به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "organizational culture" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «organizational culture» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • غلامرضا غنیمتی، زهرا علیپور درویشی *، حمیدرضا یزدانی، نادر شیخ الاسلامی

    پژوهش حاضر با هدف تحلیل ابعاد الگوی عدالت ادراک شده منابع انسانی در سازمان  با رویکرد  فرهنگ‎ های سازمانی در سازمان های دولتی کلان شهر تهران صورت گرفته است. روش تحقیق از نوع کیفی براساس نظریه داده بنیاد است.در بخش تحلیل محتوای مقاله ها، 313 مقاله گردآوری شد که 90 مقاله داخلی(از سال 1398 تا 1401) و خارجی (2018 تا 2022) دسته بندی شد، روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری باز،کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی  بود. شاخص های اساسی استخراج شد .سوال های  مصاحبه زیر نظر کمیته علمی طراحی و به صورت مصاحبه  نیمه ساختار یافته طراحی شد.جامعه آماری مدیران و معاونان ذیربط در سازمان های دولتی در کلانشهر تهران بودند که با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی 20 نفر آنها به عنوان نمونه تا اشباع نظری انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی 8 کد انتخابی و 16کدمحوری و 285 کد باز شد. شاخص اصلی شامل فرهنگ سازمانی بازاری، فرهنگ سازمانی توسعه گرا، فرهنگ سازمانی سلسله مراتبی، فرهنگ سازمانی قبیله ای، عدالت توزیعی، عدالت رویه‏ای، عدالت مراوده‏ای، عدالت اطلاعاتی بود. در دور دوم پرسشنامه ای با طیف لیکرت برای 20 نفر از خبرگان ارسال شد تا شدت اثر هریک از مولفه ها مشخص شود که، در این پژوهش با استفاده از آزمون ضریب توافق کندال میزان توافق هریک از مولفه ها و زیر مولفه ها در الگوی پیشنهادی مشخص شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که ابعاد الگوی عدالت ادراک شده شامل (عدالت توزیعی، عدالت رویه‏ای ، عدالت مراوده‏ای، عدالت اطلاعاتی)، فرهنگ های سازمانی (فرهنگ سازمانی بازاری،فرهنگ سازمانی توسعه گرا،فرهنگ سازمانی سلسله مراتبی، فرهنگ سازمانی قبیله ای)است.

    کلید واژگان: فرهنگ ها, فرهنگ سازمانی, عدالت ادراک شده, منابع انسانی
    Gholamreza Ghanimati, Zahra Alipour Darvishi *, Hamidreza Yazdani, Nader Sheikh Al-Islami

    This research was conducted to analyze the dimensions of the perceived justice model of human resources in the organization with the approach of organizational cultures in the government organizations of the Tehran metropolis. The method is grounded theory. Three hundred thirteen articles were analyzed, 90 of which were Persian (from 1398 to 1401), and the rest were written in English (from 2018 to 2022). Interviews were semi-structured. The population was the relevant managers and assistants in government organizations in the Tehran metropolis, and 20 of them took part in this research. The results identified eight selective codes, 16 central codes, and 285 open codes. The main indexes included market organizational culture, developmental organizational culture, hierarchical organizational culture, tribal organizational culture, distributive justice, procedural justice, transactional justice, and informational justice. In the second round, we sent a questionnaire to 20 experts to determine the intensity of the effect of each component. In this research, the agreement level of each component and sub-component in the proposed model is determined using Kendall's coefficient of agreement test. The research findings indicate that the dimensions of the perceived justice model include (distributive justice, procedural justice, transactional justice, and informational justice), organizational cultures (market organizational culture, developmental, organizational culture, hierarchical organizational culture; it was a tribal organizational culture.

    Keywords: Cultures, Organizational Culture, Perceived Justice, Human Resources
  • مهرداد منصوری*، سید محمود هاشمی، محمدرضا مردانی، زین العابدین امینی سابق

    پژوهش حاضر با هدف تحلیل ابعاد الگوی فرهنگ معنویت دینی و اخلاق حرفه ای سرمایه انسانی با رویکرد توسعه فرهنگ سازمانی معنویی در سازمان (مورد مطالعه سازمان شهر داری تهران) صورت گرفته است. روش تحقیق از نوع کیفی براساس نظریه داده بنیاد است.در بخشتحلیل محتوی مقاله ها 160 مقاله گردآوری شد که 80 مقاله داخلی(از سال 1398 تا 1401) و خارجی (2018 تا 2022) دسته بندی شد، روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی بود شاخص های اساسی استخراج شد .سوال های مصاحبه زیر نظر کمیته علمی طراحی و بصورت مصاحبه نیمه ساختار یافته طراحی شد.جامعه آماری مدیران و معاونان ذیربط در شهرداری تهران بودند که با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی 30 نفر آنها به عنوان نمونه تا اشباع نظری انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی و 6 کد انتخابی شدو 18کد 275 کد باز قرار گرفت.شاخص اصلی شامل هویت معنویت دینی فردی شامل زیر مولفه های،استقرار معنویت سازمانی،اخلاق حرفه ای فردی ،استقرار اخلاق حرفه ای سازمانی ،مدیریت منابع انسانی سازمان و سبک رهبری سازمانی بود. در دور دوم پرسشنامه ای با لطف لیکرت برای 30 نفز از خبرگان ارسال شد تا شدت اثر هریک از مولفه ها مشخص شود که در این پژوهش با استفاده از آمون با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای و مقایسه میانگین و شدت اثر کوهنd میزان اثر هریک از مولفه ها و زیر مولفه ها در الگوی پیشنهادی مشخص شد.

    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, فرهنگ معنویت, سرمایه انسانی, فرهنگ سازمانی
    Mhrdad Mansori *, Seyed Mhmod Hashmi, Mohamadreza Mardani, Zein Alabedin Amini Sabegh

    The current research has been carried out with the aim of analyzing the dimensions of the model of religious spirituality culture and professional ethics of human capital with the approach of developing a spiritual organizational culture in the organization (the case study of Tehran Municipality Organization). The qualitative research method is based on the data theory of the foundation. 160 articles were collected in the content analysis section of which 80 domestic (from 1398 to 1401) and foreign (2018 to 2022) articles were categorized, the data analysis method in the section Qualitative using open coding, axial coding and selective coding, basic indicators were extracted. The interview questions were designed under the supervision of the scientific committee and designed as a semi-structured interview. Targeted sampling method by snowball method, 30 of them were selected as a sample until theoretical saturation. The results of the current research led to the identification of 6 codes and 18 codes out of 275 were open codes. The main index includes the identity of individual religious spirituality, including sub-components, establishment of organizational spirituality, individual professional ethics, establishment of organizational professional ethics, organization's human resources management and leadership style. It was an organization. In the second round, a Likert questionnaire was sent to 30 experts to determine the intensity of the effect of each component. The components and sub-components in the proposed model were specified

    Keywords: Professional Ethics, Spiritual Culture, Human Capital, Organizational Culture
  • حاجیه رجبی فرجاد*، احسان ثلاثی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر خط مشی سازمانی و فرهنگ سازمانی بر دلبستگی سازمانی با نقش میانجی شادی سازمانی کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین انجام شد.

    روش

    این تحقیق از نظر روش، توصیفی- همبستگی با روش گردآوری پیمایشی و از نظر هدف، جزء تحقیقات کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق، کلیه کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین بوده است که بر اساس فرمول کوکران، 248 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات در بخش مبانی نظری، از مطالعات کتابخانه و برای جمع آوری داده های مورد نیاز برای آزمون فرضیه های تحقیق، از روش میدانی استفاده شده است. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه 11 سوالی خط مشی سازمانی لائو و همکاران(2018)، 38 سوالی فرهنگ سازمانی دنیسون(2001)، 9 سوالی شادی سازمانی زارعی متین و همکاران(1389) و 10 سوالی دلبستگی سازمانی کانگو(1982) بود که پایایی و روایی آن به صورت صوری، محتوایی و سازه ای تایید شد.

    یافته ها

    داده های حاصل با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی.ال.اس نسخه 3 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد خط مشی سازمانی و فرهنگ سازمانی بر دلبستگی سازمانی با نقش میانجی شادی سازمانی کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین تاثیر داشته اند.

    نتیجه گیری

    نتایج تحقیق نشان داد که خط مشی سازمانی بر شادی سازمانی، فرهنگ سازمانی و بر دلبستگی سازمانی کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین تاثیر داشته است. همچنین، شادی سازمانی بر دلبستگی سازمانی کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین تاثیر دارد. در نهایت، نتایج نشان داد فرهنگ سازمانی بر شادی سازمانی و دلبستگی کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین تاثیر دارد. بر این اساس، به منظور بهبود فرهنگ سازمانی، توجه به خط مشی های سازمانی در کنار ایجاد دلبستگی در کارکنان و فراهم کردن بسترهای لازم برای شادی کارکنان، امری ضروری است.

    کلید واژگان: خط مشی سازمانی, فرهنگ سازمانی, دلبستگی سازمانی, شادی سازمانی, دانشگاه علوم انتظامی امین
    Hajieh Rajabi Farjad *, Ehsan Salasi
    Aim

    The present research is conducted with the aim of determining the impact of organizational policy and organizational culture on organizational attachment with the mediating role of organizational happiness of employees of Amin University of Police Sciences.  

    Method

    In terms of method, this research is descriptive-correlational with survey collection method and in terms of purpose, it is an applied research. The statistical population of the research is all the employees of Amin University of Police Sciences, based on the Cochran formula, 248 people were selected by simple random sampling. The field method has been used to collect information in the theoretical foundations of library studies and to collect the data needed to test the research hypotheses. The main tool for data collection was the 11-question organizational policy questionnaire by Lao et al. (2018), 38 organizational culture questions by Denison (2001), 9 organizational happiness questions by Zarei Metin et al. (2019), and 10 organizational attachment questions by Kongo (1982), which are reliable and valid. It has been approved in form, content and structure.  

    Results

    The resulting data is analyzed using the structural equation model and Smart PLS version 3 software. The findings showed that the organizational policy and organizational culture had an impact on organizational attachment with the mediating role of organizational happiness of the employees of Amin University of Police Sciences.

    Conclusion

    The results of the research showed that the organizational policy had an impact on organizational happiness, organizational culture and organizational attachment of the employees of Amin University of Police Sciences. Also, organizational happiness has an effect on the organizational commitment of the employees of Amin University of Police Sciences. Finally, the authors of the survey concluded that the organizational culture has an effect on the organizational happiness and attachment of the employees of Amin University of Police Sciences. Based on this, in order to improve organizational culture, it is necessary to pay attention to organizational policies along with creating attachment among employees and providing the necessary platforms for employee happiness.

    Keywords: Organizational Policy, Organizational Culture, Organizational Attachment, Organizational Happiness, Amin University Of Police Sciences
  • عباس قائد امینی هارونی، رضا ابراهیم زاده دستجردی*، مهرداد صادقی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار از طریق تعارض کار- خانواده و ویژگی های شخصیتی بود.

    روش

    پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحداصفهان(خوراسگان) به تعداد 660 نفرتشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران، 244 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی هافستد(2001)، پرسشنامه استاندارد رفتارهای انحرافی در محیط کار بنت و رابینسون(2000)، پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون(2002) و پرسشنامه استاندارد ویژگی های شخصیتی کاستا و مک کری(1992) بودند که روایی آنها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی بررسی و پس از اصلاحات لازم تایید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، 85/0، 89/0 و 81/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی، مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد.

    یافته ها

    فرهنگ سازمانی از طریق تعارض کار- خانواده بر رفتارهای انحرافی در محیط کار، با ضریب 170/0 و از طریق ویژگی های شخصیتی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار، با ضریب 130/0 تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین فرهنگ سازمانی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار، با ضریب 200/0 تاثیر مثبت و معناداری دارد.

    نتیجه گیری

    رفتارهای انحرافی در محیط کار به دلیل تاثیر آنها، یک مسئله مهم برای دانشگاه است؛ زیرا رفتارهای شهروندی سازمانی را تضعیف می کنند، بهره وری را کاهش می دهند و پدیده هایی مانند غیبت و کناره گیری کارکنان را افزایش می دهند. بنابر این، این رفتارها باید توسط سازمانها و مدیران به درستی مدیریت شوند. عوامل تاثیرگذار بر این رفتارها نیز فرهنگ سازمانی، تعارض کار- خانواده و ویژگی های شخصیتی بوده است.

    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, رفتارهای انحرافی در محیط کار, تعارض کار- خانواده, ویژگی های شخصیتی
    Abbas Ghaedamini Harouni, Reza Ebrahimzadeh Dastjerdi *, Mehrdad Sadeghi Dah Cheshmeh
    Aim

    The main purpose of this study is to investigate the impact of organizational culture on deviant behaviors in the workplace through work-family conflict and personality traits.

    Method

    The current research is applied in terms of its purpose and descriptive in terms of correlational data collection.The statistical population of the present study was made up of all the employees of the Isfahan Islamic Azad University (Khorasgan) in the number of 660 people, 244 people were selected as a sample through the Cochran sampling formula through the stratified sampling method proportional to the size, the research tool was the Hofstede standard organizational culture questionnaire (2001). and the standard questionnaire of deviant behaviors in the workplace by Bennett and Robinson (2000) and the questionnaire of work-family conflict by Carlson (2002) and the standard questionnaire of personality characteristics by McCrae and Costa (1992) that the validity of the questionnaires was based on content validity using the opinion The experts were formally examined based on the views of a number of the statistical community and the structure was examined by factor analysis method and after the necessary terms, validity was confirmed and on the other hand, the reliability of the questionnaires was determined by Cronbach's alpha method, respectively (0.88), (85) (0.0), (0.89) and (0.81) were estimated.Data analysis was done at an inferential level including structural equation modeling.

    Results

    The results of the research showed that organizational culture has a positive and significant effect on deviant behaviors in the workplace through work-family conflict, and the coefficient of this effect was 0.170, and it has a positive and significant effect on deviant behaviors in the workplace through personality traits. The coefficient of this effect was 0.130 and also organizational culture has a positive and significant effect on deviant behaviors in the work environment, which the coefficient of this effect was 0.200.

    Conclusion

    Deviant behaviors in the workplace are an important issue for universities because of their impact, because they weaken organizational citizenship behaviors, reduce productivity, and increase phenomena such as absenteeism and employee withdrawal.Therefore, these behaviors must be properly managed by organizations and managers, and organizational culture, work-family conflict, and personality traits have been among the factors influencing these behaviors.

    Keywords: Organizational Culture, Deviant Behaviors In The Workplace, Work-Family Conflict, Personality Traits
  • فاطمه اردو*، الهه عرب زاده

    فرهنگ سازمانی وسیله ای برای به مقصود رساندن اهداف مطلوب سازمان است و تا زمانیکه افراد در سازمان خود موفق هستند نشانگر فرهنگ شایسته آن سازمان است. به این منظور هدف پژوهش پیش رو فراترکیب سطوح فرهنگ سازمانی است. در این رابطه روش فراترکیب رویکردی کیفی است که اجزای فرهنگ سازمانی را در قالب 7 مرحله و در بازه زمانی سال 1996 تا سال 2020 مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها در سه بخش اجزای مفهومی، مدل های فرهنگ سازمانی و سطوح فرهنگ سازمانی، با توجه به به 12 الگوی شناسایی شده ؛ الگوی مک کویین، الگوی ماسیاگ، الگوی یازیچی و کرباگ، الگوی بووچوک و فست، الگوی شاین، الگوی دابر، فینک و یولز، الگوی کامرون و کویین، الگوی برگ کوییست و پاولاک، الگوی رایو، الگوی هافستد، الگوی پیترسون و وایت، الگوی یان مک نی ارایه گردیده است. نتایج نشان می دهد که کاربرد هر یک از این الگوها در حوزه عمل به چه شکل است. همچنین چهار سطح مصنوعات شامل: راهبرد، ساختارهای تصمیم گیری، ساختارهای سازمانی، معیارهای سنجش مسیولیت پذیری، سازوکارهای تامین مالی، جو سازمانی، سازوکارهای استخدام و پذیرش؛ سطح ارزشها شامل: هنجارها و ناهنجارهای آموزشی، هنجارها و ناهنجارهای پژوهشی، و نیز هنجارها و ناهنجارهای اداری و اجرایی؛ سطح باورها: سنت های علمی، سنت های اجرایی و در آخرین سطح نمادها با عنوان الگوها مورد بازشناسی قرار گردید. لذا پیشنهادات کاربردی این پژوهش را می توان در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی بکار برد.

    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, شایسته محوری, سطوح فرهنگ سازمانی, فرهنگ دانشگاه
    Fatemeh Ordoo *, Elahe Arabzadeh

    Organizational culture is a tool to achieve the desired goals of the organization and as long as people are successful in their organization, it indicates the worthy culture of the organization. For this purpose, the aim of the leading research is to combine the levels of organizational culture. In this regard, the meta-Analyses method is a qualitative approach that analyzes the components of organizational culture in the form of 7 stages in the period from 1996 to 2020. Findings in three sections of conceptual components, organizational culture models and organizational culture levels, according to the 12 identified patterns; McQueen, Maciag, Yazici and Karabag, Boichuk and Fast, Schein, Dauber, Fink and Yolles, Cameron and Quinnو Bergquist and Pawlak, Rao, Hofstede, Peterson & White, and McConnie are presented. The results show the application of each of these models in the field of practice. Also, four levels of products include: strategy, decision structures, organizational structures, accountability metrics, financing mechanisms, organizational climate, recruitment and acceptance mechanisms; Levels values include educational norms and anomalies, research norms and anomalies, as well as administrative and executive norms and anomalies; Level of beliefs: Scientific traditions, executive traditions and in the last level, symbols were recognized as patterns. Therefore, the practical suggestions of this research can be used in universities and higher education institutions.

    Keywords: Organizational Culture, competence-based approach, levels of organizational culture, University Culture
  • منوچهر اسدی*، محمد عطلئی، محمود درودیان

    در عصر حاضر مدیریت دولتی همچون سایر نهادها با چالش های متعددی در ارتقای اثربخشی مواجه می باشدکه ناشی از تحولاتی است که در حوزه های فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایجادشده است. زمانی که درسازمان نقش حیاتی فرهنگ دینی نادیده گرفته شود، احتمالا منجر به کاهش اثربخشی سازمان خواهد گردید، پژوهش حاضر ازنظر فایده کاربردی و از جنبه هدف توصیفی بوده و ازلحاظ مسیر جهت همسویی و سازگاری بین متغیرها از تحلیل رگرسیون استفاده گردیده است. همچنین نحوه گردآوری اطلاعات به صورت میدانی با استفاده از پرسشنامه صورت پذیرفته جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارشناسان و کارکنان دفاتر خدمات الکترونیکی انتظامی (پلیس 10+) در سطح استان گیلان هست، روش نمونه گیری احتمالی با حجم تعداد نمونه 392 نفر هست. یافته ها، برای تمامی پیوندهای فرضی (روابط مستقیم و غیرمستقیم) نتایج مثبت به دست آمد. نتایج در بین میانگین متغیرهای اصلی فرهنگ دینی انسان محور با ضریب 862/0=r  بیشترین و فرهنگ دینی محیط محور با ضریب421/0r = کمترین میزان تاثیرگذاری بر اثربخشی را داشته است.نتایج، این مطالعه بینش ای را در مورد تاثیرگذاری فرهنگ دینی بر رفتار اعضای سازمان و اثربخش بودن سازمان در قالب فرهنگ سازمانی ایرانی اسلامی را درسازمان های دولتی در قالب چارچوب ارزش های رقابتی ارائه می دهد و بیان می دارد که درک و بهبود فرهنگ دینی می تواند منجر به ایجاد فضای بین فردی مناسب گردد که به ارتقای اثربخشی سازمانی کمک نماید، بنابراین اگر رهبران بر فرهنگ دینی درسازمان تمرکز کنند، در ایجاد یک محیط کار مولد و سالم برای کارکنان خود موفق خواهند شد.

    کلید واژگان: فرهنگ دینی, اثر بخشی سازمانی, دولت الکترونیک, فرهنگ سازمانی
    Manouchehr Asadi *, Mohamad Atai, Mahmoud Doroodian

    In the present era, public management, like other institutions, faces many challenges in promoting effectiveness, which is due to changes that have occurred in the cultural, social, economic and political fields. When the vital role of religious culture is ignored in the organization, it will probably lead to a decrease in the effectiveness of the organization.The current research is applied from the point of view and descriptive objective, and in terms of the direction of alignment and compatibility between the variables, regression analysis has been used. Also, the way to collect information in the field is by using a questionnaire, the statistical population includes all managers, experts and employees of police electronic service offices (10+ police) at the level of Gilan province.Probability sampling method with a sample size of 392 people. Findings, positive results were obtained for all hypothetical links (direct and indirect relationships). Results Among the main variables, human-centered religious culture with a coefficient of r = 0.862 has the highest and environment-oriented religious culture with a coefficient of r = 0.421 has the lowest impact on effectiveness.The results of this study provide insights about the influence of religious culture on the behavior of organization members and the effectiveness of the organization in the form of Islamic Iranian organizational culture in government organizations in the form of a framework of competitive values and states that understanding and improving Religious culture can lead to the creation of a suitable interpersonal environment that helps to improve organizational effectiveness,

    Keywords: Religious Culture, Organizational Effectiveness, E-Government, Organizational Culture
  • محسن طاهری دمنه، الهام یوسفی همدانی

    کودکان نسل آلفا به دلیل تجارب زیسته متفاوت و روندهای نوپدید جامعه، باورها و انتظارات کاملا متفاوتی دارند. این نسل که متولدین بین سال های 2010 تا 2024 میلادی هستند، به عنوان جوان ترین نسل حال حاضر شناخته می شوند. آن ها در آینده ای نزدیک به محیط های کاری ورود پیدا خواهند کرد و جهانی متفاوت را رقم خواهند زد و به همین جهت شناخت ویژگی ها و ادراکات آن ها از مشاغل و محیط های کاری آینده ضرورت دارد. در این راستا، هدف این مقاله بررسی مفهوم شغل از دیدگاه نسل آلفا به عنوان مهم ترین نسل تامین کننده نیروی کار آینده است که می تواند منبعی سودمند برای تصمیم گیری های مدیریتی در زمینه های مختلف، از جمله در نهادهای آموزشی و همچنین مدیریت منابع انسانی و فرهنگ سازمانی، در سازمان های آینده باشد. اطلاعات لازم در این مقاله با استفاده از روش های بنویس، نقاشی کن، نمایش بده و بگو جمع آوری و در نهایت با استفاده از تحلیل مضمون، تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نسل آلفا دارای ویژگی های شخصیتی و رفتاری نظیر خلاقیت، پایبندی به ارزش های انسانی و اخلاقی، نگاه فراجنسیتی، ماجراجویی، رهبری و پیوند قوی با فناوری است. این نسل تمایل اندکی به مشاغل با حقوق ثابت دارند و بیشتر به سمت کارآفرینی، رهبری تیم های کاری و حرفه های مرتبط با فناوری مانند متاورس، رباتیک و هوش مصنوعی سوق خواهند یافت. در ادامه، دلالت های این نتایج برای نهادهای آموزشی و محیط های کاری آینده مورد بحث و بررسی قرار گرفته و راهبردهای پیشنهادی ارایه شده است.

    کلید واژگان: آینده پژوهی, نسل اینترنت, فرهنگ متاورس, روش WDST, فرهنگ سازمانی
    M. Taheri Demneh, E. Yousefi Hamedani

    Gen Alpha, as the most materially endowed generation ever, have completely different beliefs and expectations due to their varied lived experiences and emerging trends in society. Born between 2010 and 2024, this is known as the youngest generation. In the near future, they will enter the workplace and create a different world, and therefore it is necessary to know their characteristics and perceptions of future jobs and workplaces. In this regard, the aim of this research is to examine the job concept from the perspective of Gen Alpha, which can be a useful source for managerial decisions in various fields, including educational institutions, as well as human resource management and organizational culture in the future. The research data was collected using the WDST (write, draw, show and tell) method and finally analyzed using the thematic analysis. The results showed that Gen Alpha have personality and behavioral characteristics such as creativity, adherence to human and moral values, transsexual perspective, adventure, leadership and a strong connection with technology. This generation has little desire for fixed salary jobs and will be more inclined towards entrepreneurship, leading to work teams and technology-related professions such as metaverse, robotics and artificial intelligence. Here, its implications for educational institutions and future work environments are discussed and strategies are proposed.

    Keywords: futures studies, internet generation, metaverse culture, WDST method, organizational culture
  • فاطمه لولائی*، سوسن باستانی، مقصود فراستخواه، حسین ابراهیم آبادی
    مصرف رسانه های نوین یکی از مهم ترین عرصه های فرهنگی در زندگی روزمره است. گسترش و رواج ارتباطات آنی و پیوسته به سرعت عرصه های مختلف زندگی روزمره را تحت تاثیر قرار داده است. امروزه حضور دایم فناوری های مجازی در محیط های دانشگاهی به سختی قابل انکار است. در این میان، دانشگاه نیز ماهیت و معنای پیشین خود را از دست داده است و همین امر به ویژه سبب تغییر در کارکرد و نسبت دانشگاه شده است. هدف این مقاله، بررسی رابطه بین مجازی شدن کلاس درس و فرهنگ دانشگاهی در دوران کروناست. پارادایم پژوهش کمی و روش تحقیق، پیمایش بوده است. جامعه آماری تحقیق، دانشگاه های دولتی شهر تهران در سه دسته دانشگاه حضوری، نیمه حضوری و غیرحضوری است. حجم نمونه تحقیق برابر با 385 نفر می باشد. در این پژوهش ابتدا از نمونه گیری تصادفی خوشه ای و سپس از نمونه گیری احتمالی متناسب با حجم استفاده شده است. مدل پژوهش با استفاده از نرم افزار لیزرل آزمون شد. نتایج بیانگر آن است که فرایند مجازی شدن از طریق تاثیر بر متغیر ارتباطات به عنوان متغیر میانی بر فرهنگ دانشگاهی و ابعاد آن همچون سبک زندگی، فرهنگ سازمانی و... تاثیر معناداری دارد. باید گفت، ارتباطات واسطه ای است که بین مجازی شدن و ابعاد مختلف فرهنگ دانشگاهی میانجی گری می کند. آنچه از یافته ها برداشت می شود این است که این فرایند، دگرگونی بنیادینی را در تعاملات و ارتباطات انسانی ایجاد کرده است و این دگرگونی در تعاملات به سایر ابعاد زندگی و فرهنگ دانشگاهی نیز سرایت کرده است.
    کلید واژگان: مجازی شدن, ارتباطات, فرهنگ سازمانی, سبک زندگی
    Fatemeh Lolaee *, Susan Bastani, Maghsood Farasatkhah, Hossein Ebrahimabadi
    Using new media is one of the most important cultural issues in everyday life. The expansion and prevalence of instant and continuous communication has rapidly affected various fields of daily life. The permanent presence of virtual technologies in academic environments can hardly be denied. Meanwhile, the university has also lost its previous nature and meaning. This has especially caused a change in the function of universities in relation to the society and other social entities. The purpose of the present study is to investigate the relationship between classroom virtualization and university culture during Covid-19 Situation. The study has a quantitative paradigm and its research method is a survey. The population of the research consists of 385 students of the state universities of Tehran in three categories of face-to face, semi online and online university courses. Cluster Random Sampling and Probabilistic Sampling in proportion to the number of population have been used. The research model was tested using Lisrel software. The results show that the process of virtualization has an influence on the communication as an intermediate variable and it thus has a significant effect on the university culture and its dimensions such as lifestyle, organizational culture, etc. In other words, communication is an intermediary that mediates between virtualization and dimensions of university culture. It can be concluded from the findings that the process of virtualization has created a fundamental change in human interactions and communication and this transformation in human interactions has also spread to other aspects of university life and culture.
    Keywords: virtualization, communication, Organizational Culture, Lifestyle
  • رضا اسماعیلی*

    تحول سازمانی همانا بازآفرینی یک سازمان و یا کسب وکار در مدارهای جدید، استراتژی های نو، ساماندهی به اکوسیستم جدید و پوست اندازی سازمان و شکل دهی به تار و پود و ساختار جدید است. تحول سازمانی موفق علاوه بر آمادگی تحول نیازمند مدیریت سخت افزاری و نرم افزاری در فرآیند تحول است. فصل مشترک تحولات سازمانی و کسب وکار جدید ایجاد، توسعه و نهادینه سازی ارزش های مشترک و هنجارهای جدید در بین کارکنان و ذینفعان است. نظام ارتباطات سازمان و روابط عمومی ها رسالت انتقال پیام تحول را بر عهده دارند. در مقاله حاضر ضمن گونه شناسی نقش روابط عمومی ها در جریان سازی و پیشبرد تحولات سازمانی مشتمل بر نقش های پرچمداری و عاملیت، نقش زمینه ساز، حمایت گر و مداخله کننده و همچنین استراتژی های پیشبرد جریان تحول و راهکارهای تحقق از منظر علم ارتباطات بحث شده است. رسالت روابط عمومی در شبکه سازی اجتماعی، هدایت و مدیریت شبکه های ذینفعان با ساختن پل های عریض ارتباطی در عین توجه به شبکه های آتش بازی و خلق تصویرسازی مثبت از رخداد تحول، تثبیت و نهادینه سازی تحولات سازمانی است.

    کلید واژگان: تحول سازمانی, نوآوری در سازمان, شبکه های اجتماعی, روابط عمومی, ارتباط سازمانی, فرهنگ سازمانی
  • عطیه بحرانی*، زهرا فروتنی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل تاثیرگذار فرهنگ سازمانی بر فرایند مدیریت دانش در دانشگاه پیام نور خوی انجام شد.

    روش

    روش تحقیق، کیفی از نوع داده بنیاد بود. ابزارگردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که برای سنجش روایی و پایایی آن، از چهار معیار اعتمادپذیری، انتقال پذیری، اتکاپذیری و تاییدپذیری و برای تحلیل داده ها از روش استنتاج مبتنی بر تحلیل مفاهیم و مفهوم پردازی مجدد استفاده شد.

    یافته ها

    ایجاد فرصت و ظرفیت، جو حمایتی، مشوقها، کار تیمی، توانمندسازی، انعطاف پذیری، تشویق نوآوری، استقلال عمل، ایجاد انگیزه، مستندسازی، انسجام و هماهنگی، اعتماد، ارتباطات درست، صمیمیت، همدلی، خطرپذیری، آزادی بیان، حمایت مدیریت و بسترسازی برای کاربرد دانش، به عنوان عوامل فرهنگ سازمانی تاثیرگذار و تک روی، محافظه کاری، عدم حمایت مدیریت، فقدان نوآوری در شیوه های جذب دانش، عدم ظرفیت سازی، تاکید بر کار انفرادی، عدم اعتماد به امنیت فناوری اطلاعات، فقدان آینده نگری، اتکا به شفاهیات، ترس از تسهیم دانش به خاطر از دست دادن قدرت، نبود انسجام و هماهنگی، عدم اعتماد به صحت دانش، روحیه انحصارطلبی، عدم سازماندهی درست دانش و نبود ظرفیت و توانایی برای کاربرد دانش، به عنوان موانع فرهنگ سازمانی تاثیرگذار بر فرایند مدیریت دانش شناسایی شد.

    نتایج

    «جو حمایتی» به عنوان عامل موثر و «عدم انسجام و هماهنگی» به عنوان مانع موثر بر مدیریت دانش، در مراحل چهارگانه فرایند مدیریت دانش مشترک بودند.

    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, مدیریت دانش, فرایند مدیریت دانش, جو حمایتی, انسجام و هماهنگی
    Atiyeh Bahrani *, Zahra Foroutani
    Aim

    The current research is to identify the influencing factors of organizational culture on the knowledge management process in Payame Noor Khoy University.

    method

    qualitative research of foundation data type. The data collection tool was a semi-structured interview, which four criteria of trustworthiness, transferability, reliability and verifiability were used to measure its validity and reliability. In order to answer the research questions, the method of deduction based on the concept of conceptualization and refocusing was used.

    Results

    Based on the findings creating opportunities and capacities, supporting atmosphere, incentives, teamwork, empowerment, flexibility, encouragement of creativity and innovation, autonomy of action, motivation, documentation, coherence and coordination, trust, right communication, intimacy, empathy, risk, freedom of expression and thought, management support and placement for the application of knowledge as factors of organizational culture affecting the knowledge management process and one-on-one, conservatism, lack of management support, lack of innovation in methods of absorbing knowledge, lack of capacity building, emphasis on solitary confinement, lack of confidence in IT security, lack of futurism, reliance on fiction, fear of knowledge sharing due to loss of power, lack of coordination, lack of trust in knowledge accuracy, monopoly spirit, lack of proper knowledge of knowledge and lack of capacity and ability to apply knowledge as barriers to organizational culture affecting the knowledge management process.

    Conclusion

    The results of the research showed that "supportive atmosphere" as an effective factor and "lack of coherence and coordination" as an effective obstacle to knowledge management were common in the four stages of the knowledge management process.

    Keywords: Organizational culture, knowledge management, knowledge management process Supportive atmosphere, cohesion, harmony
  • ارشاد استعدادی، مهرداد گودرزوندچگینی*، حیدر تورانی

    پژوهش پیش رو  از انواع تحقیقات کاربردی و از پژوهش های آمیخته به شمار می آید. جامعه آماری، خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت و رفتار سازمانی و کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی هستند. روش نمونه گیری متخصصان (بخش کیفی تحقیق)، روش گلوله برفی و روش نمونه گیری کارکنان (بخش کمی تحقیق) تصادفی ساده بوده است. در بخش کیفی 12 نفر و در بخش کمی 187 نفر نمونه انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی مصاحبه و بخش کمی پرسش نامه بوده است. بر اساس نتایج کیفی مشخص شد که 122 مفهوم از مطالعات علمی و تحلیل مضامین مصاحبه با خبرگان و متخصصان با محوریت مفاهیم مرتبط با موضوع تحقیق، استخراج شده است. این مفاهیم در 10 مضمون تحت مضامین سازمان دهنده (سه مفهوم برای انسجام سازمانی، سه مفهوم برای عدالت سازمانی، دو مفهوم برای کیفیت زندگی شغلی و دو مولفه برای یادگیری سازمانی) در قالب مضامین پایه کدگذاری شدند. این متغیرها در 5 مفهوم فراگیر شامل انسجام سازمانی، فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی، کیفیت زندگی کاری و عدالت سازمانی طبقه بندی شدند. متغیرهای یادگیری سازمانی، فرهنگ سازمانی، کیفیت زندگی کاری و عدالت سازمانی بر انسجام سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارد. متغیر عدالت سازمانی از طریق سه مولفه عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی و متغیر انسجام سازمانی به وسیله سه مولفه انسجام عاطفی، اجتماعی و ابزاری بر انسجام سازمانی اندازه گیری شده است. متغیر کیفیت زندگی شغلی از طریق دو مولفه نیازهای مادی و خودشکوفایی و  امنیت و ارتقاء شغلی و متغیر یادگیری سازمانی به وسیله دو مولفه توانمندسازی منابع انسانی و مدیریت دانش و نیز متغیر فرهنگ سازمانی از طریق 7 شاخص، اندازه گیری شده است.

    کلید واژگان: انسجام سازمانی. عدالت سازمانی. یادگیری سازمانی. فرهنگ سازمانی. کیفیت زندگی کاری
    Ershad Estedadi, Mehrdad Godarzvand Chegini *, Heidar Toorani

     The research is an applied research and is done by mixed method. The statistical community is the experts and specialists in the field of management and organizational behavior and employees of OERP. The method of qualitative part is snowball and quantitative part of research is simple random. 12 experts were selected for qualitative and 187 people were selected for the quantitative sections. Both interview and questionnaire were used for the research. Based on the qualitative results, it was found that 122 concepts were extracted from the analysis of the themes of interview with experts and specialists, focusing on the concepts related to the research topic. These concepts were categorized in 10 themes under organizing themes (three concepts for organizational integrity, three concepts for organizational justice, two concepts for quality of work life and two components for organizational learning as the basic themes. These variables were classified into 5 comprehensive concepts such as organizational cohesion, organizational culture, organizational learning, quality of work life and organizational justice. The variables of organizational learning, organizational culture, quality of work life and organizational justice have a positive and significant effect on organizational cohesion. The variable of organizational justice has been measured through the three components of distributive, procedural and interactive justice and the variable of organizational cohesion has been assessed through the three parts of emotional, social and instrumental cohesion in organizational cohesion. Moreover,The quality of work life variable has been measured through the two components of material needs and self-actualization and security and job promotion, and the organizational learning variable has also been measured through the two sections of human resource empowerment and knowledge management, and the organizational culture variable has been measured through 7 indicators.

    Keywords: Organizational Integrity, Organizational Justice, Organisational Learning, Organizational Culture, quality of work life
  • Ahmad Mohammadi, Hamidreza Razavi *, Ebrahim Salehi Omran
    The purpose of this article is to determine the relationship between organizational culture (glass ceiling) and the level of innovation among young female teachers of the first secondary school in Noor. The research method was applied in terms of purpose and descriptive in terms of survey type. Its statistical population consisted of 430 female teachers, of which 203 were selected as a statistical sample by simple random sampling using Morgan's table. In order to collect data, the glass ceiling questionnaire of Vazeman and organizational innovation of Atlai and Akif was used. To analyze the data, Pearson's correlation coefficient, Kolmokov Smirnov test and regression were used with the help of SPSS software. The measurement tool has face validity and the value of Cronbach's alpha coefficient of organizational culture and innovation is 0.812 and 0.774, which is reliable.The findings of the research show that the average of organizational culture and innovation in the studied society is 2.75 and 3.11, which indicates the average state of innovation among teachers. Among the dimensions of organizational culture, the dimension of family support has the highest average (3.44) and the dimension of conflict between work and family has the lowest average (1.99). There is a positive and direct relationship between the level of organizational culture and innovation. The higher the level of organizational culture is the higher the level of innovation. The dimensions of leadership support and family support have a positive relationship, and the dimension of gender discrimination has a negative relationship with Beiran's innovation. Dimensions of conflict between work and family and relationships at work have no significant correlation with innovation. The regression analysis showed that the multiple correlation coefficient is equal to 0.474, which shows that the organizational culture dimensions explain and predict about 22.5% of the variance and innovation changes. Family support has the highest impact. The result is that in order to increase the level of innovation of female teachers in the society, it is necessary to pay attention to the level of organizational culture and its dimensions and improve its dimensions.
    Keywords: innovation, Organizational Culture, family support, Glass ceiling
  • محمدوحید قضاوی، فائزه تقی پور *

    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سواد تکنولوژیکی و فرهنگ سازمانی با متغیر میانجی سواد رسانه ای در بین کارکنان شهرداری مرکزی شهر اصفهان بود. روش پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث اجرا، توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه کارکنان شهرداری مرکزی شهر اصفهان به تعداد 250 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران 151 نفر از کارکنان شهرداری مرکزی شهر اصفهان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش نمونه گیری در دسترس بود. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه سواد تکنولوژیکی رادوان و کاتز (2010)، فرهنگ سازمانی هافستد و سواد رسانه فلسفی (1393) بود. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ بررسی و با توجه به ضریب آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه ها تایید شد؛ همچنین برای بررسی روایی همگرا، از شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون معادلات ساختاری و تحلیل مسیر با نرم افزار SmartPLS انجام شد؛ همچنین برای بررسی رابطه بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد سواد رسانه ای، اثر میانجی گری در رابطه سواد تکنولوژیکی و فرهنگ سازمانی را ندارد و تنها رابطه مستقیم بین سواد تکنولوژیکی و فرهنگ سازمانی تایید می شود. نتایج دیگر پژوهش نشان داد بین سواد تکنولوژیکی و فرهنگ سازمانی کارکنان شهرداری شهر اصفهان رابطه معناداری وجود دارد؛ بین سواد تکنولوژیکی و سواد رسانه ای کارکنان شهرداری شهر اصفهان رابطه معناداری وجود دارد؛ بین فرهنگ سازمانی و سواد رسانه ای کارکنان شهرداری شهر اصفهان رابطه معناداری وجود دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت، چنانچه سواد تکنولوژیکی و رسانه ای کارمندان شهرداری در سطح بالایی باشد، فرهنگ سازمانی در سطح مطلوبی خواهد بود.

    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, سواد تکنولوژیکی, سواد رسانه ای, کارکنان شهرداری اصفهان
    Mohammad Vahid Ghazavi, Faezeh Taghipour *

    The present study aimed to investigate the relationship between technological literacy and organizational culture mediated by media literacy among the employees of Isfahan Municipality. The study was an applied one in terms of goals and implemented a descriptive-correlational methodology. The population of the study consisted of all employees in the central office of Isfahan Municipality (N=250). Using Cochran’s formula, 151 employees were selected as the sample of the study based on the convenience sampling technique. The data were collected using three questionnaires, including the Technological Literacy Scale by Radovan and Katz (2010), Hofstede’s Model of Organizational Culture, and Falsafi’s Media Literacy Questionnaire (2014). The reliability of the questionnaires was investigated and corroborated using Cronbach’s Alpha coefficient. Moreover, the convergent validity of the instruments was investigated using the average variance extracted (AVE) index. The data were analyzed using structural equation modeling and path analysis in SmartPLS. Moreover, the relationships between the variables were investigated using Pearson’s correlation test in SPSS. The findings of the study showed that media literacy had no mediatory role in the relationship between technological literacy and organizational culture, and only the direct relationship between technological literacy and organizational culture was confirmed. It was shown that there was a significant relationship between technological literacy and organizational culture, between technological literacy and media literacy, and between organizational culture and media literacy among the employees of Isfahan Municipality. Consequently, it can be concluded that higher levels of technological and media literacy will result in convenient organizational culture.

    Keywords: Organizational culture, Technological literacy, Media literacy, Employees of Isfahan municipality
  • جواد لاله، افسانه صابر گرکانی*، علاء الدین اعتماد اهری
    هدف

    هدف اصلی پژوهش، مدلسازی معادلات ساختاری رابطه بین سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی با میانجیگری فرهنگ سازمانی در مدارس شهرستان دماوند بود.

    روش شناسی: 

    این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی مدیران آموزشی مدارس شهرستان دماوند در سال تحصیلی 99-1398 بودند که 240نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه با روش پیشنهادی شوماخر و لوماکس(2004) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های سرمایه روانشناختی24 سوالی لوتانز (2007) ،پرسشنامه 60 سوالی فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و پرسشنامه 39 سوالی صلاحیت های حرفه ای ملایی نژاد (1391) استفاده شد و روایی و پایایی آنها مورد بازآزمایی قرار گرفت که ضرایب آلفای کرونباخ همه مولفه ها نزدیک به یا بالاتر از 7/0 بود. داده ها با شاخص های فرآوانی، میانگین، انحراف معیار، آزمون همبستگی پیرسون و روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-24 تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان دادکه مسیر های مستقیم سرمایه روانشناختی به صلاحیت حرفه ای در مدیران آموزشی و مسیر غیرمستقیم سرمایه روانشناختی به صلاحیت حرفه ای با میانجیگری فرهنگ سازمانی معنی دار بود. در مورد میانجیگیری مولفه های فرهنگ سازمانی عامل مشارکت فرهنگ سازمانی 54 درصد، یکپارچگی فرهنگ سازمانی 49 درصد، سازگاری فرهنگ سازمانی48 درصد و عامل ماموریت فرهنگ سازمانی، سرمایه روان شناختی و سرمایه اجتماعی در مجموع 46 درصد از واریانس صلاحیت حرفه ای در مدیران آموزشی را تبیین می کند.

    بحث و نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش بر اهمیت نقش میانجیگری فرهنگ سازمانی در رابطه سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی تاکید دارد.

    کلید واژگان: سرمایه روان شناختی, صلاحیت حرفه ای, فرهنگ سازمانی
    Javad Laleh, Afsaneh Saber Garakani *, Alauddin Etemad Ahari
    Purpose

    The main purpose of the research is to model the structural equations of the relationship between psychological capital and the professional competence of educational managers with the mediation of organizational culture in Damavand schools.

    Methodology

    This research was applied in terms of purpose and structural equation modeling in terms of descriptive method. The statistical population was all the educational managers of schools in Damavand city in the academic year 2019-2020, and 240 people were selected by stratified random sampling as the sample size with the method suggested by Schumacher and Lomax (2004). The research tools of Loutans (2007) 24-question psychological capital questionnaire, Denison's (2000) 60-question organizational culture questionnaire, and Melainejad's 39-question professional qualifications questionnaire (2013) were used and their validity and reliability were retested, and Cronbach's alpha coefficients were all The components were close to or higher than 0.7. The data were analyzed with correlation coefficients, mean, standard deviation, Pearson correlation test and structural equation modeling method in SPSS-25 and AMOS-24 software.

    Findings

    The findings showed that the direct paths of psychological capital to professional competence in educational managers and the indirect path of psychological capital to professional competence with the mediation of organizational culture were significant. Regarding the mediation of organizational culture components, organizational culture participation factor 54%, organizational culture integrity 49%, organizational culture compatibility 48%, and organizational culture mission factor, psychological capital and social capital explain a total of 46% of the variance of professional competence in educational managers.

    Conclusion

    The findings of this research emphasize the importance of the mediating role of organizational culture in the relationship between psychological capital and the professional competence of educational managers.

    Keywords: Psychological capital, Professional competence, Organizational Culture
  • ارشاد استعدادی، مهرداد گودرزوندچگینی*، حیدر تورانی

    موضوع پژوهش: 

    موضوع این مطالعه، تاثیری است که فرهنگ سازمانی و عدالت سازمانی بر انسجام سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به عنوان قلب وزارت آموزش و پرورش دارد. انسجام سازمانی و فرهنگ وعدالت سازمانی به عنوان سه متغیر مهم و کلیدی مدیریت و رفتار سازمانی است که تحقق انسجام سازمانی منجر به تحقق اهداف و ماموریت خطیر آن سازمان است.

    هدف و موضوع پژوهش: 

    هدف مطالعه حاضر آن است که شاخص های اندازه گیری فرهنگ، عدالت و انسجام سازمانی شناسایی شود و میزان تاثیر متغیرهای فرهنگ وعدالت سازمانی بر انسجام سازمانی تعین شود.

    روش تحقیق:

     این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر رویکرد، از انواع تحقیقات آمیخته است. جامعه آماری، خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت و رفتار سازمانی و کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی هستند. روش نمونه گیری متخصصان (بخش کیفی تحقیق)، روش گلوله برفی و روش نمونه گیری کارکنان (بخش کمی تحقیق) تصادفی ساده بوده است. در بخش کیفی 12 نفر و در بخش کمی 187 نفر نمونه انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی مصاحبه و بخش کمی پرسشنامه بوده است.

    یافته ها

    عدالت سازمانی و فرهنگ سازمانی بر انسجام سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارند. سه مولفه عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی بر عدالت سازمانی و سه مولفه انسجام عاطفی، اجتماعی و ابزاری بر انسجام سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارند.

    کلید واژگان: انسجام سازمانی, عدالت سازمانی, فرهنگ سازمانی, سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
    Ershad Estedadi, Mehrdad Godarzvand Chegini *, Heidar Toorani

     Research topic: 

    The topic of this study is the impact that organizational culture and organizational justice have on organizational cohesion in the research and educational planning organization as the heart of the Ministry of Education. Organizational cohesion and culture and organizational justice are three important and key variables of organizational management and behavior, which the realization of organizational cohesion leads to the realization of the goals and mission of that organization.The aim and topic of the research: The aim of the present study is to identify the measurement indicators of culture, justice and organizational cohesion and to determine the impact of organizational culture and justice variables on organizational cohesion.

    Research method

    This research is a mixture of different types of research in terms of practical purpose and approach. The statistical population is the experts and specialists in the field of management and organizational behavior and the employees of the research and educational planning organization. The method of sampling experts (qualitative part of research), snowball method and sampling method of employees (quantitative part of research) was simple random. 12 people were selected in the qualitative section and 187 people were selected in the quantitative section. The tool was the qualitative part of the interview and the quantitative part of the questionnaire.

    Findings

    Organizational justice and organizational culture have a positive and significant effect on organizational cohesion. The three components of distributive, procedural and interactive justice have a positive and significant effect on organizational justice and the three components of emotional, social and instrumental cohesion have a positive and significant effect on organizational cohesion.

    Keywords: organizational cohesion, Organizational Justice, Organizational culture, Educational research, planning organization
  • علی حسین ملکیان*، شهین غیاثی، فروزان سرخی

    مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر دوسوتوانی رفتاری از طریق فرهنگ سازمانی و جو اخلاقی بر رفتارهای نوآورانه کارکنان دانشگاه ایلام صورت گرفته است. این پژوهش از نوع مطالعات پیمایشی و از نظر هدف، توسعه ای کاربردی است. جامعه آماری آن شامل تمام کارکنان دانشگاه ایلام می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای معادل 213 نفر جهت مطالعه انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد مام و همکاران (2009) برای دوسوتوانی رفتاری، دنیسون (2000) برای فرهنگ سازمانی، ویکتور و کالن (1998) برای متغیر جو اخلاقی و دی جانگ و دن هارتوگ (2010) برای رفتارهای نوآورانه بوده است که روایی این پرسش نامه ها توسط خبرگان تایید شده و پایایی همه متغیرهای تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (آلفای کرونباخ همه متغیرها بالاتر از 7/0 محاسبه شد) تایید گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تاییدی به وسیله نرم افزارهای SPSS21 و LISREL8.8 استفاده شده است. نتایج برآمده از فرضیه های تحقیق نشان می دهد که دوسوتوانی رفتاری هم به صورت مستقیم و هم از طریق فرهنگ سازمانی و جو اخلاقی بر رفتارهای نوآورانه کارکنان تاثیر گذار است.

    کلید واژگان: دوسوتوانی رفتاری, فرهنگ سازمانی, جو اخلاقی, رفتارهای نوآورانه
    Alihossein Malekian *, Shahin Gheyasi, Frozan Sorkhi

    The present study aims to investigate the effect of behavioral ambivalence through organizational culture and ethical climate on the innovative behaviors of Ilam University employees. This research is a survey study and has a practical developmental purpose. The statistical population includes all employees of Ilam University, which was selected using the Cochran formula, a sample of 213 people for the study. The data collection tools were Mam et al.'s (2009) standard questionnaires for behavioral ambivalence, Dennison (2000) for organizational culture, Victor and Cullen (1998) for the ethical climate variable, and De Jong and Den Hartog (2010) for innovative behaviors,  whose validity have been verified by experts and the reliability of all research variables was confirmed using Cronbach's alpha coefficient (Cronbach's alpha of all variables was calculated higher than 0.7). To analyze the data, structural equation modeling and confirmatory factor analysis were used using SPSS21 and LISREL8.8 software. The results obtained from the research hypotheses show that the behavioral ambivalence directly and through the organizational culture and ethical atmosphere had an impact on the innovative behaviors of the employees.

    Keywords: behavioral ambivalence, Organizational Culture, Ethical Climate, Innovative Behaviors
  • وحید میرزایی*، نورمحمد یعقوبی، زهره مقدس

    یک فرایند را می توان در هر نوع تغییر در سازمان مشاهده کرد. تغییر را می توان از طریق افراد ، گروه ها و سازمان ها ایجاد کرد. اگر هدف ایجاد یک تغییر موفق است ، باید عوامل کلیدی فرهنگ افراد / سازمانها را در نظر گرفت بنابراین عامل کلیدی اجرای موفقیت امیز استراتژی های اصلی بهبود و همچنین سازگاری با آشفتگی فزاینده محیطی که سازمان های مدرن با ان روبرو هستند اصلاح در فرهنگ سازمانی است لذا هدف پژوهش حاضر تبیین راهبردهای اجرایی بهبود سازمانی در پرتو فرهنگ می باشد. اهمیت و نوآری این تحقیق در استفاده از دیدگاه های متفکران اسلامی در کنار سایر متفکران غربی و همچنین به نمایش گذاشتن عوامل تعیین کننده کلیدی موفق بمنظور مقایسه روش های بهبود سازمان بر مبنای فرهنگ می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان انتظامی ناجا می باشد که تعداد 384 می باشند .تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت و هدف ، میدانی ، پیمایشی و کاربردی می باشد .برای تحلیل و رابطه بین داده ها از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون ، فریدمن ، چولگی و کشیدگی ، آلفای کرونباخ و ضرایب CVR و CVI استفاده شده است.آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون نشان می دهد که مدل مفهومی پژوهش با اطمینان 95% معنی دار بوده و بر اساس داده های موجود این مدل قادر به بیان تغییرات می باشد.تحقیقات فرهنگ عقلایی را بعنوان فرهنگ غالب سازمانی معرفی می نماید همچنین بیشترین و کمترین اثربخشی مربوط به متغیر های دولت الکترونیک و توزیع قدرت است.

    کلید واژگان: بهبود سازمانی, فرهنگ سازمانی, راهبرد اجرائی, اثر بخشی سازمانی, ناجا
    Vahid Mirzaei *, Normohammad Yaghoubi, Zohre Moghaddas

    In today's competitive environment, organizations are forced to change due to the pressures of the external environment as well as its core. A process can be seen in any change in the organization. Change can be made through individuals, groups and organizations. If the goal is to bring about a successful change, the key factors in the culture of individuals / organizations must be considered. The purpose of this study is to explain the executive strategies of organizational improvement in the light of culture. The importance and innovation of this research is in using the views of Islamic thinkers along with other Western thinkers and also to show the key determinants of success in order to compare methods of improving the organization based on culture. The statistical population of the study includes the NAJA law enforcement personnel, which is 384. The present study is field, survey and applied in terms of nature and purpose. For analysis and relationship between data, Pearson correlation coefficient, regression, Friedman, Skewness and Cronbach's alpha and CVR and CVI coefficients have been used. The correlation coefficient and regression tests show that the conceptual model of the research is 95% reliable and based on the available data, this model is able to express changes. Introduces rational culture as the dominant organizational culture. Also, the maximum and minimum effectiveness are related to the variables of e-government and power distribution.

    Keywords: Organizational improvement, Organizational Culture, executive strategy, Organizational Effectiveness, NAJA
  • یوسف محمدی مقدم، عبدالرحمن میرزاخانی، محمد امام
    زمینه و هدف

    رویکرد جامعه محوری پلیس به دنبال آن است که همه آحاد جامعه، نهادهای دولتی و مردم نهاد در پیشگیری اجتماعی که بخشی از پیشگیری انتظامی را رقم می زند، نقش آفرینی نماید. در این مسیر بهره گیری از دانش سازمانی در بستر فرهنگ سازمانی همسو با این رویکرد، امری ضروری و تضمین کننده حرکت در مسیر یادشده می باشد. هدف از تحقیق حاضر شناخت تاثیر دانش سازمانی در پیشگیری اجتماعی از جرم از طریق فرهنگ سازمانی می باشد.

    روش

    این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی و از نوع همبستگی است که به روش مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی با نرم افزار لیزرل نسخه 8/8 انجام گرفته است. ابزار تحقیق پرسش نامه و جامعه آماری تحقیق حاضر، کارکنان فرماندهی انتظامی شهرستان بوشهر به تعداد 380 نفر می باشد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد دانش سازمانی با پیشگیری اجتماعی از جرم رابطه مستقیم ندارد ولی دانش سازمانی با متغیر میانجی فرهنگ سازمانی رابطه مستقیم با ضریب همبستگی 51/0 دارد. همچنین فرهنگ سازمانی با پیشگیری اجتماعی رابطه مستقیمی با ضریب همبستگی 42/0 دارد. با انجام تحلیل مسیر مشخص گردید که متغیر دانش سازمانی به طور غیر مستقیم به اندازه 21/0 با پیشگیری اجتماعی از جرم رابطه دارد.

    نتیجه گیری

    تقویت مولفه ها و شاخص های دانش و فرهنگ سازمانی کارکنان می تواند به پیشگیری اجتماعی از جرم به عنوان یک رویکرد ایجابی کمک نماید.

    کلید واژگان: دانش سازمانی, پیشگیری اجتماعی, فرهنگ سازمانی
    Youssef Mohammadi Moghadam, Abdorahman Mirzakhani*, Mohammad Imam
    Background and Aim

    The community-oriented approach of the police seeks to create a role for all members of society, government agencies and non-governmental organizations in social prevention, which is part of disciplinary prevention. In this direction, the use of organizational knowledge in the context of organizational culture in line with this approach, is a necessary thing and guarantees movement in the mentioned path. The purpose of this study is to identify the impact of organizational knowledge on social crime prevention through organizational culture.

    Method

    This research is descriptive in terms of practical purpose and descriptive and correlational in terms of data collection, which has been done by structural equation modeling and factor analysis with LISREL software version 8.8. The research tool is a questionnaire and the statistical population of the present study is 380 employees of Bushehr police command, of which 217 are statistical sample.

    Findings

    The findings showed that organizational knowledge is not directly related to social prevention of crime, but organizational knowledge is directly related to the mediating variable of organizational culture with a correlation coefficient of 0.51. Also, organizational culture has a direct relationship with social prevention with a correlation coefficient of 0.42. By conducting path analysis, it was found that the variable of organizational knowledge is indirectly related to social prevention of crime by 0.21.

    Conclusion

    Strengthening the components and indicators of organizational knowledge and culture of employees can help social crime prevention as a positive approach.

    Keywords: organizational knowledge, social prevention, organizational culture
  • علیرضا بناگر*، زهرا سعیدی رامیانی، نادی علی زاده، فرانک پایدار

    هدف مقاله حاضر، بررسی و نقد کتاب سنجش و مدیریت فرهنگ سازمانی ابزارها و روش های بهبود اثر مهدی ابراهیمی بلانی، ویدا رشیدی و سعید شهبازمرادی است. این اثر در حوزه مدیریت و فرهنگ سازمانی به رشته تحریر در آمده و در چهار فصل و یک پیشگفتار تنظیم شده است. در فرآیند نقد و ارزیابی این کتاب از معیارها و شاخص های نقد، مطابق با الگوی ارایه شده توسط شورای بررسی متون و کتب درسی و دانشگاهی علوم انسانی استفاده شده است. در این راستا، کتاب حاضر از جهت روش و سپس از جهت محتوا و ساختار مورد ارزیابی قرار گرفته است؛ همچنین نقاط قابل بهبود کتاب جهت غنی تر شدن کتاب و باز کردن زمینه های دیگر تحقیق عنوان شده است. نتیجه مطالعه اثر حاضر نشان داد که نویسندگان کتاب با رعایت اصول ارجاع دهی در بیان متون و جدول ها و نیز با ترکیب اثر با متون اسلامی می توانند به اعتبار اثر افزوده و با بازنگری ساختاری و محتوایی اثر می توانند به غنای اثر بیفزایند.

    کلید واژگان: سنجش, مدیریت, فرهنگ سازمانی, ابزار بهبود فرهنگ سازمانی, روش های بهبود فرهنگ سازمانی, نقد
    Alireza Banagar *, Zahra Saeedi Ramiani, Nadi Alizadeh, Faranak Paydar

    The purpose of this article is to review and critique the book entitled “Measuring and Managing Organizational Culture Tools and Methods for Improvement” the Work of Mahdi Ebrahimi Blani, Vida Rashidi and Saeed Shahbazmoradi. This work has been written in the field of management and organizational culture and has been set up in four chapters and a preface. In the process of critique and evaluation of this book, the criteria and indicators of critique are used in accordance with the model provided by the Iranian council for reviewing books and text on human sciences. In this regard, this book is evaluated in terms of method and then in terms of content and structure. Also, book improvements are charged to enrich the book and opening the other fields of research. The result of studying this work showed that the authors of the book can increase the credibility of the work by observing the principles of reference in the expression of texts and tables and also by combining the work with Islamic texts and by structural and content review of the work can add to the richness of the work.

    Keywords: assessment, Managing, Organizational Culture, Tools for improving organizational culture, Methods of improving organizational culture, critique
  • مهدی علی زاده*
    هدف

    فرهنگ سازمانی از مهم ترین عناصر هر سازمان است که با اندیشه، احساس و عمل اعضا عجین شده و هر گفتار، پندار و رفتاری از آن رنگ می پذیرد و جهت می گیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی مدل فرهنگ سازمانی از منظر ارزشهای محوری در دانشگاه امین بود.

    روش

    این پژوهش از گونه توسعه ای و روش اجرای آن آمیخته و از نوع تبیینی پی آیند(کمی- کیفی) بود. در بخش کمی از روش تحلیل محتوای کمی و در بخش کیفی از روش دلفی استفاده شد. روش گردآوری داده ها، میدانی و کتابخانه ای بود و از ابزار مصاحبه عمیق و بررسی اسنادی استفاده شد. مصاحبه با خبرگان دانشگاه انجام شد. انتخاب نمونه به روش غیر تصادفی هدفمند با 10 نفر خبره در دانشگاه انجام شد.

    یافته ها

    بر اساس گونه شناسی انجام شده، ارزشهای محوری دانشگاه ها بیشتر از گونه فرهنگهای شبکه ای و همگانی است. ارزشهای محوری دانشگاه امین در بر گیرنده پنج ارزش خدامحوری، ولایت مداری، اخلاق محوری، ارتقای هویت ایرانی- اسلامی- انقلابی و احترام به جایگاه انسانی است.

    نتیجه گیری

    نتایج تحقیق نشان می دهد زمینه فرهنگ ملی- سازمانی، ارزشهای محوری دانشگاه را از سایر دانشگاه های دنیا متفاوت می کند.

    کلید واژگان: ارزشهای محوری, فرهنگ سازمانی, دانشگاه
    Alizadeh M*
    Objectives

    Organizational culture is one of the most important elements of any organization that is intertwined with the thoughts, feelings and actions of members and every speech, thought and behavior is colored and directed by it. In the present study, the aim is to design a model of organizational culture from the perspective of core values ​​in Amin University.

    Method

    This research is of a developmental type and its implementation method is mixed and of the Follow-up Explanations Model (quantitative-qualitative). Quantitative content analysis method has been used in the quantitative part and Delphi method has been used in the qualitative part. The data collection method was field and library and in-depth interview and documentary review tools were used. Interviews were conducted with university experts. The sample selection was non-random-purpose with 10 experts in the university.

    Results

    Findings show that based on the typology, the core values ​​of universities are more than network and Communal cultures. The core values ​​of Amin University include the five values ​​of God-centeredness, orbital province, central ethics, promotion of Iranian-Islamic-revolutionary identity and respect for human status.

    Conclusion

      The results show that the context, context and national-organizational culture differentiate the core values ​​of the university from other universities in the world.

    Keywords: Core values, organizational culture, university
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال