به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تجدد" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تجدد» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • منصور طبیعی*، علی مظفری
    بحث از هویت ملی ایرانی ها، ترسیم سیمای آن و نقد مبانی اش، ازجمله مباحث مناقشه انگیز دانشگاهی در دهه های اخیر بوده است. این گفت وگوی مناقشه آمیز، به ویژه در سایه برآمدن نظریه هایی که پست مدرن خوانده می شوند، پای خویش را به تاریخ نویسی باز کرده است و عده ای را بر آن داشته تا روایت های مرسوم از تاریخ ایران را از دریچه چشم اندازهای تازه، منتقدانه بنگرند و ضعف های آن ها را هویدا کنند. در این مقاله، یکی از آثار پر ارجاع از این دست تحقیقات را برگزیده ایم؛ یعنی تجدد بومی و بازاندیشی تاریخی نوشته محمد توکلی طرقی. نشان داده ایم که این تالیف، علی رغم تکیه بر منابع دست اول و بازخوانی مبتکرانه آنها، نقص هایی تئوریک و روش شناسانه، در خود نهان دارد. برای توصیف نقصان ها در فصل هایی مستقل به نقد فرم، مبانی نظری و روش شناسی اثر پرداخته ایم و کوشیده ایم نشان دهیم که این ضعف ها تا چه اندازه، بر پذیرش نتایج تحقیق اثر می گذارند. بر اساس این  مطالعه به نظر می رسد کاستی اصلی در طرح نظری کتاب، آن است که تعریف روشنی از سنت به دست نداده است. چنین ابهامی در تعریف سنت، نیز به جوانب مختلف اثر رسوخ کرده و پذیرش استدلال های آن را سخت دشوار کرده است.
    کلید واژگان: هویت ملی, بازاندیشی تاریخی, تجدد, تاریخ ایران, تجدد بومی
    Mansour Tabiee *, Ali Mozafari
    Discussing the national identity of Iranians, drawing its image, and criticizing its foundations have been among the controversial academic topics in recent decades. This controversial dialogue, especially in the shadow of the emergence of the theories called postmodernism, has opened new points of view in historiography and has prompted some people to critically look at the conventional narratives of Iranian history through the lens of these new perspectives and reveal their weaknesses. In this article, we have chosen one of the most referenced works of this kind of research; That is, “Vernacular Modernity and the Rethinking of History” written by Mohammad Tavakoli Targhi. We have shown that this compilation, despite relying on first-hand sources and their innovative reading, has theoretical and methodological flaws. To describe the shortcomings in independent chapters, we have criticized the form, theoretical foundations, and methodology of the work and tried to show to what extent these weaknesses affect the acceptance of the research results. Based on this study, it seems that the main shortcoming in the theoretical plan of the book is that it has not given a clear definition of tradition. Such ambiguity in the definition of tradition has influenced various aspects and has made it difficult to accept its arguments.
    Keywords: National Identity, Historical Rethinking, Modernity, Iranian History, Vernacular Modernity
  • شهرام غلامی*

    زنان در دوره مدرن بخشی از ابزار تبلیغات احزاب و جریان های سیاسی شدند. در برنامه نازیسیم آلمان و فاشیسم ایتالیا،زنان به عنوان ابزاری برای فرزندآوری و افزایش توان سیاسی-نظامی کشور مورد توجه قرار گرفتند. هم زمان با اینبهره گیری از زنان به عنوان ابزار تجدد » نامه ایران باستان « رویدادها در اروپا، در برخی از نشریات ایران مانند هفته نامهو عاملی برای فرزندآوری و درنتیجه ایجاد حکومت نیرومند مرکزی مورد توجه قرار گرفت. پژوهش حاضر به اینپرسش پاسخ می دهد که جایگاه زنان و وظایف اجتماعی آن ها در این نشریه چه بود و دیدگاه های آلمان نازی چگونه نامه ایران « در آن بازتاب پیدا کرد. این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و برمبنای تحلیل محتوای هفته نامهطی چهار سال انتشار آن صورت گرفت. این نشریه از سال 1200 هم زمان با روی کارآمدن هیتلر در آلمان، » باستان شروع به کار کرد و انتشار آن تا سال 1201 ادامه یافت. دستاورد پژوهش نشان میدهد که این نشریه هرچند نگاهیمتجددانه به وضعیت زنان در جامعه دارد، در رویکردی آلمان گرایانه با جانبداری آشکار از فاشیسم می کوشد تا زنان راابزاری موثر برای فرزندآوری و افزایش جمعیت و درنتیجه احیای شکوه باستانی ایران معرفی کند. برخلاف برداشتیاد می شود و شانی برای او در عرصه کار و فعالیت سیاسی-اجتماعی » ضعیفه « سنتی که از زن با عنوان حقارت آمیزموجودی نیمه خدایی است که ضمن برداشتن حجاب » آفرینش ملت « قائل نیست، در این برداشت، زن متجدد از لحاظو ورود به عرصه فعالیت اجتماعی و ورزش، باید به مهم ترین وظیفه خود یعنی فرزندآوری و تربیت آن برای برساخت اقدام کند. » فضای حیاتی « دولت-ملت می باشد.

    کلید واژگان: پهلوی اول, تجدد, تولید نسل, زنان, نازیسم, نامه ایران باستا
    Shahram Gholami *

    In the contemporary world, women have been considered in a variety of ways, including as asubject for the propagation of modernism, religious traditionalism, and as a criterion for thedevelopment of citizenship rights. In the doctrine of the National Socialist Party of Germany,women were regarded as a means to augment the country’s political-military influence andincrease its population. Simultaneously, certain journals, including “Nameh Iran Bastan,”observed the treatment of women as a means of modernity and a factor in the expansion ofthe population and the establishment of a robust central government in Iran. This researchseeks to determine the position of women in this journal and the extent to which the viewsand policies of Nazi Germany were reflected in it. This research was carried out in adescriptive-analytical manner and based on the content analysis of the pro German weeklyperiodical “Nameh Iran Bastan” over the course of four years. The results of research showsthat according to the defence of this weekly newspaper to fascism and a modernunderstanding of women in society, they are referred to as an effective tool for childbearing,thereby enhancing the military power of the country. Contrary to the conventionalperspective, which prohibits women from participating in sports and political-socialactivities, this contemporary perspective posits that women are semi-divine beings who areresponsible for the formation of the nation. They are expected to fulfil their most significantresponsibilities, which include childbearing and raising children, when they engage in socialactivities.

    Keywords: First Pahlavi, Modernity, Nazism, Procreation, Women
  • مالک شجاعی جشوقانی*

    رضا داوری اردکانی (1312-) در طول بیش از پنج دهه حضور فعال در فلسفه و علوم انسانی معاصر ایران کوشیده است تا به فهم و تحلیل و آسیب شناسی تجربه ایران معاصر در مواجهه با تجدد (مدرنیته) و فلسفه و علوم انسانی همبسته با آن بپردازد. خوانش دکتر داوری از مناسبات تجدد، فلسفه و علوم انسانی، همگرایی زیادی با جریان‏های فلسفه قاره‏ای و پست پوزیتیویستی (post−positivistic) در فلسفه علوم انسانی دارد. این نوشتار بر آن است تا با اتخاذ رویکرد هرمنوتیکی (با تاکید بر هرمنوتیک دیلتای) و با تحلیل متون منتشرشده از دکتر داوری به صورت‏بندی مناسبات فلسفه و تجدد و علوم انسانی در آرای وی بپردازد. داوری در آثار مختلف خود، «تجدد» را بسط تام و تمام تاریخ غربی می داند. تاریخ غربی، همان تاریخ متافیزیک است که از زمانه افلاطون تاکنون دو هزار و پانصد سال بر اندیشه غربی سیطره دارد. نهال تجدد در قرن پانزدهم و شانزدهم دراین زمین رشد یافت و فلسفه از زمان فرانسیس بیکن تا دوره معاصر بیان «هرمنوتیک تجدد» بوده است . این مقاله با اتکا به سنت هرمنوتیکی در فلسفه علوم انسانی قاره‏ای (با تاکید بر دیلتای) درصدد نشان دادن این معناست که میان فهم دکتر داوری از تجدد با طرح بنیادهای علوم انسانی، نوعی ارتباط وثیق تاریخی - مفهومی وجود دارد. تجدد «تجربه زیسته» جهان تاریخی− اجتماعی انسان مدرن اروپایی است که در فلسفه و علوم انسانی مدرن از رنسانس به بعد صورت بندی مفهومی خود را یافته است. بیان مولفه های علم شناختی فلسفی دکتر داوری متناسب با تجربه زیسته ایران معاصر که از آن به «وضع تجددمآبی» شده گام دیگر این مقاله است. وضع تجددمآبی که علوم انسانی متناسب با خود را صورت بندی می‏کند، ریشه در تجربه زیسته مدرنیزاسیون ایران معاصر (و به تعبیر داوری، تجدد وارونه) دارد. بازخوانی تجربه تجدد و علم همبسته با آن در ایران معاصر با تاکید بر مفهوم خرد توسعه در بستر تجربه ایران پساانقلابی و مناسبات دین و علوم انسانی در سطوح معرفتی، نهادی و گفتمانی در تجربه فکری داوری  متاخر نشان می دهد که مواجهه فلسفی با علوم انسانی در ایران معاصر چه دشواری هایی پیش رو دارد.

    کلید واژگان: داوری اردکانی, هرمنوتیک, تجدد, غرب شناسی, فلسفه علوم انسانی, ایران معاصر, چیستی علوم انسانی
    Malek Shojaei Joshvaghani *

    Reza Davari Ardakani (1933-) during more than five decades of active presence in contemporary philosophy and humanities of Iran, has tried to understand, analyze and pathologize the experience of contemporary Iran in the face of modernity and philosophy and humanities related to it. to pay Dr. Davari's reading of the relationship between modernity, philosophy and humanities has a lot of convergence with continental and post-positivist philosophy in the philosophy of humanities. This article aims to take a hermeneutic approach (with an emphasis on Diltay's hermeneutics) and by analyzing the texts published by Dr. Davari to discuss the relationship between philosophy and modernity and humanities in his opinion. In his various works, Davari considers "modernity" to be the complete expansion of Western history. Western history is the history of metaphysics that has dominated Western thought for two thousand five hundred years since the time of Plato. The seedlings of modernity grew in this land in the 15th and 16th centuries, and philosophy from the time of Francis Bacon to the contemporary period has been the expression of "hermeneutics of modernity". This article, relying on the hermeneutic tradition in continental philosophy of humanities (with emphasis on Deltay), aims to show that there is a close historical-conceptual relationship between Dr. Davari's understanding of modernity and the foundation of humanities. Modernity is the "lived experience" of the social-historical world of modern European man, which has found its conceptual formulation in philosophy and modern humanities since the Renaissance. Expressing the components of Dr. Davari's philosophical cognitive science in accordance with the lived experience of contemporary Iran, which has become the "state of modernity" is another step of this article. The modern state of modernity, which formulates the humanities according to itself, has its roots in the lived experience of the modernization of contemporary Iran (and in the interpretation of the judgment, inverted modernity). Rereading the experience of modernity and the science related to it in contemporary Iran, emphasizing the concept of the wisdom of development in the context of post-revolutionary Iranian experience and the relationship between religion and human sciences at epistemological, institutional and discursive levels in the intellectual experience of late judgment shows that the philosophical encounter with science What difficulties does a human being face in contemporary Iran? Contrary to the view of the positivist and analytical philosophy of the defender of science in the West, the "post-positivist" philosophy of humanities and social sciences pioneered by Deltay's hermeneutics and more seriously in the second half of the 20th century and beyond A different texture and context has been formed. Here, there is no news of the absolute authority of the new experimental science, and the post-positivist developments in philosophy and human sciences - mainly in the studies of science, from falsificationism to sociological, historical, cultural and feminist approaches to science - are the previous authority of the discourse. has challenged positivism in science. Here we are faced with a range of approaches; From critical realism to Cohen's paradigm theory and Feyerabend's epistemic anarchism on the one hand and sociological studies of science in the Edinburgh school, and poststructuralism, postmodernism and hermeneutic arguments, with all the diversity that can be found in it.From the time of writing the book The Current State of Thought in Iran (1979) to the publication of the book The Course of Modernity and New Science in Iran (2021), Dr. Davari has always thought about the philosophical foundations of science, although since the mid-seventies and with the publication of the book About Science and its Acceptance In the position of the head of the Academy of Sciences, most of the deliberations of the jury are focused on science and humanities and development. In his philosophical scientology, while criticizing the views of positivist and neo-positivist philosophers such as Popper, he sympathizes with the continental philosophers of science such as hermeneutics and phenomenologists (Dilthey, Weber, Husserl, Heidegger and Gadamer) and in some positions agrees with the views of Thomas Cohen in history. Science has also referred.In analyzing the relationship between modernity and humanities, Dr. Davari is inclined to a certain point of view: that humanities and social sciences emerged with modernity and in the history of modernity and have defended, supported and protected modernity. Even Marxist sociology - and not the politics of Marxists - has done nothing but protect modernity and cure its crises. Now that laxity has entered the pillars of modernity and modernity has entered an uncertain and futureless period, one can question the dignity and status of humanities.Arbiter's confrontation with the discussion of religion and humanities and humanities-Islamic sciences has become more critical in the nineties, but in a way, in his earlier works in the late fifties and early sixties, this kind of critical confrontation is also present, albeit briefly and implicitly. had. We don't intend to go into this discussion in detail here, but it should be pointed out that judging modernity and its relations with human sciences, the possibility of designing human sciences based on non-humanist foundations (humanism according to the narrative of new philosophy after the Renaissance) considers it difficult, if not forbiddenThe tradition of hermeneutics, according to Diltay, provides the possibility of formulating alternative humanities in relation to the European-oriented humanities by emphasizing the central role of historical/cultural lived experiences. Humanities for the West and the modern world is like theology for the Middle Ages and the Islamic world, and if it is to be - and this is if it is tied to historical lived experiences and not ideological and political decisions - a world order other than the Western order is established. There is no need for existing humanities. This is the position of the arbitration unit from the 1950s to the end of the 1990s. He does not consider the new philosophy as the cause and founder of modernity and human sciences, and modernity (-modernity-the West) in Dr. Davari's view is the history of the accumulated lived experience that took place in Europe after the Renaissance and from the 18th century and with a credit of five hundred or two It has been realized fifteen hundred years ago. The key point in the hermeneutic understanding of judging modernity is that the modern living world is built with people who have the wisdom and understanding of Bacon, Descartes and Kant, not that they all have read the philosophical books of this philosopher, but they have the understanding that Descartes and Kant "found", "described" and showed it.Humanities have systematized modernity. If there is disunity and disorganization in the West and in the developed world, these should not be compared with the distress of the underdeveloped world. The distress of the non-modern world is the distress before the order of modernity, and the disorganization of the developed world is the disorganization after the modern order and the effects of the end of modernity, and the ratio of these two is not the same as human sciences.

    Keywords: Dr. Davari Ardakani, Hermeneutics, Modernity, Western Studies, Philosophy Of Humanities, Contemporary Iran, What Is Humanities
  • علی خاکسار*، امین (ابوالفضل) هراتی
    هدف بنیادین این پژوهش، واکاوی، تحلیل و طبقه بندی نهادهای آموزشی موسیقی کلاسیک ایران در صدوپنجاه سال اخیر، به منظور تبیین کیفیت امر آموزش و نهادهای آموزشی است. با ابتناء بر همین هدف، پرسش و مساله ی اساسی این تحقیق، کنکاش علل رکود کیفی موسیقی کلاسیک ایران در چند دهه ی اخیر، از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل امر آموزش و نهادهای آموزشی است. در این راستا، بر بنیان تجربه ی زیسته و با استناد بر داده های کتابخانه ای و استفاده از شیوه ی استقرایی در تجزیه و تحلیل داده ها، نگارندگان با کاربست روش تحقیق کیفی، مشخصا از نوع تاریخی- تحلیلی، و با اتخاذ چارچوبی جامعه شناختی و بهره مندی از برخی نظرات حوزه ی جامعه شناسی هنر، پس از ارایه ی طبقه بندی ای جامعه شناختی از نهادهای آموزش موسیقی در ایران، و مقابله ی شیوه های آموزشی آنها با روش های کهن و نیز شیوه های برگرفته از غرب، به آسیب شناسی امر آموزش پرداخته و کوشیده اند با در نظرداشتن ماهیت موسیقی کلاسیک ایران، پدیده های اجتماعی تاثیرگذار بر امر آموزش و چگونگی انعکاس مختصات آموزشی بر حیات موسیقی کلاسیک ایران را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند. یافته های به دست آمده در این مقاله بیانگر آن است که کاستی های مرتبط با آموزش و نهادهای آموزشی، نظیر عدم توجه به ماهیت موسیقی کلاسیک ایران، بی توجهی به معرفت شناسی آموزش، تلاش های ناآگاهانه در پیاده سازی الگوهای غربی، افزایش غیرکارشناسانه ی مراکز آموزشی، ضعف های مدیریتی و مهم تر از همه، درهم ریختگی ساختار فرهنگی، تاثیری سوء بر سطح ادراکی و جنبه های معرفت شناختی موسیقایی بخش قابل توجهی از هنرآموزان و دانشجویان موسیقی داشته، که در نهایت به رکود کیفی موسیقی کلاسیک ایران در چند دهه ی اخیر منتج شده است.
    کلید واژگان: موسیقی کلاسیک ایران, جامعه شناسی هنر, آسیب شناسی آموزش, سنت, تجدد
    Ali Khaksar *, Amin (Abolfazl) Harāti
    The main purpose of this research is to analyze and classify educational institutions of Iranian classical music in the last one hundred and fifty years, to explain the quality of education and educational institutions. With this goal in mind, the basic question of this research is to explore the causes of the qualitative stagnation of Iranian classical music in the last few decades, through the study, investigation and analysis of education and educational institutions. In this regard, based on lived experience and citing library data, the authors with using the inductive method in data analysis and the qualitative research method specifically of the historical-analytical type, and by adopting a sociological framework and benefiting from some opinions of sociology of art, after presenting a sociological classification of music education institutions in Iran, and their confrontation with traditional methods and western methods, they have tried to consider the nature of Iranian classical music, to examine and analyze the social phenomena affecting education and how educational coordinates reflect upon the life of Iranian classical music. The findings obtained in this article indicate that the shortcomings related to education and educational institutions, such as ignoring the epistemology of education, uninformed efforts to implement western models, excessive increase of educational centres, management weaknesses and confusion of cultural structure, have a destructive effect on the perceptual-cognitive level of the department. It has a significant number of art and music students, resulting in the qualitative stagnation of Iranian classical music in the last few decades.
    Keywords: Iranian Classical Music, Sociology of Art, Pathology of Education.Tradition. Modernity
  • ابوالفضل مرشدی*

    زمینه و هدف:

     بحث گذر از سنت به تجدد در قرن بیستم به ویژه از سوی برخی از متفکرین مغرب زمین پی گرفته شد و به شکل گیری منازعه نظری بین مدافعان نظریه «گسست سنت و تجدد» و مدافعان نظریه «تداوم سنت و تجدد» منجر شد. با ورود و گسترش تجدد در ایران، این منازعه به ایران نیز کشیده شد که مقاله حاضر تحلیلی است بر این منازعات متاخر در ایران. 

    روش و داده ها: 

    مقاله با روش اسنادی و با رویکرد تحلیلی سه موضع نظری براساس مدل «گسست در عین تداوم»، در جدال میان سنت و تجدد را به مداقه گذاشته است. 

    یافته ها

    در ایران، جدال میان سنت و تجدد قابل تفکیک در سه موضع است: 1) دسته ای که انحلال مساله سنت و تجدد را مطرح می کنند و از ضرورت کنار نهادن گفتمان سنت و تجدد، بویژه در علوم اجتماعی در کشور ما، سخن می گویند؛ 2) دسته ای که از بحران تجدد در ایران سخن می گویند و بر ضرورت شکل گیری «غرب شناسی» برای ایجاد سنت مستقل اندیشه اجتماعی تاکید می کنند؛ و 3) دسته سوم سنت در ایران را دچار بحران ارزیابی می کنند و ضرورت طرد «ایدیولوژی های جامعه شناسانه» در ایران را مطرح می سازند. 

    بحث و نتیجه گیری

    در جامعه ما که تجدد از بیرون تحمیل شده، مواجهه سنت و تجدد به صورت «گسست صرف» نمایان شده است. برای گذر از این وضع، لازم است با «پرسش از سنت خود» به فعال کردن و باروری ظرفیت ها و امکانات نقادانه سنت پرداخت تا در نهایت، به «فراهم کردن تحول در درون سنت» و تحقق الگوی «گسست در عین تداوم» رهنمون شود. 

    پیام اصلی: 

    متفکران هر جامعه می بایست ضمن بازاندیشی در سنت جامعه خود و سنجش منطق معرفتی آن، تجدد را به عناصر معرفتی و فرهنگی جامعه خود و به پدیده ای درون زاد تبدیل کنند.

    کلید واژگان: سنت, تجدد, گفتمان, نظریه گسست, نظریه تداوم, نظریه گسست در عین تداوم
    Abolfazl Morshedi *
    Background and Aim

    The transition from tradition to modernity has been an important issue for many social thinkers since the rise of modernity in the West, and sociologists have proposed duals such as "Gemeinschaft and Gesellschaft", "Feudal and capitalist society", "mechanical solidarity versus organic solidarity" and "traditional society versus modern society" to explain it. This issue was fundamentally pursued in the twentieth century, especially by some Western thinkers, to the point where a theoretical conflict emerged between the proponents of the "continuity between tradition and modernity" and the proponents of the "discontinuity between tradition and modernity". With the arrival and spread of modernity in Iran, the scope of this conflict has been extended among scholars. 

    Methods and Data:

     Using documentary methods and analytical approach, the article highlights three theoretical positions based on the "discontinuity while continuity" model in the conflict between tradition and modernity. 

    Findings

    Three theoretical positions in the debate between tradition and modernity in Iran are separated by analytical method. 1) The group that propose the dissolution of the issue of tradition and modernity and talk about the necessity of setting aside the discourse of tradition and modernity, especially in social sciences in our country. 2) The group that talk about the crisis of modernity in Iran and emphasize the necessity of forming "Occidentalism" to create an independent tradition of social thought. 3) and the third group that assess the crisis in "tradition" in Iran and point out the necessity of rejecting "sociological ideologies" in Iran. 

    Results

    In this article, the views of three of Iran's late social theorists are introduced and analyzed, and an attempt is made to find a solution to the conflict between tradition and modernity in Iran based on the model of "discontinuity while continuity". 

    Key Message: 

    Thinkers of each society should, while rethinking the tradition of their society and critique its epistemological logic, turn modernity into the epistemic and cultural elements of their society and into an endogenous phenomenon.

    Keywords: Tradition, Modernity, Discourse, Continuity, Discontinuity
  • سیده فهیمه ابراهیمی*
    زیست جهان انسان بخارایی قرن 19 و 20 مبتنی بر زمینه ها و بافتار فرهنگی و تاریخی است که طی قرون متمادی و مبتنی بر تصادمات زیستی او ساخت نهایی خود را یافته است. آنچه در این زیست، بیش از دیگر جوامع خاورمیانه ای هم عصر خود توجه پژوهشگر را جلب می کند، ابهام تصویر ظاهری و کنش فردی و اجتماعی بانوان آن در جریان مطالعه متون تاریخی است. البته مذکر بودن تاریخ و فرهنگ و ادبیات در جهان ایرانی سخن تازه ای نیست، اما حقیقت این است که رویکرد فوق در عصر تجدد در بسیاری از سرزمینهای اسلامی از جمله ایران به چالش کشیده شده است. گویی امارت بخارا در این میان یک مثال نقض است، زیرا به جای تحول در زیست جهان بانوان، با تداوم همان انگاره مبهم در آن مواجهیم؛ در نوشتار حاضر با تمرکز بر دایره المعارف یادداشت ها (که اثر یکی از روشنفکران سده نوزده و بیست بخاراست) و اندک یافته های پراکنده موجود در منابع این سرزمین، ابهام پژوهش را در قالب دو سوال اصلی این گونه طراحی نمودیم که: « شیون زیستی زنان بخارایی این زمان چه ویژگی هایی داشته و دیگر اینکه چرا در تحولات سالهای تجددخواهی تحرکی از جانب آنها دیده نمی شود؟» مدعای ما این است که « زنان بخارایی در نقطه کانونی نظام زیستی سنتی (خانواده) در کنار مختصات پوششی، آموزشی و طبقاتی خود، چالش حداقلی را با اجتماع داشته اند، و در جریان رشد جریان های تجددخواهی به دلیل بستر متفاوت اجتماعشان تحول معناداری را تجربه نمی کنند».
    کلید واژگان: پیشاشوروی, تجدد, زیست جهان, زن بخارائی, فرارود
    Seyede Fahime Ebrahimi *
    The world life of Bukharn people in the 19th and 20th centuries is based on cultural and historical contexts that have been found their final structure over the centuries and based on its life challenges. What attracts the researcher more attention in this life than in other Middle Eastern societies of his time is the absolute absence of women, which is highlighted in the representation of historical texts. Of course, the masculinity of history in the Iranian world is not new, but when this ratio becomes so prominent in a region that it continues even during the global entry of modernity, it Creates more ambiguity; In search of the causes of the continuation of men's history we need to explore the norms and habits of this life (as illustrated in the Encyclopedia of Yadashtaha) and explore the context of action of modern-day intellectuals. According to the adopted axis, the main question of the present subject is designed in two parts: "What are the characteristics of the life of Bukhara women at this time and why is there no movement on their part in the developments of the modernist years?" Our claim is that "Bukhara women at the focal point of the traditional life system (family), along with their covering, educational and class coordinates, have had minimal challenges to society, and during the growth of modernist currents due to the different context of their society "They do not experience."
    Keywords: Keywords pre-Soviet, Modernity, World Life, Bukhara women, Transoxiana
  • سید هاشم هاشمی

    یکی از پیچیده ترین و تاثیرگزارترین رهیافت های روشی در تاریخ اسلام روش و رویکرد سلفی گری است. سلفی گری تلفیقی از روش و نظریه است. مهمترین ویژگی روش سلفی گری عقل ستیزی و انکار عقلانیت فلسفی، فقهی، کلامی و عرفانی است. سلفی گری از منظر روش شناسی با سرکوب عقلانیت در دام بدویت فکری و اعتقادی افتاده و با انکار تاویل و تفسیر متن و تنها فهم از طریق روش فهم ظاهرگرایانه از مفاهیم دینی معرفت زدایی نموده است. سلفی گری از حیث اعتقادی برای فهم معارف دینی تنها منبع قابل اعتماد مراجعه به سنت سلف و تعبد به روایات و احادیث صدر اسلام را می داند. سلفی گری با انکار معرفت عقلی، فلسفی، کلامی و عرفانی و انکار روش های مرسوم فقهی و اجتهادی مرجعیت را از امامان فقهی اهل سنت سلب می نماید و کسانی را وارد حوزه فتوایی می نماید که فاقد اهلیت فتوا هستند. در واقع رویکرد عقل ستیزانه سلفی گری و انکار روش های فهم دین و حجت شمردن سنت سلف همچنان که در تاریخ اسلام منجر به جدال با تفکر عقلی و فلسفی گردید، در تاریخ معاصر نیز فقدان روش های علمی و فکری سلفی گری را در تقابل با تجدد قرار داده است. سلفی گری به عنوان نظریه که تابع الگوی سلف است هرنوع دستاوردهای سیاسی و اجتماعی جدید را که در شکل دولت های ملی است با سنت سلف در تضاد می داند و تنها دولت شرعی، دولت تغلبی از نوع اموی را می داند. رویکرد تمرکززدایی از فقه اهل سنت و مغایر دانستن اندیشه و باور فرقه های اسلامی با سنت سلف، موجب شده تا سلفی گری با اعلان جهاد به بخش امنیت ستیز در جهان اسلام تبدیل شوند. عقل ستیزی و انکار عقلانیت اجتهادی و برتر دانستن الگوی سلف و جمود بر ظاهر روایات از سلفی گری جریان تخریب و تکفیر و ترور ساخته است. این تحقیق سلفی گری را بستر ظهور فرقه گرایی، عقل ستیزی و امنیت زدایی دانسته و آن را از دو منظر روش و نظریه مورد بررسی قرار داده است.

    کلید واژگان: سلفی گری, امنیت, فرقه گرایی, تجدد, عقل
  • مهدی ابوطالبی یزدی*، علی مرادخانی، میثم سفیدخوش
    اساس نظریه سکولاریسم این است که هر چه مدرنیته (مجموعه ای از پدیده ها از جمله علم، فناوری و اشکال عقلانی اقتدار) پیشرفت می کند، به تدریج از نفوذ دین کاسته می شود، اما چارلز تیلور بر آن است که دنیای مدرن نه تنها باعث از بین رفتن دین نشده، بلکه در بسیاری موارد موجب رشد و بالندگی آن شده است. کتاب «عصر سکولار» تفصیل نظر او در مورد سکولاریسم است. تیلور درباره شرایطی در دوران گذشته صحبت می کند که باور به خدا امری فراگیر بود، اما اوضاع به گونه ای پیش رفت که موجب شد باور به خدا به عنوان گزینه ای در میان سایر گزینه ها قرارگیرد. او فرایند گسترش سکولاریسم در غرب جدید و آنچه برای دین رخ داده است را توصیف می کند. در این فرایند، برای دین داران، «خداوند» و برای غیردین داران، «عقل» ترجمان کمال است. مقاله حاضر، با نگاهی اجمالی به آثار تیلور، سیر حرکت غرب (اروپای غربی و آمریکای شمالی) از جامعه ای دینی به سوی جامعه ای سکولار را بررسی کرده و پس از تحلیل نظریه تیلور پیرامون سکولاریسم، به نقد و جمع بندی اندیشه های ایشان می پردازد.
    کلید واژگان: سکولاریسم, دین, خداباوری, دادارباوری, تجدد, مدرنیته, فرهنگ
    Mahdy Abootaleby Yazdy *, Ali Moradkhani, M Eysam Sefidkhosh
    The basis of the theory of secularism is that as modernity progresses (a set of phenomena including science, technology, and rational forms of authority), the influence of religion gradually diminishes, but Charles Taylor argues that the modern world not only hasn’t destroyed religion, but also in many cases, has led to its growth and development. The book "The Secular Age" is a detail of his views on secularism. Taylor talks about situations in the past where belief in God was pervasive, but things developed in such a way that belief in God became an option among other options. He describes the process of spreading secularism in the new West and what has happened to religion. In this process, for the religious, "God" and for the non-religious, "reason" describes perfection. This article, with a brief look at Taylor's work, examines the movement of the West (Western Europe and North America) from religious societies to secular societies, and after analyzing Taylor's theory of secularism, critiques and summarizes his ideas.
    Keywords: Secularism, Modernity, Religion, theism, Deism, Culture
  • محمدجواد تحصیلی، مقصود رنجبر*، محمد ترابی

    رساله«یک کلمه» مستشارالدوله ،ازمهم ترین واصلی ترین نوشته های دوران قاجاردرزمینه ی قانون خواهی بود ونیزبه همین اعتبارازپایه های شناخت اندیشه ی قانون گرایی درایران عصرقاجارونیزشناخت تبارجنبش مشروطه خواهی است.حامد عامری در کتاب تجدد وقانون گرایی به بررسی این اثر پرداخته است واین مقاله نقدی  بر نوشته وی درخصوص این کتاب می باشد.مهم ترین نقدی که برکتاب وارد هست،توصیفی بودن آن هست ومولف فاقد  رویکرد وجهت گیری انتقادی به اثر می باشد، در حالی که رساله«یک کلمه» مستشارالدوله از حیث های مختلف قابل نقد می باشد که در این مقاله به آنها پرداخته شده است ومهم ترین نقد بر رساله فوق ،این هست که مستشارالدوله درفهم قانون ومعنای آن دچار تقلیل گرایی شده وهمین موجب سوء برداشت جدی وی از جایگاه ومعنای قانون در دنیای مدرن شده است واین برداشت نادرست وی اثرمهمی برعدم تحقق قانون گرایی در تاریخ معاصرایران داشته است.

    کلید واژگان: قانون اساسی, قانون, حاکمیت قانون, قانون گرایی, تجدد, مستشارالدوله
    Mohammad Javad Tahsili, Maghsoud Ranjbar *, Mohammad Torabi

    Mostashar al-Dawla's treatise "One Word" is one of the most important and original writings of the Qajar period in the field of legalism and on this basis, is the foundation of understanding the idea of legalism in Iran in the Qajar era and also recognizes the lineage of the constitutional movement in Iran. Hamed Ameri has studied this work in his book “Modernity and Legalism” and this article is a critique of his writing about this book. The most important critique of the book, it is descriptive and the author lacks a critical approach to the work, while the treatise "One Word" by Mostashar al-Dawla can be criticized in various ways, which are discussed in this article and the most important critique of the above treatise is that Mostashar al-Dawla’s has become reductionist in understanding the law and its meaning and this has led to her serious misunderstanding of the place and meaning of law in the modern world. This misconception has had a significant effect on the non-realization of legalism in the contemporary history of Iran.

    Keywords: Constitution, Law, Rule of Law, Legalism, Modernity, Mostashar al-Dawla
  • مجتبی زارعی*، محسن سام

    سیاستگذاری فرهنگی، فرآیند دخالت دولت در عرصه فرهنگ است. عرصه فرهنگ، پس از ورود تجدد به ایران، عرصهای آشوب زده است که به دلیل ورود عناصر فرهنگی متجددانه، همگونی ساخت فرهنگ را تغییر داده است. در این وضعیت، سیاستهای دولتی فرهنگی، در سیری که از آغاز روند سیاستگذاری در ایران، یعنی دولت رضاخانی تاکنون داشته است، دو نوع سیاستگذاری را از سر گذرانده است: سیاست تجددگرا که در دولت پهلوی پیگیری شد و سیاست مجددانه فرهنگی انقلاب اسلامی که در دوران پس از انقلاب مطرح شده است. پرسش اصلی این پژوهش، پس از پیگیرییک مبنای نظری و مفهومی در توضیح تجدد و گفتمانهای ایرانی پیرامون آن، معطوف به این مساله است که آیا سیاستگذاری فرهنگی در سالهای پس از انقلاب، به ویژه در دوران تصدی سیدمحمد خاتمی بر وزارت فرهنگ و ارشاد، تا چه اندازه در راستای اهداف فرهنگی انقلاب ارزیابی می شود؟ پژوهش حاضر نشان میدهد که آشوب فرهنگی ناشی از ورود تجدد در ایران، سبب شده است که جمهوری اسلامی برای تعقیب اهداف فرهنگی خود دچار مشکل شود و در یک مطالعه موردی، می توان وضعیت وزارت ارشاد و دیدگاه های آقای خاتمی طی سالهای 1361 تا 1371 را نموداریاز این ناتوانی نسبی و درنتیجه بروز بیماری بی سامانی و بیاثری در دستگاه سیاستگذار وزارت ارشاد دانست.

    کلید واژگان: سیاستگذاری فرهنگی, تجدد, آشوب, بی سامانی
    Mojtaba Zarei *, Mohsen Sam

    Cultural policy-making is the process of government intervention in the field of culture. The field of culture, after the arrival of modernity in Iran, has become a turbulent arena that has changed the homogeneity of the construction of culture due to the arrival of modern cultural elements. In this situation, the government-cultural policies, in the course of the policy-making process in Iran, namely the Rezakhani government, has gone through two types of policies: the modernist policy pursued in the Pahlavi government and the cultural re-policy of the Islamic Revolution in The post-revolutionary era has been raised. The main question of this research, after pursuing a theoretical and conceptual basis in explaining Iranian modernity and discourses around it, is focused on whether cultural policy in the post-revolutionary years, especially during the tenure of Seyyed Mohammad Khatami at the Ministry of Culture and Guidance, To what extent is it evaluated in line with the cultural goals of the revolution? The present study shows that the cultural turmoil caused by the arrival of modernity in Iran has caused the Islamic Republic to have difficulty in pursuing its cultural goals. He considered the relative incapacity and as a result of the disease to be disorderly and ineffective in the policy-making apparatus of the Ministry of Guidance. In this process, two periods of cultural policy in the Ministry of Guidance, namely the policy of neglect and repression (from 1982 until the death of the Imam)

    Keywords: Cultural Policy, modernity, chaos, Disorder
  • یونس اکبری

    تحقیق حاضر با استفاده از داده های پیمایش ملی خانواده قصد دارد عوامل مرتبط با بروز تعارض بین زوجین را از نظرگاهی اجتماعی و در مقیاس کلان و کشوری مورد توجه قرار دهد. نتایج تحقیق حاکی از این است که هر چه میزان حق طلبی، سرمایه فرهنگی، متغیر نگرش به ازدواج، تحصیلات زوجین، نگرش جنسیتی، فشار شغلی، نگرش به اعتماد خانوادگی در جامعه و متغیر مشاهده خشونت بین والدین زیادتر شود، تعارض بین زوجین نیز افزایش می یاید و برعکس. علاوه بر این  هر چه متغیرهای مستقل رضایت از زندگی، رضایت جنسی، تعداد سال های ازدواج و سن افراد افزایش یابد، میزان تعارض آن ها با همسرشان کاهش می یابد و بالعکس. از بین متغیرهای مستقل پژوهش به ترتیب حق طلبی با بتای (202/0) و مشاهده خشونت بین والدین با بتای (145/0) بیشترین تاثیر مستقیم را بر تغییرات متغیر تعارض بین زوجین دارند. نکته قابل توجه در مورد عوامل مرتبط با بروز تعارض بین زوجین این است که برخلاف تصور غالب که عموما بر عوامل اقتصادی در بروز تعارض بین زوجین تاکید دارد، این عوامل فرهنگی و ارزشی و غیر اقتصادی هستند که بر تعارض زوجین در جامعه امروز تاثیرگذاری معنی دار و بیشتری دارند.

    کلید واژگان: تعارض, تجدد, زوجین, حق طلبی, سنت
    Y. Akbari

    The Present Study, Using Data Of Family National Survey, Intends To Consider The Factors Related To The Occurrence Of Conflict Between Couples From A Social Perspective And On A Large And National Scale. The Results Show That Increase In Level Of Right-Seeking Behavior, Cultural Capital, Modern Attitude Towards Marriage, Education Of Couples, Modern Gender Attitude, Job Pressure, Attitude Towards Family Trust In Society And The Variable Of Observing Violence Between Parents, Conflict Between Couples Also Increases And Vice Versa. In Addition, Increase In The Variables Of Independent Variables Of Life Satisfaction, Sexual Satisfaction, Number Of Years Of Marriage And Age Of Individuals Reduces Their Conflict With Their Spouse And Vice Versa. Among The Independent Variables Of The Study, Right-Seeking Behavior With Beta (0.202) And Observation Of Violence Between Parents With Beta (0.145), Respectively, Have The Most Direct Effect On Changes In The Variable Of Conflict Between Couples. A Noteworthy Point About The Factors Related To The Occurrence Of Conflict Between Couples That Was Highlighted In This Study Is That Contrary To The Prevailing Perception That Generally Emphasizes Economic Factors In The Occurrence Of Conflict Between Couples, It Is Cultural, Value And Non-Economic Factors That Have A Significant And Greater Impact On Couple Conflict In Today's Society.

    Keywords: Conflict, Modernity, Couple, Right-Seeking Behavior, tradition
  • مالک شجاعی جشوقانی*

    سنت گرایی جریانی فکری در نقد تجدد است که توسط رنه گنون اندیشمند فرانسوی (1951 1886) بنیادگذاری شد و توسط کوماراسوامی (1947 1877) صورتبندی مفهومی خود را یافت و با مطالعات فریتیوف شووان، تیتوس بورکهارت، مارتین لینگز، و دکتر سید حسین نصر به عنوان یک جریان فکری معاصر مطرح شد .موضوع این مقاله ، طرح و تحلیل و نقد آرای « علم شناختی » سنت گرایان در باب مقوله « علم» در تمدن اسلامی با تاکید بر آثار دکتر سید حسین نصر به عنوان پرکارترین متفکر سنت گرا در زمینه فلسفه و تاریخ علم است.هدف ما ، تحلیل مبانی و لوازم آرای علم شناختی دکتر نصر و تحلیل دستاورد وی در زمینه مواجهه با علم جدید و استلزامات تمدنی آن می باشد. بدین منظور با اتخاذ تلفیقی از روش های کیفی1-هرمنوتیکی (هرمنوتیک روش شناختی و نه هرمنوتیک فلسفی نسبیت گرا) و 2- تحلیلی ، ضمن تلاش برای فهم نظریات دکتر نصر از طریق بازخوانی آثار مکتوب وی ، به تحلیل مبانی و لوازم این نظریات می پردازیم . دستاورد و نتیجه این مقاله هم رویکردی انتقادی به ارتباط وثیق میان تجدد شناسی و فلسفه شناسی دکتر نصر از سویی و تلقی وی از مناسبات علم و دین در تمدن اسلامی و ارایه تقریری جدید از نظریه علم شناختی نصر ذیل عنوان« هرمنوتیک دینی طبیعت» می باشد

    کلید واژگان: سنت گرایی, علم جدید, هرمنوتیک, تمدن اسلامی, دکتر نصر, دین, تجدد
    Malek Shojaei *

    Traditionalism is a current of thought in the critique of modernity, founded by René Guénon, Ananda Coomaraswamy and Frithjof Schuon, and Dr. Seyed Hussner. This article Review and critique the traditionalists' views on "science" in Islamic civilization, emphasizing the work of Dr. Seyyed Hosein Nasr as the most traditionalist thinker in the field. Philosophy and history is science. by showing the close connection that has been extracted between Dr. Nasr's Notion of modernism and His Meta-philosophy and his understanding of the relationship between science and religion in Islamic civilization, to formulate Dr. Nasr's special epistemological Approache, which in this article is referred to as " "religious hermeneutics of nature."In the following, while analyzing the principles and accessories of this position, Nasr's strategy in the field of facing new science is critisize . at the final step of this paper Nasr's views on the relationship between science and religion and modernity and its civilizational implications are criticized.

    Keywords: traditionalism, Modern Science, Hermeneutics, Islamic civilization, Dr. Nasr, Religion, Modernity
  • مختار نوری*، قدرت احمدیان
    کتاب «زندگی فضیلت مند در عصر سکولار» اثر فرهنگ رجایی اندیشمند ایرانی و چارلز تیلور فیلسوف کانادایی است که بر پایه دغدغه ای مشترک میان این دو به نگارش درآمده است. این دغدغه مشترک همان رابطه میان «دین و تجدد» و امکان زندگی دین دارانه در دنیای مدرن است. کتاب ترکیبی از تالیف و ترجمه است و مطالب آن در چارچوب الگوی بحران توماس اسپریگنز ارایه شده است. در مقاله حاضر تلاش خواهد شد ضمن معرفی و بررسی اثر مذکور، نقد و ارزیابی انتقادی آن در دستور کار نویسنده قرار گیرد. اینکه مسئله و کانون تمرکز اثر چیست؟ و هدف این اثر و جایگاه آن در منابع موجود این حوزه به چه صورتی است؟، از مهمترین موضوعاتی هستند که نویسنده می کوشد به آنها بپردازد. نقد و بررسی اثر نشانگر آن است که از حیث روش شناختی اثر مذکور نتوانسته مراحل چهارگانه روش شناختی اسپریگنز را پیاده نماید. از این رو مهمترین نقد وارده بر اثر حاضر را می توان نقدی «روش شناختی» دانست.
    کلید واژگان: تجدد, سکولاریسم, فضیلت, اخلاق, فرهنگ
    Mokhtar Nouri *, Ghodrat Ahmadian
    The book Virtuous Life in the Secular Age is the work of the Iranian thinker Farhang Rajaee and the Canadian philosopher Charles Taylor. This book Written based on a common concern between the two thinkers. This common concern is the relationship between "religion and modernity" and the possibility of a religious life in the modern world. The book is a combination of authorship and translation, and written in the Framework of Thomas Springs. In the present article, while introducing and reviewing the mentioned work, its critique and critical evaluation will be on the author's agenda. Criticism of the work indicates that methodologically the work has not been able to implement the four stages of Springs. Therefore, the most important critique of the present work can be considered a "methodological" critique.
    Keywords: Modernity, Secularism, Virtue, Culture
  • حمیدرضا تمدن

    وجه تمایز آدونیس از هم نوعانش در جهان عرب و ایران، توجهش به ابعاد گوناگون سنت اسلامی و بستر شکل گیری شعر عربی است. وی هرگونه نقد بنیادین بر ساختار شعر را نیازمند آ گاهی از سرچشم ه هایی م یداند که الهام بخش آن بوده اند. نگارنده، نوشتار حاضر را با هدف آ گاهی مخاطبان از اندیش ه های آدونیس در زمینه فرهنگ اسلامی به رشته تحریر درآورده است. وی در راستای تحقق این هدف، پس از معرفی آدونیس، مقصود از «ثابت » و «متحول » در اندیشه او را تبیین می کند. بعلاوه، جلوه هایی از تقلید و نوآوری در فرهنگ اسلامی را در آراء آدونیس در عرصه سیاست، شعر و ادبیات، و... ارایه می دهد. در انتها، با بیان این مسئله که نقدهایی بر دیدگا ه های آدونیس در زمینه سنت و فرهنگ اسلامی، به نگارش درآمده است، به نکاتی که در نقدهای رایج مورد توجه قرار نگرفته اند، اشاره می نماید.

    کلید واژگان: آدونیس, سنت اسلامی, فرهنگ اسلامی, تقلید, نوآوری, ایستایی, پویایی, شاعران عرب, شعر عربی, نقد دیدگاه, اندیشه های آدونیس, ثابت, متحول, سنت, تجدد, علی احمد سعید
    HamidReza Tamadon

    The distinguishing feature of Adonis from his counterparts in the Arab and Iranian worlds is his attention to the various dimensions of the Islamic tradition and the context in which Arabic poetry was formed. He believes that any fundamental critique of the structure of poetry depends on the knowledge of the sources that inspired it. The author has written this article with the aim of making the audience aware of Adonis’s ideas in the field of Islamic culture. In order to achieve this goal, after introducing Adonis, he explains the meaning of “fixed” and “transformed” in his thought. In addition, it presents examples of imitation and innovation in Islamic culture in Adoni’s views in the field of politics, poetry and literature, and so on. Finally, by stating that critiques of Adonis’s views on Islamic tradition and culture have been written, he points to cases that have not been addressed in current critiques.

    Keywords: Adonis, Islamic Tradition, IslamicCulture, Imitation, Innovation, Stagnation, Dynamics, Arab Poets, Arabic Poetry, Critiqueof Perspective, Adonis Thoughts, Fixed, Transformed, Tradition, Modernity, Ali AhmadSaeed
  • محمدسالار کسرایی*، ریتا اصغرپور
    این مقاله در صدد است به فرآیند شکل گیری و هژمون شدن گفتمان غرب زدگی در ایران بپردازد. در شناسایی سازوکار کشمکش ها و منازعات اجتماعی، نظریه گفتمان لاکلاو و موف یکی از کارآمدترین روش ها است که به عنوان چارچوب و استراتژی تحقیق پیش رو برگزیده شده است. با اتکا به این نظریه، پی می بریم گفتمان غرب زدگی تصویری که از گفتمان غربگرای تجدد خواه و مدرنیزاسیون ارایه می دهد، تصویری از شکاف ها و انشقاق های فزاینده هویتی سوژه هاست که طی سلطه پارادایم صنعتی غرب و وابستگی اقتصادی- سیاسی شکل گرفته است. پس از ارایه چنین تصویری و  با استفاده از زمینه هایی که در ایجاد تزلزل و بی قراری در گفتمان حاکمیت به وجود می آورد، با بهره گیری از دال«اصالت و هویت»، به طرد و حاشیه رانی دال های گفتمان غرب گرای حاکمیت پرداخته و با غیریت سازی از غرب، شرایط لازم را برای ساختار شکنی همه جانبه  گفتمان رقیب و هژمون شدن خود فراهم می کند.
    کلید واژگان: غرب زدگی, بازگشت به اصل, تجدد, استعمار, روحانیت, گفتمان, هژمونی
    Mohammadsalar Kasraie *, Rita Asgharpoor
    This article seeks to address the process of formation and hegemony of the  Westoxification discourse in Iran. In identifying the mechanism of conflict and social conflict, Laclau and Mouffe's theory of discourse is one of the most effective methods that has been chosen as the framework and strategy for the forthcoming research. Relying on this theory, we find that the Westoxification discourse, the image of the Westernist discourse of modernism and modernization, is a picture of the increasing divisions and divisions of subjects' identities formed during the domination of the Western industrial industrial paradigm and economic-political dependence. After presenting such an image and using the grounds that it creates in creating instability and restlessness in the discourse of the government, using the sign of "originality and identity", he rejected and marginalized the signs of the Western discourse of the government and by alienating from the West, it provides the necessary conditions for the comprehensive dismantling of its rival discourse and its hegemony.
    Keywords: Westoxification, Return to Principle, Modernity, Colonialism, clergy, Discourse, hegemony
  • روح الله رشید کرشان*، صمد صباغ

    این پژوهش، به دنبال ارایه تبیینی جامعه شناختی از «تجدد» در ایران است. پرسش اصلی پژوهش این است که «نهادهای اجتماعی در ایران با «تجدد» چه کرده است؟» در این پژوهش، ترکیبی از نظریات «مدرنیته ایرانی»، «تجدد بومی» و «تجدد ملی و تجدد ظلی» مورد استفاده قرار گرفته است. این نظریات توسط صاحب نظرانی مانند تقی آزاد ارمکی، جمشید بهنام و موسی نجفی ارایه شده است. مجموعه این نظریات مبتنی بر دو نکته است: اول این که مدرنیته با تجدد متفاوت است. دوم این که هر جامعه ای می تواند تجدد ویژه ی خود را تجربه کند. روش پژوهش، اسنادی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که حکومت ها در دویست سال اخیر، زمینه سازان اصلی ظهور تجدد در ایران بوده اند. آن ها، غالبا وجه تکنولوژیک ومادی تجدد را دنبال کرده اند. روحانیت ذیل سه دسته «موافقین»، «مخالفین» و «منتقدین» در جریان سازی نسبت به تجدد نقش داشته اند. روشنفکران ایرانی، در قالب «اثبات، نقد و نفی» به استقبال تجدد رفته اند. خلوص شناخت و دلبستگی روشنفکران به تجدد و اصول و دستاوردهای آن، هم نسبت به حاکمان و هم نسبت به روحانیت بیشتر بوده است.

    کلید واژگان: جامعه شناسی, تجدد, ایران, حکومت, روحانیت و روشنفکران
    Roohollah Rashid Kershan *, Samad Sabbagh

    This study seeks to provide sociological explanations for “novelty” in Iran. The key question is “How the social institutions deal with “novelty”?” In this study a combination of theories of "Iranian novelty”, “indigenous novelty”, “National and alien novelty” presented by scholars such as Taghi Azad Armaki, Dr. Jamshid Behnam and Dr. Moosa Najafi. The sum of these theories is based on two points: First, modernity is different from novelty. Second, any community can experience its own novelty. The research method is documentary and data are collected by library method. The research results indicate that the governments have provided the areas for emergence of novelty in the past two hundred years in Iran. They have often followed all technological and material aspects of novelty. Iranian clergy have played a role in making the ground for novelty under three groups of “proponents”, “opponents” and “critics”. Also, Iranian intellectuals have welcomed novelty in the form of “proof, criticism and rejection”. The purity of knowledge and attachment of the intellectuals to novelty and its principles and achievements have been more than the rulers and clergies.

    Keywords: Sociology, novelty, modernity, Iran, Government, clergy, Intellectuals
  • محمد بیطرفان، سهراب یزدانی، حسین مفتخری، حجت فلاح توتکار
    ساختار آموزش در دوره قاجار به صورت سنتی و براساس نوعی قرائت از اصول مذهبی بود. سه مولفه اساسی روند تغییر در ساختار آموزشی در حوزه جنسیت زنانه را رقم زد: الف) توجه دانش آموختگان اروپائی و روشنفکران دو دهه واپسین سلطنت ناصری به مسئله «آموزش» زنان؛ ب) تاسیس مدارس دخترانه توسط میسیونرهای مذهبی آمریکائی، انگلیسی و فرانسوی در ایران؛ ج) طرح مفهوم برابری در انقلاب مشروطیت. واقعیت امر این است که توانمندسازی زنان یکی از دغدغه ها و کنش های اصلی روشنفکران مشروطه خواه بود؛ از آنجایی که روابط اجتماعی دوره قاجار اجازه طرح مسئله برابری در حوزه زنان را نمی داد، اندیشیدن و کاربست مفاهیم دینی و اجتماعی در حوزه های آموزشی و بهداشتی می توانست تغییرات اولیه را در نگاه به مسئله جنسیت زنانه به وجود آورد. بنابراین توجه به بهبود موقعیت اجتماعی زن ایرانی و نفع همگانی حاصل از آن، به صورت دغدغه اصلی مشروطه خواهان در حوزه زنان درآمد. با این حال، تغییر در سنت های اجتماعی، باعث واکنش شدید حامیان گفتمان سنتی بر سر موضوع آموزش زنان و تاسیس مدارس دخترانه شد؛ بر همین مبنا کشمکش های بسیاری صورت گرفت که در محافل گوناگون نظیر مجلس، دولت، انجمن های شهری، جراید و غیره تبلور یافت. در واقع طرح مفاهیم اصلی مشروطیت نظیر آزادی، قانون و برابری، که به نوعی با مسئله زنان نیز پیوند یافت، نقطه کانونی تعارض بین گفتمان های سنت و تجدد قرار گرفت.
    کلید واژگان: زنان, آموزش, تجدد, سنت, گفتمان, مشروطیت
    Mohammad Bitarafan, Sohrab Yazdani, Hossein Moftakhari, Hojjat Fallah Tootkar
    The structure of education in the Qajar dynasty was derived from tradition and was as a kind of reading of religious principles. Three basic components in this period created the process of change in the structure of education in the field of the feminine gender: a) the attention given by European graduates and the intellectuals of the last two decades of the reign of Naser al- adin Shah to the matter of “educating” the women, b) the establishment of schools for girls by American, English and French missionaries in Iran, and c) the introduction of the concept of equality in the constitutional revolution of Iran. The reality is that women's empowerment was one of the main concerns and acts of the constitutionalist intellectuals. As the social relations in the Qajar period did not allow for a solution for the equality issue of women to be introduced, thinking about and using the religious and social concepts in the areas of education and health could bring about the initial changes regarding the female gender was perceived. Therefore, showing attention to the improvement of the social status of Iranian women and the public benefit derived from it thereof, became the main concern of the constitutionalists in the field of women. However, the shift in social traditions caused an extreme reaction from the supporters of the discourse of tradition in regards to the matter of women’s education and the establishment of schools for girls. Hence, many conflicts arose which took place in different contexts such as the parliament, the state, city councils, newspapers, etc. In fact, the introduction of main concepts of constitutionalism such as freedom, law and equality which somewhat were connected to the matter of women, became the main focus point for the conflicts between the discourses of tradition and modernity.
    Keywords: Women, education, modernity, tradition, discourse, constitutionalism
  • سید سالار اجتهدنژاد کاشانی *، علی ساعی
    این مقاله کوششی برای ارایه ی یک دستگاه نظری جایگزین در مطالعه ی جامعه شناختی مدرنیته در ایران است. تحلیل جامعه شناختی از مدرنیته در ایران عمدتا بر پیش فرض های جامعه شناسی کلاسیک و نظریه ی مدرنیزاسیون مبتنی بوده است. رویکرد تکاملی و تک بعدی این دسته از نظریه ها مانع از دست یافتن به تبیین هایی درخور برای مدرنیته در ایران شده است. رهیافت مدرنیته های چندگانه چارچوبی تحلیلی برای گذر از محدودیت های نظریه ی مدرنیزاسیون در تحلیل مدرنیته ارایه نموده است، اما این رهیافت نیز برای تحلیل مدرنیته در جامعه ی ایران خالی از کاستی و ابهام نیست. در مقاله ی پیش رو، پس از نقد و بررسی نظریه ی مدرنیته های چندگانه ی آیزنشتات، دستگاهی نظری برای تحلیل چندسطحی مدرنیته در ایران ارایه شده است. در این دستگاه نظری، مدرنیته در پنج سطح نظام جهانی، مواجهه ی استعماری، مدرنیته ی جامعه ای، جنبش های اجتماعی و عاملیت مدرن مورد تحلیل قرار می گیرد.
    کلید واژگان: مدرنیته, تجدد, مدرنیته های چندگانه, مدرنیته ی ایرانی, استعمار, جنبش های اجتماعی, عاملیت اجتماعی
    Salar Ajtahed Nejad Kashani Seyed *
    This paper is an attempt to suggest an alternative theoretical apparatus for sociological analysis of modernity in Iran. The sociological analysis of modernity in Iran often has based on presuppositions of classical sociology and Modernization theory. The evolutional approach of these theories prevents the achievement of adequate explanations for modernity in Iran. Multiple Modernities approach has presented an analytical framework for crossing the limits of Modernization theory in the analysis of modernity, but also this approach suffers from some ambiguities and shortcomings: scrutiny of S. N. Eisenstadt’s theory of Multiple Modernities shows his ignorance of the impact of imperialism, colonialism and otherness processes in the extension of modernity from European countries to other parts of the world. The role of creative agency in the development of modernity in non-western societies is also underestimated in his work. Another problem in his theory is related to the level and the units of analysis. Regarding above issues, this paper tries to move forward from the theory of Multiple Modernities and suggests a multi-level theoretical apparatus for the analysis of modernity in Iran. This theoretical apparatus analyzes modernity in five levels contains world system, colonial confrontation, societal modernity, modern social movements and modern agency.​
    Keywords: Modernity. Multiple modernities, Iranian modernity, Colonialism, Social movements, social agency
  • توران طولابی
    یکی از دستاوردهای انقلاب مشروطه پویایی حیات روزنامه نگاری مستقل و انتقادی در ایران بود. از نمایندگان برجسته این شیوه روزنامه نگاری علی اکبر دهخدا بود که مقالات وی در روزنامه صور اسرافیل فصل جدیدی در حیات روزنامه نگاری ایران گشود. فعالیت دهخدا در استبداد صغیر با انتشار صور اسرافیل سوئیس و سروش استانبول ادامه یافت. بررسی مقالات سروش می تواند به روشن شدن ابعادی از یک مقطع مهم و پرتلاطم تاریخ ایران کمک کند. مبنای این پژوهش بررسی و تحلیل محتوای سروش استانبول در چند محور است. نتیجه این بررسی حاکی از آن است که سروش را می توان پیشگام طرح موضوعاتی دانست که عمدتا با مسئله استقلال و تمامیت ارضی ایران پیوند داشت و زمینه ساز یک گفتمان تجددگرا در فرهنگ سیاسی این زمان شد. به نظر می رسد این تحول پس از مشروطه نخست در روزنامه سروش بازتاب یافت و سپس در مجله هایی چون کاوه، آینده و ایرانشهر وجه آشکاری به خود گرفت.
    کلید واژگان: مشروطه, تجدد, استقلال و تمامیت ارضی, دهخدا, سروش استانبول
    Tooran Toolabi
    Following the Constitutional revolution of Iran Persian journalism entered a flourishing period. This paper aims to survey a less-studied Persian newspaper, namely Sorûsh, within a historical framework. Sorûsh was published during a critical period of Iran’s history and we might consider it as a useful source for current ideas of this time. This study which is based mainly on the analytical survey of the articles of Sorûsh, shows that its writers enjoy a distinguished position among the contemporary Iranian thinkers. It seems that Sorûsh ushered in a discursive change in the political culture of this period which was appeared more clearly in a later time trough some modernist periodicals such as Kaveh, Ayandeh and Iranshahr.
    Keywords: constitutionalism, modernity, Dehkhodâ, Nationalism, Sorûsh-e Istanbul, Russia
  • فرزاد بالو*
    ادونیس، در کتاب الثابت و المتحول ( سنت و تجدد) ، بازشناسی، تبیین و تحلیل دیالکتیک سنت و تجدد را در فرهنگ اسلامی و در حوزه های دینی ، سیاسی، فکری، و ادبی ( شعر) از ظهور اسلام تا عصر حاضر دنبال می کند . به باور وی ، تصلب سنت در عرصه های دینی ، فکری و ادبی ، عرصه را برای تجدد و نوآوری در هر یک از این حوزه ها تنگ و دشوار می سازد . چنان که تنها رویکرد تاویلی به سنت یا اعراض از آن راهی به آرمانشهر تجدد و نوآوری خواهد گشود . بی تردید ، بررسی عمیق و گسترده ی وی از میراث مکتوب فرهنگ و تمدن اسلامی ، افق های تازه ای در حوزه ی علوم انسانی به طور عام و شعر و ادب به طور خاص می گشاید . نوشتار حاضر ، ملاحظلات تحلیلی - انتقادی به این کتاب و مفاهیم مطروحه در آن خواهد داشت.
    کلید واژگان: ادونیس, سنت, تجدد, دین, سیاست, شعر, تاویل
    Farzad Baloo *
    Adonis, the book (Tradition and Modernity), recognition, explanation and analysis of the dialectic of tradition and modernity Arabic - Islamic and in religious, political, intellectual, and literary (especially poetry) following the advent of Islam to the present. He, therefore, methodical, principles of tradition in Three Realms Caliphate and politics, tradition and jurisprudence and poetry literature, and then the principles of innovation through intellectual and literary the revolutionary movements explain and their representative introduced. In this paper, at the beginning to introduce of the work and the author, to the origin and position its among other works related. Then, in enumerating the major issues, focus, and philosophical foundations and methodology of this book, refer to the achievements of the theory has been proposed. Finally, consideration will be critical to the content and structure of the book.
    Keywords: Adonis, tradition, modernity, religion, politics, poetry, interpretation
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال