به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "قومیت" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «قومیت» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فاطمه ترابی*، زهرا عابدینی

    الگوهای ازدواج در بستر های فرهنگی مختلف به اشکال متفاوتی بروز می یابند. پژوهش حاضر در پی آن است که نقش قومیت را بر نحوه انتخاب همسر در ایران بررسی کند. بدین منظور از داده های «پیمایش ازدواج» سازمان ثبت احوال کشور (1396-1397) استفاده شد که شامل 9458 نفر مراجعه کننده به آزمایشگاه های انجام آزمایش های قبل از ازدواج مراکز استان ها (به جز تهران) می باشد. یافته ها نشان داد که 85 درصد از ازدواج ها به صورت نیمه ترتیب یافته (انتخاب همسر توسط فرد و تایید خانواده) بوده است. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک چندجمله ای نشان داد که پس از کنترل تمام متغیرها، قومیت رابطه خود با نحوه انتخاب همسر هر دو جنس را حفظ کرد. این یافته بر اهمیت رویکرد نظری هنجاری- قومی در مقابل رویکرد نظری همانندی مشخصه ها در نحوه انتخاب همسر تاکید می کند. این مطالعه یافته های مطالعات پیشین مبنی بر نقش قومیت در الگوهای ازدواج در کشور را تایید می کند و بر اهمیت توجه به آن به عنوان یک عامل فرهنگی مرتبط با ارزش ها، هنجارها و آداب و رسوم خاص در طراحی سیاست ها و برنامه های تسهیل کننده و تحکیم کننده ازدواج تاکید می کند.

    کلید واژگان: الگوهای ازدواج, ازدواج نیمه ترتیب یافته, ایران, جنسیت, قومیت, نحوه انتخاب همسر
    Fatemeh Torabi *, Zahra Abedini

    Marriage patterns occur in various forms across different cultural settings. This study seeks to investigate the role of ethnicity in mate selection in Iran. Data from the "Marriage Survey" of the National Organization for Civil Registration of Iran (2016-2017) was used, which includes 9458 individuals who referred to the pre-marital testing laboratories in all provincial centers (except Tehran). The findings showed that 85% of the marriages were semi-arranged (spouse selected by the individual and approved by the family). The multinomial logistic regression test results showed that after controlling all the covariates, ethnicity retains its association with mate selection of both sexes. This finding emphasizes the importance of the normative-ethnic theoretical approach in explaining mate selection in Iran, contrasting with the theoretical approach of the similarity of characteristics. This study confirms the findings of previous studies on the role of ethnicity in marriage patterns in Iran. It emphasizes the importance of considering it as a cultural factor associated with specific values, norms, and customs in designing policies and programs that facilitate and consolidate marriage.

    Keywords: Marriage, Mate Selection, Ethnicity, Gender, Iran
  • محمدرضا راسک، احمد نادری*
    هدف

    قوم لر یکی از اقوام باستانی ایران است که در مناطق غربی و جنوب غربی کشور، به ویژه در استان های لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و بخش هایی از خوزستان و چهارمحال و بختیاری ساکن هستند. تاریخ تعامل قوم لر با دولت های مختلف ایران، از جمله دوره های صفویه، قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی فراز و نشیب های زیادی داشته است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر و تاثر و نوع رابطه قوم لر با دولت ملی ایران و همچنین ادراک آنها از مفهوم دولت ملی است.

    روش شناسی:

     روش تحقیق این پژوهش، تاریخی–انتقادی است. اهمیت و ضرورت این پژوهش درک بهتر از روابط بین قومی و تاثیر آن بر همبستگی ملی و سیاست گذاری های دولت است. براین اساس پرسش اصلی این پژوهش این است که نوع رابطه قوم لر با دولت ملی ایران و ادراک این قوم از این مفهوم با توجه به تاثیر و تاثیری که از آن گرفته اند چگونه بوده است؟

    یافته ها

     بر پایه رهیافت نظری این مقاله که محرومیت نسبی است، یافته ها حاکی از آن است که درک قوم لر از دولت ملی ترکیبی از تجربه های تاریخی، فرهنگی و سیاسی است که نقش مهمی در شکل دهی به تعاملات و همکاری های آنها با دولت مرکزی ایفا می کند. قوم لر از زمان تاسیس دولت ملی در ایران، نوعی دیوار را در بین خود و حاکمیت احساس کرد که در زمان رضاشاه، این شکاف هویتی موجب تنش های بسیاری از جمله نبرد تامرادی بین دولت مرکزی و قوم لر و بویراحمدی ها شد. این تنش ها البته در بین دیگر اقوام مانند اعراب و کردها نیز با دولت مرکزی وجود داشت. در زمان پهلوی دوم نیز تقابل بین دولت ملی و قوم لر با ضریب کمتر وجود داشت و با وقوع انقلاب اسلامی، با توجه به مشارکت قوم لر، و عشایر بویراحمدی در جریان انقلاب اسلامی، نوعی تساهل بوجود آمد که البته نیاز به رفع برخی از نیازهای قوم لر از طرف دولت ملی در مناطق لر نشین وجود دارد

    کلید واژگان: قوم لر, دولت ملی, عشایر بویراحمدی, قومیت, ملیت
    Mohammadreza Rask, Ahmad Naderi *
    Purpose

    The Lor people are one of the ancient ethnic groups of Iran, residing in the western and southwestern regions of the country, particularly in the provinces of Lorestan, Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad, Ilam, and parts of Khuzestan and Chaharmahal and Bakhtiari. The history of the Lor people's interactions with various Iranian governments, including the Safavid, Qajar, Pahlavi, and Islamic Republic periods, reflects many ups and downs. This study aims to examine the impact and nature of the Lor people's relationship with the Iranian national state and their perception of the concept of the national state.

    Methodology

    The research method in this study has been historical-critical. The importance and necessity of this research lie in gaining a better understanding of inter-ethnic relations and their impact on national cohesion and government policymaking. Accordingly, the main research question is: How has the relationship of the Lor people with the Iranian national state and their perception of this concept been influenced by their experiences and interactions with it?

    Findings

    Based on the theoretical approach of this paper, which is relative deprivation, the findings indicate that the Lor people's understanding of the national state is a combination of historical, cultural, and political experiences that play a significant role in shaping their interactions and cooperation with the central government. Since the establishment of the national state in Iran, the Lor people have felt a sort of barrier between themselves and the government. During Reza Shah's era, this identity gap led to many tensions, including the Tameradi battle between the central government and the Lor and Boyer-Ahmadi people. These tensions also existed with other ethnic groups, such as the Arabs and Kurds, with the central government. During the second Pahlavi era, the confrontation between the national government and the Lor people was less pronounced. With the occurrence of the Islamic Revolution, and considering the participation of the Lor people and Boyer-Ahmadi nomads in the revolution, a degree of tolerance emerged. However, there is still a need for addressing some of the Lor people's needs by the national government in the Lor-inhabited regions.The interactions of the Ler people with the central government have been complex and challenging on the one hand, due to their cultural and nomadic prejudices and their resistance to change. In the second Pahlavi period, the application of central power established peace and stability to some extent.With the occurrence of the Islamic revolution, the attitude of the government towards the Lor people has improved and the national government should pay more attention to the Lor residents in order to help development and progress and prevent tensions with these peoples

    Keywords: Lur Ethnic Group, National State, Boyerahmadi Tribes, Ethnicity, Nationality
  • فاطمه ترابی*، زهرا عابدینی
    مطالعه ازدواج خویشاوندی، به عنوان یکی از الگو های رایج ازدواج در جامعه ایران، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا پژوهش حاضر در پی آن است که عوامل موثر بر این ازدواج را شناسایی کند. بدین منظور داده های «پیمایش ازدواج» سازمان ثبت احوال کشور (1396-1397) که شامل 9485 نفر مراجعه کننده به آزمایشگاه های مراکز استان ها (به جز تهران) می باشد، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد در مجموع، حدود 29 درصد از پاسخ گویان ازدواج خویشاوندی داشته اند که در مقایسه با مطالعات پیشین روند کاهشی این نوع ازدواج را نشان می دهد. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک برای مردان نشان داد بخت ازدواج خویشاوندی با افزایش سن، تحصیلات، و تحصیلات مادر و همچنین با ازدواج ترتیب نیافته و تعلق به قوم گیلک (در مقایسه با قوم فارس) کاهش می یابد. نتایج برای زنان نشان داد بخت ازدواج خویشاوندی با افزایش سن، درآمد ماهانه و تحصیلات مادر و همچنین ازدواج ترتیب نیافته و تعلق به قوم گیلک کاهش یافته و با افزایش تحصیلات پدر افزایش می یابد. در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت در راستای یافته های مطالعات پیشین، ازدواج خویشاوندی در ایران، اگرچه با پیش بینی های نظریه نوسازی هم خوانی دارد، اما همچنان از ارزش ها و هنجارهای قومی نیز تاثیر می پذیرد.
    کلید واژگان: ازدواج خویشاوندی, نوسازی, فرهنگ, قومیت, ایران
    Fatemeh Torabi *, Zahra Abedini
    The study of consanguineous marriage  in Iran is of particular importance as one of the prevalent marriage patterns in Iranian society. Therefore, this research tries to identify the factors affecting this marriage pattern. For this purpose, the data from the "Marriage Survey" of the National Organisation for Civil Registration (2017-2018), which includes 9485 individuals who referred to the laboratories in the provincial centers (except Tehran), were examined. The findings showed that 29% of respondents had consanguineous marriages , indicating a decreasing trend in this type of marriage compared to previous studies. The results of the logistic regression analysis for men revealed that the odds of consanguineous marriage decreases with increasing age, education, and mother's education, as well as non-arranged marriage and belonging to the Gilak ethnicity (comparing to Fars ethincity). For women, the odds of consanguineous marriage decreases with increasing age, montely income, and mother's education, as well as non-arranged marriage and belonging to Gilak ethincity but,,increases with higher father's education. In conclusion, consistent with the findings of previous researches, while consanguineous marriage in Iran  alines with the predictions of modernization theory, it is still influenced by ethinic values and norms.
    Keywords: Consanguineous Marriage, Modernization, Culture, Ethnicity, Iran
  • رسول اخوی، حسین آقاجانی مرساء*، شهلا کاظمی پور
    مردم جامعه بیشتر از آنکه از نابرابری واقعی رنج ببرند، از احساس ذهنی یا نابرابری ادراک شده رنج می برند. برای تبیین موضوع، در این پژوهش به دنبال بررسی عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری های اجتماعی بوده و سعی کردیم به این پرسش پاسخ دهیم: عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری اجتماعی در شهر اصفهان کدامند؟ این تحقیق از نظر کنترل شرایط پژوهش از نوع روش ترکیبی یا آمیخته(پیمایشی و نظریه زمینه ای) است. جامعه آماری بررسی حاضر کلیه شهروندان 18 سال و بالاتر ساکن شهر اصفهان هستند. حجم نمونه برطبق فرمول کوکران 400 نفر بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای متشکل از 28 گویه برای متغیرهای مستقل و18 گویه برای احساس نابرابری اجتماعی(متغیر وابسته) جمع آوری شد. تامین روایی سوالات پرسش نامه از طریق روش اعتبار صوری انجام شد و برای اطمینان از کیفیت ابزار، پژوهشگر با دو ملاک پایایی و اعتبار اقدام به بررسی آن کرد. برای بررسی پایایی از پایایی بازآزمایی استفاده شد که میزان 99 درصد پایایی بدست آمده حاکی از پایایی بسیار بالای ابزار بود. برای بررسی اعتبار، از اعتبار محتوا(برطبق فرمول سن اچ لاوشه - ضریبCVR) استفاده شد که ضریب CVR معادل 68 درصد بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تی مستقل، استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، تفاوت معناداری بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای فرصت های اجتماعی، محدوده جغرافیایی و برنامه های رسانه ای وجود دارد. اما بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای قومیت، دین، پایگاه های اجتماعی و سطوح تحصیلات، تفاوت معناداری وجود ندارد.
    کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, فرصت های اجتماعی, شهروندان اصفهانی, قومیت, دین, پایگاه اجتماعی, تحصیلات و برنامه های رسانه ای
    Rasoul Akhavi, Hossein Aghaghani Marsa *, Shahla Kazemipour
    People in the society suffer more from mental feeling or perceived inequality than from real inequality. To explain the issue, in this research, we sought to investigate the social factors affecting the feeling of social inequalities and we tried to answer this question: what are the social factors affecting the feeling of social inequality in Isfahan city? In terms of controlling the research conditions, this research is a mixed method (survey and grounded theory). The statistical population of the current study is all citizens aged 18 and older living in Isfahan city. According to Cochran's formula, the sample size was 400 people, which was selected by random sampling according to the size. The data was collected with a researcher-made questionnaire consisting of 28 items for independent variables and 18 items for the feeling of social inequality (dependent variable). Ensuring the validity of the questionnaire questions was done through the face validity method to ensure the quality of the instrument, the researcher used two criteria, checked its reliability and validity. Retest reliability was used to check the reliability, and the 99% reliability obtained indicated a very high reliability of the tool. To check the reliability, content validity was used (according to the Sen H Laushe formula - CVR coefficient) and the CVR coefficient was equal to 68%. To analyze the data, statistical methods of one-way analysis of variance and independent t-test were used. Based on the obtained results, there is a significant difference between the feeling of social inequality and the variables of social opportunities, geographical area and media programs. However, there is no significant difference between the feeling of social inequality and the variables of ethnicity, religion, social bases and education levels.
    Keywords: Social Inequality, Social Opportunities, Citizens Of Isfahani, Ethnicity, Religion, Social Base, Education, Media Programs
  • داود پرچمی*

    ایران کشوری بزرگ، چند فرهنگی و متشکل از اقوام مختلف است. گرایش به عضویت در گروه بزرگ اجتماع ملی و کسب ‎‍هویت از آن، به عنوان شاخص توسعه اجتماعی، اهمیت بسیار زیادی برای ایران دارد. اگر مردم ضمن تعلق خاطر به گروه‎‍های کوچک، مانند گروه‎‍های قومیتی، دینی، مذهبی و طبقاتی خود، عضویت در اجتماع ملی و کسب هویت از آن را مرجح بدانند، ظرفیت و هم افزایی آنها برای توسعه بیشتر می شود، در مواقع بحران و تهدید کلیت جامعه، داوطلبانه و با استفاده از توانایی و منابع خود برای حل مشکلات بسیج می‎‍شوند و مسیولان را برای حل مشکلات جامعه، یاری می‎‍دهند. به نظر می‎‍رسد آنچه موجب تقویت گرایش به اجتماع ملی می‎‍شود، علاوه بر متغیرهایی که ناشی از فرهنگ و گذشته مشترک است، چگونگی اداره یک جامعه باشد. اگر شرایط اداره جامعه مناسب و عادلانه باشد و دولت کارآمد و با ارزش‎‍های جامعه، که متشکل از گروه‎‍های کوچک است، منطبق باشد، گرایش به اجتماع ملی افزایش می‎‍یابد. هدف این بررسی، سنجش گرایش به اجتماع ملی و عوامل موثر بر آن است. جامعه آماری این پیمایش، 530 نفر از افراد در شهر تهران اند. نتایج نشان داد گرایش به اجتماع ملی قوی است (4 از 6). بررسی اجزای این شاخص، بیانگر گرایش قوی در بعد تاریخی و فرهنگی اجتماع ملی و گرایش ضعیف در بعد سیاسی، سرنوشت مشترک و احساس عدالت بین گروه‎‍هاست. همچنین مقبولیت دولت در دو بعد کارآمدی و جهت‎‍گیری ارزشی بر افزایش گرایش به اجتماع ملی موثر است. متغیرهای بررسی شده، 65درصد از تغییرات گرایش به اجتماع ملی را توضیح می‎‍دهند.

    کلید واژگان: اجتماع ملی, هویت ملی, گرایش, دولت- ملت, قومیت, ایران
    Davood Parchami *
    Introduction

    Iran, a large and diverse country with a rich multicultural tapestry, is home to various ethnic groups. The coexistence of these diverse ethnicities poses the potential to weaken the nation's collective identity and unity. Neglecting these differences can have detrimental consequences, leading to social disintegration. Embracing a sense of belonging to a broader national community is crucial for fostering social cohesion and averting political and social instability. The inclination to identify with the national community and derive a sense of identity from it is a vital indicator of social development in Iran. When individuals, despite their affiliations with smaller ethnic, religious, or class groups, prioritize membership in the national community and draw their identity from it, they are better positioned to contribute to the country's progress and respond voluntarily to societal crises, leveraging their abilities and resources to aid in problem-solving. Additionally, the manner, in which a society is governed, plays a significant role in reinforcing the inclination towards a national community. A fair and efficient government that aligns with the values of the society, comprising diverse smaller groups, can bolster the propensity towards the national community. This study aimed to assess the inclination towards the national community and the factors influencing it.

    Materials and Methods

    The data for this study were gathered through a survey designed to capture various dimensions of national community orientation, including cognition, emotion, and behavior, as well as social, historical, territorial, cultural, political, and economic aspects, along with perceptions of intergroup justice and a shared future. The sample size was determined using Cochran's formula, resulting in a sample of 384 individuals to achieve a 95% confidence level with a 5% margin of error. To ensure accuracy, 530 questionnaires were ultimately completed. The survey employed a two-stage sampling approach, utilizing cluster sampling to select localities and random sampling to select respondents. Data analysis was conducted using SPSS software and internal consistency, construct validity, and Cronbach's alpha were assessed to ensure the reliability and validity of the indicators. Owing to space constraints, the internal correlation results were not presented in this article.

    Discussion of Results & Conclusion

    The findings indicated that the inclination towards the national community in Iran averaged at 4 out of 6 on a 6-point scale, signifying a substantial tendency. Specifically, there was a strong inclination in the social, cultural, historical, and territorial dimensions, while the political and economic dimensions showed a relatively lower sense of justice between groups and common destiny towards the national community. In terms of orientation, the emotional dimension of orientation to the national community was rated at 4.6 out of 6, indicating a high to very high level, but it exhibitd a weaker status in the cognitive and behavioral dimensions. This underscored the importance of enhancing knowledge and providing further training in understanding the national community as the individuals demonstrated a strong orientation towards it but lacked sufficient knowledge and exhibited weaker behavior in strengthening their national community. Another significant point pertained to commonalities within the national community, which were categorized into past, present, and future. The current survey revealed that people were more interested in commonalities originating from the past, including culture (4.7), history (4.8), and land (4.6), compared to the commonalities of the present (economy, politics, etc.) and the future. In other words, the tendency towards the national community based on the common past was stronger than the tendency based on the commonality of the present and the future. Commonalities related to the present and the future were more influenced by the efficiency of the government and alignment of values in the society. The government's acceptability in terms of efficiency and value orientation effectively increased orientation towards the national community. The variables investigated accounted for 65% of the changes in the tendency towards the national community.

    Keywords: National community, National Identity, orientation, nation-state
  • سعیده امینی*، فرهود کوه اسدی
    با آغاز دهه ی هشتاد و تسریع روند خشک شدن دریاچه ی ارومیه، متخصصان حوزه ی محیط زیست این واقعه را یک مسئله ی زیست محیطی بسیار حیاتی عنوان کردند و همین امر سبب واکنشهای مختلف شهروندان استانهای مجاور دریاچهی ارومیه گشت. با توجه به این که واکنشهای مذکور، گروه های مختلفی از مردم را در بر میگرفت و تا امروز نیز تداوم داشته است، از آن تحت عنوان «کنش جمعی خشک شدن دریاچه ی ارومیه» یاد شده است. در این مقاله، با اتکاء به چارچوب مفهومی مناسب و با روش اسنادی تلاش شده این کنش جمعی زیست محیطی مورد مطالعه قرار گیرد. آن چه که بررسی این جنبش را حائز اهمیت کرده و به پیچیدگیهای تحلیلی آن افزوده است، نقش گروه های اجتماعی مختلف موجود در آذربایجان جهت پیش بردن آن میباشد. این امر طوری است که فعالان محیط زیست، هویتطلبان و ملیگرایان قومی و بخشی از مردم عادی جامعه همچون بازاریان و طرفداران تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز و... همگی با استفاده از ابزارها و فضاهای عمومی در دسترس، سعی در رساندن صدای خود و بیان مطالبات خود دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کنش جمعی خشک شدن دریاچه ارومیه ابتدا با کنش فعالان زیست محیطی مطرح شده و بعد ها توسط گروه های سیاسی قومی- زبانی تصرف شده و تداوم یافته است. به بیان دیگر کنش جمعی قومی تحت لوای بحران زیست محیطی زیست کرده و به حیات خود ادامه می دهد و همین امر به کنش وجهه سیاسی بخشیده و مانع فعالیت سمن ها و نهادهای ذیربط برای مدیریت بحران زیست محیطی دریاچه ارومیه شده است.
    کلید واژگان: کنش جمعی, قومیت, محیط زیست
  • بهرام بیات

    قومیت، سازه های نظری در علوم انسانی و اجتماعی است که همواره در رشته های این علوم مورد تحقیق و واکاوی قرارگرفته است. باوجود انباشت قابل توجه تاملات نظری و تحقیقات علمی و عملی در این حوزه ها، همچنان تبیین گران و اندیشه ورزان با مسایل و مجهولات زیادی مواجه هستند. یکی از حوزه های انباشتی، سوال از چگونگی و نحوه تبیین نظری قومیت است که درمقاله حاضر موردتوجه قرارگرفته است. برای پاسخ به دغدغه مقاله، محقق ضمن توجه به نظریه های مطرح و با قابلیت بازگفت مناسب شامل نظریه های کلاسیک، نظریه های مدرن و نظریه های پست مدرن، نقاط قوت و ضعف آن ها را استخراج و با عطف توجه به ماهیت و خاصیت جامعه ایرانی، با تاکید بر رویکرد «اصل گرایی» نسبت به اقوام ایرانی، نظریه خود را با عنوان «برخال قومیت» ارایه نموده است. دال مرکزی نظریه برخال قومیت، بر این گزاره بنا شده است که «اقوام ایرانی از حیث درون گفتمانی ماهیتی برخالی و خاصیتی وحدت گون و از حیث ساختار و شکل نمایه ای خاصیتی کثرت گون دارند.» ازاین رو در نظریه برخال قومیت به ده اصل به عنوان شاکله و محورهای اصلی مورد بحث شامل: «وحدت درکثرت»، «خودهمانندی»، «هم زمانی تکامل»، «خودمانایی»، «جایگزینی»، «قوانین ساده بنیاد»، «تداوم و استمرار»، «پویایی و تاریخ مندی»، «حافظه مندی» و «همزیستی» پرداخته شده است.

    کلید واژگان: قومیت, برخال, فراکتال, خودهمانندی و همزیستی
    Bahram Bayat

    Ethnicity is a theoretical construct in humanities and social sciences, which has always been researched and analyzed in these sciences. Despite the significant accumulation of theoretical reflections and scientific and practical researches in these areas, commentators and thinkers are still facing many issues and unknowns. One of the areas of accumulation is the question of how and how to explain the theory of ethnicity, which is considered in this article. In order to answer the concern of the article, the researcher while paying attention to the proposed theories with appropriate retelling capabilities, including classical theories, modern theories and postmodern theories, extract their strengths and weaknesses and pay attention to the nature and characteristics of the Iranian society, emphasizing the approach " "Fundamentalism" has presented its theory with the title of "Barkhal Qoumit" in relation to Iranian ethnic groups. The central sign of the empty ethnicity theory is based on the proposition that "Iranian ethnic groups have an empty nature and a unitary nature in terms of internal discourse, and a pluralistic nature in terms of structure and profile." Therefore, in Barkhal's theory, ethnicity is divided into ten principles as the structure and the main axes discussed include: "unity in plurality", "self-similarity", "simultaneity of evolution", "identity", "substitution", "simple foundational rules", "continuity and continuity", "dynamics". and historicity", "memory" and "coexistence" have been discussed.

    Keywords: Ethnicity, Barkhal, fractal, self-similarity, coexistence
  • ندا کردونی

    ایران، کشوری برخوردار از تنوع فرهنگی است که گروه های متعدد زبانی، مذهبی، قومی در آن، قرن ها است در کنار یکدیگر زندگی نموده و روابط قومی-ملی منحصر به فردی را تجربه نموده اند. ماهیت و کیفیت همزیستی عموما مسالمت آمیز بین گروه های متعدد جامعوی  در ایران، با شکل گیری دولت ملی در آغازین سال های قرن گذشته  و همزمان با تحولات صنعتی ناشی از کشف و استخراج نفت، با تغییراتی همراه بوده است.  در این میان، جنوب ایران که محور این تحولات صنعتی است و از غنای فرهنگی متنوع و ویژه ای (به دلیل زیست گروه های قومی متعدد) برخوردار است، شاهد روندها و رخدادهای ویژه ای حول هویت های قومی و همزیستی ملی بوده است. قوم بختیاری، به عنوان یکی از اقوام ساکن در جنوب ایران، نقش ویژه ای در این روندها ایفا نموده و البته از این روندها، تاثیر پذیرفته است. آنچه که در این میان شایان توجه است، این است که با وجود مطالعات گسترده ی تاریخی، انسان شناسی و جامعه شناسی در خصوص روابط بین قومی و قومی-ملی در ایران، کمتر شاهد آن بوده ایم که  این تنوع فرهنگی ویژه و روابط قومی-ملی در ایران، در یک چشم انداز حقوقی و بر محور انتظارات مشروع برآمده از هویت گروهی مورد مطالعه قرار گیرد. اهمیت اینگونه مطالعات، زمانی روشن تر خواهد شد که بر این امر اهتمام داشته باشم که  بررسی و تعمق در مطالبات و انتظارات گروه های قومی و ماهیت ارتباط با دولت ملی و تغییرات صورت گرفته در آن، می تواند گامی مهم در بقا و رشد همبستگی ملی در جوامع مختلف، از جمله در ایران باشد. با چنین رویکردی، این مقاله در تلاش است که با بررسی و مطالعه ی  روابط قوم بختیاری با دیگر گروه های قومی در جنوب ایران و  با دولت مرکزی، به ویژه همزمان با سالهای آغازین استخراج نفت، در یک چشم انداز حقوقی، بر این مهم تاکید ورزد که چگونه این قوم در کنار تلاش برای حفظ و توسعه هویت فرهنگی خود، توانسته است در حفظ و بقای هویت ملی ایرانی نیز نقش آفرینی نماید. به عبارت دیگر، با واکاوی تغییرات صورت گرفته حول هویت بختیاری، این نوشتار تلاش خواهد کرد که به این پرسش بپردازد که انتظارات مشروع قومی(در اینجا بختیاری) چگونه در چارچوب های ملی، تبیین و تفسیر شده است و چگونه می توان با یک رویکرد حقوقی به این انتظارات پاسخ داد و از آن در جهت انسجام ملی بهره برد.

    کلید واژگان: حقوق قومی-فرهنگی, انتظارات مشروع, قومیت, ایرانیت, دولت
  • علی تدین راد، سارا نجف پور*، سید محسن آل سیدغفور

    در شرایطی که تنوع فرهنگی و قومی در درون سازواره فراگیر میهن و هویت ملی امری واقعی و انکارناشدنی است، چند فرهنگ گرایان برآنند که بر مدار آراء و انگاره های آنان و با به رسمیت شناختن تفاوت ها و الزامات آن در سیاست گذاری ها می توان به سازگاری و تقویت هویت و همبستگی ملی رسید. منتقدان در مقابل، مبانی این آراء را به چالش می کشند و برخی نیز بر ضرورت نگاه بومی مبتنی بر فرهنگ ها و بسترهای محلی تاکید می نمایند. با نظر به این نقدها و در شرایطی که ایران دارای تنوع قومی و فرهنگی زیادی است، کاربست سیاست های چندفرهنگ گرایانه نیازمند توجه بیشتر است. بر این اساس، مسیله اصلی پژوهش حاضر بررسی و تحلیل آثار چندفرهنگ گرایی در ایران و سوال اصلی این است که چندفرهنگ گرایی چه اثری بر رویکردهای مختلف گروه های اقلیت دارد؟ هدف رسیدن به فهمی بهتر از پی آمدهای سیاست ها و رویکردهای چندفرهنگ گرایانه است و این فهم به سیاست گذاری و برنامه ریزی مناسب تر در این حوزه کمک خواهد کرد. برای بررسی موضوع، از روش کمی پیمایش و ابزار پرسشنامه در شهر اهواز استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد رویکرد چندفرهنگ گرایانه به تقویت هویت ملی و همبستگی اجتماعی نمی انجامد، اما درعین حال حس مسیولیت پذیری اعضای گروه های مختلف نسبت به مسیولیت های شهروندی ملی را کاهش نمی دهد و با نظر به این که به تقویت گرایش اعضای گروه های اقلیت به فرهنگ خودی نیز منجر نمی شود، می توان گفت این سیاست ها تا حد زیادی مطابق نقدهای نظری ارایه شده، در عمل در ایران نامطلوب یا دست کم بی اثر هستند و کاربست این رویکرد باید مورد بازاندیشی و بررسی بیشتر قرار گیرد

    کلید واژگان: ایران, اقلیت, چندفرهنگی, گروه, قومیت, هویت
    Ali Tadayyonrad, Sara Najafpour *, Seyed Mohsen Al Seyed Ghafour
  • عبدالحسین رحمتی، نبی الله ایدر *، عبدالرضا هاشمی

    پژوهش حاضر، با هدف بررسی رویکرد جامعه شناختی به جهانی شدن و تاثیر آن بر گرایش های قومی مردم استان ایلام بود. تا نشان دهد هویت های قومی ساکن در استان ایلام چه نسبتی با هویت های عام و جهانی دارند. در این پژوهش جامعه آماری کلیه افراد ساکن استان ایلام با جمعیت 580158 نفر، که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه آماری 270 نفر برآورد شده و روش نمونه گیری به صورت احتمالی ساده، روش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. برای سنجش پایایی داده ها از ضریب آلفای کرونباخ و برای سنجش روایی از شیوه روایی صوری استفاده شد، یافته های پژوهش با روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که به طور کلی بین جهانی شدن و گرایش های قومی رابطه معناداری وجود دارد و همچنین بین متغیر سبک زندگی و گرایش های قومی رابطه مثبت معناداری وجود دارد بدین معنا که با ورود جوامع سنتی همچون استان ایلام به دنیای مدرن، سبب کاهش احساس تعلق و دلبستگی قومی آنان شده است.

    کلید واژگان: جامعه شناختی, جهانی شدن, گرایش های قومی, هویت, قومیت
    abdol hosein rahmati, Nabiollah Ider *, Abdoreza Hashemi

    The aim of this study was to investigate the sociological approach to globalization and its impact on the ethnic tendencies of the people of Ilam province.To show the relationship between ethnic identities living in Ilam province and general and global identities.In this study, the statistical population of all people living in Ilam province with a population of 580, 158 people, which according to Cochran's formula, the statistical sample size is 270 people and the sampling method is probably simple, survey method and data collection tool is a questionnaire.Cronbach's alpha coefficient was used to measure the reliability of the data and face validity method was used to measure the validity. The research findings were analyzed by Pearson correlation coefficient, analysis of variance and regression statistical methods.Ethnic tendencies have a significant relationship and also there is a significant positive relationship between lifestyle variables and ethnic tendencies, which means that with the entry of traditional societies such as Ilam province into the modern world, has reduced their sense of belonging and ethnic attachment.

    Keywords: Sociological, Global Globalization, Ethnic Trends
  • علی قنبری برزیان*
    ادغام و همبستگی اجتماعی یکی از مسایل اجتماعی مهم کشورهای چندقومیتی و درحال توسعه است. این مقاله، تلاشی برای فهم و شناخت عوامل موثر بر تشدید و برجسته شدن قوم گرایی در میان عرب زبانان خوزستان است. این پژوهش با استفاده از رویکرد تفسیری- برساختی و با روش کیفی انجام شده است و از روش نظریه ی زمینه ای چارمز برای اجرای پژوهش و تحلیل داده ها استفاده شده است. نمونه گیری هدفمند و نظری برای گزینش افراد مورد مصاحبه مورد استفاده قرار گرفته است. به منظور گردآوری داده ها، با 30 نفر از نخبگان عرب خوزستان مصاحبه به عمل آمد. بعد از انجام کدگذاری باز، 12 کد متمرکز ارایه شده است. نتایج و یافته ها نشان می دهد که برجسته شدن و تشدید هویت قومی در میان اعراب خوزستان در مقابل و هویت ملی قرار نمی گیرد و به همان اندازه هم هویت ملی مورد توجه عرب زبانان است. همچنین برجستگی هویت قومی، تابعی از عناصر هویت سیاسی شده قومی، طردشدگی فرهنگی قومی- نژادی، محرومیت مستمر تاریخی، محرومیت نسبی ادراک شده قومی، تنفر درونی شده قومی ضدحاکمیتی، تمایلات هویت خواهی قومی، هویت سازی عقلانی قومی، غصب قومی فضا و جغرافیا و مرزبندی هویتی قومی شده است.
    کلید واژگان: برجستگی هویت قومی, قومیت, هویت قومی, هویت ملی, محرومیت نسبی
    Ali Ghanbari *
    Social Integration and solidarity is one of the important issues of multi-ethnicity and developing countries. This paper tries to understand the effective elements on the Salience of ethnic identity and its strengthening among Arabic-language speakers of Khuzestan. This research has been done by Interpretive-constructive approach and by quantitative method and for analyzing the data Grounded Theory has been used. Purposive and theoretical sampling has been used for selecting interviewees. To collecting data, we interviewed by 30 elites in Khuzestan. After doing open-coding, 12 axial codes presented. The results illustrate that Salience of the ethnic identity among Arabic people of Khuzestan is not against national identity and it is equal with the national identity. And also salience of ethnic identity is followed by some variables of politicized identity of ethnicity, the ethnic-race of cultural exclusion, the historical and continuous deprivation, the understood relative deprivation of ethnicity, the anti-government ethnic internalized unpleasantness, the ethnic identity seeking, rational ethnic identity making, ethnic seizure of space and geography and the ethnic and identity delimitation.
    Keywords: the prominence of ethnic identity, Ethnicity, ethnic identity, National identity, relative deprivation
  • رضا عبدالرحمانی*، رضا پورعلی، سید عزیز مهدی رفعتی اصل
    زمینه و هدف

    هدف اصلی مقاله نشان دادن جایگاه مهات های ارتباط اجتماعی پلیس (رسمی و غیر رسمی، و کلامی و غیر کلامی) در کاهش تنش ها و چالش های قومی است.

    روش

    روش تحقیق کیفی، از نوع تحلیل مضمون است. جمعیت مشارکننده پلیس های مرزبانی 15 سال خدمت به بالاست که در نهایت 29 نفر از انها به صورت هدفمند با بالاترین تنوع انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته  برای رسیدن به اشباع نظری بود. برای ارزیابی روایی و پایانی داده های این پژوهش از معیارهای مقبولیت، همسانی، تعیین و انتقال پذیری بروان و کلارک (2006) استفاده شد. کدهای به دست آمده از مصاحبه ها به روش شبکه مضامین تنظیم و تحلیل شده اند. مراحل اجرای تحلیل مضمون عبارت بود از: یادداشت متن ها و داده هایی که از مشارکت کننده ها به دست آمد؛ کدگذاری های اولیه؛ شناسایی و تعیین مضامین محوری؛ ترسیم شبکه مضامین یا همان کدهای گزینشی؛ و سرانجام تحلیل شبکه مضامین (نتیجه) و تدوین گزارش نهایی.

    یافته ها و نتایج

    یافته های به دست آمده از مشارکت کننده ها نشان داد که پلیس ها در ارتباطات کلامی و غیر کلامی به طور تواما سعی می کنند که در روابط شان از واژه های مناسب استفاده کنند؛ ساده و رسا سخن بگویند؛ هنگام صحبت کردن به علائم غیرکلامی توجه کنیم؛ مطابق با آداب آن شرایط عمل کنیم. نتیجه این که  اگر چه  باید متناسب با آداب اجتماعی عمل کرد، گفت و گوهای صمیمی با معتمدین محلی و ریش سفیدان داشت، خودمانی و مهربان بود و...؛ لکن در نهایت نباید خیلی با مخاطبان (قومی و تمامی گروه ها) درهم آمیخت، قاطی و خیلی صمیمی شد.

    کلید واژگان: مهارت ارتباط رسمی, مهارت ارتباط غیر رسمی, مهارت کلامی, مهارت غیر کلامی, قومیت
    Reza Abdol Rahmani *, Reza Pour Ali, Seyed Aziz Mahdi Rafati Asl
    Background and Objective

    This article is primarily intended to show the position of social communication skills of police (official and unofficial and verban and non-verbal) in minimizing ethnic tensions and challenges.

    Method

    The research method is qualitative and it is of context analysis. The participating population includes border police with over 15 years of experience among whom 29 persons were purposefully selected. The data collection method was through deep semi-structured interviews to reach theoretical saturation. To evaluate the reliability of the data, this research used Brown and Clark’s (2006) criteria of acceptability, sameness, determination and transportability. The codes obtaing from interviews have been analyzed and adjusted using context network. The steps to implement the context analysis included: taking notes of texts and data that were obtained through participants, the primary coding, identification and determination of core context, drawing context network or the selective codes, and finally analysis of context network (result) and codifying the final report  .

    Findings and results

    The findings obtained from the participants showed that police, in verbal and non-verbal communication, try simultaneously to use appropriate words in their relationships, speak in a simple and clear way, pay attention to non-verbal signs while speaking, act according to the mannerism of situations and the results indicate that although police should act according to the mannerism of situations, enter into sincere discourse with the old andtrusted locals and be kind and friendly, finally, police should not mingle with audience (ethnic and all other groups) and be very sincere with them.

    Keywords: Official Communication Skill, Unofficial Communication Skill, Verbal Skill, Non-Verbal Skill, Ethnicity
  • علی عربی*، علیرضا حدادی، فرشاد کرمی
    مشارکت در انتخابات به عنوان یکی از ارکان اصلی مردم سالاری، سرمایه اجتماعی دولت ها را افزایش داده و بنیان های قانون مداری در جامعه را استوار می سازد. انواع مشارکت سیاسی برخاسته از شرایط اجتماعی و فرهنگی ای است که افراد در آن زیست می کنند و از این رو قومیت را باید به عنوان یک متغیر فرهنگی موثر بر کنش گری های افراد جامعه، از جمله مشارکت اتخاباتی لحاظ نمود. بنابراین در مقاله حاضر به مشارکت سیاسی در بین اقوام استان فارس با تاکید بر انتخابات مجلس شورای اسلامی پرداخته شده است. با توجه به موضوع، منطق و هدف، در این پژوهش از رویکرد کمی و روش پیمایش استفاده شده و جامعه آماری تحقیق دربرگیرنده 600 نفر از شهروندان 18 سال به بالای سه شهر شیراز، نورآباد و فیروزآباد (به ترتیب نماینده اقوام فارس، لر و ترک) می باشد. داده های مورد نیاز نیز با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن پایین بودن مشارکت سیاسی در هر دو شکل آفلاین و آنلاین در جامعه آماری مورد مطالعه می باشد. نکته مهم دیگر آنکه متغیر قومیت به طور معناداری دارای رابطه مثبت با مشارکت سیاسی بوده است که می تواند به عنوان تهدیدی برای دموکراسی در معنای فراگیر آن لحاظ شود.
    کلید واژگان: انتخابات, قومیت, شبکه های اجتماعی, مشارکت سیاسی آنلاین, مشارکت سیاسی آفلاین
    Ali Arabi *, Alireza Haddadi, Farshad Karami
    Participation in elections, as one of the main pillars of religious democracy, increases the social capital of the system and strengthens the foundations of governance. Types of political participation arise from the social and cultural conditions in which people live and ethnicity as a cultural context is effective on various actions of individuals, including electoral participation, so in this article, the political participation among the ethnic groups of Fars province with emphasis on The elections of the Islamic Consultative Assembly has been covered. In the present study, according to the subject, logic, and purpose of the research, a quantitative approach and survey method was used, and the statistical population of the investigation included 600 citizens aged 18 and over in three cities of Shiraz, Noorabad, and Firoozabad (representatives of Fars, Lor, and Turk) is. The required data were collected using a questionnaire. The results show that offline and online political participation among the sample members is lower than average, however, in both variables, the ethnic context of cities has a significant positive relationship with political participation, which can be considered as a threat to democracy in Its all-encompassing meaning should be taken into account.
    Keywords: Elections, Ethnicity, Social Networks, Online political participation
  • میلاد بگی*، رسول صادقی
    یکی از ویژگی های خاص جامعه ایرانی، تنوع قومیتی و وجود الگوهای متفاوت ازدواج در میان اقوام مختلف است. با این حال، عدم دسترسی به اطلاعات معتبر در مورد قومیت سبب شده است تا مطالعات مقایسه ای ازدواج در بین اقوام با محدودیت هایی روبرو باشد. مطالعه حاضر به روش کمی و با تکنیک تحلیل ثانویه به مقایسه الگوهای ازدواجی در بین اقوام ایرانی می پردازد. به این منظور، داده های پیمایش ملی ازدواج تجزیه وتحلیل شد. همچنین از داده های طرح ویژگی های اقتصادی-اجتماعی خانوار (1380) برای مقایسه رفتارهای ازدواجی قومیت ها با سال 1397 استفاده شد. نتایج حاکی از وجود تفاوت معناداری در الگوها و رفتارهای ازدواجی اقوام مختلف ایران است. مقایسه نتایج با داده های دو دهه پیش نشان می دهد اگرچه رفتارهای سنتی در میان همه اقوام کاهش داشته است اما، تفاوت های قومی همچنان وجود دارد. به طور کلی می توان گروه های قومی را در سه دسته طبقه بندی کرد: بلوچ ها و عرب ها که رفتارهای سنتی در بین آن ها بیشتر مشاهده می شود. آن ها میانگین سن ازدواج پایین تری دارند و ازدواج های زودهنگام، خویشاوندی، ترتیب یافته و همسان همسری قومی در بین آن ها بیشتر است. در سمت مقابل، گیلک ها هستند که رفتارهای مدرن در بین آن ها بیش از سایر گروه های قومی است به طوری که بالاترین سن ازدواج، کمترین ازدواج های زودهنگام، خویشاوندی و همسان‎همسری قومی را دارند. در میانه این دو طبقه، گروه های قومی فارس، ترک، کرد و لر هستند که رفتارهای آن ها به هم نزدیک و تا حد زیادی مشابه است. به نظر می رسد نابرابری های اقتصادی-اجتماعی و نیز ارزش ها و هنجارهای خرده فرهنگی، علت اصلی تفاوت های قومی ازدواج و تداوم آن در گذر زمان باشد.
    کلید واژگان: قومیت, ازدواج خویشاوندی, ازدواج زودهنگام, همسان همسری قومی, تفاوت فرهنگی
    Milad Bagi *, Rasoul Sadeghi
    Iran is a multi-ethnic society and one of the top ten countries with the highest ethnic diversity in the world. However, the lack of questions about ethnicity in censuses has led to many limitations in comparative studies among ethnic groups. Also, the data of the Socio-Economic Features of the Household survey, which was implemented in 2001, were used to compare the marriage behaviors of ethnic groups with 2018. This study aimed to investigate marriage patterns among different ethnic groups in Iran using National Marriage Survey data. The findings revealed that marriage patterns are different among ethnic groups. A comparison of results with studies from two decades ago shows that although traditional behaviors have declined among all ethnic groups, ethnic differences persist. Generally, ethnic groups can be classified into three categories. Baluchs and Arabs, that have more traditional behaviors. They had a lower average age of marriage. Furthermore, early, consanguineous, arranged and ethnic assortative marriages are more common among them. On the other hand, there are Gilakis, who have modern marriage behaviors compared to other groups, so that they have the highest average age of marriage and the lowest early, consanguineous, and ethnic assortative marriages. The other four ethnic groups are in the middle: Persians, Turks, Kurds and Lors who their behaviors are similar. It seems that socioeconomic inequality and subcultural behaviors of ethnics, are the main determinants of differences.
    Keywords: ethnicity, Consanguineous Marriage, Early Marriage, Ethnic homogamy, Cultural Differences
  • محسن محمدی

    یکی از مسایل کشور پاکستان، بنیادگرایی است. در این مورد تحلیل های مختلفی ارایه شده است که برخی از آنها دولت محور است و برخی دیگر بر مباحث ایدیولوژیک تکیه دارد. لازمه ارایه تحلیل کامل از بنیادگرایی در پاکستان، توجه توامان به مسایل ژیوپلتیک و ژیوکالچر است. حمله شوروی به افغانستان یکی از مهم ترین مسایل ژیوپلتیک پاکستان بود که این کشور را به این جنگ وارد کرد تا بنیادگرایی راهی برای ورود به پاکستان پیدا کند. تاثیرگذاری این عامل ژیوپلتیک بر بنیادگرایی پاکستان، متاثر از یک عامل ژیوکالچر بود. قومیت مهم ترین عامل ژیوکالچر در پاکستان بود که سبب پیوستگی فرهنگی بین بنیادگرایان در افغانستان و پاکستان شد.

    کلید واژگان: ژئوپلتیک, ژئوکالچر, قومیت, افغانستان, بنیادگرایی
  • سندوس محمدی نوسودی*

    کنشگری دیجیتال بیانگر استفاده از فناوری های دیجیتال تلفن همراه و دستگاه های مبتنی بر اینترنت برای تغییرات سیاسی و اجتماعی است. در مبارزه برای تغییر دنیا، کنشگران اجتماعی فناوری های ارتباطی جدید را پذیرفته اند. از سال 1990 بحث ها درباره کنشگری اینترنتی و نحوه استفاده از رسانه های جدید توسط جنبش های اجتماعی افزایش یافته است. از جنبش زاپاتیستا در سال 1994 و تظاهرات سازمان تجارت جهانی در سال 1999 تا بهار عربی و جنبش اشغال جهانی در سال 2011، اینترنت نقش خود را در بسیج، سازماندهی، اطلاع رسانی و ارتباطات بین المللی برای اعتراض ثابت کرده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه کنشگری اجتماعی کردهای ایران در فضای مجازی است. داده های پژوهش با روش مردم نگاری مجازی و مصاحبه عمیق گردآوری شده است. بر اساس یافته های پژوهش، اصلی ترین مزایای اینترنت و رسانه های اجتماعی برای کنشگران کرد، استفاده از شبکه های اجتماعی برای بیان هویت قومی، استفاده از زبان کردی توسط کردهای ایران، استفاده از اینترنت به مثابه رسانه جایگزین و ارتباط درون قومیتی با کردهای کشورهای دیگر است. همچنین از نظر کنشگران، کنشگری در فضای مجازی دارای معایبی نظیر نداشتن مهارت های لازم در استفاده از فضای مجازی، گسترش فعالیت های اسلکتیویستی و عدم تسلط به زبان مادری است.

    کلید واژگان: فضای مجازی, قومیت, تعامل درون قومیتی, کردهای ایران, کنشگری دیجیتال
    Sondos Mohammadi Novsudi *

    Digital activism refers to the use of digital mobile technologies and Internet-based devices for political and social change. In the struggle to change the world, social activists have embraced new communication technologies. Since 1990s, debates about Internet activism and how new media have been used by social movements have increased. From the Zapatista movement in 1994 and the WTO demonstrations in 1999 to the Arab Spring and the global occupation movement in 2011, the Internet has proven its role in mobilizing, organizing, informing and communicating internationally to protest. The main purpose of this article is to study the social activism of Iranian Kurds in cyberspace. The data of the present study were collected by means of a combination of virtual ethnography and in-depth interviews. According to the findings, the main benefits of the Internet and social media for Kurdish activists include the use of social networks to express ethnic identity, the use of the Kurdish language by Iranian Kurds, the use of the Internet as an alternative media, and intra-ethnic communication with Kurds in other countries. According to cyberspace activists, there are disadvantages such as their lack of the skill necessory for making use of cyberspace, spread of slacktivical activities, and being illiterate in respect to mother tongue.

    Keywords: Cyberspace, Ethnicity, intra- ethnic interaction, Kurds of Iran, digital activism
  • علی حجازی فر، منصور حقیقتیان*، اصغر محمدی
    فرهنگ، عامل تمایز انسان با سایر موجودات و نیز تمایز جوامع و گروه های انسانی است و می توان از فرهنگ و هویت فرهنگی خاص سخن گفت که عوامل مختلفی نیز در آن دخیل اند. مهاجرپذیری شهر همدان از استان های همجوار و شهرستان ها با قومیت و فرهنگ های گوناگون، سبب تنوع فرهنگی و تحت تاثیر دو جریان خاص گرایی و عام گرایی فرهنگی است. این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناختی خاص گرایی فرهنگی در بین شهروندان همدانی انجام و چارچوب نظری پژوهش با رویکرد تلفیقی مبتنی بر نظام فرهنگی و متغیرهای الگویی پارسونز و ساختاربندی و رویکرد دیالکتیکی گیدنز بوده و نیز از دیدگاه های مرتبط با متغیرهای مختلف بهره گرفته است. تحقیق با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه با نمونه ای به حجم 500 نفر که با روش خوشه ای چندمرحله ای و نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند، انجام و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج میانگین خاص گرایی فرهنگی درمیان شهروندان همدانی را 74/2 و نزدیک به متوسط 3، نشان می دهد. هم چنین خاص گرایی جوانان کمتر از سنین بالاتر، خاص گرایی مردان بیش از زنان و خاص گرایی شهروندان بومی بیش از مهاجران است. میزان خاص گرایی فرهنگی شهروندان با سطوح مختلف تحصیلات و در قومیت های مختلف متفاوت است. براساس تحلیل معادلات ساختاری، فرضیه های تحقیق تایید و حکایت از تاثیر معنادار جهانی شدن، سنت گرایی، دین داری، فضای مجازی، مهاجرت، تحصیلات، اعتماد اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و قومیت بر خاص گرایی فرهنگی شهروندان همدانی دارد. درمجموع نیز متغیرهای مستقل 65% واریانس متغیر وابسته، یعنی خاص گرایی فرهنگی را توضیح می دهند.
    کلید واژگان: فرهنگ, خاص گرایی فرهنگی, عام گرایی فرهنگی, جهانی شدن, قومیت
    Ali Hejazifar, Mansour Haghighatian *, Asghar Mohammadi
    Culture is the distinguishing factor of human societies and groups. And we can talk about culture and specific cultural identity. The acceptance of immigrants from different ethnicities has caused cultural diversity as well as cultural particularism in the city of Hamadan. That the reactions of immigrants and native citizens and the effect on different cultural and social fields are its consequences. The research was conducted with the aim of sociological study of cultural particularism among the citizens of Hamedan and its causes and factors. This research was conducted with a survey strategy and Structural Equation Model analysis method. The mean cultural particularism among the citizens of Hamedan is close to average. Also, the particularism of young people is less than that of older people, and the particularism of native citizens is more than that of immigrants. The degree of cultural particularism of citizens varies with different levels of education and in different ethnicities. Based on the analysis of SEM, the hypotheses of the research are confirmed and indicate the significant effect of globalization, traditionalism, religiosity, Cyberspace, migration, education, social trust, feeling of relative deprivation, socioeconomic status and ethnicity on cultural particularism. which explain a total of 65% of the variance of cultural particularism. According to the research results and related theories, we cannot expect cultural homogeneity in the multi-ethnic city of Hamedan with subcultures. On the other hand, the dialectical process of globalization has caused the simultaneous existence of specific and general cultures.
    Keywords: culture, cultural particularism, cultural generalism, globalization, Ethnicity
  • شیما فرزادمنش *، حسن بشیر

    تفاوت های شیوه سازگاری بین فرهنگی مهاجران افغانستانی در ایران، از منظر منابع هویت قومی مهاجران مسیله اصلی این پژوهش بوده که با استفاده از روش کیفی و تکنیک مصاحبه نیم ساخت یافته با 15 مهاجر افغانستانی داده ها گردآوری شده و با روش تحلیل مضمون یافته های نهایی سنخ شناسی شده است. این پژوهش با استفاده از چهارچوب نظری انواع راهبردهای فرهنگ پذیری و هویت قومی در میان مهاجران انجام گرفته و نتایج نشان می دهد که ویژگی های هویت قومی افراد مهاجر به شدت بر نوع ادغامشان در جامعه مقصد تاثیر گذار است. در بخش یافته ها، مروری بر افتراقات سه قوم اصلی افغانستان (پشتون، تاجیک، هزاره) به لحاظ دین، زبان و چهره انجام شده و یافته ها حاکی از آن است که هویت ظاهری از منظر شباهت به ایرانیان موجب ادغام بیشتر افغانستانی ها می شود و زمانی که این شباهت ظاهری در تقاطع با زبان فارسی و مذهب شیعه قرار می گیرد، دو راهبرد یکپارچگی و همانندسازی به اوج خود می رسد. اما در میان ویژگی های قومی تقاطع های پارادوکسیکال بسیاری وجود دارد که باعث می شود بخش هایی از هویت هر کدام از اقوام هزاره، تاجیک و پشتون که قابل انطباق با فرهنگ ایرانیان است، پذیرفته شود و بخشی هایی از همان هویت طرد شود. به همین دلیل داشتن چهره ای متفاوت، اهل تسنن بودن و زبان پشتو همگی ویژگی هایی هستند که موجب می شوند مهاجران خود را «دیگری» و بیگانه در نظر گرفته و راهبردهای جدایی یا حاشیه نشینی را برگزینند.

    کلید واژگان: هویت, قومیت, افغانستانی, مهاجرت, سازگاری بین فرهنگی
    Shima Farzadmanesh *, hasan bashir

    Differences in the method of intercultural adaptability of Afghan immigrants in Iran from the perspective of sources of ethnic identity of immigrants is the main goal of this study. Data were collected using qualitative method and semi-structured interview technique with 15 Afghan immigrants and the final findings are typologized by thematic analysis. This research has been done using the theoretical framework of various strategies of acculturation and ethnic identity among immigrants and the results show that the characteristics of ethnic identity of immigrants strongly affect the type of their integration into the destination community. In the finding section, a review of the differences between the three main ethnic groups in Afghanistan (Pashtuns, Tajiks, Hazaras) in terms of religion, language and face is conducted and the findings indicate that the apparent identity in terms of resemblance to Iranians leads to greater integration of Afghans, and when this apparent similarity intersects with the Persian language and the Shiite religion, the two strategies of integration and assimilation reach their peak. But among the ethnic features, there are many paradoxical intersections that cause parts of the identity of each of the Hazara, Tajik, and Pashtun ethnics that are compatible with Iranian culture to be accepted and parts of the same identity to be rejected. For this reason, having a different face, being Sunni, and the Pashto language are all characteristics that make immigrants consider themselves "other" and alien, and choose strategies of separation or marginalization

    Keywords: Identity, ethnicity, Afghan, Immigration, Intercultural adaptability
  • سیاوش قلی پور*
    کتاب «قومیت و قوم گرایی: افسانه و واقعیت»، پژوهشی درباره منازعات گروه های قومی در ایران پس از جنگ جهانی اول تا دهه های پایانی سده 14 خورشیدی است. از نظر نویسنده، قومیت و گروه های قومی مقوله های مدرنی هستند و سابقه ای در تاریخ ایران ندارند. سه عامل دولت تمرکزگرا و اقتدارطلب، منفعت طلبی نخبگان و نیروهای بین الملل در ظهور این منازعات و شکل گیری قومیت نقش داشتند. کتاب به گونه ای زمینه مند قومیت و قوم گرایی را در بطن مناسبات سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی بررسی می کند؛ هم چنین برساختی بودن ناسیونالیسم قومی را بر اساس داده های تاریخی فراوان مستدل می سازد. نویسنده در راستای مباحث کتاب، دولت فراگیر، برجسته کردن اشتراکات فرهنگی و سیاست تنش زدایی را استراتژی های مناسبی برای مواجهه با وضعیت چندفرهنگی ایران معرفی می کند. انتقاداتی به این اثر وارد است که می توان به موارد زیر اشاره کرد: کتاب از رویکردهای گوناگونی بدون تلفیق آنها بهره برده است و انسجام پارادایمی ندارد؛ به مانند اثبات گرایان دنبال معیاری برای تعیین حدود و ثغور قومیت است اما چنین معیاری وجود ندارد؛ غالب استدلال های کتاب در راستای برساختی بودن قومیت، به هویت ملی نیز اطلاق پذیر است اما نویسنده در این باره سکوت می کند و به نوعی ذات گرایی ملی فرو می غلطد؛ نقش سیاست های اقتصادی و برنامه های توسعه در منازعات قومی را کمرنگ جلوه می دهد؛ سرانجام، از تاثیر تغییرات اجتماعی مدرن و حضور اجتناب ناپذیر «دیگری» در شکل گیری قومیت غفلت می ورزد.
    کلید واژگان: دولت, دیگری, قومیت, ناسیونالیسم, نخبگان
    Siavash Gholipour *
    The book "Ethnicity and Ethnocentrism: Myth and Reality" is a narrative about the conflicts of ethnic groups in Iran after the First World War until the last decades of the 14th century. According to the author, ethnicity and ethnic groups are modern categories and have no history in Iran. The three factors of the centralist and authoritarian state, the utilitarianism of the elites and the international forces played a role in the emergence of these conflicts and the formation of ethnicity. The book examines ethnicity and ethnocentrism in the context of internal and external political and social relations; It also shows the constructiveness of ethnic nationalism based on abundant historical data. In line with the book''s themes, the author introduces inclusive government, highlighting cultural commonalities, and de-escalation policies as appropriate strategies for dealing with Iran''s multicultural situation. There are criticisms of this work that can be mentioned as follows: the book has used different approaches without combining them and lacks paradigm coherence; Like positivists, it seeks a criterion for determining the boundaries of ethnicity, but there is no such criterion; All the arguments of the book in the direction of the construction of ethnicity are also applicable to national identity, but the author is silent about this and falls into a kind of national essentialism; It downplays the role of economic policies and development plans in ethnic conflicts; Finally, it neglects the impact of modern social change and the inevitable presence of the "other" in the formation of ethnicity.
    Keywords: ethnicity, elites, Nationalism, State, other
  • پرنیا رضی پور*
    مقاله حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی بر روابط گروه های قومیتی با تاکید بر جوک های تلگرامی انجام شده است و درصدد پاسخگویی به سوالات زیر است : جوک های قومیتی چه مسایلی را بیان می کند؟ و چه عواملی منجر به ایجاد جوک های قومیتی درگروه های مختلف می گردد؟ برای پاسخگویی به این سوالات از نظریه کمپر بهره گرفته شد. این پژوهش به دلیل بررسی در محتوای جوک ها از روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته است. در واقع تحلیل محتوا یکی از روش های اسنادی است که شامل برجسته ساختن محورها یا خطوط اصلی یک متن یا متون مکتوب یا مجموعه ای از تصاویر، نوارها و... غیره است. جامعه آماری این پژوهش جوک های رد و بدل شده در شبکه اجتماعی تلگرام است. نتایج این پژوهش نشان می دهدکه گروه های قومیتی به وسیله تمسخرو تحقیر درجوک ها درصدد جبران عدم توازن قدرتی و جایگاهی نسبت به گروه های فرادست و فاصله اجتماعی خود با گروه های فرودست هستند. از طرفی جوک ها منجر به نوعی دیدگاه کلیشه ای نسبت به گروه مخاطب می گردد، بدین معنا که گروه های قومیتی اغلب احساسات مشابه ای در پاسخ به این گونه جوک ها نشان می دهند.
    کلید واژگان: تحلیل جامعه شناختی, جوک, شبکه تلگرام, قومیت
    Parniya Razipor *
    The present article aims to investigate the sociological relationship between ethnic groups with an emphasis on telegram jokes and seeks to answer the following questions: What issues do ethnic jokes express? And what are the factors that lead to the creation of ethnic jokes in different groups? To answer these questions, Kemper theory was used. In fact, content analysis is one of the documentary methods that includes highlighting the axes or main lines of a text or written texts or a collection of images, tapes, etc. The statistical population of this research is the jokes exchanged in the Telegram social network. The results of this study show that ethnic groups try to compensate for the imbalance of power and position in relation to their superior groups and their social distance from the lower groups through ridicule and humiliation in jokes. Jokes, on the other hand, lead to a kind of stereotypical view of the target group, meaning that ethnic groups often show similar feelings in response to such jokes.
    Keywords: Sociological Analysis, Jokes, Telegram Network, ethnicity
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال