به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ساختار اجتماعی" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «ساختار اجتماعی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • اسماعیل جهانی دولت آباد*، طاها عشایری، محمد شیری
    ازدواج زودهنگام یا کودک همسری به ازدواج های زیر سن قانونی اطلاق می شود که در کشورهای درحال توسعه و کمتر توسعه، در حال افزایش بوده و تبدیل به مسئله اجتماعی مهم در حوزه جامعه شناسی خانواده شده است. این مسئله در استان های کشور، طی بازه زمانی 1390 الی 1400 روندی افزایش را تجربه نموده است، بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر شاخص های کلان اقتصادی (1390-1400) برافزایش ازدواج زودهنگام است. روش اجرای پژوهش؛ از نوع اسنادی با تکیه بر تحلیل ثانویه داده های مرکز آمار ایران و سازمان ثبت احوال کشور می باشد. واحد تحلیل؛ استان های کشور و ابزار تحلیل داده؛ نرم افزار SPSS و excel بوده است. جامعه آماری پژوهش 31 استان کشور است که به صورت تمام شماری در بازه زمانی 1390 الی 1400 موردبررسی قرارگرفته است. نتایج آزمون پیرسون نشان می دهد که استان های دارای نرخ بیکاری (366/0 r= و ضریب جینی (363/0 r=) بالاتر؛ بیشترین میزان ازدواج زودهنگام را داشته است. همچنین، نتایج مدل رگرسیونی حاکی از این است که متغیرهای اقتصادی شامل ضریب جینی 334/0=B، نرخ بیکاری 213/0=B، تغییرات نرخ تورم 297/0=B و تغییرات ضریب جینی 282/0=B) به ترتیب تاثیر معنی داری بر میزان ازدواج زودهنگام در استان های کشور داشته است. می توان گفت که افزایش نرخ تورم، بیکاری و ضریب جینی در فاصله میان سال های 1390 تا 1400 برافزایش نسبت ازدواج های زودهنگام موثر بوده است؛ بر این اساس؛ از بین متغیرهای اقتصادی ضریب جینی، نرخ بیکاری و تغییرات نرخ تورم از بیشترین قدرت تبیین کنندگی در خصوص نسبت های ازدواج زیر 15 سال و نیز تغییرات این نسبت در میان استان ها برخوردار است.
    کلید واژگان: ازدواج زودهنگام, ساختار اجتماعی, فشارهای اقتصادی, شاخص های کلان اقتصادی
    Esmaeil Jahani Dolatabad *, Taha Ashayeri, Mohammad Shiri
    Marriage under the age of 15 is called early marriage or child marriage, which is a sign of discrimination and violence against women. This phenomenon is a global problem and it is increasing in developing countries due to economic and cultural factors The paper aims at discovering the relationship between macroeconomic indicators and early marriage during .2010-2013 based on the data provided by Iran Statistical Centre. This is a "secondary analysis" based on previously collected data. The statistical population of the study are all 31 provinces of the country and the time interval between 2011 to 2021 have been studied. Excel and SPSS 25 data analysis tools and Pearson correlation coefficient and multiple linear regressions were used. Pearson's test shows that provinces with higher unemployment rate (r=0.366) and higher fertility rate (r=-0.363) had the highest rate of early marriage. Finally, the regression model indicates that the macroeconomic index variables (coefficient Gini = 0.334, unemployment rate = 0.321, changes in inflation rate = 0.297, and changes in the Gini coefficient = 0.282 have a significant effect on the rate of early marriage in all provinces respectively. As a result, it can be said that increase in the rate of inflation and unemployment as well as Gini coefficient between 2012 and 2021 are significant factors in explaining increase the proportion of marriages under 15 in all provinces of the country
    Keywords: Early Marriage, Unemployment Rate, Changes In Inflation Rate, Changes In Gini Coefficient, Poverty, Relative Deprivation
  • محمدرضا محمدیون*، حجت الله وحدتی، سید نجم الدین موسوی، امیرهوشنگ نظرپوری

    دوگانه عاملیت-ساختار در مورد رفتارهای ریاکارانه جمعی در میان ایرانیان مدت هاست موضوع بحث و مناقشه بوده است. در این میان برخی عاملیت و برخی دیگر عامل اصلی این رفتار نادرست را ساختار موجود در جامعه دانسته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی عمیق علل رفتار ریاکارانه و ارائه الگویی برای اصلاح آن با تمرکز بر نهاد آموزش وپرورش است. رویکرد پژوهش کیفی و میان رشته ای با استفاده از داده های جامعه شناسی، روانشناسی، حقوق، ادبیات، علوم سیاسی، روابط بین الملل و... بوده است. کدگذاری داده ها تا اشباع نظری با استفاده از روش تحلیل موضوعی ادامه یافت. مقوله های اصلی در بخش علت رفتار ریاکارانه تحت تسلط فرا نظریه ساختار-عمل گیدنز شناسایی می شوند. این نظریه هنجار اجتماعی را نتیجه کنش عاملیتی-ساختاری می داند. به این ترتیب در بخش عاملیت، ساده انگاری بیش ازحد رفتار ریاکارانه، نفی فردیت و جبر تاریخی و برای مقوله ساختار، انحصار (سازمانی) دولتی، استبداد، استفاده ابزاری از دین و خودکامگی برخی مدیران، قرار دادن سنت در برابر مدرنیته و احساس ناامیدی اجتماعی در برابر بی عدالتی های موجود برای مقوله ساختار پدید آمد. بر اساس الزامات و محدودیت های آموزش وپرورش، ضمن رعایت نظریه  کاملا ایرانی کنشگران مرزی مقصود فراستخواه، مقوله های اجرای اصل شایسته سالاری و تخصیص منابع شایسته ، قرار دادن دروس فلسفه اخلاق و حقوق بشر در سرفصل ها، ایجاد فضا برای روانشناسان، تلاش برای احیای سرمایه اجتماعی، استفاده از هر فرصتی برای ایجاد بستری برای مدرنیته، اجرای مدیریت دانش و اجماع در انجام کنش های مدنی کارآمد نیز به عنوان راهکار پیشنهاد شد.

    کلید واژگان: رفتار ریاکارانه, کنشگران مرزی, ساختار اجتماعی, آموزش و پرورش
    M.R. Mohamadyioun *, H. Vahdati, S.N. Mousavi, A.H. Nazarpouri

    The duality of agency-structure regarding collective hypocritical behavior among Iranians has long been the subject of debate and controversy. In the meantime, some agency and others have considered the existing structure in the society as the main cause of this misbehavior. The current research aims to deeply investigate the causes of hypocritical behavior and provide a model to rectify it by focusing on the institution of education. The approach of qualitative and interdisciplinary research has been using data from sociology, psychology, law, literature, political science, international relations, etc. Data coding continued until theoretical saturation using the theme analysis method. The main categories are identified in the section on the cause of hypocritical behavior under the domination of the Giddens structure-action meta-theory. This theory considers the social norm as the result of agency-structure action. Doing so, oversimplification of hypocritical behavior, the negation of individuality, and historical determinism for the category of agency and state (organizational) monopoly, authoritarianism, the use of religion as a tool, and the autocracy of some managers, placing tradition against modernity and a sense of social despair against existing injustices emerged for the category of structure. Based on the requirements and limitations of the education proposal, meanwhile observing the theory of boundary actors, the categories of implementing the principle of meritocracy, and allocating competent resources, inserting the courses of moral philosophy and human rights in the curriculum, creating space for expert psychologists, trying to restore social capital, using every opportunity to create the context of modernity, implementing knowledge management, and consensus building in carrying out efficient civil action was also emerged as alternatives.

    Keywords: Hypocritical Behavior, Boundary Actors, Social Structure, Education
  • احمد حجاریان*

    کسب و کارهای خرد در مناطق شهری در راستای توسعه شاخص های اجتماعی دارای اهمیت میباشد. هدف از این مقاله تاثیر کسب و کارهای خرد بر ساختار اجتماعی از دیدگاه زنان و مردان در مناطق شهری استان اصفهان میباشد. رویکرد این مقاله براساس رویکرد جنسیتی بر اساس شاخص های نظام سلامت و بهداشت، مشارکت و ارتباطات اجتماعی، آسیب های اجتماعی و ساختار جمعیتی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی - علی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شاغلان در کسب و کارهای خرد استان اصفهان می باشد که بر طبق اعلام مرکز آمار ایران در آبان سال 1395 برابر با 543073 نفر بوده اند که از فرمول کوکران برای محاسبه حجم نمونه آماری استفاده شد که بر این اساس حجم نمونه برابر با 384 خانوار برآورد شد. در ادامه با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی ، پرسشنامه ها در بین 87 نقطه شهری استان اصفهان که به صورت تصادفی در سال 1400 انتخاب شده اند به طوری که نیمی بین زنان و نیم دیگر در بین مردان توزیع شد. نتایج نشان داد با توجه به واریانس تبیین شده از دیدگاه زنان به ترتیب عامل اول تا چهارم آسیب های اجتماعی، نظام سلامت و بهداشت، مشارکت و ارتباطات اجتماعی و ساختار جمعیتی می باشد. همچنین از دیدگاه مردان عامل اول تا چهارم نظام سلامت و بهداشت، مشارکت و ارتباطات اجتماعی، آسیب های اجتماعی، ساختار جمعیتی می باشد.

    کلید واژگان: کسب و کارهای خرد, ساختار اجتماعی, زنان و مردان, مناطق شهری, استان اصفهان
    Ahmad Hajarian *

    Home-based businesses in urban areas are important for the development of social indicators. The purpose of this article is the effect of home-based jobs on the social structure from the perspective of men and women in urban areas of Isfahan province. The present research is applied research in terms of purpose and descriptive-causal research in nature. The statistical population of the study includes all employees in home-based businesses in Isfahan province, which according to the Statistics Center of Iran in November 2016 was 543073 people. Cochran's formula was used to calculate the statistical sample size, based on which the sample size is 384 Household was estimated. Then, using probabilistic sampling method, the questionnaires were distributed among 87 urban points of Isfahan province, which were randomly selected in 1400, so that half were distributed among women and the other half among men. The results showed that according to the variance explained from the perspective of women, the first to fourth factors are social harms, health system, participation and social relations and population structure, respectively. Also, from the perspective of men, the first to fourth factors are the health system, participation and social relations, social harms, and population structure.

    Keywords: Small Businesses, Social structure, women, men, Urban areas, Isfahan Province
  • ندا کربنده، ابوالفضل صادقیان*، مژده ربانی، محمدتقی هنری

    هدف پژوهش حاضر مطالعه عمیق شناسایی دلایل وقوع دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران  است، بنابراین طرح آن از طرحهای ترکیبی است و روش آن، با توجه به اینکه از قبل الگویی وجود نداشته و پژوهشگر درصدد کشف این الگو بوده است، از مدل های ترکیبی اکتشافی متوالی است و چون در پی ساخت ابزاری برای سنجش شناسایی دلایل وقوع  دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران  بر اساس داده های بخش کیفی است، از نوع اکتشافی متوالی- ابزار سازی است. با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، آگاهی دهندگان کلیدی انتخاب شده اند و با آنها مصاحبه به عمل آمده است .ابزار مورد استفاده برای شناسایی دلایل وقوع  دوسوگرایی شهروندی مصاحبه نیمه ساختمند بود.  برای تامین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینوکلن و گوبا استفاده شد.  جامعه آماری در بخش کمی مدیرانی بود که در بخش کیفی مشارکت داشتند.  به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه مخصوص دیمتل استفاده شد. که روایی این پرسشنامه با توجه به بررسی نظرات خبرگان مورد تایید قرار گرفت. همچنین به علت اینکه روش دیمتل روابط میان عوامل را مورد بررسی قرار می دهد و مشخص می نماید که تاثیر بر یک عامل سبب تاثیرگذاری بر سایر عوامل می گردد از روش فوق جهت مطالعه و تحلیل عوامل موثر بر بهبود دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران  با استفاده از رویکرد دیمتل استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که  عوامل ایجاد امید و رفتار همنوایانه  به عنوان عوامل علی و سایر عوامل به عنوان عوامل معلولی مشخص گردید. همچنین عامل رفتار همنوایانه  با وزن 237/0 مهمترین عامل در دوسوگرایی شهروندی در در مدیران صنایع فولاد  مشخص گردید.

    کلید واژگان: ساختار اجتماعی, دوسوگرایی شهروندی, مدیران, رویکرد دیمتل
    Neda Korbandeh, Abolfazl Sadeghian *, Mozhde Rabbani, MohammadTaghi Honari

    The purpose of this research is to analyze the phenomenon of ambivalence of citizenship in managers of industrial companies in Iran. The current research was mixed research. The statistical population of the present research in the qualitative part included experts who are knowledgeable about the subject of the research. Also, the statistical population in the quantitative part of the research included managers of Iranian industrial companies. The research tool included semi-structured interviews and a special questionnaire for Dimtel, which was designed according to the research objectives and methods. Dimtel method was used to identify the pattern of causal relationships between the studied variables. The results of the present research revealed that the changes affecting the ambivalence of citizenship in managers of industrial companies in Iran include attraction of social coalition, concern, social structure, information scaffolding, job requirements, creating hope, harmonious behavior and trust building. The results of the above table revealed that the factors of creating hope and harmonious behavior were identified as causal factors and other factors were identified as causal factors. The results of this research show that the factor of harmonious behavior with a weight of 0.237 was determined to be the most important factor in citizenship ambivalence among managers of industrial companies in Iran.

    Keywords: Phenomenon, ambivalence of citizenship, Managers, industrial companies
  • صادق گلستانی*
    نابرابری اجتماعی از جمله پدیده های جهان شمولی است که شناخت آن سهل و ممتنع می نمایاند . تاملات نظری جامعه شناختی متباین در این باب ، گواه صدق بر این مدعاست . نظریه های انتقادی ، بنیاد آن را ظالمانه می داند؛ در حالی که نظریه های وفاق اساس آن را بر محور فرایندهای طبیعی تحلیل می کند . عدم ارایه صورت بندی روشن از فرایند های تکوین نابرابری اجتماعی ، یکی از کاستی های این مساله است که پرسش اصلی این مقاله را شکل می دهد . نظریه پردازی در باب نابرابری و ارایه سازوکار تعدیل و کنترلی رتبه بندی اجتماعی در صورتی با واقع نمایی قرین خواهد بود که مساله یادشده به روشنی بیان شود . بر اساس یافته های این پژوهش در یک صورت بندی کلان ، دو مسیر اجتماعی در تکوین قشربندی اجتماعی ، شناسایی می شود که عبارت اند از: 1 . ماهیت موقعیت های اجتماعی؛ 2 . نحوه تحرک اجتماعی . در مقاله پیش رو به بررسی این دو مسیر پرداخته شده است .
    کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, قشربندی, موقعیت اجتماعی, تحرک اجتماعی, ساختار اجتماعی
    Sadegh Golestani *
    Social inequality is one of the universal social phenomena that is easy yet difficult to recognize. Various sociological theoretical reflections in this regard prove the truth of this claim; the critical theories consider its foundation oppressive; While the consensus theories analyze its basis on the axis of natural processes. The origin of part of this issue can be found in not providing a clear formulation of its formation processes, which forms the main issue of this article. Along with the individual and psychological factors that are effective in the formation of inequality and social stratification, some structural factors also play a prominent role in this process, and the lack of theoretical explanations in this regard is documented to this issue. This research, which is organized by the method of logical analysis and the use of fundamental methodology, aims to specifically examine the social process affecting inequality and answer the question of what are the structural factors in the development of social inequality? The findings of this research in a macro formulation can be identified in two macro structural factors of the development of social stratification. These two factors are; Social positions and the level of social mobility and the role of culture in this process, which will be examined in this article.
    Keywords: sotoial status, inequality, sotial mobility
  • رئوف موسوی، معصومه قره داغی*، مقصود علی صادقی

    هدف این تحقیق بررسی تاثیر اندیشه محقق سبزواری در رفتار اجتماعی سلاطین صفویه بود که با مطالعه منابع و ماخذ موجود انجام گرفت . روش پژوهش این موضوع توصیفی است که با روش اسنادی با مطالعه کتب ، مقالات ، و بررسی مبانی تیوریک اندیشمندان دوره صفویه می باشد . یافته ها نشان می دهد با ظهور سلسله صفویه ، صفحه جدیدی در شیوه حکومت داری و ارتباط با مردم برای تثبیت و توسعه جامعه در آن دوره ورق خورد . سلاطین صفوی با توجه به رسمی شدن دین تشیع و پذیرش آن از سوی مردم ، و برای مشروعیت یابی خود و تمسک به قواعد عقلایی و ریشه دار متصل به وحی و نصوص دینی برای اداره کشور به سوی اندیشمندان حوزه های علمی شیعه روی آوردند و در مقابل علما نیز این فرصت را برای ارتقای تشیع به سطح اداره سیاسی و اجتماعی کشور تازه استقلال یافته ایران مغتنم شمرده ، به نظریه پردازی از نوع ولایت و نظارت فقیه بر سلطنت دست زدند . اهمیت این موضوع به این امر باز می گردد که سیر صعود و نزول هر تمدن نتیجه ساز کارهای تراکمی ، بازتولیدی و انحطاطی شکل گرفته که نظام اجتماعی و سیاسی جوامع ، سازنده آن است . در این شرایط محقق سبزواری با ارایه اندیشه اصلاح گرایانه رفتار اجتماعی سلاطین صفوی را تقویت و حکومت آنان را تثبیت نمود .

    کلید واژگان: صفویه, محقق سبزواری, رفتار اجتماعی, ساختار اجتماعی, اندیشه سیاسی
    Raouf Mousavi, Masomeh Gharadaghi *, Magsuod Ali Sadegi

    The purpose of this research was to investigate the impact of Mohaghegh Sabzevari's thought on the social behavior of the Safavid sultans, which was done by studying the available sources. The research method of this topic is descriptive, which is a documentary method by studying books, articles, and examining the theoretical foundations of the thinkers of the Safavid period. The findings show that with the emergence of the Safavid dynasty, a new page was turned in the way of governance and communication with the people to stabilize and develop the society in that period. With regard to the officialization of the Shia religion and its acceptance by the people, the Safavid sultans turned to the thinkers of the Shia scientific fields in order to legitimize themselves and adhere to the rational and rooted rules connected to the revelation and religious texts for the administration of the country. Scholars also seized this opportunity to promote Shiism to the level of political and social administration of the newly independent country of Iran, and began to theorize about the type of guardianship and jurist supervision over the monarchy. The importance of this issue comes from the fact that the rise and fall of any civilization is the result of accumulation, reproduction and degeneration, which is the social and political system of societies. In this situation, Mohaghegh Sabzevari strengthened the social behavior of the Safavid sultans and stabilized their government by presenting reformist ideas.

    Keywords: Safavid, Sabzevari researcher, Social Behavior, Social structure, Political Thought
  • عبدالرسول عباسی نصرآباد سفلی، کرامت الله راسخ*، مجیدرضا کریمی

    تغییرات ساختار اجتماعی و سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد تحت تاثیر دگرگونی های اجتماعی و سیاسی کشور قرار دارد، ضمن آنکه این تغییرات متقابلا بر تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران تاثیرگذار بوده است. در این مقاله هدف اصلی بررسی ساختار اجتماعی سیاسی قوم لر استان کهگیلویه و بویراحمد در عصر سلسله پهلوی است. در این پژوهش به طور هم زمان از دو روش تاریخی و جامعه شناسی تاریخی استفاده شده است. سیاست اسکان عشایر (تخته قاپو)، تصویب قانون نظام وظیفه عمومی، خلع سلاح ایلات، اعمال سیاست پوشش متحدالشکل، و اصلاحات ارضی، پنج محور اصلی سیاست عشیره ای دودمان پهلوی بود که سبب شد موقعیت سیاسی و اجتماعی هرم ایلی دستخوش تغییرات بنیادی شود. کدخدایان قبل از این تدابیر و در عصر خان خانی تابعیت محض از خوانین داشتند و ابواب جمعی آنان محسوب می شدند، در حالی که برنامه های دولت سبب شد کدخدایان در دریافت امتیاز از حکومت هم ردیف آنها قرار گیرند، قبایل رییس واحدی نداشته باشند، خوانین هر کدام تدابیر خاص خود را اتخاذ کنند، و عملا ساختار و هرم ایلی سنتی به هم ریخته شود. بدون تردید این اتفاق مهم ناشی از برنامه ها و سیاست دولت بود که با گذشت زمان و به آهستگی ساختار نظام ایلی را تغییر داد و زمینه های لازم برای نظارت و مهار آن را فراهم کرد. پژوهش پیش رو نشان می دهد که ساختار اجتماعی سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد در فرآیند این تحولات از الگوی خاصی پیروی کرد، به طوری که توانست تا پایان دهه اول قرن چهاردهم هجری شمسی در برابر فشار دولت مرکزی مقاومت کند .

    کلید واژگان: ساختار سیاسی, ساختار اجتماعی, کهگیلویه و بویراحمد, حکومت پهلوی, اسکان عشایر
    Abdolrasoul Abbasi Nasr Abad Sofla, Keramatollah Rasekh *, Majid Reza Karimi

    The Change in the Social and Political Structure of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad tribes during Pahlavi dynasty are affected by social and political changes of country, while these changes have mutually affected social and political development in Iran. In this article, the main purpose is to study the socio-political structure of the Lor tribes of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province in the era of the Pahlavi dynasty. In the study both historical and sociological methods have been used simultaneously. The policy of tribes’ settlement (Takht-e Qapoo), the enactment of the military service law, the disarmament of the tribes, and the implementation of the uniform cover policy, as well as land reform, are the four main pillars of the tribal policy of the Pahlavi dynasty, which led to fundamental political, social and structural changes of the power pyramid of the tribes. Prior to these changes, the Kadkhodas were completely subordinate to Khans, while government programs led to weakening of Khans power. This disrupted the traditional tribal structure and power pyramid of tribes. The changes in structure of the tribal system, led to increase of government’s monitoring and control. The political and social structure of the tribes of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad enabled them to withstand the pressure of the central government until the end of the third decade of the 20th century.

    Keywords: Political Structure, Social Structure, Kohgiluyeh & Boyer-Ahmad, Pahlavi Dynasty, Tribe
  • نعمت الله زکی پور*، آرمان حیدری

    هر ساختار اجتماعی سیاسی نظام سلسله مراتب قدرت خاص خود را دارد. ساختار ایلی به عنوان یکی از مهمترین ساختارهای سنتی ایران نیز سلسله مراتب قدرت خاص خود را داشته است. ساختار مناصب قدرت در ایلات کهگیلویه و بویراحمد بعنوان یکی از مهمترین و قدیمی ترین ایلات جنوب ایران کمتر مورد مطالعه و تحلیل تاریخی قرار گرفته است. هدف مقاله این است که ساختار قدرت سیاسی در بافت سنتی ایلات کهگیلویه و بویراحمد را از منظر جامعه شناسی تاریخی تحلیل نماید. این ایلات شامل شش ایل بویراحمد، باشت و باوی، بهمیی، چرام، طیبی و دشمن زیاری می باشد. روش این مطالعه، ترکیبی از روش های اسنادی با اتکای بر منابع کتابخانه ای و تحقیقات میدانی و تجربه زیسته محققان می باشد. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت سازماندهی و قشربندی اجتماعی در این ایلات مبتنی بر عصبیت خویشاوندی، نابرابری جنسیتی و ویژگی های انتسابی و نوعی تحرک اجتماعی نسبتا ایستا بوده است. ساختار قدرت نیز بر اساس نوعی هرم سازمانی سلسله مراتبی بوده که، به ترتیب از قاعده تا راس هرم شامل افراد ایل (رعیت)، ریش سفیدان، کدخدایان، خوانین بوده اند که ماهیت فرماندهی - فرمانبری در سلسله مراتب، مبتنی بر نفوذ و احترام فرادستان و تکریم فرودستان بوده است.

    کلید واژگان: ساختار اجتماعی, ساختار قدرت, عشیره, ایل, کهگیلویه, بویراحمد
    Nematollah Zakipur *, Arman Heidari

    Each socio-political structure has its own hierarchy of power. The tribal structure as one of the most important traditional structures of Iran has also had its own hierarchy of power. The Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad tribes, as one of the most important and oldest tribes in the south of Iran, have yet been less studied and historically analyzed. The purpose of this article is to analyze the structure of political power in the traditional context of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad tribes from the perspective of historical sociology. Kohgiluyeh tribes include six tribes of Boyer-Ahmad, Basht and Bavi, Bahmaei, Charam, Taybi and Deshman-e-Ziari. The method of this article was a combination of documentary methods based on library resources and field research and the researchers' life experience. Based on the research findings, it can be said that social organization and stratification in this tribe is based on kinship nervousness, severe gender inequality and attributional characteristics and a kind of relatively static social mobility. The structure of power is based on a kind of hierarchical organizational pyramid, which respectively, from the base to the top of the pyramid includes: tribal people, elders, kadkhodians, khans. The nature of hierarchical command-obedience based on the influence of superiors and respect to them along with tribute to the lower classes.

    Keywords: Social Structure, Power structure, clan, Tribe, Kohgiluyeh, Boyer-Ahmad
  • سید رحیم ابوالحسنی
    هدف
    توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در دوران مدرن بدون ابتنای سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها بر دانش و آگاهی میسر نبوده و در این میان علوم اجتماعی روز آمد و کارآمد از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علوم اجتماعی نیز هنگامی کارآمد و مفید خواهد بود که توانایی درک مسایل و ارایه ی راه حل های موثر برای جامعه ی هدف را داشته باشد. این امر به علت نسبی بودن علوم اجتماعی و وابستگی آن ها به بسترها و فرهنگ ها و زمینه های اجتماعی جامعه ی هدف، بدون بومی نگری علوم اجتماعی محقق نخواهد شد. علی-رغم پنج دهه تلاش و تبلیغات برای بومی کردن علوم اجتماعی در ایران، مع الاسف شاهد شکل گیری و یا نهادینه شدن فرایند تولید علم بومی نیستیم و این امر نشان دهنده ی عدم درک و شناخت ریشه های مشکل عدم تولید علم در کشور می باشد. بنابراین لازم است قبل از هرچیز درصدد درک این موانع و سپس رفع آن-ها برآییم. 
    روش
    در این پژوهش سعی شده است نظریه ای دارای عناصر مرتبط و منسجم براساس تبیین علی طراحی گردد که در صورت موفقیت می تواند بخشی از مجهولات را در این مسیر تبدیل به معلومات نماید.
    یافته ها
    در این پژوهش نقش متغیرهایی چون استعداد و روانشناسی، نظام آموزش و یادگیری، نظام کار و اشتغال و در پایان سیاست و نظام سیاسی مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرند. در پاسخ به چرایی عدم توفیق تولید علم بومی، نظریات و استدلال های مختلفی مطرح شده است؛ بعضی علت ها را ذهنی می دانند و معتقدند مشکل ناشی از نخبگان ذهنی و یا ذهنیات جامعه ی علمی است؛ اما برخی دیگر ریشه ها را در ویژگی های جامعه ی علمی و یا جامعه ی کل محیط بر جامعه ی علمی جست و جو می کنند. عده ای دیگر نیز براساس الگوی پارسونزی به یکی از عناصر و خرده سیستم نظام کل (اقتصاد، سیاست، اجتماع، و یا جامعه پذیری) اشاره دارند.
    نتیجه گیری
    ظاهرا نمی توان هیچ یک از رویکردهای مذکور را در خصوص ایران قانع کننده دانست؛ لذا مساله ی این پژوهش  این است که؛ با چه الگویی می توان به تحلیل عوامل موثر در فقدان تولید علم بومی در ایران پرداخت؟ آیا نمی توان به یک الگوی تلفیقی معنادار و دارای عناصر فردی و اجتماعی و نیز ذهنی و ساختاری رسید؟
    کلید واژگان: الگوی تحلیلی, علم بومی, تولید علم, ساختار اجتماعی, نظام آموزشی, نظام سیاسی, نظام فرهنگی
    Seyed Rahim Abolhassani
    Purpose
    Social, economic and political development in the modern era is not possible without the emphasis of policies and planning on knowledge and awareness, and modern and efficient social sciences have a special place in this. Social science will also be efficient and useful when it has the ability to understand problems and provide effective solutions for the target society. Due to the relativity of social sciences and their dependence on the contexts, cultures, and social contexts of the target society, this will not be achieved without indigenization of social sciences. Despite five decades of efforts and propaganda to localize social sciences in Iran, unfortunately, we do not see the formation or institutionalization of the process of local science production, and this shows the lack of understanding and recognition of the roots of the problem of non-production of science in the country. . Therefore, it is necessary first of all to try to understand these obstacles and then solve them.
    Methodology
    In this research, an attempt has been made to design a theory with related and coherent elements based on causal explanation, which, if successful, can turn part of the unknowns into information.
    Findings
    In this research, the role of variables such as talent and psychology, education and learning system, work and employment system and finally politics and political system are examined and evaluated. In response to the failure to produce indigenous science, various theories and arguments have been proposed; Some consider the causes subjective and believe that the problem is caused by the mental elites or the mentalities of the scientific community; But some others look for the roots in the characteristics of the scientific community or the entire environment of the scientific community. Others refer to one of the elements and sub-systems of the whole system (economy, politics, society, or sociability) based on the Parsonsian model.
    Conclusion
    Apparently, none of the mentioned approaches regarding Iran can be considered convincing; Therefore, the problem of this research is that; What model can be used to analyze the effective factors in the lack of indigenous science production in Iran? Is it not possible to reach a meaningful integrated model with individual and social elements as well as mental and structural elements?
    Keywords: Analytical Model, Native science, Science production, Social Structure, Educational system, political system, cultural system
  • یحیی بوذری نژاد*، الهه مرندی

    دوران صفویه یکی از دوران‏های درخشان ایران است .  این دوران از چند جهت اهمیت دارد اول اینکه بعد از قرن ها مجددا یک دولت واحدی بر سرزمین های ایران زمان ساسانی تشکیل شد و به تعبیر دیگر ملیت ایرانی شکل گرفت و دوم اینکه از جهت مذهبی ، شیعه در این سرزمین رسمیت یافت که این رسمیت تاکنون ادامه دارد . اما از جهت دیگر رشد و آبادانی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و علمی در این دوره را شاهد هستیم . اما همین حکومت در برابر عده ای شورشی افغان سر تسلیم فرود آورد و سقوط نمود . در اواخر دوره صفویه آسیب‏های مختلف اجتماعی و سیاسی در قلمرو صفویه وجود داشت که زمینه‏های شکست و اضمحلال حکومت صفویه را فراهم نمود . برخی از دانشمندان و متفکران در آن روزگار با توجه به تحولات اجتماعی و سیاسی صفویه آثاری را در  آسیب‏های اجتماعی آن دوران به رشته تحریر در آوردند و برای  حل آن آسیب‏ها راه حل‏هایی ارایه داده بودند . قطب الدین نیریزی(1100-1173) از جمله این افراد است که رساله‏های مختلفی را در نقد اوضاع صفویه نگارش نموده است و راه حل هایی را نیز برای اصلاح جامعه پیشنهاد کرده است . قطب الدین نیریزی علت اصلی آسیب های اجتماعی را در ساختار حاکمیت صفویه می داند .و حل مسایل اجتماعی و آسیب های اجتماعی را در اصلاح ساختار حکومت می داند .

    کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, ساختار اجتماعی, صفویه, قطب الدین نیریزی, کنش اجتماعی
  • الهه مرندی*
    بررسی نقش و جایگاه مردم در ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه از جمله موضوعات اساسی در نظریات اجتماعی متفکران مسلمان است. در نظریه اجتماعی امام خمینی جایگاه مردم در ساختار جامعه در ارتباط با نظریه ولایت فقیه قرار می گیرد . در نظریه ولایت فقیه که مهم ترین نظریه اجتماعی فقهای شیعه در عصر غیبت بالاخص دوره معاصر است، موضوع «نمایندگی» جایگاه ویژه ای دارد. اینکه فقیه نماینده خدا محسوب می گردد یا نماینده مردم ، مبنای اصلی اختلاف بین فقها و متفکران معاصر می باشد که دو نظر یه نصب و نخب فقیه را رودر روی یکدیگر قرار داده است. هر یک از این نظریات با توجه به نوع دیدگاهی که به منشا حاکمیت و مبنای مشروعیت ولایت فقیه دارند، نقش متفاوتی را برای مردم قائل می شوند که مبنای اختلاف در سایر آثار و نتایج هر یک از این نظریات با دیگری است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که بر مبنای نظریه انتصاب، فقیه جامع الشرایط از سوی امام معصوم به سمت ولایت منصوب شده است و دارای مشروعیت الهی است نه مردمی و نقش مردم در این نظریه از باب کارآمدی است. درحالیکه در نظریه انتخاب، مشروعیت ولایت فقیه مردمی است و اختیارات فقیه از جانب مردم مشخص و محدود می گردد.
    کلید واژگان: امام خمینی, انتخاب, انتصاب, ساختار اجتماعی, مشروعیت, منشا حاکمیت, نمایندگی, ولایت فقیه
    Elahe Marandi *
    The role of people in the formation of Islamic state based on the opinions of jurists in legitimizing to qualified Velayate-faghih according to the theory of election and appointment. The main structure of the difference between these two theory is based on the origin of sovereignty and the basis of the legitimacy of Velayat-e faqih, which differs from each of these views.In other words, the difference in the position of representation in these theories that the jurisprudent in this theory is the representative of God and the representative of the people is the basis of the difference in other works and the results of each of these views with the other.According to the findings of this research, it can be stated that the issue of Velayat-e faqih has long been mentioned among the Shi'a jurisprudents, and all the rulers of the Velayat-e faqih have explained it as the basis for the appointment by the Imams. Therefore, Imam Khomeini has been appointed by the Imam to the Velayat and has divine legitimacy, not the people, and the role of the people in this theory of efficiency. While in theory of election, the legitimacy of the velayat-e faqih is popular and the rights of the jurisprudents are limited by the people.
    Keywords: Imam Khomeini, Islamic state, People, legitimacy, representation, theory of election, theory of appointment
  • غلامرضا جمشیدیها، زینب نادی *

    نگرش ابن خلدون به تاریخ به عنوان یک فیلسوف، به فلسفه نظری تاریخ محدود نمی شود و فلسفه انتقادی یا فلسفه علم تاریخ را نیز در بر می گیرد. از نظر ابن خلدون روش تاریخی بر دو اصل انتقاد و تعلیل استوار است و تاریخ به واسطه این دو اصل است که علمی می گردد، در این مقاله با در نظر گرفتن این دو اصل و با توجه به تجزیه و تحلیل پیچیده و پیشرفته ای که مرتون از ساختار اجتماعی و ساختار فرهنگی و بررسی پیامدهای ستیز و تناقض بین این ساختارها به عمل آورده، نظریه وی را به عنوان چارچوب نظری مورد استفاده قرار داده و با استمداد از روش تاریخی، به باز شناخت دیدگاه ابن خلدون در خصوص حدود و جهت انحطاط یک جامعه از منظر ستیز و تناقض بین ساختارهای اجتماعی و ساختارهای فرهنگی، پرداختیم، نتیجه ای که از مواجحه نظریه این دو به دست آمد حاکی از این است که ساختار اجتماعی و فرهنگی بادیه نشینی از بدو ورود به زندگی شهری به سبب ویژگیهای خاصی که در دستگاه قدرت بروز می کند عامل ایجاد نوعی منش به حوزه فرهنگی در جامعه می گردد که سازگاری با نقش ها و پایگاه های مردم ندارد و همین عامل سبب ایجاد ستیز و تناقض و در نهایت ایجاد نابهنجاری و رفتارهای منحرفانه در حوزه های متعدد حیات اجتماعی گردیده و روز به روز بر ستیز و تناقض میان این ساختارها افزوده می گردد و این مسئله تا جایی پیش می رود که در نهایت بروندادی جز انحطاط و سقوط دولت را در پی نخواهد داشت.

    کلید واژگان: ساختار اجتماعی, ساختار فرهنگی, تناقض, دولت, ابن خلدون, رابرت مرتن
    gholamreza Jamshidiha, Zaynab nadi *

    Ibn Khaldun's attitude as a philosopher toward history is not limited to theoretical philosophy of history and includes critical philosophy or philosophy of history science. According to Ibn-Khaldun, the historical method is based on two principles of critique and explanation. No history can really be called science unless it is critical and Ali's. In this regard, in this paper, Ibn Khaldun, in consideration of the two principles in question, redefined Ibn Khaldun's view of the limits and directions of degeneracy. From the point of view of the contradiction between social structures and cultural structures, using the theoretical framework of Robert Merton, and drawing on the historical method, in the context of the theory of these two, the social and cultural structure of the Bedouin from the moment of entering the urban life as As the day goes by, the contradiction between their structures increases, and this goes so far. The river which ultimately does not result in the decline of the state.

    Keywords: social structure, Cultural Structure, contradiction, state, Ibn Khaldun, Robert Merton
  • پرویز بگرضایی، حبیب الله زنجانی*، سیف الله سیف اللهی

    پدیده خشونت خانگی علیه زنان ریشه بسیاری از آسیب های فردی و اجتماعی تلقی می شود و در تمامی کشورهای توسع یافته و در حال توسعه، و در همه طبقات اجتماعی و اقتصادی، گروه های سنی و شغلی متفاوت رخ می دهد. در مطالعه حاضر، با اتخاذ رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه مبنایی، به مطالعه پدیده خشونت شوهران، از نظر زنان خشونت دیده پرداخته شده است. به منظور گردآوری اطلاعات با 35 نفر از زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به مرکز اورژانس اجتماعی شهر ایلام، مصاحبه شده است. یافته های تحقیق در 29 مفهوم اولیه در کدگذاری باز دسته بندی شده، سپس از طریق کدگذاری محوری در 8 مقوله محوری و یک مقوله هسته ای «بازتاب ساختار فرهنگی، اجتماعی جامعه» دسته بندی شدند. نتایج حاکی از آن است که بیشترین میزان خشونت در بین زنان سنین30 تا40 سال تجربه شده است. در بین انواع خشونت، خشونت روانی- عاطفی و فیزیکی بیش از سایر اشکال آن در زنان تجربه می شود. بر اساس یافته های این مطالعه کیفی، علاوه بر عناصر عمومی پدیده خشونت شوهران علیه زنان از قبیل کم سوادی، بیکاری و فقر، وضعیت نامطلوب اقتصادی و نظایر آن، مقوله های خاصی نیز به دست داد این مقوله ها عبارتند از: وجود تفکر مردسالاری در خانواده، ازدواج اجباری، کاهش اعتماد بین شخصی، کاهش حمایت اجتماعی، تجربه و مشاهده خشونت در خانواده خاستگاه، کاهش قدرت زن در ساختار خانواده و کاهش همیاری و همکاری در خانواده.

    کلید واژگان: خشونت علیه زنان, اورژانس اجتماعی, روش کیفی, نظریه مبنایی, ساختار اجتماعی
    Parviz Bagrezaei, Habibollah Zanjani*, Seifollah Seifollahi

    The phenomenon of domestic violence is considered as the origin of many individual and social harms and it occurs in all developed and developing countries and among all socio-economic, age, and vocational groups. In the current study, using the qualitative approach of grounded theory, husbands' violence against wives was studied based on the viewpoint and life experience of women affected by violence.
    In order to collect data 35 women who were victims of violence and had referred to the social emergency centers were interviewed. The research findings were classified in 29 primary concepts in open coding, then were classified in eight main categories. The canonical category obtained as "the reflection of socio-cultural structure of the society".
    The results show that the highest rate of violence has been experienced among women aged 30 to 40 years. Findings of this study show that among types of violence, psycho-emotional and physical violence is more common. The qualitative findings of the current study, while referring to the general elements of husbands' violence against women such as low level of education, unemployment, poverty, and the undesirable economic conditions, also presented some special categories like the existence of patriarchal thoughts, compulsory marriage, the reduction in interpersonal trust, the reduction in social support, experiencing violence in family of origin, low level of women's authority in the family structure, and the reduction in cooperation in the family

    Keywords: Domestic vViolence, Women, Social Emergency, Ilam
  • رضا کارگرکوتیانی، علیرضا ابطحی*، فیض الله بوشاسب گوشه
    انعقاد قرارداد دارسی در سال 1901 میلادی اکتشاف و پیدایش صنعت نفت، باعث تاثیرات عمیقی در ساختار اجتماعی آبادان گردید. صنعت نفت در حیات مجدد این شهر و تحولات جمعیتی آن نقش اساسی داشته است، بطوریکه این شهر نفتی معروف به «شرکت شهر مدنیت یافته» گردید. قرار گرفتن در طبقه کارگر و کارمند شرکت نفت و بهره مندی از مظاهر تمدن غربی سبب تغییرات اساسی در زندگی سنتی مردم این منطقه نفت خیز گردید. به طوری که به ناگاه جامعه ای کاملا سنتی که بخش عمده آن را عشایر عرب تشکیل می داد، به واسطه کشف نفت و حضور انگلیسی ها در این منطقه با آخرین دستاوردهای علمی و فنی غرب مواجه شد. یافته ها حاکی از آن است که فعالیت شرکت نفت انگلیس و ایران در جنوب غربی ایران موجب ایجاد تاسیسات و پالایشگاه های مدرن در آبادان شد. استخدام عشایر و روستائیان به عنوان کارگر در صنعت نفت و بهره مندی از امنیت نسبی، امکانات مالی ثابت و خدمات بهداشتی سبب مهاجرت افراد از نقاط مختلف به منطقه نفت خیز آبادان شد. دراین پژوهش تلاش بران خواهد بود با تکیه بر اسناد و منابع موجود و بهره گیری از روش پژوهش تاریخی به شیوه توصیفی وتحلیلی مورد کنکاش قرار گیرد.
    کلید واژگان: صنعت نفت, ساختار اجتماعی, آبادان, انگلیس, دارسی
  • لیلا کاوه، فرشته کاوه، فرزانه کاوه، زینب زارعی
    هدف پژوهش حاضر، بررسی انحرافات اجتماعی در قران و پیامدهای آن در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان دلفان در سال تحصیلی 94-95 می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی است و از نظر ماهیت موضوع، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه این تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر نور آباد که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل بوده اند، تشکیل داده است. جامعه آماری پژوهش حاضر 1800 نفر می باشد. 950 نفر دانش آموز دختر و 850 دانش آموز پسر (برابر آمارنامه اداره آموزش و پرورش نور آباد) بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 302 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شد اند. روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی نسبی بود که 142 نفر از دانش آموزان پسر و 160 نفر از دانش آموزان دختر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه محقق ساخته انحرافات اجتماعی استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها به صورت توصیفی و انجام شد. نتایج نشان داد که بین انحرافات اجتماعی در قران و پیامدهای آن همبستگی متوسطی وجودد دارد.
    کلید واژگان: آیات قرآن, انحراف اجتماعی, عوامل اجتماعی, کنترل اجتماعی, تعارض فرهنگی, ساختار اجتماعی
  • وحید قاسمی، سجاد بهمنی، معصومه باقری
    دو ایل بهمئی و بختیاری از نظر جمعیت، دامنه ی کوچ و جابجایی، شهرهای محل اسکان و مشارکت در اقتصاد ملی از گروه های قومی عمده ی مستقر در مناطق جنوب غربی ایران اند. اگر چه اجرای سیاست های اسکان اجباری و تخته قاپو ایلات در دوران پهلوی اول و تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی متاثر از گسترش مدرنیزاسیون، سبک و شیوه ی زندگی این عشایر را دگرگون کرده است؛ با این وجود می توان فرایندهای اساسی اسکان، تغییر نظام قشربندی و ساختار و مناسبات قومی و جغرافیای سکونت گاهی شان را مورد مطالعه و کنکاش قرار داد. این پژوهش که با رویکرد جامعه شناسی تاریخی و روش تحلیل تاریخی انجام شده است سعی در مطالعه و بررسی نظام قشربندی مردم ساکن در شهرستان های ایذه و رامهرمز را دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد کنش عشایر در شهرهای رامهرمز و ایذه به شدت متاثر از گرایشات فرهنگی گروه قومی است و پیوندهای خویشاوندی درون واحدهای باب، طایفه و تیره دارای هنجارهای نهادینه شده ی عرفی است که به مرور سست تر شده اند ولی همچنان پایدار مانده اند.
    کلید واژگان: ساختار اجتماعی, قشربندی اجتماعی عشایر, اسکان عشایر, ایلات بختیاری و بهمئی
    Vahid Ghasemi, Sajad Bahmani, Masoumeh Bagheri
    Before the collapse of their social and political organization, resident Lur tribes in south-west of Iran had a remarkable role in national production and keeping and preservation of frontiers. Regarding population and area of residence, bakhtiary and Bahmaei tribes are among major ethnic groups in this part of Iran. Though performing forced habitation and settlement of tribes in Pahlavi era imported terrible strikes on these tribes, but the process of changing the system of stratification and the structure and ethnic pertinence and the geography of their residence has gone on so far as a continued process. This study which is carried out by the historic sociological approach and historic analytical method, tries to examine and analyze the stratification system of the resident people of Izeh and Ramhormoz counties and the recent transformations of the mentioned tribes who are living in these regions. The findings of this study is based on interviews, participatory observations and documentary views, indicates that the inclination to settle the tribes in the cities of Ramhormoz and Izeh is significantly under the influence of cultural tendencies of the ethnic group. Familial relations in the tribe, clan, and gens units have internalized traditional norms that have become loosened with the passage of time but still remained stable.
    Keywords: Social Structur, Settlement Bakhtiary, Bahmaei Tribes, Social Stratification
  • بیتا قنبری، امین دایی زاده جلودار
    این مقاله به روش تطبیقی به بررسی ویژگی های اجتماعی، کنش های معنادار فاعلان جمعی، درون مایه های اجتماعی تکرارشونده، شناخت جایگاه طبقاتی نویسنده و بازتاب آن بر پیرنگ و شخصیت های رمان، ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی در رمان های دانشور پرداخته است. دانشور دو نوع زندگی را از دو طبقه ی مختلف تجربه کرده است، اما همواره با تحصیل کردگان، روشنفکران و بزرگان علم و ادب هم نشین بوده است، این تجربه های طبقاتی در آثار و شخصیت های داستان های او تاثیر گذاشته اند. زنان آثار او، از هر دو طبقه ی اجتماع، «اشراف و محروم» هستند. او شخصیت های داستان هایش رابیشتر از آدم های دور و بر خودش انتخاب کرده است. او در رمان های متاخر، شخصیت های زن را از میان دانشجویان و دانشگاهیان برگزیده است. سووشون سکوی پرتاب نویسنده برای حرکت در مدار واقع گرایی است. دانشورخط عزیمت اندیشه ی زری را از فردگرایی تا جامعه گرایی و از انقیاد تا عصیان ضد روزگار خود و از زنی احساساتی و منفعل تا مرز زنی منطقی و فعال و از عامیانه اندیشی تا پهنه ی اندیشه های فلسفی و اجتماعی پیگیری کرده است. در نتیجه عوامل مهمی چون تحولات اجتماعی و انقلاب بیرونی و درونی و ارتباط وتناظر ساختار ادبی و ساختار اجتماعی آفرینش و تحول شخصیت های داستان تاثیری به سزا دارد.
    کلید واژگان: نقد جامعه شناختی, ساختار معنادار, فاعل جمعی, ساختار ادبی, ساختار اجتماعی, سمین دانشور
    Bita Qanbari, Amin Daeezadeh
    This paper focuses on the comparative method to study social features, meaningful action that collective subject, Social themes repetitive, identifying class status and its reflection on the plot and characters in the novel author, relationship and dialogue between the structure of the novel by literary scholar and social structure .Has experienced a scholar of life from two different class, but always with educated, intellectuals and scholars of science and literature have been settled, those experiences have affected class in the works and characters of his stories. Daneshvar 's novels characters, are both social class, "the nobility and the poor". The findings show that most of the people he has chosen characters in his stories their environment In his later novels, female characters chosen from among the students and the academics. Sowva-Shoon's novel the rise of the author to run for the realism circuit. Danshvr the starting point of Ali's idea of individualism to community-oriented, From submission to revolt against his life, the woman emotional and rational, and active and passive woman to the point of thinking to the realm of popular social viewpoint. As a result of has a significant influence social change and revolution to factors such as internal and external communication and correspondence literary structure and social structure in the creation and evolution of the characters in the story.
    Keywords: sociological criticism, meaningful structure, collective subject, literary structure, social structure, Semin Daneshvar
  • ساره راسخی*، مهدی قربانی

    بوم شناسی فرهنگی، دانشی است که جنبه های فرهنگی ارتباط انسان را با طبیعت پیرامون خود مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. تاریخ نمایانگر آن است که انسان ها همواره از محیط و منابع اطراف خود در جهت بقا، پیشرفت و شکل گیری فرهنگ و تمدن خود بهره برده اند و در این مسیر به تجربه و دانشی دست یافته اند که به جرات می توان گفت، بخشی از سرمایه ملی هر قوم است. لذا یکی از ابعادی که در اکولوژی فرهنگی مورد بحث قرار می گیرد، دانش اکولوژیک بومی در مدیریت مراتع و دامداری است. از این رو در این بررسی به تحلیل بوم شناسی فرهنگی و بیان و بررسی نقش دانش بومی در ابعاد مختلف مدیریت مراتع و دامداری در منطقه قصر یعقوب در شمال استان فارس پرداخته شده است. روش تحقیق این بررسی به شیوه پیمایشی بوده که به جهت تولید اطلاعات از روش مشاهده مستقیم، مشاهده مشارکتی و مصاحبه سازمان یافته بهره گرفته شده است. این تحقیق به بررسی جنبه های مختلف از فرهنگ و دانش بومی گله داران در مکانیسم مدیریت مراتع در میان آن ها پرداخته و عنوان می نماید که گله داران برای مقابله با سختی های اجتماعی، اقتصادی، اقلیمی و همچنین در برخی مواقع کمبود منابع در دسترس، مجبور به ایجاد یک ساختار اجتماعی در بهره برداری از مراتع شده اند. در این ساختار، افراد دارای نقش های متفاوت و یا یکسانی ‏اند که بر پایه مشارکت و همکاری با یکدیگر، دام را برای مدتی مشخص در عرصه مرتع مدیریت می نمایند. مجموع این روابط و کنش ها منجر به شکل گیری فرهنگی غنی و سنتی از دانش بومی دامداری گشته که علاوه بر تسهیل فعالیت های روزمره و مرتبط با گله داری، زمینه ساز حفظ ساختارهای اجتماعی روستا نیز گردیده است.

    کلید واژگان: بوم شناسی فرهنگی, دانش بومی, روستای قصر یعقوب, گله داری, ساختار اجتماعی
    Sareh Rasekhi*, Mahdi Ghorbani

    Cultural ecology is a knowledge that investigates and analyzes the cultural aspects of human relevancy with their surrounding nature. History indicates that humans continually use their surrounding environment and resources in order to survive, developing and forming his culture and civilization and, through this means, he was able to achieve knowledge and experience that can say courageously that these achievements are a part of the national capital of any tribe. Therefore, Indigenous Ecological knowledge (IEK) in rangeland management and pastoralism is one of the dimensions that is discussed in cultural ecology. Thereby, this research investigated the cultural ecology analysis and indigenous knowledge role in different dimensions of rangeland management and pastoralism in Ghasr-E-Yaghoub region in the north of Fars Province. This research conducted as survey method that used direct observation for producing data, cooperative observation and organized interview methods. This research investigated the different aspects of stakeholders’ culture and indigenous knowledge in rangeland management mechanism among them and states that stakeholders for confronting to hardships of social and economic, continental and also occasionally available resources deficiency, are forced to create a social structure for rangeland utilizing. In this structure the members have different or similar roles that based on partnership and cooperation with each other, manage the livestock for a specified time in rangeland. The total sum of these relations and interactions lead to forming a rich and traditional culture from pastoralism indigenous knowledge that in addition to facilitating of routine activities and correlated to pastoralism is also underlying of village social structures maintain.

    Keywords: Cultural Ecology, Indigenous Knowledge, Ghasr-E- Yaghoub Village, Pastoralism, Social Structure
  • احمد بخارایی*، لیلا کریمی
    در دهه های اخیر، جهان شاهد تحولات و پیشرفت های عظیمی در فناوری های الکترونیکی بوده است. رایانه و اینترنت به ابزارهایی ضروری بدل گشته اند که تمامی جوانب فردی و اجتماعی زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. با افزایش نفوذ اینترنت در زندگی افراد و جوامع در سراسر جهان، انحرافات و جرائم مرتبط با اینترنت نیز رو به افزایش است. ماهیت و ویژگی های خاص جرائم سایبری از جمله داشتن ابعاد جهانی و فراملی، فقدان توافق جهانی پیرامون تعریف قانونی واحد از جرائم سایبری، بالا بودن سرعت ارتکاب این جرائم، فقدان رویه های مشخص پیرامون همکاری های متقابل و بالا بودن هزینه های کشف این جرائم، مراجع قضایی و انتظامی را با چالش های جدیدی مواجه کرده است. از این رو، کشف ماهیت و روند رشد این گونه جرائم و بررسی دلایل و پیامدهای آن ها ضروری به نظر می رسد. مطالعات انجام شده در حوزه های مختلف علوم انسانی می توانند در این زمینه، راهگشا باشند. مقاله حاضر، با روش اسنادی گردآوری شده و درآمدی است بر جرائم سایبری که با هدف واکاوی بیشتر این مسئله به تعریف این گونه جرائم و ارائه آمارهای موجود می پردازد و مروری بر نظریه های جامعه شناختی ارائه شده در تبیین این گونه جرائم خواهد داشت. نظریه های بررسی شده در قالب سه دسته کلی ساختار اجتماعی، فرآیند اجتماعی و واکنش اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
    کلید واژگان: جرائم سایبری, نظریه ها, ساختار اجتماعی, فرآیند اجتماعی, واکنش اجتماعی
    Ahmad Bokhaaraea*, Leila Karimi
    In recent decades, the world witnessed immense developments and progresses in electronic technologies. Computers and the internet have become necessary tools which are affecting all individual and social dimensions of people's lives. With the increased influence of the internet in people's lives and in societies across the world, internet and computer crimes have also risen. The peculiar nature and characteristics of cybercrimes as including trans-national and global dimensions, an absence of global agreement around a unified legal definition of cybercrimes, rapid pace of such crimes being committed, lack of certain procedures on mutual cooperation and high prices incurred by the discovery of such crimes have caused judicial and police authorities to face serious challenges. Hence, determination of the nature and the growth rate of such crimes as well as its outcomes seem necessary. The studies done in various human science areas could be promising in this field. The current article, using gathered documents methods, is an introduction to cybercrimes and aims to explore this issue as well as related statistics. It will also review sociological theories provided in this regard and explain these crimes as well. The theories examined will be discussed in form of three general categories of social structure, social process and social reaction.
    Keywords: Cybercrimes, Theories, Social Structure, Social Process, Social Reaction
  • محمد عباس زاده*، مهسا پناه شاهی
    احساس شاید از پربسامدترین اصطلاحاتی است که برای تبیین حالات انسانی مورد توجه قرار می گیرد. اغلب دگرگونی حالات انسانی به احساسات ربط داده شده و انسان به عنوان موجودی احساسی تلقی شده است. تا چندین دهه ی قبل احساسات به عنوان پدیده ای که اساس بیولوژیکی دارد مورد توجه روانشناسان قرار گرفته بود. اما با پیشرفت مطالعات جامعه شناسی و توجه به زبان و قواعد ساختاری، امکان بیشتری برای مطاله ی جامعه شناختی احساسات به وجود آمده است. اگر زمانی احساسات به عنوان پدیده ای بدنی و تغییرات بیولوژیکی تلقی می شدند، اکنون احساسات به عنوان پدیده ای زبانی ناشی از تغییرات فرهنگی تلقی می شوند. اما همانند دیگر حوزه های جامعه شناختی، این حوزه ی نوپا نیز عاری از مباحثات نظری نیست. از جمله ی مباحثات مطرح در این حوزه تفاوت دیدگاه بین پوزیتیویست ها و برساخت گرایان و نقش ساختار اجتماعی در شکل گیری احساسات است. مقاله حاضر، قصد دارد با طرح دیدگاه های پوزیتیوستی و برساخت گرایانه و نقش قدرت و پایگاه در ساختار اجتماعی، اندک سهمی در تمایز این دیدگاه ها در حوزه ی جامعه شناسی احساسات داشته باشد.
    کلید واژگان: احساسات, قواعد احساسی, مدیریت احساسات, ساختار اجتماعی
    Mohammad Abbas Zadeh*, Mahsa Panahshahi
    Probably, emotion is one of the most frequent terms which have been gotten attention for explaining the human modes so far. Changes of human mood are often linked to emotions and human beings are considered as emotional creatures. Emotion as a biological phenomenon was addressed by psychologists in the past decades. However, with advances in sociological studies and attention to language and its structural rules, there has been created more opportunities to study the sociological feelings. Were emotions considered as a physical phenomenon and biological changes once, they are considered as a linguistic phenomenon being resulted of cultural changes now. But like other sociological domains, this new one has also being influenced by theoretical discussions. The differentiation of opinion between positivists and social constructionists and role of social structure in the formation of feelings are involved among the discussions in this area. The article is due to by offering positivist and social constructionist perspectives and studying the role of power and statue in the social structure, contributes a little to the differentiation of these views in the area of the sociology of emotions.
    Keywords: emotions, emotional rules, emotional management, social structure
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال