جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "فلسفه سیاسی" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «فلسفه سیاسی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
این پژوهش در تلاش جهت پاسخگوئی به سوال " رویکرد اسلام در خصوص عدالت اجتماعی در مقایسه با قرارداد اجتماعی معطوف به اجماع همگانی بر اجرای عدالت در اندیشه سیاسی غرب، چه تفاوتی دارد؟"بر آن است تا با مرور آرای راولز و مقام معظم رهبری در بنای تمدن بشری، صحت فرضیه" منشا الهی عدالت در اسلام ، ضمن موظف داشتن مسئولان حکومتی به برقراری عدالت در جامعه با مسئول شناختن مردم به نظارت بر حسن عملکرد متولیان ، قابلیت بیشتری از قرارداد اجتماعی غرب در استقرار عدالت و پایداری آن در پی ریزی تمدن بشری دارد " را به شیوه اسنادی و از طریق مطالعه کتابخانه ای با کاربست روش توصیفی-تحلیلی مورد آزمون قرار دهد.یافته های پژوهش نشان می دهد بر خلاف اندیشه سیاسی غرب که از حاکمیت و صاحبان قدرت برگزیده شده بر اساس توافق جمعی و قرارداد اجتماعی،برقراری و اجرای عدالت در جامعه انتظار می رود، در نظام امامت عدل اسلام،تحقق این مهم به انجام وظائف هر یک از حاکمیت و مردم بر اساس رابطه ای دیالکتیک گونه،مشروط می باشد.کلید واژگان: فلسفه سیاسی, قدرت, عدالت, قرار داد اجتماعی, نظام امامت عدلJournal of Interdisciplinary studies of Islamic revolution civilization, Volume:3 Issue: 1, 2024, PP 105 -129This research tries to answer the question "What is the difference between Islam's approach to social justice compared to the social contract aimed at universal consensus on the implementation of justice in the political thought of the West?" Human civilization, the correctness of the hypothesis "The divine origin of justice in Islam, while requiring government officials to establish justice in society by recognizing the people in charge of monitoring the good performance of the trustees, has a greater capability than the social contract of the West in establishing justice and its stability in the foundation of human civilization" to examine in a documentary way and through a library study using the descriptive-analytical method.The findings of the research show that contrary to the political thought of the West, which is expected from the government and those in power chosen based on the collective agreement and social contract, the establishment and implementation of justice in the society, in the Imamate system of Islamic justice, the realization of this is important to fulfill the duties of each of the government and People are conditioned based on a dialectical relationship.Keywords: Political Philosophy, Power, Justice, Social Contract, Imamate System Of Justice
-
از نیمه دوم قرن بیستم، زن در فلسفه سیاسی به یکی از مناقشه برانگیزترین مباحث تبدیل شده است. برخی از متفکران مطالعات زنانه مانند سوزان مولر اوکین و کارول پتمن، در تحقیقات خود نشان دادند که فلسفه سیاسی از اساس مردانه بوده است و لذا به محض این که در برابر زن برابر قرار می گیرد، چنان فرو می ریزد که چیزی برای استفاده باقی نمی ماند. بنابراین همزمان دو سوال بنیادین طرح می شود: نخست، مطالعات زنان برای طرح مباحث فلسفی خود چه باید بکند؟ و دوم، با سنت بزرگ فلسفه سیاسی چه باید کرد؟ تاکنون سه جواب به این دو سوال داده شده است: گریز از فلسفه، تاسیس فلسفه سیاسی فمنیستی و جنسیت زدایی از فلسفه سیاسی. لیکن همچنانکه نشان خواهیم داد این پاسخ ها در نهایت قانع کننده نیستند. در مقابل، در این مقاله ایده فلسفه سیاسی خنثی/ناخنثی را مطرح کرده ایم که با روش تحلیلی استنتاجی حاکم بر مباحث فلسفی، تلاش می کند تا هم راهی بیابد برای حفظ سنت بزرگ فلسفه سیاسی و هم این که بحث زن به لحاظ هستی شناختی امکان حضور و به رسمیت شناخته شدن را بیابد.
کلید واژگان: «زن», «مرد», «جنسیت», «زن ستیزی», «فلسفه», «فلسفه سیاسی»Since the second half of the 20th century, women have become one of the most controversial topics in political philosophy. Some thinkers of women's studies, such as Susan Muller Okin and Carol Pattman, showed in their research that political philosophy was originally male, and therefore, as soon as it is placed against women as equals, it collapses so much that there is nothing to use. It does not remain. Therefore, two fundamental questions are raised at the same time: First, what should women's studies do to raise its philosophical issues? And second, what to do with the great tradition of political philosophy? So far, three answers have been given to these two questions: escaping from philosophy, establishing feminist political philosophy, and de-gendering political philosophy. But as we will show, these answers are ultimately not convincing. On the other hand, in this article, we have put forward the idea of neutral political philosophy, which tries to find a way to preserve the great tradition of political philosophy with the inferential analytical method that governs philosophical debates, and that the discussion of women in terms of existence Cognitive find the possibility of being present and recognized.
Keywords: Woman, Man, Gender, Misogyny, Philosophy, Political Philosophy -
مسیله مقاله حاضر، بررسی نقش و تاثیر خردگرایی، تفکرمحوری و عقلانیت، به منزله یکی از اصلی ترین عوامل زمینه ساز در طراحی مدینه فاضله (در ابعاد اخلاقی) در نظریه جامعه گرایانه فارابی است. هدف این مقاله بیان کیفیت تاثیر خردگرایی در اخلاق جوامع است که این مهم را در میراث اخلاقی یکی از مهم ترین فلاسفه اجتماعی یعنی فارابی بررسی کرده است. روش اصلی مقاله تحلیلی-عقلانی است و از ابزارهای مختلف تحلیل مفهومی، تحلیل گزاره ای و سیستمی برای تحلیل آرای فارابی استفاده شده است. فارابی جامعه را ساختار یا نظام و مجموعه ای سازمان یافته می داند و اگرچه به صراحت شاهدی وجود ندارد که بگوید جامعه از هویت و وجود مستقل برخوردار است، بحث ها ناظر بر نظمی جمعی مانند نظام هستی است که فارابی درباره خصوصیات آن می نویسد. براین اساس خردگرایی و تفکرمحوری برای نیل به غایت اجتماعی مطلوب علاوه بر افراد و اخلاق شهروندان جامعه، بر محوریت این نظام نیز نظریه پردازی کرده است؛ تا آنجا که در برخی آثار، ملاک تشخیص مدینه فاضله از ضد آن، شاخصه های رشد شناختی در دو بعد علم و عمل است. بحث از قدرت استنباط و استدلال و همچنین سنجش و عقلانیت در سراسر نظریه جامعه اخلاقی آرمانی می درخشد و آن را در خصوصیات رییس مدینه فاضله (که در بالاترین مرتبه عقلانیت است) و اخلاق شهروندان می بینیم. شهروندان برای وضعیت مطلوبشان و ملکه شدن فضایل نیکو، نیازمند قضاوت ها و سنجش های همیشگی و دایمی قوه ناطقه هستند. فضیلت های فکری که از عقل عملی برمی خیزد، هم در باب شهروندان و هم در قالب فضایل فکری، مدنی، منزلی و... طراحی شده اند و سعادت فردی و سعادت جامعه، هر دو بر مبنای خردورزی هستند؛ تا جایی که حتی عواطف اجتماعی مدنی مانند محبت در مدینه فاضله، براساس شاخصه عقلانیت ارزش گذاری می شوند. البته عقلانیت و سنجش خردبنیان، هرگز همه سلامت و سعادت شهروندان و جامعه نیست، اما مهم ترین شاخصه ای است که حتی عامل ایجاد سایر مولفه ها است.کلید واژگان: تفکرمحوری, جامعه گرایانه, خردورزی, ساحت اخلاقی, فارابی, فلسفه سیاسی, مدینه فاضلهThe purpose of this article is to investigate the role and influence of wisdom, thinking-centeredness, and rationality in the design of utopia according to Farabi's theory as one of the main underlying factors in designing utopia (in moral dimensions). In addition, the character of the influence of rationalism on the ethics of societies, which has been investigated in Farabi’s moral legacy, is analyzed. The article uses an analytical-rational methodology that employs various conceptual, propositional, and system analyses. Farabi has described society as a structure or system and an ordered set, and his discussions refer to a collective order comparable to that of the cosmos. Accordingly, to create a more ideal society, some thinkers have argued that reason and logic are the most important factors, not only for individuals and their moral values, but for the entire system as a whole. This is reflected in the qualities of the Utopian leader (who possesses the maximum level of rationality) and the citizens’ morality. In order to attain their ideal state and become the epitome of virtue, citizens must use their intellect (nous) to make consistent and long-lasting judgments and evaluations. The intellectual virtues that result from practical reason are intended for both citizens and their domestic and public affairs, and both individual and social happiness depend on wisdom. However, reason and rationality are not the only factors that contribute to the health and contentment of citizens and society, but they are the most crucial ones that generate additional elements.Keywords: Farabi, Thinking-Centeredness, rationalism, Utopia, Socialistic, Moral Field, political philosophy
-
نقدهای جدی جماعت گرایی برگفتمان لیبرال یکی از مهمترین موضوعات فلسفه سیاسی معاصر است. بی توجهی به منازعه جماعت گرایی علیه لیبرالیسم، موجب ناتوانی در تحلیل و فهم بسیاری از موضوعات فلسفه سیاسی لبیرال و غیرلیبرال در دهه های پایانی قرن بیستم و قرن جاری خواهد شد. کتاب درآمدی بر مناظره لیبرال ها و جماعت گرایان در فلسفه سیاسی معاصر عهده دار تحلیل این موضوع مهم است.پرداختن به موضوعی تقریبا بدیع درفلسفه سیاسی معاصر و تاکید بر روش «هرمنیوتیک متن محور» برای خوانش آثار اندیشه سیاسی،از نقاط قوت کتاب است.با این وجود، به نتایج این منازعه درفسلفه سیاسی معاصر، توجه نشده و تاثیر آرا ویتکنشتاین متاخر در مضمون ومحتوای فلسفه سیاسی جماعت گرایی مورد غفلت قرار گرفته است. همچنین نویسندگان برای مکینتایر در فلسفه سیاسی جماعت گرایی نقش رهبری را قایل هستند، اما نسبت به جایگاه بسیار مهم سندل به ویژه تقدم آرا او نسبت به سایر جماعت گرایان و محوریت عدالت در بحث او التفات لازم صورت نگرفته است. همچنین با توجه به اینکه محور منازعه مورد بحث عدالت بوده است شایسته بود محورهای تبیین شده در کتاب در این باب نهایتا به موضوع عدالت و جنبه های مختلف آن ارجاع داده می شد.کلید واژگان: لیبرالیسم, جماعت گرایی, فلسفه سیاسی, عدالت, فردگرایی.Communitarianism and its serious critique of liberal discourse is one of the most important issues in contemporary political philosophy. The book "An Introduction to the Debate of Liberals and Communitarians in Contemporary Political Philosophy" is responsible for analyzing this important issue. One of the strengths of the present book is to address an almost novel subject in the field of political philosophy that has been less studied independently, especially in Persian sources. The authors' emphasis on Paul Ricoeur's method as "text-based hermeneutics" gives them a considerable opportunity to examine and read the works of political thought. However, there are some objections to the book. First, the writers have not paid attention to the results of this conflict and the effects or, in other words, the changes that have resulted from the conflict in contemporary political philosophy. Second, the authors did not pay attention to the influence of Wittgenstein II's views on the content of the political philosophy of communitarianism. The authors also attribute a leadership role to McIntyre, but little attention has been paid to Sandel's very important position. Also, considering that the axis of the dispute was justice, it was appropriate that the axes explained in the book in this regard be finally referred to the issue of justice.Keywords: Liberalism, communitarianism, Political Philosophy, Justice, individualism
-
یکی از پرسش هایی که همواره با مطالعه یا آموزش فلسفه سیاسی مخصوصا برای نوآموزان یا خوانندگان غیرحرفه ای پیش می آید که این ایده های ظاهرا نشدنی و ناممکن چه فایده ای دارند؟ این یوتوپیاها اگر قرار نیست تحقق یابند چرا مطرح می شوند؟ در حوزه تخصصی نیز برای چندین دهه، اندیشه یوتوپیایی در معرض انتقادات تند و تیزی قرار گرفته و کسانی مانند کارل پوپر آنها را منشاء توتالیتارنیسم دانسته اند. با این همه، در سالهای اخیر حوزه مطالعاتی مربوط به تخیل و یوتوپیاها شاهد گسترش و تحول بوده است و تلاش شده است تا وجوه مثبت و کارای آنها مدنظر قرار بگیرد. در این مقاله با استفاده از مطالعات متاخر درباره قوه تخیل و نیز اندیشه یوتوپیایی، تلاش کرده ایم نشان دهیم که قوه تخیل و به همین سان محصول اصلی آن یعنی یوتوپیا، نه تنها ابزارهای اندیشیدن بلکه بخشی لایتجزا از خود فلسفه سیاسی هستند. از این رو، در تربیت و آموزش فلسفه سیاسی باید در کنار پرورش قوه فلسفی و عقلانی، قوه تخیل نیز تقویت شود. روش پژوهش حاضر، تحلیلی- تبیینی استکلید واژگان: قوه تخیل, یوتوپیا, اندیشه یوتوپیایی, فلسفه سیاسی, خلاقیت و نوآوریAbstract
One of the questions that always arise when studying or teaching political philosophy, especially for beginners or non-professional readers, is what is the use of these apparently impossible ideas? If these utopias are not going to be realized, why are they proposed? In the specialized field, for several decades, utopian thought has been exposed to harsh criticism and people like Karl Popper have considered them as the origin of totalitarianism. However, in recent years, the field of studies related to imagination and utopias has seen expansion and transformation, and efforts have been made to consider their positive and efficient aspects. In this article, using recent studies on imagination and utopian thought, attempts have been made to show that imagination and its main product, utopia, are not only tools of thinking but also an inseparable part of political philosophy itself. Therefore, in the education and training of political philosophy, along with cultivating the philosophical and rational thinking, the faculty of imagination should also be strengthened. The research method applied in this study is analytical-explanatory.
Keywords: imagination, utopia, utopian thought, political philosophy, creativity and innovation.
Introduction
The teachers of political philosophy are always faced with the questions of students and audience as follows: are such imaginary thoughts and ideas, which are neither possible nor feasible in the outside world, useful? What is their use? In the contemporary era, with the dominance of the attitude of originality of proof and scientism over the fields of human sciences, imagination, and consequently, utopian ideas have flourished, and even some think of the death of philosophy in general, and, political philosophy in particular. In this article, the basic question is, what is the significance of the imagination and design of utopian ideas for political philosophy? And perhaps with more courage, one can ask whether political philosophy is basically possible without using the power of imagination and projecting utopian ideas? In response to these questions, the main idea of the upcoming article is that the power of imagination is one of the most important sources of political philosophizing, and basically, without using this power, not only it is not possible to raise deep philosophical issues, but also it is said that that philosophizing is probably impossible. Imagination through utopian ideas has played an essential role in the formation and deepening of political philosophies. Imagination and utopia as inseparable parts of philosophy and political philosophy, along with thinking, especially rational thinking, are very important.
Text
In this article, after examining the power of imagination and utopian thought and the possibilities that these two provide, their importance for political philosophy has been examined, which are:2.1. Creativity and innovation in the production of concepts: the language of political philosophy
The creativity and innovation hidden in creativity in political philosophy has led to the production and creation of thousands of political concepts that could not be imagined without imagination and utopian thought. Political philosophy can basically create a new world through the creation of new concepts and words. Our understanding of the world and politics is enriched through these concepts. In this sense, it can be said that without utopian imagination and thought, it would not be possible to produce and create new words and concepts that shape our understanding of the world.
2.2. A different world in political philosophy
Political philosophy presents its idea and work by presenting a different picture of the world – a world other than the current world. The task of political philosophy is not only to describe what exists, but also to present what should be (in the maximalist sense of political philosophy) or what is possible (in the minimalist sense of political philosophy).
2.3. Relativize the present
As was mentioned, one of the important functions of imagination and utopia is to relativize the present time. From classical political philosophy to contemporary political philosophy, political philosophers have served this relativization of the present by providing alternative images for the political order prevalent in their time. This way of looking at the political order always provides the possibility for the audience to imagine alternatives.
2.4. A different interpretation from the past
Basically, political philosophy cannot find a way to the future without interpreting the past. By presenting nightmarish or imaginary images of the past, utopias make it possible to visualize the future. The term "natural state" in the political thought of the parties to the agreement is a narrative from the past to reach the political state in the future. In terms of anthropology, there is no evidence that we can call a period a natural state. However, the members of the social contract had to create the natural situation in the past for the image of the political order they had in the future.
2.5. The principle of change and hope as a substance of political philosophy
Political philosophy has accepted the principle of change by portraying an imaginary or nightmarish past as well as criticizing the present and presenting an imaginary picture of the future. Based on the acceptance of the principle of change, human hope to reach a better life and a better situation is smoothed as one of the main functions of imagination and utopia. In the history of political philosophy, we can mention hundreds of examples of change with hope. From Plato's Utopia to Rousseau's political situation, which inspired the French Revolution, to the political philosophy of Marx and Marxism, which led to the Soviet Revolution, to the New Left political philosophers who inspired the events of May 1968 in France. It may not be an exaggeration if we claim that behind each of the great steps that mankind has taken throughout history, we can find a trace of the collaboration of imagination, utopia and political philosophy.Conclusion
In the decades after World War II, as a result of the tragedies caused by great ideas such as Marxism in the Soviet Union and fascism in Germany, there was an increasing skepticism towards utopia and of course the role of imagination in philosophy in general, and, political philosophy in particular. However, in the last one or two decades, we have seen a kind of optimistic and cautious return to utopias and to a large extent nightmares in political philosophy. John Rawls reopened the blocked way with his realistic utopia plan. In the last few years, separate groups of studies converged at a point like separate rivers; On the one hand, the power of imagination was placed in the center of attention of psychological and anthropological research and gained special importance and was recognized to a great extent as the power of creativity and innovation. On the other hand, new studies were conducted regarding the role and importance of utopias, and their importance and their constructive role was emphasized, being alert to the lessons from closed and holistic utopias. In this article, with reference to these efforts, a preliminary attempt has been made to show that political philosophy, as a branch of the sturdy tree of philosophy, has been inevitable from the beginning to use the power of imagination, and in a sense, without the power of imagination and Utopian thought not only could not enrich its philosophical language, but also it was not even possible to propose its own ideas. Without the power of imagination, we will never be able to criticize the past and the present, and offering a new plan for the future will be impossible. Therefore, in teaching political philosophy, along with rational philosophy, which is very important in its place, it is necessary to take advantage of the power of imagination and utopia and not to neglect the capacity and creativity of this power.Keywords: IMAGINATION, utopia, utopian thought, Political Philosophy, creativity, innovation -
ملا رجبعلی تبریزی از فیلسوفان کمترشناخته شده عصر صفوی است. وی در دربار شاه عباس دوم از منزلت و مقام والایی برخوردار بود. از این رو گاه شاه سوال هایی را از او می پرسید. مسیله اصلی این مقاله تحلیل و بررسی مبانی انسان شناختی فلسفه سیاسی تبریزی است و با گردآوری کتابخانه ای داده ها و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که «زمامداری و حکومت از دیدگاه ملا رجبعلی تبریزی چه شرایطی دارد و مبتنی بر چه مبانی انسان شناختی است». یافته های پژوهش بیانگر آن است که تبریزی در پاسخ به پرسش شاه صفوی درباره مراتب نفس، پس از تقسیم بندی نفوس به نفوس عالی، نفوس متوسط و نفوس سافل، این مراتب را با کارگزاران حکومت مطابقت می دهد. در این میان وی به مرتبه نبی و وصی، مرتبه پادشاهی و برخی مبادی تصوری برای فهم هرچه بهتر این نظریه نیز اشاره می کند و به این ترتیب فلسفه سیاسی او براساس دیدگاه انسان شناختی اش واضح می شود. همچنین مشخص شد تبریزی در مسیله زمامداری و حکومت هرچند از افلاطون و ارسطو تاثیر پذیرفته است و مانند فارابی درباره بایدها سخن می گوید، اما نگاه او درباره زمامداری و حکومت و مراتب کارگزاران، در میان فیلسوفان دوره اسلامی متمایز و برخاسته از مبانی انسان شناسی او است.کلید واژگان: حکومت, صفویه, فلسفه سیاسی, مراتب نفس, ملا رجبعلی تبریزیMulla Rajabali Tabrizi is one of the Safavid period’s lesser-known philosophers. He held a prominent position at Shah Abbas II’s administration. Therefore, the king occasionally posed queries in his presence. The focus of this article is an analysis and investigation of Mulla Rajabali Tabrizi’s political philosophy. The descriptive-analytical method is used to answer the question, “What are the conditions of leadership and government from Mulla Rajabali Tabrizi’s perspective, and on what anthropological foundations is it based?” After dividing the soul into higher souls, average souls, and lower souls in response to Safavi’'s King’s query about the levels of the soul, Tabrizi applies these levels to government officials, according to the research findings. In the meantime, he also specifies the rank of prophet and successor, the rank of kingship, and some fictitious principles in order to clarify his political philosophy based on his anthropological viewpoint. It has also been discovered that although Tabrizi was influenced by Plato and Aristotle on the issue of leadership and government, and like Farabi, he discusses the dos, his view on leadership and government and the ranks of officials was unique among the philosophers of the Islamic period and stemmed from the foundations of his unique anthropology.Keywords: Mulla Rajabali Tabrizi, political philosophy, Levels of soul, government, Safavid
-
این مقاله به ارزیابی کتاب اسپینوزا و سیاست نوشته اتیین بالیبار می پردازد. ایده بالیبار این است که فلسفه اسپینوزا سیاسی است. بالیبار مطالعه فلسفه اسپینوزا را با این استدلال آغاز می کند که اگر اندیشه اسپینوزا را صرفا نظریه ای بدانیم که در سطح فراتاریخی از نظریه محض قرار دارد آن را نمی توانیم بفهمیم. در مقابل، هریک از آثار بزرگ او باید به عنوان مداخله ای در شرایط فلسفی و سیاسی ویژه ای فهمیده شود. به همین دلیل، از نظر بالیبار، تفکیک متافیزیک اسپینوزا از سیاست او ناممکن است آن هم به گونه ای که انگار سیاست کاربست متافیزیک است. بلکه فلسفه اسپینوزا را بایستی در کلیتش، سیاسی در نظر گرفت. به نحوی که حتی نظرورزانه ترین اظهارات اسپینوزا از پاسخ به ضروریات و الزامات مشخص سیاسی تشکیل یافته است و با شرایط تاریخی ویژه ای گره خورده است. بالیبار در مطالعه ایده ها از لویی آلتوسر تاثیر پذیرفته است و از اصطلاح آلتوسری «conjoncture» استفاده می کند. ضمن برجسته کردن نوآوری، ویژگی روشی و تفسیر او از اسپینوزا، اشاره هایی به خطای مترجم های فارسی در ترجمه «conjuncture» به «اتصال» خواهیم داشت و نشان خواهیم داد که برخلاف ادعای مترجم ها نه تنها اسپینوزا «فیلسوف اتصالی» نیست بلکه «فیلسوفی بحران اندیش» است.
کلید واژگان: اسپینوزا, اسپینوزیسم, بالیبار, فلسفه سیاسی, وضعیت بحران, ارتباطاتThe main focus of this article is a review of “Spinoza and Politics” by Etienne Balibar. Balibar's idea is that Spinoza's philosophy is essentially political. Balibar begins his study of Spinoza's philosophy with the argument that it cannot be understood as if it existed only on the transhistorical plane of pure theory and that, on the contrary, each of his major works must be understood as an intervention in a specific political and philosophical conjuncture. For this reason, according to Balibar, it is impossible to separate Spinoza's metaphysics from his politics, as if the latter were an application of the former. Instead, Spinoza's philosophy must be seen as political in its eternity, even its most speculative utterances constitute responses to certain political imperatives and are tied to specific historical stakes. It can be said that Balibar was influenced by Althusser in his study of ideas and uses Althusser's term "conjoncture". Accordingly, while examining innovation, methodological features, and Balibar's interpretation of Spinoza, we will point out the mistake of Persian translators in translating the "conjuncture" (conjoncture).
Keywords: Spinoza, New Spinozism, Etienne Balibar, Political Philosophy, Critical Situations -
در حوزه اندیشه سیاسی اسلام، همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی قابلیت طرح دارد؛ و در نظریه همروی، تاکید اصلی بر نسبت فلسفه سیاسی و فقه سیاسی است. سه سطحی که، در این جا، تاکید کمتری بر آن وجود دارد، سطح روش شناختی، معرفت شناختی و نسبت سنت و تجدد است. مدعا در سطح معرفتی، این است که عقل، نقل، تجربه، شهود و تاریخ با هم تضاد ندارند، و نهایتا یک هدف را دنبال می کنند. در این مقاله سعی می شود همروی به عنوان یک «نظریه» در حوزه اندیشه سیاسی اسلام مطرح شود. «نظریه» مجموعه سازماندهی شده مفاهیم و گزاره هایی است که اجزاء آن در راستای تبیین امور با هم یگانگی پیدا کرده اند، و مدعای واحدی را اثبات می کنند. در این صورت، نظریه عبارت هایی منظم درباره واقعیت های اجتماعی مبتنی بر سیستم های منطقی است که در یک علم یا یک مکتب وجود دارد. آندرو سایر نظریه را شیوه ای از نظم بخشی به رابطه بین مشاهداتی (یا داده هایی) می داند که معنای آن ها قطعی است. بر اساس نظریه همروی، در این جا، این مدعا قابلیت طرح خواهد داشت که «هرچند فلسفه سیاسی، طبق تعریف، مستقل از وحی است، اما برای بررسی مسایل سیاسی از دیدگاه اسلام، هم به پاسخ فلسفی نیاز داریم، هم به پاسخ فقهی». به بیان دیگر، نه تنها فلسفه سیاسی و فقه سیاسی می توانند به شکل جداگانه پاسخگوی مسایل سیاست باشند، بلکه پاسخ های آن دو قابل مقایسه نیز خواهند بود. در واقع، مدعا این است که برای حل مسایل سیاسی از دیدگاه اسلام هم به پاسخ فلسفی نیاز داریم، هم به پاسخ فقهی، هم به مقایسه آن دو. البته، اعتبار فقه سیاسی با محدودیت هایی خاص روبرو است. نظریه همروی از واقع و امری موقعیت مند خبر می دهد؛ به این معنا که ارتباط دو دانش فلسفه سیاسی و فقه سیاسی را برمی رسد. این امر منافاتی با وجود ابعاد هنجاری و تجویزی در این نظریه ندارد. به طور مثال، می توان بر اساس این نظریه گفت محقق علوم سیاسی در درجه اول «باید» هر مسئله ای را در این دو حوزه طرح نماید؛ و سپس «لازم است» به ارتباط نتایج به دست آمده در این دو حوزه بپردازد. نگارنده این کار را در خصوص توزیع قدرت در اندیشه سیاسی شیعه انجام داده است.
کلید واژگان: نظریه همروی, فلسفه سیاسی, فقه سیاسی, رویکرد حداکثری, رویکرد حداقلیIn the field of Islamic political thought, concurrency of political philosophy and political jurisprudence can be proposed; in concurrency theory, the main emphasis is on the relationship between political philosophy and political jurisprudence. The three levels that are less emphasized here are the methodological level, the epistemological level, and the relationship between tradition and modernity. The claim at the epistemological level is that reason, narration, experience, intuition, and history do not contradict each other, and they ultimately pursue a single goal. This article tries to present concurrency as a "theory" in the field of Islamic political thought. "Theory" is an organized set of concepts and propositions whose components are united in order to explain things, and prove a single claim. In this case, theory is regular expressions of social realities based on logical systems that exist in a science or school. Andrew sees other theories as a way of regulating the relationship between observations (or data) whose meaning is definite. According to the theory of concurrence, here, the claim can be made that "although political philosophy, by definition, is independent of revelation, but to study political issues from the perspective of Islam, we need both a philosophical answer and a jurisprudential answer. ». In other words, not only can political philosophy and political jurisprudence answer political questions separately, but the answers to the two will also be comparable. In fact, the claim is that in order to solve political problems from the Islamic point of view, we need a philosophical answer, a jurisprudential answer, and a comparison of the two. Of course, the validity of political jurisprudence faces certain limitations. Concurrency theory informs of fact and something situational; In other words, the relationship between the two sciences of political philosophy and political jurisprudence is reached. This does not contradict the normative and prescriptive dimensions of this theory. For example, based on this theory, it can be said that a political scientist should first and foremost raise any issue in these two areas; And then it is "necessary" to relate the results obtained in these two areas. The author has done this regarding the distribution of power in Shiite political thought.
Keywords: Coherence Theory, political philosophy, political jurisprudence, Maximum Approach, Minimum Approach -
کتاب فهم فلسفه سیاسی در بستر زندگی اجتماعی نوشته مل تامپسون و ترجمه نرگس تاجیک نشاطیه را انتشارات پگاه روزگارنو در سال 1397ش منتشر کرد. در این کتاب، مولف با اتخاذ یک راهبرد مخاطب محور و در پرتو توجه به مسایل و پدیده های روز سیاسی، بر تحلیل و تجزیه آنها در چارچوب فلسفه سیاسی تاکید داشته است. از ویژگی های قابل تامل کتاب، بهره مندی از روال و روند تاریخی در توجه به مفاهیم بنیادین و نوین فلسفه سیاسی در برابر علم سیاست و احیای نگرش هنجاری به امور سیاسی است. در این مقاله، کتاب از منظر روش و مبنای نظری و تجزیه وتحلیل ها و داده ها، نقد و بررسی شده است و در مجموع به این نتیجه می رسد که به رغم بهره مندی از شیوه های نوین تالیف، نگارش و ساختاربندی متن و ایجاد جذابیت محتوایی و شکلی برای مخاطب، این کتاب نتوانسته است، تحلیل و تبیین مناسبی از کاربست فلسفه سیاسی در مسایل روز اجتماعی را به خوبی نشان دهد. دراین مقاله، علت چنین وضعیتی در خروج از ریل راهبردی نویسنده مبنی بر التفات و تمرکز بر فلسفه سیاسی، از فصل چهارم به بعد، پراکندگی و آشفتگی در طرح موضوعات و پدیده های بسیار متنوع و عدم تناسب و توازن معنایی و مفهومی در بیان آراء و نظرات فیلسوفان و متفکران سیاسی مشاهده می شود.کلید واژگان: فلسفه سیاسی, زندگی اجتماعی, فرهنگ سیاسی, زندگی سیاسی, تحولات جهانیThe book, “Understanding Political Philosophy in the Context of Social Life” written by Mel Thompson and translated by Narges Tajik Neshatia, was published by Pegah Rosgarno Publications in 1397. In this book, the author, adopting an audience-oriented strategy and paying attention to the issues and phenomena of the political day, has emphasized their analysis in the framework of political philosophy. One of the remarkable features of the book is the use of historical routines and trends in paying attention to the fundamental and modern concepts of political philosophy versus political science and reviving the normative attitude towards political affairs. In this article, the book is reviewed from the perspective of method and theoretical basis and analysis of data, and in general concludes that despite the use of new methods of writing, and structuring the text, and creating a content and form appeal to the audience, this book has not been able to show a proper analysis and explanation of the application of political philosophy in the problems of the social day. In this article, the reason for such a situation in the author’s strategic departure from attention and focus on political philosophy, from the fourth chapter onwards, scattering and confusion in the design of very diverse topics and phenomena and semantic and conceptual imbalance in expressing the views of philosophers and political thinkers are observed.Keywords: Political Philosophy, Social life, Political Culture, Political Life, Global Developments
-
این مقاله به معرفی و ارزیابی رساله الهیاتی-سیاسی اسپینوزا اختصاص دارد. این رساله یکی از گران سنگ ترین رسایل دوران روشنگری است و نمودار جدال قدیم و جدید در اروپای سده هفدهم است. رساله شامل هرمنوتیک تاریخی شریعت و تقریر فلسفه سیاسی جمهوری خواهانه اسپینوزا است. فصول الهیاتی این رساله و نیز فصول سیاسی آن حاوی مباحثی است که برای جامعه ایرانی درگیر مباحث سیاست دینی و دین سیاسی می تواند سودمند باشد. مطالعات اسپینوزایی در ایران در مقایسه با سنت های آنگلوساکسون، یهودی و فرانسوی چندان قابل توجه نبوده است. این مطالعات در قالب تالیف و ترجمه، در دهه 1390 جدی تر شده است. ترجمه رساله به قلم علی فردوسی در ایران فی نفسه کار سترگی است، اما نقدهایی نیز بر آن وارد است. به چند دلیل ترجمه دکتر فردوسی را نمی توان پایان راه دانست: زبان گاهی مغلق و نامانوس، یکسان نبودن معادل ها، جاافتادگی برخی جملات و کلمات، و خصوصا به علت تکیه صرف بر ترجمه انگلیسی سیلورتورن و ایزرایل و عدم مراجعه به متن لاتینی این رساله.کلید واژگان: اسپینوزا, رساله الهیاتی-سیاسی, الهیات سیاسی, فلسفه سیاسی, روشنگری, جمهوری خواهیThis article is dedicated to the evaluation of Spinoza’s TTP. TTP is one of the most valuable treatises of the Enlightenment and represents the controversy of the old and the new in seventeenth-century Europe. The treatise includes the historical hermeneutics of Scripture and represents Spinoza’s republican political philosophy. The theological chapters of TTP, as well as its political chapters, contain topics that can be useful to the Iranian society involved in religious politics and political religion. Spinozist studies in Iran have not been significant compared to Anglo-Saxon, Jewish, and French traditions. These studies in the form of authorship and translation have become more serious from 2010 onward. The translation of TTP by Ali Ferdowsi in Iran is a good endeavor in itself, but there are also criticisms. For several reasons, Ferdowsi’s translation cannot be considered the end of the road: abstruse and unfamiliar language, unequal equivalents, misplacement of some sentences and words, and especially exclusive reliance on Silverthorne-Israel translation and lack of direct reference to Latin and other versions of this treatise can be enumerated as the pitfalls.Keywords: political theology, Political Philosophy, Spinozism, Enlightenment, Republicanism
-
فصلنامه امنیت پژوهی، پیاپی 71 (پاییز 1399)، صص 101 -118
امنیت از مفاهیم بنیادی در دین اسلام است که متفکران بیشماری به آن توجه کرده و تعابیر مختلفی از آن ارایه داد هاند. با توجه به جایگاه ویژه امنیت در تفکر و عرصه عملی اسلام، هدف پژوهش پیشرو بررسی اسنادی مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی مفهوم امنیت از دیدگاه موسس فلسفه سیاسی اسلامی، فارابی است. مسئله پژوهش حاضر بررسی موضوع امنیت در آراء فارابی با شاخصه فضیلت مداری است. این اثر که پژوهشی بنیادی است، سازوکارهای تامین امنیت در مدینه فاضله و اصول اندیشه ای تفکر فلسفی معلم ثانی را درباره امنیت نشان میدهد. سوالی که بدان پرداخته شده، چگونگی تبیین فضیلت به مثابه امنیت و سازوکارهای آن در اندیشه فارابی است. مسئله امنیت به مثابه فضیلت در آراء فارابی مسیل های غیرانتزاعی و تجویزی است. امنیت به عنوان فضیلت میانی و ابزاری برای رسیدن به سعادت نهایی، حاصل امنیت پژوهی فلسفی فارابی است. شناخت ناظر به عمل، ریاست انسانهای فاضل، اکتساب فضایل، زدودن شرور، تشکیل اجتماعات مدنی و تعاون و همیاری روش های تحقق امنیت در اندیشه سیاسی فارابی است.
کلید واژگان: امنیت, فلسفه سیاسی, فارابی, فضیلت, سعادت, مدینه فاضلهSecurity is one of the fundamental concepts in Islam to which numerous thinkers have paid attention and offered various interpretations. Considering the special place of security in Islamic thought and practice, the present research aims to examine the concept of security from the perspective of the founder of Islamic political philosophy, Farabi, through the qualitative content analysis method. The present study seeks to investigate the concept of security as a virtue in Farabi’s views. The article, which is fundamental research, indicates the security mechanisms in the utopia and the principles of Farabi’s philosophical thinking about security. The question that is addressed is how to explain security and its mechanisms as a virtue in Farabi’s thought. The issue of security as a virtue in Farabi’s views is a non-abstract and prescriptive issue. The result of Farabi’s philosophical views investigation reveals that security is an intermediate virtue and a means to achieve ultimate prosperity. The methods of achieving security in Farabi’s political thought include knowledge together with action, the presidency of virtuous people, the acquisition of virtues, the elimination of evils, the formation of civil societies, and cooperation.
Keywords: Security, Political Philosophy, Farabi, Virtue, Prosperity, Utopia -
فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی، سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 47، تابستان 1399)، صص 85 -111شیوع ویروس کرونا در سال های 2020-2019 میلادی جنبه های مختلف زندگی انسانی را اعم از آموزش و تجارت و اقتصاد و فرهنگ و پزشکی و به تبع آن، اندیشه های زیربنایی را در منصه تحلیل دوباره قرار داد. فلسفه عدالت کیفری نیز از این امر مستثنی نیست. با فرار زندانیان در اوایل سال جاری از زندان های کشور به دلیل پاندمی کرونا، بحث جدیدی درخصوص تحلیل مبنای حق بر فرار محکوم از کیفر و به تبع آن حق دولت بر مقابله با مجرم فراری از زندان به مثابه شهروند و یا دشمن ایجاد شد. این پرسش که آیا محکومی که بیم خطر جانی خود را در زندان می دهد، از نظر فلسفی، حق دارد از زندان فرار نماید و آیا باید این حق برای وی به رسمیت شناخته شود؟ آیا دولت حق دارد در شرایط پاندمی و در صورت فرار با او چون یک دشمن برخورد نماید؟ مسئله این مقاله موضوعی بین رشته ای حقوق کیفری و فلسفه می باشد. مقاله به تحلیل این موضوع با محوریت فلسفه سیاسی هابز به عنوان فیلسوفی می پردازد که اگرچه به حق دولت بر کیفر تاکید کرده اما بر حق مجرم بر مقاومت در برابر کیفر نیز اصرار ورزیده و در ظاهر نوعی تعارض درونی در اندیشه وی در این زمینه وجود دارد. براساس یافته های این مقاله، محبوسین حق فرار از زندان را در شرایط پاندمی کرونا نه در معنای «حق/ادعا» بلکه در معنای «حق/امتیاز» داشته و دولت حق مقابله با آنان را به مثابه «شهروند» در مفهوم «حق/قدرت» دارد.کلید واژگان: قرارداد اجتماعی, کرونا, فلسفه سیاسی, فرار از زندان, عدالت کیفریThe pandemic of coronavirus in 2019-20 influenced different aspects of human beings' lives such as education, business, economy, culture, medical care, and consequently their fundamental thoughts were the subjects to be revised. Philosophy of criminal justice was not an exception. Since many inmates escaped from multi jails in Iran in this period, the philosophy of law faced the heated widespread debates on the right of internee to get out and the right of the government to confront with them as a citizen or enemy. The question was this: due to the fear of the Coronavirus and the death, if the prisoners have the right to flee and if the government has the right to oppose them. If yes, what are the foundations of their rights? The paper scrutinizes these issues in the light of Thomas Hobbes's political philosophy because he insisted on the right of government on the one hand and the criminal's rights to resist punishment on the other hand. Finally, the paper concludes that the prisoners have the right to run away in the corona pandemic situation, but their rights should be interpreted in the meaning of right/privilege, not right/claim; and governments have the right to oppose them in the meaning of right/power.Keywords: Coronavirus, criminal policy, Political Philosophy, Prison break, Social Contract
-
هدف از این پژوهش، تحلیل گفتمان ایرانشهری به مثابه گفتمان هویتی نوین ایرانیان در کلیت اقتصادی- سیاسی معاصر است. از آن جا که صورت بندی نوین این گفتمان در آثار جوادطباطبابی ظهور یافته، مفصل بندی این گفتمان و چرایی هژمونیک شدن آن بر مبنای متون نویسنده نام برده مورد پرسش قرار می گیرد. در ادامه مفهوم خلا ایجاد شده به وسیله نئولیبرالیسم را واسطه قرار داده و به صورت بندی این خلا در گفتمان ایرانشهری بر مبنای روش شناسی لاکلائو پرداخته ایم. ایده نظری پژوهش حاضر این است که گفتمان ایرانشهری درصدد تفسیر شکاف برآمده از نئولیبرالیسم به واسطه فلسفه سیاسی خاص خود است. بدین ترتیب با بهره گیری از مفاهیم رانسیری مولفه هایی مانند: دیگری تهی از دیگریت، حذف مردم و برساخت ملت، جمع تهی افراد و تحمیل اجماع بر اختلاف را در تحلیل فلسفه سیاسی آن بر شمرده ایم. براساس مولفه های فوق چنین استنباط می شود که گفتمان ایرانشهری و فلسفه سیاسی آن درصددند با عطف توجه توده ها به جایی غیر از بحران های نئولیبرالیسم، سیاست هویت ایرانی را بنیان نهاده و وضعیت موجود را توجیه کند.
کلید واژگان: گفتمان ایرانشهری, سیاست هویت, شکاف, خلا سیاسی, فلسفه سیاسی, نئولیبرالیسم, راست جدیدThis research aims to analyze Iranshahri discourse as a modern identity discourse of Iranians in terms of contemporary economy and politics. Since the modern formation of this discourse has appeared in Javad Tabatabaei’s works, the articulation of this discourse and the reason for its hegemony are examined according to his writings. Then, we examined the formation of the concept of emptiness in Iranshahri discourse using Laclau's methodology. The theoretical concept of this research suggested that Iranshahri discourse aims to interpret the emptiness created by neoliberalism through his particular political philosophy. Thus, we recognized the following parameters in Tabatabaei's political philosophy: the emptiness of otherness, eliminating people and building nations, alienated people, and imposing consensus in his political philosophy analysis. The above concepts showed that Iranshahri discourse and his political philosophy attempt to construct Iranian identity and justify the status quo by drawing the masses’ attention to something other than neoliberalism crises.
Keywords: Iranshahri discource, politics of identity, Political Philosophy, Neoliberalism, new right -
در این مقاله کتاب جواد طباطبایی با عنوان تاملی در ترجمه متن های اندیشه سیاسی جدید: مورد شهریار ماکیاولی، مورد بررسی قرار می گیرد. مدعای اصلی طباطبایی در این کتاب این است که دو عامل محوری در ترجمه های نادرست و غیرقابل اعتماد از متون فلسفه سیاسی عبارتند از «لغت بازی» و «ناآگاهی» مترجم از مباحث جاری در حوزه ی فلسفه ی سیاسی. ما در این مقاله با وضوح بخشیدن به این مدعا و سنجش آن از حیث وثاقت، نشان خواهیم داد که مدعای طباطبایی در آسیب شناسی ترجمه های نادرست، تا اندازه ی زیادی قرین صحت است. با این حال به نظر می رسد که برای تکمیل آن مدعا، می بایست عامل دیگری را نیز در نظر گرفت و آن نقد دخل و تصرف های مترجمان متون فلسفه ی سیاسی در آنها، به واسطه ی اطمینان خاطرشان از درستی فهمی است که از متن به دست آورده اند. در همین راستا کوشش کرده ایم تا نشان دهیم که نادیده گرفتن این عامل مهم، حتی اگر ملاحظات دوگانه ی طباطبایی را مد نظر قرار دهیم، باز هم می تواند به ترجمه های نادرست منجر گردد.کلید واژگان: فلسفه سیاسی, جواد طباطبایی, ماکیاولی, نظریه ی ترجمهThis paper is a review of JavadTabatabee's book titled A Consideration on the Translation of Modern Political Thought' Texts: A Case Study of Machiavell's Prince. In this book Tabatabaee argues that two main factors of unreliable translation in the field of political philosophy are translator's artistic playing with words and his lack of knowledge about current and important interpretations of major works of political philosophy. In this paper we argue that Tabatabaee's claims are for the most part plausible. Nevertheless it seems that Tabatabaee ignores another important factor responsible for unreliable translations, i.e.translator's alteration of literal translation of philosopher's text by virtue of his assurance that he has a sufficient understanding of philosopher's meaning. Therefore we try to argue that even if we observe two main conditions of good translation mentioned by Tabatabaee, this will not necessarily lead to a reliable translation. Thus in addition to Tabatabaee's two main conditions, translator also must observe the literal approach in translating philosophical texts.Keywords: political philosophy, Javad Tabatabaee, Machiavelli, theory of translation
-
مایکل سندل فیلسوف سیاسی مشهور معاصر از نحله « جامعه گرایان یا جماعت گریان» و از منتقدان جان رالز نظریه پرداز مشهور «عدالت» در جهان غرب محسوب می شود. سندل در کتاب فلسفه عمومی که حاوی مقالاتی از نوشته های او در باب «اخلاق در سیاست» است به تشریح آموزه های فلسفی- سیاسی خود با رویکردی آشکار و مصداقی پرداخته است. در این کتاب سندل که شهرت اصلی او به دلیل قوت در بیان و سوق دادن مباحث انتزاعی فلسفه سیاسی به مسائل عینی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است تلاش می کند تا مناسبات اخلاق و سیاست به ویژه در جامعه ی آمریکا و با توجه به مصادیق عینی و نمونه های ملموس و قابل فهم برای عموم مردم را مورد مداقه و ارزیابی قرار دهد. در مطالعه انتقادی این رساله ی سندل ضمن بازشناسی فرازهای مهم فلسفه سیاسی وی با آموزه های سندل در باب مناسبات اخلاق و سیاست دیدگاه وی در نقد نظریه عدالت رالز در لیبرالیسم مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. روش تحلیل در این پژوهش نیز توصیفی- تحلیلی است.کلید واژگان: فلسفه سیاسی, سندل, اخلاق, سیاست, لیبرالیسیم, رالز, عدالت
-
تاکنون، علاوه بر بررسی های تاریخی، سه نحوه خوانش از اندیشه سیاسی فارابی صورت پذیرفته است: یکی در ارتباط اندیشه این فیلسوف با تفکر یونانی، دوم در ارتباط با نسبتی که می توان میان فلسفه و دیانت برقرار کرد؛ و سوم، توضیح اندیشه فارابی بر اساس بحران(هایی) که فارابی با آن مواجه بوده است. در این مقاله، حسب نسبت فلسفه سیاسی فارابی با «یونان»، «اسلام»؛ و «بحران اجتماعی زمانه» این خوانش ها تحلیل و نقد می شوند.
کلید واژگان: فارابی, فلسفه سیاسی, دین اسلام, فلسفه یونانی, بحران اجتماعیAddition to historical analyses, three different types of reading of the ideas of al-Farabi have been offered: First, the connection between his ideas and the Greek thought; second, the connection between his ideas and theology, and the relationship that can be established between philosophy and religiousness; and third, the explication of al-Farabi’s ideas on the basis of the crisis (-es) he faced. In the present article the relationship between al-Farabi’s philosophy and Greece, Islam and the social crisis of the time are elaborated on.Keywords: Al, Farabi, Philosophy, Greek Philosophy: Political Philosophy, Religion, Crisis -
این مقاله تمرکز خود را بر تبیین و تحلیل جایگاه دوستی مدنی و مبدا و غایت دوستی در مدینه نزد فارابی نهاده است و از آن جا که با رویکردی نظام مند و انتقادی به بحث می پردازد، بدون اتخاذ چارچوبی نظری، که بتواند در ذیل آن به بررسی آرای فارابی بپردازد، با روش تحلیل محتوا به متن آثار فارابی رجوع کرده و بدایت و نهایت مطلق دوستی و دوستی مدنی را در فلسفه فارابی به بحث گذاشته است. محور مقاله این است که فارابی به دوستی مدنی به مثابه امری پیونددهنده نگاه می کند؛ امری که هر جا، موجودی، که لباس وجود بر تن داشته باشد، بی نیاز از آن نیست. البته محبت گرایی و دوست مندی موجودات نه نشان از ضعف، که دقیقا نشان از کمال و کمال مندی آنان است. این امر تالیف دهنده، نه تنها موجد انواع مدینه است، بلکه به مدد همین مقوله است که رئیس هر مدینه، به امر ریاست و تدبیر امور آن می پردازد. از این رو، به دلیل وجه تالیف دهندگی مقوله دوستی، هر جا که جمعی از موجودات حضور داشته باشند، رد پای دوستی نیز، از پیش، آن جا حضور دارد؛ به نحوی که می توان گفت محبت مقدم بر وجود استکلید واژگان: دوستی مدنی, فارابی, فلسفه سیاسی, عدالت, مبدا, غایتThis paper focused on the analysis and explanation of “civil friendship” in al-Farabi’s philosophy; so the question is: what are the beginning and the end of civil friendship in his philosophy? It seems that for al-Farabi، the friendship has the power of binding the creatures to each other. It shapes all contexts for creatures; among them، it forms the variant cities، and the ruler of each city looks at the category of friendship as a tool to have good governance. For Farabi، like Aristotle، man naturally has teleos in itself. For him، the cities need justice and civil friendship to be a good city acording to the scheme that planed by the ruler; without friendship، the cities cannot be shaped، and without justice they cannot be maintained. But in reality، the type of friendship is different in each city، and it defines the happiness for each city.Keywords: Civil Friendship, al, Farabi, Political Philosophy, Justice
-
یکی از مباحث مهم در حوزه اندیشه سیاسی که جنبه کبروی دارد، ارتباط فلسفه سیاسی با فقه سیاسی است. نویسنده در نوشتار حاضر، تمرکز بحث را مقایسه فلسفه سیاسی شیعه و فقه سیاسی شیعه قرار داده است. و در پی پاسخ به این سوالات است که چگونه نتایج این دو رشته علمی قابل مقایسه اند؟ آیا هر دو نتایجی یقینی ارائه می کنند؟ و اینکه تقدم و تاخر اعتبار آن ها چگونه است؟ وی در راستای این هدف، ابتدا مقصود خود را از فلسفه سیاسی و فقه سیاسی روشن می سازد. و سپس به ارتباط عقل و نقل از دیدگاه اندیشمندان اسلامی اشاره خواهد نمود. به این ترتیب، زمینه را برای پرداختن دقیق تر به رابطه فلسفه سیاسی شیعه و فقه سیاسی شیعه آماده می سازد.
کلید واژگان: فلسفه سیاسی شیعه, فقه سیاسی شیعه, عقل از دیدگاه اندیشمندان اسلامی, نقل از دیدگاه اندیشمندان اسلامی, فلسفه سیاسی, اندیشه سیاسی, کلام سیاسی, فقه سیاسی, ارتباط عقل و نقلOne of the most important topics in the realm of political thought that has a fundamentalaspect is the relationship between political philosophy and political jurisprudence. In the present article, the author has focused on the difference between Shiite political philosophy and Shiite political jurisprudence. And he is after the answer to this question that how the results of these two academic majors are comparable? And what is the validity of their transposition? Regarding this, he firstly clarifies himself about political philosophy and political jurisprudence. Then he points out the relationship between reason and hadith in view of Islamic scholars. Therefore, he is trying to prepare the condition for a closer look at the relationship between Shiite political philosophy and Shiite political jurisprudence.Keywords: Shiite political philosophy, Shiite political jurisprudence, reason in the view of Islamic scholars, hadith in the view of the Islamic scholars, Political Thought, political jurisprudence, political theology, the relationship between reason, hadith -
نظریه انحطاط اندیشه سیاسی در ایران از سوی سید جواد طباطبایی به جهت اهمیت آن در بحث چالش های پیش روی توسعه و ابعادش در ایران قابل تامل است.این دیدگاه یکی از برجسته ترین نظریات در بین اندیشه های روشنفکران معاصر ایران است و مورد توجه بسیاری از کسانی است که دغدغه اعتلا و گذار ایران از چالش های موجود بین سنت و مدرنیته را دارند. از جمله تالیفات مورد نظر در این مطالعه «زوال اندیشه سیاسی در ایران (1373)، در آمدی فلسفی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران (1377)، » دیباچه ای بر نظریه انحطاط ایران (1380) می باشد در راستای اهمیت مطالعاتی که موضوع دارد، این مقاله با عناوین مطالعاتی زیر به نگارش درآمده است: بیان مسئله در طرح این اندیشه، رویکرد روش شناختی، نشانه های تاریخی نظریه انحطاط، امکان برون رفت و در نهایت نقد و بررسی نظریه.
کلید واژگان: امتناع اندیشه, امکان اندیشه, انحطاط اندیشه, اندیشه سیاسی, فلسفه سیاسیTheory of decline of political thought in Iran is one of the highest contemporary theories because of its relationship with the development and its problems in Iran. Tabatabai is the author of such acclaimed books as Philosophical Introduction to the History of Political Thought in Iran; Decline of Political Thought in Iran; Essay on Ibn- Khaldun: Impossibility of Social Sciences in Islam, Nizam al-Mulk and Iranian Political Thought: Essay on the Continuity of the Iranian Thought. This article tries to study about theory of decline of political thought that includes following subtitles: Problem statement of decline thought, methodological approach, historical signs theory, the ways of deliverance, Positive and negative analyzes of theory, critics, and conclusions. -
جمهوری اسلامی و چالش های فراروی اندیشه سیاسی شیعهرشد و تعالی اندیشه سیاسی در میان مسلمانان بنا به دلایل متعدد تا دوران معاصر دچار محدودیت بوده است؛ به همین خاطر نظریه پردازی در باب «حکومت اسلامی» در اندیشه های فقهی - سیاسی شیعه موضوع مهمی به شمار می آید که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه جدی قرار گرفته است. این امر باعث شده که امروزه نظریه پردازی در باب حکومت اسلامی در اندیشه سیاسی شیعه از سوی گروه های مختلف درون و برون دینی با چالش های متعددی روبرو باشد. از سوی دیگر ماهیت اندیشه سیاسی شیعه ترکیبی از مباحث فقهی، کلامی و فلسفی است که ماهیتا با اندیشه های مدرن سیاسی همسو نیست...
کلید واژگان: اندیشه سیاسی, حکومت اسلامی, یعه, فقه سیاسی, فلسفه سیاسی, کلام سیاسی
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.