جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مرگ مغزی" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"
تکرار جستجوی کلیدواژه «مرگ مغزی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مرگ مغزی از مسایل مستحدثه فقهی که از بین رفتن کامل فعالیت های مغز اشاره دارد یا به عبارت واضح مرگ مغزی کامل ترین مصداق حیات غیرمستقر است و طبق نظر فقهای فریقین مرگ مغزی معادل مرگ قانونی نیست و مادام که قلب و دستگاه تنفس بیمار کار می کند، حتی در صورتی که پزشکان، مرگ مغزی بیمار را تایید نمایند نمی توان بیمار را مرده پنداشت؛ وانگهی نظر عرف محترم است و عرف به ظاهر و علایم ظاهری بیمار که زنده بودن او را تایید می کند توجه دارد و از نظر عقلی نیز مرگ مغزی، مرگ تمام اعضای حیاتی و در نتیجه مرگ کامل شخص نیست از دیدگاه پزشکان، بیمار مبتلا به مرگ مغزی، مرده محسوب می شود، اما آیا از نظر فقهی برای بیمار مبتلا به مرگ مغزی، حکم به موت او می شود یا حیات؟ گروهی از فقها همچون محمد فاضل لنکرانی و میرزا جواد تبریزی تشخیص زنده یا مرده بودن را به عرف سپرده اند و عده ای مانند ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی تشخیص آن را برعهده کارشناس متخصص (پزشکان) دانسته اند. برخی مانند محمد مومن قمی نیز تشخیص فقیه را در این باره معتبر دانسته است. گروه اول، افراد دچار مرگ مغزی را زنده، دسته دوم مرده و دسته سوم زنده بودن آنها را مشروط به فعالیت قلب به صورت خودبه خود دانسته اند. بیماران مرگ مغزی دارای احکام خاص هستند. به عنوان نمونه، دفن، کفن و غسل میت این افراد تا زمانی که به مرگ کامل نرسیده اند، جایز نیست. در جواز پیوند اعضای این بیماران اختلاف وجود دارد. بعضی براین باورند اگر قطع اعضا موجب سرعت بخشیدن به مرگ بیمار شود، جایز نیست و برخی پیوند را در صورتی جایز دانسته اند که به نجات جان مسلمانی منجر شود. از نظر گروهی نیز اگر فعالیت قلب به وسیله دستگاه باشد نه خود به خود، قطع اعضا و پیوند جایز است. درباره ادامه معالجه و قطع دستگاه های پزشکی نیز اختلاف نظر وجود دارد.
کلید واژگان: مرگ مغزی, حکم فقهی, فریقین, مرگ شرعی, قطع عضو, پیوند عضو -
مرگ در انسان به معنای زهوق و خروج روح از بدن است که با از دست دادن قوه عاقله متصرفه (فعالیتهای ارادی) محقق می شود. در اینکه وصیت به اهداء عضو بعد از مرگ نافذ است یا نه بین فقهای شیعه و اهل سنت اختلاف نظر است. دسته ای قایل به نفوذ آن و عده ای قایل به عدم نفوذ آن و برخی دیگر قایل به تفصیل بین صورت ضرورت و عدم ضرورت هستند. عمده دلیل مجوزین؛ اصالت الاباحه، اصالت البرایت، قاعده سلطنت بر نفس و استمرار اختیارات انسان به جسم خویش پس از مرگ، مصلحت عقلایی داشتن و عدم ورود دلیل بر منع این امر هست و عمده دلیل مانعین؛ ادله ناهیه از هتک حرمت میت، فقدان ملکیت و مالیت اعضا، عدم وجود قابل در مورد وصیت به قطع اعضا، فقدان برخی شرایط در موصی له و حرمت عمل موصی به و... که در این نوشتار مورد بحث قرار گرفته است.نگارنده با نقد ادله مانعین قول اول را تقویت کرده است. روش پژوهش به شیوه کتابخانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع فقهی شیعه و اهل سنت می باشد.
کلید واژگان: وصیت, رضایت, ولی شرعی, برداشت عضو, میت, مرگ مغزی -
یکی از مسایلی که امروزه با توجه به پیشرفت های علم پزشکی جوامع بیشتر با آن مواجه هستند. بحث پیوند اعضا است درگذشته امکان نگهداری عضو و پیوند آن بسیار محدود بوده است و آنچه در نقل های تاریخی آمده است به جز موارد معدودی که منجر به سلامت فرد گردیده است بقیه موارد آن نتیجه قابل توجهی در بر نداشته است. اما با نظر به پیشرفت علم پزشکی امروز پیوند عضو یکی از اموری است که مورد توجه انسان ها قرار گرفته است اما از سویی جنبه فقهی مساله مورد تامل فقها می باشد و بررسی فقهی آن نیازمند دقت و تامل در ادله و منابع احکام می باشد. ما در این تحقیق بر آنیم تا تعریف پیوند عضو، اقسام آن و حکم هر یک را به صورت مختصر و اجمالی بیان نموده و اگر تفاوت دیدگاهی بین فقه امامیه و فقه عامه وجود دارد متعرض آن گردیم.
کلید واژگان: پیوند, اعضاء, مرگ مغزی, فقه, فریقین -
از منظر فقه امامیه، حکم تکلیفی سقط جنین، در دو فرض قبل و بعد از ولوج روح، حرمت بوده و مجازات ساقط کننده جنین، بر طبق قوانین اسلامی، پرداخت دیه است. بروز عناوین ثانویه در مواردی خاص، استثنایی بر حکم حرمت قبل از ولوج روح بوده و فقها در صورت بروز این عناوین، قائل به جواز سقط می باشند؛ لذا تشخیص زمان ولوج روح به عنوان مرز تعیین کننده حرمت و جواز، از اهمیت وافری برخوردار است. مقاله حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای، اعم از حقیقی و سایبری، مفهوم حق حیات را با توجه به آیات قرآن مورد مداقه قرار داده و آنگاه با استفاده از احادیث تفسیری مرتبط با آیات قرآن کریم و تحلیل واژه جنین در آنها، زمان ولوج روح را بررسی کرده است. بررسی های صورت گرفته بیانگر آن است که بر اساس آیات قرآن کریم، نفخ روح به عنوان مرحله ای از سیر تکوینی انسان، پیوندی مبارک میان روح و جسم وی برقرار می کند که می توان گفت همین اشاره آیات، گویای آن است که باید میان روح حیوانی و روح انسانی، تفکیک قائل شد و برای درک ولوج روح انسانی با مراجعه به عرف، معنای عرفی حیات و زنده شدن جنین را برداشت کرد؛ لذا نباید در صورت شک و عدم حصول اطمینان به تحقق پدیده ولوج روح، بر مبنای قاعده احتیاط در دم، در موارد مشکوک، حکم به عدم جواز سقط داد.
کلید واژگان: دیه, خلقت انسان, مرگ مغزی, نفخ روح, ولوج روحFrom the perspective of Imamiyyah jurisprudence, the injunctive ruling of abortion in the two cases, before and after the entering of the soul, is prohibition, and the penalty of the one who performs the abortion, according to Islamic laws, is the payment of Diyah. The emergence of secondary titles in certain cases is an exception to the ruling of prohibition prior to the entering of the soul, and if these titles occur, jurisprudents believe in the permissibility of abortion. Therefore, recognizing the time of the entering of the soul as the boundary that determines prohibition and permissibility is of great significance. The present article, employing the descriptive-analytical method and utilizing library data, both real and cyber, scrutinizes the concept of the right to life according to the verses of the Qur'an, and then using interpretive narratives pertinent to the verses of the Holy Qur'an and analyzing the word fetus in them, assesses the time of the entering of the soul. The investigations carried out reveal that according to the verses of the Holy Qur'an, the breathing of the soul as a stage of human evolution creates a blessed bond between human’s body and soul, and it can be said that the very reference by the verses indicates that a distinction should be made between the animal soul and the human soul, and in order to grasp the entering of the human soul, the conventional meaning of life and coming to life of the fetus should be perceived by referring to convention. Thus, in case of doubt and lack of certainty about the realization of the phenomenon of the entering of the soul, relying on the rule of caution in issuing verdicts of death, in doubtful cases, the given ruling should be the impermissibility of abortion.
Keywords: Diyah, Human Creation, Brain Death, Breathing Of The Soul, Entering Of The Soul -
مرگ مغزی از موضوعات مستحدثی است که تعیین آثار فقهی مرتب بر آن منوط به تشخیص الحاق فرد مبتلا، به انسان زنده و یا مرده است. ارث، تزویج مجدد زوجه، بطلان وکالت، پیوند اعضاء، قصاص، دیه، تعیین نوع جنایت وارد بر فرد مبتلا و دهها اثر دیگر منوط به این است که مرگ مغزی را موت یا حیات بدانیم. از نظر پزشکی مرگ مغزی پایان حیات است؛ اما در قانون تعریفی برای آن مشاهده نمیشود؛ اگرچه در ماده واحده قانون پیوند اعضا مصوب 1397، حکم پایان حیات بر آن جاری شده است. اما در فقه، با توجه به عرفی بودن موضوع موت شرعی، در تحلیل فهم عرف و تطبیق حقیقت جدایی روح از بدن بر مرگ مغزی، بین فقها اختلاف شده است؛ لذا برخی آن را موضوعا و برخی حکما پایان حیات و برخی به همین ترتیب آن را استمرار حیات میدانند. برخی نیز بین حالات و دیگرانی بین احکام تفصیل قایل شدهاند. در این مقاله ضمن بررسی این اختلافات، قول بقای حیات ترجیح داده شده است.
کلید واژگان: مرگ مغزی, ازهاق روح, موت مشتبه, حیات غیرمستقر, حیات حیوانی, حیات نباتی -
خداوند تبارک و تعالی انسان را آفرید و با قدرت و توان خوداعضای مختلفی را در بدن او به کار گذاشت که یکی از این اعضاء مغز است. مغز به عنوان پیچیده ترین عضو بدن جایگاه احساسات، غرایز، تفکر و بسیاری از واکنش های آدمی است و کوچک ترین آسیب به آن می تواند عوارض جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. مرگ پدیده ای آنی نیست و دارای آغاز و انجام است و شخص مبتلا به مرگ مغزی هر چند در بین این دو زمان به سر می برد اما در فقه و احکام شرعی مربوط به آن ،چنین شخصی در حکم شخص زنده بوده و تا زمانی که به آخرین مرحله از این پدیده یعنی مرگ بالینی نرسیده باشد ، هیچ یک از احکام مزبور در خصوص اوجاری نخواهد شد. این روزها عبارت مرگ مغزی را زیاد می شنویم، اما این بیماری که همه از شنیدن نامش متاثر می شوند، چیست و چه ویژگی هایی دارد و آیا اعضاء افراد دچار مرگ مغزی می تواند انسانی را احیاء کند؟مرگ مغزی به معنای از دست دادن تمامی عملکردهای مغز است و در پی توقف کامل جریان خون به این عضو حساس بدن به وجود می آید. هدف این تحقیق بررسی فقهی، حقوقی و پزشکی مسایل مرگ مغزی و پیوند اعضاءاین اشخاص به افراد نیازمند، با استفاده از منابع پزشکی،احکام فقهی و الهی و قانونی می باشد، علم پیوند اعضاء و مرگ مغزی دارای پیشینه تاریخی است که با گذر زمان و پیشرفت علم و تکنولوژی، دانشمندان و فرهیختگان به نتایج سود مندی دسترسی پیدا کرده اند. به این امید که این مباحث مورد قبول حق تعالی قرار گرفته و قطره ای ناچیز را به دریای علم علاقه مندان بیفزاید.
کلید واژگان: مغز, مرگ مغزی, پیوند اعضاء, فقه و حقوق, علم پزشکی -
نشریه فقه اهل بیت، پیاپی 92 (زمستان 1396)، صص 141 -168Organ transplantation is an absolute instance of new issues which has different possibilities. The current article has studied and analyzed different jurisprudential arguments and has obtained the following results a) in case of vegetative state, it is not permissible to remove a vital organ which may lead to death because it is an instance of murder. Removal of organs which do not lead to death is permissible with the consent of the wali (guardian) or according to the person’s testament whether the person is in vegetative state or dead. B) compensation money for the removed organ is obligatory except if the person has wished to donate it free of charge and its usage is with the permission of the hakim shar’ in charitable usages. C)it is permissible to ask for an exchange to abandon one’s right of the property. It is also permissible to buy and sell organs. D)The transplanted organ will become ritually pure when it becomes one of the organs of the patient and wudu and ghusl is correct. However, before the completion of transplantation process, it is difficult to rule that this organ is ritually pure.Keywords: transplantation, vegetative state, blood money, testament, ritual purity
-
آنچه از نظر فقه و فقها مهم است احراز مرگ و پایان عمر است تا احکام میت بر شخص جاری شود. ازاین رو، فقها برای احراز پایان عمر شخص متوفای مغزی نیاز به تشخیص کارشناس و خبره دارند. مرگ مغزی از نظر پزشکان با علائم بالینی از جمله اغمای کامل، عدم پاسخ به عوامل تحریک کننده، بی حرکتی و... همراه است. بعد از پژوهش های و بررسی های متعدد و قابل اعتماد، مشخص شده است که بیش از هشتاد و پنج درصد از مبتلایان به مرگ مغزی در عرض دو هفته دچار ایست قلبی شده و از بین می روند. نظر فقها در ارتباط با اهدای عضو بیماران مرگ مغزی متفاوت است. گروهی که مخالف اهدای عضو هستند به ادله ای مانند حرمت برداشتن عضو از میت، هتک حرمت میت مسلمان، عدم جواز تاخیر دفن و حرمت مثله کردن، استناد می کنند. ادله موافقان پیوند اعضا عبارتند از: روایات، حکومت عناوین ثانویه بر ادله عناوین اولیه، قاعده تزاحم. مثله کردن که به معنای بریدن اعضای بدن به قصد عبرت گرفتن دیگران است به هیچ وجه قابل مقایسه با اهدای اعضای مرگ مغزی که زندگی دیگری را نجات می دهد، نیست.
کلید واژگان: مرگ مغزی, مثله, فقه, پیوند اعضا -
زندگی نباتی وضعیتی است که در آن فرد به علت آسیب (مرگ) سلول های قشر مغز قادر به اداره فعالیت های ارادی خود نیست. این وضعیت با مرگ مغزی و کما دارای تفاوت های اساسی است. از نظر پزشکی، سلول های مرده قشر مغز بازگشت نخواهند کرد، اما درعین حال با سالم بودن ساقه مغز، سیستم خون رسانی، تنفس، گوارش و امثال آنها به کار خود ادامه می دهد و ممکن است فرد حتی بدون دستگاه های تنفسی سال ها در این نوع از حیات بسر برد؛ از آنجا که علاوه بر آسیب به قشر مغز، تمام یا برخی از اعضا و حواس این افراد نیز دچار آسیب شوند، نسبت به دیه و قصاص اعضا و نیز تداخل یا عدم تداخل آن در دیه و قصاص نفس اختلافات بسیاری بروز نموده است؛ برخی از فقها دیه چنین افرادی را شامل دیه کامل برای عقل و هریک از حواس دانسته اند و در مقابل نظریات دیگری ابراز گردیده و امکان دریافت خسارات مازاد بر دیه نیز منتفی نشده است. تعیین قصاص و دیه اعضای این افراد با نگاه به تداخل و عدم تداخل در قصاص و دیه نفس، مطمح نظر این نگاشته است.
کلید واژگان: زندگی و مرگ, زندگی نباتی, مرگ مغزی, دیه, ارشVegetative State (VS) is a disorder of consciousness in which patients with severe brain damage are in a state of partial arousal and can not manage their voluntary actions. This state has main differences with brain death and coma. From the medicine perspective, in VS brain dead cells cannot regenerate, but because the brainstem is still alive, the circulatory system, the respiratory system, the digestive system, etc. work. Such persons can live in this state for years, even without any respiratory system. In addition to brain cells, other organs and senses also may be injured, therefore, this question raises that whether the retaliation and ransom (diya) interfere or not? Some mujtahids hold that the ransom of such crime should be a complete diya for intellect and for every sense. This assay tries to determine the retaliation and the ransom in these cases, according to interference and non-interference theories in retaliation and ransom.
Keywords: Life-Death, Vegetative State (Life), Brain Death, Ransom (Diya), Arsh -
از آنجا که در فقه اسلامی، واقعیت مرگ و حیات، موضوع حکم شرعی قلمداد شده است، احرازمرگ مغزی به مثابه مرز مرگ، بسیار اهمیت دارد. ساختار این مقاله جستجو در زمینه موضوع شناسی مرگ مغزی از منظر پزشکی و سپس کاوشی در ساحت فقهی - حقوقی آن است. دیدگاه برگزیده، پذیرش تلقی تساوق مرگ مغزی با زهوق روح است، دیدگاهی که در پروتکل الحاقی «قانون پیوند اعضا و مرگ مغزی» سنجه حدوث مرگ قطعی انسان بر شمرده شده است. مبنای این نگرش نیز از نظر پذیرش مرجعیت عرف خاص در این مسئله و جزم فقیه به باور متخصصان در تساوق مرگ مغزی با مرگ طبیعی نشئت می گیرد. گرچه در این فرض، نمی توان تا زمان سرد شدن بدن، احکام شرعی میت را بر وی مترتب دانست، اما ادامه معالجات، دیگر ضرورتی نخواهد داشت و با فرض حالت اضطرار، برداشت اعضای پیوندی جایز است.
کلید واژگان: مرگ و زندگی, مرگ مغزی, عرف خاص, حکم و قانونSince in Islamic Fiqh life and death are of religious nature, being brain dead as passing the boundaries of being alive is of great importance. This essaytries to examine the subject of brain death, firstly, from a medical point of view, and then, from a legal and jurisprudential one. The view which is defended by the author is that brain death and vanishing of the soul are equal; a view which suggests the absolute death of a certain human being in the supplementary protocol to "Brain Death and Organ Transplantation Act".This attitude is based on the authority of certain custom on the matter, and the jurist's decision due to the specialist's view on equality of brain death and absolute, clinical death. Although religious orders concerning the dead body do not apply to the brain dead person unless the blood circulation ceases and the body turns cold, continuation of medication is not necessary anymore and presuming the emergency of the case, transplanting the organs is permitted.Keywords: Life, Death, Brain Death, Certain Custom, Legal Sentence, Law, Fiqh
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.