جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "free will" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"
تکرار جستجوی کلیدواژه «free will» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مجله کتاب قیم، پیاپی 30 (بهار و تابستان 1403)، صص 323 -339آینده پژوهی چگونه اندیشیدن به مطلوب ترین آینده ممکن و برنامه ریزی برای تحقق واقع گرایانه ترین و عالمانه ترین احتمال در عرصه های مختلفی را که برای بشر رقم خواهد خورد، با محاسبه درصد قطعیت بررسی می کند. بنابراین، با توجه به اهمیت آینده پژوهی به عنوان دانش نوپای میان رشته ای و محدودیت های حاکم بر آینده ای که هنوز نیامده، از دیدگاه غرب و اسلام و با تکیه بر نهج البلاغه، لازم است بر هر دو موضوع اشراف کامل داشته باشیم تا غنای آینده پژوهی از دیدگاه اسلام مشخص شود. این مقاله بر آن است که نشان دهد، اگر در عالم امکان علیت عامه (که یک مساله متافیزیکی و از مقوله هستی شناختی است) برقرار باشد و تمام قوانین طبیعت و شرایط اولیه را نیز بدانیم، آنگاه می توان آینده را به طور قطع پیش بینی کنیم (که یک مساله معرفت شناختی است)؛ اما چون انسان ها اولا: مختارند، ثانیا: محاط در عالم امکان هستند و ثالثا: آگاه به همه اسرار عالم بی نهایت و علل تامه وقوع حوادث نیستند و علم محدودی دارند؛ از همین رو، در پیش بینی آینده نمی توانند به طور ثبوتی و صددرصد به قطعیت برسند، مگر اینکه از طریق وحی و برگزیدگان الهی به بشریت ابلاغ گردد (بنابر موجبه جزئیه). در غیر این صورت، پیش بینی ها با نبود قطعیت همراه خواهد بود؛ ولی این به معنای پذیرش قهری آینده و سلب اختیار انسان نیست.کلید واژگان: نهج البلاغه, آینده پژوهی, نبود قطعیت, جبر, اختیارFuture research examines how to think about the best possible future and plan for the realization of the most realistic and scientific possibility in various fields that will happen to mankind, by calculating the percentage of certainty. Therefore, considering the importance of futurism as an emerging interdisciplinary science and the limitations governing the future that has not yet come, from the perspective of the West and Islam and relying on Nahj al-Balagheh, it is necessary to have full knowledge of both issues so that the richness of futurism is The point of view of Islam should be clarified. This article aims to show that if the possibility of universal causality (which is a metaphysical and ontological issue) exists in the universe and we know all the laws of nature and the initial conditions, then we can predict the future with certainty. predict (which is an epistemological problem); But because humans are firstly free, secondly, they are surrounded by the world of possibilities, and thirdly, they are not aware of all the secrets of the infinite world and the causes of all events, and they have limited knowledge. Therefore, in predicting the future, they cannot be proven and 100% certain, unless it is communicated to humanity through divine revelation and the chosen ones (according to partial causation). Otherwise, predictions will be associated with uncertainty; But this does not mean forced acceptance of the future and deprivation of human agency.Keywords: Nahj Al-Balagha, Future Research, Lack Of Certainty, Predestination, Free Will
-
حدیث «السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه» یکی از احادیث مشهور در روایات اسلامی است که از گذشته مورد جرح و تعدیل و بررسی و تحقیق متفکرین بوده است، تا آنجا که برخی از این روایت و خانواده حدیثی آن، جبر برداشت کرده اند. این حدیث از جهاتی به مباحث دقیق فلسفی، مثل علم پیشین الهی و نقش اراده و اختیار انسان، مرتبط است و تبیین دقیق آن، در پرتو مفاهیم عقلی، امکان پذیر است و با برداشت های سطحی و یا صرفا ادبی، چندان قابل فهم نیست و بنابر این باید با مبانی فلسفی به صورت دقیق نسبت سنجی شود تا از این رهگذر به معنای دقیق این حدیث برسیم و بتوانیم تحلیل هستی شناسانه دقیقی از این روایت داشته باشیم. در این پژوهش به ده احتمال معنایی مطرح شده در این حدیث اشاره شده است و در نهایت با روش توصیفی-تحلیلی و بررسی مجموعه روایات و مبانی فلسفی مرتبط، معنای مختار تبیین شده است. در معنای مختار مراد از «السعید»، انسان عاقبت به خیر است و مراد از «فی بطن امه»، زمان ولوج روح در جنین است و مراد از سعادت در شکم مادر، تقدیر الهی بر اساس امتحانی در عالم ذر است. این تقدیر الهی در هر صورت بداء پذیر است و جبرآور نیست و علم پیشین الهی نیز سبب جبر نمی شود، هر چند که علم ذاتی، تغییر نمی کند و بداء به آن تعلق نمی گیرد و این حدیث ربطی به علم ذاتی ندارد. در این تحلیل، ابهامات فلسفی این روایت به گونه ای که معنایی عقل پذیر، از این روایت برداشت شود، تبیین شده است.کلید واژگان: السعید سعید فی بطن امه, السعید من سعد فی بطن امه, جبر و اختیار, طینت, علم پیشین الهیThe hadith "Al-Saeed Man Saad fi Batn Umma wa Al-Shaqi Man Shaqi Fi Batn Umma" is one of the famous hadiths in Islamic traditions, which has been studied and debated by thinkers since the past. Based on this hadith, some people believed in the theory of predestination and lack of free will. In this research, ten semantic possibilities mentioned in this hadith have been pointed out, and finally, the accepted meaning has been explained by descriptive-analytical method and examination of the collection of related traditions and philosophical foundations. In the accepted meaning, the meaning of "Al-Saeed" is the end of the human being for the good, and the meaning of "Fi Batin Umme" is the time when the soul breathes in the fetus, and the meaning of happiness in the mother's womb is the divine destiny based on the test of the human being in the "Alam Dhar" has been taken .Of course, this divine destiny is changeable and not deterministic, and divine prior knowledge is not the cause of determinism either. And even though God's inherent knowledge does not change and bad'a does not belong to it, this hadith has nothing to do with God's inherent knowledge. In this analysis, the philosophical ambiguities of this narrative have been explained in such a way that a reasonable meaning can be taken from this narrative.Keywords: Al-Saeed Saeed In The Womb Of The Nation, Al-Saeed Man Saad In The Womb Of The Nation, Predestination, Free Will, Taynat, Divine Prior Knowledge
-
در تفسیر عبارت «ما کان لهم الخیره» در آیه 68 سوره قصص آرائی ارائه شده که شماری ناظر به مباحث کلامی مربوط به اعمال انسان، برخی بیانگر امر گزینش پیامبر یا امام، و پاره ای نیز ناظر به مواردی دیگر اند. ازآن جاکه آراء متعدد و مختلف درباره این عبارت با سیاق تایید نشده اند و آیاتی نیز که به عنوان موید ارائه شده اند هم مضمون و شاهد دلالی برای تایید این آراء نیستند، و نیز، با توجه به این که این آراء و از جمله آراء متکلمانه به فضای نزول توجه نداشته اند، در این مطالعه کوشش خواهد شد با روشی توصیفی تحلیلی ضمن نقد آراء مزبور، مدلول آیه مذکور و ارائه تفسیر صحیح از آن به نحوی ضابطه مند بررسی شود. فرضیه این مطالعه آن است که این آیه، اولا، بر هیچ یک از معناهایی که مفسران پیشین بازگفته اند دلالت ندارد و به ویژه سیاقش موید نظر آن ها نیست؛ ثانیا، تعیین نادرست مرجع ضمیر در عبارت مذکور موجب اجمال در دلالت عبارت، و بالتبع، پیدایی آراء تفسیری مختلف گردیده است؛ ثالثا، با توجه دقیق به سیاق و کشف مرجع صحیح برای ضمیر هم در عبارت یادشده و بهره گیری از شواهد دیگری از قرآن می توان دریافت که این آیه بر توحید ربوبی دلالت دارد و شرک ربوبی را به مثابه مهم ترین چالش در خداشناسی مشرکان نفی می کند و ازاین رو آیه درباره نفی اراده شریکان خدا ست.کلید واژگان: قصص, 68, توحید ربوبی, شرک, جبر, تفویضn interpreting the phrase "Mā Kāna Lahum al-Khiyara" in verse 58 of Sāra Al-Qaṣaṣ, various opinions have been presented. These opinions range from theological discussions on human actions to the selection of a prophet or imām, and other matters. However, these diverse opinions are not supported by the context, and the verses cited as evidence do not substantiate these views either in content or indicative witness. This research, using a descriptive-analytical method and library data collection, aims to systematically examine the meaning of this verse and provide a correct interpretation. Firstly, the verse does not support any of the views, especially given the context. Secondly, the incorrect determination of the pronoun reference in the phrase has led to ambiguity and various interpretative opinions. By carefully considering the context and identifying the correct reference for the pronoun "hum" in the phrase, and utilizing other evidences from the Quran, it was found that this verse indicates the oneness of lordship and negates polytheistic lordship, which is a significant challenge in polytheistic theology. Therefore, the verse pertains to the negation of the will of partners.Keywords: Q 28: 68, Monotheism, Al-Tawḥīd Al-Rubūbī, Al-Shirk, Determinism, Free Will
-
نظریه اعتباریات، نظریه ای در حوزه معرفت شناسی است که در دیگر ساحت های حوزه های دانشی نیز تاثیر بسیار زیادی گذاشته است. اصول فقه، از جمله مهم ترین علومی است که نظریه اعتباریات در آن منشا اثر بوده است و علامه طباطبایی1 در کتاب حاشیه الکفایه از نظریه اعتباریات برای بررسی مسائل این علم سترگ بهره برده اند. از منظر ایشان، «امر و نهی» اعتباری بوده و از تبعات اعتبار ریاست است و امر، بستگی دادن خواست و ربط دادن اراده به فعل دیگری است. یکی از مهم ترین مسائل معاصر در قسمت امر در اصول فقه، مساله وحدت طلب و اراده است که علمایی چون آخوند خراسانی قائل به وحدت از جهت مفهوم، إنشاء و خارج بین طلب و اراده شده اند. ولی علامه طباطبایی این بحث را در سه ساحت لغوی، اصولی و عقلی مطرح کرده و از تبعات نظریه اعتباریات برای تبیین و حل آن بهره برده اند.
کلید واژگان: علامه طباطبایی, اعتباریات, اتحاد, اراده, طلب, جبر, اختیارThe theory of subjective considerations (i’tibāriyāt) is an epistemological theory that has had a significant influence in various domains of knowledge. The Principles of Jurisprudence is one of the most important sciences where the theory of subjective considerations has been foundational, and ‘Allāmah Ṭabāṭabā’ī, in his book "Al-Kifāyah with annotation", has utilized this theory to explore the issues of this major science. According to him, "command and prohibition" are subjective matters, and the consequences of subjectivity is the leadership. Command is the act of associating and connecting the desire and will to another action. One of the most contemporary issues in the domain of command in the Principles of Jurisprudence is the problem of the unity of desire and will, where scholars like Ākhūnd Khurāsānī have endorsed unity of desire and will in terms of meaning, creation, and the outside. However, ‘Allāmah Ṭabāṭabā’ī has addressed this issue in the three domains: linguistic, usūlī and rational. He utilizes the implications of the theory of subjective considerations to explain and resolve it.
Keywords: ‘Allāmah Ṭabāṭabā’Ī, Subjective Considerations (I’Tibāriyāt), Unity, Will, Desire, Determinism, Free Will -
توحید افعالی یکی از شاخه های توحید نظری است که توحید در خالقیت، ربوبیت، رازقیت، حاکمیت و مالکیت، شعب آن شمرده می شوند. از آن جایی که هر کدام از این شعب، به خصوص توحید در خالقیت با اختیار انسان مرتبط است، در تبیین رابطه توحید افعالی با اختیار انسان، اشاعره با استناد به آیات دال بر عمومیت افعال خداوند، انسان را موجودی مختار نمی دانند. معتزله توحید افعالی را می پذیرند، اما افعال اختیاری انسان را از فعل خدا نمی دانند و فقط به خود انسان نسبت می دهند. شیعیان امامیه به تبعیت از اهل بیت (عل) هر دو دیدگاه را نادرست می دانند و به دیدگاه سومی بنام امر بین الامرین قایلند که از تبعات منفی دو دیگاه دیگر مبرا است.
این نوشته در صدد تبیین رابطه توحید افعالی با اختیار انسان با تاکید بر نظریه امر بین الامرین و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و شیوه تفسیری قرآن به قرآن و استفاده از تفسیر روایی به روش توصیفی- تحلیلی در راستای ارایه تبیینی معقول از ارتباط توحید افعالی با افعال اختیاری انسان است، بدون این که جبر و یا تفویض پیش بیاید.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که با تکیه بر قاعده فاعل تسبیبی و فاعل مباشری یا فاعل قریب و فاعل بعید (علت های طولی)، قاعده ترتب ایجاد بر وجود، قاعده عینیت هستی امکانی با ربط به مبدا اعلی، قاعده مظهریت هستی امکانی از خالق، به صورت منطقی رابطه توحید افعالی به نحو عام با افعال انسان بدون افتادن در دام جبر یا تفویض قابل تبیین است.کلید واژگان: انسان, توحید افعالی, اختیار, جبر, تفویض, امر بین الامرینAfali monotheism is one of the branches of theoretical monotheism, whose branches include monotheism in creation, lordship, wealth, sovereignty, and ownership.
Since each of these branches, especially monotheism in creation, is related to human free will, in explaining the relationship between monotheism of actions and human free will, Ash'areh do not consider man to be a free-willed being by referring to the verses indicating the generality of God's actions. Mu'tazila accept the monotheism of verbs, but they do not consider the optional actions of man to be God's actions and only attribute them to man himself. Following the Ahl al-Bayt (Aal), the Imami Shiites consider both views to be incorrect and hold to a third view called the theory of Amron Bayn Al-amreyn, which is free from the negative consequences of the other two views.Keywords: Human, Afaali monotheism, Free will, determinism, Delegate, Entrust, Amron Bayn Al-amreyn -
فصلنامه آیین حکمت، پیاپی 53 (پاییز 1401)، صص 143 -172
بنیانی ترین اصول کوانتوم را می توان در اصل عدم قطعیت و تاثیر ناظر در رفتار ذرات کوانتومی مطرح نمود که اولی با اختیار و دومی با شعورمندی ذرات در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارد. اگر تفسیر خلق اندازه گیری در ذرات کوانتومی را به این دو اصل بیفزاییم، ادعای دخالت امور ماورایی در ایجاد ذرات به واسطه اختیار و آگاهی نیزگزاف نمی نماید؛ چراکه مبنای ابن سینا در اختیار و آگاهی از طریق افاضه «عقل فعال» است؛ یعنی هر گاه چیزی اختیار شود، ذرات کوانتومی یا ذراتی که بیشترین قرابت را با امور مجرد دارند، در مغز ایجاد می شود و آگاهی جریان می یابد. سوال این است که چگونه می توان مدل اختیار و آگاهی در فیزیک را بر فلسفه اسلامی بنیان نهاد؟ هدف این مقاله بررسی فیزیکی فلسفه ابن سینا در روابط میان اختیار و آگاهی و مقایسه آن با فلسفه فیزیک موجود است. این پژوهش اطلاعات را به صورت کتابخانه ای جمع آوری و به صورت توصیفی تحلیلی بررسی می نماید. این تحقیق در پایان به این نتیجه می رسد که مدل ابن سینا از مدل های موجود در فیزیک، برتری چشمگیری دارد. به علاوه اینکه این مدل از نظرگاه دین نیز قابلیت ارتقاءدارد.
کلید واژگان: اختیار, آگاهی, قطعیت, ناظر, فلسفهAin - e - Hikmat, Volume:14 Issue: 53, 2024, PP 143 -172The most fundamental principles of quantum can be put forward in the principle of uncertainty and the influence of the observer in the behavior of quantum particles, of which the former is closely related to free will and the latter to consciousness of particles. If we add the interpretation of the creation of measurement in quantum particles to these two principles, the claim of the effect of transcendental affairs in the creation of particles through free will and consciousness would not be too much. Because Ibn Sina's basis in free will and awareness is thought to be through the bestowing of "active intellect"; that is, whenever something is intended, quantum particles or particles that have the greatest affinity with incorporeal things are created in the brain and consciousness flows. The question is, how can the model of free will and consciousness in physics be based on Islamic philosophy? The purpose of this article is to examine the physical philosophy of Avicenna in the relationship between free will and consciousness and compare it with the current philosophy of physics. This research collects information in a library form and analyzes it descriptively and analytically. In the end, it comes to the conclusion that Avicenna's model is significantly superior to the current models in physics. In addition, this model can be improved from the point of view of religion.
Keywords: Free Will, awareness, certainty, Observer, Philosophy -
در قرآن آمده که ابلیس پس از رانده شدن از درگاه الهی، با تعبیر «بما اغویتنی»، گمراهی خود را به خدا نسبت داده است. برخی مفسران سخن ابلیس را صادق و گروهی آن را کاذب دانسته و این تصدیق یا تکذیب را زمینه طرح موضوع جبر و تفویض قرار داده اند.این پژوهش با بررسی آرای مفسران به نتایج زیر رسیده است:1- برخی مفسران به دلیل عدم اهتمام به موضوع، سکوت کرده اند.2- معتقدان به جبر، اغوا را به معنای اضلال دانسته و از آن جبر فهمیده اند.3- برخی معتقدان به عدل الهی، با اینکه ادعای ابلیس را صادق شمرده اند، «اغوا» را به گونه ای معنا کرده اند که باعث بی عدالتی خدا و جبر موجودات بر گناه نشود.4- برخی دیگر از مفسران به دلیل استشمام معنای جبر از واژه اغوا، ابلیس را در این ادعا، کاذب و بدخواه دانسته اند.5- علامه طباطبایی با اینکه سخن ابلیس را صادق شمرده، اما برای پرهیز از جبر، «اغوا» را اغوای ثانوی و نتیجه سوء انتخاب خود ابلیس دانسته است.
کلید واژگان: ابلیس, اغوا, مفسران, جبر, اختیارIt is related in the Qur’an that after being expelled from the divine sanctuary, Iblis attributed his misguidance to God by the phrase bi mā aghwaytanī (As you have consigned me to perversity). Some interpreters have considered the statement by Iblis to be true and some have considered it to be false, and made this confirmation or denial the basis for bringing up the issue of predestination and free will.This research has reached the following conclusions by examining the interpreters’ opinion:Some interpreters have kept silent due to lack of dealing with the issue.Believers in predestination have considered ighwā’ (perversity) as meaning misguidance and have implied jabr (predestination) from it.Some believers in Divine Justice, despite having considered Iblis’s claim to be true, have interpreted ighwā’ in such a way that it does not imply God’s Injustice and creatures’ predestination towards sin.Some other interpreters have considered Iblis as false and malicious in this claim due to sensing predestination from the word ighwā’.Although having considered Iblis’s words to be true, Allāma Ṭabāṭabā’ī, in order to avoid predestination, has considered ighwā’ to be a secondary perversity and the result of Iblis’s own wrong choice.
Keywords: : Iblis, Perversity, Interpreters, Predestination, Free Will -
آیه امانت از آیات متشابه و کلیدی قرآن در باب خلقت انسان می باشد که معرکه آرای متنوع و گاه متضاد مفسران گشته است. از میان معانی متعددی که مفسران برای امانت برگزیده اند؛ همچون شریعت، ولایت، فطرت، روح منفوخ و...، به نظر می رسد معنایی که برخی عارفان به آن رسیده اند، یعنی خلافت تامه انسان از جانب خداوند و همچنین معنای اختیار، از دقت بیشتری برخوردار است؛ چرا که اولا این معانی بر اساس حقیقت موکد قرآن مبنی بر شعور، ادراک و عقلانیت همه کاینات، استوار گشته اند، ثانیا اختصاص به انسان دارند، ثالثا تکوینی بوده و در راستای سایر آیات خلقت هستند، رابعا مناسب ترین توجیه را برای واژگان اشفاق، ظلومیت و جهولیت در آیه امانت فراهم می کنند. ازاین رو بسان دو روی سکه امانت اند.
کلید واژگان: آیه امانت, خلافت تامه, اختیار, اشفاق, ظلوم و جهولAl-amāna (the trust) verse is one of the unequivocal and key verses of the Qur’an about the creation of man, which has been the subject of various and sometimes conflicting opinions among interpreters. Among the many meanings that interpreters have chosen for amāna; such as sharī‘a, wilāya, fiṭra, al-rūḥ al-manfūkh (the spirit breathed in), etc., it seems that the meaning that some mystics have reached, that is, the absolute caliphate over the entire human beings from God, as well as the meaning of free will, is of more accuracy; because, firstly, these meanings are based on the Qur’an’s emphatic truth about the intelligence, understanding and rationality of all the universe; secondly, they are specific to humans; thirdly, they are evolutionary and are in line with other verses of creation; fourthly, they provide the most suitable justification for the words ishfāq (apprehending), iniquity, and senselessness in al-amāna verse. Therefore, they are like two sides of the coin of amāna.
Keywords: Al-Amāna Verse, Absolute Caliphate, Free Will, Apprehending, Iniquity, And Senselessness -
جبر و اختیار مسیله ای است که از اولین سال های ظهور اسلام، ذهن مسلمانان را درگیر خود کرد و پیدایش نظریات مختلف کلامی را سبب شد. سه دیدگاه اساسی در این مسیله وجود دارند که طبق یکی، انسان مجبور است و بر اساس دیگری، اختیار کامل دارد. سومین نظریه که توسط امامیه ابداع شده، عبارت است از اثبات توامان مشیت خداوند و مشیت انسان. طبق این دیدگاه، مشکل تعارض ظاهری مشیت انسان با مشیت خداوند حل شده و اختیار انسان در طول اختیار خداوند، اثبات می-شود. تحقیق حاضر که با روش گردآوری کتابخانه ای و پردازش توصیفی تحلیلی و انتقادی، تهیه شده، در پی آن است که از طریق بررسی، تحلیل و نقد این سه دیدگاه کلامی و جلوه آنها در تفاسیر ارایه شده از آیه 30 سوره انسان: «و ما تشاءون إلا ان یشاء الله» قول مختار در زمینه جبر و اختیار را ارایه داده و نادرستی اقوال دیگر را نمایان کند. یافته های تحقیق، حاکی از آنند که مهم ترین انتقاد وارد بر جبریون، نادیده گرفتن حکمت الهی و اساسی ترین ایرادات نظریه تفویض، محدود کردن قدرت و مالکیت خداوند هستند.
کلید واژگان: آیه 30 سوره انسان, امربین امرین, جبر و اختیار, قضا و قدر, تفویضFree will or determinism is a debate that has engaged Muslims' minds since the first years of the rise of Islam and led to the emergence of various theological theories. There are three fundamental approaches to this issue. According to the first view, man is subject to determinism. Based on the second theory, man has freedom of will. The third theory, developed by the Imamiyyeh, is the proof of God's Providence and man's providence simultaneously. Under this view, the apparent contradiction between man's providence and God's Providence is solved, and man's freedom of will is proved parallel to God's will. The current study, which was prepared by the library (desk) collection method and descriptive-analytical and critical processing, seeks to present the statement of free in the determinism and free will through the review, analysis, and critique of these three theological views and their manifestation in the interpretations given by verse 30 of Surah Al-Insan (Man), and reveal the falseness of other statements. The study's findings indicate that the most important criticism on determinists is the disregard for divine wisdom, and the most fundamental objection to the delegation theory is to limit the power and ownership of God.
Keywords: Verse 30 of Surah Al-Insan, Al-Amr-u Bayn Al-Amrayn, Free Will, Determinism, Destiny, Tafwîz -
محصنات در آیه 24 سوره نسا در تفاسیر متقدم شیعه و سنی مصداق های گوناگونی دارد و بر پایه نیازها و زمینه هایی چون سنت نقل ماثورات، گوناگونی رفتار پیامبر و خلفا در برخورد با اسیران و مشروعیت و تقدس خلفا، مفسران پیشین اهل سنت محصنات را به معنای زنان اسیر شوهردار معنا کردند ولی زمینه متفاوت در شیعه مایه آن شد که معنای زن اسیر شوهر دار در تفاسیر پیشین شیعه بیان نشود و آنها بیشتر محصنات را به معنای زن آزاد یا کنیز دانستند. و این تفاوت پس از نگارش تفاسیر جامع نخستین از میان رفت و بازگفت شیعیان و اهل سنت از منابع تفسیری یکدیگر انگیزه شد تمایز نخست میان شیعیان و اهل سنت درباره معنای محصنات، در این تفاسیر دیده نشود. به این ترتیب گویی زمینه و بسترهایی که دستاویز پذیرش یک دیدگاه تفسیری در تفسیرهای پیشین بود، در دوره های بعد چندان مورد توجه قرار نگرفت. به ویژه آنکه بهره مندی برابر از منابع یکدیگر در میان شیعه و سنی نبود و تفاسیر شیعه به دلیل پذیرش دیدگاه مورد پسند تفاسیر پیشین اهل سنت ا زسوی شیخ طوسی، دچار دگرگونی شد.
کلید واژگان: محصنات, تفاسیر متقدم, تفاسیر جامع, زن اسیرشوهردار, کنیز, زن آزادIn verse 24 of Surah An-Nisa, Muhsinat has various examples in earlier Shiite and Sunni interpretations. The meaning of captive married women was meant, but a different context in Shia meant that the meaning of captive married woman was not expressed in previous Shiite interpretations, and they considered most of the products to mean a free woman or a slave.And this difference disappeared after writing the first comprehensive commentaries and the recitation of Shiites and Sunnis from each other's interpretive sources was motivated not to see the first distinction between Shiites and Sunnis about the meaning of the products in these interpretations. In this way, it seems that the contexts and contexts that were the pretext for accepting an interpretive point of view in the previous interpretations were not given much attention in later periods. In particular, there was no equal use of each other's resources between Shiites and Sunnis, and Shiite interpretations, due to the acceptance of the preferred view of previous Sunni interpretations by Sheikh Tusi, the influence of his character and books on later Shiite commentators, are more influenced by Sunni interpretations. Were.
Keywords: products, earlier interpretations, comprehensive interpretations, captive married woman, slave girl, free woman -
هدایت و اضلال الهی دارای دو نوع ابتدایی و جزایی است؛ هیچ یک از این دو نوع منافاتی با اختیار انسان ندارد؛ چراکه یا قابل استناد به خداوند نیست و یا اگر هست، اختیار انسان را سلب نمی کند. اما هدایت ابتدایی که به معنای نشان دادن راه کمال و سعادت به انسان است و هدایت جزایی که نتیجه بهره گرفتن اختیاری انسان از اسباب هدایت ابتدایی خداوند است و نیز اضلال جزایی که نتیجه سوءاختیار خود انسان است، با وجود قابل استناد بودن این سه قسم، به خداوند اما منافاتی با اختیار انسان ندارد، اما اضلال ابتدایی قابل استناد به خداوند نیست. بحث هدایت و اضلال الهی از آن جهت دارای اهمیت است که شبهه معروف جبر در هدایت و ضلالت را پاسخی درخور می دهد؛ چرا که ظاهر اضلال و هدایت الهی این است که انسان اختیاری در گمراه شدن نداشته و خداوند افراد را وادار به راه درست یا نادرست می نماید. این پژوهش ثابت می کند که هدایت و ضلالت انسان به اختیار خود اوست.
کلید واژگان: تفسیر کلامی, آیات هدایت و اضلال, جبر و اختیار, اضلال ابتدایی, اضلال جزاییThere are two initial and penal types of Divine leading and misleading; Neither of these two types is in conflict with human free will; Because either it may not be related to God or, if it may, it is in such a manner that is in full agreement with human authority. But the primary guidance, which means showing the way to perfection and happiness to man, and the penal guidance, which is the result of man's voluntary use of the means of God's primary guidance, and the penal misleading, which is the result of man's own arbitrary intention and decision, nonetheless, relating these three types to God would not be against human free will. The primary misleading, however, may not be attributed to God. The importance of the issue of divine leading and misleading lies in the fact that by which the well-known doubt of determinism in the field may be answered. Because the appearance of divine misleading and leading is that man has no choice but to go astray and God forces people to the right or wrong path. This research proves that man's guidance and misguidance are at his own free will.
Keywords: Theological Interpretation, Verses of Leading, Misleading, Determinism, Free will, Initial Misleading, Penal Misleading -
فصلنامه سیاست متعالیه، پیاپی 35 (زمستان 1400)، صص 247 -270هدف پژوهش حاضر بررسی راهبردهای پدافندی آتش به اختیار در مدیریت سیاسی، جهت مقابله با جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری است. در این راستا، با کاربست ابزار تحلیل مضمون، راهبردهای پدافندی آتش به اختیار در مدیریت سیاسی، جهت مقابله با جنگ نرم، در نظام فکری- سیاسی مقام معظم رهبری مبتنی بر سه رویکرد هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه بررسی شد. راهبرد روشی آتش به اختیاری مقام معظم رهبری، به موضوع مدیریت سیاسی جهت مقابله با جنگ نرم در مرحله نخست، شناخت درست دشمن و برنامه های اوست؛ چنانچه در این عرصه، شناخت دقیقی از دشمن صورت نگیرد، به تبع اقدامات لازم و متناسب تدافعی و تهاجمی نیز صورت نخواهد گرفت. گام بعدی در مسیر مبارزه با استکبار، آمادگی است، زیرا در میدان مبارزه زمانی پیروزی حاصل خواهد شد که نیروها، آمادگی کافی برای مقابله با دشمن و برنامه های آن را داشته باشند. در نهایت لازمه ایمان، حضور انسان مومن در صحنه مبارزه است، ضرورتی که چنان چه محقق شود، به تعبیر رهبر انقلاب، مستکبران قادر به شکست این ملت و انقلاب نخواهند بود.کلید واژگان: جنگ نرم, آتش به اختیار, مدیریت سیاسی, پدافند, آیت الله خامنه ایThis study aims to examine the fire defense strategies in political management to combat soft war from the perspective of the Supreme Leader. In this regard, using thematic analysis tools, arbitrary fire defense strategies in political management to combat soft war in the intellectual-political system of the Supreme Leader based on three ontological, epistemological and methodological approaches were studied. The process of the Supreme Leader's optional method of firing on the subject of political management to counter the soft war in the first place is the correct knowledge of the enemy and his plans; If the enemy is not accurately identified in this area, then the necessary and appropriate defensive and offensive measures will not be taken. The next step in the fight against arrogance of power is readiness because victory in combat will be achieved when the forces are sufficiently prepared to confront the enemy and its plans. Ultimately, the requirement of faith is the presence of the believer in the combat, a necessity that, if fulfilled, according to the Supreme Leader of the Revolution, the arrogant will not be able to defeat this nation and the revolution.Keywords: Soft War, free fire, political management, Defense, Ayatollah Khamenei
-
فصلنامه مطالعات تفسیری، پیاپی 47 (پاییز 1400)، صص 165 -180
جریان های فکری مختلفی در جهان اسلام قرآن کریم را کانون توجه خویش قرار داده و برخی با توجه به ظاهر آیات و قابلیت چندوجهی بودن آن، زمینه را برای برگزیدن و تفسیر آیات به نفع خویش فراهم ساخته اند که از جمله آن آیات آیه «قل لن یصیبنا...» است. اهل سنت در تفسیر این آیه به دو دسته تقسیم شده اند. اکثر مفسران اهل تسنن معتقدند آیه راجع به احاطه علم و اراده خداست که همه چیز را نوشته شده در لوح محفوظ معرفی می کند. در مقابل مفسران اندکی از اهل تسنن ازجمله میبدی و فخر رازی؛ با استناد به ظاهر آیه چنین پنداشته اند که این آیه با جهان مبتنی بر اسباب و مسببات و انسان متکی بر اختیار و اراده ناسازگار است. ازاین رو پژوهش حاضر بر آن است تا با اتکاء به تفاسیر شیعه، این قول را استوار سازد که این آیه هیچ دلالتی بر جبر نداشته و با اصل آزادی اراده و اختیار انسان نیز منافات ندارد و این انسان است که می تواند با قوه اراده و اختیار راه سعادت و کمال را بپیماید.
کلید واژگان: آیه 51 توبه, جبر, اختیار, میبدی, فخر رازیVarious currents of thought in the Islamic world have focused on the Holy Quran, and some, due to the appearance of the verses and its multifaceted possibility, have provided the ground for choosing and interpreting the verses in their favor, including the verses: "Say: Nothing shall ever happen to us …". Sunni commentators are divided into two about the comment of the verse. Most of them believe that the verse is about omniscience and absolute will of God, which introduces everything written on a fixed tablet. In contrast, the minority including Meybodi and Fakhr Razi have viewed that this verse is incompatible with causality and man`s free will. Therefore, the present study intends to rely on Shiite interpretations to confirm the promise that this verse has no implication for human lack of free will and does not contradict the principle human free will, and it is man who can pursue happiness and perfection optionally.
Keywords: Verse 51 Repentance, Predestination, Free Will, Meybodi, Fakhr Razi -
بحث جبر و اختیار یکی از مسایل و معضلات مهم فلسفی است که در طول تاریخ، فیلسوفان شرق و غرب درباره آن به تاملات بسیار پرداخته اند. علامه طباطبایی به عنوان یک اندیشمند اسلامی، هم در آثار فلسفی خود و هم در تفسیر المیزان، ابعاد مختلف جبر و اختیار را بررسی نموده است. لایب نیتس نیز به عنوان یکی از متفکران بزرگ دوران پیش از کانت، درباره جبر و اختیار تحقیقات بسیار انجام داده است. پرسش اصلی پژوهش پیش رو، این است که آیا اعتقاد به اصل هماهنگی پیشین بنیاد، نوعی نفی اختیار و حاکمیت ضرورت نیست؟ چگونه اراده ازلی الهی با اختیار آدمی سازگار است؟ لایب نیتس در صدد بود با تمایز میان ضرورت مطلق و ضرورت شرطی و نظریه جهان های ممکن به تثبیت اختیار انسان بپردازد. علامه طباطبایی نیز اختیار را امری فطری دانسته و معتقد است قاعده ضرورت سابق «الشی ما لم یجب لم یوجد»، هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد. در این پژوهش پس از تبیین مبانی لایب نیتس و علامه طباطبایی، به بررسی، تحلیل و تطبیق دیدگاه این دو اندیشمند می پردازیم.کلید واژگان: اختیار, ضرورت, هماهنگی پیشین بنیاد, لایب نیتس, علامه طباطباییElucidation and Comparison of the Viewpoints of Leibnitz and ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī Concerning Free WillThe discourse on determinism and free will is one of the important philosophical issues and dilemmas about which philosophers of the East and the West have pondered a lot throughout history. ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī, as an Islamic thinker, both in his philosophical works and in the interpretation of Al-Mīzān, has studied different dimensions of determinism and free will. Leibniz, as one of the great thinkers of the pre-Kant era, has done a great deal of research on determinism and free will. The main question of the present research is whether the belief in the principle of pre-established harmony is not a kind of negating free will and sovereignty of necessity? How is the eternal Divine will compatible with human free will? Leibniz sought to establish human free will by distinguishing between absolute necessity and conditional necessity and the theory of possible worlds. ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī also considers free will to be an innate entity and maintains that the principle of prior necessity, “a thing comes into being only after it is necessitated”, does not contradict human free will. In this research, after explaining the principles of Leibniz and ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī, we would examine, analyze and compare the viewpoints of these two thinkers.Keywords: Free Will, necessity, pre-established harmony, Leibniz, ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī
-
گسترش فضای مجازی و استفاده و بهره برداری آزاد از آن، تبیین چارچوب و ضوابط فقهی مصرف فرهنگی آن را ضروری می داند؛ چرا که فضای مجازی بستر عرضه کالاهای فرهنگی برای مصرف است و بهره برداری آزاد از آن متضمن مصرف تمامی داده هایی است که از طریق فضای سایبری می توان انتقال داد. این جهت مسایل متنوعی را تولید می کند. از آن جمله قلمرو مجاز فقهی مصرف برای کاربر شبکه های تحت وب است که ممکن است به دلیل انگاره آلات مشترکه بودن فضای مجازی، استفاده آزاد از آن جایز قلمداد شود.این تحقیق بر آن است که با موضوع شناسی فضای مجازی، استناد به ادله آلات مشترک بودن فضای مجازی را نقد کند و این دلیل را مستند تجویز استفاده مطلق و مطلق استفاده از فضای مجازی نداند. در نتیجه مادامی که توان فنی زیر ساختی سایبری ملی، اشراف و احاطه مدیریتی در بستر وب به دست نیامده، ادله مجوزه آلات مشترک، دلیلی بر بهره برداری مطلق از فضای مجازی نیست و نمی توان برای استفاده و مصرف به بیش از حد ضرورت و اضطرار مجوز شرعی داد.
کلید واژگان: فضای مجازی, آلات مشترک, استفاده آزاد, مصرف فرهنگیWith the expansion of free access to cyberspace, it is necessary to explain the jurisprudential criteria of its cultural application, for free access to all data in such a space entails many issues, of which is the jurisprudential considerations regarding the idea that cyberspace is an al-alah al-mushtarikah (a device capable of being used in sinful way).This research critiques this idea and its consequent inferring that using cyberspace is absolutely lawful. As a result, as long as the technical capability of the national cyber infrastructure and management is not achieved, it’s usage exceeding the necessities is not permissible.
Keywords: Cyberspace, Al-alah al-mushtarikah, Free use, Cultural Application -
جبر و اختیار ازجمله موضوعات مورد بحث میان مفسران است. این نوشتار با توجه به تعریف و نقشی که قدرت انسان در تعیین جبری یا اختیاری بودن افعال دارد، با استفاده از روش عرضه تفسیر قرآن بر مبانی کلامی متقن دینی برگرفته از آیات و روایات، به نقش قدرت انسان در افعال از منظر فخررازی و علامه طباطبایی با اهتمام به آیه 125 انعام پرداخته است. از نظر فخررازی، افزون بر اراده، قدرت انسان به هنگام صدور و همراه فعل از سوی خدا ایجاد می شود پس تاثیری در حصول فعل نداشته، شرح صدر و ضیق صدر، همان داعی بوده که اعطایی خداست. از منظر علامه طباطبایی آثار وجود قدرت و اراده از انسان بوده و در حصول فعل موثرند، اما چون وجود انسان در ذات و عمل وابسته به خداست، این تاثیر مستند تام به خدا نیز می باشد. آیه 125 انعام با مدعای فخررازی کاملا بیگانه است. نتیجه نظر فخررازی جبر و نظر علامه طباطبایی امر بین الامرین است.
کلید واژگان: تفسیر کلامی, آیه 125 انعام, جبر و اختیار, شرح صدر, ضیق صدرFree will and determinism are among the topics discussed among commentators. This article, considering the definition and role of human power in explaining human actions` state of being deterministic or optional and using the method of presenting the interpretation of the Qurchr('39')an to the sound religious theological principles taken from verses and hadiths, has explained the role of human power in actions from the perspective of Fakhr Razi and Allameh Tabatabai with regard to the verse 125 of An` ām. According to Fakhr Razi, in addition to the human will, human power is created by God from beginning to the end of action, so it has no effect on human action and expansion of bosom and closeness of bosom, therefore, would be taken as the motivation given by God. While, according to Allameh Tabatabai, the effects of power and will are caused by man and effective in achieving action, but since the existence of man depends essentially and actually on God, this effect is also ultimately originated from God. The meaning of the verse mentioned, then, is very far from Fakhr Razichr('39')s claim. The result of Fakhr Razichr('39')s view is determinism, while, that of Allameh Tabatabaichr('39')s view is amr bayn amrain.
Keywords: Theological Interpretation, Verse 125 of An` ām, Free Will, Determinism, Expansion of Bosom, Closeness of Bosom -
بسیاری از فلاسفه اسلامی بحث اختیار انسان را از مهمترین راههای خداشناسی میدانند؛ زیرا معتقد هستند انسان در ذات، صفات و افعال، شبیه خداوند است و از اینرو شناخت اختیار انسان و حدود آن، نقش و جایگاه او در هستی و نیز نسبت وی با خداوند را روشن میکند. ملاصدرا این بحث را بهصورت منسجم و ابتکاری بر مبنای اصول وجودشناختی اصالت، تشکیک و وحدت وجود بیان کرده و در نهایت بهنحوی بدیع، نظریه امر بینالامرین را از طریق نظریه وحدت شخصی وجود تبیین میکند. گزنیگا نیز بهعنوان دانشمند علوم اعصابشناختی و نوخاستهگرا در مسئله مغز/ذهن در راستای تبیین اختیار انسان معتقد است اراده انسان، ساخته «مفسر» مغز است و آزادی انتخاب برای انسان از طریق تعامل در اجتماع و محیط حاصل میشود، اما درعینحال انسان، موجودی مسیول میباشد. در این نوشتار ابتدا مبانی اندیشه هریک از ایندو متفکر تبیین شده و پس از بیان تشابهها و تفاوتهای دیدگاه آنان، هر دو دیدگاه، تحلیل و ارزیابی میشود.
کلید واژگان: اختیار, اراده, مفسر مغز, ملاصدرا, گزنیگاMany of the Muslim philosophers view human free-will as among the most significant means of knowing God; that is because they believe that man is similar to God in his essence, attributes, and actions and thus knowing human free-will and its limits would clarify his role in the world of being as well as his relation to God. Mulla Sadra has stated this discourse in a coherent and innovative way based on the principle of the ontology of genuineness, gradation, and oneness of being and ultimately has ingeniously explained the theory of intermediate position (amr-i bain al-amrain) through the theory of individual oneness. Similarly, in respect to explaining human free-will, Gazzaniga, as a leading researcher in cognitive neuroscience and the study of the neural basis of mind, believes that human free-will is made up by the brain's "interpreter" and freedom of choice is attained for man through interaction in society and environment, but at the same time humans are responsible beings. In this paper, first, each of these thinkers' principles of thoughts is elucidated and then, after explaining the similarities and differences of their viewpoints, both viewpoints are analyzed and evaluated.
Keywords: free-will, volition, brain's interpreter, Mulla Sadra, Gazzaniga -
هدف پژوهش حاضر بررسی راهبردهای پیشگیری اجتماعی جمهوری اسلامی در صیانت از آزادی عقیده و اظهار آن براساس آموزه های اسلامی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد، اسلام تدابیر ویژه ای برای پیشگیری اجتماعی در راستای صیانت از آزادی عقیده و اظهار آن ارایه کرده و پیشگیری اجتماعی از منظر وسیعی در متون اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین اسلام تدابیری همچون ترویج تعقل گرایی، جلوگیری از فقر و احساس فقر، گسترش آزاداندیشی و نقادی و ترویج مباحثات دینی و نصیحت کارگزاران و مصونیت منتقدین جهت کاهش بزه کاری احتمالی در این حوزه را مطرح می کند که باید مورد نظر قرار گیرد و قبل از استفاده از اقدامات قهری و کیفری در راستای صیانت از آزادی عقیده و اظهار آن، از این تدابیر بهره برد و در جامعه پیاده سازی نمود و نباید غفلت کرد که سخن از تدابیر پیشگیرانه به منزله حذف اقدامات قهری و کیفری نیست و از مجازات به عنوان آخرین اقدام برای کسانی که به تدابیر پیشگیرانه بی توجهی کرده و راه انحرافی خود را طی می کنند، نمی توان تردید کرد.
کلید واژگان: تعقل گرایی, آزاداندیشی, پیشگیری اجتماعی, انتقاد, آزادی عقیدهThe purpose of the present study is to review some social preventive measures in the Islamic Republic of Iran to protect freedom of thought and speech based on the Islamic instructions. The method of study is descriptive analysis and the results showed that Islam has offered special social preventives measures to protect freedom of thought and speech as this subject has widely been taken into consideration in Islamic texts. Furthermore, Islam has also offered some other measures such as rationalism, poverty prevention, extension of free and critical thinking, spread of religious arguments, giving advice to the officials, and the protection of critics in order to decrease likely crimes in this field. Therefore, the above measures should be taken into account before any disciplinary or penal measure in order to protect freedom of thought and speech. It should be noted that the implementation of the preventive measures does not intend to omit penal and disciplinary measures, but rather they should also be definitely used as the last step for those who refuse preventive measures and just follow their own deviated way.
Keywords: Rationalism, Free Thinking, Social Prevention, criticism, Freedom of Thought -
دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا درباره نسبت علیت و آگاهی را می توان مبتنی بر رویکرد وجودی - استعلایی حاکم بر فلسفه ایشان به نحو تطبیقی بررسی نمود. هر دو اندیشمند، علیت را به مثابه قاعده ای متعلق به عالم عینی لحاظ کرده و معتقدند علیت در رابطه با هستی جهان و در مقام تحلیل روابط موجودات، نسبتی عمیق با شناخت برقرار کرده است و براین اساس علیت را در مقام اثبات، ثبوت و تحقق شناخت مد نظر قرار داده اند. اما در عین حال وجوه تمایزی میان دیدگاه ایشان به شرح ذیل وجود دارد: نخست، در مقام اعتبار اصل علیت در شناخت مطلق هستی و هستی انسان؛ با توجه به اصالت وجود در اندیشه ملاصدرا، علیت نقشی اساسی در شناخت آدمی برعهده دارد، اما از نگاه یاسپرس، شناخت این مسایل از دایره جهان شناسی سنتی و مقولات پدیدارشناسانه خارج است. دوم؛ معنا و حدود آزادی، ناظر به نگرش آن ها به اصل علیت، متمایز است، چنانچه یاسپرس، علیت و ضرورت علی را به دلیل مخالفت یا ایجاد محدودیت در آزادی انسان، نفی می کند، اما ملاصدرا، اختیار آدمی را به علم و آگاهی از مبادی اعمال و رفتارش نسبت می دهد و اعتقاد دارد انسان، مختار است از آن جهت که مجبور است و مجبور است از آن جهت که مختار است. در نهایت به نظر می رسد ملاصدرا با توجه به قوس صعود و عین الربط دانستن انسان، علیت را موضعی برای قوام استعلای آدمی می داند، حال آنکه یاسپرس، انکار علیت در حوزه اراده و رفتار انسان را مبنایی برای توجیه استعلا قرار می دهد.کلید واژگان: واقعیت عینی, شناخت, هستی, ضرورت علی, اراده آزادJaspers and Mulla Sadra's view on Relationship Between "causation and knowledge" is based on the Existential-transcendental approach of their philosophy. Accordingly. The two common points are as follows: First, they both consider causalities as a rule of the objective world. Second, both argue that causation by the existence of the universe and to the analysis of the relationships of beings is related with cognition. Thus, they both tried to identify causation as proof and realization of knowledge.but, The distinction is as follows: First, the validity of the principle of causality in the absolute knowledge of the being and the existence of man; with the explanation that, causation in the thought of Mulla Sadra plays a fundamental role in human cognition, but from the perspective of Jaspers, the recognition of this Problems is out of traditional circle of cosmology and phenomenological categories. Second, the meaning and scope of freedom are different according to their attitude to the principle of causality. Jaspers denies the causality because it limits the freedom of man, but Mulla Sadra believes that man is free from the fact that he is forced and he is forced from the fact that he is free. Ultimately, Mulla Sadra seems to consider causation as a position for the transcendence of human. Jaspers, however, have put the denial of causality in the field of human will and behavior as a basis for justifying transcendence of human.Keywords: objective reality, cognition, existence, causal necessity, Free Will
-
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دو مکتب کلامی اشاعره و معتزله درباره یکی از مبانی انسان شناختی متکلمین به نام «اختیار» بود. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که استفاده معتزله از قاعده لطف، عدل الهی و تناسب آن با اختیار، جزاء و عقاب بر مبنای سازگاری با اختیار انسان، لزوم عدم استناد افعال قبیح و زشت به خداوند و اقرار به قدرت و توانایی خداوند در خلق افعال آدمی، گویای نفی اطلاق تفویض بر معتزله می باشد. اما از نظر اشاعره، استناد افعال آدمی به خدا و تابعیت آن از اراده حضرتش، امر مسلم کلامی پنداشته شده است. آنها قایل به این هستند که حتی تقسیم اعمال انسان ها به خوب و بد، منشاء الهی دارد. از این حیث، حسن و قبح افعال هم وجه شرعی پیدا کرده و از جهت عقلی، قابل توجیه و پذیرش نخواهد بود.
کلید واژگان: انسان شناسی, معتزله, اشاعره, اختیار, ارادهThe purpose of the present study is to review the viewpoints of two theological schools known as Asha’ereh and Mo’tazeleh about one of anthropological principles called “free will”. The method of study was descriptive analysis and the results indicated that Mo’tazeleh’s adherence to the principle of favor, divine justice and its balance with free will and punishment in terms of compatibility with human free will, the necessity of not attributing evil acts to God, and admitting God’s omnipotence and power in creating human acts connote that free will cannot be attributed to Mo’tazeleh. However, Asha’ereh assume that human acts are definitely attributed to God they obey divine will. They hold that even classifying human acts into good and bad has a divine origin so good and evil acts have a religious dimension and it will not logically be justifiable and acceptable.
Keywords: Anthropology, Mo’tazeleh, Asha’ereh, Free will, will
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.