جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عصمت پیامبران" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"
تکرار جستجوی کلیدواژه «عصمت پیامبران» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
عصمت انبیا از باورهای مبنایی مسلمانان است، ولی گستره آن محل اختلاف است. یکی از آیات مورد اختلاف در این باره تهدید شعیب در آیه «لتعودن فی ملتنا» (ابراهیم: 13) است، که تفسیر عود به معنای بازگشت بر دین کافران، چالشی برای عقیده شیعه است و نیاز به تحلیل جدی دارد، زیرا عموم شیعیان بر این باورند که پیامبران در تمام دوران زندگی خود معصوم بوده اند. در این مطالعه، دیدگاه های تفسیری، به شیوه تطبیقی، بررسی و روشن شده که مفسران، در تحلیل و توجیه چالش پیش گفته، آورده اند که مقصود از عود در آیه موردبحث داخل شدن شعیب در دین کافران و موافقت با آن ها، بیان توهم کافران، تغلیب و تسری حکم اکثریت به عموم و صیرورت است. عود به معنای صیرورت، با وجود محذوراتی می تواند پذیرفتنی باشد. اکثر مفسران عود به معنای رجوع را آورده اند، ولی از پذیرش چنین معنایی خودداری کرده اند. از دیدگاه این مقاله، عود به معنای رجوع، با این بیان پذیرفتنی است که شعیب در دوره پیش از بعثت، همراه قومش از دین پیامبر پیشین تبعیت می کرده است. تنها ابن تیمیه، برخلاف مفسران فریقین، بدون استدلال به متن آیه، بر ارتکاب گناه توسط انبیا اصرار ورزیده است.
کلید واژگان: آیه 23 سوره ابراهیم, آیه 88 سوره اعراف, شبهات عصمت انبیا, عصمت پیامبران, معنای عودThe infallibility of prophets is one of the basic beliefs of Muslims, but its scope is a matter of dispute. One of the disputed verses in this regard is Prophet Shoaib’s threat in the verse “or else you shall come back into our religion” (Ibrahim: 13), the interpretation of which to mean return to the religion of the disbelievers is a challenge to Shiite beliefs and requires serious analysis because the general Shiites believe that the prophets were infallible in all periods of their lives. In this study, the exegetive viewpoints have been examined through a comparative method and it becomes clear that in the analysis and justification of the aforementioned challenge, the exegetes have said that the meaning of return (ʿowd) in the verse in question is Prophet Shoaib entering the religion of the disbelievers and agreeing with them, is an explanation of the illusion of the disbelievers, and the domination and generalization of the ruling of the majority for the general and transformation. ʿOwd, meaning transformation, can be acceptable despite some caveats. Most of the exegetes have taken ʿowd to mean return, however, they have refused to accept such a meaning. From the point of view of this article, ʿowd is acceptable in the sense of return, with the explanation that Prophet Shoaib followed the religion of the previous Prophet along with his people in the period before his prophethood. Only Ibn Taymiyyah, in contrast to Sunni and Shiite exegetes, has insisted on the committing of sins by the prophets without citing the text of the verse.
Keywords: Verse Thirteen Of The Ibrahim Chapter, Verse Eighty-Eight Of The Al-Aʿraaf Chapter, Doubts About The Infallibility Of The Prophets, The Infallibility Of The Prophets, The Meaning Of ʿowd -
موضوع این مقاله از متشابهات قرآنی است که جز با تمسک به محکمات حل نمی شود. محکماتی که در سه دسته عام، خاص و سیاق، به عنوان کلید هایی هستند که می توان با آن ها به گنجینه فهم حدودی متشابهات دست یافت. حضرت یوسف بر اساس محکمات عام نبوت و ویژگی های خاص خود، اهدافی والا از جمله تربیت و هدایت مردم را در نظر داشت. در همین راستا نقشه نگه داشتن برادر تنی نزد خود و نسبت دادن سرقت به سایر برادران با هدف متنبه کردن آنها به گناهشان بود تا به خود آمده و توبه کنند. این هدف از طریق سارق خواندن آنها در ملا عام و شرمسار کردنشان میان کاروان ممکن می شد. ضمن آن که با این کار باعث می شد خواسته دیگر خود یعنی مهاجرت خانواده اش به مصر میسر شود. به این نحو، شبهه کذب و افترا توسط پیامبر خدا حل می شود. چنانچه روایات تفسیری نیز موید این نظر هستند. اگرچه احتمالات تفسیری دیگری نیز برای این آیات ذکر شده است از جمله: «موجه بودن گناه تهمت به خاطر هدف والا»، «انشائی بودن جمله اعلانی» یا «اعلان توسط مسوول امر»؛ اما با توجه به محکمات و دلایل، آنها را بعید می دانیم.
کلید واژگان: سوره یوسف, محکم و متشابه, سرقت, شبهه پژوهی, عصمت پیامبرانAn investigation into prophet yusuf (a.s)'s attribution of "theft of the king's cup" to his brothersThe subject of this article is one of the allegorical verses in Quran (mutashabihat) that cannot be solved except by relying on the decisive verses (Muḥkamat). The decisive verses which lie in three categories: general, special and context, are the keys with which one can find the key of understanding the allegorical verses to some extent. Based on the general decisiveness of his prophecy and his special characteristics, Prophet Yusuf (a.s) had lofty purposes, as educating and guiding the people. In this regard, the plan was to keep his own brother close and attribute the theft to other [step] brothers with the aim of making them aware of their sin, so that they would come to their senses and repent. This goal was not made possible unless by calling them thieves in public and embarrassing them in front of the caravan. At the same time, by doing so, he made possible his other wish, i.e., immigration of his family to Egypt. In this way, the doubt of lie and slander by the Prophet of God will be solved, as the interpretive narrations also confirm this view. However, other interpretive possibilities have been mentioned for these verses, such as: "the guilt of slander is justified for the sake of a sublime purpose", "the announcement was a non-informative sentence" or "the announcement was done by a person in charge"; But given the decisive verses and other reasons, we consider them unlikely.
Keywords: Chapter Of Yusuf, Allegorical, Decisive Verses, Benjamin, Theft, Study Of Doubts, Infallibility Of The Prophets -
نشریه سفینه، پیاپی 75 (تابستان 1401)، صص 31 -48
در ذیل آیه شریفه <ولقد همت به وهم بها لولا ان رای برهان ربه> روایات نسبتا پرحجمی در شماری از منابع تفسیری عامه گزارش شده که حاکی از آن است که حضرت یوسف(ع) را به قصد ارتکاب گناه متهم می دارد، در حالی که آیات متعددی از سوره یوسف (ع) با دلالت هایی روشن، حاکی از عدم ارتکاب هر نوع گناه توسط آن حضرت است. بر اساس این آیات، شش شاهد بر پاک بودن حضرت یوسف (ع) گواهی می دهند: خدای متعال، خود آن حضرت، زلیخا، یکی از اقوامش، عزیز مصر و گروهی از زنان مصر. حتی خود آیه مورد بحث نیز بر اساس برخی تحلیل ها، حاکی از بی گناهی آن حضرت است. آیه 53 سوره یوسف نیز نه حاکی از اعتراف یوسف (ع) به گناه، بلکه دلیل بر تواضع و اخلاص آن حضرت و ناشی از اندیشه توحیدی اوست.
کلید واژگان: آیه 24 سوره یوسف, یوسف(ع), زلیخا, عصمت پیامبران, نقد روایات عامه -
نشریه کلام اسلامی، پیاپی 115 (پاییز 1399)، صص 109 -125
به آیات هدایت ویژه پیامبران(علیهم السلام) بر عصمت آنان استدلال شده است. این آیات دو دسته اند؛ دسته اول مربوط به هدایت همه یا تعدادی از پیامبران(علیهم السلام) است، مانند آیات 84- 90 سوره انعام، 58 - 59 سوره مریم و 20- 21 سوره یس. دسته دوم مربوط به پیامبری خاص می باشد، مانند آیات 120- 121 سوره نحل، 114 و 118 سوره صافات و آیه دوم سوره فتح. در این نوشتار با بهره گیری از روش تبیین و تحلیل، چگونگی دلالت آیات بر عصمت پیامبران و قلمرو دلالت آنها بررسی شده و به اشکالاتی که در این باره مطرح گردیده، پاسخ داده شده است.
کلید واژگان: عصمت پیامبران, هدایت ویژه, هدایت ایصالی, هدایت ارائه طریقThe verses of special guidance of the prophets (PBUH) on their infallibility have been argued. These verses are of two categories; The first category is related to the guidance of all or some of the prophets (PBUH), such as verses 84-90 of Surah An'am, 58-59 of Surah Maryam and 20-20 of Surah Yasin. And the second category is related to a special prophet, such as verses 120-121 of Surah An-Nahl, 114 and 118 of Surah Safat and the second verse of Surah Fatah. In this article, using the method of explanation and analysis, how the verses imply the infallibility of the prophets and the realm of their meaning have been studied and the problems that have been raised in this regard have been answered.
Keywords: Infallibility, prophets, Special Guidance, Delivery Guidance, Show the way -
قرآن کریم از پیامبر اکرم$ به عنوان «اسوه حسنه» یاد کرده است. از عبارت «رسول الله» به دست می آید که این ویژگی اختصاص به آن حضرت نداشته و عموم پیامبران را شامل است. در آیات دیگر از قرآن کریم بر وجوب اطاعت از پیامبر الهی تاکید شده است. اسوه و واجب الاطاعه بودن پیامبر، بر عصمت آنان از خطا و گناه دلالت می کند. اگر چه مدلول مطابقی این آیات عصمت پیامبران در دوران رسالت آنان است. اما مدلول التزامی آنها، عصمت آنان در دوران قبل از نبوت را نیز شامل می شود. تبیین استدلال به آیات مربوط به اسوه بودن پیامبران و وجوب اطاعت از آنان و قلمرو دلالت آنها و نیز پاسخ گویی به اشکالات در این باره، موضوع این نوشتار است
کلید واژگان: عصمت پیامبران, اسوه, وجوب اطاعت, گناه, خطاThe Holy Quran mentions the Holy Prophet (pbuh) as the Uswatun Hasanah (good example). It is understood from the phrase "Messenger of God" that this feature is not specific only to him and includes all the prophets. Other verses of the Holy Qur'an emphasize the obligation of obedience to the divine prophets. A prophet's being an example and the obligation to obedience to him, indicates the infallibility of prophets from error and sin. Although the direct denotation (Madlul-e-Mutabiqi) of these verses is the infallibility of the prophets during their prophetic mission, their implied denotation (Madlul-e-Iltezami) includes their infallibility in the period before prophet hood. The subject of this article is the explanation of the argument based on the verses related to the exemplary nature of the prophets and the obligation of obedience to them, and the scope of the application of those verses, as well as replying to the problems in this regard.
Keywords: Infallibility of Prophets, Uswa, Good Example, Obligation of Obedience to Prophets, Scope of Infallibility -
براساس آیات قرآن و دلایل عقلی و نقلی، از ویژگی های انبیای الهی، عصمت از گناه است که از مسایل چالش برانگیز تفسیر تطبیقی و علم کلام به شمار می رود؛ یکی از مسایلی که بحث های زیادی را برانگیخته، آیاتی از قرآن کریم است که به ظاهر با عصمت حضرت موسی «علیه السلام» ناسازگار می نماید و در آن موضوعاتی همچون قتل مرد قبطی، خوف، اعتراف به ذنب، ظلم به نفس و... به این پیامبر اولوالعزم، نسبت داده شده که در نگاه بدوی با عصمت آن حضرت، همسویی ندارد. مقاله پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی دیدگاه دو مفسر، متکلم و قرآن پژوه نامور شیعی و اهل سنت، علامه طباطبایی و فخر رازی در ذیل این آیات به ظاهر ناسازگار با عصمت از گناه پرداخته و رویکرد آنها را در تفسیر و تبیین آیات پیش گفته و دلایل هر یک را نسبت به دیدگاه برگزیده، مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. یافته های این پژوهش نشانگر همسویی دو مفسر، علی رغم اختلاف نگرش های کلامی در گناه نبودن قتل قبطی، تبیین معنای ظلم به نفس و ذنب است و اختلاف ایشان در قتل خطایی یا مستحقق قتل بودن مرد قبطی به دلیل کفر، تبیین انتساب عمل به شیطان و تعیین مشارالیه هذا، متعلق ترس حضرت موسی «علیه السلام» در مقابل ساحران است. نگارندگان با بررسی دلایل و توجه به آرای دیگر مفسران، به بررسی و تحلیل دلایل پرداخته و رای برگزیده را پیش رو نهاده اند.
کلید واژگان: عصمت پیامبران, عصمت از گناه, حضرت موسی «علیه السلام», علامه طباطبایی, فخررازی -
فصلنامه مطالعات تفسیری، پیاپی 43 (پاییز 1399)، صص 157 -174
قرآن کریم منبع مقدس تمام اعتقادها و اعمال مسلمانان است و به علت وحدت مسلمانان در پذیرش تمام آیات آن، می تواند همه مسلمانان را به وحدت رساند؛ اما اختلاف در فهم آیات موجب بروز اختلاف در میان آنان شده است. یکی از معارف مورد اختلاف در بین مسلمانان، موضوع عصمت انبیاست. دقت در ابزارهای تحصیل عصمت می تواند محدوده عصمت انبیا را مشخص نماید. مدعای اصلی این پژوهش آن است که در صورت تشکیل سامانه ای از آیات غرر قرآن، ابزارهای عصمت انبیا و محدوده آن در قرآن روشن خواهد شد. آیات غرر قرآن دسترسی به خصیصه عصمت را با استفاده از ابزارهایی مثل اعطای علم متعالی، تقویت عقل، توفیق الهی و از بین بردن سلطه شیطان، امکان پذیر می نماید. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی توصیفی این مدعا را اثبات کرده است.
کلید واژگان: آیات غرر, عصمت پیامبران, ارائه طریق, ایصال به مطلوب -
آنچه در این نوشتار «رفعت مقام» نامیده شده است، استدلالی است که ابن تیمیه در کتب خود پیرامون توبه پیامبران و معصوم نبودن آنان از گناهان، اقامه کرده است. بر اساس این استدلال، پیامبران از گناهان معصوم نبوده و همواره به خاطر ارتکاب گناه نزد خداوند تضرع، و درخواست بخشش کرده اند. در باور ابن تیمیه این توبه با جایگاه پیامبران منافات ندارد و موجب کسر شان آنان نمی شود، بلکه چنین توبه ای سبب رفعت مقام آنان می شود؛ چراکه خود خداوند دستور به توبه داده و خویش را تواب نامیده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی، دیدگاه ابن تیمیه درباره حقیقت توبه پیامبران از گناهان مورد ارزیابی قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده است که دیدگاه وی با مواردی چون: حقیقت توبه نصوح، اجماع علما، و آیات صریح قرآن ناسازگار است.
کلید واژگان: ابن تیمیه, رفعت مقام, توبه, عصمت پیامبران, گناهWhat is called "exaltation" in this article is the argument that Ibn Taymiyyah has made in his books about the repentance of the prophets and their innocence from sins. According to this argument, the prophets were not innocent of their sins and always prayed to God for their sins. According to Ibn Taymiyyah, this repentance does not contradict the position of the prophets and does not cause their dignity to be diminished, but such repentance leads to the elevation of their position; Because God Himself has commanded repentance and called Himself repentance. In the present study, attempt to evaluate Ibn Taymiyyah's view on the truth of the prophets' repentance from sins by a descriptive-analytical method and with a critical approach. In the end, it is concluded that his view is inconsistent with such things as: the truth of repentance, the consensus of scholars, and explicit verses of the Qur'an.
Keywords: Ibn Taymiyyah, exaltation, repentance, Infallibility of Prophets, sin -
موضوع تسلط شیطان از جمله موضوعاتی است که در شماری از آیات قرآن و احادیث اسلامی مطرح شده است. برای اشاره به تسلط شیطان بر انسان در روایات، از لفظ مس استفاده شده است؛ از جمله در روایتی منسوب به پیامبر2 به نقل از ابوهریره چنین آمده است: «ما من بنی آدم مولود الا یمسه الشیطان حین یولد.» روایت مذکور با توجه به معنای غالبی مس در لغت که به معنای برخورد فیزیکی بین دو چیز به کار رفته است، به تسلط شیطان به صورت مطلق بر تمام بشر از زمان طفولیت اشاره دارد. این برداشت از روایت ابوهریره، با آیات قرآن و دیگر روایت هایی که تسلط شیطان بر انبیا و بندگان مخلص خداوند را نفی می کنند، در تعارض است. رویکرد شارحان در رفع تعارض مذکور به سه گونه قابل تقسیم است: رویکرد قبول و تصحیح، رویکرد توجیه معناشناختی و رویکرد تضعیف و رد. رویکرد توجیه معناشناختی به عنوان نظریه معیار، ضمن پذیرش صدور روایات با رد کردن رویکرد های جعل و ضعیف بودن روایت و عدم پذیرش معنای ظاهری در دیدگاه قبول و تصحیح، به جمع بین آیات و روایات پرداخته و دیدگاه مقبولانه تری را ارائه کرده و تعارض ظاهری بین آیات و روایت «ما من مولود الا ان یمس الشیطان» را رفع کرده است. در واقع مراد از مس در این روایات معنای تماس فیزیکی نیست، بلکه امید به اغوا و وسوسه کردن هریک از اولاد بشر توسط شیطان از آغاز تولد است و هیچ ارتباطی بین مس در این روایت و تسلط داشتن شیطان بر اولاد بشر از زمان کودکی وجود ندارد.
کلید واژگان: مس شیطان, تعارض, حدیث ما من بنی آدم مولود الا یمسه الشیطان, عصمت پیامبران -
یکی از مراتب عصمت پیامبران، عصمت از سحرشدن و تصرف دیگران در نفس و عقل ایشان است. ظاهر برخی آیات قرآن کریم بر سحرشدن پیامبر الهی دلالت دارد؛ مانند آیه 66 طه: «قال بل القوا فإذا حبالهم و عصیهم یخیل إلیه من سحرهم انها تسعی». ممکن است از ظاهر این آیه برداشت شود که حضرت موسی× به دلیل تصرفی که در خیال او از سوی ساحران در اثر سحرشان شد، مسحور ایشان گشت. اگر این دلالت ثابت باشد، سندی بر عدم عصمت پیامبران از این مرتبه از عصمت خواهد بود و این امر، دارای لوازم فاسدی است که با اعتقادات کلامی تشیع در تعارض است. ازاین رو در این مقاله این مساله از جهت تفسیری و دلالی و نیز از جهت کلامی و عقلی به دقت مورد بررسی قرار گرفته است و این مطلب اثبات شده است که آیه مورد بحث گرچه بر اثرپذیری سحر ساحران در چشم و خیال موسی× دلالت دارد اما به هیچ وجه بر مسحورشدن وی و تصرف در عقل و نفس انسانی او دلالتی ندارد و همچنین از جهت عقلی لازم است که پیامبران از هرگونه تصرف دیگران در نفس، عقل و باورشان مصون و معصوم باشندکلید واژگان: آیه 66 طه, تفسیر کلامی, عصمت پیامبران, سحرشدن نبیOne of the levels of the infallibility of the prophets is the infallibility of being enchanted in the soul and mind by the others. The surface meaning of some verses of the Holy Quran implies the enchantment of divine prophets, such as verse 66 of chapter Taha:«قال بل القوا فإذا حبالهم و عصیهم یخیل إلیه من سحرهم انها تسعی» .
The surface meaning of this verse may make one interpret it as indicating that Moses (pbuh) became enchanted in mind by the magicians. If this implication is true, it would be an evidence of the non-infallibility of the prophets in this area, and this has invalid prerequisites that are in conflict with the theological beliefs of Shi'ism. Hence, the present paper carefully studies this verse in terms of theological and rational interpretation and implication, and verifies that although the verse implies the effect of the magic of magicians in the eyes and mind of Moses (pbuh), it whatsoever does not imply his being enchanted by them and their seizing control of his wisdom and soul. Moreover, from the rational point of view, it is necessary for the prophets to be infallible and safe from being enchanted in soul, intellect and beliefs.Keywords: Verse 66 of chapter Taha, theological interpretation, infallibility of prophets, the enchantment of prophet -
وجود برخی روایات جعلی موسوم به اسرائیلیات ذیل آن دسته از آیات قرآن کریم که سیره و سلوک انبیاء و اولیاء الهی را به عنوان الگوی کامل انسانیت ترسیم می نمایند، اثرات تخریبی بیشتری نسبت به دیگر آیات قرآن دارد، چرا که فراتر از اینکه باعث کج فهمی و انحراف از دین مبین اسلام می شود، موجبات عدم استفاده از الگوی کاربردی معرفی شده در قرآن کریم را نیز فراهم می آورد. این روایات که غالبا عصمت آن بزرگواران را نشانه گرفته، در نهایت نقشی بنیادین در تخریب الگوسازی و تمدن سازی دین مبین اسلام داشته و فرایندهای اجتماعی گسترش و تبلیغ دین را مختل می نماید.
در این مقاله، برخی روایات اسرائیلی پیرامون سیره زندگانی و سلوک مدیریتی یکی از انبیاء الهی با رویکردی نقادانه مورد تحلیل قرار گرفته تا اولا؛ الگویی جامع از شخصیت یکی از نمونه های انسان کامل را ترسیم نماید، و ثانیا؛ روش نقد عقلی _ قرآنی روایات را بر مبنای نظریه عرضه روایات بر قرآن کریم، تئوری سازی نماید. آنچه ضرورت چنین پژوهش هایی را تبیین می کند، سکوت برخی از مفسرین به هنگام نقل این روایات و طرح ادله ضعیف در نقد آنها می باشد که همچنان راه را برای ابقاء این روایات باز گذاشته است. در این پژوهش روایات جعلی و اسرائیلی پیرامون زندگی حضرت سلیمان (ع) با رویکردی عقلی قرآنی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.کلید واژگان: عصمت پیامبران, حضرت یونس, تفسیر تطبیقی, شبهات قرآنیInfallibility of prophets of sin, the belief is that it is based on the consensus of the Muslims and it confirms many traditions. In the meantime, Shiite and Sunni interpretations given interpretive traditions and Quranic verses, some doubts have been raised about the personality of the Prophet Jonah.
With the identification of response approach offered by commentators, is also addressed to evaluate and criticize them. This narrative approaches, intellectual, literary, historical and gestures and attention is paid to it.
At the end of the similarities and differences between Shiite and Sunni commentators responses, noted that the most important of them are: the monopoly of some of the responses to the Shiite or Sunni, Shiite and Sunni commentators choose common approaches to assess the Shiite range of responses to the Sunni.
At the end of the similarities and differences between Shiite and Sunni commentators responses, noted that the most important of them are: the monopoly of some of the responses to the Shiite or Sunni, Shiite and Sunni commentators choose common approaches to assess the Shiite range of responses to the Sunni.Keywords: The inalibityof the prophets, prophet Jonah (pbuh), comparative interpretation, Quranic doubts -
عصمت پیامبران الهی یکی از مسایل مهم در باب نبوت است. متکلمان اسلامی از طریق دلایل عقلی و نقلی به اثبات آن پرداخته اند. دلایل عقلی آنان بر پایه حکمت الهی استوار است. از برهان حکمت بر عصمت پیامبران تقریرهای مختلفی ارائه شده است که مهمترین آنها عبارت است از تقریر برهان حکمت بر اساس معجزه، تقریر برهان بر پایه لطف، و تقریر آن بر اساس غرض از نبوت. این تقریرها به دو دسته حداقلی و حداکثری تقسیم می شوند، تقریرهای حداقلی عصمت پیامبران را در دریافت و ابلاغ پیامهای الهی به بشر اثبات می کند، اما تقریرهای حداکثری، عصمت در مقام عمل را نیز شامل میشود. متکلمان اسلامی در این باره که آیا برهان حکمت عصمت از گناهان کبیره و صغیره، عمدی و سهوی را شامل میشود یا به گناهان کبیره و صغیره های منفر اختصاص دارد، و نیز قبل از نبوت را نیز دربر میگیرد یا به زمان نبوت اختصاص دارد، همداستان نیستند، متکلمان امامیه در این مساله نگاه حداکثری دارند اما متکلمان معتزلی، گناهان صغیره غیر مسخف را منفر ندانسته، و برهان حکمت- با تقریرهای مختلف آن- را مثبت عصمت پیامبران از آنها ندانستهاند.
از تامل در سخنان متکلمان اسلامی به دست می آید که عنصر منفریت و نقض غرض در برهان حکمت بر عصمت پیامبران، نقش کلیدی دارد. آنان در این باره هیچ گونه اختلافی ندارند، هرچند در قلمرو و مصداق آن دیدگاه های مختلفی ارائه کردهاند. برداشت درست از منفریت و نقض غرض، موید دیدگاه متکلمان امامیه در این باره است که در قلمرو عصمت نگاه حداکثری دارند.کلید واژگان: حکمت الهی, برهان حکمت, عصمت پیامبران, معجزه, لطف, نقض غرض, منفرInfallibility of divine prophets is a salient issue about prophecy. Islamic Theologians have established the Infallibility by rational and revealed reason. Rational reasons are based on wisdom of God. However, there are several accounts of the argument, the most important ones are: argument from wisdom based on miracles, argument from wisdom based on divine grace, and argument from wisdom based on goal of prophecy. These accounts of the argument are divided into strong and weak ones. Weak accounts prove infallibility of prophets in receiving and conveying divine messages to the mankind, while strong accounts include infallibility of prophets in action as well. Muslim theologians disagree as to whether the argument from wisdom includes all big and small sines, and intentional and unintentional ones, or it is limited to big sines and small repulsive sins. Furthermore, they disagree as to whether infallibility of prophets includes the era before prophecy or it is restricted to the era of prophecy. Imamiyah Theologians have strong position in question, while Mutazelites do not consider small sines as disgusting, and correspondingly, have not accepted argument from wisdom, with all of its accounts, as a reason for infallibility of prophets. Reflecting upon Muslim theologians discussions, it is concluded that elements of being disgusting and of violating the goal of prophecy have a significant role for the infallibility of prophets. They all agree about it, but disagree regarding its domain and instances. The right view on being disgusting and violating the goal of prophecy prove the point of view of Imamiyah theologians which suggests strong domain of infallibility.Keywords: divine wisdom, argument from wisdom, infallibity of prophets, miracles, divine grace, violating the goal, being disgusting -
پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی _ تحلیلی، به بررسی جنبه هایی از داستان ملاقات حضرت موسی(ع) و خضر(ع) که مورد اختلاف مفسران قرآن قرار گرفته است، میپردازد. بدین رو پس از بررسی آرای چهل نفر از مفسران فریقین ذیل آیات 60 تا 82 سوره کهف، آرای مختلف در یازده عنوان برجسته مورد اختلاف شامل «موسای نبی7 یا شخصی دیگر»، «نبی الهی یا ولی الهی»، «نام اصلی آن بنده الهی»، «علت» و «مکان» ملاقات حضرت موسی(ع) و خضر (ع)»، « کیفیت ماهی و زنده شدن آن»، «عالم تر بودن موسی(ع) یا خضر (ع)»، «مکان قریه یتیمان»، «نوع گنج یتیمان»، «امکان یا عدم امکان وقوع نسیان برای پیامبران»، «حکمت کارهای حضرت خضر (ع)» بیان شده و در انتهای هر بخش، نظر برگزیده ، اعلام گردیده است. برجسته ترین نتیجه پژوهش بدین قرار است که باید از یک سو، از اهتمام به اختلاف هایی که تاثیری در هدایت افراد ندارند _ مانند اختلاف بر سر نام مکان ها _ چشم پوشید و از سوی دیگر، در اختلاف هایی که پیرامون مسائل بینشی هستند _ مانند عصمت و علم پیامبران و حکمت کارهای حضرت خضر (ع)_ بر اساس آموزه های قرآنی، روایی و عقلی، از هرگونه افراط و تفریط پرهیز کرد.کلید واژگان: داستان موسی و خضر (ع), مفسران فریقین, حکمت کارهای خضر (ع), عصمت پیامبرانThe present research uses the descriptive-analytical method to examine some aspects of the story of Prophet Moses (A.S.) meeting with Khiḍr (A.S.) that have been disagreed by the interpreters of the Qurān. Thus, after examining the opinions of forty interpreters from among the two major sects (farīqayn = Sunnīs and Shīas) under the verses 60 to 82 of Sūrat al-Kahf, various opinions under the following eleven controversial headings are stated and the selected view is announced at the end of every section: Prophet Moses (A.S.) or someone else, Prophet of Allah or Friend of Allah, the quality of the fish and its coming back to life, Prophet Moses (A.S.) being more learned or Khiḍr, the place of the orphans village, the kind of the orphans treasure, possibility or impossibility of occurring oblivion for the Prophets, and the wisdom behind Khiḍrs actions. The most eminent conclusion of the research is that, according to the Qurānic and narrative doctrines, one should, on one hand, forgo insisting on disagreements that have no impact on peoples guidance like disagreement on the names of places and on the other hand, avoid going to extremes in disagreements concerning intuitive issues such as the Infallibility and knowledge of the Prophets and the wisdom behind Khiḍrs actions.Keywords: the story of Prophet Moses, Khiḍr (A.S.), the meeting of Prophet Moses, Khiḍr (A.S.), interpreters of the two major sects, wise reasons behind Khiḍr's actions, the infallibility of the Prophets
-
ظاهر برخی از آیاتی که درباره انبیا نازل شده است با عصمت آنان منافات دارد. برخی با استناد به ظواهر آیاتی که دارای عناوینی مانند: غفران و مغفرت الهی، ذنب، توبه، عفو و... هستند، شبهاتی را درباره حضرت ابراهیم(ع) مطرح نموده اند؛ مانند: شبهه مشرک بودن پدر حضرت ابراهیم و طلب استغفار حضرت برای وی، شبهه دروغ گفتن حضرت، شبهه آرزوی آمرزش از گناهان توسط حضرت، شبهه شک داشتن نسبت به زنده شدن مردگان و شبهه شرک ورزیدن حضرت ابراهیم(ع). در این مقاله ضمن بیان این آیات و ذکر شبهات مطرح شده درباره حضرت ابراهیم(ع)، با استفاده از دیدگاه مفسران قرآن این شبهات بررسی و پاسخ داده می شود.
کلید واژگان: حضرت ابراهیم(ع), عصمت پیامبران, ظاهر آیات, شبهات عصمتThe appearance of some verses revealed on prophets disagrees with their purity. As is clearly known, some terms like Divine forgiveness and absolution, sin, repentance have been proposed with regard to the prophet Ibrahim. In this way, there can be found some cases of doubt on him of which may be counted his father‘s polytheism and Ibrahim‘s prayer for him, Ibrahim‘s telling a lie, his request for forgiving his sins, his doubt on the passings‘ becoming alive and his polytheism. In this paper, the verses in the field have been studied and the doubts have been resolved.Keywords: Ibrahim, messengers purity, appearance of verses, doubts on purity -
روش های تفسیری مفسران، یکی از علل اختلاف مفسران در تفسیر آیات است. مفسران در تفسیر آیات 26 22 سوره ص، در پاسخ به چگونگی جمع میان عصمت حضرت داود و خطای او اختلاف نظر دارند.
مقاله به دنبال آن است تا با بررسی تطبیقی روش های تفسیری فریقین، علل اختلاف مفسران در پاسخ به این سوال را بررسی نماید. بدین منظور برخی از تفاسیر فریقین مانند تفاسیر: التبیان، نورالثقلین و المیزان از شیعه و تفاسیر: جامع البیان، مفاتیح الغیب، روح المعانی و المنیر از اهل سنت به ترتیب تاریخی در رابطه با این موضوع بررسی شده است. نتیجه این تحقیق آن است که تفسیر المیزان به دلیل اتخاذ شیوه تفسیری قرآن به قرآن، استفاده از استدلال عقلی و کلامی و بهره گیری از روایات به عنوان موید مطالب خویش، پاسخ مطلوب تری نسبت به سایر تفاسیر به این پرسش داده است.
کلید واژگان: تفسیر تطبیقی, روش تفسیری, عصمت پیامبران, خطای داوودA comparative study of interpretative methods in conciliating purity and wrong of the prophet DawoodCommentator‘s interpretative methods is known as one origin for Shiite and Sunni difference in Quran commentaries. Commentators, when interpreting theǀĞƌƐĞƐ ϮϮ-Ϯϲ ŽĨ ĐŚĂƉƚĞƌ ^ƵĂĚ͕ ĚŝīĞƌ ŝŶ ĐŽŶĐŝůŝĂƟŶŐ prophet Dawood‘s purity and wrong. Surveying Shiite and Sunni‘s commentary methods comparatively, the paper has intended to study the origins of commentator‘s differences. To do so, some Shiite and Sunni‘s commentaries including Shiite commentaries Al-Tebyan, Noor al-Thaqalayn and Al-Mizan and Sunni‘s Jami al-Bayan, Mafatih al-Ghaib, Ruh al-Ma’ani and Al-Munir have been studied with regard to the subject. It has been proved that Al-Mizan, taking the method of Quran to Quran commentary and using reasonable and theological proofs and traditions as supporter, has presented the solution best.Keywords: Comparative commentary, interpretative method, prophets purity, dawoods wrong -
این نوشتار با هدف تبیین نگاه نویسنده «من وحی القرآن» به عصمت به سامان رسیده است. نویسنده در چهار قسمت این مقاله را به پایان برده است:قسمت اول در تعریف عصمت؛ فضل الله عصمت را مانند بسیاری از تفسیرگران قرآن، لطف الهی شناخته و مانع انجام گناه و اشتباه معرفی می کند.
قسمت دوم در قلمرو عصمت؛ نویسنده «من وحی القرآن» پیامبران را پیش از نبوت و پس از آن معصوم می شناسد و این عصمت را نه تنها از گناه، بلکه از اشتباه نیز می داند. به باور فضل الله ، عصمت پیامبران افزون بر احکام شرعی، در احکام عرفی نیز جاری است.
قسمت سوم در انواع عصمت؛ فضل الله انواع عصمت را به آیات قرآن مستند می سازد و بیشترین آیاتی که عرضه می دارد، در عصمت پیامبران در تبلیغ است.
قسمت چهارم در شبهه شناسی عصمت؛ در این قسمت شبهات مخالفان و استدلال ایشان به شماری از آیات قرآن طرح شده و به هر یک به زیبایی پاسخ داده شده است.
کلید واژگان: فضل الله, عصمت, عصمت پیامبرانThis article is intended to explain the view of the author of Min Waḥy al-Qur'ān on the infallibility. The writer has completed this article in four sections: The first section concerns the definition of infallibility. Like many other interpreters of the Qur’ān, Faḍl Allāh views the Qur’ān as Divine grace and introduces it as a blockade against perpetrating sins and making mistakes. The second section is about the realm of infallibility. The writer of Min Waḥy al-Qur'ān regards the Prophets to be infallible both before and after prophethood and take this infallibility not only of sins but also of mistakes as well. The infallibility of the Prophets applies to legal rulings as well as conventional rulings. The third section is on different types of infallibility. Faḍl Allāh documents different types of infallibility with the verses of the Qur’ān and most of the verses that he presents concern the infallibility of the Prophets in propagation. The fourth section is about doubtology or study of misconceptions. In this section the opponents’ doubts and their referring to a number of the verses of the Qur’ān as evidence is brought up and each has been beautifully answered to.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.