران به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و اطلاعات لازم را از مقالات و منابع اینترنتی جمع آوری کرده است. پرسش اصلی این است که نظامی شدن خلیج فارس چه تاثیری بر راهبرد سیاست خارجی ایران داشته است؟ یافته های تحقیق بیان می دارد که نظامی شدن خلیج فارس در کنار موقعیت حساس و استراتژیک ایران در منطقه خاورمیانه و وجود جنگ های داخلی و عدم ثبات سیاسی در کشورهای همسایه و وجود چالش های سیاسی با همسایگان استراتژیک در کنار حضور نظامی  آمریکا در خلیج فارس باعث بوجود آمدن تهدیدهایی برای امنیت ایران شده است. به همین منظور جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ابزار بازدارنگی در منطقه و همچنین توسعه نفوذ خود بوسیله قدرت مادی و موازنه سازی نظامی و توسعه همکاری با چین و روسیه در صدد مدیریت این معضلات امنیتی می باشد.
    کلید واژگان: سیاست خارجی ایران, نظامی شدن خلیج فارس, بازدارندگی, امنیت, حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس
    Zahra Sharifzadeh *, Amir Hoshang Mirkoushesh
    The main concern of the regional countries in the Persian Gulf is to reach a significant level of security in this region, and it has forced some of the regional countries to react to ensure their security. Because the privileged position of the Persian Gulf is important in the trade and economic activities of countries. The Islamic Republic of Iran, as the most important coastal country whose economic activities are based on this sea, is a clear example of this issue. The method of this research is qualitative and descriptive-analytical, and the necessary documents have been collected from books, articles, and internet sources. Therefore, the main question of the research, as it is clear from the objective, is what effect has the militarization of the Persian Gulf had on Iran's foreign policy strategy? The hypothesis that the militarization of the Persian Gulf, along with the sensitive and strategic position of Iran in the Middle East region, the existence of civil wars and political instability in neighboring countries, and the existence of political challenges with strategic neighbors, along with the American military presence in the Persian Gulf, lead to more threats to Iran's security. Therefore, it is trying to manage these security problems by using deterrence tools in the region as well as developing its influence through material and spiritual power and military balancing and developing cooperation with China and Russia.
    Keywords: Iran's Foreign Policy, Militarization Of The Persian Gulf, Deterrence, Security, US Military
  • حسن بادینی*، بهاره حسنی
    هرچند نظام های مسوولیت هر یک دارای کارکردها و اهداف مشخص خود هستند، اما در برخی از موارد این نظام ها کارآمد نبوده و فعالیت جزیره ای هر یک از نظام های مسوولیت منجر به نتیجه مطلوب نگردیده، بنابراین با توجه به پویایی و سیال بودن جامعه در سایه حفظ مرزهای نظام های مسوولیت، تعامل این نظام ها در راستای تکامل هرچه بیشتر، امری مهم قلمداد می شود. کارآمدسازی حقوق با این راهکار، در روش‏شناسی حقوق (نظریه ابزارگرا) نیز مورد تایید قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش در مواردی که مسوولیت مدنی کارآمد و بازدارنده نباشد، می توان از مسوولیت کیفری استمداد جست. بر این اساس بر این اساس در انتخاب نوع برخورد با پدیده‏های حقوقی، بلکه در انتخاب شدت عمل نیز باید به شرایط و تحولات جامعه توجه نمود. باید توجه نمود که جرم انگاری اعمالی که سابقا مدنی بوده، به معنای نفی و یا انکار عدالت ترمیمی نیست. بلکه در راستای تکمیل نظریه عدالت ترمیمی و توجه به جامعه و تاثیر آن در وقوع جرم، در مواردی که شرایط جامعه، برخورد با برخی از تخلفات مدنی به وسیله برخی از ضمانت اجراهای کیفری را لازم بداند، چنین اقدامی مجاز است.
    کلید واژگان: بازدارندگی, تعامل, تنظیم رفتار, عدالت ترمیمی, کارآمدسازی, حکم ثانویه
    Hasan Badini *, Bahareh Hasani
    Although the systems of responsibility each have their own specific functions and goals, but in some cases these systems are not efficient and the island activity of each of the systems of responsibility has not led to the desired result, so given the dynamics and The fluidity of society in the shadow of maintaining the boundaries of systems of responsibility, the interaction of these systems in order to evolve as much as possible, is considered important. According to the findings of this study, in cases where civil liability is not effective and deterrent, criminal liability can be sought. Accordingly, in choosing the type of dealing with legal phenomena, but also in choosing the intensity of action, one should pay attention to the conditions and developments in society. It should be noted that criminalizing acts that were previously civil does not mean denying or denying restorative justice. Rather, in order to complete the theory of restorative justice and attention to society and its impact on the occurrence of crime, in cases where the conditions of society, it is necessary to deal with some civil violations by some guarantee of criminal enforcement, such an action is allowed.
    Keywords: Deterrence, Interaction, behavior regulation, Restorative justice, Efficiency, secondary sentence
  • احسان رفائی

    با کشف میادین گازی در مدیترانه شرقی، ظرفیت جدیدی برای کشورهای مستقر در این حوزه جغرافیایی در بهره‌گیری از این منبع راهبردی ایجاد شد تا در مسیر رفع نیازهای راهبردی خود به انرژی و کاهش مشکلات اقتصادی و وابستگی به منابع خارجی گام بردارند. میادین گازی کاریش و قانا جزو منابعی هستند که به‌دلیل قرار گرفتن در مناقشه مرزهای دریایی لبنان با رژیم صهیونیستی، امکان شناسایی ذخایر و برداشت از این منابع با ملاحظاتی جدی مواجه بود. اعمال فشار و تهدید حزب‌الله در تعیین تکلیف وضعیت این منابع در پی سوءاستفاده‌های رژیم صهیونیستی از منابع یادشده، به توافق تعیین مرزهای دریایی لبنان با رژیم صهیونیستی انجامید که بر اساس آن، قانا به لبنان و کاریش به این رژیم واگذار شد. سوال پژوهش حاضر این است که تاثیر توافق دریایی لبنان و رژیم صهیونیستی در خصوص میادین گازی قانا و کاریش بر وضعیت حزب‌الله لبنان چگونه خواهد بود. فرضیه پژوهش بیان می‌کند: «صیانت حزب‌الله از منافع ملی لبنان در حوزه انرژی قانا و کاریش، ضمن تثبیت کنشگری سیاسی و ملی این جنبش در لبنان، عرصه جدیدی برای افزایش توان بازدارندگی نامتقارن حزب‌الله در حوزه دریایی و انرژی در مقابل رژیم صهیونیستی ایجاد می‌کند.»

    کلید واژگان: قانا, کاریش, حزب الله, بازدارندگی, بازدارندگی نامتقارن, لبنان, رژیم صهیونیستی
    Ehsan Refai

    With the discovery of gas fields in the Eastern Mediterranean, a new capacity was created for the countries located in this geographical area to take advantage of this strategic resource to meet their strategic energy needs and reduce economic problems and dependence on foreign sources. The Karish and Qana gas fields are among the resources that, due to being in the maritime border dispute between Lebanon and the Zionist regime, the possibility of identifying reserves and extracting from these resources faced serious considerations. Hizbollah's pressure and threat in determining the conditions of these resources following the Zionist regime's abuses of the said resources led to an agreement to determine the maritime borders of Lebanon with the Zionist regime, based on which Qana was handed over to Lebanon and Karish to the regime. The question of the current research is, how will the effect of the naval agreement between Lebanon and the Zionist regime regarding the gas fields of Qana and Karish be on the situation of Hezbollah in Lebanon? The hypothesis of the research states: "Hezbollah's protection of Lebanon's national interests in the Qana and Karish field of energy, stabilizing the political and national activism of this movement in Lebanon, creates a new arena for increasing the asymmetric deterrence power of Hezbollah in the field of maritime and energy against the Zionist regime. »

    Keywords: Qana, Karish, Hezbollah, deterrence, asymmetric deterrence, Lebanon, Zionist regime
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال