به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "informal settlement" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «informal settlement» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمدرضا حقی*، احسان حیدرزاده

    با گذشت چندین دهه از برنامه ریزی برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان، هم چنان سهم قابل توجهی از ساکنین شهرها در تامین نیازمندی های خود ناتوان هستند. در این میان سکونتگاه های غیررسمی را می توان نمونه بارزی از محیط های با سطح پایین توسعه اجتماعی قلمداد کرد که ساکنان آن ها با مشکلات و محدودیت های عدیده ای مواجه هستند؛ از همین رو در این پژوهش، شاخص های توسعه اجتماعی از طریق پرسشنامه از ساکنین پنج سکونتگاه غیررسمی در شهر همدان مورد پرسش قرار گرفته است. متغیرهای مورد بررسی به کمک مدل تحلیل عاملی در پنج عامل: «تعاملات اجتماعی»، «توان اقتصادی»، «خدمات محلی»، «توزیع خدمات» و «حق شهروندی» دسته بندی شده اند؛ هم چنین ارزیابی امتیازات عاملی در محلات مورد بررسی نشان می دهد ترتیب محلات برمبنای سطح رضایتمندی ساکنین از توسعه اجتماعی شامل: «منوچهری»، «مزدقینه»، «خضر»، «حصار» و «دیزج» بوده است. در ادامه به کمک مدل تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی وزن عوامل پنج گانه در تحقق رضایت از توسعه اجتماعی محاسبه شده است که عامل توان اقتصادی با وزن 429/0 بیشترین تاثیر را نشان می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد اولویت نخست افزایش رضایت ساکنین از توسعه اجتماعی در تمامی محلات مربوط به عامل «توزیع خدمات» است.

    کلید واژگان: اسکان غیررسمی, توسعه اجتماعی, کیفیت زندگی, رضایتمندی ساکنین, همدان
    Mohammadreza Haghi *, Ehsan Heidarzadeh

    After several decades of planning to improve the quality of life of citizens, a significant share of city residents is still unable to meet their needs. Meanwhile, informal settlements can be considered as a clear example of environments with a low level of social development, whose residents face many problems and limitations. Therefore, in this research, the indicators of social development have been questioned through a questionnaire from the residents of five informal settlements in Hamedan city. The investigated variables are categorized into five factors “social interactions”, “economic power”, “local services”, “service distribution” and “citizenship right” with the help of factor analysis model. Also, the evaluation of factor scores in the investigated neighborhoods shows that the arrangement of the neighborhoods was based on the level of satisfaction of the residents with social development, including Manochehri, Mazdaghine, Khezr, Hesar, and Dizaj. In the following, with the help of the linear multivariate regression analysis model, the weight of the five factors in realizing satisfaction with social development has been calculated, and the economic power factor with a weight of 0.429 shows the greatest impact. The research results show that the first priority of social development is related to the “service distribution” factor in all neighborhoods. Next, the priority of social development for Hesar and Dizaj neighborhoods is related to the “economic ability” factor, for Khezr and Mazdaghine neighborhoods, it is related to the “citizenship right” factor, and for Manochehri neighborhood, it is related to the “local services” factor. Therefore, the main strategy that can be placed on the agenda of urban managers will be to create balance and justice in the distribution of services and infrastructures in Hamedan city.

    Keywords: Informal Settlement, Social Development, Quality Of Life, Residents’ Satisfaction, Hamedan
  • سیمین فروغ زاده*، سعید شریعتی مزینانی، کبری اکابری

    خشونت علیه زنان یک مشکل مهم بهداشت عمومی جهانی است که زنان را در طول عمر تحت تاثیر قرار می‏دهد و خطر برخی پیامدهای سلامتی زیانبار را افزایش می‏دهد.این پژوهش به واکاوی تجربه20 زن متاهل ساکن درسکونتگاه غیررسمی التیمور مشهد از انواع خشونت خانگی می پردازد و در این چارچوب،زمینه ‏ها و پیامدهای خشونت از سوی همسران و در نهایت، واکنش ‏ها و شیوه ‏های مواجهه زنان با آن را بررسی می‏‏کند.چهارسنخ کلی خشونت شامل خشونت فیزیکی،عاطفی و روانی،جنسی و اقتصادی استخراج شد.درخصوص عوامل وقوع خشونت در خانه،زنان مورد مطالعه به عدم قابلیت بازاندیشی جنسیتی،گسست عاطفی،اعتیاد،بیماری های عصبی و فشار اقتصادی اشاره کردند.پیامدهای خشونت از نظرمصاحبه شوندگان شامل بحث و تنش دائمی بین زن و شوهر و تاثیررفتار همسر برفرزندان از حیث تقلید الگوی پدر و آسیب روحی و روانی بر فرزندان در خانه بود.در زمینه شیوه ‏های مواجهه زنان با خشونت،یافته ‏ها نشان ‏داد که زنان قربانی خشونت غالبا از واکنش‏ های غیرفعال استفاده می‏کنند،نظیر صبر و مدارا،توسل به اعتقادات مذهبی و توکل، مخفی کردن خشونت و نادیده گرفتن آن.از سوی دیگر، واکنش های فعال به خشونت بسیار نادر است که به شکل مقابله به مثل،گفت و گو با همسر و تلاش برای اصلاح وضعیت رخ می‏دهد.

    کلید واژگان: خشونت خانگی, زنان, سکونتگاه غیر رسمی, مشهد, التیمور
    Simin Foroughzadeh *, Saeed Shariati Mazinani, Kobra Akabri

    Violence against women is a significant global public health issue that affects women throughout their lives and increases the risk of various adverse health outcomes. This research examines the experiences of 20 married women living in the informal settlement of Al-Timor, Mashhad. It explores various types of domestic violence, the context and consequences of spousal violence, and the victims' reactions and coping mechanisms. Four general types of violence were identified: physical, emotional and psychological, sexual, and economic violence. Regarding the factors contributing to violence at home, the women studied cited gender norms, emotional breakdowns, addiction, mental health issues, and economic pressures. According to the interviewees, the consequences of violence include ongoing conflict and tension between spouses and the negative impact of the husband's behavior on children, including emotional and psychological harm.Regarding how women cope with violence, the findings indicate that those affected often adopt passive responses such as endurance, relying on religious beliefs and trust, and concealing or ignoring the violence. Active responses, such as seeking reciprocity, engaging in dialogue with their spouse, and attempting to address the situation, are rare.

    Keywords: Domestic Violence, Women, Informal Settlement, Mashhad, El-Timur
  • دورنا احمدی مرند*، روح الله نصرتی
    هدف

    در چند دهه ی گذشته، رشد شتابان مهاجرت داخلی در کشور سبب شده تا ترکیب جمعیتی شهرها به هم ریخته و هر روز بر جمعیت شهرهای حاشیه ای افزوده شود و پیامد این مسئله در شکل آسیب شناختی آن، تراکم بیش از حد جمعیت، شکل گیری تعارض های فرهنگی در شیوه زیست جدید، بیکاری و انواع آسیب های اجتماعی بوده است. فارغ از رویکرد آسیب شناختی نسبت به توسعه شهرهای حاشیه ای، مسئله ی حائز اهمیت این است که این اجتماعات علی رغم تنش ها و مسائل متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چگونه دوام پیدا می کنند و سازوکارهای قوام بخش تاب آوری این گونه اجتماعات چیست؟ این مطالعه باهدف بررسی سازوکارها و راهبردهای به کار گرفته شده توسط ساکنان مناطق حاشیه نشین، در پی تحلیل الگوهای مصرف خانواده های ساکن در شهرک عزیزی شهر قدس است.

    روش شناسی:

     این پژوهش با استفاده از روش مردم نگاری و با مدد از روش هایی چون مشاهده ی مشارکتی و مصاحبه به جمع آوری اطلاعات پرداخت. مدت زمان حضور در میدان جهت جمع آوری داده های تحقیق، 18 ماه بوده است؛ البته به دلیل شرایط همه گیری ویروس کرونا، این حضور مستمر نبوده است. در این مدت با 32 خانواده ی ساکن در شهرک عزیزی و همچنین صاحبان بنگاه های اقتصادی محلی مصاحبه هایی صورت پذیرفت. معیار ادامه ی مصاحبه ها، اشباع نظری بود. طی این مصاحبه ها از مفاهیم نظری حساس چون بسترمندی کنش های افراد، تاب آوری و عقلانیت محلی استفاده و با تمرکز بر مصرف و نحوه ی تامین نیازهای روزمره به مطالعه ی الگوهای مصرف خانواده ها پرداخته شد. متون استخراج شده از مصاحبه ها با استفاده از تحلیل مضمون کدگذاری شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان می دهند باتوجه به موقعیت و شرایط اقتصادی و فرهنگی میدان موردمطالعه، مدیریت الگوی مصرف اقتصادی در میان خانواده های مورد بررسی، متاثر از مولفه های اجتماعی چون حمایت های شبکه های اجتماعی به طرق مختلف، هوشمندی در انتخاب نوع فروشگاه یا روش های خرید، خرید بر اساس قاعده آشنایی، پرسه زنی جهت خرید بهینه و تکیه بر خریدهای قسطی و نسیه ای بوده است. تمام این مولفه ها گویای آن است که در جامعه موردمطالعه، شکل خاصی از عقلانیت محلی باتکیه بر منابع و سرمایه جمعی حاکم است که لزوما شکل خاصی از عقلانیت در وجه عقلانیت ابزاری نداشته و امکان ارائه ی چشم انداز نظری جهت درک و تفسیر نحوه ی تصمیم گیری ها و سازوکارهای کنش های اقتصادی افراد جامعه مورد مطالعه را ندارد. ساکنین باتوجه به محدودیت های زیست روزمره شان، رفتار هوشمندانه ای در زندگی دارند و از راهبردهای گوناگونی برای برطرف کردن نیازهای خود بهره می برند. چنین استدلال شد که تاب آوری محلی در این گونه اجتماعات، نتیجه ی منابع و سرمایه های جمعی آن ها است. به این معنا که ساکنان این اجتماعات از منابع موجود، به خصوص شبکه های ارتباطی و سرمایه های جمعی در جهت پاسخ به نیازهای خود بهره می برند. به نظر می آید وجود و بهره گیری از چنین راهبردهایی به پابرجایی مناطق اسکان غیررسمی یاری رساند، این در حالی است که وجود جاذبه در چنین مناطقی به جریان مهاجرت های پیرامون-مرکز خواهد افزود و این مسئله می تواند منجر به بروز مسائل جدیدی در این مناطق گردد

    کلید واژگان: تاب آوری, مدیریت الگوی مصرف, اسکان غیر رسمی, حاشیه نشینی, سرمایه های جمعی
    Durna Ahmadi *, Rouhollah Nosrati
    Purpose

    In the past few decades, the rapid growth of internal migration in the country has caused the demographic composition of the cities to be disrupted and the population of suburbs to increase every day, and the consequence of this issue in its pathological form has been overpopulation, the formation of cultural conflicts in the new way of life, unemployment, and various social problems. Regardless of the pathologic approach to the development of suburbs, the important issue is how these communities can survive despite economic, social, and cultural tensions and problems and what are the mechanisms that contribute to the resilience of such communities? This study aims to investigate the mechanisms and strategies used by the residents of suburbs in order to analyze the consumption patterns of families living in Azizi town of Quds city.

    Methodology

      The present study uses ethnographic techniques such as participant observation and interviews to gather information. The time spent in the field to gather the data was 18 months, but because of the COVID-19 pandemic, the presence in the field has not been continuous. During this period, thirty-two families living in Azizi town along with owners of local enterprises were interviewed. The criterion for continuation of these interviews was theoretical saturation. During these interviews, sensitive theoretical concepts such as the context of individual actions, resilience, and local rationality was used and by focusing on consumption and how daily needs are met, the consumption patterns of families were studied. The extracted texts from the interviews were coded using thematic analysis.

    Findings

    The results show that given the economic and cultural conditions of the field of study, the management of the economic consumption pattern in the studied families has been influenced by social components such as social network support in various ways, intelligence in choosing the type of store or purchasing methods, purchasing based on acquaintance, roaming for optimal purchase, and relying on installment and credit purchases. All of these components indicate that a particular form of local rationality based on collective resources and capital prevails in the studied community, which does not necessarily have a particular form of rationality in the face of instrumental rationality, and does not provide a theoretical perspective for understanding and interpreting the decision-making and mechanisms of economic actions of individuals in the studied community. The residents have intelligent behavior in life due to their daily environmental limitations and use various strategies to meet their needs. It was concluded that local resilience in such communities is the result of collective resources and capital. This means that the residents of these communities’ benefit from available resources, especially social networks and collective capital, to meet their needs. It seems that the existence and use of such strategies help maintain the informal settlement areas, while attraction of such areas will increase the flow of migrations to the suburbs, and this can lead to the emergence of new issues.

    Keywords: resilience, consumption pattern management, Informal Settlement, suburbanization, collective capital
  • سیمین فروغ زاده*، سید مهدی پنج تنی

    کیفیت زندگی شهری یک حوزه ی اصلی در مطالعات شهری در کشورهای مختلف تلقی می شود و توجه به ابعاد چندگانه ی اجتماعی، محیطی و اقتصادی آن به دلیل نقشی که به عنوان یک مولفه کلیدی در مدیریت و برنامه ریزی شهری و بطور کلی تعیین میزان قابل زیست بودن شهرها ایفا می کند فزونی یافته است. کیفیت زندگی شهری خدمات شهری مناسب و در دسترس برای همگان در چارچوب توسعه پایدار است.سکونتگاه های غیر رسمی حاشیه شهرها مناطقی هستند که آهنگ تحولات کالبدی و رونق اقتصادی و اجتماعی آنها با سایر نقاط شهری مطابقت ندارد و سطح کیفی زندگی در آنها به علل گوناگون در سطح نازلی قرار دارد. این سکونتگاه ها عموما فاقد زیرساخت های اولیه مناسب برای زندگی شهری اند و ساکنان این مناطق در مقایسه با بخش رسمی شهرکیفیت زندگی مطلوب و رضایت بخشی ندارند. هدف تحقیق بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی ادراک شده در خانواده های ساکن در سکونتگاه‏ های غیررسمی با ساکنان محدوده ‏های رسمی شهرمشهد است که با اتکا به نظریه« لی» در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی،زیست محیطی و کالبدی به عنوان پایه های توسعه پایدار شهری مورد بررسی قرار گرفت. تحقیق در سطح توصیف و به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ای که روایی و پایایی آن بدست آمده بود، انجام شد. داده ها از نمونه ای به حجم630 نفر از سرپرستان خانواده درمناطق دوازده گانه شهرمشهدکه به شیوه خوشه‏ای انتخاب شده بودند،به صورت حضوری جمع آوری شد.یافته ها نشان می دهد میانگین کل شاخص«کیفیت زندگی» برابر با 2.90 در بازه یک تا چهار است اما تفاوت هایی بین دو گروه مورد بررسی وجود دارد.با توجه به میزان میانگین به دست آمده، ساکنان سکونتگاه های رسمی (میانگین 3)، در مقایسه با ساکنان سکونتگاه های غیررسمی (میانگین 2.74) از وضعیت عمومی زندگی خود رضایت بیشتری داشته و در نتیجه ارزیابی مثبت تری از کیفیت زندگی شان در ابعاد سه گانه مورد مطالعه (اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) دارند. مقایسه شاخص کلی بعد اجتماعی (وضعیت همبستگی اجتماعی،احساس تعلق مکانی،مشارکت غیررسمی در محله،احساس بهزیستی خانوادگی،احساس امنیت در محله) حاکی از یکسان بودن ارزیابی هر دو گروه پاسخگویان است و تنها در مولفه مشارکت غیررسمی، ساکنان محدوده های غیررسمی ارزیابی مثبت تری از کیفیت زندگی خود داشتند. نتایج حاکی ازوجود رابطه میان درجه توسعه یافتگی مناطق شهری با رضایت افراد از کیفیت زندگی شان دارد.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, خانواده, سکونتگاه رسمی و غیر‏رسمی, مشهد
    Simin Foroughzadeh *, Seyed Mahdi Panjtani

    Quality of urban life is considered a major area in urban studies in different countries and attention to its multiple social, environmental and economic dimensions has been enhanced due to its role as a key component in urban management and planning and, in general, determining the extent of city livability.Quality of urban life is an effort to provide appropriate and accessible urban services to all in the context of sustainable development. Informal suburban settlements are areas whose pace of physical development and socio-economic prosperity is not in line with other urban areas and the quality of life in them is at a low level for various reasons. These settlements generally lack the adequate basic infrastructure of urban life and the residents of these areas do not have a satisfactory quality of life compared to the formal districts of the city. The objective of this study was to compare the perceived quality of urban life in families living in informal settlements with residents of formal areas of Mashhad. To accomplish this, the theory introduced by "Lee" on four dimensions of economic, social, environmental and physical components of quality of life as the basis of sustainable urban development was used., a sample of 630 heads of households in the twelve districts of Mashhad were interviewed using a structured questionnaire. The results show that the overall average of the quality of life index is 2.90 in the range of one to four, but there are differences between the two groups. The residents of formal settlements compared to the residents of informal settlements have a more positive assessment of the quality of their urban life in the three dimensions studied condition (Mean 3 versus 2.74 respectively) they. Comparison of general indicators of social dimension (social solidarity, sense of place attachment, informal participation in the neighborhood affairs, sense of family well-being and sense of security in the neighborhood) indicates the same assessment of both groups of respondents. It is only the informal participation in which residents of informal areas have a more positive assessment of their quality of life. The results indicate that there is relationship between the degree of development of urban areas and people perceived quality of urban life.

    Keywords: Quality of urban life, Family, formal, informal settlement, Mashhad
  • اسماء مظفری نیا، علی مصیب زاده*
    مقدمه

    رشد شتابان سکونتگاه های غیررسمی پیامدهای منفی زیادی را برای شهرها و مدیریت شهری ایجاد می کند. این امر باعث نزول سطح کیفیت زندگی ساکنان شهر ارومیه شده است. هدف این پژوهش تحلیل کیفیت زندگی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی محلات هدف در شهر ارومیه است.

    روش

    این تحقیق با روش شناسی کمی و به شیوه پیمایش انجام شده است. در آن با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، از 31 محله سکونتگاه غیررسمی در شهر ارومیه، 4 سکونتگاه اسلام آباد 1، حاجی پیرلو، اسلام آباد 2 و طرزیلو به عنوان محلات موردمطالعه انتخاب شدند. با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای با حجم 400 نفر برای هر یک از سکونتگاه ها تعیین شد. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای Excel، SPSS و آزمون t استفاده شد.

    یافته ها: 

    میانگین وضعیت کلی کیفیت زندگی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی اسلام آباد 2 و حاجی پیرلو، بر اساس طیف لیکرت، در سطح متوسط، سکونتگاه غیررسمی اسلام آباد 1 در سطح پایین تر از حد متوسط و در وضعیت نامطلوب و سکونتگاه غیررسمی طرزیلو بالاتر از حد متوسط ارزیابی شده است.

    بحث: 

    یکی از کارهای مهم برنامه ریزان شهری و مدیران شهرها شناسایی نابرابریهای شاخصهای کیفیت زندگی در سطح محلات نابسامان است. چون برنامه ریزان شهری اعتقاد دارند که برنامه ریزیها باید همسو با بهبود کیفیت زندگی به عنوان یکی از مهم ترین اهداف سیاستهای عمومی جامعه باشد. درواقع نتایج کار در بهبود ساماندهی نواحی محروم شهر و ایجاد فرصت برابر برای شهروندان و ارتقای سطح عواملی که بر رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی تاثیر می گذارد، کمک می کند.

    کلید واژگان: ارومیه, سکونتگاه غیررسمی, کیفیت زندگی, محلات هدف, Spss
    Asma Mozaffari Niya, Ali Mosayyebzadeh*
    Introduction

    The rapid growth of informal settlements has many negative consequences for cities and urban management and has caused a decline in the quality of life of the residents of those areas and the residents of Urmia. The purpose of this study is to analyze the quality of life of residents of informal settlements in target areas in the city of Urmia.

    Method

    Using   cluster   sampling   method, four settlements   of   Islamabad1, HajiPirloo, Islamabad2, and Tarzilo were selected as the target areas. Data analysis was performed using Excel, Spss software and  T-test.

    Findings

    The average general quality of life of informal settlements of Islamabad2 and HajiPirloo, based on the Likert scale, at an average level of 1<3.06 ,2.92<5, and Islamabad1settlement with an average level of 2.77 below the average level and Tarzilo settlement has been evaluated with an average of 3.22 in the average range with moderate theory 3 and urban regeneration policies have had a moderate and favorable effect on the quality of life of the target areas except Islamabad1 settlement.

    Discussion

    One of the important tasks of urban planners and city managers is to identify inequalities in quality of life indicators at the level of disordered neighborhoods. Because urban planners believe that planning should be in line with improving the quality of life as one of the most important goals of public policy. In fact, the results of the work help to improve the organization of deprived areas of the city and create equal opportunities for citizens and improve the level of factors that affect residents' satisfaction with the quality of life.

    Keywords: Informal settlement, Quality of life, Spss, Target areas, Urmia
  • میرنجف موسوی، افشار کبیری، نیما بایرام زاده، رویا کامل نیا
    زمینه و هدف

    هدف کلی این پژوهش، ارزیابی امنیت اجتماعی و شناسایی میزان آسیب خیزی در سکونتگاه غیررسمی کشتارگاه می باشد.

    روش تحقیق:

    روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی بوده و دارای ماهیت کاربردی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی گردآوری شده است. در این پژوهش امنیت اجتماعی به عنوان متغیر مستقل و ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی، فرهنگی و سیاسی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش ساکنین محله کشتارگاه می باشد که طبق آمار سال 1395 مرکز آمار، 15000 نفر می باشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران و 374 نفر درنظر گرفته شده است که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. روایی پرسشنامه توسط کارشناسان متخصص و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 706/0 تایید شده است. تجزیه وتحلیل داده ها به صورت کمی و کیفی صورت گرفته است. برای ارزیابی داده ها از آزمون t تک نمونه ای، فریدمن، همبستگی اسپیرمن  و روش Kriging استفاده شده است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    نتایج نشانگر این است که با توجه به داده های مکانی در قسمت میانی محله میزان آسیب خیزی بیشتر از سایر نقاط محله می باشد. با توجه به تحلیل داده های پرسشنامه ای، بعد اقتصادی با میانگین 67/2 نسبت به سایر ابعاد در وضعیت نامناسبی قرار دارد. مطابق با نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن، ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی، فرهنگی و سیاسی رابطه ای معنادار و مستقیم با امنیت اجتماعی دارند.مطابق نتایج این پژوهش، امنیت اجتماعی در محله کشتارگاه در سطح متوسطی قرار دارد. مطابق نتایج آزمون فریدمن بعد اقتصادی در رتبه آخر در میان سایر ابعاد قرار دارد که نیازمند توجه مدیریت شهری می باشد.

    کلید واژگان: امنیت, امنیت اجتماعی, سکونتگاه غیررسمی, ارومیه
    Miranjaf Mousavi, Afshar Kabiri, Nima Bayramzadeh, Roya Kamel Nia
    Background and aim

    The general purpose of the present research is to assess societal security and identify the level of vulnerability in the informal settlement of the “Koshtargah”.

    Methods

    The present research is of descriptive-analytical type and is of applied nature. The information has been collected in two ways: documents and field. In this research, societal security is considered as an independent variable, while economic, social, environmental and physical, cultural and political dimensions are considered as dependent variables. The statistical population of this research is the residents of “Koshtargah” neighborhood. According to the statistics released by “Statistics Center”; 15,000 people lived in the neighborhood in 2016. The sample size is based on Cochran's formula and 374 people are randomly selected. The validity of the questionnaire was confirmed by experts, and the reliability of the questionnaire was also confirmed using Cronbach's alpha test with a coefficient of 0.706. Data analysis has been done quantitatively and qualitatively. Single-sample t-test, Friedman, Spearman's correlation and Kriging method were used to evaluate the data.

    Findings and Conclusions

    The results show that according to the location data, the damage rate in the middle part of the neighborhood is higher than other parts of the neighborhood. Given the analysis of questionnaire data, the economic dimension with an average of 2.67 is in an undesirable situation compared to other dimensions. According to the results of Spearman's correlation test; economic, social, environmental and physical, cultural and political dimensions have a significant and direct relationship with societal security. Based on the results of the present research, societal security in “Koshtargah” neighborhood is at an average level. According to the results of the Friedman test, the economic dimension ranks last among other dimensions that require the urban management to pay more attention to it.

    Keywords: Security, societal security, informal settlement, Urmia
  • زهرا اسکندری دورباطی، مهرداد جواهری پور*، فرح ترکمان

    هدف این پژوهش بررسی ساخت یابی سکونتگاه های غیررسمی تحت تاثیر قوانین مالکیت زمین است. پس ازانقلاب قوانینی وضع شد که هم موجبات مصادره و سلب مالکیت برخی از اراضی شهری را فراهم آورد و هم با ایجاد ابهام وضعیت مالکیت اراضی موات و وقفی به گسترش بازار غیررسمی زمین و مسکن دامن زد. با شروع جنگ و ضرورت اسکان آوارگان و تغییر قوانین مالکیت زمین و مسکن تحت تاثیر گفتمان حمایت از محرومان پس از انقلاب این بازار بیشتر رشد کرد. در دهه های بعد با تغییر سیاست های اقتصادی و حذف کم درآمدها از نظام برنامه ریزی شهری و عدم دسترسی گروه های کم درآمد به مالکیت زمین ساخت یابی این بازار تشدید شده  به نحوی که تا سال 1395 حدود 11میلیون نفر از کم درآمدهای شهری در 62 هزار هکتار زمین اسکان یافتند. روش این تحقیق تاریخی -تطبیقی و طرحریزی تجربی آن  اسنادی است. به این منظور نسیم شهر(اکبرآباد)، شهرقدس و محله خاک سفید (گلشن)  با توجه به وجوه مشترک مالکیت زمین و مسکن درآنها با یکدیگر مقایسه شدند. یافته ها نشان دادند این سکونتگاه ها تحت تاثیر تقاضای کم درآمدها برای تامین زمین و مسکن و از سوی دیگر ابهام برخی از قوانین مالکیت شکل گرفته اند و از مزایای اقتصادی - اجتماعی بازار غیررسمی بهره مند می شوند. به رغم این تحولات، با تبدیل شدن این سکونتگاه ها به بازار رسمی ساکنان آنها به تدریج «بخت های زندگی در بازار» خود را از دست می دهند و قوانین جدید مالکیت زمین و مسکن مانع از بهسازی و نوسازی اسکان غیررسمی به نفع گروه های کم درآمد می شود.

    کلید واژگان: سکونتگاه غیررسمی, ساخت یابی, قوانین مالکیت زمین, بازار خویشاوندی غیررسمی زمین, نسیم شهر(اکبرآباد), سلب مالکیت
    Zahra Eskandari Dorbati, Mehrdad Javaheripour *, Farah Torkaman

    The purpose of this research is to investigate the impact that Land Ownership Laws have had on the appearance and taking shape of informal settlements. After the 1979 Iranian revolution, laws were enacted that, fueled the expansion of the informal land and housing market through confiscation and expropriation of some urban lands, and by creating uncertainty and ambiguity about the ownership and legal entitlement to Waqf (charitable endowment or bequest for public benefit) land and waste lands. With the start of the Iran – Iraq war in 1980 and the necessity of resettling the displaced people, under the influence of the revolutionary slogans of support for the disadvantaged and the dispossessed coinciding with changes in the laws pertaining to the ownership of land and housing, this informal market grew ever more. In the following decades, with the changes in economic policies and the removal of low-income people from the urban planning system and the lack of access of low-income groups to housing, these informal settlements increased in such a way that by 2015, about 11 million people were living in areas occupying 62 thousand hectares of land. This research is conducted following historical-adaptive methodologies presenting a mixed empirical/secondary literature review design, where three settlements of Nasimshahr (Akbarabad), Shahrquds and Khak Sefid neighborhood are compared. The findings show that these settlements are formed as a result of demand for housing amongst the lower income groups of the population, taking advantage of the uncertainties and ambiguities within land and property laws. Although informal settlements allow their residents to benefit from the economic and social advantages of informality in the beginning, as these settlements shift towards official markets and as the pressure from new settlers increase the original settlers either lose the benefits that living in the informal settlements bring to them or are prevented from upgrading their neighborhoods by the new land and housing ownership laws.

    Keywords: Informal Settlement, construction, formation, land ownership laws, informal land market, Kinship, Nasimshahr (Akbarabad), Expropriation
  • علی اسکوئی ارس*

    عدم توجه به ویژگی‏های ساختاری سکونتگاه‏های غیررسمی با پیشبرد راهکارهایی مبتنی بر جزءنگری در مواجه با این معضل شهری، روز ‏به‏ روز بر دامنه مشکلات در این سکونتگاه‏ها می‏افزاید. کلانشهر تبریز به عنوان مهم‏ترین کانون جمعیتی شمال‏غرب کشور از جمله شهرهایی است که با مسئله اسکان غیررسمی مواجه بوده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی چالش‏های محله آخماقیه به عنوان یکی از سکونتگاه‏های غیررسمی در شهر تبریز است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و به منظور تجزیه و تحلیل داده‏ها از روش پرسش‏نامه و آزمون‏های تی‏تست، فریدمن و همبستگی بهره‏برداری شده است. داده‏های پژوهش، با استفاده از مطالعات کتابخانه‏ای و بررسی میدانی گردآوری شده و حجم نمونه هم براساس فرمول کوکران معادل 378 نفر برآورده شده است. شاخص‏های تعیین شده در این پژوهش، به تریتب شاخص‏های "کالبدی" "اجتماعی" "اقتصادی" و "زیرساختی" هستند. نتایج تحلیل داده‏ها و پرسش نامه‏ها حاکی از آن بود که محله آخماقیه از نظر ویژگی‏های ساختاری (کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی) پایین‏تر از حد متوسط قرار داشت و بیشترین میزان رضایتمندی ساکنان محله آخماقیه تبریز در میان مولفه‏های مورد مطالعه، مربوط به مولفه اجتماعی بود و پس از آن به تریتب مولفه «زیرساختی»، مولفه کالبدی و در نهایت کمترین رضایتمندی مربوط به مولفه اقتصادی بود و به طور کلی رضایتمندی ساکنان از شاخص‏های ساختاری سکونتگاه‏های غیررسمی یکسان نبود. یافته‏های دیگر تحقیق نشان داد که بین کیفیت زیرساختی و کیفیت اقتصادی محله آخماقیه، ارتباط معنادار و مثبتی وجود داشت.

    کلید واژگان: سکونتگاه غیررسمی, ویژگی‏ های ساختاری, رضایت مندی, محله آخماقیه, تبریز
    Ali Oskouee Aras *

    Lack of attention to the structural features of informal settlements by advancing partisan-based solutions in dealing with this urban problem is increasing the scope of problems in these settlements day by day. The metropolis of Tabriz, as the most important population center in the northwest of the country, is one of the cities that has faced the problem of informal settlement. The aim of this study is to identify the challenges of the Akhmakiyeh neighborhood as one of the informal settlements in Tabriz. The research method is descriptive-analytical and in order to analyze the data, the questionnaire, and t-test, Friedman, and correlation tests were used. The research data was collected using library studies and field research and the sample size was 378 based on Cochran's formula. The indicators determined in this research are "physical", "social", "economic", and "infrastructure", respectively. The results of data analysis and questionnaires showed that Akhmakiyeh neighborhood was lower than average in terms of structural features (physical, social, economic, and infrastructure) and the highest level of satisfaction of residents of Akhmakiyeh neighborhood of Tabriz among The studied components were related to the social component, followed by the "infrastructure" component, the physical component, and finally the lowest satisfaction related to the economic component, and in general the residents' satisfaction with the structural indicators of informal settlements. It was not the same. Other findings showed that there was a significant and positive relationship between infrastructure quality and economic quality of the Akhmakiyeh neighborhood.

    Keywords: Informal Settlement, Structural features, satisfaction, Akhmakiyeh neighborhood, Tabriz
  • اسدالله نقدی*، محبوبه روئین تن، شیدا حقیریان، عماد شاهرخ، مجتبی خانیان

    مسئله ظهور و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در ساوه طی دهه های اخیر به یکی از مسایل مهم مدیریتی این شهری بدل شده است. این پدیده از تاسیس شهر صنعتی کاوه بسیار متاثر بوده است؛ زیرا تاسیس شهر صنعتی در رشد سریع و جذب مهاجران از بیشتر نقاط ایران به ویژه روستاهای پیرامون شهر ساوه و استان های هم جوار، یعنی همدان و کرمانشاه تاثیر داشته است. شهر به دلیل شرایط تاریخی، صنعتی، مواصلاتی و نزدیکی به قطب های شهری و صنعتی اراک، اصفهان و به ویژه پایتخت، جاذب جمعیت بسیاری بوده است. در این مطالعه، پژوهشگران از روش ها و تکنیک های متنوعی از مشاهدات میدانی، مشارکت در مراسم اجتماعات محلی، مصاحبه با اطلاع رسانان کلیدی، مذاکره با مدیران محلی مطالعه و فراتحلیل مطالعات مشاوران، برگزاری جلسات بحث گروهی و درنهایت پیمایش از ساکنان محله های هدف استفاده کرده اند. پژوهشگران ضمن مطالعه روند پیدایش و گسترش حاشیه نشینی، اشکال متنوع محله های حاشیه در شهر ساوه را معرفی و در قالب پنج مدل، پیدایش و گسترش طبقه بندی و شناسایی کردند. همچنین انواع روش های مواجهه حاشیه نشینان و بازی با سیاست های رسمی مدیریت شهری را شناسایی و معرفی کردند. شهر ساوه در طول نیم قرن اخیر، شاهد رشد شتابانی بوده که بخش مهمی از این رشد به دلیل پدیده مهاجرت و شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی در چهار گوشه شهر بوده است. 25 محله از 50 محله شهر را حاشیه ها تشکیل می دهند که در یکی از چهار مرحله ورود مهاجران، شکل گیری انسجام اجتماعی (با ابزارهایی مانند ساخت اماکن مذهبی چون حسینیه)، دریافت خدمات و زیرساخت های شهری و درنهایت به رسمیت شناخته شدن و رسمی شدن کامل یا نسبی از سوی سازمان ها و نهادهای شهری قرار می گیرند. به نظر می رسد این مراحل به طور زنجیره ای به یکدیگر متصل هستند و بنا بر «نظریه بازی» حاشیه نشینان به روش های متنوعی با سیاست های رسمی مدیریت شهری بازی می کند و کنش و واکنش های بازیگران به یکدیگر موجب پیش روی در هر مرحله و ورود به مرحله بعدی می شود و تا پایان قصه ادغام در محدوده طرح جامع و تفصیلی شهر این بازی و پیش روی ادامه پیدا می کند.

    کلید واژگان: اسکان غیررسمی, حاشیه نشینی سیاست های شهری, ساوه, گونه شناسی
    Asadollah Naghdi *, Mahbobeh Roeentan, Sheida Haghirian, Emad Shahrokh, Mojtaba Khanian
    Introduction

    the issue of the emergence of informal settlements in Saveh is one of the important subjects of urban management and this has been affected by the establishment of Kaveh Industrial City. Establishment of an industrial city in the development and rapid growth and attraction of immigrants from all over Iran, especially the villages of Saveh and neighboring provinces of Hamadan and Kermanshah has played a very important role in the spread of this phenomenon. Urban and industrial Tehran, Arak and Isfahan, especially the capital, has attracted a large population. Also, based on the selected theoretical framework and game theory in Saveh, marginalized people resort to various techniques and methods to survive and stabilize their neighborhood. They play with the official policies of urban management, action and reaction. The actions of the actors towards each other cause them to progress in each stage and enter the next stage, but the end of the story of integration is within the scope of the comprehensive and detailed plan of the city. Finally all slum neighborhoods in the main body of the city will enter and accept by urban management's.

    Method

    In this study, various methods and techniques included of field observations, participation in local community events, interviews with key informants, negotiating with local city managers and meta-analysis of consultants' studies, group discussion, and finally surveying among marginal residents Have used in  the target area. findings; researchers While studying the emergence and expansion of marginalization, have classified and identified various forms of marginalized neighborhoods in Saveh in the form of five models of emergence and expansion.

    Findings

    The city of Saveh has faced rapid growth over the last half century, an important part of this growth has been due to the phenomenon of migration and the formation of informal settlements in the four corners of the city. Researchers presented and classified five typologies of marginal neighborhoods around the city. This typology is based on the knowledge and description of problems in the research field. All community areas as an informal settlements of Saveh in one of the five models (emerging, integrated, with moderate conditions, critical condition and finally areas with special conditions). Due to the different social and physical conditions and distinct   these neighborhoods, the approach of urban management should not be a single version for all neighborhoods.25neighborhoods are in one of the four stages of immigrant arrival, the formation of social cohesion with tools such as building religious affairs, the entry of urban services and infrastructure, and finally the full or partial recognition and accepted by urban organizations and institutions.

    Discussion

    It seems that these 4 stages are connected in a chain and according to the game theory, the marginalized people play with the official policies of the city management and the actions and reactions of the actors towards each other cause them to progress in each stage and enter the next stage. It can continue until the end of the integration story within the master city plans.

    Keywords: Informal Settlement, unsuitability, marginality, Urban Policy, game theory. Saveh
  • آرش ثقفی اصل*، لیلا امیدیان کلاشگرانی، سید جواد حبیب زاده کوزه کنانی
    هدف و زمینه

    امنیت یکی از نیازهای بنیادین بشر و پیش زمینه یک اجتماع سالم می باشد. در این میان یکی از عواملی که می تواند در دست یابی افراد و گروه های مختلف به منافع عمومی، نظیر امنیت و احساس آن در محیط های شهری موثر باشد عوامل پایداری اجتماعی است. هدف از این پژوهش بررسی نقش پایداری در امنیت محلات شهری و همچنین سنجش عوامل اثرگذار پایداری اجتماعی و امنیت در دو محله جولان (محله سنتی) و حصار (سکونتگاه غیر رسمی) از دیدگاه ساکنین محلات می باشد.

    روش تحقیق:

     در پ‍ژوهش حاضر از روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و همچنین از روش تحقیق موردی و شیوه تحقیق مشاهده در بستر مطالعات میدانی و از ابزار پرسش نامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری دو گروه از ساکنین محلات هستند . در این مطالعه از نمونه گیری خوشه ای و کوکران استفاده شده است. همچنین به توجه به اهداف و سوال های تحقیق در این پژوهش جهت محاسبه و تحلیل مقدار بارهای عاملی و ضریب همبستگی بین مولفه ها و شاخص ها از نرم افزارهای SPSS  و LISREL استفاده است.  

    یافته ها و  نتیجه گیری

    یافته های تحقیق حاکی از تاثیر معنادار پایداری اجتماعی - فرهنگی بر امنیت محلات مورد مطالعه می باشد. در این دو محله مولفه پایداری ارتباط مستقیم و علی با مولفه امنیت دارد، به طوری که با افزایش پایداری اجتماعی امنیت نیز در محلات افزایش می یابد. در حقیقت می توان  نتیجه را چنین ذکر کرد که محله پایدارتر برابر است با محله ایمن تر.

    کلید واژگان: پایداری اجتماعی, امنیت, محلات شهری, محله جولان, سکونتگاه غیررسمی
    Arash Saghafi Asl *, Leila Omidiyan Kalashgarani, Seyed Javad Habibzadeh Kouzekonani
    Aim and Background

    Security is one of the basic needs of human beings and the prerequisite for a healthy society. To that effect, social sustainability factor is one of the factors which could contribute to helping various individuals and groups achieve public interests such as security and security feeling in urban environments. The present study is aimed at investigating the role of sustainability in the security of urban neighborhoods and also to assess the factors effective in social stability and security in the two neighborhoods: "Jolan" (conventional neighborhood) and "Hesar" (informal settlement) from the perspective of neighborhood residents.

    Research Method

    Descriptive-analytical research method and texts reviewing methods, visual documents and references were used in the library's studies. Case study method and observation research method have been used in the platform of field studies, as well as questionnaire were the tools used in the research. The statistical population is two groups of neighborhood residents. In this study, cluster and Cochran sampling methods have been used. In the meantime, given the research objectives and questions, SPSS and LISREL were used to calculate and analyze the value of factor loads and the correlation coefficient between components and indicators.

    Findings and Conclusion

    The research findings reveal the significant impact of socio-cultural sustainability on the security of the studied neighborhoods. In these two neighborhoods, there is direct and causal relationship between sustainability and the security components, so that in coincidence with the enhancement of social sustainability, security level also enhances in the neighborhoods. In fact, it could be argued that a more sustainable neighborhood means a safer neighborhood.

    Keywords: Social Sustainability, Security, Urban Neighborhoods, Jolan neighborhood, informal settlement
  • محمدباقر آخوندی، فروزان شمسی*

    امروزه اهمیت احساس امنیت در پیشرفت جوامع بشری تا بدان جاست که لازمه ی داشتن جامعه ای سالم محسوب می شود. تحلیل عوامل اثرگذار بر احساس امنیت شهروندان در شهر بیرجند، موضوع این تحلیل می باشد که با هدف سنجش احساس امنیت (جانی، اقتصادی، فرهنگی، قضایی، اجتماعی، سیاسی) شهروندان بیرجندی صورت گرفته است. پرسش اصلی این می باشد که چرا در شهر بیرجند احساس امنیت کاهش یافته است؟ چارچوب نظری این بررسی مبتنی بر نظریه امنیت از بوزان و ویور، پنجره های شکسته از کلینگ و ویلسون و سلسله مراتب نیازها از مازلو است. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه ی شهروندان 15 تا 65 سال ساکن شهر بیرجند می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر حجم نمونه مشخص و به روش طبقه بندی چندمرحله ای و سیستماتیک نمونه گیری شده است. یافته های بررسی، بیانگر آن است که 9/54 شهروندان بیرجندی احساس امنیت نمی کنند. هم چنین یافته ها نشان می دهد رابطه مستقیم و معناداری بین متغیر تحصیلات، با احساس امنیت وجود دارد؛ یعنی بین احساس امنیت و متغیرهای اسکان غیررسمی و حس مرزی بودن، رابطه منفی و معکوسی برقرار است. از سوی دیگر، بین نظر مردم نسبت به نهادهای امنیتی حاکمیتی با احساس امنیت رابطه معناداری وجود ندارد. علاوه بر این، نتایج آزمون مدل در تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد متغیرهای مستقل و زمینه ای انتخاب شده در این تحقیق، در مجموع 31% از تغییرات متغیر وابسته یعنی احساس امنیت را بررسی می کند.

    کلید واژگان: احساس امنیت, اسکان غیررسمی, نهادهای امنیتی- حاکمیتی, حس مرزی بودن, بیرجند
    Mohammad Bagher Akhoondi, Foroozan Shamsi

    Today, the importance of feeling safe in the development of human societies is such that it is necessary to have a healthy society. The analysis of factors affecting the sense of security of citizens in the city of Birjand is the subject of this analysis, which has been conducted with the aim of measuring the sense of security (life, economic, cultural, judicial, social, political) of Birjand citizens. The main question is why the sense of security has decreased in Birjand? The theoretical framework of this study is based on the "security theory" of "Bozan and Weaver", the "broken windows" of "Kling and Wilson" and the "hierarchy of needs" of "Maslow". Research method, survey; the statistical population includes all citizens aged 15 to 65 years living in Birjand. Using the "Cochran" formula, 384 people have a specific sample size and have been sampled in a multi-stage and systematic classification method. The findings of the study indicate that 54.9% of Birjandi citizens do not feel safe. The findings also show that there is a direct and significant relationship between the variable of education and the feeling of security; that is, there is a negative and inverse relationship between the feeling of security and the variables of informal settlement and the sense of being borderline. On the other hand, there is no significant relationship between people's opinion of security governance institutions and the feeling of security. In addition, the test results of the model in multivariate regression analysis show that the independent variables and the selected contexts in this study, in total, examine 31% of the changes in the dependent variable, ie the feeling of security .

    Keywords: sense of security, informal settlement, security-government institutions, sense of borderline, Birjand
  • سیده عطیه موسویان، کیانوش ذاکرحقیقی*، اسداللهنقدی

    امروزه جوامع و افراد به صورت فزاینده ای آسیب پذیرتر شده و ریسک ها نیز افزایش یافته اند. لذا تلاش برای بازگشت سریع به شرایط اولیه، تاب آوری را بیش ازپیش حایز اهمیت می کند. از طرفی سیر تحولات درگذر زمان نشان می دهد که در گذشته، بشر علیرغم مشکلات و محدودیت هایی که با آن موجه بوده است، با تعلق خاطر و دلبستگی به مکان، زمینه های مشارکت جمعی، مسئولیت پذیری و فداکاری برای مکان را فراهم می ساخته است. این پژوهش از نوع کاربردی است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به شناسایی شاخص ها و عوامل موثر بر تاب آوری اجتماعی و حس دلبستگی به مکان و ارزیابی میزان آن ها در سه محله (از بافت فرسوده، غیررسمی و بافت جدید) شهر همدان می پردازد. در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای، شاخص ها و عوامل موثر حس دلبستگی به مکان و تاب آوری اجتماعی ، استخراج شدند و با تدوین و توزیع پرسشنامه، به منظور بررسی رابطه حس دلبستگی به مکان و تاب آوری اجتماعی از مدل سازی معادلات ساختاری توسط نرم افزار AMOS16 و SPSS18 استفاده شد که نتیجه حاکی از این است که بین دو متغیر مذکور، رابطه علی و مستقیم وجود دارد؛ ضریب تاثیر آن در محله آقاجانی بیگ، 88/0؛ در حصار امام، 74/0 و در متخصصین برابر با 77/0 می باشد بدین ترتیب میزان تاثیر حس دلبستگی به مکان در تاب آوری اجتماعی محلات شهری متفاوت است که این ارتباط در محله آقاجانی بیگ، بیشتر از دو محله دیگر است.

    کلید واژگان: اسکان غیررسمی, بافت جدید, بافت فرسوده, تاب آوری اجتماعی, حس دلبستگی به مکان
    Seyede Atiye Mousavian, Kianoosh Zakerhaghighi *, Asadallah Naghdi

    Today, societies and individuals are becoming increasingly vulnerable and risks have increased. Therefore, trying to get back to the initial conditions as soon as possible makes the role of Resilience much more important. On the other hand, the course of evolution over time shows that, despite all the constraints and limitations which human beings encountered in the past, they provided context for collective participation, responsibility and sacrifice with their sense of belonging and attachment to the place. This is an applied research that attempts to identify indicators and factors affecting Social Resilience and Sense of Place Attachment and evaluate their extent in three Neighborhoods (including the distressed texture, informal, and modern texture) in Hamedan using descriptive-analytic method. To this end, indicators and factors affecting Sense of Place Attachment and Social Resilience were extracted through library studies in the first step. Then, Structural Equation Modeling by AMOS16 and SPSS18 software was employed to investigate the relationship between Sense of Place Attachment and Social Resilience. The results indicated that there is a direct and causal relationship between the two mentioned variables; the impact factors in Aghajani-Beyg, Hasare-Imam, and Motekhassesin neighborhoods were 0.88, 0.74, and 0.77 respectively. Hence, it can be deduced that the impact of sense of place attachment on social Resilience is different in urban neighborhoods considering the fact that the impact extent is stronger in Aghajani-Beyg neighborhood in comparison to the other two neighborhoods.

    Keywords: Comparative study, Informal settlement, social resilience, sense of place attachment, Hamedan City
  • مریم ایثاری، علیرضا شجاعی زند*

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی زمینه ها و فرایندهای شکل گیری زیست غیررسمی زباله گردی در میان کارگران افغانستانی در تهران انجام شده است. روش این پژوهش مطالعه موردی است و از ابزارهای گوناگون مشاهده و مصاحبه در کنار تحلیل اسناد استفاده شده است. نمونه گیری به شیوه هدفمند ترکیبی صورت گرفته است و مجموعا با 57 نفر از مدیران و کارشناسان شهری، پیمانکاران، گاراژداران، سرکارگران، زباله گردهای افغانستانی و مطلعین مصاحبه انجام شد. نتایج نشان داد عوامل گوناگونی در سطح کلان، میانه و خرد زمینه ساز حضور زباله گردهای افغان در ایران و زیست غیررسمی آنان در شهر تهران است. عوامل اقتصادی و سیاسی وابسته به کشور افغانستان، عوامل فرهنگی و خانوادگی کارگران هراتی، قوانین مرتبط با اتباع شامل محدودیت فضایی برای تردد و محدودیت اشتغال در ایران، شرایط کاری و مناسبات درون شغلی در میدان زباله، عوامل مرتبط با نقش حکمروایی هیبریدی شهری و عدم منزلت اجتماعی این شغل نزد ایرانیان ازجمله این مواردند. یافته ها همچنین نشان داد درمجموع، چند الگوی مختلف زباله گردی براساس جغرافیای اسکان غیررسمی و تنوع شراکت اقتصادی با پیمانکاران در میان زباله گردهای افغانستانی در شهر تهران قابل ردیابی است. چهار الگوی اقتصاد غیررسمی شامل برون سپاری مجدد، شراکت درصدی، کارفرمایی حداکثری و عدم شراکت با پیمانکار شناسایی شد. مدل های مختلف شراکت اقتصادی دلالت های گوناگونی برای مناسبات قدرت میان زباله گردها، نیروهای واسط و پیمانکاران دربردارد. به طوری‎که در مدل برون سپاری مجدد و عدم شراکت، پیمانکاران کمترین قدرت و نیروهای واسط بیشترین قدرت را دارند. همچنین در مدل کارفرمایی حداکثری زباله گردها کمترین خودگردانی و پیمانکاران بیشترین قدرت را دارند. نتایج این پژوهش، پیوند ناگسستنی میان عرصه های رسمی و غیررسمی را آشکار کرد و نشان داد عرصه غیررسمی بیش از آنکه مسئله ای توسعه ای باشد، امری مرتبط با حکمروایی شهری و اقتصاد سیاسی شهر است.

    کلید واژگان: زباله گردی, اسکان غیررسمی, اقتصاد غیررسمی, حکمروایی هیبریدی شهری, خودگردانی
    Maryam Isari, Alireza Shojaeizand *

    The purpose of the present study is to identify the contexts and processes of shaping the informal life of waste pickers among Afghan workers in Tehran. The method we applied is a case study, and we have also used various observational and interviewing tools along with document analysis. We used Mixed Purposive Sampling to conduct this research, and a total of 57 individuals are interviewed, including urban managers and experts, contractors, sanitation workers, forepersons, Afghan waste pickers, and local activists and informants. The results show that various factors at the macro, medium, and micro levels facilitate the informal life of Afghan waste pickers in Tehran. These factors include economic and political situation in Afghanistan, cultural and familial features of Heratian workers, restrictive laws of Iran regarding foreigners’ employment and spatial access, working conditions and interactions in the waste field, roles played by urban hybrid governance, and finally the undignified status of this job among Iranians. Our findings show that several patterns of waste picking can be traced based on the geography of informal settlements and the diversity of economic partnerships with contractors among Afghan waste pickers in Tehran. We propose four informal economy models, including re-outsourcing, percentage partnership, maximum employer, and non-partnership with the contractor. These models of economic partnership have different implications for the power relations between waste pickers, intermediate forces, and contractors. In the re-outsourcing and non-partnership models, contractors have the least, and mediators have the most power. In comparison, the maximum employer model offers waste pickers the least autonomy and contractors the most power. Our findings reveal that there is an inseparable connection between the formal and informal realm of the waste field. They show that the informal arena is more connected to urban governance and urban political economy and less to the developmental issues.

    Keywords: Waste Picking, Informal Settlement, informal economy, Urban Hybrid Governance, Autonomy
  • غلامرضا اسکندریان*، سید احمد فیروزآبادی
    پدیده اسکان غیررسمی به عنوان یک دغدغه توسعه ای، در برنامه ششم توسعه کشور مورد اشاره قرار گرفته است. رویکردهای مختلفی در مواجهه با آن تجربه شده که رویکرد توانمندسازی، متاخرترین آن هاست. این رویکرد از دهه 70 در کشور تجربه شده اما ارزیابی ها نشان از عدم توفیق کامل آن دارد. همین امر، زمینه ساز طرح این سوال شده که آیا این رویکرد از کارآیی لازم برای ساماندهی سکونت گاه های غیررسمی، برخوردار است؟ پیگیری پاسخ سوال با تکیه بر نظرات خبرگان، انجام شد. این پژوهش از نوع کیفی است و از رویکرد روشی نظریه مبنایی تبعیت می نماید. گردآوری اطلاعات، با استفاده از روش مطالعات اسنادی و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و تحلیل یافته ها با روش کدگذاری سه گانه داده ها، انجام شد. یافته های اولیه نشان داد که بررسی نقش رویکرد توانمندسازی، نیازمند نگاهی عمیق تر به ریشه های پیدایش پدیده است. با تدقیق سوالات و تکمیل فرایند، مقوله "مهاجرت" به عنوان پرتکرارترین مقوله که توان برقراری ارتباط با سایر مقولات و بسط قضایای نظری را داشت، انتخاب و به عنوان مقوله مرکزی برای تدوین مدل علی، استفاده شد. یافته ها نشان داد که ریشه های اسکان غیررسمی در سطوح خرد، میانی و کلان قابل رصد است، بنابراین راهبردها و راهکارهای مدیریت مسئله نیز می بایست در سطوح مختلف دیده شود. تفکیک راهبردهای کلان - مبدا، میانی - مقصد و خرد - مقصد ازجمله یافته های پژوهش است. در این پژوهش تایید شد که رویکرد توانمندسازی در صورت اجرای کامل، در مواجهه با پدیده اسکان غیررسمی موثر بوده که در سطح خرد - مقصد، قابل اجراست.
    کلید واژگان: اسکان غیررسمی, توانمندسازی, اقتداربخشی, مهاجرت, توانمندسازی نهادی, سهرابیه کرج
    Gholamreza Eskandarian *, Seyed Ahmad Firouzabadi
    The issue of informal settlement management has been mentioned in the country's development document as a development issue. Various approaches have been taken to manage this phenomenon in the world that the empowerment approach is one of the latest. This approach has been experienced in Iran since the late 1370s, but assessments show that the expected results were not achieved. This result raised the question for the present study whether the empowerment approach was effective in organizing informal settlements? In this study, an attempt was made to answer this question based on the opinions of experts. This research is a qualitative study and follows the method of GroundedTheory. Preliminary findings show that in order to identify the role of the empowerment approach, the roots of the problem must first be identified. As the questions and study process became more precise, the concept of migration was used as a central phenomenon and the basis for the development of the research model. Findings show that the roots of informal settlement can be traced to micro, intermediate and macro levels. Therefore, problem management strategies must be seen simultaneously at different levels. Separation of macro-origin, intermediate-destination and micro-destination strategies has been one of the research findings. The research confirmed that the empowerment approach is useful for dealing with the informal settlement phenomenon, which is applicable at the micro-destination level.
    Keywords: Informal Settlement, Empowerment, Migration, Institutional Empowerment
  • علی پناهی، مجید داداش پور مقدم، اکبر آذرپور

    تجربیات جهانی نشان می دهد که از دهه 1980 میلادی به بعد در برنامه های توسعه شهری توجه فزاینده ای به رویکرد مشارکتی صورت گرفته است. تا جایی که در حال حاضر مشارکت شهری رمز موفقیت پروژه توسعه شهری و هم چنین یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد نظام مدیریت شهری و ارکان آن (شهرداری ها و شورای شهر) است. مشارکت مردم در روند توسعه از چنان اعتباری برخوردار است که توسعه را معادل مشارکت دانسته اند. مشارکت یکی از مفاهیم عمده و اصلی توسعه پایدار به شمار می رود، از این رو مدیران شهری همواره سعی کرده اند تا با جلب مشارکت مردمی به اهداف خود در زمینه مدیریت بهینه شهر به ویژه در حاشیه شهرها به بهترین نحو ممکن نایل آیند. با توجه به اهمیت مشارکت مردم در مدیریت مطلوب شهر، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تطبیقی میزان مشارکت های مردمی در اسکان های غیررسمی و برنامه ریزی شده (نمونه موردی: کوی دادگستری و محله ملازینال) می باشد، که در اجرای این هدف، از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان کوی دادگستری و محله ملازینال می باشند که بر اساس فرمول کوکران نمونه ای به تعداد 385 نفر سرپرست خانوار از دو محله ی شهر تبریز به صورت تصادفی انتخاب و اطلاعات به روش اسنادی و میدانی گردآوری شده است و از نرم افزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون آماری One-Sample Test، ضریب همبستگی پیرسن و رگرسیون برای آزمون فرضیات تحقیق استفاده شده است. نتایج حاصل از یافته های تحقیق حاکی از آن است که هر چه میزان سکونت ساکنین در یک محله بیشتر باشد، آن محله از نظر سابقه و قدمت از اهمیت بیشتری برخوردار است و نیز تعلق خاطر و احساس مسیولیت ساکنین محله نسبت به محل سکونت شان بیشتر می باشد. هم چنین هرچه احساس تعلق اجتماعی شهروندان بیشتر باشد، میزان مشارکت آن ها در مدیریت شهری به همان اندازه بیشتر می شود.

    کلید واژگان: مشارکت, اسکان غیررسمی, اسکان برنامه ریزی شده, کوی دادگستری, محله ملازینال
    Ali Panahi, Majid Dadashpour Moghaddam, Akbar Azar Pour

    Global experiences show that from the 1980s onward urbandevelopment plans have received increasing attention to participatoryapproaches. To the extent that urban participation is currently the key tothe success of the urban development project, as well as one of thecriteria for assessing the performance of the urban management systemand its components (municipalities and city council). People'sparticipation in the development process is so credible that developmentis equivalent to participation. Participation is one of the main concepts ofsustainable development, hence, city managers have always tried byattracting people's participation, and they can best achieve their goals ofoptimal city management, especially in the suburbs of cities. Consideringthe importance of people's participation in good city management, thepurpose of this research, is a comparative study of public participation ininformal and planned settlements (case study: Dadgostary Neighborhoodand Mollazinal neighborhood). In this research, descriptive-analytical andsurvey research has been used. The statistical population of the study iscitizens of Dadgostary Neighborhood and Mollazinal neighborhood.Based on the Cochran formula, a sample of 385 heads of householdsfrom two neighborhoods of Tabriz city randomly selected andinformation collected by documentary and fieldwork and SPSS softwarewas used to analyze the data. In this research, one-sample test, Pearsoncorrelation coefficient and regression were used to test the researchhypotheses. The results of the research suggest that, the higher theresidence of the residents in a neighborhood, the more important in termsof history and antiquity, and the greater the sense of ownership andresponsibility of its residents to their residency. Also, the greater thesense of social belonging of citizens, the more their involvement in urbanmanagement.

    Keywords: Participation, Informal settlement, Planned housing, Dadgostary Neighborhood, Mollazinal neighborhood
  • جلیل کریمی *، وکیل احمدی، بیتا حامد
    پیدایش سکونت گاه های غیررسمی کرمانشاه به دهه 1340 برمی گردد. در این پژوهش 13 مورد از این سکونت گاه ها با استفاده از روش های اسنادی و آماری بررسی شده است؛ یافته ها نشان می دهد که: وسعت محلات حاشیه نشین از 1352 تا 1390 حدود 14 برابر افزایش یافته است؛ از نظر کالبدی در یک دهه اخیر، بهسازی صورت گرفته است؛ از نظر فرهنگی، در ترکیب زبانی، قومی و مذهبی بافت ها تغییری دیده نشده، موارد پیشین متراکم تر و باثبات تر شده اند؛ جمعیت ابن مناطق در سال های 90-1385 اندکی کاهش یافته است. در مقایسه با محله های مرفه شهر، جمعیت کمتر از 15 سال، جمعیت فعال، نرخ باسوادی مردان، جمعیت فاقد همسر و مهاجرفرستی در مناطق مساله دار بیشتر است. این مناطق، در زمینه وقوع جرم از نظر آماری، بر خلاف تصور عمومی، به جز در مورد جرم های مربوط به مواد مخدر، وضع چندان نامساعدی ندارند. در موارد غیر از مواد مخدر، تصور میزان امنیت زندگی در این محلات برای ساکنان آنها با آن چه ساکنان محلات دیگر، از جمله محلات برخوردارتر و مرفه تر درباره آنها در سر دارند متفاوت بوده و ارزیابی ساکنان از امنیت، عموما بالاتر است. در مجموع این مناطق را می توان از لحاظ وضعیت کالبدی به سه دسته تقسیم کرد.: سطح 1 (وضعیت نامناسب): دولت آباد، آناهیتا؛ سطح 2 (وضعیت نگران کننده): شامل شاطرآباد، باغ ابریشم، حکمت آباد، چقاگلان؛ و سطح 3 (وضعیت بحرانی): شامل چقاکبود، نوکان، دره دراز، جعفرآباد، کولی آباد، چمن و صادقیه. در این زمینه می توان پیشنهاد کرد که محله دولت آباد و حتی آناهیتا را از شمار بافت های دارای مشکلات عمیق و جدی خارج کرد.
    کلید واژگان: اسکان غیررسمی, توسعه, حاشیه نشینی, جمعیت, فقر, کرمانشاه
    Jalil Karimi *, Vakil Ahmadi, Bita Hamed
    Unauthorized Settlement in Kermanshah Emerged in 1960th. We have studied situations of 13 case of these zones by documentary and observe technique. The findings show that: Expanse of Unauthorized Settlement has increased near to 14 times from 1974 to 2011. The population of these 13 zones has had few decreasing from 2007 to 2012. In comparison to wealthy areas, the rate of -14 years population, active population and migration is high. The education rate of males is more than of females, but in wealthy are there is not so different. Non-spouse population of 13 zones has been more than two wealthy areas. For the people of these zones, feeling of security is different of what other people think about. Crime, usually not occur in these zone or not report to police. And the Criminal people of these zones do the crime in other wealthy areas. Anyway, these areas have known as the centers for narcotic substance and alcoholic drinks and in some cases, prostitution.
    In all, we can divide these 13 zones to three levels: Scale 1 (bad situation) includes Dolatabad and Anahita; Scale 2(very bad situation) includes Sahterabad, Bagh-e-abrisham, Hekmatabad and Choghagolan; and scale 3(very very bad Situation) includs Choghakabood, Nokan, Darrederaz, Jafarabad, Koliabad, Chaman and Sadeghieh. It seems two zones of Anahita and Dolatabad have necessary conditions to be indicated as an ordinary area of the city.
    Keywords: Informal settlement, Development, Marginalization, Population, poverty, Kermanshah
  • حیدر فتح زاده*، سیدسعید زاهدزاهدانی
    تدوین استراتژی مناسب برای توانمندسازی محلات حاشیه نشین سیلاب، احمدآباد و یانونق دره سی شهر تبریز در ارتباط با شاخص های کالبدی-زیست محیطی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و مدیریت شهری برای برقراری عدالت اجتماعی در بین ساکنین شهر تبریز هدفی است که مقاله حاضر به دنبال آن می باشد. در این پژوهش سعی شد در چارچوب برنامه ریزی استراتژیک، عوامل قوت، ضعف، فرصت و تهدیدات محلات شناسایی و با تحلیل آن در قالب تکنیک SWOT، مناسب ترین استراتژی برای توانمندسازی محلات با بهره گیری از مدل QSPM، توام با برنامه های اقدامی توانمندسازی معرفی گردد. روش مطالعه، توصیفی و تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز با استفاده از پرسشنامه از 25 نفر از کارشناسان سازمان ها و اساتید دانشگاه جمع آوری و نرمال بودن داده ها از طریق آزمون کولموگروف- اسمیرنف انجام گرفت. تشکیل ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر توانمندسازی محلات و تحلیل آن ها در تکنیک SWOT، نشان داد که شاخص های اجتماعی-فرهنگی مهم ترین عامل در توانمندسازی محلات می باشد. در بین ابعاد موردبررسی محلات، بعد قوت با مجموع امتیاز وزنی 45/3 و ضعف با 30/3، تهدیدات با 80/2 و فرصت با 27/2 مهم ترین عوامل در توانمندسازی محلات و استراتژی های رقابتی و تهاجمی با اختصاص دادن 6/14 از کل نمره عوامل (48) و با میانگین امتیاز 9/2، مناسب ترین استراتژی برای توانمندسازی محلات می باشد. استفاده از توان بالای مشارکتی ساکنان محلات در اجرای طرح ها و پروژه های عمرانی در راستای سامان دهی بافت های فرسوده و بهسازی محلات با نمره 3/3، اجرای مانورهای بلایای طبیعی با رویکرد آگاه سازی ساکنین محله با نمره 8/2 و رعایت اصول فنی و مهندسی در ساخت وساز واحدهای مسکونی و نظارت دقیق مهندسان ناظر با نمره 3/2، مهم ترین برنامه های اقدامی توانمندسازی محلات شناخته شد.
    کلید واژگان: سکونت گاه غیررسمی, تکنیک, راهبردها, توانمندسازی, SWOT
    Heydar Fathzadeh*, Seyedsaeed Zahdzahedani
    The present study is following an objective in which the compilation of suitable strategy to empower margin dwelling settlements of Seylab, Ahmad Abad, Yanug Darasi of the city of Tabriz in relation to skeletal, environment, social, cultural, economic and urban management to establish social justice among the residents of the city of Tabriz has been carried out.
    In this research an attempt was made to identify the strength, weakness, opportunities and threats of the settlement in relation to the indices under study in the framework of the strategic planning. Also an attempt was made to introduce it by analyzing it in the frame of SWOT technique by applying the QSPM model alongside with action plans of empowering.
    The research methodology has been descriptive and analytic. The required information was collected applying the questionnaire through 25 experts of the organizations and university professors. The normality of the data was proved through Kolmogorov Smirnov test. The formation of evaluation matrix of the internal and external effectual factors in empowering the settlements and their analysis in the SWOT technique indicated that social-cultural indices were the most important factor in empowering the settlements. Among the dimensions of the settlements under study, the dimension of strength with total weight score 3.45, the weakness with 3.30, the threats with 2.80 and the opportunity with 2.27 were the most important factors in empowering the settlements. Also the competitive/invasive strategies by allocating 14.6 out of the total score factors (48), with the mean score of 2.9 were the most suitable strategy to empower the settlements.
    Applying high participation power of the settlement residents in implementing the plans and development projects in the direction of organizing the worn-out structures and renovation of the settlements with the score of 3.3 executing the natural disaster manoeuvers with the approach of granting awareness to the settlement residents with the score of 2.8 and the observation of technical engineering principles in the construction of housing units, the precise supervision of the supervising engineers with the score of 2.3 were known as the most important action plans of the settlement empowering.
    Keywords: Informal settlement, technique, strategie, empowering, SWOT
  • امید مبارکی، صمد اکبری
    جهان به سرعت در حال گسترش زندگی شهری است. در حال حاضر، سرعت رشد شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه، بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. در ایران نیز شهرنشینی با روندی سریع و شتابان همراه بوده و این رشد شتابان، مسائل و معضلات زیادی برای شهرهای بزرگ ایران (بویژه شهر ارومیه) بدنبال داشته است. هدف این تحقیق تبیین عوامل موثر بر شکل گیری حاشیه نشینی شهر ارومیه (بویژه محله اسلام آباد کشتارگاه) و پیامدهای آن بوده و روش تحقیق پیمایشی (Survey) است. شیوه نمونه گیری سهمیه ای (Quota) است. که توزیع آن به صورت تصادفی در بین 384 نفر از ساکنان محله اسلام آباد کشتارگاه صورت گرفته است و داده ها با استفاده از روش های آماری و ضرایب همبستگی در نرم افزار Spss تحلیل شده اند. نتایج این پژوهش حاکی از آنست؛ از دلایل بسیار مهم حاشیه نشینی در شهر ارومیه می توان به بیکاری، درآمد کم، پایین بودن اجاره بهای مسکن و مهاجرت گسترده از محیط های شهری کوچک و روستاهای استان و استان های همجوار اشاره کرد، که ناشی از عوامل اقتصادی (جاذبه های اقتصادی شهر ارومیه و دافعه های اقتصادی شهرها و روستاهای اطراف) و دافعه های اجتماعی – فرهنگی در محل سکونت قبلی بوده است. و این امر موجب بروز انواع ناهنجاری های شهری (اشتغال افراد حاشیه نشین در مشاغل کاذب، وجود ساخت و سازهای غیرمجاز، افزایش جرم و جنایت، اثرات نامطلوب فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، آلودگی محیط زیست شهری و غیره) شده است.
    کلید واژگان: جاذبه های شهری, مهاجرت, حاشیه نشینی, شهرنشینی, شهر تبریز
    O. Mobaraki, S. Akbari
    The world is rapidly developing urban life. The rate of urbanization is highly progressing in developing countries compared with that of developed ones. Iran too, has faced urbanization in its rapid pace. This rapid step has with itself so many consequences for large cities specially Urmia. The goal of research is analysis of effective factors in creation of slums in Urmia city, their consequences and presentation of suitable methods for prevention of increase of informal settlement. We invoked survey study along with using libraries. The sampling was elected with the use of Quota. Which was done randomly among 384 individual in of Urmia.
    The results of this study indicates that main important reasons of slum dwelling in Urmia city is unemployment, low income, housing of low rent and widespread migration of small city and village that is arising of economic factors (like economic attractions and obstacles of economic in villages) as well as sociocultural obstacles related to previous zone. Informal settlement is deniable element in country metropolitans.
    Keywords: Urban attracts, Migration, Informal settlement, Urbanization, Urmia City
  • پروین قاسمی*
    این مقاله درصدد است از منظر انسان شناسی شهری به موضوع انسجام اجتماعی برخاسته از قومیت و خاستگاه قومی - فرهنگی مهاجران ساکن در محله ی اسلام آباد کرج طی روند اجرای طرح ساماندهی این محله بپردازد. بدین منظور مطالعه گروه های مختلف مهاجران آذری زبان از روستاهای سرخه از توابع تبریز، بوئین از زنجان و چنارلق و سفیدآب از ادربیل در این تپه و همچنین حسینیه ها و هیات های مذهبی آنها به عنوان نقاط تبلور انسجام اجتماعی - قومی، در محله اسلام آباد کرج مدنظر بوده است.
    روش مورد استفاده در این تحقیق، روش انسان شناسانه، یعنی روش های کیفی و با استفاده از مصاحبه و مشاهده ی مستقیم بوده است. همچنین از روش دنبال کردن گره انسجام بخش گروه نیز استفاده شده که داده های بسیاری را فراهم آورده است.
    سیاستگذاری های کلان اثرات مثبت و منفی روی شهر و گروه های ساکن در آن دارد. برخی از گروه ها متحمل اثرات مثبت یا منفی بیشتری نسبت به سایرین می شوند. تلاش ساکنان برای به حداقل رساندن این تاثیرات بازنمای پویایی گروه های ساکن در محله های مختلف است. مطالعه تعامل و پویایی این گروه ها در رابطه با سیاست گذارها می تواند نقش مهمی در تصمیم گیری های سیاستگذاران ایفاء نماید.
    تحقیق حاضر به مطالعه یکی از چندین طرح سیاست گذاری در اسلام آباد کرج پرداخته است، که به نام طرح سامان دهی تپه مرادآب کرج مشهور است. اجرای طرح تملک و تخریب خانه های آلونک نشین تپه مرادآب طی 19 سال، 4 هزار خانوار را مجبور به تغییر محل سکونت خود به سایر نقاط همان تپه، شهر کرج و یا سایر شهرهای کشور کرده است. در این فرایند قدمت حضور مهاجران و تعداد اعضای قومی آنها در اتخاذ تصمیماتی که برای حفظ انسجام خویشاوندی و قومی خود در تقابل با تاثیرات طرح بر انسجام زدایی روابط اجتماعی شان، موثر بوده است؛ به-طوری که مهاجرانی که مدت کوتاه تری از سکونت شان می گذشته (کمتر از 10 سال) به صورت دسته جمعی به نقطه ی دیگری از شهر مهاجرت کرده اند، و مهاجران با قدمت سکونت متوسط (10 تا 20 سال) به شکل دو یا سه گروه در سطح شهر پراکنده شده اند، و گروه های با قدمت سکونت طولانی (بیشتر از 20 سال) به دلیل احساس تعلق بیشتر نسبت به محله، سعی در باقی ماندن در محل و لذا یافتن مسکن در قسمت های دیگر تپه مرادآب داشته اند. نکته قابل ملاحظه آن است که این پراکندگی ها عمدتا حول محور اماکن گردهمایی هفتگی و ماهانه ی اعضاء گروه که در واقع اماکن مذهبی هستند، صورت می گیرد.
    کلید واژگان: آلونک نشینی, طرح های به سازی و نوسازی شهری, انسجام قومی, قومیت, حسینیه, تطبیق پذیری, اسلام آباد کرج, اماکن مذهبی
    Parvin Ghasemi*
    This essay attempts to pay attention to the issue of social cohesion arising from ethnicity and ethnic- cultural origin of immigrants in neighborhood of Islam Abad of Karaj during the organization plan from the perspective of urban anthropology. According to this, Different Azeri groups of immigrants of the villages such villages Sorkheh Functions of Tabriz, Buin of Zanjan and Chnarlaq and Sefidab of Ardabil in the hills and as well religious site and religious staff as the crystallization of social - ethnic cohesion, in Islam Abad neighborhood have been considered in this paper.The method used in this research has been anthropological including the qualitative approach, using interviews and direct observation as well as the method used to the following nodes of group cohesion that has provided a lot of data.Macro policy-making has positive and negative effects on the city and inhabitants of it. Some groups suffer positively or negatively impacts more than others. Trying of residents to minimize these effects represent dynamic groups in the different neighborhoods. To study the interaction and dynamics of group in relation to the policy making can play an important role in decision-making. The present study on one of such the policy initiatives is taken in Islam Abad, Karaj. This plan is famous to Reorganization Plan Hill. Implementation of the plan of house acquisition and demolition of Moradab hills is over 19 years long, forced to relocate four thousand families to other parts of the hill, the other cities in the city of Karaj or other cities in the country. In this process, dates back of the presence of immigrants and the numbers of members of ethnic groups have been effective in their decisions to maintain Kinship and ethnic cohesion in contrast to the impact on de-cohesion of their social relations. As immigrants with little history of residence (below 10 years) collectively moved to another part of town, older immigrants lived intermediate (10 to 20 years) were dispersed into two or three groups in the city, And groups with a long history of residence (for more than 20 years) due to a greater sense of belonging to neighborhood have tried to stay in it and thus housing in other parts of the hill of Moradab.The considerable point is that the distribution mainly is taken placed around the weekly and monthly gathering places of the members of the group that are actually the religious places.
    Keywords: Informal Settlement, Reform, Urban Renewal Plans, Ethnic Solidarity, Ethnicity, Religious Site (Hoseinie), Compliance, Islam Abad of Karaj, Religious Places
  • نادر مروتی
    مهاجرت به عنوان معضلی برای کشورهای جهان سوم در یک قرن اخیر پدیدار شده است. آنچه باعث شده مهاجرت به عنوان معضل دیده شود؛ عدم امکان جذب مهاجران توسط شهرها، عدم توانایی دولت ها در ارایه امکانات به حجم انبوه مهاجرین به شهرها و به وجود آمدن پدیدهی اسکان غیررسمی می باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی چگونگی شکلگیری سکونتگاه های غیررسمی شهر سنندج و ارائه راهکار برای ساماندهی آن هاست.روش تحقیق این مطالعه از لحاظ نوع، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه سرپرستان خانوار محله عباس آباد سنندج تشکیل می دهد. نمونه پژوهش شامل 400 نفر از سرپرستان خانوار ساکنان آن محله است که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته می باشد نتایج این تحقیق نشان میدهد که نابرابری های منطقهای بین شهر و روستا بر مهاجرت روستاییان به محله مورد مطالعه تاثیر داشته و هم پیوند ی های قومی، فرهنگی و خویشاوندی و نیز منشا های مکانی مشترک در پراکندگی جمعیت تاثیر داشته است. همچنین نتایج تحقیق حاکی از احساس تعلق پایین ساک نان به محله زندگی خود و بالتبع میزان مشارکت پایین آن ها در امور مربوط به محله است.
    کلید واژگان: مهاجرت, اسکان غیررسمی, نابرابری های منطقه ای, رشد شتابان, هم پیوندی های قومی و فرهنگی سکونت گاه های غیر رسمی
    Nader Morovati
    The immigration as a problem for third countries world has been emerged within the recent century. What causes the immigration to be deemed as a problem is impossibility of attracting the immigrants by the cities, governments’ inability in providing facilities to the mass volume of immigrants to the cities and formation of informal settlement phenomenon. The main objective of this research is studying the quality of informal settlements formation in Sanandaj and presenting strategy for their organization. The methodology of this research is applied and the data has been collected according to descriptive-survey style. The statistical society of present study is consisted of all family guardians in Abbasabad Quarter in Sanandaj. The sampleincludes 400 family guardians residing in this quarter that have been selected by random sampling. The data has been collected by researcher-made questionnaire. The results of this study indicate that regional inequalities between city and village has affected the immigration of villagers to the studied quarter and ethnic, cultural and kinship associates and joint local origins have affected the population dispersal. In addition, the summary implies the residents’ low sense of belonging to their quarter and naturally their low collaboration rate in the affairs related to the quarter.
    Keywords: Immigration, informal settlement, regional inequalities, rapid growth, ethnic, cultural associates
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال