به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "multiculturalism" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «multiculturalism» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • هادی خانیکی، ابراهیم ترکی هرچگانی*

    در این مقاله تلاش داریم تا به تحلیل و ارزیابی نقش گفت وگو در ارتباطات میان ‎فرهنگی و پیامدهای آن بر صورت بندی هویت بپردازیم. با نشان‎دادن وضعیت کنونی جهانی و درهم آمیختگی بیش از پیش فرهنگ ها، نژادها، گروه های قومی و... ، به این موضوع پرداخته ایم که هرگونه ارتباطات بین فرهنگی مبتنی بر پذیرش و فهم دیگری و تفاوت، به ضرورت نیازمند گفت وگو با دیگری است. از سوی دیگر رویکردهای چندفرهنگ گرایی و همچنین بین فرهنگ گرایی به عنوان  دو دیدگاه اصلی در زمینه جهانی شدن امروز و اختلاط بیش از پیش فرهنگ ها مورد توجه قرار گرفته است. در خلال این امر و با استفاده از دیدگاه های دو نظریه پرداز اصلی این حوزه، "بوبر" و "باختین"، نشان داده ایم که گفت وگو ذات و ماهیت هرگونه ارتباط بین انسان ها، فرهنگ ها و گروه های مختلف است و چنین وضعیتی نیازمند فهم عمیق تر از دیگری و جایگاه آن در شکل گیری هویت و چیستی خویشتن خواهد بود. همچنین نشان می ‎ دهیم که هویت ها، همواره امری رابطه ای بوده و در نسبت ما با دیگری است. نسبت با دیگری تنها در گفت وگویی است که از حالت خصمانه به پذیرش تفاوت منجر می شود. اما آنچه اهمیت دارد مفصل بندی چنین گفت وگویی در زمینه ای جهانی است که تضادها ممکن است جایگزین تفاوت ها شود. بنابراین در کنار مفصل بندی گفت وگو، باید بتوان پیکربندی نوینی از جایگاه "من" و در عین حال "دیگری" ارائه کرد که به ‎واسطه آن گفت وگو امکان پذیر شود. این مقاله اشکال مختلف چنین مفصل بندی را ارزیابی کرده و تلاش دارد تا بر ساخت هویت بر مبنای چنین وضعیتی را تبیین کند.

    کلید واژگان: گفت وگو, ارتباطات میان فرهنگی, چندفرهنگ گرایی, هویت
    Hadi Khaniki, Ebrahim Torki Harchegani *

    In this article, we try to analyze and evaluate the role of dialogue in intercultural communication and its consequences on identity formation. By showing the current global situation and the intermingling of cultures, races, ethnic groups, etc. we have addressed the issue that any intercultural communication based on the acceptance and understanding of others and differences, necessarily requires a conversation with another. On the other hand, the approaches of multiculturalism and interculturalism as two main perspectives in today's globalization and the mixing of cultures have been taken into consideration.In the meantime by using the views of the two main theorists of this field, Buber and Bakhtin, we have shown that dialogue is the essence and nature of any communication between people, cultures and different groups, and such a situation requires  a deeper understanding of the other and its place in the formation of one's own identity and essence. We also show that identities are always a relational thing and are in our relationship with others. The relationship with the other is only in dialogue, which leads to the acceptance of difference from a hostile state. But what is important is the articulation of such a dialogue in a global context where contradictions may replace differences. Therefore, in addition to detailing the conversation, it should be possible to present a new configuration of my position and at the same time of another, through which the conversation becomes possible. This article evaluates the different forms of such articulation and tries to explain the construction of identity based on such a situation.

    Keywords: Dialogue, Intercultural Communication, Multiculturalism, Identity
  • داود غرایاق زندی*، سویل ماکویی
    چندفرهنگی گرایی موضوعی مهم در اندیشه های فلسفی و سیاسی معاصر است. این جریان فکری که در بسیاری از کشورهای غربی در عرصه های اجتماعی و سیاسی به کار گرفته شده، ریشه‏های فکری قوی و پیشینه طولانی دارد. از آنجا که زیست مناسب سیاسی و اجتماعی هدف مهم جوامع مختلف بشری و نحله های فکری متعدد است، پرسش محوری پژوهش این است که آیا چندفرهنگی گرایی امکان بهتری برای زندگی خوب فراهم می کند؟ پاسخ پژوهش این است که چندفرهنگی گرایی با تاکید بر نسبیت فرهنگ در عصر جهانی ‏شدن و افزایش ارتباطات جهانی، امکان بهتری برای زیست همه انسان ها فراهم می سازد و از قابلیت های مفهومی مناسبی برخوردار است. برای بررسی این فرضیه با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری کتابخانه ای، نخست تلاش شده تا پیشینه فکری این جریان فکری از دوره باستان تا نحله های فکری دوره مدرن روشن گردد و سپس سعی شده تا نشان داده شود که چرا بازتعریف چندفرهنگی گرایی در مقایسه با فایده گرایی، چندگانگی فرهنگی، اندیشه های لیبرالی، اجتماع گرایی با تاکید بر شناسایی فرهنگ ها و زمینه سازی تبادل فرهنگی بدون ایجاد بحران هویت امکان بهتری برای زیست خوب اجتماعی و سیاسی برای میزبانان و مهاجران فراهم می سازد.
    کلید واژگان: زندگی خوب, چندفرهنگی گرایی, یکتاانگاری فرهنگی, نسبیت فرهنگی, اندیشه ‏های لیبرالی
    Davoud Gharayagh-Zandi *, Sevil Makouee
    Multiculturalism is growing up in the contemporary political and philosophical thoughts. It is tried to be applied in the many Western countries, has a long history and a rich intellectual root. The main question is that as many intellectual traditions trying to find a very proper political and social setting to live in quiet and healthy, is Multiculturalism addressed a better off defying of the setting? It proves the hypothesis that by focus on the culture and identity in the era of globalization and ever-developing communication globally, it provides a better conceptual possibility in order to feeling a sense of well-being. By means of descriptive- analytical methodology and the library information gathering, it tried to traced its historical roots from the ancient period to the Modern one and then showing that why Multiculturalism provided a better redefinition of the social and political setting for the immigration issue because of its weighting on the cultural recognition and exchanges without leading to the identity crisis in comparison with the other ideas such as Utilitarianism, Cultural Pluralism, Liberalism, and Communitarianism.
    Keywords: well-being, Multiculturalism, Cultural Monism, Cultural Relativity, Liberalism
  • سیده مطهره حسینی*
    مقاله حاضر ضمن مرور کتاب «دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم» و روند کاری سه نویسنده آن که از نظریه پردازان فمینیستی هستند، به بررسی رویکردهای رادیکال، لیبرال و جامعه گرا در نظریه های فمیسنیتی می پردازد و در طی این بررسی،، مباحث کتاب را با نگاهی انتقادی مرور می کند. همچنین تجدیدنظرطلبی فمینیستی که در جستار دوم کتاب طرح شده است را با نمونه هایی از تجدیدنظرطلبی جهان سوم گرا و غیرغرب گرا مثلا موهانتی در هند و انلویه در مالزی مقایسه می کند. حاصل بحث اینکه نظریه فمینیستی طرح شده در جستار یکم کتاب اگرچه ادعای عبور از غرب را دارد، ولی به صورت ایدیولوژیک غربی است یعنی باور و جهان بینی اروپا- امریکایی دارد. نظریه اجتماعی جستار دوم نیز اشاره فشرده ای به ارکان فمینیسم جامعه گرا دارد، و با اینکه چندان به حوزه های اجتماعی غیرغربی نپرداخته است، زمینه طرح آن در جوامعی که ارکان جامعه مدنی در آنها قوتی دارد، فراهم است. روش انجام پژوهش، توصیفی است و در آن با استفاده از منابع کتابخانه ای به دنبال خوانش نقدگونه کتاب هستیم تا نکات مثبت و منفی آن را دریابیم. هدف این مقاله، یافتن نقاط فراز و فرود و به تعبیری درستی و نادرستی ادعاهای نویسندگان کتاب درباره زنان و زنانه نگری است.
    کلید واژگان: فمینیسم لیبرال, فمینیسم رادیکال, تجدیدنظرطلبی فمینیستی, چندفرهنگ گرایی, فراغرب گرایی
    Seyede Motahare Hosseyni *
    This article reviewed the book "Two Essays on Political Philosophy of Feminism", and also overviewed the works of 3 writers of the book and its translator. The writers are feminist theatricians with radical, liberal, and social approaches to feminism, and I critically overviewed their approaches. Then I compared the feminist revision which was discussed in the second essay of the book with some samples of revisionist movements and theories in third-world and non-western communities like theories of Muhanti in India and Enloe in Malaysia. The result of this article is that even if the feminist theory of the first essay claim to pass from just-western feminist theory, ideologically is western yet, which means it believes in European- American worldview. Also, the social theory of the second essay shows the basics of social feminism in summary, yet specialized to western societies, but it can be useful to non-western societies with powerful civil societies. The methodology of this article is descriptive and uses bibliotic resources to review the book critically and see what the forte and poverty of the book's essays. My purpose is to find accessibility, correctness, and incorrectness of the discussion of the book and its writes claims about women and feminism.
    Keywords: Liberal Feminism, Radical Feminism, Feminist Revision, Multiculturalism, Post-westernize
  • علی اشرف نظری*
    در جامعه ای جهانی که مسایل آن بر تمام جنبه های زندگی خصوصی و عمومی سایه افکنده، شاهد گسترش فرایندهای عام گرایانه و خاص گرایانه هستیم. از یک سو، شاهد عام گرایی و همگنی روزافزون هستیم، و از سوی دیگر، گروه های هویت پایه در قالب انجمن ها، فرقه ها، نحله ها و اشکال مختلف ملی گرایی و احساس تعلق مذهبی، فرهنگی، قومی و سیاسی شکل گرفته اند. ارایه پاسخی شایسته برای مواجهه با چنین وضعیتی زمانی بیشتر اهمیت می یابد، که شاهد چندپاره شدن تجارب، سیالیت و تغییر مداوم، اهمیت یابی سازمان های کلان مالی، فن آورانه و رسانه ای به جای نهادها، پایان عصر نظم و آغاز عصر تغییر و سر برآوردن جامعه بیم هستیم. متاثر از چنین وضعیتی، پاسخ هایی برای پرسش چگونه می توان با یکدیگر زندگی و تعامل کرد؟، در قالب احیای شیوه های خاص گذشته، خلق جهانی فارغ ار محدودیت های زمانی و مکانی و حفظ تفاوت ها و توسل به نوعی دموکراسی رویه ای با هدف پذیرش قواعد بازی، تضمین احترام به آزادی های فردی و جمعی و نهادینه سازی رواداری ارایه شده است. مبدا کتاب، سوژه شخصی است، راهی را که طی می کند، ارتباط میان فرهنگی و مقصدش، دموکراسی است. نقد شکلی، مفهومی - نظری و بنیان روش شناختی این اثر در مقاله حاضر مورد بحث قرار خواهد گرفت. هدف اصلی این مقاله، معرفی، نقد و ارزیابی کتاب برابری و تفاوت؛ آیا می توانیم با هم زندگی کنیم؟ و محوریت ایده مناظره فکری و درانداختن کنشی متعلمانه برای ورود به فضای انتقادی- مناظره ای در رابطه با آثار پایه و بنیادنی و امید به کندوکاوهایی برای ایده پردازی های بعدی است.
    کلید واژگان: جنبش های جدید احتماعی, سوژه شخصی, چندفرهنگ گرایی, دموکراسی رویه ای, نامدرن سازی
    Aliashraf Nazari *
    In global societies whose issues have affected all aspects of private and public life, we are witnessing the spread of populist and specialist processes. On the one hand, we are witnessing growing universalism and homogeneity, and on the other, identity groups in the form of particularism and construct various forms of nationalism and a sense of religious, cultural, ethnic and political belonging. Providing an appropriate response to such a situation becomes even more important when we see the fragmentation of experience, fluidity and constant change, the importance of large financial, technological and media organizations instead of institutions, the end of the age of order, and we are at the beginning of the age of change and the rise of the risk society. Influenced by such a dual situation in which universalism (in the form of common moral-political values) and particularism (the independence of minorities and communities) are confronted with the question of how can we live and interact with each other? is very important. These responses, in the form of reviving the specific practices of the past, creating a world free of time and space constraints and preserving differences, and resorting to a kind of procedural democracy with the aim of accepting the rules of the game, ensuring respect for individual and collective freedoms and the institutionalization of tolerance are presented. The three central positions of the book are the subject, intercultural communication, and democracy. The starting point of the book is the personal subject, the path it takes, the intercultural connection and its goal, democracy. The main purpose of this article is to describe critique and evaluate the book Equality and Difference; can we live together?
    Keywords: New Social Movements, Personal Subject, Multiculturalism, Procedural Democracy, Non-Modernization
  • وحید ذوالفقاری*

    چندفرهنگ گرایی به مثابه یک اندیشه سیاسی مدرن است که ملهم از سیاست زیستی درصدد تغییر افکار عمومی است. این گفتمان به عنوان بدیل شهروندی وستفالیایی، بر بال فراملی گرا و آزادی خواهانه دموکراسی تکیه می زند. حال آن که احزاب راست رادیکال با خوانش رواقی از سیاست و نشستن بر بال امنیتی و ملی گرای دموکراسی، گفتمان چندفرهنگ گرایی را دشمن جامعه باز می دانند. ضدیت این احزاب با چنین گفتمانی تا حدی پیش رفت که با استقراض معرفتی از آموزه های احزاب اصلی، در تلاش برای تعریض پایگاه رای خودشان هستند. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش جاری این است که چگونه احزاب راست رادیکال به بسیج آراء انتخاباتی دست می زنند و با توجه به چرخش سیاست در زیست دموکراتیک، شانسی برای بقای گفتمان چندفرهنگ ‎گرایی به جا می ماند؟ ایده اصلی نگاشته حاضر این است که رشد مهاجرت، ناامنی اقتصادی و سیاست اعتراضی در کنار سیستم چندحزبی و نظام انتخاباتی نمایندگی تناسبی باعث افزایش آراء احزاب راست رادیکال می شود. لیکن با وجود چرخش سیاست به راست، نهادینگی گفتمان چندفرهنگ گرایی باعث درآمدن از حصر سیاست و تضمین بقایش می شود. پژوهش جاری با الهام از نظریه تهدید گروهی و روش شناسی تحلیلی- تبیینی، دست به فرضیه آزمایی در سطوح جامعه شناختی، حزبی و سیستمی می زند.

    کلید واژگان: چندفرهنگ گرایی, نمایندگی سیاسی, انتخابات, احزاب راست رادیکال, پساسیاست
    Vahid Zolfaghari *

    As a modern political thought inspired by life politics, multiculturalism attempts to change public opinion. It is as Westphalian citizenship leaning on the transnational and liberal dimensions of democracy. Whereas by agnostic interpretation of politics and relying on the national and security-based aspect of democracy, the radical right parties label the discourse of multiculturalism as an opponent of the open society. The contrast of such parties to multiculturalism deepened to some extent that epistemological borrowing from mainstream parties has expanded their constituencies. Accordingly, the main question of this paper is how the radical right parties mobilize the electoral voting and whether the changing politics in democratic life will survive multiculturalism? The main idea is that the rising immigration waves, economic instability, and protest politics both with multiparty and proportional representation systems lead to increasing the votes of radical right parties. Despite of turning politics to right, the institutionalization of multiculturalism will lead to getting rid of politics and guaranty the survival of this discourse. Finally, by employing the theory of group threat and the analytic-explanative method, this paper will test the mentioned hypothesis at sociological, partisan, and systematic levels.

    Keywords: multiculturalism, Political Representation, Elections, Radical Right Parties, Post-Politics
  • محمدصادق نصراللهی، محسن جوهری*، محمدعلی فائضی، محمد قائمی راد

    در دانش فرهنگ و ارتباطات، یکی از پدیده های مهم جهت کنکاش، مطالعه تفاوت ها و تمایزهای فرهنگی است. این پدیده تا بدان جا اهمیت دارد که سبب شکل دهی به حوزه ای مطالعاتی به نام «ارتباطات میان فرهنگی» شده است. در همین راستا، چند رویکرد هنجاری جدی در غرب تحت عنوان «چندفرهنگ گرایی» یا «پلورالیسم فرهنگی» پدید آمده است. مسئله اصلی این پژوهش کشف موضع قرآن کریم به عنوان منبع الهام بخش الهی نسبت به پدیده «تفاوت های فرهنگی» است. درواقع، غرض از این مطالعه، استخراج الگوی تفاوت های فرهنگی از منظر قرآن کریم با تاکید بر تفسیر المیزان است. در این جهت تلاش شده است که با ترکیب دو روش تفسیر موضوعی (در بخش جمع آوری) و نظریه پردازی داده بنیاد (در بخش تحلیل) ضمن مطالعه کامل قرآن کریم و استخراج آیات مرتبط با مسئله و تدبر در آیات، الگوی قرآنی تفاوت های فرهنگی ترسیم شود. مقوله محوری این الگو پدیده تفاوت های فرهنگی است که شامل مصادیق تفاوت زبان، تفاوت در مناسک و تفاوت در شرایع است و ضروری بودن و تکاملی بودن ازجمله ویژگی های آن به شمار می رود. شرایط علی، زمینه، شرایط میانجی، راهبردهای کنش و کنش متقابل و پیامدها سایر مقولاتی است که در الگوی نهایی به آن ها پرداخته شده است.

    کلید واژگان: تکثر فرهنگی, تفاوت های فرهنگی, پلورالیسم فرهنگی, چند فرهنگی, ارتباطات میان فرهنگی
    Mohsen Johari *, MohammadAli Faezi, Mohammad Qa’Emi Rad

    In culture and communication science, one of the major topics of discussion is cultural differences. The importance of this is such that it has led to the formation of a field of knowledge called “intercultural communication”. In this trend, some serious normative approaches have appeared in the west called “multiculturalism” or “cultural pluralism”. The main problem in this research is to discover the Quranic View as the main source of divine inspiration about “social differences”. Our main reference is Tafsir-al- Mizan of Allameh Tabatabaee. It has been attempted to combine the two methods of topic-based interpretation (in collecting data) and data-based theorization (in the field of analysis), and by having a complete review of the Quran and extracting related verses and meditating on them, depict the Quranic model of cultural differences. The basic portion of this model is cultural differences consisting of linguistic, ritual and religious practices, with necessity and progressiveness as their main features. Other portions of the model are: causal conditions, ground, mediatory conditions, action and reciprocal action, and consequences.

    Keywords: Cultural Pluralism, Cultural Differences, Multiculturalism, Intercultural Communication
  • علی اشرف نظری*
    نظریه به عنوان «رویکرد» به مثابه جعبه ابزاری برای ساختن و آزمون تجربی پرسش ها و مفاهیم مورد نظر قرار می گیرد. در دهه های گذشته، بحث درباره جایگاه نظریه همواره محل مباحثه و مناظره فکری بوده است. آیا نظریه وجود دارد و اساسا ماهیت نظریه چیست؟ این که چگونه می توان نظریه را عنوان جعبه ابزاری فراگیرتر برای مداخله در فرهنگ های معاصر مورد توجه قرار داد و چه کاری را می توان با آن انجام داد؟ محور اصلی بحث، نقد و ارزیابی در مقاله حاضر، کتاب جعبه ابزار نظریه: مفاهیم اساسی در علوم انسانی، علوم اجتماعی و هنر عنوان اثری است. ایده اصلی کتاب این است که بر اساس اندیشه ژیل دولوز، نظریه به مثابه جعبه ابزاری برای ساختن و آزمون تجربی پرسش ها و مفاهیم مورد نظر و به عنوان ابزاری فراگیرتر برای مداخله در فرهنگ های معاصر مورد توجه قرار گیرد. این کتاب توسط جفری نیلوم و سوزان سرلز ژیرو نوشته شده و در سال 2012 از سوی انتشارات Rowman & Little field به زبان انگلیسی چاپ شده است. این کتاب در سال 1396 توسط عباس لطفی زاده و مرتضی خوش آمدی به زبان فارسی ترجمه شده و از سوی انتشارت ققنوس در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
    کلید واژگان: نظریه, سیاست, قدرت, ایدئولوژی, چند فرهنگ گرایی
    Ali Ashraf Nazari *
    Theory is consider as an "approach" as a toolbox for constructing and experimentally examining questions and concepts. In recent decades, the debate over the status of theory has always been the subject of debate and intellectual debate. What is the essence of the theory? How can theory be consider as a more comprehensive toolbox for intervening in contemporary cultures, and what can be done about it? The focus of discussion, critique and evaluation in this article is the book Theory Toolbox: Basic Concepts in Humanities, Social Sciences and Art. The main idea of the book is that according to Gilles Deleuze, theory should be consider as a toolbox for constructing and experimenting with questions and concepts and as a more comprehensive tool for intervening in contemporary cultures. The book was written by Jeffrey Nealon and Susan Giroux and published in English in 2012 by Rowman & Little field. This book was translated into Persian in 1396 (2016) by Abbas Lotfizadeh and Morteza Khoshamadi and has been made available to those interested by Qoqnoos Publishing.
    Keywords: Theory, Politics, Power, ideology, Multiculturalism
  • امید قادرزاده*، یوسف نصرالهی

    مدارا، عنصر ضروری برای فرهنگ دموکراتیک و شهروندی و مفهومی کلیدی در سیاست اجتماعی به شمار می رود که بدون آن، زندگی جمعی در جوامع چندفرهنگی دشوار و پرهزینه خواهد بود. با نظر به بافت چندفرهنگی شهر میاندوآب (به عنوان میدان موردمطالعه) و سابقه مسئله دارشدن روابط بین فرهنگی در این شهر، در پژوهش حاضر، با الهام از سنخ شناسی مدارای اجتماعی پیترسون کینگ به بررسی وضعیت مدارای اجتماعی پرداخته شده است. این پژوهش با روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش نامه، روی 313 نفر از شهروندان میاندوآب در بازه سنی 18 تا 50 سال با نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. برمبنای یافته های توصیفی، مدارای اجتماعی دربین پاسخ گویان در سطح متوسط ارزیابی شد. درمیان ابعاد مدارا، بیشترین میانگین به مدارای هویتی اختصاص داشت. برمبنای نتایج تبیینی، شکل های سرمایه (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با مدارای اجتماعی در ابعاد چهارگانه آن رابطه مستقیم داشتند. همچنین، با شدت یافتن جهت گیری قومی و دینی پاسخ گویان، مدارای اجتماعی کاهش یافت. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای شکل های سرمایه و جهت گیری های قومی و مذهبی 3/52 درصد از تغییرات مدارای اجتماعی را تبیین کردند.

    کلید واژگان: شکل های سرمایه, جهت گیری های دینی و قومی, مدارای اجتماعی, چندفرهنگ گرایی
    Omid Ghaderzadeh*, Yousef Nasrollahi
    Introduction

    Dominant approaches in the Iranian civilization have always been accompanied by cultural tolerance and compromise. The case studied in this inquiry (Miandoab City) is a collection of cultural diversity due to its high level of immigration to the city as well as being located among three provinces. In the multiethnic and multicultural area where life went on peacefully until the past decade, there has often been a number of controversies between communities that resulted in military intervention. It has brought about signs of uncertainty and vulnerability with regards to social tolerance between various identities. Accordingly, the main research question in this study is: to what extent the people who belong to different religious cults tolerate others in this multiethnic, multicultural texture? What are the effective factors on the social tolerance of Miandoab citizens?

    Review of Literature

    A thorough review of the conducted studies regarding social tolerance illustrates that most of the studies carried out in Iran have focused on the political aspect of tolerance, using samples of University students (Serajzadeh et al., 2004; Share’pour & Khoshfar, 2002; Golabi & Rezaei, 2013; Shahryari et al., 2015) and citizens (Moghtadaei, 2010; Adibisadeh et al.,2014;Jalaeian Bakhshandeh & et al., 2018) social and civil aspects of tolerance should be addressed among ethnic and religious communities. Due to its multicultural nature, the City of Miandoab in West Azerbaijan Province is a good field to deconstruct tolerance among ethnic groups of Kurds and Turks and religions of Shiite and Sunni.Considering the multicultural nature of the society of Iran, the accomplished researches about tolerance, social distance, and cross-cultural sensitivities among ethnic communities are scarce and partial. Theoretical and experimental literature of tolerance has a sixty-year-old history (Mather & Tranby, 2014).In the modern society, tolerance is recognized as a civil, political virtue. Considering the theoretical approach of King (1975), Daren and Tranby (2014) and exemplar restriction of Elisabetta (2002), the notion of tolerance has been conceptualized within political, religious, identity, and behavioral dimensions.According to theoretical and experimental studies by Mather and Tranby (2014), Golebiowska (1999), and Parillo and Donoghue (2005), social tolerance is influenced by contextual factors such as gender, religion, and ethnicity. These contextual factors contain macro structure conditions. According to Bourdieu (1986), the distributer of the whole capital (as a consequence of economic and cultural capitals) and capital structure (relative weight of economic and cultural capitals) within the social field determine the social position of actors, who are then considered to be at the same level as those similar to them in terms of the whole capital (Bourdieu, 1984). Putnam also asserted the role of social, economic, and cultural capitals in development and improvement of social tolerance (Putnam, 2001). Various forms of capitals are effective in mediating and expanding individuals’ insights and mental horizons, enhancing relativism and relative thinking, and shifting from exclusive to multiple identities. In fact, the rejection of multiplicity and refusing selection in identity related subjects can bring about a considerably unilateral and punitive perspective (Sen, 2016). Considering the exclusive nature of religious and ethnic identities along with the multicultural texture of the case (with Kurd and Turk ethnicities and faiths including Sunnis and Shiites), ethnic and religious orientations affect social tolerance. Accordingly, Miandoab citizens’ reconsideration of exclusive identities depends on the extent to which they enjoy social capitals and the range of their interactive field.

    Method

    In this study, cross-sectional survey method was used with two purposes including description and explanation. Questionnaires were used for data collection. The total population of the study included individuals between the ages of 18-50 living in Miandoab; the sample population was obtained as 313 individuals based on the Cochran’s formula. As the present study was focused on exploring social tolerance mediated by various forms of capitals, “multistage cluster” probability sampling was employed. In the case studied in this inquiry, Sunnis and Kurds mostly live in underprivileged and semi-privileged areas; given the sensitivity of the subject, only the literate and employed individuals consented to cooperate with the research. The validity of the questionnaire was improved through formal validity and confirmatory factor analysis.

    Results and Discussion

    Findings showed that the average social tolerance is higher among Kurds and Sunnis compared to Turks and Shiites. Furthermore, the average economic, social and cultural capitals and ethnic orientations were higher among Turks and Shiites relative to Kurds and Sunnis. The average religious orientation were higher in Kurds and Shiites than Turks and Sunnis. According to the results obtained from bivariate analyses, there is a positive, significant relation between social tolerance and various forms of capitals. Meanwhile, the most considerable influence is related to the cultural and economic capital variable. In addition, there is an inverse relation between religious and ethnic orientations and social tolerance. Among contextual variables, there is a positive, significant relation between education and social tolerance while there is an inverse, insignificant relation between the variable of age and social tolerance. Based on the results of regression analysis, independent variables explain 52.3% of changes in social tolerance.The descriptive results showed that social tolerance of Miandoab citizens is at an average level. The results showed a positive, significant relation between enjoying various forms of capitals and social tolerance. In terms of ethnicity, the settlement of the majority of Kurds at marginal rural areas denote economic inequalities and undoubtedly, the absence of effective communicational exchange. Moreover, the results also showed an inverse, negative relation between ethnic and religious orientations and social tolerance. In such a situation, the tolerance of religious people and those who follow an exclusive, closed capital and act according to social norms and values are at a lower level.

    Conclusion

    Political tolerance among the examined sample is at an average level which could be a preventive factor; subsequently, legitimate freedoms should be recognized in terms of ethnicity and religion for improvement, while the means for their realization should be pragmatically provided as well. The low percentage of identity tolerance in the form of cults and the four main religions (The Righteous, Baha’i, Sunnis, and Shiites) rejecting one another represent the lack of communication and unity between the members of social groups examined in this study. Through increasing social connections among religions, the orientation of the generally tolerant subject of Daren and Tranby (2014) would be easier to attain, subsequently resulting in the maximum level of tolerance. In the behavioral aspect of social tolerance, engagement and enhancement of direct group projects would functionally bring gender-related sensitivities to public areas. The role of education institutes in influencing and imparting gender differences is of importance.

    Keywords: Forms of Capital, Religious, Ethnic Orientation, Social Tolerance, Multiculturalism
  • سید جواد میری*

    از آن جایی که رابطه علم و ایدیولوژی یکی از پیچیده ترین روابط فرهنگی است، برای رسیدن به این بینش در فهم پدیدارها، نیازمند فهم دقیق تری از این رابطه هستیم. برای گذر از «دوگانه ها» نیازمند طرح مسئله «مفروضات پشت صحنه» در نگاه الکساندر هستیم. مفروض به مثابه یک مفهوم خنثی نیست بل دارای لایه های هرمنوتیکی است. به انحاء گوناگون بینش جامعه شناختی محقق را گرفتار می کند. بسیاری تو-در-تو-بودن مفاهیم در بستر تاریخی را بسیار ساده انگارانه مفهومینه می کنند و چنین می پندارند که با کاربردی کردن مفاهیم در بستری دیگر مشکل مفروضات پشت صحنه مرتفع خواهد شد. تاریخیت به مثابه یک امر بسیط قابل فهم نیست. تاریخیت ذیل عالمیت قابل فهم است. این عالمیت تاریخی شده جزیی از آن دغدغه ای است که به آن مفروضات پشت صحنه اطلاق می شود. برخی ممکن است این اشکال را وارد کنند که الکساندر در چنین سیاقی این مفهوم را بکار نبرده است. پاسخ این است که مفروض بودن مفروضات خود مسئله ای متا-تیورتیک است و الکساندر خود نیز از این مسئله غفلت کرده است و منطق را به مثابه امری جهانشمول مفهومینه کرده است که خود ذیل منطق ارسطویی قابل درک است و نباید آن خبط را دوباره تکرار کنیم.

    کلید واژگان: علوم اجتماعی, مفروضات پشت صحنه, ایدئولوژی, نظام ارزشی, چند فرهنگی
    Seyed javad Miri*

    In this article, the author has focused upon the question on “Background Assumption” in the context of social sciences. The author is of the opinion that this problematique has been deeply neglected in social sciences and humanities but it is high time to trickle this question. In other words, it is argued that the relation between science and ideology is one of the most complicated cultural relation in the broadest sense of the term “cultural” – and in order to the fathom the problematique in a deeper sense, we need to recast the question of relationship in a different fashion. Of course, it is argued that we need to transcend the dichotomies in a way that it would not hurt our sociological imagination and for this reason, the logic of Geffrey C. Alexander is of great importance and we have tried to conceptualize the problematique in an Alexander fashion.

    Keywords: social science, background assumption, ideology, value system, Multiculturalism
  • مختار نوری*، مجید توسلی رکن آبادی

    کتاب بنیاد نظری سیاست در جوامع چندفرهنگی با محوریت مسئله چندفرهنگ گرایی و تئوریزه کردن آن به نگارش درآمده است. پرسش محوری اثر این است که در یک اجتماع سیاسی با هویت های فرهنگی مختلف و با اعضای پیرو گفتارهای دینی، اخلاقی، و فلسفی گوناگون فرایند تصمیم گیری سیاسی چگونه باید تنظیم شود که درعین احترام به این تفاوت ها هم زیستی مسالمت آمیز شهروندان نیز رعایت شود؟ کتاب مذکور تلاش می کند ازطریق بررسی مناظره لیبرال ها و جامعه گرایان معاصر، پاسخ های داده شده به پرسش مذکور را به آزمون بگذارد. به تعبیر دیگر، رویکرد کلی کتاب دفاع از بینش جامعه گرایانه توام با موضعی انتقادی به اندیشه لیبرالی است و نویسنده نظریه های ارائه شده ازسوی جامعه گرایان و لیبرال ها را در سه محور مفهوم خود، مبانی اخلاق سیاسی، و سیاست تفاوت فرهنگی تجزیه و تحلیل کرده است. با عنایت به مباحث مذکور، در مقاله حاضر تلاش خواهد شد ضمن معرفی اثر، نقد و ارزیابی انتقادی آن در دستور کار نویسندگان قرار گیرد. این که مسئله و کانون تمرکز اثر چیست؟ و هدف این اثر و جایگاه آن در منابع موجود این حوزه به چه صورتی است؟ از مهم ترین موضوعاتی اند که نویسندگان می کوشند بدان ها بپردازند.

    کلید واژگان: چندفرهنگ گرایی, لیبرالیسم, جامعه گرایی, تنوع, تکثر فرهنگی
    Mokhtar Nouri *, Majid Tavasoli Roknabadi

    The book entitled “Theoretical Foundations of Politics in Multicultural Societies” has been written about the issue of multiculturalism and its theorizing. The question is, how should a political decision-making process be organized in a political community with different cultural, religious, and philosophical identities in a way that all members of the community have a peaceful co-existence. The book seeks to test the answers given to the question by examining the debates of contemporary liberalism and communitarianism. In other words, the general approach of the book is to defend communitarianism with a critical look at liberalism. The writer of the book analyzes and interprets the ideas put forward by communitarians and liberals from three perspectives of self, principles of political ethics, and policy of cultural differences. This paper will attempt to critically evaluate the book. The authors of this paper aim to answer the following questions. What is the focal point of the work? What is the purpose of this work and its place in the resources available in this area?

    Keywords: Multiculturalism, Liberalism, communitarianism, Diversity, Cultural Pluralism
  • فردین قریشی، محمد عباس زاده، ناصر صدقی، محمدباقر علیزاده اقدم، سیدحامد کهنه پوشی*
    ایران کشوری چندقومی و چندزبانه است، اما با آغاز روند نوسازی در ایران، برساخته سیاست زبان در حکومت پهلوی اول ، از حکم زبان فارسی به عنوان زبان مشترک به حکم زبان فارسی به عنوان زبان واحد حرکت کرده و سیاست تک زبانی را شرط وحدت ملی در ایران قرار می دهد. با اتخاذ این سیاست زبانی تنها به زبان فارسی امکان رشد و بالندگی داده شد و دیگر زبانهای ایران از حوزه های رسمی کنار نهاده شدند. فرض تحقیق بر آن است که سیاست زبانی ماهیتی گفتمانی داشته و برساخته است. از آنجا که نشریه ی کاوه از نشریات گفتمان ساز پیش از برآمدن نظم جدید بوده است، پژوهش با فرض گفتمانی بودن ماهیت سیاست زبانی و برساخته ی اجتماعی بودن آن، با اتخاذ نظریه ی گفتمان لاکلائو و موف و به کارگیری امکانات تحلیل متن تحلیل گفتمان انتقادی به تحلیل گفتمان تمام شماره های روزنامه پرداخته است. پژوهش وحدت زبانی را دال اصلی شبکه ی معانی هویت ایرانی در گفتمان روزنامه دانسته و به تبیین نحوه ی هژمونیک شدن گفتمان می پردازد.
    کلید واژگان: سیاست زبان, نشریه ی کاوه, تحلیل گفتمان, چندفرهنگ گرایی, توسعه
    F.Ghoreyshi, M. Abbaszadeh, N. Sedghi, M.B.Alizadehaghdam, S.H. Kohnehpoush *
    Iran is a Multi-ethnic and multi-lingual country. During the Pahlavi I Government era, the constructed language policy has moved from taking Persian as a lingua-franca Language to Persian as the only legitimate language of Iran. By adopting this language policy, Persian language was promoted as formal language and was allowed to proliferate; but other Languages in Iran were excluded from being used in educational, official and other formal fields. Regarding discursive nature of language policy and considering it as a social construct and assuming that the Kaveh magazine has been one of the discourse constructing journals prior to new order in Iran, this research has adopted Mouffe&Laclaueapproach to discourse theory and by using text analysis techniques of CDA has analyzed all of the magazines. Research has found that linguistic unitarism is a nodal point in Iranian Identity discourse and has explained the way that this discourse has become hegemonic.
    Keywords: Language policy, Kaveh Magazine, Discourse Analysis, Multiculturalism, Modernization
  • اسماعیل بلالی *، سیده فاطمه محبی
    بررسی اسناد بالادستی نشان دهنده نبود سیاست های روشن درباره مسائل گروه های قومی در نظام آموزش عالی کشور است. بی توجهی به هویت های مختلف و تنوع قومیتی در محیط های دانشگاهی، همچنین عدم شناسایی و معرفی فرهنگ های اقوام مختلف، تبعات و چالش هایی را در آموزش عالی به دنبال دارد؛ از این رو در این نوشتار، چالش های نظام آموزش عالی در موضوع قومیت و راهبردهای سیاست گذاری قومی، در مطالعه ای کیفی با روش دلفی کشف شد. بدین منظور مصاحبه نیمه ساختاریافته با پانزده عضو هیئت علمی و کارشناسان فرهنگی دانشگاه ها صورت گرفت. این افراد از اقوام مختلف، رشته ها و رتبه های متفاوت دانشگاهی و دارای آثار علمی-پژوهشی در بحث قومیت هستند. در این پژوهش، تجزیه و تحلیل داده های کیفی به روش «تحلیل تماتیک» نشان می دهد چالش های آموزش عالی در بحث قومیت در سه حوزه سیاسی، آموزشی و فرهنگی مطرح است. مهم ترین چالش های حوزه سیاسی عبارت اند از: پارادوکسیکال نشان دادن تقویت هویت قومی در برابر هویت ملی، احتمال قومیت گرایی در دانشگاه ها، سلیقه مداری روسا و مدیران در موضوع قومیت ها، سیاسی شدن موضوع قومیت ها در دانشگاه ها و مواجهه غیرعلمی با موضوع قومیت در دانشگاه. در حوزه قومیت و آموزش، دانشگاه ها با چالش هایی نظیر رویارویی غیرعلمی با موضوع قومیت در دانشگاه، عدالت آموزشی، آموزش زبان مادری، ایجاد رشته ادبیات قومی و بومی گزینی دانشجویان و استادان مواجه هستند. چالش های حوزه قومیت و فرهنگ در آموزش عالی عبارت اند از: ضعف مدیریت فعالیت های فرهنگی قومیت ها، مسائل نشریات دانشجویی، جشنواره های هنری و فرهنگی، انجمن های ادبی و به کارگیری نمادهای قومی.
    کلید واژگان: آموزش عالی, چندفرهنگی, دانشگاه, سیاست قومی, قومیت, هویت ملی
    Esmail Balali*, sayedeh fatemeh mohebbi
    Due to the entrance of students and professors from different regions of the country, university environment as an environment with multiple educational and cultural functions, has various and different ethnicities and subcultures. These conditions can be used as a tool for development of country's development goals. The assessment of the upstream documents suggests a lack of clear policies on the issues of ethnic groups in the country's higher education system. Regarding this policy vacuum, this paper attempts to explore the necessary dimensions of ethnic policy in the country's higher education system and the requirements of ethnic policy in a qualitative study. The semi-structured interview was conducted with 15 faculty members and cultural authorities from different ethnic backgrounds and different academic disciplines with academic and research work in ethnicity. The analysis of qualitative data by "thematic analysis" shows that the challenges of higher education in ethnicity include: paradoxical showing of the strengthening of ethnic identity against national identity, the probability of ethnocentrism in universities, dominance of specific manners of the presidents and managers in the issue of ethnicity, the weakness in the management of cultural activities of ethnic groups, the politicization of the issue of ethnicity in universities, and the non-academic encounter with the issue of ethnicity at the university. From the viewpoint of the interviewees, ethnic policy in the universities should have cultural, social, political, educational and religious dimensions, and it is necessary to have strategic requirements in the field of ethnic policy in the universities, and some do's and don'ts should be codified.
    Keywords: Higher Education, Ethnic Policy, University, Multiculturalism, Ethnicity
  • مجید توسلی رکن آبادی، محمد شجاعیان
    نظریه عدالت سندل بر اساس عضویت افراد در اجتماع ها شکل گرفته و هدفش ارزشمند شمردن خیر عمومی است. دفاع سندل از خیر عمومی، مستلزم ارزشمند شمردن اجتماع ها و فرهنگ های مختلف موجود در آنهاست که نقش تقویم بخش در هویت فرد دارند. خیر مورد نظر سندل در درون اجتماع و زمینه های فرهنگی به دست می آید. آموزه عضویت در اجتماع ها که نقطه کانونی نظریه عدالت سندل است دارای دلالت فرهنگی است. به این دلیل که شیوه های عضویت در اجتماع ها را رویکردهای فرهنگی موجود در اجتماع، مشخص و صورت بندی می کند. بخشی از اجتماع، فرهنگ و در واقع، فرهنگ های مختلفی است که در درون آن وجود دارد. خود مورد نظر سندل، خودی روایت گونه است که از طریق قرار گرفتن در یک زمینه تاریخی و فرهنگی خاص، تفسیر می شود. آراء سندل درباره عدالت تاثیر قابل ملاحظه ای در فلسفه اخلاقی و سیاسی معاصر داشته است. یکی از این تاثیرها، رویکرد به اجتماع و فرهنگ است که به ویژه از سوی فلاسفه سیاسی لیبرال مورد غفلت قرار گرفته بود.
    کلید واژگان: اجتماع گرایی, مایکل سندل, عدالت, خیر, فرهنگ, چندفرهنگ گرایی
    Majid Tavasoli Roknabadi, Mohammad Shojaiyan
    Michael Sandel,as an well-known communitarian theorist believe that self can not be conceive without cultural and social contexts which he or she is a member of them.He emphasize on that concept of self which accuqre it,s identity from it,s membership in different communities and cultures.Sandel believe that ethical aims and goals are concern to public goods, not to individual ritghts.Sandelian justice has been baisd on membership in communities and cultures.The membership idea which is the central poit of sandel theory of justice has cultural implication.Because method of membership in communities determine and formulate by the cultural approaches in communities.Different cultures is a part of the society.Sandelian self is a narrative one which has been interpretated by particular historical and cultural context which is a part of it.He believe that public good must determine the rights and defend the priority of good from rights.
    Keywords: communitariam, Michael sandel, justice, good, culture, multiculturalism
  • علیرضا عراقیه، کورش فتحی واجارگاه
    هدف از این پژوهش بررسی جایگاه چندفرهنگی در آموزش مدرسه ای و تبیین آثار آن در آموزش عالی است. پیش فرض این تحقیق این است که یادگیری های آموزش مدرسه ای در زمینه آموزش چندفرهنگی بر آموزش عالی تاثیرگذار بوده و نوع یادگیری های دانش آموزان در گسترش فضای سازگاری و توافق میان فرهنگ ها و یا ایجاد مانع در آموزش عالی موثر است. روش پژوهش در این تحقیق، روش قوم نگاری و شرکت کنندگان، تعداد 40 نفراز دانش آموزانی بوده اند که در سال آخر دوره متوسطه به تحصیل اشتغال داشته اند و در مدت یک سال تحصیلی با پژوهشگر همکاری نموده اند. نمونه گیری تحقیق از نوع هدف مند بوده و نتایج پژوهش، وجود زمینه های خانوادگی و اجتماعی در استهزاء سایر فرهنگ ها، احساس برتری و تعصبات فرهنگی؛ ضعف اطلاعات دینی در خصوص برابری و برادری همه انسان ها، ضعف اطلاعات دانش آموزان از شخصیت ها و آثار فرهنگی برجسته را نشان می دهد. این مسائل می تواند فضای سازگاری و توافق میان فرهنگ ها، نگاه عقلانی به فرهنگ ها و پرهیز از انحصارگرایی فرهنگی در آموزش عالی را با دشواری همراه ساخته و زمینه ساز کاهش خزانه فرهنگ ملی در اثر بی اعتنایی به عناصر اساسی فرهنگ های بومی گردیده و بحران هویت در شهروندان ایرانی را فراهم آورد.
    کلید واژگان: جایگاه چند فرهنگی, آموزش مدرسه ای, آموزش عالی
    Alireza Araghiyeh, Kourosh Fathi Vajargah
    The present research is designed to examine multiculturalism in school education and its impact on higher education. It is based on the assumption that what is learned in school as far as multiculturalism is concerned does play a role in higher education and that the type of student learning is effective in promoting cultural compatibility or in throwing up obstacles in the way of higher education. The present research, which employed ethnography, involved 40 senior high school students who contributed to the study during the course of one school year. The sampling was purposive and the results of the study suggest that family and social background plays a role in students mocking other cultures, in their development of a sense of superiority and in cultural bigotry. It also indicates that there is limited religious knowledge with regard to human parity and a similar lack of knowledge among students when it comes to prominent cultural works and figures of different ethnicities. These could complicate cultural compatibility. They can also cloud rational attitudes toward cultures and interfere with efforts to prevent cultural monopolism in higher education. These in turn could set the stage for the shrinkage of the national culture as a result of inattention to native cultures, and thus create an identity crisis among Iranians.
    Keywords: Multiculturalism, Cultural Bias, School Education, Higher Education
  • ناصر فکوهی

    ایران سرزمینی است با تنوع طبیعی فرهنگی بسیار بالا که می توان از آن به نحو مطلوبی در روند توسعه و قدرتمند تر شدنش بهره برد. تکثر زبانها و قومیتها یکی از اشکال این تنوع است که به رغم تصویری که عموما به صورت منفی از آن ایجاد شده و گاه آن را به مثابه مشکلی احتمالی برای انسجام و فرایند شکل گیری روحیه و ساختارهای دولت ملی مطرح کرده اند، می تواند درست برعکس به مثابه ابزاری اساسی برای تقویت این فرآیند به کار گرفته شود. در مقاله حاضر که حاصل بخشی از نتایج یک طرح تحقیقاتی است، تلاش شده است امکانات بالقوه ای را که این تنوع می تواند برای ارتقا سطح علمی کشور به ما ارزانی کند نشان داده شوند. تاکید اصلی مقاله بر تداوم سرزمینی و جهانی اقوام ایرانی است که به کشور ما امکان جذب و مبادله دانشجویان و اساتید و مشارکت در فرآیند های جهانی تولید علم را در حوزه های جغرافیایی دیگر و شکوفا ساختن همکاری های منطقه ای و بین المللی در سطوح دانشگاهی و موسسات پژوهشی می دهد. در این مقاله استدلال می شود که مدیریت و سیاست گذاری عمومی در زمینه آموزش و پژوهش استفاده لازم را از این امکانات بالقوه انجام نداده اند و راهکارهایی را برای خروج از این موقعیت در چهار منطقه زبانی فرهنگی مورد مطالعه، یعنی حوزه های آذری، بلوچ، عرب و کرد ایرانی ارائه می دهد.نقطه اتکای اصلی مقاله موضوع زبان است؛ زیرا زبان عمده ترین سطحی است که در آن هویتهای محلی تعریف می شوند. همچنین مسئله نیاز به اتخاذ یک سیاست زبان شناختی مشخص در سطح آموزش عالی که بتواند ما را در موقعیت بهتری برای جذب و گسترش فرهنگ ملی و فرهنگ قومی و محلی مان قرار دهد.

    کلید واژگان: آذریهای ایرانی, آموزش عالی, انسان شناسی فرهنگی, بلوچهای ایرانی, تنوع فرهنگی, توسعه فرهنگی, روابط بین فرهنگی, عربهای ایرانی, کردهای ایرانی
    atefeh tavakoli, Naser Fakohi

    As a Country with enormous ethnic, linguistic and local diversity, Iran has great potential for national development and empowerment. Although usually perceived as a threat to the organization of national government and ethos, ethnic and linguistic diversity could be used towards such aims. This paper, based on research carried out in 2005, tries to show the positive implications of the diversity of Iranian society in the scientific development of the country. The article focuses on the territorial and global continuity of Iranian ethnic groups, which can facilitate trans-border exchange of students and lecturers and increase cooperation with various regional and international science and research organizations. The article argues that the management of higher education has not succeeded in exploiting this potential and, therefore, calls for action in four culturallinguistic regions studies; Azeri, Baluchi, Arab and Kurd. The article focuses on language and calls for a linguistic policy within higher education which would combine international languages, particularly English, with national and ethnic languages.

    Keywords: Arab, Azeri, Baluch, Kurd, Ethnics, Higher Education, linguistic policy, multiculturalism
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال