جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "فراترکیب" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «فراترکیب» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
یکی از عواملی که بر رفاه اجتماعی در جوامع تاثیر دارد، سرمایه اجتماعی است. هدف این پژوهش، فراترکیب پژوهش های حوزه سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی به منظور استفاده بهتر از دانشی است که پژوهش های این حوزه فراهم آورده اند.در مقاله حاضر با استفاده از تکنیک فراترکیب، مقالات حوزه سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی در دوره زمانی 1390 الی 1401 بررسی شدند. در مطالعه پیش رو، 16 مقاله علمی-پژوهشی حوزه رفاه اجتماعی و سرمایه اجتماعی بررسی شد.یافته ها نشان داد مطالعات در بحث رفاه، بیشتر بر بعد اقتصادی و شاخص های عینی رفاه تاکید کرده اند و تاکید اندکی بر بعد ذهنی رفاه داشته اند. همچنین یافته ها حاکی از آن است که هرچه فرد از لحاظ هویتی و فرهنگی، درهم تنیدگی بیشتری با فرهنگ سنتی و قومی خود داشته باشد، از رفاه ذهنی بیشتری برخوردار می شود. در مقابل، کاهش سرمایه اجتماعی به کاهش بهره وری اقتصادی و اجتماعی، و افزایش تنش ها و ناهنجاری های اجتماعی منجر می شود. همچنین فرسایش سرمایه اجتماعی تاثیراتی منفی بر سرمایه اقتصادی دارد. این اثرات عبارت اند از: 1. کاهش همکاری و اعتماد؛ 2. افزایش هزینه های تراکنشی؛ 3. کاهش نوآوری. بنابراین فرسایش سرمایه اجتماعی به کاهش عملکرد و افزایش مشکلات اجتماعی در جامعه منجر می شود.نتایج نشان می دهد از آنجا که سرمایه اجتماعی در گروه های قومی در ایران، پدیده ای چندوجهی و پیچیده است که با توجه به تنوع فرهنگی، تاریخی و اجتماعی کشور به شکل های مختلفی ظاهر می شود، سیاست ها و برنامه های دولتی باید بین تمام گروه ها هماهنگی ایجاد کند تا حس همبستگی بین گروهی در کنار همبستگی درون گروهی افزایش پیدا کند و به تبع آن رفاه جامعه ارتقا یابد.کلید واژگان: ایران, رفاه اجتماعی, رفاه ذهنی, رفاه عینی, سرمایه اجتماعی, فراترکیبOne of the factors that affect social welfare in societies is social capital. The objective of this research is to integrate the research on social capital and social welfare in order to more effectively utilize the knowledge that has been accumulated in these fields.Utilizing Meta-synthesis methodology, this article evaluates articles concerning social capital and welfare from 2012 to 2023.This article reviewed 16 scientific and research articles in the fields of social welfare and social capital.The results indicated that the economic dimension and objective indicators of well-being have been the primary focus of studies on well-being, with little attention paid to the mental dimension. Also, the findings indicate that the more a person is intertwined with his traditional and ethnic culture in terms of identity and culture, the more mental well-being he will enjoy. On the other hand, the reduction of social capital may lead to the reduction of economic and social productivity, increase of tensions and social anomalies. Additionally, economic capital is adversely affected by the degradation of social capital. These effects include: 1. Reduction of cooperation and trust: 2. Increase of transaction costs: 3. Reduction of innovation.Consequently, the social capital of ethnic groups in Iran is a multifaceted and intricate phenomenon that manifests in a variety of ways as a result of the cultural, historical, and social diversity of the country. Consequently, government policies and programs must establish harmony among all groups in order to foster a sense of intergroup solidarity. Along with intra-group solidarity, the welfare of the society is also improved.Keywords: Iran, Meta- Synthesis, Objective Welfare, Social Capital, Social Welfare, Subjective Welfare
-
در پژوهش های جهانی، موضوع سیاست حافظه، موضوعی برجسته در مطالعات فرهنگی و رسانه ای محسوب می شود. از منظر سیاسی نیز، حافظه یکی از میدان های نزاع های هویتی است. رقابت های هویتی در سال های اخیر منجر به شکل گیری شکاف های هویتی در بین برخی افراد جامعه شده است. در سده گذشته، رسانه ها نقشی میانجی برای انتقال حافظه ایفا کرده اند به نحوی که امروزه برخی این تعبیر را به کار برده اند که رسانه، حافظه است. از این رو، تقاطع بین مطالعات حافظه و مطالعات رسانه ای، حوزه پژوهشی پرطرفداری محسوب می شود. این مقاله به مطالعه ابعاد مختلف مطالعه درباره روایت گری حافظه در تقاطع با رسانه ها، می پردازد. یکی از کارکردهای رسانه ها در زمینه حافظه، بازسازی حافظه جمعی و فردی است. این مقاله نشان می دهد که انتقال حافظه جمعی، اساسا، امروزه، عملی رسانه ای است. به همین منظور، از نظریه رسانه ای شدن استفاده شده است تا نشان داده شود رسانه ای شدن چه ویژگی هایی را به حافظ جمعی بخشیده است. به همین منظور، به سراغ 30 مقاله برگزیده در این زمینه رفتیم تا با استفاده از روش فراترکیب مشخص کنیم مطالعات حافظه و رسانه از چه روندها و کلان مولفه هایی پیروی می کند. بنابر یافته های پژوهش حاضر مطالعات حافظه رسانه ای شده در سطح جهانی، بر چهار مقوله اصلی و پرتکرار تمرکز دارد: 1. عینیت بخشی به حافظه با استفاده از رسانه ها (ژانرهای حافظه رسانه ای شده و دیجیتالی شدن)، 2. ارجاع مندی و انضمامی بودن روایت حافظه (راه گشایی برای مشکلات و تاثیرپذیری و عاطفی)، 3. کارکردهای فردی و اجتماعی روایت حافظه (یادآوری جمعی و چارچوب بندی فردی) و 4. سیاسی-روانی بودن روایت حافظه (ضدروایت ها و الگوی ذهنی آشنا).کلید واژگان: سیاست حافظه, روایت, حافظه رسانه ای شده, رسانه ای شدن, فراترکیبThe politics of memory is a prominent topic in cultural and media studies. From a political perspective, memory is one of the fields of identity conflicts. Identity competitions, in recent years, have led to the formation of identity gaps among some people in the society. In the last century, the media have played an intermediary role for the transfer of memory, so that today some have used the interpretation that the media is memory. Therefore, the intersection between memory studies and media studies is considered a popular research field. This article studies the different dimensions of memory narration in the intersection with the media. One of the functions of the media in the field of memory is the reconstruction of collective and individual memory. This article shows that the transmission of collective memory is, essentially, a media practice today. For this purpose, the theory of mediaization has been used to show what characteristics mediaization has given to collective memory. To achieve this goal, we selected 30 articles and with using the Meta-synthesis method, we showed what trends and macro-components are followed by memory and media studies. According to the findings of the current research, the studies of mediated memory at the global level focus on four main and frequent categories: 1. Objectification of memory using media (genres of mediated memory and digitization), 2. Referentiality and concreteness of the memory narrative (opening up for problems and emotional impact), 3. Individual and social functions of memory narration (collective recall and individual framing), and 4. The political-psychological nature of the memory narrative (counter-narratives and familiar mental pattern).Keywords: Memory Politics, Collective Memory, Mediatized Memory, Mediatization, Meta-Synthesis
-
نزاع دسته جمعی یکی از پدیده های اجتماعی چالش برانگیز است که از دیرباز در اجتماعات محلی وجود داشته است. منظور از نزاع دسته جمعی درگیری یا دعوایی است که غالبا با انگیزه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میان حداقل سه نفر ایجاد می شود. در پرتو این آسیب، کژکارکردی های متعددی در سازمان اجتماع رخ می دهد. این کژکارکردی ها منشا درگیری های ثانویه ای می شود که تا مدت ها به شکل های گوناگون ادامه پیدا می کند. پژوهش حاضر با هدف شناخت سطوح تحلیلی تحقیقات انجام گرفته درباره نزاع ها و سنخ شناسی آن ها به لحاظ بستر و عوامل غالب انجام شده است.پژوهش حاضر با روش فراترکیب و با بررسی 36 پژوهش صورت گرفته است.یافته های پژوهش نشان می دهد تحقیقاتی که در سطح توصیف صورت گرفته اند بیشتر به ارتباط متغیرهای زمینه ای با میزان گرایش به نزاع پرداخته اند. تحقیقاتی که در سطح تبیین انجام شده اند علل اجتماعی، فرهنگی و بوم شناختی را در ایجاد نزاع موثر دانسته اند و بعضی تحقیقات با ارائه راهکارهایی مانند عدالت ترمیمی و اعتماد، به دنبال کنترل این پدیده بوده اند. علل غالب نزاع های دسته جمعی در پژوهش های مطالعه شده بیشتر شامل مولفه های طایفه گرایی، جمع گرایی عمودی، چالش های محیطی، کمیابی، مسائل حقوق و مالکیت و تجربه نزاع بوده است.نتایج فراترکیب تحقیقات بیانگر آن است که علل و عوامل نزاع دسته جمعی در جامعه ایران را می توان تحت تاثیر شرایط اقلیمی نیز صورت بندی کرد. بدین معنا که علل نزاع در اقلیم مرکزی و خشک ایران به شدت از عوامل محیطی مانند کمیابی و رقابت بر سر منابع تاثیر می پذیرد. هرچه از مرکز به سمت غرب و جنوب غرب حرکت کنیم، به تبع وجود بافت اجتماعی چندقومیتی، این پدیده بیشتر به علل خویشاوندگرایی و خاص گرایی های تعمیم یافته شکل گرفته است. همچنین در شرق و جنوب شرق، نزاع ها بیشتر تحت تاثیر تجربه نزاع، محرومیت ها و ناامنی های اجتماعی-سیاسی رخ می دهد. در نواحی شمالی نیز بیشتر به علل نابرابری و احساس محرومیت نسبی رخ داده است.کلید واژگان: ایران, چالش های محیطی, سنخ شناسی, فراترکیب, طایفه گرایی, نزاعCollective conflict in local communities is always an issue that has been the focus of social researchers in our country in recent years. This occurrence poses a threat to the peace, security, and quality of life of the populace, particularly in traditional and tribal communities, where it induces tendencies toward dominance and anxiety. In recent years, it has been increasing in our country and for this reason, many researchers have investigated this phenomenon, the current research was conducted to understand the background, causes, and main factors of conflict formation in Iran.This investigation implemented the meta-synthesis methodology. The demographic of our study 34 articles were chosen in accordance with the criteria, and they were published in scientific journals and theses. We conducted an analysis of the findings of this investigation and identified 10 categories. In order to ensure the quality of our categories, we obtained the approval of an expert and calculated Cohen’s Kappa coefficient.The findings of the research indicate that the studies conducted at the level of description have primarily concentrated on the relationship between background variables and the degree of tendency to conflict. The research conducted at the level of explanation has identified social, cultural, and ecological causes as effective in generating conflict. Some research has attempted to address this phenomenon by proposing solutions such as restorative justice and trust. In the most extensively researched studies, the primary causes of collective conflicts are scarcity, environmental challenges, vertical collectivism, tribalism, and rights and property issues.Its analysis and meta-synthesis demonstrate that the primary causes and factors of collective conflicts in Iranian society have been centered on the three primary axes of tribalism and vertical collectivism, as well as the challenges of rights and property and environmental resources. The conflicts that transpired in the central and arid regions of Iran were primarily precipitated by environmental and resource constraints, while those that transpired in the west and southwest were primarily influenced by tribalism and its repercussions. In the east and south-east, conflicts have been primarily influenced by the experience of conflict, deprivation, and socio-political insecurity. In the northern areas, there have been more causes of inequality and a sense of relative deprivation.Keywords: Conflict, Environmental Challenges, Iran, Meta-Synthesis, Tribalism, Typology
-
کارآفرینی اجتماعی، به عنوان یک پدیده جهانی با به کارگیری رویکردهای نوآورانه برای حل مشکلات اجتماعی، بر جامعه تاثیر می گذارد. داشتن تعهد به طبیعت و اصول پایداری و تاکید بر حفظ محیط زیست، به عنوان بخشی از راهبرد کارآفرینان در حوزه اجتماعی محسوب می شود. این پژوهش براساس هدف، کاربردی-توسعه ای است و ازلحاظ گردآوری داده ها با توجه به ماهیت پژوهش، از روش کیفی فراترکیب با رویکرد هفت مرحله ای سندولسکی و باروسو (2007)، استفاده شده است.برای گردآوری اطلاعات، مقاله های مرتبط در بازه زمانی 2015 تا 2022 از از پایگاه داده های الکترونیکی ازجمله: Emerald, ScienceDirect, Springer,Sage و پایگاه تخصصی مگ ایران، ایران داک، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پرتال جامع علوم انسانی بررسی شد. با استفاده از روش فراترکیب، در عین توجه یکپارچه به تمام ابعاد کارآفرینی اجتماعی، شاخص هایی که ازنظر پژوهشگران در شکل گیری کارآفرینی اجتماعی مبتنی بر محیط زیست موثر هستند، شناسایی شدند. در این پژوهش، به تحلیل نتایج و یافته های محققین قبلی پرداخته و با انجام گام های هفت گانه سندلوسکی و باروسو، الگوی نهایی کارآفرینی اجتماعی شناسایی شد. در راستای استخراج داده ها از متون، با توجه به مطالعه گسترده ادبیات کارآفرینی اجتماعی، اقدام به کدگذاری اولیه و استخراج مفاهیم و مقوله ها شد. پس از کنار هم قراردادن و ادغام شاخص های به دست آمده در مرحله فراترکیب، درمجموع 24 کد اولیه و 6 تم و 3 مقوله شامل عوامل زیرساختی (حمایتی و ساختی)، عوامل شناختی (مهارتی و شخصیتی) و راهبرد زیست محیطی (جهت گیری زیستی و رفتار زیست محیطی) شناسایی شد. این مقاله می تواند بینش های ارزشمندی را در زمینه غنی شدن ادبیات کارآفرینی اجتماعی دهد و با حمایت راهبردی دولت از فعالیت های کارآفرینی اجتماعی مانند سیاست کاهش مالیات برای فعالیت هایشان، آنها را از درجه مطلوبیت شناختی و امکان سنجی بالایی برخوردار سازد.کلید واژگان: کارآفرینی اجتماعی, راهبرد زیست محیطی, فراترکیبSocial entrepreneurship, as a global phenomenon, sways society by adopting innovative approaches to address social problems. A focus on nature and the principles of sustainability and emphasis on environmental preservation are considered part of the strategy of social entrepreneurs. This is an applied-developmental study that uses a qualitative meta-synthesis method for data collection. The research method borrows the seven-step approach from Sandolski and Barroso (2007) based on the nature of the research. Electronic databases such as Emerald, ScienceDirect, Springer, Sage and the specialized database of Magiran, Irandoc, the scientific information database of SID and the comprehensive portal of humanities were reviewed from 2015 to 2022 to collect data. While considering all dimensions of social entrepreneurship, we utilized meta-synthesis method to identify indicators that the researchers believe wielded influence on the emergence of environment-based social entrepreneurship. In this research, after a review of the results and findings of previous researchers, the final model of social entrepreneurship was identified following Sandelowski and Barroso's seven steps. To extract the data from the texts, preliminary coding and extraction of concepts and categories were conducted after a thorough review of the literature on social entrepreneurship. After compiling and integrating the indicators obtained in the meta-synthesis phase, a total of 24 primary codes, 6 themes and 3 categories were identified, including infrastructural factors (supportive and structural), cognitive factors (skills and personality), and environmental strategies (biological orientation and environmental behavior). This article can offer valuable insights to enrich the literature on social entrepreneurship, and the government's strategic support for social entrepreneurship, like the policy of tax cut for related activities, will give them a high degree of cognitive desirability and feasibility.Keywords: Social Entrepreneurship, Environmental Strategy, Meta-Synthesis
-
رضایت شغلی معلمان، یکی از مهمترین عوامل موثر بر عملکرد آنان می باشد و نقش رضایت شغلی معلمان در توسعه و دستیابی به اهداف نظام آموزشی گسترده و روشن است. بر همین اساس، بررسی عوامل موثر بر رضایت شغلی معلمان در ایران، امری ضروری است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر رضایت شغلی معلمان در ایران است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو انجام شده است. برای این منظور، نتایج مطالعات انجام شده بین سال های 1390 تا 1403، مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از کلیدواژه های مرتبط، تعدادی از مقالات مربوطه شناسایی و از بین 205 مقاله در نهایت 34 مقاله با استفاده از معیارهای فراترکیب انتخاب شدند. برای بررسی کیفیت و پایایی یافته های این پژوهش از شاخص کاپا استفاده شد که نتایج آن نشان از کیفیت مناسب یافته های پژوهش دارد. یافته های حاصل از این پژوهش به استخراج کدهای مختلفی منجر شد و پس از رفت و برگشت های مداوم و بررسی و ادغام یافته های اولیه این پژوهش در زمینه های فرعی، نه زمینه اصلی به دست آمد که به ترتیب فراوانی عبارتند از: ابعاد سازمانی، ابعاد توانمندسازی، ابعاد رهبری مدیران، ابعاد ذهنی و فردی، ابعاد اجتماعی، ابعاد سلامت روانی، ابعاد سبک زندگی، ابعاد اخلاقی و ابعاد نوآوری و خلاقیت. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که عدالت سازمانی، سیستم پاداش مبتنی بر عملکرد، مشارکت دادن معلمان در تصمیم گیری ها، دوره های توانمندسازی روانشناختی و محتوای الکترونیکی، رهبری کاریزماتیک، فضای اخلاقی سازمان و مانند آن، بر رضایت شغلی معلمان در ایران بسیار اهمیت دارد و یافته های این پژوهشف برخی از نظریات قبلی در رابطه با رضایت شغلی را تایید می کند.
کلید واژگان: رضایت شغلی, معلمان, فراترکیب, آموزش و پرورشTeachers' job satisfaction is one of the most important factors affecting their performance, and the role of teachers' job satisfaction in developing and achieving the goals of the educational system is broad and clear. Based on this, it is necessary to investigate the factors affecting the job satisfaction of teachers in Iran. The purpose of this research is to investigate the factors affecting the job satisfaction of teachers in Iran. This research was carried out using the Meta-synthesis qualitative method and the seven-step model of Sandelowski and Barroso. For this purpose, the results of the studies conducted between 1390 and 1403 were examined. And by using related keywords, a number of relevant articles were identified and finally 34 articles were selected from among 205 articles using meta-composite criteria. Kappa index was used to check the quality and reliability of the findings of this research, and its results show the appropriate quality of the research findings. The findings of this research led to the extraction of various codes, and after continuous back and forth and examination and integration of the initial findings of this research in sub-fields, nine main fields were obtained, which in order of frequency are; Organizational dimensions, empowerment dimensions, leadership dimensions of managers, mental and individual dimensions, social dimensions, mental health dimensions, lifestyle dimensions, ethical dimensions and dimensions of innovation and creativity. Also, the results of this research show that organizational justice, performance-based reward system, teachers' participation in decision-making, psychological empowerment courses and electronic content, charismatic leadership, ethical environment of the organization, etc., affect the job satisfaction of teachers in Iran. It is very important and the findings of this research confirm some of the previous theories regarding job satisfaction.
Keywords: Job Satisfaction, Teachers, Meta-Synthesis, Education -
پژوهش حاضر با هدف بازشناسی مولفه های آموزش چند فرهنگی و با روش پژوهش کیفی از نوع متناستز صورت گرفته است. تمامی مراحل متاسنتز براساس الگوی شش مرحله ای اروین انجام شده است. جامعه پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر فارسی است که در بازه سال های 1390-1401 منتشر شده اند. با تحلیل و بررسی مقالات مرتبط با آموزش چندفرهنگی به حذف و انتخاب مقالات پرداخته شد، که از میان 868 مقاله شناسایی شده با توجه به معیارهای عنوان تحقیق، روش پژوهش، زبان پژوهش، مقالاتی که به صورت کامل منتشر شده اند، زمان انتشار مقالات و نشریات منتشر کننده پژوهش؛ با طی مراحل گزیش و پالایش، 11 مقاله جهت مطالعه انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها، به تحلیل هر مقاله بدون در نظر گرفتن چارچوب مفهومی آن پرداخته شد. روند تجزیه و تحلیل داده ها با بازخوانی یافته ها از هر مقاله شروع شد و به تدریج به سمت سنتز و تفسیر یافته ها در طول مطالعات پیش رفت. یافته های مشابه و متفاوت، کدگذاری و طبقه بندی شد. در فرایند کدگذاری از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در نهایت با بازبینی ها و تصمیم گیری های مکرر، 3 مضمون اصلی و11 مضمون فرعی مولفه های آموزش چند فرهنگی شناسایی و ارائه شدند. نتایج بررسی ها نشان می دهد جهت تحقق مولفه های آموزش چند فرهنگی در برنامه های درسی، می بایست برنامه های درسی از تک فرهنگی فاصله بگیرند و در راستای منافع تمامی فرهنگ ها ارائه شوند.
کلید واژگان: آموزش چند فرهنگی, پژوهش کیفی, فراترکیب, متناسنتزThis research is conducted with the objective of identifying the components of multicultural education and using the qualitative research method of metastases. All stages of Meta-Synthesis are based on Erwin's six-step model. The research community includes all the authentic Persian scientific articles that were published in the period of 2013-2021. By analyzing and reviewing articles related to multicultural education, articles were removed and selected. Among the 868 articles, based on the following criteria: research title, research method, research language, a number of eleven articles have been selected. In order to analyze the findings, each article is analyzed without considering the conceptual framework. The process of data analysis began by rereading the findings from each article and gradually progressed to the synthesis and interpretation of findings across studies. Similar and different findings are coded and classified. Thematic analysis method has been used in the coding process. Finally, with repeated reviews and decisions, 3 main themes and 11 sub-themes of the components of multicultural education have been identified and presented. The results of the surveys show that in order to realize the components of multicultural education, the curricula should be distanced from monoculture and be presented in line with the interests of all cultures.
Keywords: Meta-Synthesis, Multicultural Education, Qualitative Research -
بهبودگی مالی موضوع مورد علاقه رشته های مختلف، به ویژه اقتصاد، جامعه شناسی و روان شناسی است. بهبودگی مالی به طور عام، می تواند در حوزه جامعه شناسی مالی و اقتصادی کاربرد بالایی داشته باشد. با این حال، هیچ تعریف یا اندازه گیری مورد توافق جهانی و هیچ شفافیتی در رابطه با مفهوم سازی و مولفه های آن و همچنین عوامل مرتبط با آن وجود ندارد؛ لذا هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر بهبودگی مالی و تبیین نحوه ارتباط این عوامل می باشد. برای این منظور از روش فراترکیب استفاده شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام گرفته در بازه زمانی 2021-2005 می باشد، در این راستا 171 مقاله در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و در نهایت 43 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید. با بررسی این 43 مقاله منتخب در نهایت 86 مولفه و در قالب 14 مفهوم و چهار مقوله اصلی تحت عنوان عوامل فردی، عوامل زمینه ای، جامعه پذیری مالی و سواد مالی شناسایی شد. نتایج تحلیلی نشان می دهد که عوامل شناسایی شده در پژوهش حاضر در ارتباط با هم عمل کرده و سهم هر یک از آنها در جای خود مهم است و به منظور ارائه یک مدل جامع از بهبودگی مالی باید به نقش همه این عوامل توجه شود؛ اما با بررسی 43 تحقیق انجام گرفته در این زمینه، سهم جامعه پذیری مالی در میان چهار عامل اصلی شناسایی شده در شکل گیری بهبودگی مالی موثرتر است؛ زیرا از نظر تئوریکی و مدل مفهومی بهبودگی مالی، سازه جامعه پذیری مالی نسبت به سایر سازه های تاثیرگذار بر بهبودگی مالی مقدم تر است.
کلید واژگان: بهبودگی مالی, سواد مالی, جامعه پذیری مالی, فراترکیبFinancial wellbeing is a topic of interest in various disciplines, especially economics, sociology and psychology. Financial wellbeing in general can be used in the field of financial and economic sociology. However, there is no universally agreed definition or measurement, and no transparency regarding conceptualization and its components, as well as related factors; Therefore, the main purpose of this study is to identify the factors affecting financial wellbeing and explain how these factors relate. For this purpose, the meta-synthesis method has been used. The statistical population is all studies conducted in the period 2005-2021, in this regard, 171 articles in the field of the subject were evaluated and finally 43 articles were selected purposefully. By reviewing these 43 selected articles, 86 components were finally identified in the form of 14 concepts and four main categories under the headings of individual factors, contextual factors, financial socialization and financial literacy. Analytical results show that the factors identified in the present study are related and the contribution of each of them is important in order to provide a comprehensive model of financial wellbeing, the role of all these factors should be considered; But by reviewing 43 studies in this field, the contribution of financial socialization among the four main factors identified is more effective in shaping financial recovery; Because theoretically and conceptually model of financial recovery, the structure of financial socialization is prior to other structures affecting financial wellbeing.
Keywords: Financial-Wellbeing, Financial Literacy, Financial Socialization, Meta-Synthesis -
در محیط رقابتی امروز تمامی سازمان ها جهت رسیدن به... خود را ملزم به استفاده و اجرای تحول دیجیتال می دانند. هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی ابعاد بلوغ تحول دیجیتال سازمان های مدیریت شهری است. پژوهش حاضر کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی است. داده های پژوهش از مقالات پایگاه های علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، مقالات علمی همایش های کشور، پایگاه نشریات کشور، ایران داک، IEEE، Science Direct، Scopus، Elsevier،google scholar با کلیدواژه های مرتبط بین سال های 2000 تا 2022 جمع آوری و با استفاده از روش سندلوسکی و باروسو (2007) مقالات غربالگری انتخاب شدند. از 580 منبع بازیابی شده تعداد 79 مقاله پس از مراحل مختلف غربالگری باقی مانده و جهت تحلیل نهایی داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. جهت روایی و پایایی پژوهش از روش کاپا و برای تعیین و ارائه مولفه های ابعاد بلوغ تحول دیجیتال پژوهشگر از رویکرد کیفی و روش فراترکیب استفاده شد. همچنین جهت پایایی پژوهش سندی انتخابی در اختیار 5 نفر از خبرگان رشته قرار داده شد و ضریب کاپا 711/0 محاسبه گردید.
کلید واژگان: تحول دیجیتال, بلوغ تحول دیجیتال, تفکر دیجیتال, سازمان های مدیریت شهری, فراترکیب -
با توجه به حضور گستردهی شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای تلفن همراه در خانوادهها و استفادهی روز افزون اعضای خانواده از این آن، این مقاله پژوهشی در صدد طراحی الگوی تبیین مولفههای گرایش به شبکههای اجتماعی است. جمعیت مورد مطالعهی پژوهش را تمامی مقالههای مرتبط با موضوع پژوهش شامل میشود. در راستای انجام پژوهش پس از طراحی سوالات پژوهش، جستجویی نظامند بر اساس کلیدوازههای مرتبط، شبکههای اجتماعی، اینترنت ، فضای مجازی از پایگاههای داده که شامل تمامی نشریات علمی پژوهشی معتبر داخلی از سالهای 1388 تا سال 1396 صورت گرفته است. نتایج حاصل از بررسی 36 مقاله از 72 مقالهی اولیه پژوهشگران 8 بعد را به عنوان ابعاد اصلی گرایش به شبکههای اجتماعی که در پژوهشهای مختلف داخلی در سالهای 1388 تا اواخر 1396 به آن اشاره شد؛ شناسایی کردهاند. بر اساس این ابعاد مدل یکپارچه نهایی ارایه و اعتبار سنجی شده است. این مقاله با شناسایی تمامی ابعاد گرایش به شبکههای اجتماعی در منابع موجود در سالهای 1388 تا اواخر 1396 میتواند به عنوان مبنایی برای شناسایی علل گرایش به شبکههای اجتماعی در ایران برای محققین و سایر گروهها، همچون برنامهریزان و مدیران دولتی جهت آموزش جامعه قرار گیرد.
کلید واژگان: شبکه های اجتماعی, فراترکیب, فرصت ها, تهدیداتConsidering the widespread presence of social networks and mobile phone software in families and the increasing use of this by family members, this research article aims to design a model to explain the components of the tendency to social networks. Is. The study population of the research includes all the articles related to the research topic. In order to carry out the research, after designing the research questions, a systematic search was conducted based on relevant keywords, social networks, internet, virtual space from databases that include all valid domestic scientific-research publications from 1388 to 1396. There have been. The results of the review of 36 articles out of 72 primary articles of the researchers identified 8 dimensions as the main dimensions of the tendency towards social networks, which were mentioned in various domestic researches in the years 2018 to the end of 2016; have identified Based on these dimensions, the final integrated model has been presented and validated. This article, by identifying all the dimensions of the trend towards social networks in the available sources from 1388 to the end of 1396, can be used as a basis for identifying the causes of the trend towards social networks in Iran for researchers and other groups, such as the program Rizan and government administrators should be placed for community education.
Keywords: Social Networks, Hybridization, Opportunities, Threats -
مشارکت سیاسی و روند روبه رشد آن در کشورها و نظر به اهمیت اثر گذاری شکاف های اجتماعی بر مشارکت سیاسی انتخاباتی ، از دهه های گذشته مطالعاتی پیرامون این موضوع انجام شده؛ اما مطالعات حول یک سوال مشترک، غالبا نتایج ناهمسویی را داشته اند. با توجه به کتب و مقالات متعدد و بهره گیری از روش های مختلف پژوهشی در زمینه مشارکت سیاسی- انتخاباتی و اثر گذاری شکافهای اجتماعی بر آن، تاکنون نگاه فراترکیبی نسبت به این مساله صورت نگرفته است هدف این پژوهش با نگاه فراترکیب، بررسی پژوهش های انجام شده در زمینه عوامل موثر بر مشارکت سیاسی انتخاباتی ریاست جمهوری در ایران به منظور کشف نتیجه ای منسجم از یاقته های پژوهشی آنهاست. روش پژوهش حاضر از نوع فراترکیب و با نگاهی جامع و کلی مطالعات علمی _ پژوهشی انجام شده در بازه زمانی 1400_1376 در زمینه اثر گذاری شکاف های اجتماعی _ اقتصادی بر مشارکت سیاسی انتخاباتی ایران می باشد . حجم نمونه 35 مقاله و با توجه به کیفیت مقاله، علمی _ پژوهشی بودن و ارتباط آن با موضوع شکاف های اجتماعی و مشارکت سیاسی انتخاباتی ریاست جمهوری انتخاب شده اند. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد که شاخص های اجتماعی _ اقتصادی (منزلت،پایگاه اجتماعی، موقعیت اجتماعی، طبقه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تحصیلات، شغل، درآمد، کسب زندگی بهتر، مسائل اقتصادی، طبقه متوسط، فشار اجتماعی، مرکز،پیرامون، توزیع عادلانه ثروت، فاصله طبقاتی و محرومیت) با فراوانی 15 نسبت به دیگر شکافهای اجتماعی اثر گذاری بیشتری بر مشارکت سیاسی انتخاباتی داشته اند.
کلید واژگان: مشارکت سیاسی, انتخابات, شکافهای اجتماعی, فراترکیبDue to the importance of finding the issue of political participation and its growing trend in countries and considering the impact of social gaps on electoral political participation, studies have been conducted on this issue since the past decades; But studies around a common question often have inconsistent results. According to numerous books and articles and the use of different research methods in the field of political-election participation and the impact of social divisions on it, a meta-composite view of this issue has not been done so far. The field of effective factors on political participation in the presidential election in Iran is to discover a coherent result from their research fields. The present research method is of a meta-composite type and with a comprehensive and general view of the scientific-research studies conducted in the period of 1376-1400 in the field of the impact of social-economic gaps on political participation in Iran's elections. The sample size of 35 articles has been selected according to the quality of the article, scientific-research and its relationship with the issue of social gaps and political participation in the presidential election. The results obtained in this research show that the socio-economic indicators (status, social base, social position, social class, social trust, education, job, income, getting a better life, economic issues, middle class, social pressure, center, periphery, fair distribution of wealth, class distance and deprivation) with a frequency of 15 have had a greater impact on electoral political participation than other social divisions.
Keywords: Political Participation, Elections, Social Divides, Transcombination -
امروزه در اغلب جوامع با وجود حضور فراوان زنان در عرصه اجتماع، متاسفانه جایگاه زنان در جامعه هنوز در امتداد همان وظایفی است که جامعه مردسالار به زن تفویض کرده است . به رغم پیشرفت هایی که زنان در همه کشورهای جهان به دست آورده اند، تفاوت های جنسیتی، هم چنان شالوده نابرابری های اجتماعی است. موفقیت و پیشرفت هر جامعه در گرو استفاده از تخصص های موجود در آن است، اما نابرابری های شرایط میان زنان و مردان در همه عرصه های مختلف جامعه قابل رویت است و جهت تسهیل شرایط ورود برای حضور و بقای زنان به عنوان نیمی از جمعیت هر جامعه ای، تاکنون تدابیر علمی و برنامه ریزی های لازم و مقتضی اتخاذ نشده است. مسئله نابرابری جنسیتی اگر چه در نهادهای حقوقی و اجتماعی موضوعی وارداتی قلمداد می شود و در عرصه نظری و تئوریک به طور مکرر مورد توجه قرار گرفته لیکن در عرصه های عملی با چالش هایی مواجه بوده است.هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد، مولفه ها و عوامل ایجاد کننده نابرابری جنسیتی با استفاده از رویکرد فراترکیب است. این روش شامل گام های هفت گانه است که به ارزیابی و تحلیل نظام مند نتایج و یافته های مطالعات پیشین می پردازد. در این تحقیق نتایج پژوهش های پیشین از سال های 1400-1390 جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. برای اعتبار و پایایی از ضریب کاپای کوهن استفاده شده است. از میان مقالات اولیه، تعداد 26 مقاله مناسب، شناسایی شدند. با توجه به بررسی مقالات مورد استناد، نتیجه پژوهش بیانگر 5 بعد اصلی شامل عوامل خانوادگی، اجتماعی، رسانه ای، سیاسی و فرهنگی است که مضمون نابرابری جنسیتی را تبیین می کنند.کلید واژگان: جنسیت, زنان, فراترکیب, نابرابری جنسیتیIn most societies, despite the large presence of women in the social arena the position of women in the society is still known with the same duties that the patriarchal society has delegated to women. Despite the progress made by women all over the world, gender differences are still the main cause of social inequalities. The success any society depends on the use of the available expertise, but the inequality of conditions between women and men can be seen in all fields of society, and in order to facilitate the entry conditions for the presence and survival of women as a huge part of the population of any society, so far some measures have been taken. Scientific and necessary planning, however, has not been adopted. Although gender inequality is considered an important issue in legal and social institutions and has been repeatedly taken into consideration in the theoretical and theoretical fields, it has faced challenges in practice. The aim of this research was to identify the dimensions, components and factors that result in gender inequality, by using a meta-synthesis method. This method includes seven steps that evaluate and systematically analyze the results of previous studies. This study analyzed the results of previous articles, conducted in 2020 and 2021. Cohen's kappa coefficient was used for validity and reliability. Among the primary articles, 26 articles were identified suitable. The results showed 5 main dimensions including family, media, as well as social, political, and cultural factors that explain the theme of gender inequality.Keywords: Gender, Women, Meta-Synthesis, Gender Inequality
-
هستی شناسی عملیات فرهنگی آن چنان که ضروری و شایسته است در بین فرهنگ پژوهان جدی گرفته نشده است. به جرئت می توان گفت بخشی از سرگردانی و نوسان مشهود در اقدامات فرهنگی، متاثر از نبود مدل های پشتیبان طراحی عملیات و ضعف پشتوانه هستی شناسی مدل های موجود است. این پژوهش با هدف صورت بندی ساختاری برای هستی شناسی عملیات فرهنگی، مبتنی بر رویکرد پژوهشی تحلیل محتوای کیفی با اتخاذ استراتژی تجزیه و ترکیب انجام گردید. در عملیاتی نمودن این استراتژی، برای مرحله گردآوری و گزینش داده ها از روش کتابخانه ای و مرور نظام مند، برای مرحله تجزیه وتحلیل و ترکیب داده ها، از روش فراترکیب، برای اجرای روش فراترکیب، از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، برای پیاده سازی این الگو از تکنیک کدگذاری و برای پیاده سازی این تکنیک از ابزار نرم افزاری مکس کیودی ای استفاده شده است. از بین مدل ها، روش ها و روش شناسی های بررسی شده، در مجموع، 10 گزینه برای انجام فراترکیب برگزیده شد. این پژوهش قائل است عملیات فرهنگی، صرفا با اقدام سمت مجری به فرجام نمی رسد، بلکه تکمیل آن نیازمند اقدام سمت مخاطب است. این پژوهش، عملیات فرهنگی را در قالب هشت مولفه اصلی و شش زیرمولفه تعریف می کند، که مجموعا در دو رسته ی جانب افاده یا مجری و جانب استفاده یا مخاطب قرار دارد. در نهایت نیز مبتنی بر روایتی چرخه ای از عملیات فرهنگی، با جانمایی این دو رسته در یک فراگرد چرخشی متقاطع، ساختار هستی شناسی عملیات فرهنگی صورت بندی شده است.
کلید واژگان: هستی شناسی, عملیات فرهنگی, پروژه فرهنگی, فراترکیب, رویکرد سیستمیThe ontology of the cultural project has not been taken seriously among cultural researchers as it deserves. It can be said that part of the wandering of cultural actions is caused by the lack of supporting models for project design and the weakness of the ontological support of the existing models. This research was conducted with the aim of configuring a structure for the ontology of the cultural project, based on the research approach of qualitative content analysis. In the implementation of this strategy, for the stage of data collection from the library method and systematic review, for the stage of data analysis and combination, from the meta-synthesis method, for the implementation of the meta-synthesis method, from the Sandelowski and Barroso model, for the implementation of this model from the coding technique and for the implementation of this technique MAXQDA software tool was used. Among the reviewed models, methods and methodologies, in total, 10 options were selected to perform meta-synthesis. This research believes that the cultural project, only with the action of the executive. It does not end, but its completion requires action on the part of the audience. This research defines the cultural project in the form of eight main components and six sub-components, which are located on two sides of the performer and the audience. Finally, based on a cyclic narrative of the cultural project, by placing these components in an intersecting rotational process, the ontological structure of the cultural project has been configurated.
Keywords: Ontology, Cultural Operations, Cultural Project, Meta-Synthesis, Systematic Approach -
رسانه های اجتماعی مجازی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین رسانه های اجتماعی هستند که امروزه توانسته اند در قالب ابزار روزمره و کاربردی، بر روابط خصوصی شهروندان اثرگذارد. این فضا در کنار مزایای بی شمار، معایبی هم به همراه دارد و به کاربران ناآشنا با فضای مجازی آسیب های جدی وارد می کند. بنابراین اهمیت، شناسایی و بررسی آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی مورد توجه قرار گرفته؛ به گونه ای که سالانه مقاله های پژوهشی زیادی در این خصوص نگارش و چاپ شده است. اما، با توجه به اینکه این مقاله ها با جامعه آماری متفاوت، و شرایط متفاوت جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام شده، نتایج متفاوتی داشته است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش کرد ابعاد این آسیب ها را با استفاده از شیوه فراترکیب شناسایی، طبقه بندی، و در نهایت مدل نهایی ابعاد آسیب های فضای مجازی را طراحی و ارائه کند. لذا، هدف پژوهش شناسایی و طبقه بندی آسیب های فضای مجازی، و طراحی مدلی جدید برای شناخت ابعاد آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی است. به همین دلیل، با استفاده از روش فراترکیب نتایج پژوهش های پیشین، در سال های 1390 تا 1400، مورد واکاوی قرار گرفت. با بررسی کیفیت مقاله ها در نهایت 42 مقاله از بین 54 مقاله برای تجزیه وتحلیل انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان داد ابعاد فرهنگی، شبکه های اجتماعی، نهاد دین، شخصیت و واقعیت زدایی از مهم ترین ابعاد آسیب پذیر رسانه های اجتماعی مجازی به شمار می روند.
کلید واژگان: رسانه های اجتماعی, طراحی نظام, آسیب های فضای مجازی, شبکه های اجتماعی, فراترکیبRasaneh, Volume:35 Issue: 1, 2024, PP 55 -81Virtual social media is one of the most important and effective social media that has been able to affect the private relationships of citizens in the form of everyday and practical tools. In addition to countless advantages, this space also brings many disadvantages, which sometimes cause serious harm to users due to the lack of familiarity with the virtual space. Therefore, the importance of identifying and investigating the harms of virtual social media has been taken into consideration; In such a way that many research articles are written and published on this subject every year, but due to the fact that these articles were conducted with different statistical population and different geographical, economic, social and cultural conditions, they have faced different results. On this basis, the current research has tried to identify and classify the dimensions of these damages using the meta-synthesis method, and finally, design and present the final model of the dimensions of cyber space damages; Therefore, the aim of the research is to identify and classify the damages of virtual space, and to design a new model to understand the dimensions of the damages of virtual social media. For this reason, the results of previous researches in the years 1390 to 1400 were analyzed using the meta-synthesis method. By checking the quality of the articles, among the 54 articles, 42 were finally selected for analysis. The findings of the research showed that cultural dimensions, social networks, religious institutions, personality and deality are the most important vulnerable dimensions of virtual social media.
Keywords: Social Media, System Design, Cyberspace Damage, Social Networks, Meta-Synthesis -
هدف از انجام این تحقیق، فراترکیب مطالعات کیفی مرتبط با حجاب درایران بعد از انقلاب اسلامی است. قلمرو مطالعاتی پژوهش، جستجوی تعداد 811 منبع طی سال های 1357 تا 1399 در دو سایت "پرتال جامع علوم انسانی" و "پایگاه علمی جهاد دانشگاهی" بوده که درمرحله اول، 76 منبع و در مرحله دوم و نهایی 53 منبع بر اساس تطابق محتوا و کیفیت منابع و نیز اعتبار(باورپذیری) و اعتماد(اطمینان پذیری) یافته ها، گزینش و مورد بررسی قرار گرفت. در نتایج پژوهش، دو مضمون کلی «حجاب سنتی» و «حجاب مدرن» استخراج شد. در حجاب سنتی، ویژگی حجاب، کارکرد حجاب، راهکارهای تقویت حجاب، استدلالهای پشتیبان برآمده از آموزه های دینی، علل گرایش به حجاب، نحوه مواجهه با عدم رعایت حجاب در راستای تقویت تمایل به حجاب، پیامدهای بدحجابی و نحوه تصویرسازی آن در سایت های داخلی در مقابل حجاب مدرن با ابتنا بر محورهای معنابخشی چون معنای حجاب، شکل حجاب، گونه های حجاب، استدلالهای پشتیبان (نظری و تاریخی)، علل و زمینه های بدحجابی و نحوه مواجهه با آن، وضعیت حجاب و چگونگی تصویرسازی حجاب در سایت های خارجی، در دو سر یک طیف قرار گرفت. در پیوند با این مقولات، شبکه معنایی متفاوتی به تصویر کشیده شد که در پرتو روابط موجود میان سطوح مختلف آن ها «الگوی مفهومی حجاب» انتزاع شد.کلید واژگان: حجاب, حجاب سنتی, حجاب مدرن, الگوی مفهومی, فراترکیبThe purpose of this research qualitative studies meta- synthesis related to hijab in Iran after the Islamic Revolution. The source of the research was from the 811 bases during the 1357- 1399 in two scientific sites. At first stage, 76 sources and in the second 53 sources were found based on content matching. The quality of the sources as well as the credibility and reliability of the findings were examined. As results, two general themes of "traditional hijab" and "modern hijab" were extracted. The traditional hijab was consisting of the characteristics, function and solutions to strengthen the hijab, the supporting arguments from religious teachings, the reasons for the tendency to wear, how to deal with non-observance of the hijab in order to strengthen the desire to wear The consequences of bad hijab and how to portray it in domestic websites compared to modern hijab, considering the meaning-making axes such as the meaning, shape, types of hijab, supporting arguments, the causes and contexts of bad hijab and how to deal with it, the status of the hijab and how to portray the hijab in Foreign sites were placed at two ends of a spectrum. In the light of existing relationships between their different levels, the "conceptual model of hijab" was abstracted.Keywords: hijab, traditional hijab, modern hijab, conceptual pattern, meta-synthesis
-
در میان پدیده های مختلف، فرهنگ و متعلقات آن، ازجمله محصولات و اقدامات فرهنگی، از اموری است که به اندازه وسعت و شدت تاثیری که دارد، مهم تلقی نمی شود. گواه این مدعا، کمبود و درواقع، نبود مدل ها و راهنماهای طراحی اقدامات و محصولات فرهنگی است. ازآنجاکه طراحی روش شناسی ها، روش ها، تکنیک ها و ابزارهای پشتیبان طراحی اقدامات فرهنگی، عمیقا وابسته به مطالعات هستی شناسانه است، هدف این پژوهش، تولید ساختاری منسجم برای معرفی ارکان عملیات فرهنگی از بعد هستی شناسی با رویکرد شبکه ای تعریف گردید. این پژوهش، مبتنی بر رویکرد پژوهشی تحلیل محتوای کیفی با اتخاذ استراتژی تجزیه وترکیب انجام گردید. در عملیاتی نمودن این استراتژی، برای مرحله گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و مرور نظام مند، برای مرحله تجزیه وتحلیل و ترکیب داده ها، از روش فراترکیب، برای اجرای روش فراترکیب، از الگوی سندلوسکی و باروسو، برای طی پیاده سازی این الگو از تکنیک کدگذاری و برای پیاده سازی این تکنیک از ابزار نرم افزاری مکس کیودی ای استفاده شده است. از بین مدل ها، روش ها و روش شناسی های بررسی شده، در مجموع، 10 گزینه برای انجام فراترکیب برگزیده شد. این پژوهش قائل است عملیات فرهنگی، صرفا با اقدام سمت مجری به فرجام نمی رسد، بلکه تکمیل آن متوقف بر اقدام سمت مخاطب است. صورت بندی این نگاه با استفاده از استعاره نسج و بافت بدین گونه بیان می شود که هر عملیات فرهنگی، مانند تنیدن رشته تارهای بهره سازی در رشته پودهای بهره برداری است و درنهایت آنچه حاصل می شود، عملیات فرهنگی به مثابه بافته ای منسجم است. رشته تارهای بهره رسانی و رشته پودهای بهره برداری مبتنی بر پنج وجه تعریف شده برای هر حرکت، شامل پنج رشته «رانه»، «عامل»، «کارمایه»، «عمل» و «پایانه» است.
کلید واژگان: هستی شناسی, عملیات فرهنگی, پروژه فرهنگی, فراترکیب, رویکرد سیستمیAmong various phenomena, culture and its belongings, including cultural products and practices, are among the things that are not considered as important as the extent and intensity of their influence. The proof of this claim is the lack, and in fact, the absence of models and guidelines for the design of cultural actions and products. Since the design of methodologies, methods, techniques and tools supporting the design of cultural actions is deeply dependent on ontological studies, the aim of this research was to produce a coherent structure to introduce the elements of the cultural project from the ontological dimension with a network approach. This research was based on the research approach of qualitative content analysis by adopting the strategy of analysis and synthesis. In the implementation of this strategy, for the stage of data collection from the library method and systematic review, for the stage of data analysis and synthesis, from the meta-synthesis method, for the implementation of the meta-synthesis method, from the model of Sandelowski and Barroso, for the implementation of this model from the coding technique and for the implementation of this The technique of MAXQDA software tool is used. Among the reviewed models, methods and methodologies, in total, 10 options were chosen to perform meta-synthesis. This research believes that the cultural project is not completed by the action of the performer, but its completion depends on the action of the audience. The configuration of this view using the metaphor of tissue is such that cultural project are like interweaving threads of beneficence into threads of exploitation and finally what is achieved is a cultural project as a coherent weave. Beneficence threads and exploitation threads are based on the five aspects defined for each move, including five threads "Drive", "Agent", "Accessory", "Act" and "Terminal".
Keywords: ontology, cultural operations, cultural project, Meta-Synthesis, systematic approach -
ظرفیت نوآوری عنصر کلیدی تداوم نوآوری و رشد و بقا در بنگاه ها است. با وجود مطالعات گسترده پیرامون ظرفیت نوآوری، توافق نظر چندانی بر مولفه های این مفهوم وجود ندارد. شناخت دقیق مولفه های ظرفیت نوآوری به دلیل اهمیت آن در دستیابی به عملکرد بالاتر در نوآوری ضروری است. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و تبیین مولفههای مفهوم ظرفیت نوآوری با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. بدین منظور مرور نظام مند پیشینه پژوهش برای احصا ابعاد مشترک پژوهش های پیشین انجام شد و با انتخاب 31 پژوهش باکیفیت در حوزه موردمطالعه، 33 کد، 14 مفهوم و 4 مولفه ظرفیت نوآوری شناسایی و برچسب گذاری شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مولفه های مولفه فنی و فناورانه، انسانی، محیطی و زمینه ای و سازمانی در بهبود ظرفیت نوآوری موثر هستند. تحقق مولفه فنی و فناورانه از طریق تقویت تحقیق و توسعه و فناوری اطلاعات و ارتباطات ممکن است. مولفه انسانی با بهبود یادگیری، فرهنگ و کیفیت سرمایه انسانی تحقق می یابد. بهبود مولفه محیطی و زمینه ای با بهبود فضای کلان اقتصادی - اجتماعی، وضعیت رقابت و بازار و دسترسی به امکانات شهری ممکن است. مولفه سازمانی ظرفیت نوآوری از طریق همکاری، شبکه سازی، مدیریت دانش، تخصیص منابع مالی، کارآفرینی، بهبود عملکرد کلی سازمان و عملکرد مدیران سازمانی تحقق می یابد.
کلید واژگان: نوآوری, مدیریت نوآوری, ظرفیت نوآوری, فراترکیبInnovation capacity is a key element in the continuity of innovation and growth and survival in firms. Despite extensive studies of innovation capacity, there is little agreement on the components of this concept. Accurate knowledge of innovation capacity components is essential because of its importance in achieving higher performance in innovation. The present study has identified and explained the components of the concept of innovation capacity using the beyond method. To this end, a systematic review of the research background was conducted for the common dimensions of previous research, and by selecting 31 quality research in the field of study, 33 codes، 14 concepts and 4 components of innovation capacity were identified and labeled. The results of this research show that the components of the technical and intellectual component, human, environmental, background and organizational, are effective in improving the capacity of innovation. It is possible to achieve a technical and intellectual component by strengthening research and development and information and communication technology. The human component is realized by improving learning, culture and the quality of human capital. Improving the environmental and contextual component is possible by improving the macroeconomic-social environment, the state of competition and the market, and access to urban facilities. The organizational component of innovation capacity is achieved through collaboration, networking, knowledge management, financial resource allocation, entrepreneurship, improving the overall performance of the organization and the performance of organizational managers.
Keywords: Innovation, Innovation Management, Innovation Capacity, Meta-Synthesis -
با توجه به رواج پدیده غوغاسالاری به عنوان یکی از جنبههای تاریک رفتار سازمانی که زمینه ناکامی سازمانها را فراهم می آورد و از طرفی، اهمیت شناسایی پیشایندها و پیامدهای این پدیده در راستای مدیریت آن و نیز فقدان مطالعه ای جامع و کلنگر در این باره، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای غوغاسالاری در سازمان طراحی و اجرا شد. این مطالعه، پژوهشی کیفی است که با استفاده از روش فراترکیب اجرا شده است. نتایج حاصل بیانگر این است که پیشایندهای غوغاسالاری در سازمان، در سه بعد فردی (با سه مولفه ویژگیهای قربانی، فرد غوغاسالار و عوامل بین فردی)، گروهی (با دو مولفه عوامل درون گروهی و برون گروهی) و سازمانی (با دو مولفه عوامل مرتبط با شغل و غیرشغلی) مطالعه می شوند. نتایج همچنین حاکی است که پیامدهای غوغاسالاری در سازمان نیز در چهار بعد فردی (با سه مولفه نگرشی- ادراکی، فیزیولوژیکی و رفتاری- عملکردی)، گروهی (با دو مولفه دورنگروهی و برونگروهی)، سازمانی (با دو مولفه فرهنگی و مدیریتی- اجرایی) و فراسازمانی (با دو مولفه خانوادگی و اجتماعی) قابل ردیابی و مطالعه است.
کلید واژگان: غوغاسالاری, پیشایندها, پیامدها, اشکال, فراترکیبIntroductionIn recent years, mobbing has emerged as a significant global problem in workplaces, leading to negative organizational behaviors (Alfano et al., 2021). This phenomenon poses challenges to productivity, competitive advantage, and organizational sustainability (Kurnaz & Oğuzhan, 2021). Mobbing refers to a situation where certain members of an organization are targeted, harassed, rejected, and socially isolated, resulting in a detrimental impact on the performance of the individuals affected (Balducci et al., 2009). Consequently, mobbing can have unfortunate consequences within the organization, disrupting harmony of the work environment and diminishing employee’s motivation (Psunder, 2015). Therefore, it is crucial to thoroughly study mobbing, identify its causes and consequences, and effectively manage it (Mehmet, 2021). However, the existing research in this field has only focused on specific aspects of the issue, lacking a comprehensive and cohesive framework for understanding the causes and consequences of mobbing. Consequently, there is a gap in the literature that needs to be addressed. To address this gap and facilitate the management and mitigation of the destructive effects of mobbing, this study aimed to design a comprehensive model to encompass the causes and consequences of mobbing within organizations. By doing so, we aimed to contribute to the existing literature and provide valuable insights into this phenomenon.
Materials & MethodsThis study employed a qualitative approach and utilized the meta-synthesis method to systematically review and integrate the findings of various research studies with the aim of reshaping the existing knowledge (Jensen & Allen, 1996) and proposing new frameworks (Paterson et al., 2001). The seven stages of meta-synthesis, as presented by Sandelowski & Barroso (2007), were followed to analyze and combine the results of previous research studies. In the initial stage, research questions were formulated and in the 2nd stage, a comprehensive literature review was conducted. Relevant keywords were searched in both Persian and English databases to identify the necessary sources in the 3rd stage. Subsequently, the identified sources were evaluated based on their title, abstract, and content, resulting in the selection of 49 sources for inclusion in this research. In the 4th stage, the selected sources were thoroughly examined and the causes and consequences of mobbing in organizations were extracted as primary codes. In the 5th stage, the identified codes were carefully reviewed, duplicate codes were eliminated, and efforts were made to categorize the codes into specific and distinct components based on their semantic and conceptual similarities. Next, the components were classified into dimensions to create a model representing the causes and consequences of mobbing in organizations. To ensure the research reliability, the Kappa index was utilized for evaluating the agreement between researchers in the coding process.
Discussion of Results & ConclusionThe findings of this study revealed that the causes of mobbing in organizations could be categorized into the three individual, group, and organizational dimensions. The individual dimension encompassed 3 components: the victim’s characteristics, the mobber’s characteristics, and interpersonal factors. The group dimension included in-group and out-group factors, while the organizational dimension comprised job-related and non-job-related factors. Although previous studies had touched upon these dimensions, none of them had comprehensively addressed all the three dimensions in a single study. For instance, Demiroren & Simsek (2021) focused solely on the individual level, neglecting the other dimensions. Similarly, Picakciefe et al. (2017) only examined the characteristics of the immediate environment. On the other hand, Demiroren & Simsek (2021) explored organizational causes but failed to consider other aspects. Furthermore, the results indicated that the consequences of mobbing could be analyzed across the four individual, group, organizational, and extra-organizational dimensions. The individual dimension encompassed attitudinal-perceptual, physiological, and behavioral-functional components. The group dimension included in-group and out-group consequences, while the organizational dimension comprised cultural components and managerial-executive consequences. Lastly, the extra-organizational dimension encompassed family and social consequences. Although previous researchers had examined the consequences of mobbing, no studies had comprehensively addressed all these dimensions together. For example, İnandi & Büyüközkan (2022) and Kurnaz & Oğuzhan (2021) focused primarily on individual consequences, while Dagli & Arslantas (2022) emphasized group and organizational levels. Notably, the extra-organizational consequences had received limited attention in the literature with only a few studies (Plos et al., 2022; Yildiz, 2007) exploring this aspect of analysis.
Keywords: Mobbing, causes, consequences, meta- synthesis -
با توجه به روند سالمند شدن جمعیت جهان و همچنین ایران، گردشگری سالمندی فرصتی حائز اهمیت در صنعت گردشگری محسوب می شود. از سوی دیگر توسعه گردشگری سالمندی منجر به افزایش کیفیت زندگی و رضایتمندی سالمندان به عنوان بخشی بزرگ از جامعه خواهد شد. جهت تحقق این امر، شناسایی ویژگی های گردشگران سالمند اهمیت بالایی دارد زیرا این گروه سنی از لحاظ نیازها، محدودیت ها و ترجیحات کاملا متمایز از سایر گروه های سنی می باشند. علی رغم رشد صورت گرفته در تعداد پژوهش های این حوزه طی سال های اخیر، همچنان با خلاء پژوهشی علی الخصوص در منابع داخلی مواجه ایم لذا این پژوهش، با نگاهی کل نگر و با هدف شناسایی مقوله های اصلی و فرعی توسعه گردشگری سالمندان از منظر گردشگران و ارائه چارچوبی کلی انجام شده است. جهت نیل به این هدف، بااستفاده از مرور نظام مند ادبیات و اتخاذ رویکرد کیفی و روش فراترکیب، پژوهش های پیشین بررسی و تحلیل شدند و برآن اساس، مقوله ها و مفاهیم موردنظر شناسایی و ارائه گردید. جهت انجام فرا ترکیب نیز، پس از غربالگری منابع اولیه تعداد 82 منبع انتخاب شده و پس از کدگذاری باز و محوری، کدها نهایتا در 10 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی شامل انگیزه ها (رانشی و کششی)، محدودیت ها (درون فردی، بین فردی، ساختاری)، تسهیل گرها (درون فردی، بین فردی، ساختاری) و منافع کسب شده (بهبود فاکتورهای عینی کیفیت زندگی، بهبود فاکتورهای ذهنی کیفیت زندگی) طبقه بندی شدند.
کلید واژگان: گردشگری سالمندان, فراترکیب, انگیزه ها, محدودیت ها, تسهیل گرها, منافع کسب شدهThe World Tourism Organization has recognized senior tourism as an important opportunity in the tourism industry because Population ageing is a global phenomenon And according to the United Nations, the population of all countries is aging . On the other hand, Today's seniors have a higher level of wealth, more free time and improved health conditions to participate in tourism activities than their predecessors. Despite the growth in the number of researches in senior tourism field, there is still gap for more researches, especially in countries like Iran where the population is moving rapidly towards aging. Therefore This study aims to identify and provide the most important Categories of Senior Tourism Development base on previous studies. To achieve this goal, with adopting a qualitative meta-synthesis approach, We analyzed 82 articles And after open coding and axial coding, 10 sub-categories and 4 categories were provided: (1) Motivations include push motivations and pull motivations; (2) Constraints include intrapersonal Constraints, interpersonal Constraints and structural Constraints; (3) Facilitators include intrapersonal Facilitators , interpersonal Facilitators and structural Facilitators; (4) Benefits include Improve the quality of life(Objective factors), Improve the quality of life(Subjective factors). Most Reviewed studies(Both Persian and English sources) deal only with a specific aspect of senior tourism, and advantage of this study is its comprehensive view(from the Tourists' Perspective).
Keywords: Senior Tourism, Motivations, Constraints, Facilitators, Benefits, Meta-Synthesis -
هدف
هدف پژوهش حاضر کشف الگوهای موثر بر مصرف مواد مخدر در ایران و ارایه راهکارهای مناسب بر پایه پژوهش های پیشین بود.
روشروش این پژوهش توصیفی (مرور نظام مند) و تحلیلی (کیفی و از نوع فراترکیب) بود. جستجوی سیستماتیک مقالات منتشر شده داخلی در یکی از پایگاه های اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه بانک اطلاعات نشریات کشور، و غیره با هدف تعیین اسناد معتبر، موثق، و مرتبط در بازه زمانی سال 1381 تا 1400 صورت گرفت و 89 مقاله استخراج گردید که در گام بعدی بر اساس قواعد روش شناختی فراترکیب تعداد 58 مقاله مرتبط انتخاب گردید. ارزیابی کیفیت نتایج (روایی) از طریق مشورت با چند نفر خبره و ارزیابی پایایی با استفاده از شاخص کاپا صورت گرفت.
یافته هانتایج توصیفی نشان داد که میانگین سنی شروع مصرف مواد مخدر در ایران در دوره نوجوانی و جوانی است. همچنین، اولین تجربه آشنایی با مواد مخدر از طریق بستگان و دوستان بوده و عواملی مانند خرده فرهنگ قومی، هنجارهای اجتماعی، عوامل زمینه ای-جمعیتی، عوامل فردی-روانی، ناکامی اجتماعی، رفتار پرخطر، هم نشینی افتراقی، اجتماعی شدن، سبک فراغتی، کنترل اجتماعی، برچسب اجتماعی، آنومی اجتماعی و اقتصادی، ضعف سیاست گذاری، و اختلال های ساختاری-کارکردی بر مصرف مواد مخدر تاثیرگذار بودند. به عبارت کلی، فراترکیب مذکور در قالب 6 مضمون سازنده و 19 مضمون پایه با کدهای اولیه احصایی مرتبط انجام گرفت.
نتیجه گیریشیوع مصرف مواد مخدر و تبدیل شدن آن به هنجار و اسلوب زیست، دارای پیچیدگی در شرایط علی است و راهکارهای آن نیز بایستی مبتنی بر سیاست گذاری همه جانبه نگر و فراگیر در حوزه های مختلف از قبیل خانواده، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ، و آموزش عمیق اجتماعی مرتبط با مسیله مذکور باشد.
کلید واژگان: پیشایندها, مصرف مواد مخدر, فراترکیبObjectiveThe current research aimed to discover the effective patterns of substance use in Iran and provide appropriate solutions based on previous research studies.
MethodThis research was descriptive (systematic review) and analytical (qualitative and of meta-synthesis type). A systematic search of domestically published articles was conducted in the Scientific Information Database (SID), the Magiran database, etc., aiming to determine valid, reliable, and relevant documents in the period of 2002 to 2021, and 89 articles were extracted, which in the next step, 58 relevant articles were selected based on the methodological rules of meta-synthesis. The quality of the results (validity) was evaluated through consultation with several experts and reliability evaluation using the Kappa index.
ResultsDescriptive results showed that the mean age of starting substance use in Iran is during adolescence and youth. Also, the first experience of getting to know substances was through relatives and friends, and factors such as ethnic subculture, social norms, contextual-demographic factors, individual-psychological factors, social failure, high-risk behavior, differential association, socialization, leisure style, social control, social label, socioeconomic anomie, policy-making weakness, and structural-functional disorders affected substance use. In general terms, the aforementioned meta-synthesis was conducted in the form of 6 constructive themes and 19 basic themes with related statistical primary codes.
ConclusionThe prevalence of substance use and its transformation into a norm and lifestyle has complexity under causal conditions, and its solutions should also be based on comprehensive and comprehensive policy-making across various fields, such as family, society, economy, culture, and deep social education related to the mentioned issue.
Keywords: Antecedents, Substance use, Meta-synthesis -
پژوهش حاضر با نگاهی نو به طراحی یک مدل کاربردی در حوزه رسانه های اجتماعی با تمرکز بر نقطه تحول در منابع انسانی نگارش شده است. رویکرد پژوهش استفاده از یک مدل ترکیبی و تایید آن در طراحی مدل است. پژوهش در سه فاز انجام شده است. رویکرد فراترکیب در شناسایی شاخص های تحول رسانه های اجتماعی در منابع انسانی به شناسایی 98 پژوهش مرتبط با موضوع از سال 1975 تا 2021 و 34 شاخص انجامیده است. در فاز غربالگری محقق با رویکرد دلفی فازی و نظرات خبرگان تعداد 9 شاخص را در طراحی مدل تحول رسانه های اجتماعی در منابع انسانی ضروری دانستند. در همین فاز محقق با استفاده از رویکرد مدلیابی ساختاری- تفسیری، مدل پژوهش را طراحی کرده است. شاخص های حریم خصوصی، رسانه های تعاملی و اعتماد سازی بعنوان سنگ بنای مدل و تاثیرگذارترین شاخص ها شناسایی شدند. همچنین شاخص های تحول دیجیتال، مشارکت اجتماعی و ارتباطات نسلی در تحلیل MICMAC در ناحیه رابط قرار گرفته اند. نهایتا در فاز سوم محقق با استفاده از رویکرد اهمیت- عملکرد شکاف عمیقی را بین وضعیت موجود و مطلوب شناسایی کرده است. همچنین نتایج پژوهش به شناسایی چهار دوره مجزا در تحول رسانه های اجتماعی در منابع انسانی انجامیده است.
کلید واژگان: رسانه اجتماعی, تحول, فراترکیب, مدلسازی ساختاری-تفسیریThe present study is written with a new look at the design of an applied model in the field of social media with a focus on the turning point in human resources. The research approach is to use a hybrid model and validate it in model design. The research was conducted in three phases. The meta-combined approach in identifying indicators of social media evolution in human resources has led to the identification of 98 research-related studies from 1975 to 2021 and 34 indicators. In the screening phase, the researcher with the fuzzy Delphi approach and the opinions of experts considered 9 indicators necessary in designing the model of social media transformation in human resources. In this phase, the researcher has designed the research model using a structural-interpretive modeling approach. Privacy, interactive media and trust building indicators were identified as the cornerstone of the model and the most effective indicators. Indicators of digital transformation, social participation and generational communication are also included in the MICMAC analysis in the interface area. Finally, in the third phase, the researcher has identified a deep gap between the current and the desired situation using the importance-performance approach. The results of the study also identified four distinct periods in the evolution of social media in human resources.
Keywords: Social Media, Transformation, meta-composition, structural-interpretive modeling
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.