به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "meta-synthesis" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «meta-synthesis» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • جعفر هزارجریبی، زهرا درویشی*
    یکی از عواملی که بر رفاه اجتماعی در جوامع تاثیر دارد، سرمایه اجتماعی است. هدف این پژوهش، فراترکیب پژوهش های حوزه سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی به منظور استفاده بهتر از دانشی است که پژوهش های این حوزه فراهم آورده اند.در مقاله حاضر با استفاده از تکنیک فراترکیب، مقالات حوزه سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی در دوره زمانی 1390 الی 1401 بررسی شدند. در مطالعه پیش رو، 16 مقاله علمی-پژوهشی حوزه رفاه اجتماعی و سرمایه اجتماعی بررسی شد.یافته ها نشان داد مطالعات در بحث رفاه، بیشتر بر بعد اقتصادی و شاخص های عینی رفاه تاکید کرده اند و تاکید اندکی بر بعد ذهنی رفاه داشته اند. همچنین یافته ها حاکی از آن است که هرچه فرد از لحاظ هویتی و فرهنگی، درهم تنیدگی بیشتری با فرهنگ سنتی و قومی خود داشته باشد، از رفاه ذهنی بیشتری برخوردار می شود. در مقابل، کاهش سرمایه اجتماعی به کاهش بهره وری اقتصادی و اجتماعی، و افزایش تنش ها و ناهنجاری های اجتماعی منجر می شود. همچنین فرسایش سرمایه اجتماعی تاثیراتی منفی بر سرمایه اقتصادی دارد. این اثرات عبارت اند از: 1. کاهش همکاری و اعتماد؛ 2. افزایش هزینه های تراکنشی؛ 3. کاهش نوآوری. بنابراین فرسایش سرمایه اجتماعی به کاهش عملکرد و افزایش مشکلات اجتماعی در جامعه منجر می شود.نتایج نشان می دهد از آنجا که سرمایه اجتماعی در گروه های قومی در ایران، پدیده ای چندوجهی و پیچیده است که با توجه به تنوع فرهنگی، تاریخی و اجتماعی کشور به شکل های مختلفی ظاهر می شود، سیاست ها و برنامه های دولتی باید بین تمام گروه ها هماهنگی ایجاد کند تا حس همبستگی بین گروهی در کنار همبستگی درون گروهی افزایش پیدا کند و به تبع آن رفاه جامعه ارتقا یابد.
    کلید واژگان: ایران, رفاه اجتماعی, رفاه ذهنی, رفاه عینی, سرمایه اجتماعی, فراترکیب
    Jafar Hezarjaribi, Zahra Darvishi *
    One of the factors that affect social welfare in societies is social capital. The objective of this research is to integrate the research on social capital and social welfare in order to more effectively utilize the knowledge that has been accumulated in these fields.Utilizing Meta-synthesis methodology, this article evaluates articles concerning social capital and welfare from 2012 to 2023.This article reviewed 16 scientific and research articles in the fields of social welfare and social capital.The results indicated that the economic dimension and objective indicators of well-being have been the primary focus of studies on well-being, with little attention paid to the mental dimension. Also, the findings indicate that the more a person is intertwined with his traditional and ethnic culture in terms of identity and culture, the more mental well-being he will enjoy. On the other hand, the reduction of social capital may lead to the reduction of economic and social productivity, increase of tensions and social anomalies. Additionally, economic capital is adversely affected by the degradation of social capital. These effects include: 1. Reduction of cooperation and trust: 2. Increase of transaction costs: 3. Reduction of innovation.Consequently, the social capital of ethnic groups in Iran is a multifaceted and intricate phenomenon that manifests in a variety of ways as a result of the cultural, historical, and social diversity of the country. Consequently, government policies and programs must establish harmony among all groups in order to foster a sense of intergroup solidarity. Along with intra-group solidarity, the welfare of the society is also improved.
    Keywords: Iran, Meta- Synthesis, Objective Welfare, Social Capital, Social Welfare, Subjective Welfare
  • شاهو رستگاری*، محسن نیازی، علی فرهادیان

    گذار از سنت به مدرنیته، تغییرات عظیم اجتماعی - اقتصادی  و هویتی را در جامعه ایران به وجود آورده است. یکی از مهم ترین این تحولات نحوه نگرش و ارزش گذاری  نسل جوان به مقوله ازدواج می باشد. افزایش زندگی های مجردی در شهرهای بزرگ بازتاب علاقه نسل جوان به تجرد است. در سال های اخیر؛ پدیده تجرد قطعی و تنهایی گزینی در ایران شدت یافته و به یکی از مسائل مهم اجتماعی- جمعیت شناختی کشور تبدیل شده است، تاخیر در ازدواج جوانان به یک مساله اجتماعی تبدیل شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش فراترکیب به بررسی علل و عوامل موثر بر گرایش جوانان به زندگی مجردی پرداخته ایم. در این تحقیق پس از جستجو در سایت های مختلف و استخراج 123 مقاله بر اساس کلیدواژه های تحقیق با موضوع تجرد جوانان؛ بر اساس استاندارد های موجود در روش متاسنتز در نهایت به 31 مقاله تمرکز گردید. سپس با تجزیه و تحلیل عوامل موثر و احصاء مقولات کلیدی حاکم  بر در این مقالات؛ به 5 مفهوم بنیادی شامل افزایش فردگرایی، تحولات ارزشی، تحولات اجتماعی، جامعه ریسکی و معضلات اقتصادی رسیدیم. با بالا رفتن سطح تحصیلات، انتظار افراد برای ورود به بازار کار بیشتر می شود و این موضوع یعنی پیدا کردن شغل مناسب می تواند باعث تاخیر در ازدواج گردد. سواد و تحصیلات باعث تحولات فردی و دگرگونی در ایده ها و نگرش ها و ارزش های شخصی می گردد و با گسترش افق دید افراد به ماورای مرزهای سنتی جامعه، آنها را به ارزیابی مجدد از ارزش های خانواده و ازدواج وادار می سازد.

    کلید واژگان: زندگی مجردی, مدرنیته, جامعه ریسکی, متاسنتز, فردگرایی
    Shaho Rastegari*, Mohsen Niazi, Ali Farhadian

    In recent years; Official statistics and numerous experimental evidences confirm the change in the attitude of young people regarding the issue of marriage and lack of interest in starting a family. There have been various researches on the issue of marriage avoidance among the country's researchers, each of them looking at the issue from their own perspective. The main question of this research is the design of the model and model of the factors affecting the marriage avoidance of young people. In this research, using meta-composite method, we investigated the causes and factors affecting the tendency of young people to live a single life. In this research, after searching in various sites and extracting 123 articles based on the keywords of research on the subject of youth celibacy; Based on the existing standards in the meta-synthesis method, 31 articles were finally focused. Then by analyzing the effective factors and counting the key categories that govern in these articles; We reached 5 fundamental concepts including increasing individualism, value changes, social changes, risk society and economic problems. As the level of education increases, the expectation of people to enter the labor market increases, and this issue, i.e. finding a suitable job, can delay marriage. Literacy and education cause personal changes and transformations in ideas, attitudes and personal values, and by expanding people's horizons beyond the traditional boundaries of society, it forces them to reevaluate the values ​​of family and marriage.

    Keywords: Single Life, Modernity, Risk Society, Meta-Synthesis, Individualism
  • مهدی کاشفی فرد*، مهدی منتظرقائم
    در پژوهش های جهانی، موضوع سیاست حافظه، موضوعی برجسته در مطالعات فرهنگی و رسانه ای محسوب می شود. از منظر سیاسی نیز، حافظه یکی از میدان های نزاع های هویتی است. رقابت های هویتی در سال های اخیر منجر به شکل گیری شکاف های هویتی در بین برخی افراد جامعه شده است. در سده گذشته، رسانه ها نقشی میانجی برای انتقال حافظه ایفا کرده اند به نحوی که امروزه برخی این تعبیر را به کار برده اند که رسانه، حافظه است. از این رو، تقاطع بین مطالعات حافظه و مطالعات رسانه ای، حوزه پژوهشی پرطرفداری محسوب می شود. این مقاله به مطالعه ابعاد مختلف مطالعه درباره روایت گری حافظه در تقاطع با رسانه ها، می پردازد. یکی از کارکردهای رسانه ها در زمینه حافظه، بازسازی حافظه جمعی و فردی است. این مقاله نشان می دهد که انتقال حافظه جمعی، اساسا، امروزه، عملی رسانه ای است. به همین منظور، از نظریه رسانه ای شدن استفاده شده است تا نشان داده شود رسانه ای شدن چه ویژگی هایی را به حافظ جمعی بخشیده است. به همین منظور، به سراغ 30 مقاله برگزیده در این زمینه رفتیم تا با استفاده از روش فراترکیب مشخص کنیم مطالعات حافظه و رسانه از چه روندها و کلان مولفه هایی پیروی می کند. بنابر یافته های پژوهش حاضر مطالعات حافظه رسانه ای شده در سطح جهانی، بر چهار مقوله اصلی و پرتکرار تمرکز دارد: 1. عینیت بخشی به حافظه با استفاده از رسانه ها (ژانرهای حافظه رسانه ای شده و دیجیتالی شدن)، 2. ارجاع مندی و انضمامی بودن روایت حافظه (راه گشایی برای مشکلات و تاثیرپذیری و عاطفی)، 3. کارکردهای فردی و اجتماعی روایت حافظه (یادآوری جمعی و چارچوب بندی فردی) و 4. سیاسی-روانی بودن روایت حافظه (ضدروایت ها و الگوی ذهنی آشنا).
    کلید واژگان: سیاست حافظه, روایت, حافظه رسانه ای شده, رسانه ای شدن, فراترکیب
    Mahdi Kashefi Fard *, Mahdi Montazerghaem
    The politics of memory is a prominent topic in cultural and media studies. From a political perspective, memory is one of the fields of identity conflicts. Identity competitions, in recent years, have led to the formation of identity gaps among some people in the society. In the last century, the media have played an intermediary role for the transfer of memory, so that today some have used the interpretation that the media is memory. Therefore, the intersection between memory studies and media studies is considered a popular research field. This article studies the different dimensions of memory narration in the intersection with the media. One of the functions of the media in the field of memory is the reconstruction of collective and individual memory. This article shows that the transmission of collective memory is, essentially, a media practice today. For this purpose, the theory of mediaization has been used to show what characteristics mediaization has given to collective memory. To achieve this goal, we selected 30 articles and with using the Meta-synthesis method, we showed what trends and macro-components are followed by memory and media studies. According to the findings of the current research, the studies of mediated memory at the global level focus on four main and frequent categories: 1. Objectification of memory using media (genres of mediated memory and digitization), 2. Referentiality and concreteness of the memory narrative (opening up for problems and emotional impact), 3. Individual and social functions of memory narration (collective recall and individual framing), and 4. The political-psychological nature of the memory narrative (counter-narratives and familiar mental pattern).
    Keywords: Memory Politics, Collective Memory, Mediatized Memory, Mediatization, Meta-Synthesis
  • محمدرضا شیخ طاهری، سید احمد فیروزآبادی*
    نزاع دسته جمعی یکی از پدیده های اجتماعی چالش برانگیز است که از دیرباز در اجتماعات محلی وجود داشته است. منظور از نزاع دسته جمعی درگیری یا دعوایی است که غالبا با انگیزه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میان حداقل سه نفر ایجاد می شود. در پرتو این آسیب، کژکارکردی های متعددی در سازمان اجتماع رخ می دهد. این کژکارکردی ها منشا درگیری های ثانویه ای می شود که تا مدت ها به شکل های گوناگون ادامه پیدا می کند. پژوهش حاضر با هدف شناخت سطوح تحلیلی تحقیقات انجام گرفته درباره نزاع ها و سنخ شناسی آن ها به لحاظ بستر و عوامل غالب انجام شده است.پژوهش حاضر با روش فراترکیب و با بررسی 36 پژوهش صورت گرفته است.یافته های پژوهش نشان می دهد تحقیقاتی که در سطح توصیف صورت گرفته اند بیشتر به ارتباط متغیرهای زمینه ای با میزان گرایش به نزاع پرداخته اند. تحقیقاتی که در سطح تبیین انجام شده اند علل اجتماعی، فرهنگی و بوم شناختی را در ایجاد نزاع موثر دانسته اند و بعضی تحقیقات با ارائه راهکارهایی مانند عدالت ترمیمی و اعتماد، به دنبال کنترل این پدیده بوده اند. علل غالب نزاع های دسته جمعی در پژوهش های مطالعه شده بیشتر شامل مولفه های طایفه گرایی، جمع گرایی عمودی، چالش های محیطی، کمیابی، مسائل حقوق و مالکیت و تجربه نزاع بوده است.نتایج فراترکیب تحقیقات بیانگر آن است که علل و عوامل نزاع دسته جمعی در جامعه ایران را می توان تحت تاثیر شرایط اقلیمی نیز صورت بندی کرد. بدین معنا که علل نزاع در اقلیم مرکزی و خشک ایران به شدت از عوامل محیطی مانند کمیابی و رقابت بر سر منابع تاثیر می پذیرد. هرچه از مرکز به سمت غرب و جنوب غرب حرکت کنیم، به تبع وجود بافت اجتماعی چندقومیتی، این پدیده بیشتر به علل خویشاوندگرایی و خاص گرایی های تعمیم یافته شکل گرفته است. همچنین در شرق و جنوب شرق، نزاع ها بیشتر تحت تاثیر تجربه نزاع، محرومیت ها و ناامنی های اجتماعی-سیاسی رخ می دهد. در نواحی شمالی نیز بیشتر به علل نابرابری و احساس محرومیت نسبی رخ داده است.
    کلید واژگان: ایران, چالش های محیطی, سنخ شناسی, فراترکیب, طایفه گرایی, نزاع
    Mohammadreza Sheikhtaheri, Seyed Ahmad Firouzabadi *
    Collective conflict in local communities is always an issue that has been the focus of social researchers in our country in recent years. This occurrence poses a threat to the peace, security, and quality of life of the populace, particularly in traditional and tribal communities, where it induces tendencies toward dominance and anxiety. In recent years, it has been increasing in our country and for this reason, many researchers have investigated this phenomenon, the current research was conducted to understand the background, causes, and main factors of conflict formation in Iran.This investigation implemented the meta-synthesis methodology. The demographic of our study 34 articles were chosen in accordance with the criteria, and they were published in scientific journals and theses. We conducted an analysis of the findings of this investigation and identified 10 categories. In order to ensure the quality of our categories, we obtained the approval of an expert and calculated Cohen’s Kappa coefficient.The findings of the research indicate that the studies conducted at the level of description have primarily concentrated on the relationship between background variables and the degree of tendency to conflict. The research conducted at the level of explanation has identified social, cultural, and ecological causes as effective in generating conflict. Some research has attempted to address this phenomenon by proposing solutions such as restorative justice and trust. In the most extensively researched studies, the primary causes of collective conflicts are scarcity, environmental challenges, vertical collectivism, tribalism, and rights and property issues.Its analysis and meta-synthesis demonstrate that the primary causes and factors of collective conflicts in Iranian society have been centered on the three primary axes of tribalism and vertical collectivism, as well as the challenges of rights and property and environmental resources. The conflicts that transpired in the central and arid regions of Iran were primarily precipitated by environmental and resource constraints, while those that transpired in the west and southwest were primarily influenced by tribalism and its repercussions. In the east and south-east, conflicts have been primarily influenced by the experience of conflict, deprivation, and socio-political insecurity. In the northern areas, there have been more causes of inequality and a sense of relative deprivation.
    Keywords: Conflict, Environmental Challenges, Iran, Meta-Synthesis, Tribalism, Typology
  • رضا نوروزی اجیرلو*، مسلم سلیمان پور، صمد خباز باویل
    کارآفرینی اجتماعی، به عنوان یک پدیده جهانی با به کارگیری رویکردهای نوآورانه برای حل مشکلات اجتماعی، بر جامعه تاثیر می گذارد. داشتن تعهد به طبیعت و اصول پایداری و تاکید بر حفظ محیط زیست، به عنوان بخشی از راهبرد کارآفرینان در حوزه اجتماعی محسوب می شود. این پژوهش براساس هدف، کاربردی-توسعه ای است و ازلحاظ گردآوری داده ها با توجه به ماهیت پژوهش، از روش کیفی فراترکیب با رویکرد هفت مرحله ای سندولسکی و باروسو (2007)، استفاده شده است.برای گردآوری اطلاعات، مقاله های مرتبط در بازه زمانی 2015 تا 2022 از از پایگاه داده های الکترونیکی ازجمله: Emerald, ScienceDirect, Springer,Sage و پایگاه تخصصی مگ ایران، ایران داک، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پرتال جامع علوم انسانی بررسی شد. با استفاده از روش فراترکیب، در عین توجه یکپارچه به تمام ابعاد کارآفرینی اجتماعی، شاخص هایی که ازنظر پژوهشگران در شکل گیری کارآفرینی اجتماعی مبتنی بر محیط زیست موثر هستند، شناسایی شدند. در این پژوهش، به تحلیل نتایج و یافته های محققین قبلی پرداخته و با انجام گام های هفت گانه سندلوسکی و باروسو، الگوی نهایی کارآفرینی اجتماعی شناسایی شد. در راستای استخراج داده ها از متون، با توجه به مطالعه گسترده ادبیات کارآفرینی اجتماعی، اقدام به کدگذاری اولیه و استخراج مفاهیم و مقوله ها شد. پس از کنار هم قراردادن و ادغام شاخص های به دست آمده در مرحله فراترکیب، درمجموع 24 کد اولیه و 6 تم و 3 مقوله شامل عوامل زیرساختی (حمایتی و ساختی)، عوامل شناختی (مهارتی و شخصیتی) و راهبرد زیست محیطی (جهت گیری زیستی و رفتار زیست محیطی) شناسایی شد. این مقاله می تواند بینش های ارزشمندی را در زمینه غنی شدن ادبیات کارآفرینی اجتماعی دهد و با حمایت راهبردی دولت از فعالیت های کارآفرینی اجتماعی مانند سیاست کاهش مالیات برای فعالیت هایشان، آنها را از درجه مطلوبیت شناختی و امکان سنجی بالایی برخوردار سازد.
    کلید واژگان: کارآفرینی اجتماعی, راهبرد زیست محیطی, فراترکیب
    Reza Norouzi Ajirloo *, Moslem Soleymanpor, Samad Khabbaz Bavil
    Social entrepreneurship, as a global phenomenon, sways society by adopting innovative approaches to address social problems. A focus on nature and the principles of sustainability and emphasis on environmental preservation are considered part of the strategy of social entrepreneurs. This is an applied-developmental study that uses a qualitative meta-synthesis method for data collection. The research method borrows the seven-step approach from Sandolski and Barroso (2007) based on the nature of the research. Electronic databases such as Emerald, ScienceDirect, Springer, Sage and the specialized database of Magiran, Irandoc, the scientific information database of SID and the comprehensive portal of humanities were reviewed from 2015 to 2022 to collect data. While considering all dimensions of social entrepreneurship, we utilized meta-synthesis method to identify indicators that the researchers believe wielded influence on the emergence of environment-based social entrepreneurship. In this research, after a review of the results and findings of previous researchers, the final model of social entrepreneurship was identified following Sandelowski and Barroso's seven steps. To extract the data from the texts, preliminary coding and extraction of concepts and categories were conducted after a thorough review of the literature on social entrepreneurship. After compiling and integrating the indicators obtained in the meta-synthesis phase, a total of 24 primary codes, 6 themes and 3 categories were identified, including infrastructural factors (supportive and structural), cognitive factors (skills and personality), and environmental strategies (biological orientation and environmental behavior). This article can offer valuable insights to enrich the literature on social entrepreneurship, and the government's strategic support for social entrepreneurship, like the policy of tax cut for related activities, will give them a high degree of cognitive desirability and feasibility.
    Keywords: Social Entrepreneurship, Environmental Strategy, Meta-Synthesis
  • سعید غلامی، محسن نیازی*، اسدالله یابایی فرد

    رضایت شغلی معلمان، یکی از مهمترین عوامل موثر بر عملکرد آنان می باشد و نقش رضایت شغلی معلمان در توسعه و دستیابی به اهداف نظام آموزشی گسترده و روشن است. بر همین اساس، بررسی عوامل موثر بر رضایت شغلی معلمان در ایران، امری ضروری است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر رضایت شغلی معلمان در ایران است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو انجام شده است. برای این منظور، نتایج مطالعات انجام شده بین سال های 1390 تا 1403، مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از کلیدواژه های مرتبط، تعدادی از مقالات مربوطه شناسایی و از بین 205 مقاله در نهایت 34 مقاله با استفاده از معیارهای فراترکیب انتخاب شدند. برای بررسی کیفیت و پایایی یافته های این پژوهش از شاخص کاپا استفاده شد که نتایج آن نشان از کیفیت مناسب یافته های پژوهش دارد. یافته های حاصل از این پژوهش به استخراج کدهای مختلفی منجر شد و پس از رفت و برگشت های مداوم و بررسی و ادغام یافته های اولیه این پژوهش در زمینه های فرعی، نه زمینه اصلی به دست آمد که به ترتیب فراوانی عبارتند از: ابعاد سازمانی، ابعاد توانمندسازی، ابعاد رهبری مدیران، ابعاد ذهنی و فردی، ابعاد اجتماعی، ابعاد سلامت روانی، ابعاد سبک زندگی، ابعاد اخلاقی و ابعاد نوآوری و خلاقیت. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که عدالت سازمانی، سیستم پاداش مبتنی بر عملکرد، مشارکت دادن معلمان در تصمیم گیری ها، دوره های توانمندسازی روانشناختی و محتوای الکترونیکی، رهبری کاریزماتیک، فضای اخلاقی سازمان و مانند آن، بر رضایت شغلی معلمان در ایران بسیار اهمیت دارد و یافته های این پژوهشف برخی از نظریات قبلی در رابطه با رضایت شغلی را تایید می کند.

    کلید واژگان: رضایت شغلی, معلمان, فراترکیب, آموزش و پرورش
    Saeid Gholami, Mohsen Niazi *, Asdollah Babaei Fard

    Teachers' job satisfaction is one of the most important factors affecting their performance, and the role of teachers' job satisfaction in developing and achieving the goals of the educational system is broad and clear. Based on this, it is necessary to investigate the factors affecting the job satisfaction of teachers in Iran. The purpose of this research is to investigate the factors affecting the job satisfaction of teachers in Iran. This research was carried out using the Meta-synthesis qualitative method and the seven-step model of Sandelowski and Barroso. For this purpose, the results of the studies conducted between 1390 and 1403 were examined. And by using related keywords, a number of relevant articles were identified and finally 34 articles were selected from among 205 articles using meta-composite criteria. Kappa index was used to check the quality and reliability of the findings of this research, and its results show the appropriate quality of the research findings. The findings of this research led to the extraction of various codes, and after continuous back and forth and examination and integration of the initial findings of this research in sub-fields, nine main fields were obtained, which in order of frequency are; Organizational dimensions, empowerment dimensions, leadership dimensions of managers, mental and individual dimensions, social dimensions, mental health dimensions, lifestyle dimensions, ethical dimensions and dimensions of innovation and creativity. Also, the results of this research show that organizational justice, performance-based reward system, teachers' participation in decision-making, psychological empowerment courses and electronic content, charismatic leadership, ethical environment of the organization, etc., affect the job satisfaction of teachers in Iran. It is very important and the findings of this research confirm some of the previous theories regarding job satisfaction.

    Keywords: Job Satisfaction, Teachers, Meta-Synthesis, Education
  • کتایون حمیدی زاده*

    پژوهش حاضر با هدف بازشناسی مولفه های آموزش چند فرهنگی و با روش پژوهش کیفی از نوع متناستز صورت گرفته است. تمامی مراحل متاسنتز براساس الگوی شش مرحله ای اروین انجام شده است. جامعه پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر فارسی است که در بازه سال های 1390-1401 منتشر شده اند. با تحلیل و بررسی مقالات مرتبط با آموزش چندفرهنگی به حذف و انتخاب مقالات پرداخته شد، که از میان 868 مقاله شناسایی شده با توجه به معیارهای  عنوان تحقیق، روش پژوهش، زبان پژوهش، مقالاتی که به صورت کامل منتشر شده اند، زمان انتشار مقالات و نشریات منتشر کننده پژوهش؛ با طی مراحل گزیش و پالایش، 11 مقاله جهت مطالعه انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها، به تحلیل هر مقاله بدون در نظر گرفتن چارچوب مفهومی آن پرداخته شد. روند تجزیه و تحلیل داده ها با بازخوانی یافته ها از هر مقاله شروع شد و به تدریج به سمت سنتز و تفسیر یافته ها در طول مطالعات پیش رفت. یافته های مشابه و متفاوت، کدگذاری و طبقه بندی شد. در فرایند کدگذاری از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در نهایت با بازبینی ها و تصمیم گیری های مکرر، 3 مضمون اصلی و11 مضمون فرعی مولفه های آموزش چند فرهنگی شناسایی و ارائه شدند. نتایج بررسی ها نشان می دهد جهت تحقق مولفه های آموزش چند فرهنگی در برنامه های درسی، می بایست برنامه های درسی از تک فرهنگی فاصله بگیرند و در راستای منافع تمامی فرهنگ ها ارائه شوند.

    کلید واژگان: آموزش چند فرهنگی, پژوهش کیفی, فراترکیب, متناسنتز
    Katyoon Hamidizadeh*

    This research is conducted with the objective of identifying the components of multicultural education and using the qualitative research method of metastases. All stages of Meta-Synthesis are based on Erwin's six-step model. The research community includes all the authentic Persian scientific articles that were published in the period of 2013-2021. By analyzing and reviewing articles related to multicultural education, articles were removed and selected. Among the 868 articles, based on the following criteria: research title, research method, research language, a number of eleven articles have been selected. In order to analyze the findings, each article is analyzed without considering the conceptual framework. The process of data analysis began by rereading the findings from each article and gradually progressed to the synthesis and interpretation of findings across studies. Similar and different findings are coded and classified. Thematic analysis method has been used in the coding process. Finally, with repeated reviews and decisions, 3 main themes and 11 sub-themes of the components of multicultural education have been identified and presented. The results of the surveys show that in order to realize the components of multicultural education, the curricula should be distanced from monoculture and be presented in line with the interests of all cultures.

    Keywords: Meta-Synthesis, Multicultural Education, Qualitative Research
  • داریوش محمدپور، محمد عباس زاده*، توکل آقایاری هیر، محمدباقر علیزاده اقدم

    بهبودگی مالی موضوع مورد علاقه رشته های مختلف، به ویژه اقتصاد، جامعه شناسی و روان شناسی است. بهبودگی مالی به طور عام، می تواند در حوزه جامعه شناسی مالی و اقتصادی کاربرد بالایی داشته باشد. با این حال، هیچ تعریف یا اندازه گیری مورد توافق جهانی و هیچ شفافیتی در رابطه با مفهوم سازی و مولفه های آن و همچنین عوامل مرتبط با آن وجود ندارد؛ لذا هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر بهبودگی مالی و تبیین نحوه ارتباط این عوامل می باشد. برای این منظور از روش فراترکیب استفاده شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام گرفته در بازه زمانی 2021-2005 می باشد، در این راستا 171 مقاله در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و در نهایت 43 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید. با بررسی این 43 مقاله منتخب در نهایت 86 مولفه و در قالب 14 مفهوم و چهار مقوله اصلی تحت عنوان عوامل فردی، عوامل زمینه ای، جامعه پذیری مالی و سواد مالی شناسایی شد. نتایج تحلیلی نشان می دهد که عوامل شناسایی شده در پژوهش حاضر در ارتباط با هم عمل کرده و سهم هر یک از آنها در جای خود مهم است و به منظور ارائه یک مدل جامع از بهبودگی مالی باید به نقش همه این عوامل توجه شود؛ اما با بررسی 43 تحقیق انجام گرفته در این زمینه، سهم جامعه پذیری مالی در میان چهار عامل اصلی شناسایی شده در شکل گیری بهبودگی مالی موثرتر است؛ زیرا از نظر تئوریکی و مدل مفهومی بهبودگی مالی، سازه جامعه پذیری مالی نسبت به سایر سازه های تاثیرگذار بر بهبودگی مالی مقدم تر است.

    کلید واژگان: بهبودگی مالی, سواد مالی, جامعه پذیری مالی, فراترکیب
    Daryoush Mohammad Pour, MOHAMMAD ABBASZADEH *, Tavakkol Aghayari Hir, Mohammadbagher Alizadeh Aghdam

    Financial wellbeing is a topic of interest in various disciplines, especially economics, sociology and psychology. Financial wellbeing in general can be used in the field of financial and economic sociology. However, there is no universally agreed definition or measurement, and no transparency regarding conceptualization and its components, as well as related factors; Therefore, the main purpose of this study is to identify the factors affecting financial wellbeing and explain how these factors relate. For this purpose, the meta-synthesis method has been used. The statistical population is all studies conducted in the period 2005-2021, in this regard, 171 articles in the field of the subject were evaluated and finally 43 articles were selected purposefully. By reviewing these 43 selected articles, 86 components were finally identified in the form of 14 concepts and four main categories under the headings of individual factors, contextual factors, financial socialization and financial literacy. Analytical results show that the factors identified in the present study are related and the contribution of each of them is important in order to provide a comprehensive model of financial wellbeing, the role of all these factors should be considered; But by reviewing 43 studies in this field, the contribution of financial socialization among the four main factors identified is more effective in shaping financial recovery; Because theoretically and conceptually model of financial recovery, the structure of financial socialization is prior to other structures affecting financial wellbeing.

    Keywords: Financial-Wellbeing, Financial Literacy, Financial Socialization, Meta-Synthesis
  • محسن نیازی، علی فرهادیان*، فریده عیوضی، فاطمه خوش بیانی آرانی
    امروزه در اغلب جوامع با وجود حضور فراوان زنان در عرصه اجتماع، متاسفانه جایگاه زنان در جامعه هنوز در امتداد همان وظایفی است که جامعه مردسالار به زن تفویض کرده است . به رغم پیشرفت هایی که زنان در همه کشورهای جهان به دست آورده اند، تفاوت های جنسیتی، هم چنان شالوده نابرابری های اجتماعی است. موفقیت و پیشرفت هر جامعه در گرو استفاده از تخصص های موجود در آن است، اما نابرابری های شرایط میان زنان و مردان در همه عرصه های مختلف جامعه قابل رویت است و جهت تسهیل شرایط ورود برای حضور و بقای زنان به عنوان نیمی از جمعیت هر جامعه ای، تاکنون تدابیر علمی و برنامه ریزی های لازم و مقتضی اتخاذ نشده است. مسئله نابرابری جنسیتی اگر چه در نهادهای حقوقی و اجتماعی موضوعی وارداتی قلمداد می شود و در عرصه نظری و تئوریک به طور مکرر مورد توجه قرار گرفته لیکن در عرصه های عملی با چالش هایی مواجه بوده است.هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد، مولفه ها و عوامل ایجاد کننده نابرابری جنسیتی با استفاده از رویکرد فراترکیب است. این روش شامل گام های هفت گانه است که به ارزیابی و تحلیل نظام مند نتایج و یافته های مطالعات پیشین می پردازد. در این تحقیق نتایج پژوهش های پیشین از سال های 1400-1390 جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. برای اعتبار و پایایی از ضریب کاپای کوهن استفاده شده است. از میان مقالات اولیه، تعداد 26 مقاله مناسب، شناسایی شدند. با توجه به بررسی مقالات مورد استناد، نتیجه پژوهش بیانگر 5 بعد اصلی شامل عوامل خانوادگی، اجتماعی، رسانه ای، سیاسی و فرهنگی است که مضمون نابرابری جنسیتی را تبیین می کنند.
    کلید واژگان: جنسیت, زنان, فراترکیب, نابرابری جنسیتی
    Mohsen Niazi, Ali Farhadian *, Farideh Ayouzi, Fatemeh Khoshbayani Arani
    In most societies, despite the large presence of women in the social arena the position of women in the society is still known with the same duties that the patriarchal society has delegated to women. Despite the progress made by women all over the world, gender differences are still the main cause of social inequalities. The success any society depends on the use of the available expertise, but the inequality of conditions between women and men can be seen in all fields of society, and in order to facilitate the entry conditions for the presence and survival of women as a huge part of the population of any society, so far some measures have been taken. Scientific and necessary planning, however, has not been adopted. Although gender inequality is considered an important issue in legal and social institutions and has been repeatedly taken into consideration in the theoretical and theoretical fields, it has faced challenges in practice. The aim of this research was to identify the dimensions, components and factors that result in gender inequality, by using a meta-synthesis method. This method includes seven steps that evaluate and systematically analyze the results of previous studies. This study analyzed the results of previous articles, conducted in 2020 and 2021. Cohen's kappa coefficient was used for validity and reliability. Among the primary articles, 26 articles were identified suitable. The results showed 5 main dimensions including family, media, as well as social, political, and cultural factors that explain the theme of gender inequality.
    Keywords: Gender, Women, Meta-Synthesis, Gender Inequality
  • محسن نیازی، اکبر ذوالفقاری*، الهام رضایی

    رسانه های اجتماعی مجازی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین رسانه های اجتماعی هستند که امروزه توانسته اند در قالب ابزار روزمره و کاربردی، بر روابط خصوصی شهروندان اثرگذارد. این فضا در کنار مزایای بی شمار، معایبی هم به همراه دارد و به کاربران ناآشنا با فضای مجازی آسیب های جدی وارد می کند. بنابراین اهمیت، شناسایی و بررسی آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی مورد توجه قرار گرفته؛ به گونه ای که سالانه مقاله های پژوهشی زیادی در این خصوص نگارش و چاپ شده است. اما، با توجه به اینکه این مقاله ها با جامعه آماری متفاوت، و شرایط متفاوت جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام شده، نتایج متفاوتی داشته است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش کرد ابعاد این آسیب ها را با استفاده از شیوه فراترکیب شناسایی، طبقه بندی، و در نهایت مدل نهایی ابعاد آسیب های فضای مجازی را طراحی و ارائه کند. لذا، هدف پژوهش شناسایی و طبقه بندی آسیب های فضای مجازی، و طراحی مدلی جدید برای شناخت ابعاد آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی است. به همین دلیل، با استفاده از روش فراترکیب نتایج پژوهش های پیشین، در سال های 1390 تا 1400، مورد واکاوی قرار گرفت. با بررسی کیفیت مقاله ها در نهایت 42 مقاله از بین 54 مقاله برای تجزیه وتحلیل انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان داد ابعاد فرهنگی، شبکه های اجتماعی، نهاد دین، شخصیت و واقعیت زدایی از مهم ترین ابعاد آسیب پذیر رسانه های اجتماعی مجازی به شمار می روند.

    کلید واژگان: رسانه های اجتماعی, طراحی نظام, آسیب های فضای مجازی, شبکه های اجتماعی, فراترکیب
    Mohsen Niazi, Akbar Zolfaghari *, Elham Rezaei

    Virtual social media is one of the most important and effective social media that has been able to affect the private relationships of citizens in the form of everyday and practical tools. In addition to countless advantages, this space also brings many disadvantages, which sometimes cause serious harm to users due to the lack of familiarity with the virtual space. Therefore, the importance of identifying and investigating the harms of virtual social media has been taken into consideration; In such a way that many research articles are written and published on this subject every year, but due to the fact that these articles were conducted with different statistical population and different geographical, economic, social and cultural conditions, they have faced different results. On this basis, the current research has tried to identify and classify the dimensions of these damages using the meta-synthesis method, and finally, design and present the final model of the dimensions of cyber space damages; Therefore, the aim of the research is to identify and classify the damages of virtual space, and to design a new model to understand the dimensions of the damages of virtual social media. For this reason, the results of previous researches in the years 1390 to 1400 were analyzed using the meta-synthesis method. By checking the quality of the articles, among the 54 articles, 42 were finally selected for analysis. The findings of the research showed that cultural dimensions, social networks, religious institutions, personality and deality are the most important vulnerable dimensions of virtual social media.

    Keywords: Social Media, System Design, Cyberspace Damage, Social Networks, Meta-Synthesis
  • علی اکبر بقایی*، عباسعلی قیومی، سید رضا صالحی امیری

    هستی شناسی عملیات فرهنگی آن چنان که ضروری و شایسته است در بین فرهنگ پژوهان جدی گرفته نشده است. به جرئت می توان گفت بخشی از سرگردانی و نوسان مشهود در اقدامات فرهنگی، متاثر از نبود مدل های پشتیبان طراحی عملیات و ضعف پشتوانه هستی شناسی مدل های موجود است. این پژوهش با هدف صورت بندی ساختاری برای هستی شناسی عملیات فرهنگی، مبتنی بر رویکرد پژوهشی تحلیل محتوای کیفی با اتخاذ استراتژی تجزیه و ترکیب انجام گردید. در عملیاتی نمودن این استراتژی، برای مرحله گردآوری و گزینش داده ها از روش کتابخانه ای و مرور نظام مند، برای مرحله تجزیه وتحلیل و ترکیب داده ها، از روش فراترکیب، برای اجرای روش فراترکیب، از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، برای پیاده سازی این الگو از تکنیک کدگذاری و برای پیاده سازی این تکنیک از ابزار نرم افزاری مکس کیودی ای استفاده شده است. از بین مدل ها، روش ها و روش شناسی های بررسی شده، در مجموع، 10 گزینه برای انجام فراترکیب برگزیده شد. این پژوهش قائل است عملیات فرهنگی، صرفا با اقدام سمت مجری به فرجام نمی رسد، بلکه تکمیل آن نیازمند اقدام سمت مخاطب است. این پژوهش، عملیات فرهنگی را در قالب هشت مولفه اصلی و شش زیرمولفه تعریف می کند، که مجموعا در دو رسته ی جانب افاده یا مجری و جانب استفاده یا مخاطب قرار دارد. در نهایت نیز مبتنی بر روایتی چرخه ای از عملیات فرهنگی، با جانمایی این دو رسته در یک فراگرد چرخشی متقاطع، ساختار هستی شناسی عملیات فرهنگی صورت بندی شده است.

    کلید واژگان: هستی شناسی, عملیات فرهنگی, پروژه فرهنگی, فراترکیب, رویکرد سیستمی
    Aliakbar Baghaie *, Abasali Ghaiyoomi, Seyed Reza Salehi Amiri

    The ontology of the cultural project has not been taken seriously among cultural researchers as it deserves. It can be said that part of the wandering of cultural actions is caused by the lack of supporting models for project design and the weakness of the ontological support of the existing models. This research was conducted with the aim of configuring a structure for the ontology of the cultural project, based on the research approach of qualitative content analysis. In the implementation of this strategy, for the stage of data collection from the library method and systematic review, for the stage of data analysis and combination, from the meta-synthesis method, for the implementation of the meta-synthesis method, from the Sandelowski and Barroso model, for the implementation of this model from the coding technique and for the implementation of this technique MAXQDA software tool was used. Among the reviewed models, methods and methodologies, in total, 10 options were selected to perform meta-synthesis. This research believes that the cultural project, only with the action of the executive.  It does not end, but its completion requires action on the part of the audience. This research defines the cultural project in the form of eight main components and six sub-components, which are located on two sides of the performer and the audience. Finally, based on a cyclic narrative of the cultural project, by placing these components in an intersecting rotational process, the ontological structure of the cultural project has been configurated.

    Keywords: Ontology, Cultural Operations, Cultural Project, Meta-Synthesis, Systematic Approach
  • سحر نقی پور ایوکی، نرگس نیکخواه قمصری*، محمدجواد غلامرضاکاشی، محمد گنجی
    هدف از انجام این تحقیق، فراترکیب مطالعات کیفی مرتبط با حجاب درایران بعد از انقلاب اسلامی است. قلمرو مطالعاتی پژوهش، جستجوی تعداد 811 منبع طی سال های 1357 تا 1399 در دو سایت "پرتال جامع علوم انسانی" و "پایگاه علمی جهاد دانشگاهی" بوده که درمرحله اول، 76 منبع و در مرحله دوم و نهایی 53 منبع بر اساس تطابق محتوا و کیفیت منابع و نیز اعتبار(باورپذیری) و اعتماد(اطمینان پذیری) یافته ها، گزینش و مورد بررسی قرار گرفت. در نتایج پژوهش، دو مضمون کلی «حجاب سنتی» و «حجاب مدرن» استخراج شد. در حجاب سنتی، ویژگی حجاب، کارکرد حجاب، راهکارهای تقویت حجاب، استدلالهای پشتیبان برآمده از آموزه های دینی، علل گرایش به حجاب، نحوه مواجهه با عدم رعایت حجاب در راستای تقویت تمایل به حجاب، پیامدهای بدحجابی و نحوه تصویرسازی آن در سایت های داخلی در مقابل حجاب مدرن با ابتنا بر محورهای معنابخشی چون معنای حجاب، شکل حجاب، گونه های حجاب، استدلالهای پشتیبان (نظری و تاریخی)، علل و زمینه های بدحجابی و نحوه مواجهه با آن، وضعیت حجاب و چگونگی تصویرسازی حجاب در سایت های خارجی، در دو سر یک طیف قرار گرفت. در پیوند با این مقولات، شبکه معنایی متفاوتی به تصویر کشیده شد که در پرتو روابط موجود میان سطوح مختلف آن ها «الگوی مفهومی حجاب» انتزاع شد.
    کلید واژگان: حجاب, حجاب سنتی, حجاب مدرن, الگوی مفهومی, فراترکیب
    Sahar Naghipoor Eivaki, Narges Nikkhah Ghamsari *, Mohammad Javad Gholamreza Kashi, Mohammad Ganji
    The purpose of this research qualitative studies meta- synthesis related to hijab in Iran after the Islamic Revolution. The source of the research was from the 811 bases during the 1357- 1399 in two scientific sites. At first stage, 76 sources and in the second 53 sources were found based on content matching. The quality of the sources as well as the credibility and reliability of the findings were examined. As results, two general themes of "traditional hijab" and "modern hijab" were extracted. The traditional hijab was consisting of the characteristics, function and solutions to strengthen the hijab, the supporting arguments from religious teachings, the reasons for the tendency to wear, how to deal with non-observance of the hijab in order to strengthen the desire to wear The consequences of bad hijab and how to portray it in domestic websites compared to modern hijab, considering the meaning-making axes such as the meaning, shape, types of hijab, supporting arguments, the causes and contexts of bad hijab and how to deal with it, the status of the hijab and how to portray the hijab in Foreign sites were placed at two ends of a spectrum. In the light of existing relationships between their different levels, the "conceptual model of hijab" was abstracted.
    Keywords: hijab, traditional hijab, modern hijab, conceptual pattern, meta-synthesis
  • علی اکبر بقایی*، عباسعلی قیومی، سید رضا صالحی امیری

    در میان پدیده های مختلف، فرهنگ و متعلقات آن، ازجمله محصولات و اقدامات فرهنگی، از اموری است که به اندازه وسعت و شدت تاثیری که دارد، مهم تلقی نمی شود. گواه این مدعا، کمبود و درواقع، نبود مدل ها و راهنماهای طراحی اقدامات و محصولات فرهنگی است. ازآنجاکه طراحی روش شناسی ها، روش ها، تکنیک ها و ابزارهای پشتیبان طراحی اقدامات فرهنگی، عمیقا وابسته به مطالعات هستی شناسانه است، هدف این پژوهش، تولید ساختاری منسجم برای معرفی ارکان عملیات فرهنگی از بعد هستی شناسی با رویکرد شبکه ای تعریف گردید. این پژوهش، مبتنی بر رویکرد پژوهشی تحلیل محتوای کیفی با اتخاذ استراتژی تجزیه وترکیب انجام گردید. در عملیاتی نمودن این استراتژی، برای مرحله گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و مرور نظام مند، برای مرحله تجزیه وتحلیل و ترکیب داده ها، از روش فراترکیب، برای اجرای روش فراترکیب، از الگوی سندلوسکی و باروسو، برای طی پیاده سازی این الگو از تکنیک کدگذاری و برای پیاده سازی این تکنیک از ابزار نرم افزاری مکس کیودی ای استفاده شده است. از بین مدل ها، روش ها و روش شناسی های بررسی شده، در مجموع، 10 گزینه برای انجام فراترکیب برگزیده شد. این پژوهش قائل است عملیات فرهنگی، صرفا با اقدام سمت مجری به فرجام نمی رسد، بلکه تکمیل آن متوقف بر اقدام سمت مخاطب است. صورت بندی این نگاه با استفاده از استعاره نسج و بافت بدین گونه بیان می شود که هر عملیات فرهنگی، مانند تنیدن رشته تارهای بهره سازی در رشته پودهای بهره برداری است و درنهایت آنچه حاصل می شود، عملیات فرهنگی به مثابه بافته ای منسجم است. رشته تارهای بهره رسانی و رشته پودهای بهره برداری مبتنی بر پنج وجه تعریف شده برای هر حرکت، شامل پنج رشته «رانه»، «عامل»، «کارمایه»، «عمل» و «پایانه» است.

    کلید واژگان: هستی شناسی, عملیات فرهنگی, پروژه فرهنگی, فراترکیب, رویکرد سیستمی
    Aliakbar Baghaie *, Abbasali Ghayoumi, Seyed Reza Salehi Amiri

    Among various phenomena, culture and its belongings, including cultural products and practices, are among the things that are not considered as important as the extent and intensity of their influence. The proof of this claim is the lack, and in fact, the absence of models and guidelines for the design of cultural actions and products. Since the design of methodologies, methods, techniques and tools supporting the design of cultural actions is deeply dependent on ontological studies, the aim of this research was to produce a coherent structure to introduce the elements of the cultural project from the ontological dimension with a network approach. This research was based on the research approach of qualitative content analysis by adopting the strategy of analysis and synthesis. In the implementation of this strategy, for the stage of data collection from the library method and systematic review, for the stage of data analysis and synthesis, from the meta-synthesis method, for the implementation of the meta-synthesis method, from the model of Sandelowski and Barroso, for the implementation of this model from the coding technique and for the implementation of this The technique of MAXQDA software tool is used. Among the reviewed models, methods and methodologies, in total, 10 options were chosen to perform meta-synthesis. This research believes that the cultural project is not completed by the action of the performer, but its completion depends on the action of the audience. The configuration of this view using the metaphor of tissue is such that cultural project are like interweaving threads of beneficence into threads of exploitation and finally what is achieved is a cultural project as a coherent weave. Beneficence threads and exploitation threads are based on the five aspects defined for each move, including five threads "Drive", "Agent", "Accessory", "Act" and "Terminal".

    Keywords: ontology, cultural operations, cultural project, Meta-Synthesis, systematic approach
  • محمداحسان زندی*، محمدصادق خیاطیان

    ظرفیت نوآوری عنصر کلیدی تداوم نوآوری و رشد و بقا در بنگاه ها است. با وجود مطالعات گسترده پیرامون ظرفیت نوآوری، توافق نظر چندانی بر مولفه های این مفهوم وجود ندارد. شناخت دقیق مولفه های ظرفیت نوآوری به دلیل اهمیت آن در دستیابی به عملکرد بالاتر در نوآوری ضروری است. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و تبیین مولفه‎های مفهوم ظرفیت نوآوری با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. بدین منظور مرور نظام مند پیشینه پژوهش برای احصا ابعاد مشترک پژوهش های پیشین انجام شد و با انتخاب 31 پژوهش باکیفیت در حوزه موردمطالعه، 33 کد، 14 مفهوم و 4 مولفه ظرفیت نوآوری شناسایی و برچسب گذاری شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مولفه های مولفه فنی و فناورانه، انسانی، محیطی و زمینه ای و سازمانی در بهبود ظرفیت نوآوری موثر هستند. تحقق مولفه فنی و فناورانه از طریق تقویت تحقیق و توسعه و فناوری اطلاعات و ارتباطات ممکن است. مولفه انسانی با بهبود یادگیری، فرهنگ و کیفیت سرمایه انسانی تحقق می یابد. بهبود مولفه محیطی و زمینه ای با بهبود فضای کلان اقتصادی - اجتماعی، وضعیت رقابت و بازار و دسترسی به امکانات شهری ممکن است. مولفه سازمانی ظرفیت نوآوری از طریق همکاری، شبکه سازی، مدیریت دانش، تخصیص منابع مالی، کارآفرینی، بهبود عملکرد کلی سازمان و عملکرد مدیران سازمانی تحقق می یابد.

    کلید واژگان: نوآوری, مدیریت نوآوری, ظرفیت نوآوری, فراترکیب
    Mohammadehsan Zandi *, Mohammadsadegh Khayatian

    Innovation capacity is a key element in the continuity of innovation and growth and survival in firms. Despite extensive studies of innovation capacity, there is little agreement on the components of this concept. Accurate knowledge of innovation capacity components is essential because of its importance in achieving higher performance in innovation. The present study has identified and explained the components of the concept of innovation capacity using the beyond method. To this end, a systematic review of the research background was conducted for the common dimensions of previous research, and by selecting 31 quality research in the field of study, 33 codes، 14 concepts and 4 components of innovation capacity were identified and labeled. The results of this research show that the components of the technical and intellectual component, human, environmental, background and organizational, are effective in improving the capacity of innovation. It is possible to achieve a technical and intellectual component by strengthening research and development and information and communication technology. The human component is realized by improving learning, culture and the quality of human capital. Improving the environmental and contextual component is possible by improving the macroeconomic-social environment, the state of competition and the market, and access to urban facilities. The organizational component of innovation capacity is achieved through collaboration, networking, knowledge management, financial resource allocation, entrepreneurship, improving the overall performance of the organization and the performance of organizational managers.

    Keywords: Innovation, Innovation Management, Innovation Capacity, Meta-Synthesis
  • علی اصغر مباشری، هادی تیموری*

    با توجه به رواج پدیده غوغاسالاری به عنوان یکی از جنبه‎‍های تاریک رفتار سازمانی که زمینه ناکامی سازمان‎‍ها را فراهم می آورد و از طرفی، اهمیت شناسایی پیشایندها و پیامدهای این پدیده در راستای مدیریت آن و نیز فقدان مطالعه ‎‍ای جامع و کل‎‍نگر در این باره، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای غوغاسالاری در سازمان طراحی و اجرا شد. این مطالعه، پژوهشی کیفی است که با استفاده از روش فراترکیب اجرا شده است. نتایج حاصل بیانگر این است که پیشایندهای غوغاسالاری در سازمان، در سه بعد فردی (با سه مولفه ویژگی‎‍های قربانی، فرد غوغاسالار و عوامل بین فردی)، گروهی (با دو مولفه عوامل درون گروهی و برون گروهی) و سازمانی (با دو مولفه عوامل مرتبط با شغل و غیرشغلی) مطالعه می شوند. نتایج همچنین حاکی است که پیامدهای غوغاسالاری در سازمان نیز در چهار بعد فردی (با سه مولفه نگرشی- ادراکی، فیزیولوژیکی و رفتاری- عملکردی)، گروهی (با دو مولفه دورن‎‍گروهی و برون‎‍گروهی)، سازمانی (با دو مولفه فرهنگی و مدیریتی- اجرایی) و فراسازمانی (با دو مولفه خانوادگی و اجتماعی) قابل ردیابی و مطالعه است.

    کلید واژگان: غوغاسالاری, پیشایندها, پیامدها, اشکال, فراترکیب
    AliAsghar Mobasheri, Hadi Teimouri *
    Introduction

    In recent years, mobbing has emerged as a significant global problem in workplaces, leading to negative organizational behaviors (Alfano et al., 2021). This phenomenon poses challenges to productivity, competitive advantage, and organizational sustainability (Kurnaz & Oğuzhan, 2021). Mobbing refers to a situation where certain members of an organization are targeted, harassed, rejected, and socially isolated, resulting in a detrimental impact on the performance of the individuals affected (Balducci et al., 2009). Consequently, mobbing can have unfortunate consequences within the organization, disrupting harmony of the work environment and diminishing employee’s motivation (Psunder, 2015). Therefore, it is crucial to thoroughly study mobbing, identify its causes and consequences, and effectively manage it (Mehmet, 2021). However, the existing research in this field has only focused on specific aspects of the issue, lacking a comprehensive and cohesive framework for understanding the causes and consequences of mobbing. Consequently, there is a gap in the literature that needs to be addressed. To address this gap and facilitate the management and mitigation of the destructive effects of mobbing, this study aimed to design a comprehensive model to encompass the causes and consequences of mobbing within organizations. By doing so, we aimed to contribute to the existing literature and provide valuable insights into this phenomenon.

    Materials & Methods

    This study employed a qualitative approach and utilized the meta-synthesis method to systematically review and integrate the findings of various research studies with the aim of reshaping the existing knowledge (Jensen & Allen, 1996) and proposing new frameworks (Paterson et al., 2001). The seven stages of meta-synthesis, as presented by Sandelowski & Barroso (2007), were followed to analyze and combine the results of previous research studies. In the initial stage, research questions were formulated and in the 2nd stage, a comprehensive literature review was conducted. Relevant keywords were searched in both Persian and English databases to identify the necessary sources in the 3rd stage. Subsequently, the identified sources were evaluated based on their title, abstract, and content, resulting in the selection of 49 sources for inclusion in this research. In the 4th stage, the selected sources were thoroughly examined and the causes and consequences of mobbing in organizations were extracted as primary codes. In the 5th stage, the identified codes were carefully reviewed, duplicate codes were eliminated, and efforts were made to categorize the codes into specific and distinct components based on their semantic and conceptual similarities. Next, the components were classified into dimensions to create a model representing the causes and consequences of mobbing in organizations. To ensure the research reliability, the Kappa index was utilized for evaluating the agreement between researchers in the coding process.

    Discussion of Results & Conclusion

    The findings of this study revealed that the causes of mobbing in organizations could be categorized into the three individual, group, and organizational dimensions. The individual dimension encompassed 3 components: the victim’s characteristics, the mobber’s characteristics, and interpersonal factors. The group dimension included in-group and out-group factors, while the organizational dimension comprised job-related and non-job-related factors. Although previous studies had touched upon these dimensions, none of them had comprehensively addressed all the three dimensions in a single study. For instance, Demiroren & Simsek (2021) focused solely on the individual level, neglecting the other dimensions. Similarly, Picakciefe et al. (2017) only examined the characteristics of the immediate environment. On the other hand, Demiroren & Simsek (2021) explored organizational causes but failed to consider other aspects. Furthermore, the results indicated that the consequences of mobbing could be analyzed across the four individual, group, organizational, and extra-organizational dimensions. The individual dimension encompassed attitudinal-perceptual, physiological, and behavioral-functional components. The group dimension included in-group and out-group consequences, while the organizational dimension comprised cultural components and managerial-executive consequences. Lastly, the extra-organizational dimension encompassed family and social consequences. Although previous researchers had examined the consequences of mobbing, no studies had comprehensively addressed all these dimensions together. For example, İnandi & Büyüközkan (2022) and Kurnaz & Oğuzhan (2021) focused primarily on individual consequences, while Dagli & Arslantas (2022) emphasized group and organizational levels. Notably, the extra-organizational consequences had received limited attention in the literature with only a few studies (Plos et al., 2022; Yildiz, 2007) exploring this aspect of analysis.

    Keywords: Mobbing, causes, consequences, meta- synthesis
  • آرزو کرد*، مهدی کروبی، اسماعیل قادری، فاطمه یاوری گهر

    با توجه به روند سالمند شدن جمعیت جهان و همچنین ایران، گردشگری سالمندی فرصتی حائز اهمیت در صنعت گردشگری محسوب می شود. از سوی دیگر توسعه گردشگری سالمندی منجر به افزایش کیفیت زندگی و رضایتمندی سالمندان به عنوان بخشی بزرگ از جامعه خواهد شد. جهت تحقق این امر، شناسایی ویژگی های گردشگران سالمند اهمیت بالایی دارد زیرا این گروه سنی از لحاظ نیازها، محدودیت ها و ترجیحات کاملا متمایز از سایر گروه های سنی می باشند. علی رغم رشد صورت گرفته در تعداد پژوهش های این حوزه طی سال های اخیر، همچنان با خلاء پژوهشی علی الخصوص در منابع داخلی مواجه ایم لذا این پژوهش، با نگاهی کل نگر و با هدف شناسایی مقوله های اصلی و فرعی توسعه گردشگری سالمندان از منظر گردشگران و ارائه چارچوبی کلی انجام شده است. جهت نیل به این هدف، بااستفاده از مرور نظام مند ادبیات و اتخاذ رویکرد کیفی و روش فراترکیب، پژوهش های پیشین بررسی و تحلیل شدند و برآن اساس، مقوله ها و مفاهیم موردنظر شناسایی و ارائه گردید. جهت انجام فرا ترکیب نیز، پس از غربالگری منابع اولیه تعداد 82 منبع انتخاب شده و پس از کدگذاری باز و محوری، کدها نهایتا در 10 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی شامل انگیزه ها (رانشی و کششی)، محدودیت ها (درون فردی، بین فردی، ساختاری)، تسهیل گرها (درون فردی، بین فردی، ساختاری) و منافع کسب شده (بهبود فاکتورهای عینی کیفیت زندگی، بهبود فاکتورهای ذهنی کیفیت زندگی) طبقه بندی شدند.

    کلید واژگان: گردشگری سالمندان, فراترکیب, انگیزه ها, محدودیت ها, تسهیل گرها, منافع کسب شده
    Arezoo Kord *, Mehdi Karoubi, Esmaeil Ghaderi, Fatemeh Yavari Gohar

    The World Tourism Organization has recognized senior tourism as an important opportunity in the tourism industry because Population ageing is a global phenomenon And according to the United Nations, the population of all countries is aging . On the other hand, Today's seniors have a higher level of wealth, more free time and improved health conditions to participate in tourism activities than their predecessors. Despite the growth in the number of researches in senior tourism field, there is still gap for more researches, especially in countries like Iran where the population is moving rapidly towards aging. Therefore This study aims to identify and provide the most important Categories of Senior Tourism Development base on previous studies. To achieve this goal, with adopting a qualitative meta-synthesis approach, We analyzed 82 articles And after open coding and axial coding, 10 sub-categories and 4 categories were provided: (1) Motivations include push motivations and pull motivations; (2) Constraints include intrapersonal Constraints, interpersonal Constraints and structural Constraints; (3) Facilitators include intrapersonal Facilitators , interpersonal Facilitators and structural Facilitators; (4) Benefits include Improve the quality of life(Objective factors), Improve the quality of life(Subjective factors). Most Reviewed studies(Both Persian and English sources) deal only with a specific aspect of senior tourism, and advantage of this study is its comprehensive view(from the Tourists' Perspective).

    Keywords: Senior Tourism, Motivations, Constraints, Facilitators, Benefits, Meta-Synthesis
  • قدیر بخشی جغناب*، طاها عشایری، مرضیه احمدی میلاسی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر کشف الگوهای موثر بر مصرف مواد مخدر در ایران و ارایه راهکارهای مناسب بر پایه پژوهش های پیشین بود.

    روش

    روش این پژوهش توصیفی (مرور نظام مند) و تحلیلی (کیفی و از نوع فراترکیب) بود. جستجوی سیستماتیک مقالات منتشر شده داخلی در یکی از پایگاه های اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه بانک اطلاعات نشریات کشور، و غیره با هدف تعیین اسناد معتبر، موثق، و مرتبط در بازه زمانی سال 1381 تا 1400 صورت گرفت و 89 مقاله استخراج گردید که در گام بعدی بر اساس قواعد روش شناختی فراترکیب تعداد 58 مقاله مرتبط انتخاب گردید. ارزیابی کیفیت نتایج (روایی) از طریق مشورت با چند نفر خبره و ارزیابی پایایی با استفاده از شاخص کاپا صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج توصیفی نشان داد که میانگین سنی شروع مصرف مواد مخدر در ایران در دوره نوجوانی و جوانی است. همچنین، اولین تجربه آشنایی با مواد مخدر از طریق بستگان و دوستان بوده و عواملی مانند خرده فرهنگ قومی، هنجارهای اجتماعی، عوامل زمینه ای-جمعیتی، عوامل فردی-روانی، ناکامی اجتماعی، رفتار پرخطر، هم نشینی افتراقی، اجتماعی شدن، سبک فراغتی، کنترل اجتماعی، برچسب اجتماعی، آنومی اجتماعی و اقتصادی، ضعف سیاست گذاری، و اختلال های ساختاری-کارکردی بر مصرف مواد مخدر تاثیرگذار بودند. به عبارت کلی، فراترکیب مذکور در قالب 6 مضمون سازنده و 19 مضمون پایه با کدهای اولیه احصایی مرتبط انجام گرفت.

    نتیجه گیری

    شیوع مصرف مواد مخدر و تبدیل شدن آن به هنجار و اسلوب زیست، دارای پیچیدگی در شرایط علی است و راهکارهای آن نیز بایستی مبتنی بر سیاست گذاری همه جانبه نگر و فراگیر در حوزه های مختلف از قبیل خانواده، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ، و آموزش عمیق اجتماعی مرتبط با مسیله مذکور باشد.

    کلید واژگان: پیشایندها, مصرف مواد مخدر, فراترکیب
    Ghadir Bakhshi Jeghnab*, Taha Ashayeri, Marzieh Ahmadi Milasi
    Objective

    The current research aimed to discover the effective patterns of substance use in Iran and provide appropriate solutions based on previous research studies.

    Method

    This research was descriptive (systematic review) and analytical (qualitative and of meta-synthesis type). A systematic search of domestically published articles was conducted in the Scientific Information Database (SID), the Magiran database, etc., aiming to determine valid, reliable, and relevant documents in the period of 2002 to 2021, and 89 articles were extracted, which in the next step, 58 relevant articles were selected based on the methodological rules of meta-synthesis. The quality of the results (validity) was evaluated through consultation with several experts and reliability evaluation using the Kappa index.

    Results

    Descriptive results showed that the mean age of starting substance use in Iran is during adolescence and youth. Also, the first experience of getting to know substances was through relatives and friends, and factors such as ethnic subculture, social norms, contextual-demographic factors, individual-psychological factors, social failure, high-risk behavior, differential association, socialization, leisure style, social control, social label, socioeconomic anomie, policy-making weakness, and structural-functional disorders affected substance use. In general terms, the aforementioned meta-synthesis was conducted in the form of 6 constructive themes and 19 basic themes with related statistical primary codes.

    Conclusion

    The prevalence of substance use and its transformation into a norm and lifestyle has complexity under causal conditions, and its solutions should also be based on comprehensive and comprehensive policy-making across various fields, such as family, society, economy, culture, and deep social education related to the mentioned issue.

    Keywords: Antecedents, Substance use, Meta-synthesis
  • محسن نیازی، اکبر ذوالفقاری*، الهام رضایی، شکوفه آب شیرین

    مشارکت اجتماعی، از مفاهیم مهم جامعه شناسی محسوب می شود که امروزه نقش مهمی در جوامع بازی می کند؛ بنابراین، پژوهش حاضر تلاش می کند با فراترکیب مطالعات مرتبط با مشارکت اجتماعی، الگوی جدیدی را برای مشارکت دانشجویان در امور دانشگاه طراحی و معرفی کند. روش پژوهش از نوع فراترکیب و جامعه آماری آن، کلیه مقالات علمی و پژوهشی منتشرشده در ایران، با موضوع مشارکت دانشجویان در دانشگاه، در بازه زمانی 1390 تا پایان 1400 است. در کل تعداد 34 مقاله پژوهشی یافت شد که درنهایت پس از بررسی های مختلف، 20 مقاله برای بررسی نهایی انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان داد 5 عامل اجتماعی، فردی، نگرش مشارکتی، فرهنگی و روانی بر مشارکت اجتماعی دانشجویان اثرگذارند که عامل اجتماعی شامل اعتماد اجتماعی، کارآمدی انجمن های علمی، مزایای عضویت در انجمن ها و نشاط اجتماعی، عوامل فردی شامل سن، جنس، تحصیلات، رشته تحصیلی، وضعیت اشتغال، عامل نگرش مشارکتی در بر گیرنده مشارکت اجتماعی، فعالیت مشارکتی و رفتار مشارکتی، عامل فرهنگی شامل رسانه، تلویزیون، شبکه های اجتماعی، دین داری، فرهنگ و عامل روانی هم در بر گیرنده احساس بی قدرتی، رضایت از زندگی، حرمت نفس، روحیه مشارکتی و مدارای اجتماعی است. نتایج نشان می دهد با افزایش و گسترش مشارکت دانشجویان در امور دانشگاه، همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی زندگی دانشجویی توسعه می یابد و موجب تقویت همبستگی، بهبود کیفیت زندگی دانشجویی و درنهایت بروز خلاقیت و خودباوری می شود.

    کلید واژگان: مشارکت, مشارکت اجتماعی, دانشجویان, فراترکیب, توسعه اجتماع
    Mohsen Niazi, Akbar Zolfaghari *, Elham Rezaie, Shokoofeh Abshirin
    Introduction

    Social participation is one of the important concepts of sociology and branches of participation, which includes a wide range of activities like membership and cooperation with religious, scientific, social, economic, professional, occupational, local, regional, and national associations, altruism, and cooperation in holding various ceremonies. By organizing groups, social capital expands, empowers social groups, and strengthens social trust and solidarity. It makes the society dynamic and its conditions unpredictable. The purpose of the study was to  identify the most important dimensions of social participation among students and answer the following question: What are the most important factors and dimensions affecting social participation of Iranian students in the university?  

    Materials & Methods

    The research was carried out with a practical purpose and a qualitative method.  A meta-synthesis methods was used by studying information sources in the field of factors affecting social participation of students. Meta-synthesis includes the stages of choosing the research question and goal, collecting the related researches, making a decision about inclusion and exclusion of studies, and evaluating and ranking of studies. It is based on mutual translation of the findings of studies and combination of translations. This research used the 7-step meta-synthesis method of Sandelowski and Barroso. The statistical population of this research included all the studies on students' social participation that were available in the University Jihad System (SID) and database of the country's publications (Magiran and Irandoc). In this systems, the terms ‘social participation’, ‘student participation’, and ‘participation’ were searched by limiting the search to Persian language and the time period of 2011-2021. A total of 34 articles were obtained and out of these 34 articles, 20 articles were accepted based on the meta-synthesis criteria. In this research, the criteria for selecting articles were as follows:Place of article publication: accepted articles in the database of approved scientific journals on Magiran, Sid, and Irandoc sitesTopic: Factors affecting students' participation in Iranian societyGeneral scope: students’ social participationResearch method meta-synthesisResearch time frame: 2011-2021Language used: PersianDiscussion of.

    Results & Conclusion

    The research findings showed that the 5 social, individual, collaborative, cultural, and psychological factors affected the students' social participation. The social factor included social trust, efficiency of scientific associations, benefits of membership in associations, and social vitality. The individual factor included age, gender, education, field of study, employment, and status. The collaborative factor included social participation, cooperative activity, and cooperative behavior. The cultural factor included media, television, social networks, religiosity, and culture. The psychological factor included feeling of powerlessness, life satisfaction, self-respect, cooperative spirit, and social tolerance. The results revealed that all the social, economic, political, and cultural aspects of the students’ lives developed with the increase and expansion of their participations in university affairs, while strengthening solidarity, improving the students’ life qualities, and finally reinforcing creativity and self-confidence. Several studies had confirmed and emphasized the findings of the current research, stating that social participation was affected by several factors, such as religious beliefs, historical background, social and economic bases, age, sex, race, ethnicity, structure, religion, cultural values, education, job, place of residence, personality, social capital, and people’s psychological characteristics of. Some emphasized the influence of education, income, and social status on social participation. Some others talked about the usefulness and benefit of participation and stated that people would take action if its benefit was more than its loss. According to the obtained results, the following measures will be suggested:Relevant organizations should encourage the students to have more participation by holding group and team competitions among them.Universities should encourage the students to participate more socially by holding special courses and providing the necessary conditions.

    Keywords: Participation, Social Participation, students, Meta-synthesis, Community Development
  • سید مهدی سرکشیکیان*، فرزانه رزاقی زاده، فائزه مهرانی زاده، محبوبه داستانی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف کشف و استخراج همبسته های مصرف مواد در دانش آموزان در شواهد تجربی 2016 الی 2023 انجام شد.

    روش

    مطالعه حاضر کاربردی و کیفی بود که با استفاده از روش فراترکیب انجام شد. حوزه بررسی این مطالعه مقالات پژوهشی بین سال های 2016 تا 2023 برای تحقیقات بین المللی و 1395 تا 1401 برای تحقیقات ایرانی بود. با استفاده از رویکرد هدفمند و تا رسیدن به اشباع و بهره گیری از نگرش یکپارچه سازی و مدل فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2007)، 156 مقاله گزینش و پس از معیار های ارزیابی 61 مقاله نهایتا انتخاب شد. داده های کیفی در قالب مقولات، مفاهیم و کد ها تحلیل و پیاده سازی و در نرم افزار 18 maxqda تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد همبسته های روان شناختی (ابعاد شناختی، هیجانی، رفتاری و شخصیتی)، خانوادگی (الگوهای ارتباطی، ابعاد والدین، جوعاطفی خانواده)، تحصیلی (هیجان های تحصیلی، ابعاد مدرسه، روابط بین فردی درمدرسه)، اجتماعی (ابعاد جامعه، ابعاد بین فردی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی)، و تعدیل کننده (فردی، خانوادگی، اجتماعی و تحصیلی) با مصرف مواد دانش آموزان در شواهد تجربی مرتبط بودند. مقدار شاخص کاپا در این پژوهش 89/0 بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به ابعاد استخراج شده طراحی مداخلات، برنامه ریزی و اجرای سیاست های آموزشی، درمانی و اجتماعی به شکل سیستمی جهت کاهش مصرف مواد در دانش آموزان ضروری است.

    کلید واژگان: مصرف مواد, دانش آموزان, اعتیاد, فراترکیب
    Seyyed Mehdi Sarkeshikiyan*, Farzaneh Razaghi Zade, Faezeh Mehranizade, Mahbobeh Dastani
    Objective

    The present study aimed to discover and extract the correlates of substance use among students in experimental evidence from 2016 to 2023.

    Method

    The current study was applied and qualitative, which was conducted using meta-synthesis method. The scope of this study was research articles between 2016 and 2023 for international research and 2016 to 2022 for Iranian research. By using a purposeful approach and until reaching saturation and using the integration approach and Sandelowski and Barroso's meta-synthesis method (2007), 156 articles were selected and after the evaluation criteria, 61 articles were finally selected. Qualitative data in the form of categories, concepts, and codes were analyzed and implemented and analyzed in Maxqda 18 software.

    Results

    The results showed that psychological (cognitive, emotional, behavioral, and personality dimensions), family (communicative patterns, parental dimensions, family emotional atmosphere), academic (academic excitement, school dimensions, interpersonal relationships at school), social (community dimensions, interpersonal dimensions, socioeconomic status), and modulating (individual, family, social, and academic) correlates were related to students' substance use in empirical evidence. The value of Kappa index in this research was 0.89.

    Conclusion

    According to the extracted dimensions, it is necessary to design interventions, and plan and implement educational, therapeutic, and social policies in a systematic way to reduce substance use among students.

    Keywords: Substance use, Students, Addiction, Meta-synthesis
  • حمیدرضا ابراهیمی کیاسری، سید مهدی الوانی*، غلامرضا معمارزاده

    آموزش و پرورش ایران در دهه اخیر با چالش ها و مشکلات فراوانی در حوزه برنامه ریزی، بهره وری و تعامل میان ذی نفعان مواجه بوده است اما می توان از طریق تحول خط مشی ها با رویکرد جلب اعتماد والدین و جذب مساعی ایشان رویکردی نوین به مسایل این حوزه داشت. این پژوهش با هدف مدلسازی مشارکت شهروندان در خط مشی های نظام آموزشی و پرورشی ایران انجام گرفته است. راهبرد اجرای این پژوهش، راهبرد چندروشی می باشد. در مرحله اول از روش کیفی فراترکیب برای شناسایی مقوله های اصلی مشارکت استفاده گردید. یافته های حاصله از روش فراترکیب حاکی از وجود مقوله های توانمندی شهروندان، باورشهروندان، عدالت، گردش اطلاعات، کمیت و کیفیت اطلاعات، تشکیلات اجرایی، حمایت قانونی، عوامل اجتماعی و پیامد خط مشی های پیشین بوده است. بعد از آن به منظور تبیین ساختار روابط بین عوامل و ارایه الگو، از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری استفاده شد که شکلی پنج سطحی نمایان گردید. بهترین تفسیر برای این مدل را می توان نردبانی بیان نمود که لازمه ورود به هر مرحله اطمینان از قابلیت اتکا به مرحله قبلی آن است. پیامد خط مشی های پیشین و عوامل اجتماعی سرآغاز، تکیه گاه و انرژی اولیه جامعه برای روندهای حقوقیست؛ حمایت قانونی لازمه ایجاد فرهنگ مشارکتی در فضای افکار عمومی و ساختار اداری دستگاه تعلیم و تربیت است؛ عدالت و انصاف، نمود تحقق فرهنگ مشارکتی در جامعه است که بعد از آن می توان روی روندهای شهروندی حساب ویژه باز نمود. مدل نهایی پژوهش نیازمند برخورد متوازن با نگاه علی اما با رویکرد فرهنگی به عوامل است تا بتوانیم بلوغ مشارکتی در نظام تعلیم و تربیت را شاهد باشیم.

    کلید واژگان: مشارکت شهروندان, آموزش و پرورش, فراترکیب, مدلسازی ساختاری تفسیری, خط مشی گذاری عمومی
    Hamidreza Ebrahimikiasari, Seyyed Mehdi Alvani *, Gholamreza Memarzadeh

    In recent decades Iranian public education system faced enormous challenges and issues in the area of planning, performance, and interaction among stockholders. Nevertheless, little wonder that by gaining the trust of parents and attracting their efforts, there will be a novel approach to the issues. This research aims to address educational policy issues through public participation. First of all, a qualitative method, the meta-synthesis had been used to identify the main components of participation. Initial findings have been 9 main components which are: citizen’s empowerment and beliefs, justice, information flow, quality and quantity of information, executive agencies, legal support, social factors, and the impacts of previous policies. The qualitative-quantitative method, ISM, then, has been used to discover the final model. In the final model, a five-level shape appeared. This ladder-shaped model requires entering each stage by ensuring a certain level of confidence in the previous stage. At the bottom of the model, the result of previous policies and social factors are the primary forces of society to participate. On the next level, legal support is necessary to create a participatory culture in the atmosphere of public opinion and the administrative structure of the educational system. Justice is a manifestation of the realization of a participatory culture in society resulting in opening a special account on the trends of citizenship. The final model of research requires a balance action by causal view but with culturist approach that will enable us to have participation maturity in the education system.

    Keywords: public participation, Educational policies, Meta-synthesis, Interpretive-Structural Modeling, Public Policy Making
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال